◼️ترکیب بند◼️
▪️سه: حضرت علی اکبر (ع)
چون اكبر از پدر طلبيد اذن كارزار
بی تابی حسين علی گشت آشكار
زينب كه ماتم دو پسر ديد و دم نزد
از جا جهيد جانب اكبر، سپندوار
وقت وداع آن شه و شهزاده چون رسيد
پر زد ز خاك، طاقت و از آسمان، قرار
بيش از تمام خلق شبيه رسول بود
اعراب جاهلی پی قتلش در انتظار
در خون چو خفت بر بدن پاره پاره اش
آن سان پدر گريست كه باران به نوبهار
"ای كاش می شد از غم چشم تر حسين
جان جهان، فدای علی اكبر حسين"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️سه: حضرت علی اکبر (ع)
چون اكبر از پدر طلبيد اذن كارزار
بی تابی حسين علی گشت آشكار
زينب كه ماتم دو پسر ديد و دم نزد
از جا جهيد جانب اكبر، سپندوار
وقت وداع آن شه و شهزاده چون رسيد
پر زد ز خاك، طاقت و از آسمان، قرار
بيش از تمام خلق شبيه رسول بود
اعراب جاهلی پی قتلش در انتظار
در خون چو خفت بر بدن پاره پاره اش
آن سان پدر گريست كه باران به نوبهار
"ای كاش می شد از غم چشم تر حسين
جان جهان، فدای علی اكبر حسين"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤39
◼️ترکیب بند◼️
▪️چهار: حضرت قاسم (ع)
وقتی كه يادگار حسن اذن جنگ خواست
افلاك با حسين ز قاسم درنگ خواست
تنگی گرفت راه نفس گرچه بر عمو
قاسم ز شاه دين فقط آغوش تنگ خواست
در وصف مرگ گفت كه: احلی من العسل
باران به جان خویش ز شمشير و سنگ خواست
چرخ حسود، ماهی دريای جود را
عطشان كنار رود به كام نهنگ خواست
چون ديد شه، نگين برادر به خاك و خون
تا حشر بهر خصم، مكافات و ننگ خواست
"قومي كه روی عهد نبی پا گذاشتند
پاس امانت حسنش را نداشتند"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️چهار: حضرت قاسم (ع)
وقتی كه يادگار حسن اذن جنگ خواست
افلاك با حسين ز قاسم درنگ خواست
تنگی گرفت راه نفس گرچه بر عمو
قاسم ز شاه دين فقط آغوش تنگ خواست
در وصف مرگ گفت كه: احلی من العسل
باران به جان خویش ز شمشير و سنگ خواست
چرخ حسود، ماهی دريای جود را
عطشان كنار رود به كام نهنگ خواست
چون ديد شه، نگين برادر به خاك و خون
تا حشر بهر خصم، مكافات و ننگ خواست
"قومي كه روی عهد نبی پا گذاشتند
پاس امانت حسنش را نداشتند"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
◼️ترکیب بند◼️
▪️پنج: حضرت علی اصغر (ع)
پايان نداشت هرزگی چرخ حامله
شد نوبت روا شدن كام حرمله
پس شه شتافت جانب اصغر كه از عطش
افكنده بود در همه آفاق، ولوله
چون تشنگی رساند به لب، جان طفل را
بر گاهوارهی فلك افتاد زلزله
بيت الحرام جامهی خود را ز تن دريد
آمد صفا به شيون و زمزم به غلغله
بر كف گرفت شه چو پرستوی تشنه را
تير سه شعبه خورد به حلقوم چلچله
"وای اين خبر كه داد به طاها و بوتراب؟
نوشيد خون، نوادهی كوثر ز قحط آب"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️پنج: حضرت علی اصغر (ع)
پايان نداشت هرزگی چرخ حامله
شد نوبت روا شدن كام حرمله
پس شه شتافت جانب اصغر كه از عطش
افكنده بود در همه آفاق، ولوله
چون تشنگی رساند به لب، جان طفل را
بر گاهوارهی فلك افتاد زلزله
بيت الحرام جامهی خود را ز تن دريد
آمد صفا به شيون و زمزم به غلغله
بر كف گرفت شه چو پرستوی تشنه را
تير سه شعبه خورد به حلقوم چلچله
"وای اين خبر كه داد به طاها و بوتراب؟
نوشيد خون، نوادهی كوثر ز قحط آب"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤31
◼️ترکیب بند◼️
▪️شش: جناب حر
اول كسی كه بست ره شاه كربلا
حر بود و بوالعجب كه شد اسطورهی ولا
مردانه كرد توبه و در آزمون عشق
با خون خويش داد به آزادگی جلا
آنسان حماسه ساخت كه روشن ز نام اوست
چشم فلك، چنان كه شب از گنبد طلا
آوازهی ندامت و شرح رشادتش
تاريخ را به غبطه بر او كرد مبتلا
آری سر بريدهی او می دهد هنوز
از روی نی به جانب آزادگان، صلا
"فرمود شه، چو جانب آن كشته رو نهاد:
حقا كه بر تو مادرت اسمی نكو نهاد"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️شش: جناب حر
اول كسی كه بست ره شاه كربلا
حر بود و بوالعجب كه شد اسطورهی ولا
