Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️پاسخی به پرسشها درباره همدلی با مردم غزه
✍🏻سهند ایرانمهر
در روزگاری که کودکان در غزه با شکمهای خالی و ترس شبانه یا زیر آوار میمیرند، هر فریادی که برای آنان بلند شود، نه نشانهی ریاکاری است و نه انکار دردهای داخلی. بلکه نشان از شعور انسانی ماست؛ از همان جنسی که فلسفه اخلاق، ادبیات، دین، و حتی وجدانهای خاموششده نیز در لحظاتی بیداری بدان گواهی میدهند. با این حال، گاه کسانی در برابر این همدلی موضع میگیرند و با استدلالهایی گوناگون، همدردی با مردم غزه را بهظاهر بیاهمیت یا حتی «ضدملی» میدانند. در این یادداشت، به مهمترین این گزارهها پاسخ میدهم، نه برای قانعکردن همه، بلکه برای ایستادن بر مبنای روشن اخلاق، منطق و حقیقت.
۱. «چرا درباره رنج مردم خودت حرف نمیزنی؟»
وقتی سخن از غزه میشود از موضعات درباره اویغورها، اوکراینیها تا سیستان و خوزستان مطرح میشود. پاسخ روشن است: هم زدهام، هم میزنم. و اگر کسی نزده باشد، باز هم چیزی از اهمیت فریاد برای کودک گرسنهای در غزه کم نمیشود. در فلسفه اخلاق، یک اصل بنیادین وجود دارد:
«انساندوستی انحصاری نیست».
همدردی با مردم مناطق محروم کشورمان و زندانیان و آسیبدیدگان ایرانی با همدردی با کودکان غزه در تضاد نیستند؛ بلکه این دو تقویتکنندهی یکدیگرند.
پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق معاصر، در مقاله معروفش «قحطی، وفور و اخلاق»(۱۹۷۲) نوشت:
اگر بتوانیم از رنجی شدید جلوگیری کنیم، بیآنکه خود به رنجی مشابه دچار شویم، اخلاقاً موظفیم که چنین کنیم، فارغ از آنکه آن رنج در همسایگی ما رخ دهد یا در قارهای دور.
از نظر سینگر، جغرافیا نباید معیاری برای اولویت اخلاقی باشد. بنابراین، پرداختن به رنج انسانی، نه بیاخلاقی است و نه «فروختن هموطن به سیاست خارجی». بلکه نشانهی بلوغ اخلاقی انسان مدرن است.
۲. «رنج غزه چه ربطی به ما دارد؟»
اگر سکوت کنیم، بر چه سیاستی مهر تایید زدهایم؟ اتفاقاً ربط دارد. و ربط آن، صرفاً به سیاست یا ایدئولوژی نیست. ربط دارد به اینکه ما نیز مردمی هستیم که طعم تحریم، جنگ، فقر، آوارگی، سانسور و بمباران را چشیدهایم و آینده نیز تضمینی برای زندگی در عافیت نمیدهد. رنج دیگران، آینهای است برای تأمل در رنج خودمان. والتر بنیامین در تزهای مشهورش درباره تاریخ میگوید: «هر سند تمدن، همزمان سند بربریت است».
وقتی تمدنی میکوشد رنج غزه را «بیربط» جلوه دهد، ما باید آگاه باشیم که این همان روندی است که روزی رنج مردم خودمان را هم بیاهمیت خواهد کرد. ما اگر برای غزه نجوشیم، در فردای نه چندان دور و محتمل دفاع از شرایط ما -بر اساس منطق امروز ما - بیربط است.
علاوه بر این، موضع ما درباره رنج انسانهاست، نه نزاعهای حکومتی یا موقعیتهای جغرافیایی. نباید با خلط میان مردم و حکومتها، قربانی را از حمایت محروم کرد.
۳. «شفقت تو ریاکارانه است چون حکومت هم همین شعار را میدهد.»
این گزاره نیز یکی از لغزشهای پرتکرار دوران ماست: خشم و مخالفت با حکومتها، تبدیل میشود به بیاعتنایی به مظلومانِ تحت حمایت آن حکومت.
اما یک اصل مهم را نباید فراموش کرد: اگر حکومتی از یک ارزش انسانی به هردلیلی- چه برای منافع ایدئولوژیک خود و چه برای ارزش انسانی- دفاع کرد، آن ارزش باطل نمیشود. این همان تلهای است که حکومتها حتی اگر با هم در نزاع باشند، برای جدا کردن آزادیخواهان از مردم جهان میچینند. در حالیکه اخلاق و ارزش انسانی ما باید مستقل از بازی قدرت باشد.
۴. «انسانی که به رنج ایرانی بیتوجه است، نمیتواند برای غزه دل بسوزاند.»
درست است. و برعکس آن نیز صادق است:آدمی که به کودک فلسطینی بیتوجه است، نمیتواند راستگو باشد اگر از رنج زندانی ایرانی سخن بگوید.
اخلاق، بستهبندیشده و تکهتکه نیست. یا به رنج انسان حساس هستیم، یا نیستیم. فردی که به هر شکل ممکن صدای رنج و نابرابری در ایران بوده، اگر امروز از محاصرهی غزه بگوید، ادامهی همان مسیر را رفته است.
سکوت در برابر رنج یک انسان، حتی اگر در آن سوی مرزها باشد، سکوتی است که میتواند فردا علیه نزدیکترین افراد ما نیز تکرار شود. اینجا فقط غزه نیست. اینجا مسئلهی دفاع از کرامت انسانی است، آن هم در روزگاری که بیتفاوتی، بیماری فراگیر زمانه شده است.
محمود درویش، شاعر فلسطینی، میگوید:
«ما آرزوی مرگ کسی را نداریم، ما فقط میخواهیم زنده بمانیم. همین».
و این «زندهماندن»، امروز برای کودکان و مردم غزه نیازمند صدای جهانی است. همانگونه که ما ایرانیان، وقتی قربانی تحریم یا تجاوز یا سرکوب میشویم، دوست داریم جهانیان صدای ما را بشنوند. دفاع از انسان، از هر نژاد و ملت، وظیفهای انسانی است. و کسی که برای یک کودک فلسطینی اندوهگین میشود، نه ریاکار است، نه سیاستزده، نه بیوطن. بلکه انسان است. آدمیست و شفقت. همین.
@sahandiranmehr
✍🏻سهند ایرانمهر
در روزگاری که کودکان در غزه با شکمهای خالی و ترس شبانه یا زیر آوار میمیرند، هر فریادی که برای آنان بلند شود، نه نشانهی ریاکاری است و نه انکار دردهای داخلی. بلکه نشان از شعور انسانی ماست؛ از همان جنسی که فلسفه اخلاق، ادبیات، دین، و حتی وجدانهای خاموششده نیز در لحظاتی بیداری بدان گواهی میدهند. با این حال، گاه کسانی در برابر این همدلی موضع میگیرند و با استدلالهایی گوناگون، همدردی با مردم غزه را بهظاهر بیاهمیت یا حتی «ضدملی» میدانند. در این یادداشت، به مهمترین این گزارهها پاسخ میدهم، نه برای قانعکردن همه، بلکه برای ایستادن بر مبنای روشن اخلاق، منطق و حقیقت.
۱. «چرا درباره رنج مردم خودت حرف نمیزنی؟»
وقتی سخن از غزه میشود از موضعات درباره اویغورها، اوکراینیها تا سیستان و خوزستان مطرح میشود. پاسخ روشن است: هم زدهام، هم میزنم. و اگر کسی نزده باشد، باز هم چیزی از اهمیت فریاد برای کودک گرسنهای در غزه کم نمیشود. در فلسفه اخلاق، یک اصل بنیادین وجود دارد:
«انساندوستی انحصاری نیست».
همدردی با مردم مناطق محروم کشورمان و زندانیان و آسیبدیدگان ایرانی با همدردی با کودکان غزه در تضاد نیستند؛ بلکه این دو تقویتکنندهی یکدیگرند.
پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق معاصر، در مقاله معروفش «قحطی، وفور و اخلاق»(۱۹۷۲) نوشت:
اگر بتوانیم از رنجی شدید جلوگیری کنیم، بیآنکه خود به رنجی مشابه دچار شویم، اخلاقاً موظفیم که چنین کنیم، فارغ از آنکه آن رنج در همسایگی ما رخ دهد یا در قارهای دور.
از نظر سینگر، جغرافیا نباید معیاری برای اولویت اخلاقی باشد. بنابراین، پرداختن به رنج انسانی، نه بیاخلاقی است و نه «فروختن هموطن به سیاست خارجی». بلکه نشانهی بلوغ اخلاقی انسان مدرن است.
۲. «رنج غزه چه ربطی به ما دارد؟»
اگر سکوت کنیم، بر چه سیاستی مهر تایید زدهایم؟ اتفاقاً ربط دارد. و ربط آن، صرفاً به سیاست یا ایدئولوژی نیست. ربط دارد به اینکه ما نیز مردمی هستیم که طعم تحریم، جنگ، فقر، آوارگی، سانسور و بمباران را چشیدهایم و آینده نیز تضمینی برای زندگی در عافیت نمیدهد. رنج دیگران، آینهای است برای تأمل در رنج خودمان. والتر بنیامین در تزهای مشهورش درباره تاریخ میگوید: «هر سند تمدن، همزمان سند بربریت است».
وقتی تمدنی میکوشد رنج غزه را «بیربط» جلوه دهد، ما باید آگاه باشیم که این همان روندی است که روزی رنج مردم خودمان را هم بیاهمیت خواهد کرد. ما اگر برای غزه نجوشیم، در فردای نه چندان دور و محتمل دفاع از شرایط ما -بر اساس منطق امروز ما - بیربط است.
علاوه بر این، موضع ما درباره رنج انسانهاست، نه نزاعهای حکومتی یا موقعیتهای جغرافیایی. نباید با خلط میان مردم و حکومتها، قربانی را از حمایت محروم کرد.
۳. «شفقت تو ریاکارانه است چون حکومت هم همین شعار را میدهد.»
این گزاره نیز یکی از لغزشهای پرتکرار دوران ماست: خشم و مخالفت با حکومتها، تبدیل میشود به بیاعتنایی به مظلومانِ تحت حمایت آن حکومت.
اما یک اصل مهم را نباید فراموش کرد: اگر حکومتی از یک ارزش انسانی به هردلیلی- چه برای منافع ایدئولوژیک خود و چه برای ارزش انسانی- دفاع کرد، آن ارزش باطل نمیشود. این همان تلهای است که حکومتها حتی اگر با هم در نزاع باشند، برای جدا کردن آزادیخواهان از مردم جهان میچینند. در حالیکه اخلاق و ارزش انسانی ما باید مستقل از بازی قدرت باشد.
۴. «انسانی که به رنج ایرانی بیتوجه است، نمیتواند برای غزه دل بسوزاند.»
درست است. و برعکس آن نیز صادق است:آدمی که به کودک فلسطینی بیتوجه است، نمیتواند راستگو باشد اگر از رنج زندانی ایرانی سخن بگوید.
اخلاق، بستهبندیشده و تکهتکه نیست. یا به رنج انسان حساس هستیم، یا نیستیم. فردی که به هر شکل ممکن صدای رنج و نابرابری در ایران بوده، اگر امروز از محاصرهی غزه بگوید، ادامهی همان مسیر را رفته است.
سکوت در برابر رنج یک انسان، حتی اگر در آن سوی مرزها باشد، سکوتی است که میتواند فردا علیه نزدیکترین افراد ما نیز تکرار شود. اینجا فقط غزه نیست. اینجا مسئلهی دفاع از کرامت انسانی است، آن هم در روزگاری که بیتفاوتی، بیماری فراگیر زمانه شده است.
محمود درویش، شاعر فلسطینی، میگوید:
«ما آرزوی مرگ کسی را نداریم، ما فقط میخواهیم زنده بمانیم. همین».
و این «زندهماندن»، امروز برای کودکان و مردم غزه نیازمند صدای جهانی است. همانگونه که ما ایرانیان، وقتی قربانی تحریم یا تجاوز یا سرکوب میشویم، دوست داریم جهانیان صدای ما را بشنوند. دفاع از انسان، از هر نژاد و ملت، وظیفهای انسانی است. و کسی که برای یک کودک فلسطینی اندوهگین میشود، نه ریاکار است، نه سیاستزده، نه بیوطن. بلکه انسان است. آدمیست و شفقت. همین.
@sahandiranmehr
خوانش اتوپیایی از عاشورا: طرحی نو در واکاوی یک رویداد تاریخساز
گزارشی از نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا
گفتوگوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم
این دیدگاه که در گفتمان اموی و یزیدی پررنگ است، به دنبال ساختن یک «جامعه رویایی» یا «بهشت» به هر قیمتی، حتی با کشتن فرزند رسول خداست. این نگاه به شدت عاملیت و اراده انسانها را سلب کرده و همه چیز را به خواست خدا و تقدیر الهی گره میزند، نمونه آن فتوای قاضی شریح و گفتار ابن زیاد که کشتن امام حسین (ع) را خواست خدا میدانستند. این رویکرد را میتوان نوعی دیکتاتوری دینی دانست که منجر به یک دیستوپیا (پادآرمانشهر) میشود؛ جایی که شهروندان عاملیت خود را از دست میدهند و ارادهای تمامیتخواه امور را میگرداند
متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.
@bashgahandishe
گزارشی از نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا
گفتوگوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم
این دیدگاه که در گفتمان اموی و یزیدی پررنگ است، به دنبال ساختن یک «جامعه رویایی» یا «بهشت» به هر قیمتی، حتی با کشتن فرزند رسول خداست. این نگاه به شدت عاملیت و اراده انسانها را سلب کرده و همه چیز را به خواست خدا و تقدیر الهی گره میزند، نمونه آن فتوای قاضی شریح و گفتار ابن زیاد که کشتن امام حسین (ع) را خواست خدا میدانستند. این رویکرد را میتوان نوعی دیکتاتوری دینی دانست که منجر به یک دیستوپیا (پادآرمانشهر) میشود؛ جایی که شهروندان عاملیت خود را از دست میدهند و ارادهای تمامیتخواه امور را میگرداند
متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.
@bashgahandishe
Telegraph
خوانش اتوپیایی از عاشورا: طرحی نو در واکاوی یک رویداد تاریخساز
گزارشی از نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا گفتوگوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم ۱. طرح مسئله و رویکرد اتوپیایی به عاشورا جلسه با هدف ارائه یک طرح مسئله نوین پیرامون واقعه عاشورا و مفهوم امام حسین (ع) از منظر «اتوپیا» برگزار شد.…
گفتوگوی سوگواران، سال هفدهم – نشست هفتم
از واقعه تا اسطوره:
کربلا و شکلگیری هویت شیعی نخستین
📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)
👤 با ارائۀ علیرضا دهقانی
پژوهشگر مطالعات دین
📝دربارۀ نشست
🗓 دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۷
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
@diinschool
@bashgahandishe
از واقعه تا اسطوره:
کربلا و شکلگیری هویت شیعی نخستین
📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)
👤 با ارائۀ علیرضا دهقانی
پژوهشگر مطالعات دین
📝دربارۀ نشست
🗓 دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۷
📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
@diinschool
@bashgahandishe
از واقعه تا اسطوره: کربلا و شکلگیری هویت شیعی نخستین
📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)
این ارائه به معرفی و بررسی کتاب تازهمنتشرشده «The Karbala Story and Early Shiʿite Identity» اثر تورستن هیلن، استاد پیشین مطالعات دینی دانشگاه دالارنا سوئد، میپردازد. این کتاب که در آوریل ۲۰۲۵ توسط انتشارات دانشگاه ادینبرو منتشر شده، با رویکردی تحلیلی میکاود که چگونه واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی از یک درگیری سیاسی-قبیلهای به روایتی اسطورهای و محوری در سنت شیعه امامی تبدیل شد.
هیلن با بهرهگیری از سه روایت کهن از ماجرای کربلا و داستان «توابین»—جنبشی که برای خونخواهی حسین بن علی شکل گرفت—به بازخوانی نقش نامهها، خطبهها و زیارت قبر حسین در فرآیند شکلگیری هویت جمعی شیعه میپردازد. او نشان میدهد که چگونه این روایتها، از سدههای نخست، حسین را از یک شخصیت تاریخی به نمادی کیهانی از نبرد خیر و شر ارتقا دادند.
کتاب در سه بخش سامان یافته است: نخست، بررسی روایتهای اولیه؛ دوم، تحلیل جنبش توابین و آیینهای مرتبط؛ و سوم، تبیین چگونگی تثبیت کربلا بهعنوان سنگبنای هویت شیعی. نویسنده برای این کار از نظریههای اسطوره و آیین بهره میگیرد تا پیوند میان روایت و مناسک را در ایجاد همبستگی و هویت مذهبی تبیین کند.
این اثر نهتنها برای پژوهشگران تاریخ اسلام و تشیع، بلکه برای علاقهمندان به مطالعات حافظه جمعی، آیینها و شکلگیری هویتهای مذهبی، یک منبع مهم و الهامبخش بهشمار میرود.
پیش از این در باشگاه اندیشه در سلسه نشستهای گفتوگوی سوگواران به کتاب دیگری از این نویسنده پرداخته شده بود.
@diinschool
@bashgahandishe
📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)
این ارائه به معرفی و بررسی کتاب تازهمنتشرشده «The Karbala Story and Early Shiʿite Identity» اثر تورستن هیلن، استاد پیشین مطالعات دینی دانشگاه دالارنا سوئد، میپردازد. این کتاب که در آوریل ۲۰۲۵ توسط انتشارات دانشگاه ادینبرو منتشر شده، با رویکردی تحلیلی میکاود که چگونه واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی از یک درگیری سیاسی-قبیلهای به روایتی اسطورهای و محوری در سنت شیعه امامی تبدیل شد.
هیلن با بهرهگیری از سه روایت کهن از ماجرای کربلا و داستان «توابین»—جنبشی که برای خونخواهی حسین بن علی شکل گرفت—به بازخوانی نقش نامهها، خطبهها و زیارت قبر حسین در فرآیند شکلگیری هویت جمعی شیعه میپردازد. او نشان میدهد که چگونه این روایتها، از سدههای نخست، حسین را از یک شخصیت تاریخی به نمادی کیهانی از نبرد خیر و شر ارتقا دادند.
کتاب در سه بخش سامان یافته است: نخست، بررسی روایتهای اولیه؛ دوم، تحلیل جنبش توابین و آیینهای مرتبط؛ و سوم، تبیین چگونگی تثبیت کربلا بهعنوان سنگبنای هویت شیعی. نویسنده برای این کار از نظریههای اسطوره و آیین بهره میگیرد تا پیوند میان روایت و مناسک را در ایجاد همبستگی و هویت مذهبی تبیین کند.
این اثر نهتنها برای پژوهشگران تاریخ اسلام و تشیع، بلکه برای علاقهمندان به مطالعات حافظه جمعی، آیینها و شکلگیری هویتهای مذهبی، یک منبع مهم و الهامبخش بهشمار میرود.
پیش از این در باشگاه اندیشه در سلسه نشستهای گفتوگوی سوگواران به کتاب دیگری از این نویسنده پرداخته شده بود.
@diinschool
@bashgahandishe
.
گزارش روزنامۀ اعتماد از نشست چهارم ِ سال هفدهم گفتوگوی سوگواران با موضوعِ نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی با حضورِ شکوفهسادات روحانی، منصور براهیمی، احمد خالصی
به قلمِ نیره خادمی
📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴
@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe
گزارش روزنامۀ اعتماد از نشست چهارم ِ سال هفدهم گفتوگوی سوگواران با موضوعِ نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی با حضورِ شکوفهسادات روحانی، منصور براهیمی، احمد خالصی
به قلمِ نیره خادمی
📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴
@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe
روزنامه اعتماد
سوگسرودههاي زنان سيستان در خطر خاموشي
زنان در اين آيينها نه تنها حاملان اصلي سنتها هستند، بلكه فضاي احساسي مراسم را شكل ميدهند