🔴خطر بحران اجتماعی در ایران
☑️ همبستگی اجتماعی شاخصی است که میزان اعتماد مردم به یکدیگر، پایبندیشان به نظم اجتماعی و حاکمیت قانون را می سنجد. اگر در اروپا در کشوری همبستگی اجتماعی به زیر 70 درصد بیاید نشان گر آغاز بحران اجتماعی و لزوم به کارگیری سیاست هایی جهت ایجاد اعتماد و انسجام مردم و قانون است. اگر در کشوری همبستگی اجتماعی کم باشد جنبش ها و اعتراضات مردمی نه باعث اصلاح بلکه به نفع مخالفین خارجی آن کشور تمام خواهد شد. اما اگر همبستگی اجتماعی بالا باشد، وجود اعتماد، جنبش های اجتماعی را به سمت اصلاح ساختاری جامعه سوق خواهد داد.
طبق تحقیقات و مقالات نوشته شده، این شاخص در چند شهر بزرگ ایران از جمله تهران به زیر 40 درصد سقوط کرده است.
کاهش همبستگی اجتماعی در ایران که عامل اصلی آن احساس بی عدالتی توسط مردم است، ممکن است اثرات بسیار بدی در ادامه مسیر جمهوری اسلامی ایجاد نماید.
وجود دشمنان زیاد خارجی برای ایران و سابقه ی دخالت دشمنان در تجزیه طلبی مناطق کرد و ترک نشین در کشور اهمیت همبستکی اجتماعی در ایران را دو چندان میکند.
سیاست زدایی و عبور از باورهای انقلابی، ناکار آمدی قوه ی قضاییه در برقراری عدالت و کاهش وقوع جرم، فشار اقتصادی و مدل های توسعه ی شهری فعلی را میتوان از عوامل اصلی کاهش همبستگی اجتماعی در کشور نام برد.
بدون شک پرده برداشتن ها و تهمت های گستاخانه ی کاندیداهای ریاست جمهوری در مناظره ی اخیر صدا و سیما در مقابل مردم که نشان از روابط پشت پرده و سواستفاده از بیت المال را نشان می دهد، در حالی که جایگزینی برای وضع موجود و نقطه ی امیدی برای برون رفت از این شرایط اجبار انتخاب بین بد یا بدتر معرفی نمی گردد و حرفی از آرمان های انقلاب ملت ایران از نمایندگان شنیده نمی شود، باعث کاهش بیش از پیش همبستگی اجتماعی و بالا رفتن خطر فروپاشی اجتماعی در ایران خواهد شد.
@daaarvag
☑️ همبستگی اجتماعی شاخصی است که میزان اعتماد مردم به یکدیگر، پایبندیشان به نظم اجتماعی و حاکمیت قانون را می سنجد. اگر در اروپا در کشوری همبستگی اجتماعی به زیر 70 درصد بیاید نشان گر آغاز بحران اجتماعی و لزوم به کارگیری سیاست هایی جهت ایجاد اعتماد و انسجام مردم و قانون است. اگر در کشوری همبستگی اجتماعی کم باشد جنبش ها و اعتراضات مردمی نه باعث اصلاح بلکه به نفع مخالفین خارجی آن کشور تمام خواهد شد. اما اگر همبستگی اجتماعی بالا باشد، وجود اعتماد، جنبش های اجتماعی را به سمت اصلاح ساختاری جامعه سوق خواهد داد.
طبق تحقیقات و مقالات نوشته شده، این شاخص در چند شهر بزرگ ایران از جمله تهران به زیر 40 درصد سقوط کرده است.
کاهش همبستگی اجتماعی در ایران که عامل اصلی آن احساس بی عدالتی توسط مردم است، ممکن است اثرات بسیار بدی در ادامه مسیر جمهوری اسلامی ایجاد نماید.
وجود دشمنان زیاد خارجی برای ایران و سابقه ی دخالت دشمنان در تجزیه طلبی مناطق کرد و ترک نشین در کشور اهمیت همبستکی اجتماعی در ایران را دو چندان میکند.
سیاست زدایی و عبور از باورهای انقلابی، ناکار آمدی قوه ی قضاییه در برقراری عدالت و کاهش وقوع جرم، فشار اقتصادی و مدل های توسعه ی شهری فعلی را میتوان از عوامل اصلی کاهش همبستگی اجتماعی در کشور نام برد.
بدون شک پرده برداشتن ها و تهمت های گستاخانه ی کاندیداهای ریاست جمهوری در مناظره ی اخیر صدا و سیما در مقابل مردم که نشان از روابط پشت پرده و سواستفاده از بیت المال را نشان می دهد، در حالی که جایگزینی برای وضع موجود و نقطه ی امیدی برای برون رفت از این شرایط اجبار انتخاب بین بد یا بدتر معرفی نمی گردد و حرفی از آرمان های انقلاب ملت ایران از نمایندگان شنیده نمی شود، باعث کاهش بیش از پیش همبستگی اجتماعی و بالا رفتن خطر فروپاشی اجتماعی در ایران خواهد شد.
@daaarvag
✳ آنجا که نماز خواندن و به شراب نشستن یکی است...
وقتی در صحنهٔ حق و باطل نیستی، وقتی شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعهات نیستی، هر کجا که میخواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است!
... و غیبت ؟!
آنهایی که حسین را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند؛ هر سه یکیاند:
چه آنهایی که حسین را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشهٔ محرابها و زاویهٔ خانهها به عبادت خدا پرداختند، و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زیرا در آنجا که حسین حضور دارد – و در هر قرنی و هر عصری حسین حضور دارد! – هر کس که در صحنهٔ او نیست، هر کجا که هست یکی است؛ مؤمن و کافر، جانی و زاهد، یکی است.
این است معنی این اصل تشیّع، که قبول هر عملی، یعنی ارزش هر عملی، به «امامت» و به «رهبری» و به «ولایت» بستگی دارد! و اگر او نباشد، همه چیز بیمعنی است و میبینیم که هست.
#علی_شریعتی
#حسین_وارث_آدم
مجموعه آثار شماره ۱۹
صفحات ۲۰۴ و ۲۰۵.
@daaarvag
وقتی در صحنهٔ حق و باطل نیستی، وقتی شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعهات نیستی، هر کجا که میخواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است!
... و غیبت ؟!
آنهایی که حسین را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند؛ هر سه یکیاند:
چه آنهایی که حسین را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشهٔ محرابها و زاویهٔ خانهها به عبادت خدا پرداختند، و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زیرا در آنجا که حسین حضور دارد – و در هر قرنی و هر عصری حسین حضور دارد! – هر کس که در صحنهٔ او نیست، هر کجا که هست یکی است؛ مؤمن و کافر، جانی و زاهد، یکی است.
این است معنی این اصل تشیّع، که قبول هر عملی، یعنی ارزش هر عملی، به «امامت» و به «رهبری» و به «ولایت» بستگی دارد! و اگر او نباشد، همه چیز بیمعنی است و میبینیم که هست.
#علی_شریعتی
#حسین_وارث_آدم
مجموعه آثار شماره ۱۹
صفحات ۲۰۴ و ۲۰۵.
@daaarvag
✅اصول گرایان بعد از شکست های انتخاباتی سه دسته می شوند:
1⃣دسته ی اول کلا اعتقادی به شکست ندارند، اینان سیاست را امری قدسی و خود را جناح حق می پندارند که همیشه پیروزند، این دسته مانند داعش بوده و درکی از واقعیت ندارند و از این رو شکست های پیاپی هیچ درسی به آنها نمی دهد و پیوسته از واقعیت دورتر می شوند. خطای استراتژیک آنها پنداشت حق بودن خود و قدسی دانستن امر سیاست در شرایط پیچیده و امنیتی فعلی است. آنها همچنین بدون تحلیل هزینه فرصت، فرصت های اندکی که با هزینه های سنگین به دست آورده اند را پیروزی می انگارند.
2⃣دسته ی دوم که شکست خود را می پذیرند و دلایل تکراری و واهی زیر را برای شکست می آورند:
-بی لیاقتی مردم
-نداشتن تکنیک های لازم برای جنگ روانی
-اخلاق مداری در مناظرات و پرهیز از گفتن بعضی حرف ها
-عدم همت کافی برای تبلیغ به بهترین شکل
-تقلب و دسیسه های خارجی
-وحدت شکنی بعضی دیگر از اصول گرایان
-احمدی نژاد!
این دسته هم به دلیل دوری از "واقعیت" فرق چندانی با دسته ی اول ندارند.
3⃣اما دسته ی سوم که بسیار اندک اند، به مثابه فرد عاقلی که سرش به سنگ خورده به فکر فرو می رود و وقتی جوابی برای سوالش پیدا نمی کند گوشش برای شنیدن حرف های جدید شنواتر می گردد.
این دسته ی قلیل انگشت شمار پی می برند که شاید باخت در تمام انتخابات های اخیر(ر.ج، خبرگان، مجلس، شورای شهر، مجددا ر.ج) به دلیل عملکردها، ظلم ها یا تفکرات و نگرش های اشتباه ما به دین، انقلاب و مردم در این سال ها بوده است!?
شاید ما هیچ وقت شناخت صحیحی از مردم ایران و آنچه که هویت آنها را شکل میدهد نداشته ایم!?
شاید ما بازیچه ی طراحانی هستیم که پیوسته همین نتیجه را از ما می خواهند!?
اگر شعار و اصول و تفکرات ما حق است، چطور ممکن است فطرت اکثریت جامعه حق را نپذیرد!?
شاید ما تنها تکرار گذشته ایم و تاکنون تغییری نکرده ایم!?
شاید مردم همواره انقلابی عمل کرده اند ولی چیزی از آرمان های انقلاب 57 در ما ندیده اند!?
و از این دست شاید ها ...
◀️ اگر اصول گرا هستید یا به آنها اعتماد دارید، امیدوارم از دسته ی سوم باشید!
@daaarvag
1⃣دسته ی اول کلا اعتقادی به شکست ندارند، اینان سیاست را امری قدسی و خود را جناح حق می پندارند که همیشه پیروزند، این دسته مانند داعش بوده و درکی از واقعیت ندارند و از این رو شکست های پیاپی هیچ درسی به آنها نمی دهد و پیوسته از واقعیت دورتر می شوند. خطای استراتژیک آنها پنداشت حق بودن خود و قدسی دانستن امر سیاست در شرایط پیچیده و امنیتی فعلی است. آنها همچنین بدون تحلیل هزینه فرصت، فرصت های اندکی که با هزینه های سنگین به دست آورده اند را پیروزی می انگارند.
2⃣دسته ی دوم که شکست خود را می پذیرند و دلایل تکراری و واهی زیر را برای شکست می آورند:
-بی لیاقتی مردم
-نداشتن تکنیک های لازم برای جنگ روانی
-اخلاق مداری در مناظرات و پرهیز از گفتن بعضی حرف ها
-عدم همت کافی برای تبلیغ به بهترین شکل
-تقلب و دسیسه های خارجی
-وحدت شکنی بعضی دیگر از اصول گرایان
-احمدی نژاد!
این دسته هم به دلیل دوری از "واقعیت" فرق چندانی با دسته ی اول ندارند.
3⃣اما دسته ی سوم که بسیار اندک اند، به مثابه فرد عاقلی که سرش به سنگ خورده به فکر فرو می رود و وقتی جوابی برای سوالش پیدا نمی کند گوشش برای شنیدن حرف های جدید شنواتر می گردد.
این دسته ی قلیل انگشت شمار پی می برند که شاید باخت در تمام انتخابات های اخیر(ر.ج، خبرگان، مجلس، شورای شهر، مجددا ر.ج) به دلیل عملکردها، ظلم ها یا تفکرات و نگرش های اشتباه ما به دین، انقلاب و مردم در این سال ها بوده است!?
شاید ما هیچ وقت شناخت صحیحی از مردم ایران و آنچه که هویت آنها را شکل میدهد نداشته ایم!?
