بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
اتوپياي بلوط ها! رئوف آذري* روزي كه عزم كرديم #چالش_بلوط را توسعه دهيم، تصوير اين روزهاي زاگرس را بارها و بارها،پيش چشم خود مرور كرده بوديم! تصوير روزي كه ريه هاي شهروندان زاگرس نشین و به ویژه جانبازان شيميايي سردشت در چنگال اختاپوس بي رحم منفعت طلبي و زياده…
Instagram
Youtopin
بیا با هم #هزارنهال بکاریم🌱 ما اعتقاد داريم آدما سفر ميكنن چون به دنبال يه مكان آرمانى براى زندگى ميگردن، دنبال يوتوپيا و يوتوپين ميخواد همراه سفرهاى شما باشه تا با هم به يوتوپيا سفر كنيم و يوتوپيا رو بسازيم. رسيدن به يوتوپيا نياز به قدردانى از زمين…
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Video
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #آذرماه ٩٨
🌷تجليل صلح سازان🌷
در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي" و... نيافتم!
جست و جوي اينترنتي ام مرا به چند وبسايت و كانال در شبكه هاي اجتماعي با محوريت صلح لينك داد كه يك از كمش، كانال انجمن علمي مطالعات صلح بود و همان موجد حضورم در اولين همايش سالانه آن انجمن در سال ٩٧ شد!
در آن همايش، علي رغم برخي كاستي ها و نقص ها، بر اراده توليد دانش صلح توسط مديران و متخصصان همراه آن انجمن وقوف يافتم تا جايي كه از صفر تا صد همايش را همراه شده و نكته ها از خرمن معرفت بزرگان برداشت كردم..
از آن زمان تا اين تاريخ كه همايش سوم را پيش رو داشتيم، مرتب پيج و كانال انجمن را رصد كرده ام و الحق و الانصاف متفاوت از بسياري تريبون داران به نام صلح شان يافته ام..
در همايش سوم كه محوريت علوم اجتماعيي و رابطه اش با صلح، اولويت غالبي داشت، بستر مناسبي خلق شد تا بسياري از مفاهيم مغفول اين حوزه از جمله تطور مفهوم صلح در بستر زمان جغرافياي ملي، صلح سازها و بسياري دانش روز صلح مورد امعان نظر قرار گيرد و بابي ارزشمند حول فعاليت هاي صلح محور خلق شود.
امروزه كه متأسفانه فضاي سياسي،اقتصادي، فرهنگي،اجتماعي،حاكميتي و حتي مدني و بيش از همه زيست محيطي كشورمان به ويژه و خاورميانه به صورت عام آلوده نشان مي دهد نيازمند اراده هايي از جنس تغييريم!
شك هم نداريم كه پروژه تغيير از #دانش استارت مي خورد و به #بينش، #رفتار_فردي و #رفتار_گروهي مي انجامد و در اين سير نيز،به ويژه در اين شرايط، بيش از هر مقوله اي به #صلح و صلح سازي محتاجيم.
چه خوبست قدر و قيمت كنشگراني كه ستون هاي تغييرمثبت را پايه گذاري مي كنند،بدانيم كه يك از كم اين شايستگان، مجموعه تلاشگران انجمن مطالعات علمي صلح اند و بنياد ما نيز بر مبناي فهم به گاه اين تلاش و شايستگي، تنديس سپاس را در اثناي همايش سالانه آن انجمن در سومين روز از ديماه ٩٨تقديم دكترمجتبي مقصودي،رييس هيات مديره آن انجمن نمود تا شايد يك از بسيار تلاش شان را ارج نهاده باشيم...
توفيق شان مستدام باد🌹❤️🌹
🌷👏
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#رئوف_آذری
#پروژه_تغيير
#صلح_سازي
#دانش_صلح
#انجمن_علمي_مطالعات_صلح
#همايش_صلح_و_علوم_اجتماعي
@Sopskf
@ipsan
اینستا
https://www.instagram.com/p/B6s2uDYFAEK/?igshid=1hf4tbp5xcx8c
🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #آذرماه ٩٨
🌷تجليل صلح سازان🌷
در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي" و... نيافتم!
جست و جوي اينترنتي ام مرا به چند وبسايت و كانال در شبكه هاي اجتماعي با محوريت صلح لينك داد كه يك از كمش، كانال انجمن علمي مطالعات صلح بود و همان موجد حضورم در اولين همايش سالانه آن انجمن در سال ٩٧ شد!
در آن همايش، علي رغم برخي كاستي ها و نقص ها، بر اراده توليد دانش صلح توسط مديران و متخصصان همراه آن انجمن وقوف يافتم تا جايي كه از صفر تا صد همايش را همراه شده و نكته ها از خرمن معرفت بزرگان برداشت كردم..
از آن زمان تا اين تاريخ كه همايش سوم را پيش رو داشتيم، مرتب پيج و كانال انجمن را رصد كرده ام و الحق و الانصاف متفاوت از بسياري تريبون داران به نام صلح شان يافته ام..
در همايش سوم كه محوريت علوم اجتماعيي و رابطه اش با صلح، اولويت غالبي داشت، بستر مناسبي خلق شد تا بسياري از مفاهيم مغفول اين حوزه از جمله تطور مفهوم صلح در بستر زمان جغرافياي ملي، صلح سازها و بسياري دانش روز صلح مورد امعان نظر قرار گيرد و بابي ارزشمند حول فعاليت هاي صلح محور خلق شود.
امروزه كه متأسفانه فضاي سياسي،اقتصادي، فرهنگي،اجتماعي،حاكميتي و حتي مدني و بيش از همه زيست محيطي كشورمان به ويژه و خاورميانه به صورت عام آلوده نشان مي دهد نيازمند اراده هايي از جنس تغييريم!
شك هم نداريم كه پروژه تغيير از #دانش استارت مي خورد و به #بينش، #رفتار_فردي و #رفتار_گروهي مي انجامد و در اين سير نيز،به ويژه در اين شرايط، بيش از هر مقوله اي به #صلح و صلح سازي محتاجيم.
چه خوبست قدر و قيمت كنشگراني كه ستون هاي تغييرمثبت را پايه گذاري مي كنند،بدانيم كه يك از كم اين شايستگان، مجموعه تلاشگران انجمن مطالعات علمي صلح اند و بنياد ما نيز بر مبناي فهم به گاه اين تلاش و شايستگي، تنديس سپاس را در اثناي همايش سالانه آن انجمن در سومين روز از ديماه ٩٨تقديم دكترمجتبي مقصودي،رييس هيات مديره آن انجمن نمود تا شايد يك از بسيار تلاش شان را ارج نهاده باشيم...
توفيق شان مستدام باد🌹❤️🌹
🌷👏
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#رئوف_آذری
#پروژه_تغيير
#صلح_سازي
#دانش_صلح
#انجمن_علمي_مطالعات_صلح
#همايش_صلح_و_علوم_اجتماعي
@Sopskf
@ipsan
اینستا
https://www.instagram.com/p/B6s2uDYFAEK/?igshid=1hf4tbp5xcx8c
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒 🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏 #رئوف_آذری @Raoufazari ---------نگارش #دیماه ٩٨ 🌷تجليل صلح سازان🌷 در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي"…
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
متن گفتگو.docx
3.5 MB
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
گفتگو با دکتر محسن رنانی: من بسیار امیدوارم، آینده ایران تماشایی است
✍اشاره: این گزارش دو بخش دارد که بخش اول، گزارش دیدار من با دکتر رنانی در اواخر مرداد ۱۳۹۸ است و بخش دوم مصاحبه ای است که پس از حوادث آبانماه امسال به صورت آنلاین با ایشان انجام دادم. دکتر رنانی در دیدار مرداد، بسیار خوشبین و امیدوار بود. پس از اعتراضات آبان که موجب موج تازهای از نگرانی و ناامیدی در کشور شد، کنجکاو شدم که ببینم آیا این #امیدواری همچنان در رنانی وجود دارد. به همین دلیل، یک مصاحبه آنلاین با ایشان انجام دادم. در این متن، هر دو بخش را با هم می خوانید.
شرح این گفتگو را می توانید از فایل Word بالا یا با کلیک بر لینک زیر ملاحظه نمائید.
📌از متن:
بخش اول: دیدار مرداد ۱۳۹۸
در یک بعدازظهر گرم مردادی در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس امکان ملاقات و گفتوگو با دکتر محسن رنانی فراهم شد. روزهای تعطیلی دانشگاه بود و سکوتی عمیق فضای محوطه را دربرگرفته بود. خسته از سفری طولانی و گرمازده از هوای مردادی، به دفتر کار مردی رفتم که تا پیش از این دیدار او را به دو ویژگی می شناختم: کسی که به #توسعه فکر میکند، و با کلمات با وسواس و دقت رفتار میکند.
کلمه، ابزار گفتوگو و ارتباط انسانهاست و معدودند آنها که با احتیاط «کلمه» را بهکار میگیرند.
✔️ننویسندگی!
...از ننوشتنهای اخیر پرسیدم. همان که دکتر شریعتی «ننویسندگی» نام نهاده بود. گفتم یادداشتهای شما در کانال تلگرامیتان بازخوردهای بسیار مؤثری داشت و مثلاً در موضوع رفتار ایرانیان با اقوام ایرانی یا همسایگان افغانستانی خود، بسیار تأثیرگذار بود. چرا دیگر نمینویسید و در کانال تلگرامی چیزی منتشر نمیکنید؟ ننویسندگی سخت نیست؟
پاسخ به این سؤال هم جالب بود. دکتر رنانی گفت: «نکته اول اینکه من به جایی رسیدم که دیدم همه حرفهایم را زده ام. حرف جدیدی نه برای جامعه و نه برای حاکمان ندارم. حرف جدید، مستلزم این است که ایده یا کلام جدیدی داشته باشم و رسیدن به کلام و مطلب جدید بدون خواندن و آموختن و تازه کردنِ ذهن، ممکن نیست. بنابراین فرصتی میخواستم که ذهن خودم را تازه و غنی کنم. دوم اینکه در نوشتن و تأثیرگذاری، سرمایه اجتماعی، بسیار مهم است. اگر فقط بنویسی برای اینکه بخواهی سرمایه اجتماعیات را حفظ کنی، مجبوری که هربار حرف تندتری بزنی تا مخاطب را جذب کنی. و در نوبت بعدی هم باز باید تندتر بگویی تا او را از دست ندهی. اعتیاد مردم ما به خواندن مطالب در فضای مجازی چیزی شبیه اعتیاد به مصرف تریاک شده است. هربار باید دوز نقد و تندی مطلب را بالا ببری تا مخاطب لذت سابق را ببرد. و این برای یک نویسندهای که مسئلهاش شهرت نیست بلکه مسئلهاش توسعه ملی است، راه خطرناکی است. لذا از این خطر بسیار باید بر حذر بود. نوشتن صرفا باید زمانی باشد که سه شرط وجود دارد: «حرف جدیدی» هست، «گوش شنوایی» هم هست، و «امید به تأثیرگذاری» هم هست...خاطرتان هست که من یادداشتی نوشتم با عنوان «سکوت ملی، امید ملی»؟
✔️ شما خودتان در این شرایط چه میکنید؟ ایشان پاسخ داد: «همین توصیههایی که کردم را خودم اجرا میکنم. نخستین کارم این بود نوشتن نقادانه در حوزه #اقتصاد_سیاسی را متوقف کردم تا زهر در جان جامعه نریزم و ناامیدشان نکنم. و منظور من از نوشته «سکوت ملی» نیز همین بود، نه چشم بستن بر خطاها و ستمها. بنابراین وقتی من به چنین جمعبندی ای رسیدم لازم بود که خودم نخستین اجرا کنند تحلیل خودم باشم و بنابراین انتشار مطلب در فضای مجازی درباره مسائل کلان و اقتصاد سیاسی را متوقف کردم. اما این به معنی توقف نوشتن یا توقف اندیشه نیست. من خیلی بیش از گذشته مشغول خواندن و نوشتنم. اما بیشتر برای آینده مینویسم تا برای امروز. چون امروز دیگر نه حکومت نه نسل جوان مخاطب ما نیست... ما باید برویم خود را بازسازی کنیم و ضعفهای خودمان را جبران کنیم و برای استقبال از آیندهای که کاملا متفاوت از امروز است آماده شویم. ما باید نگاهمان را تازه کنیم و افقهای تازه ای در برابر نسل جدید بگشاییم. و مسیری که من انتخاب کرده ام مسیر «کودکی و توسعه» است. تمام انرژی، وقت و ذهن خود را بر روی این مسئله متمرکز کرده ام. به زودی زمان تحوّل نظام خانواده و نظام آموزشی فرا میرسد و ما هنوز هیچ آمادگی فکری و اندیشگی برای این تحول نداریم. باید کاری کرد.
بخش دوم: گفتگو در آذر ۱۳۹۸
سؤال: ما در مرداد ماه امسال دیداری داشتیم. با توجه به اتفاقات آبانماه، شرایط و فضای کشور عوض شده است. سؤال اصلی این است که آیا آن افق و نگاه امیدوارانهای که شما در گفتوگوی مرداد ماه نسبت به آینده ایران داشتید، پس از وقایع آبان ماه همچنان ادامه دارد؟
@solseghalam
متن این گفتگو👇👇👇
https://bit.ly/2MHa00i
✍اشاره: این گزارش دو بخش دارد که بخش اول، گزارش دیدار من با دکتر رنانی در اواخر مرداد ۱۳۹۸ است و بخش دوم مصاحبه ای است که پس از حوادث آبانماه امسال به صورت آنلاین با ایشان انجام دادم. دکتر رنانی در دیدار مرداد، بسیار خوشبین و امیدوار بود. پس از اعتراضات آبان که موجب موج تازهای از نگرانی و ناامیدی در کشور شد، کنجکاو شدم که ببینم آیا این #امیدواری همچنان در رنانی وجود دارد. به همین دلیل، یک مصاحبه آنلاین با ایشان انجام دادم. در این متن، هر دو بخش را با هم می خوانید.
شرح این گفتگو را می توانید از فایل Word بالا یا با کلیک بر لینک زیر ملاحظه نمائید.
📌از متن:
بخش اول: دیدار مرداد ۱۳۹۸
در یک بعدازظهر گرم مردادی در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس امکان ملاقات و گفتوگو با دکتر محسن رنانی فراهم شد. روزهای تعطیلی دانشگاه بود و سکوتی عمیق فضای محوطه را دربرگرفته بود. خسته از سفری طولانی و گرمازده از هوای مردادی، به دفتر کار مردی رفتم که تا پیش از این دیدار او را به دو ویژگی می شناختم: کسی که به #توسعه فکر میکند، و با کلمات با وسواس و دقت رفتار میکند.
کلمه، ابزار گفتوگو و ارتباط انسانهاست و معدودند آنها که با احتیاط «کلمه» را بهکار میگیرند.
✔️ننویسندگی!
...از ننوشتنهای اخیر پرسیدم. همان که دکتر شریعتی «ننویسندگی» نام نهاده بود. گفتم یادداشتهای شما در کانال تلگرامیتان بازخوردهای بسیار مؤثری داشت و مثلاً در موضوع رفتار ایرانیان با اقوام ایرانی یا همسایگان افغانستانی خود، بسیار تأثیرگذار بود. چرا دیگر نمینویسید و در کانال تلگرامی چیزی منتشر نمیکنید؟ ننویسندگی سخت نیست؟
پاسخ به این سؤال هم جالب بود. دکتر رنانی گفت: «نکته اول اینکه من به جایی رسیدم که دیدم همه حرفهایم را زده ام. حرف جدیدی نه برای جامعه و نه برای حاکمان ندارم. حرف جدید، مستلزم این است که ایده یا کلام جدیدی داشته باشم و رسیدن به کلام و مطلب جدید بدون خواندن و آموختن و تازه کردنِ ذهن، ممکن نیست. بنابراین فرصتی میخواستم که ذهن خودم را تازه و غنی کنم. دوم اینکه در نوشتن و تأثیرگذاری، سرمایه اجتماعی، بسیار مهم است. اگر فقط بنویسی برای اینکه بخواهی سرمایه اجتماعیات را حفظ کنی، مجبوری که هربار حرف تندتری بزنی تا مخاطب را جذب کنی. و در نوبت بعدی هم باز باید تندتر بگویی تا او را از دست ندهی. اعتیاد مردم ما به خواندن مطالب در فضای مجازی چیزی شبیه اعتیاد به مصرف تریاک شده است. هربار باید دوز نقد و تندی مطلب را بالا ببری تا مخاطب لذت سابق را ببرد. و این برای یک نویسندهای که مسئلهاش شهرت نیست بلکه مسئلهاش توسعه ملی است، راه خطرناکی است. لذا از این خطر بسیار باید بر حذر بود. نوشتن صرفا باید زمانی باشد که سه شرط وجود دارد: «حرف جدیدی» هست، «گوش شنوایی» هم هست، و «امید به تأثیرگذاری» هم هست...خاطرتان هست که من یادداشتی نوشتم با عنوان «سکوت ملی، امید ملی»؟
✔️ شما خودتان در این شرایط چه میکنید؟ ایشان پاسخ داد: «همین توصیههایی که کردم را خودم اجرا میکنم. نخستین کارم این بود نوشتن نقادانه در حوزه #اقتصاد_سیاسی را متوقف کردم تا زهر در جان جامعه نریزم و ناامیدشان نکنم. و منظور من از نوشته «سکوت ملی» نیز همین بود، نه چشم بستن بر خطاها و ستمها. بنابراین وقتی من به چنین جمعبندی ای رسیدم لازم بود که خودم نخستین اجرا کنند تحلیل خودم باشم و بنابراین انتشار مطلب در فضای مجازی درباره مسائل کلان و اقتصاد سیاسی را متوقف کردم. اما این به معنی توقف نوشتن یا توقف اندیشه نیست. من خیلی بیش از گذشته مشغول خواندن و نوشتنم. اما بیشتر برای آینده مینویسم تا برای امروز. چون امروز دیگر نه حکومت نه نسل جوان مخاطب ما نیست... ما باید برویم خود را بازسازی کنیم و ضعفهای خودمان را جبران کنیم و برای استقبال از آیندهای که کاملا متفاوت از امروز است آماده شویم. ما باید نگاهمان را تازه کنیم و افقهای تازه ای در برابر نسل جدید بگشاییم. و مسیری که من انتخاب کرده ام مسیر «کودکی و توسعه» است. تمام انرژی، وقت و ذهن خود را بر روی این مسئله متمرکز کرده ام. به زودی زمان تحوّل نظام خانواده و نظام آموزشی فرا میرسد و ما هنوز هیچ آمادگی فکری و اندیشگی برای این تحول نداریم. باید کاری کرد.
بخش دوم: گفتگو در آذر ۱۳۹۸
سؤال: ما در مرداد ماه امسال دیداری داشتیم. با توجه به اتفاقات آبانماه، شرایط و فضای کشور عوض شده است. سؤال اصلی این است که آیا آن افق و نگاه امیدوارانهای که شما در گفتوگوی مرداد ماه نسبت به آینده ایران داشتید، پس از وقایع آبان ماه همچنان ادامه دارد؟
@solseghalam
متن این گفتگو👇👇👇
https://bit.ly/2MHa00i
www.renani.net
من بسیار امیدوارم: آینده ایران تماشایی است .......... (گزارشی از دیدار محمدرضا اسلامی با محسن رنانی)
تارنمای رسمی محسن رنانی
Forwarded from IIAC.AV.PRODUCTIONS
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 چگونه پرچم اميد را در اهتزاز نگه داريم؟
🎙 ايران وطن ماست… هتل ما نيست كه اگر از ستاره هايش راضی نباشيم بزاريم بريم ... بريم يه هتل بهتر.
بايد بمونيم و بر ستاره های اين وطن بيفزاييم؛حتی اگر خودمون بی ستاره بشيم...
🔹بخشی از سخنرانی #محمد_درويش در صد و هفتاد و هفتمين نشست #يكشنبه_هاي_انسان_شناسي_و_فرهنگ با موضوع رابطه حفظ #محيط_زيست و مهار آسيبهای اجتماعی
#انتشارات_ديداری_شنيداری
موسسه #انسان_شناسی_و_فرهنگ
Video: @hamed_kolajei
@IIAC_AV_Productions
🎙 ايران وطن ماست… هتل ما نيست كه اگر از ستاره هايش راضی نباشيم بزاريم بريم ... بريم يه هتل بهتر.
بايد بمونيم و بر ستاره های اين وطن بيفزاييم؛حتی اگر خودمون بی ستاره بشيم...
🔹بخشی از سخنرانی #محمد_درويش در صد و هفتاد و هفتمين نشست #يكشنبه_هاي_انسان_شناسي_و_فرهنگ با موضوع رابطه حفظ #محيط_زيست و مهار آسيبهای اجتماعی
#انتشارات_ديداری_شنيداری
موسسه #انسان_شناسی_و_فرهنگ
Video: @hamed_kolajei
@IIAC_AV_Productions
Forwarded from کانون رشد خلاق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمپین قصه گویان صلح، کمپینی است برای همه، هرکسی که کودکی دارد و یا با کودکی سروکار دارد. کودکان همیشه راویان راستین صلحند. آنها دستانی هستند که ما را به بهشت پیوند میدهند.
شماهم با ارسال فیلم هایی که از کودکی تهیه میکنید، به انتشار فرهنگ شادی، مشارکت، مدارا، پرهیز از خشونت، احترام به محیط زیست، فروتنی، احترام و .... و در یک کلام به #فرهنگ_صلح کمک کنید.
#قصه_گویان_صلح
#قصه
#ادبیات_کودک #صلح #فرهنگ_صلح #کودک #کانون_رشد_خلاق
@roshdekhalagh
شماهم با ارسال فیلم هایی که از کودکی تهیه میکنید، به انتشار فرهنگ شادی، مشارکت، مدارا، پرهیز از خشونت، احترام به محیط زیست، فروتنی، احترام و .... و در یک کلام به #فرهنگ_صلح کمک کنید.
#قصه_گویان_صلح
#قصه
#ادبیات_کودک #صلح #فرهنگ_صلح #کودک #کانون_رشد_خلاق
@roshdekhalagh
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
کمپین قصه گویان صلح، کمپینی است برای همه، هرکسی که کودکی دارد و یا با کودکی سروکار دارد. کودکان همیشه راویان راستین صلحند. آنها دستانی هستند که ما را به بهشت پیوند میدهند. شماهم با ارسال فیلم هایی که از کودکی تهیه میکنید، به انتشار فرهنگ شادی، مشارکت، مدارا،…
بنياد توسعه صلح و مهرباني، با توجه به سابقه چندساله در ترغيب كودكان به روايت قصه هاي صلح و داستان صلح با خودشان و ... تمام عيار،حامي ايده هاي نابي چون قصه گويان صلح كانون رشد خلاق خواهد بود و در اين مسير، تمام قد، يار و پشتيبان كودكان گهرسرزمين مان مي باشد🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#روايت_گري_صلح
#قصه_گويان_صلح
#كانون_رشد_خلاق_كودكان
@sopskf
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#روايت_گري_صلح
#قصه_گويان_صلح
#كانون_رشد_خلاق_كودكان
@sopskf
کتاب واقعیت یا Fact Fulness
اثر هانس رزلینگ.
کتاب «واقعیت: ده دلیل برای اینکه دربارهی جهان اشتباه فکر میکنیم و چرا رویدادهای جهان از آنچه بهنظر میرسند، بهترند» در سال ۲۰۱۸ منتشر شده و نویسندهی آن هانس رزلینگ است.
تصور شما از جهان اطرافتان چیست؟ آیا فکر میکنید بهمرور زمان دنیا جای بهتری شده است یا نه؟ در کتاب واقعیت، میتوانید واقعیتها را آنگونه که هست، درک کنید.
در طول سالهایی که انسان روی کرهی زمین زیسته، امید به زندگی افزایش یافته است، کودکان کمتری میمیرند و تلفات انسانی ناشی از بلایای طبیعی کاهش پیدا کرده است. اگر باور این نتایج برایتان سخت است، یا از نگاه شما زمین در طول زمان بهجای بدتری برای زندگی تبدیل شده است، بهتر است کتاب واقعیت را حتما بخوانید تا متوجه شوید که این صرفا حس منفی و دراماتیک شما است، نه واقعیت موجود.
هانس رزلینگ که دانشآموخته و پروفسور در رشتهی بهداشت جهانی است، در کتاب واقعیت، اشتباه اکثریت انسانها را در مورد واقعیتهای جهان برملا میکند. او سخنرانی تد خود در مورد مطالب این کتاب را، با این مطلب آغاز میکند که برخلاف تصور، دانشجویانش در مورد واقعیتهای جهان بسیار کم (حتی کمتر از شامپانزهها) میدانند.
واقعیت چیست؟
واقعیت، چیزی است که آمارها و نتایج مطالعات و بررسیها نشان میدهند، نه فکر و احساسی که ما ناشی از دیدن بدیها و مشکلات جهان داریم. واقعیت مفهومی است که پشت اعداد پنهان شده و نیاز داریم که از دل دادهها این واقعیت پنهان را بیرون بکشیم.
غرایز دراماتیک ما
هانس رزلینگ در کتاب واقعیت، نتایجی را که حاصل سالها تلاش در زمینهی تدریس جهانبینی مبتنی بر واقعیت و شنیدن چگونگی تفسیر اشتباه افراد از واقعیتها است، با خواننده به اشتراک میگذارد.
اکثر افراد جنگ و خشونت و بلایای طبیعی و فساد را میبینند و حسی از بدترشدن مسائل به آنها دست میدهد. تصور میکنند که ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند و بهزودی با اتمام منابع روبهرو میشویم. این جهانبینی پر از استرس و بهنوعی دراماتیک دیدن جهان است. حتی افرادی که به آخرین اخبار درست و اطلاعات دسترسی دارند، باز هم دچار این نگاه دراماتیک میشوند.
اما هانس رزلینگ این نوع نگاه را ناشی از غرایز ما و خطای شناختی که ایجاد میکنند، میداند. اگر به واقعیتی که آمار و ارقام و بررسیها نشان میدهند مراجعه کنیم، میبینیم که اکثریت جمعیت دنیا در جایی در میانهی مقیاس درآمدی جهان زندگی میکنند. دخترانشان به مدرسه میروند و واکسینه میشوند. بهعنوان یک قاعدهی کلی، جهان در حال بهترشدن است. اگرچه چالشهای بسیاری وجود دارد، اما این یک نگاه مبتنی بر واقعیت است.
نقش رسانه در تحریف واقعیت
حتی اگر رسانهها نسبت به درستی و صحت اطلاعاتی که منعکس میکنند، تعهد کامل داشته باشند، همواره اخباری را اعلام میکنند که اغلب منفی هستند. هیچگاه در مورد اخبار خوبی که در جهان اتفاق میافتد، چیزی نمیگویند. همین مسئله باعث میشود مردمی که آنها را میبینند و میشنوند، حس کنند جهان هر روز در حال بدتر شدن است.
در پایان کتاب، داستان نوشتن کتاب واقعیت از زبان آنا و اولا رزلینگ بهگونهای جذاب و خواندنی توضیح داده شده است. آنها از بیماری هانس میگویند که باعث لغو تمام سخنرانیهایش در سال آخر زندگیاش شد. این تغییر ناراحتکننده در زندگی هانس با یک چیز قابل تحمل شد: یک کتاب. آنها توضیح میدهند که این کتاب حاصل تمام تلاشها و تحقیقات هانس رزلینگ در طول زندگی حرفهایاش با همراهی این دونفر است.
@dotDE
منبع : کانال دکتر سهند بهنام @dotDE
باز نشر : پویش #خانه_تکانی_فرهنگی
@KhaneTekaniFarhangi
اثر هانس رزلینگ.
کتاب «واقعیت: ده دلیل برای اینکه دربارهی جهان اشتباه فکر میکنیم و چرا رویدادهای جهان از آنچه بهنظر میرسند، بهترند» در سال ۲۰۱۸ منتشر شده و نویسندهی آن هانس رزلینگ است.
تصور شما از جهان اطرافتان چیست؟ آیا فکر میکنید بهمرور زمان دنیا جای بهتری شده است یا نه؟ در کتاب واقعیت، میتوانید واقعیتها را آنگونه که هست، درک کنید.
در طول سالهایی که انسان روی کرهی زمین زیسته، امید به زندگی افزایش یافته است، کودکان کمتری میمیرند و تلفات انسانی ناشی از بلایای طبیعی کاهش پیدا کرده است. اگر باور این نتایج برایتان سخت است، یا از نگاه شما زمین در طول زمان بهجای بدتری برای زندگی تبدیل شده است، بهتر است کتاب واقعیت را حتما بخوانید تا متوجه شوید که این صرفا حس منفی و دراماتیک شما است، نه واقعیت موجود.
هانس رزلینگ که دانشآموخته و پروفسور در رشتهی بهداشت جهانی است، در کتاب واقعیت، اشتباه اکثریت انسانها را در مورد واقعیتهای جهان برملا میکند. او سخنرانی تد خود در مورد مطالب این کتاب را، با این مطلب آغاز میکند که برخلاف تصور، دانشجویانش در مورد واقعیتهای جهان بسیار کم (حتی کمتر از شامپانزهها) میدانند.
واقعیت چیست؟
واقعیت، چیزی است که آمارها و نتایج مطالعات و بررسیها نشان میدهند، نه فکر و احساسی که ما ناشی از دیدن بدیها و مشکلات جهان داریم. واقعیت مفهومی است که پشت اعداد پنهان شده و نیاز داریم که از دل دادهها این واقعیت پنهان را بیرون بکشیم.
غرایز دراماتیک ما
هانس رزلینگ در کتاب واقعیت، نتایجی را که حاصل سالها تلاش در زمینهی تدریس جهانبینی مبتنی بر واقعیت و شنیدن چگونگی تفسیر اشتباه افراد از واقعیتها است، با خواننده به اشتراک میگذارد.
اکثر افراد جنگ و خشونت و بلایای طبیعی و فساد را میبینند و حسی از بدترشدن مسائل به آنها دست میدهد. تصور میکنند که ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند و بهزودی با اتمام منابع روبهرو میشویم. این جهانبینی پر از استرس و بهنوعی دراماتیک دیدن جهان است. حتی افرادی که به آخرین اخبار درست و اطلاعات دسترسی دارند، باز هم دچار این نگاه دراماتیک میشوند.
اما هانس رزلینگ این نوع نگاه را ناشی از غرایز ما و خطای شناختی که ایجاد میکنند، میداند. اگر به واقعیتی که آمار و ارقام و بررسیها نشان میدهند مراجعه کنیم، میبینیم که اکثریت جمعیت دنیا در جایی در میانهی مقیاس درآمدی جهان زندگی میکنند. دخترانشان به مدرسه میروند و واکسینه میشوند. بهعنوان یک قاعدهی کلی، جهان در حال بهترشدن است. اگرچه چالشهای بسیاری وجود دارد، اما این یک نگاه مبتنی بر واقعیت است.
نقش رسانه در تحریف واقعیت
حتی اگر رسانهها نسبت به درستی و صحت اطلاعاتی که منعکس میکنند، تعهد کامل داشته باشند، همواره اخباری را اعلام میکنند که اغلب منفی هستند. هیچگاه در مورد اخبار خوبی که در جهان اتفاق میافتد، چیزی نمیگویند. همین مسئله باعث میشود مردمی که آنها را میبینند و میشنوند، حس کنند جهان هر روز در حال بدتر شدن است.
در پایان کتاب، داستان نوشتن کتاب واقعیت از زبان آنا و اولا رزلینگ بهگونهای جذاب و خواندنی توضیح داده شده است. آنها از بیماری هانس میگویند که باعث لغو تمام سخنرانیهایش در سال آخر زندگیاش شد. این تغییر ناراحتکننده در زندگی هانس با یک چیز قابل تحمل شد: یک کتاب. آنها توضیح میدهند که این کتاب حاصل تمام تلاشها و تحقیقات هانس رزلینگ در طول زندگی حرفهایاش با همراهی این دونفر است.
@dotDE
منبع : کانال دکتر سهند بهنام @dotDE
باز نشر : پویش #خانه_تکانی_فرهنگی
@KhaneTekaniFarhangi
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
Video
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒
🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #دیماه ٩٨
🌷تجليل صلح سازان🌷
در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي" و... نيافتم!
جست و جوي اينترنتي ام مرا به چند وبسايت و كانال در شبكه هاي اجتماعي با محوريت صلح لينك داد كه يك از كمش، كانال انجمن علمي مطالعات صلح بود و همان موجد حضورم در اولين همايش سالانه آن انجمن در سال ٩٧ شد!
در آن همايش، علي رغم برخي كاستي ها و نقص ها، بر اراده توليد دانش صلح توسط مديران و متخصصان همراه آن انجمن وقوف يافتم تا جايي كه از صفر تا صد همايش را همراه شده و نكته ها از خرمن معرفت بزرگان برداشت كردم..
از آن زمان تا اين تاريخ كه همايش دوم را پيش رو داشتيم، مرتب پيج و كانال انجمن را رصد كرده ام و الحق و الانصاف متفاوت از بسياري تريبون داران به نام صلح شان يافته ام..
در همايش دوم كه محوريت علوم اجتماعيي و رابطه اش با صلح، اولويت غالبي داشت، بستر مناسبي خلق شد تا بسياري از مفاهيم مغفول اين حوزه از جمله تطور مفهوم صلح در بستر زمان جغرافياي ملي، صلح سازها و بسياري دانش روز صلح مورد امعان نظر قرار گيرد و بابي ارزشمند حول فعاليت هاي صلح محور خلق شود.
امروزه كه متأسفانه فضاي سياسي،اقتصادي، فرهنگي،اجتماعي،حاكميتي و حتي مدني و بيش از همه زيست محيطي كشورمان به ويژه و خاورميانه به صورت عام آلوده نشان مي دهد نيازمند اراده هايي از جنس تغييريم!
شك هم نداريم كه پروژه تغيير از #دانش استارت مي خورد و به #بينش، #رفتار_فردي و #رفتار_گروهي مي انجامد و در اين سير نيز،به ويژه در اين شرايط، بيش از هر مقوله اي به #صلح و صلح سازي محتاجيم.
چه خوبست قدر و قيمت كنشگراني كه ستون هاي تغييرمثبت را پايه گذاري مي كنند،بدانيم كه يك از كم اين شايستگان، مجموعه تلاشگران انجمن مطالعات علمي صلح اند و بنياد ما نيز بر مبناي فهم به گاه اين تلاش و شايستگي، تنديس سپاس را در اثناي همايش سالانه آن انجمن در سومين روز از ديماه ٩٨تقديم دكترمجتبي مقصودي،رييس هيات مديره آن انجمن نمود تا شايد يك از بسيار تلاش شان را ارج نهاده باشيم...
توفيق شان مستدام باد🌹❤️🌹
🌷👏
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#رئوف_آذری
#پروژه_تغيير
#صلح_سازي
#دانش_صلح
#انجمن_علمي_مطالعات_صلح
#همايش_صلح_و_علوم_اجتماعي
@Sopskf
@ipsan
اینستا
https://www.instagram.com/p/B6s2uDYFAEK/?igshid=1hf4tbp5xcx8c
🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏
#رئوف_آذری
@Raoufazari
---------نگارش #دیماه ٩٨
🌷تجليل صلح سازان🌷
در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي" و... نيافتم!
جست و جوي اينترنتي ام مرا به چند وبسايت و كانال در شبكه هاي اجتماعي با محوريت صلح لينك داد كه يك از كمش، كانال انجمن علمي مطالعات صلح بود و همان موجد حضورم در اولين همايش سالانه آن انجمن در سال ٩٧ شد!
در آن همايش، علي رغم برخي كاستي ها و نقص ها، بر اراده توليد دانش صلح توسط مديران و متخصصان همراه آن انجمن وقوف يافتم تا جايي كه از صفر تا صد همايش را همراه شده و نكته ها از خرمن معرفت بزرگان برداشت كردم..
از آن زمان تا اين تاريخ كه همايش دوم را پيش رو داشتيم، مرتب پيج و كانال انجمن را رصد كرده ام و الحق و الانصاف متفاوت از بسياري تريبون داران به نام صلح شان يافته ام..
در همايش دوم كه محوريت علوم اجتماعيي و رابطه اش با صلح، اولويت غالبي داشت، بستر مناسبي خلق شد تا بسياري از مفاهيم مغفول اين حوزه از جمله تطور مفهوم صلح در بستر زمان جغرافياي ملي، صلح سازها و بسياري دانش روز صلح مورد امعان نظر قرار گيرد و بابي ارزشمند حول فعاليت هاي صلح محور خلق شود.
امروزه كه متأسفانه فضاي سياسي،اقتصادي، فرهنگي،اجتماعي،حاكميتي و حتي مدني و بيش از همه زيست محيطي كشورمان به ويژه و خاورميانه به صورت عام آلوده نشان مي دهد نيازمند اراده هايي از جنس تغييريم!
شك هم نداريم كه پروژه تغيير از #دانش استارت مي خورد و به #بينش، #رفتار_فردي و #رفتار_گروهي مي انجامد و در اين سير نيز،به ويژه در اين شرايط، بيش از هر مقوله اي به #صلح و صلح سازي محتاجيم.
چه خوبست قدر و قيمت كنشگراني كه ستون هاي تغييرمثبت را پايه گذاري مي كنند،بدانيم كه يك از كم اين شايستگان، مجموعه تلاشگران انجمن مطالعات علمي صلح اند و بنياد ما نيز بر مبناي فهم به گاه اين تلاش و شايستگي، تنديس سپاس را در اثناي همايش سالانه آن انجمن در سومين روز از ديماه ٩٨تقديم دكترمجتبي مقصودي،رييس هيات مديره آن انجمن نمود تا شايد يك از بسيار تلاش شان را ارج نهاده باشيم...
توفيق شان مستدام باد🌹❤️🌹
🌷👏
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهرباني_هاي_كوچك
#رئوف_آذری
#پروژه_تغيير
#صلح_سازي
#دانش_صلح
#انجمن_علمي_مطالعات_صلح
#همايش_صلح_و_علوم_اجتماعي
@Sopskf
@ipsan
اینستا
https://www.instagram.com/p/B6s2uDYFAEK/?igshid=1hf4tbp5xcx8c
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
🗝بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک 🔒 🌷🖊 نمونه ٤٠١ 🔏 #رئوف_آذری @Raoufazari ---------نگارش #دیماه ٩٨ 🌷تجليل صلح سازان🌷 در طول سال هاي فعاليت در حوزه صلح و مهرباني، بسيار در پي علم و دانش پايه اي صلح ويلان بودم و جز چنداثر محدود از جمله "جنگ و صلح تولستوي"…
🌀 در آینه وجدان نگاه کن
اگر روزی به آینه گفتی: من روشنفکرم، من روزنامه نگارم، من تحلیلگرم، من سیاست ورزم، من مفسرم، من منتقدم، من مدافع حقوق بشرم، من طرفدار آزادی بیانم، من کنشگر اجتماعی ام ...
و شادمانم که ایران درگیر جنگ و آشوب بشود؛ لختی مهلت بده، بگذار آینه هم چیزی بگوید.
آینه می گوید تو راست می گویی که هر کدام از اینهایی یا همه اش هستی اما بگذار حقیقت را آینه بگوید:
تو انسان نیستی!
✍️#عرفان_نظرآهاری
اگر روزی به آینه گفتی: من روشنفکرم، من روزنامه نگارم، من تحلیلگرم، من سیاست ورزم، من مفسرم، من منتقدم، من مدافع حقوق بشرم، من طرفدار آزادی بیانم، من کنشگر اجتماعی ام ...
و شادمانم که ایران درگیر جنگ و آشوب بشود؛ لختی مهلت بده، بگذار آینه هم چیزی بگوید.
آینه می گوید تو راست می گویی که هر کدام از اینهایی یا همه اش هستی اما بگذار حقیقت را آینه بگوید:
تو انسان نیستی!
✍️#عرفان_نظرآهاری
Forwarded from رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) (Mostafa Mehraeen)
در جامعه ما چه می گذرد؟
1) هانا آرنت در قطعه ای در کتاب «انقلاب مجارستان:مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» می نویسد:« همه تجربیات ما از مناسبات توتالیتری حاکی از آن است که برای حکومت مطلقه هنگامی که کاملاً سوار بر کار است، تجربه واقعیت های عملی به مراتب خطرناک تر از کشش طبیعی انسان به آزادی است». او این نکته را در اشاره به رمانی از دودینتسو با عنوان «نه فقط از نان خالی» طرح می کند. آرنت معتقد است رمان دودینتسو دارای عنصری از طغیان و عصیان است،اما این عصیان از جنس عصیان های روشنفکری و به خاطر آزادی نیست. این عصیان بیشتر به خاطر وقوف بر حقیقت امور بوده است تا برای آزادی. دودینتسو در این رمان تجربه ای را از زمان جنگ جهانی دوم نقل می کند. او که همواره شنیده است شوروی بهترین هواپیماها را دارد در سنگر نشسته است و شاهد یک درگیری میان هواپیماهای آلمانی و روسی است که در آن هواپیماهای آلمانی با وجود تعداد اندکشان بر هواپیماهای روسی پیروز می شوند:« چیزی در درون من در هم شکست،زیرا تا آن زمان هرگز جز آنکه هواپیماهای ما سریعترین و بهترین هواپیماهای دنیا هستند چیزی نشنیده بودم». به باور آرنت، دودینتسو در اینجا به ما نشان می دهد که چگونه «یک تخیل توتالیتر زیر فشار واقعیت ها در هم می شکند و تجربه برخورد با واقعیت دیگر به وسیله حقیقت تاریخی استدلال های حزبی جایگزین نمی شود». آرنت در ادامه در تحلیل انقلاب مجارستان معتقد است ملت مجارستان در سطح تمامی طبقات سنی خود می دانست که در «دروغ و دغل» زندگی می کند و یکصدا و هم آواز در تمام بیانیه های خود خواستار چیزی شد که حتی روشنفکران با فراست روسی هم در خواب نمی دیدند و آن «آزادی در تفکر» بود.
۲) جامعه سالم جامعه ای است که در آن فاصله میان واقعیت با روایت زبانی از واقعیت آن گونه نباشد که واقعیت را تبدیل به یک امر مبهم و نادیدنی کند و روایت از واقعیت را تبدیل به یک روایت تخیلی دروغین نماید. جامعه ما از این منظر جامعه ای ناسالم است. واقعیت ها را آنقدر ندیدیم و به آن ها بی اعتنایی کردیم که اکنون بر ما آوار شده اند و روایت خود از جهان و زندگی را آنقدر در فاصله از واقعیت قرار دادیم که هم واقعیت موجود را ندیدیم و هم قادر به خلق واقعیتی تازه مبتنی بر روایت خود نشدیم مگر آنکه به خشونت متوسل شویم. ما همه در ندیدن واقعیت مقصریم،اعم از مردم و نظام سیاسی. ما همه در ساختن یک روایت تخیلی از زندگی مقصریم، اعم از مردم و نظام سیاسی. اکنون هر دو به میزانی هم واقعیت را بیشتر می بینیم و هم به تخیلی و دور از واقعیت بودن روایت خود از واقعیت آگاهیم. اما فشار واقعیت بر هر دوی ما چنان افزون شده هست که دیگر قادر به همکاری با یکدیگر نیستیم و به خون هم تشنه ایم که واقعیت های مرگ آفرین از همه سو ما را احاطه کرده اند. هر دو، هم مردم و هم نظام سیاسی، خود را بر لبه پرتگاه قرار داده اند. تنها یک راه نجات وجود دارد. هم مردم و هم نظام سیاسی در توافقی ناگفته(که ما اصولا در وضعیت فحش و فحش کاری هستیم که گفتگو را منتفی ساخته است) و بی اعتنا به آنچه تاکنون بر خود و زندگی خود روا داشته ایم سعی در کاستن خطرهای موجود در زندگی خود کنیم و با ایمان به واقعیت، واقعیت را تا جای ممکن در دستان خود کنترل کنیم و گرنه نابودی ما قطعی است.
https://t.iss.one/mostafamehraeen
1) هانا آرنت در قطعه ای در کتاب «انقلاب مجارستان:مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» می نویسد:« همه تجربیات ما از مناسبات توتالیتری حاکی از آن است که برای حکومت مطلقه هنگامی که کاملاً سوار بر کار است، تجربه واقعیت های عملی به مراتب خطرناک تر از کشش طبیعی انسان به آزادی است». او این نکته را در اشاره به رمانی از دودینتسو با عنوان «نه فقط از نان خالی» طرح می کند. آرنت معتقد است رمان دودینتسو دارای عنصری از طغیان و عصیان است،اما این عصیان از جنس عصیان های روشنفکری و به خاطر آزادی نیست. این عصیان بیشتر به خاطر وقوف بر حقیقت امور بوده است تا برای آزادی. دودینتسو در این رمان تجربه ای را از زمان جنگ جهانی دوم نقل می کند. او که همواره شنیده است شوروی بهترین هواپیماها را دارد در سنگر نشسته است و شاهد یک درگیری میان هواپیماهای آلمانی و روسی است که در آن هواپیماهای آلمانی با وجود تعداد اندکشان بر هواپیماهای روسی پیروز می شوند:« چیزی در درون من در هم شکست،زیرا تا آن زمان هرگز جز آنکه هواپیماهای ما سریعترین و بهترین هواپیماهای دنیا هستند چیزی نشنیده بودم». به باور آرنت، دودینتسو در اینجا به ما نشان می دهد که چگونه «یک تخیل توتالیتر زیر فشار واقعیت ها در هم می شکند و تجربه برخورد با واقعیت دیگر به وسیله حقیقت تاریخی استدلال های حزبی جایگزین نمی شود». آرنت در ادامه در تحلیل انقلاب مجارستان معتقد است ملت مجارستان در سطح تمامی طبقات سنی خود می دانست که در «دروغ و دغل» زندگی می کند و یکصدا و هم آواز در تمام بیانیه های خود خواستار چیزی شد که حتی روشنفکران با فراست روسی هم در خواب نمی دیدند و آن «آزادی در تفکر» بود.
۲) جامعه سالم جامعه ای است که در آن فاصله میان واقعیت با روایت زبانی از واقعیت آن گونه نباشد که واقعیت را تبدیل به یک امر مبهم و نادیدنی کند و روایت از واقعیت را تبدیل به یک روایت تخیلی دروغین نماید. جامعه ما از این منظر جامعه ای ناسالم است. واقعیت ها را آنقدر ندیدیم و به آن ها بی اعتنایی کردیم که اکنون بر ما آوار شده اند و روایت خود از جهان و زندگی را آنقدر در فاصله از واقعیت قرار دادیم که هم واقعیت موجود را ندیدیم و هم قادر به خلق واقعیتی تازه مبتنی بر روایت خود نشدیم مگر آنکه به خشونت متوسل شویم. ما همه در ندیدن واقعیت مقصریم،اعم از مردم و نظام سیاسی. ما همه در ساختن یک روایت تخیلی از زندگی مقصریم، اعم از مردم و نظام سیاسی. اکنون هر دو به میزانی هم واقعیت را بیشتر می بینیم و هم به تخیلی و دور از واقعیت بودن روایت خود از واقعیت آگاهیم. اما فشار واقعیت بر هر دوی ما چنان افزون شده هست که دیگر قادر به همکاری با یکدیگر نیستیم و به خون هم تشنه ایم که واقعیت های مرگ آفرین از همه سو ما را احاطه کرده اند. هر دو، هم مردم و هم نظام سیاسی، خود را بر لبه پرتگاه قرار داده اند. تنها یک راه نجات وجود دارد. هم مردم و هم نظام سیاسی در توافقی ناگفته(که ما اصولا در وضعیت فحش و فحش کاری هستیم که گفتگو را منتفی ساخته است) و بی اعتنا به آنچه تاکنون بر خود و زندگی خود روا داشته ایم سعی در کاستن خطرهای موجود در زندگی خود کنیم و با ایمان به واقعیت، واقعیت را تا جای ممکن در دستان خود کنترل کنیم و گرنه نابودی ما قطعی است.
https://t.iss.one/mostafamehraeen
Telegram
رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)
ما فقیر شده ایم.ما از میراث انسانی یکی پس از دیگری دست
برداشته ایم.(والتر بنیامین)
@mostafamehraeen1975
برداشته ایم.(والتر بنیامین)
@mostafamehraeen1975
Forwarded from عکس نگار
⚫️ من عروسک هایم را کفن می کردم
یادت هست چقدر می گفتم: «نه، نه، نه
نه به جنگ»
و تو به من می گفتی: «تو می ترسی از جنگ چون همه کودکی ات را دنبال تابوت شهدا دویده ای. می ترسی از جنگ چون عمویت رفت روی مین. می ترسی چون در پناهگاه بزرگ شده ای و توی گوشت هنوز صدای ممتد آژیر قرمز است.»
تو به من می گفتی : « تو از جنگ می ترسی چون می رفتی پشت غسالخانه آهار و به عارف می گفتی از دیوار برو بالا و از آن دریچه کوچک نگاه کن و بگو شهید چه شکلی است.
و عارف می گفت: شهید سر ندارد، شهید دست ندارد، شهید پا ندارد.»
تو می گفتی که من می ترسم از جنگ چون عروسک هایم را کفن می کردم و در باغچه خاک می کردم و شب جمعه ها فاتحه می خواندم برایشان.
تو می گفتی که من از جنگ می ترسم چون کودکی ام در جنگ کشته شد، نوجوانی ام هم.
نه عزیزم، نه...
من از جنگ می ترسم چون جنگ سواد ندارد؛ چون شناسنامه آدم ها را نمی خواند، دفتر مشق بچه ها را نمی خواند. قباله ازدواج نو عروسان را نمی خواند. مدرک دانشگاهی تحصیلکردگان را نمی خواند.
من از جنگ می ترسم چون جنگ کور است؛ جوانی پسران را نمی بیند، زیبایی دخترکان را نمی بیند، فردای کودکان را نمی بیند، آرزوهای انسان را نمی بیند، رویاها و دلتنگی ها و حسرت ها را نمی بیند.
من از جنگ می ترسم چون جنگ ادب ندارد، پایش را می گذارد روی خانه ها، روی شهرها، روی آدم ها، روی قلب ها و عشق ها و تمناها...
من از جنگ می ترسم چون وقتی می خواهد قربانی بگیرد از قربانیانش اسمشان را نمی پرسد، رسمشان را نمی پرسد، حال و احوالشان را نمی پرسد، درد دل هایشان را نمی پرسد.
من از جنگ می ترسم چون آشنا و غریب سرش نمی شود، خوب و بد سرش نمی شود.دیندار و بی دین نمی شناسد، پیر و جوان نمی شناسد، باسواد و بی سواد نمی شناسد، فقیر و غنی نمی شناسد، تر و خشک را نمی شناسد؛ پایش به هر جا که برسد همه را می سوزاند.
من از جنگ می ترسم چون هر لباسی که بپوشد، هر نقابی که بزند، هر شعاری که بدهد، باز هم جنگ است و جنگ را از هر طرف که بنویسی گنج نخواهد شد، رنج خواهد شد.
من از جنگ می ترسم چون جنگ از همه انتقام می گیرد، از همه.
من از جنگ می ترسم، چون جنگ مگر چیست جز همین که ما در آنیم...
✍️#عرفان_نظرآهاری
◾️@erfannazarahari
یادت هست چقدر می گفتم: «نه، نه، نه
نه به جنگ»
و تو به من می گفتی: «تو می ترسی از جنگ چون همه کودکی ات را دنبال تابوت شهدا دویده ای. می ترسی از جنگ چون عمویت رفت روی مین. می ترسی چون در پناهگاه بزرگ شده ای و توی گوشت هنوز صدای ممتد آژیر قرمز است.»
تو به من می گفتی : « تو از جنگ می ترسی چون می رفتی پشت غسالخانه آهار و به عارف می گفتی از دیوار برو بالا و از آن دریچه کوچک نگاه کن و بگو شهید چه شکلی است.
و عارف می گفت: شهید سر ندارد، شهید دست ندارد، شهید پا ندارد.»
تو می گفتی که من می ترسم از جنگ چون عروسک هایم را کفن می کردم و در باغچه خاک می کردم و شب جمعه ها فاتحه می خواندم برایشان.
تو می گفتی که من از جنگ می ترسم چون کودکی ام در جنگ کشته شد، نوجوانی ام هم.
نه عزیزم، نه...
من از جنگ می ترسم چون جنگ سواد ندارد؛ چون شناسنامه آدم ها را نمی خواند، دفتر مشق بچه ها را نمی خواند. قباله ازدواج نو عروسان را نمی خواند. مدرک دانشگاهی تحصیلکردگان را نمی خواند.
من از جنگ می ترسم چون جنگ کور است؛ جوانی پسران را نمی بیند، زیبایی دخترکان را نمی بیند، فردای کودکان را نمی بیند، آرزوهای انسان را نمی بیند، رویاها و دلتنگی ها و حسرت ها را نمی بیند.
من از جنگ می ترسم چون جنگ ادب ندارد، پایش را می گذارد روی خانه ها، روی شهرها، روی آدم ها، روی قلب ها و عشق ها و تمناها...
من از جنگ می ترسم چون وقتی می خواهد قربانی بگیرد از قربانیانش اسمشان را نمی پرسد، رسمشان را نمی پرسد، حال و احوالشان را نمی پرسد، درد دل هایشان را نمی پرسد.
من از جنگ می ترسم چون آشنا و غریب سرش نمی شود، خوب و بد سرش نمی شود.دیندار و بی دین نمی شناسد، پیر و جوان نمی شناسد، باسواد و بی سواد نمی شناسد، فقیر و غنی نمی شناسد، تر و خشک را نمی شناسد؛ پایش به هر جا که برسد همه را می سوزاند.
من از جنگ می ترسم چون هر لباسی که بپوشد، هر نقابی که بزند، هر شعاری که بدهد، باز هم جنگ است و جنگ را از هر طرف که بنویسی گنج نخواهد شد، رنج خواهد شد.
من از جنگ می ترسم چون جنگ از همه انتقام می گیرد، از همه.
من از جنگ می ترسم، چون جنگ مگر چیست جز همین که ما در آنیم...
✍️#عرفان_نظرآهاری
◾️@erfannazarahari