شبکه توزیع کتاب طلائیه
101 subscribers
1.61K photos
81 videos
18 files
414 links
‍ ‍ ‍ ‍

💕کانال رسمی موسسه فرهنگی سفیران طلائیه . کتاب طلائیه
نشانی :اراک ابتدای خیابان محسنی . سمت راست . جنب پل خیبر
09189637930_08632228593
📲اینستاگرام:
↘️ instagram.com/booktalaeieh
ارتباط با مدیرکانال
@Halabemanad
Download Telegram
#تو_خود_حجاب_خودی
پرنده‌ای که بال پرواز ندارد یا به پای خودش یا همتش، بند و زنجیر دارد، از انهدام قفس، استقبال نمی‌کند. چرا که ناتوانی‌اش به چشم می‌آید و درماندگی‌اش آشکار می‌شود.
تا وقتی که میله‌های قفس هست، هر کس می‌تواند ادعا کند که اهل پرواز‌های بلند است. تا وقتی که میله‌های قفس هست، بندهای مرئى و نامرئى، خواسته و نخواسته و دانسته و ندانسته‌ی آدم‌ها، مغفول یا مکتوم یا مستتر می‌ماند؛ حتی برای خودشان.
و ناگهان با لحن شبیه توبیخ و محاکمه از من می‌پرسد:
وقتی که تشنه نیستیم، چه لزومی دارد که فریاد العطش سر بدهیم!؟ این چه منتی است که بر سر آب می‌گذاریم!؟
🔪📓#برشی_از_کتاب/صفحه‌ ۷۳و۷۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📻#معرفی_کتاب:
ما منتظرش هستیم یا او منتظر ما، همواره از خود می‌پرسم که چرا نیست، غیبت از اوست یا ما، ما آماده بودنش نیستیم یا او آمادگی بودن ندارد. منتظر چگونه است؟ اشتیاق حضور یعنی چه؟ کی می‌آید؟ اگر هم‌اکنون لحظه موعود باشد، من چقدر آماده‌ام؟!
داستان از یک مجلس آغاز می‌شود، مجلسی که به نام امام زمان برپاست و فریاد جوانی که برخلاف صدای جمعیت، شعار «آقا نیاهد که در واقع خواسته قلبی همان جمعیت است٬ بر خلاف ظاهر درخواست‌شان که تعجیل در فرج امام زمان است.
داستان مارا به پشت پرده برده، نقاب از چهره شخصیت‌های مختلف بر‌می‌دارد. کسانی که مدعی هستند منتظرند و مشتاق.

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ


📖کتاب #کمی_دیرتر
📝#سید_مهدی_شجاعی
📚#انتشارات_نیستان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برشی_از_کتاب ✂️
🔸آسمان عباس در زمین...

عباس فقط به حسین فکر میکند کہ تمامی آسمان اوست در زمین. عشق حسین، آنچنان در تار و پود او تنیده شده که جز حسین، هیچکس را نمی بیند و جز صدای او هیچ صدایی را نمی شنود و جز رائحه ی او هیچ بویی را به مشام، راه نمی دهند. نبض حسین نیز از آن سو با قلب عباس می تپد. با فرو افتادن عباس از اسب، قلب حسین فرو می ریزد، چون تیری از چله کمان رها می شود و عقاب وار به سمت مهبط -یا معراج- عباس پر می کشد.
#سقای_آب_و_ادب
#سید_مهدی_شجاعی
#انتشارات_نیستان
https://telegram.me/ketabtalaeieh
مرکز پخش کتاب طلائیه خیابان محسنی جنب پل خیبر ساختمان شمس
شماره تماس: 08632228593
🌹کتاب هفته🌹

#آفتاب_در_حجاب
#سید_مهدی_شجاعی

کُلُنا عبّاسُکِ یا زینب😭😭😭
🔻 #معرفی_کتاب

📖 #آفتاب_در_حجاب
🖊 #سید_مهدی_شجاعی
📚 انتشارات #کتاب_نیستان

💢 در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

سال ششم هجرت بود که تو پا به عرصۀ وجود گذاشتی، ای نفر ششم پنج تن!
بیش از هرکس، حسین از آمدنت خوشحال شد. دوید به سوی پدر و با خوشحالی فریاد کشید: «پدر جان! پدر جان! خدا یک خواهر به من داده است!»
زهرای مرضیه گفت: «علی جان، اسم دخترمان را چه بگذاریم؟»
حضرت مرتضی پاسخ داد: «نامگذاری فرزندانمان شایستۀ پدر شماست. من سبقت نمی‌گیرم از پیامبر در نامگذاری این دختر.»
پیامبر، تو را چون جان شیرین، در آغوش فشرد، بر گوشۀ لب‌های خندانت بوسه زد و گفت: «نامگذاری این عزیز، کار خود خداست. من چشم انتظار اسم آسمانی او می‌مانم.»
بلافاصله جبرئیل آمد و در حالی‌که اشک در چشم‌هایش حلقه زده بود، اسم #زینب را برای تو از آسمان آورد. ای زینت پدر!
پیامبر از جبرئیل سؤال کرد که دلیل این غصه و گریه چیست؟
جبرئیل عرضه داشت: «همۀ عمر در اندوه این دختر می‌گریم که در همۀ عمر جز مصیبت و اندوه نخواهد دید.»
پیامبر گریست. زهرا و علی گریستند. دو برادرت حسن و حسین گریه کردند، و تو هم بغض کردی و لب برچیدی.
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
📖 #گزیده_کتاب

کسی که گریه می‌کند به آرامشی هر چند نامحسوس دست می‌یابد.
اما کسی که بغض، گلویش را می‌فشرد و اشک در پشت پلک‌هایش لمبر می‌خورد و اجازه گریستن به خود نمی‌دهد، بیشتر در خودش می‌شکند و مچاله می‌شود.

حال اگر همو بخواهد تسلی‌بخش دیگران هم باشد، دشواری‌اش صدچندان می‌شود. مثل عمود خمیده‌ای که بخواهد خیمه‌ای را سرپا نگه دارد. نگاه می‌دارد؛ اما به قیمت شکستن خود.

✍️ #سید_مهدی_شجاعی
📗 پدر_عشق_و_پسر
🖨 انتشارات #نیستان
📚 کتاب بخوانیم!🌿
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
کشتی پهلوگرفته، پرفروش‌ترین اثر سیدمهدی شجاعی و هم‌چنین پرتیراژترین کتاب ادبیات داستانی ایران، طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیش از ششصدهزار نسخه است.

این اثر، مروری بر نقاط عطف حیات حضرت
فاطمه ی زهرا(س)، روایت مصائب زندگی ایشان از زبان اطرافیانشان و نیز شخص خودشان است. در واقع می توان گفت این کتاب مرثیه‌ای
است منثور از زبان و دل صاحبان عزای فاطمی.

کتاب از ۱۴ فصل تشکیل یافته و راوی اول
شخص در هر کدام از فصول، یکی از وابستگان حضرت فاطمه (س) هستند؛ فصل اول حضرت رسول، فصل دوم حضرت خدیجه (س)، فصل سوم خود حضرت زهرا (س)، فصل چهارم حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، فصل پنجم امام حسن (ع)، فصل ششم امام حسین (ع)، فصل هفتم مجدداً حضرت زهرا (س)، فصل هشتم حضرت زینب (س)، فصل نهم فضّه، فصل دهم حضرت ام کلثوم (س)، فصل یازدهم اسماء، فصل دوازدهم برای بار سوم حضرت فاطمه (س)، فصل سیزدهم مجدداً حضرت امیر (ع) و فصل چهارم از زبان آسمان روایت می شود.

در این کتاب می خوانیم: روزگار غریبی است دخترم! دنیا از آن غریب‌تر! این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی‌آورد؟ این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمی‌کند؟ این چه عالمی است که دردانه‌ی خدا را از خویش می‌راند؟ روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریب‌تر. آنجا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است. بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی. تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی …

#کشتی_پهلو_گرفته
#سید_مهدی_شجاعی
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
زینب یعنى چشیدن خار پاى حسین با چشم…
زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین، بر دل…
وقتى از سر جنازه مسلم‌بن عوسجه آمد، وقتى که محاسنش به خون حبیب، خضاب شد، وقتى که رمق پاهایش را در پاى پیکر حربن یزید ریاحى ریخت، وقتى که از کنار سجاده خونین عمروبن خالد صیداوى برخاست، وقتى که جگرش با دیدن زخم‌هاى سعیدبن عبدالله شرحه شرحه شد، وقتى که عبدالله و عبدالرحمن غفارى با سلام وداع، چشمان او را به اشک نشاندند، وقتى که زهیر به آخرین نگاهش دل حسین را به آتش کشید، وقتى که خون وهب و همسرش، عاشقانه به هم آمیخت و پیش پاى حسین ریخت، وقتى که جُون، در واپسین لحظات عروج، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین، معطر کرد، وقتى که …
در تمام این اوقات و لحظات، نگاه تو بود که به او آرامش مى‌داد و دست‌هاى تو بود که اشک‌هاى وجودش را مى‌سترد.

🌻📕☕️
#سید_مهدی_شجاعی

#آفتاب_در_حجاب

#زینب_الکبری #حضرت_زینب #وفات_حضرت_زینب

رسانه باشید 🤝

#کتاب_طلائیه

https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwOun69HCYfE3iblA
🌷 معرفی کتاب🌷


🌹بمناسبت ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام🌹

#پدر_عشق_و_پسر

#سید_مهدی_شجاعی

#کتاب_طلائیه




https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwOun69HCYfE3iblA
#سقای_آب_و_ادب

#ویژه_محرم

#سقای_آب_و_ادب

وقتی بر اسب سوار می‌شوی،
ماه باید پیاده شود از استر آسمان...
ص ۱۱

#سید_مهدی_شجاعی
#انتشارات_نیستان
@booktalaeieh
#کتاب_های_عاشورایی_نیستان
💚از دیار حبیب، رمانی است کوتاه که گوشه هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده ی حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش. داستان از زاویه دید دانای کل روایت می شود و به ده بخش تقسیم شده است. داستان از جایی آغاز می شود که حبیب بن مظاهر و میثم تمّار در ملاقاتی، مقابل چشم عده ای از مردم، هر یک از عاقبت کار آن دیگری و چگونگی شهادتش خبر می دهند و از هم جدا می شوند و …
بخشی از کتاب:
💚 جان در قفس تن حبیب، بی تابی می کند. حبیب، به حال خود نیست. انگار رخت پیری را کنده است، در چشمه ی عشق، وضوی ارادت گرفته است و یکباره جوان شده است. جوانی که خویش را به تمامی از یاد برده است و لجام دل به دست عشق سپرده است. هیچ کس حبیب را تا کنون به این حال ندیده است، گاهی آن می کشد، گاهی نگاهی به خیام حرم می اندازد، گاهی به افق چشم می دوزد، گاهی خود را در نگاه معشوق گم می کند، گاهی می گرید و گاهی می خندد.
#از_دیار_حبیب
#سید_مهدی_شجاعی
#کتاب_نیستان
#عاشورا #کربلای_معلی #کربلا #کتاب #کتاب_خوانی #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم


🌸مرکز پخش کتاب طلاییه خیابان محسنی جنب پل خیبر🌸

@booktalaeieh