شاید ما بازیچه ی طراحانی هستیم که پیوسته همین نتیجه را از ما می خواهند!?
اگر شعار و اصول و تفکرات ما حق است، چطور ممکن است فطرت اکثریت جامعه حق را نپذیرد!?
شاید ما تنها تکرار گذشته ایم و تاکنون تغییری نکرده ایم!?
شاید مردم همواره انقلابی عمل کرده اند ولی چیزی از آرمان های انقلاب 57 در ما ندیده اند!?
و از این دست شاید ها ...
◀️ اگر اصول گرا هستید یا به آنها اعتماد دارید، امیدوارم از دسته ی سوم باشید!
@daaarvag
آقایون نظام مقدس جمهوری اسلامی! آیا این فقط حسن روحانیه که میتونه در عرض ی ماه، قوهی قضائیهی مملکت و سپاه و بسیج و صدا و سیما و کوفت و زهر مار را با خاک یکسان کند و «تو» هم نشنود یا من و ما هم آزادیم که مدعی باشیم دستگاه قضا، جز اعدام و بگیر و ببند و حصر علما و ال و بل، هیچ کارنامهی دیگری ندارد؟! اصلا سئوالی از عزیز دلم آقاعزیز! برای چی روی موشکها برداشی نوشتی «مرگ بر اسرائیل» که تحریمها لغو نشود؟! حضرت قاسم! یارانهی قطع شدهی مرا چرا خرج آسایش قددراز چشمتیلهای میکنی؟! به تو چه سوریه؟! به من چه عراق؟! یا نه؟! فقط روحانی و جهانگیری آزادند برای این اباطیل؟! والله حاجقاسم! برادران شهید نامزد پوششی مناظرات که جای خود دارند؛ نزد مهدی جهانگیری هم بروی، ما عمرا حسادت کنیم! ما فقط یک حرف داریم! خطاب به همهی شما! به همهی شماها! به همهی سران لشکری و کشوری! بیآنکه ناظر بر این همه تخلف، دولت و یا نظام را متهم به تقلب کنیم، سئوالی از محضرتان میپرسیم: اگر مصلحت در ابقای رئیسجمهور فعلی بود و اگر او، این همه آزاد است که حتی منقل را هم ببندد به بیت بزرگان و جیک احدی از شما هم درنیاید، معذرت میخواهم، مگر مرض دارید انتخابات برگزار میکنید؟! و احساسات پابرهنهها را جریحهدار میکنید؟! پاپتی گرسنهی نالایق، تعرفه میخواهد چه کار؟! تعرفهی رأی، مفت چنگ ذخیرههای طلایی؛ دختر صفدر! دختر کفتر! ترانه علیدوستی! باران کوثری! والله پابرهنهها، بخصوص از نوع انقلابی و حزباللهی آن، آنقدر خر نظام هستند که حتی با انتصاب هم، به روحانی بگویند؛ رئیسجمهور قانونی! اینکه دیگر انتخابات نمیخواهد! آقای آملی! با جان علما چه کار داری؟! آقای جعفری! سپاه را چه به سیاست؟! موشکهای حضرتعالی، شکم این ملت را پاره کرده! مهمات تو نبود، تا الان لغو شده بود تحریمها! و من عاشق حسن روحانی هستم! پرزیدنتی که از دروغ و تهمت، کوه هم بسازد، باز مصلحت نیست صلاحیتش رد شود! مصلحت فقط این است: ما برای همیشه، اسگل نظام مقدس جمهوری اسلامی باقی بمانیم! در صف رأی بیاستیم اما حق رأی نداشته باشیم! شهدای مدافع حرم، یعنی بادیگاردهای امنیت نجومیبگیران! من این را تازه فهمیدم! آهای امیر جعفری! حق با تو بود! لیاقت ما همین است! فقط خواهشا ژست اپوزیسیون نگیر! صفا کن با نظام مقدسی که از تو رأی میگیرد و از پدر من جان!
رونوشت: علیبنابیطالب!
نویسنده: حسین قدیانی ،روزنامه نگار اصولگرا
https://telegram.me/daaarvag
رونوشت: علیبنابیطالب!
نویسنده: حسین قدیانی ،روزنامه نگار اصولگرا
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
این انتخابات تمام شد ولی یک جریان را هرگز نخواهم بخشید و فراموش نخواهم کرد.
آنانی که با پرچم عدالت خواهی، مستعمره سیاسی اشخاص و گروه های سیاسی راست شدند و این علم مبارک و مقدس را به سیاسی بازی و آمال دنیوی شان، لکه دار کردند.
کسانی که شرم نکردند که بیندیشند، همه انبیاء و اولیاء و کتب آسمانی در خدمت #عدالت بوده اند و نه عدالت در خدمت آنان!
شان عدالت بالاتر از آن است، که تبدیل به دکان اهالی قدرت و ستاد انتخاباتی شود.
@khamenism
https://telegram.me/daaarvag
آنانی که با پرچم عدالت خواهی، مستعمره سیاسی اشخاص و گروه های سیاسی راست شدند و این علم مبارک و مقدس را به سیاسی بازی و آمال دنیوی شان، لکه دار کردند.
کسانی که شرم نکردند که بیندیشند، همه انبیاء و اولیاء و کتب آسمانی در خدمت #عدالت بوده اند و نه عدالت در خدمت آنان!
شان عدالت بالاتر از آن است، که تبدیل به دکان اهالی قدرت و ستاد انتخاباتی شود.
@khamenism
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
بسیار ساده است.
همه چیز در بعد دعوای سیاسی تمام شد.
حالا ما مانده ایم و شکستی که اختلاف آرای معنی دار آن دو راه پیش پای ما می گذارد:
یکم: باز هم به روی خود نیاوردن و ادعای ساختن بدنه ی اجتماعی در این اتخابات کردن و حالا بعد از باختن باز دعوت سانتیمانتال حزب اللهی ها برای بستن بند پوتین ها! برای ادامه مبارزه ( مبارزه باکی؟ با چی؟ ) و اما چهار سال دیگر نشستن در خلوت و ساختن دوگانه ی ما و مردم ، و چهار سال دیگر دعوای سیاسی با دولت و باز سر به زنگاه خود را مردم عامی مطالبه گر جا زدن، و خلاصه ادامه ی مسیری که چهار سال آمدیم و نتیجه اش را دیدم!.
نتیجه ای که نه فقط در شکست انتخاباتی بلکه در شکست گفتمانی خود را نشان داد. دقیقا همانجا که جناب رییسی برای جلب نظر قشر متوسط شهری از ادبیات اصلاح طلبان وام گرفت و شعور روستاییان و چرخش گفتمانی در روستاها را ندید و تقلید ناقصی شد از گفتمان رفاه طلبان ضد ایدولوژیک...
پس راه اول چیز خاصی نیست!، جز ادامه ی همان راهی که چهار سال با نشستن سر بودجه نهادهای نفتی-انقلابی و غر زدن و مطالبه کردن پیمودیم.
دوم:
راه دوم اما از دیگری و فهم دیگری و تشکیک در دیگری و مبارزه با دیگری نمی گذرد!. راه دوم بازگشت به خودمان است. صداقت با خودمان. بازخوانی خودمان. ما باید پوست بیندازیم. دعوا بر سر کسب دولت را تمام کنیم. نسل پوسیده ی قبلی و سلبریتی های حزب اللهی که تا حلقوم غرق رانت و نفت و جلسات خصوصی هستند را پشت سر بگذاریم. جلسات عمومی بگیریم. به یکدیگر اجازه گفتگو بدهیم. مرده ی سعید جلیلی و کشته ی حسن عباسی نباشیم. کار مان دارد به کجا می رسد؟. کم مانده است منتظر انگشت اشاره ی حامد زمانی و تتلو باشیم! که راه را به ما نشان بدهند!.
بزنیم زیر این میز شعار و ریا وسلبریتی بازی و رانت نفت و همایش و پول مفت و روحیه رخوت!
به همین صراحت! به همین زبان ساده ی ملموس! که نان آدم را می برد و درد سر میاورد و اکثر دوستان مذهبی و حزب اللهی را می رنجاند و در کنارش بساط مرید و مراد بازی را جمع می کند و در دکان تجمیع و تزریق کنندگان را تخته می نماید.
پشت کنیم به خمینی نهاد!. رو بیاوریم به خمینی نهضت!. بر گردیم سر کتابهایمان. بر گردیم سر جلال ، سر شریعتی. چه شد که دیگر هیچ ربطی به اقبال لاهوری نداریم؟. چه شد که پروین اعتصامی را دور انداختیم؟!. چه شد که قیافه و لباسمان ما را تافته ی جدا بافته از مردم کردیم؟ چه شد که اینقدر عصبی و دعوا گر شدیم؟ چه شد که برای چند رای بیشتر، دست به دامان تتلیتی ها و دچار زدن انواع تهمت ها ی دروغ و شرم آور به روحانی شدیم؟. چه شد که یک نفر سوال نکرد جناب رییسی جای مبارزه با فساد ( که شعار شماست ) قوه قضاییه است یا مجریه؟ چه شد که یکی نپرسید ربط جناب رییسی به ماه ها زندان و شلاقی که منصور نظری خورد چه بود؟ و آزاد کردن صدها منصور ناشناخته دیگر از زندان ظلم وظیفه کیست؟
بیا با هم بخندیم....
اصلا چه شد که شکم آوردیم؟ چه شد که ساعات خواب و بیداریمان و نوع تغذیه مان، همانند کسانی شد که به سبک زندگی شان نقد داریم؟ چرا احساس غرق شدگی کردیم؟ مگر ما خدا را نداشتیم؟ مگر در کانتکست " یکی از دو خوبی " ادعای نفس کشیدن نداشتیم؟ پس چه شد که الغریق یتشبث به کل حشیش شدیم؟
سالها از روزهای ابتدای انقلاب گذشته. چه شد که از طالقانی هیچ نمی دانیم و چرا از بهشتی هیچ نمی خوانیم؟ چرا هیچ کس جرات نکرد کلمه " فلسطین " را یک بار و حتی یک بار در این مناظرات بر زبان بیاورد؟ چرا در پستو و اتاق سیگار! از جناب رییسی و اطرافیانش اظهار ناامیدی کردیم ولی در جلسات رسمی شیر غران و ببر درانش بودیم؟ چرا بعد از این باز طبق معمول روستاها را فراموش خواهیم کرد؟ چرا رسانه ای از خود نداریم؟ چرا معتاد پول شده ایم؟ چرا به لحاظ اقتصادی نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم؟
چه شد که اگر بخواهیم همین سوالات را دور هم یک دور جمع خوانی کنیم در فلان کافی شاپ و فلان موسسه یکدیگر را می بینیم اما قراری در هیج مسجدی نخواهیم گذاشت؟
پ.ن:
افعال را جمع بستم. ننوشتم شما. نوشتم ما.
رفیق حزب اللهی! امروز، بازهم چون دیروز، کنار توام.
برادر تو و اگر خدا بخواهد همسنگر تو.
https://telegram.me/daaarvag
همه چیز در بعد دعوای سیاسی تمام شد.
حالا ما مانده ایم و شکستی که اختلاف آرای معنی دار آن دو راه پیش پای ما می گذارد:
یکم: باز هم به روی خود نیاوردن و ادعای ساختن بدنه ی اجتماعی در این اتخابات کردن و حالا بعد از باختن باز دعوت سانتیمانتال حزب اللهی ها برای بستن بند پوتین ها! برای ادامه مبارزه ( مبارزه باکی؟ با چی؟ ) و اما چهار سال دیگر نشستن در خلوت و ساختن دوگانه ی ما و مردم ، و چهار سال دیگر دعوای سیاسی با دولت و باز سر به زنگاه خود را مردم عامی مطالبه گر جا زدن، و خلاصه ادامه ی مسیری که چهار سال آمدیم و نتیجه اش را دیدم!.
