This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علی قلیلو، علی افخم ابراهیمی و حمید کاشانی، سه تن از زندانیان سیاسی سابق در پیام مشترک ویدیویی که در دومین سالگرد مهسا و قیام مردمی منتشر کردند، خواستار همبستگی برای حمایت از خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی شدند.
آنها خواهان پرهیز از پرداختن به حواشی غیر مرتبط با اعتراضات مردمی در شبکههای اجتماعی شدهاند.
#مهسا_امينى #زن_زندگی_آزادی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها خواهان پرهیز از پرداختن به حواشی غیر مرتبط با اعتراضات مردمی در شبکههای اجتماعی شدهاند.
#مهسا_امينى #زن_زندگی_آزادی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهناز، خواهر جاویدنام بهنام محجوبی، ضمن انتشار این تصاویر دلنوشتهای خطاب به مادرش به شرح زیر نوشت:
«مامان، دیگه نمیدونم چندمین باره که سرتو از بس به زمین یا سنگ بهنام کوبیدی، شکستی. دیگه شمارش از دستم در رفته.
بهت حق میدم با اون بار غمی که توی سینهت گذاشتن. تنها پسرت رو که با دست خالی و حقوق کارمندی بزرگ کردی و با هزار تا قرض دانشگاه فرستادی، چقدر بابت معدل الف شدن بهنام شاد بودی! ولی بعد، به خاطر حقطلبی بهنام، همه موقعیتهای خوب شغلی رو ازش سلب کردن. به خاطر حقخواهی، دو سال حبس بهش دادن، با اینکه گواهی عدم تحمل حبس داشت، زندانیش کردن. در مرحله بعد، اجازه دریافت قرصهاش رو ندادن و بهنام رو مجبور کردن به خوردن تعداد بالای قرصهای ناشناس.
ولی بهنام هیچوقت دست از حقخواهی برنداشت. غم همه آدما، غم بهنام بود و سر همین، بردنش تیمارستان امینآباد تا شکنجهش بدن و در کنارش تو رو زجر بدن. این عکس رو تو وقتی پسرت رو در تیمارستان با دست و پای بسته پیدا کردی، از پشت در گرفتی. چی کشیدی مامان؟ آخ مامان، چطور به تو روا داشتن؟
و این تنها بار نبود. باز هم در مقابل درخواست تو که گفتی: "پسر سالممو مریض کردین، لااقل مرخصی بهش بدین، ببرم درمانش کنم" گفتند: "خودمون میفرستیمش بهترین بیمارستان." و باز هم آوردنش تیمارستان امینآباد.
و در آخر، وقتی با هزار زور راضی شدن بهنام رو برگردونن زندان، باز هم بهنام رو توی تیمارستان دیدی، با دست و پای زنجیر شده که ازت خواسته بود شلوار و لباسشو براش مرتب کنی. اینهمه زجر تو رو سوزوند، مامان. پسرت رو جلوی چشمت شکنجه دادن. قدرت تکلمش رو از دست داد. صدای بریدهبریدش رو تو اون وضع شنیدی. جگرت خون شد.
در اثر شکنجههای امینآباد و خوراندن قرص و آمپول ناشناس، نصف بدنش لمس شد و از تخت افتاد. انگشتهای دستش شکست، حتی یه آتل رو از بهنام دریغ کردن. و در انتها، راضی شدن بعد از اینکه در زندان کاری کردن که مرگ مغزی بشه، جسم مرگ مغزیشدهش رو به بیمارستان ببرن، تا نه روز دیگه هم با نگفتن حقیقت آزارت بدن.
و هیچوقت یادم نمیره وقتی دست آویزونشده بهنام از تخت رو توی آیسییو دیدی، چطور با چشمان بهتزده از کشته شدن تنها پسرت، بهنامت، چشم خوشگلت زاری کردی و به سروصورتت میزدی. ولی باز هم تهدید بود و دلشوره تا ابد ندونستن جای مزار بهنام.
اینهمه زجر رو به تو روا دونستن.
ولی مامان، قسم به خون به ناحق ریختهشده بهنام،
قسم به صورت خونی تو، مامان،
این خونها بیجواب نمیمونه.»
#بهنام_محجوبی
#شکنجهگاه_امینآباد
#قتلگاه_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مامان، دیگه نمیدونم چندمین باره که سرتو از بس به زمین یا سنگ بهنام کوبیدی، شکستی. دیگه شمارش از دستم در رفته.
بهت حق میدم با اون بار غمی که توی سینهت گذاشتن. تنها پسرت رو که با دست خالی و حقوق کارمندی بزرگ کردی و با هزار تا قرض دانشگاه فرستادی، چقدر بابت معدل الف شدن بهنام شاد بودی! ولی بعد، به خاطر حقطلبی بهنام، همه موقعیتهای خوب شغلی رو ازش سلب کردن. به خاطر حقخواهی، دو سال حبس بهش دادن، با اینکه گواهی عدم تحمل حبس داشت، زندانیش کردن. در مرحله بعد، اجازه دریافت قرصهاش رو ندادن و بهنام رو مجبور کردن به خوردن تعداد بالای قرصهای ناشناس.
ولی بهنام هیچوقت دست از حقخواهی برنداشت. غم همه آدما، غم بهنام بود و سر همین، بردنش تیمارستان امینآباد تا شکنجهش بدن و در کنارش تو رو زجر بدن. این عکس رو تو وقتی پسرت رو در تیمارستان با دست و پای بسته پیدا کردی، از پشت در گرفتی. چی کشیدی مامان؟ آخ مامان، چطور به تو روا داشتن؟
و این تنها بار نبود. باز هم در مقابل درخواست تو که گفتی: "پسر سالممو مریض کردین، لااقل مرخصی بهش بدین، ببرم درمانش کنم" گفتند: "خودمون میفرستیمش بهترین بیمارستان." و باز هم آوردنش تیمارستان امینآباد.
و در آخر، وقتی با هزار زور راضی شدن بهنام رو برگردونن زندان، باز هم بهنام رو توی تیمارستان دیدی، با دست و پای زنجیر شده که ازت خواسته بود شلوار و لباسشو براش مرتب کنی. اینهمه زجر تو رو سوزوند، مامان. پسرت رو جلوی چشمت شکنجه دادن. قدرت تکلمش رو از دست داد. صدای بریدهبریدش رو تو اون وضع شنیدی. جگرت خون شد.
در اثر شکنجههای امینآباد و خوراندن قرص و آمپول ناشناس، نصف بدنش لمس شد و از تخت افتاد. انگشتهای دستش شکست، حتی یه آتل رو از بهنام دریغ کردن. و در انتها، راضی شدن بعد از اینکه در زندان کاری کردن که مرگ مغزی بشه، جسم مرگ مغزیشدهش رو به بیمارستان ببرن، تا نه روز دیگه هم با نگفتن حقیقت آزارت بدن.
و هیچوقت یادم نمیره وقتی دست آویزونشده بهنام از تخت رو توی آیسییو دیدی، چطور با چشمان بهتزده از کشته شدن تنها پسرت، بهنامت، چشم خوشگلت زاری کردی و به سروصورتت میزدی. ولی باز هم تهدید بود و دلشوره تا ابد ندونستن جای مزار بهنام.
اینهمه زجر رو به تو روا دونستن.
ولی مامان، قسم به خون به ناحق ریختهشده بهنام،
قسم به صورت خونی تو، مامان،
این خونها بیجواب نمیمونه.»
#بهنام_محجوبی
#شکنجهگاه_امینآباد
#قتلگاه_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعارنویسی در شهرهای مختلف ایران همچنان بهعنوان یکی از روشهای مبارزه علیه جمهوری اسلامی ادامه دارد. این اقدام اعتراضی، که در کوچهها، دیوارها، پلها و اماکن عمومی دیده میشود، بازتاب خشم و نارضایتی مردم از سرکوب، فساد و بیعدالتی حاکم است. با وجود تلاشهای گسترده حکومت برای پاک کردن این نوشتهها و سرکوب معترضان، شهروندان شجاع همچنان با نوشتن شعارهایی علیه سران رژیم، اعدام، سرکوب و تبعیض، فضای شهری را به بستری برای مقاومت تبدیل میکنند. تداوم این حرکت نشاندهنده عزم راسخ مردم برای مبارزه با استبداد و حفظ صدای اعتراض در برابر سرکوب سیستماتیک است.
این ویدیو از کرمانشاه برای ما ارسال شده است.
#کرمانشاه #مهسا_امینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این ویدیو از کرمانشاه برای ما ارسال شده است.
#کرمانشاه #مهسا_امینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره حمایت از آموزش لیبرال برای ایران
جلسه هشتم: خلاصه و جمعبندی
دوره آموزش لیبرال، یکی از سه دورهای است که با مخاطب قراردادن مربیان و فعالان اجتماعی آموزشوپرورش، سعی دارد پلی بزند بین نظام کنونی آموزشوپرورش در ایران و نظام آموزشیای که بر اساس دموکراسی بنا شده باشد.
طی هفت جلسه پیشین، نظام آموزش لیبرال به شما عزیزان معرفی شد. در این جلسه مروری میکنیم بر جلسات گذشته.
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_8/
در یوتیوب:
https://youtu.be/xKyLkS1NYt8
در ساندکلاد:
https://bit.ly/3dmXdfR
لینک جلسه هفتم:
https://t.iss.one/Tavaana_TavaanaTech/90226
کانال تلگرام دوره:
t.iss.one/Liberaleducations
#نظام_آموزشی #آموزش_لیبرال #دوره_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جلسه هشتم: خلاصه و جمعبندی
دوره آموزش لیبرال، یکی از سه دورهای است که با مخاطب قراردادن مربیان و فعالان اجتماعی آموزشوپرورش، سعی دارد پلی بزند بین نظام کنونی آموزشوپرورش در ایران و نظام آموزشیای که بر اساس دموکراسی بنا شده باشد.
طی هفت جلسه پیشین، نظام آموزش لیبرال به شما عزیزان معرفی شد. در این جلسه مروری میکنیم بر جلسات گذشته.
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_8/
در یوتیوب:
https://youtu.be/xKyLkS1NYt8
در ساندکلاد:
https://bit.ly/3dmXdfR
لینک جلسه هفتم:
https://t.iss.one/Tavaana_TavaanaTech/90226
کانال تلگرام دوره:
t.iss.one/Liberaleducations
#نظام_آموزشی #آموزش_لیبرال #دوره_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«یک دلار ۹۴ هزار تومن.
یه دونه بادوم هندی وزنش سه گرم در یک میلیون سه هزار تومن.
یه دونه پسته.
وزنش دو گرم در هشتصد هزار تومان.
هزار و ششصد تومان.
یه دونه بادام درختی.
وزنش دو گرم در هشتصد و پنجاه تومن.
هزار و هفتصد تومن.
دونه ای یه دونه. ما آکادمیا.
وزنش ده گرم.
ضربدر هفتصد تومن. هفت هزارتا.
این چهار تا دونه شد چهار ده هزار تومن.
واقعا داریم به کجا میریم؟»
ـ لازم به ذکر است، قیمت دلار ۹۵ هزار تومان عبور کرده است و قیمت طلا هم سر به فلک کشیده است!
در این شرایط در ایام نزدیک به نوروز، وضعیت بازار در رکود است، مردم شرایط بسیار سختی را میگذرانند و حاکمیت با عملکرد و سیاستهای خود هر روز تحریمهای بیشتری بر مردم تحمیل میکند و البته ادعا میکند «مردم ما خودشان انتخاب کردهاند.»
#قیمت_دلار #رکود_اقتصادی #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یه دونه بادوم هندی وزنش سه گرم در یک میلیون سه هزار تومن.
یه دونه پسته.
وزنش دو گرم در هشتصد هزار تومان.
هزار و ششصد تومان.
یه دونه بادام درختی.
وزنش دو گرم در هشتصد و پنجاه تومن.
هزار و هفتصد تومن.
دونه ای یه دونه. ما آکادمیا.
وزنش ده گرم.
ضربدر هفتصد تومن. هفت هزارتا.
این چهار تا دونه شد چهار ده هزار تومن.
واقعا داریم به کجا میریم؟»
ـ لازم به ذکر است، قیمت دلار ۹۵ هزار تومان عبور کرده است و قیمت طلا هم سر به فلک کشیده است!
در این شرایط در ایام نزدیک به نوروز، وضعیت بازار در رکود است، مردم شرایط بسیار سختی را میگذرانند و حاکمیت با عملکرد و سیاستهای خود هر روز تحریمهای بیشتری بر مردم تحمیل میکند و البته ادعا میکند «مردم ما خودشان انتخاب کردهاند.»
#قیمت_دلار #رکود_اقتصادی #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز، پنجم اسفند ماه، روز مهندس است.
جاویدنام حسینعلی کیا کجوری ۲۳ ساله و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و فناوری مازندران بود.
به گفته یکی از بستگانش، او عاشق سرود «ای ایران» بود.
