به جای سرزنش من به او نگاه کنید
دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است
#فاضل_نظری
دفترهای جلد چوبی در طرحها و مدلهای مختلف
تولید دوستان خوب #پرسام
#ساخت_ایران
https://telegram.me/ketabtalaeieh
دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است
#فاضل_نظری
دفترهای جلد چوبی در طرحها و مدلهای مختلف
تولید دوستان خوب #پرسام
#ساخت_ایران
https://telegram.me/ketabtalaeieh
📘🌸
گریه های امپراطور مجموعه ای از غزل های فاضل نظری است،که می توان در عاشقانه هایش غرق شد....
#کتاب_شعر
#گریه_های_امپراطور
#فاضل_نظری
@ketabtalaeieh
گریه های امپراطور مجموعه ای از غزل های فاضل نظری است،که می توان در عاشقانه هایش غرق شد....
#کتاب_شعر
#گریه_های_امپراطور
#فاضل_نظری
@ketabtalaeieh
#شاعرانه 🎻
#فاضل_نظری
مگو «شرطِ دوامِ دوستی ، دوری است» باور کن
همین یک اشتباه ، از آشنا بیگانه می سازد
🍀🌹💐🌼
@booktalaeieh
#فاضل_نظری
مگو «شرطِ دوامِ دوستی ، دوری است» باور کن
همین یک اشتباه ، از آشنا بیگانه می سازد
🍀🌹💐🌼
@booktalaeieh
با آنکه ننوشیدم از آن چشم شرابی
مهمان کن از آن گونه مرا بوسه نابی
ای ترس، تو را شکر که با اینهمه تردید
یک بار نیاویختم از سقف طنابی
من عارف دلتنگم، یا زاهد دل سنگ؟
هر روز نقابی زده ام روی نقابی
یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند
در نامه ی اعمال من مست صوابی
ساقی، همه بخشوده یک گوشه چشمیم!
آنجا که تو باشی چه حسابی چه کتابی؟
#فاضل_نظری
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
مهمان کن از آن گونه مرا بوسه نابی
ای ترس، تو را شکر که با اینهمه تردید
یک بار نیاویختم از سقف طنابی
من عارف دلتنگم، یا زاهد دل سنگ؟
هر روز نقابی زده ام روی نقابی
یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند
در نامه ی اعمال من مست صوابی
ساقی، همه بخشوده یک گوشه چشمیم!
آنجا که تو باشی چه حسابی چه کتابی؟
#فاضل_نظری
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
#معرفی_کتاب📚📚⚔️⚔️📿
#پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
#مجید_پورولی_گلشتری
#انتشارات_عماد_فردا
پسران دوزخ فرزندان قابیل" رمانی در ارتباط با #گروهک_تروریستی_داعش است
و در آن یک شخصیت ایرانی به نام فاطمه برای سخنرانی به عراق میرود.
فاطمه مبلغ مذهب تشیع است.
ولی در بدو ورود به کشور عراق به دست گروهک داعشی و کوردل و پیروی ابوبکر البغدادی می افتد😔
او اینک توسط یک دختر شکاک به نام «ام جمیل» مراقبت میشود؛ کسی که سوالاتی درباره مناظره بین فاطمه و «عمه حمیرا» دارد؛
مناظرهای که ظاهرا ،نهایت آن به خودکشی یا خودسوزی عمه حمیرا به عنوان یک چهره علمی اهلسنت منجر شده است.
✅ خواندن این رمان تجربهای متفاوت از گروهک داعش برای خواننده رقم خواهد زد
و تصویری صحیح از این گروهک و جنایتهای آنها را نشان میدهد .
#فاضل_نظری
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
#پسران_دوزخ_فرزندان_قابیل
#مجید_پورولی_گلشتری
#انتشارات_عماد_فردا
پسران دوزخ فرزندان قابیل" رمانی در ارتباط با #گروهک_تروریستی_داعش است
و در آن یک شخصیت ایرانی به نام فاطمه برای سخنرانی به عراق میرود.
فاطمه مبلغ مذهب تشیع است.
ولی در بدو ورود به کشور عراق به دست گروهک داعشی و کوردل و پیروی ابوبکر البغدادی می افتد😔
او اینک توسط یک دختر شکاک به نام «ام جمیل» مراقبت میشود؛ کسی که سوالاتی درباره مناظره بین فاطمه و «عمه حمیرا» دارد؛
مناظرهای که ظاهرا ،نهایت آن به خودکشی یا خودسوزی عمه حمیرا به عنوان یک چهره علمی اهلسنت منجر شده است.
✅ خواندن این رمان تجربهای متفاوت از گروهک داعش برای خواننده رقم خواهد زد
و تصویری صحیح از این گروهک و جنایتهای آنها را نشان میدهد .
#فاضل_نظری
#مرکز_پخش_کتاب_طلائیه_خیابان_محسنی_جنب_پل_خیبر_سمت_راست
@booktalaeieh
#شاعرانه
.😌
به تنهايي گرفتارند مشتي بي پناه اينجا
مسافرخانه ي رنج است؟ يا تبعيدگاه اينجا
#ضد
#فاضل_نظری
#کتاب_طلائیه
@booktalaeieh
.😌
به تنهايي گرفتارند مشتي بي پناه اينجا
مسافرخانه ي رنج است؟ يا تبعيدگاه اينجا
#ضد
#فاضل_نظری
#کتاب_طلائیه
@booktalaeieh
از کتاب #اکنون
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش میگریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
اگر جنگیده بودم، دستِکم حسرت نمیخوردم
ولی من بر شکست بیجدال خویش میگریم
به گردم حلقه میبندند یاران و نمیدانند
که من چون شمع هرشب بر زوالِ "خویش" میگریم
نمیگریم برای عمر از کف رفتهام، اما
به حال آرزوهای محال خویش میگریم
#فاضل_نظری
#کتاب_طلائیه
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش میگریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش میگریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
اگر جنگیده بودم، دستِکم حسرت نمیخوردم
ولی من بر شکست بیجدال خویش میگریم
به گردم حلقه میبندند یاران و نمیدانند
که من چون شمع هرشب بر زوالِ "خویش" میگریم
نمیگریم برای عمر از کف رفتهام، اما
به حال آرزوهای محال خویش میگریم
#فاضل_نظری
#کتاب_طلائیه