#گزارش مهربانان از مهربانی ها
#مسعود رحمانی(نمونه 1)
از گروه کوهنوردی ریناس سردشت
-------نگارش#۲۰اردیبهشت
#مهربانی مهمان نوازانه از جنس طلا
دم غروب بود که به شهرستان پاوه رسیدیم در یکی از مغازه ها توقف و جهت پرس و جو و بیتوته نمودن شب از شهروندی سوال و 5 دقیقه ای از محضرشان تلمذ نمودم.
عزممان را بر ماندن پارک طرح کردیم ولی در پاسخ گفتند که مگر خانه ما اجاقش روشن نیست!
بعد از اصرار زیاد قناعت نمود که ما در داخل یکی از پارک ها چادر بزنیم! نظر بر این شد که شب را در پارک سپری کنیم ماشینها را متوقف و راهی داخل شهر جهت صرف شام و نماز شدیم در برگشت که آمدیم با باران شدید و هوایی کاملاً طوفانی مواجه شدیم.
درپارک حتی یک نفر هم دیده نمی شد! و روشنایی اش نیز رخت بربسته بود. با دوستان مراوده نمودیم که به مسجد یا یکی از پارک های دیگر که به بلوار مشهور بود برویم که گویا آلاچیق دارد و شب از خیس شدن در امان می ماندیم!
رسیدم به بلوار و سرکی به آلاچیق ها و سرویس های بهداشتی کشیدیم و وضعیت را بررسی نمودیم که توافق جمعی مبنی بر بیتوته حاصل شد!
مشغول چادرزنی بودیم که همان مردی که غروب ادرس پارک از وی پرسیده بودیم کنارمان سبز شد!
با دو نفر از دوستانش قریب به یک ساعت در داخل شهر به جست و جوی ما مشغول شده بودند!
جلو امد و گفتند: جایی خوب برای چادرزنی تان یافته ام و ما را دنبال خود کشاند تا وارد خانه اش کرد!
مقاومت ما چاره ساز نبود!
اشاره کردند که جهت راحتی و پرهیز از تعارف و مقاومت ما،همسرشان را به منزل یکی از دوستان انتقال داده و منزل شان مجردی است.
تسلیم شدیم و شب را در منزل ایشان بیتوته کردیم و صبح بعد از صرف صبحانه از محضرشان خداحافظی غریبانه ای کردیم و راهی جوانرود شدیم.
این بزرگ مرد پاوه ای کسی نبود جز کاک سعید سجادی(از برادران مکتب قرآن کردستان) که همراه دوستانش کاک کبیر و کاک محمد رسول شب سخت و طوفانی پاوه و ماندن در چادر و پارک سرد و بارانی را برای ما به هتلی رایگان تبدیل نمود.
هزاران درودشان باد که سخاوتمندی و مهمان نوازی شان را در حد اعلاء، ارزانی مان داشتند💐💐💐👏👏🌹
---'---
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
#مسعود رحمانی(نمونه 1)
از گروه کوهنوردی ریناس سردشت
-------نگارش#۲۰اردیبهشت
#مهربانی مهمان نوازانه از جنس طلا
دم غروب بود که به شهرستان پاوه رسیدیم در یکی از مغازه ها توقف و جهت پرس و جو و بیتوته نمودن شب از شهروندی سوال و 5 دقیقه ای از محضرشان تلمذ نمودم.
عزممان را بر ماندن پارک طرح کردیم ولی در پاسخ گفتند که مگر خانه ما اجاقش روشن نیست!
بعد از اصرار زیاد قناعت نمود که ما در داخل یکی از پارک ها چادر بزنیم! نظر بر این شد که شب را در پارک سپری کنیم ماشینها را متوقف و راهی داخل شهر جهت صرف شام و نماز شدیم در برگشت که آمدیم با باران شدید و هوایی کاملاً طوفانی مواجه شدیم.
درپارک حتی یک نفر هم دیده نمی شد! و روشنایی اش نیز رخت بربسته بود. با دوستان مراوده نمودیم که به مسجد یا یکی از پارک های دیگر که به بلوار مشهور بود برویم که گویا آلاچیق دارد و شب از خیس شدن در امان می ماندیم!
رسیدم به بلوار و سرکی به آلاچیق ها و سرویس های بهداشتی کشیدیم و وضعیت را بررسی نمودیم که توافق جمعی مبنی بر بیتوته حاصل شد!
مشغول چادرزنی بودیم که همان مردی که غروب ادرس پارک از وی پرسیده بودیم کنارمان سبز شد!
با دو نفر از دوستانش قریب به یک ساعت در داخل شهر به جست و جوی ما مشغول شده بودند!
جلو امد و گفتند: جایی خوب برای چادرزنی تان یافته ام و ما را دنبال خود کشاند تا وارد خانه اش کرد!
مقاومت ما چاره ساز نبود!
اشاره کردند که جهت راحتی و پرهیز از تعارف و مقاومت ما،همسرشان را به منزل یکی از دوستان انتقال داده و منزل شان مجردی است.
تسلیم شدیم و شب را در منزل ایشان بیتوته کردیم و صبح بعد از صرف صبحانه از محضرشان خداحافظی غریبانه ای کردیم و راهی جوانرود شدیم.
این بزرگ مرد پاوه ای کسی نبود جز کاک سعید سجادی(از برادران مکتب قرآن کردستان) که همراه دوستانش کاک کبیر و کاک محمد رسول شب سخت و طوفانی پاوه و ماندن در چادر و پارک سرد و بارانی را برای ما به هتلی رایگان تبدیل نمود.
هزاران درودشان باد که سخاوتمندی و مهمان نوازی شان را در حد اعلاء، ارزانی مان داشتند💐💐💐👏👏🌹
---'---
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: دوم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: مسرور صالحی
@Salehi_M71
------
داروی مهرنشان
چند هفته پیش برای پیشبرد اهداف گروه زیست محیطیمان(آیندگان را می بینیم) به داروخانه ای در پاوه برای تهیه دستکش و ماسک مراجعه کردم...
در بدو ورود فروشنده رو دیدم که رو به پیرمرد کرد و گفت دایی جان داخل کارتت پولی نیست...😔😔😔
حواسم رو به پیرمرد جمع شد، عصای دست و پشت خمیده اش نشان از رنج دوران می داد، میخواستم به فروشنده اشاره ای بکنم که مبلغ را پرداخت میکنم، دارو را بهشان بدهید، اما جوانی از روی صندلی بلند شد گفت چقدر میشه، من پرداخت میکنم؛ فروشنده در جواب گفت سی هزار تومان، صحنه ای دلخراش تری را مشاهده کردم، جوان سرد شد و عقب کشید، انگار نام سی هزار تومان بی حس کننده ای برایش بود...با خود گفتم انگار نوبت من است، در این توهم بودم که فروشنده دوباره گفت: دایی جان این خانم جوان زحمتش را کشید، ولی بخاطر این که پسرجوان هم اقدام کرده بود، بیست هزار تومانش را از حساب خانم و ده تومانش را هم به حساب آقای جوان میگذارم...
از این مهربانی سودی عایدم نشد، اما آنچنان اثر عمیقی داشت که بعد از چند هفته با مرور خاطره اش خرسند می شوم...
👏😄🌸💐
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#مسرور_صالحی
#داروی_مهرنشان
#پاوه
@Sopskf
-------------
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: دوم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: مسرور صالحی
@Salehi_M71
------
داروی مهرنشان
چند هفته پیش برای پیشبرد اهداف گروه زیست محیطیمان(آیندگان را می بینیم) به داروخانه ای در پاوه برای تهیه دستکش و ماسک مراجعه کردم...
در بدو ورود فروشنده رو دیدم که رو به پیرمرد کرد و گفت دایی جان داخل کارتت پولی نیست...😔😔😔
حواسم رو به پیرمرد جمع شد، عصای دست و پشت خمیده اش نشان از رنج دوران می داد، میخواستم به فروشنده اشاره ای بکنم که مبلغ را پرداخت میکنم، دارو را بهشان بدهید، اما جوانی از روی صندلی بلند شد گفت چقدر میشه، من پرداخت میکنم؛ فروشنده در جواب گفت سی هزار تومان، صحنه ای دلخراش تری را مشاهده کردم، جوان سرد شد و عقب کشید، انگار نام سی هزار تومان بی حس کننده ای برایش بود...با خود گفتم انگار نوبت من است، در این توهم بودم که فروشنده دوباره گفت: دایی جان این خانم جوان زحمتش را کشید، ولی بخاطر این که پسرجوان هم اقدام کرده بود، بیست هزار تومانش را از حساب خانم و ده تومانش را هم به حساب آقای جوان میگذارم...
از این مهربانی سودی عایدم نشد، اما آنچنان اثر عمیقی داشت که بعد از چند هفته با مرور خاطره اش خرسند می شوم...
👏😄🌸💐
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#مسرور_صالحی
#داروی_مهرنشان
#پاوه
@Sopskf
-------------
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: سوم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: حسن فرامرزی
@hasanf1972
------
پیامک مهربان شکار
بعد از ظهر روز اول مهر این پیامک از طرف دوست قدیمی که قبلا وضع مالیش بد نبود به دستم رسید ((سلام کاکه دارم یک وام میگیرم همه کارها راانجام دادم ضمانت هم بردم فقط مانده واریزش کنند کاکه برای دوتا دخترم که یکی کلاس دهم میره یکی هم کلاس ششم وسایل مدرسه نخریده ام منت سرم میذاری تاوام وبرام واریز میکننددویست هزار به صورت امانت برام واریزکنیدبرای بچه ها وسایل مدرسه میخرم باسپاس))
من هم بلافاصله شماره کارتشو خواستم ومبلغ درخواستی را از طریق گوشی برایش انتقال دادم .
در آن موقع پیش یکی از دوستان بازاری بودم موضوع را بدون ذکر نام براش توضیح دادم و گفتم امروزه بدلیل رکود اقتصادی خیلی از مردم مشکل دارند ، با کمی تامل دوست مهربان دست تو جیبش برد و دویست هزار تومان درآورد و گفت : این سود امروز من از یک معامله است برای آن دوست بفرست .
مهربانی دنیای ما را زیباتر می کند 💐
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#حسن_فرامرزی
#پیامک_مهربان_شکار
#پیرانشهر
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: سوم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: حسن فرامرزی
@hasanf1972
------
پیامک مهربان شکار
بعد از ظهر روز اول مهر این پیامک از طرف دوست قدیمی که قبلا وضع مالیش بد نبود به دستم رسید ((سلام کاکه دارم یک وام میگیرم همه کارها راانجام دادم ضمانت هم بردم فقط مانده واریزش کنند کاکه برای دوتا دخترم که یکی کلاس دهم میره یکی هم کلاس ششم وسایل مدرسه نخریده ام منت سرم میذاری تاوام وبرام واریز میکننددویست هزار به صورت امانت برام واریزکنیدبرای بچه ها وسایل مدرسه میخرم باسپاس))
من هم بلافاصله شماره کارتشو خواستم ومبلغ درخواستی را از طریق گوشی برایش انتقال دادم .
در آن موقع پیش یکی از دوستان بازاری بودم موضوع را بدون ذکر نام براش توضیح دادم و گفتم امروزه بدلیل رکود اقتصادی خیلی از مردم مشکل دارند ، با کمی تامل دوست مهربان دست تو جیبش برد و دویست هزار تومان درآورد و گفت : این سود امروز من از یک معامله است برای آن دوست بفرست .
مهربانی دنیای ما را زیباتر می کند 💐
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#حسن_فرامرزی
#پیامک_مهربان_شکار
#پیرانشهر
@Sopskf
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: چهارم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: مهربانو بصیره حکمتی
@Hekmatibasireh65
-------
🌷آدرس دهی مهربانان❤
خدا رو شکر با وجود همه ی گرفتاری های اقتصادی و مشغولیت های ذهنی هنوز مهربانی رو به زیبایی می توان یافت من امروز برای یک سری کارهای اداری راهی کرمانشاه شدم چون که کارهام پراکنده در نقاط مختلف شهر بود خیلی نیازمند راهنمایی و سوال پرسیدن برای آدرس از مردم مهربون می شدم و واقعا همه شون با نهایت مهربونی راهنمایی می کردن تا جایی که یه راننده تاکسی گفت که سوار شو برسونمت سر مسیری که میخوای و با وجود اصرار من حاضر به دریافت کرایه ای نشد . واقعا انرژی میگیری با این مهربونی های شاید اندک😍😍😍
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#بصیره_حکمتی
#آدرس_دهی_مهربانان
#کرمانشاه
#پاوه
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: چهارم مهرماه ۹۷
ارسال کننده: مهربانو بصیره حکمتی
@Hekmatibasireh65
-------
🌷آدرس دهی مهربانان❤
خدا رو شکر با وجود همه ی گرفتاری های اقتصادی و مشغولیت های ذهنی هنوز مهربانی رو به زیبایی می توان یافت من امروز برای یک سری کارهای اداری راهی کرمانشاه شدم چون که کارهام پراکنده در نقاط مختلف شهر بود خیلی نیازمند راهنمایی و سوال پرسیدن برای آدرس از مردم مهربون می شدم و واقعا همه شون با نهایت مهربونی راهنمایی می کردن تا جایی که یه راننده تاکسی گفت که سوار شو برسونمت سر مسیری که میخوای و با وجود اصرار من حاضر به دریافت کرایه ای نشد . واقعا انرژی میگیری با این مهربونی های شاید اندک😍😍😍
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانی
#بصیره_حکمتی
#آدرس_دهی_مهربانان
#کرمانشاه
#پاوه
@Sopskf