#شهوت_دیده_شدن
این روزها زلزله آمده و بخشی از مردم کشورمان غم سنگینی بر دل دارند. این درد به یک طرف درد بزرگ تر عکس هایی است که با به خاک نشستگان می گیریم و در صفحات فضای مجازیمان حک می کنیم. این مساله هم تنها به هنرمندانمان ختم نمی شود و دامن سیاستمدارانمان هم به این روش ناراحت کننده آلوده شده است.
این رویکرد تنها مختص به این ماجرا هم نمی شود و دیدیم در ویرانی پلاسکو چطور عده ای مثل بازدید از یک موزه راهی محل حادثه شدند و وعده دادند و .... اما هنوز حقوق این افراد آنچنان که باید اعاده نشده است.
انسان از هر طرف به ماجرای زلزله کرمانشاه نگاه کند دردش می گیرد. مثل خود #درد که از هر طرف بخوانی درد است.
کاش چند هفته هیچ کس هیچ حرفی نمی زد. هیچ عکسی منتشر نمی شد و هیچ دوربین و رسانه ای در کار نبود تا عیار افراد مشخص شود. تا ببینیم واقعا کدام بازیگری می رود به منطقه زلزله زده. تا ببینیم کدام مقام مسوولی به دیدن مردم مصیبت دیده می رود.
شهوت دیده شدن چیز عجیبی است. آقا و خانم #سلبریتی اعم از هنری و سیاسی، برای ما الگو باشید. حتی اگر رسانه خواست حضورتان را ثبت کند، شما نگذارید. بگذارید مردم فکر کنند برای خاطر خودشان رفته اید نه برای گرفتن عکس و دیده شدن بیشتر.
#معصومه_نصیری
#مدرس_سواد_رسانه
#سلبریتی
@asrehooshmandi
این روزها زلزله آمده و بخشی از مردم کشورمان غم سنگینی بر دل دارند. این درد به یک طرف درد بزرگ تر عکس هایی است که با به خاک نشستگان می گیریم و در صفحات فضای مجازیمان حک می کنیم. این مساله هم تنها به هنرمندانمان ختم نمی شود و دامن سیاستمدارانمان هم به این روش ناراحت کننده آلوده شده است.
این رویکرد تنها مختص به این ماجرا هم نمی شود و دیدیم در ویرانی پلاسکو چطور عده ای مثل بازدید از یک موزه راهی محل حادثه شدند و وعده دادند و .... اما هنوز حقوق این افراد آنچنان که باید اعاده نشده است.
انسان از هر طرف به ماجرای زلزله کرمانشاه نگاه کند دردش می گیرد. مثل خود #درد که از هر طرف بخوانی درد است.
کاش چند هفته هیچ کس هیچ حرفی نمی زد. هیچ عکسی منتشر نمی شد و هیچ دوربین و رسانه ای در کار نبود تا عیار افراد مشخص شود. تا ببینیم واقعا کدام بازیگری می رود به منطقه زلزله زده. تا ببینیم کدام مقام مسوولی به دیدن مردم مصیبت دیده می رود.
شهوت دیده شدن چیز عجیبی است. آقا و خانم #سلبریتی اعم از هنری و سیاسی، برای ما الگو باشید. حتی اگر رسانه خواست حضورتان را ثبت کند، شما نگذارید. بگذارید مردم فکر کنند برای خاطر خودشان رفته اید نه برای گرفتن عکس و دیده شدن بیشتر.
#معصومه_نصیری
#مدرس_سواد_رسانه
#سلبریتی
@asrehooshmandi
Forwarded from كميل خجسته
مکانیسم حبابسازی
روزگاری که در رسانههای جمهوری اسلامی روی عدد بالا و پایین #سانتریفیوژها و میزان غنیسازی بحث میشد تا #افکارعمومی برای حفظ دستاوردهای #هستهای همراه بشود؛ امریکاییها برای همراهسازی افکار عمومی کار دیگری را انجام دادند. یک نمونۀ آن این بود که ابتدا #راکتورتهران را تحریم کردند. اینجوری واردات اورانیوم برای شیمی درمانی #بیماران_سرطانی به ایران ممنوع شد. با این کار بخشی از جامعۀ ایران که خودشان یا نزدیکانشان درگیر این موضوع بودند با این تصویر روبرو شدند که در حالیکه آنها #درد میکشند؛ علاقمندان به حفظ #استقلال کشور در رسانه روی تعداد سانتریفیوژ بحث میکنند. درد را امریکاییها ایجاد کرده بودند اما رسانه جایی رفته بود که امریکاییها میخواستند. چرا که مردم در این کارزار رسانهای با این چالش روبرو میشدند که چند تکه فلز و... چه ارزشی در مقابل درد نزدیکانشان دارد؟
اما واقعیت این بود که ایران همان زمان با علم و رشادت دانشمندان هستهای پروژۀ راکتور تهران را کلید زد و توانست در زمان کوتاهی به فناوری غنیسازی برسد و بتواند مردم خودش را از درد برهاند. هر چند این وسط، یک اتفاق کوچک! افتاد. امریکاییها سرتیم این پروژۀ غنیسازی را ترور کردند. نامش را همۀ ما بارها به نیکی شنیدهایم: شهید شهریاری. امریکاییها اراده کرده بودند تا این درد در جامعۀ ایرانی بماند و برای آن حتی دانشمند هستهای را هم ترور کردند؛ هر چند موفق نشدند و شاگردان شهریاری داروها را به مردم رساندند.
آنها طراحی رسانهای دو سویهای کرده بودند: از یکسو میخواستند با #تحریم در جامعه درد ایجاد کنند و از سوی دیگر با تمرکز روی آن درد و بردن بحث #تبلیغاتی روی سانتریفیوژها در افکار عمومی درد را تحریک کنند که این فلزها مهم هستند یا درد ما؟! که واقعیت این بود که همین فلزها روی دیگر #رفع_درد_مردم بود و جمهوری اسلامی برای رفع آن درد حتی شهیدی مثل شهریاری را تقدیم کرد.
در واقع امریکاییها:
1. برای هدفشان بر روی #احساس و درک ایرانیها متمرکز هستند. در دورۀ اوباما و ترامپ نقطۀ کانونی فعالیتشان ایجاد و تحریک درد بود و در دورۀ جدید بر روی سیاهدیدن آینده متمرکز هستند. احساس بعد از اقناع است. امریکاییها آنجا را هدف قرار دادهاند.
2. رسانه برای آنها بازیگر دوم است. ابتدا طراحی عملیاتی متمرکز صورت میگیرد. در دورۀ اوباما این موضوع متمرکز در وزارت خزانهداری بود و ترامپ میز ایران و برایان هوک را مسئول پروژه بود. برای خنثیسازی این جنگِ تبلیغاتی-شناختی کانون فرماندهی متمرکز درون دولت ایران نیاز است.
روزگاری که در رسانههای جمهوری اسلامی روی عدد بالا و پایین #سانتریفیوژها و میزان غنیسازی بحث میشد تا #افکارعمومی برای حفظ دستاوردهای #هستهای همراه بشود؛ امریکاییها برای همراهسازی افکار عمومی کار دیگری را انجام دادند. یک نمونۀ آن این بود که ابتدا #راکتورتهران را تحریم کردند. اینجوری واردات اورانیوم برای شیمی درمانی #بیماران_سرطانی به ایران ممنوع شد. با این کار بخشی از جامعۀ ایران که خودشان یا نزدیکانشان درگیر این موضوع بودند با این تصویر روبرو شدند که در حالیکه آنها #درد میکشند؛ علاقمندان به حفظ #استقلال کشور در رسانه روی تعداد سانتریفیوژ بحث میکنند. درد را امریکاییها ایجاد کرده بودند اما رسانه جایی رفته بود که امریکاییها میخواستند. چرا که مردم در این کارزار رسانهای با این چالش روبرو میشدند که چند تکه فلز و... چه ارزشی در مقابل درد نزدیکانشان دارد؟
اما واقعیت این بود که ایران همان زمان با علم و رشادت دانشمندان هستهای پروژۀ راکتور تهران را کلید زد و توانست در زمان کوتاهی به فناوری غنیسازی برسد و بتواند مردم خودش را از درد برهاند. هر چند این وسط، یک اتفاق کوچک! افتاد. امریکاییها سرتیم این پروژۀ غنیسازی را ترور کردند. نامش را همۀ ما بارها به نیکی شنیدهایم: شهید شهریاری. امریکاییها اراده کرده بودند تا این درد در جامعۀ ایرانی بماند و برای آن حتی دانشمند هستهای را هم ترور کردند؛ هر چند موفق نشدند و شاگردان شهریاری داروها را به مردم رساندند.
آنها طراحی رسانهای دو سویهای کرده بودند: از یکسو میخواستند با #تحریم در جامعه درد ایجاد کنند و از سوی دیگر با تمرکز روی آن درد و بردن بحث #تبلیغاتی روی سانتریفیوژها در افکار عمومی درد را تحریک کنند که این فلزها مهم هستند یا درد ما؟! که واقعیت این بود که همین فلزها روی دیگر #رفع_درد_مردم بود و جمهوری اسلامی برای رفع آن درد حتی شهیدی مثل شهریاری را تقدیم کرد.
در واقع امریکاییها:
1. برای هدفشان بر روی #احساس و درک ایرانیها متمرکز هستند. در دورۀ اوباما و ترامپ نقطۀ کانونی فعالیتشان ایجاد و تحریک درد بود و در دورۀ جدید بر روی سیاهدیدن آینده متمرکز هستند. احساس بعد از اقناع است. امریکاییها آنجا را هدف قرار دادهاند.
2. رسانه برای آنها بازیگر دوم است. ابتدا طراحی عملیاتی متمرکز صورت میگیرد. در دورۀ اوباما این موضوع متمرکز در وزارت خزانهداری بود و ترامپ میز ایران و برایان هوک را مسئول پروژه بود. برای خنثیسازی این جنگِ تبلیغاتی-شناختی کانون فرماندهی متمرکز درون دولت ایران نیاز است.