بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
458 subscribers
1.81K photos
645 videos
140 files
2.15K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
صلح یا جنگ و تجاوز از انسانیت
#رئوف_آذری

https://t.iss.one/Sopskf/4937

این روزها، بعد از سخنرانی،رییس قوه مجریه ایران با محوریت صلح امام حسن(ع)، بازار تقابل دو جناح سیاسی که به زعم نگارنده،مسبب بسیاری نابسامانی های چندبعدی این روزهای کشورهستند، داغ داغ است و البته این تقابل، به درازنای تاریخ بر سر مسأله جنگ و صلح، همواره بوده و معمولاً خواهدبود اما آنچه، سیاسیون بر آن تأکید دارند و تأسف زاتر، گاهی از تریبون های دانشگاهی و حوزوی نیز مشاهده می شود، تقدیس جنگ و تقبیح صلح است که فقط تصویر پیوست، می تواند تلنگری باشد بر ذهن جنگ گرایان و تقبیح کنندگان صلح...

هرچند به ظاهر، #صلح در مظلومانه ترین موقف و‌موقعیت تاریخی کشور به سر می برد که حتی، سخن از آن نیز واکنشی کشنده و نابرابر در بردارد،ولی گفتن از آثار جنگ و گشودن زاویه نگاه متفاوت، برای فهم موضوع و درک عمیق سراشیبی ای که شهروندان در داخل واگن های قطار جنگ مقصد دارند، ضرورت امروز جامعه ایرانی و البته فعالان فرهنگ صلح در جهان است..

تصاویری که ملاحظه می کنید،تصویر پیراهن های به نمایش در آمده تعدادی از
#۲۰_هزار دختر و زن کوزویی اند
که در جریان جنگ کوزوو و صربستان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند!
فارغ از آثار زیانبار اخلاقی، روحی و روانی قربانیان، نسل ها بعد نیز کین این عمل شنیع سربازان متعصب صرب از دامن انسانیت زدوده نخواهد شد و در واقع این جنایت، تجاوز به حریم انسانیت بوده که تفکر جنگ گرا و توهم زا، محصول داده است...

جنگ در طول تاریخ بشری، تحفه ای جز ویرانی و زایل شدن سجایای اخلاقی و انسانی در پی نداشته و‌نخواهد داشت و ضروری و بایسته است که شهروندان، فارغ از جناح بندی سیاسی،بازي هاي دو سرباخت و منافع آنی و شخصی، همواره در تقبیح جنگ و تقدیس صلح، کوشا باشند و از قرار گرفتن در دايره ي جنگ گرایانی که بیشترین قربانی را در سبد مردم می گذارند و بیشترین تخم مرغ ها را سمت خود هدایت می کنند، هوشیارانه تبری جویند..

تا صلح توان کردن،
در جنگ مکوب🙏

🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#رسالت_شهروندي
#تقديس_صلح
#تقبيح_جنگ

@sopskf
Forwarded from محمد درویش
🔸️چنین است رسم سرای سپنج!🔸️

🇮🇷:
@darvishnameh

1️⃣ بیش از هزار سال پیش فردوسی حکیم ندا در داده بود که از رسمِ غیرقابل تغییر دنیا مرنجید! "چنین است رسم سرای سپنج ؛ نمانی در او جاودانی مرنج"

2️⃣ اما خودِ فردوسی همچنان زنده است! نه؟ کدام آدمِ دیگری را می‌شناسید از هم‌عصران فردوسی که به اندازه او همچنان بر سر زبان‌ها باشد؟ رازِ دیرزیستی، راز ماندگاری؛ در طول زندگی نیست، در عرض آن است.

3️⃣ وقتی به اشعار، نصایح و فرازهای ادبی فرزانگانی چون سعدی، مولانا و حافظ می‌نگری، گاه شگفت‌زده می‌شوی که این نیکوخصالانِ بشری چگونه در یکی از سیاه‌ترین، ناامن‌ترین و فلاکت‌بارترین مقاطع تاریخ ایران توانسته‌اند چنین شاهکارهای ادبی و اخلاقی بیافرینند؟ مثلاً در زمان سعدی، حکومت سلجوقیان در آستانه فروپاشی در اثر حملات صلیبیون از سمت باختر و مغولان از سمت خاور بود و خودکامه‌های هزارفامیل فارغ از نبود دولتی مرکزی و مقتدر، هرج و مرجی تاسف‌بار بر کشور تحمیل کرده بودند به نحوی که از آن مقطع سیاه در تاریخ ایران، به عنوان عدالت‌گریزترین برهه یاد می‌شود.

4️⃣ یادمان باشد کل قصه حضور بشر در هستی - ۲میلیون سال - در مقایسه با عمر کره زمین - ۴.۶ میلیارد سال - یعنی دوصدم ثانیه در مقایسه با یک ساعت! بنابراین، فرق چندانی بین یک کهنسال صدوبیست‌ساله و یک جوان بیست‌ساله از نظر طول حضورش در دنیا نیست. برای همین است که ردِ یک مریم میرزاخانی جوان، چنین ژرف می‌شود که نه فقط کشور زادگاهش که دنیا را متاثر می‌کند.

5️⃣ در این روزهای تلخ که از هر سو، خبرِ مرگ عزیزی در اثر #کرونا به گوش می‌رسد، بیشتر مطالعه کنیم و بر عرض زندگی بیافزاییم. #محمدعلی_اسلامی_ندوشن در مقدمه تاریخ بزرگ و دوازده‌جلدی جهان اثر کارل گریمبرگ می‌نویسد: "مهم‌ترین فایده تاریخ این است که به انسان وسعت دید می‌دهد تا دیگر مپندارد که زمان، فقط زمانِ اوست و حق، همانی است که او از آن برخوردار بوده."

#راز_ماندگاری
#زندگی_را_چگونه_زندگی_کنیم
#مریم_میرزاخانی
#کارل_گریمبرگ
#تاریخ_بزرگ_جهان
#فردوسی
#سعدی
#سلجوقیان
#پاندمی

https://instagram.com/p/CGstKjhBW1a/?igshid=1y2k1vzbk43hj
◀️#پیشنهاد دیدن تلاش‌های انرژی بخش یک فعال آموزشی در سردشت

🔹آقای «رئوف آذری» یکی از فعالین اجتماعی سخت کوش منطقه کردنشین سردشت است. ایشان در همایش «آموزش در مسیر محرومیت زدایی» که به همت مدرسه توسعه پایدار برگزار شده است، به شکل ویدئوی ضبط شده، به شکل مبسوطی ما را در جریان مسائل، ابتکارات و راه حل های خودشان برای کمک به مسئله محرومیت زدایی از طریق آموزش پرداخته اند.

👈👈دعوت می‌کنیم این ویدئوی بسیار انگیزاننده و پر از آموختنی را در سایت آپارات ببینید: aparat.com/v/eXcdI

🔗گزارش کامل این همایش و مطالب مرتبط دیگر در سایت مدرسه توسعه پایدار: کلیک کنید

📍مدرسه توسعه پایدار
@sdschool
Forwarded from پویش خانه تکانی فرهنگی (Ali Hokmabadi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی جالب در خصوص لزوم توجه به
*مسئولیت اجتماعی*، *اجتناب از بی تفاوتی* نسبت به محیط اطراف

به قول معروف:

دانی که خدا، *چرا ترا داد دو دست*
من معتقدم که اندر آن سری هست

با یک دست، به کار خویشتن پردازی
با دست دگر، ز دیگران گیری دست

💠پویش خانه تکانی فرهنگی
@khanetekanifarhangi
تاب مهرباني
✍️رئوف آذري*

از دوستان جاني مان بود. در اين دوران كرونايي، چندي بود كه كوچه مان به جمال مبارك خانواده شان، منورتر شده بود(تعارف نيست)
قرار گذاشتيم، خانوادگي، محضرشان شرفياب شويم و ساختمان جديدشان را تبريك بگوييم. از آن جا كه والده پا به سن گذاشته شان، علاقه اي ويژه به والده ام داشت، منتطر والده مانديم تا مفتخرمان فرمايند. القصه با احتياط ويژه و رعايت پروتكل هاي بهداشتي(ماسك و فاصله فيزيكي و استفاده از فضاي باز بالكن)،محضرشان رسيديم.
در بالكن، تابي كار گذاشته بود كه بازيگوشي هاي آژين را كاملاً مهار كرد و همان سبب شد، قول ساخت يك تاب ويژه را به كوچولومان بدهند.

بر حسب اتفاق، از آنهايي است كه "سرشان برود"،قول شان نمي رود..

شبانه روزي تلاش كرد تا تاب آماده شد و در فرصتي نيز، بالكن منزل ما نيز، مزين به "تاب مهرباني" شان شد و همان دريچه اي گشود كه در اين ايام خانه نشيني هاي اجباري، هم خود و هم بچه هاي مان، روزهاي آرام تر و البته مفرح تري داشته باشيم..

ضمن دست مريزاد ويژه به #مهندس_سعيد_سوره ي عزيز (كه البته اين يك در قبال حجم مهرورزي هاي روزانه شان در حق خلق خدا، زيره به كرمان بردن است)، همرساني مي شود تا يادآور شويم كه اگر اهلش باشيم اين روزها، فرصت هاي بي شماري براي مهرباني كردن هست و صدالبته كه مهرباني ها نيز در اين روزگاران پرچالش و نشيب، ضروري تر و اثربخش تر و دلپذيرتر اند👏🌹

🔘كم نگذاريم كه كم امروز ما، بيش دگري است🙏
--------
*فعال صلح و مهرباني


✳️ كليپ ويژه

https://t.iss.one/Sopskf/4943

🌹❤️🌹
#كرونا
#چالش_مهرباني
#تاب_مهرباني

--
@sopskf
https://www.instagram.com/tv/CG0X58UlJyg/?igshid=1c95byumzr9pe
Forwarded from دریچه
⁉️ آینده چه میشود؟!!

این سوالی است گاهی خودم از خودم می‌پرسم و اغلب دوستان ،همکاران از من می‌پرسند و جالب آنکه دوست دارند پاسخی شفاف و روشن بدهم .

من در دنیای مدیریت جمله«آینده ساختنی است» را بیشتر از هر چیزی دوست دارم.

اما ساختن آینده‌ی من به شدت متاثر از نوع ساختن دیگر هموطنانم است .

در حال حاضر ما به شکل فردی در حال ساختن آینده بهتر برای خود هستیم و بصورت جمعی در حال خراب کردن آینده خودمان و دیگران . شاید تلاش فردی من آینده‌ی بهتری در کوتاه مدت برایم بسازد ولی بی‌شک اگر این شکل ساختن در راستای آینده بهتر همگانی نباشد درمیان مدت و بلند مدت آینده بدتری را برای خودم و فرزندانم رقم خواهد زد. یعنی وقتی همه چیز دارم ولی امنیت ، آسودگی وجدان ،حس خوب،احساس افتخار و..ندارم .

〽️ دلار می‌تواند به‌شدت کاهش یابد تنها اگر و تنها اگر همه‌ی مردم از خرید دلار صرف نظر کنند مگر برحسب ضرورت و پاسخ به نیاز فوری.

〽️ کالاها میتوانند به شدت ارزان شوند تنها اگر و تنها اگر همه مردم صرفا به اندازه نیاز واقعی خود بخرند .

💹 امنیت می‌تواند بهتر شود اگر همگان در فرایند فقیر کردن و تحقیر دیگران مشارکت نکنند

〽️ مسکن می‌تواند به‌شدت ارزان شود مشروط به آن‌که هرکس بخواهد و بتواند یک واحد مسکونی داشته باشد و برای واحدهای بیشتر چه اجاره بدهد چه ندهد مالیات بیشتری پرداخت نماید.

حکمرانی می‌تواند بهتر شود اگر و تنها اگر ما اداره امور را به کسانی بسپاریم که به منافع همه ما فکر میکنند نه منافع من و گروه خودشان

آینده در دست «من‌»ها نیست ولی به سادگی در دستان«ما»ست اگر و تنها اگر ما«ما» شویم.
با این شکل ساختن و بی‌توجهی به شکل ساختن دیگران آنچه روشن است آینده بدتر خواهد شد

✍️ نگارش : مرتضی یوسفی طهارم

https://t.iss.one/dariche2024
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما برای آنکه ایران
گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای آنکه ایران
خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم

نادر ابراهيمي
#بي_لكنت، مديريت نابخردانه،
عامل سقوط قيمت جان در جغرافياي سردشت(١)
#رئوف_آذري

خانواده اي كه در درياي مانش غرق شدند، و بسياري عزمِ كوچ كردگان كه در ميانه راه به ايست قلبي،يا با آفت تعرض به جان،مال،فرهنگ و دين و آيين و اخلاق و حتي ناموس و كرامت در مسير و مقصد گرفتار مي شوند،همشهري نگارنده بودند و بوده اند!

هشت هزار جانباز و ده ها شهيدي كه در دوران جنگ ايران و عراق از تركش خمپاره ها و بمب هاي شيميايي هفتم تير ١٣٦٦ قرباني حراست از خاك و ناموس اين مملكت و ملت شدند، سردشتي و همشهري نگارنده بودند!

صدها كولبري كه زير بهمن برفي يا در اثر اصابت گلوله هاي سُربي مرزبانان غيور كشور، جان باختند يا قطع نخاع و جانباز، باري بر دوش خانواده شدند، همشهري نگارنده بودند!

ده ها و صدها خانواري كه بالاجبار عزم شهرهاي عمقي كردند تا به صورت فصلي، در كاشت و برداشت باغات و مزارع و نيز چرخيدن چرخ كارخانجات و به ويژه كوره هاي آجرپزي و كارگاه هاي عُمرسوزي ابزارِكار كارفرما و ارباب شوند،همشهري نگارنده بودند و هستند!

ده ها و صدها جوان و نخبه اي كه علي رغم همه نامهرباني ها، مسير تعالي در پيش گرفتند و بعدها هريك به تهمتي يا بهانه اي از كسب صندلي استحقاقي بازمانده و سرخورده و افسرده و سربار خانواده و جامعه شدند، و حجم تهمت ها و روايات هاي سياست ساخت چنان بود كه اتفاقاً از سوي خودي هاي همشهري نيز طرد شدند، سردشتي و همسايه و فاميل نگارنده بودند!
و...

اما حتي يك تصميم گيرنده اصلي و مدير و كارشناس اثرگذار در چرخش چرخ سياستي شهرستان،استان و كشور، همشهري نگارنده نيستند،نبودند و ظاهرا" هم نخواهند بود!

آن حداقلي هم كه در پست هاي فرمايشي و تبعيتي،به كار گمارده شدند، يا ناخواسته از صافي گزينش و كارشناس خدامنش، رد شدند يا رعيتي بودند كه بدون اذن ارباب، سرد و گرم مديريت،آزمون نكردند و اگر چنين نشدند و نكردند، يا كنار رفتند يا ترخيص شدند!

به زعم نگارنده كه دانش آموخته مديريت است،همين هم بيشترين سهم داشته تا؛ در اين جغرافيا، قيمت جان، تنها با يك نان برابر باشد و شايستگان در جزاير پراكنده بسوزند و بسازند يا گوشه عُزلت گزينند و سكوت اجباري پيشه كنند و سايرين نيز، آمال، آرزو و رؤياهاي شان را در تجارت كذايي،شغل هاي كاذب و چوب حراج زدن به سنت و عرف و فرهنگ،اخلاق و انسانيت جست و جو كنند يا آن سوي آب ها، بر آزادي و كرامت انساني خود، به سوگ بنشينند يا طعمه طمع قاچاقچيان جان و مال و ناموس يا مسافر قايق هاي مرگ شوند!

راستي؛
🔘كسي مي داند،قيمت جان در اين جغرافيا چقدر است؟!

🔘كسي مي داند از چه سبب، يك نان يا فشنگ با قيمت يك جان، برابري مي كند؟!

🔘آيا كسي از ميزان آسيب وارده بر روح و روان شهروندان سردشت، به دليل تزريق توهم توطئه و سوء مديريت ها وقوف دارد؟

🔘آيا كسي از درد نان آوري بر سفره خانواده شهروندانِ از داخل رانده و در مرز كولبري يا جان بري مانده ي سردشتي، خبر دارد؟

🔘آيا كسي از دلايل كم اقبالي رسانه هاي داخلي به درد تاريخي اين شهر خبر دارد؟

🔘آيا كسي مي داند،چرا بهشت زميني به جهنمي محصور و خوفناك و چاله مرگ اميد، بدل شده است؟

حتم دارم كم مي دانيد و آنهايي هم كه مي دانند، صلاح در ندانستن مي دانند!

كانال تلگرامي روزنامه نگاري جديد، در پي غرق شدن خانواده چهارنفري سردشتي در درياي مانش، مقايسه اي گذرا بر اهتمام رسانه هاي خودي و غيرخودي، داشته است كه در تصاوير پيوست ملاحظه مي كنيد..

در هفتم تير ١٣٦٦ و پسابمباران شيميايي اين شهر نيز، به كرات،چنين موضعي را از رسانه هاي داخلي شاهد بوديم كه ذيل سايه اين كم توجهي،و البته ضعف سيستم نظارتي، استمرار بر سياست مديرگزيني هاي نخودي، و يك كاسه كردن قدرت در سبد نورچشمي ها، سبب شد تا در جغرافياي سردشت، تمامي تلاش و تقلاي شهروندان براي پايداري زيست جمعي، هم فهمي و هم كنشي و به انديشي، بيخودي انگاشته شود و با تزريق توهم توطئه و توزيع نيروها و انرژي هاي نهفته در بطن اجتماع، تمركز بر اصلاح ساختارها و رويه ها، و رفع كاستي ها و حل چالش ها، ره گم كند و كوچ و كوچ تنها راه حل شهروندان و تحليل شايستگي، سكوت و عزلت فرهيختگان و در نهايت مرگ اميد و زندگي، تحفه ماندگاري در اين جغرافياي به ظاهر بهشتي باشد كه متأسفانه ظاهرش نيز كه بلوط و آب و زاب بود، با همين بدسياستي، زايل شد و مي شود!

اما آيا امروز،حاكميت، دولت،مديران محلي و رسانه، پاسخي براي كوچ ناچاري، بر ساخت جهنم در بهشت و سوغاتي مرگ آنيتاها،آرمين ها،آرتين ها، و آيلان هاي نوعي شهرم دارند؟!

اگر مي خواهيد گوشه اي از اين درد را فهم كنيد، كافيست تك برش هايي كه در همه اين سال ها، چند از هزارش، با تقلاي پرهزينه ي كنشگران مدني، همرساني شده اند، بخوانيد و ببينيد و چون ما، بر مصيبت مديريت نابخردانه، اذعان كنيد:

🔘يادداشت دكتر محسن رناني تحت عنوان "مام قادر روح سرگردان ملي"
ادامه يادداشت رئوف آذري، با عنوان:
#بي_لكنت، مديريت نابخردانه، عامل سقوط قيمت جان در جغرافياي سردشت(٢)

🔘فيلم "درخت گردو"ي محمدحسين مهدوي، و توييت اخيرشان در مورد آنيتا ايران نژاد

🔘گوشه اي از صفحات روزنامه هاي انگليسي و فرانسوي در مورد مرگ خانواده سردشتي در كانال مانش

و اينها، فقط حاصل مشتي از خروار درد زندگي در اين جغرافياست و مگر اين دردها، جز سياست ورزي، استراتژي گزيني و مديريت غيرخردمندانه، دليل دگري هم دارد؟

و اگر مي خواهيد بر دليل سقوط فاحش قيمت جان در اين جغرافيا، بيشتر وقوف يابيد، يادداشت اخير استادِ فاضل، دكتر محمد فاضلي را با عنوان" آنيتا، قرباني فرصت دزدي" را بخوانيد تا بر تك عامل، طرح شده مدعاي نگارنده بيشتر توافق و تأمل كنيد ...


تاريخ، قاضي بي رحمي است اگر كه امروز، تغيير نكنيم و اگر كه هم اكنون اراده نكنيم با نيك انديشي، هم فهمي و هم كنشي "خردمندانه مديريت كنيم"..

"ما برای آنکه ایران
گوهری تابان شود
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای آنکه ایران
خانه خوبان شود
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده ایم، چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده ایم، چه خطرها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
خون دلها خورده ایم
خون دلها خورده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم"

🎬لينك تصويرنگاشت ارجاع ها

https://t.iss.one/Sopskf/4947
*براي مشاهده بهتر ارجاع ها روي تصوير زوم كنيد و جهت مطالعه به آدرس هاي مربوط به نويسندگان مذكور مراجعه فرماييد..
---
#سردشت
#بهشت_جهنمي
#مديريت_نخودي
#فرصت_دزدي
#تقلاي_بيخودي
#كوچ_همزيستي
#مرگ_ايران_نژندي

@sopskf
جهنم زندگي و ضرورت سخت جاني
✍️رئوف آذري

فارغ از پاندمي كرونا، طبق مخابره رسانه ها، اختاپوس مرگ، هر روز، بهانه هاي بسياري سر راه تصميم و اراده ما مي گذارند تا دل تهي كنيم و چون داستان آن كوهنورد، در شب تيره و سرد، جرأت رها كردن طناب به خود ندهيم و يك متري مانده به صبح ظفر، عطاي زندگي را به لقاي مرگ نبخشيم!

اما آن هنگام كه به مدرسه طبيعت وارد مي شويم، رها از هژموني مرگِ برساختِ رسانه، ده ها درس نكته براي عزم جزم كردن و چسبيدن دوباره به زندگي، الهام خواهيم گرفت...

اگر امروز پيامبران از نوع انساني ختم به #محمد(ص) در چهارده و اندي قرن قبل شده اند، در طبيعت پيراموني، بسيار اند پيام آوراني كه به زبان به زباني ما را مي خوانند تا لختي دِگر نيز تاب آوريم..

اين روزها كه كروناي ويروسي در هيأت هاي گونه گون(ويروس سلامت جسمي،اقتصادي،سياسي،مديريتي و...)، حمله ور شده است چه نكوست كه دست به دامان پيامبران طبيعت نهيم و درس هاي معنوي مان را براي اتصال به بهشت دنيوي از رسانه هاي آن برگيريم تا كام دل، چون روزگاران خوب،نصيب بريم..

#بلوط ها و جان سختي شان، يكي از بسيار اين آموزگارانِ پيام آور و الهام بخشند كه اميدآفرين اند و زندگي افزا...

در تصاوير و كليپ پيوست، غَور كنيد تا از خرمن اميدِبه زندگيِ بلوط، جان سختي و تاب آوري بيشتر نصيب بريد...

🌹❤️🌹
#سردشت
#كولبري
#كوچ
#كانال_مانش
#غرق_خانواده_ي_ايران_نژادي
#بلوط_ها
#پيامبران_اميد

@sopskf
---
https://www.instagram.com/p/CG-2gRXresA/?igshid=1cc0v1vfog0se
مرزهاي قراردادي مرئي و اشتراكات ذاتي نامرئي
✍️رئوف آذري*

كرونا ويروس، علي رغم آسيب هاي جدي اي كه بر سلامت جامعه جهاني، اقتصاد و... وارد كرد، درس نكته هاي بي بديلي نيز همراه داشت كه يك از بسيارش، ضرورت تأمل كردن در اشتراكات نامرئي جامعه بشري با هم و البته با طبيعت و كاينات است..

بسياري از اكولوژيست ها، بر اين باور بودند كه دستكاري بشر در طبيعت، مسبب پديدآيي ويروس كرونا بوده و از جهتي ديگر متخصصان سلامت،جامعه شناسان، انسان شناسان و متخصصان علم ارتباط نيز بر ضرورت اقدام مشترك جامعه جهاني تأكيد داشتند..

اينها فقط مشتي از خروار دلايل براي تمركز بر اشتراكات بشري و البته ضرورت رعايت حال طبيعت و پرهيز از دخالت در روند طبيعي آن و تأثير كنش ها بر واكنش هاست..

آنچه از اين رهيافت فهميدني است، ضرورت آغاز پويشي جهانشمول براي ديدن ناديدني هايي است كه بهانه هايي براي پيوند و همدلي بيشتر مي آفرينند و نديدن ديدني هايي كه بين قلوب جامعه انساني و هم فهمي و هم كنشي، مرز مي كشند..

به واقع نديدن مرزهاي قراردادي به قصد فهم ضرورت هاي هموندي و رسيدن به نقطه اي كه كيلو كيلو كالري انرژي انباشته شود تا همه ي آنچه باعث مرگ سلامت نگرش،بينش و رفتارهاي جمعي،پيوندها و همكاري ها مي شود، شناسايي و با همت جمعي، كنار زده شود يا محو گردد..

شكستن مرزهاي قراردادي نژاد،زبان،دين وجغرافيا،آغازين قدم است و صلح متعاقب در ساحت هاي گونه گون، دريچه اي است به اين هم فهمي ها و هم كنشي ها و تجميع اراده هاي معنابخشي به زندگي كه به خوبي در انيمشن، کوتاه من مرزی نمی‌بینم، شما چطور؟(١)، به تصوير كشيده شده است كه در اين حوزه، الهام بخش است.


----
*فعال صلح و مهرباني، كنشگر سواد رسانه اي

(١) "اين انيمشن كه به کارگردانی #پرهام_مانیان جایزه بهترین انیمیشن در بخش چالش فیلم قرنطینه نوزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم سن‌دیه‌گو آمریکا را دریافت کرد... [در]سه دقیقه‌، با تکنیک خمیری (clay motion)،موضوع همکاری و صلح جهانی برای مقابله با
کرونا را بازنمايي مي كند.
https://www.iribnews.ir/fa/news/2877517/

دسترسي آسان به انيمشن
https://t.iss.one/Sopskf/4956

#كرونا
#ناديده_گرفتن_مرزها
#فهم_نامرئي_ها
#هم_فهمي
#صلح
🌹❤️🌹
@sopskf
https://www.instagram.com/tv/CHBB6E9l5to/?igshid=ppya29v417u6
پاندمی كوچ و رقص موج مرگ
(به بهانه ي مرگ خانواده سردشتي در كانال مانش فرانسه)
#رئوف_آذري

كوچ، تغيير موقعيت از سر اجبار، تعريف شده است. به عنوان مثال، عشاير به اين دليل ييلاق، قشلاق مي كنند، چون دام هاي شان در مبدأ، امكان ارتزاق ندارند كه البته اين نوع كوچ كردن نه مكروه عرفي، بلكه براي تداوم پروسه توليد، و معيشت واجب مي نمايد.

اما كوچ، زماني مكروه و ناپسند مي نماياند كه از سر اجبار و بقاي زندگي انساني باشد و اين كراهت و ناپسندي، بيش از اينكه متوجه كوچ كننده، باشد، در سبدمسئوليت عاملان كوچ ريخته مي شود و بدا به سرنوشت آنان كه مسبب كوچ اجباري گروهي از انسان ها كه در جغرافيايي خاص، عنوان شهروند را يدك مي كشند، باشند!

گاهي واژه مهاجرت، همسنگ كوچ بكار برده مي شود كه البته آن هم چند وجه دارد كه "اختيار" و"اجبار"، در تفكيك آن، نقش دارد.

و البته كه در اين محور، واژه "فرار"، نيز مي تواند در ترادُفِ كوچ اجباري و هجرت ناچاري قرار گيرد و همان معني را به ذهن متبادر گرداند!

حال فارغ از رقص اين سه واژه(كوچ و هجرت و فرار،هر سه از سر اجبار و ناچاري و ترس) و سوگ متعاقب شان، آنچه در خور تأمل است تبديل اين پديده به اپيدمي و تأسف زاتر نيز به پاندمي است..

اپيدمي و پاندمي به تناسب همه گيري و وسعت براي درد و تهديد سلامت جسم، كاربرد دارند اما اين واژگان، آنگاه كه در پيشوند يك پديده اجتماعي قرار گيرند، بر عُمق درد از جهات گونه گون، اشاره دارند.

مثال اينكه، كرونا وقتي پاندمي خوانده مي شود، وسعت همه گيري و واگيري ويروس را نشان مي دهد اما وقتي اين واژه در عاريت پديده مهاجرت ناچاري، قرار گيرد، جداي از وسعت دامنه پوشش، بر ابعاد و وجوه و ساحت اثر نيز اشاره دارد كه همان، پديده اجتماعي را در خور تأمل، تعمق و آسيب شناسي جدي قرار مي دهد..

متأسفانه، در كل جغرافياي ايران و ويژه در شمال غرب و ويژه تر نيز در سردشت- اولين شهر غيرنظامي قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان با هشت هزار و بيست و چهار جانباز شيميايي- مهاجرت به پاندمي تبديل شده و دردزاتر نيز اينست كه علي رغم اجبارِ برساخت ساختار سياسي، بروكراسي و مديريتي، نوعي تمايل قرباني و چشم و هم چشمي شهروندان گرفتار در اين پاندمي، در راستاي گرفتار شدن در دام آن ديده مي شود!

در اين روايت كه در گزارش تلويزيوني رووداو **نيز مشهود است، قرباني، علي رغم اشراف بر قرباني شدن، و ناله از اوضاعي كه در مسير و ويژه تر نيز در قايق، گرفتار آن شده است، بر تداوم مسير كوچ، بي ميل نشان نمي دهد!

و اگر احتمال قرار نگرفتن مصاحبه شونده را در گروه قربانيان اجباري پاندمي كوچ بدهيم( كه براي نگارنده كه همشهري مصاحبه شونده است، نسبتاً در بعد اقتصادي مشهود است)، انتخاب يك امر اختياري در حوضه جغرافيايي اجبار، كمي و بيشتر از كمي تا بسيار، گيج كننده و صد البته نگران كننده است!

براي نگارنده سطور، قابل تأمل است كه از چه سبب، شهروندي در جغرافياي ويژه اي، از حق اختيار خود، براي انتخاب يك امر اجبار، استفاده مي كند و از اين انتخاب به زعم نگانده پوچ هم، پشيمان يا دل نگران و مردد نيست؟!!!

بررسي علمي اين آسيب اجتماعي وارده به جغرافياي سردشت، خارج از توان اين يادداشت كوتاه است كه اميد است از طرف پژوهشگران حوزه جامعه شناسي و روان شناسي مورد اهتمام قرار گيرد اما آنچه در اين مجال قابل ذكر است، طرح اين چند سئوال است:

١- نسبت بين تصميمات بي پشتوانه خرد جمعي متوليان سياسي و مديريت متعصبانه و كم خرد اين جغرافيا و كم نقشي يا سكوت نخبگان و شايستگان جغرافيايي، چي به چيست؟ سهم هر كدام چقدر است؟

٢- سهم شهروندان و خود قربانيان اين آسيب چند است؟

٣- سهم رسانه ها، به ويژه رسانه هاي ملي،منطقه اي يا زردنگار و شهروندخبرنگارانِ شبكه هاي اجتماعي چقدر است؟

٤- سهم نمايندگان مردمي در شهر و روستاها(نماينده مجلس شورا، شوراها،شهرداران و دهياران) چند است؟

٥- سهم تصميم سازان، به ويژه پژوهشگران در پژوهشگاه هاي اجتماعي و دانشگاهي و ويژه تر در پژوهشكده مجلس شورا و دفتر استراتژيك رييس جمهوري و ساير نهادهاي حاكميتي، در عدم هشدار به موقع اين پاندمي اجتماعي و موج رقص مرگ ناشي از كوچ اجباري، مهاجرت ناچاري و فرار اختياري، چقدر است؟

🔺كامنت ها، براي مشاركت و پاسخ و ارايه راهكار، ذيل همين پست، باز است👇
----
*فعال صلح و مهرباني
**نقل گزارش از پيج اينستاگرامي شبكه تلويزيوني رووداو(زبان كوردي) حول تشريح لحظه غرق خانواده سردشتي در كانال مانش فرانسه توسط يك شاهد عيني و مسافر قايق غرق شده
🌹❤️🌹
#پاندمي_كوچ
#رقص_موج_مرگ
#كانال_مانش_فرانسه
#سردشت
#مسئوليت_ها
#رسالت_ها--
@sopskf
https://www.instagram.com/tv/CHBNDEQjQcG/?igshid=ebxqtbt0ht2
#نه_به_اجتماعات
🔹مسئولیت دولت - اراده ملت

🔹با مشارکت بیش از 174 سمن
🔸11 شبکه ملی
🔸سازمان تبلیغات شهرداری تهران

🔻مردم با رعایت توصیه های ایمنی در خط اول مقابله با کرونا هستند.
باور کنیم:
🔹 با اراده و مشارکت جمعی، کرونا را می توانیم مهار کنیم.
#مسئولیت_دولت
#اراده_ملت
#شبکه_کمک
#جامعه_آگاهی
#ما _می توانیم_ باید بخواهیم
@KomakNetwork
@Haajm
🚫همه از "کرونا" می ترسند؛ من هم از خبرنگاران کرونا زده! 📵

حدودیک سالی است که "کروناویروس" میهمان ناخوانده و مخوف خانه های همه ماست و به نحوی و نوعی ما و عزیزان مان را گرفتار نموده است و لحظه ای امان مان نمی دهد و آژیرخطری است که بر هرکوی وبرزنی به صدا در آمده وبه کسی رحم نمی کند وگاهی بهترین هایمان (که خود ناخدای کشتی نجات بشریت اند و موجب شادی، سرزندگی ،آرامی و آرامش ما!) را نیز با خود می برد و رحمی به مای یتیم اندر یتیم کوردستانی نمی کند و..... .

مرگ حقیقتی انکارناپذیروحتمی است که با کسی شوخی ندارد و پیر و جوان،سالم و بیمار، دارا و ندار،پرکار و بیکار، باسواد و بی سواد، دیندار و بی دین، شهری و روستایی، حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم و... و.... را نمی شناسد. آنی، بدون تعارف و تشریفات میهمان خانه دل و روح مان می شود و با خود می برد به جایی که همیشگی و ماندگار است وجاودان (بهشت یا جهنم!)

👈عزیزان و بزرگواران همه ما یک بار متولد می شویم و زندگی می کنیم، یک بار هم طعم مرگ را می چشیم ومی رویم و اینها هیچ کدام تکرار شدنی نیستند.

ما هم باید یاد بگیریم که تولد و محل تولدمان، جنسیت مان، رنگ و نژاد، زبان و... دست خودمان نبوده و نقشی در آن نداشته ایم ؛ فقط مقداری اززندگی دنیای فانی (نه همه آن!) تا حدودی در اختیار خودمان بوده که تنها و تنها هم در مقابل آن مقدار کم در دنیای "فانی"و " عالم باقی" مورد سوال و مواخذه قرار می گیریم. سپس به نحوی، نوعی و اجبارا "مرگ" سراغمان می آید و برای همیشه باید از دنیای فانی برویم تا وارد عالم باقی شویم.

اما پیام و سخنم با کسانی است که این چند روزه زندگی فانی را هم از ما می گیرند و با تکرار، تکرار و..... اخبارمنفی وناخوشایند، برجسته کردن و بزرگنمایی بیماری ها و مرگ ومیرها، تصاویر و فیلم های وحشتناک و آزار دهنده و.... نمک بر زخم هایمان می پاشند و به جای آن که " یار شاطر" باشند"، بار خاطر" می شوند و درها، پنجره ها و روزنه ها را هم می بندند و روز روشن و نورانی را هم به تاریک ستان و شب ظلمانی تبدیل می کنند و با داد و فغان، صداهای مهیب و وحشتناک و سیاه نمایی اجازه نمی دهند که در تاریکی شب هم، کمی بیارامیم و تجدید قوا کنیم.
🚫عزیزانم! ما در شرایط سخت و بحرانی به کسانی نیاز نداریم که اوضاع را آشفته تر و بحرانی تر کنند؟؟؟!!!

به کسانی نیاز داریم و محتاجیم که:

1⃣ ناخدای کشتیی باشند ؛ که ناخدایش بیماراست یاطعم مرگ راچشیده است؛
2⃣به جای همدردی به "همدلی" بپردازند؛
3⃣مرهمی بر زخم هایمان باشند؛
4⃣به جای گریه بر مردگان مان، برای زندگان کاری بکنند؛
5⃣یار، یاور و مددکارما و یتیمان مان باشند؛
6⃣به کمک حلال ها و چیزهای پاک و پاکیزه از حرام و ناپاکی ها دورمان نگهدارند.
7⃣به جای بازپخش عکس و فایل مرده هایمان، با ما عکس همدلی بگیرند؛
8⃣بارغم مصیبت را بر شانه هایمان سبک و سبک تر کنند نه سنگین و سنگین تر؛
9⃣تا آخر با ما بمانند و تنهایمان نگذارند؛
0⃣1⃣به رعایت پروتکل های بهداشتی پایبند باشند و فاصله فیزیکی را حفظ کنند.
1⃣1⃣جای عزیز از دست رفته را با کلمات، جملات و رفتار هوشمندانه اشان برای ما پر کنند؛
2⃣1⃣به چراغ راهنمایی و رانندگی، چراغ سبز(چراسوز) بگویند نه چراغ قرمز(چراسور)!
3⃣1⃣ما را به خدا و کتابش بیشتر و بیشتر آشنا کنند؛
4⃣1⃣هر روز و هرسال بر دامنه و وسعت دوستان ما بیفزایند و از دشمنان مان بکاهند؛ (چون از قدیم گفته اند: " هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار!" )
5⃣1⃣در تهیه توشه وآذوقه سفرهمیشگی کمک مان کنند؛
6⃣1⃣موجب وحدت و یکپارچگی جهان هستی و انسانیت باشند؛ نه موجب تفرقه و دشمنی با انسان و انسانیت؛
7⃣1⃣خوشی های ما خوشی آنها باشد و ناخوشی های ما، ناخوشی آنها با تکیه بر همدلی؛
8⃣1⃣حضرت ابوبکر(رض)آسا بیایند و ما را با حقیقت و واقعیت مرگ آشنا کنند و بگویند: " اگر حضرت محمد(ص) را می پرستیدید بدانید که او مرده است. و الله حی قیوم است وماندگار!
9⃣1⃣با دیدن شان یا شنیدن سخنانشان یا ذکرخیرشان دل ها آرام می گیرند.
0⃣2⃣ نماد و نمودی از "رحمة للعامين " و "خلق عظیم" باشند.

به قول سعدی شیرین سخن:
دو چیز طیره عقـل است "دم فـرو بستن به وقت گفتـن" و "گفتــن به وقت خامــوشـی"
به امید اینکه خبرنگارخوبی ها، شادی ها، انعکاس دهنده موفقیت ها و رویدادهای مثبت باشیم تا منفی.
لطف کنید تسلیت هایتان را به پیج خصوصی افراد "صاحب عزا" ارسال کنید(امروزه مناسب ترین گزینه؛ ارسال "پیام" است) نه درفضای عمومی و مجازی گروهها و کانال ها، واتساپ، اینیستاگرام و...
💚مردم نیازمند آرامش اند!

کمال آذری معلم ومشاورخانواده
سه شنبه عصر۱۳۹۹/۰۸/۱۳

https://t.iss.one/khanekamal