Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
⭕️ #یادداشت
🖋 #معصومه_نصیری / مدرس سواد رسانه
ما و #سواد_رسانهای
روزی را تصور کنید که دیگر تنها عده ای خاص امکان مشاهده مهمترین مسابقه فوتبال از جایگاه معروف ترین ورزشگاه دنیا را ندارند و هر یک از ما با زدن یک عینک بر چشم به راحتی و با همان وضوح می توانیم مسابقه را از همان جایگاه تماشا کنیم.
یا چرا راه دور برویم. روزی را تصور کنید که دیگر نگران روشن ماندن اجاق گاز و یا باز ماندن در یخچال یا هر یک از وسایل منزلتان نیستید و اشیا هم با شما در ارتباط خواهند بود و هرگونه مشکلی را برای شما پیامک می کنند و شما از راه دور آن مشکل را با ارسال پیام و دستور، کنترل می کنید.
در عصر رسانه و عصری که تکنولوژی ها به سرعت در حال توسعه هستند، ما باید به عنوان شهروندان هوشمند خود و نسل آینده مان را برای زندگی در چنین فضایی آماده کنیم. باید مخاطبانی رشد یابند که از ریز تا درشت فضای دیجیتالی و رسانه ای شده را درک کرده و بتوانند در آن فضا دقیق ترین کارکرد را داشته باشند.
ما هنوز در مراحل نخست این دوران هستیم و هنوز بزرگترین دغدغه ما و مسوولانمان تلگرام و فیلتر کردن یا نکردن آن است و در این در حالی است که دنیا سالهای سال است از این مرحله با اتخاذ استراتژی های ایجابی و نه سلبی، عبور کرده است و جنس مشکلاتشان در این عرصه با ما متفاوت است.
آنها بیش از نیم قرن است که اقدام به آموزش سیستماتیک در حوزه نحوه مواجه با رسانه ها و ابزارهای آن پرداخته اند و توانمندسازی شهروندانشان را از دوران پیش دبستانی آغاز کرده اند تا با تقویت مهارتهای تفکری اعم از انتقادی و سنجشگرانه اندیشی، خسارتهای ناشی از زندگی در عضر تکنولوژی و رسانه را به حداقل برسانند. البته آموزش یک بال و وضع قوانین متناسب بال دیگر آن است که هر دو در کنار هم می تواند پروازی ایمن برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
سواد رسانه ای به ما نحوه مواجه هوشمندانه و در عین حال نقادانه با انبوده پیام های رسانه ای را می دهد و مهارتهای تشخیص سره از ناسره را در حجم غیرقابل کنترل و پیش بینی نشده پیام های رسانه ای می دهد. در روزگاری که تنها با یک برش ساده عکس می تواند مفاهیمی متضاد به مخاطب ارائه داد و یا با دستکاری های بسیار دقیق و با ظرافت سخنان فرد در حال سخنرانی را نیز تغییر داد، تنها کسانی که آموزش های لازم را دیده باشند می دانند با چه شیوه هایی می توانند در دام دروغ های رسانه ای قرار نگرفته و راحت تر متوجه مغالطه ها شوند.
در حوزه سواد رسانه ای مخاطبان باید در مواجه با هر پیام رسانه ای از خود این پنج سوال کلیدی سواد رسانهای را بپرسند که:
سازنده این پیام کیست؟ برای جلب توجه مخاطب از چه فنون خلاقانهای استفاده شده است؟ چطور درک دیگران از یک پیام، با درک من متفاوت است؟ از یک پیام چه ارزش ها، سبک زندگی، و عقایدی حذف یا به آن اضافه شدهاند؟ و چرا این پیام ارسال میشود؟
بعد از پاسخگویی به این سوالات باید با پنج مفهوم بنیادین در حوزه سواد رسانه ای آشنا شود.
بر اساس این پنج مفهوم باید بدانیم همه پیام های رسانهای «طراحی شدهاند». همه پیام های رسانهای با استفاده از زبان خلاقانهای که قوانین خاصی دارد طراحی شدهاند. افراد مختلف از یک پیام واحد، درک متفاوتی دارند. رسانه، در دل خود حامل ارزش ها و عقاید خاصی است و در نهایت بیشتر پیام های رسانهای برای کسب قدرت یا سود تنظیم شدهاند.
این اولین پله از نردبام سواد رسانه ایست. پله ای که بر مبنای تفکر انتقادی استوار است و مخاطب را به سمت مواجه نقادانه با رسانه ها و پیام هایشان می برد. سواد رسانه ای در تلاش است به ما بگوید قبل از بازنشر هر محتوا ابتدا پاسخ این سوالات را یافته و به تاثیرات پنهان و مستتر در آن محتوا دقت کرده و سپس اقدام به نشر آن کنید.
آنچه لازم است بدانیم و باید برای آن چاره اندیشی کنیم این است که جهان به سرعت در حال حرکت و پیشرفت در حوزه های مختلف است و اینکه ما هنوز پایمان را روی اولین پله این مسیر نگذاشته ایم یعنی زنگ خطر. زنگ خطری که اگر نشنیده گرفته شود با خسارات جبران ناپذیری خودنمایی خواهد کرد. زنگ خطری که حاصلی جز تغییرات عمیق سبک زندگی و رفتاری ما نخواهد داشت.
شکاف ناشی از ناآگاهی و عدم تلاش برای آگاه شدن درآینده ما را با نسلی ماشینی و بی احساس مواجه خواهد کرد که نحوه مواجه شان با همه مقوله ها سطحی و کم عمق خواهد بود.
یادگیری سواد رسانه ای این روزها از نان شب هم واجب تر است و باید برای آموزش آن در هر شهر و منطقه ای تمهیدات جدی اندیشید.
همگی در فراگیر شدن نهضت سواد رسانه ای در کنار هم باشیم.
👇
@cm_magazine
🖋 #معصومه_نصیری / مدرس سواد رسانه
ما و #سواد_رسانهای
روزی را تصور کنید که دیگر تنها عده ای خاص امکان مشاهده مهمترین مسابقه فوتبال از جایگاه معروف ترین ورزشگاه دنیا را ندارند و هر یک از ما با زدن یک عینک بر چشم به راحتی و با همان وضوح می توانیم مسابقه را از همان جایگاه تماشا کنیم.
یا چرا راه دور برویم. روزی را تصور کنید که دیگر نگران روشن ماندن اجاق گاز و یا باز ماندن در یخچال یا هر یک از وسایل منزلتان نیستید و اشیا هم با شما در ارتباط خواهند بود و هرگونه مشکلی را برای شما پیامک می کنند و شما از راه دور آن مشکل را با ارسال پیام و دستور، کنترل می کنید.
در عصر رسانه و عصری که تکنولوژی ها به سرعت در حال توسعه هستند، ما باید به عنوان شهروندان هوشمند خود و نسل آینده مان را برای زندگی در چنین فضایی آماده کنیم. باید مخاطبانی رشد یابند که از ریز تا درشت فضای دیجیتالی و رسانه ای شده را درک کرده و بتوانند در آن فضا دقیق ترین کارکرد را داشته باشند.
ما هنوز در مراحل نخست این دوران هستیم و هنوز بزرگترین دغدغه ما و مسوولانمان تلگرام و فیلتر کردن یا نکردن آن است و در این در حالی است که دنیا سالهای سال است از این مرحله با اتخاذ استراتژی های ایجابی و نه سلبی، عبور کرده است و جنس مشکلاتشان در این عرصه با ما متفاوت است.
آنها بیش از نیم قرن است که اقدام به آموزش سیستماتیک در حوزه نحوه مواجه با رسانه ها و ابزارهای آن پرداخته اند و توانمندسازی شهروندانشان را از دوران پیش دبستانی آغاز کرده اند تا با تقویت مهارتهای تفکری اعم از انتقادی و سنجشگرانه اندیشی، خسارتهای ناشی از زندگی در عضر تکنولوژی و رسانه را به حداقل برسانند. البته آموزش یک بال و وضع قوانین متناسب بال دیگر آن است که هر دو در کنار هم می تواند پروازی ایمن برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
سواد رسانه ای به ما نحوه مواجه هوشمندانه و در عین حال نقادانه با انبوده پیام های رسانه ای را می دهد و مهارتهای تشخیص سره از ناسره را در حجم غیرقابل کنترل و پیش بینی نشده پیام های رسانه ای می دهد. در روزگاری که تنها با یک برش ساده عکس می تواند مفاهیمی متضاد به مخاطب ارائه داد و یا با دستکاری های بسیار دقیق و با ظرافت سخنان فرد در حال سخنرانی را نیز تغییر داد، تنها کسانی که آموزش های لازم را دیده باشند می دانند با چه شیوه هایی می توانند در دام دروغ های رسانه ای قرار نگرفته و راحت تر متوجه مغالطه ها شوند.
در حوزه سواد رسانه ای مخاطبان باید در مواجه با هر پیام رسانه ای از خود این پنج سوال کلیدی سواد رسانهای را بپرسند که:
سازنده این پیام کیست؟ برای جلب توجه مخاطب از چه فنون خلاقانهای استفاده شده است؟ چطور درک دیگران از یک پیام، با درک من متفاوت است؟ از یک پیام چه ارزش ها، سبک زندگی، و عقایدی حذف یا به آن اضافه شدهاند؟ و چرا این پیام ارسال میشود؟
بعد از پاسخگویی به این سوالات باید با پنج مفهوم بنیادین در حوزه سواد رسانه ای آشنا شود.
بر اساس این پنج مفهوم باید بدانیم همه پیام های رسانهای «طراحی شدهاند». همه پیام های رسانهای با استفاده از زبان خلاقانهای که قوانین خاصی دارد طراحی شدهاند. افراد مختلف از یک پیام واحد، درک متفاوتی دارند. رسانه، در دل خود حامل ارزش ها و عقاید خاصی است و در نهایت بیشتر پیام های رسانهای برای کسب قدرت یا سود تنظیم شدهاند.
این اولین پله از نردبام سواد رسانه ایست. پله ای که بر مبنای تفکر انتقادی استوار است و مخاطب را به سمت مواجه نقادانه با رسانه ها و پیام هایشان می برد. سواد رسانه ای در تلاش است به ما بگوید قبل از بازنشر هر محتوا ابتدا پاسخ این سوالات را یافته و به تاثیرات پنهان و مستتر در آن محتوا دقت کرده و سپس اقدام به نشر آن کنید.
آنچه لازم است بدانیم و باید برای آن چاره اندیشی کنیم این است که جهان به سرعت در حال حرکت و پیشرفت در حوزه های مختلف است و اینکه ما هنوز پایمان را روی اولین پله این مسیر نگذاشته ایم یعنی زنگ خطر. زنگ خطری که اگر نشنیده گرفته شود با خسارات جبران ناپذیری خودنمایی خواهد کرد. زنگ خطری که حاصلی جز تغییرات عمیق سبک زندگی و رفتاری ما نخواهد داشت.
شکاف ناشی از ناآگاهی و عدم تلاش برای آگاه شدن درآینده ما را با نسلی ماشینی و بی احساس مواجه خواهد کرد که نحوه مواجه شان با همه مقوله ها سطحی و کم عمق خواهد بود.
یادگیری سواد رسانه ای این روزها از نان شب هم واجب تر است و باید برای آموزش آن در هر شهر و منطقه ای تمهیدات جدی اندیشید.
همگی در فراگیر شدن نهضت سواد رسانه ای در کنار هم باشیم.
👇
@cm_magazine
Forwarded from 2020
#یادداشت_رسانه
🔎چهارضلعی بحرانی فرهنگ در سونامی کرونا
رهآورد کرونا برای جامعه دینی ما چه بوده و شاخص سهام چه مقولاتی در بازار فرهنگی و تربیتی و تمدنی مان امکان سیر نزولی داشته و جای تامل جدی دارد؟ درواقع با سونامی کرونا چه شده ایم یا تبدیل به چه موجوداتی در حال شدن هستیم؟
#آموزش_ازهم_گسیخته
آموزش از مقولاتی است که خیلی واضح دچار ضعف و لاغری شده و مجازی شدن تعلیمات هم بدلیل #فقدان_پیوست_تربیتی و حضور معلمان و مربیانی صبور و دلسوز، گسستی جدی در تربیت یک مردم آموزش دیده و بافرهنگ می باشد.
#بحران_شخصیت_نمایشی
بدلیل وسعت زمانی که در اختیار عموم مردم برای حضور در فضای مجازی ایجاد شده، میل به دیده شدن و #خودشیفتگی بدلیل فقدان شاخص های هویت ساز و #مهارت_های_رسانه_ای، اوردوز نموده و ماحصل آن به تعبیر گافمن، شخصیت های نمایشی و کاریکاتوری است که در قالب لایوهای پرتعداد اینستاگرامی قابل مشاهده و ارزیابی است.
#معنویت_ازدست_رفته
موردسوم آسیب دیده در کش و قوص کرونایی، معنویت ازدست رفته می باشد. منبع و مرجع معنوی مردم ما، مساجد و هیئات و زیارتگاه هایی است که در کنار مدارس و آموزشگاه ها، مهرتعطیلی بر پیشانی شان خورده و جامعه ازین لحاظ نیز دچار فقدان جدی گشته و به نحیف شدن #تربیت_معنوی_الگوپایه با محوریت منابر و مساجد دچار شده است.
#فقدان_خودتعمیم_یافته
نکته چهارمی که عامل انسجام اجتماعی در جامعه دینی ما بوده و برخلاف دنیای مکانیکی و اتمیزه شده غربی، مقوله قدرت در سیستم ما را عینیت بخشیده و حمایت می کند، فرهنگِ خودِتعمیم یافته(انسان ایثارگر و درفکر همنوع) می باشد که با شرایطی که کرونا رقم زده و در صورت ادامه دار بودن قضیه، به #فردیت_لجام_گسیخته و سوبژکتیویسم مهارنشده تبدیل خواهد شد.
مفاهیم و معانی دیگری نیز قطعا مورد تهاجم جدی قرار گرفته اند و در مناسبات جدید بین المللی چه بسا تحولات جدی در معانی، سوژه ها،ساختارها و فراروایت ها صورت بگیرد که نیازمند #مساله_شناسی، چشم اندازنویسی و راهبردسازی است تا در رقابت تمدنی، #مزیت_های_رقابتی قابل توجهی بتوانیم برای عرضه جهانی داشته باشیم.
🖌علیرضامحمدلو
@andisheengelabi
🔎چهارضلعی بحرانی فرهنگ در سونامی کرونا
رهآورد کرونا برای جامعه دینی ما چه بوده و شاخص سهام چه مقولاتی در بازار فرهنگی و تربیتی و تمدنی مان امکان سیر نزولی داشته و جای تامل جدی دارد؟ درواقع با سونامی کرونا چه شده ایم یا تبدیل به چه موجوداتی در حال شدن هستیم؟
#آموزش_ازهم_گسیخته
آموزش از مقولاتی است که خیلی واضح دچار ضعف و لاغری شده و مجازی شدن تعلیمات هم بدلیل #فقدان_پیوست_تربیتی و حضور معلمان و مربیانی صبور و دلسوز، گسستی جدی در تربیت یک مردم آموزش دیده و بافرهنگ می باشد.
#بحران_شخصیت_نمایشی
بدلیل وسعت زمانی که در اختیار عموم مردم برای حضور در فضای مجازی ایجاد شده، میل به دیده شدن و #خودشیفتگی بدلیل فقدان شاخص های هویت ساز و #مهارت_های_رسانه_ای، اوردوز نموده و ماحصل آن به تعبیر گافمن، شخصیت های نمایشی و کاریکاتوری است که در قالب لایوهای پرتعداد اینستاگرامی قابل مشاهده و ارزیابی است.
#معنویت_ازدست_رفته
موردسوم آسیب دیده در کش و قوص کرونایی، معنویت ازدست رفته می باشد. منبع و مرجع معنوی مردم ما، مساجد و هیئات و زیارتگاه هایی است که در کنار مدارس و آموزشگاه ها، مهرتعطیلی بر پیشانی شان خورده و جامعه ازین لحاظ نیز دچار فقدان جدی گشته و به نحیف شدن #تربیت_معنوی_الگوپایه با محوریت منابر و مساجد دچار شده است.
#فقدان_خودتعمیم_یافته
نکته چهارمی که عامل انسجام اجتماعی در جامعه دینی ما بوده و برخلاف دنیای مکانیکی و اتمیزه شده غربی، مقوله قدرت در سیستم ما را عینیت بخشیده و حمایت می کند، فرهنگِ خودِتعمیم یافته(انسان ایثارگر و درفکر همنوع) می باشد که با شرایطی که کرونا رقم زده و در صورت ادامه دار بودن قضیه، به #فردیت_لجام_گسیخته و سوبژکتیویسم مهارنشده تبدیل خواهد شد.
مفاهیم و معانی دیگری نیز قطعا مورد تهاجم جدی قرار گرفته اند و در مناسبات جدید بین المللی چه بسا تحولات جدی در معانی، سوژه ها،ساختارها و فراروایت ها صورت بگیرد که نیازمند #مساله_شناسی، چشم اندازنویسی و راهبردسازی است تا در رقابت تمدنی، #مزیت_های_رقابتی قابل توجهی بتوانیم برای عرضه جهانی داشته باشیم.
🖌علیرضامحمدلو
@andisheengelabi
Forwarded from شهرآرانیوز
🖋کنکاش در توئیتریشدن
👤#یونس_شکرخواه، استاد ارتباطات:
🔸وقتی توئیتر در سال۲۰۰۶ آغازبهکار کرد، چیزی نبود جز یک وبلاگ مینیاتوری. تا پیش از بروز وبلاگها، این سایتها بودند که میداندار فضای اینترنت بودند.
🔸واحد سایتها صفحه بود و واحد وبلاگها پست. توئیتر که آمد، با همان واحد پست آمد، اما در قالب یک پست بسیار کوتاهتر؛ ۱۴۰کاراکتر.
🌍متن کامل این #یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://shahraranews.ir/0009du
@ShahraraNews
👤#یونس_شکرخواه، استاد ارتباطات:
🔸وقتی توئیتر در سال۲۰۰۶ آغازبهکار کرد، چیزی نبود جز یک وبلاگ مینیاتوری. تا پیش از بروز وبلاگها، این سایتها بودند که میداندار فضای اینترنت بودند.
🔸واحد سایتها صفحه بود و واحد وبلاگها پست. توئیتر که آمد، با همان واحد پست آمد، اما در قالب یک پست بسیار کوتاهتر؛ ۱۴۰کاراکتر.
🌍متن کامل این #یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://shahraranews.ir/0009du
@ShahraraNews