مردانه كرد توبه و در آزمون عشق
با خون خويش داد به آزادگی جلا
آنسان حماسه ساخت كه روشن ز نام اوست
چشم فلك، چنان كه شب از گنبد طلا
آوازهی ندامت و شرح رشادتش
تاريخ را به غبطه بر او كرد مبتلا
آری سر بريدهی او می دهد هنوز
از روی نی به جانب آزادگان، صلا
"فرمود شه، چو جانب آن كشته رو نهاد:
حقا كه بر تو مادرت اسمی نكو نهاد"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤31
◼️ترکیب بند◼️
◾️هفت: حضرت رقیه (س)
وای از سه ساله ای كه قيامت به شام كرد
با كار خود قيام پدر را تمام كرد
آل اميه تا كه نبينند روز خوش
محشر به پا رقيه به هر صبح و شام كرد
چون طشت را مقابل رويش گذاشتند
از جا جهيد و بر سر خونين سلام كرد
گه شد ز خويش بيخود و افتاد بر زمين
گاهی ز جا بلند شد و احترام كرد
هم قصه ها ز خار مغيلان به شاه گفت
هم زخم تازيانه، عيان بر امام كرد
"دختر، سه ساله بود ولي شد شهيد عشق
چون عطر ياس، رايحه اش ماند در دمشق"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
◾️هفت: حضرت رقیه (س)
وای از سه ساله ای كه قيامت به شام كرد
با كار خود قيام پدر را تمام كرد
آل اميه تا كه نبينند روز خوش
محشر به پا رقيه به هر صبح و شام كرد
چون طشت را مقابل رويش گذاشتند
از جا جهيد و بر سر خونين سلام كرد
گه شد ز خويش بيخود و افتاد بر زمين
گاهی ز جا بلند شد و احترام كرد
هم قصه ها ز خار مغيلان به شاه گفت
هم زخم تازيانه، عيان بر امام كرد
"دختر، سه ساله بود ولي شد شهيد عشق
چون عطر ياس، رايحه اش ماند در دمشق"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
◼️ترکیب بند◼️
▪️هشت: حضرت زینب (س)
زينب چه ها كشيد؟ نگنجد به باوری
چون او نزاده مادر تاريخ، دختری
خاكم به سر كه در دل گودال قتلگاه
چون او كسی نديده گلوی برادری
دريای بی كرانهی آن سينهی صبور
هر گوشه داشت ماهی در خون شناوری
در نزد او يزيد كه باشد؟ خسی حقير
ابن زياد كيست؟ غبار سبك سری
تنها نه شام و كوفه، كه عالم نديده است
دربند و داغديده چو زينب، سخنوری
"خجلت برد به روز قيامت زمين از او
مردانگیست تا به ابد شرمگين از او"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️هشت: حضرت زینب (س)
زينب چه ها كشيد؟ نگنجد به باوری
چون او نزاده مادر تاريخ، دختری
خاكم به سر كه در دل گودال قتلگاه
چون او كسی نديده گلوی برادری
دريای بی كرانهی آن سينهی صبور
هر گوشه داشت ماهی در خون شناوری
در نزد او يزيد كه باشد؟ خسی حقير
ابن زياد كيست؟ غبار سبك سری
تنها نه شام و كوفه، كه عالم نديده است
دربند و داغديده چو زينب، سخنوری
"خجلت برد به روز قيامت زمين از او
مردانگیست تا به ابد شرمگين از او"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤26
◼️تركیب بند◼️
▪️نهم: امام سجاد (ع)
زین العباد را چو به زنجير و غل زدند
گويی كه تازيانه به ختم رسل زدند
تا هر قدم ز پای بيفتد در آن سفر
شام و عراق بين هم از كينه پل زدند
وقت ورود قافله، عالم ز شرم سوخت
خنياگران شام چو طبل و دهل زدند
گلهای باغ فاطمه بر نيزه بود و خلق
در جشن خويش بر در و ديوار گل زدند
تنها نسوخت شهپر روح الامین ز شرم
آتش به مصحف و سُوَر از جزء و كل زدند
"سجاد اسير بود و در آزادگی امير
گريان ز خطبه های بليغش جوان و پير"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️نهم: امام سجاد (ع)
زین العباد را چو به زنجير و غل زدند
گويی كه تازيانه به ختم رسل زدند
تا هر قدم ز پای بيفتد در آن سفر
شام و عراق بين هم از كينه پل زدند
وقت ورود قافله، عالم ز شرم سوخت
خنياگران شام چو طبل و دهل زدند
گلهای باغ فاطمه بر نيزه بود و خلق
در جشن خويش بر در و ديوار گل زدند
تنها نسوخت شهپر روح الامین ز شرم
آتش به مصحف و سُوَر از جزء و كل زدند
"سجاد اسير بود و در آزادگی امير
گريان ز خطبه های بليغش جوان و پير"
✍️افشين علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤27
◼️ترکیب بند◼️
▪️دهم: استغاثه به اباعبدالله (ع)
اي شاه دين! عريضهی ما را وصول كن
دانم كه نيست قابلت اما قبول كن
اي پارهی وجود نبی! نامه ام بخوان
پس پاره پاره زير قدوم رسول كن
بر آن نگاه مرحمتی از علی بخواه
يا مستحق گوشهی چشم بتول كن
گو با حسن كه از جگر شرحه شرحه ات
شوری نصيب اين كلمات ملول كن
در وقت احتضار به بالين من بيا
ای سر! ز روی نی به مزارم نزول كن
"مگذار نااميد بميرم حسين جان
كاری بكن شهيد بميرم حسين جان"
✍ افشین علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
▪️دهم: استغاثه به اباعبدالله (ع)
اي شاه دين! عريضهی ما را وصول كن
دانم كه نيست قابلت اما قبول كن
اي پارهی وجود نبی! نامه ام بخوان
پس پاره پاره زير قدوم رسول كن
بر آن نگاه مرحمتی از علی بخواه
يا مستحق گوشهی چشم بتول كن
گو با حسن كه از جگر شرحه شرحه ات
شوری نصيب اين كلمات ملول كن
در وقت احتضار به بالين من بيا
ای سر! ز روی نی به مزارم نزول كن
"مگذار نااميد بميرم حسين جان
كاری بكن شهيد بميرم حسين جان"
✍ افشین علا
✨ @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤32
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏴🏴"هنوز در پی لبیک"🏴🏴
نبود غیر حرامی، به هرطرف نگریست
ولی خروش برآورد: "یاری آیا نیست؟"
مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسی است؟
چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرنهای پیاپی بشر شنید و گریست؟
هنوز خون گلویش به نیزهها باقی
هنوز در پی لبیک، بانگ او جاری است
چه داند آنکه به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آنکه خموشی گزید، زینب کیست؟
چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به گاه خون و خطر، معنی برادر چیست؟
دوام مسند و نان است و نام، همت ما
در این زمانه خدا را چه کس حسینی زیست؟
ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علی است
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
نبود غیر حرامی، به هرطرف نگریست
ولی خروش برآورد: "یاری آیا نیست؟"
مخاطبش چه کسی بود روز عاشورا؟
به جز من و تو خطاب حسین با چه کسی است؟
چه گفت با بشریت در آن دیار غریب
که قرنهای پیاپی بشر شنید و گریست؟
هنوز خون گلویش به نیزهها باقی
هنوز در پی لبیک، بانگ او جاری است
چه داند آنکه به ذلت خوش است، کیست حسین؟
چه داند آنکه خموشی گزید، زینب کیست؟
چه کس به غیر اباالفضل در جهان دانست
به گاه خون و خطر، معنی برادر چیست؟
دوام مسند و نان است و نام، همت ما
در این زمانه خدا را چه کس حسینی زیست؟
ستم ز هر که زند سر، نسب برد به یزید
شرف، اگر به جهان ماند، از حسین علی است
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
از زبان حضرت سیدالساجدین (ع)
🔳در غروبی نفسگیر🔳
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه ای تب امانم نمی داد
بی تو آن خیمه زندان من بود
کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی خواست
تا که در خیمه بیمار باشم
ماندم و در غروبی نفسگیر
روی آن نیزه دیدم سرت را
ماندم و از زمین جمع کردم
پاره های تن اکبرت را
ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب بعد از اباالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاده در خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالیست
یادم از طفل شش ماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
🔳در غروبی نفسگیر🔳
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه ای تب امانم نمی داد
بی تو آن خیمه زندان من بود
کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی خواست
تا که در خیمه بیمار باشم
ماندم و در غروبی نفسگیر
روی آن نیزه دیدم سرت را
ماندم و از زمین جمع کردم
پاره های تن اکبرت را
ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب بعد از اباالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاده در خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالیست
یادم از طفل شش ماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود...
✍ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
فرمود: "اگر که علم به هفت آسمان رسد
دست خرد ز جانب ایران به آن رسد"
بیهوده نیست اینکه پیاپی ز اهرمن
آتش به اهل فارس ز پیر و جوان رسد
طهرانیِ مقدم اگر سوخت پیش از این
اینک شرر به قامت طهرانچیان رسد
قصاب صهیونیست بر آن بود تا شرر
تنها به قامتش نه، که تا استخوان رسد
سوزاندش آنچنان که نشانش به جا نماند
ترسید نفحهاش به مشام جهان رسد
اما خبر نداشت که سروی اگر فتاد
از هر کران، درخت در این بوستان رسد
شمعی اگر خموش شود لالهای ز نو
بر چلچراغ محفل فرزانگان رسد
طهرانچیا! به کرسی افلاک تکیه زن
آری سخن خوش است که تا کهکشان رسد
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
دست خرد ز جانب ایران به آن رسد"
بیهوده نیست اینکه پیاپی ز اهرمن
آتش به اهل فارس ز پیر و جوان رسد
طهرانیِ مقدم اگر سوخت پیش از این
اینک شرر به قامت طهرانچیان رسد
قصاب صهیونیست بر آن بود تا شرر
تنها به قامتش نه، که تا استخوان رسد
سوزاندش آنچنان که نشانش به جا نماند
ترسید نفحهاش به مشام جهان رسد
اما خبر نداشت که سروی اگر فتاد
از هر کران، درخت در این بوستان رسد
شمعی اگر خموش شود لالهای ز نو
بر چلچراغ محفل فرزانگان رسد
طهرانچیا! به کرسی افلاک تکیه زن
آری سخن خوش است که تا کهکشان رسد
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤35
در نهمین سالروز عروج آسمانی آموزگار آیات و ابیات، مهدیه الهی قمشهای، نام و یادش را گرامی میداریم
🔹گنج عشق🔹
جام شراب عشق کو؟ تا که به مِی وضو کنم
پشت کنم به عالمی، جانب دوست رو کنم
ای تو همه نیاز من، قبلهی من نماز من
نیست میسّرم که با غیر تو گفتگو کنم
گر همه تار و پود من بگسلد از فراق تو
نیم نگاهی ار کنی، جملهی آن رفو کنم
طعنه زنی که عمر من طی شده بی خیال تو؟!
دعوتِ عام کن که تا پیش تو روبهرو کنم!
گر همه خرّمی رسد، بی تو و بی حضور تو
بگذرم از نشاط دل، با غم عشق خو کنم
ماه صیام و روزهام، روزه ز هر چه غیر او
روزهگشاست یار من، روی به سوی او کنم
زاهد شهر گر کند منع شراب، گو بیا
تا که به کیمیایِ می، جانِ تو شستشو کنم
قطره ای از شراب جان، گر برسد به جامِ دل
کشتیِ باده آورم، در خم و در سبو کنم
" آتش" و گنج عشق تو، شادی هر دو عالمم
چیست گرانبهاتر از دوست که آرزو کنم؟!
زنده یاد مهدیه الهی قمشه ای (آتش)
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
🔹گنج عشق🔹
جام شراب عشق کو؟ تا که به مِی وضو کنم
پشت کنم به عالمی، جانب دوست رو کنم
ای تو همه نیاز من، قبلهی من نماز من
نیست میسّرم که با غیر تو گفتگو کنم
گر همه تار و پود من بگسلد از فراق تو
نیم نگاهی ار کنی، جملهی آن رفو کنم
طعنه زنی که عمر من طی شده بی خیال تو؟!
دعوتِ عام کن که تا پیش تو روبهرو کنم!
گر همه خرّمی رسد، بی تو و بی حضور تو
بگذرم از نشاط دل، با غم عشق خو کنم
ماه صیام و روزهام، روزه ز هر چه غیر او
روزهگشاست یار من، روی به سوی او کنم
زاهد شهر گر کند منع شراب، گو بیا
تا که به کیمیایِ می، جانِ تو شستشو کنم
قطره ای از شراب جان، گر برسد به جامِ دل
کشتیِ باده آورم، در خم و در سبو کنم
" آتش" و گنج عشق تو، شادی هر دو عالمم
چیست گرانبهاتر از دوست که آرزو کنم؟!
زنده یاد مهدیه الهی قمشه ای (آتش)
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
❤35
🇮🇷 به دشمنان ایران 🇮🇷
دور باد از وطنم چشم بد انشاءالله
چشم بد ریشهی خود را زند انشاءالله
هرچه اشرار اعم از خودی و غیر خودی
شرشان از سر ما کم شود انشاءالله
شیشهی عمر هر آنکس که کمین کرده چو دیو
به تلنگر زدنی بشکند انشاءالله
هر که از بغض کشد بهر وطن، خط و نشان
عمرش امروز به پایان رسد انشاءالله
خواست نمرود اگر آتش کین افروزد
پشهای در سر پوکش رود انشاالله
چشم دنیاست به ایران، به در آید ناگاه
کاسهی چشم عدو از حسد انشاءالله
کشت بسیار زن و طفل، بماند ایکاش
روی دستش دوبرابر جسد انشاءالله
خواری ملت ما خواست اگر خصم پلید
دم به دم خار به چشمش خلد انشاءالله
هر که از خیل حرامی که به ما شد نزدیک
از وطن دور شود با لگد انشاءالله
هر کسی داشت سر توطئه، بر سینهی او
بزند مشت خدا دست رد انشاءالله
خشتی از خانهی آبادی ما کاست اگر
شود آن خشت به قبرش لحد انشاءالله
هر که چون موش پی لطمه به سوراخ خزید
پایهی تخت خودش را جود انشاءالله
خواست هر کس که دهد میهن ما را بر باد
باد صرصر به دیارش وزد انشاءالله
دشمنان گرچه زیادند ولی رشتهی خصم
مثل زنجیر ز هم بگسلد انشاءالله
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
دور باد از وطنم چشم بد انشاءالله
چشم بد ریشهی خود را زند انشاءالله
هرچه اشرار اعم از خودی و غیر خودی
شرشان از سر ما کم شود انشاءالله
شیشهی عمر هر آنکس که کمین کرده چو دیو
به تلنگر زدنی بشکند انشاءالله
هر که از بغض کشد بهر وطن، خط و نشان
عمرش امروز به پایان رسد انشاءالله
خواست نمرود اگر آتش کین افروزد
پشهای در سر پوکش رود انشاالله
چشم دنیاست به ایران، به در آید ناگاه
کاسهی چشم عدو از حسد انشاءالله
کشت بسیار زن و طفل، بماند ایکاش
روی دستش دوبرابر جسد انشاءالله
خواری ملت ما خواست اگر خصم پلید
دم به دم خار به چشمش خلد انشاءالله
هر که از خیل حرامی که به ما شد نزدیک
از وطن دور شود با لگد انشاءالله
هر کسی داشت سر توطئه، بر سینهی او
بزند مشت خدا دست رد انشاءالله
خشتی از خانهی آبادی ما کاست اگر
شود آن خشت به قبرش لحد انشاءالله
هر که چون موش پی لطمه به سوراخ خزید
پایهی تخت خودش را جود انشاءالله
خواست هر کس که دهد میهن ما را بر باد
باد صرصر به دیارش وزد انشاءالله
دشمنان گرچه زیادند ولی رشتهی خصم
مثل زنجیر ز هم بگسلد انشاءالله
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤24
خدا بزرگتر است از مرام و مسلکها
هم از ضعیف و قوی هم بزرگ و کوچکها
به خاک سمّ ستور ملائکش نرسند
سران دهر به شلیک کل موشکها
یقین به قدرت او کن اگرچه او را نیست
نه حاجتی به یقین و نه بیمی از شکها
بزرگتر به نظر میرسد از آنچه که هست
جهان، به خاطر این ذرهبین عینکها
به ارج و قرب رسیدن در این دو روزهی عمر
شبیه بازی باد است و بادبادکها
مباش تا که خدا هست، بندهی زر و زور
مترس تا که خدا هست، از مترسکها
رسد چو روز دمیدن به صور اسرافیل
رسانههای جهاناند مثل سوتکها
صفای گوشهنشینان نکتهدان و خموش
کجا و رونق بازار این ملیجکها؟
به دست خالی خویش و به دفتری از شعر
خوشیم و فارغ از این دفتریم و دستکها
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
هم از ضعیف و قوی هم بزرگ و کوچکها
به خاک سمّ ستور ملائکش نرسند
سران دهر به شلیک کل موشکها
یقین به قدرت او کن اگرچه او را نیست
نه حاجتی به یقین و نه بیمی از شکها
بزرگتر به نظر میرسد از آنچه که هست
جهان، به خاطر این ذرهبین عینکها
به ارج و قرب رسیدن در این دو روزهی عمر
شبیه بازی باد است و بادبادکها
مباش تا که خدا هست، بندهی زر و زور
مترس تا که خدا هست، از مترسکها
رسد چو روز دمیدن به صور اسرافیل
رسانههای جهاناند مثل سوتکها
صفای گوشهنشینان نکتهدان و خموش
کجا و رونق بازار این ملیجکها؟
به دست خالی خویش و به دفتری از شعر
خوشیم و فارغ از این دفتریم و دستکها
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
🔹نرد قدرت🔹
پشت میز، آسوده پا بر روی پا انداختن
فرش بهر منشی و دربان، جدا انداختن
بر مصادر، چاکری پیش مقامات عظام
در معابر، چاکران را در قفا انداختن
نابهسامانی ز بیتدبیری و تقصیر را
گردن قانون و تقدیر و قضا انداختن
خواندن مردم به همراهی ولی وقت نیاز
چین نخوت بر جبین، بیاعتنا انداختن
دادن، آقازادهگان را انس با ماشین لوکس
همزمان، ماشین بنجل را به ما انداختن
هم سفرهای اداری هم زیارت، هفتهها
کار ملت را به بعد از کربلا انداختن
چفیهی پاکی که پیر عاشقان دارد به دوش
دور گردن در ادارات از ریا انداختن
در محافل، نطق الکن، در تریبونها شعار
لفظ و مضمون را چنین از محتوا انداختن
سفرهی مستضعفان را تنگ کردن دم به دم
سفرهی رنگین برای اغنیا انداختن
دعوت از مردم به وحدت در عیان گفتن ولی
نرد قدرت با رقیبان در خفا انداختن
گیرم از اینها گریزی نیست، اما تا به کی
مردم آزاده را در انزوا انداختن؟
ناصح مشفق نمییابید چون ما گرچه هست
سخت در ذهن شما این نکته جا انداختن
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
پشت میز، آسوده پا بر روی پا انداختن
فرش بهر منشی و دربان، جدا انداختن
بر مصادر، چاکری پیش مقامات عظام
در معابر، چاکران را در قفا انداختن
نابهسامانی ز بیتدبیری و تقصیر را
گردن قانون و تقدیر و قضا انداختن
خواندن مردم به همراهی ولی وقت نیاز
چین نخوت بر جبین، بیاعتنا انداختن
دادن، آقازادهگان را انس با ماشین لوکس
همزمان، ماشین بنجل را به ما انداختن
هم سفرهای اداری هم زیارت، هفتهها
کار ملت را به بعد از کربلا انداختن
چفیهی پاکی که پیر عاشقان دارد به دوش
دور گردن در ادارات از ریا انداختن
در محافل، نطق الکن، در تریبونها شعار
لفظ و مضمون را چنین از محتوا انداختن
سفرهی مستضعفان را تنگ کردن دم به دم
سفرهی رنگین برای اغنیا انداختن
دعوت از مردم به وحدت در عیان گفتن ولی
نرد قدرت با رقیبان در خفا انداختن
گیرم از اینها گریزی نیست، اما تا به کی
مردم آزاده را در انزوا انداختن؟
ناصح مشفق نمییابید چون ما گرچه هست
سخت در ذهن شما این نکته جا انداختن
✍️ افشین علا
🗓️ تیر ۱۴۰۴
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤30
🔸دام دامنگیر🔸
ای دل این تقصیر اگر از جانب تقدیر بود
عقل را کم سرزنش کن زانکه بیتقصیر بود
بخت را دشنام کم گو،خرده بر طالع مگیر
ناله کم کن کاش قدری ناله را تأثیر بود
من نه خود گمراه بودم، راه ناهموار شد
من نه خود پابند گشتم، دام دامنگیر بود
آنچه را در فهم میجستم نشان از وهم داشت
آنچه را پرواز میپنداشتم زنجیر بود
عشق در خامی گرامی بود، اما زود بود
عقل در پیری غنیمت بود، اما دیر بود
جام وقت تشنگیها از تهی لبریز ماند
کام وقتی آمد از در، دیده و دل سیر بود
آنکه چون روباهی آمد انس با روحم گرفت
در پلشتی موش بود و در درشتی شیر بود
آنچه نوش انگاشتم چون مار بر دل نیش زد
آنچه را مرهم شمردم نیزه بود و تیر بود
چاره جز تکرار اینم نیست با خود روز و شب
آنچه آمد، آنچه رفت از جانب تقدیر بود...
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
ای دل این تقصیر اگر از جانب تقدیر بود
عقل را کم سرزنش کن زانکه بیتقصیر بود
بخت را دشنام کم گو،خرده بر طالع مگیر
ناله کم کن کاش قدری ناله را تأثیر بود
من نه خود گمراه بودم، راه ناهموار شد
من نه خود پابند گشتم، دام دامنگیر بود
آنچه را در فهم میجستم نشان از وهم داشت
آنچه را پرواز میپنداشتم زنجیر بود
عشق در خامی گرامی بود، اما زود بود
عقل در پیری غنیمت بود، اما دیر بود
جام وقت تشنگیها از تهی لبریز ماند
کام وقتی آمد از در، دیده و دل سیر بود
آنکه چون روباهی آمد انس با روحم گرفت
در پلشتی موش بود و در درشتی شیر بود
آنچه نوش انگاشتم چون مار بر دل نیش زد
آنچه را مرهم شمردم نیزه بود و تیر بود
چاره جز تکرار اینم نیست با خود روز و شب
آنچه آمد، آنچه رفت از جانب تقدیر بود...
✍🏻افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺 کانال اشعار و یادداشتهای افشین علا🔺
❤28
🔹سیاههی اوهام🔹
امروز اگر ز شش جهت از چرخ، دلخوری
تغییر در پی است، چرا در تغیری؟
کوهی، به خود ز ناله چرا تیشه میزنی؟
سروی، ز خود به غصه چرا ریشه میبری؟
جایی برای شادی اگر در دل تو نیست
زآن روست ای عزیز که از آرزو پری
حیف تو نیست شب همه شب تا سپیدهدم
بنشینی و سیاههی اوهام بشمری؟
اجر تو با خداست ، ز احسان بندگان
هرگز نمیرسد به تو پاداش درخوری
وقتی که از تو کاخ سخن گشته استوار
دل خوش مکن به خشتی و سنگی و آجری
چون عازمیم سوی وطن، شرط عقل نیست
سر را فرو کنیم در این ره به آخوری
لطف سفر به چیست؟ فقط یک پیاله چای
زین رو بسنده کن به اجاقی و چادری
گیرم بریده شد نفست در میان راه
باید زدن گریز به راه میانبری
چون گوی خالیاند در این ره، حرامیان
مثل حباب میشکنند از تلنگری
شاه بلامنازع دنیا و آخرت
در انتظار توست چرا غصه میخوری؟!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
امروز اگر ز شش جهت از چرخ، دلخوری
تغییر در پی است، چرا در تغیری؟
کوهی، به خود ز ناله چرا تیشه میزنی؟
سروی، ز خود به غصه چرا ریشه میبری؟
جایی برای شادی اگر در دل تو نیست
زآن روست ای عزیز که از آرزو پری
حیف تو نیست شب همه شب تا سپیدهدم
بنشینی و سیاههی اوهام بشمری؟
اجر تو با خداست ، ز احسان بندگان
هرگز نمیرسد به تو پاداش درخوری
وقتی که از تو کاخ سخن گشته استوار
دل خوش مکن به خشتی و سنگی و آجری
چون عازمیم سوی وطن، شرط عقل نیست
سر را فرو کنیم در این ره به آخوری
لطف سفر به چیست؟ فقط یک پیاله چای
زین رو بسنده کن به اجاقی و چادری
گیرم بریده شد نفست در میان راه
باید زدن گریز به راه میانبری
چون گوی خالیاند در این ره، حرامیان
مثل حباب میشکنند از تلنگری
شاه بلامنازع دنیا و آخرت
در انتظار توست چرا غصه میخوری؟!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤32
🔹 همهی ما شهید گمنامیم! 🔹
مردگانیم اگرچه زنده به اسم، مرگ را جسم چاک لازم نیست
نعش ما را که دفن در خویشیم، لحد و خشت و خاک لازم نیست
غم چو چنگیزمان گرفته به چنگ، هم هلاکوی هول در مشتش
غول کین چون مغول به ما مشغول، دیگر از مرگ، باک لازم نیست
هوس آب و دانه را کشتیم در قفسهای مرگ تدریجی
خون دلها که میخوریم بس است مردگان را خوراک لازم نیست
خنجر از پشت میزنیم به هم، پشتهی کشتههای یکدگریم
گردهی پاره پارهی ما را تیغهای هلاک لازم نیست
متحرک شبیه تابوتیم پس به تشییع ما خوش آمدهاید
بر شما ای یلان رسته ز بند، نوحهی سوزناک لازم نیست
ای شهیدان که میرسید از راه، رمقی کو برای ناله و آه؟
همهی ما شهید گمنامیم! استخوان و پلاک لازم نیست...
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
مردگانیم اگرچه زنده به اسم، مرگ را جسم چاک لازم نیست
نعش ما را که دفن در خویشیم، لحد و خشت و خاک لازم نیست
غم چو چنگیزمان گرفته به چنگ، هم هلاکوی هول در مشتش
غول کین چون مغول به ما مشغول، دیگر از مرگ، باک لازم نیست
هوس آب و دانه را کشتیم در قفسهای مرگ تدریجی
خون دلها که میخوریم بس است مردگان را خوراک لازم نیست
خنجر از پشت میزنیم به هم، پشتهی کشتههای یکدگریم
گردهی پاره پارهی ما را تیغهای هلاک لازم نیست
متحرک شبیه تابوتیم پس به تشییع ما خوش آمدهاید
بر شما ای یلان رسته ز بند، نوحهی سوزناک لازم نیست
ای شهیدان که میرسید از راه، رمقی کو برای ناله و آه؟
همهی ما شهید گمنامیم! استخوان و پلاک لازم نیست...
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
❤28
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سعدیا دیگر بنیآدم برادر نیستند
جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند
عضوهای بیشماری را به درد آورده چرخ
عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند
کودک چشمآبی غرب و سیهچشم عرب
در نگاه غربیان با هم برابر نیستند
شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زندهاند
تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند
از نگاه غربیان انگار در مشرقزمین
مادران داغ کودکدیده مادر نیستند
نزد آنانی که میگریند در سوگ سگان
صحنههای قتل انسان گریهآور نیستند
بیمروت! کودکاند اینها نه مردان حماس
خانهاند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند
نازکاندامان که میمیرند بی آب و غذا
ساقههای ترد ریحاناند لشکر نیستند
کاش بیبیسی سوال از باربیسازان کند:
این عروسکها که میسوزند دختر نیستند؟
خادمان کعبه سرگرماند در کابارهها؟
یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟
بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟
یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟
پشتهها از کشتهها پیداست، دنیا کور نیست؟
آسمان از ناله پر شد، گوشها کر نیستند؟
تا به کی کودککشی در غزه؟ آیا غربیان
در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند
عضوهای بیشماری را به درد آورده چرخ
عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند
کودک چشمآبی غرب و سیهچشم عرب
در نگاه غربیان با هم برابر نیستند
شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زندهاند
تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند
از نگاه غربیان انگار در مشرقزمین
مادران داغ کودکدیده مادر نیستند
نزد آنانی که میگریند در سوگ سگان
صحنههای قتل انسان گریهآور نیستند
بیمروت! کودکاند اینها نه مردان حماس
خانهاند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند
نازکاندامان که میمیرند بی آب و غذا
ساقههای ترد ریحاناند لشکر نیستند
کاش بیبیسی سوال از باربیسازان کند:
این عروسکها که میسوزند دختر نیستند؟
خادمان کعبه سرگرماند در کابارهها؟
یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟
بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟
یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟
پشتهها از کشتهها پیداست، دنیا کور نیست؟
آسمان از ناله پر شد، گوشها کر نیستند؟
تا به کی کودککشی در غزه؟ آیا غربیان
در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟!
✍️ افشین علا
✨🆔 @afshinala ✨
❤36