#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برنده های قرعه کشی:
📝مشتری محترم و خوش برخوردی بود، با ویلچر آمده بود، قصد داشت افتتاح حساب کند؛ من سریع کارهایش را انجام دادم و او هفتاد هزار تومان به حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز جدیدش واریز کرد. به اوگفتم: آقا نزدیک قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز ماست، می توانید موجودی تان را بیشتر کنید، انشاالله که برنده ما باشید. مرد مهربان با لبخندی پاسخ داد: البته که با افتتاح حساب قرض الحسنه پس انداز، همین الان هم برنده ام!
چند ماه بعد که به شعبه مراجعه کرده بود تا جایزه اش را دریافت کند، رو کرد به من و گفت: روزی که برای من افتتاح حساب کردید، به هیچ وجه تصور برنده شدن را نداشتم، راستش فکر می کردم این مدل قرعه کشی ها ساختگی است و...
حرفش که تمام شد، تبریک گفتم و با لبخندی پرسیدم: برای مبلغی که برنده شدید چه برنامه ای دارید؟ گفت: پدرم چند سالی است که به رحمت خدا رفته و در این مدت خانواده ام متحمل سختی های بسیاری شدند. حالا که لطف خدا شامل حالم شده قصد دارم نیازهای مادر پیر و خواهر دم بختم را برآورده کنم و از این بابت خیلی خوشحالم.
در آن لحظه این بیت زیبای سعدی در ذهنم نقش بست:
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/HqaQRv
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برنده های قرعه کشی:
📝مشتری محترم و خوش برخوردی بود، با ویلچر آمده بود، قصد داشت افتتاح حساب کند؛ من سریع کارهایش را انجام دادم و او هفتاد هزار تومان به حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز جدیدش واریز کرد. به اوگفتم: آقا نزدیک قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز ماست، می توانید موجودی تان را بیشتر کنید، انشاالله که برنده ما باشید. مرد مهربان با لبخندی پاسخ داد: البته که با افتتاح حساب قرض الحسنه پس انداز، همین الان هم برنده ام!
چند ماه بعد که به شعبه مراجعه کرده بود تا جایزه اش را دریافت کند، رو کرد به من و گفت: روزی که برای من افتتاح حساب کردید، به هیچ وجه تصور برنده شدن را نداشتم، راستش فکر می کردم این مدل قرعه کشی ها ساختگی است و...
حرفش که تمام شد، تبریک گفتم و با لبخندی پرسیدم: برای مبلغی که برنده شدید چه برنامه ای دارید؟ گفت: پدرم چند سالی است که به رحمت خدا رفته و در این مدت خانواده ام متحمل سختی های بسیاری شدند. حالا که لطف خدا شامل حالم شده قصد دارم نیازهای مادر پیر و خواهر دم بختم را برآورده کنم و از این بابت خیلی خوشحالم.
در آن لحظه این بیت زیبای سعدی در ذهنم نقش بست:
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/HqaQRv
@Bankmelli_ir
#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برنده های قرعه کشی:
"نان روغنی"
📝در دایره وصول مطالبات مشغول به کار شده بودم، دایره ای پر کار و پر تنش؛ روزی در ساعات ابتداییِ شروع به کار، در حالی که مشغول به ثبت اخطاریه بدهکاران بودم، خانم میان سالی با ظاهری ساده به همراه فرزند خردسالش به سمت من آمد و بعد از احوال پرسی، با صدای مغمومانه ای گفت: دیروز برای همسرم به علت عدم پرداخت چند قسط، اخطاریه صادر کردید و خدمت رسیدم تا تقاضای مهلت کنم. مسئول دایره را صدا زدم و جریان را بازگو کردم. بعد از کمی بحث و گفتگو مقرر شد همسرش تا آخر ماه برای تسویه بدهی معوق شان اقدام کند. اما باز هم بنده خدا اذعان کرد شاید نتوانیم این مقدار بدهی را یک جا پرداخت کنیم. با چهره ای گرفته و محزون از شعبه خارج شد و رفت. دوست داشتم جای رئیس دایره بودم و کمی بیشتر به بی نوا مهلت میدادم....
یک ماه بعد، درست در همان ساعت قبلی با همان فرزندش وارد شعبه شدند، اما نه با چهره ای گرفته و محزون! با چشمانی گشاده و لبی خندان نزد من آمد و دو نان روغنی داغ به من تعارف کرد. تشکر کردم و گفتم امروز خدا را شکر خندان هستید! با تبسم خاصی که در چهره اش هویدا بود، گفت: روز قبل، از بانک تماس گرفتند و خبر برنده شدن همسرم در قرعه کشی #حساب_قرض_الحسنه_پس_انداز را به ما دادند. و با این جمله حرفهایش را تمام کرد: "وامی را که گرفته بودیم، به خیر دادیم و همسرم به سختی باز پرداخت میکرد، مطمئن هستم که خدا هم به ما خیر کرد"
و با چه اطمینانی از خدایش یاد می کرد که کار خیر بی پاداش نمی ماند.
خانم به همراه فرزندش رفتند. من ماندم و مسئول دایره و جملات سنگین خانم و دو عدد نان روغنی!
از آن به بعد به قول شازده کوچولو هر گاه نان روغنی می بینم یا حتی بوی آن به مشامَم می رسد، خاطره آن روز را به یاد می آورم و این جمله در ذهنم تداعی میشود که "هیچ کار خیری، بی پاداش نمی ماند".
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/rUrQZQ
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برنده های قرعه کشی:
"نان روغنی"
📝در دایره وصول مطالبات مشغول به کار شده بودم، دایره ای پر کار و پر تنش؛ روزی در ساعات ابتداییِ شروع به کار، در حالی که مشغول به ثبت اخطاریه بدهکاران بودم، خانم میان سالی با ظاهری ساده به همراه فرزند خردسالش به سمت من آمد و بعد از احوال پرسی، با صدای مغمومانه ای گفت: دیروز برای همسرم به علت عدم پرداخت چند قسط، اخطاریه صادر کردید و خدمت رسیدم تا تقاضای مهلت کنم. مسئول دایره را صدا زدم و جریان را بازگو کردم. بعد از کمی بحث و گفتگو مقرر شد همسرش تا آخر ماه برای تسویه بدهی معوق شان اقدام کند. اما باز هم بنده خدا اذعان کرد شاید نتوانیم این مقدار بدهی را یک جا پرداخت کنیم. با چهره ای گرفته و محزون از شعبه خارج شد و رفت. دوست داشتم جای رئیس دایره بودم و کمی بیشتر به بی نوا مهلت میدادم....
یک ماه بعد، درست در همان ساعت قبلی با همان فرزندش وارد شعبه شدند، اما نه با چهره ای گرفته و محزون! با چشمانی گشاده و لبی خندان نزد من آمد و دو نان روغنی داغ به من تعارف کرد. تشکر کردم و گفتم امروز خدا را شکر خندان هستید! با تبسم خاصی که در چهره اش هویدا بود، گفت: روز قبل، از بانک تماس گرفتند و خبر برنده شدن همسرم در قرعه کشی #حساب_قرض_الحسنه_پس_انداز را به ما دادند. و با این جمله حرفهایش را تمام کرد: "وامی را که گرفته بودیم، به خیر دادیم و همسرم به سختی باز پرداخت میکرد، مطمئن هستم که خدا هم به ما خیر کرد"
و با چه اطمینانی از خدایش یاد می کرد که کار خیر بی پاداش نمی ماند.
خانم به همراه فرزندش رفتند. من ماندم و مسئول دایره و جملات سنگین خانم و دو عدد نان روغنی!
از آن به بعد به قول شازده کوچولو هر گاه نان روغنی می بینم یا حتی بوی آن به مشامَم می رسد، خاطره آن روز را به یاد می آورم و این جمله در ذهنم تداعی میشود که "هیچ کار خیری، بی پاداش نمی ماند".
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/rUrQZQ
@Bankmelli_ir
#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"معجزه در دریا"
📝عصر پنج شنبه بود، طبق عادت نشستم به وبگردی و طبق روال همیشگی ابتدا رفتم سراغ سایت بانک ملّی که چشمم به بنر اعلام اسامی برندگان قرعه کشی حساب های #قرض_الحسنه_پس_انداز افتاد. با کنجکاوی خاصی رفتم سراغ جستجو و خواستم ببینم از مشتریان ما در جزیره خارک هم کسی برنده شده است یا خیر. با کمال تعجب متوجه شدم یکی از مشتریان شعبه خودمان که ماهی گیر بود و از قضا در همسایگی ما نیز زندگی میکرد، برنده کمک هزینه خرید یک دستگاه آپارتمان به مبلغ پانصد میلیون ریال شده است!!! سراسیمه و متحیر به سمت تلفن رفتم و شماره اش را گرفتم تا به او اطلاع دهم. وسط دریا در حال ماهیگیری بود و بعد از شنیدن صحبت های من، اولش فکر میکرد شوخی میکنم و بعد اصرار من حس کردم که زبانش بند آمده است.
شنبه صبح برنده خوش شانس با جعبه شیرینی وارد شعبه شد و یک راست پیش من آمد. بعد احوالپرسی و خوش و بش، بنده خدا نشست به درد و دل کردن. گویا با اندک پس اندازی که در یک پروژه ای سرمایه گذاری کرده بود، حسابی بدهکاری بالا آورده بود. گفت آن شب در اعماق دریا با خدا خلوت کرده بودم و رو در رو با خودش صحبت می کردم که چرا باید چنین شود، من که با تلاش و زحمت کشی درآمد حاصل می کردم و در آن سرمایه گذاری هم نیت خیری داشتم، پس چرا باید چنین و چنان شود؟
در همان لحظه شما تماس گرفتید و خبر برنده شدن مرا دادید و من در عمق دریا و در سیاهی مطلق شب طعم واقعی معجزه را تجربه کردم!
اشک هایش را پاک کرد، دفترچه اش را گرفتم و مبلغ جایزه را در آن ثبت کردم. پیرمرد زحمت کش، با تبسمی خاص، آرام آرام از شعبه خارج شد. من ماندم و یک جعبه شیرینی و یک خاطره شیرین از معجزه ای در دریا....
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/tzHixx
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"معجزه در دریا"
📝عصر پنج شنبه بود، طبق عادت نشستم به وبگردی و طبق روال همیشگی ابتدا رفتم سراغ سایت بانک ملّی که چشمم به بنر اعلام اسامی برندگان قرعه کشی حساب های #قرض_الحسنه_پس_انداز افتاد. با کنجکاوی خاصی رفتم سراغ جستجو و خواستم ببینم از مشتریان ما در جزیره خارک هم کسی برنده شده است یا خیر. با کمال تعجب متوجه شدم یکی از مشتریان شعبه خودمان که ماهی گیر بود و از قضا در همسایگی ما نیز زندگی میکرد، برنده کمک هزینه خرید یک دستگاه آپارتمان به مبلغ پانصد میلیون ریال شده است!!! سراسیمه و متحیر به سمت تلفن رفتم و شماره اش را گرفتم تا به او اطلاع دهم. وسط دریا در حال ماهیگیری بود و بعد از شنیدن صحبت های من، اولش فکر میکرد شوخی میکنم و بعد اصرار من حس کردم که زبانش بند آمده است.
شنبه صبح برنده خوش شانس با جعبه شیرینی وارد شعبه شد و یک راست پیش من آمد. بعد احوالپرسی و خوش و بش، بنده خدا نشست به درد و دل کردن. گویا با اندک پس اندازی که در یک پروژه ای سرمایه گذاری کرده بود، حسابی بدهکاری بالا آورده بود. گفت آن شب در اعماق دریا با خدا خلوت کرده بودم و رو در رو با خودش صحبت می کردم که چرا باید چنین شود، من که با تلاش و زحمت کشی درآمد حاصل می کردم و در آن سرمایه گذاری هم نیت خیری داشتم، پس چرا باید چنین و چنان شود؟
در همان لحظه شما تماس گرفتید و خبر برنده شدن مرا دادید و من در عمق دریا و در سیاهی مطلق شب طعم واقعی معجزه را تجربه کردم!
اشک هایش را پاک کرد، دفترچه اش را گرفتم و مبلغ جایزه را در آن ثبت کردم. پیرمرد زحمت کش، با تبسمی خاص، آرام آرام از شعبه خارج شد. من ماندم و یک جعبه شیرینی و یک خاطره شیرین از معجزه ای در دریا....
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
https://goo.gl/tzHixx
@Bankmelli_ir
#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"نیت خیر"
📝سال ٨۴ مسئول دایره معاملات شعبه حضرتی قم بودم، شعبه ای مقابل حرم حضرت معصومه (س). یکی از خادمین حرم مطهر که دو دختر دم بخت داشت، از شعبه ما تقاضای دو میلیون تومان تسهیلات کرده بود. مبلغی بابت پیش پرداخت و سپرده گذاری در حساب قرض الحسنه پس انداز خود موجود داشت و مقرر شد در زمان مقتضی جهت انجام امور تسهیلات به شعبه مراجعه کند. منتها چند ماهی گذشت و از بنده خدا خبری نشد!
یک روز مجدداً در مقابل باجه ام ایستاده بود، گمان کردم برای انجام امور تسهیلاتش آمده است. بلند شدم، سلام کردم و بعد از حال و احوال، متوجه شدم که در قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز، برنده ی ده میلیون تومان بابت خرید یک دستگاه خودرو شده و برای ثبت آن در حساب به شعبه آمده بود.
خیلی خوشحال شدم و به او تبریک گفتم. مدتی کنار من نشست، موسم رفتن با تبسمی گفت: "برای دریافت تسهیلات مشکل ضامن داشتم، ولی به لطف خدا با موجودی که در حساب قرض الحسنه پس اندازم داشتم، برنده شدم و انشاالله با این مبلغ قصد دارم جهیزیه دخترانم را فراهم کنم. نیت که خیر باشد، خدا یار و یاور است."
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/BS3fVP
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"نیت خیر"
📝سال ٨۴ مسئول دایره معاملات شعبه حضرتی قم بودم، شعبه ای مقابل حرم حضرت معصومه (س). یکی از خادمین حرم مطهر که دو دختر دم بخت داشت، از شعبه ما تقاضای دو میلیون تومان تسهیلات کرده بود. مبلغی بابت پیش پرداخت و سپرده گذاری در حساب قرض الحسنه پس انداز خود موجود داشت و مقرر شد در زمان مقتضی جهت انجام امور تسهیلات به شعبه مراجعه کند. منتها چند ماهی گذشت و از بنده خدا خبری نشد!
یک روز مجدداً در مقابل باجه ام ایستاده بود، گمان کردم برای انجام امور تسهیلاتش آمده است. بلند شدم، سلام کردم و بعد از حال و احوال، متوجه شدم که در قرعه کشی حساب های قرض الحسنه پس انداز، برنده ی ده میلیون تومان بابت خرید یک دستگاه خودرو شده و برای ثبت آن در حساب به شعبه آمده بود.
خیلی خوشحال شدم و به او تبریک گفتم. مدتی کنار من نشست، موسم رفتن با تبسمی گفت: "برای دریافت تسهیلات مشکل ضامن داشتم، ولی به لطف خدا با موجودی که در حساب قرض الحسنه پس اندازم داشتم، برنده شدم و انشاالله با این مبلغ قصد دارم جهیزیه دخترانم را فراهم کنم. نیت که خیر باشد، خدا یار و یاور است."
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/BS3fVP
@Bankmelli_ir
#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"برنده بی خبر"
📝سال ۱۳۹۳ که مسئول شعبه خیابان اسد آبادی تهران بودم، نتایج قرعه کشی حسابهای فرض الحسنه پس انداز اعلام شد. خوشبختانه در شعبه ما علاوه بر اینکه چند نفر از مشتریان برنده جایزه نسبتاً خوبی شده بودند، یکی از مشتریان که خانم مسنی بود، برنده کمک هزینه خرید یک دستگاه آپارتمان به مبلغ پانصد میلیون ریال شده بود. پس از اعلام نتایج قرعه کشی، دعوتنامه مربوطه را به آدرس موجود ارسال کردیم. منتها به علت جا به جایی، مشتری شناسایی نشد و دعوتنامه به شعبه عودت گردید. از آنجا که حساب برنده بسیار قدیمی بود، در کارت حساب او هیچ شماره تماسی موجود نبود. پس از چند روز از اعلام نتایج قرعه کشی، بنر برنده شدن ایشان بر روی دیوار شعبه نصب شد و برای چندین ماه در منظر عموم قرار گرفت. بعضی ها با مشاهده این بنر و خواندن متن آن متعجب می‌شدند و حتی از بنده که میزم پشت این بنر بود می پرسیدند که آیا این جایزه واقعی است؟!
در میان مشتریان شعبه یک پیرمرد با وقار که حدوداً نزدیک هشتاد سال سن داشت، هر روز از جلوی شعبه رد می‌شد و من از پشت پنجره به او سلام می کردم. گاهی هم به داخل شعبه می آمد و پشت باجه کار بانکی خود را انجام می‌داد و از آن سوی شعبه با من خداحافظی می کرد و می رفت. حدوداً بعد از یک سال از اعلام نام برنده، همین آقا با یک دفترچه پس انداز نزد من آمد و گفت آقای رئیس این دفترچه پس انداز همسرم است و امروز ناگهان متوجه شدم که مبلغ پانصد میلیون ریال به حسابش واریز شده است، لطفاً بررسی کنید و اگر اشتباهی صورت گرفته، وجه را برگردانید. پس از بررسی متوجه شدیم که همسر ایشان همان برنده خوش شانس شعبه ما هستند که جایزه پانصد میلیون ریالی را برنده شده بودند و ما به ایشان دسترسی پیدا نکرده بودیم. موضوع را برای ایشان تشریح کردم و پرسیدم قربان شما که هر روز از جلوی شعبه رد می شوید، چطور به بنر توجه نکردید؟!
با تبسمی گفت پسرم من هر روز ظهر از جلوی شعبه رد می‌شوم تا برای ادای فریضه نماز به مسجد محل بروم و اصلا به بنر شما توجه نکرده بودم. بعد از کمی گفتگو در موقع خداحافظی گفت: ما که منزلی برای سکونت داریم، با اجازه این مبلغ را صرف امور خیریه می کنیم؛ و با همان تبسم همیشگی اش، شعبه را ترک کرد.
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/QPwNN7
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
"برنده بی خبر"
📝سال ۱۳۹۳ که مسئول شعبه خیابان اسد آبادی تهران بودم، نتایج قرعه کشی حسابهای فرض الحسنه پس انداز اعلام شد. خوشبختانه در شعبه ما علاوه بر اینکه چند نفر از مشتریان برنده جایزه نسبتاً خوبی شده بودند، یکی از مشتریان که خانم مسنی بود، برنده کمک هزینه خرید یک دستگاه آپارتمان به مبلغ پانصد میلیون ریال شده بود. پس از اعلام نتایج قرعه کشی، دعوتنامه مربوطه را به آدرس موجود ارسال کردیم. منتها به علت جا به جایی، مشتری شناسایی نشد و دعوتنامه به شعبه عودت گردید. از آنجا که حساب برنده بسیار قدیمی بود، در کارت حساب او هیچ شماره تماسی موجود نبود. پس از چند روز از اعلام نتایج قرعه کشی، بنر برنده شدن ایشان بر روی دیوار شعبه نصب شد و برای چندین ماه در منظر عموم قرار گرفت. بعضی ها با مشاهده این بنر و خواندن متن آن متعجب می‌شدند و حتی از بنده که میزم پشت این بنر بود می پرسیدند که آیا این جایزه واقعی است؟!
در میان مشتریان شعبه یک پیرمرد با وقار که حدوداً نزدیک هشتاد سال سن داشت، هر روز از جلوی شعبه رد می‌شد و من از پشت پنجره به او سلام می کردم. گاهی هم به داخل شعبه می آمد و پشت باجه کار بانکی خود را انجام می‌داد و از آن سوی شعبه با من خداحافظی می کرد و می رفت. حدوداً بعد از یک سال از اعلام نام برنده، همین آقا با یک دفترچه پس انداز نزد من آمد و گفت آقای رئیس این دفترچه پس انداز همسرم است و امروز ناگهان متوجه شدم که مبلغ پانصد میلیون ریال به حسابش واریز شده است، لطفاً بررسی کنید و اگر اشتباهی صورت گرفته، وجه را برگردانید. پس از بررسی متوجه شدیم که همسر ایشان همان برنده خوش شانس شعبه ما هستند که جایزه پانصد میلیون ریالی را برنده شده بودند و ما به ایشان دسترسی پیدا نکرده بودیم. موضوع را برای ایشان تشریح کردم و پرسیدم قربان شما که هر روز از جلوی شعبه رد می شوید، چطور به بنر توجه نکردید؟!
با تبسمی گفت پسرم من هر روز ظهر از جلوی شعبه رد می‌شوم تا برای ادای فریضه نماز به مسجد محل بروم و اصلا به بنر شما توجه نکرده بودم. بعد از کمی گفتگو در موقع خداحافظی گفت: ما که منزلی برای سکونت داریم، با اجازه این مبلغ را صرف امور خیریه می کنیم؛ و با همان تبسم همیشگی اش، شعبه را ترک کرد.
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/QPwNN7
@Bankmelli_ir
#پاداش_کار_خیر
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
" هدیه ای برای جهیزیه"
📝 قرعه کشی حسابهای قرض الحسنه پس انداز چند روز قبل انجام شده بود و نتایج در سایت بانک ملّی ایران قرار داشت. آن سال جایزه ویژه، ۵۰ میلیون تومان بود که این مبلغ، رقمی هیجان انگیز برای شرکت در جشنواره و پیگیری اخبار قرعه کشی بود. من تمام شماره حسابهای خود و خانواده ام را که در کاغذی لیست کرده بودم، در سیستم وارد کردم، اما دریغ از یک جایزه بیست هزار تومانی!
اما به کنترل حساب های مشتریان شعبه ادامه دادم که ناگاه متوجه شدم یکی از برندگان خوش شانس جایزه پانصد میلیون ریالی، مشتری شعبه ماست. بعد از کمی جستجو متوجه هویت برنده خوش شانس شدم. او را خوب می شناختم، جوانی ۲۷ ساله، شاگرد بنا و اتفاقاً همسایه ما بود. یک خواهر نامزد و دو خواهر دم بخت داشت، چند سالی بود که پدرش به رحمت خدا رفته بود و او نان آور خانواده بود. تصمیم گرفتم شخصاً این خبر مسرت بخش را به او بدهم. عصر همان روز رفتم درب منزلشان. هنوز از کار برنگشته بود، لذا همان جا منتظر ایستادم تا برسد. ساعتی گذشت و بنده خدا با سر و رویی گچی و چهره ای خسته به من نزدیک شد. سلام کردم، با خستگی جوابی داد. گفتم ببخشید، خسته هستید، عرضی دارم. با بی میلی خاصی گفت: بفرما. گفتم: اگر در بانک برنده شده باشی چه میکنی؟ نگاهی عاقل اندر سفیه گفت: خدا خیرت دهد، من خسته ام، امروز از کار اخراج شدم و اصلاً حوصله شوخی ندارم. متوجه شدم که اوضاع روحی مطلوبی ندارد، ادامه ندادم و فقط گفتم: در هر صورت شما برنده شدید، فردا تشریف بیاورید شعبه. گفت: حالا چقدر برنده شدم؟ گفتم هزینه خرید یک ماشین. با حالت خاصی گفت اگر ماشین لباسشویی بدهند، برای جهاز خواهرم خیلی خوب می شود و.....
حوالی ظهر روز بعد به شعبه آمد و با هم پیش رییس شعبه رفتیم. رییس پس از سلام و عرض تبریک پرسید: خوب حالا میخواهی با این پول چه کنی مرد جوان؟ لبخندی زد و گفت: والا خواهرم سه سال است که نامزد کرده و هنوز بخاطر جهازش نتوانستیم عروسی بگیریم. این ماشین لباسشویی به جهازش زینت می بخشد.
رییس شعبه با خنده ای بلند گفت: کدام ماشین لباسشویی آقا؟ شما برنده ۵۰ میلیون تومان وجه نقد شدید!
زبان مرد جوان بند آمده بود و دیگر هیچ صدایی از او خارج نشد، تازه متوجه شدم که با رئیس شعبه راجع به سوء تفاهم او در خصوص ماشین لباسشویی صحبتی نکرده بودم....
یک ماه بعد، برنده جوان با ارسال کارت عروسی، همه همکاران شعبه را به جشن عروسی خواهرش دعوت کرد. با دیدن کارت عروسی خوشحالی وصف ناپذیری در وجودم نقش بست و از اینکه آن مرد برنده جایزه بزرگ بانک ملّی ایران شده بود، خدا را شکر کردم.
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/w12hik
@Bankmelli_ir
خاطرات همکاران از برندگان قرعه کشی:
" هدیه ای برای جهیزیه"
📝 قرعه کشی حسابهای قرض الحسنه پس انداز چند روز قبل انجام شده بود و نتایج در سایت بانک ملّی ایران قرار داشت. آن سال جایزه ویژه، ۵۰ میلیون تومان بود که این مبلغ، رقمی هیجان انگیز برای شرکت در جشنواره و پیگیری اخبار قرعه کشی بود. من تمام شماره حسابهای خود و خانواده ام را که در کاغذی لیست کرده بودم، در سیستم وارد کردم، اما دریغ از یک جایزه بیست هزار تومانی!
اما به کنترل حساب های مشتریان شعبه ادامه دادم که ناگاه متوجه شدم یکی از برندگان خوش شانس جایزه پانصد میلیون ریالی، مشتری شعبه ماست. بعد از کمی جستجو متوجه هویت برنده خوش شانس شدم. او را خوب می شناختم، جوانی ۲۷ ساله، شاگرد بنا و اتفاقاً همسایه ما بود. یک خواهر نامزد و دو خواهر دم بخت داشت، چند سالی بود که پدرش به رحمت خدا رفته بود و او نان آور خانواده بود. تصمیم گرفتم شخصاً این خبر مسرت بخش را به او بدهم. عصر همان روز رفتم درب منزلشان. هنوز از کار برنگشته بود، لذا همان جا منتظر ایستادم تا برسد. ساعتی گذشت و بنده خدا با سر و رویی گچی و چهره ای خسته به من نزدیک شد. سلام کردم، با خستگی جوابی داد. گفتم ببخشید، خسته هستید، عرضی دارم. با بی میلی خاصی گفت: بفرما. گفتم: اگر در بانک برنده شده باشی چه میکنی؟ نگاهی عاقل اندر سفیه گفت: خدا خیرت دهد، من خسته ام، امروز از کار اخراج شدم و اصلاً حوصله شوخی ندارم. متوجه شدم که اوضاع روحی مطلوبی ندارد، ادامه ندادم و فقط گفتم: در هر صورت شما برنده شدید، فردا تشریف بیاورید شعبه. گفت: حالا چقدر برنده شدم؟ گفتم هزینه خرید یک ماشین. با حالت خاصی گفت اگر ماشین لباسشویی بدهند، برای جهاز خواهرم خیلی خوب می شود و.....
حوالی ظهر روز بعد به شعبه آمد و با هم پیش رییس شعبه رفتیم. رییس پس از سلام و عرض تبریک پرسید: خوب حالا میخواهی با این پول چه کنی مرد جوان؟ لبخندی زد و گفت: والا خواهرم سه سال است که نامزد کرده و هنوز بخاطر جهازش نتوانستیم عروسی بگیریم. این ماشین لباسشویی به جهازش زینت می بخشد.
رییس شعبه با خنده ای بلند گفت: کدام ماشین لباسشویی آقا؟ شما برنده ۵۰ میلیون تومان وجه نقد شدید!
زبان مرد جوان بند آمده بود و دیگر هیچ صدایی از او خارج نشد، تازه متوجه شدم که با رئیس شعبه راجع به سوء تفاهم او در خصوص ماشین لباسشویی صحبتی نکرده بودم....
یک ماه بعد، برنده جوان با ارسال کارت عروسی، همه همکاران شعبه را به جشن عروسی خواهرش دعوت کرد. با دیدن کارت عروسی خوشحالی وصف ناپذیری در وجودم نقش بست و از اینکه آن مرد برنده جایزه بزرگ بانک ملّی ایران شده بود، خدا را شکر کردم.
✅شما هم می توانید با افتتاح حساب #قرض_الحسنه_پس_انداز و یا با تکمیل موجودی حساب خود، نزد یکی از شعب #بانک_ملی_ایران ضمن برخورداری از اجر معنوی، یکی از هزاران برنده خوش شانس ما باشید.
#به_اعتماد_شما_معتبریم
goo.gl/w12hik
@Bankmelli_ir