ماهنامه اندیشه پویا
5.06K subscribers
660 photos
5 videos
7 files
114 links
Download Telegram
📍همزمان با خرداد ماهِ ۰۴، اولین شماره از اندیشه پویا در سال ۱۴۰۴ همین روزها منتشر می‌شود. ما در اندیشه پویا ۹۶، خواندنی‌های زیادی برای شما تدارک دیده‌ایم. برای پیش‌خرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان می‌توانید اقدام کنید و نسخه‌ی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیش‌خرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را برای ما ارسال کنید.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
🔥2
📍همزمان با خرداد ماهِ ۰۴، اولین شماره از اندیشه پویا در سال ۱۴۰۴ همین روزها منتشر می‌شود. ما در اندیشه پویا ۹۶، خواندنی‌های زیادی برای شما تدارک دیده‌ایم. برای پیش‌خرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان می‌توانید اقدام کنید و نسخه‌ی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیش‌خرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را برای ما ارسال کنید.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
🔥3
📍همزمان با خرداد ماهِ ۰۴، اولین شماره از اندیشه پویا در سال ۱۴۰۴ همین روزها منتشر می‌شود. ما در اندیشه پویا ۹۶، خواندنی‌های زیادی برای شما تدارک دیده‌ایم. برای پیش‌خرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان می‌توانید اقدام کنید و نسخه‌ی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیش‌خرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را برای ما ارسال کنید.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📍همزمان با خرداد ماهِ ۰۴، اولین شماره از اندیشه پویا در سال ۱۴۰۴ همین روزها منتشر می‌شود. ما در اندیشه پویا ۹۶، خواندنی‌های زیادی برای شما تدارک دیده‌ایم. برای پیش‌خرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان می‌توانید اقدام کنید و نسخه‌ی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیش‌خرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/برات‌اله صمدی‌راد‌)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را برای ما ارسال کنید.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
🙏3
📍گفت‌وگو با محمدحسین عادلی، رئیس بانک مرکزی در دولت هاشمی رفسنجانی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶. 
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📍
شما اردیبهشت ۱۳۷۰ برای دیدار با ایرانیان مقیم امریکا به نیویورک سفر کردید. از صاحبان مشهور صنایع و سرمایه‌داران شناخته‌شده‌ی پیش از انقلاب هم شرکت کرده بودند؟

آقای کمال خرازی تعداد زیادی از ایرانیان مقیم امریکا را به این جلسه که در یک هتل برگزار می‌شد، دعوت کرده بود. استقبال خوبی هم شد و تصور می‌کنم نزدیک به ۸۰۰ نفر به این جلسه آمدند. وقتی جلسه‌ی عمومی به پایان رسید، تعدادی از حضار درخواست ملاقات خصوصی کردند. من و دکتر نوربخش هم استقبال کردیم. از جمله با لاجوردی‌ها دیدار کردیم. محمود لاجوردی که از بقیه مسن‌تر بود، صحبتی کرد. گفت سه نسل از خانواده‌ی من این‌جا حاضر هستند و فرزند و نوه‌اش را به ما معرفی کرد. بعد گفت که ما در ایران ۴۸کارخانه ایجاد کردیم و شما تصور می‌کنید من یک سرمایه‌دار بوده‌ام، اما از یک کارگر بیش‌تر کار می‌کردم. کم‌تر روزی بود که آفتاب بزند و در کارخانه نباشم و کم‌تر شبی بود که آفتاب غروب کند و من غروب آفتاب را در کارخانه نبینم. ما افرادی هستیم که تجارت را بلد هستیم. لاجوردی گفت روزی که من به امریکا آمدم، چهل‌هزار دلار بیش‌تر همراهم نبود. در حالی که خودم و پسران و نوه‌هایم ۲۵ نفر بودیم. الان ده سال از انقلاب گذشته و من آن چهل‌‌هزار دلار را تبدیل به ۱۴۰میلیون دلار ثروت کرده‌ام. هیچ دارایی از قبل هم در امریکا نداشتم و هرچه داشتم در ایران ماند. بعد از علاقه‌اش به ایران حرف زد و گفت من گروه صنعتی بهشهر را درست کردم، کارخانه‌ی ریسندگی پاکریس را درست کردم. می‌گفت شما را به خدا مراقب این کارخانه باشید. من مجهزترین دستگاه‌ها را برای ریسندگی در آن نصب کرده بودم.
مرحوم خسروشاهی و اگر اشتباه نکنم حاج‌برخوردار هم آمدند. مرحوم خسروشاهی به من گفت ما از شما دلخوریم. ما کارخانه‌ی بزرگ مینو را در ایران درست کردیم. من پس از انقلاب وکیل گرفتم که کارخانه را از من نگیرند اما به من گفتند که تو  پنج‌درصد از کارخانه را به اشرف پهلوی داده‌ای. چکار باید می‌کردم؟ اشرف مرا خواست و گفت اگر کارخانه‌ای درست می‌کنید، بیست‌درصد آن مال من باشد. با او چانه زدم و به پنج‌درصد راضی‌اش کردم. چاره‌ای نداشتم. آن زمان این‌طور بود و اگر نمی‌دادم، در ایجاد کارخانه سنگ‌اندازی می‌کرد. آقای گلزار سرمایه‌گذار و سازنده‌ی شهرک اکباتان نیز به دیدار ما آمد. محمدتقی توکلی صاحب کارخانه‌ی کبریت توکلی و بنیانگذار ماشین‌سازی تبریز نیز آمد و تنها با من ملاقات کرد. ایشان در کابینه‌ی جمشید آموزگار هم وزیر نیرو بود.

📍از متن گفت‌وگو با محمدحسین عادلی، رئیس بانک مرکزی در دولت هاشمی رفسنجانی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶. 
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
👏3😢2
📍جستاری به قلم محمود مقدسی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📍زندگی با از دست دادن آغاز می‌شود، با از دست دادن ادامه پیدا می‌کند و با از دست دادن به پایان می‌رسد. ممکن است بگویید چه روایتِ کوتاهِ غمگینانه‌ای. یا ممکن است بگویید این همه‌ی داستان نیست. موافقم. زندگی با به دست آوردن های زیادی همراه است. اما کمی دقیق‌تر نگاه کنید. اغلبِ آن به‌دست‌آوردن‌ها هم یا از دست دادنی را در پی دارند یا آدم را کم یا زیاد نگران ازدست‌دادن می‌کنند. چه نتیجه‌ای می‌خواهم از این حرف بگیرم؟ این‌که توان سوگواری کردن، یکی از مهم‌ترین مهارت‌های لازم برای خوب زیستن است. توان سوگواری کردن یعنی توانِ کنار آمدن با فقدان، جا باز کردن برای آن در دل زندگی، ترمیم شدن پس از ازدست‌دادن (تا جای ممکن)  و ادامه دادنِ زندگی با روایتی از فقدان که فرد را تباه‌شده و زندگی را غیرقابلِ زیستن نمی‌کند.
توان سوگواری کردن، بیش از آن‌که فکر می‌کنیم آموختنی است. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که علاوه بر دوستان و خانواده، فرصت‌های تازه‌ای هم برای سوگواری کردن وجود دارند: کتاب‌های خودیاری در سوگ (که به ما می‌گویند چه چیزهایی در مسیرِ سوگ طبیعی است و بخشی از درد و وحشت‌مان را از ما می‌گیرند)، مشاوران سوگ (که همراه‌مان می‌شوند تا خودمان را بفهمیم و مسیرِ طبیعی سوگ را تنها طی نکنیم)، سوگ‌درمانگران (که به کار درمان سوگ‌های پیچیده، به تعویق‌افتاده و پنهان می‌آیند)، گروه‌‌درمانی‌های سوگ (که در آن‌ها آدم‌های با وضعیت مشابه ما را می‌شنود و به ما نشان می‌دهند تنها نیستیم، دیوانه یا خراب نشده‌ایم و غم آرام‌آرام تغییر شکل می‌دهد) و این روزها ابزارهای هوش مصنوعی (که هرچند کارِ بودنِ دیگری را نمی‌کنند اما فرصت فهمیدن حال خودمان و بیرون آمدن از سردرگمی را به ما می‌دهند). بله، ما با هر بار از دست دادن غمگین می‌شویم، خشم را تجربه می‌کنیم، می‌ترسیم و مضطرب می‎شویم، اما می‌توانیم کمک بگیریم  و با آسیب کم‌تر، ترمیم بشویم، تغییر کنیم و پا به جهانی بگذاریم که هرچند جای خالی دارد، اما همچنان می‌توانیم در آن زندگی کنیم.
 
📍از متن جستاری به قلم محمود مقدسی، روان‌درمانگر تحلیلی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
👏1
ماجرای بازگشت سرمایه‌داران ایرانی مقیم امریکا به کجا رسید؟
شش ماهی از سفر ما گذشته بود که از طریق نمایندگی ایران در سازمان ملل به من اطلاع دادند رحمان گلزار سازنده‌ی شهرک اکباتان قصد دارد به ایران بازگردد. مدتی بعد آقای گلزار به ایران بازگشت و نخستین ملاقاتش نیز با من در بانک مرکزی بود. تعریف کرد که چگونه شهرک اکباتان را ساخته و گفت آمادگی دارم پروژه‌ی اتوبان تهران‌شمال را برای شما بسازم. وقتی در مورد سرمایه از او پرسیدم، گفت من سرمایه نیاز ندارم، می‌آورم. آقای گلزار دیدارهایی با آقای هاشمی جمهور و دکتر حبیبی و دکتر نوربخش هم داشت. حدود دو ماه در ایران ماند تا مقدمات اجرای پروژه را تدارک ببیند. تا این‌که یک روز از دفترم اطلاع دادند که آقای گلزار برای یک کار فوری پشت خط است. گوشی را که برداشتم، گفت: من در فرودگاه هستم و می‌گویند ممنوع‌الخروج هستی. خیلی تعجب کردم زیرا قبل از بازگشت گلزار، موضوع را با دکتر حبیبی چک کرده بودم و مشکلی در کار نبود. خلاصه پیگیر شدم و به هر دری زدم تا بفهمم چه‌کسی او را ممنوع‌الخروج کرده؟ یادم است روز بعد گلزار به دفتر من آمد و خیلی ناراحت بود. احساس می‌کرد بازی خورده و شخصیتش زیرسؤال رفته. با امید و بر اساس قول ما به ایران بازگشته بود و می‌خواست اتوبان تهران‌شمال را بسازد و نامش را در تاریخ ثبت کند، اما حالا گرفتار شده بود. مرتب برای حل مشکل او پیگیری می‌کردم، اما خاطرم هست که مشکل به سرعت حل نشد و گلزار مدتی را در ایران بلاتکلیف گذراند تا سرانجام توانست از ایران خارج شود. برخی‌ها هم پیام دادند که مگر هیچ نهاد دیگری نمی‌تواند این پروژه را انجام بدهد که می‌خواهید کار را بدهید به یک طاغوتی. مدتی گذشت، به دیدار آقای هاشمی رفتم و هنوز پیگیر اتوبان تهران‌شمال بودم که آقای هاشمی گفت، بنیاد مستضعفان برای ساختن اتوبان تهران‌شمال اعلام آمادگی کرده و می‌گوید چرا ما انجام ندهیم؟ تعجب کردم و گفتم بنیاد الان دویست‌سیصد کارخانه دارد که ضررده هستند؛ چطور می‌خواهد چنین طرح بزرگی را انجام دهد؟ آقای هاشمی گفت نه، گفته‌اند می‌توانیم انجام بدهیم. خلاصه این موضوع منتفی شد و اجرای پروژه‌ی اتوبان تهران‌شمال هم به بنیاد رسید که دهه‌ها طول کشید و هنوز هم تمام نشده است.

📍از متن گفت‌وگو با محمدحسین عادلی، رئیس‌کل بانک مرکزی در دولت هاشمی رفسنجانی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶. 
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
😢3🤮1💔1
📍گزارشی مفصل و پر جزئیات به قلم علی ملیحی درباره‌ی سرنوشت ابوالحسن شایگان شام‌اسبی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📍
قصه‌ی زندگی ابوالحسن شایگان‌شام‌اسبی و سرنوشت مبهم او، روی دیگر تراژدی تلخی‌ست که دو برادر کوچک‌ترش ناصر و ارژنگ (دانه و جوانه) را به کام خود کشید. نام ابوالحسن به شکل عامدانه‌ای در تاریخ جنبش چریکی ایران به فراموشی سپرده شده است. در انبوه نوشته‌ها، بزرگداشت‌ها و یادبودهایی که برای دو برادر قربانی‌ او، ناصر و ارژنگ، و مادرشان فاطمه سعیدی برگزار شده، رد و نشانی از کودکی به نام ابوالحسن نیست. حتا در سال‌های اخیر با وجود جنجال‌هایی که پیرامون حضور دانه و جوانه در خانه‌‌های تیمی و چگونگی کشته شدن آن‌ها درگرفت، باز هم نام ابوالحسن راهی به روایت‌ها و جوابیه‌ها نیافت. سرنوشت ابوالحسن گواه محکمی ا‌ست بر خطای چریکی در به خانه‌ی تیمی کشاندنِ برادران خردسال شایگان‌شام‌اسبی؛ و البته نشان می‌دهد که چرا حمید اشرف بر اساس منطق موقعیت جنگ چریکی، باید تصمیم به کشتن دانه و جوانه می‌گرفت تا آن‌ها زنده یا زخمی به دست ساواک نیفتند. ابوالحسن (شکوفه) دوازده‌ سال بیش‌تر نداشت که توسط مصطفی شعاعیان به حمید اشرف سپرده شد و زندگی در خانه‌های تیمی چریک‌های فدایی را آغاز کرد. او سه سال بعد، در پانزده‌سالگی زنده به دست ساواک افتاد و از همان لحظه‌ی نخست گرفتار پروژه‌ی امنیتی و حیله‌گرانه‌ای شد که ساواک برای او طراحی کرده بود.
ابوالحسن که غروب نهم تیرماه ۱۳۵۵ برای خریدن ماست از خانه‌ی تیمی در خیابان فلاح خارج شد، به دام مأمورانی افتاد که خانه‌شان را زیر نظر داشتند. همان فردای روز بازداشت، او سوار بر ماشین مأموران ساواک، قرار خیابانی خود در میدان راه‌آهن با نادره‌ احمدهاشمی یکی از چریک‌های فدایی را لو داد و چریک دختر در درگیری با مأموران جان باخت. بر اساس اسناد ساواک و بازجویی‌های ابوالحسن، روشن است که او از همان لحظه‌ی بازداشت، همکاری کاملی با مأموران داشته است. فرضیه‌های مختلفی را در این‌باره می‌شود مطرح کرد: خسته شدن یک نوجوان پانزده ساله از زندگی دشوار و پر استرس در خانه‌های تیمی، منفور شدن رفقا نزد او به دلیل ماجرای کشته شدن برادرانش به دست حمید اشرف، و احتمال پیشامد سرنوشت مشابهی برای خودش.

📍از متن گزارشی مفصل و پر جزئیات به قلم علی ملیحی درباره‌ی سرنوشت ابوالحسن شایگان شام‌اسبی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
📗 چرا عرضه اندیشه‌پویا در "جار" متوقف شده است؟

📗 برخی مخاطبان پرسیده‌اند که چرا نسخه دیجیتال "اندیشه پویا" در "طاقچه" و "فیدیبو" در دسترس است اما قابل دسترس از طریق "جار" نیست.

📕متاسفانه به دلیل انباشت بیش از دوساله سهم ناشر از فروش نزد "جار"، و به‌رغم پیگیری‌های متعدد، ما موفق به دریافت سهم مجله از فروش نشده‌ایم و امکان گفت‌وگو با مدیران آن مجموعه نیز مهیا نشده است. لذا تا اطلاع ثانوی، نسخه دیجیتال "اندیشه‌پویا" از طریق درگاه جار عرضه نخواهد شد و خوانندگان گرامی می‌توانند از طریق سکوهای فیدیبو و طاقچه، نسخه دیجیتال مجله را تهیه کنند.
@andishepouya
👏3😱1🖕1
📍
🔴 ایده‌ام این بود که اقتصاد جنگ را به اقتصاد توسعه و صلح برسانیم، اما این حرف‌ها را آن زمان مساوی امریکایی شدن، سرمایه‌داری و دوری از ارزش‌های انقلاب می‌خواندند

بریده‌ای از گفت‌وگو با محمدحسین عادلی


- آقای موسوی خوئینی‌ها در سال ۱۳۷۱ در یک سخنرانی خطاب به کسانی که می‌خواستند به ایران برگردند می‌گوید چه فکری کرده‌اید؟ تتمه‌ای از امول شما باقی مانده بوده که رهبری در زمینه‌ی پرونده‌های معطل گذشته با قوه قضاییه همکاری کردند، حکمی داده شد و تتمه‌ هم مصادره شده و فکر نکنید چیز مصادره نشده‌ای مانده است که بیایید و پس بگیرید.

- بله. مبارزه‌ی بی‌امانی راه انداختند که به نظرم نه علیه یک تفکر اقتصادی بلکه برای زمین زدن آقای هاشمی بود. از یک‌سو حملاتی در تریبون‌ها و روزنامه‌ی سلام می‌شد که آقای موسوی‌ خوئینی‌ها در آن محوریت داشت. از سوی دیگر حدس می‌زدیم برخی ذی‌نفعان اقتصادی با نفوذی که در ارگان‌های مختلف داشتند، مانع کار ما شده‌اند. مثل دولبه‌ی قیچی عمل کردند و آن طرح و ایده ناکام ماند. اما خیلی کارهای دیگر هم کردیم که به نتیجه رسید. مثلاً من همان ابتدای کارم در بانک مرکزی، متوجه شدم که دانش بومی مناسبی برای اتوماسیون بانکی نداریم. رفتم امریکا و تعدادی متخصص کامپیوتر را به ایران آوردم که یکی از آن‌ها از مسئولان بخش کامپیوتری چیس منهتن بانک و دیگری از مدیران ارشد بخش کامپیوتری بانک اچ‌اس‌بی‌سی بود. به آن‌ها گفتم می‌خواهم اتوماسیون بانکی راه‌اندازی کنم، کارتان را رها کنید و استخدام ما شوید و به ایران بیایید. واقعاً کسی نمی‌داند و خبر ندارد که نهضت اتوماسیون بانکی چگونه انجام شد. یادم هست که یکی از این مدیران امریکایی قهر کرد چون نمی‌خواست بدون کراوات سر کار برود و ورود و خروج با کروات به ساختمان بانک مرکزی مسئله‌دار بود. برای همین مجبور شدم آن‌ها را به ساختمان دیگری ببرم که حراست ایراد نگیرد. من خودم حقوق دولتی می‌گرفتم اما به پول امروز شاید باید ماهی چهارصد تا پانصد میلیون تومان به آن‌ها می‌پرداختیم که از طریق بانک، امکان پرداختش نبود. خب، همه‌ی این کارها انجام شد و در سال ۱۳۷۱ موفق شدیم اولین ماشین ای‌تی‌ام را در بانک سپه میدان فردوسی نصب کنیم. صبح روز بعدش روزنامه‌ها زدند که این آقا تحصیل‌کرده‌ی غرب است، دردی ندارد و نمی‌داند ما آهی در بساط نداریم و با خط یازده می‌رویم و می‌آییم و این دستگاه به درد مردم نمی‌خورد، و برای پولدارها درست شده که عارشان می‌آید در صف بایستند. نمی‌دانید چه بساطی درست کرده بودند. من درکل ایده‌ام این بود که اقتصاد جنگ را به اقتصاد توسعه و صلح برسانیم. اما این حرف‌ها را آن زمان مساوی امریکایی شدن، سرمایه‌داری و دوری از ارزش‌های انقلاب می‌خواندند.

📍از متن گفت‌وگو با محمدحسین عادلی، رئیس‌کل بانک مرکزی در دولت هاشمی رفسنجانی. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
😐1
صالح بایرامی، جوانی همیشه خندان و آرام، که سال‌های متمادی در آغاز انتشار اندیشه‌پویا صفحه‌آرا و گرافیست مجله ما بود، اکنون در میان ما نیست. او حالا در شمار قربانیان حمله و تجاوز رژیم اسرائیل به آب و خاک ایرانِ عزیزمان قرار دارد.
صالح، در جریان حمله اسرائیل به میدان قدس تهران، در حالی که احتمالاً پشت چراغ قرمز بود، جان خود را از دست داد.
ما داغداریم و این غم بزرگ را به خانواده و دوستان او تسلیت می‌گوییم. با آرزوی ایستادگی میهن عزیزمان، ایران.⁩
💔81🕊14😢11😭7
آقای ظریف به آقای امین‌زاده پاسخ داد: امریکا همیشه قصد نزدیک شدن به ایران را داشته اما ما پس کشیدیم

گزیده‌هایی از گفت‌وگو با محمد علی ابطحی درباره‌ی حاشیه‌های مصاحبه‌ی سیدمحمدخاتمی با کریستین امانپور در سال ۱۳۷۶ . اندیشه پویا. شماره ۹۶


⭕️ هنوز شش ماه بیش‌تر از انتخاب سیدمحمد خاتمی به ریاست‌جمهوری نگذشته بود که کریستین امانپور به من زنگ زد و گفت: ما می‌خواهیم با آقای خاتمی در سی‌ان‌ان مصاحبه کنیم. من که نگاه مثبتی به گفت‌وگوی او با خاتمی داشتم، این تماس و پیام را به رئیس‌جمهور اطلاع دادم، اما ایشان چندان علاقه‌ای از خودش برای گفت‌وگو نشان نداد، نگران بود که نشانه‌ی ذوق‌زدگی ما در ماه‌های اول پیروزی تلقی شود.

⭕️ چند روز بعدتر غلامحسین کرباسچی به من زنگ زد و گفت که امانپور پیگیر انجام چنین مصاحبه‌ای است. از کرباسچی خواستم خودش هم با آقای خاتمی صحبت کند و او هم با خاتمی صحبت کرد. خاتمی پاسخ بینابینی داده و مخالفتی نکرده بود. این‌طور بود که بالاخره آقای خاتمی با انجام این گفت‌وگو برای یک ماه بعد موافقت کرد.

⭕️ وقتی معلوم شد که قرار است خاتمی مقابل خبرنگار سی‌ان‌ان بنشیند و مستقیم با مردم امریکا سخن بگوید، مسابقه‌ای از ایده‌پردازی آغاز شد و همه در رقابت بودند که پیشنهادها و نظرات و مشاوره‌هایی به آقای خاتمی بدهند که چه بگوید. حتا دکتر ابراهیم یزدی از طریق فاکس، پیشنهادهای خود در مورد این مصاحبه را ارسال کرد. دکتر یزدی چنان‌که در خاطراتم ثبت کرده‌ام تاکید کرده بود اگر قرار است در مورد روند صلح خاورمیانه نکته‌ای بیان شود، می‌توان اسرائیل را بزرگ‌ترین مانع صلح در خاورمیانه دانست. تقریباً تمام افرادی که می‌شناختیم، افراد مختلف، دائماً در حال پیام دادن بودند و آقای خاتمی از این حجم پیام‌ها خیلی خسته شده بود.

⭕️ چند روز بعد در یک جلسه‌ی مشورتی با آقای خاتمی، محسن امین‌زاده گفت: «باید به دو سؤال پاسخ دهیم. یک، آیا امریکا واقعاً مایل است در روابط خود با ایران، تشنج‌زدایی کند؟ دوم، اگر پاسخ مثبت است، چرا امریکا چنین تمایلی پیدا کرده است؟ پاسخ به سؤال اول از این جهت مهم است که اگر امریکا قصد تشنج‌زدایی نداشته باشد، ما به اشتباه پا پیش گذاشته‌ایم. پاسخ به سؤال دوم هم جهت درک تحلیل استراتژی امریکا اهمیت دارد.» آقای ظریف هم که در این جلسه حضور داشت به آقای امین‌زاده پاسخ داد که: امریکا همیشه قصد نزدیک شدن به ایران را داشته اما ما پس کشیدیم.

⭕️ هفدهم دی ماه، بعد از افطار گفت‌وگو آغاز شد و تا سحر طول کشید. وقتی دوربین را مستقر کردند، من و خانم امانپور تمرین کردیم؛ من جای آقای خاتمی نشستم تا تصویر را ببینیم. بعد از تمرین، به خانم خسروی گفتم خوب است خانم امانپور، حجاب‌شان را کمی بهتر حفظ کند. خسروی گفت امانپور حتماً از روسری مناسبی استفاده می‌کند اما نمی‌تواند چتری‌ِ موهایش را کاری کند؛ موهایش چتری و روی صورتش بود.

⭕️ مصاحبه که تمام شد، مهاجرانی بلافاصله گفت که این مصاحبه، کار دست خاتمی می‌دهد.

⭕️ به‌نظر می‌رسید جناح راست به‌شدت از این مصاحبه و توفیق آن ناراحت هستند. مثلاً علی لاریجانی می‌گفت آقای خاتمی انفعالی مصاحبه کرده است.

⭕️ مهندس موسوی هم به‌طور جداگانه با آقای خاتمی دیدار و درباره‌ی مصاحبه ایشان صحبت کرد. آقای خاتمی برایم نقل کرد که مهم‌ترین نقد موسوی این بود که نزدیک شدن به امریکا، اجماع جریان‌های داخلی کشور را بر هم می‌زند. آقای خاتمی گفت من هم برای مهندس توضیح دادم که خواسته‌ی ما، رابطه با امریکا نیست، و تعیین استراتژی در این زمینه را وظیفه‌ی شرعی و عقلی خود می‌دانیم، چراکه ما از دشمنی فعال با امریکا، خسارت‌های غیرقابل جبران دیده‌ایم، لذا باید از دشمنی فعال جلوگیری کنیم و به‌همین دلیل با ادبیات جدیدی با امریکا صحبت کردم. از آقای خاتمی همچنین در خاطراتم نقل کرده‌ام که «مهندس موسوی درباره‌ی اظهار تأسف من از سفارت گلایه‌مند بود که توضیح دادم آنچه از آن اظهار تأسف کردم، جریحه‌دار شدن احساسات مردم امریکایی بود؛ همین و بس.»

⭕️ همان روز بعد از جلسه‌ی هیئت دولت با آقایان تاج‌زاده و خانیکی و حجاریان و رضا خاتمی و خسرو تهرانی و موسوی لاری و شریعتی و واله تشکیل جلسه دادیم. در این جلسه گفته شد: «کارگزاران و نیروهای خط امام با پیام مشکلی ندارند. منتها باید تلاش کرد که نیروهای خط امام، تحت تأثیر تبلیغات قرار نگیرند و مثلاً خوب است که رئیس‌جمهور در مراسم دفتر تحکیم وحدت حضور یاید. چون به‌نظر می‌رسد به‌تدریج، تبلیغات علیه مصاحبه افزایش پیدا ‌کند و باید آماده باشیم تا جناح چپ هم مقداری فعالیت کند.»

📗 برای اطلاع از چگونگی سفارش اندیشه‌پویا به شماره تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام بدهید.
🤔1👌1🍌1🖕1
-اگر اسنپ‌فود در قراردادهای سرمایه‌گذاری خود روندی مبتنی بر مشارکت با تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان محصولات دارد و رستوران یا فروشگاه نیز با انتخاب خود در این قرارداد مشارکت می‌کند، چه لطمه‌ای به بازار وارد می‌شود؟ تکلیف آزادی انتخاب هر دو طرف قرارداد چه می‌شود؟کلیف آزادی انتخاب هر دو طرف قرارداد چه می‌شود؟ هر دو طرف شرایطی را می‌پذیرند و یقیناً تا زمانی که این قرارداد کارایی مناسب داشته باشد، در بازار دوام خواهد آورد. مگر نه این‌که اساس مبادلات آزاد در اقتصاد بر شفافیت، قراردادهای داوطلبانه و حقوق فردی استوار است؟
-باید نسبت به تنظیم‌گری که سعی در «مدیریت بازار»، «طراحی رقابت» یا دستیابی به «نتایج بهینه»‌ی خاص دارد، به دلیل «مسئله‌ی دانش» (Knowledge Problem) بدبین بود. این‌گونه مداخلات، نتیجه‌ای جز عقب‌ماندگی در عرصه‌ی اقتصاد دیجیتال و ایجاد سرکوب و هراس برای سرمایه‌گذاران در این حوزه ندارد.

📍از متن نوشته‌ی اشکان زارع با عنوان «تحقیر آزادی». شماره‌ی ۹۶ اندیشه‌ی پویا
36-37.pdf
183.5 KB
📍یادداشتی به قلم اشکان زارع با عنوان «تحقیر آزادی». شماره‌ی ۹۶ اندیشه‌ی پویا
#اسنپ_فود
شعاعیان در خانه‌ی تیمی مشهد، معلم دانه و جوانه بود که آن زمان یعنی سال ۱۳۵۲، ۸ و ۱۰ ساله بودند؛ بچه‌هایی که برخلاف سایر همسن‌وسالان‌شان به مدرسه نمی‌رفتند و تحت تعلیمات شعاعیان باید جزوه‌های مبارزه‌ی مخفی می‌خواندند. شعاعیان شعرها و داستان‌های انقلابیِ دانه و جوانه را برای رفقای سازمان می‌فرستاد تا آن‌ها در جریان پیشرفت «رفقای بچه» در مسیر فراگیری آموزه‌های کمونیستی و انقلابی قرار بگیرند. نوشته‌هایی که مدتی بعد، وقتی اختلافات شعاعیان و چریک‌های فدایی به جدایی شعاعیان از سازمان انجامید، اصالت‌شان توسط حمید اشرف زیرسؤال رفت. او از شعاعیان گلایه داشت که به ادعای دانه و جوانه، آن نوشته‌ها را خود شعاعیان نوشته و به اسم آن‌ها به چریک‌ها قالب کرده است. مدعایی که شعاعیان را برآشفت و به نوشتن نامه‌ا‌ی سرگشاده‌ا‌ی خطاب به دانه و جوانه ــ‌دو بچه‌ی ۱۰ و ۸ ساله‌ــ و انتقاد و ملامت آن‌ها به‌خاطر این ادعا انجامید. شعاعیان در ابتدای این نامه به دو کودک خردسال تذکر می‌داد که «رفاقت ما دیگر تمام است» و ما دیگر هرگز «زندگی رفیقانه‌ای» نخواهیم داشت مگر تا زمانی که از «سخنانی که برای دفاع شخصی اپورتونیستی» علیه من گفته‌اید، «شرمگین» شوید! شعاعیان از دو رفیق خردسال گلایه داشت که چرا به‌جای اینکه به چریک‌ها توضیح دهید این نوشته‌ها را با «کمک» شعاعیان نوشته‌اید، «ننگین‌ترین» راه را برگزیده و دروغ گفته‌اید، و خطاب به جوانه (ارژنگ، کودک ۱۰ ساله) نوشت: «ای مرد! آیا نامه به دولت ویتنام شمالی را من نوشتم؟ آیا جز این بود که من فقط در واپسین جمله‌ی آن دخالت کردم؟» شعاعیان در ادامه به دو رفیق خردسال توضیح می‌داد که از سخنان آن دو «نفرت» دارد و آن‌ها را انذار می‌داد که نابود کردن «ضدانقلاب جهانی» بدون «بی‌آبرو کردن تباهی اپورتونیستی» غیرممکن است و از این رو، با نوشتن این نامه خواسته است از «منش اپورتونیستیِ» ناصر و ارژنگ، «پرده‌دری» کند. شعاعیان در پایان نامه‌اش به دانه و جوانه یادآور می‌شد که این نامه را نه با «مهربانی و عطوفت» که با «خشونت» نوشته تا «کینه‌ی» آن‌ها را برانگیزد؛ شاید «مرد» باشند و «پاکیزگی انقلابی» خود را اثبات کنند.
نمی‌دانیم که آیا دانه و جوانه تا پایان زندگی پر رنج خود موفق به خواندن نامه‌ی «پرکینه‌»‌ی شعاعیان خطاب به خود شدند یا چریک‌ها اجازه‌ی خواندن چنین نامه‌ای را به آن‌ها ندادند؟ اما نوشته‌ی شعاعیان، پرده از مخمصه‌ی عجیبی که این دو خردسال در آن گرفتار شده بودند، برمی‌داشت.

📍از متن گزارشی پر جزییات به قلم علی ملیحی درباره‌ی تراژدی دانه و جوانه. اندیشه پویا ۹۶
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
🤔2