بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
468 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۶۱
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
---------- ۲۱ دی ماه ۹۵

🌹تجلیل مهربانان 🌹

سال ۹۳ اوج تخریب محیط زیست و به ویژه تخریب جنگل های بلوط زاگرس بود😭

آن زمان که در #دولت_مهرزدا، جان جنگل های بلوط هکتاری گرفته می شد و قدرت های بادکنکی حواشی جغرافیای ایران نیز، خود بخشی از تیغه ی بلدوزر تخریب شده بودند، دستان مهربانی سر و روی ایده ای را پرداخت کردند که شباهت بسیاری با چالش سطل آب یخ داشت!
ایده ای که به جای مواجهه نابرابر با تخریب گران، این بار بزرگ‌منشانه بر احیاء تمرکز داشت و کم ترین نیازی به هزینه های مالی و معنوی نبود جز اراده ای پولادین برای کنار زدن حس منیت و خودخواهی!
ایده ای که از ذهن بارور دوستداران زیست محیط جوانرود شکل گرفت و در دومین قدم، به سردشت رسید تا باغبانانی از دل جنگل های بلوط، پیرایش و آرایش بیشتر آن را بر دوش گیرند و سپس بنا به وجاهت آن ایده، تا دوردست ها فریادش کنند و حق متناسبش را متحقق گردانند!

ایده #چالش_بلوط در بازه زمانی کوتاهی بعد از ورود به سردشت، به همت #چالشگران_عاشق_بلوط، بر بال رسانه سوار شد و از جغرافیای منطقه ای تا ملی و حتی بین المللی پرگشود و رسانه های مکتوب، دیجیتالی، صوتی و تصویری با لطف فضای شبکه ای از آن نگاشتند و تمجید کردند!

#چالش_بلوط، به لطف همت #دوستداران_زیست محیط و #بزرگان_رسانه، و نیز #فعالان_جنگلانه، سلولی تکثیر شد و تا جایی پیش رفت که اینک قلب هر شهروند #سرزمین_ما، با حیات #بلوط می تپد و با مماتش از نفس می افتد!


بعد از مدت ها،چهارشنبه روز مورخ ۲۱ دیماه، فرصتی دست داد تا خانواده بزرگ #چالش_جهانی_بلوط، این بار نه در فضای مجازی، بلکه در دنیای واقعی و بر خانه قلب پرمهرشان گرد هم آیند🌹
این بار #سردشت، به #جوانرود آمده بود تا رسم جوانمردی و حق کپی رایت به جای آورد!
چهارشنبه روز، سردشت با دستان پر مهر #کمپین_مهربانی_های_کوچکش، به میدان تجلیل ایده پردازان منطقه ای #چالش_بلوط، وارد شدند تا پاس دارند هوشمندی و گاه شناسی عزیزان؛
#دکتر_محی_الدین_محمدخانی
#مهندس_عطا_قادری
#امید_احمدیان
و حمایت میدانی #فرهاد_فخری #ظاهر_میراحمدی #فاضل_بهرامی
و دیگر دوستداران بلوط جوانرود را...

شکر ایزد که به یمن #بلوط و لطف #کمپین_مهربانی_های_کوچک، لختی در محضر بزرگان آن دیار، عشق به بلوط را تلمذ کردیم و سفره مهربانی گشودیم و از دل گفتیم و گل و بلبل!

برای #بلوط، سرود عشق سرودیم و بر چالش مشترک خود فخر ورزیدیم و همچنین بسترهای بیشتر برای همدلی بر فضای #تریبون_همدلی، خلق کردیم🌹

سپاس عزیز مهربانان جوانرود را و تمامی دوستداران بلوطش را...
🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تجلیل_مهربانان
#فعالان_جوانرود
#محیط_زیست
#چالش_بلوط
------------
به ما بپیوندید تا با سرسوزن عشق، در زمین نامهربان جهانشهر عصر رسانه،بذر مهربانی بکاریم👇
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۶۴
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
----- ۲۴ دی ماه ۹۵ #کرمانشاه_۴

🌹تجلیل مهربانان🌹

دو مقوله #سلامت و #محیط زیست، در جغرافیای ایران زمین همواره با چالش روبه رو بوده اند!
هرچند در دوره هایی وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست، اقداماتی داشته اند اما این اقدامات حتی دلسوزانه و علمی، با توجه به حجم محرومیت ها از یک طرف و از طرف دیگر گستردگی تخریب ها، ناکافی بوده و در هر دو حوزه مشکلات عدیده و آسیب های بسیار قابل رصد و ردگیری است!


