Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حضور مادربزرگ سارینا ساعدی، بر مزار جانباختگان راه آزادی
سنندج، ۲۵ فروردین ۱۴۰۳
سارینا، دختر ۱۶ سالهای بود که عصر روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در گرماگرم خیزش سراسری، به خانهاشان در نایسر سنندج با تنی رنجور و دردناک برمیگردد، با سردرد و تن کبودش به رختخواب میرود، اما فردای آن روز دیگر از خواب برنمیخیزد.
خانواده او را به بیمارستان میبرند، اما سارینا بر اثر ضربات باتون بر سر و با جانی پر از کبودی، جانی برایش نمانده بود.
#سارینا_ساعدی #آرمیتا_گراوند #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سنندج، ۲۵ فروردین ۱۴۰۳
سارینا، دختر ۱۶ سالهای بود که عصر روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در گرماگرم خیزش سراسری، به خانهاشان در نایسر سنندج با تنی رنجور و دردناک برمیگردد، با سردرد و تن کبودش به رختخواب میرود، اما فردای آن روز دیگر از خواب برنمیخیزد.
خانواده او را به بیمارستان میبرند، اما سارینا بر اثر ضربات باتون بر سر و با جانی پر از کبودی، جانی برایش نمانده بود.
#سارینا_ساعدی #آرمیتا_گراوند #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاربر آزادماهی، به مناسبت زادروز علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، شعری سروده و این اثر را هم تولید کرده است.
او این زادروز را نحس و خامنهای را با صفاتی چون «زالوی خونخوار، ضحاک زمان و اهریمن ایران زمین» خطاب کرده است.
هشتاد و پنج سال زعمر بی بَرِش گذشت
زان شهوتی که شد سبب آن کنش گذشت
....
بعداز کش و مَکش که بر سر آن زوج چیره شد
هشتاد و پنج سال پر از کشمکش گذشت
آن طفل شد معظَم و حمامِ موطنش
گفتا زشرحِ آنچه به خُردی بهِش گذشت
آن تن تنیده شد و به شیطان سپرد روح
هشتاد و پنج سال به جنگ و تنش گذشت
هشتاد و پنج سال به خون ارتزاق کرد
زالو صفت که زندگیش با گَزِش گذشت
یا رب روا مدار که گوییم سال بعد
زین عمرِ پُر مقاتله هشتاد و شش گذشت!»
شعر کامل را در صفحه آزادماهی بخوانید:
@azadmahii
#مهسا_امینی #مجید_رضا_رهنورد #نیکا_شاکرمی #آرمیتا_گراوند
#کیان_پیرفلک #سارینا_اسماعیل_زاده #مهرشاد_شهیدی
#محمد_جواد_زاهدی #یلدا_آقافضلی
#مهسا_موگویی #ابوالفضل_مهدی_پور
#امید_مویدی_زارع #سیاوش_محمودی
#ابوالفضل_آدینه_زاده #حمید_رضا_روحی
#بهار_خورشیدی #ماهک_هاشمی
#اسرا_پناهی #سارینا_ساعدی #حدیث_نجفی
#آیلار_حقی #مهدی_حضرتی #دنیا_فرهادی
#آرنیکا_قائم_مقامی #صدف_موحدی #خدانور_لجه_ای #محسن_شکاری #مهدی_کرمی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او این زادروز را نحس و خامنهای را با صفاتی چون «زالوی خونخوار، ضحاک زمان و اهریمن ایران زمین» خطاب کرده است.
هشتاد و پنج سال زعمر بی بَرِش گذشت
زان شهوتی که شد سبب آن کنش گذشت
....
بعداز کش و مَکش که بر سر آن زوج چیره شد
هشتاد و پنج سال پر از کشمکش گذشت
آن طفل شد معظَم و حمامِ موطنش
گفتا زشرحِ آنچه به خُردی بهِش گذشت
آن تن تنیده شد و به شیطان سپرد روح
هشتاد و پنج سال به جنگ و تنش گذشت
هشتاد و پنج سال به خون ارتزاق کرد
زالو صفت که زندگیش با گَزِش گذشت
یا رب روا مدار که گوییم سال بعد
زین عمرِ پُر مقاتله هشتاد و شش گذشت!»
