بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
457 subscribers
1.83K photos
657 videos
141 files
2.17K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
🔴 «توقف و مکث!» زندگی بخش❤️

یک توقف چند ثانیه ای به زندگی من و تو، ما و شما، امنیت، آرامش و آسایش و لذت همیشگی می بخشد.

1⃣ باور کنیم! اگر قبل از اقدام به گفتار، رفتار و کاری فقط و فقط چند ثانیه توقف کنیم؛ هرگز مرتکب خطا و پشیمانی نخواهیم شد.
اگر کسی که ما بهش بد و بیراه می گوییم، تخریبش می کنیم، گلوله یا چیزی دیگر به سویش شلیک می کنیم؛ یک لحظه خودمان را به جای ایشان و یا نزدیکان و والدینش قرار دهیم، فرض کنیم بعد از اتمام مأموریت تماسی با ما گرفته شده، به منزل برگشته و کسی که ندانسته به سویش شلیک کرده ایم فرزند، همسر یا یکی از نزدیکان خودمان بوده است! چه حالی خواهیم داشت که به عذایش بنشانیم و بنشینیم!!! ( با دوستان مروت، با دشمنان مدارا)

2⃣ باور کنیم! در اصل همه ما مردمان عضو یک خانواده ایم که به مرور زمان پراکنده و متفرق شده ایم. (حجرات/۱۳)

3⃣ باور کنیم! هر آنچه که انجام می دهیم و در زندگی خود و دیگران می کاریم، دانه و درختی است که کمی زودتر یا دیرتر نتیجه و بهره اش را برداشت خواهیم کرد.
حضرت محمد: «الدنیا مزرعه الآخرة»

4⃣ باور کنیم! که محال است تخم و دانه و درخت خشونت بکاریم ولی ثمره اش امنیت، آرامش و آسایش باشد!!!

5⃣ باور کنیم! که غیر از خودمان هیچ کس نمی تواند گناه ما را بر دوش بکشد.
[وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (فاطر/۱۸)]

6⃣ باور کنیم! کسی که به سویش شلیک می کنیم، یکی از اعضای دور یا نزدیک خانواده ماست و حقوق دریافتی ما از ثروت و سامان ملی او تأمین شده است.

7⃣ باور کنیم! که یک لحظه «توقف و مکث» به زندگی ما و دیگران لذت می بخشد.
[ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ (المائدة/۳۲)]

8⃣ باور کنیم! که حتی در جنگ با دشمن(جنگ ۸ ساله ایران و عراق و...) هم، آخرش مجبور به خوردن جام زهر، صلح و آشتی هستیم! هیچ جنگی بی پایان نیست؛ مهم این است که پایانش چه باشد؟؟؟

9⃣ باور کنیم! که .... باور کنیم!که......

🔟 باور کنیم! اگر باور نکنیم! فردا دیر می شود. [ إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره/۱۵۶)]

🙏خدایا چنان کن سرانجام کار/ که تو خشنود باشی و ما رستگار🙏


✍️ کمال آذری (مشاور خانواده)

🆔
https://t.iss.one/khanekamal
این روزها
دکتر نعمت الله فاضلی٭

این روزها حال هیچ کس خوب نیست حتی آن ها که گمان می کنند سر کیف اند!
وقتی هوا آلوده است همه سم استنشاق می کنند،حتی ثروتمندان، قدرتمندان و بی خیالان.
با این حال،
حال امروزمان بهتر از فرداست. می دانیم فردا قیمت ها بالاتر می رود و فقیرتر می شویم؛
و می دانیم که امروز چند نفر کشته یا زخمی و زندانی شده اند ولی فردا بیشتر می شوند؛
و می دانیم امروز زنده ایم و فردا خدا عالم است؛
و می دانیم همه روی گسل زندگی می کنیم و زمین مان زلزله خیز است اما فردا در کمین ماست.

این روزها حال مان، اصلا خوب نیست.
دایم از این و آن حال فردا و فرداها را جویا می شویم. مضطربیم و نالان.
حال همه خراب است و عده ای خراب تر و وخیم تر.
سامان جامعه به هم ریخته است. رسانه ها انباشته از خبرهای بد و وحشتناک است.
همه جا بوی خون می دهد، بوی اعدام، بوی زخم، بوی زندان، بوی ضجه و بوی زجرکش شدن و زجرکشیدن، بوی فقر و فلاکت.

این روزها چه کنیم تا کمی حال مان بهتر شود؟
تا زنده بمانیم و زندگی بماند
؟
این پرسش همه است حتی آن ها که نمی پرسند و پرسیدن نمی دانند!
پاسخ سرراست و همگانی برای این سوال وجود ندارد.
هر کس متناسب مقتضیاتش بهتر می داند و می تواند پاسخی به آن‌دهد.
اما دیگران به ویژه دانشجویانم انتظار دارند من به آن ها کمک کنم و حرفی بزنم و راهنمایی کنم.
کارم نوشتن و اندیشیدن است و حق دارند که در این روزهای سخت منتظر شنیدن سخنی تازه و تاملی سودمند از من باشند. 

برای کسانی که هنوز مجالی و توانی برای خواندن و نوشتن دارند و آن ها که به قدرت آگاهی باورمندند، و کسانی که همچنان ایستاده اند و قدرت عشق را تجربه کرده اند، پیشنهاداتم را می گویم:

ویکتور فرانکل بانی لوگوتراپی یا روان درمانگری معنایی، در کتاب خواندنی اش "آری به زندگی" می نویسد:
"انسان بودن چیزی غیر از آگاه و مسولیت پذیر بودن نیست"
(۱۳۹۹: ۶۵).
بر پایه این بینش، پیشنهادتم را می دهم.

۱. شجاع باشیم.
جفری اسکار در کتاب خواندنی اش "درباب شجاعت" می نویسد شجاعت نترسیدن نیست، بلکه تسلط بر ترس های مان است.

اسکار می گوید:
"هر زمانه ای باید شجاعتی منطبق بر نیازهای روز خودش را تعریف کند"
( اسکار ۱۴۰۱: ۱۴).

اسکار به درستی می نویسد:
"هر کس لولوخورخوره های خودش را دارد" (همان ۱۵).

خب، با این حساب نیاز داریم "شجاعت زمانه" و لولوخورخوره های مان را بشناسیم. قاعده کلی نجات بخش اینست "شجاعت توانایی خوب زندگی کردن، علی رغم خطراتی است که لاجرم متوجه وجود بشر خواهد شد"(همان ۹۶).

پل تیلیش هم در "شجاعت بودن" همین را می گوید:
"شجاعت عبارت است از عمل به آنچه ستودنی است و رد آنچه خوار شمردنی است"
(تیلیش ۱۳۷۵: ۳۹).

۲.در پی معنا باشیم.
فرانکل می گوید موقعیت های دشوار و بی نهایت سخت، انسان ها را پخته و فرهیخته و بالغ می سازد، مشروط به این که ما بخواهیم بالنده تر شویم.
فرانکل می گوید: وقتی شرایط بیرونی بحرانی است، به "موفقیت درونی" توجه کنیم و زیست معنادار را بجوییم.
می نویسد تحقق معنا از سه راه ممکن است:

الف) با انجام کاری،  با عمل، با آفریدن، و با پدید آوردن اثری.

ب) با تجربه چیزی - مثل طبیعت، هنر- با دوست داشتن و مهرورزیدن به دیگران.

پ) تحمل و پذیرش رنج
(فرانکل ۱۳۹۹: ۸۱). 

فرانکل می نویسد:
"نحوه برخورد ما با برهه های سخت و طاقت فرسای زندگی مان نشان می دهد ما که هستیم"  (همان ۳۴).
هر کس ناگزیرست وجود رنج در زندگی را تجربه کند اما آن ها که به زندگی آری می گویند، استقامت می کنند و به استقبال رنج می روند و با انجام کاری، تجربه کردن و دگردوستی و عشق، رنج را تحمل پذیر و معنادار می سازند.

۳ .  فکر کنیم.
مقصودم غصه خوردن و نگران شدن نیست، بلکه تلاش آگاهانه برای استفاده هر چه بهینه تر از توانایی های ذهنی، هوش و استعدادهای مان برای آفریدن، خودکاوی، گفتگو، عاملیت و خلاقیت، ارزیابی و نقد خود و جامعه است.
این نکته را بیشتر شرح نمی دهم و توصیه می کنم کتاب "هنر فکر کردن" شاهکار ارنست دیمنه را بخوانید. مطمین باشید این کتاب بهترین راهنما برای هنر فکر کردن است.
همچنین کتاب "ذهن و همه چیز" اثر استاد مقصود فراستخواه در این زمینه راهگشا و اثربخش است.
هانا آرانت در شاهکارش "وضع بشر" می گوید:
"به آنچه می کنیم، فکر کنیم".

آرنت می نویسد: یکی از ویژگی های زمانه اینست که فکر نمی کنیم اگر می کردیم حال بشر خوب بود.

۴. امیدوار باشیم.
منظورم از امیدواری، مطلقا چیزی نیست که حکومت و حاکمان می گویند.
مراد آنها اینست که به حکومت شان امیدوار باشید.
آنها می خواهند ما خوش باور و زودباور باشیم. امید برای آنها ترویج خوش بینی است.
مراد من اما چیزیست که تری ایگلتون آن را "امید بدون خوش بینی" در کتابی با همین عنوان می نامد (۱۳۹۸).
ایگلتون می گوید:
"امید خود در ساختار واقعیت تنیده شده است".
امید همانقدر در تاروپود ماهوی جهان بافته شده که نیروهایی که شکل و آناتومی ستارگان را شکل داده اند"
( همان ۲۸).

ایگلتون اندیشه های ارنست بلوخ و کتاب کلاسیکش "بنیان امید" را تحلیل می کند و این که بلوخ می گوید:
"در جهان به جای یک لایه یا روندی یک سویه، نوعی "نه- هنوز"های (not-yet) چند لایه وجود دارد، و این که برخی از جریان های کیهانی از کمال ریشه می گیرند و رو به کمال دارند و برخی نه"
(همان ۱۶۷).

بلوخ می گوید:
"بشر نیروهای بالقوه ای را به فعلیت در می آورد که از پیش در ذات و نهاد هستی نهاده شده اند"
(همان ۱۶۷).

به این بالقوه ها می توان تکیه کرد. خلاقیت و عاملیت انسان می تواند همیشه بالقوه ها را بالفعل کند.

اینست که استفان ون هوفت در کتابش "امید" (۱۴۰۱) امیدواری را شیوه زیستن می داند و آن را پاره ای از و شرط سوژگی می شناسد.

این راهبردها را برای هر کس که طالب خوب زیستن است کافی می دانم اما قطعا راهبردهای دیگر نیز وجود دارد.

ویلیام جیمز از بنیانگذاران روان شناسی و همچنین فلسفه پراگماتیسم معتقد به "اراده معطوف به باور" است؛ این که چند اصل اخلاقی و ارزش هایی را بپذیریم و به آنها قلبا و عمیقا وفادار باشیم.
این گونه زندگی ما حتی در سخت ترین شرایط خوب می شود.

برخی هم مانند پیتر سینگر معتقدند "دگردوستی موثر" داروی شفابخش انسانست.

انتخاب راهبرد به شخصیت و موقعیت فرد بستگی دارد.
ممکن است ترکیبی از اینها بسازیم. مهم اینست که به قول آرنت بخواهیم "انسان ورزی کنیم".

در موقعیت های سخت، انسان بیش از مواقع عادی محتاج اخلاق، خلاقیت، معنادار زیستن، شجاعت، دگردوستی، فکر کردن، خود بودن، کوشایی، هشیاری، هوشمندی، امیدواری، همکاری و همراهی است.

اینها نکاتی است که با دانش شهودی و علم حضوری هم قابل درک اند.
خلاصه کنم؛ شجاعت، معناجویی، تفکر، رنج، و امیدواری مقولات ساده و دم دستی نیستند ، اما بشر راه دیگری جز اینها ندارد.

محکوم به تحمل سختی هستیم اگر بخواهیم انسان ورزی کنیم.

نمی گویم نسخه ساده و شفابخش معجزه گونی برای زیستن در این موقعیت دشوار داده ام یا وجود دارد، اما ناگزیریم به آزادی انسان و اراده و آگاهی او باور و تکیه کنیم. همین.

--
٭استاد انسان شناسی
🔸نقل بی واسطه از نویسنده

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#این_روزها
#چه_کنیم؟
#شجاع_بودن
#فکر_کردن
#معناجویی
#معنایابی
#معناآفرینی
#معنادرمانی
#امیدواری
#نعمت_الله_فاضلی

@sopskf
Forwarded from شبکه توسعه
🔲⭕️ایران؛ تنهاترین نهنگ ۵۲ هرتزی
مجتبی لشکربلوکی

بگذارید با یک پدیده غم انگیز و جالب شروع کنم. در دهه نود صدایی در اقیانوس ها ضبط شده بود که کمی عجیب بود. بعد از بررسی های متعدد به این جمع بندی رسیدند که این صدای یک نهنگ است. ماجرا هم این است که نهنگ های آبی صدایشان بین ۱۰ تا ۳۹ هرتز است و اما صدای این نهنگ ۵۲ هرتز است و به همین خاطر توسط دیگر نهنگ ها شنیده نمی شود. این نهنگ به خاطر آن که نمی تواند در محدوده فرکانسی دیگر نهنگ ها صحبت کند به تنهایی برای جفتی که هرگز نخواهد یافت آواز خواهد خواند و به تنهایی و به دور از جمع و در مسیری متفاوت با حرکت سایر نهنگ‌ها حرکت خواهد کرد.
صدای این نهنگ دست مایه ساخت موزیک های مختلفی هم شده است. صدای تنهایی او پس زمینه موسیقی ها شده است (اینجا می توانید یک نمونه از این آهنگ ها را گوش دهید)


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
مهم نیست که چه نغمه ای می خوانی و از چه چیزی صحبت می کنی، مهم نیست که چقدر زیبا می خوانی، مهم نیست که چقدر حرف های درستی می زنی، مهم این است که چقدر حرف های تو شنیده و فهمیده می شود. مهم این است که در جامعه جهانی چند کشور با تو همراه می شوند.
برداشت من از وضعیت ایران امروز این است که ما شده ایم یک نهنگ ۵۲ هرتزی با نغمه هایی آرمانی اما نشنیدنی و نفهمیدنی. مرتب نباید بگوییم که جهان دچار اختلال شنیداری است به این فکر کنیم که ما اختلال گفتاری داریم. چند کشور در جهان هستند که ما را همراهی می کنند؟ با چند کشور جهان رابطه استراتژیک داریم؟
نمونه موردی: چین با عربستان یک توافق نامه بلندمدت جامع ایجاد کرد. در آن در مورد جزایر سه گانه ایرانی صحبت کرد و ده ها نکته دیگر. و ما اکنون در شوک به سر می بریم که چرا چین چنین کرد؟ شریک استراتژیک ما، چین عزیز چرا وارد چنین تفاهماتی شد. مساله این است که تبدیل شده ایم به یک نهنگ ۵۲ هرتزی!
کمی در مورد واقعیت ها بدانیم: تجارت خارجی چین ۶ هزار میلیارد دلار است. سهم ایران چقدر است؟ ۲۰ میلیارد دلار. اندازه تجارت خارجی آمریکا با چین چقدر است؟ ۶۵۰ میلیارد دلار (۳۲ برابر ما). همین عربستان ۸۷ میلیارد دلار تجارت خارجی با چین دارد. یعنی ۴.۵ برابر ایران. بنابراین اینکه انتظار داشته باشیم چین بخواهد تجارت ۶ هزار میلیارد دلاری خود را در پای ۲۰ میلیارد دلار بسوزاند سخت در اشتباهیم. شاید چین شریک استراتژیک ما باشد اما واقعیت تلخ ابن است که ما شریک استراتژیک چین نیستیم.

تجویز راهبردی چه می تواند باشد؟
روزگاری مطرح می شد که برخی می خواهند در حوزه سیاست داخلی چین را الگوی خود قرار دهند به نظرم آدرس اشتباهی داده شده. آنچه باید از چین آموخته شود سیاست خارجی است و نه داخلی. در سیاست خارجی مانند چین عمل کنیم؛ چین در حوزه سیاست خارجی کاملا پراگماتیک (عمل گرا)، غیرایدئولوژیک (غیرآرمان گرا) و معامله‌‌‌گرایانه (منفعت گرا) عمل می کند.هر کشوری که توان خلق منفعت اقتصادی بیشتری برای چین داشته باشد چین با آن ها می بندد! همین! در کنار سه گانه عملگرایی منفعت گرایی و غیرارمان گرایی تنها چیزی که ما را باید محدود می کند چارچوب اخلاقی است. یعنی سیاست خارجی ما نباید مخالف اخلاق باشد.
یکی از سفرای ایران در چین می گفت در جلسات متعددی که با چینی ها از ادارات و سازمان ها و موسسات مختلف داشتم یک حرف به طرز تعجب آوری تکرار و تاکید می شد و آن اینکه استراتژی ما این است که تا ۵۰ سال اقتصاد در اولویت باشد و سیاست خارجی ما کاملا بر اساس منافع اقتصادی تنظیم شود. ما روابط مان را با تک تک کشورهای جهان بر اساس اقتصاد تنظیم می کنیم و نه برعکس. حتی بازه ۵۰ سال هم در گفته ها یکسان بود.
نظام جهانی، منافع متقابل را می فهمد. نه دوستی دیرینه، نه سابقه و گذشته، نه ایدئولوژی، نه همسایگی هیچ کدام معیار اول تصمیمات سیاست گذاری خارجی نیست. بنابراین کشوری که در این جهان با زبانی دیگر (فرکانسی دیگر) صحبت کند کشوری تنها (نهنگ ۵۲ هرتزی) خواهد بود. نهنگ های تنها سرنوشت غم انگیزی دارند.

شبکه توسعه
@I_D_Network
به نقل از کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
ظلم ناخواسته پدران در این روزها....

این ها مصداق کودک آزاری پنهان هستند که پدران ناخواسته در این روزها بیشتر دچارش میشوند:

 💣چند شغله بودن به هر دلیل( اعتیاد به کار تا نیاز برای امرار معاش) و ندیدن بچه ها در طی روز

💣 عدم یافتن شغل، اخراج و تعدیل از کار و بهم ریختن تعادل روانی و در نهایت انعکاس آن در رفتارهای نابخردانه در خانه

  💣پیگیری افراطی اخبار و اعتیاد به گوشی که برخی از آنها میتواند ناشی از سطح بالای اضطراب در این روزها باشد و در کنار این توجه افراطی، عدم توجه به بچه ها


🌈 شغل بچه ها "بازی" است.آن ها وقتی شما آنها را "طرف" خود حسابشان میکنید و برایشان وقت میگذارید، احساس "اعتماد به نفس و بودن" میکنند و اگر به آنها "توجه نکنید!"، در ورطه افسردگی خواهند افتاد.

روزانه باید آنها را دعوت به "بازی" کنید و با آن ها زمان بگذارانید. این پیام صرفا یک هشدار بود.

🛎هر کس به هر طریق میتواند به خود و به پدران دیگر کمک کند تا این ظلم ناخواسته در حق بچه ها صورت نگیرد.
Forwarded from محمد درویش
🔻رمز پایان‌دادن به خشونت!🔻

🇮🇷
@darvishnameh

1️⃣ در خبرها آمده بود زندانی در برزیل وجود دارد که زندانیان با خواندن یک کتاب و نوشتن برداشت خود از آن، می‌توانند چهار روز از مدت زمان حبس خود کم کنند! مردی که به جرم سرقت مسلحانه به زندان محکوم شده بود با خواندن حدود سیصد جلد کتاب، مدت حبس خود را از ده سال به کمتر از هفت سال کاهش داد. این مرد پس از آزادی، به لطف مطالعات و دانش کسب شده در مدت حبس، بلافاصله در آزمون ورودی معتبرترین دانشگاه این کشور پذیرفته شد و اکنون پس از گذشت ده سال از آزادی خود و اخذ مدرک دکتری، به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار است. او بر  بسیاری از دوستان متخلف خود اثرات مثبت گذاشت و فرزندان او نیز تحت تاثیر این اقدام پدر، تغییر مسیر داده و در دانشگاه‌های معتبر پذیرفته شدند. او با این عمل خود الهام‌بخش افراد زیادی در گرایش به مطالعه و تغییر مسیر زندگی خود شده است.

2️⃣ حدود هشت سال پیش، زمانی که مسوولیت آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست را برعهده داشتم، تلاش کردم با رایزنی مسوولان زندان یاسوج چندین جلد کتاب محیط‌زیستی در اختیار زندانیان، از جمله چند محیط‌بانِ خود قرار دهیم تا مطالعه کنند. اما متاسفانه با مقاومت مدیران زندان مواجه شدیم که می‌گفتند: طبق بخشنامه به جز چند کتاب‌ محدود مذهبی، نمی‌توان کتابی را در اختیار زندانیان قرار داد!

3️⃣ دو سال پیش همزمان با برگزاری آخرین مسابقه قرن که ۲۰۰میلیون تومان جایزه برای مطالعه و نقد ۲۰ کتاب درنظر گرفته بودیم، علیرضا امتیاز با رایزنی مقامات زندان عادل‌آباد شیراز کوشید تا با اهدای کتاب‌های یادشده به زندان، برای زندانیان انگیزه بیافریند تا در این مسابقه شرکت کنند، اما باز هم به در بسته خورد ... کاش حالا که خودش در همان زندان بیش از شصت روز است که به بند افتاده، اجازه دهند مطالعه کند و دیگر هم‌بندی‌های خود را از دانش ژرفش بهره‌مند سازد.

4️⃣ راهِ برون‌رفت از بن‌بست چه در رابطه شخصی با خود باشد، چه خانواده‌داری و چه حکمرانی، ارتقای دانایی و امکان گفتگوی بدون ترس است. آدام فیلیپس می‌گوید: "حق نداری مردمی را که خشمگین کرده‌ای، متهم به پرخاشگری کنی!" لطفاً با اجابت آرزوهای کوچک از خشم جامعه بکاهید و فضا را برای رواداری آماده سازید، اگر دنبال ژینایی و تاب‌آوری هستید البته! به قول سیدمحمد بهشتی عزیز در تازه‌ترین کتاب ارزشمندش: "ایران کجاست، ایرانی کیست؟" بیاییم مجالی فراهم کنیم تا دوباره بر شمارِ ایرانیانی که اهل سرزمین‌شان می‌شوند، افزوده شود.

#علیرضا_امتیاز_را_آزاد_کنید
#رمز_پایان_دادن_به_خشونت
#ایران_کجاست_ایرانی_کیست
#سید_محمد_بهشتی
#محمد_درویش

https://t.iss.one/darvishnameh
پیشنهاد می کنم امروز این فیلم زیبا را حتما مشاهده کنید :
https://enama.ir/videos/298685

چهار داستان از چهار شخصیت را روایت می‌کند که در معرض یک انتخاب اخلاقی غیرقابل‌تصور، اما ساده قرار می‌گیرند، انتخابی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر روابط و همه زندگی آن‌ها اثر می‌گذارد...
این فیلم ممکن است سرنوشت زندگی شما و یا دیگران راهم عوض کند . لطفا دیدن آنرا به دیگران هم توصیه کنید. 🙏🏻🌿


#معرفی_فیلم

@modiriran مدیران ایران 🕊
پیشنهاد می کنم امروز این فیلم زیبا را حتما مشاهده کنید :
https://enama.ir/videos/298685

چهار داستان از چهار شخصیت را روایت می‌کند که در معرض یک انتخاب اخلاقی غیرقابل‌تصور، اما ساده قرار می‌گیرند، انتخابی که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر روابط و همه زندگی آن‌ها اثر می‌گذارد...
این فیلم ممکن است سرنوشت زندگی شما و یا دیگران راهم عوض کند . لطفا دیدن آنرا به دیگران هم توصیه کنید. 🙏🏻🌿


#معرفی_فیلم

@modiriran مدیران ایران 🕊
💝 سلاح عشق❤️‍🩹💓💞

هیچ اسلحه‌ای به اندازه «سلاح عشق» غارتگر و کشنده نیست؛ اما غارتگری که سازنده است و برگرداننده به منبع اصیل عشق واقعی ماندگار.
سلاحی است که هیچ نیرویی تاب مقاومت در مقابل آن را ندارد.
در جا، مکان و دلی که عشق حاکم است خبری از کینه، نفرت، حسادت، بغض، دشمنی، ترس، اضطراب، ویرانی، فساد و... نیست.
آنجا خانه ی امن است، مکه ی قلب است و آرامش ذهن و روح و روان حاکم است.
آنجا شعر و شعور، هنر و زیور، سبزی و نور حاکم است.
در آنجا ویرانی هم برای آبادانی بیشتر و بهتر است.
در آنجا همه با هم اند، من و تو، مایند. همه نور خدایند.
«در آنجا ناخوش او خوش بود در جان من/ جان فدای یار دلرنجان من»
در آنجا همه تو اند و تو همه ایی!
در آنجا خانه ی ابوسفیان و فرعونیان هم پناهگاه و مأمن اند.
در آنجا هند جگرخوار هم، خودی است؛ ناخودی و نخودی نیست.
در آنجا همه رنگ ها یکی اند، همه رنگین کمان خوبی هایند.
آنجا غریبه ای نیست، غریبه خود صاحب خانه است.
در آنجا پیامبر از خود تو هم به تو دلسوزتر و لایق تر است.
در آنجا «رحمة للعالمین» رحمتی است برای همه جهانیان.
در آنجا گرگ و میش با هم اند نه علیه هم اند.
در آنجا در قصاص هم حیات و زندگی است نه مرگ و ممات.
آری آنجا دل مؤمن است!

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (الأنبياء/١٠٧)
🔹(ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده‌ایم.

💚لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (التوبة/١٢٨)
🔹بیگمان پیغمبری (محمّد نام)، از خود شما (انسانها) به سویتان آمده است. هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد، بر او سخت و گران می‌آید. به شما عشق می‌ورزد و اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است.

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (البقرة /:٣٨)
🔹گفتیم: همگی از آنجا (به زمین) فرود آئید و چنانچه هدایتی از طرف من برای شما آمد (که حتماً هم خواهد آمد) کسانی که از من پیروی کنند، نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه غمگین خواهند شد.

💚إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (آل عمران/٩٦)
🔹نخستین خانه‌ای (از حیث قدمت و حرمت که با دست انبیاء جهت پرستش و نیایش صحیح خداوند یگانه) برای مردم بنیانگذاری گشته است، خانه‌ای است که در مکّه قرار دارد (و کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربرکت و نعمت است و (از آنجا که قبله‌گاه نماز مسلمانان و مکان حجّ آنان یعنی کنگره‌ی بزرگ سالانه‌ی ایشان است، مایه‌ی) هدایت جهانیان است.

✍️ کمال آذری (مشاور خانواده)

www.islahweb.org

🆔 @Islahweb
بیست،
بیست و سه



https://t.iss.one/Sopskf/5778

دو تا دو، به اضافه یک صفر و سه و دگر هیچ، اما دنیایی اتفاق و خاطره...

دو می شویم و گاهی یکی و دو (سه) تا زندگی را در پستی و بلندی های مسیر، بیشتر درک کنیم...

انگار که در این مسیر، اگر به گاه زمین خوردن ها و شکست های سنگین، این ارزش ذاتی صفر محفوظ نمی ماند، امروز و در این بزنگاه تاریخی دو، بیست نمی شد و بیست و سه نیز!


تنهایی ها، باهم بودن ها، بالا و پایین رفتن ها،رنج ها و زخم ها، شرق و غرب دیدن ها، شمال و جنوب کردن ها، همه و همه افزودنی هایند بر طعم زندگی تا شیرینی، شوری، تلخی و ... بهتر درک کنیم.


اینک به زعم تاریخ میلادی، نوشدگی دگری را تجربه می کنیم که ما را از سالی به سال دگر و از فصلی به فصل دگر، پرتاب کرده است.

اینک ما از جهان اول و دوم و مجازی، به عصر متاورس، وارد شده ایم تا هر ناشدنی و ناممکنی را ممکن و میسور بینیم و بر قدرت و قدر بشری خود، وقوف بیشتری یابیم...

اینجاست که دکتر جلالی گفتنی، می توان محدودیت منابع و تضاد منافع، قلت مکانی و زمانی را درنوردید و بر آن عناصری که منشٲ جنگ و جدال بود، فایق آمد و موهبت صلح را برای همیشه در آغوش گرفت...

امید که ابتدا قاطبه همزیستان و بعد جمیع قدرت ها، به گاه، چنین موهبت نهفته را در عصر متاورس، کشف کنند و به قدر قیمت انسان و جهان وسایر زیستمندانش، زندگی و آزادی را تکثیر کنند...
محتمل، جنبشِ
#زن
#زندگی
#آزادی

و #جام_جهانی_فوتبال و بازنماییِ مادرانه های آن، در واپسین فصل سال گذشته، تلنگری بوده باشد برای درک چنین دنیایی و چنان ضرورتی در زیست پیش روی جمعی ما...
سال نو میلادی تان مبارک و زندگی تان و زندگی مان، لبریر از صلح باد...
🌹🌹

#بنیاد_توسعە_صلح_و_مهربانی
#سال_نو_میلادی
#عصر_متاورس
#مهربانی_های_کوچک
#مسئولیت_اجتماعی
#مادرانه_هایی_برای_وطن
#رئوف_آذری
@sopskf
Forwarded from بلوطبانان پا به ركاب (Raouf Azari)
آسیب زُداییِ کارآفرینانه،
از روستاهای صفر مرزی


https://t.iss.one/oaktreeloverbikers/866


مرز و معابر مرزی، گرچه در طول زمان همواره با فرصت و موهبت بهره مندی تعریف شده اند ولی در واقعیت خود، با سیاست ها و استراتژی های خاص، نقمتی شده اند که روزگاران مرزنشینان را تباه کرده اند:
٭جنگ و جدال و درگیری و بگیر و ببند و زخم و درد و مرگ و سوگ

٭انحراف تمرکز و توجه جوانان و نوجوانان از سرمایه گذاری های بنیادین به نتیجه گرایی های نمادین و لذات فرسایشی

٭چندپاره گی هویتی، بحران فرهنگی و عقیدتی

٭انحراف از معیار و قانون و استیلای خوی ماکیاولی و رانت اختاپوسی

٭فاصله طبقاتی و اختلاف درآمدی و معیشتی

٭وابستگی به معابر و واماندگی از صنعت و هنر و تحصیل و کشاورزی و دامداری و..

و درصورت بسته شدن معابر؛
٭بیکاری یا کولبری و قاچاق از معابر غیر رسمی
٭هجوم به منابع ملی و تخریب طبیعت خدادادی و تصرف مراتع عمومی

٭کوچ فصلی و آسیب های اجتماعی و فرهنگی
٭مهاجرت دایمی و افتادن در تنور غُربت جبراختیار
و...

از زمره ی نقمات مرزنشینی و مرزداری اند!

در طی ربع قرن و بیشتر، کنشگری مدنی و محیط زیستی در جغرافیای مرزنشینان، بر بسیار این آسیب ها و آفت های مرز، وقوف یافته و همواره بر این باوربوده ایم که همچنان که نفت نتوانست، شکوه سفره مردمان را تٲمین کند، مرز هم نخواهد توانست شِکوِه مرزنشینان از تبعیض و رانت و محرومیت، پاسخ دهد!

تجربه زیسته ما در زندگی و کار کنار کودکان نقاط مرزی، حکایات تلخی از بازنمایی آسیب هایی دارد که چند از بسیارش، دامنه دارشدن حس رهاشدگی، بی هویتی، ناامیدی، خشونت، کوچ فصلی به شهرهای عمقی و انقطاع تحصیلی کودکان و نوجوانان و البته پسامدهای آسیب زای چندفرهنگی است!
بنیاد توسعه صلح و مهربانی، در پس سال ها تجربه پروژه پردازی در این مناطق، بر آن شد تا به مدد تیم بلوطبانان پا به رکاب و نیز دانش آموزان و فارغ التحصیلان زنگ های مهارت آموزی(مهربانی، آشتی و گفت و گو)، پروژه نهال پروری صلح را با محوریت گونه های بومی و جنگلی، از چندسال قبل به صورت موردی و کیس ستادی و از مهر و آبان امسال با دامنه شمول پنج روستای صفر مرزی سردشت،نهادینه کند.

اینک کم تر بالکُن، پشت بام و حیاط و زمین های خالی در این روستاها،یافتنی است که به همت دانش آموزان، نوجوانان و جوانان روستا با گلدان های کیسه ای و نهال های صلح، سبز نشده باشد، همچنان که کمتر خانه ای یافت می شود که دانش آموخته ای از زنگ های مهربانی، صلح و گفت وگو نداشته باشد!

ما با هدف کارآفرینی روستایی، ابلاغ کرده ایم مابه ازای هر نهال پروده شده توسط دانش آموزان یا خانواده ها، مبلغی با عنوان پیش خرید یا خرید تضمینی نهال ها را تعهد کنیم تا؛

١)الگویی از اشتغال در محل سکونت و ویژه روستا و نیز درآمد پایدار را متناسب با ظرفیت منطقه معرفی نماییم.

۲)از بیکاری، وابستگی صرف به معابر مرزی، کولبری و کوچ فصلی خانواده ها به شهرهای عمقی و متعاقب کار سخت کودکان(میوه چینی، برداشت سیب زمینی، و...) و البته انقطاع تحصیلی دانش آموزان مدارس روستایی(معمولن از اردیبهشت تا آذرماه) بکاهیم.

٣)از تخریب مراتع، قتل و عام جنگل ها و... حذر داریم و همزمان نیز بر ارزش اکولوژیکی، زمان و هزینه مصرفی برای بازپیرایی طبیعت، واقف گردانیم و در حقیقت، از روستاییان از همه جا بریده و حمله ور به جنگل، جنگلبانان و محیط بانانی شیفته، تربیت کنیم.

۴) از آسیب های فرهنگی و اجتماعی( طلاق، اعتیاد، ترک تحصیل و بیسوادی، کارگری برای هیچ و کولبری در مسیر مرگ و...)ناشی از بیکاری یا کوچ فصلی خانواده ها، به شهرهای عمقی و مهاجرت به دیار غربت بکاهیم و بر غنای فرهنگ همدلی و هموندی خانواده ها و ماندگاری در وطن و ابراز عشق و خدمت به آن، بیفزاییم.

۵)خدمت به طبیعت را به منبعی الهام بخش از درآمد و انتفاع پاک وسالم معرفی کنیم و همزمان نیز اهتمام به تحصیل و خانواده را مطمع نظر گیریم.

در تداوم این مسیر دل انگیز، ضمن نیم نگاهی به حمایت مالی و اسپانسری نهادها، شرکت ها و استارتاپ ها، خیریه ها، ان جی اوها، گروه ها، افراد و ویژه ادارات متولی و کمیسیون محیط زیست مجلس شورا، به غرس نهال در طبیعت و افزودن بر دامنه جنگل ها و سبز کردن این خاگ پرگهر در این شرایط بحرانی وطن، چشم دوخته ایم که حتم داریم توفیق لازم در توسعه چندبعدی، نصیب می بریم...

شما هم همراهی بفرمایید که فرصتی جمعی است جهت بازگشت به روزهای خوب دیروز یا خلق رٶیای نیک امروز...🙏

🌳🧆🚴
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#مادرانه_هایی_برای_وطن
#مسئولیت_اجتماعی
#روستاهای_مرزی
#آسیب_های_مرزنشینی
#کارآفرینی
#آسیب_زدایی
#بلوطبانان_پا_به_رکاب
#مهرگان
#نهال_پروری
#اشتغالزایی
@sopskf
@oaktreeloverbikers


____
تصاویر بیشتر
https://www.instagram.com/p/Cm96p_LLLii/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
https://telegra.ph/%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88-12-28-2
بُرشی از یادداشت #رئوف_آذری، با عنوان:

"ضرورت بازآفرینی نقش مادرانگیِ ایران بانو"
👇👇

...."
این روزها و در این جغرافیا نیز،
ادای بهینه مسئولیت اجتماعی، موهبت روح بلند مادرانگی می طلبد و آغوش باز همدلی و دستان سخاوتمند حمایتگری و اراده تسهیلگری مادرانه، تا به مأوای روح سرگردان جمعی، سامان دهد..

مگر نه اینست که مادران، حتی بدقلق ترین و ناسپاس ترین فرزندان را نیز تاب می آورند و با هنر مدارا، بخشش و مهرورزی شان، سر به راه شان می کنند!

مگر نه آنست که مادران، خودخواه ترین و خشن ترین نوادگان شان را نیز با دعای سر به راه شدن و اهل خرد شدن، می نوازند!

همین خصلت والای مادری است که پیامبر صلح و مهربانی، را پانزده قرن قبل تر، به این تعبیر رهنمون فرموده است، که:

"بهشت، زیر پای مادران است"

و لاجرم، پروژه بهشت سازی در ایران نیز لازم است، از پای نهادن در جاپای مادرانگیِ ایران بانو، آغاز و با تک کاریزمایِ مادرانگیِ وطن برای شهروندانش دنبال شود...

بیایید همگی به حرمت همه اشک های مادرانِ مصیبت دیده ی روزگاران و برای ایرانی آباد، ملتی شاد و بهشتی زمینی، مادرانگی را تمرین کنیم..."
@sopskf
----
٭برای مطالعه کامل یادداشت، روی لینک ذیل کلیک کنید👇

https://t.iss.one/Sopskf/5776
@DrNematallahFazeli-امیرکبیر.mp3
@Drnematallahfazeli

🎵 بازنشر فایل صوتی سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان

🔶 چه نیازی به امیر کبیر داریم؟/ به مناسبت سالروز شهادت امیرکبیر🔶

30 دی ماه 98، اراک

حجم فایل: 11.9MB، زمان: 50 دقیقه

ما به امیرکبیر نیاز داریم تا به بازاندیشی انتقادی خودمان بپردازیم.

🔻عاملیت، سوژگی، کنشگری و قهرمانی بارزترین ویژگی امیرکبیر بود.

🔻امیرکبیر آگاهی را در مشی و منش و شخصیت خود درونی کرده بود.

آیا کارگزاران و مدیران امروز هم می توانند مانند امیرکبیر شجاعانه، مسئولانه و خلاقانه به توسعه، آبادانی، عمران و اخلاق و ارزش های انسانی حداقل در شهر و محله خود بیندیشند؟

🔻پرسش نیاز به امیر کبیر پرسش از عاملیت خودمان است.

🔻آیا ما هم می توانیم غمخوار جامعه باشیم و دغدغه جامعه و فرهنگ و سرکوب و فقر را داشته باشیم؟

ما به امیرکبیر نیاز داریم تا بدانیم که مساله جامعه ایران در 150 سال اخیر تغییر بوده است.

🔻نخبگان اصلاح گر جان خود را در راه از بین بردن موانع تغییر و پویایی جامعه فدا کردند.

🔻این نخبگان به ما نشان دادند که اگر خواهان تغییر هستیم باید خودمان هم بخشی از این تغییر باشیم.
مادارنه های شورای شهر
و شهرداری سردشت
در روز مادر..


https://t.iss.one/Sopskf/5786


بسیاری اوقات می گویند، نمی شود که نمی شود و شدنی نیست!

اما ما در آموزشکده بنیاد توسعه صلح و مهربانی، آموخته ایم که می شود، چرا که نشود؟!

به ویژه در این بُرهه زمانی، آنچه در فضای دوم و بر بال رسانه، خوراک روزانه ما شده است، بی کفایتی و مسئولیت نشناسی و کم خردی و بی تدبیری، متولیان امور است که هر روز، مصیبتی بر مصیبت های روز کشور و بحرانی بر بحران های وطنی می افزایند و بر مبنای همین روایت، خردجمعی به این اقناع رسیده است که دیگر، میخ آهنی، نرود در سنگ و نمی شود از مسئول و متولی این سیستم و ساختار، انتظار اقدامی و خدمتی و ابداع و ابتکاری در خورِ مسئولیت داشت!

اما ما که گفتیم می شود و شدنی است، شواهدی زنده و به روز سر رسید و حداقل در یک مورد، می توانیم شهادت دهیم که این یک بار را متولی خوب رفت و مسئول، بدیع ادای مسئولیت کرد و به جا و درخور و پیشران، عمل کرد.

شورای شهر و شهرداری سردشت همزمان با روز مادر، ضمن تکریم بانوان شاغل در شهرداری، پای در کف خیابان نهادند و جایی را دیدند که دیدنی بر عموم ولی نادیدنی بر مسئول و متولی می نمود و آن، توجه به زنان نان آور خانواده در بازارشهر که به #بازار_دایکان، به فحوای مادران شهره است و هر روزه، محصولات تازه، ارگانیگ و بومی و محلی را در سبد عرضه برای شهروندان شهر صلح و مهربانی، ارایه می دهند!

از دگر سو نیز دیدن مادران سرپرست خانواری که در اقدامی بدیع، خلٲ نان های بی کیفیت نانوایی های دولتی را پُرکرده، بدون سهمیه آرد و حمایت دولتی و از سر همت، و هر روز نان تنوری تازه تقدیم سفره های مردم می کنند.
و نیز بانوان کارآفرینی که از فرصت های ممکن و میسور برای کمک به تٲمین معاش خانواده و افزودن بر سرانه زندگی، بهره گرفته بودند..

عزم تکریم و دیدن خیل فراموش شدگان و ویژه بانوانی که عمری در سکوت و تنهایی و بینوایی، رونق سفره های مردم و عامل سلامتی و گرمی شان بوده اند و از جهتی گرچه با سیلی اما صورت خود و سیمای فرزندان بی سرپرست، بد سرپرست یا نیازمند یا خواهان زندگی بهتر را سُرخ نگه داشته اند، اقدامی ارزنده و قابل تجلیل است که حقا، رسالت این تکریم بیش از همه، متوجه بنیاد توسعه صلح و مهربانی است که سال ها قبل در معرفی و تکریم این عزیزان، همت کرده بود و اینک نیز سعادتمنداند که متولیان شهری،
چنین بزرگ منشانه و تیزبین،
به تکریم شایستگان شهر
و شهروندان ممتاز شتافته اند.

ما گرچه مسئولیت نقد اقدامات بی مطالعه، مخرب و بی برنامه متولیان را واننهاده ایم و همچنان نیز چشم ناظر، نیک بین، بِه بین و دقیق نگر خواهیم بود، در این بخش از جغرافیای ملی نیز، اقدام شورای شهر و شهرداری سردشت را ویژه دراین اقدام بخردانه، قابل تکریم دانسته و مراتب امتنان خود و مجموعه مان را تقدیم شان می داریم
و
امیدواریم که همواره چنین بدیع و به جا، مسئولیت تکریم شهروندان فعال، کنشگر و مسئولیت پذیر را در دستور کار قرار دهند و ویژه فراموش شدگان شهری را با نوای مسئولیت شناسی شان، بنوازند که اینان به حق، شایسته خدمت، اهتمام، توجه و تکریم اند...
🌹🌹

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#تکریم_بدیع
#مسئولیت_اجتماعی
#مادرانه_هایی_برای_وطن
#شهر_صلح_و_مهربانی
#مادرانه_های_شهرداری
#تدبیر_شورایی
#تجلیل_مادران
@sopskf
موش کور:
"هیچ چیز نمی تونه، مهربانی رو شکست بده، هیچ چیز..."
....
"اگر گُم شدی، رودخانه را پیدا کن و مسیر را ادامه بده تا خونه تون را پیدا کنید"
...
"بیشتر موش کورها، موقع مرگ، افسوس می خورند که کاش کمتر به ترس ها و بیشتر به آرزوهایشان فکر می کردند"

روباه،خطاب به موش کور که به کمکش رفته بود:"اگر توی این تله، نیفتاده بودم، حتماً می خوردمت"

موش کور در حال بازکردن گره تله ای که روباه در آن گرفتار شده بود:"اگر توی این تله،بمونی، حتماً می میری"

پسر خطاب به موش که روباه را ازتله نجات داده بود:"کارت عالی بود"
موش کور:"یکی از ویژگی های آزادیمون اینه که بدونیم چه جوری به اوضاع، واکنش نشان بدیم"
...
"همه یه وقت هایی حس می کنند،که گم شده اند، الان من این حس رو دارم"

"من می دونم که خونه چه شکلی یه؟
دیوار داره، در داره، پنجره داره و روی همه پنجره هایش، کیک داره"
پسر:
انیمشن پسر، موش کور، اسب و روباه، ارزش چندبار دیدن دارد.

چکیده اتفاقات، به امید تماشای با دقت و تٲمل، همرسانی می شود.
٭با سپاس ویژه از مهربانو مفاخری و گروه خوب مدیران ایران
@sopskf
--
https://www.aparat.com/v/nWCSJ

"من می دونم خونه چه شکلی یه؟
دیوار داره، سقف داره، در داره،بالای در، یه زنگوله داره و پنجره داره و روی همه پنجره هایش، کیک داره"

پسر:"به نظرم خونه جایی یه که گرمه و مهربانی و نور داره"

"به نظر من خونه جایی یه که نور داره و مهربانی داره"

اسب خطاب به پسر که بعد از افتادن از اسب، در رودخانه افتاد و احساس شرم و پشیمانی داشت و گریه می کرد:"اشکالی نداره، اشک ها، دلیلی دارند. آنها قدرت تو هستند، نه ضعف"

"زندگی سخته، ولی کسایی هستند که از ته دل دوستت دارند"
پسر:"روباه، اصلاً حرفی نمی زنه"

اسب:"ولی، خیلی خوبه که همراهمونه"

روباه:"اگر بخواهم صادقانه بگم، همیشه این احساسو می کنم که چیز خاصی برای گفتن ندارم."

اسب:"اینو بدون که صادق بودن، همیشه چیز جالبی یه"

پسر خطاب به اسب:"شجاعانه ترین چیزی که تا حالا گفتید، چی بوده؟"

اسب با صدای زِبَر:
"کمک!
کمک خواستن،
به این معنی نیست که تسلیم شدی،
بلکه مانع تسلیم شدنت می شه"

موش:"گاهی اوقات خیلی دلم می خواد، بگم، دوستتون دارم ولی خیلی برام سخته!"

پسر:"واقعاً؟!"
موش:"آره، ولی به جاش یه چیز دیگه می گم:
"خوشحالم که همه مون اینجاییم"

پسر:"باشه، ما هم خیلی خوشحالیم که اینجاییم"

اسب بعد از طوفان و پناه گرفتن در جنگل:
"وقتی چیرهای بزرگ از کنترل،خارج میشن، روی چیزهای کوچکی که درست، جلوی روت هستن و دوست شان داری، تمرکز کن"

پسر:"این حرفت خیلی جالب بود"

اسب در حالی که خودش را سپرطوفان بقیه کرده بود:
"مطمین باش، این طوفان هم می گذره"

پسر، بعد از طوفان و برخاستن و ادامه مسیر:
"...وای نه، چراغ ها،کجایند؟
دیگه نمی تونم ببینمشون.. احساس می کنم، یه مسیر طولانی، پیش رومونه بچه ها..."

اسب، در حالی که پوزه اش را بر سر پسر می مالید:"می دونم ولی ببین،چقدر راه رو تا اینجا اومدیم؟"

پسر:"راستش فکر می کنم دیگه نمی تونم این مسیرو ادامه بدم. هیچوقت یه خونه پیدا نمی کنم!"

روباه:"می دونی؟ گاهی اوقات، ذهنت تو رو گول می زنه!
می تونه بهت بگه که خوب نیستی.
که این خیلی، ناامید کننده است ولی من اینو درک کردم که تو دوست داشتنی و مهم هستی و چیزهایی به این دنیا آوردی که هیچکس نمی تونه، بیاره، هیچکس[خیلی محکم و در حالی که به سمت پسر رفت و در آغوشش جا گرفت]
پس ادامه بده"!

در این اثنا، اسب روی زانوانش نشست و سرش رو پایین انداخت!

پسره سریع سمتش رفت و گفت:"حالت خوبه؟"
اسب:"یه چیزی هست که بهتون نگفتم!

پسر:"خوب، چی؟"

اسب:"من می تونم پرواز کنم"

پسر:"می تونی، پرواز کنی؟"

اسب:"آره،ولی این کارو نکردم، چون بقیه اسب ها،بهم حسودی می کردند!
پسر در حالی دهانش را به گوش اسب نزدیک کرده بود:"گوش کن، ما دوستت داریم چه بتونی پرواز کنی، چه نتونی!"

در این لحظه اسب بالهایش را گشود
پسر، موش و روباه[البته با اکراه و شرم و در پی درخواست پسر]سوار شدند و اسب استارت زد و همگی شادمانه، بر بال آرزوها، پرواز بر فراز جنگل و رودخانه را تجربه کردند..

اسب بر فراز آسمان و در حال رؤیت خانه ای:"ببین، اونجاست:

پسر:"پیداش کردیم."

در حالی که همگی فرود آمده و جلوی کلبه ای در دل جنگل، ایستاده بودن.، پسر گفت:
"این شبیه، یه خونه است؟"

موش:"خوبه، بلاخره رسیدیم"

پسر در حالی که دستی بر صورت اسب می کشید و سرش را روی صورتش گذاشت:"درسته، ممنونم"

بعد، سمت روباه رفت و در آغوشش گرفت و گفت:"خداحافظ"
روباه:"همیشه، یادت باشه، تو کاملی،درست همون طوری که هستی، باش"

موش سمت پسر شتافت و پسر تا همسطح سینه بلندش کرد و جلوی صورتش نگه داشت و بوسید.

موش، :"خوشحالم که همه مون، اینجا هستیم"

پسر در حالی که می بوسیدش:" من هم خیلی خوشحالم که شما اینجایی"
پسر، موش را زمین گذاشت و در حال گریه:"خداحافظ، واقعاً دلم براتون تنگ می شه"

پسر، گریه کنان، بسمت کلبه راه افتاد و برگشت و با آه و حسرت گفت:
"نه، نمیشه گفت خونه، فقط یه چاردیواری یه، درسته؟"
و سریع به سمت شان برگشت و درآغوش هم گرم گرفتند

پسر،روباه و موش روی اسب گرم همدلی بودند که موش گفت:"اینم گرمه"
اسب:"و خیلی هم مهربونه، به ستارگان نگاه کنید"

پسر خطاب به اسب:"ببینید یعنی شما واقعاً همه چیز رو درباره من می دونید؟"

اسب:"آره"

پسر:"و با این حال، باز هم دوستم داری؟"

اسب:"حتی بیشتر از قبل دوستت داریم"

پسر:"برای همینه که اینجاییم، مگه نه؟"
موش:"واسه چی؟"

پسر در حال دست کشیدن بر یال روباه و سر موش:" برای دوست داشتن، من دوست داشته شدم"

و در شبی تاریک، آرام گرفتند.

موش نیز پس از جست و خیزی بسیار، به کیک آرزوهایش رسید و دلی از عزا، درآورد...
هیچ کس تنها نیست چون ...

📕وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ
💡 هر کجا باشید او باشماست
#الحدید

🖨 کپی و پخش کاملا آزاد است حتی اگر با نام خودتان باشد.
تلگرام 👇
@sayeh_quran
اینستاگرام👇
https://instagram.com/dar.sayeh.quran