بسم الله
گمان میکنم همه ما(به عنوان مردم) نسبت به حمایت از کالای ایرانی بازخوانی این یادداشت و خاطره سفر سوریه بی ارتباط نباشد:
👇👇👇👇👇
در حلب که بودیم قرار شد ببرندمان برای دیدن شهر.
دوستی که همراهمان بود و شهر را می شناخت بچه ی تهران بود، گفت:
میبرمتان نیاوران حلب! که بالا شهر را هم ببینید.
وقتی رسیدیم از مدل رستوران ها و کافه ها و فروشگاه ها معلوم بود بالای شهر است.
چشممان به یک فروشگاه بزرگ پوشاک خورد، قرار شد پیاده شویم و نگاهی بیندازیم، داخل فروشگاه که شدیم قسمتهای مختلف لباس مردانه و زنانه و کودکانه جدا بود و تنوع جنس هم فراوان.
دست روی یکی دو تا لباس کودک گذاشتم و از فروشنده درباره جنس و قیمت پرسیدم، نکته جالب این بود که با تاکید میگفت اینها هیچ کدام چینی و ترک نیستند، همه لباس های فروشگاه ما تولید سوریه هستند!
این را با افتخار میگفت که ما جز جنس سوری چیزی نمی آوریم.
سوار شدیم و رفتیم.
فردا ظهر بعد از چند ساعت برنامه، گفتیم برویم بازار و خرید مختصری کنیم، رفتیم بازار مرکز شهر که اجناس متنوعی داشت با قیمتهای مختلف.
وارد یکی از لباس فروشی ها که شدم دیدم فروشنده دارد یک لباس را برانداز میکند و با یک مشتری صحبت میکند، به مشتری می گفت:
نه! این جنس سوری نیست، ترک است، سرت کلاه گذاشته اند!
اعتماد به نفس و خودباوری مردم یک کشور جنگ زده و شناخت شان از نقاط قوت شان برایم جالب بود.
پ.ن1: کشور سوریه و خصوصا شهر حلب پنبه بسیار خوبی دارد و صنعت نساجی اش قوی است.
متعجبم که علیرغم فراوانی لباس های چینی و ترک، لباس های تولید سوریه را در بازارهای ایران ندیده ایم.
پ.ن2 : بر خلاف پوشاک، در مواد خوراکی هیچ اثری از اهتمام به تولید و خرید جنس داخلی در سوریه دیده نمی شود.
#یادداشت #یادداشتهای_سوریه
#مشاهدات_فرهنگی #حلب
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
🔶🔹اماج
💢 @Amaj23
گمان میکنم همه ما(به عنوان مردم) نسبت به حمایت از کالای ایرانی بازخوانی این یادداشت و خاطره سفر سوریه بی ارتباط نباشد:
👇👇👇👇👇
در حلب که بودیم قرار شد ببرندمان برای دیدن شهر.
دوستی که همراهمان بود و شهر را می شناخت بچه ی تهران بود، گفت:
میبرمتان نیاوران حلب! که بالا شهر را هم ببینید.
وقتی رسیدیم از مدل رستوران ها و کافه ها و فروشگاه ها معلوم بود بالای شهر است.
چشممان به یک فروشگاه بزرگ پوشاک خورد، قرار شد پیاده شویم و نگاهی بیندازیم، داخل فروشگاه که شدیم قسمتهای مختلف لباس مردانه و زنانه و کودکانه جدا بود و تنوع جنس هم فراوان.
دست روی یکی دو تا لباس کودک گذاشتم و از فروشنده درباره جنس و قیمت پرسیدم، نکته جالب این بود که با تاکید میگفت اینها هیچ کدام چینی و ترک نیستند، همه لباس های فروشگاه ما تولید سوریه هستند!
این را با افتخار میگفت که ما جز جنس سوری چیزی نمی آوریم.
سوار شدیم و رفتیم.
فردا ظهر بعد از چند ساعت برنامه، گفتیم برویم بازار و خرید مختصری کنیم، رفتیم بازار مرکز شهر که اجناس متنوعی داشت با قیمتهای مختلف.
وارد یکی از لباس فروشی ها که شدم دیدم فروشنده دارد یک لباس را برانداز میکند و با یک مشتری صحبت میکند، به مشتری می گفت:
نه! این جنس سوری نیست، ترک است، سرت کلاه گذاشته اند!
اعتماد به نفس و خودباوری مردم یک کشور جنگ زده و شناخت شان از نقاط قوت شان برایم جالب بود.
پ.ن1: کشور سوریه و خصوصا شهر حلب پنبه بسیار خوبی دارد و صنعت نساجی اش قوی است.
متعجبم که علیرغم فراوانی لباس های چینی و ترک، لباس های تولید سوریه را در بازارهای ایران ندیده ایم.
پ.ن2 : بر خلاف پوشاک، در مواد خوراکی هیچ اثری از اهتمام به تولید و خرید جنس داخلی در سوریه دیده نمی شود.
#یادداشت #یادداشتهای_سوریه
#مشاهدات_فرهنگی #حلب
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
🔶🔹اماج
💢 @Amaj23