سال گذشته، یکی از آشنایان او ضمن ارسال متن سرود ای ایران با دستخط حسینعلی کیا کجوری، نوشت:
«دستنوشتهای از حسینعلی به یادگار مانده است که برایتان میفرستم، برای اینروزها که دلهایمان بیشتر برای وطن میتپد.»
جاوید نام حسینعلی کیا در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، با گلوله جنگی در شهر نوشهر کشته شد.
حسینعلی کیا از اقوام حنانه کیا بود و هر دو در یک روز کشته شدند. در چهلم آنها محمدرضا بالی لاشک از دوستان پدر حسینعلی کیا کشته شد.
این عزیزان برای آزادی و سعادت ایران و ایرانیان و اعتلای نام ایران کشته شدند و هرگز فراموش نخواهند شد.
#حسینعلی_کیا #برای_ایران #ایران #نوشهر #روز_مهندس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جاویدنام حسینعلی کیا کجوری ۲۳ ساله و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و فناوری مازندران بود.
به گفته یکی از بستگانش، او عاشق سرود «ای ایران» بود.
سال گذشته، یکی از آشنایان او ضمن ارسال متن سرود ای ایران با دستخط حسینعلی کیا کجوری، نوشت:
«دستنوشتهای از حسینعلی به یادگار مانده است که برایتان میفرستم، برای اینروزها که دلهایمان بیشتر برای وطن میتپد.»
جاوید نام حسینعلی کیا در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، با گلوله جنگی در شهر نوشهر کشته شد.
حسینعلی کیا از اقوام حنانه کیا بود و هر دو در یک روز کشته شدند. در چهلم آنها محمدرضا بالی لاشک از دوستان پدر حسینعلی کیا کشته شد.
این عزیزان برای آزادی و سعادت ایران و ایرانیان و اعتلای نام ایران کشته شدند و هرگز فراموش نخواهند شد.
#حسینعلی_کیا #برای_ایران #ایران #نوشهر #روز_مهندس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی دشمن ایران و ایرانی است. کدام دشمنی میتوانست به اندازه جمهوری اسلامی جنایت کند و به میهن ما صدمه بزند؟
اینهمه اعدام و کشتار و به مخاطره افکندن جان مردم در جنگ و کرونا و حوادث جادهای و زلزله و آلودگی هوا ... اینهمه نابودی محیط زیست و حیات وحش و زیستگاهها و تالابها، اینهمه نابودی زیرساختها و رکود و تعطیلی کارخانهها، اینهمه حیف و میل و غارت و دزدی و اختلاس ...
جمهوری اسلامی همواره ناتوانی خود در حل بحرانها را به گردن دشمن خارجی از جمله آمریکا انداخته است، اما سالهاست که مردم کف خیابانها شعار میدهند «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمربکاست»
#نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_مطلق #فقر_فساد_گرونی #بازنشستگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اینهمه اعدام و کشتار و به مخاطره افکندن جان مردم در جنگ و کرونا و حوادث جادهای و زلزله و آلودگی هوا ... اینهمه نابودی محیط زیست و حیات وحش و زیستگاهها و تالابها، اینهمه نابودی زیرساختها و رکود و تعطیلی کارخانهها، اینهمه حیف و میل و غارت و دزدی و اختلاس ...
جمهوری اسلامی همواره ناتوانی خود در حل بحرانها را به گردن دشمن خارجی از جمله آمریکا انداخته است، اما سالهاست که مردم کف خیابانها شعار میدهند «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمربکاست»
#نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_مطلق #فقر_فساد_گرونی #بازنشستگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر نصرالله پورجوادی، در این سخنرانی که شب گذشته در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انجام داد، میگوید در چهل و اندی سال گذشته به دانشگاه جفا شده است. او میگوید دانشگاه و دانشگاهیان برای جمهوری اسلامی زن صیغهای بودهاند. این استاد بازنشسته دانشگاه تاکید میکند که کشوری که دانشگاه نداشته باشد و دانشگاهیان آن را اداره نکنند و به آن از نظر فرهنگی روح نبخشند رو به نابودی میرود.
دکتر پورجوادی میگوید اینکه امروز رک و راست حرفش را میزند این است که پانزده سال است که بازنشسته شده است. (کنایه به وجود فضای سرکوب، خفقان و ارعاب علیه استادان منتقد)
این استاد فلسفه میگوید که از فلسفه ایرانی غفلت شده است، فلسفه متعلق به کشورها و تمدنهاست و ایران یکی از تمدنهای بزرگ جهان را داشته و یک تمدن بزرگ همه چیز دارد، زبان، علم، فلسفه و هنر دارد و ایران همه اینها را داشته.
سخنرانی دکتر پورجوادی با اخطارهای چند باره حراست دانشگاه، ناتمام ماند.
مخاطب توانا که این فیلم از سخنرانی استاد دکتر نصرالله پورجوادی را فرستاده، نوشته این یخنرانی دیشب۴ اسفند در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در جمع چند هزار نفری دانشجویان و مردم ایراد شده است. در این مراسم رییس دانشگاه تهران، اساتید دانشگاه و همین طور استاد دکتر شفیعی کدکنی، استاد دکتر ژاله آموزگار و استاد منصوره اتحادیه حضور داشتند. سخنرانی استاد با اخطار چندباره حراست نیمه تمام ماند.سخنرانی در حدود ۲۰ دقیقه طول کشید. من برای شما بخشهایی از آن را فرستادم»
نصرالله پورجوادی (متولد ۱۳۲۲ش) پژوهشگر، فلسفهدان، استاد دانشگاه تهران، مصحح متون، نویسنده، عرفانپژوه و بنیانگذار و رئیس پیشین مرکز نشر دانشگاهی و استاد برجسته در حوزه عرفان اسلامی و فلسفه است. او تحصیلات خود را در رشته فلسفه در دانشگاه تهران آغاز کرد و سپس در دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا به ادامه تحصیل در فلسفه اسلامی پرداخت. پس از بازگشت به ایران، سالها در حوزه نشر دانشگاهی و تحقیقات عرفانی فعالیت داشت. او از ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۲ ریاست مرکز نشر دانشگاهی را بر عهده داشت و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بود. او همچنین مدتی هم مسئول کمیته ترجمه در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. آثار او، مانند دو مجدد، تأثیر مهمی در مطالعات تصوف و فلسفه اسلامی داشتهاند. او جوایزی همچون جایزه همبولت، جایزه کتاب سال و نشان زبان و ادب فارسی را دریافت کرده است.
آقای پورجوادی در سال ۱۳۸۲ از ریاست مرکز نشر دانشگاهی برکنار شد.
#دانشگاه #نصرالله_پورجوادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر پورجوادی میگوید اینکه امروز رک و راست حرفش را میزند این است که پانزده سال است که بازنشسته شده است. (کنایه به وجود فضای سرکوب، خفقان و ارعاب علیه استادان منتقد)
این استاد فلسفه میگوید که از فلسفه ایرانی غفلت شده است، فلسفه متعلق به کشورها و تمدنهاست و ایران یکی از تمدنهای بزرگ جهان را داشته و یک تمدن بزرگ همه چیز دارد، زبان، علم، فلسفه و هنر دارد و ایران همه اینها را داشته.
سخنرانی دکتر پورجوادی با اخطارهای چند باره حراست دانشگاه، ناتمام ماند.
مخاطب توانا که این فیلم از سخنرانی استاد دکتر نصرالله پورجوادی را فرستاده، نوشته این یخنرانی دیشب۴ اسفند در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در جمع چند هزار نفری دانشجویان و مردم ایراد شده است. در این مراسم رییس دانشگاه تهران، اساتید دانشگاه و همین طور استاد دکتر شفیعی کدکنی، استاد دکتر ژاله آموزگار و استاد منصوره اتحادیه حضور داشتند. سخنرانی استاد با اخطار چندباره حراست نیمه تمام ماند.سخنرانی در حدود ۲۰ دقیقه طول کشید. من برای شما بخشهایی از آن را فرستادم»
نصرالله پورجوادی (متولد ۱۳۲۲ش) پژوهشگر، فلسفهدان، استاد دانشگاه تهران، مصحح متون، نویسنده، عرفانپژوه و بنیانگذار و رئیس پیشین مرکز نشر دانشگاهی و استاد برجسته در حوزه عرفان اسلامی و فلسفه است. او تحصیلات خود را در رشته فلسفه در دانشگاه تهران آغاز کرد و سپس در دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا به ادامه تحصیل در فلسفه اسلامی پرداخت. پس از بازگشت به ایران، سالها در حوزه نشر دانشگاهی و تحقیقات عرفانی فعالیت داشت. او از ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۲ ریاست مرکز نشر دانشگاهی را بر عهده داشت و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دایرةالمعارف بزرگ اسلامی بود. او همچنین مدتی هم مسئول کمیته ترجمه در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. آثار او، مانند دو مجدد، تأثیر مهمی در مطالعات تصوف و فلسفه اسلامی داشتهاند. او جوایزی همچون جایزه همبولت، جایزه کتاب سال و نشان زبان و ادب فارسی را دریافت کرده است.
آقای پورجوادی در سال ۱۳۸۲ از ریاست مرکز نشر دانشگاهی برکنار شد.
#دانشگاه #نصرالله_پورجوادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر کمال جعفری یزدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، در سالگرد تاسیس وزارت اطلاعات، نیروهای وزارت اطلاعات را «سربازان گمراه یزید زمان» میخواند. او آنها را سارق و قاتل و شکنجهگر و سرکوبگر میداند که دشمنان جان و مال و آبرو و دین و ناموس مردم و دشمن ایران میداند.
او میگوید به زودی جاها عوض میشود و اگر امام زمانی ظهور کند، اول گردن اینها را میزند.
او در بخش دیگری از تماس صوتیاش که ضبط نشده، خطاب به نیروهای وزارت اطلاعات میگوید:
آیا امام زمانتان گفت؛ قتلهای زنجیرهای راه بیندازید؟
شهروندان منتقد را حین دستگیری ضرب و شتم نمایید؟
اموال توقیفی منتقدان را پس ندهید؟
در قالب طرحی به نام هادی با خبرهای دروغ خانواده زندانی سیاسی را به جدایی و طلاق بکشانید؟
این چه امام زمانیاست که این چنین سربازان بی اخلاقی دارد؟
شما دشمنان جان و مال و ناموس و دین و آبروی مردم و ایران هستید.
شما به واقع سربازان گمراه یزید زمان هستید.
ـ لازم به ذکر است، آقای کمال جعفری، رزمنده و جانباز جنگ است وچهار سال اسیر رژیم صدام حسین بود و برادرش هم در جنگ کشته شد. او که از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ بود، چهار سال هم پیشتر در زندان بود. چند ماه پیش باز با ضرب و شتم و رفتار وحشیانه بازداشت شد، اموال و مدارک شخصیاش توسط نیروهای اطلاعاتی از خانهاش ربوده شد و پس داده نشد.
#کمال_جعفری_یزدی #زندان_وکیل_آباد_مشهد #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید به زودی جاها عوض میشود و اگر امام زمانی ظهور کند، اول گردن اینها را میزند.
او در بخش دیگری از تماس صوتیاش که ضبط نشده، خطاب به نیروهای وزارت اطلاعات میگوید:
آیا امام زمانتان گفت؛ قتلهای زنجیرهای راه بیندازید؟
شهروندان منتقد را حین دستگیری ضرب و شتم نمایید؟
اموال توقیفی منتقدان را پس ندهید؟
در قالب طرحی به نام هادی با خبرهای دروغ خانواده زندانی سیاسی را به جدایی و طلاق بکشانید؟
این چه امام زمانیاست که این چنین سربازان بی اخلاقی دارد؟
شما دشمنان جان و مال و ناموس و دین و آبروی مردم و ایران هستید.
شما به واقع سربازان گمراه یزید زمان هستید.
ـ لازم به ذکر است، آقای کمال جعفری، رزمنده و جانباز جنگ است وچهار سال اسیر رژیم صدام حسین بود و برادرش هم در جنگ کشته شد. او که از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ بود، چهار سال هم پیشتر در زندان بود. چند ماه پیش باز با ضرب و شتم و رفتار وحشیانه بازداشت شد، اموال و مدارک شخصیاش توسط نیروهای اطلاعاتی از خانهاش ربوده شد و پس داده نشد.
#کمال_جعفری_یزدی #زندان_وکیل_آباد_مشهد #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چهار زندانی سیاسی در خطر اعدام به اتهامهای مرتبط با جنبش «زن، زندگی، آزادی»
به گزارش ایران اینترنشنال، چهار زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ، که به اتهاماتی مرتبط با اعتراضات چهلم مهسا (ژینا) امینی در ۴ آبان ۱۴۰۱ بازداشت شدهاند، با اتهاماتی از جمله محاربه و مباشرت در قتل مواجه بوده و در معرض صدور حکم اعدام قرار دارند.
این افراد امید معروفخانی (۳۵ ساله)، میلاد سلیمانیزاده (۳۰ ساله)، امید مرد میدان قزلجه (۳۰ ساله) و میلاد احمدی رودی (۲۵ ساله) هستند که به اتهامهایی از جمله قتل عمد، اخلال در نظم عمومی، حمل مواد منفجره غیرمجاز و محاربه متهم شدهاند. همچنین مهدی حمتی (۳۸ ساله) به اتهام اخلال در نظم عمومی، حمل مواد منفجره غیرمجاز و اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی در بازداشت بوده اما قرار بازداشت او به وثیقه تبدیل شده است.
روایت حکومت و تناقضهای موجود در پرونده
رسانههای حکومتی در ۵ آبان ۱۴۰۱ اعلام کردند که سرهنگ پاسدار امیر کمندی، عضو نیروی زمینی سپاه، در جریان اعتراضات تهران و بر اثر پرتاب نارنجک دستی در زیر پل ستارخان کشته شده است. تشییع جنازه او در ۷ آبان همان سال با حضور مقامات ارشد سپاه برگزار شد.
پس از گذشت بیش از ۱۶ ماه، قوه قضاییه جمهوری اسلامی در ۱ اسفند ۱۴۰۲ اعلام کرد که «عوامل قتل امیر کمندی» بازداشت شدهاند. طبق گزارش سازمان اطلاعات سپاه، متهمان این پرونده با دو دستگاه موتورسیکلت به محل حادثه رفته و از بالای پل شیخ فضلالله، نارنجکهای دستساز را به سمت نیروهای بسیج پرتاب کردهاند که یکی از این نارنجکها به سر امیر کمندی برخورد کرده و باعث مرگ او شده است.
این در حالی است که امید معروفخانی، یکی از متهمان اصلی پرونده، تأکید دارد که در زمان وقوع حادثه به دلیل تصادف رانندگی در بیمارستان بوده و اسناد پزشکی این موضوع را تأیید میکند. همچنین اطلاعات دریافتی از پرونده نشان میدهد که متهمان تحت فشار قرار گرفتهاند تا علیه یکدیگر اعتراف کنند.
روند بازداشت و اتهامات سنگین
بر اساس اسناد پرونده، امید معروفخانی، میلاد سلیمانیزاده و امید مرد میدان قزلجه بین ۲۵ تا ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ بازداشت شدند و میلاد احمدی رودی چند ماه بعد به آنها پیوست. پس از گذراندن بازجوییهای سنگین و سلول انفرادی، این افراد به زندان تهران بزرگ منتقل شدند.
پرونده این متهمان پس از صدور کیفرخواست در مهرماه ۱۴۰۳ به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی ارجاع شده است. با توجه به اتهامات محاربه و مباشرت در قتل، خطر صدور حکم اعدام برای این چهار زندانی سیاسی بسیار جدی است.
سابقه بازداشت افراد دیگر و نقض حقوق متهمان
بر اساس اطلاعات دریافتی، پیش از این، دو کارگر مغازه در نزدیکی محل حادثه بازداشت شده بودند که پس از یک سال با قرار منع تعقیب آزاد شدند. اما مدتی بعد، این پنج متهم جدید بازداشت و به پرونده اضافه شدند.
همچنین، اسناد پرونده نشان میدهد که در روز حادثه، نیروهای سپاه پاسداران از اسلحههای لانچر ۳۸ میلیمتری و پینتبال استفاده کردهاند. با این حال، روایت رسمی حکومت تنها بر حمله معترضان تأکید دارد، در حالی که تناقضهایی در گزارشهای ارائهشده توسط مقامات امنیتی وجود دارد.
خطر اعدام در یک روند دادرسی غیرشفاف
با توجه به ارجاع این پرونده به قاضی صلواتی، که به صدور احکام سنگین علیه معترضان مشهور است، نگرانیها درباره اجرای احکام اعدام علیه این چهار زندانی سیاسی افزایش یافته است. فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی بارها درباره عدم شفافیت روندهای قضایی در ایران و استفاده از اعترافات تحت فشار هشدار دادهاند.
@IranIntltv
#امید_معروفخانی #میلاد_سلیمانی_زاده #امید_مرد_میدان_قزلجه #میلاد_احمدی_رودی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش ایران اینترنشنال، چهار زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ، که به اتهاماتی مرتبط با اعتراضات چهلم مهسا (ژینا) امینی در ۴ آبان ۱۴۰۱ بازداشت شدهاند، با اتهاماتی از جمله محاربه و مباشرت در قتل مواجه بوده و در معرض صدور حکم اعدام قرار دارند.
این افراد امید معروفخانی (۳۵ ساله)، میلاد سلیمانیزاده (۳۰ ساله)، امید مرد میدان قزلجه (۳۰ ساله) و میلاد احمدی رودی (۲۵ ساله) هستند که به اتهامهایی از جمله قتل عمد، اخلال در نظم عمومی، حمل مواد منفجره غیرمجاز و محاربه متهم شدهاند. همچنین مهدی حمتی (۳۸ ساله) به اتهام اخلال در نظم عمومی، حمل مواد منفجره غیرمجاز و اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی در بازداشت بوده اما قرار بازداشت او به وثیقه تبدیل شده است.
روایت حکومت و تناقضهای موجود در پرونده
رسانههای حکومتی در ۵ آبان ۱۴۰۱ اعلام کردند که سرهنگ پاسدار امیر کمندی، عضو نیروی زمینی سپاه، در جریان اعتراضات تهران و بر اثر پرتاب نارنجک دستی در زیر پل ستارخان کشته شده است. تشییع جنازه او در ۷ آبان همان سال با حضور مقامات ارشد سپاه برگزار شد.
پس از گذشت بیش از ۱۶ ماه، قوه قضاییه جمهوری اسلامی در ۱ اسفند ۱۴۰۲ اعلام کرد که «عوامل قتل امیر کمندی» بازداشت شدهاند. طبق گزارش سازمان اطلاعات سپاه، متهمان این پرونده با دو دستگاه موتورسیکلت به محل حادثه رفته و از بالای پل شیخ فضلالله، نارنجکهای دستساز را به سمت نیروهای بسیج پرتاب کردهاند که یکی از این نارنجکها به سر امیر کمندی برخورد کرده و باعث مرگ او شده است.
این در حالی است که امید معروفخانی، یکی از متهمان اصلی پرونده، تأکید دارد که در زمان وقوع حادثه به دلیل تصادف رانندگی در بیمارستان بوده و اسناد پزشکی این موضوع را تأیید میکند. همچنین اطلاعات دریافتی از پرونده نشان میدهد که متهمان تحت فشار قرار گرفتهاند تا علیه یکدیگر اعتراف کنند.
روند بازداشت و اتهامات سنگین
بر اساس اسناد پرونده، امید معروفخانی، میلاد سلیمانیزاده و امید مرد میدان قزلجه بین ۲۵ تا ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ بازداشت شدند و میلاد احمدی رودی چند ماه بعد به آنها پیوست. پس از گذراندن بازجوییهای سنگین و سلول انفرادی، این افراد به زندان تهران بزرگ منتقل شدند.
پرونده این متهمان پس از صدور کیفرخواست در مهرماه ۱۴۰۳ به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی ارجاع شده است. با توجه به اتهامات محاربه و مباشرت در قتل، خطر صدور حکم اعدام برای این چهار زندانی سیاسی بسیار جدی است.
سابقه بازداشت افراد دیگر و نقض حقوق متهمان
بر اساس اطلاعات دریافتی، پیش از این، دو کارگر مغازه در نزدیکی محل حادثه بازداشت شده بودند که پس از یک سال با قرار منع تعقیب آزاد شدند. اما مدتی بعد، این پنج متهم جدید بازداشت و به پرونده اضافه شدند.
همچنین، اسناد پرونده نشان میدهد که در روز حادثه، نیروهای سپاه پاسداران از اسلحههای لانچر ۳۸ میلیمتری و پینتبال استفاده کردهاند. با این حال، روایت رسمی حکومت تنها بر حمله معترضان تأکید دارد، در حالی که تناقضهایی در گزارشهای ارائهشده توسط مقامات امنیتی وجود دارد.
خطر اعدام در یک روند دادرسی غیرشفاف
با توجه به ارجاع این پرونده به قاضی صلواتی، که به صدور احکام سنگین علیه معترضان مشهور است، نگرانیها درباره اجرای احکام اعدام علیه این چهار زندانی سیاسی افزایش یافته است. فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی بارها درباره عدم شفافیت روندهای قضایی در ایران و استفاده از اعترافات تحت فشار هشدار دادهاند.
@IranIntltv
#امید_معروفخانی #میلاد_سلیمانی_زاده #امید_مرد_میدان_قزلجه #میلاد_احمدی_رودی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech