✨✨✨✨
💐هدیه ارزشمند کانال طـب و زندگے اسـلامـے💐
لیست رجوع به پرسش و پاسخهای طبی
(صفحه اول)
به کمک لیست زیر به دنبال سوال خود بگردید و بعد از یافتن موضوع سوال روی آن کلیک کرده و سپس توسط فلش های به وجود آمده در کنار کلمه مورد نظر در بالای سمت راست صفحه یا پایین سمت چپ صفحه، عین سوال را بیابید.
۱-معده و روده و هاضمه:
#درد_معده #تهوع #استفراغ #مشکل_معده #ورم_معده #میکروب_معده #معده #یبوست_شدید #یبوست_همراه_با_پهلودرد #یبوست_کودکان #تنقیه #بواسیر_خونی #مدفوع #اسهال #روده_تحریک_پذیر #درد_دور_ناف #شکم_درد #آپاندیس #دراز_شدن_روده #اسید_معده #معده_عصبی #روده_تحریک_پذیر #اشتهای_کاذب #انگل #کیست_معده #کم_اشتهایی #زخم_روده #دیر_هضمی
۲-مشکلات استخوان و مفاصل و عضلات:
#درد_پشت #آرتروز_گردن #تورم_مفاصل #رگ_به_رگ #خواب_رفتگی #مور_مور #سیاتیک #صافی_کف_پا #آرترید_روماتوئید #روماتیسم_مفصلی #ديسك_كمر #پا_درد #ورم_در_پاها #التهاب_بین_مهره #شکستگی_استخوان #درد_پشت #خشکی_مفصل #مفصل #کمر_درد #استخوانسازی #ضعف_پاها #درگیری_عصب_با_عضله #مشکل_راه_رفتن #گز_گز #درد_کتف #صدای_زانو #انحراف_استخوانها #انحراف_ستون_فقرات #فتق #باد_فتق
۳-گوش، حلق، بینی:
#سوزش_گلو #لوزه #تیروئید #ضعف_شنوایی #کری #گوش #خلط #حنجره #حلق #خشکی_گلو #ورم_لوزه #ورم_گلو #التهاب #کوچک_کردن_بینی #قوز_بینی #خشکی_بینی
۴-پوست و مو:
#لک_و_پیس #دونه #جوش #حساسیت #شپش #خال #لک #ترک #خشکی_پوست #جای_جوش #کهیر #سوختگی #پسوریازیس #لیزر #موهای_زائد #ریزش_مو #زیر_پوست #غدد_چربی #خارپاشنه #خارش #اگزما #روماتیسم_پوستی #ویتیلیگو #برص #پیسی #لک_ماه_گرفتگی #داء_الصدف #صدف #نوروفیبروماتوز #نازکی_پوست #زگیل #غدد_زیر_پوستی
۵- زنان و زایمان:
#نازایی #پریود #کیست #قاعدگی. #تنبلی_تخمدان #باردار #بارداری #جنین #دوقلوزایی #فیبروم #میوم #تخمدان #کیست_رحم #تخمدان_پلی_کیستیک #سزارین #پریود #لقاح_مصنوعی #درد #خونریزی #کوچکی_سینه #کوچکی_باسن #کوچکی_گونه #کوچکی_لبها. #ای_یو_ای. #ای_وی_اف #زایمان_بدون_درد #یائسگی_زودرس #بسته_شدن_مجرای_شیر #زگیل #پلیپ_رحم #زخم_رحم #زایمان_طبیعی #جلوگیری_از_حاملگی #خارشهای_زنانه #عفونت_زنان #سقط
۶-مغز و اعصاب و روان:
#کما #برق_گرفتگی #نوروپاتی #صرع #تشنج #سردرد #سی_پی #کوچکی_مغز #ام_اس #استرس #عقب_ماندگی_ذهنی #سندروم_داون #هوش #صرع #سنگینی_سر #سر #قفل_شدن_فک #اضطراب #بیماریهای_روانی #وسواس #درد_ناگهانی_پشت_سر #فشار_مغز #فراموشی #آلزایمر #تیک_عصبی #ام_اس #تومور_مغزی
۷-مشکلات قلبی و خونی و عروق و تنفسی:
#تالاسمى #مينور #فشار_خون #قند_خون #تری_گلیسرید #خون_ریزی #تپش_قلب #خفقان #چربی_خون #دیابت #کم_خونی #تنگی_دریچه_قلب #پلاکت_بالا #ضعف_قلب #آب_آوردن_ریه #کمبود_پلاکت #فقر_آهن #نارسایی_قلب #چسبندگی_ریه
۸-چشم:
#ضعف_چشم #کوری #نزدیک_بینی #کبودی #ورم_پشت_چشم #خشکی_چشم #درد_چشم #گودی_زیر_چشم #قرنیه #درشتی #پریدن_پلک_چشم #نور_چشم #آب_سیاه_چشم
۹-عمومی:
#عفونت #سرماخوردگی #زکام #چرک #اضافه_وزن #چاقی #لاغری_شکم #غده #ورم #حساسیت_فصلی #آلرژی #خود_ایمنی #لوپوس #اشتها #آنتى_بيوتيک #عفونت_جاى_عمل #ضعف #سرد_مزاجی #سرفه #سرفه_خلطی #احساس_کوفتگی #مزاج #مزاج_شناسی
۱۰-دهان و دندان:
#لثه #آفت_دهان #ارتودنسی #دندان #فک #تلفظ_کلمات #پوسیدگی #دندون_درد #نوک_زبانی #عصب_کشی
۱۱-مشکلات مردان:
#ناباروری #اسپرم #اسپرم_ضعیف #پروستات #کوچکی_آلت #واریکوسل
۱۲-کبد و طحال و...:
#کبد #کبد_چرب #استازخون_کبدی #سنگ_کیسه_صفرا #کیست_کبد #تنبلی_کبد
۱۳-نوزادان و اطفال:
#باز_شدن_زبان_بچه #بی_قراری_نوزاد
۱۴-کلیه و مجاری ادراری:
#عفونت_ادراری #سنگ_کلیه #درد_کلیه #عفونت_کلیه
ومتفرقه:
#حجامت #تعریق #کنجد #آهن #ناخن #قد #سویق #بخور #شحم #فصد #نوره #لبنیات #شیر #سودا #بنفشه #واجبی #سداب_سرکه #کپسول #گل_سرشور #چهره #صفرا #غلبه_صفرا #بزرگ_کردن_اعضای_بدن #شربت_امام_رضا #روغن_زیتون_طبیعی #چشم_نظر #دارو #صحت #ظروف_سنگی #ظرف_مسی #حسوم #اسفناج #عدس #قرص_خون #خونساز
✨✨✨ ✨✨✨✨
دریافت همه نسخ طب اسلامی در کانال طب و زندگی :
@TebbozendegieEslami
کپی بدون ذکر منبع جایز نیست.
💐هدیه ارزشمند کانال طـب و زندگے اسـلامـے💐
لیست رجوع به پرسش و پاسخهای طبی
(صفحه اول)
به کمک لیست زیر به دنبال سوال خود بگردید و بعد از یافتن موضوع سوال روی آن کلیک کرده و سپس توسط فلش های به وجود آمده در کنار کلمه مورد نظر در بالای سمت راست صفحه یا پایین سمت چپ صفحه، عین سوال را بیابید.
۱-معده و روده و هاضمه:
#درد_معده #تهوع #استفراغ #مشکل_معده #ورم_معده #میکروب_معده #معده #یبوست_شدید #یبوست_همراه_با_پهلودرد #یبوست_کودکان #تنقیه #بواسیر_خونی #مدفوع #اسهال #روده_تحریک_پذیر #درد_دور_ناف #شکم_درد #آپاندیس #دراز_شدن_روده #اسید_معده #معده_عصبی #روده_تحریک_پذیر #اشتهای_کاذب #انگل #کیست_معده #کم_اشتهایی #زخم_روده #دیر_هضمی
۲-مشکلات استخوان و مفاصل و عضلات:
#درد_پشت #آرتروز_گردن #تورم_مفاصل #رگ_به_رگ #خواب_رفتگی #مور_مور #سیاتیک #صافی_کف_پا #آرترید_روماتوئید #روماتیسم_مفصلی #ديسك_كمر #پا_درد #ورم_در_پاها #التهاب_بین_مهره #شکستگی_استخوان #درد_پشت #خشکی_مفصل #مفصل #کمر_درد #استخوانسازی #ضعف_پاها #درگیری_عصب_با_عضله #مشکل_راه_رفتن #گز_گز #درد_کتف #صدای_زانو #انحراف_استخوانها #انحراف_ستون_فقرات #فتق #باد_فتق
۳-گوش، حلق، بینی:
#سوزش_گلو #لوزه #تیروئید #ضعف_شنوایی #کری #گوش #خلط #حنجره #حلق #خشکی_گلو #ورم_لوزه #ورم_گلو #التهاب #کوچک_کردن_بینی #قوز_بینی #خشکی_بینی
۴-پوست و مو:
#لک_و_پیس #دونه #جوش #حساسیت #شپش #خال #لک #ترک #خشکی_پوست #جای_جوش #کهیر #سوختگی #پسوریازیس #لیزر #موهای_زائد #ریزش_مو #زیر_پوست #غدد_چربی #خارپاشنه #خارش #اگزما #روماتیسم_پوستی #ویتیلیگو #برص #پیسی #لک_ماه_گرفتگی #داء_الصدف #صدف #نوروفیبروماتوز #نازکی_پوست #زگیل #غدد_زیر_پوستی
۵- زنان و زایمان:
#نازایی #پریود #کیست #قاعدگی. #تنبلی_تخمدان #باردار #بارداری #جنین #دوقلوزایی #فیبروم #میوم #تخمدان #کیست_رحم #تخمدان_پلی_کیستیک #سزارین #پریود #لقاح_مصنوعی #درد #خونریزی #کوچکی_سینه #کوچکی_باسن #کوچکی_گونه #کوچکی_لبها. #ای_یو_ای. #ای_وی_اف #زایمان_بدون_درد #یائسگی_زودرس #بسته_شدن_مجرای_شیر #زگیل #پلیپ_رحم #زخم_رحم #زایمان_طبیعی #جلوگیری_از_حاملگی #خارشهای_زنانه #عفونت_زنان #سقط
۶-مغز و اعصاب و روان:
#کما #برق_گرفتگی #نوروپاتی #صرع #تشنج #سردرد #سی_پی #کوچکی_مغز #ام_اس #استرس #عقب_ماندگی_ذهنی #سندروم_داون #هوش #صرع #سنگینی_سر #سر #قفل_شدن_فک #اضطراب #بیماریهای_روانی #وسواس #درد_ناگهانی_پشت_سر #فشار_مغز #فراموشی #آلزایمر #تیک_عصبی #ام_اس #تومور_مغزی
۷-مشکلات قلبی و خونی و عروق و تنفسی:
#تالاسمى #مينور #فشار_خون #قند_خون #تری_گلیسرید #خون_ریزی #تپش_قلب #خفقان #چربی_خون #دیابت #کم_خونی #تنگی_دریچه_قلب #پلاکت_بالا #ضعف_قلب #آب_آوردن_ریه #کمبود_پلاکت #فقر_آهن #نارسایی_قلب #چسبندگی_ریه
۸-چشم:
#ضعف_چشم #کوری #نزدیک_بینی #کبودی #ورم_پشت_چشم #خشکی_چشم #درد_چشم #گودی_زیر_چشم #قرنیه #درشتی #پریدن_پلک_چشم #نور_چشم #آب_سیاه_چشم
۹-عمومی:
#عفونت #سرماخوردگی #زکام #چرک #اضافه_وزن #چاقی #لاغری_شکم #غده #ورم #حساسیت_فصلی #آلرژی #خود_ایمنی #لوپوس #اشتها #آنتى_بيوتيک #عفونت_جاى_عمل #ضعف #سرد_مزاجی #سرفه #سرفه_خلطی #احساس_کوفتگی #مزاج #مزاج_شناسی
۱۰-دهان و دندان:
#لثه #آفت_دهان #ارتودنسی #دندان #فک #تلفظ_کلمات #پوسیدگی #دندون_درد #نوک_زبانی #عصب_کشی
۱۱-مشکلات مردان:
#ناباروری #اسپرم #اسپرم_ضعیف #پروستات #کوچکی_آلت #واریکوسل
۱۲-کبد و طحال و...:
#کبد #کبد_چرب #استازخون_کبدی #سنگ_کیسه_صفرا #کیست_کبد #تنبلی_کبد
۱۳-نوزادان و اطفال:
#باز_شدن_زبان_بچه #بی_قراری_نوزاد
۱۴-کلیه و مجاری ادراری:
#عفونت_ادراری #سنگ_کلیه #درد_کلیه #عفونت_کلیه
ومتفرقه:
#حجامت #تعریق #کنجد #آهن #ناخن #قد #سویق #بخور #شحم #فصد #نوره #لبنیات #شیر #سودا #بنفشه #واجبی #سداب_سرکه #کپسول #گل_سرشور #چهره #صفرا #غلبه_صفرا #بزرگ_کردن_اعضای_بدن #شربت_امام_رضا #روغن_زیتون_طبیعی #چشم_نظر #دارو #صحت #ظروف_سنگی #ظرف_مسی #حسوم #اسفناج #عدس #قرص_خون #خونساز
✨✨✨ ✨✨✨✨
دریافت همه نسخ طب اسلامی در کانال طب و زندگی :
@TebbozendegieEslami
کپی بدون ذکر منبع جایز نیست.