نتیجه ای که نه فقط در شکست انتخاباتی بلکه در شکست گفتمانی خود را نشان داد. دقیقا همانجا که جناب رییسی برای جلب نظر قشر متوسط شهری از ادبیات اصلاح طلبان وام گرفت و شعور روستاییان و چرخش گفتمانی در روستاها را ندید و تقلید ناقصی شد از گفتمان رفاه طلبان ضد ایدولوژیک...
پس راه اول چیز خاصی نیست!، جز ادامه ی همان راهی که چهار سال با نشستن سر بودجه نهادهای نفتی-انقلابی و غر زدن و مطالبه کردن پیمودیم.
دوم:
راه دوم اما از دیگری و فهم دیگری و تشکیک در دیگری و مبارزه با دیگری نمی گذرد!. راه دوم بازگشت به خودمان است. صداقت با خودمان. بازخوانی خودمان. ما باید پوست بیندازیم. دعوا بر سر کسب دولت را تمام کنیم. نسل پوسیده ی قبلی و سلبریتی های حزب اللهی که تا حلقوم غرق رانت و نفت و جلسات خصوصی هستند را پشت سر بگذاریم. جلسات عمومی بگیریم. به یکدیگر اجازه گفتگو بدهیم. مرده ی سعید جلیلی و کشته ی حسن عباسی نباشیم. کار مان دارد به کجا می رسد؟. کم مانده است منتظر انگشت اشاره ی حامد زمانی و تتلو باشیم! که راه را به ما نشان بدهند!.
بزنیم زیر این میز شعار و ریا وسلبریتی بازی و رانت نفت و همایش و پول مفت و روحیه رخوت!
به همین صراحت! به همین زبان ساده ی ملموس! که نان آدم را می برد و درد سر میاورد و اکثر دوستان مذهبی و حزب اللهی را می رنجاند و در کنارش بساط مرید و مراد بازی را جمع می کند و در دکان تجمیع و تزریق کنندگان را تخته می نماید.
پشت کنیم به خمینی نهاد!. رو بیاوریم به خمینی نهضت!. بر گردیم سر کتابهایمان. بر گردیم سر جلال ، سر شریعتی. چه شد که دیگر هیچ ربطی به اقبال لاهوری نداریم؟. چه شد که پروین اعتصامی را دور انداختیم؟!. چه شد که قیافه و لباسمان ما را تافته ی جدا بافته از مردم کردیم؟ چه شد که اینقدر عصبی و دعوا گر شدیم؟ چه شد که برای چند رای بیشتر، دست به دامان تتلیتی ها و دچار زدن انواع تهمت ها ی دروغ و شرم آور به روحانی شدیم؟. چه شد که یک نفر سوال نکرد جناب رییسی جای مبارزه با فساد ( که شعار شماست ) قوه قضاییه است یا مجریه؟ چه شد که یکی نپرسید ربط جناب رییسی به ماه ها زندان و شلاقی که منصور نظری خورد چه بود؟ و آزاد کردن صدها منصور ناشناخته دیگر از زندان ظلم وظیفه کیست؟
بیا با هم بخندیم....
اصلا چه شد که شکم آوردیم؟ چه شد که ساعات خواب و بیداریمان و نوع تغذیه مان، همانند کسانی شد که به سبک زندگی شان نقد داریم؟ چرا احساس غرق شدگی کردیم؟ مگر ما خدا را نداشتیم؟ مگر در کانتکست " یکی از دو خوبی " ادعای نفس کشیدن نداشتیم؟ پس چه شد که الغریق یتشبث به کل حشیش شدیم؟
سالها از روزهای ابتدای انقلاب گذشته. چه شد که از طالقانی هیچ نمی دانیم و چرا از بهشتی هیچ نمی خوانیم؟ چرا هیچ کس جرات نکرد کلمه " فلسطین " را یک بار و حتی یک بار در این مناظرات بر زبان بیاورد؟ چرا در پستو و اتاق سیگار! از جناب رییسی و اطرافیانش اظهار ناامیدی کردیم ولی در جلسات رسمی شیر غران و ببر درانش بودیم؟ چرا بعد از این باز طبق معمول روستاها را فراموش خواهیم کرد؟ چرا رسانه ای از خود نداریم؟ چرا معتاد پول شده ایم؟ چرا به لحاظ اقتصادی نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم؟
چه شد که اگر بخواهیم همین سوالات را دور هم یک دور جمع خوانی کنیم در فلان کافی شاپ و فلان موسسه یکدیگر را می بینیم اما قراری در هیج مسجدی نخواهیم گذاشت؟
پ.ن:
افعال را جمع بستم. ننوشتم شما. نوشتم ما.
رفیق حزب اللهی! امروز، بازهم چون دیروز، کنار توام.
برادر تو و اگر خدا بخواهد همسنگر تو.
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
🔴اتفاق تکراری دانشگاه:
تشکل های اصلاح طلب عکس میرحسین را به برد خود می زنند و انجمن اسلامی و عده ای دیگر بعد از درخواست از انتظامات آن را پایین میکشند و بعد درگیری و شعار ....
اما در باره ی این اتفاق تحلیل های دو طرف را می گویم، خودتان تصمیم بگیرید.
✅انجمن اسلامی: آقای موسوی مردم را به شورش فرا خوانده و با بازی کردن در پازل آمریکا و دیگران (!) باعث ایجاد هزینه برای مردم و کشور شده است. به همین دلیل توسط شورای عالی امنیت ممنوع التصویر است و تشکل های اجازه ندارند عکس او را به برد خود بزنند و این کار خلاف قانون است. اگر آنها این کار را بکنند این مطالبه ممکن است در سایر دانشگاه ها و کشور فراگیر شود!
✅تشکل های اصلاحات: میرحسین موسوی انسان سالم و آرمان خواهی است و حصر و ممنوعیت تصویری او خلاف آزاذی و بی عدالتی است. باید اجازه بدهیم حرف هایش را بزند یا اگر خلافی کرده محاکمه شود. این ممنوعیت اشتباه است و باید برداشته شود.
او نماد اصلاح طلبی و آرمان خواهی است و حصر او نمی تواند این حق حرف زدن را از او بگیرد و این کار دیکتاتوری و خلاف حقوق اساسی در قانون است.
البته در این فضا بحث استدلالی صورت نمیگیرد!
✅اما حکایت ما انسان بیماری است که سیستم عصبی اش دچار مشکل شده است. با سوزنی فریاد می زند با خنجری زهرآگین تنها ناله ای کوچک سر می دهد!
#هاشمی_رئیس_سابق_مجمع_تشخیص
#روحانی
#برجام
#هسته_ای
#موشکی
#حقوق_بشر
#سوریه_آستانه_توافق_تجزیه
#شورای_نگهبان
#قوه_قضائیه
#جمهوریت!
https://uupload.ir/files/avh4_20170521_134432.jpg
@daaarvag
تشکل های اصلاح طلب عکس میرحسین را به برد خود می زنند و انجمن اسلامی و عده ای دیگر بعد از درخواست از انتظامات آن را پایین میکشند و بعد درگیری و شعار ....
اما در باره ی این اتفاق تحلیل های دو طرف را می گویم، خودتان تصمیم بگیرید.
✅انجمن اسلامی: آقای موسوی مردم را به شورش فرا خوانده و با بازی کردن در پازل آمریکا و دیگران (!) باعث ایجاد هزینه برای مردم و کشور شده است. به همین دلیل توسط شورای عالی امنیت ممنوع التصویر است و تشکل های اجازه ندارند عکس او را به برد خود بزنند و این کار خلاف قانون است. اگر آنها این کار را بکنند این مطالبه ممکن است در سایر دانشگاه ها و کشور فراگیر شود!
✅تشکل های اصلاحات: میرحسین موسوی انسان سالم و آرمان خواهی است و حصر و ممنوعیت تصویری او خلاف آزاذی و بی عدالتی است. باید اجازه بدهیم حرف هایش را بزند یا اگر خلافی کرده محاکمه شود. این ممنوعیت اشتباه است و باید برداشته شود.
او نماد اصلاح طلبی و آرمان خواهی است و حصر او نمی تواند این حق حرف زدن را از او بگیرد و این کار دیکتاتوری و خلاف حقوق اساسی در قانون است.
البته در این فضا بحث استدلالی صورت نمیگیرد!
✅اما حکایت ما انسان بیماری است که سیستم عصبی اش دچار مشکل شده است. با سوزنی فریاد می زند با خنجری زهرآگین تنها ناله ای کوچک سر می دهد!
#هاشمی_رئیس_سابق_مجمع_تشخیص
#روحانی
#برجام
#هسته_ای
#موشکی
#حقوق_بشر
#سوریه_آستانه_توافق_تجزیه
#شورای_نگهبان
#قوه_قضائیه
#جمهوریت!
https://uupload.ir/files/avh4_20170521_134432.jpg
@daaarvag
پیام نامه ی ابطحی به حجت الاسلام رئیسی:
ما تندرو های این طرف رو مدیریت میکنیم و شما هم به عنوان محور اصول گرایی تندرو های او طرف رو مدیریت کن. بدین ترتیب با حذف تمام اراده های مستقل با هم کشور رو اداره (و انقلاب را نابود!) می کنیم...
"علاوه بر بدنه کلی اصولگرایان، پیوستن تند ترین و افراطی ترین افراد و جریانات را به کمپین شما می دیدم خوشحال می شدم. فکر می کردم چه رییس جمهور بشوید و چه نشوید، بودن اینها زیر چتر مدیریتی فردی مثل شما به نفع مصالح کلی کشور است. این سرمایه را از دست ندهید. کشور به همکاری همه جناح ها - البته با حفظ تفاوت دیدگاه - نیاز دارد."
yon.ir/bnQ5H
https://telegram.me/daaarvag
ما تندرو های این طرف رو مدیریت میکنیم و شما هم به عنوان محور اصول گرایی تندرو های او طرف رو مدیریت کن. بدین ترتیب با حذف تمام اراده های مستقل با هم کشور رو اداره (و انقلاب را نابود!) می کنیم...
"علاوه بر بدنه کلی اصولگرایان، پیوستن تند ترین و افراطی ترین افراد و جریانات را به کمپین شما می دیدم خوشحال می شدم. فکر می کردم چه رییس جمهور بشوید و چه نشوید، بودن اینها زیر چتر مدیریتی فردی مثل شما به نفع مصالح کلی کشور است. این سرمایه را از دست ندهید. کشور به همکاری همه جناح ها - البته با حفظ تفاوت دیدگاه - نیاز دارد."
yon.ir/bnQ5H
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
پیرامون انتخابات 96 قسمت #اول
باز خوانی انتقادی عملکرد #امت_حزب_الله در بزنگاه های سیاسی و انتخابات های جمهوری اسلامی وبررسی چالش های پیش روی #امت_حزب_الله
1)نداشتن هویت مشخص ومستقل:
امت حزب الله به دلیل سیر تحول معرفتی ای که در این چند سال برای آن به وجود امده است هویت مستقل خود را به طور کامل از دست داده است .طرحی که از دهه 70 برای تبدیل شدن امت حزب الله به پیاده نظام جناح راست پیگیری شد والبته در سال 84 با حضور محمود احمدی نژاد کمی به سرانجام رسیدن این طرح به تعویق افتاد ،امروز در 30 اردیبهشت 96 که این مطلب نوشته میشود به طور کامل به سرانجام رسیده است.
در همین انتخابات ما دیدیم که با طراحی بسیار منسجمِ اصولگرا _امنیتی ها همه جریانات حزب الله بعد از یک حرکت بسیار نرم ودقیق که از اردیبهشت سال 90 شروع شد توانستند همه افراد مستقلی که هویتی برای خود قائل بودند را به زیر پرچم وحدت بیاورند ،وامروز همه جریاناتی که روز ی امید میرفت بتوانند با حرکتی حق طلبانه زیر میز اشراف بزنند وارد جرگه اصولگرایی وتبدیل شدن به یک بالِ الیگارشی شده اند .از این افراد وگروه ها میتوان به عنوان مثال به سعید جلیلی،حمید رسایی جنبش دانشجویی حزب الهی (بسیج های دانشجویی،دفتر تحکیم وحدت وغیره) اشاره کرد.