طرح تحول سلامت و تولیت عمل های جراحی خاص، توسط شخص وزیر بهداشت#دکتر_هاشمی و نیز مشارکت جویی مدنی #خانم_ابتکار ومشاوران و همکاران واقعا" دلسوز و مهربانش،از جمله؛ #مهندس_محمد_درویش هم تا این لحظه دستاوردهای حداقلی در قبال حجم تخریب زیاده خواهان و اربابان منیت درپی داشته و این دو حوزه همچنان چالش زا می نمایانند!

شکی نیست که نسل فردا مدیون مسئولان دلسوز این مرز و بوم خواهد بود و این دلسوزان مهربان نیز در خاطرات مردم ماندگار خواهند شد اما آنچه می تواند در این وانفسای سلامت جسم و روان و نیز زیاده خواهی انسان از طبیعت، مؤثر واقع شود و در بلندمدت نتیجه دهد، جلب مشارکت مردمان محلی و بومی-آنچه اکنون مهندس درویش خوب سرنخ آن گرفته است- برای آگاه سازی و نیز مواجهه منطقی و حکیمانه با آن‌ آسیب هاست!

آنچه که خودساختگان متعهد و مسئولیت شناس و مسئولیت پذیری چون #دکتر_برهان_ولد_بیگی دنبال می کنند و بسیار هوشمندانه و مسئولانه، ادای دین می کنند در قبال نسل امروزی برای پیوند مسئولانه با نسل فردا🌹

حدود دوسال آشنایی و کسب تلمذ در مکتب نکته نگاشت های عزیزمهربان، #دکتر_ولدبیگی در حوزه سلامت و محیط زیست، کافیست تا بر اثربخشی فعالیت خودتعریف ایشان، شهادت دهم...

#دکتر_برهان_ولدبیگیِ عزیز، سوار بر موج شبکه های مجازی و با بهره گیری از تخصص پزشکی خود، مدت هاست درس آموز شهروندان شمال غرب در حوزه سلامت و محیط زیست است که اگر عکاسی های محیط نگار وی را نیز اضافه کنیم سهم متناسب ایشان در جنبشی سلامت زیست، مشهود خواهد شد🌹

تحریر این چند سطر بهانه ای است تا یادی کنم از بزرگ‌مردی از دیار #اورامانات و خدمات ارزنده اش از جمله، نکته نگاشت ها و نیز تصویرگری ها و تصویر گزینی های ارزنده اش از مناطق گردش پذیر و حیات طبیعی دامنه های زاگرس در منطقه شاهو که تجلیل واجب می گرداند....🌹

صبحگاه جمعه روز مورخ ۲۴ دیماه، علی رغم ضیق حضور در پاوه، فرصتی شکار کردیم تا در محضر دوست و یار ارزشمندم کاک #عثمان عباسی_عزیز و نیز میزبان بسیار مهربان مان #کاکابرا_رشیدی بزرگوار، به ملاقات و تجلیل آن بزرگ مهربان دکتر شرفیاب شویم.

جالب است در مسیر منتهی به منزل ایشان، وقتی از کاکابرا در مورد وجهه و خدمات دکتر سئوال کردم، ایشان بی تأنی فرمودند: " #دکتر_برهان، نمونه ای تمام عیار انسانی هستند که انسانیت درون شان شعله ور است"

و بعد اضافه کرد:
"هر چند روز یکبار آستین هایش را بالا می زند و بابای پابه سن گذاشته اش را حسابی، در حمام مهرش، شست و شو می دهد و بیشتر از آن نیز با اقوام و خویشان نیز بسیار مهربان است"!

در همان ساعات اولیه صبح روز جمعه جلوی منزل شان که به تابلوی نمایشگاه دایمی عکس در طبقه همکف مزین بود،رسیدیم!

باز از کاکابرا پرسیدم، این دیگر چیست؟
و ایشان از تصویرشکاری و تصویر نگاری دکتر در باب معرفی اورامانات گفتند و وقتی نیز در لابه لای صحبت ها،این جملات کاکابرا را مرور می کردم بر همت آن دکتر پابه سال گذاشته در عمر زیاد اما بسیار جوان و پرنشاط در سیما و همت، غبطه می خوردم🌹

نشستی یک ساعته را در محضر ایشان و دو دوست فراخوانده اش که به زعم ایشان به میمنت حضور ما دعوت شده بودند، تجربه کردیم و در این مدت کوتاه،از خرمن همت و آگاهی و نوع دوستی دکتر و دوستانش، کاک ها #انور_و_صفر_ولدبیگی، خوشه ها همت لطف و ادب و تلاش چیدیم و بر ابرام و اصرار دکتر به تداوم قدم نهادن در مسیر خدمات عام المنفعه اش وقوف بیشتری یافتیم.🌹

در خاتمه ضمن تجلیل از ایشان، بر همدلی و همراهی #فوزیه_خاتون_ عزیز، آن مهربان همسر دکتر نیز که مهربانانه با آجیل میوه خشکی محلی، و میوه و چای و نیز نکته گویی های ارزنده شان پذیرایی مان کردند و لختی از جمع مان کناره نگرفتند، درود فرستادیم و تقدیم لوح تجلیل کمپین و عکس یادگاری را ختم نشست پربار اما کوتاه مان با دکتر و دوستانش قرار دادیم...

باشد که همچنان به لطف کمپین و گزارش مهربانی های دوستان مان در کمپین، بر شناخت مهربانان سرزمین پرگهرمان وقوف بیشتری یابیم...

سپاس مهربان با اراده و همت #دکتر_برهان_ولدبیگی و نیز دوستانش #انور_و_صمد_ولدبیگی و نیز میزبان مان #مهربان_کاکابرا_ و همراهی کاک #عثمان_عباسی_ عزیز همیشه همراه را...
🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#تجلیل_مهربانان
#دکتر
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Photo
‍ ‍ 🗝کمپین مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ۲۷۳ 🔏 🔓

#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش ۱۵ #آبان_۹۶

🌷بذر صلح و مهربانی🌷

گوشی موبایلم زنگ خورد و آن طرف عزیز مهربانی که آغاز آشنایی مان در گروه خودبنیاد #الفبای_شهروندی، استارت خورد، از دعوت به یک سمینار بین المللی خبردادند و متعاقب آن، دعوت نامه کتبی و رسمی واصل گردید!
زمان برگزاری تلاقی داشت با وعده های قبلی ام!
اما عنوان سمینار و سطح برگزاری و دامنه شمول جغرافیایی آن وسوسه انگیز بود و می بایست کاری می کردم!
چند روزی ساعات کار روزانه ام را به توان رساندم و تلاش کردم قبل از موعود، وعده های قبلی را متحقق گردانم و تا چنین کردم بی فاصله به موعد سمینار رسیدم!
عزم جزم کردم و ذهن را به مدد گرفتم تا شاید ایده ای حاصل آید و مشارکتم فعالانه باشد و نه منفعلانه!.
در عنوان سمینار ۳ مؤلفه ی مهم #صلح، #محیط_زیست و #زنان، وجود داشت و می بایست #برنامه_حضور نیز حول آن سه طراحی شود که شکر خدا خوب از آب درآمد ولی بسیاری از مهربانان را کار آمد😃

متنی تهیه شد و #مسعود، طراحی و تکثیرکرد!
#شاخه_وان، دنبال #بلوط_سبز رفت و خوب و به هنگام رفت!
#محمد، حمل و رساندن آن را تا پای اتوبوس بر عهده گرفت!
#راننده_اتوبوس، با عنایت تحویل گرفت و با لطف تحویل داد!
#متین و #فاروق، میخ و میخکوب فراهم کردند و اوراق چاپی و تاکسی!
#عظیم و #زکریا، از قدم اول تا آخر تهران بودند و همدل شدند و خوب شدند!
#شب_بو، آنی کرد که انتظار داشتم و باید می کرد!
#عثمان آمد ولی با خواب و درخواب آمد اما آنگاه که آمد، به کارآمد!

#نازلی و #نیکا، ناخوانده در هموارکردن راه ما، خوش درخشیدند و
#دکتر_عراقیچی نیز با اشاره به #فاجعه_سردشت،در لابه لای سخنرانی اش، #برگی_در_ذهن حضار رقم زد...

همه اینها دست به دست هم داد تا یک هزار عدد #بذر_بلوط، در #مقواهای_کاغذی، کارگذاری شود، برچسب مناسبت خورد و به #نماد_صلح و مهربانی، از جانب #کاروان_سردشت، تقدیم حضار گردد...

همان نیز بود که در #سمینار_بین_المللی نقش زنان در مخاصمات، برقراری صلح و حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، برندی آفرید برای تغییر رویکردهای سخنران گفته و پانل طرح شده و آن به #اقدام_رساندن توصیه ها در سه محور سمینار بود که با #ایده_نقش_آفرینی، تا جایی مثبت نشان داد که بخش اعظم دریافت کنندگان و از جمله #خانم_ابتکار را به تمجید اقدام واداشت..‌.
باشد که مهربانان همواره همت کنند، #صلح از درون و باخود شروع کنند و طبیعت و زیست محیط را در راستای نقش آفرینی های #صلح_محور، بیش از پیش پاس دارند...
سپاس سخنرانان و مشارکت کنندگان سمینار که با اقبال بسیار #پکیج_صلح_و_مهربانی #سردشت، پذیرفتند و متعهدانه در #کاشت_بذر_مهربانی همت خواهند گمارد🌷 و نیز نهایت تجلیل همراهان همدل و مهربانان همراهی را که لحظه ای و ذره ای از خدمت عملی به اجرای ایده، کنار نرفتند و کم نگذاشتند و خروار خروار مهربانی در لباس سبز و به کام #نهال_صلح_سردشت، توزیع کردند، به ویژه #عظیم_و_زکریا، که صبورانه، متعهدانه و عالمانه، هرآنچه نیاز بود در طبق اخلاص گذاشتند.🌷👏🌷
🌷🌷🌷
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#سمینار_صلح_و_محیط_زیست
#بذر_مهربانی
#نهال_صلح
#سردشت

گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw

کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)
@kindness_challenge
امروز در اختتامیه همایش #سواد_رسانه_ای_و_اطلاعاتی با محوریت خانواده که مصادف شده بود با سالگرد #زلزله_کرمانشاه، بنا داشتم طبق هماهنگی قبلی با دبیرکل همایش،به نمایندگی از انجمن، یادی داشته باشم از آن حادثه و #زلزله_مهربانی همنوعان و نیز تلنگری بزنم به رسالت کارگروه تحت امرم در انجمن سواد رسانه ای و اطلاعاتی(رسانه و مسئولیت اجتماعی).. ولی متأسفانه، مشغولیت در فاز اجرایی و تراکم برنامه ها به #آلزایمر_جبری، گرفتارمان کرد اما به رسم ادب به پیشگاه #زلزله_زدگان و آسیب دیدگان عزیز و همه امدادگران خالص و ناب آن روزهای سخت، مُخلَصِ آنچه قصد ذکرش بر تریبون داشتم، تقدیم می دارم:
در فضایی خواستیم از سواد رسانه ای و اطلاعاتی برای خانواده ها، سخن برانیم که متأسفانه، خانواده های بسیاری در این گهرسرزمین از تامین اولین نیازهای خود، معذور و سردرگریبان مانده اند ولی باز دلخوش به آنیم که حوادثی چون زلزله، یادآورمان می شوند که مردمانی بسیار مهربان داریم و در فضای شبکه ای که اصل بر تبادل و مبادله و آن هم در کسری از ثانیه است، در قبال #سواد_رسانه_ای که از #مک_لوهان و غربی ها، مثبت و ایجابی گرفته ایم صنعتی کارآمدتر و بهره ورتر چون #همدلی در این گهرسرزمین داریم که اگر اراده کنیم و بخواهیم و بزرگان مملکت نیز مجال دهند،بُرد-بُرد مبادله می کنیم!
صنعتی که یادآورمان می شود که #رسانه_ها از هر نوع شان و سیاستگزاران و متولیان آنها نیز چون #شرکت ها در بحث
CSR
ملتزم و متعهدند تا به #مسئولیت_اجتماعی خود در قبال #جامعه و #محیط_زیست عمل کنند و صدالبته به میزان ارتقاء سوادرسانه ای خانواده ها، محتاج و نیازمند #سواد_مسئولیت_اجتماعی هستیم و اگر #شهروندان و #رسانه_ها و #رسانه_ای_ها همت کنند چون روزهای سخت زلزله،جنگ وسایر حوادث طبیعی و غیرطبیعی، همیشه و همواره در کاربرد #سواد_همدلی، کوشا باشند آن وقت است که #خانواده_ها، مسیر#خودشکوفایی_فارغ_التحصیلان را هموار خواهند کرد و #صنعت_همدلی، ضمن تأمین داخل، برای #صادرات نیز فرآورده خواهد داشت و تنها در آن ساحت مقدس است که #زلزله و سایر حوادث طبیعی و غیر طبیعی حتی تهاجم میدانی، فضایی،فرهنگی و تحریم نیز کارکرد خود را از دست خواهد داد و چون هریک به فکر سایر اعضای دیگران خواهیم بود، هر عضوی که در هر شرایطی از جمله، زلزله یا فضای سایبری نیز به درد آید، با #درمان_همدلی، تیمارگری خواهد شد و اصلا" در شرایط #ارتقاء_سواد_همدلی در جهان هیچ تقابلی نخواهد بود
پس بیایید امروز #همدلی را #سواد دانیم و خانواده های زلزله زده و آسیب دیده جای جای کشورمان را بدین نحو واکسینه کنیم.

رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
دبیرکارگروه سواد رسانه ای و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران

@MLiteracy
@sopskf

https://www.instagram.com/p/BqGEC3pFx6k/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=ek04qluq1146
یادی ایامی که گذشت به مهر

تابستان سال ۱۳۷۰ با جمعی از هم دوره ای هایم، برای یک اردوی فرهنگی-ورزشی عازم تهران شدیم!

برای یک نوجوان روستایی شهری شده مرزنشین، آن هم بیست و هفت سال و اندی قبل، رفتن به تهران آرزویی بزرگ بود و صدالبته تصویرسازی هایی که قبل از سفر در ذهن خود می پروردم، آن را شهر رؤيايي می دیدم ولی اولین قدم هایی که در خیابان های شمال شهر، برداشتم، این تصویر را درهم ریخت چه اینکه می دیدم چون شهر خودم، آشغال ها در کف خیابان های منتهی به تجریش، با نسیم حاصل از حرکت ماشین ها، شرق و غرب می کردند!
و جالب است بدانید که اولین تصویری که در بازگشت برای برادرنرفته ام به تهران بازگو کردم همان " مشاهده آشغال در کف خیابان" بود!
اگر این روایت را پیوندی بزنم به خاطره ای از یکی دوستان روستایی ام که بعدها مقامی هم در سطح میانی آموزش و پرورش گرفت، شاید مفهوم بهتر منتقل شود.
نقل می کرد:"معلم که داشتیم با خود همیشه در این فکر بودم که چه خوش اقبال است آن که معلم می شود چون حتی ابتدایی ترین تفاوتش با مردم عادی را این می دیدم که او هیچگاه نیاز به دستشویی رفتن پیدا نمی کند😃"
هرچند که تا پریروزهای دور، این یک امتیاز می نمود و نشان تقدس بخشی دانش آموزان به معلمان بود ولی امروز به گمانم این تصویر فروریخته باشد چه اینکه دست شویی نرفتن شان، به دلیل خالی بودن جیب ها و سفره هاست و نه تقدس شخصیتی😭اما باری به هرجهت این تصویر سازی های کودکی وی از معلم بود و ارزنده و قابل تأمل!
شاید باورتان نشود ولی من نیز چنین تصویری از #تهران و پایتخت داشتم و هرچند بازدید از کاخ های نیاوران و سعدآباد این تصویر را تقویت می کرد اما کف خیابان های بیرونی کاخ ها،خللی جدی در تصویرسازی هایم ایجاد کرد همچنان که برای آن دوستم "معلم شدن" خودش چنین کرد!
این همه را بگفتم تا به سه نکته برسم؛

یک: تفاوت تصویرسازی های ذهنی و واقعیت های بیرونی هم نسلی های من که کم تر توفیق توافق یافتند

دو: تأکید و تمرکز حدود سه دهه قبل اینجانب روی #محیط_زیست و ارتباط معنایی تصویرسازی اولیه و فروریزی آن بر مبنای یک مؤلفه محیط زیستی

ج: دقت در تصویر فوق و تمرکز بر تصویر اینجانب(ایستاده سوم نفر از راست) نشان می دهد که آن دوران نیز نشانه هایی از #صلح_و_مهربانی با خود داشته ام( گل سرخ) و این نیز افتخاری والا برای این سفیر کوچک صلح و مهربانی امروز است.

به یقین کسب جایزه سال #صلح_و_محیط_زیست دکتر تقی ابتکار درسال جاری، تداوم همان ذهن زیست محور و روح صلح گستر دیروزی بوده که افتخار امروزم است ومدیون #مهربان_مادر فرشته وشم🌷



🌷🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی
#تصویرسازی_های_نوجوانی
#تهران
#تقدس_رؤيا
#محیط_زیست
#صلح
#نقش_الگویی
@sopskf
-----
*سپاس از مربی همراه آن روزها جناب حاج عثمان رشیدی عزیز
**شرح تصویر:
[ایستاده از راست:
فاروق مکری، کاوه حیاک، رئوف آذری، حسین خضری، امید نقیب،فرزین مولانی

نشسته از راست:
سیاوش خضری، علی قاضی، عبدالله عدالت، عثمان رشیدی(مربی همراه)

اردوی فرهنگی-ورزشی تابستان سال ۱۳۷۰ -تهران]
-----
https://www.instagram.com/p/BvLnMS0F1eW/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=12o2lo91jzus7
قربانیان ستاد احیاء
و
زیاده خواهی های هیأت امحاء!

اوایل دهه هشتاد بود که احداث ده ها سد، هزاران حلقه چاه عمیق غیرمجاز، اجرایی شدن پروژه ی میانگذر و البته تکثیر قارچی باغات سیب و انگور و گیلاس و... حول دریاچه در کنار بارش های نامنظم و کاهش سطح نزولات آسمانی، هشدار کارشناسان محیط زیست را در پی داشت و همان شد که چندسال بعد، ستاد احیاء با نیت خیر بازگردندان حیات به یغما رفته ی دریاچه، شکل گرفت و خیزشی به قصد احیاء جان گرفت..

در این میان اما، چندی صاحب تجربه، ذیفن و کارکشته، باانحراف از هدف اصلی و سوق دادن ستاد در باتلاق فن بودجه ستانی ، عملاً احیاء جیب هیأتی را بر کیفیت احیاء دریاچه ملی، تفوق بخشیدند و همان آغازین توجیه و تقلا، سبب ساز چرخشی اساسی شد که متأسفانه ماحصلش آنی شد که امروز هست و همه شاهدیم!

ترسالی ها نیز به مدد آمد و توجیه لازم برای بازی با تراز و اعداد و ارقام میسور گرداند و صدالبته شعار محیط زیستی دولت محیط نیستی هم قوز بالا قوز شد تا بودجه ستانان و بودجه ریزان، هم کاسه شوند و کیسه ها به نفع كيسه دوزها، سركيسه شوند!

شوي هاي رسانه اي يكي از ابزار توجيه هيأت چندنفره شد و هر ازگاهی با هشدارها و بالاکشیدن بادبان ها، طوفان های نمکی را بهانه کردند تا با فن هژمونی مطالبه گری زرد، بودجه ریزان مخالف تزریق را در مقابل مردم قرار داده و‌ به زانو درآورند!

در این بین، ابزار قدرت و تحریک تعصبات کور نیز، اهرم هایی شد تا احساسات را به مدد خواست و اغراض خود بشورانند و همان نیز یار شد تا میلیاردها، بودجه به سمت کوچه هیأت سرازیر شود و روغن آش نپخته، استخر شنای بودجه ستانان گردد!

اینک بعد از یک دهه، آثار شوم اقدامات نسجیده ی دولت نهم و دهم با شوی های رسانه ای ستاد احیاء، تنها دستاوردی که برای احیاء داشته، امید به حقابه ی ده ها سداحداثی توسط اعوان ستاد و نیز هدایت آب در کانال و‌تونل های انحرافی است که نتیجه آن متعاقب اقدامات نابخردانه گذشته، تلنبار شدن بیخردی ها و ندانم کاری ها و اثرنابخشودنی آن، در نابودی طبیعت مبدأ انتقال آب و‌حوضه آبریز آنهاست به نحوی که هزاران میلیارد سرمایه گذاری در سد ملی سردشت و نیروگاه برقابی و نیز سیستم آبیاری تحت فشار زمین های اطراف، در کنار ده ها سرمایه نمادین،انسانی و مادی دگر مورد تهدید جدی قرار گرفته و علی رغم آن، تنش های قومی و‌محلی نیز بر سرآب، حتمی می نمایاد🙏

از فحوای اتفاقات روز، چنین پیداست که مرگ دو خبرنگار ایسنا و ایرنا در مسیر تهیه گزارش از توفیقات ادعایی ستاد احیاء و آسیب دیدگی بسیار دگر، نه اولین و نه آخرین قربانی ستاد احیاء خواهد بود و بلکه هیأت امحا با توری که پهن کرده اند، سوای از موارد مشهود روز، ده ها و صدها قربانی دگر را نیز روی دست ملت و دولت خواهد گذاشت و فقط کافیست منتظر بمانیم تا صدای اره ای که قفل امنیت را در این سرای بُرش زده است، فردا روزها به گوش برسد و شنیده شود..

آن روز برای آنانی که توان شنیدن دارند،شروع شده ولی افسوس که هیچگاه مجال بازگشت به گذشته وجبران هزینه های تحمیلی گزافی که هیأت امحاء بر روح خسته ی این مملکت و‌سرزمین تحمیل کردند، نیست و نخواهد بود..

کاش می بودیم و قضاوت نسل فردا را در مورد اقدامات هیأت امحاء و عادت مألوف سکوت مدعیان را می دیدیم، بلکه در سایر موارد مشابه، عبرتی می گرفتیم و چنین نمی بودیم که بودیم و اجازه نمی دادیم چنین کنند که کردند!

#محیط_زیست_ایران
#دریاچه_ارومیه
#ستاد_احیاء
#شوی_رسانه_ای
#امحاء_سرمایه_ها
#اتوبوس_مرگ
#خبرنگاران_محیط_زیست

@balvezani_jinga
---
https://www.instagram.com/p/CQgOT23rjWz/?utm_medium=copy_link
امان از بدبختی!

وقتی آبی بی‌جهت هدر می‌رود، هر شهروندی بنا به سطح توجه و حساسیت خود به این موضوع واکنش نشان می‌دهد. حساست من نسبت به هدر رفتن آب، تا حد مشاهدۀ کتک خوردن طفلی بیگناه توسط والدینی بی‌رحم است. طاقتم واقعاً طاق می‌شود!
این میزان حساسیت در زندان گاهی کار دستم می‌داد. در انفرادی‌های بند 240 زندان اوین، هفته‌ای یک‌بار حق استحمام داشتیم، اما آب همیشه گرم نبود و حمام گرفتن عقب می‌افتاد. نگهبان بی‌آزاری که از این وضع ناراحت می‌شد، گاهی مرا برای دوش گرفتن به سرویس‌های بخش انتهایی بند هدایت می‌کرد، اما چون اثری از آب گرم در آن روز پیدا نمی‌شد، او توصیه می‌کرد که شیر آب را باز بگذارم تا بلکه به تدریج گرم شود!
هیچوقت این توصیه را نپذیرفتم و او از این رفتارم حیرت‌زده می‌شد! از نظر او باز گذاشتن شیر آب به مدت ربع ساعت برای گرم شدن تدریجی آن، کاملاً عادی بود بخصوص اینکه آب زندان اوین از چاه تأمین می‌شد. به او توضیح دادم که آب چاه با آب شبکه ارزش یکسانی دارند و به هیچ وجه نباید بی‌دلیل به فاضلاب تبدیل‌شان کرد. با نگاهی شبیه نگاهِ زیرک اندر هالو، تبسمی به لب می‌آورد و مرا به سلولم برمی‌گرداند.
در زندان رجایی‌شهر اما این مشکل را با برخی همبندی‌ها داشتم. بی‌تفاوتی برخی از آنها نسبت به هدر رفت آب، برایم غیر قابل تحمل بود. یک زندانی برای شستن پتویش آن را زیر دوش حمام می‌گذاشت و مقداری پودر لباس‌شویی هم روی آن می‌ریخت و آنگاه شیر دوش را تا انتها باز می‌کرد تا به خودی خود مثلاً در طول 24 ساعت ریزش آب، تمیز شود! آن دیگری، شیر آب را با تمام فشارش باز می‌گذاشت و مشغول مسواک زدن دندان‌های خود می‌شد بدون آنکه یک لحظه زحمت پیچاندن شیر را به خود دهد. در چنین مواقعی من معمولاً به زندانی نزدیک می‌شدم و به گونه‌ای که به او برنخورد، شیر را می‌بستم و به شوخی می‌گفتم؛ پیچاندن این شیر هیچ زحمت و هزینه‌ای ندارد!
برخی هواداران سازمان مجاهدین خلق این رفتارم را تمسخر می‌کردند. یکی از آنها گفت: فلانی جای تضاد اصلی و فرعی را اشتباه گرفته است! منظورش این بود که مسئلۀ اصلی نظام سیاسی است، اما من به مسئله‌ای فرعی مثل چگونگی مصرف آب توجه نشان می‌دهم.
آب زندان رجایی‌شهر نیز از چشمه‌ای در بالادست تأمین می‌شد و از نظر برخی زندانیان آب چشمه برای هدر رفتن و تبدیل به فاضلاب شدن هیچ مشکلی نداشت!
به آنها چندین بار مشکل آب و بخصوص چشم‌انداز بحرانی آن را در آینده توضیح دادم اما هواداران سازمان کمترین التفاوتی به این نوع بحث‌ها نشان نمی‌دادند. از نظر آنها اگر رژیم ساقط می‌شد، همۀ این مشکلات به راحتی برطرف می‌شد. یک روز به یکی از آنها گفتم؛ آیا فکر می‌کند اگر رژیم ساقط شود و خودِ آنها به حکومت برسند، مثلاً بارش باران و برف چند برابر می‌شود و ایران از منطقه‌ای عمدتاً گرم و خشک و کم بارش به ناحیه‌ای پر برف و باران و سبز و خرم، تغییر ماهیت می‌دهد؟
این نوع حرف‌ها اما برای آنان جا به جا کردن تضاد اصلی با فرعی بود و گوش شنوایی برای آن وجود نداشت.
متأسفانه همان منطقِ تضاد اصلی و فرعی ناخواسته به تمام ایرانیان ناراضی سرایت کرده است. در این شرایط بحرانیِ آب و برق که بدون تردید ناکارآمدی و سیاست ‌ای نادرست حکومت، عامل مهم آن است، حتی یک کلمه نمی‌توان از مصرف بی‌رویۀ برخی از هموطنان انتقاد و آنها را به صرفه‌جویی توصیه کرد. اغلب چنین توصیه‌ای را به طرفداری از نظام حاکم نسبت می‌دهند.
چوپانی در جنگل‌های شمال، با داسی بزرگ، شاخه‌های درختان جنگلی را قطع می‌کرد و جلو گوسفندانش می‌ریخت. وقتی به او گفته شد هر یک از این درختانی که می‌بُرد به اندازۀ تمام گلۀ او ارزش حیاتی برای کشور دارد، خشمگین شد و گفت؛ امسال علف کم است و می‌گی من چه کنم؟ بعد گفت؛ به جای آنکه یقۀ بالایی‌ها را بگیرید به من گیر می‌دهید؟
گویا چند سال پیش، دولت به دامداران مناطق جنگل‌نشین وامی داده تا گوسفندان خود را از جنگل خارج کرده و به دشت‌های اطراف منتقل کنند. برخی دامداران پس از گرفتن وام و مصرف آن، دوباره دام‌ها را راهی جنگل کرده‌اند. اگر کسی متعرض آنها شود، حرف‌شان این است که زورت به ما رسیده؟ چرا یقۀ بالایی‌ها را نمی‌گیری؟
خلاصه بالا و پایین در تقسیم کاری ویرانگر، دست به دست هم داده‌اند تا اثری از منابع حیاتی این کشور باقی نماند. اگر به بالایی‌ها انتقاد کنی، با محرومیت و زندان روبرو می‌شوی و اگر به پایینی‌ها توصیه‌ای کنی به همدستی با بالایی‌ها متهم می‌شوی! امان از بدبختی!
#احمد_زیدآبادی
#محیط_زیست
#زندان_رجایی_شهر
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii