Forwarded from Raouf Azari
سلام بر مهربانان
روزها از پی هم می آیند و می روند و ما نیز که آمده ایم باید روزی برویم.اما از این آمدن ها و رفتن ها آنچه می ماند نه "مال و بنون" است بلکه خاطراتی است که در زمین دیگران می کاریم تا در تاریخ زندگی شان صفحه ای به یاد ما بنگارند و این ماندگاری میسور نخواهد شد مگر اینکه؛مهری بر دل ها به یادگار بگذاریم!
مهر بپراکنیم بی محابا،تا گردباد روزگار خود،نقش دهقان به خود گیرد و بکارد در زمین زمان...
مهر باید دید،مهر باید داد،مهر باید کاشت...
مهربانان را پاس باید داشت 🌺🌹🌸💐
مهربانان عزیز
اگر روزی بیاید که هریک از ما مهربانانه به عزیزی که ندانسته غیبت می کند،تهمت می زند، مرگ کسی را شعار خود ساخته است،آشغالش را از درون ماشین به بیرون پرت می کند یا سرخیابان و یا داخل جوی می ریزد،و... هشدار دهیم و بامهر مسیر ذهنی و رفتاری اش را به سوی مهربانی ها تغییر دهیم،ضمن اینکه به رسالت "مهربان بودن"خود عمل کرده ایم زمینه های تکثیر سلولی مهربانی های کوچک و بزرگ را نیز فراهم خواهیم کرد.
پس متوجه رسالت مان باشیم که رسالت ما؛
1- مهربان بودن در هرزمان و هر شرایطی و متخلق بودن به اخلاق مهرورزانه
2- نشر و تکثیر سلولی مهربانی های کوچک اطراف با تصویر و نوشتار و فیلم
3- تذکر مهربانانه ی نامهربانی های محیطی و هدایت مهربانانه ی نامهربانان به مسیر مهرورزی
🌹🌺🌺💐
مهربانان
شما می دانید و ماهم که تحت تأثیر تبلیغات رسانه ها و جوسازی های گردانندگان آنها و نیز بگم بگم های سیاسی و گزارش خروارها فقره اختلاس های مالی و انتشار ده ها خبر قتل و کشتار و... فضای پیرامونی ما را بسیار نامهربان نشان می دهد که گاه تحت تأثيراین فضا باور می کنیم که جهانشهر ما و البته کشور شهر و شهرما بسیار نامهربان شده است!
در حالی که اگر از فضای کپی پیست بگذریم و گذری از پیرامون زیست محیط خود داشته باشیم بسیار مهربانی های کوچک و بزرگ را خواهیم دید که در تصورمان نیز نمی گنجید.
البته که مي توان از بین نوشتار دیگران نیز پیام مهربانی استخراج کرد اما اگر این پیام از نزدیکی های خودمان به گوش برسد مفهوم تر است و زبان فهم تر...
ما صد البته در این کمپین در پی پرداختن به اصل که همان رساندن پیام مهربانی های کوچک است،هستیم ولی این پیام به زبان مادری یا حداقل ملی مان گیراتر وقابل فهم تر برای مخاطبان ماست.هرچند معتقدم مهربانان نیز باید همواره تلاش کنند با زبان قلب شان که زبان مشترک تمام کاینات است مهرورزی های شان را گزارش کنند ولی به صورت موقت تا فراگیر شدن مهربانی های مان در جهانشهر پیرامونی با زبان مشترک ملی،دیدها و شنیده های خود را با قلم یا صدا یا تصویر خویش گزارش خواهیم کرد چون می دانیم که مزیت های محتوای خودتولیدی در حوزه ی "مهربانی های کوچک" بسیار است از آن جمله؛
1- دقت و توجه ما به اطراف مان بیشتر می شود
2- از نشر مطالب دیگران و زیرپا نهادن حق کپی رایت خودداری می کنیم
3- انگیزه ما برای نوشتن و به تصویر کشیدن مهربانی های کوچک بیشتر می شود
4-بسیار مهربانان ناشناخته،شناسانده می شوند
5-انگیزه ها برای مهربانی کردن افزایش پیدا می کند
6- دریافت پیام ها از نوشتار و تصاویر بومی گیراتر خواهد بود.
7- و...
پس یارمان باشید"مهربانی"کنید و مهربانان را کشف و گزارش کنید تا فضای پیرامونی مان مملو از مهربانی شود.
با مهر بی نهایت؛رئوف آذری
ایده پرداز ومدیر کمپین "مهربانی های کوچک"
روزها از پی هم می آیند و می روند و ما نیز که آمده ایم باید روزی برویم.اما از این آمدن ها و رفتن ها آنچه می ماند نه "مال و بنون" است بلکه خاطراتی است که در زمین دیگران می کاریم تا در تاریخ زندگی شان صفحه ای به یاد ما بنگارند و این ماندگاری میسور نخواهد شد مگر اینکه؛مهری بر دل ها به یادگار بگذاریم!
مهر بپراکنیم بی محابا،تا گردباد روزگار خود،نقش دهقان به خود گیرد و بکارد در زمین زمان...
مهر باید دید،مهر باید داد،مهر باید کاشت...
مهربانان را پاس باید داشت 🌺🌹🌸💐
مهربانان عزیز
اگر روزی بیاید که هریک از ما مهربانانه به عزیزی که ندانسته غیبت می کند،تهمت می زند، مرگ کسی را شعار خود ساخته است،آشغالش را از درون ماشین به بیرون پرت می کند یا سرخیابان و یا داخل جوی می ریزد،و... هشدار دهیم و بامهر مسیر ذهنی و رفتاری اش را به سوی مهربانی ها تغییر دهیم،ضمن اینکه به رسالت "مهربان بودن"خود عمل کرده ایم زمینه های تکثیر سلولی مهربانی های کوچک و بزرگ را نیز فراهم خواهیم کرد.
پس متوجه رسالت مان باشیم که رسالت ما؛
1- مهربان بودن در هرزمان و هر شرایطی و متخلق بودن به اخلاق مهرورزانه
2- نشر و تکثیر سلولی مهربانی های کوچک اطراف با تصویر و نوشتار و فیلم
3- تذکر مهربانانه ی نامهربانی های محیطی و هدایت مهربانانه ی نامهربانان به مسیر مهرورزی
🌹🌺🌺💐
مهربانان
شما می دانید و ماهم که تحت تأثیر تبلیغات رسانه ها و جوسازی های گردانندگان آنها و نیز بگم بگم های سیاسی و گزارش خروارها فقره اختلاس های مالی و انتشار ده ها خبر قتل و کشتار و... فضای پیرامونی ما را بسیار نامهربان نشان می دهد که گاه تحت تأثيراین فضا باور می کنیم که جهانشهر ما و البته کشور شهر و شهرما بسیار نامهربان شده است!
در حالی که اگر از فضای کپی پیست بگذریم و گذری از پیرامون زیست محیط خود داشته باشیم بسیار مهربانی های کوچک و بزرگ را خواهیم دید که در تصورمان نیز نمی گنجید.
البته که مي توان از بین نوشتار دیگران نیز پیام مهربانی استخراج کرد اما اگر این پیام از نزدیکی های خودمان به گوش برسد مفهوم تر است و زبان فهم تر...
ما صد البته در این کمپین در پی پرداختن به اصل که همان رساندن پیام مهربانی های کوچک است،هستیم ولی این پیام به زبان مادری یا حداقل ملی مان گیراتر وقابل فهم تر برای مخاطبان ماست.هرچند معتقدم مهربانان نیز باید همواره تلاش کنند با زبان قلب شان که زبان مشترک تمام کاینات است مهرورزی های شان را گزارش کنند ولی به صورت موقت تا فراگیر شدن مهربانی های مان در جهانشهر پیرامونی با زبان مشترک ملی،دیدها و شنیده های خود را با قلم یا صدا یا تصویر خویش گزارش خواهیم کرد چون می دانیم که مزیت های محتوای خودتولیدی در حوزه ی "مهربانی های کوچک" بسیار است از آن جمله؛
1- دقت و توجه ما به اطراف مان بیشتر می شود
2- از نشر مطالب دیگران و زیرپا نهادن حق کپی رایت خودداری می کنیم
3- انگیزه ما برای نوشتن و به تصویر کشیدن مهربانی های کوچک بیشتر می شود
4-بسیار مهربانان ناشناخته،شناسانده می شوند
5-انگیزه ها برای مهربانی کردن افزایش پیدا می کند
6- دریافت پیام ها از نوشتار و تصاویر بومی گیراتر خواهد بود.
7- و...
پس یارمان باشید"مهربانی"کنید و مهربانان را کشف و گزارش کنید تا فضای پیرامونی مان مملو از مهربانی شود.
با مهر بی نهایت؛رئوف آذری
ایده پرداز ومدیر کمپین "مهربانی های کوچک"
Forwarded from Deleted Account
سلام خدمت همه ی مهربانانی که با نوشتن از مهربانی هایشان این امر مهم که قرآن و سنت بسیار بر آن تاکید دارند را به ما یادآور میشوند.🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
امروز به قصد رفتن به مجلس ختم یکی از آشنایان راهی شدم،سوار تاکسی که شدم منتظر بودیم چند نفر دیگر نیز سوار شوند که تاکسی حرکت کنه،پیرمردی بسیار خوش چهره سوار تاکسی شد و به راننده گفت که میخواهم به فلان مسجد بروم و غریبم و ادرس را بلد نیستم راننده تاکسی هم گفت که به مسیر ما نمیخورد و باید دربست بگیری و اگر هم سر راه پیاده شی مجبوری مسیر زیادی رو پیاده بری پیرمرد گفت اشکال ندارد برویم ، پیرمرد مهربان که در کنار من نشسته بود اندکی پول خرد از جیبش در آورد و به راننده داد و گفت همین را دارم نمیدانم کافیست یا نه ؟
و دوباره با لحنی نگران و مردد از راننده سوال کرد که خیلی باید پیاده برم تا برسم ؟
آنجا بود که دلم به رحم آمد و دیگر طاقت نیاوردم و گفتم عمو جان راننده شما را تا دم مسجد خواهد رساند نگران نباشید و بدون اینکه پیرمرد متوجه شود کرایه ی خودم و پول کرایه ی دربستی را به راننده دادم و گفتم تا مقصد ببریدش لطفا.او را دم مسجد پیاده کردیم و خیلی از راننده تشکر کرد،پیش خودش فکر میکرد که راننده به وی لطف کرده اما راستش برام مهم نبود که بداند من پول تاکسی را حساب کرده ام یا نه ،همینکه توانستم به انسانی کمک کنم احساس آرامش میکنم و خدا را شاکرم که فرصت این مهربانی را به من عطا فرمود.
امروز به قصد رفتن به مجلس ختم یکی از آشنایان راهی شدم،سوار تاکسی که شدم منتظر بودیم چند نفر دیگر نیز سوار شوند که تاکسی حرکت کنه،پیرمردی بسیار خوش چهره سوار تاکسی شد و به راننده گفت که میخواهم به فلان مسجد بروم و غریبم و ادرس را بلد نیستم راننده تاکسی هم گفت که به مسیر ما نمیخورد و باید دربست بگیری و اگر هم سر راه پیاده شی مجبوری مسیر زیادی رو پیاده بری پیرمرد گفت اشکال ندارد برویم ، پیرمرد مهربان که در کنار من نشسته بود اندکی پول خرد از جیبش در آورد و به راننده داد و گفت همین را دارم نمیدانم کافیست یا نه ؟
و دوباره با لحنی نگران و مردد از راننده سوال کرد که خیلی باید پیاده برم تا برسم ؟
آنجا بود که دلم به رحم آمد و دیگر طاقت نیاوردم و گفتم عمو جان راننده شما را تا دم مسجد خواهد رساند نگران نباشید و بدون اینکه پیرمرد متوجه شود کرایه ی خودم و پول کرایه ی دربستی را به راننده دادم و گفتم تا مقصد ببریدش لطفا.او را دم مسجد پیاده کردیم و خیلی از راننده تشکر کرد،پیش خودش فکر میکرد که راننده به وی لطف کرده اما راستش برام مهم نبود که بداند من پول تاکسی را حساب کرده ام یا نه ،همینکه توانستم به انسانی کمک کنم احساس آرامش میکنم و خدا را شاکرم که فرصت این مهربانی را به من عطا فرمود.
Forwarded from Raouf Azari
مهربانی های تان ،سیروان جان همواره جاری باد 🌹👏
Forwarded from ˙·٠•●♥عباس عباسی داشبلاغ♥●•٠·˙
به دوست عالم ام که درنظرداشت حوزه علمیه سنتی دایرنمایدگفتم چندباب حجره احداث نماییم ودانش آموزانی که ازروستابرای تحصیل به شهرمی آیندرادرحجره هااسکان دهیم پیشنهادم راپذیرفت وباکمک همدیگرچندباب حجره درست کردیم وحداقل 15دانش آموزدرآنهااسکان یافتندبااین کارهم به لحاظ مادی برای بچه هاکمک بودوهم درمحیط سالم قرارگرفتندوازکلاسهای مختلف تربیتی برخورداربودندونیزباحضوردرمسجددرنمازهای جماعت شرکت داشتندخوشبختانه این طرح خیلی موفق بودوبعدازگذشت بیش از20سال ازاجرای آن حالاکارمندان ویادانشجویان ویاکاسبهایی رامی بینم که زمانی ازخدمات این حجره ها وزحمات آن دوست عالم ام بهره برده اندوقدردانش هستند.
Forwarded from Raouf Azari
مهربان حاجی عباس عزیز دود و هزاران درود🌹
Forwarded from Raouf Azari
امروز این متن نوشته را بر سردر دفتر کار یکی از مدیران مدارس روستایی منطقه ی سردشت ملاحظه کردم... ضمن اعتراف به اقدام مهربانانه ی آن مدیر عزیز،یادآوری می کنم که امانت داری این امانت نیز مصداقی از مهربانی های بزرگ ماست.
پس بکوشیم تا امانت داری خوب برای طبیعت زیبایی خداوندی باشیم🌹
پس بکوشیم تا امانت داری خوب برای طبیعت زیبایی خداوندی باشیم🌹
Forwarded from Raouf Azari
#كمپین "مهربانی های کوچک"
#نمونه ۴۶
رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
----------------------۴۶
از مهم ترین دغدغه های نسل قدیم، محرومیت از مهربانی های نسل فعلی است و چنان چه روند محرومیت مهربانی ها نیز با سرعت فعلی پیش رود،بی شک چالش پیش روی نسل فعلی بیش از دغدغه ای خواهد بودکه نسل پیشین داشتند!
در این خصوص بیش وپیش از هر چالشی،چالش فی مابین والدین و فرزندان است که روز به روز بر فراوانی خانه ی سالمندان می افراید!
عزیزی با طرح تجربه ی ارتباطی خود با ابوی اش،درس های ارزشمندی از مهربانی در این حوزه منتقل کردند که شخصا،دقایقی اشک از چشمانم جاری ساخت و بسیار بر اقیانوس مهربانی شان واقفم نمود... ضمن سپاس از آن عزیز مهربان،گوشه ای از مهربانی بزرگ شان را از زبان خودشان نقل می کنم،بدان امید که تلنگری باشد بر قلوب تک تک ما...
"ما خانواده ای پر جمعیت هستیم 5 برادر وچهار خواهر .از زمانی که من یادم هست پدر همیشه با خشونت که عادت اکثر مردان روستا بود با بچه هایش برخورد می کرد در دوره دبستان همیشه آرزو می کردم کاش مثل دیگر بابا ها یک بار به ما کلمه بابا را بگوید اما هرگز نشنیدم .این روند با بزرگ شدن ما نه تنها بهتر نشد بلکه یواش یواش غرور جوانی ما هم ضمیمه شد تا فاصله پدر وفرزندی بیشتر وبیشتر شود دوره دبیرستان وتربیت معلم رو که تمام کردم همیشه این حس را داشتم که انگار پدر ندارم مدتی معلم شدم وبا حقوقی که دریافت می کردم به خانواده کمک می کردم وخواهر وبرادرها رو تحت حمایت خودم قرار دادم ونسبت به گذشته با پدر ومادر مهربان تر برخورد کردم .پدر روز به روز پیرتر وبد اخلاق تر ولی مهربانی ما بیشتر بیشتر شد .پدر دچار بیماری سختی شد بطوریکه همه قطع امید کردند .اما با توکل بر خدا کمر به خدمتش بستم وتر وخشکش را با جان دل قبول کردم دوماه دربیمارستان بستری بود ولحظه ای از کنار تختش جدا نمی شدم . در طول این مدت پدر به اندازه 70 سال تغیر رویه داد اگر یک لحظه از کنار تختش جدا می شدم بهم می گفت بابا تنهام نزار با شنیدن کلمه بابا بعد از 40 سال زندگی انگار که شارژ شده بودم . خدا رو شکر پدر بهبودی کامل پیدا کرد وبه خانه آوردمش یک روز به مسافرت رفته بودم وشب بر نگشته بودم خانواده زنگ زدن که پدر داره گریه می کنه وشام نمی خوره که جویای حال شما هست وگفته تا صدای پسرم نشنوم لب به غذا نمی زنم ودلشوره عجیبی داره . گوشی رو دادند درحین رانندگی باهاش صحبت کردم عین بچه های کوچک بهم گفت بابایی مواظب خودت باش تند نری جاده ها خرابه ومن دل شوره دارم تا برگردی .اشک در چشام جاری شد واین بار بیش از هر دفعه دیگر با احتیاط رانندگی کردم . بچه های من هم دور برپدر بزرگشون رو گرفته اند وواقعا یک زندگی شادی خداوند به برکت خدمت به پدر ومادر نصیبمون کرده ..."
در نهایت همان عزیز مهربان همراه و بزرگوار،توصیه هایی ارایه دادند که اشتراک آن را عین مهربانی های کوچک می دانم👇
"دوستان پدران نعمت ها وگنج های نهفته ای هستند که گاهی زود وگاهی دیر انسان کشفشون می کند اما ما حق نداریم به هیچ بهانه ای محبت خودمان را در زمانی که به ما نیاز دارند دریغ کنیم چه لذت بخش هست که در وقت پیری پدرت رو روی کولت سوار کنی وبهش سواری بدی ودرهمین حال بهت بگه بابا بزارم پایین کمر درد می گیری ."
به عنوان مدیر کمپین مهربانی های کوچک،واجب دانستم هزاران درود بی پایان و خالصانه ی خود را محضر شریف این مهربان پسر اعلام دارم و از خداوند توفیق عمرباعزت و تداوم مهربانی های شان را طلب نمایم که خود یکه و تنها "چالش روابط والد- فرزندی" را دور زدند و بسیارمهربانانه، ماهرانه و مدبرانه دغدغه های نسل پیشین را مدیریت کردندتا عملا چالش پیش روی خود را در روزهای آتی زندگی،مهار کرده باشند...
------------------
لینک کانال کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/campinmerbani
لینک سوپر گروه کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
#نمونه ۴۶
رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
----------------------۴۶
از مهم ترین دغدغه های نسل قدیم، محرومیت از مهربانی های نسل فعلی است و چنان چه روند محرومیت مهربانی ها نیز با سرعت فعلی پیش رود،بی شک چالش پیش روی نسل فعلی بیش از دغدغه ای خواهد بودکه نسل پیشین داشتند!
در این خصوص بیش وپیش از هر چالشی،چالش فی مابین والدین و فرزندان است که روز به روز بر فراوانی خانه ی سالمندان می افراید!
عزیزی با طرح تجربه ی ارتباطی خود با ابوی اش،درس های ارزشمندی از مهربانی در این حوزه منتقل کردند که شخصا،دقایقی اشک از چشمانم جاری ساخت و بسیار بر اقیانوس مهربانی شان واقفم نمود... ضمن سپاس از آن عزیز مهربان،گوشه ای از مهربانی بزرگ شان را از زبان خودشان نقل می کنم،بدان امید که تلنگری باشد بر قلوب تک تک ما...
"ما خانواده ای پر جمعیت هستیم 5 برادر وچهار خواهر .از زمانی که من یادم هست پدر همیشه با خشونت که عادت اکثر مردان روستا بود با بچه هایش برخورد می کرد در دوره دبستان همیشه آرزو می کردم کاش مثل دیگر بابا ها یک بار به ما کلمه بابا را بگوید اما هرگز نشنیدم .این روند با بزرگ شدن ما نه تنها بهتر نشد بلکه یواش یواش غرور جوانی ما هم ضمیمه شد تا فاصله پدر وفرزندی بیشتر وبیشتر شود دوره دبیرستان وتربیت معلم رو که تمام کردم همیشه این حس را داشتم که انگار پدر ندارم مدتی معلم شدم وبا حقوقی که دریافت می کردم به خانواده کمک می کردم وخواهر وبرادرها رو تحت حمایت خودم قرار دادم ونسبت به گذشته با پدر ومادر مهربان تر برخورد کردم .پدر روز به روز پیرتر وبد اخلاق تر ولی مهربانی ما بیشتر بیشتر شد .پدر دچار بیماری سختی شد بطوریکه همه قطع امید کردند .اما با توکل بر خدا کمر به خدمتش بستم وتر وخشکش را با جان دل قبول کردم دوماه دربیمارستان بستری بود ولحظه ای از کنار تختش جدا نمی شدم . در طول این مدت پدر به اندازه 70 سال تغیر رویه داد اگر یک لحظه از کنار تختش جدا می شدم بهم می گفت بابا تنهام نزار با شنیدن کلمه بابا بعد از 40 سال زندگی انگار که شارژ شده بودم . خدا رو شکر پدر بهبودی کامل پیدا کرد وبه خانه آوردمش یک روز به مسافرت رفته بودم وشب بر نگشته بودم خانواده زنگ زدن که پدر داره گریه می کنه وشام نمی خوره که جویای حال شما هست وگفته تا صدای پسرم نشنوم لب به غذا نمی زنم ودلشوره عجیبی داره . گوشی رو دادند درحین رانندگی باهاش صحبت کردم عین بچه های کوچک بهم گفت بابایی مواظب خودت باش تند نری جاده ها خرابه ومن دل شوره دارم تا برگردی .اشک در چشام جاری شد واین بار بیش از هر دفعه دیگر با احتیاط رانندگی کردم . بچه های من هم دور برپدر بزرگشون رو گرفته اند وواقعا یک زندگی شادی خداوند به برکت خدمت به پدر ومادر نصیبمون کرده ..."
در نهایت همان عزیز مهربان همراه و بزرگوار،توصیه هایی ارایه دادند که اشتراک آن را عین مهربانی های کوچک می دانم👇
"دوستان پدران نعمت ها وگنج های نهفته ای هستند که گاهی زود وگاهی دیر انسان کشفشون می کند اما ما حق نداریم به هیچ بهانه ای محبت خودمان را در زمانی که به ما نیاز دارند دریغ کنیم چه لذت بخش هست که در وقت پیری پدرت رو روی کولت سوار کنی وبهش سواری بدی ودرهمین حال بهت بگه بابا بزارم پایین کمر درد می گیری ."
به عنوان مدیر کمپین مهربانی های کوچک،واجب دانستم هزاران درود بی پایان و خالصانه ی خود را محضر شریف این مهربان پسر اعلام دارم و از خداوند توفیق عمرباعزت و تداوم مهربانی های شان را طلب نمایم که خود یکه و تنها "چالش روابط والد- فرزندی" را دور زدند و بسیارمهربانانه، ماهرانه و مدبرانه دغدغه های نسل پیشین را مدیریت کردندتا عملا چالش پیش روی خود را در روزهای آتی زندگی،مهار کرده باشند...
------------------
لینک کانال کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/campinmerbani
لینک سوپر گروه کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
Forwarded from Raouf Azari
دوستان بسیار مهربانم سلام تان باد
این روزها با بارش نزولات الهی و تغییر قبای زمین،سردی هوا و متعاقب آن یخبندان راه های مواصلاتی و از طرفی افت فشار گاز و قطعی آن در برخی شهرها و مناطق شهری و احتمال فراگیری آن،فرصت خوبی برای اثبات مهرورزی های مان است.
۱•حتی الإمكان از تردد بی مورد در خیابان ها و انجام سفرهای بین شهری خودداری کنیم تا در کاهش ترافیک و سنگینی حجم مسافران در خیابان ها وجاده ها مشارکت نماییم.
۲•در صورت ضرورت خروج از منزل،از ورود به خیابان وجاده های بین شهری با اتومبیل شخصی حتی الإمكان خودداری کنیم و سعی نماییم بیشتر از وسایط نقلیه عمومی استفاده کنیم .
۳• در صورت اجبار به استفاده از وسیله ی نقلیه ی شخصی،حتما از سلامت فنی خودرو مطمین باشیم و به ویژه وسیله را با لاستیک یخ شکن و زنجیر چرخ تجهیز نموده و با احتیاط کامل وسرعت مطمینه رانندگی کنیم تا موجبات راهبندان را فراهم نکنیم.
۴• تردد راحت دستگاه های برف روب و نمک پاش،امدادی و امنیتی و انجام خدمات بی دغدغه برای راهداران را مدنظر داشته باشیم.
۵• در سفرهای ضروری حتما چند دست لباس گرم و چند وعده غذا همراه داشته باشیم تا در صورت ضرورت مهربانی های مان را نثار خود و خانواده و هم در راه ماندگان نماییم.
۶• در خریدهای مان از وارد کردن شوک به بازار خودداری و به قدر رفع نیاز و نه پس انداز بیش از نیاز خرید کنیم.
۷• به خویشان و اقوام نزدیکی که به یک تماس تلفنی و یا دیدار حضوری مان نیاز دارند،بیش از قبل مهربورزیم.
۸• بیش از پیش خانواده های مستمند،بی سرپناه،کارتن خواب ها و همسایگان نیازمندمان را دریابیم.
۹• در کاهش مصرف گاز و نیز کم کردن وسایل گازسوز به منظور مساعدت در حل مسأله ی افت فشار وتقسیم آن انرژی بین خانواده ها همت ورزیم
۱۰• در تأمین سوخت اماکن عمومی چون مساجد و مدارس برای شرایط اضطرار مشارکت نماییم.
۱۱• حیوانات و پرنده های سرگردان را حداقل با تامین سرپناهی هر چند سرد هم مدنظر داشته باشیم
۱۲• حتی المقدور با گرمای امید،سردی توکل را کاهش دهیم و در شرایط سخت و دشوار،کپسول انرژی بر دوش گیریم و منادی امید،مدارا و تحمل باشیم .
۱۳•و..
اين ليست را ادامه دهید و با کپی پیست آن در شبکه های اجتماعی،مهربان بودن مان را اثبات کنیم.
چه اینکه "مهربانی های کوچک" ما در شرایط اضطرار و تنگنا بسیار بزرگ معنا پیدا می کنند....
مهرورزی های مان را در این روزها،فراموش نکنیم و بیش از پیش در تکثیرشان همت گماریم.
رئوف آذری،مدیر کمپین "مهربانی های کوچک"
لینک سوپرگروه؛
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
این روزها با بارش نزولات الهی و تغییر قبای زمین،سردی هوا و متعاقب آن یخبندان راه های مواصلاتی و از طرفی افت فشار گاز و قطعی آن در برخی شهرها و مناطق شهری و احتمال فراگیری آن،فرصت خوبی برای اثبات مهرورزی های مان است.
۱•حتی الإمكان از تردد بی مورد در خیابان ها و انجام سفرهای بین شهری خودداری کنیم تا در کاهش ترافیک و سنگینی حجم مسافران در خیابان ها وجاده ها مشارکت نماییم.
۲•در صورت ضرورت خروج از منزل،از ورود به خیابان وجاده های بین شهری با اتومبیل شخصی حتی الإمكان خودداری کنیم و سعی نماییم بیشتر از وسایط نقلیه عمومی استفاده کنیم .
۳• در صورت اجبار به استفاده از وسیله ی نقلیه ی شخصی،حتما از سلامت فنی خودرو مطمین باشیم و به ویژه وسیله را با لاستیک یخ شکن و زنجیر چرخ تجهیز نموده و با احتیاط کامل وسرعت مطمینه رانندگی کنیم تا موجبات راهبندان را فراهم نکنیم.
۴• تردد راحت دستگاه های برف روب و نمک پاش،امدادی و امنیتی و انجام خدمات بی دغدغه برای راهداران را مدنظر داشته باشیم.
۵• در سفرهای ضروری حتما چند دست لباس گرم و چند وعده غذا همراه داشته باشیم تا در صورت ضرورت مهربانی های مان را نثار خود و خانواده و هم در راه ماندگان نماییم.
۶• در خریدهای مان از وارد کردن شوک به بازار خودداری و به قدر رفع نیاز و نه پس انداز بیش از نیاز خرید کنیم.
۷• به خویشان و اقوام نزدیکی که به یک تماس تلفنی و یا دیدار حضوری مان نیاز دارند،بیش از قبل مهربورزیم.
۸• بیش از پیش خانواده های مستمند،بی سرپناه،کارتن خواب ها و همسایگان نیازمندمان را دریابیم.
۹• در کاهش مصرف گاز و نیز کم کردن وسایل گازسوز به منظور مساعدت در حل مسأله ی افت فشار وتقسیم آن انرژی بین خانواده ها همت ورزیم
۱۰• در تأمین سوخت اماکن عمومی چون مساجد و مدارس برای شرایط اضطرار مشارکت نماییم.
۱۱• حیوانات و پرنده های سرگردان را حداقل با تامین سرپناهی هر چند سرد هم مدنظر داشته باشیم
۱۲• حتی المقدور با گرمای امید،سردی توکل را کاهش دهیم و در شرایط سخت و دشوار،کپسول انرژی بر دوش گیریم و منادی امید،مدارا و تحمل باشیم .
۱۳•و..
اين ليست را ادامه دهید و با کپی پیست آن در شبکه های اجتماعی،مهربان بودن مان را اثبات کنیم.
چه اینکه "مهربانی های کوچک" ما در شرایط اضطرار و تنگنا بسیار بزرگ معنا پیدا می کنند....
مهرورزی های مان را در این روزها،فراموش نکنیم و بیش از پیش در تکثیرشان همت گماریم.
رئوف آذری،مدیر کمپین "مهربانی های کوچک"
لینک سوپرگروه؛
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
Forwarded from Raouf Azari
#كمپین "مهربانی های کوچک"
#نمونه ۴۷
رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
----------------------۴۷
در عصر دیجیتال که زندگی کنی،می فهمی که روابط؛
* انسان با انسان
* انسان با موجودات زنده ی غیر انسان
*انسان با زیست محیط وطبیعت
*انسان با ماوراء الطبیعه
*انسان با خالق؛
دچار دگرگونی های بسیار شده و رنگ و روی سنتی،از سیمای آن زندگی و روابط آن به کلی زدوده شده و ارتباطات مذکور چون روابط صفر و یک ها جامه ی دیجیتال پوشیده و بیش از آن که از رابطه ها معنای عواطف و احساسات استنباط شود،مفهومی ماشینی وسخت افزاری قابل دریافت است...
در روابط بین انسان با انسان،دیگر خاله و عمه،دایی و عمو،مادربزرگ و پدربزرگ معنایی جز نماد ندارند و از تعاملات فی مابین،جز یک سری تعارف و دیدارهای شکلی مفهومی ماهوی قابل استنباط نیست که نیست...
شاید زاویه ی نگاه وعینک امروزمان بی مشابهت باعینک های همیشگی مان در "کمپین مهربانی های کوچک" باشد و سیاه نمایی بسیاری در آن نهفته باشد... ولی باور کنید در بین بسیاری روابط چنین است....
اما ما به لطف حضورمان در جمع مهربانان،به میمنت نوع نگاه مشترک مان و با نعمت چشم بصیرت بین،گوش های راداری مثبت گفتارگیر،قلب های باصفای مهرورز گروهی مان،هر روز و هرساعت نمونه هایی از مهرورزی های مهربانان را شاهدیم که معنا و مفهومی والاتر و معنوی تر از ارتباطات مجازی، دیجیتالی وصفر ویکی را برای مان به ارمغان می آورند،آنجا که شاید اولین "شنیداری های گوش های راداری یک مهربان این مهرشهر کمپین مهربانی ها"در تداوم ارتباطی اش،چنین خاطره ای خلق می کند که اقیانوس قلب ها را با "مهربانی کوچک" و صد البته بزرگ در می نوردد👇
"مغازه پوشاک فروشی بودم،داشتم کاپشن ها رو دید میزدم، ورود یه آقا و یه بچه توجهم رو جلب کرد!
یه دختر بچه ده دوازده ساله، چهره دوس داشتنی ای داشت... ساده ی ساده!
با باباش اومده بود...یه کاپشن، چشم دختره رو گرفت!
باباش همونو داد بهش بره پرو کنه تا دختره رفت اتاق پرو زودی اومد قیمتشو پرسید، ...
۹۳ هزار
کارتشو داد واسش موجودی بگیره...
۵۲ هزار
دختره از پرو اومد بیرون چشماش برق می زد، گفت: بابا خوبه همین خوبه...
باباش یه نگاه به تابلوی قیمت مقطوع لطفا اصرار نکنید انداخت بعد دخترشو که جلوش واستاده بود رو بوسید و گفت بابا جان بهت نمیاد یکی دیگه رو بردار... و رفت یکی از تک سایز های داخل سبد رو داد بهش که بالاش نوشته بود فقط چهل هزار
هوا سرد، نگاه دختر سرد، ولی پیشونی بابا خیس...
جلو اتاق پرو منتظر موند تا دخترش اونو امتحان کنه
جلو صندوق دار وایستاده بودم با آستین کاپشن ور میرفتم ، که صاحب مغازه زد به شونه م گفت چی شد برداشتی؟؟ بزارم تو پلاستیک؟
ماشین حسابو برداشتم
نود و سه منهای سی و نه میشد پنجاه و چهار
پنجاه و چهار هزارو گذاشتم رو میز گفتم بگو اشتباهی شده، اون کاپشن نود و سه نیست ، سی و نه هزاره
رفتم بیرون اون ور خیابون وایستادم
چند دقیقه بعدش اومدن بیرون دوتاشون خوشحال
از اونام خوشحال تر من...
کاپشنی که تن من بود واسه امسال هم هیچ مشکلی نداشت"
درود بر این بزرگ مهربان مهرشهر که هرچه خواهش کردم،اجازه ذکر کامل مشخصات را جز به صورت رمزی نداد که نداد...
مهربان " هیرش- ع" نمونه ی تان افزون باد و سپاس قلب بسیار بزرگ مهرورزتان را🌹🌹🌹🌹
کانال کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/campinmerbani سوپر گروه کمپین "مهربانی ها کوچک"
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
#نمونه ۴۷
رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
----------------------۴۷
در عصر دیجیتال که زندگی کنی،می فهمی که روابط؛
* انسان با انسان
* انسان با موجودات زنده ی غیر انسان
*انسان با زیست محیط وطبیعت
*انسان با ماوراء الطبیعه
*انسان با خالق؛
دچار دگرگونی های بسیار شده و رنگ و روی سنتی،از سیمای آن زندگی و روابط آن به کلی زدوده شده و ارتباطات مذکور چون روابط صفر و یک ها جامه ی دیجیتال پوشیده و بیش از آن که از رابطه ها معنای عواطف و احساسات استنباط شود،مفهومی ماشینی وسخت افزاری قابل دریافت است...
در روابط بین انسان با انسان،دیگر خاله و عمه،دایی و عمو،مادربزرگ و پدربزرگ معنایی جز نماد ندارند و از تعاملات فی مابین،جز یک سری تعارف و دیدارهای شکلی مفهومی ماهوی قابل استنباط نیست که نیست...
شاید زاویه ی نگاه وعینک امروزمان بی مشابهت باعینک های همیشگی مان در "کمپین مهربانی های کوچک" باشد و سیاه نمایی بسیاری در آن نهفته باشد... ولی باور کنید در بین بسیاری روابط چنین است....
اما ما به لطف حضورمان در جمع مهربانان،به میمنت نوع نگاه مشترک مان و با نعمت چشم بصیرت بین،گوش های راداری مثبت گفتارگیر،قلب های باصفای مهرورز گروهی مان،هر روز و هرساعت نمونه هایی از مهرورزی های مهربانان را شاهدیم که معنا و مفهومی والاتر و معنوی تر از ارتباطات مجازی، دیجیتالی وصفر ویکی را برای مان به ارمغان می آورند،آنجا که شاید اولین "شنیداری های گوش های راداری یک مهربان این مهرشهر کمپین مهربانی ها"در تداوم ارتباطی اش،چنین خاطره ای خلق می کند که اقیانوس قلب ها را با "مهربانی کوچک" و صد البته بزرگ در می نوردد👇
"مغازه پوشاک فروشی بودم،داشتم کاپشن ها رو دید میزدم، ورود یه آقا و یه بچه توجهم رو جلب کرد!
یه دختر بچه ده دوازده ساله، چهره دوس داشتنی ای داشت... ساده ی ساده!
با باباش اومده بود...یه کاپشن، چشم دختره رو گرفت!
باباش همونو داد بهش بره پرو کنه تا دختره رفت اتاق پرو زودی اومد قیمتشو پرسید، ...
۹۳ هزار
کارتشو داد واسش موجودی بگیره...
۵۲ هزار
دختره از پرو اومد بیرون چشماش برق می زد، گفت: بابا خوبه همین خوبه...
باباش یه نگاه به تابلوی قیمت مقطوع لطفا اصرار نکنید انداخت بعد دخترشو که جلوش واستاده بود رو بوسید و گفت بابا جان بهت نمیاد یکی دیگه رو بردار... و رفت یکی از تک سایز های داخل سبد رو داد بهش که بالاش نوشته بود فقط چهل هزار
هوا سرد، نگاه دختر سرد، ولی پیشونی بابا خیس...
جلو اتاق پرو منتظر موند تا دخترش اونو امتحان کنه
جلو صندوق دار وایستاده بودم با آستین کاپشن ور میرفتم ، که صاحب مغازه زد به شونه م گفت چی شد برداشتی؟؟ بزارم تو پلاستیک؟
ماشین حسابو برداشتم
نود و سه منهای سی و نه میشد پنجاه و چهار
پنجاه و چهار هزارو گذاشتم رو میز گفتم بگو اشتباهی شده، اون کاپشن نود و سه نیست ، سی و نه هزاره
رفتم بیرون اون ور خیابون وایستادم
چند دقیقه بعدش اومدن بیرون دوتاشون خوشحال
از اونام خوشحال تر من...
کاپشنی که تن من بود واسه امسال هم هیچ مشکلی نداشت"
درود بر این بزرگ مهربان مهرشهر که هرچه خواهش کردم،اجازه ذکر کامل مشخصات را جز به صورت رمزی نداد که نداد...
مهربان " هیرش- ع" نمونه ی تان افزون باد و سپاس قلب بسیار بزرگ مهرورزتان را🌹🌹🌹🌹
کانال کمپین "مهربانی های کوچک"
https://telegram.me/campinmerbani سوپر گروه کمپین "مهربانی ها کوچک"
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
Forwarded from Raouf Azari
تصویری مهربانانه از هم نشینی دو وسیله ی گرمایشی در شب های سرد زمستانی☝
آیا ما آدم ها نیز می توانیم با دو نوع سوخت فکری،اعتقادی و... همزیستی اینچنینی را تحمل کنیم؟
بی شک مهربانان،پاسخ این سئوال را از ماه ها قبل و شاید سال ها قبل به صورت مثبت داده اند... شما چطور؟
آیا ما آدم ها نیز می توانیم با دو نوع سوخت فکری،اعتقادی و... همزیستی اینچنینی را تحمل کنیم؟
بی شک مهربانان،پاسخ این سئوال را از ماه ها قبل و شاید سال ها قبل به صورت مثبت داده اند... شما چطور؟
Forwarded from s_ m
باسلام خدمت مهربانان همیشه بیدار مخصوصاپدر مهربانیها جناب استاد آذری هدف ازاین نوشته تنها برای این است که دیگران هم کار کوچک را هم ارج بنهند وانجام دهند
من امشب رفتم بیرون یک دوری بزنم ببینم وضعیت چطوریه ویک بیست لیتری نفت که با هزاران زحمت گیر آورده بودم داخل ماشین بود یک مغازه تعمیرات بخاری ووسایل نفتی داشت تا دیر وقت به خاطر خدمات رسانی باز بود رفتم کمی وایستادم یک پیرمردی آمد وسراغ بخاری برقی رو گرفت گفت ندارم پرسیدم بخاری نفتی نداری گفت دارم منتها سوخت ندارم بیست لیتری خودم را براش نصف کردم وتاخونه رساندمش وحدودا 40 دقیقه هم باهم بودیم بعدا گشتی زدیم وبخاری برقی هم براش پیدا کردم وخیالم راحت شد بعد دوباره رفتم سراغ همان مغازه یک مشتری دیگری اومد وسراغ ژیگلاتور گاز مایع میگشت ومغازه نوعی که به کپسول گازش بخوره نداشت منتها من هم کپسول وهم ژیگلاتور داشتم منتها از اینکه پر است یا خالی مطمءن نبودم وشماره خودم رابهش دادم گفتم نیاز داشتی زنگ بزن برات میارم دم در ویک بخاری برقی هم گرفته بودم شماره رو دادم به آن آقایه هر کدوم نیازش بود من بهش میدم ولی تاحالا زنگ نزده است باور کنید مطمءن هستم کنار بخاری عشتار نفتی خیالم امشب راحت است ولی باز هم کمی نگران دیگران
من امشب رفتم بیرون یک دوری بزنم ببینم وضعیت چطوریه ویک بیست لیتری نفت که با هزاران زحمت گیر آورده بودم داخل ماشین بود یک مغازه تعمیرات بخاری ووسایل نفتی داشت تا دیر وقت به خاطر خدمات رسانی باز بود رفتم کمی وایستادم یک پیرمردی آمد وسراغ بخاری برقی رو گرفت گفت ندارم پرسیدم بخاری نفتی نداری گفت دارم منتها سوخت ندارم بیست لیتری خودم را براش نصف کردم وتاخونه رساندمش وحدودا 40 دقیقه هم باهم بودیم بعدا گشتی زدیم وبخاری برقی هم براش پیدا کردم وخیالم راحت شد بعد دوباره رفتم سراغ همان مغازه یک مشتری دیگری اومد وسراغ ژیگلاتور گاز مایع میگشت ومغازه نوعی که به کپسول گازش بخوره نداشت منتها من هم کپسول وهم ژیگلاتور داشتم منتها از اینکه پر است یا خالی مطمءن نبودم وشماره خودم رابهش دادم گفتم نیاز داشتی زنگ بزن برات میارم دم در ویک بخاری برقی هم گرفته بودم شماره رو دادم به آن آقایه هر کدوم نیازش بود من بهش میدم ولی تاحالا زنگ نزده است باور کنید مطمءن هستم کنار بخاری عشتار نفتی خیالم امشب راحت است ولی باز هم کمی نگران دیگران
Forwarded from Raouf Azari
مهربان دیار عزیزم ...باور کنید قطره های اشک از چشمان پرشوقم جاری شد هنگامی که دروازه ی قلب پرمهرتان را با این نگاشته،بر روی مان گشودید... اکنون بیش از پیش بر نعمت وجود این کمپین وقوف می یابم که چه سان،مهربانان اطراف را رمز گشایی می کند و می شناساند...
هزاران مرتبه شکر بر حلقه ی دوستی هایم با بزرگ مهربانان جهانشهر
سپاس و هزاران سپاس شمای بزرگ مهربان که به حق از دیاری محمدی ها هستید🌹🌹🌹👏
هزاران مرتبه شکر بر حلقه ی دوستی هایم با بزرگ مهربانان جهانشهر
سپاس و هزاران سپاس شمای بزرگ مهربان که به حق از دیاری محمدی ها هستید🌹🌹🌹👏
Forwarded from At.
تو رو خدا تو این شبهای بلند پاییزی از اون اعضای خانواده مان که به هر دلیل وارد دنیای مجازی نشدن غافل نشویم.. خواه مادرمان باشد یا پدرمان یا کس دیگه ای..
وقتی سرمان تو گوشیمان است نه تنها از گذر زمان بلکه از خیلی اتفاقات دور و برمان غافل میشویم،
امشب یک لحظه به خودم اومدم سرمو از رو صفحه گوشی برداشتم دیدم مادرم چه صبورانه و بی مدعا چای سرد شده منو که حتی متوجه ش نشده بودم داره عوض میکنه...
حس غریبی بهم دست داد، وای بر منی که متوجه مادرم نشده م که چایی برام گذاشته و چایی دست نخورده سرد شده و از دهن افتاده...😞😞
وقتی سرمان تو گوشیمان است نه تنها از گذر زمان بلکه از خیلی اتفاقات دور و برمان غافل میشویم،
امشب یک لحظه به خودم اومدم سرمو از رو صفحه گوشی برداشتم دیدم مادرم چه صبورانه و بی مدعا چای سرد شده منو که حتی متوجه ش نشده بودم داره عوض میکنه...
حس غریبی بهم دست داد، وای بر منی که متوجه مادرم نشده م که چایی برام گذاشته و چایی دست نخورده سرد شده و از دهن افتاده...😞😞
Forwarded from Raouf Azari
چه مهربانانه... مهربانی های شما عزیز مهربان یکی دوتا که نیست... این یکی بسیار بسیار مهربانانه بود و در ردیف مهربانی های بزرگ بزرگ بزرگ ثبت شان خواهیم کرد.
درود بر مهربان هیرش عزیز🌹
درود بر مهربان هیرش عزیز🌹
Forwarded from Raouf Azari
یک نکته که لازم است سرلوحه ی رفتار مهربانان باشد؛
... هیچ وقت هیچ اظهارنظری نکنم الا اینکه؛
۱• قبل از آن بر ضرورت ابراز نظر و اثرگذاری مثبت مان بر محیط پیرامونی مطمین شویم
۲• بر صحت و سلامت داده ها و اطلاعات دریافتی در رابطه با سوابق و داشته های خودی در رابطه با موضوع اطمینان کامل داشته باشیم
۳• ادبیات گفتاری و نوشتاری مان مبرا از هرگونه تهمت،افترا و توهین و واژه های منفی باشد
۴• تعمیم یک جزء به کل در آن قابل دریافت نباشد
۵• مطلق انگاری در آن لحاظ نشده و از احتمال خطا تبرئه نشده باشد
عزیزاستادی در این کمپین حضوردارند که درپایان تمامی برداشت هایش که با مطالعه ی عمیق و وسواسی رقیق نیز همراه اند عبارت"والله اعلم بالصواب" را درج می کنند تا به مخاطب گفته باشند این نظر من است و شاید خطا درآن باشد.
ما نیز متوجه باشیم شاید علی رغم رعایت همه ی اصول اظهار نظر و رأي،مبرا از خطا نبوده و نخواهیم بود🌹
... هیچ وقت هیچ اظهارنظری نکنم الا اینکه؛
۱• قبل از آن بر ضرورت ابراز نظر و اثرگذاری مثبت مان بر محیط پیرامونی مطمین شویم
۲• بر صحت و سلامت داده ها و اطلاعات دریافتی در رابطه با سوابق و داشته های خودی در رابطه با موضوع اطمینان کامل داشته باشیم
۳• ادبیات گفتاری و نوشتاری مان مبرا از هرگونه تهمت،افترا و توهین و واژه های منفی باشد
۴• تعمیم یک جزء به کل در آن قابل دریافت نباشد
۵• مطلق انگاری در آن لحاظ نشده و از احتمال خطا تبرئه نشده باشد
عزیزاستادی در این کمپین حضوردارند که درپایان تمامی برداشت هایش که با مطالعه ی عمیق و وسواسی رقیق نیز همراه اند عبارت"والله اعلم بالصواب" را درج می کنند تا به مخاطب گفته باشند این نظر من است و شاید خطا درآن باشد.
ما نیز متوجه باشیم شاید علی رغم رعایت همه ی اصول اظهار نظر و رأي،مبرا از خطا نبوده و نخواهیم بود🌹
Forwarded from At.
دستم به تریبون مسجد نمیرسه، مجری تلویزیون هم نیستم چیزی رو که تو دلمه داد بزنم، ولی تو گروهی عضوم که ادماش قلب مهربانی دارن، منم از فرصت استفاده میکنم و دوستانم رو به یه مهربانی ساده ولی بزرگ دعوت میکنم، کاری که نه هزینه نه وقت و انرژی زیادی لازم داره، فقط یه اراده قوی میخواد و یه چشم باز...
هرکجا چشمتون به این شبکه های ماهواره ای اقتاد که یه سری فیلم بی در و پیکر ترکیه ای رو نشون میدن ، کنترل رو بردارین و بدون تامل برین تو منو و حذفش کنید، یک لطف و مهربانی بزرگ در حق خود و عزیزانتان... به همین راحتی...
جالبه کسی منکر مضرات سیگار نیست حتی یک ادم که سواد انچنانی ندارد، ولی دیدن سیگار لای انگشتان یک دکتر تو حیاط بیمارستان چیز زیاد عجیبی نیست، دلیلش هم فقط اراده ست که گاهی ادما ندارن،و مقابل یک بلای خانمان سوز کم میارن ، خواه سیگار باشه یا یه شبکه مثل جم تی وی و امثال ان
نزارید بیشتر از این حرمت روابط و نسبت های خانوادگی به همین اسونی به بازی گرفته بشه
و میراث فرهنگی ابا و اجدادیمان به همین اسونی بر باد بره،
بخدا بدون جم تی وی هم شب میگذره، به جاش یه خورده دید و بازدیدهای فامیلی رو زنده کنیم که این روزا داره کم رنگ میشه
هرکجا چشمتون به این شبکه های ماهواره ای اقتاد که یه سری فیلم بی در و پیکر ترکیه ای رو نشون میدن ، کنترل رو بردارین و بدون تامل برین تو منو و حذفش کنید، یک لطف و مهربانی بزرگ در حق خود و عزیزانتان... به همین راحتی...
جالبه کسی منکر مضرات سیگار نیست حتی یک ادم که سواد انچنانی ندارد، ولی دیدن سیگار لای انگشتان یک دکتر تو حیاط بیمارستان چیز زیاد عجیبی نیست، دلیلش هم فقط اراده ست که گاهی ادما ندارن،و مقابل یک بلای خانمان سوز کم میارن ، خواه سیگار باشه یا یه شبکه مثل جم تی وی و امثال ان
نزارید بیشتر از این حرمت روابط و نسبت های خانوادگی به همین اسونی به بازی گرفته بشه
و میراث فرهنگی ابا و اجدادیمان به همین اسونی بر باد بره،
بخدا بدون جم تی وی هم شب میگذره، به جاش یه خورده دید و بازدیدهای فامیلی رو زنده کنیم که این روزا داره کم رنگ میشه