This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آثار جنگ را بر پیکره زندگی ببینید و با ما برای صلح، همراه شوید👇
🌷بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک🌷
*نقل تصاویر از شبکه های اجتماعی(با تشکر از دوست همدل و همراه جناب بنیامین صادقی عزیز)🌷
@sopskf
🌷بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک🌷
*نقل تصاویر از شبکه های اجتماعی(با تشکر از دوست همدل و همراه جناب بنیامین صادقی عزیز)🌷
@sopskf
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
آثار جنگ را بر پیکره زندگی ببینید و با ما برای صلح، همراه شوید👇 🌷بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک🌷 *نقل تصاویر از شبکه های اجتماعی(با تشکر از دوست همدل و همراه جناب بنیامین صادقی عزیز)🌷 @sopskf
چهره زشت جنگ و ضرورت تلاش های صلح گسترانه
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
🌷❤
تصاویر تطبیقی از سوریه قبل و بعد از جنگ، سندی درس آموز برای آنانی است که با چشم عبرت بین، آینده ای روشن را برای خود ترسیم می کنند...
اینان با مرور درس نکته های جنگ، بر عمق زیان وارده بر روح، روان، محیط و جغرافیا وقوف پیدا می کنند و تمام تلاش شان را معطوف می کنند تا جنگی دیگر در هیچ جای این کره، تکرار نشود...
امروز که این تصاویر را مرور می کردم خاطرات دوران جنگ در ذهنم، نقش بست:
•دبیر زبان انگلیسی مان، قبل از شروع کلاس درس، یادآورمان شد و گفت:
" بچه های خوبم،، می دانید که در حال جنگ هستیم و هر لحظه امکان شروع آتش توپخانه ای و هوایی رژیم بعث عراق هست... پس هر موقع صدای آژیر قرمز شنیدید، دست و پای خود را گم نکنید و سعی کنید آرام به پناهگاه بروید"!
شاید باورتان نشود ولی به هر چه باور دارید هنوز صحبت آن معلم عزیزمان تمام نشده بود که یک هویی، آسمان غرش کرد و خدا روز بد نیاره!
معلم عزیزمان، زیر میزش رفت و میز را روی دستانش گرفت و چمباتمه میز بردوش به سوی در شتافت و تمام!
میز به این شیوه، از درب کلاس رد بشو نبود و بچه ها، پشت سر معلم در کلاس حبس شدند!
کلی داد و هوار راه انداختیم و میز را با معلم به سمت عقب کشیدیم تا روزنه ای برای عبور بچه ها، گشوده شد...
در تاریکی پناهگاه زیرزمینی حیاط مدرسه بغلی وقتی چشم گشودیم، معلمان و دانش آموزان، هریک در گوشه ای کز کرده بودند و از شرم حضور هم، چشم های شان را بسته بودند و فقط من بودم و دوستم و آن دوست دیگر که در این وانفسا هم، شیطون درس مان می داد...😓
این فقط یک صحنه از هزاران تصویر دوران جنگ بود که شخصا" تجربه کرده ام...
می خواهم به شما مخاطبان عزیزم در این پیج بگویم که؛
۱•جنگ شوخی نیست، مرد و زن، دختر و پسر، کودک و جوان، نظامی و غیرنظامی، معلم و دانش آموز، با غیرت و بی غیرت نمی شناسد...
وقتی از زمین و هوا و آسمان،گلوله و آهن پاره ببارد، کله ی کوچک و بزرگ، بدن چاق و لاغر، نصیبی از مرگ خواهند داشت، نخواهند داشت؟!
۲• تداوم جنگ، چون پس لرزه های زلزله، چنانت می پرورد که هر لرزشی را به حساب زمین لرزه بگیری و یه هویی دنیایت استرس، فشار و کابوس شود و عمرت، خزان زندگی!
همانی که ما در جنگ تجربه کردیم و ثلاث و باوه جانی ها در زلزله!
۳• تجارب قبل از بحران با مدیریت حین بحران، از زمین تا آسمان تفاوت دارد و فاصله...
همچنان که مانورهای قبل از زلزله، موفق تصویرنگاری و مخابره می شدند و مدیریت بحران در حین و بعد از زلزله، چون پروژه شکست خورده و عقیمی ثبت شد، تمهیدات و آمادگی و تجهیز موشک و انبار پوشک، در جنگ، فرصت بهره برداری نخواهند یافت و چاشنی در دست و کلیدِانبار بر دست، هر دو سوی پناهگاه خواهند شتافت و آنجا با سوسوی چشمان، همدیگر را نشانه خواهند رفت!
که آن هم خاطره ای خواهد شد از آن معلم و کلاس ما یا آن ماهیگیر و نارنجکش!
عزیزی رفته بود ماهیگیری البته با نارنجک... چون اول بارش بود، کلی نقشه در ذهن پرورانده و شاخ و نشان کشیده بود اما حین پرتاب نارنجک به داخل رودخانه ، خودش را به داخل رودخانه پرتاب کرده بود و نارنجک را به ساحل!
آن وقت بوده که همقطاران ماهیگیرش از هول گل به خودی استاد اسدی، هریک دنبال پناهگاهی روان شده و از ترس نارنجک و ترکش هایش، ماهی و کباب و طعم آن به کلی فراموش کرده و در اتاق عمل نیز، نارنجک نارنجک بر زبان می راندند!
حواس مان باشد، جنگ، جنگ است و شوخی بردار نیست، هست؟!
من و ما می دانیم جنگ چه ترسناک و دهشت آور و کابوس زاست...
من و مایی که طعم تلخ گاز کشنده شیمیایی چشیده ایم، می دانیم درد تاول پوستی و خس خس سینه و تلو تلو مرگ را دنبال خود کشیدن، چه مصیبت بزرگی است...
بیایید و قبل از اینکه جنگی درگیرد، توصیه ها،تجارب، درس نکته ها و مانورهای مان را برای #ئاشتی_ملت ها و #رفع_کدورت_ها، به خدمت گیریم...
اصلا" می دانید پروژه #صلح_و_مهربانیِ بنیاد توسعه ما از دل همین کابوس های تلخ جنگ، چون ققنوسی سربرآورده است ...
سربرآوردنش نه از سر ترس ما از جنگ است که ترس و تلخی آن در رگ مان جاری است بلکه از سر دلسوزی برای نسلی دیگر است که نچشد آنچه ما چشیدیم و بترسد از آنی که ما اول به شوخی گرفته بودیم!
جنگ،جنگ است و شوخی هم اگر باشد البته از نوع شوخی با زندگی به قیمت مرگ است!
پس بیایید و همراه شوید که حتی امروز هم برای غرس جوانه صلح دیر است...
عجله کنید تا دیر زمان مان، دیرتر نشده است...
#جوانه_صلح در دست گیرید و همدل و همراه ما، #مهربانی غرس کنید و صلح برداشت نمایید...
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#جنگ
#تر
#خشک
#صلح
@sopskf
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
🌷❤
تصاویر تطبیقی از سوریه قبل و بعد از جنگ، سندی درس آموز برای آنانی است که با چشم عبرت بین، آینده ای روشن را برای خود ترسیم می کنند...
اینان با مرور درس نکته های جنگ، بر عمق زیان وارده بر روح، روان، محیط و جغرافیا وقوف پیدا می کنند و تمام تلاش شان را معطوف می کنند تا جنگی دیگر در هیچ جای این کره، تکرار نشود...
امروز که این تصاویر را مرور می کردم خاطرات دوران جنگ در ذهنم، نقش بست:
•دبیر زبان انگلیسی مان، قبل از شروع کلاس درس، یادآورمان شد و گفت:
" بچه های خوبم،، می دانید که در حال جنگ هستیم و هر لحظه امکان شروع آتش توپخانه ای و هوایی رژیم بعث عراق هست... پس هر موقع صدای آژیر قرمز شنیدید، دست و پای خود را گم نکنید و سعی کنید آرام به پناهگاه بروید"!
شاید باورتان نشود ولی به هر چه باور دارید هنوز صحبت آن معلم عزیزمان تمام نشده بود که یک هویی، آسمان غرش کرد و خدا روز بد نیاره!
معلم عزیزمان، زیر میزش رفت و میز را روی دستانش گرفت و چمباتمه میز بردوش به سوی در شتافت و تمام!
میز به این شیوه، از درب کلاس رد بشو نبود و بچه ها، پشت سر معلم در کلاس حبس شدند!
کلی داد و هوار راه انداختیم و میز را با معلم به سمت عقب کشیدیم تا روزنه ای برای عبور بچه ها، گشوده شد...
در تاریکی پناهگاه زیرزمینی حیاط مدرسه بغلی وقتی چشم گشودیم، معلمان و دانش آموزان، هریک در گوشه ای کز کرده بودند و از شرم حضور هم، چشم های شان را بسته بودند و فقط من بودم و دوستم و آن دوست دیگر که در این وانفسا هم، شیطون درس مان می داد...😓
این فقط یک صحنه از هزاران تصویر دوران جنگ بود که شخصا" تجربه کرده ام...
می خواهم به شما مخاطبان عزیزم در این پیج بگویم که؛
۱•جنگ شوخی نیست، مرد و زن، دختر و پسر، کودک و جوان، نظامی و غیرنظامی، معلم و دانش آموز، با غیرت و بی غیرت نمی شناسد...
وقتی از زمین و هوا و آسمان،گلوله و آهن پاره ببارد، کله ی کوچک و بزرگ، بدن چاق و لاغر، نصیبی از مرگ خواهند داشت، نخواهند داشت؟!
۲• تداوم جنگ، چون پس لرزه های زلزله، چنانت می پرورد که هر لرزشی را به حساب زمین لرزه بگیری و یه هویی دنیایت استرس، فشار و کابوس شود و عمرت، خزان زندگی!
همانی که ما در جنگ تجربه کردیم و ثلاث و باوه جانی ها در زلزله!
۳• تجارب قبل از بحران با مدیریت حین بحران، از زمین تا آسمان تفاوت دارد و فاصله...
همچنان که مانورهای قبل از زلزله، موفق تصویرنگاری و مخابره می شدند و مدیریت بحران در حین و بعد از زلزله، چون پروژه شکست خورده و عقیمی ثبت شد، تمهیدات و آمادگی و تجهیز موشک و انبار پوشک، در جنگ، فرصت بهره برداری نخواهند یافت و چاشنی در دست و کلیدِانبار بر دست، هر دو سوی پناهگاه خواهند شتافت و آنجا با سوسوی چشمان، همدیگر را نشانه خواهند رفت!
که آن هم خاطره ای خواهد شد از آن معلم و کلاس ما یا آن ماهیگیر و نارنجکش!
عزیزی رفته بود ماهیگیری البته با نارنجک... چون اول بارش بود، کلی نقشه در ذهن پرورانده و شاخ و نشان کشیده بود اما حین پرتاب نارنجک به داخل رودخانه ، خودش را به داخل رودخانه پرتاب کرده بود و نارنجک را به ساحل!
آن وقت بوده که همقطاران ماهیگیرش از هول گل به خودی استاد اسدی، هریک دنبال پناهگاهی روان شده و از ترس نارنجک و ترکش هایش، ماهی و کباب و طعم آن به کلی فراموش کرده و در اتاق عمل نیز، نارنجک نارنجک بر زبان می راندند!
حواس مان باشد، جنگ، جنگ است و شوخی بردار نیست، هست؟!
من و ما می دانیم جنگ چه ترسناک و دهشت آور و کابوس زاست...
من و مایی که طعم تلخ گاز کشنده شیمیایی چشیده ایم، می دانیم درد تاول پوستی و خس خس سینه و تلو تلو مرگ را دنبال خود کشیدن، چه مصیبت بزرگی است...
بیایید و قبل از اینکه جنگی درگیرد، توصیه ها،تجارب، درس نکته ها و مانورهای مان را برای #ئاشتی_ملت ها و #رفع_کدورت_ها، به خدمت گیریم...
اصلا" می دانید پروژه #صلح_و_مهربانیِ بنیاد توسعه ما از دل همین کابوس های تلخ جنگ، چون ققنوسی سربرآورده است ...
سربرآوردنش نه از سر ترس ما از جنگ است که ترس و تلخی آن در رگ مان جاری است بلکه از سر دلسوزی برای نسلی دیگر است که نچشد آنچه ما چشیدیم و بترسد از آنی که ما اول به شوخی گرفته بودیم!
جنگ،جنگ است و شوخی هم اگر باشد البته از نوع شوخی با زندگی به قیمت مرگ است!
پس بیایید و همراه شوید که حتی امروز هم برای غرس جوانه صلح دیر است...
عجله کنید تا دیر زمان مان، دیرتر نشده است...
#جوانه_صلح در دست گیرید و همدل و همراه ما، #مهربانی غرس کنید و صلح برداشت نمایید...
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#جنگ
#تر
#خشک
#صلح
@sopskf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلایه دکتر شریعتی از خدا و پاسخ خدا از زبان سهراب سپهری
با تشکر از عزیزمهربانو،
دکتر سمانه ناظریان که کلیپ را به اشتراک گذاشتند🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
با تشکر از عزیزمهربانو،
دکتر سمانه ناظریان که کلیپ را به اشتراک گذاشتند🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
توصیه وزارتی آموزش و پرورش برای پخش مسابقه فوتبال پیروزی و کاشیمای ژاپن در مدارس و نکاتی چند از دلخوشی های خوش بینانه ما...
رئوف آذری،
مشاور سیستم تعلیم و تربیت
@sopskf
*برای مطالعه یادداشت، به پیج ایستاگرامی بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک، مراجعه بفرمایید🌷👇
https://www.instagram.com/p/BpsBDOklZZ5/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=jgiplinw9f6v
رئوف آذری،
مشاور سیستم تعلیم و تربیت
@sopskf
*برای مطالعه یادداشت، به پیج ایستاگرامی بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک، مراجعه بفرمایید🌷👇
https://www.instagram.com/p/BpsBDOklZZ5/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=jgiplinw9f6v
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
نامه ۱۶۱۲۴۴ مورخ دهم آبان ماه ۹۷ مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش را باید سرآغاز تحولی شگرف در آموزش و پرورش به ویژه در مدیریت های حاشیه ای، منطقه ای و مرزی تعبیر کرد... چندسال قبل، در شرف برگزاری مسابقه استقلال_پیروزی، وقتی شور و اشتیاق بسیار…
Forwarded from Zahra Giti nezhad
هوای یکدیگر را داشته باشیم
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
✅ مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون زمانی اعتراف کرد که تحریمها علیه عراق منجر به کشته شدن پانصد هزار کودک عراقی شد (گزارش مؤسسه ران پل). این اعتراف در کنار سایر بررسی تحریمهای اقتصاد علیه کشورها نشان میدهد تحریم در درجه اول و بیش از هر گروه دیگری، مردم و ضعیفترین مردم را تحت فشار قرار میدهد و به نابودی میکشاند.
✅ دولتها باید به گونهای تدبیر کنند که مردمشان تحریم نشوند، اما تحریمها صرفنظر از هر واقعیت دیگری، مردم ضعیف را هدف قرار میدهند. من علاقهای به توصیههای اخلاقی ندارم و همواره ترجیح دادهام روی اخلاق مردم تأکید نکنم، اما تحریمهای آمریکا از سیزده آبان تشدید میشوند و اگرچه بخش عمده آنها اعمال شده، اما تجربه نشان میدهد مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
✅ اگرچه کماکان باید با در درجه اول با جدیت دولت و نظام را مخاطب قرار داد و از ایشان برای چاره کردن این وضعیت مطالبه کرد، ایدههای بهتری برای حل مشکلات ارائه داد و به دولت و نظام برای حل مشکلات کمک کرد، اما در برابر کشورهای متخاصمی که کلیت کشور را هدف قرار دادهاند و درد و رنج اقداماتشان بر مردم وارد میشود، اندیشیدن به توصیههای اخلاقی هم بیفایده نیست. آنچه به عقل من میرسد این است که اگر توان اقتصادی داریم (به قدر توانمان) در زمینههای زیر هوای یکدیگر را داشته باشیم.
✅ خانوادههایی هستند که معلول دارند و هزینه دارو، درمان و خرید تجهیزات پزشکی آنها سنگین است. اگر میتوانیم بخشی یا همه هزینههای یک معلول را قبول کنیم.
✅ خانوادههایی هستند که نوزاد و کودک خردسال دارند، و هزینه تغذیه، پوشاک، بهداشت و درمان این کودکان را به سختی تأمین میکنند. اگر میتوانیم هزینه زندگی یک کودک را تأمین کنیم. مبادا کودکی در ایران بر اثر تحریمها جان دهد.
✅ زنان و مردانی هستند که بر اثر تعطیلی بنگاهها ناشی از شرایط اقتصادی و تشدید تحریمها بیکار میشوند. اگر میتوانیم کار حتی پارهوقت برایشان جور کنیم یا به اندازه حداقلها کمکشان باشیم.
✅ زنان سرپرست خانواری هستند که شغلشان را از دست میدهند. آنها بسیار در معرض آسیب و خطر هستند. آنها را فراموش نکنیم.
✅ اگر میتوانیم برای تمیز کردن خانهمان، بیشتر از گذشته کارگر به خانه بیاوریم.
✅ اگر قصابی، سوپری یا میوهفروش محله هستیم، چند خانوار کمتوان را در ذهن داشته باشیم و به قدر وسع، نگذاریم احساس بیپناهی کنند.
✅ اگر مدیر هستیم، بنهای کالایی را که بین مدیران اداره توزیع میکنند، به کمتوانترها واگذار کنیم.
✅ اگر واقعاً دو سه یا پنج هزار تومان برای شما مبلغ قابل توجهی نیست، میتوانید باقیمانده پولی را که به راننده اسنپ میدهید پس نگیرید.
✅ یکی دو ساعت وقت بگذاریم، حتماً یک خیریه معتبر پیدا میکنیم که قادرند ما را به یک خانواده، معلول، کودک، یا بیکار و از کارافتاده نیازمند وصل کنند.
✅ ما حتماً دولت را برای مبارزه با فساد، چاره کردن تحریمها، تقویت نظام حمایت اجتماعی و بقیه اصلاحات ساختاری تحت فشار قرار میدهیم، ایده میدهیم و مطالبه میکنیم؛ و کارآمدی و تدبیر برای رفع تحریمها را از قدرت سیاسی خواهیم خواست، اما در برابر واقعیت تحریمها باید هوای یکدیگر را هم داشته باشیم. چنان کنیم که هیچ ضعیفی پیش خودش زمزمه نکند:
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
و گر دست محبت سوي كسي يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است
زمستان است
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)
https://t.iss.one/fazeli_mohammad
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
✅ مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون زمانی اعتراف کرد که تحریمها علیه عراق منجر به کشته شدن پانصد هزار کودک عراقی شد (گزارش مؤسسه ران پل). این اعتراف در کنار سایر بررسی تحریمهای اقتصاد علیه کشورها نشان میدهد تحریم در درجه اول و بیش از هر گروه دیگری، مردم و ضعیفترین مردم را تحت فشار قرار میدهد و به نابودی میکشاند.
✅ دولتها باید به گونهای تدبیر کنند که مردمشان تحریم نشوند، اما تحریمها صرفنظر از هر واقعیت دیگری، مردم ضعیف را هدف قرار میدهند. من علاقهای به توصیههای اخلاقی ندارم و همواره ترجیح دادهام روی اخلاق مردم تأکید نکنم، اما تحریمهای آمریکا از سیزده آبان تشدید میشوند و اگرچه بخش عمده آنها اعمال شده، اما تجربه نشان میدهد مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
✅ اگرچه کماکان باید با در درجه اول با جدیت دولت و نظام را مخاطب قرار داد و از ایشان برای چاره کردن این وضعیت مطالبه کرد، ایدههای بهتری برای حل مشکلات ارائه داد و به دولت و نظام برای حل مشکلات کمک کرد، اما در برابر کشورهای متخاصمی که کلیت کشور را هدف قرار دادهاند و درد و رنج اقداماتشان بر مردم وارد میشود، اندیشیدن به توصیههای اخلاقی هم بیفایده نیست. آنچه به عقل من میرسد این است که اگر توان اقتصادی داریم (به قدر توانمان) در زمینههای زیر هوای یکدیگر را داشته باشیم.
✅ خانوادههایی هستند که معلول دارند و هزینه دارو، درمان و خرید تجهیزات پزشکی آنها سنگین است. اگر میتوانیم بخشی یا همه هزینههای یک معلول را قبول کنیم.
✅ خانوادههایی هستند که نوزاد و کودک خردسال دارند، و هزینه تغذیه، پوشاک، بهداشت و درمان این کودکان را به سختی تأمین میکنند. اگر میتوانیم هزینه زندگی یک کودک را تأمین کنیم. مبادا کودکی در ایران بر اثر تحریمها جان دهد.
✅ زنان و مردانی هستند که بر اثر تعطیلی بنگاهها ناشی از شرایط اقتصادی و تشدید تحریمها بیکار میشوند. اگر میتوانیم کار حتی پارهوقت برایشان جور کنیم یا به اندازه حداقلها کمکشان باشیم.
✅ زنان سرپرست خانواری هستند که شغلشان را از دست میدهند. آنها بسیار در معرض آسیب و خطر هستند. آنها را فراموش نکنیم.
✅ اگر میتوانیم برای تمیز کردن خانهمان، بیشتر از گذشته کارگر به خانه بیاوریم.
✅ اگر قصابی، سوپری یا میوهفروش محله هستیم، چند خانوار کمتوان را در ذهن داشته باشیم و به قدر وسع، نگذاریم احساس بیپناهی کنند.
✅ اگر مدیر هستیم، بنهای کالایی را که بین مدیران اداره توزیع میکنند، به کمتوانترها واگذار کنیم.
✅ اگر واقعاً دو سه یا پنج هزار تومان برای شما مبلغ قابل توجهی نیست، میتوانید باقیمانده پولی را که به راننده اسنپ میدهید پس نگیرید.
✅ یکی دو ساعت وقت بگذاریم، حتماً یک خیریه معتبر پیدا میکنیم که قادرند ما را به یک خانواده، معلول، کودک، یا بیکار و از کارافتاده نیازمند وصل کنند.
✅ ما حتماً دولت را برای مبارزه با فساد، چاره کردن تحریمها، تقویت نظام حمایت اجتماعی و بقیه اصلاحات ساختاری تحت فشار قرار میدهیم، ایده میدهیم و مطالبه میکنیم؛ و کارآمدی و تدبیر برای رفع تحریمها را از قدرت سیاسی خواهیم خواست، اما در برابر واقعیت تحریمها باید هوای یکدیگر را هم داشته باشیم. چنان کنیم که هیچ ضعیفی پیش خودش زمزمه نکند:
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
و گر دست محبت سوي كسي يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است
زمستان است
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران هم ارسال کنید.)
https://t.iss.one/fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
این تنها رسانه ویژه انتشار نوشتههای محمد فاضلی در تلگرام است. هیچ کانال دیگری برای نشر نوشتههایم ندارم.
Zahra Giti nezhad
هوای یکدیگر را داشته باشیم (محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) ✅ مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون زمانی اعتراف کرد که تحریمها علیه عراق منجر به کشته شدن پانصد هزار کودک عراقی شد (گزارش مؤسسه ران پل). این اعتراف در کنار…
سلام بر دوستان مهربان و صلح گسترم
شاهدید که در این پیج،معمولا" مطالب فارواردی نداریم و اگر هم باشد بسیار اندک و مناسبتی...
اما در این روزهای سخت پیش رو، نمی شود از یادداشت دکتر محمدفاضلی عزیز، گذشت!
توصیه ها را در یابیم و اگر که #صلح، در سربالایی تلو تلو پیش می رود و #جنگ_هزارچهره، مانع درست می کند، چاره ای جز #مهربانی نداریم حتی از نوع #مهربانی_های_کوچک که از چند سال قبل و همواره با کمپین مان، مبلغش بوده ایم...
مهربورزیم،دوست بداریم🌷
@sopskf
شاهدید که در این پیج،معمولا" مطالب فارواردی نداریم و اگر هم باشد بسیار اندک و مناسبتی...
اما در این روزهای سخت پیش رو، نمی شود از یادداشت دکتر محمدفاضلی عزیز، گذشت!
توصیه ها را در یابیم و اگر که #صلح، در سربالایی تلو تلو پیش می رود و #جنگ_هزارچهره، مانع درست می کند، چاره ای جز #مهربانی نداریم حتی از نوع #مهربانی_های_کوچک که از چند سال قبل و همواره با کمپین مان، مبلغش بوده ایم...
مهربورزیم،دوست بداریم🌷
@sopskf
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۱ آبان ماه ۹۷
ارسال کننده: رامین
؟!
--------------۷
صبحانه مهربانی
چند وقت پیش که صبح از سرکار داشتم برمیگشتم دیدم که یکی از بنده خداهایی که معمولا توی خیابان لای کارتن و پتو میخوابد توی جاش در حال خوابه اما کنار سرش پگ صبحانه ای گذاشته شده که شکلش برام آشنا بود فهمیدم که یکی از همکارای مهربانم صبحانه اش رو برا ایشان گذاشته از این صحنه خیلی خوشحال شدم و تصمیم گرفتم هر وقت همچین موقعیتی برام پیش اومد منم این کارِ خوب رو انجام بدم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانان
#رامین
#صبحانه_مهربانی
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۱ آبان ماه ۹۷
ارسال کننده: رامین
؟!
--------------۷
صبحانه مهربانی
چند وقت پیش که صبح از سرکار داشتم برمیگشتم دیدم که یکی از بنده خداهایی که معمولا توی خیابان لای کارتن و پتو میخوابد توی جاش در حال خوابه اما کنار سرش پگ صبحانه ای گذاشته شده که شکلش برام آشنا بود فهمیدم که یکی از همکارای مهربانم صبحانه اش رو برا ایشان گذاشته از این صحنه خیلی خوشحال شدم و تصمیم گرفتم هر وقت همچین موقعیتی برام پیش اومد منم این کارِ خوب رو انجام بدم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#گزارش_مهربانان
#رامین
#صبحانه_مهربانی
@Sopskf
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
--------------۸
🌸لحظات مهربانی🌸
سال ۱۳۸۰ همراه همسرم و اعضای خانواده برادر بزرگتر و مادرم به یکی از تفریحگاههای نزدیک شهر جوانرود جنب بیمارستان حضرت رسول رفته بودیم .
صدای چند سگ و جیغ یک بچه توجه من را به تپه روبروی جلب کرد ؛از سراشیبی ۴۵ درجه ای سگها دو کودک را دنبال میکردند که یکی از کودکان افتاد و چند غلت در میان سنگها خورد.
ناخودآگاه من و برادرم با فریاد به سمت او دویده و شیب سخت کوه را رو به بالا طی کردیم و همین رفتار ما باعث توقف و دور شدن سگها شد.
با نفسهای بریده به بالین آن کودک زخمی رسیدیم. برادرش داشت کنارش گریه میکرد.
کودک را بغل کردم و با سرعت از سرازیری پایین آمدم؛ خانوادهاش هنوز متوجه نشده بودند که چرا ما با این عجله از کنار آنها رد شدیم.
وقتی متوجه شدند؛ پرسیدند: چی شده؟
اما فرصت جواب دادن نبود. کودک به شدت از صورت و پشت چشمش خونریزی داشت .
دونفری او را با جابجای آغوش به آغوش به بیمارستانرساندیم.
خسته و خونین شده بودیم اما اصلا متوجه این قضایا نبودیم. کودک اورژانسی پذیرش و عمل جراحی شد و خوشبختانه نجات یافت.
چند وقت بعد خانواده اش به پاس سپاسگزاری به دیدار ما آمدند.
سالها گذشت و آن جلسه آخرین جلسه دیدار ما باهمدیگر بود.
سال ۹۵ پسری خوش قامت و باشخصیت به خواستگاری برادرزادهام آمد و ازدواج صورت گرفت و اکنون آن پسری که پسرِ برادرم و داماد ما میباشد کسی نیست جز همان کودکی که زخمی شده بود.
سبب دوستی من و او؛ فقط نسبت دامادی نیست! بلکه علاقهای است که سالها پیش به وجود آمده و گذر زمان آن را کهنه نکرده است.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#ازدواج_مهربانی
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
--------------۸
🌸لحظات مهربانی🌸
سال ۱۳۸۰ همراه همسرم و اعضای خانواده برادر بزرگتر و مادرم به یکی از تفریحگاههای نزدیک شهر جوانرود جنب بیمارستان حضرت رسول رفته بودیم .
صدای چند سگ و جیغ یک بچه توجه من را به تپه روبروی جلب کرد ؛از سراشیبی ۴۵ درجه ای سگها دو کودک را دنبال میکردند که یکی از کودکان افتاد و چند غلت در میان سنگها خورد.
ناخودآگاه من و برادرم با فریاد به سمت او دویده و شیب سخت کوه را رو به بالا طی کردیم و همین رفتار ما باعث توقف و دور شدن سگها شد.
با نفسهای بریده به بالین آن کودک زخمی رسیدیم. برادرش داشت کنارش گریه میکرد.
کودک را بغل کردم و با سرعت از سرازیری پایین آمدم؛ خانوادهاش هنوز متوجه نشده بودند که چرا ما با این عجله از کنار آنها رد شدیم.
وقتی متوجه شدند؛ پرسیدند: چی شده؟
اما فرصت جواب دادن نبود. کودک به شدت از صورت و پشت چشمش خونریزی داشت .
دونفری او را با جابجای آغوش به آغوش به بیمارستانرساندیم.
خسته و خونین شده بودیم اما اصلا متوجه این قضایا نبودیم. کودک اورژانسی پذیرش و عمل جراحی شد و خوشبختانه نجات یافت.
چند وقت بعد خانواده اش به پاس سپاسگزاری به دیدار ما آمدند.
سالها گذشت و آن جلسه آخرین جلسه دیدار ما باهمدیگر بود.
سال ۹۵ پسری خوش قامت و باشخصیت به خواستگاری برادرزادهام آمد و ازدواج صورت گرفت و اکنون آن پسری که پسرِ برادرم و داماد ما میباشد کسی نیست جز همان کودکی که زخمی شده بود.
سبب دوستی من و او؛ فقط نسبت دامادی نیست! بلکه علاقهای است که سالها پیش به وجود آمده و گذر زمان آن را کهنه نکرده است.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#ازدواج_مهربانی
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۹
🌸مهربانی ؛اغماض و خویشتنداری🌸
سال ۱۳۷۰ دانشجوی دوره کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج بودم. از جوانرود به سنندج بایستی با چند کورس میرفتم .
در شهر کامیاران در صندلی یکی مانده به آخر یک مینیبوس جا گرفتم؛ پشت سرم ۵ نفر نشسته بودند یک پیرزن دو خانم و دو پسر جوان .
مینی بوس راه افتاد؛ نزدیکیهای سنندج یک لحظه احساس کردم چیز گرمی بر سر و گردنم ریخت.
پیرزن نابینا دچار تهوع شده بود و استفراغ نمودهبود. همراهانش بسیار دستپاچه و شرمنده و با روسری و پارچه هایی که همراه داشتن شروع به تمیز کردن من کردند.
چند کیلومتری بیشتر به دانشگاه نمانده بود که آنها اصرار داشتند که ظهر را مهمان آنها باشم و دوش گرفته و لباسهایم را بشویند من نیز امتحان داشتم و چاره ای نداشتم جز این که سر موقع به جلسه امتحان برسم.
نرسیده به دانشگاه آزاد سنندج یک پارک وجود دارد که در آن شیرهای آبی برای استفاده عموم هست.
من جلوی پارک از راننده مینیبوس خواستم که نگه دارد و پیاده شدم.
علیرغم اصرار آن خانواده محترم به هر صورت مینیبوس حرکت کرد من نیز به پارک رفته لباس هایم را شسته و خودم را تمیز نمودم. نیمساعتی به امتحان مانده بود.
هنگام امتحان با لباس های نیمه خشک سر جلسه رفتم و امتحانم را دادم.
هنوز هم که هنوز است خاطره آن روز و خویشتنداری ورفتار مهربانانه خودم که باعث شد آن خانواده بیش از حد معمول شرمنده نشوند خوشحالم می کند.
امیدوارم بتوانیم مشکلات دیگران را درک کنیم و با اغماض خود را پرورده و دیگران را شرمنده نکنیم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#اغماض_مهربانی
#خویشتن_داری
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۹
🌸مهربانی ؛اغماض و خویشتنداری🌸
سال ۱۳۷۰ دانشجوی دوره کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج بودم. از جوانرود به سنندج بایستی با چند کورس میرفتم .
در شهر کامیاران در صندلی یکی مانده به آخر یک مینیبوس جا گرفتم؛ پشت سرم ۵ نفر نشسته بودند یک پیرزن دو خانم و دو پسر جوان .
مینی بوس راه افتاد؛ نزدیکیهای سنندج یک لحظه احساس کردم چیز گرمی بر سر و گردنم ریخت.
پیرزن نابینا دچار تهوع شده بود و استفراغ نمودهبود. همراهانش بسیار دستپاچه و شرمنده و با روسری و پارچه هایی که همراه داشتن شروع به تمیز کردن من کردند.
چند کیلومتری بیشتر به دانشگاه نمانده بود که آنها اصرار داشتند که ظهر را مهمان آنها باشم و دوش گرفته و لباسهایم را بشویند من نیز امتحان داشتم و چاره ای نداشتم جز این که سر موقع به جلسه امتحان برسم.
نرسیده به دانشگاه آزاد سنندج یک پارک وجود دارد که در آن شیرهای آبی برای استفاده عموم هست.
من جلوی پارک از راننده مینیبوس خواستم که نگه دارد و پیاده شدم.
علیرغم اصرار آن خانواده محترم به هر صورت مینیبوس حرکت کرد من نیز به پارک رفته لباس هایم را شسته و خودم را تمیز نمودم. نیمساعتی به امتحان مانده بود.
هنگام امتحان با لباس های نیمه خشک سر جلسه رفتم و امتحانم را دادم.
هنوز هم که هنوز است خاطره آن روز و خویشتنداری ورفتار مهربانانه خودم که باعث شد آن خانواده بیش از حد معمول شرمنده نشوند خوشحالم می کند.
امیدوارم بتوانیم مشکلات دیگران را درک کنیم و با اغماض خود را پرورده و دیگران را شرمنده نکنیم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#اغماض_مهربانی
#خویشتن_داری
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
🌷مهربانی های روز❤ گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷ دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی @mohammadkhnimohyedin -----…
مهربانی های خانواده دکتر محمدخانی عزیز، شایسته بهترین توجهات و حتی تبدیل به فیلم کوتاه مهربانی اند🌷👏
@sopskf
@sopskf
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۱۰
🌸 کودکان و مهارت مهربانی🌸
روز دوشنبه هفتم آبان ۱۳۹۷ ؛ساعت ۱۲ و نیم از محل کارم برگشتم؛ تازه در منزل رسیده بودم که دخترم نیز از آژانس مدرسهاش پیاده شد . با هم وارد منزل شدیم. یهو دخترم یادش افتاد که لباسهای های ورزشیاش را در مدرسه جا گذاشته است. دوباره با ماشین من به راه افتادیم به سمت مدرسه ؛ دم مدرسه منتظر شدم تا دخترم برود و لباسهایش را بیاورد .چند دقیقه گذشت ؛ او با نایلونی در دست برگشت. تازه به راه افتاده بودیم که گفت:" پدر دختری در مدرسه جا مانده و هنوز والدینش به سراغش نیانیامدهاند و از نگرانی دارد گریه میکند." پرسیدم او را میشناسی؟ گفت : "نه؛ اما میدانم غریب است و تازه به جوانرود آمدهاند".
گفتم :چیکار کنیم ؟آیا بهتر نیست بریم او را به منزل برسانیم؟
دخترم گفت: چرا! میروم و میگویم من دختر فلانی هستم؛ مدیر مدرسه تو را می شناسد و از آن دختر می خواهم که با ما بیاید تا او را به منزلشان برسانیم. از پیشنهاد دخترم خوشحال شده و به سمت مدرسه بازگشتیم؛ دخترم رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت:" آن دختر رفته؛ فکر کنم آمدهاند دنبالش.
گفتم: دخترم آیا به مدیر مدرسه گفتی که میخواستی چکار کنی؟
راستش دلم می خواست بگوید آره گفته ام. چون دلم میخواست همه شخصیت والای دخترم را بشناسند و هم مهربانی و نیکوکاری بیشتر و بیشتر مدنظر و توجه قرار بگیرد.
اما دخترم گفت:" نه بابا؛ نگفتم ؛ لازم نیست چون میشود خودنمایی!!
این باعث شد بسیار بسیار بیشتر خوشحال شوم و این دو رفتار بزرگمنشانه دخترم را از درس های مدرسه بیشتر پاس بدارم و به پاسداشت این بزرگی اخلاق و مهارت زندگی این نوشته را منتشر کنم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#مهارت_مهربانی
#کودک
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
دریافتی از: پیج تلگرامی دکتر محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۱۰
🌸 کودکان و مهارت مهربانی🌸
روز دوشنبه هفتم آبان ۱۳۹۷ ؛ساعت ۱۲ و نیم از محل کارم برگشتم؛ تازه در منزل رسیده بودم که دخترم نیز از آژانس مدرسهاش پیاده شد . با هم وارد منزل شدیم. یهو دخترم یادش افتاد که لباسهای های ورزشیاش را در مدرسه جا گذاشته است. دوباره با ماشین من به راه افتادیم به سمت مدرسه ؛ دم مدرسه منتظر شدم تا دخترم برود و لباسهایش را بیاورد .چند دقیقه گذشت ؛ او با نایلونی در دست برگشت. تازه به راه افتاده بودیم که گفت:" پدر دختری در مدرسه جا مانده و هنوز والدینش به سراغش نیانیامدهاند و از نگرانی دارد گریه میکند." پرسیدم او را میشناسی؟ گفت : "نه؛ اما میدانم غریب است و تازه به جوانرود آمدهاند".
گفتم :چیکار کنیم ؟آیا بهتر نیست بریم او را به منزل برسانیم؟
دخترم گفت: چرا! میروم و میگویم من دختر فلانی هستم؛ مدیر مدرسه تو را می شناسد و از آن دختر می خواهم که با ما بیاید تا او را به منزلشان برسانیم. از پیشنهاد دخترم خوشحال شده و به سمت مدرسه بازگشتیم؛ دخترم رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت:" آن دختر رفته؛ فکر کنم آمدهاند دنبالش.
گفتم: دخترم آیا به مدیر مدرسه گفتی که میخواستی چکار کنی؟
راستش دلم می خواست بگوید آره گفته ام. چون دلم میخواست همه شخصیت والای دخترم را بشناسند و هم مهربانی و نیکوکاری بیشتر و بیشتر مدنظر و توجه قرار بگیرد.
اما دخترم گفت:" نه بابا؛ نگفتم ؛ لازم نیست چون میشود خودنمایی!!
این باعث شد بسیار بسیار بیشتر خوشحال شوم و این دو رفتار بزرگمنشانه دخترم را از درس های مدرسه بیشتر پاس بدارم و به پاسداشت این بزرگی اخلاق و مهارت زندگی این نوشته را منتشر کنم.
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#مهارت_مهربانی
#کودک
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
زنجیره عشق بر پیکره یک شهر
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
@sopskf
------🌷❤
https://www.instagram.com/p/BpxHm-GlRmR/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=j6pyv4okb0ek
رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
@sopskf
------🌷❤
https://www.instagram.com/p/BpxHm-GlRmR/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=j6pyv4okb0ek
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
زنجیره اندیشه بر پیکره یک شهر خبر رسید: "صدها نفر از مردم ساوت همپتون در جنوب انگلیس، برای کمک به اثاثکشی یک کتابفروشی، زنجیرهی انسانی تشکیل دادند و هزارها کتاب را دستبه دست از محل قدیمی کتابفروشی به محل جدید منتقل کردند. شیرینتر اینکه محل جدید هم…
🌷مهربانی های روز❤
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
گزارشگر مهربانی: مهربان بزرگ دکتر محی الدین محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۱۱
نیکوکار مهربان 🌸🌸
امروز عجله ای می خواستم به یک جلسه سخنرانی در کرمانشاه بروم.
گوشی تلفن همراهم را روی جعبه ماشینم گذاشتم تا کفش هایم را عوض کنم .
گوشی را فراموش نمودم. مشغول رانندگی به سمت مقصد بودم . یک راننده تاکسی بسیار تلاش میکرد که از من سبقت بگیرد و من تعجب می کردم چرا اینقدر عجله دارد؛ آینه به آینه در بغل من ایستاد با سلام و مهربانی گفت گوشی تلفنتان روی جعبه است مواظب باشید نیفتد. بزرگواری این جوانمرد باعث شد که این نوشته را برای سپاس و قدردانی از ایشان بنویسم. ایشان برای نیکوکاری هزینه کرد و علیرغم چهره متعجب من با مهربانی مرا شرمنده خویش نمود و پس از این نیکوکاری دور زد تا به مسیر قبلی اش برگردد.
بزرگ منشی که فرهنگ یک جامعه را اعتلا میبخشد و مهربانی را تکثیر می کند.
بسیار سپاسگزارم.
محیالدین محمدخانی
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#نیکوکار_مهربان
#گوشی_موبایل
#کرمانشاه
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
گزارشگران بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
تاریخ ارسال: ۱۳ آبان ماه ۹۷
گزارشگر مهربانی: مهربان بزرگ دکتر محی الدین محمدخانی
@mohammadkhnimohyedin
-------------------۱۱
نیکوکار مهربان 🌸🌸
امروز عجله ای می خواستم به یک جلسه سخنرانی در کرمانشاه بروم.
گوشی تلفن همراهم را روی جعبه ماشینم گذاشتم تا کفش هایم را عوض کنم .
گوشی را فراموش نمودم. مشغول رانندگی به سمت مقصد بودم . یک راننده تاکسی بسیار تلاش میکرد که از من سبقت بگیرد و من تعجب می کردم چرا اینقدر عجله دارد؛ آینه به آینه در بغل من ایستاد با سلام و مهربانی گفت گوشی تلفنتان روی جعبه است مواظب باشید نیفتد. بزرگواری این جوانمرد باعث شد که این نوشته را برای سپاس و قدردانی از ایشان بنویسم. ایشان برای نیکوکاری هزینه کرد و علیرغم چهره متعجب من با مهربانی مرا شرمنده خویش نمود و پس از این نیکوکاری دور زد تا به مسیر قبلی اش برگردد.
بزرگ منشی که فرهنگ یک جامعه را اعتلا میبخشد و مهربانی را تکثیر می کند.
بسیار سپاسگزارم.
محیالدین محمدخانی
🌷❤
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#رئوف_آذری
#مهربانی_روز
#نیکوکار_مهربان
#گوشی_موبایل
#کرمانشاه
#دکترمحمدخانی
@Sopskf
همایش سواد رسانه ای و اطلاعاتی
۱۹ الی ۲۱ آبان ماه ۹۷
تهران، میدان بهارستان، سالن همایش های وزارت ارشاد
@sopskf
https://www.instagram.com/p/BpzYimKF7Lm/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=fxg6cpdxec9b
۱۹ الی ۲۱ آبان ماه ۹۷
تهران، میدان بهارستان، سالن همایش های وزارت ارشاد
@sopskf
https://www.instagram.com/p/BpzYimKF7Lm/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=fxg6cpdxec9b
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
دومین همایش سواد رسانه و اطلاعاتی، با همت انجمن سواد رسانه ای ایران و مشارکت بسیاری از نهادها،سازمان ها و دانشگاه ها روزهای نوزده تا بیست و یکم آبان ماه، در سالن همایش های وزارت ارشاد در میدان بهارستان برگزار می شود... به همه آنان که "رسانه" را محملی برای…
روزجهانی رادیولوژی و ویزیت های مهربانی مهربانان
رئوف آذری
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
@sopskf
🌷❤
https://www.instagram.com/p/Bp6z4VKl58X/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=vq5mcxfnl5k5
*نقل تصویر از: اینفوگرافیک
رئوف آذری
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
@sopskf
🌷❤
https://www.instagram.com/p/Bp6z4VKl58X/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=vq5mcxfnl5k5
*نقل تصویر از: اینفوگرافیک
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
پرتو های ایکس و ویزیت های مهربانی رئوف آذری* ----- هشتم نوامبر هرسال به نام روز جهانی رادیولوژی نامگذاری شده است... در هشتم نوامبر ۱۸۹۵ ویلهلم کنراد رونتگن، پرتو ایکس را کشف و بعدها در سال ۱۸۹۶ اولین تصویر رادیولوژی از دست همسر او رونمایی شد. همین کشف رونتگن…
برای نهادینه کردن صلح جهانی و برداشتن تحریم های آمریکا بر شهروندان ایران زمین، حمایت خود را از این درخواست با امضای پتیشن مندرج در لینک ذیل اعلام می داریم...
امیدواریم که ملت ها و شهروندان در هیچ جای جهان،قربانی زیاده خواهی سیاستمداران نشوند...
ما امضاء کردیم و شما را نیز به امضای آن دعوت می کنیم.
*با سپاس ویژه از اطلاع رسانی مهندس درویش عزیز🌷❤🌷
@sopskf
👇👇👇👇👇👇👇👇🌷❤🌷
Petition · .: Voices against Sanctions · Change.org
https://www.change.org/p/voices-against-sanctions?recruiter=911965771&utm_source=share_petition&utm_medium=copylink&utm_campaign=share_petition
امیدواریم که ملت ها و شهروندان در هیچ جای جهان،قربانی زیاده خواهی سیاستمداران نشوند...
ما امضاء کردیم و شما را نیز به امضای آن دعوت می کنیم.
*با سپاس ویژه از اطلاع رسانی مهندس درویش عزیز🌷❤🌷
@sopskf
👇👇👇👇👇👇👇👇🌷❤🌷
Petition · .: Voices against Sanctions · Change.org
https://www.change.org/p/voices-against-sanctions?recruiter=911965771&utm_source=share_petition&utm_medium=copylink&utm_campaign=share_petition
Change.org
Sign the Petition
Voices against Sanctions
طلای همدلی بر گردن آزادی
رئوف آذری
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سواد_رسانه_ای
#مستطیل_سبز
#ورود_بانوان
@sopskf
@MLiteracy
https://www.instagram.com/p/BqA-6Q4lovN/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1th7hg7shwwql
رئوف آذری
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#سواد_رسانه_ای
#مستطیل_سبز
#ورود_بانوان
@sopskf
@MLiteracy
https://www.instagram.com/p/BqA-6Q4lovN/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1th7hg7shwwql
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
طلای همدلی بر گردن آزادی *رئوف آذری امروز شنبه دو اتفاق مبارک، پیوند مبارکی داشتند! ۱• افتتاحیه دومین همایش سوادرسانه ای و اطلاعاتی با محوریت خانواده در سالن همایش های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در چند قدمی بهارستان و مجلس شورای اسلامی... ۲• انفتاح و گشایش…
Forwarded from Raouf Azari
سالگرد زلزله کرمانشاه و نکته های مشفقانه ی چند
رئوف آذری
-------بخش اول یادداشت👇
ساعت ۹ و ۴۸ دقیقه شامگاه بیست و یکم آبان ماه ۱۳۹۷ دقیقا" یک سال خورشیدی از وقوع زلزله کرمانشاه سپری می شود و دقایقی بعد، آن بلای طبیعی به دو سالگی خود وارد می شود!
از چندی پیش، زمزمه هایی برای بزرگداشت سالیاد آن حادثه طبیعی در فضای رسانه و محافل دانشگاهی و نیز بین بخشی از سمن ها و انجمن های مردمی شروع شده است و قطع یقین، بسیاری در این وادی به ایفای نقش خواهند پرداخت...
نگارنده به تبع حضور میدانی در جریان امداد(حدود ۶۰ شبانه روز) در هیأت مشاور، امدادگر و در نهایت روابط عمومی و ... ، نیز مشاهده نزدیک خدمات امدادی و درمانی و در نهایت بازسازی مردم، ان جی اوها،سلبریتی ها و دولت، تجارب زیادی حاصل آورده که در مجال خود، مکتوب و منتشر خواهد شد اما در این ایام و در آستانه سالگرد آن بلای طبیعی، واجب می بیند نکاتی چند را محض یادآوری و تأکید، معروض دارد:
۱• همه می دانیم و ویژه تر روان شناسان و مشاوران که نعمت فراموشی در جای خود، چه اندازه ارزشمند و در خور شکرگذاری است...
آنگاه که دردی را تجربه می کنیم، عزیزی را از دست می دهیم، صحنه ای دلخراش را پشت سر می گذاریم و یا کابوسی شبانه، خواب از سرمان می پراند چه نیک و بجا و ارزشمند است فراموشی این لحظات و به تاریخ سپردن آن...
پس بی مناسبت نخواهد بود اگر که از رسانه ای ها و روابط عمومی ان جی اوها و شهروند خبرنگاران و ادمین گروه ها و کانال های شبکه های اجتماعی بخواهیم و انتظار داشته باشیم که به جای ظهور مجدد عکس های روز حادثه، بارگذاری مجدد کلیپ ها و فیلم های آن شب و رخدادهای تلخ متعاقب آن و نیز یاد آوری "دردهای تجربه شده"، تعهد کنیم و وفا که تصاویر، فیلم و نگاشته هایی را بر بال رسانه سوار کنیم که "درد" را کاهش دهند و "خاطره" را "آرامش خاطر" عنایت کنند و چشمان را به دریچه های گشوده شده "امید" پیوند دهند...
قصد ندارم که "درد" و دردهای فعلی آسیب دیدگان را نادیده انگارم اما این را هم می دانم که بسیار گفته ها، نوشته ها و تصاویر و کلیپ های منتشره ما، نتوانست "مسئولان به خواب رفته" را بیدار کند و با کمال تأسف، خواب شان نیز چنان سنگین شده که به مرحله "کُما" رسیده است و مگر که خدا، لطفی کند و گرنه "آش" همان آش و کاسه، همان کاسه است...
پس چه بهتر که این بار تمرکز مان به جای "ساختن سقف خانه" آسیب دیدگان، استوار گرداندن "ستون اعتماد" آنان به خود و داشته های شان باشد!
شاید بسیاری خُرده گیرند و نارو زنند که :"ای بابا، این بندگان خدا، داشته های شان که همه زایل شد و از دست رفت!"
قبول دارم که "حادثه" در حد "فاجعه" بوده است و به ویژه با سهل انگاری های مسئولان مسئولیت نشناس و ندانم کاری های گاه و بیگاه امدادگران(با عرض پوزش از خیل بیدارگران بسیار)، تا مرز "مرگ امید" و "اعدام عزت نفس" نیز پیش رفته است اما یقین دارم که هنوز "نفس های رهایی" بسیار است به شرط آن که، در مسیر خود هدایت شود...
پس بیاییم به جای انگشت نهادن بر "خلأها"،"نداشته ها"، "نکرده ها" فقط این یکبار بر "استعدادها"،"ظرفیت ها"،"شدنی ها" تمرکز کنیم، شاید که "امید"و"عزت نفس" و "انرژی" زایل شده، برگردد...
و اگر هم آن نمی کنند حداقل خطاب شان را به جای هدر دادن انرژی در گوش های پر از پنبه مسئولان خودی، سوی قلوب ان جی اوها، سازمان ها و متولیان بین المللی فریاد کنند، شاید که حداقل ها که "رفع تحریم ها" باشد، اتفاق افتد و خود در هزینه های خودتحمیل آسیب دیدگان، تعدیلی آفریند...
@sopskf
@MLiteracy
ادامه دارد...
رئوف آذری
-------بخش اول یادداشت👇
ساعت ۹ و ۴۸ دقیقه شامگاه بیست و یکم آبان ماه ۱۳۹۷ دقیقا" یک سال خورشیدی از وقوع زلزله کرمانشاه سپری می شود و دقایقی بعد، آن بلای طبیعی به دو سالگی خود وارد می شود!
از چندی پیش، زمزمه هایی برای بزرگداشت سالیاد آن حادثه طبیعی در فضای رسانه و محافل دانشگاهی و نیز بین بخشی از سمن ها و انجمن های مردمی شروع شده است و قطع یقین، بسیاری در این وادی به ایفای نقش خواهند پرداخت...
نگارنده به تبع حضور میدانی در جریان امداد(حدود ۶۰ شبانه روز) در هیأت مشاور، امدادگر و در نهایت روابط عمومی و ... ، نیز مشاهده نزدیک خدمات امدادی و درمانی و در نهایت بازسازی مردم، ان جی اوها،سلبریتی ها و دولت، تجارب زیادی حاصل آورده که در مجال خود، مکتوب و منتشر خواهد شد اما در این ایام و در آستانه سالگرد آن بلای طبیعی، واجب می بیند نکاتی چند را محض یادآوری و تأکید، معروض دارد:
۱• همه می دانیم و ویژه تر روان شناسان و مشاوران که نعمت فراموشی در جای خود، چه اندازه ارزشمند و در خور شکرگذاری است...
آنگاه که دردی را تجربه می کنیم، عزیزی را از دست می دهیم، صحنه ای دلخراش را پشت سر می گذاریم و یا کابوسی شبانه، خواب از سرمان می پراند چه نیک و بجا و ارزشمند است فراموشی این لحظات و به تاریخ سپردن آن...
پس بی مناسبت نخواهد بود اگر که از رسانه ای ها و روابط عمومی ان جی اوها و شهروند خبرنگاران و ادمین گروه ها و کانال های شبکه های اجتماعی بخواهیم و انتظار داشته باشیم که به جای ظهور مجدد عکس های روز حادثه، بارگذاری مجدد کلیپ ها و فیلم های آن شب و رخدادهای تلخ متعاقب آن و نیز یاد آوری "دردهای تجربه شده"، تعهد کنیم و وفا که تصاویر، فیلم و نگاشته هایی را بر بال رسانه سوار کنیم که "درد" را کاهش دهند و "خاطره" را "آرامش خاطر" عنایت کنند و چشمان را به دریچه های گشوده شده "امید" پیوند دهند...
قصد ندارم که "درد" و دردهای فعلی آسیب دیدگان را نادیده انگارم اما این را هم می دانم که بسیار گفته ها، نوشته ها و تصاویر و کلیپ های منتشره ما، نتوانست "مسئولان به خواب رفته" را بیدار کند و با کمال تأسف، خواب شان نیز چنان سنگین شده که به مرحله "کُما" رسیده است و مگر که خدا، لطفی کند و گرنه "آش" همان آش و کاسه، همان کاسه است...
پس چه بهتر که این بار تمرکز مان به جای "ساختن سقف خانه" آسیب دیدگان، استوار گرداندن "ستون اعتماد" آنان به خود و داشته های شان باشد!
شاید بسیاری خُرده گیرند و نارو زنند که :"ای بابا، این بندگان خدا، داشته های شان که همه زایل شد و از دست رفت!"
قبول دارم که "حادثه" در حد "فاجعه" بوده است و به ویژه با سهل انگاری های مسئولان مسئولیت نشناس و ندانم کاری های گاه و بیگاه امدادگران(با عرض پوزش از خیل بیدارگران بسیار)، تا مرز "مرگ امید" و "اعدام عزت نفس" نیز پیش رفته است اما یقین دارم که هنوز "نفس های رهایی" بسیار است به شرط آن که، در مسیر خود هدایت شود...
پس بیاییم به جای انگشت نهادن بر "خلأها"،"نداشته ها"، "نکرده ها" فقط این یکبار بر "استعدادها"،"ظرفیت ها"،"شدنی ها" تمرکز کنیم، شاید که "امید"و"عزت نفس" و "انرژی" زایل شده، برگردد...
و اگر هم آن نمی کنند حداقل خطاب شان را به جای هدر دادن انرژی در گوش های پر از پنبه مسئولان خودی، سوی قلوب ان جی اوها، سازمان ها و متولیان بین المللی فریاد کنند، شاید که حداقل ها که "رفع تحریم ها" باشد، اتفاق افتد و خود در هزینه های خودتحمیل آسیب دیدگان، تعدیلی آفریند...
@sopskf
@MLiteracy
ادامه دارد...
Forwarded from Raouf Azari
سالگرد زلزله کرمانشاه و نکته های مشفقانه چند
رئوف آذری
-----بخش دوم یادداشت👇
۲• هنوز هم مصرم اگر که آن روزهای اولی بعد از زلزله، در اولین اقدامات امدادی و بازسازی، ایده #هرشهر_یک_روستا یا محله ای از شهرها"
@harshahryekrosta
را پیش می بردیم و همدلی جغرافیایی مان را زنجیر می کردیم، "سقف خانه های آسیب دیدگان" با آن همه "سیل مهربانی" هم میهنان ترمیم می شد اما بنا براین گذاشتیم تا از "نکرده ها" سخن نگوییم پس بیایید این بار، فارغ از هزینه های مادی، در راستای تجدید بنای "عزت نفس" و "امید" آسیب دیدگان، به ریسمان جغرافیای کنشگری مدنی خود، حلقه زنیم و اگر برای آزمون و آزمایش و تجربه هم باشد، "پایلوت گونه"، روان شناسان، مشاوران، مددکاران، رواندرمانگران، روانپزشکان،پزشکان و پرستاران و.. دواطلبِ یک شهر از جغرافیای ایران زمین، در قالب "یک تیم بازسازی"، بر یک روستا یا محله ای از شهرهای مناطق آسیب دیده(البته با علم بر اقدامات صورت گرفته و هماهنگی های ضروری با گروه های مؤثر قبلی)، متمرکز شوند و در مدت زمانی معین و موردنیاز به صورت نوبتی و کشیک، به خدمات رسانیِ روان شناختی، راهنمایی، مشاوره و رواندرمانی و جسم درمانی موردی بپردازند که این یک، هیچ کم از مسقف کردنِ خانه های مردمان مناطق زلزله زده ندارد، دارد؟!
۳• آن عده از مسئولان مسئولیت شناس هم به جای "سکوت" و "خودخوری" بپا خیزند و "توجیه گری های نابخشودنی" مسئولان مسئولیت نشناس و مسئولیت گریز را در محافل خودی شان، فریاد برآورند و از "لاک انفعالی" به "سکوی کنشگری" تغییر جهت دهند و از حقوق زایل شده آسیب دیدگان با مواد قانونی و دستورالعمل اداری و ارتباط ساختاری، خالصانه و جسورانه دفاع کنند که شکی نیست مؤثرخواهد افتاد...
@sopskf
@MLiteracy
رئوف آذری
-----بخش دوم یادداشت👇
۲• هنوز هم مصرم اگر که آن روزهای اولی بعد از زلزله، در اولین اقدامات امدادی و بازسازی، ایده #هرشهر_یک_روستا یا محله ای از شهرها"
@harshahryekrosta
را پیش می بردیم و همدلی جغرافیایی مان را زنجیر می کردیم، "سقف خانه های آسیب دیدگان" با آن همه "سیل مهربانی" هم میهنان ترمیم می شد اما بنا براین گذاشتیم تا از "نکرده ها" سخن نگوییم پس بیایید این بار، فارغ از هزینه های مادی، در راستای تجدید بنای "عزت نفس" و "امید" آسیب دیدگان، به ریسمان جغرافیای کنشگری مدنی خود، حلقه زنیم و اگر برای آزمون و آزمایش و تجربه هم باشد، "پایلوت گونه"، روان شناسان، مشاوران، مددکاران، رواندرمانگران، روانپزشکان،پزشکان و پرستاران و.. دواطلبِ یک شهر از جغرافیای ایران زمین، در قالب "یک تیم بازسازی"، بر یک روستا یا محله ای از شهرهای مناطق آسیب دیده(البته با علم بر اقدامات صورت گرفته و هماهنگی های ضروری با گروه های مؤثر قبلی)، متمرکز شوند و در مدت زمانی معین و موردنیاز به صورت نوبتی و کشیک، به خدمات رسانیِ روان شناختی، راهنمایی، مشاوره و رواندرمانی و جسم درمانی موردی بپردازند که این یک، هیچ کم از مسقف کردنِ خانه های مردمان مناطق زلزله زده ندارد، دارد؟!
۳• آن عده از مسئولان مسئولیت شناس هم به جای "سکوت" و "خودخوری" بپا خیزند و "توجیه گری های نابخشودنی" مسئولان مسئولیت نشناس و مسئولیت گریز را در محافل خودی شان، فریاد برآورند و از "لاک انفعالی" به "سکوی کنشگری" تغییر جهت دهند و از حقوق زایل شده آسیب دیدگان با مواد قانونی و دستورالعمل اداری و ارتباط ساختاری، خالصانه و جسورانه دفاع کنند که شکی نیست مؤثرخواهد افتاد...
@sopskf
@MLiteracy
Forwarded from Raouf Azari
سالگرد زلزله کرمانشاه و نکته های مشفقانه چند
رئوف آذری
-------بخش سوم و انتهایی👇
۴• ان جی اوها و سازمان مردم نهاد و امدادگران صاحبِ تجربه ی حضور در میدان خدمات داوطلبانه، با هدایت و راهنمایی اساتید و لیدرهای صاحب کُرسی و آزمون، همت کنند، همه آن دیده ها و تجربه ها و آزمون ها و کارهای کرده و نکرده، شکست ها و موفقیت های خود و دیگران را بی دخل و تصرف و سانسور و بی تعارف، مکتوب و مستند کنند تا حداقل از تجربه و تجارب حاصل از کنشگری های دواطلبانه در میادین مشابه دیگر، نتایج بهتر، ملموس تر و اثربخشی تری حاصل گردد و این همه مال و انرژی و زمان و نفرساعت کار، کم رمق و کم اثر جای دیگر هدر نگردد(هرچند که باید بوسه سپاس بر دستان بسیاری زد که کم و مؤثر یا بسیار و اثربخش حضور یافتند و مینیاتوری از "عشق" و"مهربانی" به همنوع خلق کردند)
۵• آخر نکته هم، پیشنهاد می شود سرجمع ساعت ها نفر و مترمکعب ها انرژی و خروارها هزینه ریالی و ارزی برای نشست ها، همایش ها، کنفرانس ها، یادبودها و امثالهم سالگرد زلزله، محاسبه گردد و تمهیدی اتخاذ شود قبل از مصرف و هزینه کرد، هریک "خوداظهاری" و "گروه اعلامی"، معادل سازی نمایند و به جای صرف و هزینه در گردهمایی های روتین و کم رونق و کم اثر، متمرکز گردد و برای ایجاد یک مرکز "مطالعات یا اقدام مشترک مهربانانه" در مناطق زلزله زده، جایگزین گردد.
باشد که هریک رسالت خود را در قبال "مسئولیت فردی و اجتماعی"، بهینه ادا کنیم...
رئوف آذری،
کنشگر صلح و مهربانی و دبیرکارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران
شبانگاه ۲۰ آبان ماه ۹۷
@sopskf
@MLiteracy
رئوف آذری
-------بخش سوم و انتهایی👇
۴• ان جی اوها و سازمان مردم نهاد و امدادگران صاحبِ تجربه ی حضور در میدان خدمات داوطلبانه، با هدایت و راهنمایی اساتید و لیدرهای صاحب کُرسی و آزمون، همت کنند، همه آن دیده ها و تجربه ها و آزمون ها و کارهای کرده و نکرده، شکست ها و موفقیت های خود و دیگران را بی دخل و تصرف و سانسور و بی تعارف، مکتوب و مستند کنند تا حداقل از تجربه و تجارب حاصل از کنشگری های دواطلبانه در میادین مشابه دیگر، نتایج بهتر، ملموس تر و اثربخشی تری حاصل گردد و این همه مال و انرژی و زمان و نفرساعت کار، کم رمق و کم اثر جای دیگر هدر نگردد(هرچند که باید بوسه سپاس بر دستان بسیاری زد که کم و مؤثر یا بسیار و اثربخش حضور یافتند و مینیاتوری از "عشق" و"مهربانی" به همنوع خلق کردند)
۵• آخر نکته هم، پیشنهاد می شود سرجمع ساعت ها نفر و مترمکعب ها انرژی و خروارها هزینه ریالی و ارزی برای نشست ها، همایش ها، کنفرانس ها، یادبودها و امثالهم سالگرد زلزله، محاسبه گردد و تمهیدی اتخاذ شود قبل از مصرف و هزینه کرد، هریک "خوداظهاری" و "گروه اعلامی"، معادل سازی نمایند و به جای صرف و هزینه در گردهمایی های روتین و کم رونق و کم اثر، متمرکز گردد و برای ایجاد یک مرکز "مطالعات یا اقدام مشترک مهربانانه" در مناطق زلزله زده، جایگزین گردد.
باشد که هریک رسالت خود را در قبال "مسئولیت فردی و اجتماعی"، بهینه ادا کنیم...
رئوف آذری،
کنشگر صلح و مهربانی و دبیرکارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سوادرسانه ای ایران
شبانگاه ۲۰ آبان ماه ۹۷
@sopskf
@MLiteracy
Forwarded from اصلاحوب| Islahweb
سالگرد زلزلهی کرمانشاه و چند نکتهی مشفقانه
✍️رئوف آذری*
ساعت ۹ و ۴۸ دقیقهی شامگاه ٢١ آبانماه ۱۳۹۷ دقیقاً یک سال خورشیدی از وقوع زلزلهی کرمانشاه سپری میشود و دقایقی بعد، آن بلای طبیعی به دو سالگی خود وارد میشود. از چندی پیش، زمزمههایی برای بزرگداشت سالیاد آن حادثهی طبیعی در فضای رسانه و محافل دانشگاهی و نیز بین بخشی از سمنها و انجمنهای مردمی شروع شده است و قطع یقین، بسیاری در این وادی به ایفای نقش خواهند پرداخت.
#زلزلە #کرمانشاه #فعالان_مدنی #فعالیت_مدنی #مهربانی #صلح #رئوف_آذری #رؤوف_آذری #بنیاد_جهانی_صلح_و_مهربانی
#سرپل
@islahweb
✍️رئوف آذری*
ساعت ۹ و ۴۸ دقیقهی شامگاه ٢١ آبانماه ۱۳۹۷ دقیقاً یک سال خورشیدی از وقوع زلزلهی کرمانشاه سپری میشود و دقایقی بعد، آن بلای طبیعی به دو سالگی خود وارد میشود. از چندی پیش، زمزمههایی برای بزرگداشت سالیاد آن حادثهی طبیعی در فضای رسانه و محافل دانشگاهی و نیز بین بخشی از سمنها و انجمنهای مردمی شروع شده است و قطع یقین، بسیاری در این وادی به ایفای نقش خواهند پرداخت.
#زلزلە #کرمانشاه #فعالان_مدنی #فعالیت_مدنی #مهربانی #صلح #رئوف_آذری #رؤوف_آذری #بنیاد_جهانی_صلح_و_مهربانی
#سرپل
@islahweb
Telegraph
سالگرد زلزلهی کرمانشاه و چند نکتهی مشفقانه
ساعت ۹ و ۴۸ دقیقهی شامگاه ٢١ آبانماه ۱۳۹۷ دقیقاً یک سال خورشیدی از وقوع زلزلهی کرمانشاه سپری میشود و دقایقی بعد، آن بلای طبیعی به دو سالگی خود وارد میشود. از چندی پیش، زمزمههایی برای بزرگداشت سالیاد آن حادثهی طبیعی در فضای رسانه و محافل دانشگاهی و…