🔹کمپین مادران آمریکایی برای #تحریم انیمیشن Toy Story 4

🔰 موسسه «یک میلیون مادر» کمپینی برای تحریم انیمیشن Toy Story 4به راه انداخته است.دوازده هزار مادر آمریکایی تا به امروز، به این کمپین پیوسته و خواستار جلوگیری از پخش این انیمیشن شده اند.

◾️دلیل اعتراض مادران آمریکایی، نمایش یک کودک با دو مادر در بخشی از این انیمیشن است.این مادران برای جلوگیری از نمایش محتوای همجنسگرایانه به این کمپین پیوسته اند.

◾️ کمپانی والت دیزنی پیش از این، آثار مشابه دیگری در گذشته تولید و منتشر کرده که نشاندهنده نفوذ لابی همجنسگرایان در این کمپانی است.

♨️ارتقای سواد رسانه‌ای باید از خانواده آغاز شود. هدف کانال «سواد رسانه‌ای و خانواده» افزایش این مهارت است.

🌀به «سواد رسانه‌ای و خانواده» بپیوندید.👇

@reasne_khanevade

‍ 💢خودسوزی، هشتگ سازی و موج سواری رسانه ای

سحر خدایاری دختری که جلوی یکی از مجتمع های قضایی خودسوزی کرده بود، درگذشت. این اتفاق گرچه ابعاد قابل بررسی دارد اما دستمایه موج سواری رسانه‌ای برخی رسانه های سیاسی داخلی و خارجی، سیاسیون و ورزشکاران شده است.

شایعه سازی پیرامون این اتفاق مثل اینکه این دختر به شش ماه حبس محکوم شده بود و ... نیز در راستای تکمیل پازل رسانه ای است.

پیش از این بارها مطرح شده که هرگاه مثلث «سلبریتی»، «رسانه ها» و «سیاسیون داخلی و خارجی» روی موضوعی تمرکز کنند به این معناست که بناست افکار عمومی به نفع هدفی مشخص و تعیین شده، مدیریت شود.

موج رسانه ای یعنی حرکت آگاهانه روی امواج خبر باهدف هدایت فرآیند ایجاد شده به سمت و سوی خاص و تحت کنترل درآوردن پیامدها و آثار یک جریان یا بهره برداری از آن.

هشتگ سازی های از لحظه اعلام این خبر و بعد از آن مثل #دختر_آبی، #تا_نیاد_نمیرم، #تحریم_ورزشگاه، #ورزشگاه_صدهزارپسری، #بایکوت_سراسری و ... بیش از آنکه در راستای ابراز همدردی و طرح یک خواسته باشد، در راستای استفاده از رویداد جهت ایجاد اعتراض در قالب نافرمانی مدنی است.

قطعا این اتفاق تاثر برانگیز بوده و حضور در ورزشگاه خواسته بخشی از دختران جامعه است، اما اینکه عده ای بخواهند از آن در راستای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده کنند، مسأله ای است که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت.

#هشتگ_سازی، #کلیدواژه_ها، توئیت ها، دعوت به اعتراض ها و ... بازی در پازل #جنگ_رسانه‌ای دشمن است.

#معصومه_نصیری
#مدرس_سواد_رسانه_ای

@asrehooshmandi

⭕️ نگاهی به موج توییتری #تحریم_ورزش_ایران

⬅️در پی اجرای حکم «قصاص نفس» نوید افکاری به جرم قتل این روزها شاهد پیگیری روایت «فشار بر ایران با بهانه‌های مختلف» و هدایت هشتگ BanIRSports4Navid, #نوید_افکاری از سوی جریانات رسانه‌ای خارج از کشور و برخی گروه‌های خاص سیاسی با هدف فعال کردن تمام امکان‌ها جهت تنگ کردن عرصه بر ایران هستیم؛ هشتگی که موج تازه‌ای را در امتداد هشتگ قبلی یعنی #نوید_افکاری ایجاد کرده و در صدر توجه‌های داخلی و بین‌المللی قرار گرفته است.

📈طبق رصد دیتاک از بستر توییتر خیز این هشتگ البته از روز پیش از اعدام نوید افکاری آغاز شد و گزاره «کشتی‌گیر» بودن این فرد از هفته‌ها قبل‌تر در قالب برخی عبارات و جملات در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و ابتدا از سکوی بی بی سی مطرح و سپس توسط رادیو فردا به نقطه اوج خود یعنی اصابت با افکار عمومی رسید. از دو هفته پیش از اجرای حکم نوید افکاری در کنار روایت سازی‌های رسانه‌ای و ایجاد جریانات تحریف که اتفاقا ۵۷۴۶۵ توئیت با این هشتگ منتشر شده است، سعی در ایجاد دوگانه‌ها، قطبی‌سازی‌ها و انحراف افکار عمومی از موضوع اصلی به موضوعات فرعی آن‌هم با توسل به عناوین و گزاره‌های تحریک‌کننده احساسات بودیم.

🗓نوید افکاری از روز ۲۱ شهریور ماه یعنی یک روز پیش از قصاص، دیگر یک هشتگ صرف و تلاش برای فراری دادن مجرم از مجازات نبود، این هشتگ در پازل رسانه‌ای تنظیم شده تنها حکم پله نخست برای پیگیری سایر سناریوها از جمله در ابتدا تحریم کشتی ایران، بعد تحریم ورزش ایران، فشار بر دستگاه سیاست خارجی کشور دنبال شد و امروز، همان سکوی ابتدایی مطرح کننده نجات کشتی‌گیر ایرانی، پا را فراتر گذاشته و مروج، تهییج کننده و تشویق‌کننده مردم به اقدام علیه کشور شده است.

🔹این روایت یا توسل به تکنیک‌های رسانه‌ای و طرح شبهاتی تحریک‌کننده و اساسا در پاره‌ای موارد غیرقابل راستی آزمایی و طرح نکاتی تحریف شده که قابل برداشت چندگونه از سوی افکار عمومی هستند، با شفافیت در راستای تهدید و تحدید هر چه بیشتر علیه ایران اقدام می‌کند.

🔹اما نکته جالب توجه اینکه علی‌رغم برخی هم‌نوایی‌های داخلی با هشتگ #اعدام_نکنید، هشتگ تحریم ورزش ایران در فضای شبکه‌های اجتماعی با همراهی داخلی مواجه نشد. این نکته حائز اهمیت است که این عدم همنوایی نشانگر اعتراض و انتقاد به یک حکم و عدم مشارکت با اقدام علیه کشور و هویت ایرانی است. نکته‌ای که پیام دقیقی برای خارج از مرزها داشته و در عین حال به مسوولان گوشزد می‌کند می‌توان با عنایت به همین نکته مهم و دمیدن بر روح ملی‌گرایی، میدان نبرد را به نفع خود تغییر داد.

🔹در تبیین و تشریح گزاره‌ها با عنایت به داده‌کاوی‌ها، رسیدن به راهکار یا شناسایی زنجیره موج‌ها، در ترسیم نقشه راه مبتنی بر واقعیات تاثیر قابل‌توجهی دارد.

📊 اما داده‌ها و اطلاعات چه می‌گویند؟
بر اساس بررسی‌ها این موج موضوعی که براساس ۹۴۷ پست در ساعت صورت گرفته است، توسط ۳۹.۱ هزار کاربر پیگیری شده و تعداد توئیت‌های منتشر شده در این زمینه در بازه زمانی ۱۳ الی ۲۳ شهریور ۳۱۸٫۳ هزار توئیت بوده است که ۲۸۸٫۵ هزار کاربر با ریتوئیت کردن محتواها، با آن همراهی کرده‌اند، همچنین این موضوع در قالب ۸۴۴٫۲ هزار لایک نیز همراهی شده است.

📈 نقطه اوج استقبال و توجه کاربران از این موضوع مربوط به بازه زمانی ۲۱ الی ۲۳ شهریور ماه بوده است. یعنی این موج فارغ از اینکه پیشتر به‌صورت گذرا مطرح شده بود، اما از روز پیش از اجرای حکم نوید افکاری آغاز و تا روز پس از اجرای حکم در صدر توجه فضای توئیتر بوده است.

🔹در این زمینه هشتگ BanIRSports4Navid با ۱۰۰۵۴۷ توئیت، جریان تحریف با ۵۷۴۶۵، نوید افکاری با ۴۰۳۶۲ و NavidAFkari با ۷۰۶۲ توئیت پنج هشتگ مورد توجه فضای توئیتر بوده است.

🔹بررسی نشان می‌دهد در کنار این هشتگ ها، استفاده از عناوینی همچون «ورزشکار ایرانی»، «اعدام ورزش ایران»، «اعدام جهان پهلوان ایرانی»، «پهلوان ایرانی را بی‌گناه کشتند» و ...موجب برانگیختگی احساسات شده است که البته مخاطب داخلی با روندپژوهی داده‌ها و هشتگ های پیشین در همین رابطه، با این جریان رسانه‌ای همراهی نکرده است.

🔹رویه رسانه‌ای موجود و تحریم ورزش ایران به‌عنوان پله دوم برای نیل به کلان روایت ناکارآمدسازی ایران، یکی از روش‌هایی است که در عملیات روانی #حرکت_از_پله‌دوم محسوب می‌شود؛ یعنی بیان واقعه از میانه ماجرا؛ شروع روایت از یک واقعه بدون بیان ریشه و رعایت سلسله علت و معلولی آن. تحریف واقعیت و طرح گزاره‌های فرضی ذهنی و تمسک به کانال انحرافی برای گمراه‌سازی مخاطب.

✍🏻به قلم #معصومه_نصیری، کارشناس و مدرس سواد رسانه‌ای

Telegram

مکانیسم حباب‌سازی
روزگاری که در رسانه‌های جمهوری اسلامی روی عدد بالا و پایین #سانتریفیوژها و میزان غنی‌سازی بحث می‌شد تا #افکارعمومی برای حفظ دستاوردهای #هسته‌ای همراه بشود؛ امریکایی‌ها برای همراه‌سازی افکار عمومی کار دیگری را انجام دادند. یک نمونۀ آن این بود که ابتدا #راکتورتهران را تحریم کردند. اینجوری واردات اورانیوم برای شیمی‌ درمانی #بیماران_سرطانی به ایران ممنوع شد. با این کار بخشی از جامعۀ ایران که خودشان یا نزدیکانشان درگیر این موضوع بودند با این تصویر روبرو شدند که در حالی‌که آن‌ها #درد می‌کشند؛ علاقمندان به حفظ #استقلال کشور در رسانه روی تعداد سانتریفیوژ بحث می‌کنند. درد را امریکایی‌ها ایجاد کرده بودند اما رسانه جایی رفته بود که امریکایی‌ها می‌خواستند. چرا که مردم در این کارزار رسانه‌ای با این چالش روبرو می‌شدند که چند تکه فلز و... چه ارزشی در مقابل درد نزدیکانشان دارد؟
اما واقعیت این بود که ایران همان زمان با علم و رشادت دانشمندان هسته‌ای پروژۀ راکتور تهران را کلید زد و توانست در زمان کوتاهی به فناوری غنی‌سازی برسد و بتواند مردم خودش را از درد برهاند. هر چند این وسط، یک اتفاق کوچک! افتاد. امریکایی‌ها سرتیم این پروژۀ غنی‌سازی را ترور کردند. نامش را همۀ ما بارها به نیکی شنیده‌ایم: شهید شهریاری. امریکایی‌ها اراده کرده بودند تا این درد در جامعۀ ایرانی بماند و برای آن حتی دانشمند هسته‌ای را هم ترور کردند؛ هر چند موفق نشدند و شاگردان شهریاری داروها را به مردم رساندند.
آن‌ها طراحی رسانه‌ای دو سویه‌ای کرده بودند: از یک‌سو می‌خواستند با #تحریم در جامعه درد ایجاد کنند و از سوی دیگر با تمرکز روی آن درد و بردن بحث #تبلیغاتی روی سانتریفیوژها در افکار عمومی درد را تحریک کنند که این فلزها مهم هستند یا درد ما؟! که واقعیت این بود که همین فلزها روی دیگر #رفع_درد_مردم بود و جمهوری اسلامی برای رفع آن درد حتی شهیدی مثل شهریاری را تقدیم کرد.
در واقع امریکایی‌ها:
1. برای هدفشان بر روی #احساس و درک ایرانی‌ها متمرکز هستند. در دورۀ اوباما و ترامپ نقطۀ کانونی فعالیتشان ایجاد و تحریک درد بود و در دورۀ جدید بر روی سیاه‌دیدن آینده متمرکز هستند. احساس بعد از اقناع است. امریکایی‌ها آنجا را هدف قرار داده‌اند.
2. رسانه برای آن‌ها بازیگر دوم است. ابتدا طراحی عملیاتی متمرکز صورت می‌گیرد. در دورۀ اوباما این موضوع متمرکز در وزارت خزانه‌داری بود و ترامپ میز ایران و برایان هوک را مسئول پروژه بود. برای خنثی‌سازی این جنگِ تبلیغاتی‌-شناختی کانون فرماندهی متمرکز درون دولت ایران نیاز است.