بیداری ملت
125K subscribers
84.7K photos
53.6K videos
441 files
14.5K links
🔴بیداری ملت مقابل غربزدگی تعریف شده است.

تبلیغات:
https://t.iss.one/T_vira
Download Telegram
◀️#داستانی #شگفت، که زیاد به کارمان می آید...

در کشکول نقل است: ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛ ﺑﻪ ﺭئیس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﯿﺎ ﺑﻪ صورت ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ مردم ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.
ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ از شهر دیدند که ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻭﻧﺪ، اما هیچ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ به ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﻭﻗﺘﯽ نزدیک ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ که
آن ﻣﺮﺩ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ساعاتی ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ .
ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪش ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ میّت ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ: چون ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﺩﺍئمﺍﻟﺨﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ !
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود آدرس میت را پرسید و ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ اش ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩند.
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ شوهرش، ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ، ﺍﯼ مرد! براستی که ﺗﻮ ﺍﺯ بندگان ﺻﺎلح خدا ﺑﻮﺩﯼ...
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ "ﻭﻟﯽّ ﺍﻟﻠﻪ" ﻭ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ بودی !
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ پرسید:
چه گونه است، تو ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀاﻟﻠﻪ بوده، ولی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ بدگویی میکردند؟!
ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠّﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ...
ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺷﻮﻫﺮﻡ برخی شبها ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ در توﺍنش بود ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ!
سپس به محله ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻧﺎﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ یکی از آنها ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ! به شرطی که ﺍﻣﺸﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ گناه نکنی !! و ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍنی ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ !!
شبی ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ کردم ﻭ گفتم : مومنان ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ اگر بمیری ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ برای ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐَﻔَﻨﺖ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ آمد ...
در جوابم گفت : میدانم باید از مواضع تهمت اجتناب کرد، اما چون مسئولان امر از فساد جلوگیری نمیکنند؛ من به اندازه توانم (بی ریا و خالصانه) حکم خدا را اجرا میکنم .
ضمنا ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ، ﺑﺮﺍﯼ غسل ، ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، خودِ ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود، ﻋﻠﻤﺎﯼ بزرگ و همه مردم (اعم از دوست و دشمن) ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ !!!
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ، شوهرت راست گفته، من ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎ و مردم ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐَﻔَﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ...
سلطان پس از بازگشت به قصرش، دستور داد تا همگان را برای تشییع یکی از اولیای گمنام و بی ریای خدا خبر کنند.
و ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ مردم ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ او ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ به خاک سپردند !...

⬅️وای بر ما که به ناحق به چه بزرگانی بدگمان بودیم و چه قضاوتهایی ....

🌺پروردگارا ! ﺳﻮﺀﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ، ﻭ به جای آن ﺣُﺴﻦﻇﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ نصیبمان فرما...
جهت عضویت در کانال زندگی
👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/DTvgtT7FcrUwTSdYOcrGKg

ممنون از همراهی و نشر معارف الهی🌹