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت اول⚜
❓به طور کل این مسأله باید روشن شود که آنچه در گذشته بوده صدور و صحتش چگونه ثابت میشود.
بعضی قضایای تاریخی آثارش آنقدر باقی است که کسی در ثبوت آنها شکی ندارد مثل اینکه حکومتی به نام صفویان آمدند و مدتی حاکم شدند و رفتند.
اما برخی دیگر از گزارشاتی که از گذشتگان رسیده را باید بررسی کنیم که ببینیم آیا واقعا چنین قضیه ای اتفاق افتاده؟ چنین حرفی زده شده یا نه؟ آیا این افراد گزارش دهنده اصلا در حادثه حضور داشتند یا نه؟ که باید با قرائن مختلف پی به صحت این گزارشات ببریم.
از جملهی آن قرائن، شهادتها و گواهی های آن افراد است که در آن زمان بودند مثل اینکه آنچه با علم حسی یعنی با دیدن و شنیدن و مانند آن ادراک کردند را بیان کرده باشند و یا نوشته باشند و اینها ثبت شده و به دست ما رسیده باشد.
پس یکی از راه هایی که پی ببریم آن زمان که ما نبودیم چه اتفاقاتی افتاده این است که به گزارشاتی رجوع کنیم که توسط افرادی که در آن زمان حضور داشتند ثبت شده و آنها را بررسی کنیم.
دربارهی احادیث هم ما به ائمه علیهم السلام دسترسی نداریم و آنچه برای ما باقی مانده احادیث و سخنان و روایاتی است که از ائمه علیهم السلام ثبت شده و به دست ما رسیده. حالا ما باید به اینها رجوع کنیم و بررسی کنیم و ببینم که آیا واقعا این کلمات از خود ائمه علیهم السلام صادر شده یا نه؟
این نیاز به بررسی دارد که از دو جهت صورت میگیرد:
یکی بررسی افرادی که آن گزارشات یعنی احادیث را ثبت کرده و نقل کردند که به آن «بررسی رجالی» می گویند. که مربوط به «علم رجال» است.
دوم، بررسی مضمون و محتوای آن احادیث یعنی بررسی متن احادیث که به آن «بررسی دلالی» میگویند. که مربوط به «علم درایه» است.
علما برای همین امر، احوالات راویان احادیث را در کتابهایی به نام «کتاب رجال» جمع آوری کردند؛ مانند: نجاشی و طوسی و کَشّی. که عمده در شناخت رجال احادیث همین سه کتاب است.
ولی بعدها هم کتاب رجال نوشتند مثل کتاب علامه و ابن داوود حلی.
کتابی دیگر هم از ابن غضائری که از اساتید مرحوم نجاشی بوده نیز رسیده که کتاب ایشان در زمان شیخ طوسی مفقود شد و سپس در زمان سید بن طاووس (قرن ۶) نسخه ای از آن پیدا شد که نشان میدهیم این نسخه، از ابن غضائری نیست و ظاهراً یکی از دشمنان شیعیان نوشته باشد.
✔️پس هدف ما این است که بفهمیم چطور میشود فهمید خبری که از گذشتگان به ما میرسد اولاً صادر شده و ثانیاً صحیح رسیده است؟
بعد از آنکه این مطلب روشن شد باید به مضمون آن خبر بپردازیم که حاوی چه مطالبی است که در خصوص مذهب، این قضیه دامنگیر احادیث و اخبار ائمه علیهم السلام نیز شده است.
در اینجا لازم است به یک قضیهی تاریخی اشاره کنیم.
🌀بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سپس تشکیل 🔥شورای سقیفه🔥 و غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، غالب مردم پیرو خلیفه شدند و معتقد بودند که امر امّت به شورای صحابه سپرده شده و هرکسی را که شورا انتخاب کند مردم باید از او پیروی کنند و آن شخص هر اجتهادی که از قرآن داشته باشد در حق دیگران حجت است. در حالی که تنها کسی که همهی آیات نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله را نوشته بود فقط شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود. که ایشان پس از شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله، قرآنی که نزد خود بود را به خلیفه عرضه کردند که آنها نپذیرفتند و گفتند ما را به قرآن تو نیازی نیست.
مردم هم همگی پیرو خلیفه بودند و در صدد اینکه اجتهادات خلیفه را به دست بیاورند.
✨اما شیعیان که قائل به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بودند به امام خود رجوع میکردند تا سخن او را به دست بیاورند. پس احادیث ائمه علیهم السلام را مینوشتند و برای یکدیگر میخواندند و به دست باقی شیعیان میرساندند که خود ائمه علیهم السلام به آنها این دستور را داده بودند.
کتاب نویسی و به طور کل، سنت «نوشتن» در بین اعراب اصلاً رسم نبود و غالباً حفظ میکردند و شاعران و ادیبهای قهاری بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنها را امر به «کتابت» و «نوشتن» کردند و اولین کسی که در تاریخ اسلام، کتاب نوشته امیرالمؤمنین علیه السلام بود.
📄ازجمله شواهد این مطلب: کتاب فوائد الطوسیة، ص ۲۴۱، فائده ۵۷
پس دیدید که خود رسول الله امر به کتابت کردند و اهمیت و ارزش کتابت و نوشتن احادیث را بیان نمودند و این مطلب در بین احادیث شیعه بسیار زیاد است.
🏁پایان قسمت اول
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت اول⚜
❓به طور کل این مسأله باید روشن شود که آنچه در گذشته بوده صدور و صحتش چگونه ثابت میشود.
بعضی قضایای تاریخی آثارش آنقدر باقی است که کسی در ثبوت آنها شکی ندارد مثل اینکه حکومتی به نام صفویان آمدند و مدتی حاکم شدند و رفتند.
اما برخی دیگر از گزارشاتی که از گذشتگان رسیده را باید بررسی کنیم که ببینیم آیا واقعا چنین قضیه ای اتفاق افتاده؟ چنین حرفی زده شده یا نه؟ آیا این افراد گزارش دهنده اصلا در حادثه حضور داشتند یا نه؟ که باید با قرائن مختلف پی به صحت این گزارشات ببریم.
از جملهی آن قرائن، شهادتها و گواهی های آن افراد است که در آن زمان بودند مثل اینکه آنچه با علم حسی یعنی با دیدن و شنیدن و مانند آن ادراک کردند را بیان کرده باشند و یا نوشته باشند و اینها ثبت شده و به دست ما رسیده باشد.
پس یکی از راه هایی که پی ببریم آن زمان که ما نبودیم چه اتفاقاتی افتاده این است که به گزارشاتی رجوع کنیم که توسط افرادی که در آن زمان حضور داشتند ثبت شده و آنها را بررسی کنیم.
دربارهی احادیث هم ما به ائمه علیهم السلام دسترسی نداریم و آنچه برای ما باقی مانده احادیث و سخنان و روایاتی است که از ائمه علیهم السلام ثبت شده و به دست ما رسیده. حالا ما باید به اینها رجوع کنیم و بررسی کنیم و ببینم که آیا واقعا این کلمات از خود ائمه علیهم السلام صادر شده یا نه؟
این نیاز به بررسی دارد که از دو جهت صورت میگیرد:
یکی بررسی افرادی که آن گزارشات یعنی احادیث را ثبت کرده و نقل کردند که به آن «بررسی رجالی» می گویند. که مربوط به «علم رجال» است.
دوم، بررسی مضمون و محتوای آن احادیث یعنی بررسی متن احادیث که به آن «بررسی دلالی» میگویند. که مربوط به «علم درایه» است.
علما برای همین امر، احوالات راویان احادیث را در کتابهایی به نام «کتاب رجال» جمع آوری کردند؛ مانند: نجاشی و طوسی و کَشّی. که عمده در شناخت رجال احادیث همین سه کتاب است.
ولی بعدها هم کتاب رجال نوشتند مثل کتاب علامه و ابن داوود حلی.
