Forwarded from 🎼 شـۆڕەسـوار 🎤
📣 سخنی با شهردار
جنگلبان و اداره حفظ محیط زیست
مسول خدمات زیباسازی و زباله و
طرفداران طبیعت و کسانیکه شهرشان را دوست دارند
بەرسم عادت روزهای جمعه اگر به در نروم قدمی میزنم و پیاده روی کوتاهی دارم معمولا به سمت پارک #کـودکـ که اکنون سالهاست دیگر فقط نامی ازان باقیست و تا پایین پمپ بنزین و اینبار تا آخر به اصطلاح مسیرپیاده روی و بعد از کاشی قادرزاده رفتم
البته بعد از #سیرانگاه برای پیاده رویی صفایی ندارد چون اولا امنیتی ندارد و دوما مسیر آن خاکی و پر از گرد و خاک و گودالهای کوچک است وبا وجود سگهای فراوان راه را بر پیاده روان تنگ کرده و وجود زباله ها در مسیر و کنار جاده تصویر زشتی را برای همشهریان ایجاد کرده است
من فرزند این شهرم و دراین حوالی بزرگ شده ام و خاطرات کودکیم در باغهای پایین ترمینال و گهگاهی #شاخ_جو و باغ #خال_عباس .. که متاسفانه به باد فراموشی سپرده شدند و اکنون بخش کمی ازین طبیعت که هویت شهرماست ازان باقیست و خانه های فراوانی در پایین دستها ساخته شده است که گاهی آدم از خود میپرسد این ساختمانها با چە مجوزی ساخته شده اند که جدای از خساراتی که به طبیعت وارد شده اند امنیت انها هم جای سوال است!
چیزی که منو بسیار ناراحت و اندوهگین کرد از بین رفتن طبیعت شهرم است به همین آسانی همه جا ساختمان و کارگاه شده است نه حریمی برای جاده مانده است و نه جایی برای عابران پیاده,
با فروختن زمینهای حاشیه جاده به بلوک فروشیها و کارواش و مصالح و قیر فروشی و گلفروش و وآهن الات و ...
و خاکبرداریهای بی رویه دیگر ورودی شهر صفایی ندارد و در بعضی جاها خاکبرداریها راه را بر جوی آبها هم بسته و بوی تعفن و بدی درست کرده است که کسی به ان اهمیت نمیدهد !
و اکنون با درست کردن این کمربندی که مایه دلخوشی شهروندان است و پر کردن دره و جویها دیگر نفسی برای طبیعت نمیماند و دیگر سردست قدیم نیست و همه جادارد جاده و ساختمان و کارگاه میشود و ورودی شهرهم دیگر جذابیت پیشین را ندارد
و آنان که روزی خیانت کردند و تنها بیمارستان شهر را به نفع خودشان به بیرون شهر بردند وچه جانها که برسر این بی مسولیتی از دست رفت , باز به فکر این نبودند لاینی برای عبور ماشینها و امبولانسها و دوچرخه و در نظر بگیرند و یا مسیری برای عابران پیاده درست کنند
شما در شهرهای مجاور بیابید شهری چون شهر ما به این اندازه ساخت و ساز بی رویه داشته باشد ؟!
خلاصه این یاداوری من گوشزدی بود برای شهردار و شهروندان و طرفداران طبیعت که شهرما از هرسو دارد جنگل و طبیعتش را از دست میدهد
آری جناب شهردار مخاطب من شمایید اما روی سخن من با همگان است و امیدوارم همگان مسولانه با این مورد مهم برخورد کنند و انان که با سرمایه معنوی و مادی مردم اینچنین برخورد میکنند روزی باید جوابگو باشند
آری این جمعه من تلختر از روزهای دیگر بود چون با دیدن ویرانی و از بین رفتن طبیعتم روزم از دیگر روزها تلختر شد وبا دیدن ویرانی بخش زیادی از خاطرات کودکیم بیش از پیش اندوهگین شدم
از همه مردم شهرم میخواهم شهرشان و طبیعتشان را دوست داشته باشند و ازآن نگهداری کنند که طبیعت بخش مهمی از نفس و زندگانی ماست
باسپاس
#شورش_ابوبکری
جمعه 1 آبان 1398
سردشت
@shoreswar
جنگلبان و اداره حفظ محیط زیست
مسول خدمات زیباسازی و زباله و
طرفداران طبیعت و کسانیکه شهرشان را دوست دارند
بەرسم عادت روزهای جمعه اگر به در نروم قدمی میزنم و پیاده روی کوتاهی دارم معمولا به سمت پارک #کـودکـ که اکنون سالهاست دیگر فقط نامی ازان باقیست و تا پایین پمپ بنزین و اینبار تا آخر به اصطلاح مسیرپیاده روی و بعد از کاشی قادرزاده رفتم
البته بعد از #سیرانگاه برای پیاده رویی صفایی ندارد چون اولا امنیتی ندارد و دوما مسیر آن خاکی و پر از گرد و خاک و گودالهای کوچک است وبا وجود سگهای فراوان راه را بر پیاده روان تنگ کرده و وجود زباله ها در مسیر و کنار جاده تصویر زشتی را برای همشهریان ایجاد کرده است
من فرزند این شهرم و دراین حوالی بزرگ شده ام و خاطرات کودکیم در باغهای پایین ترمینال و گهگاهی #شاخ_جو و باغ #خال_عباس .. که متاسفانه به باد فراموشی سپرده شدند و اکنون بخش کمی ازین طبیعت که هویت شهرماست ازان باقیست و خانه های فراوانی در پایین دستها ساخته شده است که گاهی آدم از خود میپرسد این ساختمانها با چە مجوزی ساخته شده اند که جدای از خساراتی که به طبیعت وارد شده اند امنیت انها هم جای سوال است!
چیزی که منو بسیار ناراحت و اندوهگین کرد از بین رفتن طبیعت شهرم است به همین آسانی همه جا ساختمان و کارگاه شده است نه حریمی برای جاده مانده است و نه جایی برای عابران پیاده,
با فروختن زمینهای حاشیه جاده به بلوک فروشیها و کارواش و مصالح و قیر فروشی و گلفروش و وآهن الات و ...
و خاکبرداریهای بی رویه دیگر ورودی شهر صفایی ندارد و در بعضی جاها خاکبرداریها راه را بر جوی آبها هم بسته و بوی تعفن و بدی درست کرده است که کسی به ان اهمیت نمیدهد !
و اکنون با درست کردن این کمربندی که مایه دلخوشی شهروندان است و پر کردن دره و جویها دیگر نفسی برای طبیعت نمیماند و دیگر سردست قدیم نیست و همه جادارد جاده و ساختمان و کارگاه میشود و ورودی شهرهم دیگر جذابیت پیشین را ندارد
و آنان که روزی خیانت کردند و تنها بیمارستان شهر را به نفع خودشان به بیرون شهر بردند وچه جانها که برسر این بی مسولیتی از دست رفت , باز به فکر این نبودند لاینی برای عبور ماشینها و امبولانسها و دوچرخه و در نظر بگیرند و یا مسیری برای عابران پیاده درست کنند
شما در شهرهای مجاور بیابید شهری چون شهر ما به این اندازه ساخت و ساز بی رویه داشته باشد ؟!
خلاصه این یاداوری من گوشزدی بود برای شهردار و شهروندان و طرفداران طبیعت که شهرما از هرسو دارد جنگل و طبیعتش را از دست میدهد
آری جناب شهردار مخاطب من شمایید اما روی سخن من با همگان است و امیدوارم همگان مسولانه با این مورد مهم برخورد کنند و انان که با سرمایه معنوی و مادی مردم اینچنین برخورد میکنند روزی باید جوابگو باشند
آری این جمعه من تلختر از روزهای دیگر بود چون با دیدن ویرانی و از بین رفتن طبیعتم روزم از دیگر روزها تلختر شد وبا دیدن ویرانی بخش زیادی از خاطرات کودکیم بیش از پیش اندوهگین شدم
از همه مردم شهرم میخواهم شهرشان و طبیعتشان را دوست داشته باشند و ازآن نگهداری کنند که طبیعت بخش مهمی از نفس و زندگانی ماست
باسپاس
#شورش_ابوبکری
جمعه 1 آبان 1398
سردشت
@shoreswar