عباس وریج کاظمی
4.21K subscribers
406 photos
74 videos
209 files
428 links
عباس کاظمی هستم پژوهشگر حوزهٔ مطالعات فرهنگی. می‌توانید با لینک زیر با من در تماس باشید
@Abbasvarijkazemi
Download Telegram
نگاهی به تحولات تونس و بازگشت اقتدارگرایی

🖋خدیجه کشاورز

《این روزها یکی از نگرانی‌های برخی از روشنفکران ایرانی در برابر اعتراضاتی که خیابان‌های ایران را در برگرفته است، نگرانی از سرنوشت کشورمان در فردای تحولات احتمالی است. یکی از دلایل نگرانی آنان، سرنوشت کشورهای عربی پس از بهار عربی است. اعتراضاتی که به بهار عربی موسوم شد چهرۀ برخی از کشورهای عربی را دگرگون کرد.》


ادامه‌ی مطلب را می‌توانید در اینجا بخوانید.

https://t.iss.one/culturalstudies_usc

کانال مطالعات‌فرهنگی ایرانی
👏5👍1
📄جابجایی‌های عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش‌زندگی‌روزمره در ایران
✍️عباس کاظمی




🔷چگونه جنبش آرام زندگی‌روزمره به سطحی رادیکال در ابتدای دهه ۱۴۰۰ رسید؟ برای توضیح آن به پنج تحول و جابجایی عمده در جامعه ایران در اواخر دهه ۹۰ اشاره کردم.


📘دوماهنامه چشم انداز ایران

@varijkazemi
این جستار در شمارۀ 136 دوماهنامۀ چشم‌انداز ایران چاپ شده و پیش‌از‌این در کانال بارگذاری شده است. به‌منظور آسان‌تر‌شدن مطالعه متن، نسخهٔ با‌کیفیت‌تری از آن را در اینجا بارگذاری کردیم.

فایل پی‌دی‌اف نسخۀ جدید، ضمیمه است.
#مقاله

@varijkazemi
👍11
18.pdf
219.1 KB
📘تاملی بر کتاب سفر نظریه‌ها؛
سفرهای بی‌بازگشت
🔸دکتر جبار رحمانی
🔷روزنامه ایران، ۱۳ آذر ۱۴۰۱👆

🧊لینک خرید آنلاین کتاب
https://idebook.ir/books/237758/سفر-نظریه-ها-اگر

#سفر_نظریه_ها #کتاب #نقد_کتاب
https://t.iss.one/Varijkazemi
👍2
" فرد در چنین جامعه‌ای ناچار است تنها با همان نهاد سنتی خانواده که اکنون بارِ تمامی نیروهای واسط اجتماعی را بر دوش می کشد سر کند. اما حقیقت آن است که فرد در جامعه‌ای بدون پشتوانه زندگی می‌کند. این داستان همان چیزی است که فیلم جدایی نادر از سیمین آن را روایت می‌کند و هشداری مهم برای جامعه‌ای است که هنوز قصه جدایی‌ها را باور نکرده است."

در روز یک‌شنبه‌ی پیش‌رو قرار است از کتاب "امر روزمره در جامعه پساانقلابی بحث و گفت‌وگو کنیم.
در این جلسه دکتر عباس کاظمی نیز مهمان ما خواهد بود.
همچنین شرکت در پاتوق تا اطلاع ثانوی رایگان خواهد بود.
آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: یک‌شنبه ۲۰ آذر.
ساعت برگزاری: ۱۶:۰۰

مکان برگزاری: تهران-کریمخان-خیابان ایرانشهر-خیابان کلانتری-پلاک 48-بالای کافه آپ‌آرت‌مان-کتابفروشی دی.
👍11
@Drnematallahfazeli

