Forwarded from زندگی شیرین و الهی
⬅این داستان خیلی هارا، منقلب میکنه
داستان) کِرِم ضد سیمان
مردی وارد #داروخانه شد و با لهجه اي ساده گفت:
آقا ! کِرِم ضدِّ سيمان داريد؟
متصدی داروخانه با لحني تمسخرآميز گفت:
بله که داريم؛ کِرِم ضدتيرآهن و آجرم داريم، حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟
خارجيش گرونه ها ، گفته باشم!!
▫مرد دستانش را به فروشنده نشان داد و گفت: از وقتي کارگر ساختمون شدم، دستام زِبر شده، وقتی دخترمو نوازش میکنم، خیلی اذیت میشه...
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده !
متصدّی که لبخند روي لبانش يخ زده و از شوخی بیجاش خیلی شرمنده شده بود، دیگه نمیدانست چی بگه و...
⬅قابل توجه اونایی که به مقام و موقعیت و ثروت کاذب دنیا مغرور شدید، بدانید که
دنیا مثل بازی شطرنجه، بعد از بازی
شاه و سرباز را در يک جعبه میگذارند...
آخرین وسیله ای که سوار میشی تابوته و آخرین خونه ی هممون، قبره
🌺براي رسيدن به #کبريا، بايد نه کِبر داشت نه ريا !!
✅این چندپیام آخری کانال، واقعاشگفت انگیزه...
عضویتِ کانال زندگی شیرین والهی👇
https://telegram.me/joinchat/DTvgtT7FcrUwTSdYOcrGKg
⬅این پیام زیبا توسطِ یکی از اعضا محترم خانواده کانال؛ ارسال شده است،
زحمت نشر اون با سایر اعضای خانواده
داستان) کِرِم ضد سیمان
مردی وارد #داروخانه شد و با لهجه اي ساده گفت:
آقا ! کِرِم ضدِّ سيمان داريد؟
متصدی داروخانه با لحني تمسخرآميز گفت:
بله که داريم؛ کِرِم ضدتيرآهن و آجرم داريم، حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟
خارجيش گرونه ها ، گفته باشم!!
▫مرد دستانش را به فروشنده نشان داد و گفت: از وقتي کارگر ساختمون شدم، دستام زِبر شده، وقتی دخترمو نوازش میکنم، خیلی اذیت میشه...
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده !
متصدّی که لبخند روي لبانش يخ زده و از شوخی بیجاش خیلی شرمنده شده بود، دیگه نمیدانست چی بگه و...
⬅قابل توجه اونایی که به مقام و موقعیت و ثروت کاذب دنیا مغرور شدید، بدانید که
دنیا مثل بازی شطرنجه، بعد از بازی
شاه و سرباز را در يک جعبه میگذارند...
آخرین وسیله ای که سوار میشی تابوته و آخرین خونه ی هممون، قبره
🌺براي رسيدن به #کبريا، بايد نه کِبر داشت نه ريا !!
✅این چندپیام آخری کانال، واقعاشگفت انگیزه...
عضویتِ کانال زندگی شیرین والهی👇
https://telegram.me/joinchat/DTvgtT7FcrUwTSdYOcrGKg
⬅این پیام زیبا توسطِ یکی از اعضا محترم خانواده کانال؛ ارسال شده است،
زحمت نشر اون با سایر اعضای خانواده