بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
458 subscribers
1.83K photos
658 videos
141 files
2.17K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
موش کور:
"هیچ چیز نمی تونه، مهربانی رو شکست بده، هیچ چیز..."
....
"اگر گُم شدی، رودخانه را پیدا کن و مسیر را ادامه بده تا خونه تون را پیدا کنید"
...
"بیشتر موش کورها، موقع مرگ، افسوس می خورند که کاش کمتر به ترس ها و بیشتر به آرزوهایشان فکر می کردند"

روباه،خطاب به موش کور که به کمکش رفته بود:"اگر توی این تله، نیفتاده بودم، حتماً می خوردمت"

موش کور در حال بازکردن گره تله ای که روباه در آن گرفتار شده بود:"اگر توی این تله،بمونی، حتماً می میری"

پسر خطاب به موش که روباه را ازتله نجات داده بود:"کارت عالی بود"
موش کور:"یکی از ویژگی های آزادیمون اینه که بدونیم چه جوری به اوضاع، واکنش نشان بدیم"
...
"همه یه وقت هایی حس می کنند،که گم شده اند، الان من این حس رو دارم"

"من می دونم که خونه چه شکلی یه؟
دیوار داره، در داره، پنجره داره و روی همه پنجره هایش، کیک داره"
پسر:
انیمشن پسر، موش کور، اسب و روباه، ارزش چندبار دیدن دارد.

چکیده اتفاقات، به امید تماشای با دقت و تٲمل، همرسانی می شود.
٭با سپاس ویژه از مهربانو مفاخری و گروه خوب مدیران ایران
@sopskf
--
https://www.aparat.com/v/nWCSJ

"من می دونم خونه چه شکلی یه؟
دیوار داره، سقف داره، در داره،بالای در، یه زنگوله داره و پنجره داره و روی همه پنجره هایش، کیک داره"

پسر:"به نظرم خونه جایی یه که گرمه و مهربانی و نور داره"

"به نظر من خونه جایی یه که نور داره و مهربانی داره"

اسب خطاب به پسر که بعد از افتادن از اسب، در رودخانه افتاد و احساس شرم و پشیمانی داشت و گریه می کرد:"اشکالی نداره، اشک ها، دلیلی دارند. آنها قدرت تو هستند، نه ضعف"

"زندگی سخته، ولی کسایی هستند که از ته دل دوستت دارند"
پسر:"روباه، اصلاً حرفی نمی زنه"

اسب:"ولی، خیلی خوبه که همراهمونه"

روباه:"اگر بخواهم صادقانه بگم، همیشه این احساسو می کنم که چیز خاصی برای گفتن ندارم."

اسب:"اینو بدون که صادق بودن، همیشه چیز جالبی یه"

پسر خطاب به اسب:"شجاعانه ترین چیزی که تا حالا گفتید، چی بوده؟"

اسب با صدای زِبَر:
"کمک!
کمک خواستن،
به این معنی نیست که تسلیم شدی،
بلکه مانع تسلیم شدنت می شه"

موش:"گاهی اوقات خیلی دلم می خواد، بگم، دوستتون دارم ولی خیلی برام سخته!"

پسر:"واقعاً؟!"
موش:"آره، ولی به جاش یه چیز دیگه می گم:
"خوشحالم که همه مون اینجاییم"

پسر:"باشه، ما هم خیلی خوشحالیم که اینجاییم"

اسب بعد از طوفان و پناه گرفتن در جنگل:
"وقتی چیرهای بزرگ از کنترل،خارج میشن، روی چیزهای کوچکی که درست، جلوی روت هستن و دوست شان داری، تمرکز کن"

پسر:"این حرفت خیلی جالب بود"

اسب در حالی که خودش را سپرطوفان بقیه کرده بود:
"مطمین باش، این طوفان هم می گذره"

پسر، بعد از طوفان و برخاستن و ادامه مسیر:
"...وای نه، چراغ ها،کجایند؟
دیگه نمی تونم ببینمشون.. احساس می کنم، یه مسیر طولانی، پیش رومونه بچه ها..."

اسب، در حالی که پوزه اش را بر سر پسر می مالید:"می دونم ولی ببین،چقدر راه رو تا اینجا اومدیم؟"

پسر:"راستش فکر می کنم دیگه نمی تونم این مسیرو ادامه بدم. هیچوقت یه خونه پیدا نمی کنم!"

روباه:"می دونی؟ گاهی اوقات، ذهنت تو رو گول می زنه!
می تونه بهت بگه که خوب نیستی.
که این خیلی، ناامید کننده است ولی من اینو درک کردم که تو دوست داشتنی و مهم هستی و چیزهایی به این دنیا آوردی که هیچکس نمی تونه، بیاره، هیچکس[خیلی محکم و در حالی که به سمت پسر رفت و در آغوشش جا گرفت]
پس ادامه بده"!

در این اثنا، اسب روی زانوانش نشست و سرش رو پایین انداخت!

پسره سریع سمتش رفت و گفت:"حالت خوبه؟"
اسب:"یه چیزی هست که بهتون نگفتم!

پسر:"خوب، چی؟"

اسب:"من می تونم پرواز کنم"

پسر:"می تونی، پرواز کنی؟"

اسب:"آره،ولی این کارو نکردم، چون بقیه اسب ها،بهم حسودی می کردند!
پسر در حالی دهانش را به گوش اسب نزدیک کرده بود:"گوش کن، ما دوستت داریم چه بتونی پرواز کنی، چه نتونی!"

در این لحظه اسب بالهایش را گشود
پسر، موش و روباه[البته با اکراه و شرم و در پی درخواست پسر]سوار شدند و اسب استارت زد و همگی شادمانه، بر بال آرزوها، پرواز بر فراز جنگل و رودخانه را تجربه کردند..

اسب بر فراز آسمان و در حال رؤیت خانه ای:"ببین، اونجاست:

پسر:"پیداش کردیم."

در حالی که همگی فرود آمده و جلوی کلبه ای در دل جنگل، ایستاده بودن.، پسر گفت:
"این شبیه، یه خونه است؟"

موش:"خوبه، بلاخره رسیدیم"

پسر در حالی که دستی بر صورت اسب می کشید و سرش را روی صورتش گذاشت:"درسته، ممنونم"

بعد، سمت روباه رفت و در آغوشش گرفت و گفت:"خداحافظ"
روباه:"همیشه، یادت باشه، تو کاملی،درست همون طوری که هستی، باش"

موش سمت پسر شتافت و پسر تا همسطح سینه بلندش کرد و جلوی صورتش نگه داشت و بوسید.

موش، :"خوشحالم که همه مون، اینجا هستیم"

پسر در حالی که می بوسیدش:" من هم خیلی خوشحالم که شما اینجایی"
پسر، موش را زمین گذاشت و در حال گریه:"خداحافظ، واقعاً دلم براتون تنگ می شه"

پسر، گریه کنان، بسمت کلبه راه افتاد و برگشت و با آه و حسرت گفت:
"نه، نمیشه گفت خونه، فقط یه چاردیواری یه، درسته؟"
و سریع به سمت شان برگشت و درآغوش هم گرم گرفتند

پسر،روباه و موش روی اسب گرم همدلی بودند که موش گفت:"اینم گرمه"
اسب:"و خیلی هم مهربونه، به ستارگان نگاه کنید"

پسر خطاب به اسب:"ببینید یعنی شما واقعاً همه چیز رو درباره من می دونید؟"

اسب:"آره"

پسر:"و با این حال، باز هم دوستم داری؟"

اسب:"حتی بیشتر از قبل دوستت داریم"

پسر:"برای همینه که اینجاییم، مگه نه؟"
موش:"واسه چی؟"

پسر در حال دست کشیدن بر یال روباه و سر موش:" برای دوست داشتن، من دوست داشته شدم"

و در شبی تاریک، آرام گرفتند.

موش نیز پس از جست و خیزی بسیار، به کیک آرزوهایش رسید و دلی از عزا، درآورد...
هیچ کس تنها نیست چون ...

📕وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ
💡 هر کجا باشید او باشماست
#الحدید

🖨 کپی و پخش کاملا آزاد است حتی اگر با نام خودتان باشد.
تلگرام 👇
@sayeh_quran
اینستاگرام👇
https://instagram.com/dar.sayeh.quran
تلنگری بر اذهان...

@sopskf
نشست بهمن 1401- موسسه رحمان
خانیکی/ مرتاضی/ منصوری
🎧 فایل صوتی نشست «زیست انتقادی، گفت‌و‌گو، مای جمعی»

🎙هادی خانیکی، مینو مرتاضی، اردشیر منصوری
🗓 دوشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۱

@rahmaninstitute
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این پیام به درخواست راهبر خانه امکان، در مردادماه سال ۱۴۰۱ حدود دوماه قبل تر از جنبش اعتراضی ژینا و خشونت های متعاقب، با دوربین خانه امکان ضبط و از طریق صفحات مجازی آنان، منتشر شده بود.

این روزها که خشونت دامن همه ما را گرفته و هریک به نوعی، به سمت آن فراخوانده شده ایم، مناسب دیدیم، مجدد فراخوان بنیاد توسعه صلح و مهربانی را همرسانی کنیم تا بلکه اوضاع خود و جهان پیرامون مان را بهتر از امروز، شاهد باشیم.
🌹🌹
@sopskf

---👇
خانه امکان:
"روایت انسان‌ها از مسیر دستیابی به موفقیت‌هایشان شنیدنی و آموزنده است.

افتخار ما در این مسیر، آشنایی و دوستي با عزیزانی است که ارزش‌های مشترک‌مان، باعث شكل گرفتن اين  دوستی‌های پایدار شده است.

در روایت خانه‌امکان، جناب آقای رئوف آذری؛ سفیر گفتمان صلح و مهربانی از مسیری پرفراز و نشیب اما ماندگار و موفق با ما سخن می‌گوید."

با احترام
تيم خانه‌ی امکان
___
📎ملاحظه این فایل صوتی هم، جهت فهم بیشتر موضوع، پیشنهاد ماست👇

https://t.iss.one/Sopskf/5682
__
#خانه_امکان
#آمال_موسوی
#بنیاد_توسعه_صلح
#مهربانی_های_کوچک
  #رئوف_آذری
#مسئولیت_اجتماعی   #کارآفرینی_اجتماعی  #نوآوری_اجتماعی 
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Video
تدبیر مدیریت امداد مردمی زلزله خوی:

https://t.iss.one/Sopskf/5797

١-تشکیل شورای مدیریت امداد با حضور نمایندگان ان جی اوها و فعالان اجتماعی و رسانه ای شهرستان با پیش قدمی شورای شهر/شهرستان و مشارکت شهرداری و بخشداری ها

۲-ایجاد و راه اندازی پیج رسانه ای و صفحه ویژه در شبکه های اجتماعی و پیامرسان های داخلی

۳-بررسی و شناسایی نقاط آسیب دیده و خانوارهای صدمه دیده(جانی،مالی و روانی) با کمک معلمان، دهیاران و بهورزان روستایی یا فراخوان ویژه نیروهای دواطلب


۴-تهیه فورس ماژور کروکی یا نقشه مناطق آسیب دیده شهری و روستایی و بلوک بندی با ذکر نوع و میزان نسبتاً دقیق زیان های وارده بر هر منطقه با کمک سازمان نظام مهندسی یا فراخوان مهندسان داوطلب

۵- شناسایی و تعیین رابط های مناطق آسیب دیده از بین معتمدان هر محله، معلمان، امامان جمعه و جماعات، دهیاران هر روستا که مناسب تر آنست برای هرمحله و روستا نیز یک نفر از جمع مدیران ان جی اوها، مطمع نظر قرار گیرد.

۶- همرسانی فراخوان کمک های مردمی به اضافه کروکی و بلوک بندی مناطق آسیب دیده و نوع نیاز شناسایی شده هر منطقه و روستا با معرفی رابط جهت هدایت مستقیم و بی واسطه کمک های مردمی

۷- مدیریت جذب و توزیع کمک های نقدی، غیرنقدی هر محله و روستا بر مبنای نوع نیاز تشخیص داده شده و عدالت و مراعات حرمت ها و حریم ها

٨- نظارت و کنترل روزانه اخبار، راهبری رسانه ها و تعامل با سازمان ها و ادارات خدمات رسان توسط شورای مدیریت امداد و تداوم کار تا مرحله گذار و بازگشت آرامش به منطقه و رفع نیازها

۹-مستندنگاری و ثبت شور همدلی، آسیب ها و معایب و مزایای کار جمعی امدادی جهت انتقال و درس آموزی ها

۱۰-برگزاری کارگاه ها، کنفرانس ها، همایش ها و ... با همکاری دانشگاه ها، ان جی اوها و متولیان و نیز تکریم و تجلیل افراد، گروه ها و انجمن های برتر مشارکت کننده در امداد

------
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#انجمن_ترویج_فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#مدیریت_بحران
#زلزله_خوی
#تدبیر_مدیریت_امداد
#کمک_های_مردمی
@sopskf
@casraa
✳️من به انسانیت معتقدم...

حال اگر این ارزش والای انسانیت را با رحمانیت آیین اسلام، عجین کنیم قطع یقین، معجونی پرثمرتر و دلپذیرتر نتیجه می دهد...

نقل تصویر از:
@clean.mineds
___
@sopskf
زلزله،
از شمالِ غرب تا جنوب شرق و شمال شرق سه جغرافیا


https://t.iss.one/Sopskf/5801

سه کشور رنگین کمانیِ اقوام و مللِ ایران، ترکیه و سوریه از جغرافیای درهم تنیده تر خاورمیانه، در زمستانِ حکمرانی خوب و شهروندانِ مسئول، با قهر طبیعت، روبه رو شده اند و این روزهای سرد سال، روزگاران دشواری را تجربه می کنند.

گرچه زلزله در طبقه بندی بحران ها، در دسته بحران های طبیعی دسته بندی شده اند اما شکی نیست که اگر حتی نقش عامل انسانی را در ایجاد آنها، نادیده بگیریم [که نادیده گرفتنی نیست]، تدبیر و بی تدبیری حاکمان و مسئولیت شناسی و مسئولیت پذیری شهروندان به صورت اعم و ویژه حرفه ای ها و متخصصان را در مدیریت بحران، تدبیر امداد، درس آموزی از بحران های گذشته و نیز پیشگیری از وفور زیان های وارده در سوانح را نتوان به حاشیه بُرد و ندید و مورد پرسش قرار نداد!

در جغرافیای نفرین شده خاورمیانه، آنچه این سه کشور و چندین کشور مشابه را چنین مقهور طبیعت، مغلوب بحران ها و مستعد حوادث کرده است، نیازمند کندوکاو و علت یابی است تا تفاوت ها در وقایع و نیز تمایزهای فاحش در مواجهه، مکشوف و آسیب شناسی شوند!

به نظر می رسد ساکنان جغرافیای این سه کشور و کشورهای مشابه، نیازمند آنان اند تا ورای سوگ درمانی های مکرر، به زلزله درمانی اذهان بپردازند تا بلکه با الهام از گسل های طبیعی، شکاف های خانه ذهنی حکمرانان و شهروندان(هردو) مشهود شوند و این خانه های خالی با ملات تدبیر، تخصص و عبرت گیری از تاریخ، ترمیم شوند!

باید یکبار برای همیشه، حاکمان از خود بپرسند اگر زلزله و سوانح مشابه، طبیعی اند، تفاوت در نژاد و اختلاف در باور و گرایش سیاسی و... نیز طبیعی اند و نشاید و نباید که این نشانگان طبیعی، منشٲ دگری پنداری و عامل خنثی سازی انرژی ها و هدررفت سرمایه ها شوند!

صاحبان قدرت، تلنگری به ذهن استراتژیک خود بزنند تا از این رنگین کمان ظرفیت های خدادادی در تدبیر بنیاد هموندی و همزیستی بهتر بهره گیرند.

از دگر سو نیز، مردمان از هرقشر و صنف و حرفه، تلنگری به ذهن بزنند تا بیش از پیش در صنف، شغل و حرفه خود، درنگ کنند و مسئولیت، رسالت و مٲموریت انسانی، شغلی و حرفه ای خود را بیش از پیش فهم کنند و ادا کنند.
قطع یقین تفاوت خسارات زلزله و سوانح طبیعی در بخشی از کشورهای جنوب شرقی با این سه کشور خاورمیانه و کشورهای مشابه شان، منبعث از نوع حکمروایی، میزان کاربست خرد در مدیریت بحران و نیز ادای مسئولیت حرفه ای صاحبان مشاغل و نیز تعهد امدادگری و مشاکت مٶثر سایر شهروندان است که لازم است این تفاوت ها و تمایزها را در گسل های ذهنی هر دو بازیگر دید و درمان کرد...

به نظر می رسد به تبع طبیعت و قهر همواره اش، لازم است اذهان را نیز به زلزله های اندرونی دعوت کرد تا هر که و هر گروه، در هر مکان، موقعیت و مکانی بیش از دیروز اندیشه کنند و خلٲهای کارکردی خود را بازشناسند!

قطع یقین، آوار کردن ذهن و جست و جوی خانه های مُرده، برای کشف سلول های بنیادین خردورزی و اراده های زنده همگرایی، ضرورت تدبیر جغرافیای خاورمیانه است تا بیش از این، شاهد آسیب های حوادث طبیعی و غیرطبیعی در این سامان نباشیم!

در ادای این رسالت نیز همه مسئول اند و نگارنده بیش از همه...
🌹🌹

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_ها
#ایران_ترکیه_سوریه
#مدیریت_بحران
#تلنگری_به_اذهان
#مٲموریت_حکمرانی
#مسئولیت_شهروندی

@sopskf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️پدری که نه تنها طلای مادر که «خود مادر» را فروخت!
مجتبی لشکربلوکی

این خاطره شنیدنی را از رضا امیرخانی نویسنده مشهور معاصر بشنوید.

تجویز راهبردی: به همین خاطر آنچه باید بدان دل بست «نیلوفران آبی» است. ریزنهادهایی که از دل جامعه برمی خیزند. جوانه می زنند. تقلا می کنند. رشد می کنند. می میرند اما دوباره سر برمی آورند و گرامر زندگی جمعی ما را از نو می نویسند.

دسترسی به دانلود رایگان گزارش ها، نوشته ها، وبسایت، کتاب ها در یک صفحه
Forwarded from آکادمی جام
❤️☀️❤️☀️❤️

این دخترک سوری ۱۷ ساعت زیر آوار ماند و از سر برادرِ کوچک‌ترش حفاظت کرد تا سرانجام به نجات‌دهندگانش اینگونه لبخند زده و لحظه‌ای فراموش‌نشدنی برای چشم‌هایی که در سراسر جهان این قاب را می‌بینند، بیافریند.
عشق خواهر به برادر را انتهایی نیست.

#بهشت_مهربانی

💌 @My8behesht
‌در مسیر امداد، راه دشوار مدیریت بحران!
✍️رئوف آذری
https://t.iss.one/Sopskf/5809


با اولین تجربه مکیدن پستان مادر، اولین جُرعه حس مسئولیت پذیری را چشیدم و همان، از خوی ناپسند خودبینی به دورم داشت و تا به امروز که حدود نصف قرن، سال پشت سرگذاشته ام، یاد ندارم خاری بر پای همنوع یا همزیستم، خلیده باشد یا رنجی چه بر حیوان، گیاه، درخت و آب و هر ذی وجودی وارد آمده باشد ولی بی خیال و آسوده، خوابیده باشم.

زلزله که لرزاند، سیل که روان شد و جان و آرامش دگری که هدف گرفته شد، ناخواسته، فریادی در اندرون بیداد می کند که حالا وقتش است...

وقت به پا خاستن برای ادای مسئولیت اجتماعی و گام برداشتن در مسیر رسالت و مٲموریت همنوع نوازی، مهرپردازی و صلح سازی!

اینبار نیز که زمین، سرفه کرد، خوی لرزید، فیرورق به خود پیچید و همنوع آواره خیابان و کوچه و کمپ شد، دل آرام و قرار بگرفت و روح، تیغ انداخت و مغز دستور داد.

کوله مهیا شد و بلیط تهیه شد و از والده، برادر ارشد و مهربان همسر و جمع دوستان، حلالیت و رخصت طلبیده شد.

برف و بوران و طوفان، سرما و بیماری فرزند، مانع عزم جزم نشد و سفر در دل برف، با دو برابر زمان و هزینه معمول، انجام شد و علی رغم خستگی بسیار، شهر خوی میزبان شد و فیرورق یا همان پِرِه مشهور، اولین ایستگاه امدادی و هموند و البته مرشد همیشگی دکتر محمد ایران منش عزیز نیز رفیق شفیق با عهدی وثیق در هم راهبری امداد...

راه و جاده و خیابان، کوچه و مسجد و محله، کمپ شد و هر قدم و هر ساعت روزمان امدادگری و استماع بیدادگری در تجربه نکردن تجربه و ابربحران مدیریت بحران!

عزم جزم کردیم حتی اگر چون ارتشی دو نفره هم باشد، به جان بحران واگرایی، کُنش جزیره ای و واکنش انفعالی، حمله ور شویم و تجارب اندوخته قبلی را به اشتراک بگذاریم.

بدین مقصود، عملیات شناسایی میدانی نقاط آسیب دیده، شروع شد. نیاز سنجی ها، اولویت بندی و فعالان در پیشاهنگ امدادی، سیبل هموندی قرار گرفتند.

اینک که مدتی از حضور مستمرمان می گذرد، هر روز جمعی، گروهی و عزیزی، به نخ تسبیح اضافه می شود و امید می رود که شورای هماهنگی امداد مردمی چون کرمانشاه، گلستان و لرستان، جان گیرد و رسمی نکو، در هموندی و هوشیاری ملت خلق گردد.

خوی و آسیب دیدگانش، امروز نیازمند من و تو و مایند
بیاییم حتی اگر در تجربه پس لرزه های دامنه دارش هم باشد، شریک ترس و هراس زلزله زدگان از رفتن زیرآوار و مرگ باشیم و حداقل کمی از بار این مصیبت صغری، در پیشاحادثه کبرا(ی) زلزله ویرانگر ترکیه را از روان و روح آسیب دیدگان بزداییم.

فرصت امروز را نباید از کف داد و برای ادای مسئولیت اجتماعی، باید به موقع و همدلانه به پا خاست تا سیل مهربانی ها، مؤثرتر مدیریت شوند...

🌹🌹
#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#زلزله_خوی
#مدیریت_بحران
#تلنگری_به_اذهان
#تدبیر_امداد
#راه_دشوار
@sopskf
------
🔺تصاویر بیشتر و استوری های مرتبط را اینجا پیگیر باشید👇

https://www.instagram.com/reel/Cokr5nnv3Ah/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
چهار نون راهگشا

‏یکم: نبین
‏۱- عیب مردم را نبین.
‏۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین.
‏۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می‌دهی نبین.
‏۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی. (اصل تغافل)

دوم: نگو
‏ ۱- هر چه شنیدی، نگو.
‏ ۲- به کسی که حرفت در او تاثیری ندارد، چیزی نگو.
‏۳- سخنی که دلی بیازارد، نگو.
‏۴- هر سخن راستی را هر جا نگو.
‏۵- هر خیری که در حق دیگران کردی نگو.

‏سوم: نشنو
‏۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد.
‏۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعی کن نشنوی.
۳- غیبت را نشنو.
‏۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی. (اصل تغافل)

‏چهارم: نپرس
‏۱- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس.
‏۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس.
‏۳- آنچه باعث آزار شخص می‌شود نپرس.
‏۴- آن پرسشی که در آن فایده‌ای نیست، نپرس.
‏۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس.

💌 @My8behesht
----
@sopskf