📝 صدای بلوچ؛ در رثا و ثنای محمود زندمقدم

🔻نعمت الله فاضلی، روزنامه هم میهن، 17 آذر 1401

محمود زندمقدم مردم‌نگار ایرانی تمام‌عیار بود. مردم‌نگاری «نوشتن فرهنگ» و به سخن درآوردن تجربه‌های زیسته قوم، ملت یا گروهی از مردم است؛ و او از قهرمانان این قبیله مردم‌نگاران بود. سنت مردم‌نگاری ایرانی دیرین است و با ناصرخسرو و سفرنامه‌اش آغاز می شود، سنتی که انسان ایرانی در بستر زبان و ادبیات فارسی می‌بالد و تداوم می‌یابد تا معنای نهفته در فرهنگ ایرانی در گوشه‌گوشه ایران و در میان اقوام و گروه‌های ساکن این سرزمین را روایت و حکایت کند؛ و خلاقیت‌ها، عاملیت‌ها، نوآوری‌ها، دردها، رنج‌ها، خواست‌ها، شیوه‌های انطباق با طبیعت، تاریخ و تمدن ایرانی را با تمام شباهت‌ها و تفاوت‌هایش در کلمات بگنجاند.

سده سیزدهم این سنت با برآمدن و بالنده شدن تجدد ایرانی احیا شد و جانی و جهانی تازه یافت. زندمقدم فرزند زبان، زمینه و زمانه خود بود. دانش‌ها و علوم مدرن را می‌شناخت و از نخستین دانش‌آموختگان برنامه‌ریزی توسعه در ایران بود که برای «آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای روستایی» در 1343 عازم بلوچستان شد؛ سفری که او را «سخت تحت‌تاثیر حال و هوای بلوچستان» قرار داد؛ تاثیری که عشق و شوق مادالعمر در او برای آموختن، اندیشیدن، روایت کردن و نوشتن فرهنگ و مردم بلوچ خلق کرد چنان عشق شورانگیزی که 58سال از عمر هشت84 ساله‌اش را وقف بلوچ‌ها کرد.

راوی خلاق، جسور، صادق، دانا و نقاد مردم و سرزمین و فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان شد. بیش از هر کس دیگری با جان و جهان بلوچ مأنوس و آشنا بود. وجب به وجب بلوچستان را زیسته و دریا، خاک، دیار و انسان بلوچ را عاشقانه لمسیده و فهمیده بود و با جادوی قلم، آنها را ترسیم و توصیف کرد. مردی که ماموریتش در این جهان را شناخت و عمرش را تمام و کمال و شرافتمندانه در خدمت آن قرار داد. آمده بود صدای بلوچ و دردها و رنج های آن شود و شد. به قول خودش «خطه‌ای دورافتاده» که در آن روزگار «نه هواپیما بود و پروازهای منظم، نه جاده و آسفالت و رفت‌وآمد منظم». بارها و بارها به آنجا سفر و اقامت کرد تا «فضای بی‌همتایی که بلوچ در آن نفس می‌کشد، زندگی می‌کند و...» مردم‌نگارانه و ادیبانه به جهان زبان انتقال دهد. او شرافتمندانه و آزاده‌وار نوشت و زیست. سختی‌های بی‌شمار کشید تا راوی سختی‌های سختی کشیدگان و رنج‌دیدگان جهان باشد.

او مردم‌نگار بود؛ و مردم‌نگاری شرافت را نگاشت و آفرید. در حالی دوشنبه چهاردهم آذرماه (1401) از میان ما رفت که بلوچ‌ها بیش از هر زمانی نیازمند او بودند، او که صدای بلوچ بود خالق یکی از ماندگارترین شاهکارهای زبان فارسی و مردم‌شناسی ایران شد. «حکایت بلوچ» را در هفت جلد نوشت. هر جلد سفری است به جهان پر نقش و نگار و انباشته از رنج و فلاکت؛ فلاکت انسان‌ها، بلوچ‌ها.