شعر کامل را در صفحه آزادماهی بخوانید:
@azadmahii
#مهسا_امینی #مجید_رضا_رهنورد #نیکا_شاکرمی #آرمیتا_گراوند
#کیان_پیرفلک #سارینا_اسماعیل_زاده #مهرشاد_شهیدی
#محمد_جواد_زاهدی #یلدا_آقافضلی
#مهسا_موگویی #ابوالفضل_مهدی_پور
#امید_مویدی_زارع #سیاوش_محمودی
#ابوالفضل_آدینه_زاده #حمید_رضا_روحی
#بهار_خورشیدی #ماهک_هاشمی
#اسرا_پناهی #سارینا_ساعدی #حدیث_نجفی
#آیلار_حقی #مهدی_حضرتی #دنیا_فرهادی
#آرنیکا_قائم_مقامی #صدف_موحدی #خدانور_لجه_ای #محسن_شکاری #مهدی_کرمی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، جمعی از هموطنان که به سنندج رفته بودند بر سر مزار تعدادی از جاویدنامان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حاضر شدند و ضمن گرامیداشت یاد آن عزیزان با خانوادههای دادخواه ابراز همدلی و همبستگی کردند.
#یحیی_رحیمی #سارینا_ساعدی #زانیار_الله_مرادی #سنندج #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#یحیی_رحیمی #سارینا_ساعدی #زانیار_الله_مرادی #سنندج #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته ویدیویی از اجرای یک دختر ایرانی در مسابقات اسکیت در کشور کانادا را منتشر کردیم، که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
یکی از مخاطبان توانا، با تلفیق تصاویری از آن ویدیو و تصاویر دختران زیبایی ایران که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند، یک کلیپ درست کرد و برای ما فرستاد.
دخترانی که آرزوی ایرانی آزاد و در رفاه و امنیت را داشتند و برای آزادی ایستادند و جان خود را نثار کردند.
دخترانی که از ستم و تحقیر و محدودیت به ستوه آمده بودند و یک زندگی معمولی و نرمال مثل کشورهای آزاد جهان را میخواستند.
یادشان گرامی
#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #سارینا_ساعدی #سارینا_اسماعیل_زاده #آیلار_حقی #مریم_آروین #مهسا_موگویی #حدیث_نجفی #مائده_جوانفر .... #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از مخاطبان توانا، با تلفیق تصاویری از آن ویدیو و تصاویر دختران زیبایی ایران که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند، یک کلیپ درست کرد و برای ما فرستاد.
دخترانی که آرزوی ایرانی آزاد و در رفاه و امنیت را داشتند و برای آزادی ایستادند و جان خود را نثار کردند.
دخترانی که از ستم و تحقیر و محدودیت به ستوه آمده بودند و یک زندگی معمولی و نرمال مثل کشورهای آزاد جهان را میخواستند.
یادشان گرامی
#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #سارینا_ساعدی #سارینا_اسماعیل_زاده #آیلار_حقی #مریم_آروین #مهسا_موگویی #حدیث_نجفی #مائده_جوانفر .... #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همسر جاویدنام یحیی رحیمی در آستانه سالگرد جانباختن او این تصویر نوشته را منتشر کرد.
«امشب ،نگذرد این زمان بی امان
نشود فردا
خون میچکد از این پاییز
از این مهر نامهربان
جان من ،امشب
دوسال میشود ....
جان من برایت بیقرار است...
وای از این همه درد...
وای از این همه ظلم»
rahimi_yahya70
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی#رامین_فاتحی#محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری#سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امشب ،نگذرد این زمان بی امان
نشود فردا
خون میچکد از این پاییز
از این مهر نامهربان
جان من ،امشب
دوسال میشود ....
جان من برایت بیقرار است...
وای از این همه درد...
وای از این همه ظلم»
rahimi_yahya70
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی#رامین_فاتحی#محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری#سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم سالگرد جانباختن جاویدنام یحیی رحیمی، چند روز پیش بر سر مزارش برگزار شد
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
لازم به ذکر است، شاهدانی هستند که فرد ضارب را شناسایی کردهاند، قاتلی که بیرحمانه یحیی رحیمی را به قتل رساند و خانوادهاش را داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #رامین_فاتحی #محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری #سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- یحیی رحیمی شهروند سنندج و هموطن ما ایرانیان مثل هر روز پشت فرمان پرایدش نشست تا بره سمت خونه... در مسیر منزل به ترافیک نیروهای امنیتی رسید و با بوق زدن درخواست بازگشایی مسیر رو داشت تا به منزلش و خانوادهاش برسه.
و اون روز در ۱۶ مهرماه ۱۴۰۱ یک مامور انتظامی از فاصله یک متری به پیشانی یحیی رحیمی شلیک کرد و یحیی رو کشت و همسر جوانش و اعضای خانوادهاش رو برای همیشه داغدار کرد.
لازم به ذکر است، شاهدانی هستند که فرد ضارب را شناسایی کردهاند، قاتلی که بیرحمانه یحیی رحیمی را به قتل رساند و خانوادهاش را داغدار کرد.
#یحیی_رحیمی #پیمان_منبری #داریوش_علیزاده #محمد_امینی #رامین_فاتحی #محمد_شریعتی #هومن_عبداللهی #آرام_حبیبی #عیسی_بیگلری #سارینا_ساعدی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته زادروز جاویدنام سارینا ساعدی بود، دختر مبارز ۱۵ سالهای که پس از بازگشت از خیابان، بر اثر ضربات باتون، در خانه به خوابی عمیق رفت و هرگز بیدار نشد
شاهدان عینی میگویند با وجود سن کمش در اعتراضها همیشه در صف اول بود. به بقیه میگفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج ماموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش میگویند در مدرسه عکس خمینی و علی خامنهای را از کتابش پاره کرده و عکس آنها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا گرفته بود.
روز چهارم آبان وقتی سارینا از مدرسه به خانه برگشت جلوی در خانه از حال رفت. همسایهها فهمیدند و به خانواده خبر دادند. برادر سارینا او را از مقابل در به داخل خانه آورد.
یک فرد نزدیک به خانواده سارینا ساعدی به بیبیسی گفت: «سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسیهایش به شعارنویسی میپرداختند. حراست مدرسه آنها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچهها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراضهای مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسیهایش شعارنویسی میکردند که ماموران آنها را در یک کوچه بنبست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آنها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده.»
منبع نزدیک به خانواده سارینا به بیبیسی گفت: « سارینا چهارم آبان به مادربزرگش گفته بود سرش گیج میرود و چشمهایش نمیبیند. گفته بود آن روز بعضی اوقات چشمهایش تار میبیند و گاهی اصلا نمیبیند. شب دوباره به اعتراضها رفت و دوباره در خیابان از حال رفت. همسایهها او را به خانه رساندند. به همسایهها گفته بود چشمهایش سیاهی رفته. لباسهایش خاکی شده بود. پدرش خواسته بود او را ببرد دکتر. سارینا گفته بود خوب است و گشنه بوده و ضعف کرده و برای همین از حال رفته. هر چه خانواده اصرار کردند سارینا حاضر نشد برود دکتر. احتمالا میترسید که شناسایی شود و بفهمند در اعتراضها ضربه خورده.»
پنجم آبان سارینا دیگر از خواب بیدار نشد. وقتی خانواده او را در اتاقش پیدا میکنند، بدنش سرد بود.
#سارینا_ساعدی #مهسا_امینی
#سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته زادروز جاویدنام سارینا ساعدی بود، دختر مبارز ۱۵ سالهای که پس از بازگشت از خیابان، بر اثر ضربات باتون، در خانه به خوابی عمیق رفت و هرگز بیدار نشد
شاهدان عینی میگویند با وجود سن کمش در اعتراضها همیشه در صف اول بود. به بقیه میگفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج ماموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش میگویند در مدرسه عکس خمینی و علی خامنهای را از کتابش پاره کرده و عکس آنها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا گرفته بود.
روز چهارم آبان وقتی سارینا از مدرسه به خانه برگشت جلوی در خانه از حال رفت. همسایهها فهمیدند و به خانواده خبر دادند. برادر سارینا او را از مقابل در به داخل خانه آورد.
یک فرد نزدیک به خانواده سارینا ساعدی به بیبیسی گفت: «سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسیهایش به شعارنویسی میپرداختند. حراست مدرسه آنها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچهها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراضهای مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسیهایش شعارنویسی میکردند که ماموران آنها را در یک کوچه بنبست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آنها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده.»
منبع نزدیک به خانواده سارینا به بیبیسی گفت: « سارینا چهارم آبان به مادربزرگش گفته بود سرش گیج میرود و چشمهایش نمیبیند. گفته بود آن روز بعضی اوقات چشمهایش تار میبیند و گاهی اصلا نمیبیند. شب دوباره به اعتراضها رفت و دوباره در خیابان از حال رفت. همسایهها او را به خانه رساندند. به همسایهها گفته بود چشمهایش سیاهی رفته. لباسهایش خاکی شده بود. پدرش خواسته بود او را ببرد دکتر. سارینا گفته بود خوب است و گشنه بوده و ضعف کرده و برای همین از حال رفته. هر چه خانواده اصرار کردند سارینا حاضر نشد برود دکتر. احتمالا میترسید که شناسایی شود و بفهمند در اعتراضها ضربه خورده.»
پنجم آبان سارینا دیگر از خواب بیدار نشد. وقتی خانواده او را در اتاقش پیدا میکنند، بدنش سرد بود.
#سارینا_ساعدی #مهسا_امینی
#سنندج #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جانباختن جاویدنام سارینا ساعدی، روز دوشنبه ۷ آبان ماه، بر سر مزارش در آرامستان بهشت محمدی شهر سنندج برگزار شد.
سارینا، دختر ۱۶ سالهای بود که عصر روز ۴ آبان در گرماگرم خیزش سراسری، به خانهاشان در نایسر سنندج با تنی رنجور و دردناک برمیگردد، با سردرد و تن کبودش به رختخواب میرود، اما فردای آن روز دیگر از خواب برنمیخیزد.
خانواده او را به بیمارستان میبرند، اما سارینا بر اثر ضربات باتون بر سر و با جانی پر از کبودی، جانی برایش نمانده بود.
#سارینا_ساعدی #آرمیتا_گراوند #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارینا، دختر ۱۶ سالهای بود که عصر روز ۴ آبان در گرماگرم خیزش سراسری، به خانهاشان در نایسر سنندج با تنی رنجور و دردناک برمیگردد، با سردرد و تن کبودش به رختخواب میرود، اما فردای آن روز دیگر از خواب برنمیخیزد.
خانواده او را به بیمارستان میبرند، اما سارینا بر اثر ضربات باتون بر سر و با جانی پر از کبودی، جانی برایش نمانده بود.
#سارینا_ساعدی #آرمیتا_گراوند #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواندن سرود زیبای بلا چاو توسط دختران هنرستان موسیقی
آبان ۱۴۰۳
از استوری اینستاگرام حسین رونقی
آهنگ جاودانه «بلا چاو» با هر سرودهای بر روی آن زیباست.
بادا که ایران عزیزمان با همت این نسل روی رفاه، آبادانی، آزادی و امنیت و رونق اقتصادی را به روی خود ببیند و زنجیر ظلم عالمگیر با دستان جوانان ایران شکسته شود.
#نسل_نیکا #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #سارینا_ساعدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آبان ۱۴۰۳
از استوری اینستاگرام حسین رونقی
آهنگ جاودانه «بلا چاو» با هر سرودهای بر روی آن زیباست.
بادا که ایران عزیزمان با همت این نسل روی رفاه، آبادانی، آزادی و امنیت و رونق اقتصادی را به روی خود ببیند و زنجیر ظلم عالمگیر با دستان جوانان ایران شکسته شود.
#نسل_نیکا #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #سارینا_ساعدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آواز خوانی هاشم ساعدی پدر جاویدنام سارینا ساعدی بر سر مزار فرزندش
سارینا ساعدی، مبارز ۱۵ سالهای بود که پس از بازگشت از اعتراضات، بر اثر ضربات باتون در خانه به خوابی عمیق رفت و هرگز بیدار نشد.
شاهدان عینی میگویند با وجود سن کمش در اعتراضها همیشه در صف اول بود. به بقیه میگفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج ماموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش میگویند در مدرسه عکس خمینی و علی خامنهای را از کتابش پاره کرده و عکس آنها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا گرفته بود.
روز چهارم آبان وقتی سارینا از مدرسه به خانه برگشت جلوی در خانه از حال رفت. همسایهها فهمیدند و به خانواده خبر دادند. برادر سارینا او را از مقابل در به داخل خانه آورد.
یک فرد نزدیک به خانواده سارینا ساعدی به بیبیسی گفت: «سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسیهایش به شعارنویسی میپرداختند. حراست مدرسه آنها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچهها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراضهای مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسیهایش شعارنویسی میکردند که ماموران آنها را در یک کوچه بنبست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آنها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده.»
منبع نزدیک به خانواده سارینا به بیبیسی گفت: « سارینا چهارم آبان به مادربزرگش گفته بود سرش گیج میرود و چشمهایش نمیبیند. گفته بود آن روز بعضی اوقات چشمهایش تار میبیند و گاهی اصلا نمیبیند. شب دوباره به اعتراضها رفت و دوباره در خیابان از حال رفت. همسایهها او را به خانه رساندند. به همسایهها گفته بود چشمهایش سیاهی رفته. لباسهایش خاکی شده بود. پدرش خواسته بود او را ببرد دکتر. سارینا گفته بود خوب است و گشنه بوده و ضعف کرده و برای همین از حال رفته. هر چه خانواده اصرار کردند سارینا حاضر نشد برود دکتر. احتمالا میترسید که شناسایی شود و بفهمند در اعتراضها ضربه خورده.»
پنجم آبان سارینا دیگر از خواب بیدار نشد. وقتی خانواده او را در اتاقش پیدا میکنند، بدنش سرد بود.
او مثل سارینا اسماعیلزاده و بسیاری از نوجوانان مظلومانه کشته شد ولی یادش جاودان است و چراغ راه جوانانی که در جستجوی آزادی هستند.
#سارینا_ساعدی #سارینا #سارینا_اسماعیل_زاده #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارینا ساعدی، مبارز ۱۵ سالهای بود که پس از بازگشت از اعتراضات، بر اثر ضربات باتون در خانه به خوابی عمیق رفت و هرگز بیدار نشد.
شاهدان عینی میگویند با وجود سن کمش در اعتراضها همیشه در صف اول بود. به بقیه میگفت که دنبالش بیایند و همان روزی که کشته شد در خیابان شش بهمن سنندج ماموران به سر او ضربه زده بودند. نزدیکانش میگویند در مدرسه عکس خمینی و علی خامنهای را از کتابش پاره کرده و عکس آنها را از بالای تخته کلاس پایین آورده بود و زیر پا گرفته بود.
روز چهارم آبان وقتی سارینا از مدرسه به خانه برگشت جلوی در خانه از حال رفت. همسایهها فهمیدند و به خانواده خبر دادند. برادر سارینا او را از مقابل در به داخل خانه آورد.
یک فرد نزدیک به خانواده سارینا ساعدی به بیبیسی گفت: «سارینا بعد از تعطیلی مدرسه با همکلاسیهایش به شعارنویسی میپرداختند. حراست مدرسه آنها را شناسایی کرده بود و حتی گفته بودند که سارینا بچهها را تحریک به این کار کرده. او را بعنوان لیدر اعتراضهای مدرسه شناخته بودند. دوستانش به خانواده گفتند که سارینا و همکلاسیهایش شعارنویسی میکردند که ماموران آنها را در یک کوچه بنبست گیر انداختند. دو نفر از دوستانش را کتک زدند. سارینا خودش را روی آنها انداخت که کتک نخورند. در همین میان چند ضربه به سرش خورده.»
منبع نزدیک به خانواده سارینا به بیبیسی گفت: « سارینا چهارم آبان به مادربزرگش گفته بود سرش گیج میرود و چشمهایش نمیبیند. گفته بود آن روز بعضی اوقات چشمهایش تار میبیند و گاهی اصلا نمیبیند. شب دوباره به اعتراضها رفت و دوباره در خیابان از حال رفت. همسایهها او را به خانه رساندند. به همسایهها گفته بود چشمهایش سیاهی رفته. لباسهایش خاکی شده بود. پدرش خواسته بود او را ببرد دکتر. سارینا گفته بود خوب است و گشنه بوده و ضعف کرده و برای همین از حال رفته. هر چه خانواده اصرار کردند سارینا حاضر نشد برود دکتر. احتمالا میترسید که شناسایی شود و بفهمند در اعتراضها ضربه خورده.»
پنجم آبان سارینا دیگر از خواب بیدار نشد. وقتی خانواده او را در اتاقش پیدا میکنند، بدنش سرد بود.
او مثل سارینا اسماعیلزاده و بسیاری از نوجوانان مظلومانه کشته شد ولی یادش جاودان است و چراغ راه جوانانی که در جستجوی آزادی هستند.
#سارینا_ساعدی #سارینا #سارینا_اسماعیل_زاده #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech