ظهور وب 3 و اینترنت اشیاء
فیلیپ شلدریک
در ژانویه سال 2005، هیچکس برای آغاز دوره دوم ریاستجمهوری جرج دبلیو بوش، حتی یک ویدئو نیز در یوتیوب بارگذاری نکرد. هنگامی که ایتالیا فرانسه را شکست داد و فاتح بازی پایانی جام جهانی 2006 فیفا شد، هواداران توئیت نکردند، حتی یک بار! هیچ یک از شهروندان اروپا در فیسبوک اشارهای به این موضوع نکرد. هیچ کس بر روی آیفون عکس «فابیو گروسو» زننده گل پیروزی جام را نداشت. هیچ کس از جیمیل استفاده نکرد تا با دوستان فرانسوی خود ابراز همدردی کند. هیچ کس به سراغ «پیامرسان بلک بری» برای تبریک گفتن به دوستان ایتالیاییاش نرفت.
در مدت زمانی چنین کوتاه، همه چیز تغییر کرده است، اما انقلاب فناوری هنوز کامل نشده است. شواهد و قرائن نشان میدهند که فناوری در این دهه بسیار سریعتر از گذشته به پیش خواهد تاخت.
من در چند جای مختلف، اشاره به «وب 3» را دیدهام. تصور غالب این است که وب 3 همان وب 2 است که به واقع خوب اجرا شده است! اما، چنین نیست. وب 3 نام رایجی برای یک فناوری است که با نام «وب معنایی» شناخته میشود. این وب به نوبه خود، معنای محتوای وب1 و مشارکت اجتماعی وب 2 را به خوبی «میداند». خواهش میکنم یک دقیقه به آن فکر کنید. مبادا فکر کنید که من در آیندهای فرضی زندگی میکنم. این دگردیسی هم اکنون در حال وقوع است. آمازون، آن را انجام میدهد. گوگل، دوستش دارد و وبسایت data.gove.uk از ابتدا با آن زندگی کرده است.
ما در جریان وب 2 کوشیدیم معانی را در پستها و اظهارنظرهای درج شده در وبلاگها، توئیتها، لایکها و آپدیتهای فیسبوک، مرور محصولات، و غیره دستهبندی کنیم. اما، تحلیل قدرتمند اجتماعی این امکان را فراهم ساخت تا در استنتاجها و نتیجهگیریها، یک تصویر کلی -که نسبی است نه قطعی- ایجاد شود. اکنون با ظهور وب معنایی، به جای آنکه صرفاً امکان ارتباط در قالبهای قابل خواندن توسط انسان وجود داشته باشد، «انتظار میرود» که بتوان به روشهای وب معنایی ارتباط برقرار کرد.
متن کامل این مقاله را در شماره آیندت مدیریت ارتباطات بخوانید⬅️شماره ۷۷، مهرماه ۱۳۹۵
@cm_magazine
فیلیپ شلدریک
در ژانویه سال 2005، هیچکس برای آغاز دوره دوم ریاستجمهوری جرج دبلیو بوش، حتی یک ویدئو نیز در یوتیوب بارگذاری نکرد. هنگامی که ایتالیا فرانسه را شکست داد و فاتح بازی پایانی جام جهانی 2006 فیفا شد، هواداران توئیت نکردند، حتی یک بار! هیچ یک از شهروندان اروپا در فیسبوک اشارهای به این موضوع نکرد. هیچ کس بر روی آیفون عکس «فابیو گروسو» زننده گل پیروزی جام را نداشت. هیچ کس از جیمیل استفاده نکرد تا با دوستان فرانسوی خود ابراز همدردی کند. هیچ کس به سراغ «پیامرسان بلک بری» برای تبریک گفتن به دوستان ایتالیاییاش نرفت.
در مدت زمانی چنین کوتاه، همه چیز تغییر کرده است، اما انقلاب فناوری هنوز کامل نشده است. شواهد و قرائن نشان میدهند که فناوری در این دهه بسیار سریعتر از گذشته به پیش خواهد تاخت.
من در چند جای مختلف، اشاره به «وب 3» را دیدهام. تصور غالب این است که وب 3 همان وب 2 است که به واقع خوب اجرا شده است! اما، چنین نیست. وب 3 نام رایجی برای یک فناوری است که با نام «وب معنایی» شناخته میشود. این وب به نوبه خود، معنای محتوای وب1 و مشارکت اجتماعی وب 2 را به خوبی «میداند». خواهش میکنم یک دقیقه به آن فکر کنید. مبادا فکر کنید که من در آیندهای فرضی زندگی میکنم. این دگردیسی هم اکنون در حال وقوع است. آمازون، آن را انجام میدهد. گوگل، دوستش دارد و وبسایت data.gove.uk از ابتدا با آن زندگی کرده است.
ما در جریان وب 2 کوشیدیم معانی را در پستها و اظهارنظرهای درج شده در وبلاگها، توئیتها، لایکها و آپدیتهای فیسبوک، مرور محصولات، و غیره دستهبندی کنیم. اما، تحلیل قدرتمند اجتماعی این امکان را فراهم ساخت تا در استنتاجها و نتیجهگیریها، یک تصویر کلی -که نسبی است نه قطعی- ایجاد شود. اکنون با ظهور وب معنایی، به جای آنکه صرفاً امکان ارتباط در قالبهای قابل خواندن توسط انسان وجود داشته باشد، «انتظار میرود» که بتوان به روشهای وب معنایی ارتباط برقرار کرد.
متن کامل این مقاله را در شماره آیندت مدیریت ارتباطات بخوانید⬅️شماره ۷۷، مهرماه ۱۳۹۵
@cm_magazine
برگزاری گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی برای اولین بار در ایران
مدیران برتر منابع انسانی دنیا به تهران میآیند
«گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی» با حضور مدیران عالیرتبه و مجرب بینالمللی در روزهای 27 و 28 مهرماه سال 1395 برگزار خواهد شد. این گردهمایی برای نخستین بار در ایران و با محوریت معرفی آخرین روندهای جهانی مدیریت منابع انسانی برپا خواهد شد.
گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی فرصت مناسبی است تا مدیران شرکتها و صاحبان کسبوکار بتوانند از تجربیات مدیران برجسته و مجرب منابع انسانی شرکتهای معتبر دنیا بهرهمند شوند. در این گردهمایی مدیران منابع انسانی برندهای مطرح جهانی به سخنرانی و برپایی کارگاههای آموزشی درباره روشهای نوین منابع انسانی در دنیا میپردازند و جدیدترین دستاوردهای این حوزه را به همتایان ایرانی خود ارائه خواهند کرد.
گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی از مجموعه گردهماییهای است که از سوی شرکت بینالمللی «پیورلد» P world و با همکاری شرکت «ماناپیام» برگزار میشود. سانيا پوپووسكا، مسئول برگزاری این رویداد گفت: «در پنج سال گذشته این گردهمایی در 9 کشور دنیا از جمله آذربایجان، قطر، مصر، اردن، کرواسی، صربستان، بلغارستان، گرجستان و ترکیه برگزار شده است. خوشحالیم که این بار، بزرگان مدیریت منابع انسانی از سراسر دنیا را در ایران دور هم جمع کردهایم تا مدیران و متخصصان توانمند ایرانی هر چه بیشتر با جدیدترین مباحث این حوزه کلیدی مدیریت آشنا شوند.»
وی با بیان اینکه این گردهمایی بسترى مناسب براى فراگيرى، كسب تجربه و ايجاد شبكه ارتباطى با رهبران جهانى بخش منابع انسانى خواهد بود، ادامه داد: «در ميان سخنرانان، متخصصانى از شركتهاى يونيليور، گازپروم، اریکسون، نوو نوردیسک و بفتا حضور خواهند داشت و دانش و مهارتهای خود را در اختیار شرکتکنندگان قرار خواهند داد. هدف اصلی ما در گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی، خلق تجربهای بینظیر برای شرکتکنندگان است و مطمئن هستیم که شرکتکنندگان از حضور این اساتید بنام، بهره لازم را خواهند برد. به زودی جزئیات و اطلاعات بیشتری درباره این گردهمایی اعلام خواهد شد.»
همچنین در گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی مطالعات موردى گوناگونی بر اساس جديدترين روندهاى منابع انسانى به بحث گذاشته خواهد شد. برپایی دو كارگاه مؤثر شامل «راهنماى گامبهگام براى خلق فضاى كارى با عملكرد بالا» و نيز «راهنماى عملى در مديريت موفق استعدادها» نیز ازجمله برنامههای این گردهمایی است.
@cm_magazine
مدیران برتر منابع انسانی دنیا به تهران میآیند
«گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی» با حضور مدیران عالیرتبه و مجرب بینالمللی در روزهای 27 و 28 مهرماه سال 1395 برگزار خواهد شد. این گردهمایی برای نخستین بار در ایران و با محوریت معرفی آخرین روندهای جهانی مدیریت منابع انسانی برپا خواهد شد.
گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی فرصت مناسبی است تا مدیران شرکتها و صاحبان کسبوکار بتوانند از تجربیات مدیران برجسته و مجرب منابع انسانی شرکتهای معتبر دنیا بهرهمند شوند. در این گردهمایی مدیران منابع انسانی برندهای مطرح جهانی به سخنرانی و برپایی کارگاههای آموزشی درباره روشهای نوین منابع انسانی در دنیا میپردازند و جدیدترین دستاوردهای این حوزه را به همتایان ایرانی خود ارائه خواهند کرد.
گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی از مجموعه گردهماییهای است که از سوی شرکت بینالمللی «پیورلد» P world و با همکاری شرکت «ماناپیام» برگزار میشود. سانيا پوپووسكا، مسئول برگزاری این رویداد گفت: «در پنج سال گذشته این گردهمایی در 9 کشور دنیا از جمله آذربایجان، قطر، مصر، اردن، کرواسی، صربستان، بلغارستان، گرجستان و ترکیه برگزار شده است. خوشحالیم که این بار، بزرگان مدیریت منابع انسانی از سراسر دنیا را در ایران دور هم جمع کردهایم تا مدیران و متخصصان توانمند ایرانی هر چه بیشتر با جدیدترین مباحث این حوزه کلیدی مدیریت آشنا شوند.»
وی با بیان اینکه این گردهمایی بسترى مناسب براى فراگيرى، كسب تجربه و ايجاد شبكه ارتباطى با رهبران جهانى بخش منابع انسانى خواهد بود، ادامه داد: «در ميان سخنرانان، متخصصانى از شركتهاى يونيليور، گازپروم، اریکسون، نوو نوردیسک و بفتا حضور خواهند داشت و دانش و مهارتهای خود را در اختیار شرکتکنندگان قرار خواهند داد. هدف اصلی ما در گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی، خلق تجربهای بینظیر برای شرکتکنندگان است و مطمئن هستیم که شرکتکنندگان از حضور این اساتید بنام، بهره لازم را خواهند برد. به زودی جزئیات و اطلاعات بیشتری درباره این گردهمایی اعلام خواهد شد.»
همچنین در گردهمایی روندهای جهانی منابع انسانی مطالعات موردى گوناگونی بر اساس جديدترين روندهاى منابع انسانى به بحث گذاشته خواهد شد. برپایی دو كارگاه مؤثر شامل «راهنماى گامبهگام براى خلق فضاى كارى با عملكرد بالا» و نيز «راهنماى عملى در مديريت موفق استعدادها» نیز ازجمله برنامههای این گردهمایی است.
@cm_magazine
«موازنه سکوت» در علم ارتباطات
امیر لعلی- سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات
علوم انسانی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است، چرا که با مشخصههای انسانی سر و کار دارد، مشخصههایی که از یک کشور به کشور دیگر، از یک شهر به شهر دیگر، از یک جامعه به جامعه دیگر و حتی از یک فرد تا فرد دیگر تغییر میکنند. به دلیل همین ویژگی است که در علوم انسانی کمتر میتوان از «شرایط ثابت»، «قطعیتها»، «نظریه غالب» و... نام برد. در واقع در علوم انسانی به دلیل پیچیدگیهای رفتاری انسان، هیچگاه با یک نظر قطعی مواجه نیستیم و همواره برای حل بسیاری از مسائل، راهکارهای متعدد و مختلفی میتوان پیشنهاد داد. به همین سبب نیز در علوم انسانی «مکاتب» نقش مهمی ایفا میکنند و اگرچه همه این مکاتب به دنبال تحلیل پدیدهها، رفتارهای انسانی، واکنشهای او و در نهایت ارائه پاسخهای مناسب به پرسشها بر اساس دریافتهای قابل قبول خود هستند، اما تفاوت نگاهها و رویکردها از ویژگیهای ذاتی علوم انسانی است. بر مبنای همین ویژگی، همواره بیشترین اختلاف نظرها و بیشترین نقدهای اندیشهای در این حوزه صورت گرفته و گروهبندیهای فکری و ایدئولوژیکی شکل میگیرند. این تفاوت نگاهها و تحلیلهای گوناگونی که در حوزه علوم انسانی وجود دارد، زمینهساز پویایی و تحرک دانش در این عرصه است که این پویایی به تفکر عمیقتر و تلاش برای ارائه تحلیلهای واقعیتر، دقیقتر و مؤثرتر میانجامد.
در ایران نیز بخش عمده آنچه در حوزه علوم انسانی میگذرد مبتنی بر ریلهای جایگذاری شده در غرب است، گروهبندیها نیز بر اساس گروهبندیهای غربی تعریف میشوند -که البته در جای خود فی ذاته نکته منفی تلقی نمیشود- و نظریات مختلف، طرفداران و مخالفان خود را دارند و گاه شاهد هستیم که حتی این گروهبندیها به سطوح رسانهای نیز کشیده میشوند که نمونه بارز آن اختلاف نظر میان طرفداران اقتصاد لیبرال، اقتصاد چپ، نهادگرایان و... در اقتصاد است تا جایی که هر کدام از این گروهها به دنبال در اختیار گرفتن رسانههای بیشتری برای انعکاس افکار و اندیشههای خود هستند که البته طبیعتاً این تضارب اندیشهها در نهایت به توسعه بیشتر دانش در حیطه هر کدام از این مکاتب میانجامد.
در میان رشتههای علوم انسانی در ایران اما علوم ارتباطات وضعیت متفاوتی دارد. در اکثر شاخههای علوم انسانی، شاهدیم گروهبندیهای فکری و تئوریکی وجود دارد ولی در ارتباطات نه. اینجا چند سؤال مطرح است:
1- هر ساله کتابهای زیادی در زیربخشهای مختلف علوم ارتباطات منتشر میشود اما چند نقد کتاب در این حوزه منتشر میشود؟ چرا کتابها نقد نمیشوند؟ آیا اصلاً کتاب تألیفی یک استاد، توسط اساتید دیگر دقیق خوانده میشود که نقد شود؟
2- چرا سرانه مطالعه در میان فعالان حوزه ارتباطات و حتی دانشجویان و فارغالتحصیلان این رشته پایین است؟ سرانه مطالعه در حوزه ارتباطات آنقدر پایین است که بسیاری از شرکتهای توزیع کتاب، از توزیع کتابهای این حوزه خودداری میکنند. گشتی در مراکز فروش کتاب بهخوبی این موضوع را تأیید میکند که مخاطبان حوزههایی مانند روانشناسی، اقتصاد و... به هیچ وجه قابل مقایسه با تعداد مخاطبان کتب ارتباطی نیستند.
3- چرا علیرغم رشد شتابان دانش ارتباطات در دنیا، همچنان اساتید معظم این حوزه در مصاحبههای متعدد عنوان میکنند در ایران نهادهای ارتباطی در حد پایینی قرار داشته، روابطعمومیهای ما سنتی هستند و فاصله زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب داریم؟
4- چقدر در میان اساتید، فارغالتحصیلان و کارشناسان این حوزه برای ارائه مباحث جدید، بومی کردن دانش ارتباطات، ورود دانش غربی نوین، نگارش واقعی کتاب و نه صرفاً کپی کردن از دیگر کتب و مقالات موجود، رقابت وجود دارد؟ آیا رقابت معدود فعلی کمکی به ارتقای این حوزه میکند؟
5- چرا اینقدر دانشجویان رشتههای ارتباطی از جزوهها و کتابهای ارائه شده در کلاسها گلایهدارند و مدعی قدیمی بودن اکثر آنها هستند؟
6- در دنیا گروهبندیها و مکتبگراییها در حوزه ارتباطات نیز وجود داشته و بحثهای عمیقی پیرامون مباحث مختلف از جمله دلایل سیاستگذاریها، انتخاب روشهای انتقال پیام و... شکل میگیرد اما چرا در داخل کشور چنین فضاهایی حتی در سمینارهای علمی و پژوهشی این حوزه صورت نمیگیرد؟
علاوه بر اینها سؤالات متعدد دیگری نیز مطرح است که حکایت از عدم پویایی، نوآوری، تولید دانش، نگرش آیندهنگرانه در بومی کردن دانش ارتباطات و... دارد.
به نظر میرسد امروز ارتباطات در ایران در «موازنه سکوت» بین متخصصان این جمله بالاخص اساتید گرانقدر بهسر میبرد؛ «من سکوت میکنم، نقد نمیکنم و... تا تو نیز سکوت کنی؛ فضایی مسالمتآمیز برای آنکه هیچکدام در عدم توسعه دانش ارتباطات متهم نشویم».
امیر لعلی- سردبیر ماهنامه مدیریت ارتباطات
علوم انسانی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است، چرا که با مشخصههای انسانی سر و کار دارد، مشخصههایی که از یک کشور به کشور دیگر، از یک شهر به شهر دیگر، از یک جامعه به جامعه دیگر و حتی از یک فرد تا فرد دیگر تغییر میکنند. به دلیل همین ویژگی است که در علوم انسانی کمتر میتوان از «شرایط ثابت»، «قطعیتها»، «نظریه غالب» و... نام برد. در واقع در علوم انسانی به دلیل پیچیدگیهای رفتاری انسان، هیچگاه با یک نظر قطعی مواجه نیستیم و همواره برای حل بسیاری از مسائل، راهکارهای متعدد و مختلفی میتوان پیشنهاد داد. به همین سبب نیز در علوم انسانی «مکاتب» نقش مهمی ایفا میکنند و اگرچه همه این مکاتب به دنبال تحلیل پدیدهها، رفتارهای انسانی، واکنشهای او و در نهایت ارائه پاسخهای مناسب به پرسشها بر اساس دریافتهای قابل قبول خود هستند، اما تفاوت نگاهها و رویکردها از ویژگیهای ذاتی علوم انسانی است. بر مبنای همین ویژگی، همواره بیشترین اختلاف نظرها و بیشترین نقدهای اندیشهای در این حوزه صورت گرفته و گروهبندیهای فکری و ایدئولوژیکی شکل میگیرند. این تفاوت نگاهها و تحلیلهای گوناگونی که در حوزه علوم انسانی وجود دارد، زمینهساز پویایی و تحرک دانش در این عرصه است که این پویایی به تفکر عمیقتر و تلاش برای ارائه تحلیلهای واقعیتر، دقیقتر و مؤثرتر میانجامد.
در ایران نیز بخش عمده آنچه در حوزه علوم انسانی میگذرد مبتنی بر ریلهای جایگذاری شده در غرب است، گروهبندیها نیز بر اساس گروهبندیهای غربی تعریف میشوند -که البته در جای خود فی ذاته نکته منفی تلقی نمیشود- و نظریات مختلف، طرفداران و مخالفان خود را دارند و گاه شاهد هستیم که حتی این گروهبندیها به سطوح رسانهای نیز کشیده میشوند که نمونه بارز آن اختلاف نظر میان طرفداران اقتصاد لیبرال، اقتصاد چپ، نهادگرایان و... در اقتصاد است تا جایی که هر کدام از این گروهها به دنبال در اختیار گرفتن رسانههای بیشتری برای انعکاس افکار و اندیشههای خود هستند که البته طبیعتاً این تضارب اندیشهها در نهایت به توسعه بیشتر دانش در حیطه هر کدام از این مکاتب میانجامد.
در میان رشتههای علوم انسانی در ایران اما علوم ارتباطات وضعیت متفاوتی دارد. در اکثر شاخههای علوم انسانی، شاهدیم گروهبندیهای فکری و تئوریکی وجود دارد ولی در ارتباطات نه. اینجا چند سؤال مطرح است:
1- هر ساله کتابهای زیادی در زیربخشهای مختلف علوم ارتباطات منتشر میشود اما چند نقد کتاب در این حوزه منتشر میشود؟ چرا کتابها نقد نمیشوند؟ آیا اصلاً کتاب تألیفی یک استاد، توسط اساتید دیگر دقیق خوانده میشود که نقد شود؟
2- چرا سرانه مطالعه در میان فعالان حوزه ارتباطات و حتی دانشجویان و فارغالتحصیلان این رشته پایین است؟ سرانه مطالعه در حوزه ارتباطات آنقدر پایین است که بسیاری از شرکتهای توزیع کتاب، از توزیع کتابهای این حوزه خودداری میکنند. گشتی در مراکز فروش کتاب بهخوبی این موضوع را تأیید میکند که مخاطبان حوزههایی مانند روانشناسی، اقتصاد و... به هیچ وجه قابل مقایسه با تعداد مخاطبان کتب ارتباطی نیستند.
3- چرا علیرغم رشد شتابان دانش ارتباطات در دنیا، همچنان اساتید معظم این حوزه در مصاحبههای متعدد عنوان میکنند در ایران نهادهای ارتباطی در حد پایینی قرار داشته، روابطعمومیهای ما سنتی هستند و فاصله زیادی تا رسیدن به نقطه مطلوب داریم؟
4- چقدر در میان اساتید، فارغالتحصیلان و کارشناسان این حوزه برای ارائه مباحث جدید، بومی کردن دانش ارتباطات، ورود دانش غربی نوین، نگارش واقعی کتاب و نه صرفاً کپی کردن از دیگر کتب و مقالات موجود، رقابت وجود دارد؟ آیا رقابت معدود فعلی کمکی به ارتقای این حوزه میکند؟
5- چرا اینقدر دانشجویان رشتههای ارتباطی از جزوهها و کتابهای ارائه شده در کلاسها گلایهدارند و مدعی قدیمی بودن اکثر آنها هستند؟
6- در دنیا گروهبندیها و مکتبگراییها در حوزه ارتباطات نیز وجود داشته و بحثهای عمیقی پیرامون مباحث مختلف از جمله دلایل سیاستگذاریها، انتخاب روشهای انتقال پیام و... شکل میگیرد اما چرا در داخل کشور چنین فضاهایی حتی در سمینارهای علمی و پژوهشی این حوزه صورت نمیگیرد؟
علاوه بر اینها سؤالات متعدد دیگری نیز مطرح است که حکایت از عدم پویایی، نوآوری، تولید دانش، نگرش آیندهنگرانه در بومی کردن دانش ارتباطات و... دارد.
به نظر میرسد امروز ارتباطات در ایران در «موازنه سکوت» بین متخصصان این جمله بالاخص اساتید گرانقدر بهسر میبرد؛ «من سکوت میکنم، نقد نمیکنم و... تا تو نیز سکوت کنی؛ فضایی مسالمتآمیز برای آنکه هیچکدام در عدم توسعه دانش ارتباطات متهم نشویم».
هفتاد و هفتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات با پرونده ویژه بررسی و نقد کتاب «تفکر و سواد رسانهای» از سهشنبه در کیوسکهای مطبوعاتی و کتابفروشیها
@cm_magazine
@cm_magazine
مطالب شماره ۷۷ مدیریت ارتباطات را از لینک زیر بخوانید: https://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154
اگر فرزند دبیرستانی داشتم!
پروفسور مهدی محسنیانراد
استاد ارتباطات
اخیراً کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را فرستادند که ببینم. آن را تورق و فکر کردم اگر فرزند دبیرستانی داشتم مجبور بودم به او بگویم که کتاب را آنگونه خوب بخواند که نمرهای عالی بگیرد. چون در کشوری زندگی میکند که از دیرباز نظام آموزش و پرورش آمیخته با پروپاگاندای حکومتی آنچنان بوده که فرزندان این آب و خاک باید هر چه در دبیرستانها تدریس میشد میخواندند و امتحان میدادند. اما، پس از امتحان، کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را جلویش باز میکردم و این جمله را از همان صفحات نخست کتاب نشانش میدادم که میگوید: «عبارت سواد رسانهای اولین بار به وسیله فردی به نام مارشال مکلوهان (1965) استفاده شد.» بعد توضیح میدادم این آدمی که کتاب به گونهای تحقیرآمیز او را «فردی» نامیده و اسم و عنوان کاملش - هربرت مارشال مکلوهان- را تقلیل داده است، یکی از نظریهپردازان بزرگ قرن بیستم در حوزه ارتباطات است. او همان پرفسور کانادایی است که در سال 1964 اصطلاح «سواد رسانهای» را هنگامی ابداع و مطرح کرد که از یک نظریه بسیار مهمتر سخن میگفت و آیندهای را ترسیم میکرد که آن را «دهکده جهانی» نامید. بعد با تورق بیشتر کتاب، او را متوجه میکردم که جز همان یک بار، دیگر هرگز به نام آن «فرد» اشاره نشده است. سپس، با تأسف برایش توضیح میدادم همانطور که تلویزیون ما تنها تلویزیون در سطح جهان است که آلات و ادوات موسیقی را نشان نمیدهد، اکنون کتاب سواد رسانهای رسمی مدارس ما نیز تنها نمونهای است در جهان که حتی یکبار اصطلاح «دهکده جهانی» را به کار نبرده است.
برایش توضیح میدادم که اصطلاح سواد رسانهای مکلوهان در اواخر چند پاراگراف طولانی و مشهور نوشته سال 1964 او آمده و قبل از آن هنگامی که آینده ارتباطات راه دور و رسانههای پنجاه سال بعد آن زمان را توصیف میکرده، به هشت نکته کلیدی اشاره کرده است که برخی از آنها به مراتب مهمتر از سواد رسانهای است:
1- عصر «الکترونيک فراگير» فراميرسد و يک سيستم مرکزي عصبي اهالي کره زمين را همچون پوششي در بر خواهد گرفت؛
2- با جابهجايي آني و مداوم اطلاعات در تمامي کره زمين، پديده جهش اطلاعات به وقوع خواهد پيوست؛
3- آنگاه، جهان بزرگ، روزبهروز کوچکتر خواهد شد؛ گويي انسانها در يک قبيله جهاني يا يک دهکده بزرگ زندگي ميکنند. سپس جابهجايي اطلاعات باعث خواهد شد در تمامي کره زمين و خانواده بزرگ بشري آگاهيهاي يکسان و واحدي به وجود آيد؛
4- ارتباطات در دهکده جهاني، بيشتر حالت ميانفردي خواهد داشت؛
5- انسانهاي پراکنده و تودهوار، به انسانهايي با عملکردهاي متقابل جمعي تبديل خواهند شد؛
6- سرعت و توسعه اطلاعات، از قدرت اقتدارهاي سياسي خواهد کاست؛
7- نظارت بر رفتار انسانها ممکنپذيرتر خواهد شد؛
8- انبوهي از فضولات اطلاعاتي شکل خواهد گرفت و انسان براي مواجهه با آن نيازمند «سواد رسانهاي» خواهد شد.
آنگاه از فرزندم میخواستم بر اساس آنچه در کتاب درسیاش درباره شگردهای رسانههای غربی اشاره شده، حدس بزند کدامیک از هشت بند مکلوهان باعث حذف نظریه کامل او از صحنه کتاب «تفکر و سواد رسانهای» شده است.
در ادامه، به فرزندم توضیح میدادم که اکنون در تمام کتابهای دانشگاهی جهان، درباره رسانهها، مبحثی است به نام «مالکیت رسانهها» و در همان مبحث موضوع مهمی است به نام «انحصار رسانهای» که کتاب درسی او مطلقاً به آن اشاره نکرده است. برایش توضیح میدادم که تا قبل از شکلگیری و توسعه دهکده جهانی، برخی از کشورها که در آنها مالکیت رادیو وتلویزیون در انحصار دولت بود، آنگونه عمل میکردند که اکثریت جامعه فقط از آن چیزی مطلع میشدند که منافع حاکمان ایجاب میکرد، مانند چین کمونیست دوره مائو. حتی در ایران خودمان، بچههای دبیرستانی و حتی دانشگاهی قبل از انقلاب اسلامی نمیدانستند واقعیت ماجرای کودتای 28 مرداد سال 1332 چه بود یا آیتالله کاشانی در آن ماجرا چه کرد. توضیح میدادم که این انحصار مشابه آن است که فرض کند در یک شهر فقط یک مغازه میوهفروشی باشد وصرفاً آن نوع از میوهها را عرضه کند که مناسب با مزاج صاحب مغازه است. حالا با شکلگیری دهکده جهانی، اهالی شهر این فرصت را بیابند که مزه دیگر میوههای جهان را هم بچشند و اگر خوششان آمد، همیشه آن را مصرف کنند، بدون آنکه به مزاج صاحب مغازه انحصارطلب کاری داشته باشند. بعد، توضیح میدادم احتمال این هست که آن انحصارطلبی گذشته میوهفروش اول، مردم را به مصرف میوههای بیگانهای عادت دهد که برای مزاج خودشان نیز نامناسب است.
من در خلال این سخنان با فرزند دبیرستانی فرضیام خیلی چیزهای دیگر نیز میگفتم....
⬅ متن کامل این یادداشت را در شماره 77ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید
telegram.me/cm_magazine
پروفسور مهدی محسنیانراد
استاد ارتباطات
اخیراً کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را فرستادند که ببینم. آن را تورق و فکر کردم اگر فرزند دبیرستانی داشتم مجبور بودم به او بگویم که کتاب را آنگونه خوب بخواند که نمرهای عالی بگیرد. چون در کشوری زندگی میکند که از دیرباز نظام آموزش و پرورش آمیخته با پروپاگاندای حکومتی آنچنان بوده که فرزندان این آب و خاک باید هر چه در دبیرستانها تدریس میشد میخواندند و امتحان میدادند. اما، پس از امتحان، کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را جلویش باز میکردم و این جمله را از همان صفحات نخست کتاب نشانش میدادم که میگوید: «عبارت سواد رسانهای اولین بار به وسیله فردی به نام مارشال مکلوهان (1965) استفاده شد.» بعد توضیح میدادم این آدمی که کتاب به گونهای تحقیرآمیز او را «فردی» نامیده و اسم و عنوان کاملش - هربرت مارشال مکلوهان- را تقلیل داده است، یکی از نظریهپردازان بزرگ قرن بیستم در حوزه ارتباطات است. او همان پرفسور کانادایی است که در سال 1964 اصطلاح «سواد رسانهای» را هنگامی ابداع و مطرح کرد که از یک نظریه بسیار مهمتر سخن میگفت و آیندهای را ترسیم میکرد که آن را «دهکده جهانی» نامید. بعد با تورق بیشتر کتاب، او را متوجه میکردم که جز همان یک بار، دیگر هرگز به نام آن «فرد» اشاره نشده است. سپس، با تأسف برایش توضیح میدادم همانطور که تلویزیون ما تنها تلویزیون در سطح جهان است که آلات و ادوات موسیقی را نشان نمیدهد، اکنون کتاب سواد رسانهای رسمی مدارس ما نیز تنها نمونهای است در جهان که حتی یکبار اصطلاح «دهکده جهانی» را به کار نبرده است.
برایش توضیح میدادم که اصطلاح سواد رسانهای مکلوهان در اواخر چند پاراگراف طولانی و مشهور نوشته سال 1964 او آمده و قبل از آن هنگامی که آینده ارتباطات راه دور و رسانههای پنجاه سال بعد آن زمان را توصیف میکرده، به هشت نکته کلیدی اشاره کرده است که برخی از آنها به مراتب مهمتر از سواد رسانهای است:
1- عصر «الکترونيک فراگير» فراميرسد و يک سيستم مرکزي عصبي اهالي کره زمين را همچون پوششي در بر خواهد گرفت؛
2- با جابهجايي آني و مداوم اطلاعات در تمامي کره زمين، پديده جهش اطلاعات به وقوع خواهد پيوست؛
3- آنگاه، جهان بزرگ، روزبهروز کوچکتر خواهد شد؛ گويي انسانها در يک قبيله جهاني يا يک دهکده بزرگ زندگي ميکنند. سپس جابهجايي اطلاعات باعث خواهد شد در تمامي کره زمين و خانواده بزرگ بشري آگاهيهاي يکسان و واحدي به وجود آيد؛
4- ارتباطات در دهکده جهاني، بيشتر حالت ميانفردي خواهد داشت؛
5- انسانهاي پراکنده و تودهوار، به انسانهايي با عملکردهاي متقابل جمعي تبديل خواهند شد؛
6- سرعت و توسعه اطلاعات، از قدرت اقتدارهاي سياسي خواهد کاست؛
7- نظارت بر رفتار انسانها ممکنپذيرتر خواهد شد؛
8- انبوهي از فضولات اطلاعاتي شکل خواهد گرفت و انسان براي مواجهه با آن نيازمند «سواد رسانهاي» خواهد شد.
آنگاه از فرزندم میخواستم بر اساس آنچه در کتاب درسیاش درباره شگردهای رسانههای غربی اشاره شده، حدس بزند کدامیک از هشت بند مکلوهان باعث حذف نظریه کامل او از صحنه کتاب «تفکر و سواد رسانهای» شده است.
در ادامه، به فرزندم توضیح میدادم که اکنون در تمام کتابهای دانشگاهی جهان، درباره رسانهها، مبحثی است به نام «مالکیت رسانهها» و در همان مبحث موضوع مهمی است به نام «انحصار رسانهای» که کتاب درسی او مطلقاً به آن اشاره نکرده است. برایش توضیح میدادم که تا قبل از شکلگیری و توسعه دهکده جهانی، برخی از کشورها که در آنها مالکیت رادیو وتلویزیون در انحصار دولت بود، آنگونه عمل میکردند که اکثریت جامعه فقط از آن چیزی مطلع میشدند که منافع حاکمان ایجاب میکرد، مانند چین کمونیست دوره مائو. حتی در ایران خودمان، بچههای دبیرستانی و حتی دانشگاهی قبل از انقلاب اسلامی نمیدانستند واقعیت ماجرای کودتای 28 مرداد سال 1332 چه بود یا آیتالله کاشانی در آن ماجرا چه کرد. توضیح میدادم که این انحصار مشابه آن است که فرض کند در یک شهر فقط یک مغازه میوهفروشی باشد وصرفاً آن نوع از میوهها را عرضه کند که مناسب با مزاج صاحب مغازه است. حالا با شکلگیری دهکده جهانی، اهالی شهر این فرصت را بیابند که مزه دیگر میوههای جهان را هم بچشند و اگر خوششان آمد، همیشه آن را مصرف کنند، بدون آنکه به مزاج صاحب مغازه انحصارطلب کاری داشته باشند. بعد، توضیح میدادم احتمال این هست که آن انحصارطلبی گذشته میوهفروش اول، مردم را به مصرف میوههای بیگانهای عادت دهد که برای مزاج خودشان نیز نامناسب است.
من در خلال این سخنان با فرزند دبیرستانی فرضیام خیلی چیزهای دیگر نیز میگفتم....
⬅ متن کامل این یادداشت را در شماره 77ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید
telegram.me/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نصرالله جهانگرد، رئیس سازمان فناوری اطلاعات:
کسی به ایمیلهای داخلی مردم کاری ندارد
در شماره 68 ماهنامه مدیریت ارتباطات (دیماه 94) مصاحبهای از نصرالله جهانگرد، رئیس سازمان فناوری اطلاعات در ماهنامه مدیریت ارتباطات به چاپ رسید که بخشی از این گفتوگو را میخوانید:
◀ نظرتان در این مورد چیست که مردم کمتر به موتورهای جستوجوگر داخلی اعتماد میکنند؟
عوامل مختلفی مطرح است. اولین عامل، کیفیت است، چراکه در موتور جستوجو، مشکل امنیتی وجود ندارد. این یک واقعیت است که مطالب در یک موتور جستوجوی بینالمللی، راحت پیدا میشوند ولی موتور ایرانی وقتگیر است. عامل دوم، عدم آشنایی است و سوم ممکن است کمبود امکانات موتور جستوجوی ایرانی باشد و خیلی دلایل دیگر.
◀ این ایده مطرح است که مردم به فضای مجازیای که بومیشده باشد، کمتر اعتماد میکنند. به عنوان مثال، شبکههای اجتماعی را مطرح میکنم. امروزه اپلیکیشنهای مختلفی تولید میشود و مردم استفاده میکنند ولی در وهله اول چرا برنامههایی که کمی صورت عمومیتر دارند و در فضای عمومی وارد میشوند، مانند شبکههای مجازی را کسی حاضر نیست راهاندازی کند؟ دوم اینکه چرا وقتی راهاندازی میشوند، مردم خیلی استقبال نمیکنند؟
ابزارهایی که اسم بردم مثل موتور جستوجو یا ایمیل، اینها اشکالی ندارند. شاید زمانی حریم خصوصی مردم شکسته میشد که البته من آماری از مداخله بیش از حد کسی ندارم ولی امروزه دیگر لزومی ندارد که بگوییم یک چیزی به نام ایمیل ملی وجود دارد. هر ایمیلی که «.ir» باشد، به ما این اطمینان را میدهد که دادههایمان درون سرزمین، مدیریت میشوند. به عنوان کارشناس میگویم چه اشکالی دارد شهروندهای ما ایمیل داخلی ثبت کنند؟ کسی به ایمیلشان کاری ندارد. در مورد موتور جستوجو هم همین است و حریم و امنیت کسی از بین نمیرود ولی درخصوص شبکههای اجتماعی صحبتمان این است که ابتدا به عنوان یک شهروند بیاموزیم که در شبکههای اجتماعی چگونه خود را بازنمایی کنیم. اوایل کاربران تصاویر خصوصی زندگیشان را در شبکههای مجازی میگذاشتند درحالی که باید بدانند همه دنیا به آنها دسترسی دارند و این اطلاعات، قابلیت پاک کردن از فضای مجازی را ندارند. در اروپا قانونی تصویب شده که مردم حق دارند از سرویسدهندههای بزرگ بخواهند که سابقهشان را در فضای مجازی پاک کنند. این یعنی آنها هم بیدقتی کردهاند و نشان میدهد در طول دهه گذشته، آداب استفاده از شبکههای اجتماعی در حال رشد و فهم جدید است. اولین حرفم این است که شهروند ما وقتی به عنوان یک «نتوند» وارد دنیای شبکه شد، باید بداند چه چیزهایی را اعم از دادههای شخصی، اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و عکسها در آنجا بگذارد. دوم اینکه ما در این شبکهها میگوییم که من برای خارجیها ناشناس محسوب میشوم، در نتیجه دادههای من آنجا باشد هم اشکال ندارد ولی در سایت داخلی ممکن است کسی به من متعرض شود که چرا این مطلب را گذاشتی. این مربوط به آداب گفتوگو و تعامل است. البته من خودم در حوزههایی به رفتار عملی اعتراض دارم. وقتی به اپراتور میگویم شبکههای اجتماعی راهاندازی کند، میگوید اگر در همین شبکه اجتماعی، شهروندی خطایی مرتکب شود، فردا ما متهم خواهیم شد. تجربه نشان داده که نوع برخورد، برخوردی کنترلنشده بوده و در نتیجه اپراتور دنبال این سرویس نمیرود. این مسأله باعث شده که سرویسدهنده بینالمللی، بازار داخلی ما را بهدست گرفته و زمانی که ما قصد برخورد داریم، میبینیم گستره بزرگی از مردم کاربر آن هستند. من معتقدم باید مقرراتمان بسیار شفاف باشد و مجریان هم رعایت قانون کنند. مجریان ما در محاکم و مراجع انتظامی و نظارتی، فقط باید در حیطه قانون دخالت کنند.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید:
telegram.me/cm_magazine
کسی به ایمیلهای داخلی مردم کاری ندارد
در شماره 68 ماهنامه مدیریت ارتباطات (دیماه 94) مصاحبهای از نصرالله جهانگرد، رئیس سازمان فناوری اطلاعات در ماهنامه مدیریت ارتباطات به چاپ رسید که بخشی از این گفتوگو را میخوانید:
◀ نظرتان در این مورد چیست که مردم کمتر به موتورهای جستوجوگر داخلی اعتماد میکنند؟
عوامل مختلفی مطرح است. اولین عامل، کیفیت است، چراکه در موتور جستوجو، مشکل امنیتی وجود ندارد. این یک واقعیت است که مطالب در یک موتور جستوجوی بینالمللی، راحت پیدا میشوند ولی موتور ایرانی وقتگیر است. عامل دوم، عدم آشنایی است و سوم ممکن است کمبود امکانات موتور جستوجوی ایرانی باشد و خیلی دلایل دیگر.
◀ این ایده مطرح است که مردم به فضای مجازیای که بومیشده باشد، کمتر اعتماد میکنند. به عنوان مثال، شبکههای اجتماعی را مطرح میکنم. امروزه اپلیکیشنهای مختلفی تولید میشود و مردم استفاده میکنند ولی در وهله اول چرا برنامههایی که کمی صورت عمومیتر دارند و در فضای عمومی وارد میشوند، مانند شبکههای مجازی را کسی حاضر نیست راهاندازی کند؟ دوم اینکه چرا وقتی راهاندازی میشوند، مردم خیلی استقبال نمیکنند؟
ابزارهایی که اسم بردم مثل موتور جستوجو یا ایمیل، اینها اشکالی ندارند. شاید زمانی حریم خصوصی مردم شکسته میشد که البته من آماری از مداخله بیش از حد کسی ندارم ولی امروزه دیگر لزومی ندارد که بگوییم یک چیزی به نام ایمیل ملی وجود دارد. هر ایمیلی که «.ir» باشد، به ما این اطمینان را میدهد که دادههایمان درون سرزمین، مدیریت میشوند. به عنوان کارشناس میگویم چه اشکالی دارد شهروندهای ما ایمیل داخلی ثبت کنند؟ کسی به ایمیلشان کاری ندارد. در مورد موتور جستوجو هم همین است و حریم و امنیت کسی از بین نمیرود ولی درخصوص شبکههای اجتماعی صحبتمان این است که ابتدا به عنوان یک شهروند بیاموزیم که در شبکههای اجتماعی چگونه خود را بازنمایی کنیم. اوایل کاربران تصاویر خصوصی زندگیشان را در شبکههای مجازی میگذاشتند درحالی که باید بدانند همه دنیا به آنها دسترسی دارند و این اطلاعات، قابلیت پاک کردن از فضای مجازی را ندارند. در اروپا قانونی تصویب شده که مردم حق دارند از سرویسدهندههای بزرگ بخواهند که سابقهشان را در فضای مجازی پاک کنند. این یعنی آنها هم بیدقتی کردهاند و نشان میدهد در طول دهه گذشته، آداب استفاده از شبکههای اجتماعی در حال رشد و فهم جدید است. اولین حرفم این است که شهروند ما وقتی به عنوان یک «نتوند» وارد دنیای شبکه شد، باید بداند چه چیزهایی را اعم از دادههای شخصی، اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و عکسها در آنجا بگذارد. دوم اینکه ما در این شبکهها میگوییم که من برای خارجیها ناشناس محسوب میشوم، در نتیجه دادههای من آنجا باشد هم اشکال ندارد ولی در سایت داخلی ممکن است کسی به من متعرض شود که چرا این مطلب را گذاشتی. این مربوط به آداب گفتوگو و تعامل است. البته من خودم در حوزههایی به رفتار عملی اعتراض دارم. وقتی به اپراتور میگویم شبکههای اجتماعی راهاندازی کند، میگوید اگر در همین شبکه اجتماعی، شهروندی خطایی مرتکب شود، فردا ما متهم خواهیم شد. تجربه نشان داده که نوع برخورد، برخوردی کنترلنشده بوده و در نتیجه اپراتور دنبال این سرویس نمیرود. این مسأله باعث شده که سرویسدهنده بینالمللی، بازار داخلی ما را بهدست گرفته و زمانی که ما قصد برخورد داریم، میبینیم گستره بزرگی از مردم کاربر آن هستند. من معتقدم باید مقرراتمان بسیار شفاف باشد و مجریان هم رعایت قانون کنند. مجریان ما در محاکم و مراجع انتظامی و نظارتی، فقط باید در حیطه قانون دخالت کنند.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید:
telegram.me/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
برای دومینبار، کارگاه داستاننویسی استاد سیامک گلشیری توسط ماهنامه مدیریت ارتباطات برگزار میشود. این دوره ۱۰ جلسهای و هر جلسه ۹۰ دقیقه خواهد بود.
تلفن ثبتنام: ۸۸۹۰۴۶۱۶
@cm_magazine
تلفن ثبتنام: ۸۸۹۰۴۶۱۶
@cm_magazine
آیا حذف محتوا از یک سایت خبری مجاز است؟
رویترز و بیبیسی چه میگویند؟
مصطفی مسجدی آرانی
آیا حذف محتوا از روی یک سایت مجاز است یا خیر. در ایران نمونههای متعددی داریم از اینکه یک خبر یا گزارش پس از مدتی از روی وبسایت حذف میشود.
رویترز در هندبوک خود آورده که هیچگاه، یک مطلب از رویترز نباید حذف شود. دلیلی که برای این امر ذکر شده این است که اولاً این کار بیصداقتی است و ثانیاً یک امتیاز ناعادلانه به کسانی که آن را خواندهاند تعلق گرفته و از دیگرانی که آن را از دست دادند دریغ میشود.
حتماً خود شما در این مواقع به دنبال صفحه آرشیوشده آن سایت یا اسکرینشات آن بودهاید. به این ترتیب آنچه برای رویترز اهمیت دارد، حقوق مخاطب است. حتی مخاطبی که یک مطلب را نخوانده، نباید از خواندن آن در فرصت دیگر منع شود. حتی در این هندبوک آمده که حذف برخی از لغاتی که پس از انتشار مطلب و بازخوانی آن ضروری به نظر نمیرسد، باید با بیان اصلاحیه در ذیل مطلب باشد.
بیبیسی هم در بخش سوم راهنمای خود با عنوان دقت میگوید که تنها به سه دلیل ممکن است یک مطلب را از وبسایتش حذف کند: دلایل حقوقی داشته باشد، امنیت شخصی فردی را به خطر بیاندازد یا به نوعی استانداردهای این شبکه را به خطر انداخته که امکان اصلاح آن وجود ندارد.
در این شرایط هم این وظیفه سردبیر ارشد است که با نگاهی به راهنمای سردبیری و با مشورت مدیران مربوطه چنین کاری را انجام دهد.
بیبیسی در راهنمای خود آورده که به آرشیو خود به چشم یک آرشیو عمومی دائمی نگاه میکند و از این رو حق پاک کردن محتوا را برای خود محدود کرده است (این را مقایسه کنید با رفتاری که در ایران با محتوای مربوط به سایت ریاستجمهوری سابق شد. سایت در همان روزهای آخر بهطور کامل پاک شد و وعده داده شد که در وبسایت دیگری بارگذاری خواهد شد که این کار تاکنون صورت نگرفته است).
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید:
telegram.me/cm_magazine
رویترز و بیبیسی چه میگویند؟
مصطفی مسجدی آرانی
آیا حذف محتوا از روی یک سایت مجاز است یا خیر. در ایران نمونههای متعددی داریم از اینکه یک خبر یا گزارش پس از مدتی از روی وبسایت حذف میشود.
رویترز در هندبوک خود آورده که هیچگاه، یک مطلب از رویترز نباید حذف شود. دلیلی که برای این امر ذکر شده این است که اولاً این کار بیصداقتی است و ثانیاً یک امتیاز ناعادلانه به کسانی که آن را خواندهاند تعلق گرفته و از دیگرانی که آن را از دست دادند دریغ میشود.
حتماً خود شما در این مواقع به دنبال صفحه آرشیوشده آن سایت یا اسکرینشات آن بودهاید. به این ترتیب آنچه برای رویترز اهمیت دارد، حقوق مخاطب است. حتی مخاطبی که یک مطلب را نخوانده، نباید از خواندن آن در فرصت دیگر منع شود. حتی در این هندبوک آمده که حذف برخی از لغاتی که پس از انتشار مطلب و بازخوانی آن ضروری به نظر نمیرسد، باید با بیان اصلاحیه در ذیل مطلب باشد.
بیبیسی هم در بخش سوم راهنمای خود با عنوان دقت میگوید که تنها به سه دلیل ممکن است یک مطلب را از وبسایتش حذف کند: دلایل حقوقی داشته باشد، امنیت شخصی فردی را به خطر بیاندازد یا به نوعی استانداردهای این شبکه را به خطر انداخته که امکان اصلاح آن وجود ندارد.
در این شرایط هم این وظیفه سردبیر ارشد است که با نگاهی به راهنمای سردبیری و با مشورت مدیران مربوطه چنین کاری را انجام دهد.
بیبیسی در راهنمای خود آورده که به آرشیو خود به چشم یک آرشیو عمومی دائمی نگاه میکند و از این رو حق پاک کردن محتوا را برای خود محدود کرده است (این را مقایسه کنید با رفتاری که در ایران با محتوای مربوط به سایت ریاستجمهوری سابق شد. سایت در همان روزهای آخر بهطور کامل پاک شد و وعده داده شد که در وبسایت دیگری بارگذاری خواهد شد که این کار تاکنون صورت نگرفته است).
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید:
telegram.me/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
هفتاد و هفتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات با پرونده ویژه بررسی و نقد کتاب «تفکر و سواد رسانهای» دوره متوسطه آموزش و پرورش در کیوسکهای مطبوعاتی و کتابفروشیها
@cm_magazine
@cm_magazine
هفتاد و هفتمین شماره مدیریت ارتباطات
را جز کیوسکهای مطبوعاتی از کتابفروشیهای زیر تهیه کنید:
چشمه (کریمخان)
هنوز
بوکلند پالادیوم
شهرکتاب مرکزی
شهرکتاب ابنسینا
شهرکتاب قائمشهر
مهرگان(خرمآباد)
را جز کیوسکهای مطبوعاتی از کتابفروشیهای زیر تهیه کنید:
چشمه (کریمخان)
هنوز
بوکلند پالادیوم
شهرکتاب مرکزی
شهرکتاب ابنسینا
شهرکتاب قائمشهر
مهرگان(خرمآباد)
👥برای اخذ نمایندگی فروش ماهنامه مدیریت ارتباطات و یا اشتراک سالانه
☎️ با شمارههای ۸۸۹۰۴۸۸۲ـ۰۲۱ و ۸۸۹۰۴۶۱۶ـ۰۲۱تماس بگیرید.
☎️ با شمارههای ۸۸۹۰۴۸۸۲ـ۰۲۱ و ۸۸۹۰۴۶۱۶ـ۰۲۱تماس بگیرید.
در باب یک کتاب جدید در نظام آموزشی کشور
ایران را مدرسه کنیم
اسماعیل رمضانی- پژوهشگر ارتباطات
🔸نیم قرن عقبماندگی در ارائه آموزشهای سواد رسانهای با یک کتاب درسی جبران نمیشود، اما جای بسی خوشحالی است که توانستهایم چند روزی از نیم قرن عقبماندگیمان را کاهش بدهیم. در ادامه، همت والایی باید پشت کار را بگیرد، بلکه بتوانیم کمی بیشتر جبران مافات کنیم، پیش از آنکه مثل همیشه زود دیر شود. الان درست در همان موقعیتی قرار داریم که نهضت سوادآموزی در ایران شکل گرفت. شروع سوادآموزی رسانهای در کشور ما آنقدر به تعویق افتاده که برای نسل بیسواد و کمسواد فعلی باید کلاسهای جبرانی گذاشت. امیدوار هستم که این فتح باب، مقدمهای برای فتوحات گسترده بعدی باشد.
🔸مؤلفان، شناخت رسانه و کارکردهای آن در جهان امروز را برای مخاطبان بدیهی فرض کرده و با دو سه صفحه کوتاه و گذرا سر و ته قصه را به هم آوردهاند. شناخت و درک از رسانهها و روشی که بر روی زندگی ما تأثیر میگذارد، مقدمهای برای آموختن مهارتهای بعدی است. تا زمانی که مخاطب درک عمیقی از فلسفه رسانه، تبارشناسی تحولات آن، نحوه و روش کارکرد و میزان مداخله و تأثیرات آن بر سبک زندگی ما پیدا نکند، مفاهیم کلیدی بعدی سست و لرزان خواهند بود. درست مثل آنکه خانهای زیبا و استوار را بر روی شالودهای ضعیف بنا کرده باشیم.
🔹یکی از نیازمندیهای نسل جدید، نحوه استفاده از رسانه و یادگرفتن مهارتهایی است که به کمک آنها میتواند از رسانههای مختلف برای اهداف خود بهره ببرد. نگاه تحلیلی، کلگرایانه و بیشتر آسیبشناسانه کتاب باعث شده آموزش مهارتهای رسانهای در حداقل ممکن قرار بگیرد. توجه داشته باشید که مخاطبان زمانی میتوانند درک تحلیلی عمیقی از پیامهای رسانهای بیابند که خود هم بتوانند محتوای رسانهای تولید کنند و مهارتهایی را برای ساختن پیامهای رسانهای یاد بگیرند.
کتاب بریدهبریده و از این بابت مخاطبپسند است. مخاطب با مجموعه مطالب جذابی روبهرو میشود، اما در مجموع نمیتواند برای خود یک جمعبندی مناسب داشته باشد. مجموعه نکات و آموزشها مثل نقطههایی روشن در فضا پراکنده شدهاند، اما نظم کهکشانی مناسبی ندارند. نخ تسبیح محکمی این دانهها را به هم وصل نمیکند. سیر تعیین درسها چندان منطقی نیست و خیلی وقتها به هم ارتباطی ندارند. این نداشتن انسجام مناسب میتواند با پراکندهسازی آموزشها، آنها را کماثر کند و به دنیای فراموشی بسپارد.
⬅️متن کامل این یادداشت را در شماره 77ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید
telegram.me/cm_magazine
ایران را مدرسه کنیم
اسماعیل رمضانی- پژوهشگر ارتباطات
🔸نیم قرن عقبماندگی در ارائه آموزشهای سواد رسانهای با یک کتاب درسی جبران نمیشود، اما جای بسی خوشحالی است که توانستهایم چند روزی از نیم قرن عقبماندگیمان را کاهش بدهیم. در ادامه، همت والایی باید پشت کار را بگیرد، بلکه بتوانیم کمی بیشتر جبران مافات کنیم، پیش از آنکه مثل همیشه زود دیر شود. الان درست در همان موقعیتی قرار داریم که نهضت سوادآموزی در ایران شکل گرفت. شروع سوادآموزی رسانهای در کشور ما آنقدر به تعویق افتاده که برای نسل بیسواد و کمسواد فعلی باید کلاسهای جبرانی گذاشت. امیدوار هستم که این فتح باب، مقدمهای برای فتوحات گسترده بعدی باشد.
🔸مؤلفان، شناخت رسانه و کارکردهای آن در جهان امروز را برای مخاطبان بدیهی فرض کرده و با دو سه صفحه کوتاه و گذرا سر و ته قصه را به هم آوردهاند. شناخت و درک از رسانهها و روشی که بر روی زندگی ما تأثیر میگذارد، مقدمهای برای آموختن مهارتهای بعدی است. تا زمانی که مخاطب درک عمیقی از فلسفه رسانه، تبارشناسی تحولات آن، نحوه و روش کارکرد و میزان مداخله و تأثیرات آن بر سبک زندگی ما پیدا نکند، مفاهیم کلیدی بعدی سست و لرزان خواهند بود. درست مثل آنکه خانهای زیبا و استوار را بر روی شالودهای ضعیف بنا کرده باشیم.
🔹یکی از نیازمندیهای نسل جدید، نحوه استفاده از رسانه و یادگرفتن مهارتهایی است که به کمک آنها میتواند از رسانههای مختلف برای اهداف خود بهره ببرد. نگاه تحلیلی، کلگرایانه و بیشتر آسیبشناسانه کتاب باعث شده آموزش مهارتهای رسانهای در حداقل ممکن قرار بگیرد. توجه داشته باشید که مخاطبان زمانی میتوانند درک تحلیلی عمیقی از پیامهای رسانهای بیابند که خود هم بتوانند محتوای رسانهای تولید کنند و مهارتهایی را برای ساختن پیامهای رسانهای یاد بگیرند.
کتاب بریدهبریده و از این بابت مخاطبپسند است. مخاطب با مجموعه مطالب جذابی روبهرو میشود، اما در مجموع نمیتواند برای خود یک جمعبندی مناسب داشته باشد. مجموعه نکات و آموزشها مثل نقطههایی روشن در فضا پراکنده شدهاند، اما نظم کهکشانی مناسبی ندارند. نخ تسبیح محکمی این دانهها را به هم وصل نمیکند. سیر تعیین درسها چندان منطقی نیست و خیلی وقتها به هم ارتباطی ندارند. این نداشتن انسجام مناسب میتواند با پراکندهسازی آموزشها، آنها را کماثر کند و به دنیای فراموشی بسپارد.
⬅️متن کامل این یادداشت را در شماره 77ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید.
کانال مدیریت ارتباطات را به دیگران هم معرفی کنید
telegram.me/cm_magazine
Telegram
ماهنامه مديريت ارتباطات
ماهنامه مدیریت ارتباطات
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶
نشریه تخصصی حوزه ارتباطات، رسانه، روابطعمومی، جامعه اطلاعاتی و تبلیغات
مدیرمسئول: امیرعباس تقیپور
سردبیر: علی ورامینی
ادمین:
@majalleh2
تلفن:
۰۲۱۸۸۳۵۶۰۷۶