داروگ
10 subscribers
9 photos
1 video
24 links
گرچه می گویند می گریند
روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری
داروگ
کی می رسد باران ...

تلاشی برای زدودن غبار از حقیقت .
Download Telegram
Forwarded from عصر ایران
..
آیت الله مکارم شیرازی:
زمانی بود یک فتوا همه را تحت تاثیر قرار می‌داد، اما الان گوش شنوا کم است.

@MyAsriran
Forwarded from فَـتـحِ مُـطلَــق/مسعودرحمانی
مردم فتواهای صاحب این مکان را گوش دهند!
@fathe_motlagh
📝چرا نماینده ی اصولگرایان نمی تواند نماینده ی جریان انقلابی در انتخابات باشد?

ابتدا برای پاسخ به سوال بالا باید به تحلیل درستی از وضعیت بحران های اجتماعی کشور رسید:
قدرت طلب ها مناصب مهم کشور را اشغال کرده اند، بی عدالتی و اختلاف طبقاتی در سال های اخیر به اوج خود رسیده است و هر روز در گوشه از کشور صدای اعتراض به فساد و بی عدالتی بلند می شود. بازنشستگان، کارگران، معلمان و بسیاری از کارمندان و دانشجویان از وضعیت موجود ناراضی اند و فساد همچون اژدهایی در حال بلعیدن اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی است. عده ای از شر مسئولان به آتش پناه می برند. به جای برخورد با فاسدان، مبارزان با فساد توسط دستگاه قضایی دستگیر می شوند و متفکران انقلابی و دلسوزان به حاشیه رانده شده اند.
در چنین شرایطی که جلوی هرگونه حرکت جدی و ریشه ای در مبارزه با فساد با کلیدواژه هایی چون امنیت، ولایت، قانون (لایحه) گذاری های به ضرر مردم و انقلاب، توسط ولایت مداران(!) و اصولگرایان گرفته می شود، چگونه میشود با حمایت آنان و تعارفات مرسوم و عدم مرزبندی شفاف، این وضع را به چالش کشید و اسیر بازی های افرادی که با اسم اسلام و ولایت در حال دامن زدن به آتش فساد هستند نشد!

ساختارهای حاکمیتی معیوب غیر دولتی از جمله قوه ی قضاییه و مجلس که ناکارامدی خود را در مبارزه با فساد، برقراری عدالت، مردمی کردن اقتصاد و ثبات اقتصادی و قانونی نشان داده اند، رابطه ی ناگستتنی با اصول گرایان و نیروهای امنیتی داشته، به طوری که شاید در مخیله ی اصولگریان هم برنامه ای برای اصلاح ساختاری این نهاد ها وجود نداشته باشد. از این جهت ادعاهای دولتی که مرزبندی انقلابی با این نهاد ها نداشته (و از درک ساختار معیوب انها عاجز باشد و چه بسا وابسته ی سیاسی به این نهاد ها نیز باشد) در زمینه مبارزه با فساد و بازگشت به آرمان های انقلاب، تنها ویترین انتخاباتی و ادعایی پوچ و بدون محتوا خواهد بود.

@daaarvag
وارده:

در ر ابطه با سوء استفاده ی برخی از عنوان #خادم_الرضا حجت الاسلام رئیسی

بگذارید اینجور حجابهای شناخت اهل بیت با خرج شدن در این صحنه ها (انتخابات) بسوزد. حتما خیره و در جهت رشد مردم ما خواهد بود.
یه زمانی "سید" بودن رای داشت. خرج شد و سوخت تا مردم فهمیدند باید حرف را ببینند. قرآن روی پوست باید خرج لشگر معاویه می شد تا در ادامه تاریخ برای عده ای واضح بشه که قرآن چیز دیگری است و محتوی آن را باید دید.



@daaarvag
📝 چه کسی حق دارد خواسته ی خویش را به مردم تحمیل کند?

بررسی آراء امام در رابطه با #آزادی مردم در انتخاب


« آزادی یکی از اموری است که اول حقی است که بشر دارد، حق ابتدایی است که بشر دارد که باید آزاد باشد، در آرای خویش آزاد باشد، در اعمالش آزاد باشد، خودش در مملکتش آزاد باشد.»(صحیفه ۴ص۱۱۴)

« به آرای مردم می خواهیم مراجعه کنیم ... و برای تشکیل حکومتی که خود مردم میل دارند، حالا آن جمهوری اسلامی را خواستند، نخواستند رژیم شاهنشاهی هم اختیار با خودشان است.»(صحیفه۶ص۱۵۳)

« وقتی رفراندوم اعلام شد، رای من حکومت جمهوری است، جمهوری اسلامی است، هرکس که تبعیت از اسلام دارد، جمهوری اسلامی باید بخواهد . لکن تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی می خواهیم، بگویند که ما برگشت محمدرضا پهلوی می خواهیم، آزادند، بگویند که ما رژیم غربی می خواهیم.»(صحیفه۶ص۲۷۷)

«ما می گوییم کسی که می خواهد یک مملکتی را اداره بکند، کسی که ما می خواهیم مقدراتمان را دستش بدهیم باید آدمی باشد که مردم انتخاب کنند و با انتخاب مردم پیش بیاید . قهرا وقتی با انتخاب مردم پیش آمد صالح است»(صحیفه۵ص۳۲۴)

« اینجا آرای ملت حکومت می کند، اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد و این ارگانها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جائز نیست و امکان ندارد »(صحیفه۱۴ص۱۶۵)

« ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم . ما تابع آرای ملت هستیم . ملت ما هر طوری رای داد ما هم از آنها تبیعت می کنیم، ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم، بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت می کند.»(صحیفه۱۱ص۳۴)

سخنان حضرت امام خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان:
« من سفارش می کنم به آنهایی که خدای نخواسته یک آرایی دارند برخلاف مسیر ملت، من سفارش می کنم به آنها که طرحشان را و آرایشان را بگذارند برای یک وقت دیگری ... دمکراسی این است که آرا اکثریت، و آن هم این طور اکثریت، معتبر است، اکثریت هرچه گفتند آرای ایشان معتبر است و لو به خلاف، به ضرر خودشان باشد . شما ولی آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی خواهیم بکنیم، شما وکیل آنها هستید، ولی آنها نیستید ... شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه راه بروید، ولو عقیده تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است . خوب باشد ملت می خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد.»(صحیفه ۹ص۳۰۳)

« دیکتاتوری این است که برخلاف مسیر ملت، برخلاف رای ملت، یک چیزی را به زور گردن ملت بگذارند ... من یک وقت گفتم اگر ملت خواست بگوید نه، ما دیکتاتور می خواهیم، همه ملت گفتند، ما دیکتاتور می خواهیم، شما چه حقی دارید بگویید نه؟»(صحیفه ۱۰ص۵۲۸)

@daaarvagِ
♦️ #بخش_اول_نامه_به_دکتر

معلم دلسوزمان
جناب آقای دکتر
سلام علیکم؛

🔻 23 فروردین را می‌توان روز احیای دوباره امر سیاسی در جامعه ایرانی دانست. در زمانه ای که سیاست به محاسبه‌ای ریاضی‌وار و غریزی فروکاسته شده و تمنای تفکر جای خود را به تفنن داده است، چرتکه‌اندازان میدان سیاست و تکنسین‌های عرصه قدرت، اقدام شما را «انتحار» و «مرگ سیاسی» نامیده‌اند. اما باید دقت کرد در روزگار ملال‌آوری که همه پدیده‌ها، موضوعات و گفتارها به صورت «پیشینی» تعیین تکلیف شده‌اند و همه امور گَرد تکرار به خود گرفته‌اند بار دیگر شما آمدید تا با حادثه آفرینی خود، همه کسانی-از رجال سیاسی و نخبگان فکری- را که تصمیم گرفته بودند به شما فکر نکنند و مدعی وجود مساله‌ها و موضوعات مهمتری بودند را به تامل وادارید. تشخیص درست شما از فهم سرشت مناسبات قدرت در جریان های سیاسی و درک وضعیت نظم رو به زوال فعلی و امکان جایگزینی آن با نظمی نو، موجب شد تا وارد صحنه شوید و حرکت خود را به زمانی در آینده که دسته بندی های بعد از این انتخابات، نظم آهنین جدیدی را بازتولید می نماید، موکول نکنید. این شما هستید که جوهر سیاست را به صحنه آورده و همگان را به تفکر در مرزهای پرمخاطره‌ی وضع سیاسی فعلی جمهوری اسلامی فراخوانده‌اید. کنش‌های سیاسی شما باعث شده تا جریان‌های سیاسی خاص که گمان می‌کنند صورت بندی مسائل سیاسی و نظری فقط به اراده آن‌ها منوط بوده و فارغ از تحولات اصیل اجتماعی قابلیت تحقق دارد را با چالش رو به رو کرده و این چنین لکنت زبان‌شان را نشان دهید.

🔻مساله‌ی اساسی و محوری که اغلب تحلیل‌ها در تغافل و تجاهل کامل نسبت به آن به سر می‌برند، «خاستگاه فرهنگی» حرکت شماست که اگر به درستی فهم شود –چه در انتخابات بمانید و چه حذفتان کنند - این روزها را آغاز و تولد جریان نوظهوری در صحنه‌ی انقلاب اسلامی قرار می‌دهد؛ جریانی فرهنگی که مدت‌هاست آرام‌آرام و زیرپوست تحولات سیاسی، هویت خود را بازیافته و در صدد تعریف و تنقیح مبنای نظری خود است. این جریان فرهنگی در نسبت با نظم سیاسی موجود جمهوری اسلامی و روند تحولات سیاسی آن-اگر نگوئیم نظریه‌ای پخته و منقّح-‌ لااقل پرسش‌ها و مساله‌هایی جدی دارد. قطعاً این شما بودید که با کنش‌های سیاسی‌ خود، «همچون معلمی دلسوز» شکل‌گیری این پرسش‌ها و مساله‌ها را رقم زدید.
https://t.iss.one/sarbasteh96
@daaarvag
♦️ #بخش_دوم_نامه_به_دکتر

🔻 دیرزمانی است که مفاهیم پایه‌ی انقلاب و جمهوری اسلامی با پرسش‌های جدی مواجه نشده‌اند و تلقّی‌ها و قرائت‌های خاص، بی‌مساله، بی‌پرسش و بی‌آزمون فربه شده‌اند. صورت خاصی از مفاهیم پایه‌ی انقلاب، فارغ از گذر ایام و تاریخ تحولات پرفراز و نشیب انقلاب آنچنان متصلب شده‌ که تجدید حیات و تکامل آن‌ها ممتنع شده است. ثباتِ بی‌معنا و عدم تاریخمندی مفاهیم پایه ، موجب شده تا گوشه‌هایی از خطر حفظ صورت و تغییر سیرت انقلاب بر ما نمایان شود. حادثه‌سازی‌های سیاسی شما علاوه بر تزلزل در ارکان آنچه به درستی اشرافیت سیاسی و اقتصادی خوانده‌اید، در عین حال و همزمان، پرسش‌های شفاف و بی‌پرده‌ای را پیش روی نخبگان فکری و نظریه‌پردازان قرار خواهد داد تا رکود و رخوت و «بی‌مساله‌گی» آنها به تصویر کشیده شود. لذا تعجب نکنید جماعتی با شعار ولایت‌مداری در برابر شما صف‌آرایی کنند. چماق ولایت‌مداری امروز آمده تا با خشونت، مانع از برملا‌شدن برخی مساله‌های اساسی و پرسش‌های جدی انقلاب شود.

🔻قرائت خاصی از مفاهیمی چون «ولایت» و «ولایت‌مداری» و «نظریه‌ی ولایت فقیه»، مثالی از مفاهیم و نظریات فربه‌شده هستند که از قضا این روزها پایگاهی برای نقّادی شما و آزمونی برای سنجیدن اقدام‌هایتان در نظر گرفته شده است. منتقدانی که شما را از این منظر مورد نقادی قرار می‌دهند توجه ندارند که اتفاقاً پرسش‌هایی از همین مفاهیم و نظریات، بنیاد حرکت فرهنگی آغاز شده توسط شماست. از موضعی شما را مورد نقد قرار می‌دهند که اتفاقاً شما در صدد تحریر محل نزاع در آن موضوعات هستید. مفاهیم «ولایت» و «ولایت‌مداری» و بسیاری از مفاهیم دیگر همچون «آزادی»، «جمهوریت» و «عدالت» و .... تاکنون فقط در برابر پرسش‌ها و مساله‌هایی قرار داشته‌اند که از پایگاه و سطح خاصی از نظریات عالم مدرن طرح گردیده است؛ وقت آن فرارسیده است که این مفاهیم و نظریات - در این آخرین سالهای دهه چهارم انقلاب - از پایگاه فرهنگ دینی نیز با پرسش‌هایی اساسی مواجه شوند.

🔻آقای دکتر!
تصمیم جدی گرفته‌ایم که «ادامه» شما باشیم. ادامه راه شما، صرفا «تبلیغ» شما نیست؛ امروز بیش از تبلیغ، «امتداد فرهنگی و نظری» آنچه سیاست‌ورزی این روزهای شما به آن اشاره داشته است، ضروری می‌نماید. برای ادامه‌ی مسیر شما در عرصه تفکر و فرهنگ - همچون سبک سیاست‌ورزی شما – راهی جز خطر کردن و نزدیک شدن به پرسش‌های پرمخاطره از ماهیت و هویت انقلاب اسلامی وجود ندارد. لذا این جریان نوظهور در روزهای پرالتهاب انتخابات اخیر، پرسش‌ها و مساله‌های خود را طرح خواهد کرد.

ارادتمند
حمید ابدی مرزونی
مسئول سابق بسیج دانشجویی صنعتی اصفهان
سید محمد جواد زمانیان
معاونت سیاسی سابق بسیج دانشجویی صنعتی اصفهان

🔹 اگر انسان هایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد(سید مرتضی آوینی) | کانال «سربسته»

https://t.iss.one/sarbasteh96
@daaarvag
«صلاح مملکت خویش خسروان دانند»

ما درخواست یا خواهشی از شورای محترم نگهبان برای تایید هیچ کاندیدایی نداریم.
آن‌ها وظایف و اختیارات قانونی خود را دارند،
قانون هم راهی برای نظارت مردم بر این وظایف و اختیارات قرار نداده است.

◀️اگر آن‌ها کسی را به خاطر عدم سابقه سیاسی کافی رد کنند،
و کس دیگر را با سابقه‌ی کمتر تایید کنند،
مردم نمی‌توانند کاری بکنند.
◀️اگر آن‌ها کسی را به دلیل انحراف از نظام و انقلاب رد کنند،
و سرمنشا همه انحرافات نظام را تایید کنند،
مردم نمی‌توانند کاری بکنند.
◀️اگر آن‌ها کسی را به واسطه فساد اقتصادی رد کنند،
و ام‌الفساد نظام را تایید کنند،
مردم نمی‌توانند کاری بکنند.
◀️اگر آن‌ها کسی را به خاطر ثابت نشدن بی گناهی‌اش رد کنند،
و کس دیگر را با ثابت شدن باگناهی‌اش تایید کنند،
مردم نمی‌توانند کاری بکنند.
◀️اگر آن‌ها کسی را به دلیلی رد کنند،
اما به مردم چیز دیگری بگویند،
باز هم مردم نمی‌توانند کاری بکنند.

لذا «صلاح مملکت خویش خسروان دانند».
اما چیزی که خسروان نمی‌دانند این است که:
اساسا مردم ایران اهل خواهش و التماس نیستند!
و گلایه‌ها را در درون می‌ریزند.
و درون هم گنجایشی دارد...

@azzobor
@daaarvag
«نگفیم هم شرکت نکنید»
«نمی گویم هم وارد نشو»
95/7/5
Forwarded from رویش
🔴جمعی از فعالین دانشگاهی و حوزوی سراسر کشور در نامه‌ای خطاب به شورای نگهبان، نگرانی خود نسبت به فشارهای وارده از سوی جریان‌های قدرت، ثروت و رسانه به این شورا جهت تاثیرگذاری بر روند احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری را ابراز داشتند.

🔴این نامه که متن کامل آن تا ساعتی دیگر منتشر خواهد شد، ضمن تشریح روند کنونی حرکت جریان انقلاب اسلامی، عملکرد شورای نگهبان در احراز صلاحیت‌های این دوره از انتخابات را در تعیین روند آینده انقلاب اسلامی حائز اهمیت دانسته است.

برای پیگیری اخبار مربوط به این نامه و امضای آن به کانال @rouyesh96 مراجعه کنید.
شورای نگهبان تشخیص‌دهنده‌ی این‌که مصلحتِ کشور در #چینش_کدام_ترکیب_نهایی برای صحنه‌ی انتخابات می باشد، نیست!

نامه ی 600 فعال سیاسی دانشجو خطاب به شورای نگهبان:


گویی با حذفِ پس‌وندِ «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» از نام این نهاد، رسالتِ مورد انتظار از آن نیز تغییر یافته و فراموش گردیده است!

فلسفه‌ی وجودی تأیید و رد صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان بر اساس آرمان‌های قانون اساسی دارای جایگاه مردمی و مترقی و پیشرویی است .

متأسفانه به مرورِ زمان عمده‌ی تفسیرها و تلقی‌ها از این جایگاه به سمتی رفته است که تأیید و رد صلاحیتِ کاندیداها به عنوانِ ابزاری جهتِ #چیدمان_صحنه‌ی_انتخابات طبقِ #منافع_و_مصالح_جریانات_سیاسی_حاکم دیده شود؛ به گونه‌ای که کارکرد این نهاد #در_جهت_عکس_فلسفه‌ی_وجودی_خود قرار گیرد و #حذف_اراده‌ی_مزاحم_مردم پیش از انتخابات صورت گرفته و خیالِ #قدرتمندانی که منافع‌شان به منافعِ ملت ترجیح داده شده راحت گردد که کسی نمی‌تواند در این نظم اخلالی صورت دهد.

به تعبیرِ دیگر، برای #حذف_اراده‌ی_ملت و شکل دادن نظامِ دوحزبی در ایران که در کشورهای دیگر با حاکمیت سرمایه‌داری و رسانه‌های وابسته به آن شکل گرفته، از #مکانیسم_رد_صلاحیت‌ها به عنوان یارِ کمکی استفاده گردد.

این حجم از نگرانی و تلاش از سوی #اشراف_سیاسی چپ و راست برای حذف آقای احمدی نژاد و نماینده‌ی ایشان توسط شورای نگهبان، در حالی است که تقریباً کلیه‌ی رسانه‌های عمومی کشور از جناح‌های مختلف و با #بودجه‌های_میلیاردی در چند سال اخیر کمرِ همت به #تخریب_دکتر_احمدی_‌نژاد و دولت نهم و دهم و خط فکری ایشان بسته اند.

تفاوتی بینِ #حذف_اراده‌ی_مردم قبل و بعد از رأی‌گیری وجود ندارد.
شورای نگهبان در احرازِ صلاحیت‌ها طبق وظیفه‌ی ذاتی مجریِ اصل 115 قانون اساسی است، و نه تشخیص‌دهنده‌ی این‌که مصلحتِ کشور در #چینش_کدام_ترکیب_نهایی برای صحنه‌ی انتخابات.

برای پیگیری اخبار مربوط به این نامه و امضای آن به کانال @rouyesh96 مراجعه کنید.

@daaarvag
صدایی مشترک: "ما انقلابی ایم و آخرین گروهی هستیم که با زبان خوش (علیه تبعیض و فساد) سخن می گوییم"

#سید_میثم_صفائیان


@daaarvag
ما عمر و آبرو و ایمان و جانمان را برای تجارت ثروت و قدرت دیگران نمی بازیم.

محتوای انقلاب از صحنه حذف شود دلیلی برای انرژی صرف کردن در این بازار نداریم.

ما در گوشه خودمان با محتوای انقلاب حال می کنیم، تاجران بمانند و ثروت و قدرتشان.
بوی گند بازیشان که بلند شد مردم انتخاب خواهند کرد.
آن روز روزی است که نظام دلپیچه میگیرد و هر آنچه از تعفن رانت، فساد، تبعیض و اشراف سیاسی و اقتصادی -در این سالها- خورده است بالا می آورد ...

@daaarvag
تلاش مذبوحانه ی کدخدایی در دفاع از عملکرد غیر شفاف و مبهم شورای نگهبان در احراز صلاحیت کاندیداها.

کدخدایی(سخنگوی شورای نگهبان) در برنامه ی جهان آرا:

وی با اشاره به وضعیت حاکم بر انتخابات ریاست‌جمهوری #امریکا با بیان اینکه «کالج¬هایی در انتخابات امریکا وجود دارد که واسط بین مردم و نامزدها هستند که مردم به کالج‌ها رأی می‌دهند و کالج‌ها فرد را انتخاب می‌کنند» اضافه کرد: در فلسفه این مسئله در تاریخ #امریکا این‌گونه ذکر شده که ممکن است افرادی ناصالح خود را به مردم تحمیل کنند و چون مردم همه را نمی‌شناسند دچار اشتباه می‌شوند، ولی این یک مبنای عقلی دارد و براساس یک تجربه بشری است که مکانیزم‌های متفاوتی را برای احراز صلاحیت و تصدی پست‌های اصلی پیش‌بینی می‌کند.

yon.ir/yikLR

اما مکانیزم انتخاب کالج ها( رای های الکترال) در #آمریکا:
در همۀ ایالت‌ها به جز مین و نبراسکا، نامزدی که بیشتر آرا (مستقیم) را در ایالت ببرد، همۀ آرای کالج الکترال را نیز می‌گیرد.

اما تفاوت ماجرا:
در آمریکا مردم با رای بیشتر به یک کاندیدا، کاندیداهای پرت و خُرد را حذف میکنند و کالج الکترال دیگر به آنها رای نمیدهد.
در مکانیزم شورای نگهبان جمعی 12 نفره به طور غیر شفاف عده ای را از رقابت حذف میکنند.


شورای نگهبانی که قرار بود نماد برقراری مردم سالاری دینی در جهانی که دولت و حاکمیت بین صاحبان ثروت، قدرت و رسانه دست به دست می شود باشد، اکنون برای دفاع از عملکرد غیر قانونی و نادرست خود در "تحقق اراده ی مردم در تعیین سرنوشت خود" دست به دامان توجیهات اشتباه و قیاس های نابجای خود از مکانیزم های دموکراسی در همان کشور های صاحبان قدرت و سرمایه شده است ...

@daaarvag
🔴پرده ی اول

مهدویت نه یک امر ذهنی بلکه یک امر عینی است

"یک تلقی از مسائل دینی یا مذهبی از جمله مسأله پیامبر و امام و مهدویت در عامه وجود دارد که دامنه بحث ونگاه به این مسائل را محدود می کند. تلقی این است که هر موضوع مذهبی یا دینی، یک امر کاملا معنوی است و لذا خاستگاه، شاخصه و مولفه اش در عالَم معنا است؛ ولی در عالَم واقع و زندگی جاری، جریانی واقعی به نظر نمی رسد. این تلقی در برخی افراد وجود دارد و به همین علت، یک تقسیم بندی اشتباه برای آنها اتفاق افتاده که مسائل دینی و مذهبی، مسائلی کاملا معنوی و مربوط به حوزه روح، فکر و بخشی از وجود انسان است و سایر بخش ها به عنوان بخش های غیر معنوی، نه ضد معنوی، جنبه عملیاتی- اجرایی دارد و جریان معمولی زندگی هم، مجموعه ای از اینها است.

ابتدا می خواهم اصلاحی نسبت به این مطلب انجام دهم و موضوع را در جایگاه شایسته خودش قرار دهم. می خواهم به کسانی که چنین برداشتی دارند، که البته از نظر من، برداشت درستی نیست، آنها که به این تقسیم بندی معتقدند و مسائل دینی و مذهبی را عمدتا مسائل معنوی دانسته و با مسائل جاری زندگی متفاوت می بینند و از جنس دیگری می شمارند، عرض کنم که مسأله مهدویت صرفا بحث دینی(با تلقی پیشگفته) نیست که کسی بخواهد آن را بپذیرد یا نپذیرد؛ چون وقتی امری، ذهنی است، طبیعتا مثل پذیرفتن یک ارزش است؛ بپذیرید یا نپذیرید به انتخاب شما است. چنین مسأله ای در صحنه اجرا برای شما خط کشی نمی کند، شما را موظف نمی کند، شما الزاما با او مواجه نمی شوید.

مهدویت، صرفا یک بحث مذهبی- اخلاقی داری آثار و تبعات صرفا اخلاقی در جامعه نیست. مهدویت، همه ماجرای هستی است."

اسفندیار رحیم مشایی، همایش مهدویت و مدیریت جهانی
۳۰ مرداد ۱۳۸۷
yon.ir/ZGwGL

@daaarvag
🔴خطر بحران اجتماعی در ایران

☑️ همبستگی اجتماعی شاخصی است که میزان اعتماد مردم به یکدیگر، پایبندیشان به نظم اجتماعی و حاکمیت قانون را می سنجد. اگر در اروپا در کشوری همبستگی اجتماعی به زیر 70 درصد بیاید نشان گر آغاز بحران اجتماعی و لزوم به کارگیری سیاست هایی جهت ایجاد اعتماد و انسجام مردم و قانون است. اگر در کشوری همبستگی اجتماعی کم باشد جنبش ها و اعتراضات مردمی نه باعث اصلاح بلکه به نفع مخالفین خارجی آن کشور تمام خواهد شد. اما اگر همبستگی اجتماعی بالا باشد، وجود اعتماد، جنبش های اجتماعی را به سمت اصلاح ساختاری جامعه سوق خواهد داد.
طبق تحقیقات و مقالات نوشته شده، این شاخص در چند شهر بزرگ ایران از جمله تهران به زیر 40 درصد سقوط کرده است.
کاهش همبستگی اجتماعی در ایران که عامل اصلی آن احساس بی عدالتی توسط مردم است، ممکن است اثرات بسیار بدی در ادامه مسیر جمهوری اسلامی ایجاد نماید.
وجود دشمنان زیاد خارجی برای ایران و سابقه ی دخالت دشمنان در تجزیه طلبی مناطق کرد و ترک نشین در کشور اهمیت همبستکی اجتماعی در ایران را دو چندان میکند.
سیاست زدایی و عبور از باورهای انقلابی، ناکار آمدی قوه ی قضاییه در برقراری عدالت و کاهش وقوع جرم، فشار اقتصادی و مدل های توسعه ی شهری فعلی را میتوان از عوامل اصلی کاهش همبستگی اجتماعی در کشور نام برد.
بدون شک پرده برداشتن ها و تهمت های گستاخانه ی کاندیداهای ریاست جمهوری در مناظره ی اخیر صدا و سیما در مقابل مردم که نشان از روابط پشت پرده و سواستفاده از بیت المال را نشان می دهد، در حالی که جایگزینی برای وضع موجود و نقطه ی امیدی برای برون رفت از این شرایط اجبار انتخاب بین بد یا بدتر معرفی نمی گردد و حرفی از آرمان های انقلاب ملت ایران از نمایندگان شنیده نمی شود، باعث کاهش بیش از پیش همبستگی اجتماعی و بالا رفتن خطر فروپاشی اجتماعی در ایران خواهد شد.

@daaarvag
آنجا که نماز خواندن و به شراب نشستن یکی است...

وقتی در صحنهٔ حق و باطل نیستی، وقتی شاهد عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هر کجا که می‌خواهی باش؛ چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است!

... و غیبت ؟!
آنهایی که حسین را تنها گذاشتند و از حضور و شرکت و شهادت غایب شدند، اینها همه با هم برابرند؛ هر سه یکی‌اند:
چه آنهایی که حسین را تنها گذاشتند تا ابزار دست یزید باشند و مزدور او، و چه آنهایی که در هوای بهشت، به کنج خلوت عبادت خزیدند و با فراغت و امنیت، حسین را تنها گذاشتند و از دردسر حق و باطل کنار کشیدند و در گوشهٔ محراب‌ها و زاویهٔ خانه‌ها به عبادت خدا پرداختند، و چه آنهایی که مرعوب زور شدند و خاموش ماندند. زیرا در آنجا که حسین حضور دارد – و در هر قرنی و هر عصری حسین حضور دارد! – هر کس که در صحنهٔ او نیست، هر کجا که هست یکی است؛ مؤمن و کافر، جانی و زاهد، یکی است.

این است معنی این اصل تشیّع، که قبول هر عملی، یعنی ارزش هر عملی، به «امامت» و به «رهبری» و به «ولایت» بستگی دارد! و اگر او نباشد، همه چیز بی‌معنی است و می‌بینیم که هست.

#علی_شریعتی
#حسین_وارث_آدم
مجموعه آثار شماره ۱۹
صفحات ۲۰۴ و ۲۰۵.

@daaarvag
اصول گرایان بعد از شکست های انتخاباتی سه دسته می شوند:

1⃣دسته ی اول کلا اعتقادی به شکست ندارند، اینان سیاست را امری قدسی و خود را جناح حق می پندارند که همیشه پیروزند، این دسته مانند داعش بوده و درکی از واقعیت ندارند و از این رو شکست های پیاپی هیچ درسی به آنها نمی دهد و پیوسته از واقعیت دورتر می شوند. خطای استراتژیک آنها پنداشت حق بودن خود و قدسی دانستن امر سیاست در شرایط پیچیده و امنیتی فعلی است. آنها همچنین بدون تحلیل هزینه فرصت، فرصت های اندکی که با هزینه های سنگین به دست آورده اند را پیروزی می انگارند.

2⃣دسته ی دوم که شکست خود را می پذیرند و دلایل تکراری و واهی زیر را برای شکست می آورند:

-بی لیاقتی مردم
-نداشتن تکنیک های لازم برای جنگ روانی
-اخلاق مداری در مناظرات و پرهیز از گفتن بعضی حرف ها
-عدم همت کافی برای تبلیغ به بهترین شکل
-تقلب و دسیسه های خارجی
-وحدت شکنی بعضی دیگر از اصول گرایان
-احمدی نژاد!

این دسته هم به دلیل دوری از "واقعیت" فرق چندانی با دسته ی اول ندارند.

3⃣اما دسته ی سوم که بسیار اندک اند، به مثابه فرد عاقلی که سرش به سنگ خورده به فکر فرو می رود و وقتی جوابی برای سوالش پیدا نمی کند گوشش برای شنیدن حرف های جدید شنواتر می گردد.
این دسته ی قلیل انگشت شمار پی می برند که شاید باخت در تمام انتخابات های اخیر(ر.ج، خبرگان، مجلس، شورای شهر، مجددا ر.ج) به دلیل عملکردها، ظلم ها یا تفکرات و نگرش های اشتباه ما به دین، انقلاب و مردم در این سال ها بوده است!?
شاید ما هیچ وقت شناخت صحیحی از مردم ایران و آنچه که هویت آنها را شکل میدهد نداشته ایم!?
شاید ما بازیچه ی طراحانی هستیم که پیوسته همین نتیجه را از ما می خواهند!?
اگر شعار و اصول و تفکرات ما حق است، چطور ممکن است فطرت اکثریت جامعه حق را نپذیرد!?
شاید ما تنها تکرار گذشته ایم و تاکنون تغییری نکرده ایم!?
شاید مردم همواره انقلابی عمل کرده اند ولی چیزی از آرمان های انقلاب 57 در ما ندیده اند!?
و از این دست شاید ها ...

◀️ اگر اصول گرا هستید یا به آنها اعتماد دارید، امیدوارم از دسته ی سوم باشید!

@daaarvag
آقایون نظام مقدس جمهوری اسلامی! آیا این فقط حسن روحانیه که می‌تونه در عرض ی ماه، قوه‌ی قضائیه‌ی مملکت و سپاه و بسیج و صدا و سیما و کوفت و زهر مار را با خاک یکسان کند و «تو» هم نشنود یا من و ما هم آزادیم که مدعی باشیم دستگاه قضا، جز اعدام و بگیر و ببند و حصر علما و ال و بل، هیچ کارنامه‌ی دیگری ندارد؟! اصلا سئوالی از عزیز دلم آقاعزیز! برای چی روی موشک‌ها برداشی نوشتی «مرگ بر اسرائیل» که تحریم‌ها لغو نشود؟! حضرت قاسم! یارانه‌ی قطع شده‌ی مرا چرا خرج آسایش قددراز چشم‌تیله‌ای می‌کنی؟! به تو چه سوریه؟! به من چه عراق؟! یا نه؟! فقط روحانی و جهانگیری آزادند برای این اباطیل؟! والله حاج‌قاسم! برادران شهید نامزد پوششی مناظرات که جای خود دارند؛ نزد مهدی جهانگیری هم بروی، ما عمرا حسادت کنیم! ما فقط یک حرف داریم! خطاب به همه‌ی شما! به همه‌ی شماها! به همه‌ی سران لشکری و کشوری! بی‌آنکه ناظر بر این همه تخلف، دولت و یا نظام را متهم به تقلب کنیم، سئوالی از محضرتان می‌پرسیم: اگر مصلحت در ابقای رئیس‌جمهور فعلی بود و اگر او، این همه آزاد است که حتی منقل را هم ببندد به بیت بزرگان و جیک احدی از شما هم درنیاید، معذرت می‌خواهم، مگر مرض دارید انتخابات برگزار می‌کنید؟! و احساسات پابرهنه‌ها را جریحه‌دار می‌کنید؟! پاپتی گرسنه‌ی نالایق، تعرفه می‌خواهد چه کار؟! تعرفه‌ی رأی، مفت چنگ ذخیر‌ه‌های طلایی؛ دختر صفدر! دختر کفتر! ترانه‌ علیدوستی! باران کوثری! والله پابرهنه‌ها، بخصوص از نوع انقلابی و حزب‌اللهی آن، آنقدر خر نظام هستند که حتی با انتصاب هم، به روحانی بگویند؛ رئیس‌جمهور قانونی! اینکه دیگر انتخابات نمی‌خواهد! آقای آملی! با جان علما چه کار داری؟! آقای جعفری! سپاه را چه به سیاست؟! موشک‌های حضرتعالی، شکم این ملت را پاره کرده! مهمات تو نبود، تا الان لغو شده بود تحریم‌ها! و من عاشق حسن روحانی هستم! پرزیدنتی که از دروغ و تهمت، کوه هم بسازد، باز مصلحت نیست صلاحیتش رد شود! مصلحت فقط این است: ما برای همیشه، اسگل نظام مقدس جمهوری اسلامی باقی بمانیم! در صف رأی بیاستیم اما حق رأی نداشته باشیم! شهدای مدافع حرم، یعنی بادیگاردهای امنیت نجومی‌بگیران! من این را تازه فهمیدم! آهای امیر جعفری! حق با تو بود! لیاقت ما همین است! فقط خواهشا ژست اپوزیسیون نگیر! صفا کن با نظام مقدسی که از تو رأی می‌گیرد و از پدر من جان!
رونوشت: علی‌بن‌ابی‌طالب!
نویسنده: حسین قدیانی ،روزنامه نگار اصولگرا

https://telegram.me/daaarvag
این انتخابات تمام شد ولی یک جریان را هرگز نخواهم بخشید و فراموش نخواهم کرد.
آنانی که با پرچم عدالت خواهی، مستعمره سیاسی اشخاص و گروه های سیاسی راست شدند و این علم مبارک و مقدس را به سیاسی بازی و آمال دنیوی شان، لکه دار کردند.
کسانی که شرم نکردند که بیندیشند، همه انبیاء و اولیاء و کتب آسمانی در خدمت #عدالت بوده اند و نه عدالت در خدمت آنان!
شان عدالت بالاتر از آن است، که تبدیل به دکان اهالی قدرت و ستاد انتخاباتی شود.
@khamenism

https://telegram.me/daaarvag
بسیار ساده است.
همه چیز در بعد دعوای سیاسی تمام شد.
حالا ما مانده ایم و شکستی که اختلاف آرای معنی دار آن دو راه پیش پای ما می گذارد:

یکم: باز هم به روی خود نیاوردن و ادعای ساختن بدنه ی اجتماعی در این اتخابات کردن و حالا بعد از باختن باز دعوت سانتیمانتال حزب اللهی ها برای بستن بند پوتین ها! برای ادامه مبارزه ( مبارزه باکی؟ با چی؟ ) و اما چهار سال دیگر نشستن در خلوت و ساختن دوگانه ی ما و مردم ، و چهار سال دیگر دعوای سیاسی با دولت و باز سر به زنگاه خود را مردم عامی مطالبه گر جا زدن، و خلاصه ادامه ی مسیری که چهار سال آمدیم و نتیجه اش را دیدم!.

نتیجه ای که نه فقط در شکست انتخاباتی بلکه در شکست گفتمانی خود را نشان داد. دقیقا همانجا که جناب رییسی برای جلب نظر قشر متوسط شهری از ادبیات اصلاح طلبان وام گرفت و شعور روستاییان و چرخش گفتمانی در روستاها را ندید و تقلید ناقصی شد از گفتمان رفاه طلبان ضد ایدولوژیک...

پس راه اول چیز خاصی نیست!، جز ادامه ی همان راهی که چهار سال با نشستن سر بودجه نهادهای نفتی-انقلابی و غر زدن و مطالبه کردن پیمودیم.

دوم:
راه دوم اما از دیگری و فهم دیگری و تشکیک در دیگری و مبارزه با دیگری نمی گذرد!. راه دوم بازگشت به خودمان است. صداقت با خودمان. بازخوانی خودمان. ما باید پوست بیندازیم. دعوا بر سر کسب دولت را تمام کنیم. نسل پوسیده ی قبلی و سلبریتی های حزب اللهی که تا حلقوم غرق رانت و نفت و جلسات خصوصی هستند را پشت سر بگذاریم. جلسات عمومی بگیریم. به یکدیگر اجازه گفتگو بدهیم. مرده ی سعید جلیلی و کشته ی حسن عباسی نباشیم. کار مان دارد به کجا می رسد؟. کم مانده است منتظر انگشت اشاره ی حامد زمانی و تتلو باشیم! که راه را به ما نشان بدهند!.
بزنیم زیر این میز شعار و ریا وسلبریتی بازی و رانت نفت و همایش و پول مفت و روحیه رخوت!

به همین صراحت! به همین زبان ساده ی ملموس! که نان آدم را می برد و درد سر میاورد و اکثر دوستان مذهبی و حزب اللهی را می رنجاند و در کنارش بساط مرید و مراد بازی را جمع می کند و در دکان تجمیع و تزریق کنندگان را تخته می نماید.

پشت کنیم به خمینی نهاد!. رو بیاوریم به خمینی نهضت!. بر گردیم سر کتابهایمان. بر گردیم سر جلال ، سر شریعتی. چه شد که دیگر هیچ ربطی به اقبال لاهوری نداریم؟. چه شد که پروین اعتصامی را دور انداختیم؟!. چه شد که قیافه و لباسمان ما را تافته ی جدا بافته از مردم کردیم؟ چه شد که اینقدر عصبی و دعوا گر شدیم؟ چه شد که برای چند رای بیشتر، دست به دامان تتلیتی ها و دچار زدن انواع تهمت ها ی دروغ و شرم آور به روحانی شدیم؟. چه شد که یک نفر سوال نکرد جناب رییسی جای مبارزه با فساد ( که شعار شماست ) قوه قضاییه است یا مجریه؟ چه شد که یکی نپرسید ربط جناب رییسی به ماه ها زندان و شلاقی که منصور نظری خورد چه بود؟ و آزاد کردن صدها منصور ناشناخته دیگر از زندان ظلم وظیفه کیست؟
بیا با هم بخندیم....
اصلا چه شد که شکم آوردیم؟ چه شد که ساعات خواب و بیداریمان و نوع تغذیه مان، همانند کسانی شد که به سبک زندگی شان نقد داریم؟ چرا احساس غرق شدگی کردیم؟ مگر ما خدا را نداشتیم؟ مگر در کانتکست " یکی از دو خوبی " ادعای نفس کشیدن نداشتیم؟ پس چه شد که الغریق یتشبث به کل حشیش شدیم؟

سالها از روزهای ابتدای انقلاب گذشته. چه شد که از طالقانی هیچ نمی دانیم و چرا از بهشتی هیچ نمی خوانیم؟ چرا هیچ کس جرات نکرد کلمه " فلسطین " را یک بار و حتی یک بار در این مناظرات بر زبان بیاورد؟ چرا در پستو و اتاق سیگار! از جناب رییسی و اطرافیانش اظهار ناامیدی کردیم ولی در جلسات رسمی شیر غران و ببر درانش بودیم؟ چرا بعد از این باز طبق معمول روستاها را فراموش خواهیم کرد؟ چرا رسانه ای از خود نداریم؟ چرا معتاد پول شده ایم؟ چرا به لحاظ اقتصادی نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم؟
چه شد که اگر بخواهیم همین سوالات را دور هم یک دور جمع خوانی کنیم در فلان کافی شاپ و فلان موسسه یکدیگر را می بینیم اما قراری در هیج مسجدی نخواهیم گذاشت؟

پ.ن:
افعال را جمع بستم. ننوشتم شما. نوشتم ما.
رفیق حزب اللهی! امروز، بازهم چون دیروز، کنار توام.
برادر تو و اگر خدا بخواهد همسنگر تو.


https://telegram.me/daaarvag