2)تصور عدم صداقت در مبارزه توسط حزب الهی ها از سوی مردم:
مردم وقتی میبینند کاندیدای جریان حزب الله دست فردی را که فساد آن در مجموعه زیر نظرش برای همگان واضح می باشد را به عنوان فردی مبارز وانقلابی بالا می بردو درمناظرات همه جناح راست واصولگراها با هم هم تیمی شده اند علیه تیم اصلاح طلبان به عدم صداقت گفتار وکردار حزب الهی هاوکاندیدشان پی میبرند
3)عدم مرزبندی شفاف با اصولگرا ها وجناح راستی ها:
یکی دیگر از آفت هایی که جریان حزب الله باید تکلیف خود را با آن مشخص کند جریان منحط اصولگرایی هست.جوانان آرمان خواهی که دل درگرو انقلاب اسلامی دارند اما با این جریان مرز بندی ندارند واین جریان بر امت حزب الله سیطره معرفتی دارد مطمئنا نمی توانند جایگاهی بین مردم پیدا کنند وهویت مستقل خودشان را معرفی کنند.و از انجایی که اصولگراها وجناح راستی ها به هر دلیلی که بیان آن در این مجال نمیگنجد از نظر مردم به درستی از اصلی ترین مسببان وضع موجودند پس مرزبندی با آن ها برای ادامه راه امت حزب الله واجب عینیست.
4)عدم اعتقاد جدی وواقعی به مردم:
هرچند در درون گروه موسوم به حزب الهی ها عده ای هرچند محدود هستند که به محوریت مردم در انقلاب اسلامی ویوم الله بودن روز تجلی اراده های آن ها اعتقاد دارند ولی اکثریت این جبهه به دلیل انحراف معرفتی ای که در دهه 70 با سیطره گفتمان امنیت و دهه 80 با سیطره گفتمان ولایت برای آن ها به وجود آمده نمیتوانند رابطه خود را با مردم مشخص کنند وبه مردم به صورت موجوداتی نگاه میکنند که چیزی از واقعیانت موجود نمیفهمند ووظیفه هدایت مردم به گردن امت حزب الله می باشد.
برای پیوستن به سیل مردم باید حزب الهی ها نسبت خود را با مقوله ای به نام جمهوریت و نقش مردم مشخص کنند.
5)شیفت از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی یعنی عدالت_آزادی به گفتمان ولایت_امنیت
سیل عظیم توده های مردم در بهمن 57 خواهان عدالت و آزادی در همه شئون بودند،اما به مرور زمان با سیطره معرفتی جناح راست وکسانی که به آرمان های اصیل 57 اعتقادی نداشتند بر امت حزب الله یک شیفت گفتمانی در امت حزب الله به وجود آمد و عدالت جای خود را به امنیت و جمهوریت وآزادی جای خود را به ولایت دادند.هرچند قوام ولایت و امنیت در آرائ انقلابیون 57 به همین برقراری عدالت وامنیت بود ولی حزب الهی ها با این شیفت گفتمانی کم کم راه خود را از مردم دور کردند.برای بازگشت به همان جریان سازان بهمن 57 باید عدالت وآزادی دوباره جای خود را در نظام معرفتی امت حزب الله پیدا کنند.
#صاد_الف_بیداد
@moqsetin
https://telegram.me/daaarvag
باز خوانی انتقادی عملکرد #امت_حزب_الله در بزنگاه های سیاسی و انتخابات های جمهوری اسلامی وبررسی چالش های پیش روی #امت_حزب_الله
1)نداشتن هویت مشخص ومستقل:
امت حزب الله به دلیل سیر تحول معرفتی ای که در این چند سال برای آن به وجود امده است هویت مستقل خود را به طور کامل از دست داده است .طرحی که از دهه 70 برای تبدیل شدن امت حزب الله به پیاده نظام جناح راست پیگیری شد والبته در سال 84 با حضور محمود احمدی نژاد کمی به سرانجام رسیدن این طرح به تعویق افتاد ،امروز در 30 اردیبهشت 96 که این مطلب نوشته میشود به طور کامل به سرانجام رسیده است.
در همین انتخابات ما دیدیم که با طراحی بسیار منسجمِ اصولگرا _امنیتی ها همه جریانات حزب الله بعد از یک حرکت بسیار نرم ودقیق که از اردیبهشت سال 90 شروع شد توانستند همه افراد مستقلی که هویتی برای خود قائل بودند را به زیر پرچم وحدت بیاورند ،وامروز همه جریاناتی که روز ی امید میرفت بتوانند با حرکتی حق طلبانه زیر میز اشراف بزنند وارد جرگه اصولگرایی وتبدیل شدن به یک بالِ الیگارشی شده اند .از این افراد وگروه ها میتوان به عنوان مثال به سعید جلیلی،حمید رسایی جنبش دانشجویی حزب الهی (بسیج های دانشجویی،دفتر تحکیم وحدت وغیره) اشاره کرد.
2)تصور عدم صداقت در مبارزه توسط حزب الهی ها از سوی مردم:
مردم وقتی میبینند کاندیدای جریان حزب الله دست فردی را که فساد آن در مجموعه زیر نظرش برای همگان واضح می باشد را به عنوان فردی مبارز وانقلابی بالا می بردو درمناظرات همه جناح راست واصولگراها با هم هم تیمی شده اند علیه تیم اصلاح طلبان به عدم صداقت گفتار وکردار حزب الهی هاوکاندیدشان پی میبرند
3)عدم مرزبندی شفاف با اصولگرا ها وجناح راستی ها:
یکی دیگر از آفت هایی که جریان حزب الله باید تکلیف خود را با آن مشخص کند جریان منحط اصولگرایی هست.جوانان آرمان خواهی که دل درگرو انقلاب اسلامی دارند اما با این جریان مرز بندی ندارند واین جریان بر امت حزب الله سیطره معرفتی دارد مطمئنا نمی توانند جایگاهی بین مردم پیدا کنند وهویت مستقل خودشان را معرفی کنند.و از انجایی که اصولگراها وجناح راستی ها به هر دلیلی که بیان آن در این مجال نمیگنجد از نظر مردم به درستی از اصلی ترین مسببان وضع موجودند پس مرزبندی با آن ها برای ادامه راه امت حزب الله واجب عینیست.
4)عدم اعتقاد جدی وواقعی به مردم:
هرچند در درون گروه موسوم به حزب الهی ها عده ای هرچند محدود هستند که به محوریت مردم در انقلاب اسلامی ویوم الله بودن روز تجلی اراده های آن ها اعتقاد دارند ولی اکثریت این جبهه به دلیل انحراف معرفتی ای که در دهه 70 با سیطره گفتمان امنیت و دهه 80 با سیطره گفتمان ولایت برای آن ها به وجود آمده نمیتوانند رابطه خود را با مردم مشخص کنند وبه مردم به صورت موجوداتی نگاه میکنند که چیزی از واقعیانت موجود نمیفهمند ووظیفه هدایت مردم به گردن امت حزب الله می باشد.
برای پیوستن به سیل مردم باید حزب الهی ها نسبت خود را با مقوله ای به نام جمهوریت و نقش مردم مشخص کنند.
5)شیفت از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی یعنی عدالت_آزادی به گفتمان ولایت_امنیت
سیل عظیم توده های مردم در بهمن 57 خواهان عدالت و آزادی در همه شئون بودند،اما به مرور زمان با سیطره معرفتی جناح راست وکسانی که به آرمان های اصیل 57 اعتقادی نداشتند بر امت حزب الله یک شیفت گفتمانی در امت حزب الله به وجود آمد و عدالت جای خود را به امنیت و جمهوریت وآزادی جای خود را به ولایت دادند.هرچند قوام ولایت و امنیت در آرائ انقلابیون 57 به همین برقراری عدالت وامنیت بود ولی حزب الهی ها با این شیفت گفتمانی کم کم راه خود را از مردم دور کردند.برای بازگشت به همان جریان سازان بهمن 57 باید عدالت وآزادی دوباره جای خود را در نظام معرفتی امت حزب الله پیدا کنند.
#صاد_الف_بیداد
@moqsetin
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
در باب انتخابات 96
با کمی تاخیر مینویسم تا با آرامش بیشتری خوانده شود.
حس این روزهای من مثل وقتهایی است که پرسپولیس در برابر استقلال میبازد!
این حس ناشی از این است که این انتخابات را از مدتها پیش یک "بازی" تحلیل میکردم. یک "دربی" حساس جناحی-امنیتی...
ناراحتی امروز من، اگر بتوان اسمش را ناراحتی گذاشت،
ناراحتی از باخت در یک بازی است...
یک بازی که بازی من نیست و من صرفا تماشا چی و تشویق کننده و هوادارم.
در بازی بزرگان! "جوان مومن انقلابی" نقشش توپ جمع کن، تماشاچی، فریاد زن، کتک خور و چیزی شبیه این است. تازه هزینه ی دیدن بازی را هم باید پرداخت کند...
نهایتا او را در حد لیدری که توی وووزلا میدمد یا طبل میکوبد یا حنجره اش را پاره میکند تا هیجان بازی زیاد شود، بازی میدهند.
"جوان مومن انقلابی" در هر دو جناح "اصول گرا" و "اصلاح طلب" همین وضع را دارد.
آری
به یک معنای راهبردی
-اگرچه در متن بازی نبودیم-
ما و همه ی مردم در این بازی برده ایم.
مردم که مدتها است آموخته اند،
اگر نسل نو انقلابی هم آموخته باشد که باید از اصول گرایی و اصلاح طلبی (به معنای حزبی آن) فاصله بگیرد،
همانطور که ماهها پیش نوشتم،
این "فهم" همان پیروزی بزرگ در انتخابات است.
همان که رهبری فرمودند.
روی سخن من اصلا با امثال جمنا و شیوخ ریش سفید و امنیتی های دلسوز آشفته ی اصولگرا،
یا با امثال بازیگران اصلی جریان امید و اعتدال و شیخ تکرار مکررات و دیگر شیوخ فرصت طلب اصلاح طلب،
یا حتی با بهاری های زیرکِ زیر و رو کش
نیست،
آنها دارند بازی میکنند،
طبیعی است،
گاهی میبرند، گاهی میبازند.
سحن من نقد درون گفتمانی "جوان مومن انقلابی" است.
تا کی باید چوب
تحجر،
مصلحت اندیشی های بی مورد،
فساد گسترده ی ساختاری،
ناکارآمدی،
چشم تنگی،
کم صبری،
و تحلیل های آبکی
اصولگرایی را بخورد؟
تا کی باید از پلشتی اصولگرایی -به معنای سیاسی آن- به دامان پر از خار اصلاح طلبی یا به بازی پیچیده ی بهاری ها پناه ببرد؟
تا کی باید این عدم اعتماد به نفس، از او، تنها بدنه ی رای ناکارآمدی بسازد که به راحتی معامله شود؟
تا کی باید در ویرانه ی اصول گرایی و اصلاح طلبی و بهاری زندگی کند مبادا که بیرون از این ویرانه ها طعمه گرگ شود؟
گرگ در خانه است! چرا باید گرگ را بزغاله شمرد و طهارت باطنش را استصحاب کرد!؟
من و دوستان انقلابی ام ،
موسیقی را میشناسیم ولی به خاطر یک اصولگرای متحجر احمق متهم به مخالفت با هنریم!
معتقدیم امربه معروف و نهی از منکر اولا ربطی به حجاب ندارد ولی به خاطر طرح "گشت ارشاد" یک گروه اصولگرای دیگر متهم به سلب آزادی های مردم هستیم!
دغدغه اول مان برگزاری کرسی های آزاد اندیشی است اما به خاطر رفتار امنیتی یک دسته اصول گرای کوته فکر دیگر متهم به انجماد میشویم!
عاشق مردمیم، اما به خاطر رفتار متکبرانه، نگاه فرعونی و ضرب و شتم مردم توسط اصولگرایانی دیگر، متهم به دشمنی با مردمیم!
اهل مطالعه و داستان و رمان و شعریم، اما به خاطر یک اصولگرای خشک مغز بی هنر متهم به جهل و تحجر شده ایم!
اعتقادمان به مردم سالاری از دین مان برخاسته است اما به خاطر تفقه نمایی عده ی دیگری از اصولگرایان متهم به استبدادطلبی هستیم!
درسخوانیم اما به خاطر یکی دیگرشان که سوادش به دماغش نمیرسد ولی گنده دماغ ترین آدمها است متهم به بی سوادی میشویم!
و هزار درد دیگر ...
که از شباهت چهره مان با اصولگرایان
میکشیم!
این انتخابات به من می آموزد: نباید از اصولگرایی رد شد...
باید با اصولگرایی - به معنای سیاسی آن - به مبارزه پرداخت.
مبارزه ای که مردم آن را شروع کرده اند...
و امروز
جوان مومن انقلابی
به نام انقلاب خمینی
باید عَلَم این مبارزه را
عَلَم مبارزه با "تحجر" را
روشن ضمیر و آگاه
خود به دوش بکشد.
مصطفی جلالی
@mohakamjalali
https://telegram.me/daaarvag
با کمی تاخیر مینویسم تا با آرامش بیشتری خوانده شود.
حس این روزهای من مثل وقتهایی است که پرسپولیس در برابر استقلال میبازد!
این حس ناشی از این است که این انتخابات را از مدتها پیش یک "بازی" تحلیل میکردم. یک "دربی" حساس جناحی-امنیتی...
ناراحتی امروز من، اگر بتوان اسمش را ناراحتی گذاشت،
ناراحتی از باخت در یک بازی است...
یک بازی که بازی من نیست و من صرفا تماشا چی و تشویق کننده و هوادارم.
در بازی بزرگان! "جوان مومن انقلابی" نقشش توپ جمع کن، تماشاچی، فریاد زن، کتک خور و چیزی شبیه این است. تازه هزینه ی دیدن بازی را هم باید پرداخت کند...
نهایتا او را در حد لیدری که توی وووزلا میدمد یا طبل میکوبد یا حنجره اش را پاره میکند تا هیجان بازی زیاد شود، بازی میدهند.
"جوان مومن انقلابی" در هر دو جناح "اصول گرا" و "اصلاح طلب" همین وضع را دارد.
آری
به یک معنای راهبردی
-اگرچه در متن بازی نبودیم-
ما و همه ی مردم در این بازی برده ایم.
مردم که مدتها است آموخته اند،
اگر نسل نو انقلابی هم آموخته باشد که باید از اصول گرایی و اصلاح طلبی (به معنای حزبی آن) فاصله بگیرد،
همانطور که ماهها پیش نوشتم،
این "فهم" همان پیروزی بزرگ در انتخابات است.
همان که رهبری فرمودند.
روی سخن من اصلا با امثال جمنا و شیوخ ریش سفید و امنیتی های دلسوز آشفته ی اصولگرا،
یا با امثال بازیگران اصلی جریان امید و اعتدال و شیخ تکرار مکررات و دیگر شیوخ فرصت طلب اصلاح طلب،
یا حتی با بهاری های زیرکِ زیر و رو کش
نیست،
آنها دارند بازی میکنند،
طبیعی است،
گاهی میبرند، گاهی میبازند.
سحن من نقد درون گفتمانی "جوان مومن انقلابی" است.
تا کی باید چوب
تحجر،
مصلحت اندیشی های بی مورد،
فساد گسترده ی ساختاری،
ناکارآمدی،
چشم تنگی،
کم صبری،
و تحلیل های آبکی
اصولگرایی را بخورد؟
تا کی باید از پلشتی اصولگرایی -به معنای سیاسی آن- به دامان پر از خار اصلاح طلبی یا به بازی پیچیده ی بهاری ها پناه ببرد؟
تا کی باید این عدم اعتماد به نفس، از او، تنها بدنه ی رای ناکارآمدی بسازد که به راحتی معامله شود؟
تا کی باید در ویرانه ی اصول گرایی و اصلاح طلبی و بهاری زندگی کند مبادا که بیرون از این ویرانه ها طعمه گرگ شود؟
گرگ در خانه است! چرا باید گرگ را بزغاله شمرد و طهارت باطنش را استصحاب کرد!؟
من و دوستان انقلابی ام ،
موسیقی را میشناسیم ولی به خاطر یک اصولگرای متحجر احمق متهم به مخالفت با هنریم!
معتقدیم امربه معروف و نهی از منکر اولا ربطی به حجاب ندارد ولی به خاطر طرح "گشت ارشاد" یک گروه اصولگرای دیگر متهم به سلب آزادی های مردم هستیم!
دغدغه اول مان برگزاری کرسی های آزاد اندیشی است اما به خاطر رفتار امنیتی یک دسته اصول گرای کوته فکر دیگر متهم به انجماد میشویم!
عاشق مردمیم، اما به خاطر رفتار متکبرانه، نگاه فرعونی و ضرب و شتم مردم توسط اصولگرایانی دیگر، متهم به دشمنی با مردمیم!
اهل مطالعه و داستان و رمان و شعریم، اما به خاطر یک اصولگرای خشک مغز بی هنر متهم به جهل و تحجر شده ایم!
اعتقادمان به مردم سالاری از دین مان برخاسته است اما به خاطر تفقه نمایی عده ی دیگری از اصولگرایان متهم به استبدادطلبی هستیم!
درسخوانیم اما به خاطر یکی دیگرشان که سوادش به دماغش نمیرسد ولی گنده دماغ ترین آدمها است متهم به بی سوادی میشویم!
و هزار درد دیگر ...
که از شباهت چهره مان با اصولگرایان
میکشیم!
این انتخابات به من می آموزد: نباید از اصولگرایی رد شد...
باید با اصولگرایی - به معنای سیاسی آن - به مبارزه پرداخت.
مبارزه ای که مردم آن را شروع کرده اند...
و امروز
جوان مومن انقلابی
به نام انقلاب خمینی
باید عَلَم این مبارزه را
عَلَم مبارزه با "تحجر" را
روشن ضمیر و آگاه
خود به دوش بکشد.
مصطفی جلالی
@mohakamjalali
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
🔴دو خاطره از منصور نظري ، شاعر آزاده ی مبارز فساد
🔴ظلم کردن به نام دین
منصور نظري، شاعر عدالتخواه وآزاده ايست كه از سال ٨٥ دست تقدير قرعه كار را بنام او ميزند تا در اين ده سال رسوا كننده ي جريان زر و زور و تزوير در قوه قضاييه باشد!
✅به نام دين بر مردم ظلم كردن يعني چه؟
جلسه اي بود با حضور برخي از فعالين مبارزه با فساد و اقاي منصور نظري آمده بودند تا از پرونده هاي فسادي كه در دادگستري دو استان اصفهان و چهارمحال رسيدگي كرده بودند، بگويند ...
دوسال بود كه حكم حبس ايشان به جرم عدالتخواهي و امر به معروف امده بود و ايشان متواري بودند تا بتوانند فرياد مظلومانه ي آن مادر شهيد شهركردي و ديگر مظلومان شهركرد را به گوش مسئولين برسانند.
یکی از دوستان ایشان ميگفت: با هزاران زحمت مستندات فساد معاون دادگستري را به دفتر اقاي اژه اي رساندم و خوشحال بوديم از اينكه پرونده به دفتر اژه اي و مراجع مربوطه رسيده و پيگيري ميشود! اما بعد از گذشت دو هفته گوشي ام زنگ خورد و ديدم همان معاون دادگستري شهركرد (كه مستندات پرونده هاي ايشون رو ارائه داده بودم به دفتر اقاي اژه اي) پشت خط هستند، تعجب كردم نمي دانستم كه شماره مرا از كجا اورده ؟!
تعجبم صد برابر شد، ان زمان كه گفت هر چه كه درباره من برده اي تهران و تحويل معاون اقاي اژه اي دادي، يك نسخه اش دست خودم رسيده (بله ! پرونده را از دادگستري تهران ارجاع داده بودند به شخص متهم فساد كه خودش پرونده خود را بررسي كند) و تو كه ميخواستي امر به معروف كني اول مي امدي به خودم ميگفتي !
وقتي ایشان اين وقايع رو شرح ميداد اينجا بود كه فهميدم كه به نام دين ظلم كردن يعني چه؟!
✅يك جاي ديگر هم در داستان نظري كه فهميدم به نام دين ظلم كردن يعني چه ؟!
آقاي نظري تعريف ميكرد كه مبلغ بيست و يك ميليون پانصدهزار تومان قاضي رشوه ميخواست ، پرسيدم بيست ميليون مشخص است، ان يك و نيم ميليون چيست ، قاضي گفت هزينه حج يكي از بزرگان است
https://telegram.me/daaarvag
🔴ظلم کردن به نام دین
منصور نظري، شاعر عدالتخواه وآزاده ايست كه از سال ٨٥ دست تقدير قرعه كار را بنام او ميزند تا در اين ده سال رسوا كننده ي جريان زر و زور و تزوير در قوه قضاييه باشد!
✅به نام دين بر مردم ظلم كردن يعني چه؟
جلسه اي بود با حضور برخي از فعالين مبارزه با فساد و اقاي منصور نظري آمده بودند تا از پرونده هاي فسادي كه در دادگستري دو استان اصفهان و چهارمحال رسيدگي كرده بودند، بگويند ...
دوسال بود كه حكم حبس ايشان به جرم عدالتخواهي و امر به معروف امده بود و ايشان متواري بودند تا بتوانند فرياد مظلومانه ي آن مادر شهيد شهركردي و ديگر مظلومان شهركرد را به گوش مسئولين برسانند.
یکی از دوستان ایشان ميگفت: با هزاران زحمت مستندات فساد معاون دادگستري را به دفتر اقاي اژه اي رساندم و خوشحال بوديم از اينكه پرونده به دفتر اژه اي و مراجع مربوطه رسيده و پيگيري ميشود! اما بعد از گذشت دو هفته گوشي ام زنگ خورد و ديدم همان معاون دادگستري شهركرد (كه مستندات پرونده هاي ايشون رو ارائه داده بودم به دفتر اقاي اژه اي) پشت خط هستند، تعجب كردم نمي دانستم كه شماره مرا از كجا اورده ؟!
تعجبم صد برابر شد، ان زمان كه گفت هر چه كه درباره من برده اي تهران و تحويل معاون اقاي اژه اي دادي، يك نسخه اش دست خودم رسيده (بله ! پرونده را از دادگستري تهران ارجاع داده بودند به شخص متهم فساد كه خودش پرونده خود را بررسي كند) و تو كه ميخواستي امر به معروف كني اول مي امدي به خودم ميگفتي !
وقتي ایشان اين وقايع رو شرح ميداد اينجا بود كه فهميدم كه به نام دين ظلم كردن يعني چه؟!
✅يك جاي ديگر هم در داستان نظري كه فهميدم به نام دين ظلم كردن يعني چه ؟!
آقاي نظري تعريف ميكرد كه مبلغ بيست و يك ميليون پانصدهزار تومان قاضي رشوه ميخواست ، پرسيدم بيست ميليون مشخص است، ان يك و نيم ميليون چيست ، قاضي گفت هزينه حج يكي از بزرگان است
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
[... کمی آن طرف تر پیکر پسر جوانی را دیدم که به شکل دلخراشی به شهادت رسیده بود. نمی توانستم به او نگاه کنم چه رسد به او دست بزنم و یا جابه جایش کنم. پایین پیکرش از قسمت کمر و لگن شکافته و به هم پیچیده شده بود. پاهایش خلاف جهت تنه و روبه بالا افتاده بود.تقریبا تمام بدن جوان تکه تکه و لهیده شده بود احساس کردم اگر به او دست بزنم استخوانهایش از هم جدا می شوند. دردناکتر از همه وضع پدر و مادر سالخورده آن جوان بود که با گریه و زاری او را صدا می زدند عبدالرسول - عبدالرسول
وقتی دیدم پیرزن خود را روی زمین انداخت و کورمال کورمال روی زمین دست می کشد تا خودش را به جنازه برساند،تازه فهمیدم که چشمانش نمی بیند . به شوهرش نگاه کردم.
او هم نابینا بود... پیرزن روی جنازه دست می کشید و می گفت مادر- مادر و پیرمرد که جلو درگاهی خانه ایستاده بود صدا می زد عبدالرسول - بابا جواب بده - انگار پیرزن فهمیده بودکه برای پسرش اتفاقی افتاده . با صدای زنش به جنازه نزدیک شد - دستش را روی پیکر بی جان پسرش کشید و تکانش داد هر دو انتظار داشتند بی هوش شده باشد. قلبم می خواست از جا کنده شود. با گریه گفتم مادر بیا این ور - ولش کن...
گفت شهید که نشده ؟ نه؟ نمی توانستم حقیقت را بگویم. او جنازه را بغل کرد و خودش را به او چسباند... گفتم می خوایم بریم ماشین بیاریم پسرتونو ببریم بیمارستان. گفت من و باباش هم میایم....
بالاخره دل به دریا زدم و گفتم مادر پسرتون شهید شده.. .این را که گفتم آه از نهاد آنها برآمد و با شدت بیشتری خودشان را زدند...
تا سر جاده دویدیم و لودری را با کلی التماس به آنجا آوردیم. نمی دانستیم چطور جنازه را توی ماشین بگذاریم- پرسیدیم پتو ندارین؟..
... ماشین که همراه جسد راه افتاد؛ دیدم پدر و مادر عبدالرسول که به ماشین چسبیده بودند به زمین افتادند... پیرزن چهار دست و پا راه افتاد بعد بلند شد . می خواست خودش را به ما برساند ولی دوباره زمین خورد- این بار دیگر توان بلند شدن نداشت. منظره رقبت باری بود. از خودم بدم می آمد...]
🔴بخشی از خاطرات سیده زهرا حسینی از کتاب "دا"
خرمشهر، روزهای شروع جنگ
سالروز آزادی خرمشهر مبارک !
@daaarvag
وقتی دیدم پیرزن خود را روی زمین انداخت و کورمال کورمال روی زمین دست می کشد تا خودش را به جنازه برساند،تازه فهمیدم که چشمانش نمی بیند . به شوهرش نگاه کردم.
او هم نابینا بود... پیرزن روی جنازه دست می کشید و می گفت مادر- مادر و پیرمرد که جلو درگاهی خانه ایستاده بود صدا می زد عبدالرسول - بابا جواب بده - انگار پیرزن فهمیده بودکه برای پسرش اتفاقی افتاده . با صدای زنش به جنازه نزدیک شد - دستش را روی پیکر بی جان پسرش کشید و تکانش داد هر دو انتظار داشتند بی هوش شده باشد. قلبم می خواست از جا کنده شود. با گریه گفتم مادر بیا این ور - ولش کن...
گفت شهید که نشده ؟ نه؟ نمی توانستم حقیقت را بگویم. او جنازه را بغل کرد و خودش را به او چسباند... گفتم می خوایم بریم ماشین بیاریم پسرتونو ببریم بیمارستان. گفت من و باباش هم میایم....
بالاخره دل به دریا زدم و گفتم مادر پسرتون شهید شده.. .این را که گفتم آه از نهاد آنها برآمد و با شدت بیشتری خودشان را زدند...
تا سر جاده دویدیم و لودری را با کلی التماس به آنجا آوردیم. نمی دانستیم چطور جنازه را توی ماشین بگذاریم- پرسیدیم پتو ندارین؟..
... ماشین که همراه جسد راه افتاد؛ دیدم پدر و مادر عبدالرسول که به ماشین چسبیده بودند به زمین افتادند... پیرزن چهار دست و پا راه افتاد بعد بلند شد . می خواست خودش را به ما برساند ولی دوباره زمین خورد- این بار دیگر توان بلند شدن نداشت. منظره رقبت باری بود. از خودم بدم می آمد...]
🔴بخشی از خاطرات سیده زهرا حسینی از کتاب "دا"
خرمشهر، روزهای شروع جنگ
سالروز آزادی خرمشهر مبارک !
@daaarvag
🔴دو قطبی خطرناکی که محقق شد!
چندی پیش بود که مشایی پیش از رد صلاحیت ها سکوت خود را شکست و تاکید کرد اگر ما نیاییم دو قطبی واقعی و خطرناک شکل خواهد گرفت دوقطبی حامیان نظام و رهبری و مخالفان آن! هرچند که تحلیل مشایی سیاسی برداشت شده و اخطار های او مورد بی توجهی قرار گرفت؛ واقع امر اینکه حتی فردی مانند او حق دفاع از ولایت فقیه را هم ندارد ناشی از کند ذهنی و تمامیت خواهی همیشگی اصولگرایان است.
اما در این انتخابات چه شد؟!
اگر در ۹۲ رفراندوم خاموش برنامه هستهای حاصل مهندسی معیوب شد، در این دور از انتخابات وقایع جدی تری رخ داد!
رهبری نه تنها به حجم انتقادهای خود نسبت به عملکرد دولت افزوده بود بلکه در اوج تبلیغات با طرح انتقاد نسبت به سند ۲۰۳۰ موضع خود را روشن تر از پیش کرد . حتی معظم له برای انکه رئیسی رقیبی در سبد ارا مشترک نداشته باشد . حاضر شد تا یک سال قبل از پشت بلندگو پایان عمر سیاسی احمدی نژاد در ج.ا.ا را اعلام فرمایند و روشن بود شورا نگهبان با این توصیه به برادر مومن چه خواهد کرد!
تحلیل های غلط اینگونه مهندسی انتخابات را پیش بینی می کرد که "روحانی در دور اول خود به ۵۱ درصد کامل آراء هم نرسیده و اینبار به دلیل عملکرد ضعیف و در غیاب هاشمی می توان با یک اجماع و حمله مناسب او را تک دوره ای کرد!" این در حالی است که این تحلیگران فراموش کردند که اساسا دافعه اصولگرایان خاصه مردانی از قوه قهریه توان بسیج کردن قسمتی از آرا خاکستری را ندارد حتی اگر با تتلو عکس یادگاری گرفت!
شوربختانه تمامی ظرفیت های ارزشی و مکتبی و انقلابی برای پیروز کردن نماینده این قشر بسیج شد، حتی جلیلی در این مسیر قربانی و قالیباف تنها نقش یک افشاگر انتحاری را یافت که در اخر باید کنار می کشید تا سید محرومان منزه و اخلاقی باقی بماند!
اما به واقع این همه هزینه دادن تنها برای ریاست جمهوری بود!؟
پاسخ روشن است و نیاز به قلم فرسایی ندارد که چرا این دور دارای اهمیت بالایی بود!
مهندسی معیوب این دور باعث شد رئیس جمهوری که رکود و بیکاری و ... سیاهه کارنامه اش بود، تنها با تکیه بر منفوریت رقبا خود آرا خاکستری بیشتری را به میدان بکشد و شاهد رشد آرا خود نیز باشد!
حالا ما رئیس جمهور منتخبی را داریم که برای نخستین بار رهبر انقلاب مستقیما به وی تبریک نمی گوید!
ان دو قطبی خطرناکی که مشایی از آن سخن گفت محقق شد و نتیجه شکست آن فراگیرتر از شکست در انتخابات ریاست جمهوری بود!
م.رحمانی
@edallat1
https://telegram.me/daaarvag
چندی پیش بود که مشایی پیش از رد صلاحیت ها سکوت خود را شکست و تاکید کرد اگر ما نیاییم دو قطبی واقعی و خطرناک شکل خواهد گرفت دوقطبی حامیان نظام و رهبری و مخالفان آن! هرچند که تحلیل مشایی سیاسی برداشت شده و اخطار های او مورد بی توجهی قرار گرفت؛ واقع امر اینکه حتی فردی مانند او حق دفاع از ولایت فقیه را هم ندارد ناشی از کند ذهنی و تمامیت خواهی همیشگی اصولگرایان است.
اما در این انتخابات چه شد؟!
اگر در ۹۲ رفراندوم خاموش برنامه هستهای حاصل مهندسی معیوب شد، در این دور از انتخابات وقایع جدی تری رخ داد!
رهبری نه تنها به حجم انتقادهای خود نسبت به عملکرد دولت افزوده بود بلکه در اوج تبلیغات با طرح انتقاد نسبت به سند ۲۰۳۰ موضع خود را روشن تر از پیش کرد . حتی معظم له برای انکه رئیسی رقیبی در سبد ارا مشترک نداشته باشد . حاضر شد تا یک سال قبل از پشت بلندگو پایان عمر سیاسی احمدی نژاد در ج.ا.ا را اعلام فرمایند و روشن بود شورا نگهبان با این توصیه به برادر مومن چه خواهد کرد!
تحلیل های غلط اینگونه مهندسی انتخابات را پیش بینی می کرد که "روحانی در دور اول خود به ۵۱ درصد کامل آراء هم نرسیده و اینبار به دلیل عملکرد ضعیف و در غیاب هاشمی می توان با یک اجماع و حمله مناسب او را تک دوره ای کرد!" این در حالی است که این تحلیگران فراموش کردند که اساسا دافعه اصولگرایان خاصه مردانی از قوه قهریه توان بسیج کردن قسمتی از آرا خاکستری را ندارد حتی اگر با تتلو عکس یادگاری گرفت!
شوربختانه تمامی ظرفیت های ارزشی و مکتبی و انقلابی برای پیروز کردن نماینده این قشر بسیج شد، حتی جلیلی در این مسیر قربانی و قالیباف تنها نقش یک افشاگر انتحاری را یافت که در اخر باید کنار می کشید تا سید محرومان منزه و اخلاقی باقی بماند!
اما به واقع این همه هزینه دادن تنها برای ریاست جمهوری بود!؟
پاسخ روشن است و نیاز به قلم فرسایی ندارد که چرا این دور دارای اهمیت بالایی بود!
مهندسی معیوب این دور باعث شد رئیس جمهوری که رکود و بیکاری و ... سیاهه کارنامه اش بود، تنها با تکیه بر منفوریت رقبا خود آرا خاکستری بیشتری را به میدان بکشد و شاهد رشد آرا خود نیز باشد!
حالا ما رئیس جمهور منتخبی را داریم که برای نخستین بار رهبر انقلاب مستقیما به وی تبریک نمی گوید!
ان دو قطبی خطرناکی که مشایی از آن سخن گفت محقق شد و نتیجه شکست آن فراگیرتر از شکست در انتخابات ریاست جمهوری بود!
م.رحمانی
@edallat1
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
Forwarded from سوزنبان
📚بستهی #پیشنهاد_خواندنی به مناسبت دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری
📝 بازگشت به خودمان؛ پشت کردن به خمینیِ نهاد، و بازگشت به خمینیِ نهضت (رسانه ما؛ #یاسر_عرب)
🖋بزنیم زیر این میز شعار و ریا و سلبریتی بازی و رانت نفت و همایش و پول مفت و روحیه رخوت! به همین صراحت! به همین زبان ساده ی ملموس! ...ادامهی متن
📝 دستهبندی اصولگرایان در مواجهه با نتایج انتخابات (داروگ)
🖋شاید ما بازیچه ی طراحانی هستیم که پیوسته همین نتیجه را از ما می خواهند!? اگر شعار و اصول و تفکرات ما حق است، چطور ممکن است فطرت اکثریت جامعه حق را نپذیرد!? ...ادامهی متن
📝 انتخابات و چند نکتهی مضحک (خامنئیسم؛ #سلمان_کدیور)
🖋در نگاه جناب رئیسی، فراجناحی بودن یعنی «با یک جناح خاص نبودن و با همه جناح ها بودن»! در حالی که فراجناحی بودن در نگاه اصیل به معنی تکیه تام و تمام به مردم و ...ادامهی متن
📝 در بازی بزرگان(!) «جوانِ مومن انقلابی»، توپجمعکن است. (محاکا؛ #مصطفی_جلالی)
🖋من صرفا تماشاچی و تشویق کننده و هوادارم.در بازی بزرگان! "جوان مومن انقلابی" نقشش توپ جمع کن، تماشاچی، فریاد زن، کتک خور و ...ادامهی متن
📝 اصولگراها چرا پیروز نمیشوند؟ (آهستان؛ #امید_حسینی)
🖋فقط در هر انتخابات، بزرگان این جریان یادشان میآید که باید کاری بکنند،اما چه کاری؟ همچون دوران قاجار دور خودشان جمع میشوند و ...ادامهی متن
📝 ققنوس اصولگرایی (زُبُر؛ #حیدر_عباسی)
🖋خوشبختانه در این انتخابات دیگر مجالی برای بیان اصلیترین دلیل ادعایی شکستهای قبلی، یعنی «عدم وحدت» نیست. بحمدلله در این انتخابات همهی ظرفیتهای وحدت فعال شد و ...ادامهی متن
📝 پنج دلیل برای اینکه مردم به روحانی رای دادند. (دردنامه؛ #محمدمهدی_میرزایی_پور)
🖋اگرچه از دیدگاه مردم هر دو گروه فسادها دارند، ولی «ادعای» اعتدالیون از اصولگرایان کمتر است و ثروتهای هزار میلیاردی را هر چند از راه ناصحیح ...ادامهی متن
📝 اشرافیت سیاسی و «خودْ حقپنداری» مهمترین دلیل شکست اصولگرایان (درنگ؛ #رضا_پیامی)
🖋کوتاه سخن اینکه ریشه مشکلات کشور روحانی و امثالهم نیستند. اینها خیلی کوچکتر از اراده ملت ایران هستند. بلکه مشکل لجاجت و اشرافیت سیاسی اصولگرایان است که تمام آرمانهای انقلاب را ...ادامهی متن
📝 انتخابات 96: عوامل شکست، دستاوردها و فرصتها، مسیر پیش رو (جمهوری؛ #صادق_شهبازی)
🖋حاکم شدن دوباره رویکرد محافظهکارانه باعث شده اصولگرایان به بازیگری بیتأثیر و برنینگیزاننده برای مردم تبدیل شوند. انقلابیترین کاندیداهای آنها، بدون دستگذاشتن روی مسائل اصلی با محافظهکاری ...ادامهی متن
📝 اصولگرایی بدون هیچ اصولی: تناقضات فاحش جریان اصولگرایی (چپ اسلامی؛ #محمدحسین_بادامچی)
🖋اصولگرایی دولت مقابل خود را به بانکداری ربوی متهم می کند، اما همزمان خود را با پول حرام ربوی بانکهایش فربه می کند و جالبتر آنکه جایزه بزرگ «کنگره علوم انسانی اسلامی» را ...ادامهی متن
📝 تصمیمِ مردم، معقول و منطقی بود! (دادنوشت؛ #حسین_شهبازی_زاده)
🖋صحنه ی رقابت انتخاباتی گذشته، به روشنی عرصه مواجهه ی دو تجدید نظر طلب میان تهی و پشیمان بود. دو تجدید نظر طلب که یکی _نسبتا_ صداقت و صراحت بیشتری دارد و دیگری ...ادامهی متن
📝 تناقضات حضور رئیسی در انتخابات (دردنامه؛ #محمدمهدی_میرزایی_پور)
🖋او به خوبی پیام برجام را شنیده بود و ناشیانه پشیمانی خود را از شعارهای خمینی پنهان میکرد. وی معتقد به لزوم نقد شدن چک برجام بود. یعنی تایید اینکه این چک وضعیت مردم را ...ادامهی متن
📝 سلام بر رئیسی، درود بر قالیباف، خداحافظ حزبالله (رویش؛ #علی_میری)
🖋اما امروز دیگر نه تنها مانند ۸۴ مرزبندی عمیقی وجود ندارد، مانند انتخابات ۹۲ به سکوت و عدم مرزگذاری (از طرف کاندیدای حزبالله) نیز اکتفا نمیشود، بلکه مرزها برداشته میشود و ...ادامهی متن
🚉 @SzBaan
📝 بازگشت به خودمان؛ پشت کردن به خمینیِ نهاد، و بازگشت به خمینیِ نهضت (رسانه ما؛ #یاسر_عرب)
🖋بزنیم زیر این میز شعار و ریا و سلبریتی بازی و رانت نفت و همایش و پول مفت و روحیه رخوت! به همین صراحت! به همین زبان ساده ی ملموس! ...ادامهی متن
📝 دستهبندی اصولگرایان در مواجهه با نتایج انتخابات (داروگ)
🖋شاید ما بازیچه ی طراحانی هستیم که پیوسته همین نتیجه را از ما می خواهند!? اگر شعار و اصول و تفکرات ما حق است، چطور ممکن است فطرت اکثریت جامعه حق را نپذیرد!? ...ادامهی متن
📝 انتخابات و چند نکتهی مضحک (خامنئیسم؛ #سلمان_کدیور)
🖋در نگاه جناب رئیسی، فراجناحی بودن یعنی «با یک جناح خاص نبودن و با همه جناح ها بودن»! در حالی که فراجناحی بودن در نگاه اصیل به معنی تکیه تام و تمام به مردم و ...ادامهی متن
📝 در بازی بزرگان(!) «جوانِ مومن انقلابی»، توپجمعکن است. (محاکا؛ #مصطفی_جلالی)
🖋من صرفا تماشاچی و تشویق کننده و هوادارم.در بازی بزرگان! "جوان مومن انقلابی" نقشش توپ جمع کن، تماشاچی، فریاد زن، کتک خور و ...ادامهی متن
📝 اصولگراها چرا پیروز نمیشوند؟ (آهستان؛ #امید_حسینی)
🖋فقط در هر انتخابات، بزرگان این جریان یادشان میآید که باید کاری بکنند،اما چه کاری؟ همچون دوران قاجار دور خودشان جمع میشوند و ...ادامهی متن
📝 ققنوس اصولگرایی (زُبُر؛ #حیدر_عباسی)
🖋خوشبختانه در این انتخابات دیگر مجالی برای بیان اصلیترین دلیل ادعایی شکستهای قبلی، یعنی «عدم وحدت» نیست. بحمدلله در این انتخابات همهی ظرفیتهای وحدت فعال شد و ...ادامهی متن
📝 پنج دلیل برای اینکه مردم به روحانی رای دادند. (دردنامه؛ #محمدمهدی_میرزایی_پور)
🖋اگرچه از دیدگاه مردم هر دو گروه فسادها دارند، ولی «ادعای» اعتدالیون از اصولگرایان کمتر است و ثروتهای هزار میلیاردی را هر چند از راه ناصحیح ...ادامهی متن
📝 اشرافیت سیاسی و «خودْ حقپنداری» مهمترین دلیل شکست اصولگرایان (درنگ؛ #رضا_پیامی)
🖋کوتاه سخن اینکه ریشه مشکلات کشور روحانی و امثالهم نیستند. اینها خیلی کوچکتر از اراده ملت ایران هستند. بلکه مشکل لجاجت و اشرافیت سیاسی اصولگرایان است که تمام آرمانهای انقلاب را ...ادامهی متن
📝 انتخابات 96: عوامل شکست، دستاوردها و فرصتها، مسیر پیش رو (جمهوری؛ #صادق_شهبازی)
🖋حاکم شدن دوباره رویکرد محافظهکارانه باعث شده اصولگرایان به بازیگری بیتأثیر و برنینگیزاننده برای مردم تبدیل شوند. انقلابیترین کاندیداهای آنها، بدون دستگذاشتن روی مسائل اصلی با محافظهکاری ...ادامهی متن
📝 اصولگرایی بدون هیچ اصولی: تناقضات فاحش جریان اصولگرایی (چپ اسلامی؛ #محمدحسین_بادامچی)
🖋اصولگرایی دولت مقابل خود را به بانکداری ربوی متهم می کند، اما همزمان خود را با پول حرام ربوی بانکهایش فربه می کند و جالبتر آنکه جایزه بزرگ «کنگره علوم انسانی اسلامی» را ...ادامهی متن
📝 تصمیمِ مردم، معقول و منطقی بود! (دادنوشت؛ #حسین_شهبازی_زاده)
🖋صحنه ی رقابت انتخاباتی گذشته، به روشنی عرصه مواجهه ی دو تجدید نظر طلب میان تهی و پشیمان بود. دو تجدید نظر طلب که یکی _نسبتا_ صداقت و صراحت بیشتری دارد و دیگری ...ادامهی متن
📝 تناقضات حضور رئیسی در انتخابات (دردنامه؛ #محمدمهدی_میرزایی_پور)
🖋او به خوبی پیام برجام را شنیده بود و ناشیانه پشیمانی خود را از شعارهای خمینی پنهان میکرد. وی معتقد به لزوم نقد شدن چک برجام بود. یعنی تایید اینکه این چک وضعیت مردم را ...ادامهی متن
📝 سلام بر رئیسی، درود بر قالیباف، خداحافظ حزبالله (رویش؛ #علی_میری)
🖋اما امروز دیگر نه تنها مانند ۸۴ مرزبندی عمیقی وجود ندارد، مانند انتخابات ۹۲ به سکوت و عدم مرزگذاری (از طرف کاندیدای حزبالله) نیز اکتفا نمیشود، بلکه مرزها برداشته میشود و ...ادامهی متن
🚉 @SzBaan
🔴سایۀ سنگین محافظه کاری بر سر «دولت سایه» دکتر جلیلی
👈 مطلع شدم برادر دانشمند و انقلابی جناب آقای دکتر جلیلی عزم «دولت سایه» کرده اند. به نظر می رسد که دولت سایه اگر هدف اصلاحی دارد و بر مدار تقویت و تسریع در کارآمدی جمهوری اسلامی از طریق رصد رفتار و عملکرد جریانهای قدرت شکل گرفته است، در دسترس ترین راه و بهترین اولویت، تشکیل دولت سایه برای قوه قضاییه ، نیروی انتظامی، نیروی مقاومت بسیج، صدا و سیما، مجمع تشخیص مصلحت نظام، سازمان تبلیغات، ستاد اجرایی، بنیاد مستعفان، آستان های قدس رضوی، حضرت معصومه(س) و عبدالعظیم حسنی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ستاد نماز جمعه، مرکز رسیدگی به امور مساجد، شورای نگهبان، کمیته امداد، دانشگاه آزاد اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف، جامعه المصطفی، مرکز خدمات حوزه های علمیه، سازمان حج و زیارت، نمایندگی های رهبری در خارج از کشور، دانشگاه امام صادق(ع)، مسجد جمکران، انجمن های اسلامی دانش آموزی، مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، جامعه الزهرا، دفتر تبلیغات حوزه، مجمع جهانی اهلبیت، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، مدرسه عالی شهید مطهری، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حوزه هنری، مؤسسات کیهان، اطلاعات، خراسان، نهادهای نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، سپاه پاسداران، نیروی مقاومت بسیج، هلال احمر، وزارت جهاد کشاورزی، عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی و نهادها و سازمانهای انتصابی مختلف کشور هست که ناکارامدی آنها کم از «قوه مجریه» نیست.