کتابی دیگر هم از ابن غضائری که از اساتید مرحوم نجاشی بوده نیز رسیده که کتاب ایشان در زمان شیخ طوسی مفقود شد و سپس در زمان سید بن طاووس (قرن ۶) نسخه ای از آن پیدا شد که نشان میدهیم این نسخه، از ابن غضائری نیست و ظاهراً یکی از دشمنان شیعیان نوشته باشد.
✔️پس هدف ما این است که بفهمیم چطور میشود فهمید خبری که از گذشتگان به ما میرسد اولاً صادر شده و ثانیاً صحیح رسیده است؟
بعد از آنکه این مطلب روشن شد باید به مضمون آن خبر بپردازیم که حاوی چه مطالبی است که در خصوص مذهب، این قضیه دامنگیر احادیث و اخبار ائمه علیهم السلام نیز شده است.
در اینجا لازم است به یک قضیهی تاریخی اشاره کنیم.
🌀بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سپس تشکیل 🔥شورای سقیفه🔥 و غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، غالب مردم پیرو خلیفه شدند و معتقد بودند که امر امّت به شورای صحابه سپرده شده و هرکسی را که شورا انتخاب کند مردم باید از او پیروی کنند و آن شخص هر اجتهادی که از قرآن داشته باشد در حق دیگران حجت است. در حالی که تنها کسی که همهی آیات نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله را نوشته بود فقط شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بود. که ایشان پس از شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله، قرآنی که نزد خود بود را به خلیفه عرضه کردند که آنها نپذیرفتند و گفتند ما را به قرآن تو نیازی نیست.
مردم هم همگی پیرو خلیفه بودند و در صدد اینکه اجتهادات خلیفه را به دست بیاورند.
✨اما شیعیان که قائل به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بودند به امام خود رجوع میکردند تا سخن او را به دست بیاورند. پس احادیث ائمه علیهم السلام را مینوشتند و برای یکدیگر میخواندند و به دست باقی شیعیان میرساندند که خود ائمه علیهم السلام به آنها این دستور را داده بودند.
کتاب نویسی و به طور کل، سنت «نوشتن» در بین اعراب اصلاً رسم نبود و غالباً حفظ میکردند و شاعران و ادیبهای قهاری بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنها را امر به «کتابت» و «نوشتن» کردند و اولین کسی که در تاریخ اسلام، کتاب نوشته امیرالمؤمنین علیه السلام بود.
📄ازجمله شواهد این مطلب: کتاب فوائد الطوسیة، ص ۲۴۱، فائده ۵۷
پس دیدید که خود رسول الله امر به کتابت کردند و اهمیت و ارزش کتابت و نوشتن احادیث را بیان نمودند و این مطلب در بین احادیث شیعه بسیار زیاد است.
🏁پایان قسمت اول
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت دوم⚜
✔️ما قصد داریم ثابت بکنیم که این سنت حدیث نویسی در بین شیعیان باقی ماند و ادامه پیدا کرد و شاگردها زیاد شدند و عده ای از شیعیان از شهرهای دیگر کوچ میکردند و نزد آن شیعیان و یا نزد خود ائمه علیهم السلام احادیث را مجدداً می نوشتند و به قوم خود برگشته و نشر میدادند. لذا قرآن کریم میفرماید:
فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ۞ (توبه/۱۲۲)
📝ترجمه:
چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمیکند که در دین جستجو کنند وبه هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟!
✍🏻«جستجو در دین» در آیه با لفظ «تفقه» آمده که به معنای کنکاش برای کسب و به دست آوری فقه است. که امام صادق علیه السلام فرمود «انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا» یعنی شما زمانی فقیه ترینِ مردمان میشوید که معانی کلام ما را بشناسید. و یا در روایت دیگری آمده که فرمودند: «من حفظ اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامة فقیها» یعنی هرکس چهل حدیث حفظ کند خدا در قیامت او را فقیه محشور مینماید. پس منظور از به دست آوردن فقه در آیه یعنی به دست آوردن حدیث معصوم. حال معنای آیه و ارتباط آن با موضوع بحث ما کاملاً واضح میشود اینکه عده ای کوچ کنند و نزد معصوم برسند و احادیثشان را بنویسند و سپس برگردند و قوم خود را با آن احادیث انذار دهند این سنت تا غیبت صغری در میان شیعیان بود.
📝این نوشته ها به دو شکل جمع آوری میشد:
اگر همه را پشت سر هم و به شکل کشکول مینوشتند به آن «اصل» می گفتند (البته معنای دیگری هم برای اصل، محتمل است)
اما اگر در یک موضوع خاص مینوشتند میگفتند «کتاب».
📚این اصلها و کتابها از زمان امیرالمؤمنین علیه السلام تا غیبت صغری نزدیک به ۶ هزار رسیده بود که در میان آنها ۴۰۰ اصل بود که از همه معروف تر و مشهور تر بوده و همهی شیعیان به آن عمل میکردند و در صحت آن هیچ تردیدی نداشتند که به آنها «اصول اربعة مائة» میگفتند.
کتابها و اصلهایی که صحابهی ائمه علیهم السلام در نزد خود حضرات نوشتند و ایشان تأیید کردند که احادیث آن نیز موجود است.
شاید شبههی دور پیش بیاید که چطور این مطلب را با حدیث ثابت میکنید که در جواب میگوییم احادیث این مطلب، متواتر است.
سپس علمایی همچون صاحبان کتب اربعه یعنی کلینی و صدوق و طوسی و مانند ایشان، احادیث خود را از آن اصلها و کتابها گرفته و در کتابی جداگانه جمع آوری و موضوع بندی کردند. که باز در میان همانها معروف ترین و معتبرترین کتابهای حدیثی چهار کتاب است که به آن «کتب اربعه» میگویند که عبارتند از:
۱-کافی به تألیف مرحوم کلینی ۲-من لایحضره الفقیه به تألیف شیخ صدوق ۳-تهذیب الاحکام به تألیف شیخ طوسی ۴-الاستبصار به تألیف شیخ طوسی
همانطوری که صحابهی ائمه علیهم السلام بسیار حساس بودند که حدیث را همانطور که از دهان مبارک معصوم صادر میشود عیناً و سریعاً بنویسند بعدها صاحبان کتب اربعه نیز احادیثی که صحابه در کتابها و اصلهای خود نوشته بودند را مانند آنها با حساسیت و دقتِ تمام و کمال، در کتابهای خویش نوشتند.
❗️خود ائمه علیهم السلام فرمودند که نه یک کلمه به احادیث ما اضافه کنید و نه یک کلمه از آن کم کنید.
✔️پس احادیث کتب اربعه در نهایت اتقان و استحکام و اعتبار است که حتی یکی از این کتب یعنی کتاب الاستبصار دربارهی این است که اگر احادیث متعارض به دستمان رسید چه کنیم؟ که یا به خاطر تقیه بوده و یا اینکه خود ائمه علیهم السلام تعمّد بر مختلف گفتن احادیث داشتند که بعضی از امور شبهه ناک شود و کسانی که احتیاط میکنند نجات پیدا کنند یا به سبب اختلافی که پیدا میکنند شناخته نشوند و جانشان در امان باشد.
لذا اختلاف احادیث هیچ ضربه ای به صحت آنها و صدور آنها نمیزند.
لذا احادیث کتب اربعه و هر حدیثی که ما یقین بکنیم از روی آن نوشته جاتی که صحابه نزد ائمه نوشتند برداشته شده دیگر بررسی رجالی نمیخواهد.
🏁پایان قسمت دوم
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت دوم⚜
✔️ما قصد داریم ثابت بکنیم که این سنت حدیث نویسی در بین شیعیان باقی ماند و ادامه پیدا کرد و شاگردها زیاد شدند و عده ای از شیعیان از شهرهای دیگر کوچ میکردند و نزد آن شیعیان و یا نزد خود ائمه علیهم السلام احادیث را مجدداً می نوشتند و به قوم خود برگشته و نشر میدادند. لذا قرآن کریم میفرماید:
فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ۞ (توبه/۱۲۲)
📝ترجمه:
چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمیکند که در دین جستجو کنند وبه هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟!
✍🏻«جستجو در دین» در آیه با لفظ «تفقه» آمده که به معنای کنکاش برای کسب و به دست آوری فقه است. که امام صادق علیه السلام فرمود «انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا» یعنی شما زمانی فقیه ترینِ مردمان میشوید که معانی کلام ما را بشناسید. و یا در روایت دیگری آمده که فرمودند: «من حفظ اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامة فقیها» یعنی هرکس چهل حدیث حفظ کند خدا در قیامت او را فقیه محشور مینماید. پس منظور از به دست آوردن فقه در آیه یعنی به دست آوردن حدیث معصوم. حال معنای آیه و ارتباط آن با موضوع بحث ما کاملاً واضح میشود اینکه عده ای کوچ کنند و نزد معصوم برسند و احادیثشان را بنویسند و سپس برگردند و قوم خود را با آن احادیث انذار دهند این سنت تا غیبت صغری در میان شیعیان بود.
📝این نوشته ها به دو شکل جمع آوری میشد:
اگر همه را پشت سر هم و به شکل کشکول مینوشتند به آن «اصل» می گفتند (البته معنای دیگری هم برای اصل، محتمل است)
اما اگر در یک موضوع خاص مینوشتند میگفتند «کتاب».
📚این اصلها و کتابها از زمان امیرالمؤمنین علیه السلام تا غیبت صغری نزدیک به ۶ هزار رسیده بود که در میان آنها ۴۰۰ اصل بود که از همه معروف تر و مشهور تر بوده و همهی شیعیان به آن عمل میکردند و در صحت آن هیچ تردیدی نداشتند که به آنها «اصول اربعة مائة» میگفتند.
کتابها و اصلهایی که صحابهی ائمه علیهم السلام در نزد خود حضرات نوشتند و ایشان تأیید کردند که احادیث آن نیز موجود است.
شاید شبههی دور پیش بیاید که چطور این مطلب را با حدیث ثابت میکنید که در جواب میگوییم احادیث این مطلب، متواتر است.
سپس علمایی همچون صاحبان کتب اربعه یعنی کلینی و صدوق و طوسی و مانند ایشان، احادیث خود را از آن اصلها و کتابها گرفته و در کتابی جداگانه جمع آوری و موضوع بندی کردند. که باز در میان همانها معروف ترین و معتبرترین کتابهای حدیثی چهار کتاب است که به آن «کتب اربعه» میگویند که عبارتند از:
۱-کافی به تألیف مرحوم کلینی ۲-من لایحضره الفقیه به تألیف شیخ صدوق ۳-تهذیب الاحکام به تألیف شیخ طوسی ۴-الاستبصار به تألیف شیخ طوسی
همانطوری که صحابهی ائمه علیهم السلام بسیار حساس بودند که حدیث را همانطور که از دهان مبارک معصوم صادر میشود عیناً و سریعاً بنویسند بعدها صاحبان کتب اربعه نیز احادیثی که صحابه در کتابها و اصلهای خود نوشته بودند را مانند آنها با حساسیت و دقتِ تمام و کمال، در کتابهای خویش نوشتند.
❗️خود ائمه علیهم السلام فرمودند که نه یک کلمه به احادیث ما اضافه کنید و نه یک کلمه از آن کم کنید.
✔️پس احادیث کتب اربعه در نهایت اتقان و استحکام و اعتبار است که حتی یکی از این کتب یعنی کتاب الاستبصار دربارهی این است که اگر احادیث متعارض به دستمان رسید چه کنیم؟ که یا به خاطر تقیه بوده و یا اینکه خود ائمه علیهم السلام تعمّد بر مختلف گفتن احادیث داشتند که بعضی از امور شبهه ناک شود و کسانی که احتیاط میکنند نجات پیدا کنند یا به سبب اختلافی که پیدا میکنند شناخته نشوند و جانشان در امان باشد.
لذا اختلاف احادیث هیچ ضربه ای به صحت آنها و صدور آنها نمیزند.
لذا احادیث کتب اربعه و هر حدیثی که ما یقین بکنیم از روی آن نوشته جاتی که صحابه نزد ائمه نوشتند برداشته شده دیگر بررسی رجالی نمیخواهد.
🏁پایان قسمت دوم
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت سوم⚜
عرض کردیم که شیعیان فقط به نصوص و احادیث موجود در این کتابها عمل می کردند و هیچ نیازی به اجتهاد و استنباطات ظنی نداشتند.
اهل سنت نیز بعدها به تقلید از شیعیان از قرن دوم شروع به نوشتن احادیث پیامبر کردند یعنی تقریبا ۱۰۰ سال پس از شهادت پیامبر! خصوصا که ابوبکر و عمر علیهما اللعنة دستور به سوزاندن احادیث پیامبر داده بودند بنابراین آنها به سراغ افرادی که به طور شفاهی و سماعی و شنیداری از پیامبر حدیثی به یاد دارند رفته و آن احادیث را نوشتند یعنی تمام احادیث اهل سنت همه به شکل شفاهی و دهان به دهان رسیده و ثبت و ضبط شده آنهم حدود ۱۰۰ سال پس از پیامبر و با چندین واسطه! لذا اعتبار چندانی ندارد چه اینکه در نقل شفاهی احتمال سهو و نسیان و کذب و شایعه بسیار بسیار بالاست. هرچند ممکن است برخی اخبار کتب آنها درست باشد.
بنابراین چون بعدها علمای اهل سنت با این مشکل مواجه شدند لذا سعی بر این کردند که راویان خود را شناسایی کنند و فقط احادیث راویانی که ثقه و عادل و قابل اطمینان هستند را بپذیرند برای همین شروع به نوشتن کتابهایی کردند که نام این افراد را به همراه احوالاتشان ثبت کنند که به «کتب رجال» معروف شد تا هرعالمی برای اطمینان پیدا کردن از صحت یک حدیث به آن کتب رجال رجوع کند و راویان آن حدیث و رجالِ آن را بشناسد اینکه آیا اصلا آن راوی ها در آن زمانی که حدیث از ایشان صادر شد زنده بودند؟ در آن شهر حضور داشتند یا نه؟ چه انسانهایی بودند؟
چون اهل سنت فقط به روایات یک معصوم یعنی حضرت رسول صلی الله علیه و آله عمل میکنند لذا احادیث آنها بسیار کم بوده و چون شفاهی و شنیداری رسیده بود زودتر به بررسی رجالی پرداختند اما شیعیان تا سالیان سال به امام رجوع میکردند و احادیثشان را مینوشتند و به همان احادیث امام و به همان نوشته جات عمل میکردند و نیازی به بررسی رجالی نداشتند. تا اینکه امامشان غایب شد و اهل سنت، به شیعیان طعنه میزدند که شما کتاب رجال ندارید و راویان خود را نمیشناسید و به هر حدیثی عمل میکنید و شیعیان را حشویه مینامیدند. لذا علمای شیعه مانند شیخ طوسی شروع به نوشتن کتب رجال کردند تا در آن، خبر از احوالات راویان احادیث بدهند فقط به خاطر اینکه در مقابل اهل سنت قد علم کرده باشیم و به آنها نشان داده باشیم که ما هم راویان خود را میشناسیم نه اینکه واقعا نیاز به شناخت راویان داشته باشیم.
✔️زیرا احادیث ما شیعیان به شکل مکتوب ثبت و ضبط شده و به شکل مکتوب نسخه برداری شد و کتاب به کتاب رسید و از هر کتاب چندین نسخه موجود بود و آنچنان مشهور و معروف بوده که نیازی نبود افرادی که این کتابها را به دست دیگران میرسانند بشناسیم مانند اینکه وقتی یک کتاب معروف و مشهور مثل رساله آقای بهجت را از مغازه دار میخرید اصلا لازم نیست آن مغازه دار را بشناسید که آیا متدین است یا نه ثقه است یا نه دروغگو است یا نه. چرا؟ چون آن کتابها معروف و مشهور است و دروغگو بودن مغازه دار دخلی در صحت آن کتاب ندارد چون اگر قرار بود در آن دستی برده شود به جهت شهرت آن کتاب باید عیان میشد. یا مثلاً دستخط امیرالمؤمنین در کتابخانه اسپانیا یافت شود دیگر مهم نیست که آنها خودشان مسلمان نیستند و شما به این اعتنا نمیکنید خصوصا که میتوانید کاغذ را تست سلولزی کنید و یا از روی خط، نسخه شناسی کنید و تشخیص دهید که مال چه قرنی است خصوصا اگر مهر و امضای خود امیرالمومنین باشد و در آن گواهی داده باشد که این خط من است.
مضافاً بر اینکه خود ائمه علیهم السلام افراد کذاب و جاعل حدیث را معرفی کردند و اساسا هدایتگری وظیفه ی امام است و نباید بگذارد که شیعیانش گمراه شوند و احادیث دروغ و غلط به دستشان برسد لذا ائمه در جاهای مختلف افراد دروغگو و جاعل حدیث را معرفی کرده بودند و همچنین کتابهای حدیثی که نوشته شده بود را بررسی و تایید یا رد کرده بودند. که سند همهی اینها را نشان خواهیم داد.
و اینها به دست صاحبان کتب اربعه یعنی کلینی و صدوق و طوسی رسید و این بزرگواران احادیث کتب اربعه را از روی آن نوشته ها گرفتند.
✔️ما میخواهیم ثابت کنیم که اولاً احادیث ائمه توسط شیعیان نوشته میشد
و دوم اینکه ائمه علیهم السلام بر آن کتب و نوشته جات نظارت داشته و تایید کردند و سوم اینکه بسیاری از رُوّات احادیث شیعه صاحب «کتاب» و «اصل» بودند که حدیث را از دو لب مبارک معصوم همانجا شنیده و ثبت کردند که نشان از ضابط بودن راوی است. مانند همین محمد بن جمهور که راوی رساله ذهبیه است. ایشان چندین کتاب داشته و صحابهی ائمه از کتابهای او حدیث نقل میکردند که متاسفانه متهم به ضعف و غلو شده که بعدها کامل بررسی خواهیم کرد.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت سوم⚜
عرض کردیم که شیعیان فقط به نصوص و احادیث موجود در این کتابها عمل می کردند و هیچ نیازی به اجتهاد و استنباطات ظنی نداشتند.
اهل سنت نیز بعدها به تقلید از شیعیان از قرن دوم شروع به نوشتن احادیث پیامبر کردند یعنی تقریبا ۱۰۰ سال پس از شهادت پیامبر! خصوصا که ابوبکر و عمر علیهما اللعنة دستور به سوزاندن احادیث پیامبر داده بودند بنابراین آنها به سراغ افرادی که به طور شفاهی و سماعی و شنیداری از پیامبر حدیثی به یاد دارند رفته و آن احادیث را نوشتند یعنی تمام احادیث اهل سنت همه به شکل شفاهی و دهان به دهان رسیده و ثبت و ضبط شده آنهم حدود ۱۰۰ سال پس از پیامبر و با چندین واسطه! لذا اعتبار چندانی ندارد چه اینکه در نقل شفاهی احتمال سهو و نسیان و کذب و شایعه بسیار بسیار بالاست. هرچند ممکن است برخی اخبار کتب آنها درست باشد.
بنابراین چون بعدها علمای اهل سنت با این مشکل مواجه شدند لذا سعی بر این کردند که راویان خود را شناسایی کنند و فقط احادیث راویانی که ثقه و عادل و قابل اطمینان هستند را بپذیرند برای همین شروع به نوشتن کتابهایی کردند که نام این افراد را به همراه احوالاتشان ثبت کنند که به «کتب رجال» معروف شد تا هرعالمی برای اطمینان پیدا کردن از صحت یک حدیث به آن کتب رجال رجوع کند و راویان آن حدیث و رجالِ آن را بشناسد اینکه آیا اصلا آن راوی ها در آن زمانی که حدیث از ایشان صادر شد زنده بودند؟ در آن شهر حضور داشتند یا نه؟ چه انسانهایی بودند؟
چون اهل سنت فقط به روایات یک معصوم یعنی حضرت رسول صلی الله علیه و آله عمل میکنند لذا احادیث آنها بسیار کم بوده و چون شفاهی و شنیداری رسیده بود زودتر به بررسی رجالی پرداختند اما شیعیان تا سالیان سال به امام رجوع میکردند و احادیثشان را مینوشتند و به همان احادیث امام و به همان نوشته جات عمل میکردند و نیازی به بررسی رجالی نداشتند. تا اینکه امامشان غایب شد و اهل سنت، به شیعیان طعنه میزدند که شما کتاب رجال ندارید و راویان خود را نمیشناسید و به هر حدیثی عمل میکنید و شیعیان را حشویه مینامیدند. لذا علمای شیعه مانند شیخ طوسی شروع به نوشتن کتب رجال کردند تا در آن، خبر از احوالات راویان احادیث بدهند فقط به خاطر اینکه در مقابل اهل سنت قد علم کرده باشیم و به آنها نشان داده باشیم که ما هم راویان خود را میشناسیم نه اینکه واقعا نیاز به شناخت راویان داشته باشیم.
✔️زیرا احادیث ما شیعیان به شکل مکتوب ثبت و ضبط شده و به شکل مکتوب نسخه برداری شد و کتاب به کتاب رسید و از هر کتاب چندین نسخه موجود بود و آنچنان مشهور و معروف بوده که نیازی نبود افرادی که این کتابها را به دست دیگران میرسانند بشناسیم مانند اینکه وقتی یک کتاب معروف و مشهور مثل رساله آقای بهجت را از مغازه دار میخرید اصلا لازم نیست آن مغازه دار را بشناسید که آیا متدین است یا نه ثقه است یا نه دروغگو است یا نه. چرا؟ چون آن کتابها معروف و مشهور است و دروغگو بودن مغازه دار دخلی در صحت آن کتاب ندارد چون اگر قرار بود در آن دستی برده شود به جهت شهرت آن کتاب باید عیان میشد. یا مثلاً دستخط امیرالمؤمنین در کتابخانه اسپانیا یافت شود دیگر مهم نیست که آنها خودشان مسلمان نیستند و شما به این اعتنا نمیکنید خصوصا که میتوانید کاغذ را تست سلولزی کنید و یا از روی خط، نسخه شناسی کنید و تشخیص دهید که مال چه قرنی است خصوصا اگر مهر و امضای خود امیرالمومنین باشد و در آن گواهی داده باشد که این خط من است.
مضافاً بر اینکه خود ائمه علیهم السلام افراد کذاب و جاعل حدیث را معرفی کردند و اساسا هدایتگری وظیفه ی امام است و نباید بگذارد که شیعیانش گمراه شوند و احادیث دروغ و غلط به دستشان برسد لذا ائمه در جاهای مختلف افراد دروغگو و جاعل حدیث را معرفی کرده بودند و همچنین کتابهای حدیثی که نوشته شده بود را بررسی و تایید یا رد کرده بودند. که سند همهی اینها را نشان خواهیم داد.
و اینها به دست صاحبان کتب اربعه یعنی کلینی و صدوق و طوسی رسید و این بزرگواران احادیث کتب اربعه را از روی آن نوشته ها گرفتند.
✔️ما میخواهیم ثابت کنیم که اولاً احادیث ائمه توسط شیعیان نوشته میشد
و دوم اینکه ائمه علیهم السلام بر آن کتب و نوشته جات نظارت داشته و تایید کردند و سوم اینکه بسیاری از رُوّات احادیث شیعه صاحب «کتاب» و «اصل» بودند که حدیث را از دو لب مبارک معصوم همانجا شنیده و ثبت کردند که نشان از ضابط بودن راوی است. مانند همین محمد بن جمهور که راوی رساله ذهبیه است. ایشان چندین کتاب داشته و صحابهی ائمه از کتابهای او حدیث نقل میکردند که متاسفانه متهم به ضعف و غلو شده که بعدها کامل بررسی خواهیم کرد.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت چهارم⚜
پیرو مباحث گذشته احادیثی را میآوریم که اولاً دستور ائمه علیهم السلام به نوشتن احادیث و ثانیاً نقل حدیث به شیوهی کتاب به کتاب در میان شیعیان و ثالثا اهتمام خود ائمه علیهم السلام بر صحیح ثبت شدن احادیث و سالم رسیدن آن به باقی افراد را نشان میدهد.
🔶🔹روایت اول
📜متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ اَلْمَدَنِيِّ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنٍ اَلْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى اَلْكِتَابَةِ.
📝ترجمه روایت:
امام صادق عليه السلام فرمود: قلب با «نوشتن» مطمئن میشود.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
✍🏻بیان:
به احتمال قوی منظور از «مطمئن شدن قلب»، همان «یقین» است که در علم اصول آن را حالتی از نفس میدانند. زیرا در روایات بسیاری، از روح و نفس انسان تعبیر به «قلب» شده است.
🔶🔹روایت دوم
📜متن روایت:
اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اُكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لاَ تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا
📝ترجمه روایت:
ابوبصیر گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: بنویسید. چرا که همانا حفظ نمیکنید تا اینکه بنویسید.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
🔶🔹روایت سوم
📜متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اِحْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.
📝ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: کتابهایتان را حفظ کنید. چرا که همانا به زودی به آنها نیاز پیدا خواهید کرد.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
🔶🔹روایت چهارم
📜متن روایت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلْبَرْقِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخَيْبَرِيِّ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لاَ يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلاَّ بِكُتُبِهِمْ.
📝ترجمه روایت:
مفضل گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: بنويس و علمت را در ميان برادرانت منتشر کن. پس اگر مُردی آنها را به فرزندانت به ارث برسان. زيرا که همانا براى مردم زمان سختیِ شدیدی میرسد كه در آن هنگام، (برادرانت) جز با كتابهایشان انس نمیگیرند.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
✍🏻بیان:
در این روایت واضح است که امام کتابهای حدیث را «علم» نامیدند. و راه نجات در آخرالزمان را رجوع به همین کتابهای حدیث دانستند. بعضی از الفاظ در بعضی از علوم، اصطلاحات خاصی دارند مثل کلمه «شیخ». اگر در فلسفه مطرح شود منظور، ابن سینا است. اگر در حدیث و رجال مطرح شود منظور، شیخ طوسی است و اگر در اصول مطرح شود منظور، شیخ انصاری است. پس یک کلمه در زبان چند گروه، معانی مختلفی دارد.
لفظ «علم» هم در زبان امروز معنای متفاوتی با لسان ائمه علیهم السلام دارد. و کلمهی «علم» در لسان اهل بیت علیهم السلام غالباً به معنای «حدیث» است چون آن زمان مدرسه و دانشگاه نبود و منظورشان از کسب علم یعنی اخذ احادیث ما. که این ادعا چندین شاهد دارد.
🔶🔹روایت پنجم
📜متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ.
📝ترجمه روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: حديث ما را اعراب بگذارید چرا که ما قومی فصیح هستیم.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت چهارم⚜
پیرو مباحث گذشته احادیثی را میآوریم که اولاً دستور ائمه علیهم السلام به نوشتن احادیث و ثانیاً نقل حدیث به شیوهی کتاب به کتاب در میان شیعیان و ثالثا اهتمام خود ائمه علیهم السلام بر صحیح ثبت شدن احادیث و سالم رسیدن آن به باقی افراد را نشان میدهد.
🔶🔹روایت اول
📜متن روایت:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ اَلْمَدَنِيِّ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنٍ اَلْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: اَلْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى اَلْكِتَابَةِ.
📝ترجمه روایت:
امام صادق عليه السلام فرمود: قلب با «نوشتن» مطمئن میشود.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
✍🏻بیان:
به احتمال قوی منظور از «مطمئن شدن قلب»، همان «یقین» است که در علم اصول آن را حالتی از نفس میدانند. زیرا در روایات بسیاری، از روح و نفس انسان تعبیر به «قلب» شده است.
🔶🔹روایت دوم
📜متن روایت:
اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اُكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لاَ تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا
📝ترجمه روایت:
ابوبصیر گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: بنویسید. چرا که همانا حفظ نمیکنید تا اینکه بنویسید.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
🔶🔹روایت سوم
📜متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اِحْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.
📝ترجمه:
امام صادق علیه السلام فرمود: کتابهایتان را حفظ کنید. چرا که همانا به زودی به آنها نیاز پیدا خواهید کرد.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
🔶🔹روایت چهارم
📜متن روایت:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلْبَرْقِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخَيْبَرِيِّ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ فِي إِخْوَانِكَ فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَكَ بَنِيكَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لاَ يَأْنَسُونَ فِيهِ إِلاَّ بِكُتُبِهِمْ.
📝ترجمه روایت:
مفضل گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: بنويس و علمت را در ميان برادرانت منتشر کن. پس اگر مُردی آنها را به فرزندانت به ارث برسان. زيرا که همانا براى مردم زمان سختیِ شدیدی میرسد كه در آن هنگام، (برادرانت) جز با كتابهایشان انس نمیگیرند.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
✍🏻بیان:
در این روایت واضح است که امام کتابهای حدیث را «علم» نامیدند. و راه نجات در آخرالزمان را رجوع به همین کتابهای حدیث دانستند. بعضی از الفاظ در بعضی از علوم، اصطلاحات خاصی دارند مثل کلمه «شیخ». اگر در فلسفه مطرح شود منظور، ابن سینا است. اگر در حدیث و رجال مطرح شود منظور، شیخ طوسی است و اگر در اصول مطرح شود منظور، شیخ انصاری است. پس یک کلمه در زبان چند گروه، معانی مختلفی دارد.
لفظ «علم» هم در زبان امروز معنای متفاوتی با لسان ائمه علیهم السلام دارد. و کلمهی «علم» در لسان اهل بیت علیهم السلام غالباً به معنای «حدیث» است چون آن زمان مدرسه و دانشگاه نبود و منظورشان از کسب علم یعنی اخذ احادیث ما. که این ادعا چندین شاهد دارد.
🔶🔹روایت پنجم
📜متن روایت:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ.
📝ترجمه روایت:
امام صادق علیه السلام فرمود: حديث ما را اعراب بگذارید چرا که ما قومی فصیح هستیم.
منبع:
📕کافی؛ ج ۱؛ ص ۵۲
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت پنجم⚜
به اندازهی کافی اسناد و مدارک متعددی ذکر کردیم در جهت اثبات اینکه ائمه علیهم السلام و صحابهی بزرگوارشان همت عجیب و شدیدی بر صحیح ثبت کردن احادیث و صحیح رساندن آن داشته اند. همچنین عرض کردیم که به این دلیل روایات کتب اربعه را قطعی الصدور میدانیم که چون صاحبان کتب اربعه، احادیثشان را از همان نوشته جات و کتابهای صحابهی ائمه و با همان میزان دقت و حساسیت بلکه با حساسیتی بیشتر ثبت و ضبط و روایت کرده اند.
✔️ بنابراین هر حدیثی که حال و وضعیتش چنین باشد که از روی آن کتابها و اصلهایی که صحابهی ائمه علیهم السلام در نزد ایشان نوشتند، روایت شده، مانند کتب اربعه حجت است و صحیح است ولو اگر وسائط بینشان افراد ضعیفی باشند.
✨ و رساله ذهبیه از این دست احادیث است. و جالب اینکه حتی واسطه های ما تا رساله ضعیف نیست و همه از ثقات و بزرگان شیعه هستند. چه اینکه ما از طرف مرحوم تلعکبری و شیخ طوسی و شیخ صدوق و مرحوم نجاشی، به رساله ذهبیه طریق داریم.
که مرحوم تلعکبری همهی اصلها و منصفات شیعیان از ابتدا تا انتها در نزدش بوده.
📄سند این مطلب: رجال طوسی؛ ص ۴۴۹
خب ایشان وقتی رسالهی ذهبیه را نقل میکند پس در نزدش بوده که نقل کرده و این درست مانند این است که شیخ صدوق و شیخ طوسی احادیث کتابشان را از کتب صحابه ائمه علیهم السلام نقل کرده اند.
پس وقتی تمام نوشته جات نزد ایشان بوده و آنها را روایت کرده لذا دیگر ضعف طریق ایشان تا آن کتاب هیچ دخلی در صحت احادیثش ندارد. درست مانند حرفی که درباره کتب اربعه و صاحبان آن زدیم.
و یکی از آن نوشته جاتی که ایشان نقل کرده «رساله ذهبیه» است این یعنی رساله ذهبیه نزد تلعکبری موجود بوده از طرفی ایشان طبق بیان نجاشی، «معتمد» بوده یعنی به روایاتش اعتماد میشده.
📄سند آن: رجال نجاشی ص ۴۳۹
این نشان از آن دارد که ایشان هرچیزی را به عنوان حدیث معصوم نقل نمیکرده یعنی اهل دقت بوده وگرنه نجاشی که تقریبا سختگیر است نباید به او میگفت «معتمد» (یعنی قابل اعتماد در روایت) خصوصا که ایشان استاد نجاشی بوده و نجاشی کاملا او را میشناسد.
فقط مشکل بر سر محمد بن جمهور است که متهم به ضعف و غلو میباشد که نشان خواهیم داد غالی بودن او دخلی در روایاتش ندارد؛ زیرا امام عسکری علیه السلام دربارهی کتب بنی فضال که منحرف بودند فرمود: «خذوا بما رووا و ذروا بما رأوا» یعنی آنچه روایت کرده اند را بگیرید و آنچه نظر داده اند را رها کنید.
هرچند همان اتهام غلو هم از او ثابت نیست. خصوصاً که در رسالهی ذهبیه اثری از غلو و خلط یافت نمیشود.
✔️ همچنین محمد بن جمهور در این قضیه «راوی حدیث» نیست یعنی برعکس غالب موارد اینطور نیست که امام حدیث را املاء کرده یا او از امام شنیده و سپس نوشته باشد که بخواهد ضعف یا غلو یا خلط او موجب خدشه در این روایت شود بلکه امام خودش با دستان مبارکشان رساله را نوشتند و برای مأمون ارسال کردند و سپس مأمون هم دستور داد آن را با آب طلا بنویسند و هاشمیان از روی رساله امام نسخه برداری کنند.
❓آیا کسی میپرسد که آن شخصی که رساله را با آب طلا نوشت چه کسی بود؟ ثقه بود یا ضعیف بود؟ غالی بود یا نه؟ عادل بود یا فاسق؟ هیچکس به دین و ایمان و عدالت آن آقای طلاکار کار ندارد چون الگو را به او میدهند و میگویند با طلا بنویس. محمد بن جمهور هم دقیقا همین کار را کرد جز اینکه او با طلا ننوشت بلکه با پر و دوات و قلم روی کاغذ نوشت.
✔️ پس محمد بن جمهور «راوی حدیث» نیست حتی «کاتب حدیث» هم نیست بلکه کاتب حدیث خود امام است و محمد بن جمهور فقط «مُستنسخ» (یعنی نسخه بردار) است. یعنی کارش فقط این بوده که از روی نسخهی امام کپی برداری کند لذا حتی اگر فاسق و کذاب هم بوده باشد هیچ اهمیتی ندارد چه برسد به اینکه همان غلو و خلط هم از او ثابت نیست و این را بعدا مفصلا بررسی میکنیم. حتی شواهد و قرائنی بسیار قوی بر وثاقتش داریم که به کلی احتمال ضعف او را منتفی میکند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻استاد ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت پنجم⚜
به اندازهی کافی اسناد و مدارک متعددی ذکر کردیم در جهت اثبات اینکه ائمه علیهم السلام و صحابهی بزرگوارشان همت عجیب و شدیدی بر صحیح ثبت کردن احادیث و صحیح رساندن آن داشته اند. همچنین عرض کردیم که به این دلیل روایات کتب اربعه را قطعی الصدور میدانیم که چون صاحبان کتب اربعه، احادیثشان را از همان نوشته جات و کتابهای صحابهی ائمه و با همان میزان دقت و حساسیت بلکه با حساسیتی بیشتر ثبت و ضبط و روایت کرده اند.
✔️ بنابراین هر حدیثی که حال و وضعیتش چنین باشد که از روی آن کتابها و اصلهایی که صحابهی ائمه علیهم السلام در نزد ایشان نوشتند، روایت شده، مانند کتب اربعه حجت است و صحیح است ولو اگر وسائط بینشان افراد ضعیفی باشند.
✨ و رساله ذهبیه از این دست احادیث است. و جالب اینکه حتی واسطه های ما تا رساله ضعیف نیست و همه از ثقات و بزرگان شیعه هستند. چه اینکه ما از طرف مرحوم تلعکبری و شیخ طوسی و شیخ صدوق و مرحوم نجاشی، به رساله ذهبیه طریق داریم.
که مرحوم تلعکبری همهی اصلها و منصفات شیعیان از ابتدا تا انتها در نزدش بوده.
📄سند این مطلب: رجال طوسی؛ ص ۴۴۹
خب ایشان وقتی رسالهی ذهبیه را نقل میکند پس در نزدش بوده که نقل کرده و این درست مانند این است که شیخ صدوق و شیخ طوسی احادیث کتابشان را از کتب صحابه ائمه علیهم السلام نقل کرده اند.
پس وقتی تمام نوشته جات نزد ایشان بوده و آنها را روایت کرده لذا دیگر ضعف طریق ایشان تا آن کتاب هیچ دخلی در صحت احادیثش ندارد. درست مانند حرفی که درباره کتب اربعه و صاحبان آن زدیم.
و یکی از آن نوشته جاتی که ایشان نقل کرده «رساله ذهبیه» است این یعنی رساله ذهبیه نزد تلعکبری موجود بوده از طرفی ایشان طبق بیان نجاشی، «معتمد» بوده یعنی به روایاتش اعتماد میشده.
📄سند آن: رجال نجاشی ص ۴۳۹
این نشان از آن دارد که ایشان هرچیزی را به عنوان حدیث معصوم نقل نمیکرده یعنی اهل دقت بوده وگرنه نجاشی که تقریبا سختگیر است نباید به او میگفت «معتمد» (یعنی قابل اعتماد در روایت) خصوصا که ایشان استاد نجاشی بوده و نجاشی کاملا او را میشناسد.
فقط مشکل بر سر محمد بن جمهور است که متهم به ضعف و غلو میباشد که نشان خواهیم داد غالی بودن او دخلی در روایاتش ندارد؛ زیرا امام عسکری علیه السلام دربارهی کتب بنی فضال که منحرف بودند فرمود: «خذوا بما رووا و ذروا بما رأوا» یعنی آنچه روایت کرده اند را بگیرید و آنچه نظر داده اند را رها کنید.
هرچند همان اتهام غلو هم از او ثابت نیست. خصوصاً که در رسالهی ذهبیه اثری از غلو و خلط یافت نمیشود.
✔️ همچنین محمد بن جمهور در این قضیه «راوی حدیث» نیست یعنی برعکس غالب موارد اینطور نیست که امام حدیث را املاء کرده یا او از امام شنیده و سپس نوشته باشد که بخواهد ضعف یا غلو یا خلط او موجب خدشه در این روایت شود بلکه امام خودش با دستان مبارکشان رساله را نوشتند و برای مأمون ارسال کردند و سپس مأمون هم دستور داد آن را با آب طلا بنویسند و هاشمیان از روی رساله امام نسخه برداری کنند.
❓آیا کسی میپرسد که آن شخصی که رساله را با آب طلا نوشت چه کسی بود؟ ثقه بود یا ضعیف بود؟ غالی بود یا نه؟ عادل بود یا فاسق؟ هیچکس به دین و ایمان و عدالت آن آقای طلاکار کار ندارد چون الگو را به او میدهند و میگویند با طلا بنویس. محمد بن جمهور هم دقیقا همین کار را کرد جز اینکه او با طلا ننوشت بلکه با پر و دوات و قلم روی کاغذ نوشت.
✔️ پس محمد بن جمهور «راوی حدیث» نیست حتی «کاتب حدیث» هم نیست بلکه کاتب حدیث خود امام است و محمد بن جمهور فقط «مُستنسخ» (یعنی نسخه بردار) است. یعنی کارش فقط این بوده که از روی نسخهی امام کپی برداری کند لذا حتی اگر فاسق و کذاب هم بوده باشد هیچ اهمیتی ندارد چه برسد به اینکه همان غلو و خلط هم از او ثابت نیست و این را بعدا مفصلا بررسی میکنیم. حتی شواهد و قرائنی بسیار قوی بر وثاقتش داریم که به کلی احتمال ضعف او را منتفی میکند.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
📄اطلاعیه
همانطور که قول داده بودیم به زودی ادامهی تقریرات دروس مقدمهی رساله ذهبیه (صحت احادیث شیعه) را قرار میدهیم.
مخالفان طب اسلامی و تضعیف کنندگان احادیث طبی پایان عمر بی برکت شما نزدیک است.
همان فایلهای صوتی برای شما کافی است ولی تقریر میگذاریم و مکتوب میکنیم تا فراگیر شود و سیه روی شود هر که در او غش باشد و کور شود آنکه نتواند دید
برای دسترسی به ۵ قسمت اول تقریرات روی هشتگ زیر لمس کرده سپس با فلش هایی که در بالا یا پایین صفحه ایجاد میشود همهی آن ۵ قسمت را بیابید:
#صحت_احادیث_شیعه
همانطور که قول داده بودیم به زودی ادامهی تقریرات دروس مقدمهی رساله ذهبیه (صحت احادیث شیعه) را قرار میدهیم.
مخالفان طب اسلامی و تضعیف کنندگان احادیث طبی پایان عمر بی برکت شما نزدیک است.
همان فایلهای صوتی برای شما کافی است ولی تقریر میگذاریم و مکتوب میکنیم تا فراگیر شود و سیه روی شود هر که در او غش باشد و کور شود آنکه نتواند دید
برای دسترسی به ۵ قسمت اول تقریرات روی هشتگ زیر لمس کرده سپس با فلش هایی که در بالا یا پایین صفحه ایجاد میشود همهی آن ۵ قسمت را بیابید:
#صحت_احادیث_شیعه
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت ششم⚜
همانطور که عرض شد، منهجی که برای بررسی وضعیت احادیث شیعه انتخاب کردیم این است که اول ثابت کنیم احادیث در زمان ائمه علیهم السلام نوشته میشده و سپس این سیره ادامه پیدا کرده و این نوشته جات به دست مصنفینی مانند مولفین کتب اربعه رسیده و آن بزرگواران شهادت دادند که ما احادیثمان را از این نوشته جاتی که نزد ائمه علیهم السلام نوشته میشده برداشتیم.
❓پرسشی که قبل از بررسی وضعیت احادیث شیعه در ذهن مطرح میشود این است که به طور کل یک مطلبی که در گذشته بوده، چه حدیث باشد چه هر چیز دیگر، وقوع آن چگونه برایمان ثابت میشود؟
قبلاً در جلسات مبادی علم طب عرض کردیم که علماء سه راه برای اثبات آن ذکر کردند:
۱-تَواتُر:
یعنی اینکه گزارشات از یک مطلب آنقدر فراوان و زیاد باشد که انسان هرگز احتمال خلاف ندهد. یعنی منابع خبر گوناگون باشد به حیثی که نشود آن منابع، بر کذب و خلاف باهم تبانی داشته باشند. مثلا دو نفری که با همدیگر دشمن هستند از شجاعت امیرالمؤمنین علیه السلام خبر دادند در اینجا شما یقین میکنید که حضرت شجاع بود چون دشمنان حضرت هم خبر دادند و احتمال کذب از بین میرود. و یا منابع خبر آنقدر زیاد است که اگر قرار بود دروغ باشد حداقل یکی از آنها گزارش متفاوتی میداد.
➗تواتر سه نوع دارد:
• لفظی: اینکه تمام الفاظ یک خبر و گزارش، عیناً از چندین منبع صادر شده باشد. مثل: من کنت مولاه فهذا علی مولاه
• معنوی: اینکه معنا و مضمون یک خبر و گزازش، از چندین منبع مختلف صادر شود ولو با الفاظ مختلفی که معنای یکسانی را میرسانند.
• اجمالی: تواتر اجمالی همان تواتر معنوی است با این تفاوت که در تواتر معنوی، مضمون خبر به «دلالت تطابقی» است و در تواتر اجمالی به «دلالت التزامی» است. مثلاً باتوجه به اخبار مختلف از نحوهی جنگاوری امیرالمؤمنین علیه السلام، شجاعت ایشان ثابت میشود؛ زیرا ملازمهی این نوع جنگاوری، شجاعت آن جنگجو است. یعنی این اخبار و گزارشات، دلالت التزامی بر شجاعت حضرت دارند. به بیان دیگر، این نوع مبارزه و جنگاوری مستلزم شجاعت جنگجوی آن است. پس به طور واضح در حدیث نیامده که حضرت شجاع بود اما شجاعت حضرت از این گزارشات فراوان برایمان واضح و آشکار است و ما با ملازمه فهمیده میشود. به این میگویند «تواتر اجمالی».
۲-احتفاف به قرائن:
یعنی آن گزارشی که به دست ما میرسد قرائنی برایش پیدا کنیم که با آنها به حجیت و صحت آن گزارش پی ببریم.
۳-وُثوق مُخبِر:
اینکه خبر رسان آنقدر ثِقه و مطمئن باشد که حالت أمن و علم و اطمینان به خبرش را برای ما ایجاد کند.
ما در اینجا با تواتر سر و کار نداریم. موضوع ما رساله ذهبیه و روایات غیر متواتر است و ما تنها با راه دوم میخواهیم صحت آنها را ثابت کنیم. زیرا ثقه بودن مُخبر برای هیچ کسی یقین نمیآورد چرا که خبر رسان هرچند باتقوا و ثقه و مطمئن باشد اما از سهو و اشتباه و خطا و فراموشی در امان نیست.
✔️پس راهی که ما برای پی بردن به صحت روایات، انتخاب کردیم همان احتفاف به قرائن است؛ زیرا گزارش محفوف به قرائن قطعیه، نزد همه گان حجت است. به طور مثال در خانه نشسته اید و شخصی تماس میگیرد میگوید همین الان آسمان را نگاه کن شهاب سنگ میبارد. شما هم آسمان را نگاه میکنید و شهاب سنگ را میبینید که رد میشود. پس این دیدن شما قرینه میشود بر صحت گزارش آن شخص و یقین میکنید که گزارش او درست است. حتی اگر آن لحظه نبینید و بعداً همهی کسانی که آن لحظه آسمان را دیدند به تواتر به شما میگویند دیدیم. باز هم قرینه میشود بر حجیت و صحت آن گزارش و یا بعداً فیلمی از آن را میبینید که احتمال خطا و دروغ در آن فیلم را نمیدهید. باز هم این قرینه میشود بر صحت و درستی آن گزارش.
از جمله قرائنی که برای پی بردن به صحت و درستی روایات استفاده میشود، همان قرائنی است که غالب علما و فقهای شیعه با آنها پی به صحت احادیث کتب اربعه و همهی آن احادیثی که وضعیتشان مثل کتب اربعه است میبرند. لکن شیوهی استفادهی ما از آن قرائن کمی متفاوت است طوری که بتوانیم علم و یقین به یک گزارش غیرمتواتر حاصل کنیم.
🔍حال بررسی میکنیم که در کتب اربعه چه قرائنی وجود دارد؟ آیا همان قرائن برای حدیث رساله ذهبیه و روایات غیرمتواتر نیز موجود است یا خیر؟
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻ســـــیـد جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت ششم⚜
همانطور که عرض شد، منهجی که برای بررسی وضعیت احادیث شیعه انتخاب کردیم این است که اول ثابت کنیم احادیث در زمان ائمه علیهم السلام نوشته میشده و سپس این سیره ادامه پیدا کرده و این نوشته جات به دست مصنفینی مانند مولفین کتب اربعه رسیده و آن بزرگواران شهادت دادند که ما احادیثمان را از این نوشته جاتی که نزد ائمه علیهم السلام نوشته میشده برداشتیم.
❓پرسشی که قبل از بررسی وضعیت احادیث شیعه در ذهن مطرح میشود این است که به طور کل یک مطلبی که در گذشته بوده، چه حدیث باشد چه هر چیز دیگر، وقوع آن چگونه برایمان ثابت میشود؟
قبلاً در جلسات مبادی علم طب عرض کردیم که علماء سه راه برای اثبات آن ذکر کردند:
۱-تَواتُر:
یعنی اینکه گزارشات از یک مطلب آنقدر فراوان و زیاد باشد که انسان هرگز احتمال خلاف ندهد. یعنی منابع خبر گوناگون باشد به حیثی که نشود آن منابع، بر کذب و خلاف باهم تبانی داشته باشند. مثلا دو نفری که با همدیگر دشمن هستند از شجاعت امیرالمؤمنین علیه السلام خبر دادند در اینجا شما یقین میکنید که حضرت شجاع بود چون دشمنان حضرت هم خبر دادند و احتمال کذب از بین میرود. و یا منابع خبر آنقدر زیاد است که اگر قرار بود دروغ باشد حداقل یکی از آنها گزارش متفاوتی میداد.
➗تواتر سه نوع دارد:
• لفظی: اینکه تمام الفاظ یک خبر و گزارش، عیناً از چندین منبع صادر شده باشد. مثل: من کنت مولاه فهذا علی مولاه
• معنوی: اینکه معنا و مضمون یک خبر و گزازش، از چندین منبع مختلف صادر شود ولو با الفاظ مختلفی که معنای یکسانی را میرسانند.
• اجمالی: تواتر اجمالی همان تواتر معنوی است با این تفاوت که در تواتر معنوی، مضمون خبر به «دلالت تطابقی» است و در تواتر اجمالی به «دلالت التزامی» است. مثلاً باتوجه به اخبار مختلف از نحوهی جنگاوری امیرالمؤمنین علیه السلام، شجاعت ایشان ثابت میشود؛ زیرا ملازمهی این نوع جنگاوری، شجاعت آن جنگجو است. یعنی این اخبار و گزارشات، دلالت التزامی بر شجاعت حضرت دارند. به بیان دیگر، این نوع مبارزه و جنگاوری مستلزم شجاعت جنگجوی آن است. پس به طور واضح در حدیث نیامده که حضرت شجاع بود اما شجاعت حضرت از این گزارشات فراوان برایمان واضح و آشکار است و ما با ملازمه فهمیده میشود. به این میگویند «تواتر اجمالی».
۲-احتفاف به قرائن:
یعنی آن گزارشی که به دست ما میرسد قرائنی برایش پیدا کنیم که با آنها به حجیت و صحت آن گزارش پی ببریم.
۳-وُثوق مُخبِر:
اینکه خبر رسان آنقدر ثِقه و مطمئن باشد که حالت أمن و علم و اطمینان به خبرش را برای ما ایجاد کند.
ما در اینجا با تواتر سر و کار نداریم. موضوع ما رساله ذهبیه و روایات غیر متواتر است و ما تنها با راه دوم میخواهیم صحت آنها را ثابت کنیم. زیرا ثقه بودن مُخبر برای هیچ کسی یقین نمیآورد چرا که خبر رسان هرچند باتقوا و ثقه و مطمئن باشد اما از سهو و اشتباه و خطا و فراموشی در امان نیست.
✔️پس راهی که ما برای پی بردن به صحت روایات، انتخاب کردیم همان احتفاف به قرائن است؛ زیرا گزارش محفوف به قرائن قطعیه، نزد همه گان حجت است. به طور مثال در خانه نشسته اید و شخصی تماس میگیرد میگوید همین الان آسمان را نگاه کن شهاب سنگ میبارد. شما هم آسمان را نگاه میکنید و شهاب سنگ را میبینید که رد میشود. پس این دیدن شما قرینه میشود بر صحت گزارش آن شخص و یقین میکنید که گزارش او درست است. حتی اگر آن لحظه نبینید و بعداً همهی کسانی که آن لحظه آسمان را دیدند به تواتر به شما میگویند دیدیم. باز هم قرینه میشود بر حجیت و صحت آن گزارش و یا بعداً فیلمی از آن را میبینید که احتمال خطا و دروغ در آن فیلم را نمیدهید. باز هم این قرینه میشود بر صحت و درستی آن گزارش.
از جمله قرائنی که برای پی بردن به صحت و درستی روایات استفاده میشود، همان قرائنی است که غالب علما و فقهای شیعه با آنها پی به صحت احادیث کتب اربعه و همهی آن احادیثی که وضعیتشان مثل کتب اربعه است میبرند. لکن شیوهی استفادهی ما از آن قرائن کمی متفاوت است طوری که بتوانیم علم و یقین به یک گزارش غیرمتواتر حاصل کنیم.
🔍حال بررسی میکنیم که در کتب اربعه چه قرائنی وجود دارد؟ آیا همان قرائن برای حدیث رساله ذهبیه و روایات غیرمتواتر نیز موجود است یا خیر؟
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
#تقریر_دروس_مقدمه_شرح_رساله_ذهبیه
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻ســـید جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت هفتم⚜
تا به اینجا با اسناد متواتر و غیر قابل انکار، جریان ثبت تمامی گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام خصوصاً احادیث را نشان دادیم. که اولاً خود حضرات معصومین علیهم السلام به «نوشتن» احادیث دستور اکید دادند و ثانیاً نه تنها حین ثبت حدیث بلکه پس از ثبت حدیث هم نظارت شدید داشته که مبادا حدیثی تحریف شود یا ناسالم به دست شیعیان برسد. حتی اگر از دروغ بستنِ عده ای مطلع میشدند شیعیان را با خبر کرده و مانع انحراف آنها میگشتند.
از طرفی خود صحابه نیز اگر کوچکترین تردیدی در انتساب یک روایت به معصوم داشتند هرطور شده آن را به امام عرضه میکردند.
به کوشش استاد سید علیرصا حسینی شیرازی اسناد بسیار جالبی در این خصوص جمع آوری شده که فوق حد تواتر است و ما تنها تعداد بسیار اندکی از آن را نشان دادیم.
📄اسناد متواتر عرضهی روایات مشکوک به ائمه علیهم السلام و صحابه خاص ایشان توسط باقی اصحاب:
📕اعتبار سنجی احادیث شیعه؛ ص ۵۲۹ تا ۵۳۴
✔️پس تا به اینجا هیچ خدشه ای در جریان «ثبت و تثبیت احادیث و گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام» وارد نیست.
در این جلسه می خواهیم «جریان پس از ثبت احادیث و گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام» را نشان دهیم. اینکه اینها چگونه به افراد بعدی منتقل شد و در نهایت به صاحبان کتب اربعه و پس از آن به ما رسید.
پس تا کنون دو مطلب را نشان دادیم و امروز مطلب سوم را نشان خواهیم داد:
۳-اثبات اینکه نقل روایات و احادیث در بین شیعیان تنها به شکل روایت کردن از روی «کتاب» و «نوشته» بوده (نه به شکل نقل شفاهی) و با شیوه های خاصِ «اجازه»، «قرائت» و «سماع» و با حساسیت فوق العاده بالا و شدید به نفر بعدی میرسیده. گزارشاتی از چندین راوی که صاحب «اصل» و «کتاب» بودند را به اندازه ای نشان میدهیم که ثابت شود اولاً سیرهی صحابهی ائمه علیهم السلام این بوده که احادیث را در جایی بنویسند و تصنیف کنند تا تمامی جزئیات وقایع، ثبت و ضبط شود (که ثابت کردیم این مرحله تحت نظارت شدید خود معصومین علیهم السلام صورت میگرفته) و ثانیاً این نوشته جات را با حساسیت فوق العاده شدید و نزدیک به وسواس به افراد بعدی منتقل میکردند.
❇️نکته:
«تصنیف» و نوشته جاتِ صحابه دو جور بوده؛ یا در یک موضوع خاص که اسمش «کتاب» است و یا در چندین موضوع، مخلوط و به شکل کشکول بوده که به آن «اصل» میگفتند. (البته تعابیر دیگری هم از مفهوم اصل و کتاب شده که شاید دقیقتر باشد)
❇️نکته:
«اجازه» یعنی روایت و حدیثی که توسط شیخ، مستقیم از معصوم گرفته و نوشته شده و تبدیل به «کتاب» یا «اصل» شده را او به یک شخص دیگر (یعنی به شاگردش) اجازه دهد که همه یا بخشی از روایات آن کتاب را از طرف او روایت کند.
«قرائت» یعنی شاگرد، روایت و حدیث را برای استاد از رو بخواند تا استاد آن را بررسی کند که آیا درست خوانده یا نه؟ چه شاگرد آن را از حفظ بخواند و چه از روی نوشته و چه آن نوشته برای بررسی، در نزد استاد باشد یا از قبل در حافظه اش سپرده و تطبیق بدهد. هرچند تمامی شواهد از کتابهای فهرست و رجال، حاکی از این است که «قرائت شاگرد بر استاد» از روی نوشته ای بود که استاد به او اجازه داده نه از حفظ. حال چه شاگرد از روی نوشتهی استاد مجدداً نسخه برداری کرده و نسخهی خودش را بر استاد «قرائت» میکند و چه اینکه روایت را از روی همان نوشتهی استاد «قرائت» کند. که دو دلیل عمده دارد:
۱-برای اینکه استاد، صحت واو به واو روایاتی که قرار است از طرف او نقل شود را تأیید کند و کوچکترین تحریفی رخ ندهد.
۲-برای اینکه شاگرد، نحوهی صحیح روایت خوانی را نزد استاد بیاموزد تا مبادا برای نفر بعد، بخشی از آن را غلط روایت کند.
«سماع» یعنی شاگرد از استاد، روایت و حدیث را بشنود چه استاد از روی نوشته بخواند و چه از حافظهی خود. این روش در میان محدثان مطمئن ترین روش بوده است. چرا که استاد، روایتی که خودش نوشته را صحیح میخواند و شاگردان یا خودشان جداگانه مینویسند و یا با آن نسخهی ای از خود که از روی نوشتهی استاد نوشته بودند و یا با آنچه که در حافظهی خود دارند تطبیق میدهند (که مبادا یک واو جا افتاده باشد).
البته گاها «سماع» در معنای مقابل آن هم به کار رفته یعنی استاد از شاگرد بشنود که مساوی با همان «قرائت» شاگرد است که پیشتر گفته شد.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami
(#صحت_احادیث_شیعه)
✍🏻ســـید جــواد مــــوســــوے🌸
⚜قسمت هفتم⚜
تا به اینجا با اسناد متواتر و غیر قابل انکار، جریان ثبت تمامی گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام خصوصاً احادیث را نشان دادیم. که اولاً خود حضرات معصومین علیهم السلام به «نوشتن» احادیث دستور اکید دادند و ثانیاً نه تنها حین ثبت حدیث بلکه پس از ثبت حدیث هم نظارت شدید داشته که مبادا حدیثی تحریف شود یا ناسالم به دست شیعیان برسد. حتی اگر از دروغ بستنِ عده ای مطلع میشدند شیعیان را با خبر کرده و مانع انحراف آنها میگشتند.
از طرفی خود صحابه نیز اگر کوچکترین تردیدی در انتساب یک روایت به معصوم داشتند هرطور شده آن را به امام عرضه میکردند.
به کوشش استاد سید علیرصا حسینی شیرازی اسناد بسیار جالبی در این خصوص جمع آوری شده که فوق حد تواتر است و ما تنها تعداد بسیار اندکی از آن را نشان دادیم.
📄اسناد متواتر عرضهی روایات مشکوک به ائمه علیهم السلام و صحابه خاص ایشان توسط باقی اصحاب:
📕اعتبار سنجی احادیث شیعه؛ ص ۵۲۹ تا ۵۳۴
✔️پس تا به اینجا هیچ خدشه ای در جریان «ثبت و تثبیت احادیث و گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام» وارد نیست.
در این جلسه می خواهیم «جریان پس از ثبت احادیث و گزارشات مربوط به ائمه علیهم السلام» را نشان دهیم. اینکه اینها چگونه به افراد بعدی منتقل شد و در نهایت به صاحبان کتب اربعه و پس از آن به ما رسید.
پس تا کنون دو مطلب را نشان دادیم و امروز مطلب سوم را نشان خواهیم داد:
۳-اثبات اینکه نقل روایات و احادیث در بین شیعیان تنها به شکل روایت کردن از روی «کتاب» و «نوشته» بوده (نه به شکل نقل شفاهی) و با شیوه های خاصِ «اجازه»، «قرائت» و «سماع» و با حساسیت فوق العاده بالا و شدید به نفر بعدی میرسیده. گزارشاتی از چندین راوی که صاحب «اصل» و «کتاب» بودند را به اندازه ای نشان میدهیم که ثابت شود اولاً سیرهی صحابهی ائمه علیهم السلام این بوده که احادیث را در جایی بنویسند و تصنیف کنند تا تمامی جزئیات وقایع، ثبت و ضبط شود (که ثابت کردیم این مرحله تحت نظارت شدید خود معصومین علیهم السلام صورت میگرفته) و ثانیاً این نوشته جات را با حساسیت فوق العاده شدید و نزدیک به وسواس به افراد بعدی منتقل میکردند.
❇️نکته:
«تصنیف» و نوشته جاتِ صحابه دو جور بوده؛ یا در یک موضوع خاص که اسمش «کتاب» است و یا در چندین موضوع، مخلوط و به شکل کشکول بوده که به آن «اصل» میگفتند. (البته تعابیر دیگری هم از مفهوم اصل و کتاب شده که شاید دقیقتر باشد)
❇️نکته:
«اجازه» یعنی روایت و حدیثی که توسط شیخ، مستقیم از معصوم گرفته و نوشته شده و تبدیل به «کتاب» یا «اصل» شده را او به یک شخص دیگر (یعنی به شاگردش) اجازه دهد که همه یا بخشی از روایات آن کتاب را از طرف او روایت کند.
«قرائت» یعنی شاگرد، روایت و حدیث را برای استاد از رو بخواند تا استاد آن را بررسی کند که آیا درست خوانده یا نه؟ چه شاگرد آن را از حفظ بخواند و چه از روی نوشته و چه آن نوشته برای بررسی، در نزد استاد باشد یا از قبل در حافظه اش سپرده و تطبیق بدهد. هرچند تمامی شواهد از کتابهای فهرست و رجال، حاکی از این است که «قرائت شاگرد بر استاد» از روی نوشته ای بود که استاد به او اجازه داده نه از حفظ. حال چه شاگرد از روی نوشتهی استاد مجدداً نسخه برداری کرده و نسخهی خودش را بر استاد «قرائت» میکند و چه اینکه روایت را از روی همان نوشتهی استاد «قرائت» کند. که دو دلیل عمده دارد:
۱-برای اینکه استاد، صحت واو به واو روایاتی که قرار است از طرف او نقل شود را تأیید کند و کوچکترین تحریفی رخ ندهد.
۲-برای اینکه شاگرد، نحوهی صحیح روایت خوانی را نزد استاد بیاموزد تا مبادا برای نفر بعد، بخشی از آن را غلط روایت کند.
«سماع» یعنی شاگرد از استاد، روایت و حدیث را بشنود چه استاد از روی نوشته بخواند و چه از حافظهی خود. این روش در میان محدثان مطمئن ترین روش بوده است. چرا که استاد، روایتی که خودش نوشته را صحیح میخواند و شاگردان یا خودشان جداگانه مینویسند و یا با آن نسخهی ای از خود که از روی نوشتهی استاد نوشته بودند و یا با آنچه که در حافظهی خود دارند تطبیق میدهند (که مبادا یک واو جا افتاده باشد).
البته گاها «سماع» در معنای مقابل آن هم به کار رفته یعنی استاد از شاگرد بشنود که مساوی با همان «قرائت» شاگرد است که پیشتر گفته شد.
ادامه دارد...
@TebboZendegieEslami