مهربانی تان را سپاس مهربان آراسته ی عزیز🌹

مهربانان سلام تان باد
چند روزی بود به علت فوت یکی از اعضای فامیل،سیل مهربانی های دوستان آشنا و ناآشنا از همشهریان و شهرهای دور و نزدیک به راه افتاده بود...بودند عزیزانی که مسافت بیش از یک هزار کیلومتری را طی کرده بودند و بزرگوارانی که ازخطوط مرزی رسمی و غیر رسمی عبور کرده بودند!
چه بسیار مهربانانی که در این سردی محبت،اقیانوس لطف و مهرشان را لبالب در طبق اخلاص نهاده بودند و چندشبانه روز بقا در دیار غربت را تحمل نموده و تنهای مان نگذاشتند...
شایستگانی فراوان،ساعت ها سرپا وایستادند تا مهمانان را هم صدا با ما خیرمقدم گفته باشند و حضورشان را ارج نهاده باشند...
بودند،بسیاری که دراین چند روز آبدارخانه،آشپزخانه و حتی کفش کن ها را ترک نکردند تا خلأ هاي مهمانپذیری مان،را با لطف بی مثال شان مهراندود کرده باشند...
حال اگر مرور کنیم لحظات پخش اخبار تصادف پسر عمو را تا عزیمت جمع مهربانان به بیمارستان شهر همجوار و پی گیری مداوای دو مصدوم حادثه و ترخیص جنازه ی زن عمو وخاله ی فوت شده ومشایعت تا بازگشت به مبدأ اصلی و کفن و دفن آن و سیر مجلس ترحیم را که دوصدمن کاغذ اخبار می طلبد...
در این لحظات زبان از ابراز پاسخ این همه مهربانی های کوچک وبس بزرگ،قاصر و قلم از نگاشتن سپاسنامه عاجز است ولی دریک عبارت ناچار به تحریر می شویم که جز آن چیزی در بساط نداریم...
"مهربانان...همه مهرتان ... را سپاس"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بر دیوار تبلیغات شهری،تصویر پوستری تبلیغاتی از مهربان دکتری از آشنایان توجهم را جلب کرد..خانم دکتری که بعد از سال ها کار طبابت در سیستم شبکه ی بهداشت،تازگی ها مطب زده اند و قرار است نوبتی دیگر نیز درمطب شخصی فعالیت داشته باشند....
در بخشی از این پوستر تبلیغاتی مشاهده می شود که عبارت" تخفیف ویژه برای نیازمندان" درج شده است...فارغ از نوع محک تشخیص نیازمندان در مطب،اقدام این مهربان پزشک ستودنی است... دقیقا مصادف با هجمه ای که به حق یا ناحق،به استناد گزارشی واقع ودرست یا نادرست به جامعه ی پزشکان در فضای مجازی وارد شده است،خوب است نظری برآن پوستر و عبارت مندرج درآن بیندازیم و این بار سیل کپی پیست های مان را متوجه این پوستر کنیم🌹
ولی آیا...آن چنان که عطش به زیرکشاندن کسان داریم،میل به اوج رسانی دیگران نیز در اندرون مان شعله ور است؟!
یک بار امتحان کنیم خود را ... شاید بهتر شناختیم خود را🌹
بسم الله....
رئوف آذری،مدیر کمپین مهربانی های کوچک

سلام بر همه عزيزان
دوست دارم شمارا شريك كنم در خاطره اي از اقدام مهربانانه كسي كه خود بسيار نياز مند بود
بنده ساكن شهر كرمانشاه هستم
يكي از روزهاي سرد آخر اسفند ظهر به منزل برگشتم وبعداز نيم ساعت دوبار به قصد كاري ماشين را كه تازه خاموش كرده بودم روشن كردم پنجاه متري از منزل دور نشده بودم كه صداي غريب وحشتناكي از داخل موتور شنيدم سريعا ماشين رو خاموش كردم كاپوت ماشين را باز كردم
ناگهان گربه جواني براي گرم شدن به داخل موتور رفته بود وآن لحظه يكي از دستانش زير تسمه گير افتاده بود خواستم كمكش كنم با چنگ و دندان حمله كرد واجازه نميداد برگشتم داخل ماشين وپارچه اي برداشتم اما وقتي برگشتم اثري از گربه نبود خيلي گشتم دنبالش اما نتوانستم پيدايش كنم حتي به گمان اينكه به پاركي كه ماشين را آنجا نگه داشته بودم رفتم وكلي گشتم گربه زيبا وجوان را نيافتم
چندماه گذشت ويكي از شب هاي ماه رمضان بعداز نماز تراويح با يكي از همسايگان به قصد پياده روي در همان پارك قدم ميزديم از دور متوجه مردي ميانسال كارتن خواب ومعتاد شديم كه گاها اورا در پارك مي ديديم
واز اينكه حضور كارتن خوابها ومعتادان چهره اين شهر رو كريه نموده و.... تاسف ميخورديم وقتي نزديك شديم
منظره عجيبي ديديم كه مرا از حرفهايم پشيمان واز قضاوتم شرمنده نمود
آن مرد كارتن خواب كه بازماتده غذاي ديگران را ميخورد آن شب مقداري غذا كه غالبا گوشت بود برايش آورده بودند
اوهم پنج شش گربه پارك را جمع كرده بود وبا دست خودش غذا را بين شان تقسيم كرده ونوازششان ميكرد
با ديدن اين منظره ياد اين شعر حافظ افتادم
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد كس
گويي ولي شناسان رفتند ازين ولايت
در اين هنگام يكي از گربه ها جدا شد وبدور پاي من مي پيچيد از حركات او تعجب كردم
بعدا ب دليل رنگ وشكل گربه كه كمي بزرگتر بود گفتم شايد همان گربه جوان بوده كه داشت از من تشكر ميكرد

درود بر شما.... نقل این مهربانی ها و در سینه حبس نکردن شان،خود مهربانی بزرگی است...سپاس مهربان ظهرابی عزیز🌹👏

#كمپین "مهربانی های کوچک"
#نمونه ۴۸
رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
----------------------۴۸
روزهای آغازین کار کمپین را با "مهربانی های کوچک" استارت زدیم،مهربانی هایی که شاید هزینه ی آن چنانی نداشته باشند ولی اثرشان بسیار است و ماندگاری شان نیز...
از"سلام علیک گفتن ها به آشنا و ناآشنا،دست گیری عزیزی بصیرت دل اما نابینا برای عبور از خیابان،برداشتن آشغالی از سرراه،مصرف کم تر برق و آب و گاز و..."
امروز که چهارمین ماه فعالیت کمپین را تجربه می کنیم،سیل عظیم گزارش مهربانی های کوچک را بسیار بسیار تجربه کردیم که نوع شان در مخیله ی ما نیز نمی گنجید!
نمونه های بسیاری گزارش شد که دل ها را به لرزه درمی آورد و اشک ها را ناخواسته بر چشمان جاری می ساخت!
بسیاری از این مهربانی های کوچک،زمینه ی پیوندی ناگسستنی ایجاد کرد و بسیاری دل های از هم رمیده را بر سفره ی مهر کشاند و صیغه ی دوستی را به زیبایی،بر بال واژگان- آن سفیران مهر - سوار کرد!
تا اینکه چندی پیش،عزیز مهربانی با نام رمز"هیرش،ع"دومین تجربه ی مهرورزانه اش را در یک روز برفی چنین بازگو کرد!
"بعد اینکه گواهینامه گرفتم هربار که فرصتش پیش اومده و خدا قسمت کرده باشه کاری کردم که تشخیص درست و نادرستیشو میذارم به عهده شما
روزایی که برف سنگین اومده و تردد تاکسی سخت شده، اومدم زنجیرچرخ ماشین خودمون رو که دو دیفرانسیل م هست شکر خدا، بستم و از پارکینگ اوردمش بیرون..
با رعایت احتیاط کامل و اروم مسیرهای اصلی داخل شهر رو رفتم و کسایی رو که احساس کردم واقعا نیاز دارن با یک لبخند جلوشون نگه داشتم و به مقصد رسوندم. جالبه که خودشون از طرز نگاه متوجه منظورم میشن..
بیشتر مسافرای من یا افراد سال خورده هستن یا خانواده هایی که بچه زیر دو سه سال دارن و تو اون سوز و سرما سفت بغلش کردن
بخاری هم رو دور سریع میزارم تا شیشه ها بخار نگیرن و داخل ماشین کاملا مشخص باشه هر چند وقت یک بار هم پیاده میشم و پلاک ها رو تمیز میکنم تا مسافرا حداکثر اطمینان خاطر رو داشته باشن
برای جلو گیری از سوءتفاهم از سوار کردن خانمای جوان صرف نظر میکنم
شکر خدا تا الان طی این چند بار طول مسیر حتی یک خراش هم به ماشین نرسیده و جز دعای خیر چیزی نشنیدم
امسال هم اگه چنین فرصتی پیش بیاد و شرایط مهیا باشه اماده م این تجربه رو تکرار کنم، البته اگه اجازه بدین امسال رو شیشه عقب میزنم کمپین مهربانی های کوچک ☺☺"
با مطالعه ی این تجربه،خدای را بسیار شکرگذاردم که حلقه های زنجیر مهربانی های کوچک،روز به روز درهم تنیده تر و محکم تر،مسیر همدلی می پیمایند واز همه مهم تر مهربانانی از اقصی نقاط کشور،تجربه های مهرورزانه شان را با مجموعه ی مهربانان کمپین به اشتراک می گذارند.... بی شک امید باید داشت که "مهربانی های کوچک" مرزها را درنوردد و از اقصی نقاط این کره خاکی،گزارش هایی از "مهربانی های کوچک"مهربانان " را در قالب تجربه های ناب مهربانی،برصحن علنی گروه مشاهده خواهیم کرد وآن روز با توجه به همت وافر مهرباناندو همدلی های بسیارشان دور از دسترس نیست🌹
کانال کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/campinmerbani سوپر گروه کمپین "مهربانی ها کوچک"
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ

دوێنێ ساعەت ۱۱چومە شیشە بڕی بۆدروازە پارکینگی ماڵێ تەبەقێک شیشە بکرم دوای نیوساعت پیاوێکی تەمەن ۷۰ساڵە هاتە ژورێ گوتی سلام کاکە دەم هەوێ ئەوو تەسبێحانە بفروشم . منیش گوتم کاکە بۆ دەیانفرۆشی وەستاش گوتی پێی جوان نین کابراش گوتی ناوەلله زۆرم پێ جوانن بەڵام ....تۆزێک ڕاماوو کوتی مو تاجم پوڵەکەم لازمە . وستا کوتی بە چەندی کوتی وەلله چەند ساڵ پێش ۳۰ هەزارم پێ داوە . وەستا ئیشارێکی دامێ گوتی لێی بکڕه . چومەکن وەستای گوتم ئاخردڵی زور پێون ، بایە کەی ۱۰هەزاری بدەینی تەسبێحەکانیش بابۆخۆی بن وەستاش زۆری پێخۆش بوو ، ۲۰ هەزارمان دایە گوتی وەلله بۆخۆم ۳۰هەزارم پێ داوە گوتم مامە گیان تەسبێحەکەش دا بۆخۆت بن ، چاوێکی لێ کردموو چاوەکانی پڕ کردن لە ئاوو .ان شاالله خوای گەورە کەس موحتاج نەکات. (پەرویز کەرەمی رەبەت)

درود بر مهربان پرویز خان عزیز... اگر بزرگواری کنید چکیده را نیز برای دوستان ترجمه کنید،بسیار عالیست💐👏

با اجازه ی مدیر محترمو دوستان عزیز
مسافر بودیم و از پیرانشهر برمیگشتیم چیزی به غروب نمانده بود که در مسیرمان (وسط راه پیرانشهر سردشت )ماشین پرایدی را دیدیم کا کنار جاده پارک شده چهار راهنمایش روشن بعلامت نشان دادن خرابی و اشکال
راننده ی ما با اشاره به خودرو پارک شده با نگاهی مهربانانه به ما فهماند که باید کمک کنیم
کمی جلوتر توقف کردیم و جویای رخدا د پیش آمده از سرنشینانش(دو نفر بودند)شدیم
گفتند ماشینشان تسمه پاره کرده و تسمه ی اضافی ندارند هیچ بلکه نمیتوانند تسمه ی خراب را هم در آورند
از بین آچار و سایلشان تنها یک آچار بدرد بخور داشتند .ولی شکر خدا راننده ی مهربان ما همه چیز داشت همه جور آچار و بکس و غیره
اطمینانشان داد که برای کمک آنجاییم
تسمه خرابه را در آوردو یک تسمه ی یدکی که همراه داشت(به گفته خودش از یک تعمیرگاه که کهنه و بیکار بوده برداشته بود برای چنین روزی)
گذاشت رو ماشین و بعد از مدتی تلاش ماشین را روشن کرد
(بعد از اتمام کار معلوم شد سرنشین وراننده اهل اشنویه هستندو مهمان دوستی هستند درسردشت)
راننده ی مهربان ما کاک حسین احمدی مشهور به( مام حسین)اهل روستای آلاوان و ساکن فعلی سردشت)
مهربانی این مهربان ستودنی است

درود بر مام حسین مهربان و سپاس مهربان ابراهیم عزیز را که تصویر و گزارش تان از مهربانی های کوچک،مهرورزانه و تیزبینانه است👏🌹💐

مهربانی هایی که امروز دیدم 🌺

⭐️صب وقتی رسیدم ترمینال برادری مهربان بدون اینکه با ایشان آشنایی داشته باشم و یا درخواست کمک کرده باشم خودش را به من رساند و وسایلم را تا مقصد 30متری با خود حمل، و بدون اینکه تشکر کرده باشم رفت .

⭐️عصر طبق معمول برای کاری مهمان مهربان همیشه فاطمه خانم بودم. پیشنهاد دادند برای شام بمانم اما عجله داشتم و عذر خواهی کردم، هنگام خارج شدن یک دست غدا کنار گذاشته بود و می گفت با خودت ببر خوابگاه،خلاصه در این اوضاع خستگی سفر که انرژی غذا درست کردن نداشتم مهربانی فاطمه خانم مانند دیگر مهربانی هایش بسی ارزشمند بود.

⭐️ موقع برگشتن و رد شدن از خیابان درحالی که کمی پریشان از تاخیر و شب شدن وسایل زیاد ، در خیابانی شلوغ منتظر کم شدن ماشین ها برای رد شدن از خیابون بودم که باری دبگر نظاره گر ادب و قانونمدی راننده ای شدم که چند قدم آن طرف تر کامل نگه داشت و با دست به من اطمینان داد که با خیالی اسوده عبور کنم .

درود بر مهربان امنه ی عزیز که مهربانی شان،مهربانی ها را تکثیر می کند💐

سلام علیکم
در این فصل پر خیر و برکت و پر برف و باران میتوان زیاد مهربانی دید و مهربانی کرد که شکر خدا بنده هم از آن بی نصیب نبودم
امروز برف زیادی تو بوکان اومد و بنده هم غروب دیر وقت که میخواستم برگردم به منزل به علت ازدیاد جمعیتی که میخواستن سوار تاکسی بشن ماشین خیلی به سختی گیر میومد کمی پایین تر دو تا دختر جوان رو دیدم که نه میتونستن زیر سرما و برف طاقت بیارن و نه به دلیل جمعیتی که متنظر ماشین بودن میتونستن بیان جلو و تاکسی بگیرن و همینطور زیر برف و سرما مونده بودن ، با وضعیتی که دیدم بعید میومد تا چند ساعتی بتونن ماشین گیر بیارن و احتمالش بود که دیرشون بشه و یا مورد اذیت قرار بگیرن. برا همین جلو رفتم تا هم احساس امنیت کنن و هم اگه از دستم بر اومد کمکی بکنم وقتی جلوتر رفتم و سلام کردم متوجه شدم که همسایه ی روبروی مان بودن و خیلی خوشحال شدن از اینکه منو اونجا و تو اون موقعیت میدیدن و کمی آرومتر شدن منم به یکی از آشنایان زنگ زدم و از لطف خدا به ما نزدیک بود و اومد دنبالمون ما رو رسوند منزل وقتی رسیدیم خیلی تشکر کردن که کمکشون کردم.

درود بر مهربان سیروان عزیز،به پاس مهربانی شان و نیز گزارش خوب شان از مهربانی شان💐👏

دیوار مهربانی. اصفهان. روبروی پل چمران

از مدت ها قبل تصاویری تحت عنوان دیوار مهربانی در یکی از کشورهای خارجی درفضای مجازی پخش شد...دست به دست شدن این تصویر(تصویر بارگذاری مهربان فتاحی- که البته توضیحش قابل قبول نیست و جریمه در حسابش ثبت شده است😃-)زمینه ی الگوبرداری از ان را در داخل کشور فراهم آورد... از آنجا که الگوگیری از رفتار مهربانانه ی دیگران یکی از اهداف کمپین بوده و هست،"کمپین مهربانی های کوچک" این اقدام فعالان را می ستاید وبرای همه ی آنانی که چنین مهربانانه عمل می کنند آرزوی توفیق بیشتر دارد...
یک نکته را البته نباید فراموش کنیم وآن اینست که؛"مهربانی کردن دیوار لازم ندارد و برای مهرورزی باید دیوارها را برداشت"
کمپین مهربانی های کوچک🌹💐🌺