Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
◾️ فارن پالیسی
📝 زونگیوان زو لیو
#روندهای_استراتژیک
🔸روابط بین ایالات متحده و چین به طرز چشمگیری از دوستی به خصومت گسترده تغییر یافته است. در سال ۲۰۱۱، نظرسنجیها نشان می داد که هم آمریکاییها و هم چینیها دیدگاه مثبتی نسبت به یکدیگر دارند و اقتصادهای به هم پیوسته آن ها نوید همگرایی بیشتر را می داد. روابط حسنه ای که تحت عنوان «چیمریکا» شناخته میشدند. این شراکت به عنوان محرکی برای رشد جهانی، به ویژه پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، محسوب میشد. اکنون همه چیز متفاوت شده است. نظرسنجی های سال ۲۰۲۴ به وضوح نشان از خصومت جدی میان دو کشور است.
🔹 امروزه بیش از ۸۱ درصد از آمریکاییها به چین نگاه منفی دارند و بیش از ۴۲ درصد مردم آمریکا چین را به عنوان دشمن اصلی آمریکا قلمداد می کنند. این تغییر نگرش از کمپین انتخاباتی ریاستجمهوری باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ که در آن چین را مسبب نابودی مشاغل معرفی کرد شروع شد و با گذشت زمان عمیقتر و عمیق تر شد. در دوره اول ترامپ تنش ها نتنها کاهش نیافت بلکه در مسیر افزایش حرکت کرد. در دوران بایدن اقتصاد آمریکا نسبت به رقیب خود ثبات بیشتری یافت و افزایش شکاف در تولید ناخالص داخلی و نرخ سرانه بین دو کشور از دوران پسا کرونا موید این مطلب است.
🔹در این چارچوب، اسکات بسنت، نامزد وزارت خزانهداری ترامپ، پیشنهاد برگزاری یک نشست میان متحدان آمریکا برای تجدید نظر و دراندازی قواعد تجاری را مطرح ساخته است. به نظر می رسد محدود کردن این نشست به متحدان آمریکا اثرگذاری و مفیدیت آن را کاهش و حضور چین برای اصلاح مؤثر سیاستهای تجاری ضروری است.
🔹اقتصادهای آمریکا و چین هنوز هم به شدت به هم وابستهاند و در مجموع ۴۳ درصد از GDP جهانی و ۴۸ درصد از تولیدات صنعتی به این دو کشور اختصاص دارد. با وجود تلاشها برای پایان دادن به شراکت با چینی ها، این کشور همچنان بزرگترین شریک تجاری ایالات متحده در خارج از آمریکای شمالی است. جنگ تجاری و اعمال تعرفههای ایالات متحده ممکن است هزینههای چین را افزایش دهند، اما در نهایت نمیتوانند کالاهای چینی را به طور کامل از بازارهای جهانی حذف کنند لذا به نظر می رسد تصمیم ترامپ برای اعمال گسترده تر تعرفه ها، عمدتا با هدف تحمیل مذاکره و معامله با پکن در جهت دستیابی به یک توافق تجاری جامع با چین مطرح می شود.
🔹یک توافق جامع با چین نباید به منافع امنیتی ایالات متحده به ویژه در زمینه فناوریهای حساس آسیب بزند. هدف این توافق باید ادغام چین در سیستم اقتصادی جهانی تحت رهبری آمریکا باشد. ترامپ باید از استراتژیهایی فراتر از اجبار استفاده کند و تعرفهها را به سطح سرمایهگذاریهای چین در ایالات متحده پیوند زند. به عنوان مثال، اگر شی میخواهد تعرفههای کمتری وضع شود، باید سرمایهگذاریهای بیشتری در ایالات متحده انجام دهد. در سال ۲۰۲۳، کسری تجاری ایالات متحده با چین به طرز قابل توجهی بالاتر از سایر کشورها بود و یک مانده پرداخت نشده حدود ۸۳ میلیارد دلار باقی ماند. دولت ترامپ میتواند تعرفهها را بر اساس این مانده پرداخت نشده تنظیم کند و چین را تشویق کند تا از طریق افزایش صادرات یا سرمایهگذاریهایی که به صنایع آمریکایی سود میرساند، این فاصله را پر کند.
🔹 برای مرتفع ساختن نگرانیهای امنیت ملی، سرمایهگذاریهای چین در ایالات متحده می بایست محدود به صنایع خاصی باشد و تحت بررسیهای دقیق دولتی قرار گیرد از اینرو خرید شرکتهای موجود در ایالات متحده برای چینی ها ممنوع خواهد بود، در حالی که سرمایهگذاریهای جدید آنان در پروژههای ایجاد شغل و فناوریهای غیرحساس مورد حمایت قرار میگیرند. مسئله تایوان همچنان مانع بزرگی برای یک توافق بزرگ است، زیرا موضع چین در مورد تایوان بر روابط ایالات متحده و چین تأثیر منفی میگذارد. لذا هر دو کشور باید بر روی امتیازات اقتصادی تمرکز کنند و در عین حال ثبات ژئوپولیتیکی را در شرق آسیا مد نظر قرار دهند.
🌐https://institutetehran.com/art/220
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏1
Forwarded from اندیشکده مطالعات حاکمیت و روابط بینالملل
🔅بازیگری اقتصادی امارات متحده در آفریقا
#سرمایهگذاری
#لجستیک
#انرژی
🔹امارات متحده عربی را باید مهمترین بازیگر اقتصادی در حال ظهور در آفریقا دانست که به زودی رقبای سنتی اقتصادی در آفریقا -اروپا، ایالات متحده و چین- را به چالش خواهد کشید. براساس یادداشت اخیر ORF، در سال ۲۰۲۳ امارات متحده عربی برای مبدل شدن به بزرگترین شریک توسعهای ملتهای آفریقایی با سرمایهگذاری ۱۱۰ میلیارد دلار طی یک برنامه ۵ ساله خیز برداشته است.
🔹این کشور در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ حضور خود در آفریقا را تثبیت نموده است و در سال ۲۰۲۳، مجموع سرمایهگذاری خارجی امارات در آفریقا به ۵۰ میلیارد دلار میرسید؛ این رقم از سرمایهگذاری ایالات متحده (۵۶.۳ میلیارد دلار) و چین (۴۲.۱ میلیارد دلار) بیشتر است.
🔹آفریقا شکافی ۱۵۰ میلیارد دلاری در زیرساخت دارد که سالانه نیز در حال تشدید شدن است و امارات متحده عربی با سرمایهگذاری وسیعی که در سه حوزه لجستیک، انرژی و معدن انجام میدهد گزینه مناسبی برای جبران این کسری است. مطابق نقشه بالا، دو شرکت اماراتی دی.پی.ورد (DP World) و ابوظبی پورتز (Abu Dhabi Ports) در مجموع ۱۲ بندر ساحلی و یک بندر خشک در حال ساخت یا مشغول به کار در آفریقا دارند و برای احداث ۴ بندر ساحلی و یک بندر خشک نیز تفاهمنامه امضا کردهاند. علاوه بر این، امارات یک منطقه ویژه اقتصادی در سومالی دارد و برای راه اندازی دو منطقه دیگر ابراز تمایل نموده است. گفتنی است که رنگ سبز در این نقشه نشانگر سرمایهگذاریهای دی.پی.ورد و رنگ بنفش نشانگر سرمایهگذاری ابوظبی پورتز است.
🔹امارات متحده عربی برای عهدهدار شدن نقشی کلیدی در گذار انرژی نیز اشتیاق بسیاری دارد و از این رو، در حوزه گسترش انرژیهای تجدیدپذیر در آفریقا سرمایهگذاری نموده است. نقشه دوم سرمایهگذاری امارات در این حوزه را نشان میدهد. در این نقشه مربعهای زردرنگ پروژههای خورشیدی، مربعهای سورمهای پروژههای هیدروژنی، مربعهای آبی پروژههای بادی و مربعهای بنفش پروژههای گرمایی هستند.
🔹با توجه به ترکیب نقشه میتوان دریافت که در حوزه انرژی تجدیدپذیر کشورهای آفریقای جنوبی، جیبوتی، تانزانیا، توگو و موریتانی مهمترین شرکای آفریقایی امارات متحده عربی به شمار میروند و بیشترین تعداد پروژه نیز به مزارع خورشیدی تعلق دارد.
🔹فارغ از دستاوردهای امنیتی و دفاعی، نگارنده معتقد است که راهبرد اتصال و لجستیک امارات در آفریقا از نظرگاه اقتصادی اهمیتی ویژه مییابد؛ چرا که امارات به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان متصلکننده لجستیکی سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا است و مایل است در غیاب نفت و درآمدهای مبتنی بر منابع، بتواند به بهرهبرداری از موقعیت ژئواستراتژیک خود تداوم بخشد.
@GovernanceStudies
#سرمایهگذاری
#لجستیک
#انرژی
🔹امارات متحده عربی را باید مهمترین بازیگر اقتصادی در حال ظهور در آفریقا دانست که به زودی رقبای سنتی اقتصادی در آفریقا -اروپا، ایالات متحده و چین- را به چالش خواهد کشید. براساس یادداشت اخیر ORF، در سال ۲۰۲۳ امارات متحده عربی برای مبدل شدن به بزرگترین شریک توسعهای ملتهای آفریقایی با سرمایهگذاری ۱۱۰ میلیارد دلار طی یک برنامه ۵ ساله خیز برداشته است.
🔹این کشور در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ حضور خود در آفریقا را تثبیت نموده است و در سال ۲۰۲۳، مجموع سرمایهگذاری خارجی امارات در آفریقا به ۵۰ میلیارد دلار میرسید؛ این رقم از سرمایهگذاری ایالات متحده (۵۶.۳ میلیارد دلار) و چین (۴۲.۱ میلیارد دلار) بیشتر است.
🔹آفریقا شکافی ۱۵۰ میلیارد دلاری در زیرساخت دارد که سالانه نیز در حال تشدید شدن است و امارات متحده عربی با سرمایهگذاری وسیعی که در سه حوزه لجستیک، انرژی و معدن انجام میدهد گزینه مناسبی برای جبران این کسری است. مطابق نقشه بالا، دو شرکت اماراتی دی.پی.ورد (DP World) و ابوظبی پورتز (Abu Dhabi Ports) در مجموع ۱۲ بندر ساحلی و یک بندر خشک در حال ساخت یا مشغول به کار در آفریقا دارند و برای احداث ۴ بندر ساحلی و یک بندر خشک نیز تفاهمنامه امضا کردهاند. علاوه بر این، امارات یک منطقه ویژه اقتصادی در سومالی دارد و برای راه اندازی دو منطقه دیگر ابراز تمایل نموده است. گفتنی است که رنگ سبز در این نقشه نشانگر سرمایهگذاریهای دی.پی.ورد و رنگ بنفش نشانگر سرمایهگذاری ابوظبی پورتز است.
🔹امارات متحده عربی برای عهدهدار شدن نقشی کلیدی در گذار انرژی نیز اشتیاق بسیاری دارد و از این رو، در حوزه گسترش انرژیهای تجدیدپذیر در آفریقا سرمایهگذاری نموده است. نقشه دوم سرمایهگذاری امارات در این حوزه را نشان میدهد. در این نقشه مربعهای زردرنگ پروژههای خورشیدی، مربعهای سورمهای پروژههای هیدروژنی، مربعهای آبی پروژههای بادی و مربعهای بنفش پروژههای گرمایی هستند.
🔹با توجه به ترکیب نقشه میتوان دریافت که در حوزه انرژی تجدیدپذیر کشورهای آفریقای جنوبی، جیبوتی، تانزانیا، توگو و موریتانی مهمترین شرکای آفریقایی امارات متحده عربی به شمار میروند و بیشترین تعداد پروژه نیز به مزارع خورشیدی تعلق دارد.
🔹فارغ از دستاوردهای امنیتی و دفاعی، نگارنده معتقد است که راهبرد اتصال و لجستیک امارات در آفریقا از نظرگاه اقتصادی اهمیتی ویژه مییابد؛ چرا که امارات به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان متصلکننده لجستیکی سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا است و مایل است در غیاب نفت و درآمدهای مبتنی بر منابع، بتواند به بهرهبرداری از موقعیت ژئواستراتژیک خود تداوم بخشد.
@GovernanceStudies
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#تحلیل_کوتاه
🔹روند رشد و پیشرفت چین در اقتصاد و سیاست بینالملل در سالهای اخیر تصاعدی بوده است و به تبع آن، نقش این کشور در معادلات و مناسبات بینالمللی نیز توسعه چشمگیری داشته است. برای نمونه میتوان به رشد فزاینده تولید ناخالص داخلی چین از حدود ۱.۲ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۰ به نزدیک ۱۹ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۴ اشاره نمود. بهموازات این رشد، بسیاری از کشورها در منطقه و جهان بهدنبال تقویت روابط دوجانبه خود با این قدرت نوظهور هستند. در حال حاضر چین با تجارت سالانه بیش از ۵۰۵ تریلیون دلاری شریک تجاری نخست بیش از ۱۲۰ کشور دنیا است.
💢 اهمیت و جایگاه چین برای ایران
🔸از سوی دیگر همکاری با چین برای جمهوری اسلامی ایران واجد معنایی فراتر از همکاریهای مرسوم با سایر کشورهای جهان نیز میباشد. عدم اعتقاد به نظم تکقطبی و هژمونیک آمریکایی و تلاش در جهت گذار به یک نظم چندقطبی جدید از جمله ویژگیهای مشترک معنابخش به همکاریهای راهبردی دو کشور است که خود را در سازوکارهایی نظیر سازمان شانگهای و بریکس نمایان کرده است. همچنین دو کشور روابط خوبی در حوزه اقتصادی دارند که بر پایه نیاز متقابل در حوزه انرژی و کالاهای وارداتی مورد نیاز ایران شکل گرفته است.
🔸چنانکه از آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران برمیآید، چین در سالهای اخیر نخستین شریک تجاری ایران بهشمار میرود. توافق جامع همکاری راهبردی ۲۵ ساله، سرمایهگذاری چین در زمینههای مختلف انرژی، ترانزیت و زیرساخت و همچنین واردات نفت خام ایران در دوران تحریم تا سقف روزانه ۱.۶ میلیون بشکه نفت خام از جمله مهمترین همکاریهای مشترک اقتصادی دو کشور در سالهای اخیر بوده است.
🔸با توجه به تغییر دولت در ایالات متحده و روی کار آمدن مجدد ترامپ و رویکرد تهاجمی آن در مواجهه با هر دو کشور، اهمیت و ضرورت تقویت این روابط نیز تشدید میشود. هدف قرار گرفتن صادرات نفتی ایران به چین و کاهش آن تا سقف ۱۰۰ هزار بشکه در روز که بهعنوان اصلیترین ایده دور جدید تحریمهای ایران در سخنان وزیر خزانهداری ایالات متحده منعکس شد، تائید دیگری بر اهمیت این روابط است.
💢 الزامات نماینده دیپلماتیک ایران در چین
🔸در چنین شرایطی، ادراک درست از اهمیت و پیچیدگی روابط ایران با چین و همچنین دقت و چابکی در تصمیمگیری در سطح کلان ضرورت فزایندهای مییابد و به تبع آن، نقش سفیر بهعنوان نماینده عالی دولت جمهوری اسلامی ایران در چین نیز اهمیتی مضاعف خواهد یافت. از همین رو ضرورت دارد شخصیتی که در جایگاه فرستاده تهران قرار میگیرد واجد ویژگیهای مشخصی نظیر سابقه و تجربه دیپلماتیک، شناخت دقیق از محیط اقتصادی و سیاسی کشور مقصد و اشراف بر مناسبات فعلی حاکم بر روابط دو کشور اعم از وضعیت سرمایهگذاری، نوع و جنس تجارت دوجانبه، پروژههای مشترک فعال و در دست اقدام و مناسبات مرتبط با تحریم و دور زدن تحریمها باشد.
🔸متاسفانه باید اعتراف کرد علیرغم اینکه موارد فوق از جمله بدیهیات مورد نیاز برای کسب جایگاه سفارت در هر کشوری است، دولتها در ایران همواره در انتخاب و اعزام فرد مناسب و کارآزموده بهویژه در کشورهایی که با آنها روابط راهبردی دارد ضعیف عمل کردهاند. مروری کوتاه بر فهرست نمایندگان عالی ایران در چین طی سالهای گذشته و وضعیت نامقبول روابط دوجانبه باوجود فرصتها و ظرفیتهای متعدد، گواهی بر این سخن است.
💢اصرار بر اشتباه
🔸مطرح شدن نام عبدالرضا رحمانی فضلی بهعنوان فرستاده ایران در پکن نشان میدهد که در، همچنان بر پاشنه قبلی میچرخد. با وجود شایستگیهای مختلف رحمانی فضلی، فقدان سابقه فعالیت دیپلماتیک جدی در کارنامه کاری ایشان، عدم اشراف به حوزه شرق آسیا بهویژه چین و فقدان تسلط لازم در موضوعات اقتصادی که اهم محورهای همکاری دوجانبه را تشکیل میدهد از جمله موانعی خواهد بود که اجازه ارتقاء سطح همکاریهای دو جانبه را نخواهد داد.
🔸علاوهبر این، سابقه رحمانی فضلی بهعنوان وزیر کشور و همچنین مطرح بودن نام ایشان بهعنوان گزینه دبیری شورای عالی امنیت ملی، نشان از یک شخصیت سیاسی عالیرتبه دارد که این موضوع، سوءبرداشتهایی از سوی چین به همراه خواهد داشت و ممکن است به نیازمندی بیش از حد ایران به چین تعبیر شود.
🌐https://institutetehran.com/art/280
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤1
Forwarded from اندیشکده مطالعات حاکمیت و روابط بینالملل
🔆 ترکمنستان در تلاش است تا از پوسته خود بیرون بیاید
#انرژی
#سواپ
#ترکمنستان
🔸دهههاست که ترکمنستان علیرغم در اختیار داشتن پنجمین ذخایر گاز طبیعی اثبات شده در جهان، به عنوان یک قلمروی منزوی شناخته میشود؛ با اینحال، به نظر میرسد که این کشور قصد دارد با خارج شدن از پوسته انزوا، دستکم در حوزه صادرات گاز، جایگاه خود را در بازار جهانی تثبیت کند. «اوراسیانت» در این یادداشت، توافق جدید عشق آباد، تهران و آنکارا برای سواپ گازی را گواهی بر این مدعا میداند.
🔹بر اساس این توافق، تا پایان سال ۲۰۲۵ رقمی نزدیک به ۱.۳ میلیارد متر مکعب از گاز ترکمنستان از مسیر ایران به ترکیه سواپ خواهد شد که این میزان در سالهای آینده افزایش خواهد داشت. در این قرارداد سواپ، برای اولین بار گاز ترکمنستان از مسیری متفاوت و بدون عبور از روسیه به غرب منتقل میشود. در یک چشم انداز ۲۵ ساله، برآورد شده که حجم صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه و اروپا میتواند به بیش از ۶۵ میلیارد متر مکعب برسد.
🔹به زعم بسیاری از تحلیلگران، توافق کنونی در یک تصویر بزرگتر به تقویت تنوع و افزایش مبادی واردات انرژی در اتحادیه اروپا انجامیده و به طریق اولی، توانایی چانهزنی این بلوک را با صادرکنندگان گاز افزایش خواهد داد. این قدرت چانهزنی بالاخص در چشم انداز میان مدت و با فرض بازگشت کامل گاز روسیه به بازار، برای کشورهای اروپایی واجد اهمیتی دوچندان ارزیابی میشود.
🔹تلاشهای ترکمنستان برای افزایش سهم از بازار گاز جهانی محدود به سواپ نبوده و این کشور قصد دارد صادرات گاز خود را به افغانستان، قزاقستان و ازبکستان نیز گسترش دهد. به عنوان مثال، ترکمنها با شرکت دولتی قزاقگاز (QazaqGaz) پروژهای را برای دو برابر کردن حجم صادرات گاز آغاز کردهاند و مذاکراتی نیز برای استخراج مشترک میادین جدید میان ترکمنستان و قزاقستان در جریان است.
🔹ترکمنستان منابع درآمدی متنوعی ندارد و در سالهای اخیر، با کاهش شدید قدرت خرید، کمبودهای فصلی مواد غذایی و بیکاری فزاینده دست و پنجه نرم کرده است. بخش انرژی این امکان را به دولت ترکمنستان میدهد که درآمدهای بودجهای پایدار برای برونرفت از مشکلات پیشگفته فراهم سازد.
🔹به نظر میرسد که رهبران ترکمنستان، به این تشخیص رسیدهاند که روابط اقتصادی گستردهتر با جهان خارج، بهترین راه برای حفظ حکومت در الگوی کنونی است. بر همین اساس است که علاوه بر گسترش بازارهای صادرات گاز، ترانزیت تجاری و ادغام در شبکههای تجاری نوظهور شرق به غرب نیز مورد توجه دولت ترکمنستان واقع شده است.
@GovernanceStudies
#انرژی
#سواپ
#ترکمنستان
🔸دهههاست که ترکمنستان علیرغم در اختیار داشتن پنجمین ذخایر گاز طبیعی اثبات شده در جهان، به عنوان یک قلمروی منزوی شناخته میشود؛ با اینحال، به نظر میرسد که این کشور قصد دارد با خارج شدن از پوسته انزوا، دستکم در حوزه صادرات گاز، جایگاه خود را در بازار جهانی تثبیت کند. «اوراسیانت» در این یادداشت، توافق جدید عشق آباد، تهران و آنکارا برای سواپ گازی را گواهی بر این مدعا میداند.
🔹بر اساس این توافق، تا پایان سال ۲۰۲۵ رقمی نزدیک به ۱.۳ میلیارد متر مکعب از گاز ترکمنستان از مسیر ایران به ترکیه سواپ خواهد شد که این میزان در سالهای آینده افزایش خواهد داشت. در این قرارداد سواپ، برای اولین بار گاز ترکمنستان از مسیری متفاوت و بدون عبور از روسیه به غرب منتقل میشود. در یک چشم انداز ۲۵ ساله، برآورد شده که حجم صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه و اروپا میتواند به بیش از ۶۵ میلیارد متر مکعب برسد.
🔹به زعم بسیاری از تحلیلگران، توافق کنونی در یک تصویر بزرگتر به تقویت تنوع و افزایش مبادی واردات انرژی در اتحادیه اروپا انجامیده و به طریق اولی، توانایی چانهزنی این بلوک را با صادرکنندگان گاز افزایش خواهد داد. این قدرت چانهزنی بالاخص در چشم انداز میان مدت و با فرض بازگشت کامل گاز روسیه به بازار، برای کشورهای اروپایی واجد اهمیتی دوچندان ارزیابی میشود.
🔹تلاشهای ترکمنستان برای افزایش سهم از بازار گاز جهانی محدود به سواپ نبوده و این کشور قصد دارد صادرات گاز خود را به افغانستان، قزاقستان و ازبکستان نیز گسترش دهد. به عنوان مثال، ترکمنها با شرکت دولتی قزاقگاز (QazaqGaz) پروژهای را برای دو برابر کردن حجم صادرات گاز آغاز کردهاند و مذاکراتی نیز برای استخراج مشترک میادین جدید میان ترکمنستان و قزاقستان در جریان است.
🔹ترکمنستان منابع درآمدی متنوعی ندارد و در سالهای اخیر، با کاهش شدید قدرت خرید، کمبودهای فصلی مواد غذایی و بیکاری فزاینده دست و پنجه نرم کرده است. بخش انرژی این امکان را به دولت ترکمنستان میدهد که درآمدهای بودجهای پایدار برای برونرفت از مشکلات پیشگفته فراهم سازد.
🔹به نظر میرسد که رهبران ترکمنستان، به این تشخیص رسیدهاند که روابط اقتصادی گستردهتر با جهان خارج، بهترین راه برای حفظ حکومت در الگوی کنونی است. بر همین اساس است که علاوه بر گسترش بازارهای صادرات گاز، ترانزیت تجاری و ادغام در شبکههای تجاری نوظهور شرق به غرب نیز مورد توجه دولت ترکمنستان واقع شده است.
@GovernanceStudies
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#مقاله_تحلیلی
📝دکتر رحمن قهرمانپور
🔹دیدار مقامات ایرانی و امریکایی در عمان در فروردین ماه ۱۴۰۴ بار دیگر این پرسش را پیش می کشد که آیا دو طرف می توانند به یک توافق جامع و پایدار برسند؟ و آیا امکان توافقی شبیه برجام و از جنس آن وجود دارد؟ یا مطالبات و خواستههای متفاوت و متضاد دو طرف چنین اجازهای را به آنها نمی دهد؟
💢شرایط کلی حاکم بر روابط ایران و آمریکا
🔸بستر حاکم بر مذاکرات به اندازه خود مذاکره اهمیت دارد و در مورد ایران و آمریکا این بستر مملو از بی اعتمادی است که هم جنبه تاریخی دارد و هم در چهار دهه اخیر تشدید شده است. به بیان ساده تر ، شرایط موجود در روابط ایران و آمریکا باعث می شود نسبت به حصول توافق گسترده و پایدار مردد باشیم. سرنوشت برجام هم نشان داد حتی در صورت رسیدن به توافق، حفظ و استمرار آن کاری بسیار دشوار است. گروههای سیاسی داخلی متعددی در هر دو کشور مخالف توافق پایدار و عادی سازیاند، اسرائیل آشکارا در مسیر توافق سنگ اندازی می کند و تجربه برخورد آمریکا با کشورهای مخالف هم تصمیم گیران ایرانی را در اعتماد کردن به واشنگتن دچار تردید جدی می کند.چشم انداز آتی مذاکرات را هم باید در این بستر تحلیل کرد.
💢ترامپ و دیپلماسی اجبار در برابر ایران
🔸دیدار روز شنبه را بیشتر از آنکه یک مذاکره بدانیم باید نوعی دیدار دوجانبه برای ارزیابی متقابل طرفین از همدیگر بدانیم. آمریکا به عمان میآید تا بی واسطه بداند آیا ایران واقعا به دنبال رسیدن به یک توافق هست یا می خواهد زمان بخرد؟ ایران هم به مسقط میرود تا بداند خواستههای واقعی ترامپ از ایران چیست و آیا او از خواسته های افراطی خود که در رسانه ها مطرح کرده کوتاه می آید یا نه؟
🔸سیاست ترامپ در مقابل ایران در چارچوب آن چیزی است که اصطلاحاً دیپلماسی زور یا اجبار نامیده می شود و منظور از آن تلفیق دیپلماسی و قدرت نظامی است. در سال های اخیر در مراکز قدرت در واشنگتن این باور تقویت شده است که دلیل ناکامی آمریکا در رسیدن به یک توافق هستهای پایدار با ایران در گذشته عدم استفاده از تهدید نظامی موثر علیه ایران بود.
🔸این عده معتقدند که موفقیت دیپلماسی اجبار آمریکا در برابر ایران نیازمند آن است که آمریکا به صورت جدی استفاده از قدرت نظامی را در دستور کار قرار دهد. یعنی به موازات اقدامات دیپلماتیک، تهدید نظامی را هم معتبر جلوه دهد. تمدید حضور ناوهای جنگی آمریکا در دریای مدیترانه و تقویت حضور نظامی آن در پایگاه جزیره دیگو گارسیا در اقیانوس هند و تهدیدات مکرر ترامپ درباره امکان حمله به تاسیسات هسته ای ایران را باید در این راستا یعنی معتبر کردن تهدید نظامی دانست. با این حال استفاده بیش از حد از زور نظامی میتواند انگیزه طرف مقابل( یعنی ایران) را برای توافق کاهش دهد.
💢عدم قطعیتهای موجود در رسیدن به توافق
🔸در حال حاضر سه عدم قطعیت اصلی درباره توافق ایران و آمریکا در ماه های آینده وجود دارد. عدم قطعیت اول به ترامپ و شیوه رفتار او برمیگردد . او تصور می کند بزرگترین مزیتش در پیشبینی ناپذیر بودن است و همواره سعی میکند طرف مقابل را غافلگیر بکند. این در حالی است که این خصلت رفتاری او باعث محتاط تر شدن مقامات ایران می شود.
🔸عدم قطعیت دوم به عملکرد لابی طرفدار اسرائیل و نتانیاهو برمیگردد. نتانیاهو خواهان توافق میان ایران و آمریکا نیست و همه تلاش خود را به کار میگیرد تا در این مسیر اخلال ایجاد کرده و مانع توافق شود. عدم قطعیت سوم به آن چیزی برمیگردد که میتوان تنگنای هویتی و ایدئولوژیک در ایران دانست . جمهوری اسلامی ایران مقابله با نظام سلطه و در راس آن آمریکا را به عنوان یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی خود تعریف کرده است. در نتیجه کوتاه آمدن در برابر آمریکا به نوعی در تعارض با این هدف سیاست خارجی است. در همین راستا اصرار ایران بر انجام مذاکرات غیر مستقیم را باید جدی گرفت. جمهوری اسلامی می خواهد با حفظ اصول خود وارد مذاکرات شود و تصویر پذیرش مذاکرات از موضع ضعف را تقویت نکند. این سیاست ایران را می توان نشانه از این تنگنای هویتی دانست.
💢نتیجهگیری
به نظر میرسد که شرایط برای رسیدن به یک توافق بلند مدت و پایدار در روابط ایران و آمریکا فراهم نیست و ما در ماههای آینده شاهد این نوع توافق نخواهیم بود. اما در عین حال ایران و حتی ترامپ خواهان جنگ نیستند. نتیجه این دو گزاره آن است که به احتمال زیاد یک توافق محدود بین دو طرف شکل خواهد گرفت.
🌐https://institutetehran.com/art/347
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
♦️ایران گوشه رینگ است، نباید به توافق هستهای اکتفاء کرد!
◾️وال استریت ژورنال
📝جان کری، توماس کاپلان
#تهران_ریویو
#مذاکرات_هستهای
🔹مذاکرات هستهای با ایران آغاز شده است و دونالد ترامپ فرصتی استثنایی دارد تا به توافقی برسد که جهان و منطقه را امنتر میکند؛ البته اگر تهران با آن موافقت کند. ما درباره توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ اختلافات عمیقی داشتیم اما امروز بر سر این نکته، نظر مشترک داریم که اکنون پنجرهای کوتاه برای وقوع امری بعید وجود دارد. ایران، که اغلب استاد سوءمحاسبه و رفتار نادرست ژئوپلیتیکی است، خود را در موقعیتی دشوار قرار داده و همین وضعیت، بهطور متناقضی، احتمال آغاز ابتکار صلح را افزایش میدهد.
🔸ده سال پس از توافق هستهای، موازنه قدرت تغییرات اساسی کرده است. ائتلافی که چالشها و فرصتهای توافق ۲۰۱۵ را ایجاد کرد دیگر وجود ندارد. اروپا با تهران در ارتباط است؛ تحریمهای هستهای چندجانبهای که تهران را پای میز مذاکره آورد از میان رفتهاند و بر نخواهند گشت و روابط تهران با مسکو و پکن به واسطه موضوع اوکراین و جنگ تجاری تغییر شکل داده است. به طور خلاصه، این تحولات دو طرف (و نه هشت طرف) را به سمت یک توافق جدید میکشاند.
🔸از همه مهمتر، با توجه به شکلگیری پویایی جدید منطقهای در ۱۸ ماه گذشته، ایران انگیزههای زیادی دارد تا نگاهش به منافع خود را تغییر دهد. پروژه امپراتوری ایران تکه تکه شده است. گروههای نیابتی اصلی ایران یعنی حماس و حزبالله از کار افتادهاند. دولت وابسته به ایران، بشار اسد در سوریه سرنگون شده و به دنبال حمله موشکی ضعیف به اسرائیل، آسمان ایران در برابر دولت یهود بیدفاع شده است. به عبارت دیگر، در زمانی که جمهوری اسلامی از همیشه بیشتر به بمب هستهای نزدیک است، دست پایینتر را در مذاکرات دارد. در حالی که برخی استدلال میکنند که اکنون زمان تمرکز بر یک توافق هستهای جدید است، ما باور داریم که امتیازات گستردهتر نیز قابل حصول هستند. توافق جدید میتواند و باید فراتر از مذاکرات قبلی برود.
🔸آقای ترامپ میتواند به دنبال توافقی باشد که برای همیشه از برنامه مخرب هستهای ایران جلوگیری کند. اول، ایران باید از غنیسازی فراتر از کاربردهای غیرنظامی منع شود و مکانهای هستهای نیز نابود یا پلمپ شوند . همچنین تعیین سقف سختگیرانهای بر میزان مواد شکافتپذیر در اختیار ایران، همراه با یک رژیم بازرسی جامع برای تضمین پایبندی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این تعهدات باید پایدار و قابل راستیآزمایی باشند. تهران باید محدودیتهای سفت و سختی را بر برنامه موشکهای بالستیک خود بپذیرد و به حمایت از گروههای نیابتی خاتمه دهد.
🔸اما باید مشوقهایی نیز وجود داشته باشد. اگر تهران ثابت کند که به مفاد این توافق جدید پایبند است، تمام تحریمهای هستهای، موشکی و منطقهای فلجکننده میتوانند رفع شوند و به رسمیت شناختهشدن و روابط کامل با ایالات متحده میتواند به این موارد افزوده شود. سنا باید این وضعیت بازبینیشده را از طریق یک معاهده الزامآور قانونی به تصویب برساند تا به این ترتیب، یکی از نگرانیهای اصلی ایران درباره امکان لغو هرگونه توافق اجرایی توسط دولتهای بعدی برطرف شود. به طور تاریخی، بسیاری از دموکراتها از راهحل صلحآمیز برای تهدید هستهای ایران حمایت کردهاند و آقای ترامپ نیز با توجه به روابط عمیق با سناتورهای جمهوریخواه میتواند اکثریت دوسوم لازم برای تصویب این قانون را شکل دهد.
🔸وضعیت ژئوپلیتیکی، گزینه بهتری برای ایران ندارد. رهبر عالی ایران این فرصت را دارد که پیش از مواجه نظامی با آمریکا و اسرائیل از راهبرد نیابتی خود روی گرداند. آقای خامنهای چندین بار اعلام کرده است که به دلایل اخلاقی و مذهبی مخالف سلاح هستهای است. اگر واقعاً قصدی برای ساخت سلاح وجود ندارد، چرا در ازای اطمینانی که همراه با یک توافق میآید، از جنگی با عواقب فاجعهبار برای منطقه جلوگیری نشود؟
✅ تهران با یک انتخاب روبروست. تمدنی که از روزگار باستان، نقش مهمی در شکلدادن به بازی شطرنج داشته، اکنون در لحظهای حیاتی قرار دارد. با وجود آنکه بسیاری از مهرههای کلیدی از صفحه خارج شدهاند، فرصتی به ایران داده شده تا با ایالات متحده به توافقی دست یابد که میتواند از جنگی با پیامدهای غیرقابل پیشبینی جلوگیری کند. اگر مذاکرات کنونی پیشرفت قابلتوجهی نداشته باشد، گزینههای نظامی مانند اکنون در دسترس خواهد بود. با در نظر گرفتن این مخاطرات، تمایل آقای ترامپ به پیگیری دیپلماسی اقدامی سنجیده است. برای ایران نیز استفاده از این فرصت عاقلانه خواهد بود.
🔄مطالب مرتبط:
▫️آمریکا در مذاکرات امروز مسقط به دنبال چیست؟
✅ اندیشکده تهران✅
🌐 https://institutetehran.com/art/355
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️وال استریت ژورنال
📝جان کری، توماس کاپلان
#تهران_ریویو
#مذاکرات_هستهای
🔹مذاکرات هستهای با ایران آغاز شده است و دونالد ترامپ فرصتی استثنایی دارد تا به توافقی برسد که جهان و منطقه را امنتر میکند؛ البته اگر تهران با آن موافقت کند. ما درباره توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ اختلافات عمیقی داشتیم اما امروز بر سر این نکته، نظر مشترک داریم که اکنون پنجرهای کوتاه برای وقوع امری بعید وجود دارد. ایران، که اغلب استاد سوءمحاسبه و رفتار نادرست ژئوپلیتیکی است، خود را در موقعیتی دشوار قرار داده و همین وضعیت، بهطور متناقضی، احتمال آغاز ابتکار صلح را افزایش میدهد.
🔸ده سال پس از توافق هستهای، موازنه قدرت تغییرات اساسی کرده است. ائتلافی که چالشها و فرصتهای توافق ۲۰۱۵ را ایجاد کرد دیگر وجود ندارد. اروپا با تهران در ارتباط است؛ تحریمهای هستهای چندجانبهای که تهران را پای میز مذاکره آورد از میان رفتهاند و بر نخواهند گشت و روابط تهران با مسکو و پکن به واسطه موضوع اوکراین و جنگ تجاری تغییر شکل داده است. به طور خلاصه، این تحولات دو طرف (و نه هشت طرف) را به سمت یک توافق جدید میکشاند.
🔸از همه مهمتر، با توجه به شکلگیری پویایی جدید منطقهای در ۱۸ ماه گذشته، ایران انگیزههای زیادی دارد تا نگاهش به منافع خود را تغییر دهد. پروژه امپراتوری ایران تکه تکه شده است. گروههای نیابتی اصلی ایران یعنی حماس و حزبالله از کار افتادهاند. دولت وابسته به ایران، بشار اسد در سوریه سرنگون شده و به دنبال حمله موشکی ضعیف به اسرائیل، آسمان ایران در برابر دولت یهود بیدفاع شده است. به عبارت دیگر، در زمانی که جمهوری اسلامی از همیشه بیشتر به بمب هستهای نزدیک است، دست پایینتر را در مذاکرات دارد. در حالی که برخی استدلال میکنند که اکنون زمان تمرکز بر یک توافق هستهای جدید است، ما باور داریم که امتیازات گستردهتر نیز قابل حصول هستند. توافق جدید میتواند و باید فراتر از مذاکرات قبلی برود.
🔸آقای ترامپ میتواند به دنبال توافقی باشد که برای همیشه از برنامه مخرب هستهای ایران جلوگیری کند. اول، ایران باید از غنیسازی فراتر از کاربردهای غیرنظامی منع شود و مکانهای هستهای نیز نابود یا پلمپ شوند . همچنین تعیین سقف سختگیرانهای بر میزان مواد شکافتپذیر در اختیار ایران، همراه با یک رژیم بازرسی جامع برای تضمین پایبندی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این تعهدات باید پایدار و قابل راستیآزمایی باشند. تهران باید محدودیتهای سفت و سختی را بر برنامه موشکهای بالستیک خود بپذیرد و به حمایت از گروههای نیابتی خاتمه دهد.
🔸اما باید مشوقهایی نیز وجود داشته باشد. اگر تهران ثابت کند که به مفاد این توافق جدید پایبند است، تمام تحریمهای هستهای، موشکی و منطقهای فلجکننده میتوانند رفع شوند و به رسمیت شناختهشدن و روابط کامل با ایالات متحده میتواند به این موارد افزوده شود. سنا باید این وضعیت بازبینیشده را از طریق یک معاهده الزامآور قانونی به تصویب برساند تا به این ترتیب، یکی از نگرانیهای اصلی ایران درباره امکان لغو هرگونه توافق اجرایی توسط دولتهای بعدی برطرف شود. به طور تاریخی، بسیاری از دموکراتها از راهحل صلحآمیز برای تهدید هستهای ایران حمایت کردهاند و آقای ترامپ نیز با توجه به روابط عمیق با سناتورهای جمهوریخواه میتواند اکثریت دوسوم لازم برای تصویب این قانون را شکل دهد.
🔸وضعیت ژئوپلیتیکی، گزینه بهتری برای ایران ندارد. رهبر عالی ایران این فرصت را دارد که پیش از مواجه نظامی با آمریکا و اسرائیل از راهبرد نیابتی خود روی گرداند. آقای خامنهای چندین بار اعلام کرده است که به دلایل اخلاقی و مذهبی مخالف سلاح هستهای است. اگر واقعاً قصدی برای ساخت سلاح وجود ندارد، چرا در ازای اطمینانی که همراه با یک توافق میآید، از جنگی با عواقب فاجعهبار برای منطقه جلوگیری نشود؟
🔄مطالب مرتبط:
▫️آمریکا در مذاکرات امروز مسقط به دنبال چیست؟
🌐 https://institutetehran.com/art/355
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا #دموکرات
📝عرفان علمشاهی
🔹جدای از اینکه نتایج انتخابات نهایی شهر نیویورک در نوامبر ۲۰۲۵ (آبان ۱۴۰۴) چه خواهد شد، پیروزی شگفتآور زهران ممدانی در انتخابات درونحزبی دموکراتها برای شهرداری این شهر نشانهای از این است که نخبگان این حزب تا چه اندازه از تحولات اجتماعی رأیدهندگان فاصله دارند. تا پیش از برگزاری این انتخابات، اکثر نظرسنجیها پیشتازی اندرو کومو، رقیب ممدانی را نشان میدادند. با این حال این ممدانی بود که توانست با اختلاف ۷٪ نامزد اصلی دموکراتها شود.
🔸ممدانی متولد اوگاندا است که به آمریکا مهاجرت کرده و به تشیع دوازدهامامی اعتقاد دارد. مادرش هندی و پدری اوگاندایی است. او ترکیبی از هر آنچیزی است که برای یک محافظهکار آمریکایی ناخوشایند است. او سرمایهداری را نمیپذیرد؛ خود را سوسیالیست میداند و بر مسئله قدرت خرید و کسبوکارهای کوچک تأکید دارد. ممدانی به عنوان یک ترقیخواه مواضع تندی نسبت به اسرائیل داشته و حمله اخیر آمریکا به ایران را غیرقانونی خوانده است و اخیراً نیز گفته بود در صورت سفر نتانیاهو به نیویورک او را دستگیر خواهد کرد. او همچنین حامی سرسخت جامعه LGBTQ است و با سیاستهای مهاجرتی ترامپ مخالفت میکند.
🔸چنین مواضعی باعث رویگردانی بسیاری از نخبگان برجسته دموکرات -طیف میانهرو و جریان اصلی حزب - از او شده است. چاک شومر، رهبر دموکراتها در سنا هنوز اعلام حمایت از ممدانی نکرده است. لائورا گیلن و تام سوزی، نمایندگان نیویورک در مجلس نیز نسبت به پیروزیاش ابراز نگرانی کردند. اشخاص برجسته دیگر همچون بیل کلینتون و مایکل بلومبرگ نیز علناً از کومو حمایت کرده بودند. با این حال، پیروزی ممدانی نشان داد رأیدهندگان دموکرات به سمت ترقیخواهی و چپ افراطی حرکت میکنند، اما نخبگان میانهرو همچنان قدرت را در دست دارد.
🔸تمایل رأیدهندگان به سمت چپ افراطی تنها عامل توضیحدهنده پیروزی ممدانی نیست. او چهرهای جوان و جدید است، در سخنوری تبحر دارد و به خوبی با قشر جوان ارتباط میگیرد. در اینستاگرام -که گروههای سنی جوانتر بیش از سایرین حضور دارند- فعالیت تبلیغاتی بسیاری میکند که در افزایش محبوبیتش مؤثر است. او نشان داده که برای کارزار انتخاباتیاش از لابیها و افراد ثروتمند کمک نمیگیرد. این موارد لزوماً ارتباطی با جهتگیریهای ایدئولوژیک ندارند. ترامپ نیز در سال ۲۰۱۶ با اتکا به ویژگیهای شخصیتی توانست به پیروزی دست یابد.
🔸واکنش ترامپ و سایر جمهوریخواهان به پیروزی ممدانی تند بوده است. برخی به کنایه میگويند با انتخاب این مسلمان به شهرداری، ۱۱سپتامبر دوباره در نیویورک تکرار خواهد شد. ترامپ نیز او را تهدید به دستگیری و اخراج از آمریکا کرده است. به نظر میرسد مسئله سیاستهای مهاجرتی نقطه اصلی اختلاف ممدانی و ترامپ باشند. در آمریکا ایالتها و حتی شهرداریها از قدرت کمی برخوردار نیستند و میتوانند در اجرای سیاستهای فدرال کارشکنی کنند. در هر صورت نگرانی اصلی جمهوریخواهان رشد چپگرایی (به اصطلاح خودشان کمونیسم) در آمریکا است و شهرداری احتمالی ممدانی زنگ خطری برایشان خواهد بود.
🔸حتی اگر ممدانی نتواند شهردار نیویورک شود، رهبران دموکرات باز هم باید در راهبرد حزب بازنگری کنند. پس از شکست هریس در انتخابات ریاستجمهوری، این پرسش در میان دموکراتها مطرح شده که حزب برای احیای خود باید به سمت ترقیخواهی حرکت کند یا به میانهروی ادامه دهد؟ میتوان گفت روند تحولات اجتماعی در دو دهه اخیر، قدرتگیری ترقیخواهی در حزب دموکرات را به امری تقریباً اجتنابناپذیر تبدیل کرده و بیشتر مسئله زمان مطرح است. البته یک سؤال مهمتر نیز وجود دارد: جامعه تا چه اندازه پذیرای ترقیخواهی خواهد بود؟ عملکرد ترامپ در اقتصاد و نگاه رأیدهندگان مستقل به برنامههای اقتصادی ترقیخواهان پاسخ به این پرسش را تعیین خواهد کرد. جامعه آمریکا هنوز پذیرای اشخاصی با تفکر ممدانی نیست -البته خودش قانوناً نمیتواند رئیسجمهور شود- هرچند باید منتظر تحولات آینده ماند.
🔁مطالب مرتبط
▫️ترقیخواهان و آینده رهبری در حزب دموکرات
🌐https://institutetehran.com/art/519
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#تحلیل_کوتاه
#ایران_اسرائیل
📝عرفان علمشاهی
🔸پنج دور گفتگوی ایران با آمریکا در سال 1404، حمله غافلگیرانه اسرائیل به خاک ایران و سپس بمباران تأسیسات هستهای توسط آمریکا به نظر میرسد دکترین هستهای ضمنی و غیراعلامی ایران مبنی بر ایجاد قابلیت ساخت سلاح هستهای بدون ساخت آن (وضعیت آستانهای) را زیر سؤال برده است.
🔹مذاکرات ایران با دولت جدید آمریکا نشان داد ایران نه تنها دیگر نمیتواند از نزدیکتر شدن به آستانه به عنوان اهرمی برای رفع تحریمها و کسب منفعت اقتصادی بهره ببرد بلکه عزم آمریکا برای برچیدن این برنامه با یا بدون توافق را نشان داده است. هدف قطعی و غیرقابل تغییر نابودی برنامه هستهای است و نزدیکبودن ایران به آستانه دیگر نمیتواند برای ایران بازدارندگی ایجاد کند. در مقابل عقبنشینی از سوی ایران نه تنها شکست بزرگی بعد از چند دهه سرمایهگذاری در برنامه هستهای محسوب میشود بلکه نمیتوان اطمینان داشت که باعث پیشروی آمریکا در سایر حوزهها و حتی حمله گسترده به ایران نشود.
💢راه ترمیم بازدارندگی
🔹علیرغم اینکه در جنگ 12روزه ایران به خوبی توانست حملات موشکی مداوم و موفقی به اسرائیل انجام دهد اما این جنگ ایراد اساسی راهبرد بازدارندگی ایران را نمایان کرد. ایران نتوانست با دو عملیات وعده صادق 1 و 2 مانع از وقوع جنگ شود و این یعنی شکست بازدارندگی.
🔹در مقابل بازیگری اتمی با توانمندی نظامی متعارف بیشتر که رویکردی بهشدت تهاجمی دارد، ایران دو گزینه پیش روی خود دارد : پا به پای اسرائیل آماده تصاعد تنش باشد و در ازای هر ضربه، ضربه قدرتمندتری وارد کند یا برای تضمین بقای خود، سلاح هستهای بسازد. تجربه گذشته نشان داد که ایران همچنان به کنترل تنش متعهد است اما در عین حال قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد. به نظر میرسد این ایراد اصلی راهبرد بازدارندگی ایران باشد.
🔹ممکن است برخی معتقد باشند اکنون سلاح هستهای نمیتواند بازدارندگی ایران را ترمیم کند، چراکه ایران نمیتواند اراده استفاده از این سلاح را نشان دهد. باید گفت که عدم اراده کنونی برای تشدید تنش از سوی ایران، خود ناشی از نداشتن سلاح هستهای است. در صورتی که ایران سلاح هستهای داشته باشد، میتواند حملات را با ضربات شدیدتر پاسخ دهد.
💢آیا ایران توان ساخت سلاح دارد؟
🔹پس از بمباران سه تأسیسات مهم توسط آمریکا، ممکن است برخی ساخت سلاح هستهای را غیرواقعبینانه بخوانند. با این وجود، به نظر نمیرسد این گزینه برای ایران ناممکن شده باشد. طبق گزارش آژانس اطلاعات دفاع (DIA)، حمله آمریکا کمتر از شش ماه ساخت بمب را به تأخیر انداخته است. برخی نظیر ریچارد نفیو و دیوید آلبرایت معتقدند ایران سالها برای بازسازی تأسیسات خود زمان نیاز دارد. برخی دیگر، همچون جفری لوئیس باور دارند عملیات آمریکا ناموفق بوده است. دیگر متخصصین نیز هنوز با دیده تردید به نتایج عملیات مینگرند.
🔹به نظر میرسد ایران توانسته بخش اعظمی از اورانیوم 60% غنیشده را حفظ کند. برخی مدعی هستند که ممکن است ایران تأسیسات مخفی برای غنیسازی و فلزسازی اورانیوم داشته باشد. مورد دوم اهمیت بیشتری دارد، چراکه تبدیل گاز اورانیوم 90% غنیشده به فلز اورانیوم جزو مراحل پایانی ساخت سلاح محسوب میشود. تمامی این موارد حدس و گمان هستند و آنچه بیشتر بر آنها دامن میزند، سیاست ابهام هستهای ایران است.
💢آینده راهبرد ابهام هستهای
🔹تصویب قانون تعلیق همکاریهای ایران با آژانس به معنای اتخاذ راهبرد ابهام هستهای است. این اقدام از این جهت سودمند است که میتواند بدون طیکردن روند حقوقی چند ماهه خروج از انپیتی، ابهام را به سرعت ایجاد کند. کشورهایی همچون کره شمالی نیز از ابهام هستهای در دورهای کوتاه بهره بردند. اما ابهام هستهای به عنوان مرحلهای موقت تا ساخت سلاح هستهای مناسب است، نه به عنوان یک راهبرد دائمی و اصلی. در غیر این صورت، تنها بازی خطرناکی خواهد بود که هیچ منفعتی ندارد.
🌐https://institutetehran.com/art/523
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#مقاله_تحلیلی
#نظامی_امنیتی
#ایران_اسرائیل
📝سید رضا میرطاهر
🔹با آشکارشدن نقاط ضعف کلیدی ایران در جنگ ۱۲ روزه در زمینه سامانههای راداری و پدافند هوایی و عملکرد نه چندان مشخص نیروی هوایی، مساله لزوم بهسازی سامانههای پدافند زمینی با سامانههای خارجی و تجهیز نیروی هوایی ایران به جنگندههای جدید برای مقابله با تهدیدات هوایی از جانب جنگندهای نسل چهار و نیمی F-15I و F-16I و نیز جنگنده نسل پنجمی F-35 رژیم صهیونیستی مطرح شده است. با توجه به عدم تحویل و یا تحویل شمار بسیار اندکی از جنگندههای سوخو-35 از جانب روسیه اکنون مساله خرید جنگندههای «جی-10 سی» چینی به طور جدی مطرح شده است.
💢معرفی J-10
🔸جنگنده J-10 ملقب به اژدهای نیرومند، محصول شرکت چنگدو، یکی از ستونهای اصلی نیروی هوایی چین است. این جنگنده نسل چهارم با پیکربندی دلتا کانارد، برای مأموریتهای چندمنظوره طراحی شده و در کنار جنگندههای بزرگتر و سنگینتر مانند J-11 و J-16، بار عملیاتهای رهگیری، دفاع هوایی و پشتیبانی تهاجمی را بر دوش میکشد.
🔸برخی منابع معتقدند که طراحی J-10A در مراحل اولیه از پروژه لغو شده جنگنده اسرائیلی لاوی ساخت صنایع هوایی اسرائیل IAI Lavi تأثیر پذیرفته است. پس از توقف آن پروژه، اسرائیل بخشی از فناوریهای خود را به چین منتقل کرد. این تأثیر بیشتر در طراحی بدنه و آیرودینامیک مدل اولیه دیده میشود. با این حال، در مدلهای بعدی مانند J-10B و J-10C، کاملاً چینی است و رادار، اویونیک، پیشران و تسلیحات بومیسازی شدهاند.
🔸مدل J-10C پیشرفتهترین نسخه این جنگنده مجهز به رادار آرایه فازی فعال AESA با برد شناسایی بیش از 200 کیلومتر است که توانایی اسکن الکترونیکی سریع، مقاومت بالا در برابر جمینگ، کشف اهداف پنهانکار و درگیری همزمان با چندین هدف را دارد. این جنگنده دارای امکان حمل مهمات مدرن مانند موشک PL-15 با برد بلند، موتور WS-10B و مقطع راداری کاهشیافته است؛ به سامانه جستجوگر فروسرخ IRST مجهز شده که به خلبان امکان کشف اهداف حرارتی را بدون فعالسازی رادار میدهد و کابین آن مجهز به نمایشگر سربالا رویکلاه (HMD) برای هدفگیری موشکها با چرخش سر است. J-10 به سامانه ارتباط دیجیتال بین هواپیماها و کنترل زمینی مجهز است که امکان اشتراکگذاری اطلاعات میدان نبرد را فراهم میکند. این جنگنده به 11 نقطه سخت برای حمل سلاح یعنی 6 عدد زیر بالها، 3 عدد زیر بدنه و 2 عدد بر سر بالها مجهز است.
💢امکان خرید
🔸تا سالها چین حاضر به فروش J-10 نبود چون این جنگنده را یک دارایی راهبردی میدانست. بسیاری از کشورها ترجیح دادهاند به جای J-10 از جنگندههای روسی (سوخو-30 یا میگ-29) یا غربی (F-16 یا رافال) استفاده کنند چرا که نگرانیهایی درباره کیفیت پیشرانهای چینی و پشتیبانی فنی هم در برخی خریداران وجود داشته است. مساله مهم این است که عملیاتی شدن جنگنده J-10 در یک کشور خریدار جدید، یک فرایند پیچیده و چندمرحلهای (آموزش خلبانان 6 تا 12 ماه، آموزش تکنسینها 1 تا 2 سال و هماهنگی با ساختار فرماندهی و کنترل) است.
💢آیا J-10C میتواند با جنگندههای اسرائیلی مقابله کند؟
🔸سطح مقطع راداری بسیار کم جنگنده F-35 که تخمین زده شده 0.0015 تا 0.005 متر مربع باشد کشف آن را چه برای رادارهای زمینی و چه رادارهای جنگندهها مانند J-10C به شدت دشوار می سازد. البته استفاده از رادارهای ماورای افق "OTH" که ایران از قبل مبادرت به استقرار آنها نموده بود میتواند برای کشف اهداف پنهانکار موثر واقع شود به شرط اینکه مانند حمله اخیر رژیم صهیونیستی همان ابتدای حمله منهدم نشوند. مسئله این است که در جنگهای هوایی اخیر، درگیریها به صورت ماورای دید بصری "BVR"بوده و لذا عامل کلیدی برای موفقیت، شناسایی سریعتر هواپیماهای خصم و شلیک موشکهای دوربرد هوا به هوا برای نابودی هواگردهای دشمن است.
🌐https://institutetehran.com/art/529
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
🌐طرح چین برای ترامپ و پس از ترامپ
▪️آکادمی چین
#جهان_شرقی
#آمریکا #چین
🔸در مذاکرات ۹ تا ۱۰ ژوئن ۲۰۲۵ در لندن، چین و آمریکا بر چارچوب توافق تجاری اصولی توافق کردند که براساس گفتوگوهای قبلی و تماس رهبران در ۵ ژوئن شکل گرفت. طبق این چارچوب، چین درخواستهای مجاز کنترل صادرات را بررسی و تصویب خواهد کرد و آمریکا برخی محدودیتهای تجاری علیه چین را لغو خواهد کرد.
🔹این تحولات نشان میدهد که رقابت تجاری دو کشور از جنگ تعرفهای (که در آمریکا اجماع ندارد) به جنگ زنجیره تأمین و فناوری (که کنترل صادرات فناوری حمایت سیاسی گسترده دارد) تغییر یافته است. پایان مذاکرات لندن، آغاز مرحلهای جدید از همکاری مشروط در دوره دوم ترامپ به شمار میرود.
💢جنگ تعرفهای ترامپ علیه چین: فاقد اجماع سیاسی در ایالات متحده
🔹جنگ تعرفهای ترامپ علیه چین در آمریکا اجماع سیاسی نداشت و با اهداف متناقضی مانند کاهش کسری تجاری، بازگرداندن تولید و چانهزنی دنبال شد. اجرای ناپایدار و آشفته این سیاستها موجب نارضایتی مصرفکنندگان و شرکتها شد و بازارها واکنش منفی نشان دادند؛ شاخص S&P 500 حدود ۱۹٪ سقوط کرد و در آوریل ۲۰۲۵ به پایینترین سطح سال رسید. در نهایت، افزایش نرخ بهره و فشار بازارها ترامپ را مجبور به عقبنشینی از تعرفههای جدید کرد.
🔹چهار نکته کلیدی درباره آینده جنگ تجاری:
1️⃣تعرفههای ترامپ فاقد حمایت سیاسی و عمومی پایدار در آمریکا هستند.
2️⃣بازارها این تعرفهها را فعلاً قابل تحمل میدانند و تورم یا رکود شدید دیده نمیشود.
3️⃣نخبگان سیاسی و اقتصادی معتقدند تعرفهها تا حدی اهداف فشار بر چین و تعدیل زنجیره تأمین را محقق کردهاند.
4️⃣الگوی «TACO» (ترامپ همیشه عقبنشینی میکند) در بازار تثبیت شده و تهدیدهای تعرفهای او دیگر چندان جدی گرفته نمیشوند.
🔹رقابت آمریکا و چین از جنگ تعرفهای به جنگ فناوری با حمایت دوحزبی تبدیل شده است. دولت بایدن با تمرکز بر کنترل صادرات فناوریهای حساس، راهبرد «جداسازی راهبردی» را اجرا میکرد تا برتری فناورانه آمریکا حفظ شود. این راهبرد شامل جلوگیری از انتقال فناوری و تحریم شرکتهای چینی بود. در سال ۲۰۲۵، ممنوعیتهای مهمی در حوزه نرمافزار، موتور هواپیما و مواد شیمیایی اعمال شده است. این اقدامات با هدف حفظ امنیت ملی، حتی به قیمت زیان برخی شرکتهای آمریکایی، دنبال میشوند.
🔹رقابت چین و آمریکا از جنگ تعرفهای به نبردی فناوریمحور با اهداف روشن و پشتیبانی گسترده تغییر یافته است. آمریکا با کنترل صادرات فناوریهای پیشرفته و چین با محدودیت صادرات عناصر نادر، از نقاط گلوگاهی یکدیگر برای اعمال فشار استفاده میکنند. توافق اخیر دو کشور برای کاهش موانع تجاری، موقتی و نشانهای از آغاز «زنجیره تأمین سلاحسازیشده» است. بازگشت ترامپ با تمرکز بر تعرفهها و رویکرد معاملاتیاش، فرصتی کوتاهمدت برای چین فراهم کرده تا راهبرد خود را بازتنظیم کند.
💢فرصت استراتژیک چین: پنجرهای حیاتی برای مبادله زمان با فضا
🔹بازگشت ترامپ به قدرت،هرچند بر پیچیدگی روابط آمریکا و چین افزوده، اما بهدلیل ویژگیهای خاص شخصیتیاش، یک فرصت راهبردی موقت برای چین ایجاد کرده است. تمرکز ترامپ بر تعرفهها بهجای فناوری و امنیت باعث شده چین بتواند در قالب مذاکرات تجاری، برای کسب امتیاز در حوزه فناوری فشار وارد کند. از آنجا که ترامپ بهشدت معاملاتی، کوتاهنگر و بیعلاقه به مفاهیم راهبردی است، امکان توافقات موضوعمحور میان دوکشور افزایش یافته و انسجام سیاست بلندمدت ضدچینی آمریکا نیز دچار اختلال شده است.
🔹همین امر به چین زمان و فضای لازم برای بازتنظیم موقعیت راهبردی خود داده است. با این حال، چین بایددرک روشنی از مسیر واقعی سیاست آمریکا داشته باشد: ترامپ یک استثناست و پس از خروج او، سیاست فشار فناوریمحور با حمایت قوی دوحزبی ادامه خواهد یافت. از همین رو،چین باید اقدامات متقابل هوشمندانهتری اتخاذ کند از جمله تقویت نظام کنترل صادرات منابع حیاتی مانند عناصر نادر خاکی، یافتن اهرمهای فشار جدید در حوزههای فناوری نوظهور وتسریع نوآوری بومی در فناوریهایی چون نیمهرسانا، موتورهای هواپیما و مواد پیشرفته.
✅ در نهایت، چین باید به فوریت لحظه و موقتیبودن این «پنجره راهبردی» آگاه باشد و با اجرای قاطعانه یک راهبرد فناورانه و امنیتی، در این رقابت بلندمدت جایگاه برتری را تثبیت کند. تجربه تاریخی نشان داده که قدرتهای بزرگ از طریق بهرهبرداری هوشمندانه از چنین فرصتهایی به برتری دست یافتهاند. اکنون نیز چنین فرصتی، هرچند گذرا، پیش روی چین قرار دارد.
✅ اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/534
📲 https://ble.ir/InstituteTehran
🌐 @InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
▪️آکادمی چین
#جهان_شرقی
#آمریکا #چین
🔸در مذاکرات ۹ تا ۱۰ ژوئن ۲۰۲۵ در لندن، چین و آمریکا بر چارچوب توافق تجاری اصولی توافق کردند که براساس گفتوگوهای قبلی و تماس رهبران در ۵ ژوئن شکل گرفت. طبق این چارچوب، چین درخواستهای مجاز کنترل صادرات را بررسی و تصویب خواهد کرد و آمریکا برخی محدودیتهای تجاری علیه چین را لغو خواهد کرد.
🔹این تحولات نشان میدهد که رقابت تجاری دو کشور از جنگ تعرفهای (که در آمریکا اجماع ندارد) به جنگ زنجیره تأمین و فناوری (که کنترل صادرات فناوری حمایت سیاسی گسترده دارد) تغییر یافته است. پایان مذاکرات لندن، آغاز مرحلهای جدید از همکاری مشروط در دوره دوم ترامپ به شمار میرود.
💢جنگ تعرفهای ترامپ علیه چین: فاقد اجماع سیاسی در ایالات متحده
🔹جنگ تعرفهای ترامپ علیه چین در آمریکا اجماع سیاسی نداشت و با اهداف متناقضی مانند کاهش کسری تجاری، بازگرداندن تولید و چانهزنی دنبال شد. اجرای ناپایدار و آشفته این سیاستها موجب نارضایتی مصرفکنندگان و شرکتها شد و بازارها واکنش منفی نشان دادند؛ شاخص S&P 500 حدود ۱۹٪ سقوط کرد و در آوریل ۲۰۲۵ به پایینترین سطح سال رسید. در نهایت، افزایش نرخ بهره و فشار بازارها ترامپ را مجبور به عقبنشینی از تعرفههای جدید کرد.
🔹چهار نکته کلیدی درباره آینده جنگ تجاری:
1️⃣تعرفههای ترامپ فاقد حمایت سیاسی و عمومی پایدار در آمریکا هستند.
2️⃣بازارها این تعرفهها را فعلاً قابل تحمل میدانند و تورم یا رکود شدید دیده نمیشود.
3️⃣نخبگان سیاسی و اقتصادی معتقدند تعرفهها تا حدی اهداف فشار بر چین و تعدیل زنجیره تأمین را محقق کردهاند.
4️⃣الگوی «TACO» (ترامپ همیشه عقبنشینی میکند) در بازار تثبیت شده و تهدیدهای تعرفهای او دیگر چندان جدی گرفته نمیشوند.
🔹رقابت آمریکا و چین از جنگ تعرفهای به جنگ فناوری با حمایت دوحزبی تبدیل شده است. دولت بایدن با تمرکز بر کنترل صادرات فناوریهای حساس، راهبرد «جداسازی راهبردی» را اجرا میکرد تا برتری فناورانه آمریکا حفظ شود. این راهبرد شامل جلوگیری از انتقال فناوری و تحریم شرکتهای چینی بود. در سال ۲۰۲۵، ممنوعیتهای مهمی در حوزه نرمافزار، موتور هواپیما و مواد شیمیایی اعمال شده است. این اقدامات با هدف حفظ امنیت ملی، حتی به قیمت زیان برخی شرکتهای آمریکایی، دنبال میشوند.
🔹رقابت چین و آمریکا از جنگ تعرفهای به نبردی فناوریمحور با اهداف روشن و پشتیبانی گسترده تغییر یافته است. آمریکا با کنترل صادرات فناوریهای پیشرفته و چین با محدودیت صادرات عناصر نادر، از نقاط گلوگاهی یکدیگر برای اعمال فشار استفاده میکنند. توافق اخیر دو کشور برای کاهش موانع تجاری، موقتی و نشانهای از آغاز «زنجیره تأمین سلاحسازیشده» است. بازگشت ترامپ با تمرکز بر تعرفهها و رویکرد معاملاتیاش، فرصتی کوتاهمدت برای چین فراهم کرده تا راهبرد خود را بازتنظیم کند.
💢فرصت استراتژیک چین: پنجرهای حیاتی برای مبادله زمان با فضا
🔹بازگشت ترامپ به قدرت،هرچند بر پیچیدگی روابط آمریکا و چین افزوده، اما بهدلیل ویژگیهای خاص شخصیتیاش، یک فرصت راهبردی موقت برای چین ایجاد کرده است. تمرکز ترامپ بر تعرفهها بهجای فناوری و امنیت باعث شده چین بتواند در قالب مذاکرات تجاری، برای کسب امتیاز در حوزه فناوری فشار وارد کند. از آنجا که ترامپ بهشدت معاملاتی، کوتاهنگر و بیعلاقه به مفاهیم راهبردی است، امکان توافقات موضوعمحور میان دوکشور افزایش یافته و انسجام سیاست بلندمدت ضدچینی آمریکا نیز دچار اختلال شده است.
🔹همین امر به چین زمان و فضای لازم برای بازتنظیم موقعیت راهبردی خود داده است. با این حال، چین بایددرک روشنی از مسیر واقعی سیاست آمریکا داشته باشد: ترامپ یک استثناست و پس از خروج او، سیاست فشار فناوریمحور با حمایت قوی دوحزبی ادامه خواهد یافت. از همین رو،چین باید اقدامات متقابل هوشمندانهتری اتخاذ کند از جمله تقویت نظام کنترل صادرات منابع حیاتی مانند عناصر نادر خاکی، یافتن اهرمهای فشار جدید در حوزههای فناوری نوظهور وتسریع نوآوری بومی در فناوریهایی چون نیمهرسانا، موتورهای هواپیما و مواد پیشرفته.
🌐https://institutetehran.com/art/534
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اندیشکده تهران | Tehran Institute
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
📝احسان کیانی
🔹مکانیسم ماشه تعبیری است که برای بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران شامل قطعنامههای ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۸۸۷ (۲۰۰۹) و ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) طبق ماده ۳۷ برجام به کار برده میشود. کشورهای اروپایی تهدید کرده اند اگر تا پایان اوت توافقی صورت نگیرد این مکانیسم را به اجرا می گذراند. این اقدام، پیامدهایی بر اقتصاد، دیپلماسی و وضعیت نظامی ایران در گسترده و شدت متفاوتی دارد که به طور خلاصه به این ترتیب قابل ذکر است:
💢اقتصادی
🔸مهمترین پیامد اقتصادی بازگشت تحریمها، نظارت بر حملونقل دریایی و محدودیت در ارائه سوخت به کشتیهای ایرانی، چه از مبدأ ایران و چه به مقصد ایران است که میتواند منجر به افزایش هزینه بیمه نفتکشها و کشتیهای ایرانی یا حتی توقف بیمه از سوی بعضی شرکتهای بیمهگذار شود. علاوه بر اینکه به دلیل فضای ایجادشده علیه ایران، ممکن است ایران مجبور شود برای ترغیب خریداران، تخفیف بیشتری ارائه دهد. بنابراین این رخداد در حوزه صادرات نفت، عملاً هزینه (و نه میزان) فروش نفت ایران و همچنین درآمد حاصله از صادرات فرآوردههای نفتی و فلزات را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔸دومین تأثیر اقتصادی این اقدام، افزایش محدودیتهای بانکی است که تسویه حسابهای ارزی طرفهای خارجی، حتی بانکهای چینی با بانکهای ایرانی را دشوارتر خواهد ساخت. البته عمده این تحریمها و عدم همکاریهای بانکی اکنون از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی نیز اِعمال میشود، ولی این نگرانی وجود دارد که با بازگشت تحریمهای شورای امنیت، گستره کشورهایی که به این تحریمها میپیوندند، بیشتر شود. در واقع با اجرای ماشه ریسک همکاری با ایران از سوی دیگر کشورها افزایش یافته و شرکتها و مؤسسات مالی خصوصی نیز همکاری کمتری خواهند داشت.
💢دیپلماتیک
🔸بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت، سبب خواهد شد تا آمریکا و اسرائیل بار دیگر با فضاسازی در رسانههای جریان اصلی و عملیات روانی علیه ایران، جمهوری اسلامی را به مثابه تهدیدی برای امنیت جهانی و بازیگری غیرهمکار که ناقض قواعد بینالمللی است، معرفی کنند. گفتنی است که قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷ و ۱۹۲۹، اقدامات دیگر کشورها علیه ایران را ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد توجیه کردهاند. مادهای که طبق آن «شورای امنیت میتواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات خود، از اقدامات غیرمسلحانه، مانند قطع کامل یا جزئی روابط اقتصادی، حملونقل، ارتباطات و روابط دیپلماتیک استفاده کند». به بیان دیگر، ادراک منفی ناشی از تداوم پرونده ایران در شورای امنیت، میتواند بر نوع و نحوه همکاری برخی کشورهای ضعیفتر و قدرتهای منطقهای با ایران، تأثیری کاهنده داشته باشد. البته حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به ایران و بهویژه تأسیسات هستهای تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مانعی جدی در مسیر ایجاد این برچسب خواهد بود. علاوه بر این، مخالفت چین و روسیه با اجرای مکانیسم ماشه، میتواند از شدت این فضاسازی بکاهد.
💢نظامی
🔸مهمترین تبعات این اقدام در حوزه نظامی، احیای تحریمهای تسلیحاتی است که فروش، انتقال یا صادرات مستقیم و غیرمستقیم موشک، جنگنده، بالگرد، تانک، خودروهای زرهی و سامانههای دفاع ضدهوایی را تحت تحریم قرار خواهد داد. همچنین دریافت پشتیبانی فنی، آموزشی و مالی در حوزه نظامی و فروش تسلیحات ایرانی (مانند پهپادها) به دیگر کشورها نیز محدودیت جدی خواهد داشت. نکته مهم دیگر اینکه طبق این تحریمها، ایران نباید به ساخت موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای اقدام کند. تفسیرپذیری این گزاره میتواند محدودیتهای جدی بر واردات قطعات، مواد و فناوریهای لازم برای تولید موشکهای بالستیک بگذارد. این موضوع در شرایطی که ایران پس از حملات اخیر اسرائیل درصدد تقویت آفند موشکی و سامانههای پدافندی خود برآمده، میتواند مشکلساز باشد.
🔸به نظر میرسد به طور موازی، مذاکرات فعال ایران با پکن و مسکو از یکسو و تقویت قدرت نظامی و همچنین ایجاد بازدارندگی در «محدوده خاکستری» از طریق عملیاتهای غیررسمی، میتواند مانع اجرای برخی محدودیتها مانند بازرسی و توقیف نفتکشها و کشتیهای ایرانی از سوی دیگر کشورها شود.
🌐https://institutetehran.com/art/536
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM