🔴من اصلاحطلبم، پس هستم!
♦️در دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، سیاست درهای باز مدل سازندگی پیاده شد. طرحهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول پذیرفته شده و طی این دوره تورم از 48% عبور کرد. اما در این شرایط باز اقتصادی، فضای سیاسی کاملاً بسته بود؛ به طوری که در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای هاشمی، دو نفر برای #مادام _العمری ریاست جمهوری ایشان به دست و پا افتادند: آقای عطاءالله #مهاجرانی و آقای دکتر #حسن_روحانی. برای این دو تن مسأله این بود که اگر آقای هاشمی کنار برود، چه کنند؛ لذا به تکاپو افتادند تا قانون اساسی را برای این منظور تغییر دهند؛ سپس پا را از این هم فراتر گذاشته و اعلام کردند آقای هاشمی فراتر از قانون هستند؛ برای او نیازی به تغییر قانون اساسی نیست.
🔺این قبیل حرکات در جامعه ایجاد انفجار کرد؛ در اعتراض به این شرایط جریان چپ مدرن، شکل گرفت. در واقع جریانی که در روز دوم خرداد 76 سر کار آمد، در واکنش به فضای سیاسی بستهی آن دوره بود. به این ترتیب، توسعه سیاسی را شروع کردند. جمهوری هفتم و هشتم به نام #اصلاحات روی کار آمد. Reform به معنای اصطلاحات نیست؛ چراکه « #اصلاح» در مقابل « #افساد» قرار دارد. منظور این جریان از اصلاحات، رفورمی است که به عنوان جریان اعتراض در مسیحیت، چهارصد سال قبل در اروپا توسط مارتین لوتر شکل گرفت و به #پروتستانتیسم یا مذهب اعتراض مشهور شد. جریان پروتستانتیسم اسلامی به منظور پروتست تشیع پیش از مرحوم شریعتی شروع به کار کرده بود.
🔺صورت ظاهر جریان رفورمیست موسوم به اصلاحات، سیاسی بود اما این جریان بنیانهای اسلام را هدف گرفت. تا جایی که آقای سروش اصل وحی به پیامبر عظیم الشأن اسلام را نیز به چالش میکشد. وی در ادامه کتاب «بسط تجربه نبوی» قرآن را حاصل خوابهای یامبر میداند! جریانی که به عنوان روشنفکر مسلمان ( #حلقه_کیان) شناخته شدند، حدوداً 90 نفر بودند که در مجلهی «زنان» فمینیسم را رواج میدادند و در مجله کیان در پی عرفی کردن فقه شیعه بودند. به این ترتیب، فرآیند سکولاریزه کردن حکومت تئوریزه میشد. تحلیلگران غربی، رئیس جمهور سید و معمم جمهوری اسلامی را گورباچف انقلاب اسلامی میدانستند که با سیاست درهای باز سیاسی و درهای باز اقتصادی، شوروی را نابود کرد. طی جمهوری هفتم و هشتم (دورهی موسوم به اصلاحات) مظلومیت عجیبی فضای فکری-فرهنگی جامعه را در برگرفته بود. مرکز گفتگوی تمدنها سیلی از کتابهای حوزه علوم انسانی را ترجمه کرده و منتشر میکرد. سلسله روزنامههای زنجیرهای، فضای روانی عجیبی را ایجاد کردند و در دانشگاهها زمینهی زد و خورد فکری عجیبی را به وجود آوردند. گروهی از درون نظام، بنیانهای نظام را زیر سؤال میبردند. متوسط روزی 6 شبهه در اصل دین مطرح میکردند. به تعبیر حضرت آقا اساس باورهای دینی مردم را هدف گرفته بودند. انحرافات فکری درون نظام در این دوره از سوی جریانات منحرف تثبیت شد. امروز این جریان غالباً در VOA یا BBC تحلیلگر هستند.
🔺هرگاه سخن از اصلاحطلبی به میان آید، فساد اخلاقی، جاسوسی و فساد امنیتی به میان میآید. از اصلاحطلبان غیر از فساد اخلاقی (که هر روز یکیشان در پارتی به دام میافتد) فساد امنیتی و جاسوسی (که بیش از 300 نفر از وزرا، مدیران، نمایندگان مجلس، اصحاب رسانهی اصلاحطلب در VOA و BBC به ملت خود توهین میکنند) سراغ نداریم. اصلاحطلبان چگونه میتوانند ننگ وابستگی به دشمن و رنگ جاسوسی را از چهره خودشان حذف کنند؟ آقای خاتمی و تاجزاده قهرمانی به نام احمد باطبی داشتند که پس از فتنه 18 تیر به آمریکا رفت. این قهرمان اصطلاحات، سال گذشته به همراه 29 تن دیگر به ترامپ نامه نوشته و درخواست کردند تا آمریکا پای خود را بیخ گلوی ملت ایران بگذارد و در تحریمها بیش از پیش به ملت ایران صدمه بزنند تا دست از اسلام بردارند. چگونه افرادی خود را اصلاحطلب میدانند (آقای موسوی لاری، تاجزاده، خاتمی، حجاریان) اما قهرمانان ملیشان چنین میکنند؟ مسألهی اصلاحطلبی در جامعهی ما دشمنی با منافع ملی و در یک کلمه، وطن فروشیست.
📌استاد حسن عباسی
21 بهمن 95 - 👇
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan
♦️در دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، سیاست درهای باز مدل سازندگی پیاده شد. طرحهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول پذیرفته شده و طی این دوره تورم از 48% عبور کرد. اما در این شرایط باز اقتصادی، فضای سیاسی کاملاً بسته بود؛ به طوری که در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای هاشمی، دو نفر برای #مادام _العمری ریاست جمهوری ایشان به دست و پا افتادند: آقای عطاءالله #مهاجرانی و آقای دکتر #حسن_روحانی. برای این دو تن مسأله این بود که اگر آقای هاشمی کنار برود، چه کنند؛ لذا به تکاپو افتادند تا قانون اساسی را برای این منظور تغییر دهند؛ سپس پا را از این هم فراتر گذاشته و اعلام کردند آقای هاشمی فراتر از قانون هستند؛ برای او نیازی به تغییر قانون اساسی نیست.
🔺این قبیل حرکات در جامعه ایجاد انفجار کرد؛ در اعتراض به این شرایط جریان چپ مدرن، شکل گرفت. در واقع جریانی که در روز دوم خرداد 76 سر کار آمد، در واکنش به فضای سیاسی بستهی آن دوره بود. به این ترتیب، توسعه سیاسی را شروع کردند. جمهوری هفتم و هشتم به نام #اصلاحات روی کار آمد. Reform به معنای اصطلاحات نیست؛ چراکه « #اصلاح» در مقابل « #افساد» قرار دارد. منظور این جریان از اصلاحات، رفورمی است که به عنوان جریان اعتراض در مسیحیت، چهارصد سال قبل در اروپا توسط مارتین لوتر شکل گرفت و به #پروتستانتیسم یا مذهب اعتراض مشهور شد. جریان پروتستانتیسم اسلامی به منظور پروتست تشیع پیش از مرحوم شریعتی شروع به کار کرده بود.
🔺صورت ظاهر جریان رفورمیست موسوم به اصلاحات، سیاسی بود اما این جریان بنیانهای اسلام را هدف گرفت. تا جایی که آقای سروش اصل وحی به پیامبر عظیم الشأن اسلام را نیز به چالش میکشد. وی در ادامه کتاب «بسط تجربه نبوی» قرآن را حاصل خوابهای یامبر میداند! جریانی که به عنوان روشنفکر مسلمان ( #حلقه_کیان) شناخته شدند، حدوداً 90 نفر بودند که در مجلهی «زنان» فمینیسم را رواج میدادند و در مجله کیان در پی عرفی کردن فقه شیعه بودند. به این ترتیب، فرآیند سکولاریزه کردن حکومت تئوریزه میشد. تحلیلگران غربی، رئیس جمهور سید و معمم جمهوری اسلامی را گورباچف انقلاب اسلامی میدانستند که با سیاست درهای باز سیاسی و درهای باز اقتصادی، شوروی را نابود کرد. طی جمهوری هفتم و هشتم (دورهی موسوم به اصلاحات) مظلومیت عجیبی فضای فکری-فرهنگی جامعه را در برگرفته بود. مرکز گفتگوی تمدنها سیلی از کتابهای حوزه علوم انسانی را ترجمه کرده و منتشر میکرد. سلسله روزنامههای زنجیرهای، فضای روانی عجیبی را ایجاد کردند و در دانشگاهها زمینهی زد و خورد فکری عجیبی را به وجود آوردند. گروهی از درون نظام، بنیانهای نظام را زیر سؤال میبردند. متوسط روزی 6 شبهه در اصل دین مطرح میکردند. به تعبیر حضرت آقا اساس باورهای دینی مردم را هدف گرفته بودند. انحرافات فکری درون نظام در این دوره از سوی جریانات منحرف تثبیت شد. امروز این جریان غالباً در VOA یا BBC تحلیلگر هستند.
🔺هرگاه سخن از اصلاحطلبی به میان آید، فساد اخلاقی، جاسوسی و فساد امنیتی به میان میآید. از اصلاحطلبان غیر از فساد اخلاقی (که هر روز یکیشان در پارتی به دام میافتد) فساد امنیتی و جاسوسی (که بیش از 300 نفر از وزرا، مدیران، نمایندگان مجلس، اصحاب رسانهی اصلاحطلب در VOA و BBC به ملت خود توهین میکنند) سراغ نداریم. اصلاحطلبان چگونه میتوانند ننگ وابستگی به دشمن و رنگ جاسوسی را از چهره خودشان حذف کنند؟ آقای خاتمی و تاجزاده قهرمانی به نام احمد باطبی داشتند که پس از فتنه 18 تیر به آمریکا رفت. این قهرمان اصطلاحات، سال گذشته به همراه 29 تن دیگر به ترامپ نامه نوشته و درخواست کردند تا آمریکا پای خود را بیخ گلوی ملت ایران بگذارد و در تحریمها بیش از پیش به ملت ایران صدمه بزنند تا دست از اسلام بردارند. چگونه افرادی خود را اصلاحطلب میدانند (آقای موسوی لاری، تاجزاده، خاتمی، حجاریان) اما قهرمانان ملیشان چنین میکنند؟ مسألهی اصلاحطلبی در جامعهی ما دشمنی با منافع ملی و در یک کلمه، وطن فروشیست.
📌استاد حسن عباسی
21 بهمن 95 - 👇
______________________
ارتباط با ادمين
@hezbollah110
📡 كانال بولتن(محرمانه)
🆔 https://t.iss.one/boltan