بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Photo
✍️ توصیههای محمد ایرانمنش، کنشگر و پژوهشگر مدیریت اجتماع محور ریسک سوانح
مهمترین وظایفی که سمنهای خارج از محل، در شرایط بحرانی بر عهده دارند، بشرح زیر است:
- همکاری و هماهنگی با یکدیگر و نیازسنجی کالاها و خدمات مورد احتیاج آسیب دیدگان با مشارکت نیروها و تشکل های محلی و با هماهنگی سازمان های ذیربط بمنظور مصرف بهینه منابع؛
- شناسایی نیروها و تشکل های محلی و تسهیلگری در تشکل دادن آن ها برای اداره و اجرای کمک رسانی ها؛
- همکاری و هماهنگی با سازمان های دولتی مدیریت سوانح بمنظور انجام بهتر اقدامات و پرهیز از موازی کاری ها؛
چنانچه سمنها، بیشتر هم و غم خود را در سه مورد بالا بگذارند، ضمن آنکه از حضور فیزیکی خود برای کمک رسانیهای ارزاق و سایر کالاها و همچنین از میزان ترددها میکاهند، از اینها مهم تر، موجب توانافزایی نیروها و تشکلهای محلی برای مدیریت بهتر منابع میشوند و از بروز روحیه تکدیگری نیز جلو می گیرند؛
- بطور کلی مهم ترین نکته در مورد فعالیت سمن ها، ضرورت پیروی اشان از مدیریت اجتماع محور ریسک سوانح (Community based disaster risk management)است.
- حضور سمنها برای انجام اموری غیر از کمکهای مرسوم مانند رسیدگیهای روانی و اجتماعی باید بطور تخصصی و با هماهنگی سازمانهای ذیربط باشد.
در سوانح گذشته بکرات دیده شده که برخی روانشناسان و دانشجویان روانشناسی بدون تخصص روانشناسی در شرایط بحران، موجب بروز مسایلی شدهاند.
👌👌چند نکته ایمنی فیزیکی در مورد اسکان اضطراری و موقت :
- از آنجاکه احتمالا در روزهای آینده با بارشهای فراوان و تندی روبرو خواهیم بود، چادرها باید در سطحی بلندتر از سطح زمین نصب شوند.
( در زلزله کرمانشاه و در سیل گلستان و پلدختر، برخی چادرها که همسطح زمین نصب شده بودند، در اثر بارش ها دچار آب گرفتگی شدند!)
- چادرهای کنونی از زلزله کاخک(۱۳۴۷) تاکنون تقریبا تغییر محسوسی نکرده و اساسا در برابر سرما و نه گرما، مقاوم نیستند.
در سوانح گذشته بخصوص در کرمانشاه شاهد آتش سوزیهای فراوان در اثر استفاده از وسایل گرمایشی در سرما بودهایم.
البته یکی از دلایل دیگر، سیمکشیهای غیراستاندارد از تیرهای چراغ برق به چادرها بوده است.
👌 توصیه میشود در سبد کمکها، کابلهای برقی مناسب نیز گنجانده و همچنین وسایل گرمایشی استاندارد ارسال شود.
- توصیههای دقیقتر ایمنی باید توسط سمنها و تشکلهای محلی ترویج شوند.
👌👌 نکتهای مهم در ایمنی اجتماعی- روانی دوره اسکان اضطراری :
- چادر، سازه مناسبی برای دوره طولانی اسکان نیست و موجب شکستن حریم خصوصی داخل خانواده و حریم اخلاقی بین همسایگان میشود.
از آنجاکه بازسازی خانهها، معمولا ماهها و سالها طول میکشد، باید به فکر سازههای موقت با مصالح و امکانات بومی بود.
( کانکس سازه مناسبی برای اسکان موقت نیست، چون هم پرهزینه و پر دردسر است و هم موجب صدمه زدن به محیط زیست و معماری بومی میشود.)
✍✍ سخنی با سازمانهای مرتبط با مدیریت ریسک سوانح:
- سازمانهای مرتبط با مدیریت ریسک سوانح کشور، باید بدانند که بدون مشارکت نیروهای مردمی و تشکلهای مردم نهاد، مدیریت مطلوب، امکانپذیر نیست و در پی شائبهسازیها و اقدامات قضایی غیرمستند علیه آنان نباشند.
👌 اساسا نیکوکاران مختار هستند که کمکهای خودرا به هرکس که میخواهند بدهند و هیچ ماده قانونی آنان را از این کار منع نمیکند.
- هلال احمر، هرچه زودتر نسبت به صدور دفترچههای ارزاق در بین آسیبدیدگان اقدام نماید تا نه بر جمعیت روستاهای آسیب دیده اضافه شود و نه موازی کاریها روی دهد.
(زمانیکه گروهی کمکرسان به روستای «مله رولان» سرپل زهاب برای ارسال کانکس مراجعه کردند، روستاییان به جای آمار ۲۹ خانوار، آمار ۳۴ را دادند و زمانی که آقای «علی دایی» برای ساخت و ساز رفتند آمار ۶۷ خانوار را دادند!)
متاسفانه در کلیه سوانح گذشته زلزله و سیل، توزیع دفترچهها با تاخیر انجام شده و یکی از دلایل مهم افزایش جمعیت در مناطق سانحه دیده و همچنین موازی کاریها همین تاخیر بود؛
در مقابل، سمنها نیز ملزم هستند رعایت امانت را کاملا بجا آورند و در جذب و مصرف منابع مالی، کمال شفافسازی نمایند و از بروز ابهامات و شایعات که موجب آسیب زدن به اعتماد نیکوکاران و مردم میشود، پرهیز نمایند.
با سپاس :
محمد ایران منش،
کنشگر و پژوهشگر مدیریت اجتماع محور ریسک سوانح
----
#بازنشر
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_ورنکش
#تجربه_ها
#توصیه_ها
#دکتر_ایران_منش
@sopskf
مهمترین وظایفی که سمنهای خارج از محل، در شرایط بحرانی بر عهده دارند، بشرح زیر است:
- همکاری و هماهنگی با یکدیگر و نیازسنجی کالاها و خدمات مورد احتیاج آسیب دیدگان با مشارکت نیروها و تشکل های محلی و با هماهنگی سازمان های ذیربط بمنظور مصرف بهینه منابع؛
- شناسایی نیروها و تشکل های محلی و تسهیلگری در تشکل دادن آن ها برای اداره و اجرای کمک رسانی ها؛
- همکاری و هماهنگی با سازمان های دولتی مدیریت سوانح بمنظور انجام بهتر اقدامات و پرهیز از موازی کاری ها؛
چنانچه سمنها، بیشتر هم و غم خود را در سه مورد بالا بگذارند، ضمن آنکه از حضور فیزیکی خود برای کمک رسانیهای ارزاق و سایر کالاها و همچنین از میزان ترددها میکاهند، از اینها مهم تر، موجب توانافزایی نیروها و تشکلهای محلی برای مدیریت بهتر منابع میشوند و از بروز روحیه تکدیگری نیز جلو می گیرند؛
- بطور کلی مهم ترین نکته در مورد فعالیت سمن ها، ضرورت پیروی اشان از مدیریت اجتماع محور ریسک سوانح (Community based disaster risk management)است.
- حضور سمنها برای انجام اموری غیر از کمکهای مرسوم مانند رسیدگیهای روانی و اجتماعی باید بطور تخصصی و با هماهنگی سازمانهای ذیربط باشد.
در سوانح گذشته بکرات دیده شده که برخی روانشناسان و دانشجویان روانشناسی بدون تخصص روانشناسی در شرایط بحران، موجب بروز مسایلی شدهاند.
👌👌چند نکته ایمنی فیزیکی در مورد اسکان اضطراری و موقت :
- از آنجاکه احتمالا در روزهای آینده با بارشهای فراوان و تندی روبرو خواهیم بود، چادرها باید در سطحی بلندتر از سطح زمین نصب شوند.
( در زلزله کرمانشاه و در سیل گلستان و پلدختر، برخی چادرها که همسطح زمین نصب شده بودند، در اثر بارش ها دچار آب گرفتگی شدند!)
- چادرهای کنونی از زلزله کاخک(۱۳۴۷) تاکنون تقریبا تغییر محسوسی نکرده و اساسا در برابر سرما و نه گرما، مقاوم نیستند.
در سوانح گذشته بخصوص در کرمانشاه شاهد آتش سوزیهای فراوان در اثر استفاده از وسایل گرمایشی در سرما بودهایم.
البته یکی از دلایل دیگر، سیمکشیهای غیراستاندارد از تیرهای چراغ برق به چادرها بوده است.
👌 توصیه میشود در سبد کمکها، کابلهای برقی مناسب نیز گنجانده و همچنین وسایل گرمایشی استاندارد ارسال شود.
- توصیههای دقیقتر ایمنی باید توسط سمنها و تشکلهای محلی ترویج شوند.
👌👌 نکتهای مهم در ایمنی اجتماعی- روانی دوره اسکان اضطراری :
- چادر، سازه مناسبی برای دوره طولانی اسکان نیست و موجب شکستن حریم خصوصی داخل خانواده و حریم اخلاقی بین همسایگان میشود.
از آنجاکه بازسازی خانهها، معمولا ماهها و سالها طول میکشد، باید به فکر سازههای موقت با مصالح و امکانات بومی بود.
( کانکس سازه مناسبی برای اسکان موقت نیست، چون هم پرهزینه و پر دردسر است و هم موجب صدمه زدن به محیط زیست و معماری بومی میشود.)
✍✍ سخنی با سازمانهای مرتبط با مدیریت ریسک سوانح:
- سازمانهای مرتبط با مدیریت ریسک سوانح کشور، باید بدانند که بدون مشارکت نیروهای مردمی و تشکلهای مردم نهاد، مدیریت مطلوب، امکانپذیر نیست و در پی شائبهسازیها و اقدامات قضایی غیرمستند علیه آنان نباشند.
👌 اساسا نیکوکاران مختار هستند که کمکهای خودرا به هرکس که میخواهند بدهند و هیچ ماده قانونی آنان را از این کار منع نمیکند.
- هلال احمر، هرچه زودتر نسبت به صدور دفترچههای ارزاق در بین آسیبدیدگان اقدام نماید تا نه بر جمعیت روستاهای آسیب دیده اضافه شود و نه موازی کاریها روی دهد.
(زمانیکه گروهی کمکرسان به روستای «مله رولان» سرپل زهاب برای ارسال کانکس مراجعه کردند، روستاییان به جای آمار ۲۹ خانوار، آمار ۳۴ را دادند و زمانی که آقای «علی دایی» برای ساخت و ساز رفتند آمار ۶۷ خانوار را دادند!)
متاسفانه در کلیه سوانح گذشته زلزله و سیل، توزیع دفترچهها با تاخیر انجام شده و یکی از دلایل مهم افزایش جمعیت در مناطق سانحه دیده و همچنین موازی کاریها همین تاخیر بود؛
در مقابل، سمنها نیز ملزم هستند رعایت امانت را کاملا بجا آورند و در جذب و مصرف منابع مالی، کمال شفافسازی نمایند و از بروز ابهامات و شایعات که موجب آسیب زدن به اعتماد نیکوکاران و مردم میشود، پرهیز نمایند.
با سپاس :
محمد ایران منش،
کنشگر و پژوهشگر مدیریت اجتماع محور ریسک سوانح
----
#بازنشر
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_ورنکش
#تجربه_ها
#توصیه_ها
#دکتر_ایران_منش
@sopskf
مهندس درويش و الطافش به نسبت بنياد توسعه صلح و مهرباني و #بذر_اميد_افشاني همواره اش 👇
https://www.instagram.com/tv/B41paCRlbu1/?igshid=1oxr7dfs3v2jb
https://www.instagram.com/tv/B41paCRlbu1/?igshid=1oxr7dfs3v2jb
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish on Instagram: “. . ✍ هنر ما باید تولید پول از محل درایت، هوشمندی و خلاقیت ذهن ایرانی باشد و نه فروش…
947 Likes, 28 Comments - محمد درویش | Mohammad Darvish (@darvish.mohammad) on Instagram: “. . ✍ هنر ما باید تولید پول از محل درایت، هوشمندی و خلاقیت ذهن ایرانی باشد و نه فروش مایملک ایران؛…”
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Photo
به نام مهربان ترین مهربانان
مهربانان همدل وهمدلان همراه
مستحضر و واقف اند که کمپین مهربانی های کوچک، در زمانی متولد شد که جغرافیای خاورمیانه به صورت ویژه و فضای حاکم بر سیاست ورزی رسانه ها، لبریز از وهم، تاریکی و توهم توطئه بود و افراط گرايي در دنیاداری تا آخرت مداری، از دو سوی زندگی، بستری آفریده بود که یازده سپتامبر و داعش وامثالهم محصول آن شد و در سايه شوم استراتژي هاي منفعت محور قدرت ها، فضیلت ها در مسلخ رذیلت ها، قربانی شدند!
در این شرایط بر بال رسانه سوار شدیم تا یادآور شویم در مرداب روزگار نيز مي توان، نيلوفرهاي نماد زندگي و سمبل زايندگي يافت و بسيار نيز مي توان سراغ گرفت و رشد داد و به وسعت جغرافياي زندگي تكثير كرد!
با اين هدف مبارك پاي در وادي هموندي گذاشتيم و بر خلاف سياست "برخورد"گزين رسانه ها، بر ارزش "دربرگيري"اخبار روز تأكيد كرديم و در اين مسير در همان سال اول(١٣٩٤)، بيش از چهارصدگزارشگرشهروند مهرباني از سراسر كشور يارمان شدند و ماحصل كار همدلانه مهربانان، تلطيف فضاي رسانه اي و تدوين و برلاين كردن بيش از چندده صد گزارش مهرباني شد كه بيش از تزريق اميد در فضاي شهروندي منطقه، بر زلالي جغرافياي درون افزود كه در عصر اثرهاله اي، موهبت كم نظيري بود و نمود بسياري يافت...
اينك در تداوم مسير مهرجويي، مهرپراكني و مهرباني، توفيق يافته ايم علي رغم عبور از مرزهاي قراردادي، در درون جغرافياي ملي نيز به ويژه در شهرهاي سردشت، جوانرود و اصفهان نمايندگان شايسته اي در ميدان گردهم آوريم كه مورد وثوق قاطبه شهروندان و فرهيختگان اند..
اين سرمايه اجتماعي ارزشمند تنها و تنها در سايه لطف يزدان، خلوص هموندان و همت همراهان فراهم آمده و شكر نعمت وجود آن را نشايد كه به "سياست بازار" آلود و بر همين اساس، پيش قراولان اين پويش مبارك عهد كرده اند:
١• جز بر استراتژي مهرافشاني و صلح ورزي، تدبيري نكنند!
٢• به شدت از آفت "سياست رقابت" پرهيز كنند و بر "سبيل رفاقت" پاي فشرند
٣• از "نردبان رفاقت" براي رسيدن بر "بام قدرت" بهره نگيرند
٤• پيوند شبكه اي را جز براي زنجير قلب ها و پالايش ذهن ها، هزينه نكنند!
٥• استراتژي هاي جمع توافق را به پاي منافع سياسي قرباني نكنند..
و مخلص و لب كلام، برند كمپين مهرباني هاي كوچك و بنياد توسعه صلح و مهرباني را جز براي پروژه هاي "نشاء بذر مهرباني" و غرس و تكثير "نهال صلح و آشتي"، بر تابلو و لوگوي هيچ رسانه، مغازه، بنگاه و پيشاني هيچ شخص و كانديدايي عاريت ندهيم!
پس لطفاً همدلانه يارمان باشيد تا با مطامع سياسي و دنيويي آلوده مان نكنند و مراقب مان باشيد،"سهراب"گفتني:
«آب را گل نکنیم[چه اينكه]،
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بيشه ای دور، سیره ای پر می شوید
یا در آبادی، کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری،
تا فرو شوید اندوه دلی»
كنشگران كمپين مهرباني هاي كوچك
و
فعالان صلح و مهرباني بنياد توسعه صلح و مهرباني
دهم آذرماه ١٣٩٨
🌹❤️🌹
@SmallKindnessCampaing
@sopskf
مهربانان همدل وهمدلان همراه
مستحضر و واقف اند که کمپین مهربانی های کوچک، در زمانی متولد شد که جغرافیای خاورمیانه به صورت ویژه و فضای حاکم بر سیاست ورزی رسانه ها، لبریز از وهم، تاریکی و توهم توطئه بود و افراط گرايي در دنیاداری تا آخرت مداری، از دو سوی زندگی، بستری آفریده بود که یازده سپتامبر و داعش وامثالهم محصول آن شد و در سايه شوم استراتژي هاي منفعت محور قدرت ها، فضیلت ها در مسلخ رذیلت ها، قربانی شدند!
در این شرایط بر بال رسانه سوار شدیم تا یادآور شویم در مرداب روزگار نيز مي توان، نيلوفرهاي نماد زندگي و سمبل زايندگي يافت و بسيار نيز مي توان سراغ گرفت و رشد داد و به وسعت جغرافياي زندگي تكثير كرد!
با اين هدف مبارك پاي در وادي هموندي گذاشتيم و بر خلاف سياست "برخورد"گزين رسانه ها، بر ارزش "دربرگيري"اخبار روز تأكيد كرديم و در اين مسير در همان سال اول(١٣٩٤)، بيش از چهارصدگزارشگرشهروند مهرباني از سراسر كشور يارمان شدند و ماحصل كار همدلانه مهربانان، تلطيف فضاي رسانه اي و تدوين و برلاين كردن بيش از چندده صد گزارش مهرباني شد كه بيش از تزريق اميد در فضاي شهروندي منطقه، بر زلالي جغرافياي درون افزود كه در عصر اثرهاله اي، موهبت كم نظيري بود و نمود بسياري يافت...
اينك در تداوم مسير مهرجويي، مهرپراكني و مهرباني، توفيق يافته ايم علي رغم عبور از مرزهاي قراردادي، در درون جغرافياي ملي نيز به ويژه در شهرهاي سردشت، جوانرود و اصفهان نمايندگان شايسته اي در ميدان گردهم آوريم كه مورد وثوق قاطبه شهروندان و فرهيختگان اند..
اين سرمايه اجتماعي ارزشمند تنها و تنها در سايه لطف يزدان، خلوص هموندان و همت همراهان فراهم آمده و شكر نعمت وجود آن را نشايد كه به "سياست بازار" آلود و بر همين اساس، پيش قراولان اين پويش مبارك عهد كرده اند:
١• جز بر استراتژي مهرافشاني و صلح ورزي، تدبيري نكنند!
٢• به شدت از آفت "سياست رقابت" پرهيز كنند و بر "سبيل رفاقت" پاي فشرند
٣• از "نردبان رفاقت" براي رسيدن بر "بام قدرت" بهره نگيرند
٤• پيوند شبكه اي را جز براي زنجير قلب ها و پالايش ذهن ها، هزينه نكنند!
٥• استراتژي هاي جمع توافق را به پاي منافع سياسي قرباني نكنند..
و مخلص و لب كلام، برند كمپين مهرباني هاي كوچك و بنياد توسعه صلح و مهرباني را جز براي پروژه هاي "نشاء بذر مهرباني" و غرس و تكثير "نهال صلح و آشتي"، بر تابلو و لوگوي هيچ رسانه، مغازه، بنگاه و پيشاني هيچ شخص و كانديدايي عاريت ندهيم!
پس لطفاً همدلانه يارمان باشيد تا با مطامع سياسي و دنيويي آلوده مان نكنند و مراقب مان باشيد،"سهراب"گفتني:
«آب را گل نکنیم[چه اينكه]،
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بيشه ای دور، سیره ای پر می شوید
یا در آبادی، کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری،
تا فرو شوید اندوه دلی»
كنشگران كمپين مهرباني هاي كوچك
و
فعالان صلح و مهرباني بنياد توسعه صلح و مهرباني
دهم آذرماه ١٣٩٨
🌹❤️🌹
@SmallKindnessCampaing
@sopskf
✅ ما دوباره «با هم» میخندیم
✍️ احسان محمدی
1️⃣ من که مینویسم و شما که میخوانید میتوانستیم مُرده باشیم ولی زندهایم. مغز و قلبمان میتوانست در نتیجه شلیک گلولهای متلاشی شود که هیچوقت مشخص نخواهد شد از تفنگ چه کسی شلیک شده. همسایهمان که توی آسانسور به او سلام میکنیم، یا #دشمنی که عروسیاش، درست وسط آتش گرفتن خیابان و دود شهر ماست.
این روزها نفس میکشیم اما نه سرخوشانه. حتی وقتی میخندیم هم دلخستهایم و مچاله. شبیه وقتی که روحت چروک شده و هیچ اتویی در جهان نیست که مثل روز اول صافش کند.
این سالها هر وقت با زجر و زحمت خودمان را از چالهای که در آن افتاده بودیم نجات دادیم، خودمان را تکاندیم و محکم گفتیم «یه روز خوب میاد»، چند قدم جلوتر افتادیم توی یک چاه! بعد هی رسن بافتیم، هی پا روی شانه هم گذاشتیم، هی چنگ زدیم به دیوار چاه تا خودمان را بیاوریم بیرون ... و چاه بعد ...
اگر انتظار یک نوشته #خونچکان و مرگ بر این و آن دارید، آدرس را اشتباهی آمدهاید. من #چریک نیستم، هیچوقت نمیخواهم باشم. آتش و گلوله، نمیسازند، ویران میکنند.
در هفته گذشته به بزرگواری که به شدت از نوشتههایم عصبانی بود گفتم: ما روزنامهنگاریم، رفیق ابدی هیچکس و دولتی جز این سرزمین و مردمش نیستیم و حق نداریم مثل کرکس کارتون #رابین_هود، داد بزنیم:
_ شهر در امن و امان است، آسوده بخوابید!
عموم مردم ناراضی حاضر در خیابان یا کز کرده کُنج خانه، نه نوار هستند و نه عروسک دست دشمن. واقعی هستند و خوشی زیر دلشان نزده. درد دارند، فریادرس میخواهند.
درمان نمیدهید، درد مضاعف ندهید. این مردم ِ با تمامِ مصیبتها صبور، ارزشمندتر از هر نیروگاه هستهای و موشک قارهپیمایی هستند، آنها ثابت کرده اند به این سرزمین وفادارند، شما چطور؟
2️⃣ در «تاریخنامه هرات» روایتی هست که هر وقت یادش میافتم، بغض میکنم، تنم میلرزد. وقتی مغولها حمله کردند، هرات را که جزو خاک ایران بود فتح کردند، به آتش کشیدند، دیوارها را ویران کردند، درختها را از جا کندند. از هر طرف بوی خون میآمد و جوی خون جاری شد.
یک روز چند مرد که گاوی برایشان نمانده بود برای کشت و کار، خیش (گاو آهن) را به کمرشان بستند و زمین را شخم میزدند. چرا؟ چون زندگی از هر چیز دیگری قویتر است. حتی از بوی وقیح خون.
3️⃣ برای هیچکس نسخهای نمیپیچم، میتوانید امیدوار باشید یا نه، حق طبیعیتان است که این روزها خوشحال باشید یا به مهاجرت فکر کنید.
من هم از درون، #بم بعد از زلزلهام، ولی نمیخواهم تن بدهم به ناامیدی این روزها. محکومم به امیدواری. حتی وقتی میدانم پیش رویم باز چاله هست و چاه ... چون ایمان دارم، باید به خاطر همه آنها که در طول تاریخ برای آزادی و آبادی وطن جان بخشیدند، #ایران بهتر و شادمانتری بسازیم. ما روزی دوباره کنار هم میخندیم.
«روزی که كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادریست»
نقل از:
🖋 @ehsanmohammadi95
بازنشر:
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
@sopskf
✍️ احسان محمدی
1️⃣ من که مینویسم و شما که میخوانید میتوانستیم مُرده باشیم ولی زندهایم. مغز و قلبمان میتوانست در نتیجه شلیک گلولهای متلاشی شود که هیچوقت مشخص نخواهد شد از تفنگ چه کسی شلیک شده. همسایهمان که توی آسانسور به او سلام میکنیم، یا #دشمنی که عروسیاش، درست وسط آتش گرفتن خیابان و دود شهر ماست.
این روزها نفس میکشیم اما نه سرخوشانه. حتی وقتی میخندیم هم دلخستهایم و مچاله. شبیه وقتی که روحت چروک شده و هیچ اتویی در جهان نیست که مثل روز اول صافش کند.
این سالها هر وقت با زجر و زحمت خودمان را از چالهای که در آن افتاده بودیم نجات دادیم، خودمان را تکاندیم و محکم گفتیم «یه روز خوب میاد»، چند قدم جلوتر افتادیم توی یک چاه! بعد هی رسن بافتیم، هی پا روی شانه هم گذاشتیم، هی چنگ زدیم به دیوار چاه تا خودمان را بیاوریم بیرون ... و چاه بعد ...
اگر انتظار یک نوشته #خونچکان و مرگ بر این و آن دارید، آدرس را اشتباهی آمدهاید. من #چریک نیستم، هیچوقت نمیخواهم باشم. آتش و گلوله، نمیسازند، ویران میکنند.
در هفته گذشته به بزرگواری که به شدت از نوشتههایم عصبانی بود گفتم: ما روزنامهنگاریم، رفیق ابدی هیچکس و دولتی جز این سرزمین و مردمش نیستیم و حق نداریم مثل کرکس کارتون #رابین_هود، داد بزنیم:
_ شهر در امن و امان است، آسوده بخوابید!
عموم مردم ناراضی حاضر در خیابان یا کز کرده کُنج خانه، نه نوار هستند و نه عروسک دست دشمن. واقعی هستند و خوشی زیر دلشان نزده. درد دارند، فریادرس میخواهند.
درمان نمیدهید، درد مضاعف ندهید. این مردم ِ با تمامِ مصیبتها صبور، ارزشمندتر از هر نیروگاه هستهای و موشک قارهپیمایی هستند، آنها ثابت کرده اند به این سرزمین وفادارند، شما چطور؟
2️⃣ در «تاریخنامه هرات» روایتی هست که هر وقت یادش میافتم، بغض میکنم، تنم میلرزد. وقتی مغولها حمله کردند، هرات را که جزو خاک ایران بود فتح کردند، به آتش کشیدند، دیوارها را ویران کردند، درختها را از جا کندند. از هر طرف بوی خون میآمد و جوی خون جاری شد.
یک روز چند مرد که گاوی برایشان نمانده بود برای کشت و کار، خیش (گاو آهن) را به کمرشان بستند و زمین را شخم میزدند. چرا؟ چون زندگی از هر چیز دیگری قویتر است. حتی از بوی وقیح خون.
3️⃣ برای هیچکس نسخهای نمیپیچم، میتوانید امیدوار باشید یا نه، حق طبیعیتان است که این روزها خوشحال باشید یا به مهاجرت فکر کنید.
من هم از درون، #بم بعد از زلزلهام، ولی نمیخواهم تن بدهم به ناامیدی این روزها. محکومم به امیدواری. حتی وقتی میدانم پیش رویم باز چاله هست و چاه ... چون ایمان دارم، باید به خاطر همه آنها که در طول تاریخ برای آزادی و آبادی وطن جان بخشیدند، #ایران بهتر و شادمانتری بسازیم. ما روزی دوباره کنار هم میخندیم.
«روزی که كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادریست»
نقل از:
🖋 @ehsanmohammadi95
بازنشر:
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
@sopskf
عزای عروسی در تالار زمان و مسئولیت فرهیختگان
✍🏻*رئوف آذری
#مانگه_شه_و
(Manga Shaw)
واژه ای است در زبان کُردی مرکب از «مانگ»به معنای ماه و «شه و »به معنای شب که مترادف #شب_مهتابی در زبان فارسی است!
این اصطلاح، از دیرزمان در فرهنگ فلکلور کُردها، استعمال داشته و به ویژه در دورانی که #برق، این موهبت ادیسون داد، روستاها را چون این روزها در چنبره مرگ سکوت و آرامش شبانه، فرو نبرده بود و فحوای شب معنای دقیق خود را داشت، نعمتی از یزدان شمرده می شد که در سایه لطف مهتاب، شبانه نیز کارمانده از روز و نیز ارتباط وحمل ونقل و شکار در شب را میسور می ساخت و همان نیز از دیرزمان، «مانگه شه و» را در ردیف فرصت و نعمت قرار می داد!
پنج شنبه شب چهاردهمین روز آذر اما در سقز، «مانگه شه و» چون نقمت بر سر جمعی از شهروندان کُرد، آوار شد تا البته باز به تعبیری دگر فرصتی سازدتا از #تالار_زمان، درس نکته هایی منتقل کند!
پرواضح است که مخاطب این نکته ها، پیش و بیش از آسیب دیدگان و خانواده های شان، #فرهیختگان جامعه،دانشگاهیان و شایستگان کُردستانی اند که اشاراتی را کافی می دانند تا آستین همت بالازنند و ریشه های مرگ، درد و بحران را در جایی دگر دنبال کنند!
از انصاف نباید گذشت که در همان ساعات پسارویداد #تالار_مانگه_شه_و سقز، فرهیختگانی قلم زدند و شایستگانی روایت کردند و دانشگاهیانی ریشه ها را هدف گرفتند که در خور سپاس وتکریم اند ولی به جد حادثه آذرماه سقز، از زواياي بسيار مستعد كنكاش است كه چند از بسيارش، قابل تأمل اند، از جمله: • چه بر سر خاورميانه و ايران و ويژه تر كُردستان آمده كه حتي مجالس سور و سرور و عروسي هم، بوي مرگ مي دهند؟
• سياست ورزان،مسئولان و متوليان چه سهمي از اين قلب ارزش ها و تغيير كاركردها و تحول در فحواي واژگان دارند كه "مانگه شه و" تهديد مي شود و "تالار عروسي" تير و تبر خلاص شدن يك زندگي؟!
• جامعه را چه شده است كه "پاشنه بلندي" مُد مي شود اما "پيشينه بيني" و"پيش بيني" و برنامه ريزي و مديريت بحران، از مُد مي افتد؟
• ما را چه شده است كه منفعت طلبي و عافيت زدگي مان، چنان لجام گسيخته است كه جداي از تغييركاربري ساختمان ها، كاركردذاتي "پدر" و"مادر" و دوست و همشهري رنگ مي بازند و با كم ترين موج و صدايي، دست از پا گم كرده، فقط "خودبين"مي شويم و رها از هر قيد و دلبستگي، ره نجات خود حتي از مسير مرگ ديگران مي پوييم؟
•رسانه هاي خاص و رسانه اي هاي مأمور، تا چه اندازه در معنابخشي ويژه از صداها و نيز ترس و وحشت زايي از هرصداي نامتعارفي، نقش داشته و موجبات سلب امنيت و آرامش حتي در سورها و شادي ها و مترصد ماندن بشر امروزي براي تجربه هر دردي و انتشار وسيع و عالمي آن و نيز رخت بر بستن فضايل و آلودن شان به رذايل شده اند؟
ده ها سئوال و ده ها نكته مي توان از حوادثي اينچنيني استحصال كرد شايد كه ذهني تلنگري خورد و فرهيخته اي دانشگاهي و شايسته اي فرهيخته، آستين بالازند و فارغ از توهم "شگون عروس"به اقدامي در خور پساحادثه،همت گمارد.
امروز بهانه اي ارزشمند است تا فرهيختگان و شايستگان وبه ويژه دانشگاهيان از "دل مصيبت" ،"درس نكته ها" برگيرند و با ريشه يابي حادثه سقز، و امثال اين حوادث،چاره اي براي استيصال امروزي بشر در برابر قلب ارزش ها و تغيير كاركرد واژگان،بيابند و اين همه منفعت محوري را به پاي همزيست مداري، دوستداري و صلح وندي، قرباني كنند كه به زعم نگارنده اولين گام ها مي تواند آموزش اصول اوليه مواجه و مديريت بحران توسط دانشگاه ها و صدالبته منبعث از پژوهش ها،ريشه يابي ها و علت جويي ها باشد...
و البته حمایت روانی و عاطفی از عروس و داماد و همدلی با خانواده های داغدار و فهم شرایط مالک تالار و عامل حادثه و سهیم دیدن ديگران در حادثه روي داده ضمن لحاظ كردن روح بخشش و گذشت با تأكيد بر اصلاح رويه ها...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#سقز
#تالار_مانگه_شه_و
#رسالت_فرهیختگان
#نگاه_دگر
@sopskf
------
https://www.instagram.com/p/B5vrMWSFFut/?igshid=18lnsi9jwx3z1
✍🏻*رئوف آذری
#مانگه_شه_و
(Manga Shaw)
واژه ای است در زبان کُردی مرکب از «مانگ»به معنای ماه و «شه و »به معنای شب که مترادف #شب_مهتابی در زبان فارسی است!
این اصطلاح، از دیرزمان در فرهنگ فلکلور کُردها، استعمال داشته و به ویژه در دورانی که #برق، این موهبت ادیسون داد، روستاها را چون این روزها در چنبره مرگ سکوت و آرامش شبانه، فرو نبرده بود و فحوای شب معنای دقیق خود را داشت، نعمتی از یزدان شمرده می شد که در سایه لطف مهتاب، شبانه نیز کارمانده از روز و نیز ارتباط وحمل ونقل و شکار در شب را میسور می ساخت و همان نیز از دیرزمان، «مانگه شه و» را در ردیف فرصت و نعمت قرار می داد!
پنج شنبه شب چهاردهمین روز آذر اما در سقز، «مانگه شه و» چون نقمت بر سر جمعی از شهروندان کُرد، آوار شد تا البته باز به تعبیری دگر فرصتی سازدتا از #تالار_زمان، درس نکته هایی منتقل کند!
پرواضح است که مخاطب این نکته ها، پیش و بیش از آسیب دیدگان و خانواده های شان، #فرهیختگان جامعه،دانشگاهیان و شایستگان کُردستانی اند که اشاراتی را کافی می دانند تا آستین همت بالازنند و ریشه های مرگ، درد و بحران را در جایی دگر دنبال کنند!
از انصاف نباید گذشت که در همان ساعات پسارویداد #تالار_مانگه_شه_و سقز، فرهیختگانی قلم زدند و شایستگانی روایت کردند و دانشگاهیانی ریشه ها را هدف گرفتند که در خور سپاس وتکریم اند ولی به جد حادثه آذرماه سقز، از زواياي بسيار مستعد كنكاش است كه چند از بسيارش، قابل تأمل اند، از جمله: • چه بر سر خاورميانه و ايران و ويژه تر كُردستان آمده كه حتي مجالس سور و سرور و عروسي هم، بوي مرگ مي دهند؟
• سياست ورزان،مسئولان و متوليان چه سهمي از اين قلب ارزش ها و تغيير كاركردها و تحول در فحواي واژگان دارند كه "مانگه شه و" تهديد مي شود و "تالار عروسي" تير و تبر خلاص شدن يك زندگي؟!
• جامعه را چه شده است كه "پاشنه بلندي" مُد مي شود اما "پيشينه بيني" و"پيش بيني" و برنامه ريزي و مديريت بحران، از مُد مي افتد؟
• ما را چه شده است كه منفعت طلبي و عافيت زدگي مان، چنان لجام گسيخته است كه جداي از تغييركاربري ساختمان ها، كاركردذاتي "پدر" و"مادر" و دوست و همشهري رنگ مي بازند و با كم ترين موج و صدايي، دست از پا گم كرده، فقط "خودبين"مي شويم و رها از هر قيد و دلبستگي، ره نجات خود حتي از مسير مرگ ديگران مي پوييم؟
•رسانه هاي خاص و رسانه اي هاي مأمور، تا چه اندازه در معنابخشي ويژه از صداها و نيز ترس و وحشت زايي از هرصداي نامتعارفي، نقش داشته و موجبات سلب امنيت و آرامش حتي در سورها و شادي ها و مترصد ماندن بشر امروزي براي تجربه هر دردي و انتشار وسيع و عالمي آن و نيز رخت بر بستن فضايل و آلودن شان به رذايل شده اند؟
ده ها سئوال و ده ها نكته مي توان از حوادثي اينچنيني استحصال كرد شايد كه ذهني تلنگري خورد و فرهيخته اي دانشگاهي و شايسته اي فرهيخته، آستين بالازند و فارغ از توهم "شگون عروس"به اقدامي در خور پساحادثه،همت گمارد.
امروز بهانه اي ارزشمند است تا فرهيختگان و شايستگان وبه ويژه دانشگاهيان از "دل مصيبت" ،"درس نكته ها" برگيرند و با ريشه يابي حادثه سقز، و امثال اين حوادث،چاره اي براي استيصال امروزي بشر در برابر قلب ارزش ها و تغيير كاركرد واژگان،بيابند و اين همه منفعت محوري را به پاي همزيست مداري، دوستداري و صلح وندي، قرباني كنند كه به زعم نگارنده اولين گام ها مي تواند آموزش اصول اوليه مواجه و مديريت بحران توسط دانشگاه ها و صدالبته منبعث از پژوهش ها،ريشه يابي ها و علت جويي ها باشد...
و البته حمایت روانی و عاطفی از عروس و داماد و همدلی با خانواده های داغدار و فهم شرایط مالک تالار و عامل حادثه و سهیم دیدن ديگران در حادثه روي داده ضمن لحاظ كردن روح بخشش و گذشت با تأكيد بر اصلاح رويه ها...
🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#سقز
#تالار_مانگه_شه_و
#رسالت_فرهیختگان
#نگاه_دگر
@sopskf
------
https://www.instagram.com/p/B5vrMWSFFut/?igshid=18lnsi9jwx3z1
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
عزای عروسی در تالار زمان و مسئولیت فرهیختگان ✍🏻*رئوف آذری #مانگه_شه_و (Manga Shaw) واژه ای است در زبان کُردی مرکب از «مانگ»به معنای ماه و «شه و »به معنای شب که مترادف #شب_مهتابی در زبان فارسی است! این اصطلاح، از دیرزمان در فرهنگ فلکلور کُردها، استعمال داشته…
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
🍁 خودمان کاری کنیم
✍️ از گردانندگان صدانت
🔅چند هفتهی قبل مجموعهای از هموطنان دردمند به دور از هیاهوی رسانهها راهی مناطقی روستایی در حاشیه بلوچستان شدند. یاسر عرب (کارگردان مستند کوتاه "صدای عطش بلوچستان و مبارزه برای زندگی") قبل از سفر درباره ایده این اتفاق با من صحبت کرد.
🔅از گاندوها (نوعی تمساح) برایم گفت. از اینکه مردم روستاهای بلوچستان به خاطر کمبود آب شُرب -و حتی آب برای شستشو- ناچار به سراغ گودالهای آب میروند. میگفت گاندوها دست یک دختربچه را خوردند و پای پسربچهای را زخمی کردند.
🔅قبل از این گفتوگو، با شنیدن نام گاندو تصویری که در ذهنم نقش میبست سریالی تلویزیونی بود که میگفتند در شبکه 3 پخش میشود! نمیدانستم در این کشور عدهای به خاطر نداشتن دسترسی به آب شُرب، دچار چه مصائبی میشوند و با چه مخاطراتی دست و پنجه نرم میکنند... نمیدانستم به 700 هزار نفر در سیستان و بلوچستان با تانکر آبرسانی میشود و سهمیه هر نفر در یک شبانهروز 15 لیتر است. گر چه گاهی تا هفتهها به بسیاری از روستاها هیچ آبی نمیرسد.
🔅بعد از پایان سفر دوباره یاسر را دیدم، با تیمی چندنفره مشغول تدوین مستند بودند. کنارش نشستم. در کامپیوترش صحنههای دلخراشی دیدم... مردمی را دیدم که گویی در حاشیه کشورهای فقیر و بیآب زندگی میکردند. آنها ایرانی بودند اما گویی جایی میان رسانهها و مطالبات ما نداشتند. حتی در فیلمهای سینمایی ایرانی هم آن سبک زندگی را ندیده بودم.
🔅یاسر تمام صحنههای دلخراش را حذف میکرد. معترض شدم، گفتم مگر نمیخواهید برای این مردم پول جمع کنید و تصفیهخانه بسازید؟ مردم اگر این صحنهها را نبینند دلشان به رحم نمیآید. بیاعتنا به سخنانم فقط زیر لب گفت "مردم به اندازه کافی حالشان بد هست، چرا خرابترش کنیم؟"
🔅امروز کلیپ ساخته شده به دستم رسید. در کمال ناباوری شماره حساب را هم حذف کرده بودند و فقط یک شماره موبایل و نشانی صفحات اجتماعی "نهضت مردمی آبرسانی طهورا" در انتهای آن بود. در تماسی که با او داشتم علت را پرسیدم. گفت: "گروه تصمیم گرفتند که شماره حساب ندیم!"
🔅تنها کاری که از دستم برمیآمد نوشتن این متن بود. کلیپ را در صدانت آپلود کردم و شماره موبایل را نیز در انتها آوردم تا فکر چارهای باشیم و راهی برای کمک به هموطنان محروممان پیدا کنیم. شما هم اگر بعد از دیدن این مستند کوتاه و خواندن این مطلب، راهی برای یاری هموطنانمان یافتید با شماره داده شده تماس بگیرید یا صفحات اجتماعی آن را دنبال کنید. راهی باید یافت. راهی باید بیابیم.
دریافت این ویدئو در تلگرام
دیدن این ویدئو در یوتوب
اعضاء تیم: محسن رنانی، محمد رضا زائری، رضا امیر خانی، محمد درویش، منصور منصوری، یاسر عرب و بهزاد عبداللهیان پور
نهضت مردمی آبرسانی طهورا (مجمع خیرین وطن)
تامین پایدار آب شرب مناطق محروم سیستان و بلوچستان
تلفن راهنما: ۰۹۱۵۸۵۱۵۱۵۲
https://t.iss.one/tahoura_ab
www.instagram.com/tahoura_ab/
✍️ از گردانندگان صدانت
🔅چند هفتهی قبل مجموعهای از هموطنان دردمند به دور از هیاهوی رسانهها راهی مناطقی روستایی در حاشیه بلوچستان شدند. یاسر عرب (کارگردان مستند کوتاه "صدای عطش بلوچستان و مبارزه برای زندگی") قبل از سفر درباره ایده این اتفاق با من صحبت کرد.
🔅از گاندوها (نوعی تمساح) برایم گفت. از اینکه مردم روستاهای بلوچستان به خاطر کمبود آب شُرب -و حتی آب برای شستشو- ناچار به سراغ گودالهای آب میروند. میگفت گاندوها دست یک دختربچه را خوردند و پای پسربچهای را زخمی کردند.
🔅قبل از این گفتوگو، با شنیدن نام گاندو تصویری که در ذهنم نقش میبست سریالی تلویزیونی بود که میگفتند در شبکه 3 پخش میشود! نمیدانستم در این کشور عدهای به خاطر نداشتن دسترسی به آب شُرب، دچار چه مصائبی میشوند و با چه مخاطراتی دست و پنجه نرم میکنند... نمیدانستم به 700 هزار نفر در سیستان و بلوچستان با تانکر آبرسانی میشود و سهمیه هر نفر در یک شبانهروز 15 لیتر است. گر چه گاهی تا هفتهها به بسیاری از روستاها هیچ آبی نمیرسد.
🔅بعد از پایان سفر دوباره یاسر را دیدم، با تیمی چندنفره مشغول تدوین مستند بودند. کنارش نشستم. در کامپیوترش صحنههای دلخراشی دیدم... مردمی را دیدم که گویی در حاشیه کشورهای فقیر و بیآب زندگی میکردند. آنها ایرانی بودند اما گویی جایی میان رسانهها و مطالبات ما نداشتند. حتی در فیلمهای سینمایی ایرانی هم آن سبک زندگی را ندیده بودم.
🔅یاسر تمام صحنههای دلخراش را حذف میکرد. معترض شدم، گفتم مگر نمیخواهید برای این مردم پول جمع کنید و تصفیهخانه بسازید؟ مردم اگر این صحنهها را نبینند دلشان به رحم نمیآید. بیاعتنا به سخنانم فقط زیر لب گفت "مردم به اندازه کافی حالشان بد هست، چرا خرابترش کنیم؟"
🔅امروز کلیپ ساخته شده به دستم رسید. در کمال ناباوری شماره حساب را هم حذف کرده بودند و فقط یک شماره موبایل و نشانی صفحات اجتماعی "نهضت مردمی آبرسانی طهورا" در انتهای آن بود. در تماسی که با او داشتم علت را پرسیدم. گفت: "گروه تصمیم گرفتند که شماره حساب ندیم!"
🔅تنها کاری که از دستم برمیآمد نوشتن این متن بود. کلیپ را در صدانت آپلود کردم و شماره موبایل را نیز در انتها آوردم تا فکر چارهای باشیم و راهی برای کمک به هموطنان محروممان پیدا کنیم. شما هم اگر بعد از دیدن این مستند کوتاه و خواندن این مطلب، راهی برای یاری هموطنانمان یافتید با شماره داده شده تماس بگیرید یا صفحات اجتماعی آن را دنبال کنید. راهی باید یافت. راهی باید بیابیم.
دریافت این ویدئو در تلگرام
دیدن این ویدئو در یوتوب
اعضاء تیم: محسن رنانی، محمد رضا زائری، رضا امیر خانی، محمد درویش، منصور منصوری، یاسر عرب و بهزاد عبداللهیان پور
نهضت مردمی آبرسانی طهورا (مجمع خیرین وطن)
تامین پایدار آب شرب مناطق محروم سیستان و بلوچستان
تلفن راهنما: ۰۹۱۵۸۵۱۵۱۵۲
https://t.iss.one/tahoura_ab
www.instagram.com/tahoura_ab/
YouTube
صدای عطش بلوچستان و مبارزه برای زندگی
دیر به ابتدای راه "توسعه" رسیده ایم ...
و زود می خواهیم از آن عبور کنیم ...
به دنبال تحولی ناگهانی در همه ی ابعاد زیستی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هستیم و البته نیک می دانیم که این تحول خواهی نیز لازمه ی پویایی و تکامل حیات بشری است.
اما راه رسیدن به موفقیتی…
و زود می خواهیم از آن عبور کنیم ...
به دنبال تحولی ناگهانی در همه ی ابعاد زیستی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هستیم و البته نیک می دانیم که این تحول خواهی نیز لازمه ی پویایی و تکامل حیات بشری است.
اما راه رسیدن به موفقیتی…
وبسایت فرهنگی صدانت
🍁 خودمان کاری کنیم ✍️ از گردانندگان صدانت 🔅چند هفتهی قبل مجموعهای از هموطنان دردمند به دور از هیاهوی رسانهها راهی مناطقی روستایی در حاشیه بلوچستان شدند. یاسر عرب (کارگردان مستند کوتاه "صدای عطش بلوچستان و مبارزه برای زندگی") قبل از سفر درباره ایده این…
همدل و همراهيم با بزرگ مهربانان سرزمين مان در توسعه مهرباني بلوچستان🌹👏🏻🌹
Forwarded from محمد درویش
🔻از کوسههای اقیانوس تا الاغهای جزیره هنگام چقدر راه است؟!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ این بانوی غواص در ویدئوی دوم درمییابد که کوسهای نرمنرمک به او نزدیک میشود! وقتی که بیشتر دقت میکند، ناگهان متوجه میشود زنجیری از دهانِ او آویزان است؛ همانطور که در ویدئو میبینید با شجاعت دستش را در دهانِ کوسه میکند و زنجیر و قلاب ماهیگیری را از دهانش خارج میکند. کوسه به نشانهی قدردانی انگار دورش میگردد و برایش حرکتهای نمایشی اجرا میکند؛ اما تکاندهندهتر و باورنکردنیتر آنکه به فاصله چند دقیقه کوسههای بیشتری دورِ این بانو را احاطه میکنند در حالیکه جملگی از زنجیری در دهان درد میکشیدند!
2️⃣ یادتان هست قصه #حسین_آقاخانی_زنجانی در #جزیره_هنگام را که پیشتر برایتان شرح داده بودم؟ آنجا هم الاغهای بیشتری به نزد حسین آمدند تا جراحت پایشان را که قوطی کنسرو گردشگران در آن فرورفته و عفونت کرده بود - عکس سوم - درمان کند.
3️⃣ درواقع کوسهها و الاغها در دو سوی عالم وقتی دریافتند که آن بانوی غواص و حسین از جنس اغلب آدمزمینیها نیستند و اعتمادشان جلب شد، از آنها کمک طلبیدند و مهمتر آنکه به زبان خویش قدرشناسی کردند.
4️⃣ این پست را هم در کنار پست دیروز میتوان بارها و بارها تماشا کرد و خواند و دریافت که زندگی ژرفتر، زیباتر و الهامبخشتر از آن چیزی است که برخی از تمامیتخواهان متعصب و یکسونگر - چه در حوزه علم، اخلاق یا دین - میخواهند به خوردِ ما دهند. اینکه وقتی کوسههایی که به غلط یا درست به خونخواری معروف شدهاند، رسم قدرشناسی را میدانند، چرا خونخوارهای آدمنما درس نمیگیرند؟
5️⃣ ضمن احترام به همهی آنهایی که امروز کاسهی صبرشان لبریز و امیدشان را ربوده شده و واهی میپندارند؛ برایشان قطعهای از نمایشنامه دشمنان اثر #آنتوان_چخوف را یادآوری میکنم: "غم هیچگاه بشر را متحد نمیسازد که هیچ؛ بشر را به نفاق هم وامیدارد. پس اگر هنوز افرادی هستند که میپندارند اتحاد بشر با تعمیم اندوه امکانپذیر است، سخت در اشتباهند." من که با تماشای چندبارهی رفتارِ این کوسهها، آن الاغها، آن گربهها - ویدئوی چهارم - و آن کوسهنهنگ پست پیشین، شادی و امیدم بیشتر میشود و واقعیتر میتوانم بخندم به روزگاری که بزرگترین انتقام از او، پایکوبی، نفسکمنیاوردن و شادماندن است.
#بیاییم_امید_را_ممنوع_الخروج_کنیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
https://instagram.com/p/B55lJfKF8xU/?igshid=11cfwa2iu8gr2
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ این بانوی غواص در ویدئوی دوم درمییابد که کوسهای نرمنرمک به او نزدیک میشود! وقتی که بیشتر دقت میکند، ناگهان متوجه میشود زنجیری از دهانِ او آویزان است؛ همانطور که در ویدئو میبینید با شجاعت دستش را در دهانِ کوسه میکند و زنجیر و قلاب ماهیگیری را از دهانش خارج میکند. کوسه به نشانهی قدردانی انگار دورش میگردد و برایش حرکتهای نمایشی اجرا میکند؛ اما تکاندهندهتر و باورنکردنیتر آنکه به فاصله چند دقیقه کوسههای بیشتری دورِ این بانو را احاطه میکنند در حالیکه جملگی از زنجیری در دهان درد میکشیدند!
2️⃣ یادتان هست قصه #حسین_آقاخانی_زنجانی در #جزیره_هنگام را که پیشتر برایتان شرح داده بودم؟ آنجا هم الاغهای بیشتری به نزد حسین آمدند تا جراحت پایشان را که قوطی کنسرو گردشگران در آن فرورفته و عفونت کرده بود - عکس سوم - درمان کند.
3️⃣ درواقع کوسهها و الاغها در دو سوی عالم وقتی دریافتند که آن بانوی غواص و حسین از جنس اغلب آدمزمینیها نیستند و اعتمادشان جلب شد، از آنها کمک طلبیدند و مهمتر آنکه به زبان خویش قدرشناسی کردند.
4️⃣ این پست را هم در کنار پست دیروز میتوان بارها و بارها تماشا کرد و خواند و دریافت که زندگی ژرفتر، زیباتر و الهامبخشتر از آن چیزی است که برخی از تمامیتخواهان متعصب و یکسونگر - چه در حوزه علم، اخلاق یا دین - میخواهند به خوردِ ما دهند. اینکه وقتی کوسههایی که به غلط یا درست به خونخواری معروف شدهاند، رسم قدرشناسی را میدانند، چرا خونخوارهای آدمنما درس نمیگیرند؟
5️⃣ ضمن احترام به همهی آنهایی که امروز کاسهی صبرشان لبریز و امیدشان را ربوده شده و واهی میپندارند؛ برایشان قطعهای از نمایشنامه دشمنان اثر #آنتوان_چخوف را یادآوری میکنم: "غم هیچگاه بشر را متحد نمیسازد که هیچ؛ بشر را به نفاق هم وامیدارد. پس اگر هنوز افرادی هستند که میپندارند اتحاد بشر با تعمیم اندوه امکانپذیر است، سخت در اشتباهند." من که با تماشای چندبارهی رفتارِ این کوسهها، آن الاغها، آن گربهها - ویدئوی چهارم - و آن کوسهنهنگ پست پیشین، شادی و امیدم بیشتر میشود و واقعیتر میتوانم بخندم به روزگاری که بزرگترین انتقام از او، پایکوبی، نفسکمنیاوردن و شادماندن است.
#بیاییم_امید_را_ممنوع_الخروج_کنیم
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
https://instagram.com/p/B55lJfKF8xU/?igshid=11cfwa2iu8gr2
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . 🔻از کوسههای اقیانوس تا الاغهای جزیره هنگام چقدر راه است؟!🔻 . 1️⃣ این بانوی غواص در ویدئوی دوم درمییابد که کوسهای نرمنرمک به او نزدیک میشود! وقتی که بیشتر دقت میکند، ناگهان متوجه میشود زنجیری از دهانِ او آویزان است؛ همانطور که در ویدئو میبینید…
Forwarded from جمعیت امام علی
🌀همایش تاثیر تغییرات اقلیمی در ایران، با تمرکز بر سیل سراسری ۱۳۹۸
📆۱۴ دسامبر ۲۰۱۹ (۲۳ آذر)، ساعت ۱۰ تا ۱۳:۳۰ (به وقت آمریکا)
🌐مکان: دانشگاه هاروارد
📌در این همایش، مدیرعامل جمعیت امام علی (ع) و دو تن از اعضای این جمعیت، به عنوان سخنران (به صورت ویدئو کنفرانس) حضور خواهند داشت.
🆔 @imamalisociety
📆۱۴ دسامبر ۲۰۱۹ (۲۳ آذر)، ساعت ۱۰ تا ۱۳:۳۰ (به وقت آمریکا)
🌐مکان: دانشگاه هاروارد
📌در این همایش، مدیرعامل جمعیت امام علی (ع) و دو تن از اعضای این جمعیت، به عنوان سخنران (به صورت ویدئو کنفرانس) حضور خواهند داشت.
🆔 @imamalisociety
Forwarded from جمعیت امام علی
🌀کنداکتور همایش «تاثیر تغییرات اقلیمی بر ایران، با تمرکز بر سیل سراسری ۱۳۹۸» در دانشگاه هاروارد
📌(زمانها به طور جداگانه به وقت آمریکا و ایران قید شده است.)
plink.ir/qQTe0
🔻10:00 - 10:10 - مقدمه و معرفی برنامه (۱۸:۳۰ تا ۱۸:۴۰ به وقت ایران)
🔻10:10 - 10:20 - معرفی فعالیتهای جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی در زمینهی سیلها، مهندس زهرا رحیمی (مدیرعامل جمعیت)، از طریق اسکایپ با تهران (۱۸:۴۰ تا ۱۸:۵۰ به وقت ایران)
🔻10:20 - 10:50 - داستان سه سیل: از بارانهای شدید استثنایی تا سیل ناشی از فعالیتهای انسانی، آنسه البرزی، به طور حضوری در هاروارد و امیر آقاکوچک از طریق اسکایپ (دانشگاه UC Irvine) (۱۸:۵۰ تا ۱۹:۲۰ به وقت ایران)
🔻10:50 - 11:30 - سیل سراسری ایران؛ ابعاد، پیامدها و اقدامات (تجربیات بومی اعضای جمعیت امام علی)، میرمهدی سیدرضایی (فعال فاجعههای طبیعی) از طریق اسکایپ با تهران، (۱۹:۲۰ تا ۲۰:۰۰ به وقت ایران)
🔻11:30 - 12:00 - ارزش اکوسیستمها و تنوع زیستی، محسن مسگران (دانشگاه UC Davis)، به طور حضوری در هاروارد، (۲۰:۰۰ تا ۲۰:۳۰ به وقت ایران)
🔻12:00 - 12:30 - استراحت و صرف ناهار، (۲۰:۳۰ تا ۲۱:۰۰ به وقت ایران)
🔻12:30 - 01:00 - تاثیر تغییرات اقلیمی بر سیلهای سال ۱۳۹۸ در ایران، نمایش اسلاید و توضیحات، (۲۱:۰۰ تا ۲۱:۳۰ به وقت ایران)
🔻01:00 - 01:30 - میزگرد: بحث و تبادل نظر دربارهی راهکارهای موجود برای پیشگیری از تکرار اینگونه فاجعهها، (۲۱:۳۰ تا ۲۲:۰۰ به وقت ایران)
برگزارکنندگان:
۱- حلقهی ایران
۲- جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی
۲- گروه دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد
🆔 @imamalisociety
📌(زمانها به طور جداگانه به وقت آمریکا و ایران قید شده است.)
plink.ir/qQTe0
🔻10:00 - 10:10 - مقدمه و معرفی برنامه (۱۸:۳۰ تا ۱۸:۴۰ به وقت ایران)
🔻10:10 - 10:20 - معرفی فعالیتهای جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی در زمینهی سیلها، مهندس زهرا رحیمی (مدیرعامل جمعیت)، از طریق اسکایپ با تهران (۱۸:۴۰ تا ۱۸:۵۰ به وقت ایران)
🔻10:20 - 10:50 - داستان سه سیل: از بارانهای شدید استثنایی تا سیل ناشی از فعالیتهای انسانی، آنسه البرزی، به طور حضوری در هاروارد و امیر آقاکوچک از طریق اسکایپ (دانشگاه UC Irvine) (۱۸:۵۰ تا ۱۹:۲۰ به وقت ایران)
🔻10:50 - 11:30 - سیل سراسری ایران؛ ابعاد، پیامدها و اقدامات (تجربیات بومی اعضای جمعیت امام علی)، میرمهدی سیدرضایی (فعال فاجعههای طبیعی) از طریق اسکایپ با تهران، (۱۹:۲۰ تا ۲۰:۰۰ به وقت ایران)
🔻11:30 - 12:00 - ارزش اکوسیستمها و تنوع زیستی، محسن مسگران (دانشگاه UC Davis)، به طور حضوری در هاروارد، (۲۰:۰۰ تا ۲۰:۳۰ به وقت ایران)
🔻12:00 - 12:30 - استراحت و صرف ناهار، (۲۰:۳۰ تا ۲۱:۰۰ به وقت ایران)
🔻12:30 - 01:00 - تاثیر تغییرات اقلیمی بر سیلهای سال ۱۳۹۸ در ایران، نمایش اسلاید و توضیحات، (۲۱:۰۰ تا ۲۱:۳۰ به وقت ایران)
🔻01:00 - 01:30 - میزگرد: بحث و تبادل نظر دربارهی راهکارهای موجود برای پیشگیری از تکرار اینگونه فاجعهها، (۲۱:۳۰ تا ۲۲:۰۰ به وقت ایران)
برگزارکنندگان:
۱- حلقهی ایران
۲- جمعیت امداد دانشجویی-مردمی امام علی
۲- گروه دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد
🆔 @imamalisociety