Forwarded from اتچ بات
#سید_عباس_طباطبایی_عملیات_مرصاد
خاطرات زیادی با سیدعباس دارم، هم در جبهه،هم در دانسسرا
دانشسرای تربیت معلم آیت الله مشکینی قلعه نواملاک (پاکدشت)
ب.🔸️🔸️🔸️
در صف نماز جماعت بودیم سیدعباس کنارم بود، از سجده بلند شدیم وایستادیم ،ناگهان من بخاطر جراحات قبلی سرم گیج رفت نزدیک بود ،بیفتم، و برای اینکه فکر می کردم اگر برای جلوگیری از افتادن دست به کسی و چیزی بزنم ،نمازم باطل میشه ،اما شدت سرگیجه ،ناچارم کرد،درحین نمازدست سیدعباس را بگیرم،و خوشبختانه سیدعباس در همان حالت دستمو سفت گرفت و زمین نخوردم، بعد که نمازمون تمام شد،در محوطه گردان ،به سیدعباس گفتم : نمازم باطل شد؟ دستتو گرفتم،سید ،گفت نه، سیدعلی جانم ،
هنوز صدای گرم سیدعباس در جانم موج می زنه...
کاش سید عباس ،الان دستمو بگیرد....
#شهید_سید_عباس_طباطبایی
#عملیات_مرصاد_پنج_مرداد_شصت_هفت
#گردان_حضرت_زینب
#دانشسرای_تربیت_معلم_قلعه_تو_املاک
#روستای_محمد_آباد_عربها
#سیدعلی_سیدطاهرالدینی
خاطرات زیادی با سیدعباس دارم، هم در جبهه،هم در دانسسرا
دانشسرای تربیت معلم آیت الله مشکینی قلعه نواملاک (پاکدشت)
ب.🔸️🔸️🔸️
در صف نماز جماعت بودیم سیدعباس کنارم بود، از سجده بلند شدیم وایستادیم ،ناگهان من بخاطر جراحات قبلی سرم گیج رفت نزدیک بود ،بیفتم، و برای اینکه فکر می کردم اگر برای جلوگیری از افتادن دست به کسی و چیزی بزنم ،نمازم باطل میشه ،اما شدت سرگیجه ،ناچارم کرد،درحین نمازدست سیدعباس را بگیرم،و خوشبختانه سیدعباس در همان حالت دستمو سفت گرفت و زمین نخوردم، بعد که نمازمون تمام شد،در محوطه گردان ،به سیدعباس گفتم : نمازم باطل شد؟ دستتو گرفتم،سید ،گفت نه، سیدعلی جانم ،
هنوز صدای گرم سیدعباس در جانم موج می زنه...
کاش سید عباس ،الان دستمو بگیرد....
#شهید_سید_عباس_طباطبایی
#عملیات_مرصاد_پنج_مرداد_شصت_هفت
#گردان_حضرت_زینب
#دانشسرای_تربیت_معلم_قلعه_تو_املاک
#روستای_محمد_آباد_عربها
#سیدعلی_سیدطاهرالدینی
Telegram
attach 📎