👈تأثیرات سهمگین و جایگاه راهبردی این نهادها و سازمانها بر روند جاری اقتصاد، اجتماع و فرهنگ کشور و نیز اعتماد رهبری معظم انقلاب به آقای دکتر جلیلی با چاشنی محبوبیّت ایشان نزد جوانان انقلابی درس خوانده و تحوّل خواه، اولویّت تمرکز دولت سایۀ ایشان را بر حل بیماریها و ناکارآمدیهای دیرین بخشهای انتصابی نظام نشان می دهد. تعقیب سایه وار دولت آقای روحانی هم از سوی مردم و هم از سوی عناصر سیاسی مخالف و رقیب ایشان اتّفاقی قابل پیش بینی است اما سایۀ مطالبه گری انقلابی کدام شخصیّت سیاسی و انقلابی بیشتر و بهتر از دکتر جلیلی می تواند بر سر قدرتهای برآمده از انتصاب سنگینی کند و در عین حال انگ غیرخودی و ضدولایت فقیه نخورد؟
👈 بهتر است تعارفات را کنار بذاریم. اگر گفتمان انقلابی-انتقادی آقای جلیلی عزیز قرار است که صرفا قوه مجریه را در بر بگیرد و ایشان همچنان ترجیح می دهند با محافظه کاری از کنار فجایع انقلاب سوز و انسدادهای سیستمی در سایر ارکان انتصابی نظام عبور کرده و تغافل نمایند، اصلاح کشور و نظام که پیشکش، سرنوشت حزب الله در انتخابات های آینده چیزی جز شکست های سهمگین تر نخواهد بود. اینکه ذرّه بین گفتمان امام و رهبری را فقط روی «غربزدگی اعتدالی» بندازیم و از کنار «تحجر انسدادی- انتصابی» به راحتی بگذریم خود نوعی سوگیری انحرافی در ارجاع به گفتمان امام خمینی و امام خامنه ای است.
👈طوری نشود که مشابه آنچه در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی در داستان سند 2030 رخ داد، بار انتقاد و مطالبۀ از نهادهای انتصابی نظام و نیز اصلاح آنها هم همچنان به دوش رهبری باشد تا حزب اللهی که به تدریج بیش از مطالبۀ اصولی و صراحت در روشنگری میل به مماشات محافظه کارانه و لکنت آلودی پیدا کرده، زیر سایۀ هزینه کرد رهبری تنبلی و سست عنصری خود را پنهان کند.
👈 اگر قرار است که معاون حقوق بشر قوه قضا ،به عنوان یکی از ناکارامدترین بخشهای قوه، (برای نمونه نگاه کنید به تصویب اخیر قطعنامۀ حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی و نیز وضعیّت نامطلوب حقوق شهروندی در دادگستری ها و زندانها ) یکی از دانه درشتان دولت سایه باشد، باید یک دولت سایه دیگر هم برای پاییدن این دولت سایه شکل بگیرد
👈 نمی دانم چرا همچنان بی توجّهیم که ما در این انتخابات بیش از اینکه از حسن روحانی شکست بخوریم به ناکارآمدی ها، ندانم کاریها و نامردمی های سیستماتیک نهادهای انتصابی باختیم. چطور ممکن است عناصری که خود آنها باید زیر هیبت دولت سایه قرارگیرند خود بخشی از دولت سایۀ آقای جلیلی عزیز و انقلابی باشند؟
علی جعفری
@jafariali_58
https://telegram.me/daaarvag
👈 مطلع شدم برادر دانشمند و انقلابی جناب آقای دکتر جلیلی عزم «دولت سایه» کرده اند. به نظر می رسد که دولت سایه اگر هدف اصلاحی دارد و بر مدار تقویت و تسریع در کارآمدی جمهوری اسلامی از طریق رصد رفتار و عملکرد جریانهای قدرت شکل گرفته است، در دسترس ترین راه و بهترین اولویت، تشکیل دولت سایه برای قوه قضاییه ، نیروی انتظامی، نیروی مقاومت بسیج، صدا و سیما، مجمع تشخیص مصلحت نظام، سازمان تبلیغات، ستاد اجرایی، بنیاد مستعفان، آستان های قدس رضوی، حضرت معصومه(س) و عبدالعظیم حسنی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ستاد نماز جمعه، مرکز رسیدگی به امور مساجد، شورای نگهبان، کمیته امداد، دانشگاه آزاد اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف، جامعه المصطفی، مرکز خدمات حوزه های علمیه، سازمان حج و زیارت، نمایندگی های رهبری در خارج از کشور، دانشگاه امام صادق(ع)، مسجد جمکران، انجمن های اسلامی دانش آموزی، مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، جامعه الزهرا، دفتر تبلیغات حوزه، مجمع جهانی اهلبیت، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، مدرسه عالی شهید مطهری، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حوزه هنری، مؤسسات کیهان، اطلاعات، خراسان، نهادهای نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، سپاه پاسداران، نیروی مقاومت بسیج، هلال احمر، وزارت جهاد کشاورزی، عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی و نهادها و سازمانهای انتصابی مختلف کشور هست که ناکارامدی آنها کم از «قوه مجریه» نیست.
👈تأثیرات سهمگین و جایگاه راهبردی این نهادها و سازمانها بر روند جاری اقتصاد، اجتماع و فرهنگ کشور و نیز اعتماد رهبری معظم انقلاب به آقای دکتر جلیلی با چاشنی محبوبیّت ایشان نزد جوانان انقلابی درس خوانده و تحوّل خواه، اولویّت تمرکز دولت سایۀ ایشان را بر حل بیماریها و ناکارآمدیهای دیرین بخشهای انتصابی نظام نشان می دهد. تعقیب سایه وار دولت آقای روحانی هم از سوی مردم و هم از سوی عناصر سیاسی مخالف و رقیب ایشان اتّفاقی قابل پیش بینی است اما سایۀ مطالبه گری انقلابی کدام شخصیّت سیاسی و انقلابی بیشتر و بهتر از دکتر جلیلی می تواند بر سر قدرتهای برآمده از انتصاب سنگینی کند و در عین حال انگ غیرخودی و ضدولایت فقیه نخورد؟
👈 بهتر است تعارفات را کنار بذاریم. اگر گفتمان انقلابی-انتقادی آقای جلیلی عزیز قرار است که صرفا قوه مجریه را در بر بگیرد و ایشان همچنان ترجیح می دهند با محافظه کاری از کنار فجایع انقلاب سوز و انسدادهای سیستمی در سایر ارکان انتصابی نظام عبور کرده و تغافل نمایند، اصلاح کشور و نظام که پیشکش، سرنوشت حزب الله در انتخابات های آینده چیزی جز شکست های سهمگین تر نخواهد بود. اینکه ذرّه بین گفتمان امام و رهبری را فقط روی «غربزدگی اعتدالی» بندازیم و از کنار «تحجر انسدادی- انتصابی» به راحتی بگذریم خود نوعی سوگیری انحرافی در ارجاع به گفتمان امام خمینی و امام خامنه ای است.
👈طوری نشود که مشابه آنچه در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی در داستان سند 2030 رخ داد، بار انتقاد و مطالبۀ از نهادهای انتصابی نظام و نیز اصلاح آنها هم همچنان به دوش رهبری باشد تا حزب اللهی که به تدریج بیش از مطالبۀ اصولی و صراحت در روشنگری میل به مماشات محافظه کارانه و لکنت آلودی پیدا کرده، زیر سایۀ هزینه کرد رهبری تنبلی و سست عنصری خود را پنهان کند.
👈 اگر قرار است که معاون حقوق بشر قوه قضا ،به عنوان یکی از ناکارامدترین بخشهای قوه، (برای نمونه نگاه کنید به تصویب اخیر قطعنامۀ حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی و نیز وضعیّت نامطلوب حقوق شهروندی در دادگستری ها و زندانها ) یکی از دانه درشتان دولت سایه باشد، باید یک دولت سایه دیگر هم برای پاییدن این دولت سایه شکل بگیرد
👈 نمی دانم چرا همچنان بی توجّهیم که ما در این انتخابات بیش از اینکه از حسن روحانی شکست بخوریم به ناکارآمدی ها، ندانم کاریها و نامردمی های سیستماتیک نهادهای انتصابی باختیم. چطور ممکن است عناصری که خود آنها باید زیر هیبت دولت سایه قرارگیرند خود بخشی از دولت سایۀ آقای جلیلی عزیز و انقلابی باشند؟
علی جعفری
@jafariali_58
https://telegram.me/daaarvag
Telegram
داروگ
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...
تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
داروگ
"به زیر چرخ های قطار پناه می برم از شر مسئولان ..." دست فروشی در اهواز بعد از جمع شدن وسایلش توسط ماموران خود را جلوی قطار انداخت @daaarvag
✅آنچه که یک انسان شریف را به این نتیجه می رساند که وقتی نتوانست معیشت خود و خانواده اش را تامین کند، به زندگی خود پایان دهد، و دیگر زندگی برایش معنایی پیدا نمیکند، "فقر" نیست. اتفاقی بسیار پیچیده تر در حال رخ دادن است که اگر ادامه پیدا کند کم و بیش گریبان همه ی افراد یک جامعه را خواهد گرفت. وقتی جامعه ای دچار "آرمان معیشت" شود اتفاق افتادن این فجایع دور از ذهن نیست. اگر در جامعه ای حرکت کلی به سمت هدف متعالی که تجلی و ظهور و بروز انسانیت را رقم میزند وجود نداشته باشد، فقر یعنی از دست دادن همه چیز!
در این حالت است که حتی انسان های دارا هم احساس کمبود و ضعف میکنند. زیرا در این جامعه ی بی هدف که طرح سیاسی و برنامه ای ندارد کار مهم تری غیر از کسب دنیا هم وجود ندارد، تمام ارزش ها در علوفه خلاصه می شود و تمام مناسبت ها بر اساس آن شکل میگیرد.
پویایی و حرکت از جامعه می افتد، حاکمان این جامعه مردم را به جای رقابت در کار خیر به رقابت در کسب علوفه ی بیشتر سوق می دهند.
و "فقر" یعنی از دست دادن همه چیز!
و خود کشی یعنی رهایی از این بی چیزی!
@daaarvag
در این حالت است که حتی انسان های دارا هم احساس کمبود و ضعف میکنند. زیرا در این جامعه ی بی هدف که طرح سیاسی و برنامه ای ندارد کار مهم تری غیر از کسب دنیا هم وجود ندارد، تمام ارزش ها در علوفه خلاصه می شود و تمام مناسبت ها بر اساس آن شکل میگیرد.
پویایی و حرکت از جامعه می افتد، حاکمان این جامعه مردم را به جای رقابت در کار خیر به رقابت در کسب علوفه ی بیشتر سوق می دهند.
و "فقر" یعنی از دست دادن همه چیز!
و خود کشی یعنی رهایی از این بی چیزی!
@daaarvag
⭕️✅هیچ من نمی توانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش را نمیدهد که خانه ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوانهاشان میخواهند ... آدم، اقتصاد را برای خودش میخواهد؛ خودش را به کشتن بدهد که اقتصادش درست بشود؟! این معقول نیست. یا جوانهایشان را به کشتن بدهند که نان ارزان گیرش بیاید؟! این یک چیز معقولی نیست. ...آنهایی که دم از اقتصاد میزنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال میکنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد؛ او کاه میخورد؛ اما هر دو حیوانند. اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش [است] الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست.
#انحراف_گفتمانی
https://uupload.ir/files/3del_imam.jpg
⚫️ سال ها می گذرد حادثه ها می آید، انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم ...
@daaarvag
#انحراف_گفتمانی
https://uupload.ir/files/3del_imam.jpg
⚫️ سال ها می گذرد حادثه ها می آید، انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم ...
@daaarvag