مسطر، انقلاب و جامعه
317 subscribers
291 photos
90 videos
3 files
349 links
تماس با ادمین:
@mastar1357
Download Telegram
🔴 کاسب، همیشه حبیب خدا نیست!

در خبر ها آمده بود: «با دستور رئیس‌جمهور سابق، اجازه فروش نفت به نیروی انتظامی داده شده بود و منابع آن وارد کشور و در همان نیرو هزینه شده بود و نیروی انتظامی مبلغی حدود ۶۳۳۶ میلیارد ریال به دولت بدهکار است و دیوان محاسبات اعلام کرد در پرونده مرتبط با نیروی انتظامی، یکی از مسئولین وقت این نیرو به عنوان متخلف از سوی دیوان محاسبات به دادسرای دیوان محاسبات معرفی و حکم انفصال از خدمت برایشان صادر شد.»

این یعنی حاکمیت برای جلوگیری از فساد در مواجهه با کارگزاران خود، گاهی باید چشم بر سابقه و ظاهر افراد ببندد و کاملا باید بی اعتماد باشد.

یعنی ممکن است نهادی که مردم را به انضباط و قانون دعوت می کند؛ خود، از بی انضباطی و بی قانونی ارتزاق کند.

یعنی تشریفات مهم است، قانون مهم است، مسیر و ابزار مهم است.

یعنی تحریم، فقط نعمت نبود، گاهی هم نقمت بود!

@babaee_ehsan
🔴 آنها که نسبت به اصل هشتم متعهدتر هستند

نزدیک به 38 سال از تصویب قانون اساسی گذشته است. هنوز قانونی قابل اجرا در مورد اصل هشتم قانون اساسی نداریم.

بخش عمده این مشکل، به دشواریهای نگارش یک قانون جامع بر می گردد که هم بستر امر به معروف و نهی از منکر را فراهم کند و هم به نظم اجتماعی لطمه نزند. نهادهای حاکمیتی نیز تاکنون در این زمینه تلاش کردند اما به دلیل همین دشواری ها هیچگاه به سرانجام مطلوب نرسیده است.

می شود این پرسش و این توقع را مطرح کرد که مراکز آموزشی و پژوهشگاه هایی که در راستای تبیین معارف اسلامی و از محل بودجه بیت المال تشکیل شده اند، در رفع نیازهای اینچنینی نظام و جامعه چه سهمی بر عهده دارند؟

این پرسش را می توان در مقابل مراکزی مانند پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و برخی دانشگاه های شناخته شده و مدعی مانند دانشگاه امام صادق(ع) و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و ... مطرح نمود و پاسخ خواست.

تلاش برای تحقق قانون اساسی و توقعات مردم و رهبری نیاز به دعوتنامه ندارد. بلکه به شهادت اساسنامه تشکیل این مراکز تعهد نیز وجود دارد.

@babaee_ehsan
🔴 آنقدر سقف می سازم تا بچه هایم بدون سقف نمانند

🔷 گزیده ای از یک گزارش به قلم طاهره مرادی
🔶 منبع: شفقنا

” کار ما بدون مزد است دخترم؛ یک عمر آجر روی آجر گذاشتم برای مردم، سقف درست کردم اما خودم یک عمر است که بدون سقف هستم، برای خودم چیزی نمی خواهم اما تا وقتی که نفس می کشم باز هم سقف می سازم تا در آینده بچه های من بدون سقف نمانند” این ها جمله های حبیب آقای ۵۹ ساله است. حدود ۱۸ سالی است در تهران کارگری می کند.

” همه همسایه ها، همکاران و دوستان من را به عنوان «حبیب آقا» می شناسند هنوز هم کسی فامیلی ام را نمی داند. اهل یکی از روستاهای بیجار هستم. ۱۹ سال پیش به دلیل بیماری زنم، زندگی ام را جمع و جور کردم به تهران مهاجرت کردم. الان در یک خانه کوچک ۴۵ متری در شوش مستاجرم؛ ماهی ۲۳۰ هزارتومان اجاره می‌دهم. هر روز ۶ صبح باید راه بیفتم تا ۸ سر ساختمان باشم . غروب‌ها هم ۷:۳۰ کارم را تمام می‌کنم و ۹ شب می‌رسم منزل”.

از حبیب آقا در خصوص تعداد فرزندانش پرسیدم جواب داد: سه دختر و دو پسر دارم که دختر بزرگترم فاطمه در ۱۶ سالگی به خانه بخت رفت و الان در شهرستان زندگی می کند، دختر دوم زهرا هم سال آخر دبیرستان را می خواند خواستگار دارد ولی تصمیم گرفتم دانشگاه برود و درسش را ادامه دهد، دختر سوم هشتم متوسطه است که خدا رو شکر علاقه زیادی به درس دارد دو تا پسرا (محمد و امین) هم هر دو ابتدایی هستند. این پنج نفر همه انگیزه زندگی من هستند و به عشق آنها هر صبح از خواب بیدار می شوم و تا غروب عرق می ریزم و زحمت می کشم و شب ها که پیش آنها می آیم تمام خستگی های روز را یکجا فراموش می کنم. خدا اگر چه در این دنیا مال و ثروتی مادی به من نداد اما بچه هایی دارم که خنده ها و شادی های آنها تمام دنیای من می شوند و برای همین خودم را ثروتمندترین مرد روی زمین می دانم.

اهل این خانه امورات خود را با ماهیانه حدود ۷۰۰ هزار تومان می گذراند پولی که باید هزینه درمان بیماری خدیجه مادر خانواده، تحصیل فرزندان، اجازه خانه، خورد و خوراک، رفت و آمد حبیب آقا به محل کار بشود!

می گوید: برخی روزها از ساعت ۸ صبح تا ظهر زیر گرمای آفتاب در میدان کارگران منتظر می ماند تا کاری جوری شود هر ماشینی که می ایستد به گمان اینکه کارفرما یا همان اربابی است که به دنبال کارگر آمده همه به سمتش می دویم که شاید از میان همه یکی را انتخاب کند بیشتر مواقع به توافق نمی رسیم و حتی گاهی روزها بدون حتی صد تومان کاسبی دست خالی به منزل برمیگردم و این همان روزهایی است که احساس می کنم “دنیا آوار شده و من زیر آن افتاده ام” شرمنده بچه ها و همسر بیمارم هستم.

می گوید: حدود ۲۰ سال پیش همسرم دچار بیماری ام. اس شد متاسفانه به دلیل شرایط نامناسب زندگی و فشارهای اقتصادی که وارد شد بیماری همسرم نه تنها پیشگیری نشد بلکه وضعیت بدتر هم شد اگرچه ام.اس جزء بیماری خاص محسوب می شود و بیشتر هزینه داروهای آن را دولت تامین می کند اما تامین همان هزینه اندک نیز برای من دشوار است طوریکه گاهی پول رفت و آمد به بیمارستان را نمی توانم تامین کنم.

اهل این خانه تا ماه به پایان نرسید چشم به انتظار واریز یارانه ی ماه دیگر می شوند تا بتوانند با آن برای چند روز هم که شده گوشه ای از دردها و زخم ها خود را التیام ببخشند.

حبیب آقا می گوید: زهرا دختر دوم خانواده برای اینکه کمک خرج من باشه بعد از مدرسه در یک آرایشگاهی کار می کند که ماهیانه مبلغی ناچیز اما کمک کننده را می گیرد که می توانیم چند روزی گوشه ای از زخم های خود را پوشش دهیم. البته من همیشه خداوند را شاکر بودم؛ پول کم داد در عوض برکتش را زیاد کرد. امیدوارم خداوند حرف های من را به حساب ناشکری ننویسد آنچه که گفته شد تنها درد دل بود...خانواده هایی را می شناسم که هیچ سرپرستی ندارند و تمامی اهل خانه گدایی می کنند که گاهی به اعتیاد، تن فروشی، مواد فروشی هم روی می آورند.


با تعارف حبیب آقا و اصرار خدیجه خانم وارد پذیرایی ۱۲ متری که دیوارهای آن هنوز کاه گل است می شوم سفره‌ شام پهن می‌شود نان، پنیر، سبزی، آب جوش و چند عددی خرما به همراه نان بربری تازه بر روی سفره چیده می شود...

@babaee_ehsan
🔴 احمدی نژاد و تغییر در قُرب و بُعد از قدرت

همه آنها که سال 84 احمدی نژاد را همراهی کردند یک سرنوشت پیدا نکردند. بعضی از قدرت دور افتادند و برخی نیز همچنان جایگاه خود را دارند.

تجربه چهاردهه گذشته به خوبی نشان داد که دوری از قدرت و تغییر در جایگاه ها در تغییر در نوع نگاه به مسائل مؤثر است.سهم عمده ای از تغییرات در شخصیت هایی مانند هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و نیز جریان چپ دهه شصت، ناشی از تغییر در جایگاه و دور افتادن از قدرت و مزایای آن بوده است.

از جمله وجوه مشترک همه آنها که از قدرت دور افتادند، توجه به موضوعاتی مانند آزادی، امکان مشارکت سیاسی، شفافیت و قانونمداری به ویژه در عرصه فعالیت قوه قضائیه است.

نامه اخیر احمدی نژاد در واکنش به بازداشت حمید بقایی تا الان آخرین نمونه از همین سنخ تغییر لحن ها و بلکه تغییر نگاه هاست که به دلیل دور افتادن از قدرت اتفاق افتاده است.

این یک نقطه ضعف برای نظام جمهوری اسلامی محسوب می شود اگر قرب و بعد افراد نسبت به برخی اصول و ارزش ها با قرب و بعد آنها به قدرت تنظیم شود. موضوعی نسبی که در حساسیت ها و دغدغه ها نمود پیدا می کند.

از این منظر نه آزادیخواهی های موسمی چندان اصالت دارد و نه سکوت های مصلحتی اصولگرایانه است. جامعه و حکومت خوب، اصولی دارد که پایبندی به آن نباید ربطی به قرب و بعد از قدرت داشته باشد. این همان واقعیتی است که در نهایت قداست قدرت را صیانت می کند یا آن را بر باد میدهد.

@babaee_ehsan
اگر هركس در هر پست و مقامى كه قرار دارد به وظيفه انسانى، اخلاقى و شرعى خود عمل كند، در حقيقت راهى را انتخاب كرده كه سرانجام او را به راه اصلى مى رساند.
@babaee_ehsan
🔴 اگر به وظیفه عمل کنیم!

🔷 استاد شهید مرتضی مطهری:

اگر هركس در هر پست و مقامى كه قرار دارد به وظيفه انسانى، اخلاقى و شرعى خود عمل كند، در حقيقت راهى را انتخاب كرده كه سرانجام او را به راه اصلى مى ‏رساند. گرچه راه ها با يكديگر در ابتداى امر تفاوت كند؛ يعنى يكى مثلًا طبيب است، ديگرى كارگر، ديگرى بازرگان و ... اينها همه سبيل ‏هايى هستند كه انسان مى ‏تواند با طى آنها خود را به صراط مستقيم نزديك گرداند.
🔶 (مجموعه آثار،ج26،ص112)

@babaee_ehsan
🔴 ملت ها، آری؛ دولت ها هم آری!

سالهای اول انقلاب، سالهای جنگ بود، سالهای کسب تجربه، سالهای اولین مواجهه ها با دشمنی ها.

هنوز اصول و بایدها و نبایدهای سیاست خارجی تثبیت نشده بود بلکه حتی مشخص هم نبود و به همین دلیل، استناد به هر آنچه در سالهای ابتدای انقلاب رخ داد، حتی اگر امضای امام را به همراه داشته است، محل تردید است.

امام تسخیر سفارت آمریکا را تایید کرد اما نسبت به تعرض به سفارت عربستان بعد از حج خونین سال 66 هشدار داد. امام در ماه های ابتدای پیروزی انقلاب، به خاطر کمپ دیوید، دستور به قطع رابطه با مصر داد اما این روش در موارد مشابه بعدی تکرار نشد.

حتی تا 5 سال بعد از پیروزی انقلاب برخی در عرصه سیاست خارجی، بین رابطه با دولت ها و ملت ها تفکیک می کردند که باید با ملت ها رابطه داشته باشیم و با دولت ها خیر! امام در واکنش به این رویکرد سخنانی دارد که از جنس «اصول» است:

🔷 «الآن از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مى‏ كنند و آن اين كه؛ ما چرا با دولت‏ها رابطه داشته باشيم؟ ما مى‏ رويم به سراغ ملت‏ها و با دولت‏ها هيچ كارى نداريم! كه اين هم نقشه ‏اى است كه اخيراً تعقيب مى ‏شود. ابرقدرت‏ها و امريكا خيال مى‏ كردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مى ‏خواهد استقلال و آزادى را كه يك مسئله تازه و بر خلاف رويّه همه حكومت‏هاست به دست بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمى ‏تواند بكند، كه ديدند نشد و ايران روابطش با خارجى‏ها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه؛ ما چكار داريم به دولت‏ها، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملت‏ها روابط داشته باشيم. كه اين هم نقشه تازه و مسئله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است.
ما بايد همان گونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مى‏ فرستاد كه روابط درست كند عمل كنيم، و نمى‏ توانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولت‏ها چكار داريم. اين بر خلاف عقل و بر خلاف شرع است، و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثنا مى ‏شود كه الآن هم با آنها رابطه نداريم. اما اين كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمى‏ پذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر. و ما بايد با ملت‏ها و دولت‏ها رابطه پيدا كنيم؛ آنها را كه مى ‏توانيم ارشاد كنيم، با همين روابط ارشاد كنيم، و از آنهايى كه نمى ‏توانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. بنا بر اين، من به شما سفارش مى‏كنم كه در هر جا و در هر كشورى كه هستيد رابطه ‏تان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد. ( صحیفه، ج‏19-ص93- 63/6/8)

@babaee_ehsan
🔴 امام و علامت سوال مقابل نظم کنونی عالم

ایجاد دگرگونی در نظم کنونی جهان، منوط به خواست و طلب دگرگونی است و این نیز وابسته به آن است که به نظم کنونی، عادت نکرده باشیم و از آنچنان شناخت و شجاعت برخوردار باشیم که مقابل این نظم علامت سوال قرار دهیم.

در ردیف مهمترین کارهای امام این بود که خرق عادت کرده بود و تلاش کرد منادی این آگاهی باشد که نظم کنونی عالم، عادلانه و مبتنی بر کرامت انسانی نیست.

امام تلاش کرد تا ملّت ها از منظری دیگر، از زاویه ای دیگر به آنچه در جهان می گذرد نگاه کنند، عینک خود را عوض کنند. تصویر پیش روی ما، ساخته رسانه ها، آگاهی ها و بی خبری های گزینشی و بزرگ و کوچک کردن های غرض مند و تعمّدی است. امام مقابل این تصویر، علامت سوال قرار داد و شاید همین، مهمترین دشمنی ها را علیه او برانگیخت و مبنایی ترین و مهمترین ها برای تداوم مسیری که او آغاز کرد را نیز باید همین جا جستجو کرد.

واژگانی که امام برای توصیف وضع موجود استخدام می کرد همگی از تصویر و نگاه امام از واقعیت نظم کنونی حکایت می کند: مستضعف و مستکبر، قدرت های جهانخوار و ملت های مظلوم، حاکمان تحمیلی و ملّت های دربند و .....

به عنوان تنها یک مورد از موارد بسیار،جملات زیر از پیام 67/4/29، گوشه ای از نگاه امام به نظم کنونی عالم را نشان می دهد:

🔷 « واقعيت اين است كه دوَل استكبارى شرق و غرب و خصوصاً امريكا و شوروى، عملًا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كرده ‏اند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى‏ شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملًا توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته و بين المللى مى‏ دانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالَم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شده ‏اند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد؛ همه قوانين و مقررات و فرمولها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظامهاى دست نشاندگان و در برگيرنده منافع مستكبران خواهد بود. و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مى ‏دانند. و منافع جهانخواران ايجاب مى ‏كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه ‏اى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد.
و از آنجا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبتهايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كرده ‏اند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چاره‏ اى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مى‏ كنيم كه مسلمانان، حد اقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله ‏اى براى رهايى خود استفاده نمايند.» (ج‏21 - ص80-67/4/29)


@babaee_ehsan
🔴 حوزه، دانشگاه و هنوز فاصله ها

امام پیامی دارند که امروز آن را با نام پیام قطعنامه می شناسیم. متأسفانه حاشیه پردازی ها در مورد دلیل پذیرش قطعنامه، محتوای الهام بخش این پیام را به حاشیه برده است.

🔷 در بخشی از این پیام آمده است:
« فرهنگ دانشگاه ها و مراكز غير حوزه ‏اى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله ‏ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيع تر گردد.» (ج‏21، ص99، 29/4/67)

امام، این نکته را بعد از ده سال تجربه حکومت داری مطرح کرده است و این بر اهمیت دیدگاه امام می افزاید.

امام، میراث دار علوم حوزوی بود. اما واقع بینانه و با اتکا بر تجربه حضور در عرصه رهبری، کاستی های حوزه را یادآور شد: عدم انس با تجربه و لمس واقعیت ها.

دانشگاه را نیز بر کنار از نقص و کاستی نمی بیند. انس با مباحث نظری و فلسفی و برخورداری از کلان نگری را برای نهاد دانشگاه یک ضرورت معرفی می کند.

امام فرزند حوزه بود اما خودبسندگی حوزه را نادرست می دانست و به دانشگاه، نگاه تحقیر آمیز نداشت.

مقدمه و لازمه آنچه مطلوب امام بود – تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها _ گفتگو و ارتباط است. تلاش برای دستیابی به فهم مشترک از مسأله ها است و قبل از آن، مسأله شناسی در حضور یکدیگر و به اشتراک نهادن تبیین ها و راه حل ها.

توصیه امام به دو نهاد علمی کشور، فقط به کارآمدی نظام و رفع تشتت ختم نمی شود. امام، بسط معارف اسلامی را نیز مستلزم کم کردن فاصله حوزه و دانشگاه می داند.

سخن امام هم توصیه ای کلان برای نزدیکی حوزه و دانشگاه است و هم بستری برای نقد آنچه تاکنون در مسیر وحدت حوزه و دانشگاه صورت گرفته است، فراهم می آورد.
@babaee_ehsan
🔴 یک اتفاق خوب از جنس بازداشت!

حسین فریدون، برادر رئیس جمهور بازداشت شد. اتفاقی خوب، به ویژه از این جهت که سابقه ای فراهم می شود که اطرافیان مقامات در هر سطحی، چه الان و چه آینده، دچار توهم مصونیت نگردند.

اتفاقی خوب، به خاطر اینکه این بازداشت، فقط مایه آبروی قوه قضائیه نیست، زمینه مطالبه از قوه قضائیه نیز هست که «می تواند» و «باید» به اتهامات دیگران هم رسیدگی کند.

و مایه آبروی نظام که گامی به تحقق این آرزو نزدیک تر شده ایم که خط قرمزی برای رسیدگی به اتهامات وجود ندارد.

از بازجویی در دفتر مقامات متهم و رسیدگی به اتهامات بعد از کنار نشستن از قدرت تا بازداشت مقاماتی که همچنان صاحب قدرت هستند، پیشرفت خوبی صورت گرفته، این پیشرفت را باید به قوه قضائیه تبریک گفت.

@babaee_ehsan
🔴 آزمون هاضمه

زمان انتخابات فکر می کردم دیدار آقای رئیسی و امیر حسین مقصودلو، صرفا یک اشتباه بود اما تقدیر از تتلو و بهنوش بختیاری توسط ذوالنور،رسایی و ضرغامی در جشن خبرگزاری فارس از واقعیت دیگری حکایت می کند.

تتلو و بهنوش بختیاری البته شهروند ایرانی و افراد محترمی هستند. تقدیر از آنها هم هیچ اشکالی ندارد، جای دیگران را هم تنگ نمی کند. مساله، ابهام و تناقضی است که در هویت جریان اصولگرایی در حال ریشه دواندن است. رفتارهای اینچنینی بی پیام نیست، مثل هر نماد دیگری حرف دارد.

شاید قصد بر این است که بر طرفداران تتلو اثر گذار باشند، اما این، همه ماجرا نیست، گاهی هم برعکس است. و چه بسا در برخی زمینه ها، بعضی اثرپذیری ها و انعطاف ها بد نباشد، اما لازم است هر آنچه اتفاق می افتد، آگاهانه و از سر انتخاب باشد.

سهم عمده ای از انسجام یک جریان سیاسی، به هویت منسجم آن بستگی دارد. البته هویت منسجم می تواند تکثر را به رسمیت بشناسد، اما اهالی آن باید به لوازم این تکثر آگاه و پایبند باشند وگرنه با هویتی متناقض مواجه هستیم که سردرگمی و تشتت فکری و رفتاری طبیعی ترین نتیجه آن خواهد بود.

@babaee_ehsan
🔴 درباره صیانت از حجاب در خانواده های مذهبی

معضل کمرنگ شدن رعایت پوشش اسلامی، یک مساله اجتماعی است و به همین دلیل خانواده های مذهبی را هم شامل می شود. و البته دلایل این مساله در خانواده های مذهبی علل متفاوتی هم دارد و باید حسابی جداگانه باز کرد. چند نکته ای بدون تقدم و تأخر:

بنا بر تصورات نادرست «گاهی» بین نیازهای معمول دوران نوجوانی و جوانی با زندگی دیندارانه آنچنان فاصله ای برقرار می شود که گویا برای رفع نیازها باید دینداری را کنار گذاشت. نمونه بارز آن برچسبی است که بر موسیقی‌ و یاددادن و یادگرفتن موسیقی زده می شود که گویی به هیچ وجه با زیست مسلمانی قابل جمع نیست.همین برچسب است که به نوجوان علاقمند به موسیقی در جامعه، هویت غیر دینی می بخشد و او نیز رفتار و ظاهر خود را نیز طبق همین هویت تعریف می کند. موسیقی البته فقط یک مثال است و موارد دیگر نیز هست. [بماند که خود موسیقی نیز در سایه این برچسب هویت غیر دینی پیدا می کند.]

در برخی خانواده های مذهبی، تفکیک بین اسلام و نظام اسلامی موجود را شاهد نیستیم و حتی تفکیک بین عملکرد روحانیون و اسلام. باید این تفکیک عقلانی را به فرزندان یاد داد تا شکسته شدن مرزها توسط برخی مسوولان و روحانیون و کارنامه ضعیف نظام و روحانیت در برخی موارد به اسلام و دینداری سرایت پیدا نکند. باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که اسلام «معیار» را بالاتر از عملکردها بدانیم.

گاهی پدر و مادری که خود باید آبروی دین و نماز و روزه و حجاب باشند، به خوبی آبرو داری نمی کنند و تصویر زیبایی از تدین نمایش نمی دهند. سهم بداخلاقی ها و کاستی های شخصیتی والدین را باید در عدم اهتمام فرزندان به شریعت دید.

نهادینه کردن تقیّد به شریعت در فرزندان، نیازمند دانش و مهارت است. گاهی این دانش و مهارت نادیده گرفته می شود و روش هایی به کار گرفته می شود که مؤثر نیست، بلکه نتیجه عکس به همراه دارد و موجب دلزدگی نیز هست.

سهم آموزش های نظری صحیح نسبت به دین را نیز نباید نادیده گرفت. و نیز نقش تفکر عقلانی و قدرت نقد که به واسطه هر سوال و ابهامی، عرصه برای دینداری تنگ نشود. همچنین اعتماد به نفس. گاهی دختران ما به حقانیت حجاب باور دارند اما آنقدر اعتماد به نفس ندارند که از آن پاسداری کنند. تقویت اعتماد به نفس هم راهکار خود را دارد. آموزش صحیح معارف، تفکر نقاد و اعتماد به نفس، عوامل مصونیت بخش هستند.

@babaee_ehsan
🔴 پذیرش قطعنامه به روایت آیت الله موسوی اردبیلی (ره)

🔷 در قطعنامه بحث مفصلی است که من یک بخشی از آن را عرض می کنم. شاید دو سه شب پیش از پذیرش قطعنامه بود که یک شب، ظاهرا ما پنج نفر بودیم، آقای خامنه ای، آقای هاشمی، آقای موسوی نخست وزیر و بنده، احمد آقا هم آنجا بود. قرار شد برویم پیش حضرت امام تا ببینیم نظرشان چیست، البته، بعد از سقوط فاو که اوضاعمون کمی نابسامان بود. من مقداری مریض بودم، آقایان گفتند شما به همین صورت بیایید، عیب ندارد. ما رفتیم خدمت امام(ره) در آنجا گزارشی داده شد. آن کسی که بیشتر جبهه می رفت آقای هاشمی بود؛ بنا بر این بیشتر گزارش می داد. تنها کسی که حرف نمی زد من بودم؛ زیرا بیمار بودم. نظر ما این بود که با این وضعی که پیش آمده باید قطعنامه را قبول کنیم یا نه؟ امام خیلی صریح و قاطع گفتند: «نه».
از آن طرف هم در تهران موشک باران بود. در نزدیک خانه حضرت امام (ره) پناهگاهی درست شده بود. به حضرت امام عرض کردیم: «حالا که تمام شهر زیر موشک باران است، شما چرا به پناهگاه نمی روید؟» گفتند: «من نمی روم. همه که پناهگاه ندارند.» گفتیم : «پس ما هم نمی رویم.»، گفتند: «شما بروید، با من کاری نداشته باشید.» آن شب به همین جا ختم شد، برخاستیم و آمدیم. من هم بیماری ام کم کم بهتر شد.

🔷 باز که دور هم جمع شدیم صحبت شد که برویم پیش امام (ره)، شاید نظرشان برگشته باشد. من هم جزء طرفداران رفتن پیش امام (ره) بودم. یکی از دوستان به من اعتراض کرد: شما آن شب یک کلمه هم حرف نزدید، اینجا که هستیم، مصرّ هستید که برویم پیش امام (ره)، اما آنجا یک کلمه حرف نمی زنید؛ گفتم: «مریض بودم». بالاخره قرار شد پیش امام برویم و رفتیم. ایشان نماز را در خانه خود می خواند، ما که رفتیم، قبل از ما نماز را تمام کرد و رفت داخل. امام (ره)باخبر بود که برای چه آمده ایم. رفتیم داخل، باز صحبت آغاز شد، امام(ره) گفتند: «من نمی کنم.» وقتی که دیدند دوستان می گویند صلاح است، گفتند: «بریزند همه ما 6،5 نفر را بکشند، چیزی می شود؟ هر روز این جوان ها کشته می شوند. ما هم کشته می شویم.»؛ من گفتم: «شما بهترین صورت را می فرمایید؛ زیرا اگر الان موشکی بیندازند که ما کشته شویم، نهایت این است که ما پنج، شش یا ده سال جلوتر مرده ایم، اما درباره ما خواهند گفت که اینها مثل حضرت اباعبدالله قیام کردند، زورشان نرسید، کشته شدند؛ بنا بر این هر یک از ما یک امامزاده ای می شویم و مردم را خدا نجات می دهد. این بهترین صورت است، اما بدتر از این صورت هم هست، اگر اینها بیایند استان خوزستان را تا کرمانشاه بگیرند و دیگر جلو نیایند، نفت را که می گیرند، دست ما را از آن چیزی که نان مردم را تأمین می کند قطع کنند و نیایند ما را بکشند، آن وقت نمی توانیم جواب مردم را بدهیم، اگر مردم سر ما بریزند چه کار کنیم؟ این وضع بدتر است.»

🔷 امام فرمودند: «حالا پیشنهاد شما چیست؟»
آقای هاشمی در آن وقت فرمانده هم بود گفت: «من قطعنامه را قبول می کنم، حتی اگر مردم بر سرم بریزند، منتها دیگران هم به من کمک کنند.»اول قرار شد که ایشان قطعنامه را قبول کنند و ما همگی آن را تأیید کنیم، اگر قضیه بحران بر طرف شد که هیچ، وگرنه امام(ره) به کمک ما بیاید. بحث به اینجا رسید و آن شب تمام شد، ما با آن فکر رفتیم و فکر کردیم و هر چه شد توکل بر خدا.

🔷 تا آمدیم، قبل از آنکه بخوابیم، احمدآقا زنگ زدند و گفتند: «امام می گویند دست نگه دارید تا من بگویم چه کار کنید.» ما فردا صبح منتظر بودیم که امام(ره) آخرین فکرشان را بگویند. مثل اینکه ایشان فکر کرده بودند که این کار یک نفر، دونفر یا پنج نفر نیست؛ بنابراین گفتند:«من می پذیرم و اطلاعیه را می دهم، شما افراد و ائمه جمعه را جمع کنید، اول به آنها بگویم، بعدا اطلاعیه را می دهم.» امام(ره) اطلاعیه را که نوشت، به سه قوه فرستاد که نظرشان را بگویند که نمی دانم تغییراتی کرد یا نه. قطعنامه این طور قبول شد...

🔶 منبع: نگین ایران، شماره 8،بهار 1383 به نقل از روزنامه اعتماد 28 اردیبهشت 1383

@babaee_ehsan
🔴 نگاه به امام جامعه در صدر انقلاب

✳️ شهید آیت الله بهشتی:

🔷 ...انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمه مسلمین که اصلا واجب است.تذکر به امام دادن،تذکر دلسوزانه به امام دادن، انتقاد کردن از یک تصمیم امام که اصلا تربیت اسلامی است.در آن خطبه ی حقوق راعی و رعیت،...از علی علیه السلام نقل می کند که آن حضرت از مردم می خواهد که از او انتقاد کنند و به او تذکر بدهند،اما همان وقت که انسان تذکر می دهد،می داند که تذکر می دهد ولی تصمیم گیری با کیست؟ با رهبر است.

🔷 ما طلبه ها که دیگر اصلا از اول یاد گرفته ایم. وقتی پای درس آقای بروجردی بودیم که همان موقع مرجع تقلید عام بود یا وقتی پای درس امام بودیم،چه می کردیم؟ مسائل علمی ای که امام می گفت و حرفی می زد، ما شروع می کردیم به اشکال گرفتن و انتقاد کردن...اما موقع فتوا که می شد، فتوا با کی بود؟ با مرجع بود و حالا در مقام رهبری یک چنین چیزی است...

🔷 شروع می کردیم به إنْ قُلْتُ إنْ قُلْتْ کردن و بنده بعد هم به فتوای همین آقا عمل می کردم و لو با این إنْ قُلْت قُلْت های ما جور در نمی آمد. ما این دو تا را با هم یاد گرفته بودیم. هم حریّت، هم انتقاد. هم إنْ قُلْت قُلت، هم تعهد به فتوا. در زمینه رهبری هم چیزی از این قبیل است...

🔷 ما بیش از آقای بنی صدر و آقای بازرگان با امام بر سر مسائل اداره جمهوری اسلامی بحث کرده ایم. خیلی آزادتر. این را خود آقای بازرگان هم می گفتند. ایشان می گفتند که بله فقط شما هستید که می بینیم با صراحت و قاطعیت در جلسات ذکر می شود، با امام مذاکره می کنید...

🔷 ما هنوز رابطه طلبگی را با امام حفظ کرده ایم. اما در پایان وقتی ایشان تصمیم گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم؛ ولو آن تصمیم بر خلاف آن انتقادهایی باشد که در همان جلسه از ایشان کردیم.

🔶(حزب جمهوری اسلامی، گفتارها،گفتگوها، نوشتارها، ص234)

@babaee_ehsan
🔴 اخلاق؛ هم هدف، هم مسیر

در مسیر اصلاح جامعه، امام به اصلاح ساختارها، قوانین و تغییر نظم سیاسی اهتمام داشت. بر تغییر نظام سیاسی اصرار داشت، «جمهوری اسلامی ایران» را پایه گذاری کرد. با هدایت او قانون اساسی جدیدی تدوین شد و از همان آغاز، برای پیشبرد اهداف خود، نهادهای جدید تأسیس کرد.

اما با وجود تلاش و اهتمام امام بر «جامعه سازی»، هیچگاه از اهمیت «خودسازی» کاسته نشد. امام بنا بر سابقه حوزوی خود، معلم اخلاق هم بود. تا آخر هم معلم اخلاق باقی ماند. حسینیه جماران فقط پایگاه راهگشایی های سیاسی نبود، منبر اخلاق هم بود، بلکه در نگاه امام، اخلاق، پایه و مبنای سیاست ورزی بود.

خودسازی در نگاه امام، هدف بود. از نظر رتبه، حتی از عدالت هم مهمتر بود.از نظر امام، حکومت اسلامی هم طفیلی خودسازی و رشد انسان هاست. بر این مبنا، مجموعه سیاست ها و برنامه ها و اقدامات نظام اسلامی باید در حضور تربیت و رشد اخلاقی انسان ها نظم و سامان پیدا کند.

در نگاه امام، خودسازی و رشد معنوی فقط هدف و مقصد نیست، «مسیر» هم هست. راه میان بُر ندارد. بهبود وضع جامعه از مسیر اصلاح افراد عبور می کند؛ اصلاح فرد، اصلاح «شخصیت».

🔷 «اشتباه است كه ما مى‏ گفتيم كه، يا مى‏ گوييم كه، رژيم نباشد بس است ديگر؛ استقلال باشد بس است؛ آزادى باشد بس است. نخير، مسئله اين نيست. ما همه این‌ها را فداى انسان مى‏ كنيم. ما انسان مى‏ خواهيم. همه فداى انسان. انسان وقتى درست بشود، همه چيز درست مى‏ شود.» (58/3/16- ج 8 - ص 66 )

@babaee_ehsan
🔴 ژن سربالا!

مشکل همه آقازاده های لوس و پر ادعا از آقاها شروع می شود؛ وقتی که فراموش می کنند، که بوده اند و کجا بوده اند و با چه کسانی و از چه مسیری تا اینجا آمده اند؟

بین آقا زاده ها هم تفاوت وجود دارد. بعضی آقازاده ها، دوران گمنامی باباها را دیده اند و بعضی از اول آقازاده به دنیا آمده اند؛ از اول بابای خود را آن بالا بالاها دیده اند. این دسته دوم بیشتر محتاج مراقبت هستند. بی دلیل نیست که اینها آویزان باباهای خود هستند.

این مسوولیت باباهاست که گاهی دستشان را بگیرند و خیابان ولیعصر را تا انتهای جنوبی آن طی کنند. گاهی باید با این بچه ها صحبت کرد، از کودکان کار، از آنها که زباله گردی می کنند، از حاشیه نشین ها، از دروازه غار، از هرندی. چه اشکالی دارد، گاهی هم باید سوار قطار مترو شد. بعضی صحنه ها را فقط آنجا می توان دید. حیف است از اینهمه فقر و سیاهی، از اینهمه امکانات تربیتی برای آدم شدن آقازاده ها استفاده نشود!

سال ها قبل، یکی از بچه های محل در آزمون شهرستانی المپیاد ریاضی مقام آورده بود. دبیرستان الزام کرده بود که باید در کلاس تقویتی شرکت کند و باید هزینه کلاس را هم پرداخت کند. نتوانست و اسمش خط خورد. به همین راحتی! آن زمان هیچکس سراغی از ژن خوب و بد نگرفت!

@babaee_ehsan
🔴 هزینه های کناره گیری از گفتگو

«تکثر دیدگاه های فقهی» همانقدر که می تواند در یافتن راه حل ها برای عبور از چالش ها راهگشا باشد و تصویری کارآمد از فقه ارائه کند، در مقابل، نادیده گرفتن این تکثر و انکار آن نیز می تواند تصویری غیر واقعی، ناکارآمد و پردافعه از فقه ارائه نماید. رسانه های جمعی در انعکاس این تکثر فقهی یا انکار آن نقش مهمی دارند.

تضارب آرا و گفتگو بین صاحبان دیدگاه های مختلف می تواند مانع از آن شود که دین و فقه تنها در قالب یک نظر فقهی معرفی شود. متأسفانه نه تنها گفتگو بین فقها را پیش روی افکار عمومی شاهد نیستیم، گفتگو و تبادل نظر بین دانش آموختگان حوزه و دانشگاه و مدیران اجرایی را هم نمی بینیم. فقدان گفتگو و تبادل نظر به اهل دانش فقه هم ضرر می زند؛ چرا که بسیاری از اختلاف نظرها به موضوع شناسی بر می گردد و نه لزوما به استنباط صحیح حکم.

بی اعتنایی به گفتگو درباره چالش هایی که جزء مسأله های جامعه است، کارآمدی رسانه ها را نیز با دشواری مواجه می سازد. سهمی از عدم جذابیت صدا و سیما و از دست دادن مخاطب به نادیده گرفتن چالش ها و نیز عدم استفاده از قالب گفتگو برمی گردد. موضوعات زیادی را می توان سراغ گرفت که ذهن و عمل جامعه را به خود مشغول می کند اما صدا و سیما از کنار آن با بی اعتنایی عبور می کند. نسبت موسیقی و فقه، حضور زنان در ورزشگاه ها، آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان، لوازم حضور عموم مردم در عرصه امر به معروف و نهی از منکر، حدود و اقتضائات حریم خصوصی، برخی از چالش هاست که در غیاب بحث و بررسی و گفتگوهای اجتماعی، نوبت به عمل می رسد.

در غیاب گفتگو، جامعه فرصت مهمی را برای تمرین گفتگو و لمس پیچیدگی های حل چالش ها از دست می دهد؛ راه حل ها در جامعه درونی و نهادینه شدن نمی شود؛ صاحبان فضیلت از مدعیان کم بهره باز شناخته نمی شوند.

@babaee_ehsan
🔴 ما و راه ناتمام امام

دهم دی ماه سال67، امام خمینی در نامه ای به فهرستی طولانی از مسائل فقهی اشاره می کند و حل و تحلیل آنها را نیازمند اجتهاد مستمر می داند. مرور بر این نامه و فهرست یاد شده در آن از یکسو از امتیاز آگاهی و اشراف امام به مسأله های پیش رو حکایت می کند و از سوی دیگر، به خوبی از این نگاه امام خبر می دهد که ما با راهی پیموده نشده و ناتمام مواجه هستیم.

وقتی شخص امام که بنیانگذار نظام بود و خود از برجستگان فقاهت محسوب می شد، از «نمی دانم» های «نظام» سخن می گوید و ضرورت باز بودن باب اجتهاد را یادآوری می کند، انکار چالش های نظری و عملی یا بی اعتنایی به آن غیر قابل دفاع است.

🔶 صحیفه امام،ج21،ص176، 67/10/10 :

🔷 كتابهاى فقهاى بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقه ‏ها و برداشت ها در زمينه‏ هاى مختلف نظامى، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى، تا آنجا كه در مسائلى كه ادعاى اجماع شده است قول و يا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممكن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخباري ها و اصولي ها بگذريم.

🔷 از آنجا كه در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در كتابهاى علمى آن هم عربى ضبط مى‏ گرديد، قهراً توده‏ هاى مردم از آن بي خبر بودند و اگر با خبر هم مى‏ شدند، تعقيب اين مسائل برايشان جاذبه‏ اى نداشت. حال آيا مى ‏توان تصور نمود كه چون فقها با يكديگر اختلاف نظر داشته ‏اند- نعوذ باللَّه- خلاف حق و خلاف دين خدا عمل كرده ‏اند؟ هر گز. اما امروز با كمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرف هاى فقها و صاحبنظران به راديو و تلويزيون و روزنامه ‏ها كشيده شده است، چرا كه نياز عملى به اين بحثها و مسائل است؛ مثلًا در مسئله مالكيت و محدوده آن، در مسئله زمين و تقسيم ‏بندى آن، در انفال و ثروتهاى عمومى، در مسائل پيچيده پول و ارز و بانكدارى، در ماليات، در تجارت داخلى و خارجى در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و ديات، در قوانين مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم؛ چون عكاسى، نقاشى، مجسمه ‏سازى، موسيقى، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره. در حفظ محيط زيست و سالم‏ سازى طبيعت و جلوگيرى از قطع درختها حتى در منازل و املاك اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگيرى از مواليد در صورت ضرورت و يا تعيين فواصل در مواليد، در حل معضلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسانهاى ديگر، در مسئله معادن زيرزمينى و رو زمينى و ملى، تغيير موضوعات حرام و حلال و توسيع و تضييق بعضى از احكام در ازمنه و امكنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بين المللى و تطبيق آن با احكام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غير اسلامى، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك، چگونگى انجام فرايض در سِير هوايى و فضايى و حركت بر خلاف جهت حركت زمين يا موافق آن با سرعتى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى كردن جاذبه زمين و مهمتر از همه اينها، ترسيم و تعيين حاكميت ولايت فقيه در حكومت و جامعه كه همه اينها گوشه‏ اى از هزاران مسئله مورد ابتلاى مردم و حكومت است كه فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث كرده‏ اند و نظراتشان با يكديگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است، فقها امروز بايد براى آن فكرى بنمايند.

🔷 لذا در حكومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مى‏ كند كه نظرات اجتهادى- فقهى در زمينه‏ هاى مختلف و لو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد؛ ولى مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ‏ريزى كند كه وحدت رويّه و عمل ضرورى است.

@babaee_ehsan
🔴 حیف از خاک!
اگر جریان اصولگرایی با رانت گره خورده است، جریان اصلاحات هم در بند اشرافیت است. اظهار تعفّن های اخیر پسر عارف و پسر موسوی لاری هم چیز جدایی نیست؛ اشرافیتی که به ویژه از روابط در هم و برهم خانوادگی، تغذیه می کند و نیز از سوابقی که به برکت انقلاب فراهم آمده است.

اولیای اصلاح طلبی که اگر آنها را از مردمی که هر از چند گاه از ترس قبیله مقابل، آنها را بر مسند رأی می نشانند منها کنیم، عددی نیستند؛ به آقا زاده های خود نتوانستند ادب بیاموزند، بلکه حتی ظاهر سازی را هم! چه خوب می شود اگر یک بار دیگر حضرت عارف خود را در معرض رأی مردم قرار دهد و نیز موسوی لاری اگر جسارت داشته باشد.

اولیای اصلاح طلبان، همان ها که مردم، مردم تکرار می کنند از شرم، از تعجب، حرف نمی زنند؛ در گوش هم حرف می زنند شاید به این خاطر که این همه بی ادبی را تا الان از این فاصله، در آینه ندیده بودند.

@babaee_ehsan
🔴 احمدی نژاد و تغییر در قُرب و بُعد از قدرت

همه آنها که سال 84 احمدی نژاد را همراهی کردند یک سرنوشت پیدا نکردند. بعضی از قدرت دور افتادند و برخی نیز همچنان جایگاه خود را دارند.

تجربه چهاردهه گذشته به خوبی نشان داد که دوری از قدرت و تغییر در جایگاه ها در تغییر در نوع نگاه به مسائل مؤثر است.سهم عمده ای از تغییرات در شخصیت هایی مانند هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و نیز جریان چپ دهه شصت، ناشی از تغییر در جایگاه و دور افتادن از قدرت و مزایای آن بوده است.

از جمله وجوه مشترک همه آنها که از قدرت دور افتادند، توجه به موضوعاتی مانند آزادی، امکان مشارکت سیاسی، شفافیت و قانونمداری به ویژه در عرصه فعالیت قوه قضائیه است.

نامه و واکنش اخیر احمدی نژاد به بازداشت حمید بقایی تا الان آخرین نمونه از همین سنخ تغییر لحن ها و بلکه تغییر نگاه هاست که به دلیل دور افتادن از قدرت اتفاق افتاده است.

این یک نقطه ضعف برای نظام جمهوری اسلامی محسوب می شود اگر قرب و بعد افراد نسبت به برخی اصول و ارزش ها با قرب و بعد آنها به قدرت تنظیم شود.

از این منظر نه آزادیخواهی های موسمی چندان اصالت دارد و نه سکوت های محافظه کارانه ،اصولگرایانه است. جامعه و حکومت خوب، اصولی دارد که پایبندی به آن نباید ربطی به قرب و بعد از قدرت داشته باشد. این همان واقعیتی است که در نهایت قداست قدرت را صیانت می کند یا آن را بر باد میدهد.

@babaee_ehsan