«از ایرانشهر که بیرون آمدیم، جاده باریکی می‌گذشت از میان کشتزارهای پراکنده. رسیدیم به بمپور. دهی مثل همه دهات بلوچستان؛ مردمی سیاه سوخته، با موهای وز کرده و غبار گرفته و چشمان آفتاب زده و سفیدی‌ها: کدر و بیمارگونه؛ سیاهی‌ها مات؛ صورت‌ها؛ زرد و چروکیده- مانند پوست گرمکی که میان خاک و گل لگدمال کرده باشند؛ پیکرها تکیده و لاغر؛ تا بخواهی کور و کچل و افلیج. ثلثی از مردم زمین‌گیر. بچه‌ها تراخمی و نزار. لول می‌زدند توی گل، لجن و خاک. خوب بود گوشتی نبود زیر پوست‌ها- پوستی که سیاه بود و ترکیده بود روی استخوان- که اگر گوشتی بود، میان گل و لجن و بخار، گندانده بودش آفتاب. چند دکان بقالی: لانه مگس، زنبور و پشه. کلبه‌های گلی با درهای حصیری: دمل‌های چرکی که تاول زده بودند روی تن زمین. راهی خاکی و باریک که می‌گذشت از میان دو جوی لجن و کلبه‌های حصیری و گلی» (جلد اول ص 33).

این قطعه نه‌تنها نمونه‌ای از سبک و نثر او، بلکه بازنمایی‌ای است از شیوه مردم‌نگاری انتقادی که زندمقدم خالق آن شد و توانست سنگ‌بنای تازه‌ای در عمارت مردم‌نگاری ایرانی بنهد. اما مقصود او حتی این نبود که شاهکاری بیافریند یا مردم‌نگاری انتقادی ایرانی را گامی بلند به جلو ببرد، او می‌گوید صرفا «ادای دِین» است: «نه قصد تاریخ‌نگاری، نه تحلیل‌های اجتماعی و اقتصادی و از این دست کارها. احساس دِین می‌کردم به مردم بلوچ، می‌خواستم ادای‌دین کنم و بس» (همان 16).
👍21
https://payamema.ir/payam/articlerelation/77620

نهال نفیسی
محمود زند مقدم، مردم‌شناس گشاده‌دست
👍1
Forwarded from زیر سقف آسمان
چشم‌اندازی_نظری_در_باره‌ی_خیزش‌های_اجتماعی‌ی_ایران.pdf
1.4 MB
♦️چشم‌اندازی نظری در باره‌ی خیزش‌های اجتماعی‌ی ایران / نسخه‌ی کامل و ویرایش شده

✍️حسن محدّثی‌ی گیلوایی
۱۷ آذر ۱۴۰۱


🔻درآمد
نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجه‌ی یک جنبش اجتماعی‌ی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. الان که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش می‌کنم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ است و جنبش هم‌چنان ادامه دارد. نوشتن در بحبوحه‌ی یک جنبش هم‌راه با پی‌گیری‌ی اخبار هر روزه‌ی آن و نیز هم‌راه با مطالعه‌ی دیگر خیزش‌های اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی در دهه‌های اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینه‌‌ی اجتماعی‌ی بروز آن‌ها بیش‌تر توجّه کنم. کوشیدم تا جایی‌که ممکن است در عین مفهوم‌سازی‌ی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را به‌کار بگیرم و تا جایی‌که ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّی‌گویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارج‌مند قرار گیرد. انتشار عمومی‌ی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحب‌نظران ارج‌مند و آموختن بیش‌تر را می‌دهد.



#رژیم_سیاسی
#خیزش_اجتماعی
#جنبش_اجتماعی



@NewHasanMohaddesi
👍8👎1
جابه_جایی_های_عظیم_فرهنگی_اجتماعی.aac
128.6 MB
🔷عباس کاظمی

📣 فایل صوتی🗣 مقاله جابجایی‌هایی عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش زندگی‌روزمره در ایران


🔸گوینده سمانه سمیع
📘تدوین نیما کاظمی

زمان شنیدن: ۵۶ دقیقه

https://t.iss.one/Varijkazemi

#مقاله #جنبش_اجتماعی #مهسا
👍12
📝رسانه‌ها چگونه زندگی ما را تغییر دادند؟
✍️عباس کاظمی
@varijkazemi

قرنی که گذشت، برای همه جهان و نیز جامعه ایرانی، قرن انقلاب ارتباطات بود و در آن کیفیت «ارتباطات نزدیک» جایش را به کمیت «ارتباطات دور» داده است.

- تلگراف موجب شناسایی بیشتر ایران ازسوی دولت‌های اروپایی شد. همچنین ایرانی‌ها از آداب و سبک زندگی اروپاییان اطلاع بیشتری حاصل کردند. بنای تلگراف‌خانه به یکی از مکان‌های مهم حضور و تجمع مردم و مهم‌تر از همه به مکانی برای نشان‌دادن اعتراضات و تحصن بدل شد. نامه و تلگراف، ابزارهایی مهم برای تحولات اجتماعی و نیز مناسبات فردی در قرن سیزده بودند؛ انقلاب مشروطه ازطریق نامه‌های اعتراضی و تلگراف‌ها موجب شکل‌گیری جماعت‌های اعتراضی شد.

- آمدن رادیو نیز با برق‌کشی‌ خانه‌ها همراه شد. تا سال ۱۳۱۶ برق تقریباً به درون خانه‌ها راه پیدا نکرده بود؛ تنها صرف روشنایی معابر شهر می‌شد. مجلۀ نگین در شمارۀ یک خود در سال 1344 در مقاله‌ای با عنوان «برق تهران» به قلم م.ادیب می‌نویسد «مردم از برق میترسیدند و افرادی که دارای برق بودند قبل از آنکه کلید برق را بچرخانند سوره معروف آیه‌لکرسی را میخواندند و سپس کلید را با احتیاط میزدند».

- اما از دهۀ ۵۰ به بعد، «مصرف جمعی صدا»، به «تولید صدا» ازطریق استفاده از دستگاه ضبط‌صوت و توسعۀ نوارهای کاست تبدیل شد. من خودم هیچ‌گاه پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام را ندیدم؛ آنها در دهۀ ۴۰ مردند و صدایشان را در دهۀ ۵۰ به‌صورت جمعی ازطریق نوار کاست می‌شنیدیم. پدرم با افتخاری وصف‌نشدنی که با نوعی هاله تقدس حول دستگاه ضبط‌صوت همراه بود، صدای گذشتگانی را به گوش ما می‌رساند که نشنیده بودیم.
ازسوی‌دیگر، ضبط‌صوت امکان ضبط صدای کودکی‌مان را فراهم می‌کرد که در آن زمان برایمان عجیب بود که پدر هرچند سال یک بار صدای کودکی‌مان را برای میهمانانی که از راه می‌رسیدند پخش می‌کرد.

کاری که ضبط‌صوت در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی در ایران کرد، پخش عمومی صداها بود که اثری جمعی داشت اما هدفون‌ها این صداها را از اجتماع دور می‌کردند و درون گوش‌های فردی کوچ می‌دادند، و جامعه از آنچه درون گوش‌ها و کله‌های مردم می‌گذشت بی‌خبر بود. جوانان دهه‌هفتادی به بعد در ایران چیزهایی را گوش می‌کردند که با علایق فردی‌شان گره خورده بود. هر فردی چیزی درون گوش‌هایش می‌گذاشت و درحالی‌که در تنهایی خود می‌خزید، به‌آرامی زیر لب نجوا می‌کرد.

- وقتی در دهۀ هفتاد تلفن ثابت نیز به شهرهای کوچک و روستاها وارد شد، شیوۀ ارتباطات محلی دستخوش تغییر شد؛ زنان توانستند بدون اینکه از خانه خارج شوند، با افراد دیگر پیوند برقرار کنند و دختران و پسران جوان، راهی جدید برای تعاملات خود بیایند. تلفن‌های ثابت تا دهۀ ۷۰ که هنوز در همه خانه‌ها نبود، شکلی جدید از روابط همسایگی را موجب شدند.

- رویدادهای مهم اجتماعی که ارزش ثبت‌شدن داشتند، درون دوربین عکاسی می‌رفتند و بعد آلبوم‌های خانوادگی و بعد آلبوم‌های شخصی، راهی جدید برای رفت‌وآمد میان گذشته و حال فراهم آوردند. آن آلبوم‌ها درمجموع خصوصی بودند و از «نامحرمان» دور نگاه داشته می‌شدند. دهه‌ها بعد، مجموع تصاویر عکس‌های خصوصی ما در صفحات اینستاگرام، معنای حریم خصوصی را به‌کل تغییر داد و چیزهایی که از بستگان دور و همسایگان مخفی نگاه داشته می‌شد، برای کل جهان به نمایش در‌آمد.

- تلویزیون، ابتدا رسانه‌ای متعلق به طبقۀ متوسط روبه‌بالا بود. مجله اطلاعات هفتگی در مقاله‌ «از داریه تا تلویزیون» در سال ۱۳۳۶ نوشته بود که «می‌گویند بزودی در تهران دستگاه تلویزیون راه میافتد آنوقت است که تهرانیها... وارد عصر جدید میشوند» (جواهرکلام، ۱۳۳۶). حتی در سال‌های انقلاب نیز همه در خانه تلویزیون نداشتند و بخشی قابل‌توجه از همسایه‌ها برای دیدن اخبار، فیلم و کودکان برای تماشای کارتون و مردان عمدتاً برای شنیدن اخبار به خانۀ ما می‌آمدند و طی مناسکی که به خوردن نیز منتهی می‌شد، عمل تماشاگری صورت می‌گرفت.

⬅️ غرق‌شدن در شبکه‌های اجتماعی، ما را امتداد گوشی‌های هوشمند کرده است و نه برعکس. در ابتدا گوشی‌های موبایل بر بدن ما اضافه شده بودند و بدن ما را امتداد می‌بخشیدند اما اینک در انتهای قرنی که گذشت می‌توانیم بگوییم که ما زائیده‌ای برروی گوشی‌های هوشمندمانیم؛ ما بدان‌ها چسبیده و گره خورده‌ایم.

اشکال اولیۀ ارتباطات به‌میانجی رسانه در نوعی تعامل جمعی ریشه داشت اما هرچه به انتهای قرن نزدیک شده‌ایم، رسانه‌ها شکل تعامل فردی‌تر را ترویج کردند و ابزارهای رسانه‌ای، وجهی شخصی‌سازی‌شده یافتند. رادیو و تلویزیون و ضبط‌صوت و گرامافون، رسانه‌ای متعلق به کل خانواده بودند اما اکنون کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های تلفن شخصی- که جای آنها را گرفته‌اند- دیگر به خانواده تعلق ندارند، بلکه اشیایی فردی‌شده‌اند.


🔗متن کامل #مقاله پی‌دی‌اف در دسترس است (ماهنامۀ پیوست، اردیبهشت‌1401)
👍14👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 پدر جامعه‌شناسی‌ نوین ایران کیست؟

🔹در این ویدئو به معرفی دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی نوین ایران پرداخته‌ایم، دانش‌آموخته پاریس و عضو کابینه دکتر محمد مصدق.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
👍9
📝برآمدن اینفلوئنسرهای دانشگاهی در ایران
✍️عباس کاظمی
@varijkazemi

🔹در سال‌‌های اخیر، رشد شبکه‌های ‌اجتماعی، همه‌گیری کرونا و تحول در نظام آموزش ‌آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکل‌گیری چهره‌‌های جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.

⁉️ آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسر‌های دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟

🔹سلیبریتی‌‌های دانشگاهی، افرادی‌اند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناخته‌شده‌اند و سخنانشان در رسانه‌های سنتی، به گوش بخشی از مردم می‌رسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم به‌میانجی صدا و تصویر یا نوشته‌هایشان با فاصله با آنها مرتبط می‌شدند و درنهایت هاله‌ای پیرامونشان ایجاد می‌شد که بر جذابیتشان می‌افزود و بدان‌‌ها چهره‌ای متفاوت و دست‌نایافتنی می‌داد.
درعوض، چهره‌‌هایی جدید ظهور کردند که نمونه‌اش اینفلوئنسر‌های دانشگاهی‌اند و وجه مشترکشان، بالا‌آمدن از نظام شهرت برپایه شبکه‌های ‌اجتماعی است.

گیل استیور در کتاب روان‌شناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروف‌بودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان می‌کند. به‌نظر وی هرچند معروف‌بودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیده‌ای به‌شدت مدرن است. انسان‌‌های معروف (Fame) به‌دلیل دستاورد‌های برجسته و کار خارق‌العاده‌ای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسان‌‌های مشهور ازطریق رسانه‌‌های جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلب‌توجه، به موقعیتشان دست یافتند.

برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانال‌های تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کرده‌ام:

🔸دسته اول را سلیبریتی‌‌ها با «حضور شبکه‌ای ضعیف» نامیده‌ام. در اینجا با استادانی روبه‌روییم که در جهان خارج معروف‌اند و پیش‌ازاین در رسانه‌‌های متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجله‌های روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهره‌هایی همچون مهدی‌ گلشنی، رضا داوری، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، جواد طباطبایی، یوسف اباذری و مصطفی ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکه‌های ‌اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکه‌های ‌اجتماعی دارند.

🔸دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکه‌های ‌اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ به‌عبارت‌دیگر، آنها از هویت شبکه‌ای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ به‌عبارتی، اینفلوئنسر‌های دانشگاهی، پیوند‌هایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ می‌کنند و می‌توان گفت که از قدرت پیوند‌های سست بهره می‌برند. به‌طورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، هم‌زمان از چند شبکۀ ‌اجتماعی استفاده می‌کنند؛ برای نمونه به چهره‌هایی همچون سیدمجید حسینی، محمد فاضلی، فردین علیخواه و حسن محدثی اشاره کرده‌ام.

🔸گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمی‌شوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاه‌ها و فضای عمومی انجام داده‌اند. بااین‌حال، با تولد شبکه‌های ‌اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکه‌‌ها برخوردارند؛ لایک می‌کنند، شرح عکس می‌نویسند، استوری می‌گذارند. بااین‌حال، مانند دسته دوم، متولد شبکه‌‌های اجتماعی نیستند؛ ازاین‌رو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون این‌دست شبکه‌‌ها نیستند؛ «یونس شکرخواه» و «حسین آخانی»، از این گروه‌اند.

⬅️در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهره‌‌های دانشگاهی نشان داده شد که این قدرت‌‌های نوظهور دانشگاهی، از زنجیره‌ای از شبکه‌های ‌اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده می‌کنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتی‌های ‌دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار می‌کنند. ازسوی‌دیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختار‌های علمی فراتر می‌رود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته می‌شود.

☑️ یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمان‌‌های دانشگاهی پیروی می‌کند که بسیار گسترده‌تر از روابط درون‌دانشگاهی است.

☑️ ما با ستیزه‌هایی درون فضای دانشگاهی روبه‌روییم که میان و درون گروه‌‌های علمی جاری است. دانشگاه‌ها به‌مرور قواعد سلسله‌مراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکه‌ای‌‌شدن دانشگاه و قدرت‌یافتن افراد جدید و چهره‌شدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسله‌مراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
@varijkazemi

🔗 متن کامل مقاله در فایل پی‌دی‌اف
📣 فصلنامه ‌پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱
#مقاله #دانشگاه
👍20
متاسفانه با خبر شدیم که قرارداد همکاری آقای دکتر رضا امیدی استاد گروه توسعه و سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه تهران لغو شده و ایشان عملا از دانشگاه اخراج شده‌اند. بسیاری از اساتید همکار و دانشجویان ایشان، با انجمن تماس داشته و ابراز تاسف کرده‌اند که از خدمات علمی و ارزشمند همکاری گرامی و ارجمند و استادی برجسته و توانا محروم می‌شوند. اعضای هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز از این خبر بشدت متاثر شده و اینگونه مظالمی که دارد هر روز بر دانشجویان و اساتید دانشگاه وارد می‌شود و عرصه علم و دانشگاه را مکدر می‌سازد ناروا دانسته و باور دارند که این اقدامات ناعادلانه، موجب تشدید نارضایتی در میان اساتید و دانشجویان شده و  بر ساحت علم و دانشگاه آثار مخربی بر جای خواهد گذاشت. تا کی باید منتظر این بی‌عدالتی‌ها بود و پیش چه کسی باید این تظلم‌ها برده شود؟ آیا فریادرسی هست؟
هیات مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران
👍34👏3
‍ ‍ 🔶حیات شبکه‌ای و جنبش زندگی در ایران

🖋عباس کاظمی
@varijkazemi

🔹عمدتاً گفته می‌شود که جنبش‌های فرهنگی، در دورۀ وفور و رفاه ظهور می‌کنند و جنبش‌های انقلابی در دورۀ بدِ اقتصادی، اما جنبش ۱۴۰۱ که جنبش زندگی خوانده شده است، نوعی جنبش اجتماعیِ ترکیبی است که در وضعیت بدِ اقتصادی و سیاسی ظهور کرده است اما از خصایص یک جنبش نیرومند فرهنگی نیز برخوردار است.

🔺این جنبش، اغلب مولفه‌های «جنبش‌های جدید جدید» را با خود حمل می‌کند و دارای خصائصی همچون ساختاری‌ افقی، فقدان رهبری مشخص، بی‌توجهی به احزاب سیاسی جاری، وجود عناصری قدرتمند از پیوندهای ضعیف، قدرت جماعت‌ها و جمع‌های ‌کوچک، حیات شبکه‌ای و نقش نیرومند شبکه‌های اجتماعی مجازی، سیال و منعطف است. بااین‌حال، خصائص تکینۀ دیگری نیز دارد که شامل حیات شبکه‌ای نیرومند به‌جای حیات انجمنی، عاملیت غیرانسانی (همانند مو)، مطالبات معمولی در کنار مطالبات کلان، و رادیکالیزه‌شدن فرهنگ اتاق‌خواب است.

این مقاله را با نقش مو در زندگی سیاسی دهۀ ۱۴۰۰ شروع می‌کنم، برای‌اینکه ابعاد و مؤلفه‌های پیونددهنده و درعین‌حال افقی، سیال و منعطف و در عین‌حال زنانه‌ی‌ جنبش اعتراضی را شرح دهم. ادعای من این است که این جنبش، بر بنیادهایی سست بنا شده است که قوام آن را تضمین می‌کنند.

⬅️یکی از مختصات جنبش‌های جدید، ابتنایشان بر پیوندهای سست است. جنبش زندگی که برآمده از لایه‌های جایگزینِ نگاهدارندۀ جامعه است، شکلی از مناسبات را حول پیوندهای سست بنا می‌کند که به‌سادگی قابل ردگیری، سرکوب، کنترل و انضباط‌بخشی نیست. این اشکال متفاوت و متکثری که ازطریق پیوندهای سست درون لایه‌های نهان زندگی روزمره سنگر می‌گیرند، واجد خصائصی از جماعت‌ها و حلقه‌ها و محفل‌ها می‌شوند که راه را برای تغییرات از پایین باز می‌گذارند.

⬅️حیاتی شبکه‌ای جامعه است که ساختاری افقی دارد، اغلب مورد غفلت قرار گرفته است، درحالی‌که حیات سازمانی که عمودی و سلسله‌مراتبی است، همواره بیشتر مورد توجه بوده است. حیات‌ شبکه‌ای، به لایه‌ای از جامعه اشاره دارد که نه ازطریق گروه‌های رسمی و متعارف، انجمن‌ها، سندیکاها، صنف‌ها و احزاب و همین‌طور سازمان‌ها، بلکه از مسیری کاملاً متفاوت یعنی روابط مایی، گروه‌های دوستانه، جماعت‌های کوچک و بزرگ به جلو می‌رود. کوچک‌ترین واحد لایه شبکه ای جامعه، از روابط مایی آغاز می‌شود و به جمع‌های کوچک با پیوندهای قوی (وابستگان یا دوستانه) ادامه می‌یابد. سپس به‌سمت جماعت‌های با پیوند سست (یک جمع کوهنوردی تفریحی، جماعتی که درون یک باشگاه ورزشی مشخص شکل می‌گیرد و...) امتداد می‌یابد. این الگو، در برهه‌هایی، با اشکال بزرگ‌تر جماعت نزدیک می‌شود و جنبۀ خلق‌الساعگی خود را بالا می‌برد، مانند جماعت جوانان مرکز خرید کوروش که پیش‌ازاین یکدیگر را ندیده بودند یا جماعتی عظیم‌تر همچون تشیع جنازۀ پاشایی. در همۀ این اشکال، شور و هیجان در کنار برنامه‌ریزی‌های سیال و منعطف عقلانی باهم امتزاج می‌یابند. رژیم‌های اقتدارگرا که زمینۀ حیات انجمنی را تضعیف می‌کنند، همواره از درک حیات‌های شبکه‌ای ناتوان بوده‌اند.

⬅️در شرایط جنبشی، این شبکه‌های غیررسمی جماعت‌ها هستند که امکان اتصال و پیوند میان آدمها را ممکن می‌کنند. به همان‌اندازه که گسترده‌تر می‌شوند، از پیچیدگی غیرمتمرکز و در‌هم‌تنیدگی غیرقابل رویت، برخوردار می‌شوند.

☑️دو مسیر حیات انجمنی و حیات شبکه‌ای، برای موفقیت فردای جنبشْ امری حیاتی است. اگرچه بدون حیات انجمنی، جنبش انقلابی می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد (برای نمونه انقلاب‌های عربی) اما برای بازسازی جامعه، حیات انجمنی و موقعیت‌های نهادی ضرورت خواهد داشت. همچنان که در برخی از کشورهایی که بهار عربی را تجربه کرده‌اند، زمین انقلاب را جنبش‌هایی کشت کردند که بر دوش شبکه‌های دموکراتیک بنا شده بودند اما کمی پیش‌تر، گروه‌هایی( عمدتا اقتدارگرا) آن را درو کردند که عمدتا در حیات انجمنی( نمونه مصرو تونس در سالهای اولیه انقلاب) سکنی گزیده بودند. توجه به انجمن‌ها و نهادهای دموکراتیک، برای پیشی‌نگرفتن نهادهای انجمنی اقتدارطلب اهمیتی حیاتی دارد.

☑️پدیده‌ای که می‌تواند سست‌بودن و شکننده‌بودن جنبش را نشان دهد، این نکته است که چگونه، قشر خاکستری معترض (عمدتاً میان‌سال) در «وضعیت دو فقدان چشم‌انداز» قرار گرفته ‌است. درست است که بخشی قابل‌توجه از جامعه چشم‌اندازی در وضعیت موجود نمی‌بینند و ازاین‌رو معترض‌اند اما جنبش روزمره نیز از ترسیم چشم‌اندازی جدید برایشان ناتوان بوده است.

@varijkazemi

🔗 متن کامل مقاله در فایل پی‌دی‌اف
📣ماهنامه اندیشه پویا،شماره ۸۲، ۱۴۰۱
#مقاله #جنبش #جنبش_اجتماعی #اندیشه_پویا #مقاله
👍11
عباس وریج کاظمی pinned «📝 چرا تصنیف‌های عصر مشروطه هنوز زمزمه می‌شوند؟ عباس کاظمی @varijkazemi در طول این دو ماه که اعتراضات درگرفته است، «مرغ سحر» دیگر زمزمه نمی‌شود. به‌جایش «از خون جوانان وطن» است که شنیده و خوانده می‌شود. تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، بارها در اعتراضات…»
pdf (33).pdf
2 MB
📘چشم جامعه‌شناسی:مروری بر کتاب سفر نظریه‌ها
🔷نقد و معرفی:محسن آزموده
🔸روزنامه اعتماد
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱
@varijkazemi
👍1
عباس وریج کاظمی pinned «📘معرفی کتاب سفر نظریه‌ها عباس کاظمی @Varijkazemi کتاب سفر نظریه‌ها را «نشر اگر» در هزار نسخه و صدوپنجاه صفحه منتشر کرده است. کتاب در پنج فصل به‌همراه یک مقدمه و مؤخره آمده است. 🔸فصل یک با عنوان «استعارهٔ سفر برای نظریه»، به این پرسش پاسخ داده است که چرا…»