Forwarded from در سایه قـــرآن🌴
✅ همهی این مسافت دور میان تو و آسمان ، با یک سجده از بین میرود پس:
📕وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب
و سجده ببر و (بدین وسیله به پروردگارت) نزدیک شو
🖋 العلق /۱۹
@sayeh_quran
📕وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب
و سجده ببر و (بدین وسیله به پروردگارت) نزدیک شو
🖋 العلق /۱۹
@sayeh_quran
Forwarded from Babak Maghazei
🔴 کمپین نجات جانها
📍کمپین «نجات جانها» با هدف کمک به اقدام سریع و موثر دولت در جلوگیری از تلفات انسانی ناشی از پاندومی کرونا در ایران.
📌شرایط بحرانی حاضر، روزانه تعداد زیادی از هموطنانمان را به کام مرگ فرو می برد و همگانرا در سوگ ملی نشانده است.
این کمپین توسط شبکه کمک و برای خواسته های زیر برپا شده است:
1️⃣ تسریع واکسیناسیون تایید شده توسط سازمان بهداشت جهانی به طوریکه کل کشور ظرف یک ماه واکسینه شده و تا سه ماه آینده پایان یابد.
2️⃣ درخواست کمک از جامعه بین الملل بخصوص آژانسهایی چون صلیب سرخ و سازمان بهداشت جهانی توسط دولت، به دلیل حاد بودن شرایط در زمینه تامین واکسن
3️⃣ تامین سریع داروهای درمان کرونا و در دسترس قرار گرفتن آن با قیمتهای ارزان
4️⃣ تعطیلی کامل دو هفتهای و اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی توسط نهادهای مسئول بویژه جلوگیری از هر گونه مراسم و تجمع در این ایام و ترغیب مردم به رعایت هر چه بیشتر پروتکلها
برای امضای آن به لینک زیر مراجعه کنید
https://forms.gle/HsRLYTni98M7prPc
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeolbWVSPLlNeuaXZaT16SK92nWZiLMPlGZbqouegISZQufDQ/viewform?usp=sf_link
📍کمپین «نجات جانها» با هدف کمک به اقدام سریع و موثر دولت در جلوگیری از تلفات انسانی ناشی از پاندومی کرونا در ایران.
📌شرایط بحرانی حاضر، روزانه تعداد زیادی از هموطنانمان را به کام مرگ فرو می برد و همگانرا در سوگ ملی نشانده است.
این کمپین توسط شبکه کمک و برای خواسته های زیر برپا شده است:
1️⃣ تسریع واکسیناسیون تایید شده توسط سازمان بهداشت جهانی به طوریکه کل کشور ظرف یک ماه واکسینه شده و تا سه ماه آینده پایان یابد.
2️⃣ درخواست کمک از جامعه بین الملل بخصوص آژانسهایی چون صلیب سرخ و سازمان بهداشت جهانی توسط دولت، به دلیل حاد بودن شرایط در زمینه تامین واکسن
3️⃣ تامین سریع داروهای درمان کرونا و در دسترس قرار گرفتن آن با قیمتهای ارزان
4️⃣ تعطیلی کامل دو هفتهای و اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی توسط نهادهای مسئول بویژه جلوگیری از هر گونه مراسم و تجمع در این ایام و ترغیب مردم به رعایت هر چه بیشتر پروتکلها
برای امضای آن به لینک زیر مراجعه کنید
https://forms.gle/HsRLYTni98M7prPc
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeolbWVSPLlNeuaXZaT16SK92nWZiLMPlGZbqouegISZQufDQ/viewform?usp=sf_link
Forwarded from جمعیت امام علی
🔹 در این روزها که هر خبری از کشور همسایه، رنجنامهی مردمیست که پوشش آنها، دین آنها، رفت و آمد آنها و در یک کلام زیست آنها خاری در چشم متعصبین است، کودکان #خانه_ایرانی_قلعه_ساختمان مشهد مینویسند "ما بچههای ایرانی، افغانستانی و بلوچ، با همدیگر دوست هستیم".
🌱 ما در جمعیت امام علی (ع) بر این باوریم که اگر کودکی در زمان کودکیاش طعم حقیقی دوستی را بچشد، در بزرگسالی بر همنوع و هموطن خود اسلحه نخواهد کشید.
🆔@imamalisociety
🌱 ما در جمعیت امام علی (ع) بر این باوریم که اگر کودکی در زمان کودکیاش طعم حقیقی دوستی را بچشد، در بزرگسالی بر همنوع و هموطن خود اسلحه نخواهد کشید.
🆔@imamalisociety
Forwarded from آکادمی جام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️☀️❤️☀️❤️
معلمانی که راه نفس مردم را باز کردند
«در روزهایی که کپسولاکسیژن در بازارسیاهِمشهد ۳-۴میلیونتومان فروش میشد و دلّالانِ ازخدا بیخبر، با جانِ مردم تجارت میکردند، این گروه ۱۰-۱۵نفره، در پاتوق همیشگیشان، دبیرستانِهاشمینژاد۳ جمع شدند و برای کمک به مردم کوچه و بازار که برای یافتنِ یک کپسول اکسیژن، زمین و زمان را بههم میدوزند، امّا نمییابند، با هم همقسم میشوند.
کارشان را با یک گروه تلگرامی شروع میکنند و اسماش را میگذارند: "کمپین تامین اکسیژن بیماران کرونایی". مخففاش میشود: کتابک .
هدفشان را در همان گروه تلگرامی به اعضا گفتند و خیلی زود، کلّی پول به حسابشان واریز شد.
بعد توانستند با آقای سراج، تنها تولیدکنندهی کپسولاکسیژن در ایران که کارخانهاش در شهر خویِ آذربایجانغربی است، ارتباط بگیرند و ۱۳۵کپسولِ ده و چهللیتری از او بخرند. ۴۵کپسولِ دیگر هم از اینور و آنور تهیّه شد و الان کمپین، با ۱۸۰کپسول اکسیژن دارد به خانوادههای نیازمندِ مشهدی خدمات میدهد.»
منبع: صفحه اینستاگرامی امیر شهلا
#بهشت_مهربانی
💌 @My8behesht
معلمانی که راه نفس مردم را باز کردند
«در روزهایی که کپسولاکسیژن در بازارسیاهِمشهد ۳-۴میلیونتومان فروش میشد و دلّالانِ ازخدا بیخبر، با جانِ مردم تجارت میکردند، این گروه ۱۰-۱۵نفره، در پاتوق همیشگیشان، دبیرستانِهاشمینژاد۳ جمع شدند و برای کمک به مردم کوچه و بازار که برای یافتنِ یک کپسول اکسیژن، زمین و زمان را بههم میدوزند، امّا نمییابند، با هم همقسم میشوند.
کارشان را با یک گروه تلگرامی شروع میکنند و اسماش را میگذارند: "کمپین تامین اکسیژن بیماران کرونایی". مخففاش میشود: کتابک .
هدفشان را در همان گروه تلگرامی به اعضا گفتند و خیلی زود، کلّی پول به حسابشان واریز شد.
بعد توانستند با آقای سراج، تنها تولیدکنندهی کپسولاکسیژن در ایران که کارخانهاش در شهر خویِ آذربایجانغربی است، ارتباط بگیرند و ۱۳۵کپسولِ ده و چهللیتری از او بخرند. ۴۵کپسولِ دیگر هم از اینور و آنور تهیّه شد و الان کمپین، با ۱۸۰کپسول اکسیژن دارد به خانوادههای نیازمندِ مشهدی خدمات میدهد.»
منبع: صفحه اینستاگرامی امیر شهلا
#بهشت_مهربانی
💌 @My8behesht
Forwarded from عرفان نظرآهاری
🕊اولین جشنواره شعر صلح
ما شاعرانیم و از سیاست هیچ نمی دانیم و قرن هاست که سنگری جز کلمات نداریم، اما هر جا حتی اگر بر صفحه ای بنویسند : گلوله
ما زخمی می شویم ، ما می میریم.
هر جا که تیری از تفنگی شلیک شود اولین جایی را که نشانه بگیرد قلب شاعر است.
ما مجروحان مدام بازی آدمیانیم، کشتگان خط مقدم حسرت عشق.
🕊 صلح آیین
اطلاعیه برگزاری نخستین جشنواره ملی شعر صلح «روز سپید جهان»
مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی و موسسه انتشاراتی-پژوهشی منشور صلح برگزار می کنند:
نخستین جشنواره ملی شعر صلح با عنوان «روز سپید جهان» به مناسب روز جهانی صلح و همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس: صلح آیین
رویکرد: صلح و جهانی بهتر
کمیته داوران
دکتر عرفان نظر آهاری
دکتر سعید بیابانکی
دکتر اسماعیل امینی
دکتر همایون علیدوستی
دکتر خدیجه حمیدیان شورمستی
شرایط شرکت در نخستین جشنواره ملی شعر صلح
- همه قالب های شعری برای این جشنواره پذیرفته می شود.
- هر نفر حداکثر مجاز به ارسال سه شعر است، در غیر این صورت، در روند داوری، اشعار وی بررسی نخواهد شد.
- آثار ارسالی پیش از این نباید در هیچ جشنواره ای حائز رتبه شده باشد.
- ارسال کتاب های چاپ شده برای این جشنواره مجاز نیست.
- محدودیت سنی وجود ندارد.
- شعرها باید تایپ شده و در دو فرمت Word وPDF باشد.
- این جشنواره، بیست برگزیده خواهد داشت.
- آثار منتخب در مجموعه ای به چاپ خواهد رسید.
- به سه نفر اول جوایزی تعلق می گیرد.
- همه برگزیدگان، تقدیرنامه «صلح آیین» دریافت خواهند کرد.
- همه برگزیدگان، عضوی از «کنشگران صلح آیین» خواهند شد.
مهلت ارسال آثار: یکم تا بیستم شهریور ۱۴۰۰
زمان برگزاری جشنواره: سی و یکم شهریور ۱۴۰۰
آدرس پست الکترونیکی جهت ارسال آثار: [email protected]
وب سایت پیگیری اخبار جشنواره:
https://sbu.ac.ir/web/chpd
صفحه اینستاگرام کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی:
@sbu.unesco.chair
@erfannazarahari
ما شاعرانیم و از سیاست هیچ نمی دانیم و قرن هاست که سنگری جز کلمات نداریم، اما هر جا حتی اگر بر صفحه ای بنویسند : گلوله
ما زخمی می شویم ، ما می میریم.
هر جا که تیری از تفنگی شلیک شود اولین جایی را که نشانه بگیرد قلب شاعر است.
ما مجروحان مدام بازی آدمیانیم، کشتگان خط مقدم حسرت عشق.
🕊 صلح آیین
اطلاعیه برگزاری نخستین جشنواره ملی شعر صلح «روز سپید جهان»
مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی و موسسه انتشاراتی-پژوهشی منشور صلح برگزار می کنند:
نخستین جشنواره ملی شعر صلح با عنوان «روز سپید جهان» به مناسب روز جهانی صلح و همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس: صلح آیین
رویکرد: صلح و جهانی بهتر
کمیته داوران
دکتر عرفان نظر آهاری
دکتر سعید بیابانکی
دکتر اسماعیل امینی
دکتر همایون علیدوستی
دکتر خدیجه حمیدیان شورمستی
شرایط شرکت در نخستین جشنواره ملی شعر صلح
- همه قالب های شعری برای این جشنواره پذیرفته می شود.
- هر نفر حداکثر مجاز به ارسال سه شعر است، در غیر این صورت، در روند داوری، اشعار وی بررسی نخواهد شد.
- آثار ارسالی پیش از این نباید در هیچ جشنواره ای حائز رتبه شده باشد.
- ارسال کتاب های چاپ شده برای این جشنواره مجاز نیست.
- محدودیت سنی وجود ندارد.
- شعرها باید تایپ شده و در دو فرمت Word وPDF باشد.
- این جشنواره، بیست برگزیده خواهد داشت.
- آثار منتخب در مجموعه ای به چاپ خواهد رسید.
- به سه نفر اول جوایزی تعلق می گیرد.
- همه برگزیدگان، تقدیرنامه «صلح آیین» دریافت خواهند کرد.
- همه برگزیدگان، عضوی از «کنشگران صلح آیین» خواهند شد.
مهلت ارسال آثار: یکم تا بیستم شهریور ۱۴۰۰
زمان برگزاری جشنواره: سی و یکم شهریور ۱۴۰۰
آدرس پست الکترونیکی جهت ارسال آثار: [email protected]
وب سایت پیگیری اخبار جشنواره:
https://sbu.ac.ir/web/chpd
صفحه اینستاگرام کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی:
@sbu.unesco.chair
@erfannazarahari
Telegram
attach 📎
*شلوارهای نپوشیده!
این روزها حال جسمی و روحی مردمان کشورم خوب نیست. همه تب کرده اند از بیماری، همه سرفه می کنند از هوای مسموم، همه همدردی می کنند با دردمندان، همه دوست دارند همدلی هم کنند. اما...گاهی از ابراز به موقع مهر و محبت ها غافل مانده ایم و آن را به تأخیر می اندازیم.
چند وقت پیش،شبکه تلویزیونی SHOW TV ترکیه گفتگوی مردی ۵۳ ساله را نمایش می داد. او می گفت:
بچه بودم، بزرگترین آرزوم پوشیدن شلوار بود. اون موقع ها شلوارهای گل گلی می پوشیدیم. یک روز پدرم گفت: چون می خواهید مدرسه بروید، براتون شلوار می خرم از همون شلواری که پسر کدخدا داره. ما سه برادر بودیم و رفتیم بیرون روستا کنار جاده تا پدرمون برگرده. دو نفرمون مدرسه می رفتیم ولی آخرین برادرم هنوز کوچیک بود و مدرسه نمی رفت اسمش رفعت بود. سه تایی نشستیم کنار جاده خاکی روستا و منتظر مینی بوس شدیم تا پدرم بیاید و شلوارمون را بیاره. برادر شش ساله ام رفعت همین جور کنار جاده وایساده بود از من پرسید دوست داری شلوارت چه رنگی باشه؟گفتم سیاه. گفت من دوست دارم شلوارم آبی باشه ...
برادر کوچکم بهمون پز داد که شماها با شلوارک مدرسه می روید ولی من از همون اول با شلوار بیرون می روم. بعدش پرسید که به نظرت پدر از کفش های بچه شهری ها هم میخره؟ گفتم : نه اگه بخره هم از کفش های پلاستیکی می خره. همین طوری با هم حرف می زدیم که دیدم مینی بوس از دور داره میاد.
پدرم اومد و با هم پاکت های خرید رو گرفتیم و خوشحال رفتیم خونه. برای من و او یکی برادرم شلوار و پیراهن و کفش پلاستیکی گرفته بود.
رفعت داخل پاکت ها را گشت و دید پدر براش چیزی نخریده. به پدرم نگاه کرد و گفت : پس من چی؟ پدر گفت: دفعه بعد که برم برات می خرم.
پولش کافی نبود که برای رفعت هم بخره! اما رفعت قبول نکرد. شب سر سفره شام فقط صدای گریه رفعت بالا بود. یه حالتی داشت خیلی ناراحت.
فرداش از مدرسه که اومدم رفعت به من گفت:شلوار چقدر بهت میاد میشه بیاری منم بپوشم؟ گفتم نه. خاکی میشه نمی دم. روز دوم هم گفت ندادم. روز سوم هم ندادم. اون موقع ها کفش هارو میذاشتیم زیر بالش وشلوار رو زیر تشک که اتو بشه. روز چهارم هم دوباره گفت چه بهت میاد بذار منم بپوشم.
گفتم اندازه تو نیست. گفت دم پاهاشو تا میزنم تا اندازه بشه. گفتم آخه کثیف می کنی. گفت: نه روی فرش می پوشم خاکی نشه. فقط یه بار توی آینه خودمو ببینم بهم میاد یا نه!
گفتم :عجب پسره سریشی هستی, باشه فردا که از مدرسه اومدم بهت می دم اما فقط ۵ دقیقه ها، مراقب باش کثیفش نکنی والا حسابی کتکت می زنم. خیلی خوشحال شد، شب روی یک تشک کنار هم خوابیدیم. نصف شب زد به شونه ام و گفت: الکی گفتی یا واقعاً شلوارتو می دی بپوشم؟! گفتم خیالت راحت باشه می دم بپوشی. حالا بگیر بخواب.
فردا صبح زود بیدار شدیم بریم مدرسه. رفعت هم اون روز صبح بیدار شد و گفت: زود از مدرسه برگرد! موقع رفتن دیدم دم در نشست و منتظر برگشتن من موند!
زنگ سوم سر کلاس بودم. مدیر اومد در گوش معلم یه چیزی گفت و حالش عوض شد. بعد از چند دقیقه رو به من کرد و گفت"علیشان" تو برو خونه, بابات کارت داره. پیش خودم گفتم حتماً رفعت" الکی اومده گفته بابام کارم داره تا زودتر برم خونه و شلوارمو بپوشه! من اون موقع کلاس سوم ابتدایی بودم از مدرسه اومدم بیرون.
در مسیر خونه می دیدم که همه روستاییا هم به سمت خونه ما میرن. رسیدم دم در دیدم بردارم رفعت جلوی در نیست. وارد حیاط خونه شدم همه اهالی روستا جمع شده بودن و مادرم روی زمین افتاده بود و گریه می کرد و می گفت: بچه ی کوچک منو بدید. تازه فهمیدم اتفاقی افتاده و پیرمردی با تراکتور از جلوی خونه ما رد میشده و رفعت بردار کوچیک منو ندیده و اونو زیر گرفته و مُرده!
دقیقا اون روزیکه می خواستم شلوارمو بدم بپوشه رفعت مرده بود، پدرم نتونست به ما دوست داشتنش رو نشون بده. اون از دو سالگی خودش یتیم شده بود و از میان ۱۱ بچه دیگه پدرم کوچکترینشو بود.
نکته: ما در دوست داشتنامون مشکلی نداریم ولی در نشون دادن و ابراز کردن مهربانی و عشق و دوست داشتنمون مشکل داریم.
اون موقع ها عمو و مادر بزرگ و... داشتیم اما بلد نبودیم با بغل کردنشون بگیم که دوستشون داریم.
اون روز بابام جنازه برادرم را بغل کرد و با گریه گفت: رفعت پسرم من می خواستم ببرمت بازار خرید نه این که ببرمت تو مزار. پاشو بابا... پاشو با هم بریم خرید کنیم!
من اون موقع یک بچه ی ۹ ساله بودم . رفتم شلواری که پام بود رو درش آوردم و شلوار کهنه رو پوشیدم و شلوار تازه رو زدم زیر بغل و دویدم پشت تابوت و به دایی ام گفتم: رفعت امروز قرار بود شلوار منو بپوشه الان میشه بدم بپوشه؟ دایی ام گفت معلومه که نمیشه بدو برو.
همانطور که من و همهی بینندگان و مرد ۵۳ ساله ای که این داستان واقعی را تعریف می کرد و اشک می ریختند، گفت:
این روزها حال جسمی و روحی مردمان کشورم خوب نیست. همه تب کرده اند از بیماری، همه سرفه می کنند از هوای مسموم، همه همدردی می کنند با دردمندان، همه دوست دارند همدلی هم کنند. اما...گاهی از ابراز به موقع مهر و محبت ها غافل مانده ایم و آن را به تأخیر می اندازیم.
چند وقت پیش،شبکه تلویزیونی SHOW TV ترکیه گفتگوی مردی ۵۳ ساله را نمایش می داد. او می گفت:
بچه بودم، بزرگترین آرزوم پوشیدن شلوار بود. اون موقع ها شلوارهای گل گلی می پوشیدیم. یک روز پدرم گفت: چون می خواهید مدرسه بروید، براتون شلوار می خرم از همون شلواری که پسر کدخدا داره. ما سه برادر بودیم و رفتیم بیرون روستا کنار جاده تا پدرمون برگرده. دو نفرمون مدرسه می رفتیم ولی آخرین برادرم هنوز کوچیک بود و مدرسه نمی رفت اسمش رفعت بود. سه تایی نشستیم کنار جاده خاکی روستا و منتظر مینی بوس شدیم تا پدرم بیاید و شلوارمون را بیاره. برادر شش ساله ام رفعت همین جور کنار جاده وایساده بود از من پرسید دوست داری شلوارت چه رنگی باشه؟گفتم سیاه. گفت من دوست دارم شلوارم آبی باشه ...
برادر کوچکم بهمون پز داد که شماها با شلوارک مدرسه می روید ولی من از همون اول با شلوار بیرون می روم. بعدش پرسید که به نظرت پدر از کفش های بچه شهری ها هم میخره؟ گفتم : نه اگه بخره هم از کفش های پلاستیکی می خره. همین طوری با هم حرف می زدیم که دیدم مینی بوس از دور داره میاد.
پدرم اومد و با هم پاکت های خرید رو گرفتیم و خوشحال رفتیم خونه. برای من و او یکی برادرم شلوار و پیراهن و کفش پلاستیکی گرفته بود.
رفعت داخل پاکت ها را گشت و دید پدر براش چیزی نخریده. به پدرم نگاه کرد و گفت : پس من چی؟ پدر گفت: دفعه بعد که برم برات می خرم.
پولش کافی نبود که برای رفعت هم بخره! اما رفعت قبول نکرد. شب سر سفره شام فقط صدای گریه رفعت بالا بود. یه حالتی داشت خیلی ناراحت.
فرداش از مدرسه که اومدم رفعت به من گفت:شلوار چقدر بهت میاد میشه بیاری منم بپوشم؟ گفتم نه. خاکی میشه نمی دم. روز دوم هم گفت ندادم. روز سوم هم ندادم. اون موقع ها کفش هارو میذاشتیم زیر بالش وشلوار رو زیر تشک که اتو بشه. روز چهارم هم دوباره گفت چه بهت میاد بذار منم بپوشم.
گفتم اندازه تو نیست. گفت دم پاهاشو تا میزنم تا اندازه بشه. گفتم آخه کثیف می کنی. گفت: نه روی فرش می پوشم خاکی نشه. فقط یه بار توی آینه خودمو ببینم بهم میاد یا نه!
گفتم :عجب پسره سریشی هستی, باشه فردا که از مدرسه اومدم بهت می دم اما فقط ۵ دقیقه ها، مراقب باش کثیفش نکنی والا حسابی کتکت می زنم. خیلی خوشحال شد، شب روی یک تشک کنار هم خوابیدیم. نصف شب زد به شونه ام و گفت: الکی گفتی یا واقعاً شلوارتو می دی بپوشم؟! گفتم خیالت راحت باشه می دم بپوشی. حالا بگیر بخواب.
فردا صبح زود بیدار شدیم بریم مدرسه. رفعت هم اون روز صبح بیدار شد و گفت: زود از مدرسه برگرد! موقع رفتن دیدم دم در نشست و منتظر برگشتن من موند!
زنگ سوم سر کلاس بودم. مدیر اومد در گوش معلم یه چیزی گفت و حالش عوض شد. بعد از چند دقیقه رو به من کرد و گفت"علیشان" تو برو خونه, بابات کارت داره. پیش خودم گفتم حتماً رفعت" الکی اومده گفته بابام کارم داره تا زودتر برم خونه و شلوارمو بپوشه! من اون موقع کلاس سوم ابتدایی بودم از مدرسه اومدم بیرون.
در مسیر خونه می دیدم که همه روستاییا هم به سمت خونه ما میرن. رسیدم دم در دیدم بردارم رفعت جلوی در نیست. وارد حیاط خونه شدم همه اهالی روستا جمع شده بودن و مادرم روی زمین افتاده بود و گریه می کرد و می گفت: بچه ی کوچک منو بدید. تازه فهمیدم اتفاقی افتاده و پیرمردی با تراکتور از جلوی خونه ما رد میشده و رفعت بردار کوچیک منو ندیده و اونو زیر گرفته و مُرده!
دقیقا اون روزیکه می خواستم شلوارمو بدم بپوشه رفعت مرده بود، پدرم نتونست به ما دوست داشتنش رو نشون بده. اون از دو سالگی خودش یتیم شده بود و از میان ۱۱ بچه دیگه پدرم کوچکترینشو بود.
نکته: ما در دوست داشتنامون مشکلی نداریم ولی در نشون دادن و ابراز کردن مهربانی و عشق و دوست داشتنمون مشکل داریم.
اون موقع ها عمو و مادر بزرگ و... داشتیم اما بلد نبودیم با بغل کردنشون بگیم که دوستشون داریم.
اون روز بابام جنازه برادرم را بغل کرد و با گریه گفت: رفعت پسرم من می خواستم ببرمت بازار خرید نه این که ببرمت تو مزار. پاشو بابا... پاشو با هم بریم خرید کنیم!
من اون موقع یک بچه ی ۹ ساله بودم . رفتم شلواری که پام بود رو درش آوردم و شلوار کهنه رو پوشیدم و شلوار تازه رو زدم زیر بغل و دویدم پشت تابوت و به دایی ام گفتم: رفعت امروز قرار بود شلوار منو بپوشه الان میشه بدم بپوشه؟ دایی ام گفت معلومه که نمیشه بدو برو.
همانطور که من و همهی بینندگان و مرد ۵۳ ساله ای که این داستان واقعی را تعریف می کرد و اشک می ریختند، گفت:
من امروز به جوانان و عزیزان کشورم اینو میگم اونایی که با هم قهر هستید و دعوا می کنید، اونایی که با پدر و مادر و خواهر و برادرتون رفتار درستی ندارید. من یه زمانی برادر داشتم و شلوار نداشتم اما الان کلی شلوار دارم و برادرم رفعت را ندارم. از همین امروز برای ابراز علاقه به خانواده و دوستان تون خجالت نکشید!"
واقعیت این است که آنقدر در مشغله های زندگی غرق شده ایم که «چرایی» بودن مان در این دنیا را فراموش کرده ایم. هنوز عشق و محبت ها و ابراز دوست داشتن های باقیمانده ای داریم که به اطرافیان دور و نزدیک خود نگفته ایم. هنوز فرصتهایی داریم تا مفید و موثر و انسان تر رفتار کنیم. تا شاید جامعه بهتری داشته باشیم
•نقل از گروه« آماده باش برای زاگرس»
@sopskf
واقعیت این است که آنقدر در مشغله های زندگی غرق شده ایم که «چرایی» بودن مان در این دنیا را فراموش کرده ایم. هنوز عشق و محبت ها و ابراز دوست داشتن های باقیمانده ای داریم که به اطرافیان دور و نزدیک خود نگفته ایم. هنوز فرصتهایی داریم تا مفید و موثر و انسان تر رفتار کنیم. تا شاید جامعه بهتری داشته باشیم
•نقل از گروه« آماده باش برای زاگرس»
@sopskf
Forwarded from در سایه قـــرآن🌴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂 حقیقت زندگی دنیا
🎤تلاوت آیە ۲۰م سوره مبارکه #الحدید با صدای زیبای منصور السالمی
🖨 کپی و پخش کاملا آزاد است حتی اگر با نام خودتان باشد.
تلگرام 👇
@sayeh_quran
اینستاگرام👇
instagram.com/dar.sayeh.quran
🎤تلاوت آیە ۲۰م سوره مبارکه #الحدید با صدای زیبای منصور السالمی
🖨 کپی و پخش کاملا آزاد است حتی اگر با نام خودتان باشد.
تلگرام 👇
@sayeh_quran
اینستاگرام👇
instagram.com/dar.sayeh.quran
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
گفتگو با محمد درویش
صلح، سلامت و محیط زیست
👤 محمد درویش (کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست و عضو علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور رییس گروه محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو)
به همت: کمیته صلح و سلامت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
📺 مشاهده در صدانت تیوی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
گفتگو با محمد درویش
صلح، سلامت و محیط زیست
👤 محمد درویش (کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست و عضو علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور رییس گروه محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو)
به همت: کمیته صلح و سلامت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
📺 مشاهده در صدانت تیوی
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
چاه بلای خاورمیانه و سطل آب حیات بخش آن
#رئوف_آذری*
حدود نیم قرن زندگی در بخشی از جغرافیای خاورمیانه و آن هم در کشوری چون ایران و در نقطه صفر مرزی آن که زمانی حدود وثغور رژیم بعث بود، همزادی و همزیستی با جنگ است و بازی با شعله های آتش!
چشیدن طعم تلخ آوارگی وپناهندگی در آغازین سال های زندگی در کنار زیستی ناهمسنگ در منطقه ای آلوده به تعصبات قومی-نژادی و مذهبی، سیاسی وجناحی و از همه کشنده تر، هژمونی نگاه امنیتی، تبعیض و بی عدالتی و ... والاتر از آن، تجربه ی تحصیل در سیستمی ایدئولوژی زده،زنگ زده وسیاست زده، و صدالبته تدریس، مشاوره،مدیریت در آن سیستم از عمونی تا عالی و کنشگری در حوزه مدنی و امدادگری در بحران، ده ها و صدهای تابلوی همسنگ تجربه ی امروز #احمد_مسعود و #پنجشیر را در ذهنم حک کرده است وهمان هم این لحظاتم را به شدت، در همذات پنداری، همدردی وهمدلی با ایشان و چند همسنگرش، فرو برده است..
جغرافیای خاورمیانه را در همه ی این سال ها، چون چاه بلایی دیده ام که ابرقدرت ها در راستای منافع ایدئولوگ یا اکومیک(اصطلاح خودساخته همسنگ مکتب اقتصادی)، هر روز بر عمق آن افزوده اند و هر وجب پیش روی شان، را سطلی از خاک و گِل سرد و خشن طالبانی-بوکوحرامی-داعشی و باز طالبانی حاصل آورده اند و نابخشودنی این که، این محصول برساخته را ناجوانمردانه، بر سر و روی اسلام ناب و مسلمانان خالص، آوار کرده اند که امروزه به لطف رسانه، گرچه چندی مدهوش شدیم اما این روزها، عمیق دریافته ایم که بازی گردانان بزرگ، چه سان، خرمن حریق شان، شعله ی شفافیت محصول داد و پرده ها برافتاد!
مخلص کلام؛
گرچه زیستن در چاه بلایا، سختی های خاص خود دارد اما تاب آوری، مدارا و خشونت پرهیزی در آن، روزگاری را نوید خواهد داد که؛#سطل_آب_حیات_بخشِ آن، فوران کند و پلشتی ها و پلیدی ها وناخالصی ها را بشوید و ناپاکی ها را بزداید..
آن روز گرچه دور، ولی نزدیک است،نیست؟!
#مهرورزان، مترصداند پنج شیر دره بلایا را کشف کنند و به مدد طناب تشعشع نور افتاده در دل چاه، سطل حیاتبخش آب، در پس سطل سطل طالب وطالبان شان بالا آورند واین پهن گیتی خواب رفته را، جُرعه ای هوشیاری وهشداری و حیاتی تاریخی هدیه دهند...
این اراده ها را دست کم نگیرید که صبح ظفر، نزدیک است، نیست؟
https://t.iss.one/Sopskf/5207
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#خاورمیانه
#افغانستان
#چاه_بلایا
#سطل_آب
#حیاتبخش_جهان_ساز
---
*فعال صلح ومهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
#رئوف_آذری*
حدود نیم قرن زندگی در بخشی از جغرافیای خاورمیانه و آن هم در کشوری چون ایران و در نقطه صفر مرزی آن که زمانی حدود وثغور رژیم بعث بود، همزادی و همزیستی با جنگ است و بازی با شعله های آتش!
چشیدن طعم تلخ آوارگی وپناهندگی در آغازین سال های زندگی در کنار زیستی ناهمسنگ در منطقه ای آلوده به تعصبات قومی-نژادی و مذهبی، سیاسی وجناحی و از همه کشنده تر، هژمونی نگاه امنیتی، تبعیض و بی عدالتی و ... والاتر از آن، تجربه ی تحصیل در سیستمی ایدئولوژی زده،زنگ زده وسیاست زده، و صدالبته تدریس، مشاوره،مدیریت در آن سیستم از عمونی تا عالی و کنشگری در حوزه مدنی و امدادگری در بحران، ده ها و صدهای تابلوی همسنگ تجربه ی امروز #احمد_مسعود و #پنجشیر را در ذهنم حک کرده است وهمان هم این لحظاتم را به شدت، در همذات پنداری، همدردی وهمدلی با ایشان و چند همسنگرش، فرو برده است..
جغرافیای خاورمیانه را در همه ی این سال ها، چون چاه بلایی دیده ام که ابرقدرت ها در راستای منافع ایدئولوگ یا اکومیک(اصطلاح خودساخته همسنگ مکتب اقتصادی)، هر روز بر عمق آن افزوده اند و هر وجب پیش روی شان، را سطلی از خاک و گِل سرد و خشن طالبانی-بوکوحرامی-داعشی و باز طالبانی حاصل آورده اند و نابخشودنی این که، این محصول برساخته را ناجوانمردانه، بر سر و روی اسلام ناب و مسلمانان خالص، آوار کرده اند که امروزه به لطف رسانه، گرچه چندی مدهوش شدیم اما این روزها، عمیق دریافته ایم که بازی گردانان بزرگ، چه سان، خرمن حریق شان، شعله ی شفافیت محصول داد و پرده ها برافتاد!
مخلص کلام؛
گرچه زیستن در چاه بلایا، سختی های خاص خود دارد اما تاب آوری، مدارا و خشونت پرهیزی در آن، روزگاری را نوید خواهد داد که؛#سطل_آب_حیات_بخشِ آن، فوران کند و پلشتی ها و پلیدی ها وناخالصی ها را بشوید و ناپاکی ها را بزداید..
آن روز گرچه دور، ولی نزدیک است،نیست؟!
#مهرورزان، مترصداند پنج شیر دره بلایا را کشف کنند و به مدد طناب تشعشع نور افتاده در دل چاه، سطل حیاتبخش آب، در پس سطل سطل طالب وطالبان شان بالا آورند واین پهن گیتی خواب رفته را، جُرعه ای هوشیاری وهشداری و حیاتی تاریخی هدیه دهند...
این اراده ها را دست کم نگیرید که صبح ظفر، نزدیک است، نیست؟
https://t.iss.one/Sopskf/5207
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#خاورمیانه
#افغانستان
#چاه_بلایا
#سطل_آب
#حیاتبخش_جهان_ساز
---
*فعال صلح ومهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Forwarded from PODCASTWARAN
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠
@podcastvaran
"به نام خالق باران"
🕊سلامی داغ و از سر مهر بە گرمی همین شهریور عزیز بر یاران نازنین پادکست واران.
روز و روزگارتان لبریز از حال خوب 🌿
#پادکستواران
تقدیم میکند:
شمارە: ۵
با موضوع : "خلاقیت"
به تاریخ : ۱۵ شهریور
با صدای:
#محسن_فاشگو
#بشری_لطفی
تدوین: #متین_عباسی
به تاریخ : ۱۵ شهریور
۱
عوامل تولید⬇️
سرپرست نویسندگان: #منوچهر_مرادی
سرپرست تدوین: #زکریا_احمدنژاد
با مدیریت: #دکترروناک_صمدی
و همکاری سایر همراهان تیم پادکست واران
آدرس پیج اینستاگرام ⬇️
https://instagram.com/waran.podcast?utm_medium=copy_link
کانال تلگرامی پادکست واران ⬇️
https://t.iss.one/podcastvaran
@podcastvaran
"به نام خالق باران"
🕊سلامی داغ و از سر مهر بە گرمی همین شهریور عزیز بر یاران نازنین پادکست واران.
روز و روزگارتان لبریز از حال خوب 🌿
#پادکستواران
تقدیم میکند:
شمارە: ۵
با موضوع : "خلاقیت"
به تاریخ : ۱۵ شهریور
با صدای:
#محسن_فاشگو
#بشری_لطفی
تدوین: #متین_عباسی
به تاریخ : ۱۵ شهریور
۱
عوامل تولید⬇️
سرپرست نویسندگان: #منوچهر_مرادی
سرپرست تدوین: #زکریا_احمدنژاد
با مدیریت: #دکترروناک_صمدی
و همکاری سایر همراهان تیم پادکست واران
آدرس پیج اینستاگرام ⬇️
https://instagram.com/waran.podcast?utm_medium=copy_link
کانال تلگرامی پادکست واران ⬇️
https://t.iss.one/podcastvaran
Forwarded from آکادمی جام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌻🌻🌻🌻
خورشید به من آموخت، فرقی ندارد چه پیش آید!
بـاید طلوع کنم و بدرخشم.
چیزی که من و تو را تعریف میکند، چگونگی بلند شدن بعد از سقوط است.
#رشد
💌 @My8behesht
خورشید به من آموخت، فرقی ندارد چه پیش آید!
بـاید طلوع کنم و بدرخشم.
چیزی که من و تو را تعریف میکند، چگونگی بلند شدن بعد از سقوط است.
#رشد
💌 @My8behesht
Forwarded from در سایه قـــرآن🌴
✅ هیچ غیر ممکنی وجود ندارد ، تا وقتی که میخوانی:
📚إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرࣱ
قطعا خداوند بر هر کاری تواناست
💡البقره / ۲۰
@sayeh_quran
📚إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرࣱ
قطعا خداوند بر هر کاری تواناست
💡البقره / ۲۰
@sayeh_quran
Forwarded from حسین رزاق
✅ «جمعیت امامعلی، از تولد تا بازداشت»
🎙 گفتگو با شارمین میمندینژاد
🗓 پنجشنبه ۱۸ شهریور ساعت ۲۲
👋 کلاب میدان آزادی
لینک اتاق 👇
https://www.clubhouse.com/join/ZnrHdLt9/oLEFkyba/xq7Jw2J9
@hoseinrazzagh
🎙 گفتگو با شارمین میمندینژاد
🗓 پنجشنبه ۱۸ شهریور ساعت ۲۲
👋 کلاب میدان آزادی
لینک اتاق 👇
https://www.clubhouse.com/join/ZnrHdLt9/oLEFkyba/xq7Jw2J9
@hoseinrazzagh
Forwarded from حسین رزاق
🔴 فایل صوتی اتاق
«جمعیت امامعلی، از تولد تا بازداشت»
🎙 گفتگو با شارمین میمندینژاد
با حضور؛
احسان شریعتی، نرگس محمدی، تقی رحمانی، زهرا رحیمی، مهدی نوربخش.
👋 کلاب میدان آزادی
@hoseinrazzagh
«جمعیت امامعلی، از تولد تا بازداشت»
🎙 گفتگو با شارمین میمندینژاد
با حضور؛
احسان شریعتی، نرگس محمدی، تقی رحمانی، زهرا رحیمی، مهدی نوربخش.
👋 کلاب میدان آزادی
@hoseinrazzagh
چهار اشتباه در روابط بین فردی،شرکتی و دولتی از زبان دکتر محمد جواد ظریف، دیپلمات باسابقه بین المللی
https://www.instagram.com/tv/CTughCvoK-C/?utm_medium=copy_link
اشتباه اول:
• گوش نکردن و نشنیدن همدیگر و مجادله به جای گفت وگو
اشتباه دوم:
••پیش فرص ها درباره اهداف وبرنامه دیگران
اشتباه سوم:
••• رقابت و تفکر برد و باخت با حاصل جمع صفر
اشتباه چهارم:
•••• پیشگویی هایی که خودشان، باعث تحقق خودشان می شوند
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
https://www.instagram.com/tv/CTughCvoK-C/?utm_medium=copy_link
اشتباه اول:
• گوش نکردن و نشنیدن همدیگر و مجادله به جای گفت وگو
اشتباه دوم:
••پیش فرص ها درباره اهداف وبرنامه دیگران
اشتباه سوم:
••• رقابت و تفکر برد و باخت با حاصل جمع صفر
اشتباه چهارم:
•••• پیشگویی هایی که خودشان، باعث تحقق خودشان می شوند
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
https://sbu.ac.ir/web/chpd/-/peace.2.1400
*اطلاعیه برگزاری دومین وبینار از سلسله وبینارهای صلح در دستان ما: بازگویی تجربه زیسته تکاپو برای صلح*
مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی، روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه شهید بهشتی، موزه صلح تهران و موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح برگزار می کنند:
دومین وبینار از سلسله وبینارهای «صلح در دستان ما: بازگویی تجربه زیسته تکاپو برای صلح»
موضوع دومین وبینار: تجارب صلح سازی و چالش های کنشگری صلح
مهمان برنامه: رئوف آذری
کنشگر صلح و محیط زیست و فعال سواد رسانه ای با بیش از ربع قرن تجربه
دبیر وبینار دوم: خانم مژگان دستوری، فعال صلح و مدیر موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح
تاریخ و ساعت: شنبه 27 شهریور 1400- ساعت 18 الی 20
محل برگزاری: سامانه وبینارهای دانشگاه شهید بهشتی
لینک ورود به وبینار:
https://www.sbu.ac.ir/web/webinar
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
*اطلاعیه برگزاری دومین وبینار از سلسله وبینارهای صلح در دستان ما: بازگویی تجربه زیسته تکاپو برای صلح*
مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی، روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه شهید بهشتی، موزه صلح تهران و موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح برگزار می کنند:
دومین وبینار از سلسله وبینارهای «صلح در دستان ما: بازگویی تجربه زیسته تکاپو برای صلح»
موضوع دومین وبینار: تجارب صلح سازی و چالش های کنشگری صلح
مهمان برنامه: رئوف آذری
کنشگر صلح و محیط زیست و فعال سواد رسانه ای با بیش از ربع قرن تجربه
دبیر وبینار دوم: خانم مژگان دستوری، فعال صلح و مدیر موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح
تاریخ و ساعت: شنبه 27 شهریور 1400- ساعت 18 الی 20
محل برگزاری: سامانه وبینارهای دانشگاه شهید بهشتی
لینک ورود به وبینار:
https://www.sbu.ac.ir/web/webinar
---
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
https://www.sbu.ac.ir/web/chpd/-/poem.festival.14000
*اطلاعیه نخستین جشنواره ملی شعر صلح ۱۴۰۰*
به اطلاع کلیه علاقمندان شعر و صلح می رساند به مناسبت روز جهانی صلح و هفته دفاع مقدس، رخداد آنلاین «نخستین جشنواره ملی شعر صلح» با عنوان «روز سپید جهان» به همت مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح دموکراسی یونسکو و با همکاری موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح برگزار می شود:
سخنرانان:
دکتر حسین میرمحمد صادقی؛ رئیس مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی
دکتر عرفان نظر آهاری، شاعر و داور نخستین جشنواره ملی شعر صلح، با موضوع: «آموزه های صلح در ادبیات فارسی برای زندگی امروز»
خانم مژگان دستوری، فعال صلح و مدیر موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح، با موضوع: «صلح؛ از جنبش اجتماعی تا تولیدات فرهنگی»
با شعرخوانی داوران:
دکتر خدیجه حمیدیان شورمستی
دکتر اسماعیل امینی
دکتر همایون علیدوستی
با شعرخوانی جمعی از برگزیدگان نخستین جشنواره ملی شعر صلح 1400:
خانم مهری ذبیحی اترگله
خانم صدیقه رضایی
آقای امیرمسعود حسینی
آقای بهنام کیانی
آقای احمد داوودیان
تاریخ و ساعت: شنبه، 3 مهر 1400، ساعت 17 الی 19
محل برگزاری: سامانه وبینارهای دانشگاه شهید بهشتی
لینک ورود به سامانه: https://sbu.ac.ir/web/webinar
شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است
https://t.iss.one/Sopskf/5218
*اطلاعیه نخستین جشنواره ملی شعر صلح ۱۴۰۰*
به اطلاع کلیه علاقمندان شعر و صلح می رساند به مناسبت روز جهانی صلح و هفته دفاع مقدس، رخداد آنلاین «نخستین جشنواره ملی شعر صلح» با عنوان «روز سپید جهان» به همت مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح دموکراسی یونسکو و با همکاری موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح برگزار می شود:
سخنرانان:
دکتر حسین میرمحمد صادقی؛ رئیس مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی
دکتر عرفان نظر آهاری، شاعر و داور نخستین جشنواره ملی شعر صلح، با موضوع: «آموزه های صلح در ادبیات فارسی برای زندگی امروز»
خانم مژگان دستوری، فعال صلح و مدیر موسسه پژوهشی-انتشاراتی منشور صلح، با موضوع: «صلح؛ از جنبش اجتماعی تا تولیدات فرهنگی»
با شعرخوانی داوران:
دکتر خدیجه حمیدیان شورمستی
دکتر اسماعیل امینی
دکتر همایون علیدوستی
با شعرخوانی جمعی از برگزیدگان نخستین جشنواره ملی شعر صلح 1400:
خانم مهری ذبیحی اترگله
خانم صدیقه رضایی
آقای امیرمسعود حسینی
آقای بهنام کیانی
آقای احمد داوودیان
تاریخ و ساعت: شنبه، 3 مهر 1400، ساعت 17 الی 19
محل برگزاری: سامانه وبینارهای دانشگاه شهید بهشتی
لینک ورود به سامانه: https://sbu.ac.ir/web/webinar
شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است
https://t.iss.one/Sopskf/5218
Telegram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک