بینش و نگرش
248 subscribers
32 photos
8 videos
2 files
43 links
یادداشت های قاسم مرادی
دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل
Download Telegram
_ایران را ابزار نکنیم..._

وقتی مفاهیم مقدس مانند دین ، شهادت و عدالت زیر سایه سیاست بی‌رنگ می‌شوند، دل‌ها زخمی می‌شوند.
آیا امروز نوبت ایران است؟ واژه‌ای که هنوز برایمان معنا دارد، احترام دارد، عشق دارد.
اما می‌ترسم، می‌ترسم این واژه‌ پاک هم مثل بقیه قربانی قدرت شود...
ایران را حفظ کنیم نه به‌خاطر خاک، بلکه از برای جان‌هایی که با نامش نفس می‌کشند.

📌 اگر ایران هم ابزاری برای حفظ قدرت شود، چه می‌ماند جز سکوت و خاکستری از آن؟
#ایران #هویت #آزادی #بیداری
https://www.instagram.com/p/DLwgmvmM7uE/?igsh=MXhkZTg0aTQwdnZlcg==

@binesh_o_negaresh
7👍5👏3
هشدار: ایران را نخواهید توانست!

آه، ایران...
این واژه که در سینه‌ها شعله می‌زند،
در رگ‌هایمان جاریست،
و در خاطره‌ی خاک، ریشه دوانده.

شما را چه شده‌!
ای اصحاب قدرت؟
که هر چه را دست زدید، زنگار گرفت،
هر نام مقدسی را به تیغ سیاست زدید و شکستید،
و حالا چشم طمع به این آخرین گوهر دارید؟

مبادا!
مبادا که "ایران" را هم به بازی بگیرید،
مبادا که این نام را هم در کشمکش‌ قدرت خرد کنید،
مبادا که عشق به میهن را هم به ابزاری برای تحقیر و تفرقه بدل کنید.

ما دیدیم چگونه "دین" را تا حد شعارهای توخالی پایین کشیدید،
چگونه "شهدا" را از یادبودهای صمیمی به نمایش‌های سیاسی تبدیل کردید،
چگونه "عدالت" را در انبان وعده‌های پوچ گم کردید.
و حالا می‌خواهید "ایران" را هم از آنِ خود کنید؟

نه!
ایران برای شما نیست،
برای هیچ جناح و حزب و گروهی نیست.
ایران، آن آتش مقدسی است که در دل همه‌ی ما روشن است،
از کرد و بلوچ و ترک و لر و عرب و فارس،
از پیر و جوان، از زن و مرد.

اگر تاریخ را خوانده‌اید، بدانید:
هر که خواست ایران را تنها برای خود تصاحب کند،
در برابر خروش خاموشِ مردم شکست خورد.
ایران همیشه بزرگ‌تر از آن بوده که در انحصار کسی بماند.

پس هشدار!
این بار خط قرمز مردم را نقض نکنید،
این یگانه واژه‌ی مقدس را به بازی نگیرید،
که خشم خاموش ملت، آتشی است زیر خاکستر...

ایران نمی‌میرد،
حتی اگر شما بمیرید.

قاسم مرادی
۱۵ تیر ۱۴۰۴
t.iss.one/binesh_o_negaresh
👏14👍41
https://x.com/moradi_ghasem/status/1942903963323351432?t=XQbqifHlpaTmu6wqs-tuIA&s=35
#مقاومت جماعت افراطی و ‎#ارزشی در برابر پذیرش واقعیت خنده‌دار و تواماً رقت‌انگیز است ، بارها یک اشتباه (فیلترینگ، مقابله با خواست مردم و ...) را تکرار می‌کنند بدون ذره‌ای ‎#تفکر و ‎#تدبر، گویی بر اینان تنها زبان زور کاربرد دارد.
آن‌که نامُخت از گذشت روزگار
هم نیاموزد ز هیچ آموزگار
11👏1
تقسیم مردم به خودی و غیرخودی مانع اصلی انسجام ملی

مقدمه
یکی از چالش‌های اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، تقسیم‌بندی مردم به دو دسته «خودی» و «غیرخودی» است. این تقسیم‌بندی که ریشه در رویکردهای ایدئولوژیک و سیاسی دارد، نه تنها از منظر شیوه حکمرانی مشکل‌ساز است، بلکه از دیدگاه دینی نیز با اصول عدالت و برابری اسلامی در تضاد قرار می‌گیرد. این مقاله به بررسی این پدیده، ریشه‌های آن، پیامدهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن و همچنین مغایرت آن با اصول دینی، با تأکید بر نامه ۵۳ نهج‌البلاغه، می‌پردازد.

مفهوم خودی و غیرخودی
تقسیم‌بندی خودی و غیرخودی به معنای ایجاد تمایز بین گروه‌هایی از جامعه است که به دلیل همسویی یا عدم همسویی با گفتمان رسمی حاکمیت، به ترتیب به عنوان «خودی» (مورد تأیید و برخوردار از امتیازات) و «غیرخودی» (طرد شده یا محدود شده) شناخته می‌شوند. این تقسیم‌بندی معمولاً بر اساس معیارهایی مانند اعتقادات سیاسی، مذهبی، سبک زندگی، یا نحوه ابراز عقیده شکل می‌گیرد. در ایران، این مفهوم به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و در پی تلاش برای حفظ یکپارچگی ایدئولوژیک نظام سیاسی برجسته شد...
برای مطالعه ادامه مطلب لینک زیر را لمس کنید
https://B2n.ir/Binesh_o_negaresh6
6👍3👏1
چرا درباره مشکلات حکمرانی در ایران می‌نویسم؟

دوستان عزیزی که گاهی از من می‌پرسید چرا وقت و انرژی خودم را صرف نوشتن درباره مشکلات حکمرانی در ایران می‌کنم، این متن برای شماست.
می‌دانم که بسیاری از شما معتقد هستید که این حرف‌ها به گوش کسی نمی‌رسد و این تلاش‌ها شاید جز خستگی و برچسب‌های نادرست، نتیجه‌ای نداشته باشد. اما اجازه دهید کمی درباره این موضوع با هم گفت‌وگو کنیم و توضیح دهم که چرا این کار برایم مهم است و چرا باور دارم که سکوت، انتخاب بهتری نیست.

اولین نکته این است که نوشتن درباره مشکلات، حتی اگر به نظر بیاید که گوش شنوایی وجود ندارد، خودش یک کنش معنادار است. هر نوشته، هر نقد و هر تحلیل، مثل قطره‌ای است که به مرور می‌تواند سنگ را سوراخ کند. شاید امروز تغییری فوری نبینیم، اما این حرف‌ها در ذهن‌ها می‌ماند، گفت‌وگوها را شکل می‌دهد و آگاهی جمعی را تقویت می‌کند. وقتی درباره مسائلی مثل فساد، ناکارآمدی یا بی‌عدالتی می‌نویسیم، در واقع داریم به دیگران یادآوری می‌کنیم که این مشکلات واقعی‌اند و نباید به آن‌ها عادت کنیم. این کار، به‌نوعی، مقاومت در برابر عادی‌سازی نقص‌هاست.

دوم اینکه، نقد کردن به معنای هواداری از یک گروه یا جریان خاص نیست. برخی از دوستان به من می‌گویند که این نوشته‌ها ممکن است باعث شود عده‌ای فکر کنند من هوادار حاکمیت هستم یا به‌نوعی در زمین آن‌ها بازی می‌کنم. اما حقیقت این است که نقد من، از سر دلسوزی برای جامعه و مردم است، نه حمایت از وضع موجود. من به دنبال اصلاح و بهبودم، نه تأیید یا تخریب یک‌طرفه. اگر کسی برداشت نادرستی از نوشته‌هایم دارد، شاید بهتر باشد با او گفت‌وگو کنم و توضیح دهم که هدفم روشنگری و دعوت به تأمل است، نه جانبداری از این یا آن گروه.

سومین نکته این است که سکوت، به معنای پذیرش است. اگر همه ما به بهانه اینکه "فایده‌ای ندارد" یا "کسی گوش نمی‌دهد" از نقد و گفت‌وگو دست بکشیم، عملاً میدان را خالی می‌کنیم و اجازه می‌دهیم مشکلات بدون هیچ مقاومتی ریشه بدوانند. نوشتن، حتی اگر مستقیماً به تغییر سیاست‌ها منجر نشود، به ما کمک می‌کند که صدای خودمان را حفظ کنیم، هویت خودمان را به‌عنوان شهروندانی مسئول بازتعریف کنیم و به دیگران نشان دهیم که هنوز کسانی هستند که به فکر آینده این کشورند.

در نهایت، می‌خواهم بگویم که نوشتن درباره مشکلات حکمرانی، برای من نوعی تعهد به خودم و به جامعه‌ام است. این کار شاید خسته‌کننده باشد، شاید گاهی برچسب‌های ناحق به همراه بیاورد، اما باور دارم که هر کلمه‌ای که می‌نویسیم، می‌تواند جرقه‌ای باشد برای بیداری، برای گفت‌وگو و برای تغییر. از شما دوستانم هم دعوت می‌کنم که به‌جای سکوت، به هر شکلی که می‌توانید، صدای خودتان را به گوش دیگران برسانید. شاید امروز گوش‌ها بسته باشند، اما فردا ممکن است همین کلمات، راهی برای تغییر باز کنند.

شما چه فکر می‌کنید؟ آیا نوشتن و نقد کردن در چنین شرایطی ارزشش را دارد؟
قاسم مرادی ۱۴۰۴/۴/۲۲

@binesh_o_negaresh
👍16👏2🔥1
مکانیسم ماشه، شلیک بر اقتصاد نیمه جان ایران
قاسم مرادی ۱۴۰۴/۴/۲۳

فعال شدن مکانیسم ماشه (Snapback Mechanism) به معنای بازگشت خودکار همه تحریم‌های بین‌المللی سازمان ملل علیه ایران است. این تحریم‌ها که با توافق برجام لغو شده بودند، با فعال شدن این مکانیسم دوباره برقرار می‌شوند و تأثیرات گسترده‌ای بر اقتصاد ایران خواهند داشت:

۱- بازگشت تحریم‌های سازمان ملل:
تحریم‌های شورای امنیت در حوزه‌هایی چون نفت، بانکداری، کشتیرانی و تجارت خارجی به‌طور کامل بازمی‌گردد و تمامی کشورها (حتی چین و روسیه) ملزم به اجرای آن می‌شوند.

۲- توقف صادرات نفت:
صادرات نفت ایران عملاً قفل می‌شود و امکان جابه‌جایی پول حاصل از فروش نفت وجود نخواهد داشت.

۳-قطع روابط بانکی و مالی:
بانک‌های جهانی به دلیل ریسک بالای مجازات، همکاری با ایران را قطع می‌کنند و مبادلات مالی بین‌المللی به‌شدت مختل می‌شود.

۴- کاهش بیشتر ارزش پول ملی:
با بازگشت تحریم‌ها، اعتماد به آینده اقتصادی کاهش یافته و ارزش ریال سقوط می‌کند.

۵- افزایش هزینه واردات:
حتی واردات دارو و غذا نیز دشوار و گران‌تر می‌شود، چرا که همه چیز در سایه تحریم قرار می‌گیرد.

۶- خروج سرمایه‌گذاران خارجی:
شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی به دلیل عدم اطمینان و خطر تحریم از بازار ایران خارج می‌شوند یا تمایلی به ورود ندارند.

۷-تعلیق همکاری‌های علمی و اقتصادی:
پروژه‌ها، پروازها، همکاری‌های علمی و سرمایه‌گذاری خارجی متوقف یا تعلیق می‌شود.

▪️چرا مکانیسم ماشه بدتر از تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا است؟
الف) مشروعیت بین‌المللی:
تحریم‌های آمریکا یکجانبه و بدون پشتوانه سازمان ملل هستند و بسیاری از کشورها (مانند چین و روسیه) آنها را به‌طور کامل اجرا نمی‌کنند. اما تحریم‌های ماشه، مشروعیت جهانی دارند و همه کشورها موظف به اجرای آن هستند.

ب) عدم امکان دور زدن:
در تحریم‌های آمریکا، ایران با شبکه‌های غیررسمی و واسطه‌ها بخشی از درآمدهای غیرنفتی خود را حفظ می‌کند؛ اما با بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، حتی این راه‌ها نیز بسته می‌شود و ریسک همکاری برای هر کشوری بسیار بالا می‌رود.

ج) اجماع جهانی علیه ایران:
فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران را در سطح جهانی در کنار کشورهایی چون کره شمالی و ونزوئلا قرار می‌دهد و اجماع بین‌المللی علیه ایران شکل می‌گیرد.

د) فشار حقوقی و سیاسی:
ایران دوباره ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار می‌گیرد که زمینه را برای اقدامات شدیدتر و حتی احتمالی نظامی یا تحریم‌های فلج‌کننده‌تر فراهم می‌کند.

ه‍) اثر روانی و بی‌ثباتی بازار:
علاوه بر آثار واقعی اقتصادی، صرف اعلام فعال شدن مکانیسم ماشه می‌تواند بازار ارز و بورس ایران را با شوک و تنش مواجه کند.

در مجموع، فعال شدن مکانیسم ماشه به دلیل اجبار جهانی برای اجرای تحریم‌ها، محدودیت شدیدتر اقتصادی، فشار روانی و سیاسی مضاعف و قطع کامل راه‌های دور زدن تحریم‌ها، تأثیری بسیار مخرب‌تر از تحریم‌های یکجانبه آمریکا بر اقتصاد و جامعه ایران خواهد داشت.
👍94🔥2
ویژگی‌های حکمرانی خوب

بر اساس منابع معتبر بین‌المللی، حکمرانی خوب دارای چند شاخص محوری است:

- مشارکت: حضور مردم در تصمیم‌گیری‌ها، چه به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم از طریق نمایندگان قانونی.

- حاکمیت قانون: وجود ساختارهای قانونی عادلانه و بی‌طرفانه، به طوری که همه ذی‌نفعان، حتی حاکمان، خود را مکلف به رعایت آن بدانند.

- شفافیت: دسترسی آزاد به اطلاعات و روندهای تصمیم‌گیری شفاف برای همه شهروندان.

- پاسخگویی: لزوم پاسخگویی مقامات و نهادهای دولتی به مردم و وجود سازوکار روشن مطالبه‌گری.

- مسئولیت‌پذیری: پذیرش مسئولیت تصمیمات و پیامدهای آنها توسط مدیران و مقامات.

- اجماع‌سازی: فراهم کردن بستر توافق جمعی میان گروه‌های مختلف جامعه.

- عدالت و انصاف: تضمین فرصت‌های برابر، برابری اجتماعی، رفع تبعیض و حمایت از حقوق اقلیت‌ها و گروه‌های آسیب‌پذیر.

- کارایی و اثربخشی: دستیابی به نتایج ملموس با مدیریت منابع عمومی به نحو مطلوب و جلوگیری از اتلاف و فساد.

عملکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به شاخص‌های حکمرانی خوب

مطالعات و ارزیابی‌ها نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران در تحقق برخی از شاخص‌های کلیدی حکمرانی خوب با چالش‌های جدی مواجه است:

۱- مشارکت و تکثرگرایی

- در ایران، احزاب و گروه‌های مخالف مجاز به فعالیت رسمی نیستند و حتی برخی احزاب اصلاح‌طلب و منتقد نیز منحل‌شده و اجازه فعالیت ندارند.

- میزان تکثرگرایی سیاسی بر اساس شاخص‌های بین‌المللی تقریباً «صفر» است.

- این محدودیت باعث کاهش فضای مشارکت سیاسی و بروز نارضایتی‌های اجتماعی شده است.

۲- حاکمیت قانون (Rule of Law)

- اگرچه ساختارهای قانونی وجود دارند، اما قوانین باید به تایید شورای نگهبان برسد؛ شورایی متشکل از فقها که مستقیماً منصوب رهبر هستند و منتخب عموم مردم نیستند.

- این باعث می‌شود استقلال قوا و حاکمیت قانون تضعیف شود، چون شورای نگهبان می‌تواند مصوبات مجلس منتخب مردم را وتو کند. علاوه بر آن شوراهای فرادستی وجود دارند که اعضای آن انتصابی هستند و در برخی موارد قدرتی بسیار فراتر از نهادهای انتخابی همچون مجلس و دولت دارند.

- قوه قضاییه نیز وابستگی زیادی به مقامات بالا دارد و استقلال قضایی محدود است.

۳- شفافیت و پاسخگویی

- دولت و نهادهای کلیدی، از جمله صدا و سیما ، نیروهای مسلح و نهادهای زیر مجموعه رهبری، از نظارت عمومی و شفافیت کافی برخوردار نیستند.

- فساد سیستمی و نبود پاسخگویی مؤثر یکی از چالش‌هایی است که مکرراً در گزارش‌‌های بین‌المللی ثبت شده‌است و ارزیابی‌های جهانی ایران را در رده کشورهای آسیب‌پذیر قرار داده‌اند.

- انتشار آزاد اطلاعات و نظارت آزادانه رسانه‌ای محدود است، صدا و سیما انحصاری و در اختیار اقلیتی از حامیان حاکمیت قرار دارد و روزنامه نگاران مستقل تحت فشار و تعقیب قرار می‌گیرند.

۴- عدالت و انصاف

- شکاف طبقاتی، نابرابری جنسیتی و تبعیض در فرصت‌ها و حقوق شهروندی از چالش‌های جدی سیستم حکمرانی در ایران است.

- گروه‌های آسیب‌پذیر مانند زنان، اقلیت‌های قومی و دینی فرصت‌های برابری در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ندارند.

۵. اجماع‌سازی و مدیریت اعتراضات

- به دلیل محدودیت‌های سیاسی و نبود بستر گفتگوی آزاد، اعتراضات اجتماعی معمولاً با سرکوب روبه‌رو می‌شود و اجماع‌سازی واقعی امکان‌پذیر نیست.

جمع‌بندی

با نگاهی به موارد گفته شده جمهوری اسلامی نیاز فوری و حیاتی برای اصلاح اشکالات اساسی در حکمرانی دارد تا بتواند شرایط لازم را برای بازسازی سرمایه اجتماعی و جلب رضایت تمامی شهروندان ایجاد نماید.

+قاسم مرادی ۱۴۰۴/۴/۲۷
https://B2n.ir/Binesh_o_negaresh7

آدرس کانال تلگرامی بینش و نگرش t.iss.one/binesh_o_negaresh
👍103
از غبار تردید تا افق گفت‌وگو: ۹ سال با گفتار و اندیشه

در اوایل بهمن ۱۳۹۵، صدای دل‌نشین آقای مهندس کدیور در تلفن پیچید؛ دعوتی پُر از صمیمیت اما سرشار از هوشمندی. قرار بود کنار دکتر غلامرضا کاشی، کتاب «خشونت» هانا آرنت را در هشتمین نشست گفتار و اندیشه روایت کنم؛ جماعتی اهل فکر و دل، جمع‌ آمده بودند تا کلام، راه‌گشای ذهن و جان‌شان شود. چه دوراندیشی ظریفانه‌ای بود از سوی آقای کدیور که اگر روزگار مجال نداد و مهمان اصلی غایب شد، چراغ نشست بی‌کم‌وکاست روشن بماند!

یادم نمی‌آید آن کتاب را خود داشتم یا طبق معمول خودشان برایم فراهم ساختند، اما خاطرم هست نگرانی اصلی‌ام دشواری فهم آثار آرنت برای افراد نا آشنا با سیاست و فلسفه بود و تمام تلاشم را کردم تا واژه‌هایش را با زبانی ساده و روان، بر کام دوستان حاضر بنشانم.

آقای کدیور، شمع این جمع، با دلسوزی بی‌مثال و شور خستگی‌ناپذیرش، آن هفت نشست پیشین را هم بی‌وقفه، گرم و پُر رونق برگزار کرده بود. امروز پس از گذشت نه سال از آن نخستین نشست، نام «گفتار و اندیشه» نه‌تنها در شیراز، بلکه در دل‌های ادب‌پرور نویسندگان و اندیشمندان بزرگ ایران، جایگاهی ارزشمند پیدا کرده است؛ محفل کوچکی که به بزرگی دل حاضرینش، ارج و آوازه یافته و چه بسیار ستایش‌ها که از زبان بزرگان درباره اش شنیده‌ایم.

اگرچه در همه نشست‌ها حضور نداشتم، اما بی‌هیچ اغراق این جمع برایم یکی از سودمندترین و خاطره‌انگیزترین محافل بوده است؛ پُلی برای عبور از تنگنای خاموشی به سرزمین دانایی.

پایان سخن آن‌که باور دارم فرهنگ رواداری و مهر در شیراز، بی‌تردید مدیون همت و حقیقت‌جویی آقای مهندس محمدرضا کدیور است؛ مردی که چراغ مطالعه، کتاب‌خوانی و دغدغه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را در این دیار دوباره افروخته است.

قاسم مرادی ۱۴۰۴/۴/۲۸
@binesh_o_negaresh
@Goftar_Andisheh
👍94
Audio
توضیحی کوتاه در باب تعریف "اراده عمومی «از نگاه روسو در کتاب قرارداد اجتماعی»
در جلسه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ کتاب و گفتگو
ارایه: آقای مرادی
@binesh_o_negaresh
👏6👍2
تاخیر در اصلاحات سیاسی: تبدیل فرصت به تهدید

رییس جمهور #پزشکیان امروز در پست خود در شبکه ایکس نوشت: «در نشست امروز با اعضای جبهه اصلاحات ضمن شنیدن نظرات دوستان، به لزوم پرهیز از طرح مسائل تفرقه برانگیز تاکید کردم. گفتم #اصلاحات زمان‌بر است، آهسته اما پیوسته پیش‌ می‌رویم. »

در این نوشته میخواهم بررسی کنم که آیا تأخیر در اصلاحات سیاسی جبران پذیر است ؟
۱. عوامل مهم در جبران‌پذیری یا از دست رفتن فرصت:

- بستر تاریخی و اجتماعی:
در بسیاری از جوامع، تأخیر در اصلاحات کلان سیاسی می‌تواند موجب از دست رفتن فرصت‌ها شود، زیرا شرایط و مطالبات جامعه تغییر می‌یابد و امکانی که روزی برای اصلاحات وجود داشته، بعدها محقق نخواهد شد.
- انتظارات و امید مردم:
اگر اصلاحات پاسخ‌گوی نیازهای فوری مردم نباشد یا مرتباً به تعویق بیفتد، انتظار و #مشارکت عمومی کاهش می‌یابد و ناامیدی گسترده پدید می‌آید؛ این امر می‌تواند #سرمایه_اجتماعی را فرسوده و خود عاملی در بروز بحران شود.
- تحول ساختار قدرت:
فرصت‌سوزی در اصلاحات می‌تواند موجب افزایش گرایش‌های رادیکال، کاهش اعتماد به نظام سیاسی و حتی بروز ناآرامی شود؛ نمونه‌های تاریخی (مانند تونس، مصر یا اوکراین) نشان می‌دهد که تعویق در اصلاحات می‌تواند پیامدهای غیرقابل بازگشتی به دنبال داشته باشد.

۲. پیامدهای تأخیر در اصلاحات سیاسی:

- افت تدریجی اعتماد عمومی
- افزایش احتمال اعتراضات یا بحران‌های اجتماعی
- شکل‌گیری #اپوزیسیون شدیدتر و گسترش ناامیدی
- تغییر فرصت‌های اصلاح از درون به بیرون؛ یعنی جابجایی تمرکز از اصلاحات تدریجی به تغییرات دفعی و احتمالا پرهزینه.

۳. آیا همیشه امکان جبران هست؟

- در برخی موارد، فرصت‌های از دست رفته قابل جبران نیستند و تاخیر منجر به شکل‌گیری ساختارهای قدرت یا رفتارهای اجتماعی جدید می‌شود که دیگر قابل اصلاح یا بازسازی نیستند.
- در شرایط خاص و با مدیریت صحیح، ممکن است برخی اصلاحات هنوز هم جبران‌پذیر باشند. این امر نیازمند اقدام جدی، #اعتمادسازی، و برنامه‌ریزی عملی شفاف است. اما هرچه تأخیر بیشتر باشد، هزینه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اصلاحات افزایش می‌یابد و احتمال موفقیت کاهش پیدا می‌کند.

جمع‌بندی:
تأخیر در اصلاحات سیاسی همواره با خطر از دست رفتن فرصت‌ها و افزایش هزینه‌های اصلاح همراه است. تجربه جوامع مختلف نشان می‌دهد که اگر اصلاحات با نیازهای جامعه همزمان نباشد، بازگرداندن فرصت‌های ازدست‌رفته دشوار یا غیرممکن خواهد بود. بنابراین رویکرد پاسخگو، شفاف و همراه با اقدامات ملموس، رمز جلوگیری از بحران‌ها و فرصت‌سوزی است.

قاسم مرادی ۱۴۰۴/۴/۳۱
https://www.instagram.com/p/DMbLEU8y5_n/?img_index=1&igsh=MTY3eml1eDZrdDlhMw==

@binesh_o_negaresh
👍10
ازخودبیگانگی و تناقضات اندیشه مارکس: نگاهی انتقادی

نویسنده: قاسم مرادی

موضوع: نقد فلسفی مارکس در باب ازخودبیگانگی با توجه با ارائه کتاب مارکس و آزادی نوشته تری ایگلتون توسط آقای دکتر شیدا در جلسه «گفتار و اندیشه» روز سه‌شنبه ۱۴۰۴/۴/۳۱

مقدمه
اندیشه مارکس درباره «ازخودبیگانگی Alienation» یکی از ستون‌های نظریه‌ انتقادی اوست که در آثار اولیه‌اش با رنگ و بوی فلسفی و انسان‌گرایانه ارائه می‌شود و در آثار متأخر‌تر با زبان اقتصادی-اجتماعی بازتعریف می‌گردد. با این حال، این مفهوم مناقشه‌برانگیز است و برخی منتقدان، آن را دچار تناقضات نظری و عملی می‌دانند. در این مقاله، سه محور اساسی در نقد این اندیشه بررسی می‌شود.

تناقض میان ماتریالیسم تاریخی و مفاهیم ایده‌آلیستی:
مارکس خود را ماتریالیست می‌دانست و بنیان نظریه‌اش بر ماتریالیسم تاریخی استوار است؛ با این حال، در کتاب «دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴» از مفاهیمی چون «جوهر انسان»، «کار خلاقانه»، و «ازخودبیگانگی» استفاده می‌کند که ریشه در سنت ایده‌آلیسم هگلی دارند.

- «جوهر انسان» نزد مارکس، موجودیت نوعی انسان است که از طریق کار آگاهانه و خلاق، خود را در جهان بازتاب می‌دهد.
- این نگرش، مشابه نگاه فوئرباخ به «انسان نوعی» است و با ماتریالیسم علمی که در آثار متأخر مارکس دیده می‌شود، در تضاد است.

با گذر زمان، مارکس زبان فلسفی را ترک می‌کند و در کتاب «سرمایه»، به جای آن از تحلیل شی‌ءوارگی، بت‌وارگی کالا، و ساختارهای اقتصادی بهره می‌برد. بنابراین، باید میان مارکسِ جوان (ایده‌آلیست) و مارکسِ بالغ (ماتریالیست) تفاوت قائل شد و تحول فکری او را در نظر گرفت.

آیا ازخودبیگانگی منحصر به سرمایه‌داری است؟
مارکس ازخودبیگانگی را محصول سرمایه‌داری می‌داند؛ نظامی که انسان را از محصول کار، فرایند تولید، و خویشتن بیگانه می‌سازد. اما آیا این بیگانگی فقط در سرمایه‌داری وجود دارد؟

واقعیت این است که:
- در جوامع پیشاسرمایه‌داری مانند فئودالیسم، بیگانگی به شکل سلطه ارباب-رعیتی نیز وجود داشت.
- در نظام‌های مدعی سوسیالیسم هم، اگر تقسیم کار و بروکراسی به شکل سلطه‌گرانه حفظ شود، بیگانگی تداوم می‌یابد. تجارب قرن بیستم گواه این واقعیت‌اند.

مارکسیست‌هایی چون لوکاچ، آلتوسر، و مارکوزه نیز به این معضل اشاره کرده‌اند. ازخودبیگانگی، صرفاً محصول مناسبات بازار نیست، بلکه به ساختار قدرت، نظم تولید، و شرایط اجتماعی وابسته است.

فقدان راه‌حل عملی در اندیشه مارکس:
مارکس، برخلاف برخی متفکران اخلاقی یا سیاسی، کمتر به صورت مشخص به ارائه راه‌حل پرداخته است. راه‌حل او برای رفع ازخودبیگانگی عمدتاً از جنس گذار تاریخی است:

- انقلاب پرولتاریا و الغای مالکیت خصوصی.
- ایجاد نظمی نوین که در آن انسان‌ها تولید را به شکل جمعی کنترل می‌کنند.

اما جزئیات این راه‌حل‌ها مبهم‌اند، و در عمل، تجربه‌های تاریخی کشورهای سوسیالیستی نشان دادند که حذف مالکیت خصوصی به‌تنهایی کافی نیست و ممکن است بیگانگی در قالبی نو بازتولید شود.

مارکوزه در کتاب «انسان تک‌ساحتی» نشان می‌دهد که حتی در جوامع صنعتی پیشرفته، فناوری و فرهنگ می‌توانند ابزاری برای استمرار بیگانگی باشند. به‌بیان دیگر، مارکس مسأله را خوب تشخیص می‌دهد، اما درمانش را کمتر شرح داده است

نتیجه‌گیری:
نقدی بر دگماتیسم مارکسیستی

پرسش‌های فلسفی درباره تناقضات مارکس، نه مغلطه‌اند و نه غیر علمی. واکنش دگماتیک برخی مارکسیست‌ها به چنین پرسش‌هایی نشان می‌دهد که گاه نظریه، جای خرد انتقادی را می‌گیرد. خود مارکس، همواره بر نقد و دیالکتیک تأکید داشت و نگاه دگماتیک را نفی می‌کرد.

رویکرد علمی‌ـ‌انتقادی ایجاب می‌کند که اندیشه مارکس، همچون هر نظریه دیگری، در پرتو تجربیات تاریخی و پرسش‌های فلسفی مورد بازنگری قرار گیرد، نه اینکه به صورت ایدئولوژی تغییرناپذیر پذیرفته شود.

@binesh_o_negaresh
7👍1
اشتباه مهلک دولت و ضرورت بازنگری

شعارهای کلیدی و وعده‌های انتخاباتی پزشکیان بر مواردی مانند آزادی بیان، پرهیز از رویکردهای امنیتی به فضای مجازی، نقدپذیری، تعامل با نخبگان، اصلاح وضعیت اینترنت و مخالفت با رویکرد حذفی در قبال رسانه‌ها تأکید داشت. او صریحاً از طرحهای محدودکننده مانند طرح صیانت انتقاد کرده و وعده داده بود برای حمایت از کسب‌وکارها و گردش آزاد اطلاعات تلاش کند.

ارائه لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی که به اذعان بدنه کارشناسی، جامعه حقوقی و حتی بخشی از اعضای دولت، موجب تحدید آزادی بیان و تشدید برخورد امنیتی با رسانه‌ها و فعالان فضای مجازی میشود، با این شعارها و مواضع انتخاباتی در تعارض است.
به همین دلیل ابتدا به طور خلاصه لایحه بررسی و سپس پیشنهادهایی ارائه می‌شود.

اول: تحلیل و بررسی لایحه

مقدمه لایحه و هدف از تدوین:
این لایحه به پیشنهاد وزارت دادگستری و با قید دو فوریت در دولت تصویب و به مجلس ارسال شد. هدف لایحه مقابله با گسترش اخبار و محتوای خبری تحریف‌شده و خلاف واقع در فضای مجازی است که به ادعای تدوین‌کنندگان، مواردی چون ضربه زدن به حیثیت اشخاص، آسیب به امنیت روانی جامعه، برهم زدن آرامش اجتماعی و تضعیف انسجام ملی را سبب می‌شود.

خلاصه ساختار و مواد مهم لایحه:
- ماده ۱: تعریف مفاهیم کلیدی چون محتوا، نشر محتوا، محتوای خلاف واقع، سکو، درگاه و کاربر را ارائه می‌دهد.
- ماده ۳: «آزادی تولید و نشر محتوا» را با رعایت قوانین و موازین اسلامی مجاز شمرده است.
- ماده ۱۲: برای کاربرانی که «عالماً و عامداً» محتوای خلاف واقع منتشر می‌کنند، مجازات‌هایی مثل جبران خسارت، نشر تکذیبیه، حبس ۶ ماه تا ۲ سال و محرومیت از فعالیت در حوزه نشر محتوا پیش‌بینی شده است.
- ماده ۱۳: اگر این محتوا علیه امنیت داخلی یا خارجی، نظم یا سلامت عمومی، یا روابط خارجی کشور باشد، مجازات دو تا شش سال حبس و سایر محرومیت‌ها لحاظ شده است.
- ماده ۱۵: تشدید مجازات برای کاربرانی با شهرت، نفوذ اجتماعی یا حساب‌های جعلی که اقدام به انتشار اخبار خلاف واقع کنند.

محورهای بحث‌برانگیز و چالش حقوقی

۱- تعریف مصداقی «محتوای خلاف واقع»:
تعریف محتوای خلاف واقع مطابق لایحه:
«محتوایی که ما به ازایی در واقعیت نداشته یا شکل تحریف‌شده‌ای از واقعیت، پنهان‌کردن عمدی بخشی از واقعیت یا انعکاس ناقص باشد؛ به نحوی که موجب تشویش اذهان، شبهه، فریب مخاطب یا هتک حیثیت دیگران گردد».
منتقدان معتقدند این تعریف مبهم بوده و زمینه تفسیر سلیقه‌ای و برخوردهای غیرشفاف را ایجاد می‌کند.

۲- دایره شمول لایحه:
مطابق ماده ۱، محتوای خلاف واقع فقط زمانی جرم محسوب می‌شود که درباره مصوبات، تصمیمات و اقدامات نهادهای حاکمیتی یا مسئولان باشد. بنابراین سایر اشکال نشر اخبار خلاف واقع در موارد شخصی، اقتصادی یا رقابت‌های تجاری مورد پیگرد این قانون قرار نمی‌گیرند.

۳- تشدید مجازات در شرایط بحرانی:
مطابق ماده ۱۴، مجازات انتشار محتوای خلاف واقع در مواقع بحران یا جنگ یک درجه تشدید می‌شود، که می‌تواند محدودکننده آزادی‌های مشروع رسانه‌ای در زمان‌های حساس باشد.

توضیحات کلیدی:
- اصل ۲۴ قانون اساسی آزادی بیان را اصل می‌داند و محدودیت آن باید بسیار محدود و با موازین روشن باشد.
- اصل ۹ و همچنین بند ۹ اصل ۳ بر نفی تبعیض ناروا و آزادی‌های اساسی ملت تأکید می‌کند. لایحه به دلیل توجه انحصاری به اخبار مرتبط با حکومت، این اصل را نقض کرده است.
- اصل ۳۴ و ۱۶۷ تصریح دارند هیچ امری بدون حکم دادگاه سلب حق نشود. الزام سریع سکوها به حذف محتوا و تعلیق بر اساس دستور اداری یا کمیته، بدون رای قطعی دادگاه می‌تواند بر خلاف این اصول باشد.
-
دوم: واکنش نخبگان و جامعه علمی و انتقادات
بخش قابل توجهی از نخبگان، حقوقدانان و اهالی رسانه به طور علنی با این لایحه مخالفت کرده‌اند و آن را تهدیدی برای آزادی بیان، شفافیت و مشارکت عمومی تلقی کرده‌اند. مغایرت با اصل ۲۴ قانون اساسی، تبعیض در اجرا، ابهام در تعریف «محتوای خلاف واقع» و پیامدهای اجتماعی و سیاسی از انتقادات جدی بوده است.

برخی اعضای اصلاح‌طلب کابینه و کارشناسان دولت نیز صراحتاً خروج لایحه از دستور کار یا اعمال اصلاحات گسترده در آن را مطالبه کرده‌اند.

برخی از نمایندگان مجلس و افکار عمومی مجازی موجی از نقد و مطالبه‌گری را علیه این لایحه به راه انداخته‌اند.

سوم: وظیفه دولت در شرایط فعلی
با توجه به اعتراض نخبگان و عدم تطابق لایحه با شعارهای انتخاباتی، وظیفه‌ی دولت پزشکیان اکنون موارد مهم زیر است:

- شنیدن نقد نخبگان و فعالان مدنی و احترام به دغدغه‌های حقوقی آنان مطابق با وعده‌های انتخاباتی ...

برای مطالعه متن کامل لینک زیر را لمس کنید
https://B2n.ir/Binesh_o_negaresh4-5-6
👍72
مورچه‌های بالدار (خاطرات من)

اواخر زمستون سال ۱۳۵۷ شهرکازرون پر شده بود از صدای سرودهای انقلابی و جشن‌های پیروزی. خیابون‌ها پر از هیاهوی مردم بود. من کنار بابام تو بقالی کوچیکش در انتهای کوچه برق وایستاده بودم. مغازه بابا یه جای ساده بود؛ چندتا قفسه با قوطی‌های کنسرو، شیشه‌های ترشی و چندتا کیسه برنج، لوبیا و نخود که گوشه دیوار چیده شده بودند.
اون روز، بارون نم‌نم می‌بارید. بوی نم بارون با عطر ادویه‌های توی مغازه قاطی شده بود و یه حس عجیب و غریب به آدم می‌داد. من، نوجوانی پانزده‌ساله، پشت پیشخوان مغازه ایستاده بودم و به کوچه خیره شده بودم. ناگهان متوجه اتفاق عجیبی تو آسمون خاکستری شدم. هزاران مورچهٔ بالدار در هوا پرواز می‌کردن، انگار جشن عروسی برپا کرده بودن. اما چیزی که خیلی توجهم را جلب کرد، پرنده‌هایی بودند که با حرکتی سریع، اون مورچه‌های بی‌پناه را تو هوا شکار می‌کردند.
بابام، مردی با دستای پینه‌بسته و یه قلب بزرگ، همون‌طور که داشت با یه لبخند معنی‌دار به آسمون نگاه می‌کرد، دستش را گذاشت رو شونم و گفت: «بابا، ببین این مورچه‌ها رو. فکر می‌کنن چون بال دارن، می‌تونن بی‌مهابا تو آسمون بچرخن و آزاد باشن. ولی نمی‌دونن این بال‌ها واسشون نعمت نیست، بلاست. پرنده‌ها منتظرن همین‌جوری تو هوا قاپشون کنن.»

خندیدم. فکر کردم بابا باز داره از اون حرفای عجیب و غریبش می‌زنه. گفتم: «بابا، این طبیعیه که حیوانات توسط هم شکار بشن» اونم با همون آرامش همیشگیش گفت: «این آخوندایی که حالا قدرت دستشونه، مثل همین مورچه‌های بالدارن. فکر می‌کنن خدا بهشون لطف کرده، ولی خدا غضبشو براشون نازل کرده. این بال‌ها، این قدرت، آخرش می‌شه دامشون و بلای جونشون.»

من باز خندیدم. فکر کردم بابا، با اون سواد کمش، داره زیادی خیال‌بافی می‌کنه. ولی حرفاش یه گوشه ذهنم موند. سال‌ها گذشت. دنیا عوض شد، آدما اومدن و رفتن. هر بار که دیدم قدرت و ثروت چطور آدما رو گول می‌زنه، چطور مثل همون بال‌های مورچه‌ها، اونا رو می‌بره بالا و بعد می‌ندازتشون تو دام، یاد اون روز سرد زمستونی و حرفای بابام افتادم.

بابام سال‌هاست که رفته، اما حکمت ساده‌ش، مثل چراغی تو ذهنم روشن مونده و امروز با تمام وجود باور دارم: هر چیزی که به ظاهر لطفه، اگه با بصیرت همراه نباشه، می‌تونه نشانی از غضب باشه.، با اون مغازه کوچیک و نگاه ساده‌ش، انگار دنیا رو بهتر از خیلی از درس خونده‌ها می‌فهمید. حالا که به حرفاش فکر می‌کنم، می‌بینم چقدر درست می‌گفت. قدرت و ثروت... اگه با آگاهی و مسئولیت همراه نباشه، نعمت نیستن، بلا می‌شن. مثل بال‌های مورچه‌ها که ممکنه تو را تا اوج ببرند، اما به جای رهایی، طعمه شکارچی‌شون می‌کنه. اما ای کاش این بلا فقط دامن‌گیر خودشون می‌شد، متاسفانه تاوان ناآگاهی و بی‌مسئولیتی اونا امروز دامان تمام ملت ایران را گرفته.
قاسم مرادی ۱۴۰۴/۵/۸
@binesh_o_negaresh
7👏2👌1