Forwarded from عکس نگار
کودکان سردشت-نسل بعد از بمباران شیمیایی 7تیر 1366(28 ژوئن 1987م)- در واکنش به بمباران شیمیایی خان شیخون ادلب سوریه، کرسی داران قدرت و متولیان سازمان های حقوق بشری را درس آزادگی،صلح و آشتی دادند! اینان امروز آمده بودند تا بگویند: "همه باهم علیه سلاح های غیرمتعارف و متعارف" دست به دست هم دهیم و دیگر مجالی برای هیچ کس و هیچ گروه و هیچ دولت و قدرتی نگذاریم که ملتی دیگر چون سردشت و حلبچه و خان شیخون قربانی کند! اینان امروز آمده بودند تا بگویند زیست محیط ما با هم زیستی معنای زیست می دهد و گرنه زیست ما بدون زیست دیگران،مرگی بیش نیست! امروز اینان آمده بودند فریاد برآورند تسلیت مجدد به نهادهای حقوق بشری و سازمان های مدافع حقوق بشر را ... اینان آمده بودند تا شعار خردل خوران دیروز شهرشان را تکرار کنند که دیگر بس است ما می خواهیم آخرین قربانی سلاح کشتار جمعی باشیم و دیگر سلاحی کشنده، درهیچ جای این کره خاکی را برنمی تابیم. امروز اینان آمده بودند تا مجدد شعار صلح جهانی نسل دیروز خود را فریاد کنند... الو! الو! ... آیا کسی پشت خط هوشیاری هست؟!!! @Kindness_Challenge
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
امروز در یک بازدیدی که از مسیر کارم داشتم ، سری به نگهبان ماشین آلات شرکت زدم . پیر مردی مهربان از دور که مرا دید جلو آمد و من هم رفتم پیشش دستش را محکم گرفتم و بوسیدم گفتم پدر جان سلام سال نو ت مبارک . اشک در چشمانش جمع شد و نتوانست خودش را بگیرد و گریه کرد . گفتم چی شده ؟ گفت تنها پسرم دوسال پیش درتصادف فوت کرد و از دوسال پیش کسی به من نگفته بود پدرجان . از ته دل گریه کردم اما به روی خودم نیاوردم. به اصرار گفت به خدا باید بشینی و یک چایی با من بخوری من هم از خدا خواسته کنارش نشستم و یک چایی که با آتش درست کرده بود خوردم و به اندازه تمام دنیا برایم لذت داشت . بعد از نیم ساعت گپ و گفتگو خواستم برم آمد جلو پیشانیم را بوسید و از ته دل گفت خدا هیچ وقت داغ فرزند را بر دلت نگذارد . به خودم بالیدم که توانسته بودم دل آن پیرمرد را خوش کرده بودم و از خدا به خاطر این نعمت از ته دل شکر گذار شدم و ایمان دارم که هیچ سرمایه ای به اندازه عشق و مهربانی به انسانها ارزش ندارد . و تصمیم گرفتم از اینی که هستم بیشتر به انسانها عشق بورزم و مهربان باشم .
Forwarded from Raouf Azari
درود بر شما مهربان سبحانی عزیز💐💐💐💐
Forwarded from عکس نگار
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۲۱۰
رئوف آذری
@Raoufazari
—---------------------نگاشته فروردین ۹۶
#مهربانی_طبیعت با #کولبران
نوروز ۹۶ میزبان مهمانان عزیز نوروزی در خانه باغی در بیوران سردشت بودیم!
مشغول واکاوی موضوع اشتغال و حادثه ریزش بهمن و گرفتاری کولبران بودیم که عزم کردم از پنجره، محل ریزش بهمن را به مهمانان نشان دهم...
ناخواسته نگاهم به تصویری گره خورد که در همان محل بر اثر آب شدن برف ها حاصل آمده بود. چندبار پلک زدم تا مطمین شوم که رؤیا نیست و خواب نمی بینم که لکنتم، دوستان را به واکنش واداشت و سئوال کردند، چی شد هنگ کردید؟!
با انگشت اشاره، تصویر را نشانه رفتم وگفتم آنجا دقیقا" منطقه دره قه ره دان بیوران است و محل ریزش بهمن نیز کوه های اطراف آن!
ولی جالب است دقت کنید که دقیقا" در دامنه همان کوه و مشرف به همان دره وقوع بهمن، تصویری حاصل آمده است که نشان از یک نوجوان در حال فرار دارد که نکته تعجب انگیز دیگرش نیز نشان کوله ای بردوش است!!!
هم جمع میزبانان و هم مهمانان شهادت دادند که تصویر واضح حاصل آمده از ذوب برف ها، کولبری است که کوله بر دوش در حال فرار یا دونده ای درحال مسابقه به نظر می رسد!!!
این پدیده طبیعی را عنوان #مهربانی_طبیعت با #کولبران نام دادم و سعی کردیم از زاویه لنز دوربین مان با شما نیز به اشتراک بگذاریم تا شما عزیزان نیز با ما در تماشای این پدیده ی جالب طبیعی و نیز برداشت خاص خودتان سهیم شوید...
شخصا" به احترام کولبران عزیزی که؛
👈مجبورند برای تأمین حداقل های سفره خانواده شان، دره ها و کوه ها را درنوردند و سیلی برف و باران و تندبادها و نیز تهدید گلوله های سربی سربازان مرز را تحمل کنند😂
دستانم را گشودم تا آن کولبر خلق شده از ذوب برف ها، کمی و حداقل کمی احساس حمایت کند!(البته باز مجبور شدم کمی فاصله با کف پای تصویرخلق شده، رعایت کنم تا تصویر واضح تر به نظر آید و شاید آن نیز ظلمی دیگر بر کولبر ظاهر شده از ذوب برف ها😓 )
شما مهربانان نیز یار شوید و تصویر شکار شده با دوربین مهربان #دانا_آذری عزیز، #مدرس_معماری_دانشگاه را بهانه کنید تا بیشتر و بیشتر از کولبران و دردهای بی مثال شان بنگاریم و به جایی برسیم که دیگر هیچ انسانی از پی نان، سوژه ای ترحم انگیز نیافریند...
🌹🌹🌹
#مهربانی_طبیعت_با_کولبران
#پدیده_ای_طبیعی_درمحل_ریزش_بهمن
#کولبری_حاصل_از_ذوب_برف_ها
#بیوران_سردشت
#آدم_خاکی_با_شمایل_کولبر
#کولبر_آبی_حاصل_از_ذوب_برف_ها
#چالش_نان
@chaleshe_NAN
#نه_به_کولبری
@na_be_kolbari
___________________________
کمپین مهربانی های کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
نمونه ۲۱۰
رئوف آذری
@Raoufazari
—---------------------نگاشته فروردین ۹۶
#مهربانی_طبیعت با #کولبران
نوروز ۹۶ میزبان مهمانان عزیز نوروزی در خانه باغی در بیوران سردشت بودیم!
مشغول واکاوی موضوع اشتغال و حادثه ریزش بهمن و گرفتاری کولبران بودیم که عزم کردم از پنجره، محل ریزش بهمن را به مهمانان نشان دهم...
ناخواسته نگاهم به تصویری گره خورد که در همان محل بر اثر آب شدن برف ها حاصل آمده بود. چندبار پلک زدم تا مطمین شوم که رؤیا نیست و خواب نمی بینم که لکنتم، دوستان را به واکنش واداشت و سئوال کردند، چی شد هنگ کردید؟!
با انگشت اشاره، تصویر را نشانه رفتم وگفتم آنجا دقیقا" منطقه دره قه ره دان بیوران است و محل ریزش بهمن نیز کوه های اطراف آن!
ولی جالب است دقت کنید که دقیقا" در دامنه همان کوه و مشرف به همان دره وقوع بهمن، تصویری حاصل آمده است که نشان از یک نوجوان در حال فرار دارد که نکته تعجب انگیز دیگرش نیز نشان کوله ای بردوش است!!!
هم جمع میزبانان و هم مهمانان شهادت دادند که تصویر واضح حاصل آمده از ذوب برف ها، کولبری است که کوله بر دوش در حال فرار یا دونده ای درحال مسابقه به نظر می رسد!!!
این پدیده طبیعی را عنوان #مهربانی_طبیعت با #کولبران نام دادم و سعی کردیم از زاویه لنز دوربین مان با شما نیز به اشتراک بگذاریم تا شما عزیزان نیز با ما در تماشای این پدیده ی جالب طبیعی و نیز برداشت خاص خودتان سهیم شوید...
شخصا" به احترام کولبران عزیزی که؛
👈مجبورند برای تأمین حداقل های سفره خانواده شان، دره ها و کوه ها را درنوردند و سیلی برف و باران و تندبادها و نیز تهدید گلوله های سربی سربازان مرز را تحمل کنند😂
دستانم را گشودم تا آن کولبر خلق شده از ذوب برف ها، کمی و حداقل کمی احساس حمایت کند!(البته باز مجبور شدم کمی فاصله با کف پای تصویرخلق شده، رعایت کنم تا تصویر واضح تر به نظر آید و شاید آن نیز ظلمی دیگر بر کولبر ظاهر شده از ذوب برف ها😓 )
شما مهربانان نیز یار شوید و تصویر شکار شده با دوربین مهربان #دانا_آذری عزیز، #مدرس_معماری_دانشگاه را بهانه کنید تا بیشتر و بیشتر از کولبران و دردهای بی مثال شان بنگاریم و به جایی برسیم که دیگر هیچ انسانی از پی نان، سوژه ای ترحم انگیز نیافریند...
🌹🌹🌹
#مهربانی_طبیعت_با_کولبران
#پدیده_ای_طبیعی_درمحل_ریزش_بهمن
#کولبری_حاصل_از_ذوب_برف_ها
#بیوران_سردشت
#آدم_خاکی_با_شمایل_کولبر
#کولبر_آبی_حاصل_از_ذوب_برف_ها
#چالش_نان
@chaleshe_NAN
#نه_به_کولبری
@na_be_kolbari
___________________________
کمپین مهربانی های کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from بَيان نيوز 🎗 BayanNews
Forwarded from مریوان خبر️
Forwarded from Taymor Moradi
نام زیبا پدر با سیم وزر باید نوشت
خوب و عالی با عیار معتبر باید نوشت
برکت نان و نمک به همت والای اوست
این چنین گویم که نامش تاج سر باید نوشت
خدای را بسی شاکرم که از روی کرم،پدری فداکار نصیبم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودش بیاسایم از ریشه آن شاخه و برگ گیرم و از سایه وجودش در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم پدری که بودنش تاج افتخاری است بر سرم و نامش دلیلی است بر بودنم......
پس پروردگارم مایه هستی ام بوده است دستم را گرفت و راه رفتن را در این وادی زندگی پر فراز و نشیب بهم آموخت همچون آموزگارانی که برایم زندگی،بودن و انسان بودن را معنا کردند.
پروردگارا ؛
نه میتوانم موهایش را که در راه عزت من سفید شد،سیاه کنم ونه برای دستهای پنبه بسته اش که ثمر تلاش برای افتخار من است،مرهمی دارم.پس توفیقم ده هر لحظه شکر گزارش باشم و ثانیه های عمرم را در عصای دست بودنش بگذارنم.
سپاس خدای را که هرچه دارم از اوست به امید آنکه توفیق یابم جز خدمت به خلق او نکوشم.
««به پاسداشت مقام وروز پدر با اعضای کمپین مهربانی جوانرود دیداری داشتیم از پدری مهربان،زحمتکش و دلسوز با مشقت زندگی و بدون امکانات امروزی فرزندانی سالم و مفید و تحصیل کرده در سایه وجود خود پرورده است.کاک صابر منوچهری معلم پیکار بابی سوادی نظام قدیم آموزشی که وظیفه پدری را به خوبی ایفا نموده است و فرزندانی همچون ؛
کاک بختیار منوچهری
(معلم و کارشناس ارشد ادبیات وموسس انجمن باقیات وصالحات وانجمن ساریژ زخم جوانرود)
دکتر ژیلا منوچهری
(دانشجوی تخصص زنان و زایمان و از موسسین صندوق باقیات و صالحات و انجمن ساریژ زخم)
دکتر شهریار منوچهری
(دانشجوی تخصص داخلی)
خانم مریم منوچهری
(کارشناسی ارشد فقه امام شافعی و مدیر وبلاگ مادر جوانرودی)
کاک انصار منوچهری
(از بازاریان خوش نام فعال در عرضه ورزشی و از فعالین صندوق باقیات و صالحات و انجمن ساریژ زخم جوانرود)
کاک زاهد منوچهری
(کارشناسی فوریتها و دانشجوی ارشد آموزش های بیمارستانی)
تحویل جامعه نموده است به نیابت تمام پدران عزیز سرزمینم درخانشان شرفیاب شدیم و این روز فرخنده به ایشان تبریک و برای پدرانی که اسیر خاکند آمرزش و عفو ذات الهی طلب نمودیم و لحظاتی در محفل گرم و صمیمی این خانواده بزرگوار درس مهرورزی آموختیم و از خدای متعال برای کاک صابر و خانواده گرامیش سلامتی،سعادت و سربلندی آرزومندیم.»»
خوب و عالی با عیار معتبر باید نوشت
برکت نان و نمک به همت والای اوست
این چنین گویم که نامش تاج سر باید نوشت
خدای را بسی شاکرم که از روی کرم،پدری فداکار نصیبم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودش بیاسایم از ریشه آن شاخه و برگ گیرم و از سایه وجودش در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم پدری که بودنش تاج افتخاری است بر سرم و نامش دلیلی است بر بودنم......
پس پروردگارم مایه هستی ام بوده است دستم را گرفت و راه رفتن را در این وادی زندگی پر فراز و نشیب بهم آموخت همچون آموزگارانی که برایم زندگی،بودن و انسان بودن را معنا کردند.
پروردگارا ؛
نه میتوانم موهایش را که در راه عزت من سفید شد،سیاه کنم ونه برای دستهای پنبه بسته اش که ثمر تلاش برای افتخار من است،مرهمی دارم.پس توفیقم ده هر لحظه شکر گزارش باشم و ثانیه های عمرم را در عصای دست بودنش بگذارنم.
سپاس خدای را که هرچه دارم از اوست به امید آنکه توفیق یابم جز خدمت به خلق او نکوشم.
««به پاسداشت مقام وروز پدر با اعضای کمپین مهربانی جوانرود دیداری داشتیم از پدری مهربان،زحمتکش و دلسوز با مشقت زندگی و بدون امکانات امروزی فرزندانی سالم و مفید و تحصیل کرده در سایه وجود خود پرورده است.کاک صابر منوچهری معلم پیکار بابی سوادی نظام قدیم آموزشی که وظیفه پدری را به خوبی ایفا نموده است و فرزندانی همچون ؛
کاک بختیار منوچهری
(معلم و کارشناس ارشد ادبیات وموسس انجمن باقیات وصالحات وانجمن ساریژ زخم جوانرود)
دکتر ژیلا منوچهری
(دانشجوی تخصص زنان و زایمان و از موسسین صندوق باقیات و صالحات و انجمن ساریژ زخم)
دکتر شهریار منوچهری
(دانشجوی تخصص داخلی)
خانم مریم منوچهری
(کارشناسی ارشد فقه امام شافعی و مدیر وبلاگ مادر جوانرودی)
کاک انصار منوچهری
(از بازاریان خوش نام فعال در عرضه ورزشی و از فعالین صندوق باقیات و صالحات و انجمن ساریژ زخم جوانرود)
کاک زاهد منوچهری
(کارشناسی فوریتها و دانشجوی ارشد آموزش های بیمارستانی)
تحویل جامعه نموده است به نیابت تمام پدران عزیز سرزمینم درخانشان شرفیاب شدیم و این روز فرخنده به ایشان تبریک و برای پدرانی که اسیر خاکند آمرزش و عفو ذات الهی طلب نمودیم و لحظاتی در محفل گرم و صمیمی این خانواده بزرگوار درس مهرورزی آموختیم و از خدای متعال برای کاک صابر و خانواده گرامیش سلامتی،سعادت و سربلندی آرزومندیم.»»
Forwarded from Raouf Azari
این اقدام ارزنده مهربانان جوانرودی را که در نوع خود اولین ها در این روز مبارک است، به فال نیک می گیریم تا در پی درخواست آن جمع مبارک فرزندان باوفا، عنوان مبارک اولین نمایندگی شهرستانی کمپین مهربانی های کوچک را به پاس آن مهربانی بزرگ جوانرودی های عزیز و همه مهربانی های کوچک و بزرگ شخصیت های نیکوخصال آن سامان و سمن ها و ان جی اوهای خوش فکر ومهرورز آن دیار، به عزیز مهربانان جوانرود عطا کنیم واز صمیم قلب ابراز شعف کنیم که چنین درخواستی از طرف چنین جمع مبارکی طرح شد و به خود می بالیم که مهر مهربانان جوانرود، همچنان شامل حال کمپین نیز هست که گزارش های خوب و مهرفزای شان،زیبنده فعالیت نیوخصالان مهربان کمپین می شود...
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک
۲۳فروردین ماه ۱۳۹۶
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#اعطای_نمایندگی_کمپین
#جوانرود_اولین_نمایندگی_شهرستانی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک
۲۳فروردین ماه ۱۳۹۶
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#اعطای_نمایندگی_کمپین
#جوانرود_اولین_نمایندگی_شهرستانی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from پویش خانه تکانی فرهنگی
ملیکا رضازاده، از بندر انزلی ۱۰ سالگی اش را با جمع آوری ۱۰ کیسه زباله از طبیعت زیبای آن سامان، جشن گرفت!
این خبری بود که خبرنگار شهروندان و خبرگزاری های داخلی مخابره کردند و من و مای دوستدار زیست محیط، از این اقدام ارزنده ی ملیکای عزیز خبردار شدیم.
تصورش بکنید اگر همه خانواده های ایران زمین، چون خانواده رضازاده عزیز در بندر انزلی، جشن های تولدفرزندان شان را چنین پاس می داشتند، سیمای مهرشهرها و کشورشهر و جهانشهر پیرامونی مان چقدر سامان می گرفت و بسامان می شد!
باور کنیم که نابسامانی زیست محیط پیرامونی مان، از نابسامانی ذهن و فکر ما بزرگان است...
خانواده ملیکا جز توان ملیکا، هزینه ای اضافی بر سبدسرانه خانواده تحمیل نکردند، فامیلی را در معذوریت تهیه کادو قرار ندادند و...
از همه مهم تر، با خرج انرژی ملیکا، از همان ده سالگی یادش دادند که می توان بزرگ شد و مفید شد و مهر ورزید....
یادبگیریم می توانیم متفاوت باشیم و در این تمایزمان، اثربخش عمل کنیم و مهربان باشیم.
امروزه مهربانی ، از ضرورت های جامعه ایرانی است!
مهربانی را از همبن اقدامات ساده اما مؤثر زیست محیطی می توان استارت زد💐
مهربان باشیم باخود و زیست محیط پیرامونی مان🌹
سپاس مهربان ملیکا و خانواده محترم رضازاده بندر انزلی نشین را💐👏💐
کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
انجمن بالویزانی ژینگه سردشت
@balvezani_jinga
✍بالویزانی ژینگه واژه مرکب کوردی است به معنای سفیران زیست محیط❤️
https://uupload.ir/files/9ka8_img_20170413_210816.jpg
#آشغال_نریزیم #فرهنگ_و_محیط_زیست
💠کمپین #خانه_تکانی_فرهنگی
https://telegram.me/joinchat/Boz_VDwqE1aK14aBFQwPFw
@KhaneTekaniFarhangi
این خبری بود که خبرنگار شهروندان و خبرگزاری های داخلی مخابره کردند و من و مای دوستدار زیست محیط، از این اقدام ارزنده ی ملیکای عزیز خبردار شدیم.
تصورش بکنید اگر همه خانواده های ایران زمین، چون خانواده رضازاده عزیز در بندر انزلی، جشن های تولدفرزندان شان را چنین پاس می داشتند، سیمای مهرشهرها و کشورشهر و جهانشهر پیرامونی مان چقدر سامان می گرفت و بسامان می شد!
باور کنیم که نابسامانی زیست محیط پیرامونی مان، از نابسامانی ذهن و فکر ما بزرگان است...
خانواده ملیکا جز توان ملیکا، هزینه ای اضافی بر سبدسرانه خانواده تحمیل نکردند، فامیلی را در معذوریت تهیه کادو قرار ندادند و...
از همه مهم تر، با خرج انرژی ملیکا، از همان ده سالگی یادش دادند که می توان بزرگ شد و مفید شد و مهر ورزید....
یادبگیریم می توانیم متفاوت باشیم و در این تمایزمان، اثربخش عمل کنیم و مهربان باشیم.
امروزه مهربانی ، از ضرورت های جامعه ایرانی است!
مهربانی را از همبن اقدامات ساده اما مؤثر زیست محیطی می توان استارت زد💐
مهربان باشیم باخود و زیست محیط پیرامونی مان🌹
سپاس مهربان ملیکا و خانواده محترم رضازاده بندر انزلی نشین را💐👏💐
کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
انجمن بالویزانی ژینگه سردشت
@balvezani_jinga
✍بالویزانی ژینگه واژه مرکب کوردی است به معنای سفیران زیست محیط❤️
https://uupload.ir/files/9ka8_img_20170413_210816.jpg
#آشغال_نریزیم #فرهنگ_و_محیط_زیست
💠کمپین #خانه_تکانی_فرهنگی
https://telegram.me/joinchat/Boz_VDwqE1aK14aBFQwPFw
@KhaneTekaniFarhangi
قاسم:
⭕️برسد به سمع مقام محترم حکومتی
فواد حبیبی
مقصد ما تپههای رملی بود، شنزارهای معروف "خسرج" میان راه اهواز به شوش. باید با پای پیاده میرفتیم تا منطقه مشداخ. صخرهای سرکش که میان دریای شن رو به بالا گرفته. سر صبح یک روز سرد زمستانی راه افتادیم و رسیدیم به روستای "کعب عمیر" در چهل و پنج کیلومتری غرب اهواز. راه فرعی سمت چپ جاده اصلی ما را رساند به کناره کرخه. باید سوار بر دوبه میشدیم و میرفتیم به "مگرن". روستاهایی با سه شماره؛ مگرن یک تا سه. دوبه چی ما را تا کناره غربی کرخه رساند. در آن چند دقیقه شناوری و گذشتن از سطح آب، سرصحبت را با یکی از مسافران باز کردم. یکی از اهالی مگرن دو بود و طبق عادت درد دل و گلایه از مشکلات. مهمتر از همه اتفاقاً صحبت از همین رودخانه بود و گذشتن از آن. ساعتهایی که دوبهچی میرود و دوبهای نیست و راه ارتباطی ساکنان با ساحل شرقی قطع میشود. ساحلی که وصل به دنیا است و به گفته آن مسافر همه امکانات آنجاست از همه مهمتر هم بیمارستان.
- شب اگه کسی به طبیب احتیاج داشته باشه گرفتار میشه"
نقل پیرمردی شد که در انتظار وسیله در ساحل غربی جان داد و زنی زائو که در همان جا بی هیچ امکاناتی زایید.
-خب چرا پل نمیسازن؟
از دوبهچی پرسیدم و در دلم میگفتم لابد از این سئوالم میرنجد. آخر پل نانش را آجر میکند. از مقامی دولتی نقل کرد که ساختن پل به ناامنی بیشتر منطقه دامن میزند.
-برعکس آبادانی مایه قوام امنیته.
طول کشید تا از گیجی استدلال این مقام رسمی خارج شوم. پیاده شدیم و زدیم به رملها. رفیقم که سنگین سنگین پشت سرم میآمد و ترانهای زیرلب زمزمه میکرد، ایستاد و گفت:
-نگاه بیمار. نظر مریض. توهین به مردم.
داستان را کوتاه کنم. رفتیم. دو سه ساعتی میان تپه ماهورها گشتیم و برگشتیم. باز هم دوبه و دوبهچیو عبور از کرخه و دریغ از یک پل برای ارتباط بین دو سو. دوبه به وسط راه که رسید رفیقم فهمید گوشی موبایلش را گم کرده. جای برگشت نبود. آفتاب داشت در رملها شیرجه میزد. غروب و تاریکی. دوستم حسابی پکر شد. اما کاری از دستمان ساخته نبود.
دو هفته بعد شمارهای ناشناس به من زنگ زد. میگفت شمارهام را از گوشی تلفنی برداشته که میان رملها پیدا کرده. میخواست مشخصات گوشی را بداند. به او دادم. گوشی را به فردی که معرفی کردم تحویل داد. وقتی خبر را به رفیقم دادم متحیر گفت باید آن مقام دولتی را پیدا کنم. داستان را به او بگویم. تا در نظرش تجدید نظر کند.
🔻کانال خبری اگزار شوش
نقل از قاسم نامی عزیز در تلگرام👆
آنجا ایران است و یابنده نیز یک مهربان ایرانی آن طرف کرخه که هر بار مجبور است رودخانه را نه با پل بلکه با دوبه طی کندتا شاید امنیت نامهربانی بشتر برقرار باشد!
این فرشتگان مهر را باید با پل زراندود با بزرگ مهربانان ایران زمین مرتبطـ ساخت، بد می گویم؟!
گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
کانال چالش مهربانی
@Kindness_Challenge
⭕️برسد به سمع مقام محترم حکومتی
فواد حبیبی
مقصد ما تپههای رملی بود، شنزارهای معروف "خسرج" میان راه اهواز به شوش. باید با پای پیاده میرفتیم تا منطقه مشداخ. صخرهای سرکش که میان دریای شن رو به بالا گرفته. سر صبح یک روز سرد زمستانی راه افتادیم و رسیدیم به روستای "کعب عمیر" در چهل و پنج کیلومتری غرب اهواز. راه فرعی سمت چپ جاده اصلی ما را رساند به کناره کرخه. باید سوار بر دوبه میشدیم و میرفتیم به "مگرن". روستاهایی با سه شماره؛ مگرن یک تا سه. دوبه چی ما را تا کناره غربی کرخه رساند. در آن چند دقیقه شناوری و گذشتن از سطح آب، سرصحبت را با یکی از مسافران باز کردم. یکی از اهالی مگرن دو بود و طبق عادت درد دل و گلایه از مشکلات. مهمتر از همه اتفاقاً صحبت از همین رودخانه بود و گذشتن از آن. ساعتهایی که دوبهچی میرود و دوبهای نیست و راه ارتباطی ساکنان با ساحل شرقی قطع میشود. ساحلی که وصل به دنیا است و به گفته آن مسافر همه امکانات آنجاست از همه مهمتر هم بیمارستان.
- شب اگه کسی به طبیب احتیاج داشته باشه گرفتار میشه"
نقل پیرمردی شد که در انتظار وسیله در ساحل غربی جان داد و زنی زائو که در همان جا بی هیچ امکاناتی زایید.
-خب چرا پل نمیسازن؟
از دوبهچی پرسیدم و در دلم میگفتم لابد از این سئوالم میرنجد. آخر پل نانش را آجر میکند. از مقامی دولتی نقل کرد که ساختن پل به ناامنی بیشتر منطقه دامن میزند.
-برعکس آبادانی مایه قوام امنیته.
طول کشید تا از گیجی استدلال این مقام رسمی خارج شوم. پیاده شدیم و زدیم به رملها. رفیقم که سنگین سنگین پشت سرم میآمد و ترانهای زیرلب زمزمه میکرد، ایستاد و گفت:
-نگاه بیمار. نظر مریض. توهین به مردم.
داستان را کوتاه کنم. رفتیم. دو سه ساعتی میان تپه ماهورها گشتیم و برگشتیم. باز هم دوبه و دوبهچیو عبور از کرخه و دریغ از یک پل برای ارتباط بین دو سو. دوبه به وسط راه که رسید رفیقم فهمید گوشی موبایلش را گم کرده. جای برگشت نبود. آفتاب داشت در رملها شیرجه میزد. غروب و تاریکی. دوستم حسابی پکر شد. اما کاری از دستمان ساخته نبود.
دو هفته بعد شمارهای ناشناس به من زنگ زد. میگفت شمارهام را از گوشی تلفنی برداشته که میان رملها پیدا کرده. میخواست مشخصات گوشی را بداند. به او دادم. گوشی را به فردی که معرفی کردم تحویل داد. وقتی خبر را به رفیقم دادم متحیر گفت باید آن مقام دولتی را پیدا کنم. داستان را به او بگویم. تا در نظرش تجدید نظر کند.
🔻کانال خبری اگزار شوش
نقل از قاسم نامی عزیز در تلگرام👆
آنجا ایران است و یابنده نیز یک مهربان ایرانی آن طرف کرخه که هر بار مجبور است رودخانه را نه با پل بلکه با دوبه طی کندتا شاید امنیت نامهربانی بشتر برقرار باشد!
این فرشتگان مهر را باید با پل زراندود با بزرگ مهربانان ایران زمین مرتبطـ ساخت، بد می گویم؟!
گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
کانال چالش مهربانی
@Kindness_Challenge
Forwarded from عکس نگار
Kindness_Challenge:
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۲۰۹
رئوف آذری
@Raoufazari
—---------------------نگاشته فروردین ۹۶
انفال و خوان مهربانان
سال ۱۹۸۸ از ترا ژدی ترین سال های زندگی مردمان کورد بوده است. در این سال رژیم جنایتکاربعث عراق،علاوه بر بمبارن شیمیایی حلبچه، در پروژه ای به نام #انفال، 10 مرحله را تعریف کرد تا ملتی را عقیم تاریخ گرداند و خود بر بستر گورستان خودبنیادش، رقص و آواز سبعیت سردهد!
در فاصله کم تر از چند ماه، 182 هزار زن و کودک،نوجوان و جوان کورد، همچون دوران جهالت انسان و غیبت انسانیت، زنده زنده در گورهای دسته جمعی بلدوزرساز، زیر آواری از خاک رذالت انسانیت بعث، مدفون شدند😭
بعد از حضور درفستیوال حلبچه و همدلی با خانواده 5 هزار شهید حلبچه، واجب دانستیم محضر آن اسوه های امید و بازماندگان انفال برسیم تا از نزدیک، همدلی های مان را محضرشان ابراز داریم و تلاش کنیم پیام صلح و آشتی و استواری بلوط را ابلاغ نماییم...
بعد از چندی که محضرشان بودیم هم خود را خجل یافتیم که پیام آور صلح و آشتی محضر اقیانوس دلانی برده ایم که خود اقیانوسی از مهر و دوستی اند و هم از استواری بلوط وش شان، جبین شرم ستردیم و هم درس های بسیار گرفتیم وقتی که از دوران قبل و حین و بعد از انفال برای مان گفتند و چهره ها و قلب های بزرگان آن سامان را مرور کرده و واکاوی کردیم!
فقط یک نمونه از آنچه دیدیم و شنیدیم گویای همه آن، عرق ریزی های نمایندگان کمپین مهربانی و سفیران آشتی و همدلی و فعالان چالش جهانی بلوط در آن دیار بود!
دکتر هیمن خورشید، بازمانده خانواده انفال است! انفالی که در گرمیان،به ویژه اردوگاه صدام بنیاد صمود و اقلیم نام رزگاری و جغرافیای کوردستان اتفاق افتاد و اکنون نماد و سمبول انفال در خاک آن، سرازگورهای دسته جمعی برآورده است... همانی که دیروز در سالیاد انفال، بزرگ ترین مراسم یادبود اقلیم در آنجا برگزرا شد.
دکتر هیمن دست پرورده شیرزنی است که به شهادت شهروندان کلار و رزگاری، درسال ۱۹۸۸به تنهایی مسیر چندده کیلومتری می پیموده و در شب های خفقان حکومت صدام و در اوج بحران انفال، بیش از 20 نفر از اقوام را در چند روز از دل بعث بیرون کشیده و از زنده به گور شدن به دست بعث رهانیده است...
دکتر هیمن خورشید، بازمانده تراژدی ای است که در اوان کودکی، ده ها صحنه انفال دیده و اوراق زندگی اش را مکدر ساخته است... اما امروز همان قربانی انفال و فرزند یتیم کوردستان، با همت و پشتکار مسیر علم آموزی پیموده و وقتی از سختی های مسیر آکادمیکش می گوید، آن را تداوم پروژه انفال بهترین ایام زندگی اش عنوان می کند ولی علی رغم آن، چون پیره مه گرون، سیروان و والده مکرمش، همه آن نامرادی ها و ظلم ها و جنایت ها را پشت سرگذاشته و استوار، روان و شجاع نشان می دهد.
استوار در برابر بازکاوی تراژدی های دیگر فرزند خلف بعث در لباس داعش، روان و خادم چون سیروان حتی در دل و برای دشمنان دیروزی اش و شجاع از جنس مادر در برابر سرکوفت زدن و نهیب زدن بر نفس تقاص خواهش!
او امروز روانپزشکی است که به تبع تخصصش، هر روز ده ها داستان رئال و واقعی تراژدیک همان نسل بعث را در لباس داعش می شنود و می کاود و عجیب تر اینکه چون مادر وارسته اش، آستین نجات از انفال روح و روان بالازده است اما عجیب تر اینکه تنها،نجات روح و روان قوم و فامیل و خویش و همنوع و هم نژاد نه، بلکه نجات نسلی و ملتی هم که دیروز اسلاف شان، پدر،برادر، عمو، عمه ،خاله و اقوامش را از او گرفت و زنده به گور کرد!
بله، آن بزرگ دکتر ما، امروز بزرگوارانه آستین همت بالا زده تا تیمارگر روح ده ها زن و کودک و مرد عرب نژادی باشد که قربانی تراژدی امروز داعش شده اند و هریک به نحوی، به بیماری روح و روان گرفتار آمده اند!
دکتر هیمن از کودکانی عرب برای مان گفت که مادرشان، در چند متری آنان به دست داعش، به جرم زنای داعش گفته، به ناحق، سنگسار شده بود!
او از مردی برای مان گفت که همسرش توسط داعش دزدیده و بعدها سنگسار شده و اینک در برزخ روح گرفتار آمده است!!!
و بسیار گفت و ما کوچک شدیم و عرق ریختیم و ناچار، دست خالی و خجل از طرح پیام و ابراز همدلی، در مقام تجلیل این بزرگی، لوح سپاس کمپین مهربانی ها را بهانه ساختیم تا گفته باشیم، درک می کنیم بزرگی،استواری ،اراده پولادین و شجاعت قتل نفس تقاص خواه شان را!
با تقدیم لوح کمپین، کمی سبک شدیم اما امروز که مرور می کنم واقعا واژه ای نمی یابم برای توصیف این عظمت روح را...
سپاس همه مقاومت این مردمان مظلوم تاریخ را و سپاس این همه مهرورزی متعاقب آن همه بحران انفال،شیمیایی وظلم را... 🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#انفال
#گرمیان
#دکتر_هیمن_خورشید
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۲۰۹
رئوف آذری
@Raoufazari
—---------------------نگاشته فروردین ۹۶
انفال و خوان مهربانان
سال ۱۹۸۸ از ترا ژدی ترین سال های زندگی مردمان کورد بوده است. در این سال رژیم جنایتکاربعث عراق،علاوه بر بمبارن شیمیایی حلبچه، در پروژه ای به نام #انفال، 10 مرحله را تعریف کرد تا ملتی را عقیم تاریخ گرداند و خود بر بستر گورستان خودبنیادش، رقص و آواز سبعیت سردهد!
در فاصله کم تر از چند ماه، 182 هزار زن و کودک،نوجوان و جوان کورد، همچون دوران جهالت انسان و غیبت انسانیت، زنده زنده در گورهای دسته جمعی بلدوزرساز، زیر آواری از خاک رذالت انسانیت بعث، مدفون شدند😭
بعد از حضور درفستیوال حلبچه و همدلی با خانواده 5 هزار شهید حلبچه، واجب دانستیم محضر آن اسوه های امید و بازماندگان انفال برسیم تا از نزدیک، همدلی های مان را محضرشان ابراز داریم و تلاش کنیم پیام صلح و آشتی و استواری بلوط را ابلاغ نماییم...
بعد از چندی که محضرشان بودیم هم خود را خجل یافتیم که پیام آور صلح و آشتی محضر اقیانوس دلانی برده ایم که خود اقیانوسی از مهر و دوستی اند و هم از استواری بلوط وش شان، جبین شرم ستردیم و هم درس های بسیار گرفتیم وقتی که از دوران قبل و حین و بعد از انفال برای مان گفتند و چهره ها و قلب های بزرگان آن سامان را مرور کرده و واکاوی کردیم!
فقط یک نمونه از آنچه دیدیم و شنیدیم گویای همه آن، عرق ریزی های نمایندگان کمپین مهربانی و سفیران آشتی و همدلی و فعالان چالش جهانی بلوط در آن دیار بود!
دکتر هیمن خورشید، بازمانده خانواده انفال است! انفالی که در گرمیان،به ویژه اردوگاه صدام بنیاد صمود و اقلیم نام رزگاری و جغرافیای کوردستان اتفاق افتاد و اکنون نماد و سمبول انفال در خاک آن، سرازگورهای دسته جمعی برآورده است... همانی که دیروز در سالیاد انفال، بزرگ ترین مراسم یادبود اقلیم در آنجا برگزرا شد.
دکتر هیمن دست پرورده شیرزنی است که به شهادت شهروندان کلار و رزگاری، درسال ۱۹۸۸به تنهایی مسیر چندده کیلومتری می پیموده و در شب های خفقان حکومت صدام و در اوج بحران انفال، بیش از 20 نفر از اقوام را در چند روز از دل بعث بیرون کشیده و از زنده به گور شدن به دست بعث رهانیده است...
دکتر هیمن خورشید، بازمانده تراژدی ای است که در اوان کودکی، ده ها صحنه انفال دیده و اوراق زندگی اش را مکدر ساخته است... اما امروز همان قربانی انفال و فرزند یتیم کوردستان، با همت و پشتکار مسیر علم آموزی پیموده و وقتی از سختی های مسیر آکادمیکش می گوید، آن را تداوم پروژه انفال بهترین ایام زندگی اش عنوان می کند ولی علی رغم آن، چون پیره مه گرون، سیروان و والده مکرمش، همه آن نامرادی ها و ظلم ها و جنایت ها را پشت سرگذاشته و استوار، روان و شجاع نشان می دهد.
استوار در برابر بازکاوی تراژدی های دیگر فرزند خلف بعث در لباس داعش، روان و خادم چون سیروان حتی در دل و برای دشمنان دیروزی اش و شجاع از جنس مادر در برابر سرکوفت زدن و نهیب زدن بر نفس تقاص خواهش!
او امروز روانپزشکی است که به تبع تخصصش، هر روز ده ها داستان رئال و واقعی تراژدیک همان نسل بعث را در لباس داعش می شنود و می کاود و عجیب تر اینکه چون مادر وارسته اش، آستین نجات از انفال روح و روان بالازده است اما عجیب تر اینکه تنها،نجات روح و روان قوم و فامیل و خویش و همنوع و هم نژاد نه، بلکه نجات نسلی و ملتی هم که دیروز اسلاف شان، پدر،برادر، عمو، عمه ،خاله و اقوامش را از او گرفت و زنده به گور کرد!
بله، آن بزرگ دکتر ما، امروز بزرگوارانه آستین همت بالا زده تا تیمارگر روح ده ها زن و کودک و مرد عرب نژادی باشد که قربانی تراژدی امروز داعش شده اند و هریک به نحوی، به بیماری روح و روان گرفتار آمده اند!
دکتر هیمن از کودکانی عرب برای مان گفت که مادرشان، در چند متری آنان به دست داعش، به جرم زنای داعش گفته، به ناحق، سنگسار شده بود!
او از مردی برای مان گفت که همسرش توسط داعش دزدیده و بعدها سنگسار شده و اینک در برزخ روح گرفتار آمده است!!!
و بسیار گفت و ما کوچک شدیم و عرق ریختیم و ناچار، دست خالی و خجل از طرح پیام و ابراز همدلی، در مقام تجلیل این بزرگی، لوح سپاس کمپین مهربانی ها را بهانه ساختیم تا گفته باشیم، درک می کنیم بزرگی،استواری ،اراده پولادین و شجاعت قتل نفس تقاص خواه شان را!
با تقدیم لوح کمپین، کمی سبک شدیم اما امروز که مرور می کنم واقعا واژه ای نمی یابم برای توصیف این عظمت روح را...
سپاس همه مقاومت این مردمان مظلوم تاریخ را و سپاس این همه مهرورزی متعاقب آن همه بحران انفال،شیمیایی وظلم را... 🌹🌹🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#انفال
#گرمیان
#دکتر_هیمن_خورشید
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
تجلیل کمپین مهربانی های کوچک از استواری و بخشودگی و خدمات دکتر #هیمن_خورشید
بازمانده ی پروژه #انفال رژیم بعث عراق و روانپزشک پژوهشگر در کمپ های آوارگان موصل و شنگال و سوریه
اولین روز نوروز ۹۶ را کنار ایشان و جمعی از بازماندگان انفال رسیدیم تا مژده نو شدن بهارشان دهیم بی خبر که بهار،خود، دل اقیانوسی آنهاست...👏💐👏😓
او که درد انفال،تاریخ زندگی اش را مکدر کرده است اینک بزرگوارانه، آستین خدمت بالازده تا تیمارگر دل و روان آنانی باشد که اسلاف شان، بسیاری از داشته های جانی،معنوی و دنیوی وی را ربود!
او اینک تیمارگر زنان و کودکان عرب نژادی است که جنایات داعش، زخم ها بر دل شان نهاده است!
صد درود بر روح بلند،همت والا و قلب پرمهرشان باد...
🌹🌹🌹
#چالش_مهربانی
#انفال
#گرمیان
#دکتر_هیمن_خورشید
#آوارگان_موصل_شنگال
@Kindness_Challenge
گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
بازمانده ی پروژه #انفال رژیم بعث عراق و روانپزشک پژوهشگر در کمپ های آوارگان موصل و شنگال و سوریه
اولین روز نوروز ۹۶ را کنار ایشان و جمعی از بازماندگان انفال رسیدیم تا مژده نو شدن بهارشان دهیم بی خبر که بهار،خود، دل اقیانوسی آنهاست...👏💐👏😓
او که درد انفال،تاریخ زندگی اش را مکدر کرده است اینک بزرگوارانه، آستین خدمت بالازده تا تیمارگر دل و روان آنانی باشد که اسلاف شان، بسیاری از داشته های جانی،معنوی و دنیوی وی را ربود!
او اینک تیمارگر زنان و کودکان عرب نژادی است که جنایات داعش، زخم ها بر دل شان نهاده است!
صد درود بر روح بلند،همت والا و قلب پرمهرشان باد...
🌹🌹🌹
#چالش_مهربانی
#انفال
#گرمیان
#دکتر_هیمن_خورشید
#آوارگان_موصل_شنگال
@Kindness_Challenge
گروه #کمپین_مهربانی_های_کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from اتچ بات
چندی پیش ازحرکت زیبا و مهربانانه ملیکا نگاشتیم و فرهنگ حاکم بر خانواده شان را تمجید کردیم.
دیروز جمعه تلفنی هم به نیابت کمپین مهربانی های کوچک و خانه تکانی فرهنگی از این اقدام زیبای ملیکا در سالروز تولدش سپاس گفتیم.
امروز ابوی ملیکا، جناب رضازاده عزیز از کارمندان تأمین اجتماعی، کلیپی تدوین شده توسط خبرگزاری ایرنا از آن اقدام ملیکا برای مان ارسال کرده بودند که ضمن سپاس از ایرنا و آن بزرگوار، با مهربانان کمپین مهربانی های کوچک،کمپین خانهتکانی فرهنگی،فعالان چالش جهانی بلوط وجنگلانه و نیز اعضای انجمن زیست محیطی بالویزانی ژینگه و سایر دوستداران طبیعت مجدد به اشتراک می گذاریم.
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#کمپین_خانه_تکانی_فرهنگی
#ملیکا_رضازاده
#جشن_تولد
#درختکاری
#چالش_جهانی_بلوط
#جنگلانه
#بالویزانی_ژینگه(سفیران زیست محیط)
کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
خانه تکانی فرهنگی
@KhaneTekaniFarhangi
بالویزانی ژینگه
@balvezani_jinga
دیروز جمعه تلفنی هم به نیابت کمپین مهربانی های کوچک و خانه تکانی فرهنگی از این اقدام زیبای ملیکا در سالروز تولدش سپاس گفتیم.
امروز ابوی ملیکا، جناب رضازاده عزیز از کارمندان تأمین اجتماعی، کلیپی تدوین شده توسط خبرگزاری ایرنا از آن اقدام ملیکا برای مان ارسال کرده بودند که ضمن سپاس از ایرنا و آن بزرگوار، با مهربانان کمپین مهربانی های کوچک،کمپین خانهتکانی فرهنگی،فعالان چالش جهانی بلوط وجنگلانه و نیز اعضای انجمن زیست محیطی بالویزانی ژینگه و سایر دوستداران طبیعت مجدد به اشتراک می گذاریم.
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#کمپین_خانه_تکانی_فرهنگی
#ملیکا_رضازاده
#جشن_تولد
#درختکاری
#چالش_جهانی_بلوط
#جنگلانه
#بالویزانی_ژینگه(سفیران زیست محیط)
کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
خانه تکانی فرهنگی
@KhaneTekaniFarhangi
بالویزانی ژینگه
@balvezani_jinga
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه 208
رئوف آذری
@Raoufazari
—-------------------نگاشته فروردین ۹۶
مهربانی با قلم وکالت
از بدترین حوادث حزن انگیز قرن21، که بسیاری از شهروندان آزاده جهانشهر را آزرده خاطر کرد ظهور و بروز گروه های افراطی و دولت های متعصب با سکانداری شخصت های بیمار بود که از جمله این دولت ها، رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام بود، اویی که می خواست دنیا را تحت تسلط خود درآورد و آخرکار، سر از دخمه ای بیرون آورد که فاضلاب سربازانش، بدان هدایت می شد!
از جمله جنایت های بزرگی که صدام مرتکب شد زنده به گور کردن 182 هزار شهروند کورد آن سامان و نیز تحمیل 8 سال جنگی نابرابر بر ایران،کابرد سلاح های ممنوعه و بمباران شیمیایی شهرهای سردشت و حلبچه بود!
بمبارانی که طبق هیچ یک از معاهدات بین المللی مجاز شمرده نمی شود و تحت هیچ شرایطی توجیهی برای آن محتمل نبوده و نیست!
صدام کاری کرد که امروز داعش با اخلاق و انسانیت و جان می کند ولی دردناک تر آن بود که قدرت های بزرگ را نه در خفا، بلکه در جلوت کنار و حامی داشت که بی محابا، مهندسی می کردند و سخت افزار و نرم افزار مساعدت روا می داشتند!
درآن بازه درازدامن جنایت صدام، کم تر وجدانی در عرصه بین الملل ظهور کرد که تقبیح کند و وتو نماید و حداقل توصیه ای روا دارد تا اینکه آنی کرد که باید می کرد و بعد همان ها که به به و چه چهش می کردند، به پای محاکمه اش کشاندند و بستری برای تقاص دادنش مهیا ساختند،اما چه دیر !
در دادگاه بالای تاوان صدام، یکی از کیس هایی که در حاشیه طرح شد و ناعادلانه طرح شد، کیس حلبچه بود!
در این کیس هرچند شاهدانی شهادت دادند و در حضر و خفا، واکاوی و بازگو کردند جنایت صدام را، اما آنی که بسیار کاوید و سند جمع کرد و مستند میدان داری کرد و سخن مستدل گفت، و به جا و به اندازه وتخصصی گفت،وکیل بزرگ مهربان کورد، جناب #بکر_حمه_صدیق بود!
اینک آرشیوی از تلاش های واکاوی و مستندسازی کیس حلبچه در دادگاه بالای تاوان صدام، چون سندی از تلاش های بی مثال آن وکیل مهربان در مونومنت(یادمان) حلبچه، سالنی ویژه به خود اختصاص داده اند و هر چشم تیزبین و واقع بینی را به تحسین وا می دارد!
الحق که افتخاری کار کردن برای مردم و آن هم در این حجم ، تنها و تنها از این بزرگ مرد ساخته است و بس!
همان نیز انگیزه ای می شود تا مستندات و دفاعیات ایشان، چون کتابی مجلد گردد و به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر شود و تا مقامات بالای تصمیم گیر آمریکا نیز ره گشاید.
نکته درخور تامل تر اینکه،
آن عزیز مهربان پس ساعات ها کار و ماه ها تلاش روی کیس حلبچه و اثبات حقانیت مردم حلبچه و مظلومیت شان، نمایندگی سردشت را نیز به صورت افتخاری بر عهده گرفت و مرحله ها پیش رفت ولی در مسیر همکاری ها می طلبید و نشد ولی ایشان همواره امیدوارانه در پی زنده نگه داستن کیس سردشت در دادگاه بالای عراق هستند تا در زمینه استیقای حقوق شهروندان سردشتی نیز، همتی شبیه حلبچه مبذول دارد و این تنها و تنها کار بزرگان است و بس...
دفاع از حق همیشه ستودنی است.
برهمین اساس واجب دانستیم چون شهروندی درجهانشر و قربانی سبعیت رژیم بعث، از آن والامقام به پاس تلاش های مهرورزانه و انسانی اش تجلیل کنیم و به نیابت از اعضای کمپین مهربانی های کوچک، سپاس شان گوییم.
فستیوال حلبچه و روزهای نوروز 96 فرصتی ارزنده برای این تجلیل بود که در منزل شخصی ایشان، در سلیمانیه موفق شدیم به نام کمپین مهربانی های کوچک، به بخشی از دین خود در قبال شهروندان جهانشهر در خارج از مرزهای سرزمینی اش، عمل کنیم...
باشد که وکلای متعهدی چون او در جهانشهر پیرامونی مان تکثیر گردند...
سپاس همه لطف و همه مهر و همه مهمان نوازی شان را💐👏💐
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_با_قلم_وکیل
#ماموستا_بکر_حمه_صدیق
#سردست
#حلبچه
#بمباران_شیمیایی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
نمونه 208
رئوف آذری
@Raoufazari
—-------------------نگاشته فروردین ۹۶
مهربانی با قلم وکالت
از بدترین حوادث حزن انگیز قرن21، که بسیاری از شهروندان آزاده جهانشهر را آزرده خاطر کرد ظهور و بروز گروه های افراطی و دولت های متعصب با سکانداری شخصت های بیمار بود که از جمله این دولت ها، رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام بود، اویی که می خواست دنیا را تحت تسلط خود درآورد و آخرکار، سر از دخمه ای بیرون آورد که فاضلاب سربازانش، بدان هدایت می شد!
از جمله جنایت های بزرگی که صدام مرتکب شد زنده به گور کردن 182 هزار شهروند کورد آن سامان و نیز تحمیل 8 سال جنگی نابرابر بر ایران،کابرد سلاح های ممنوعه و بمباران شیمیایی شهرهای سردشت و حلبچه بود!
بمبارانی که طبق هیچ یک از معاهدات بین المللی مجاز شمرده نمی شود و تحت هیچ شرایطی توجیهی برای آن محتمل نبوده و نیست!
صدام کاری کرد که امروز داعش با اخلاق و انسانیت و جان می کند ولی دردناک تر آن بود که قدرت های بزرگ را نه در خفا، بلکه در جلوت کنار و حامی داشت که بی محابا، مهندسی می کردند و سخت افزار و نرم افزار مساعدت روا می داشتند!
درآن بازه درازدامن جنایت صدام، کم تر وجدانی در عرصه بین الملل ظهور کرد که تقبیح کند و وتو نماید و حداقل توصیه ای روا دارد تا اینکه آنی کرد که باید می کرد و بعد همان ها که به به و چه چهش می کردند، به پای محاکمه اش کشاندند و بستری برای تقاص دادنش مهیا ساختند،اما چه دیر !
در دادگاه بالای تاوان صدام، یکی از کیس هایی که در حاشیه طرح شد و ناعادلانه طرح شد، کیس حلبچه بود!
در این کیس هرچند شاهدانی شهادت دادند و در حضر و خفا، واکاوی و بازگو کردند جنایت صدام را، اما آنی که بسیار کاوید و سند جمع کرد و مستند میدان داری کرد و سخن مستدل گفت، و به جا و به اندازه وتخصصی گفت،وکیل بزرگ مهربان کورد، جناب #بکر_حمه_صدیق بود!
اینک آرشیوی از تلاش های واکاوی و مستندسازی کیس حلبچه در دادگاه بالای تاوان صدام، چون سندی از تلاش های بی مثال آن وکیل مهربان در مونومنت(یادمان) حلبچه، سالنی ویژه به خود اختصاص داده اند و هر چشم تیزبین و واقع بینی را به تحسین وا می دارد!
الحق که افتخاری کار کردن برای مردم و آن هم در این حجم ، تنها و تنها از این بزرگ مرد ساخته است و بس!
همان نیز انگیزه ای می شود تا مستندات و دفاعیات ایشان، چون کتابی مجلد گردد و به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر شود و تا مقامات بالای تصمیم گیر آمریکا نیز ره گشاید.
نکته درخور تامل تر اینکه،
آن عزیز مهربان پس ساعات ها کار و ماه ها تلاش روی کیس حلبچه و اثبات حقانیت مردم حلبچه و مظلومیت شان، نمایندگی سردشت را نیز به صورت افتخاری بر عهده گرفت و مرحله ها پیش رفت ولی در مسیر همکاری ها می طلبید و نشد ولی ایشان همواره امیدوارانه در پی زنده نگه داستن کیس سردشت در دادگاه بالای عراق هستند تا در زمینه استیقای حقوق شهروندان سردشتی نیز، همتی شبیه حلبچه مبذول دارد و این تنها و تنها کار بزرگان است و بس...
دفاع از حق همیشه ستودنی است.
برهمین اساس واجب دانستیم چون شهروندی درجهانشر و قربانی سبعیت رژیم بعث، از آن والامقام به پاس تلاش های مهرورزانه و انسانی اش تجلیل کنیم و به نیابت از اعضای کمپین مهربانی های کوچک، سپاس شان گوییم.
فستیوال حلبچه و روزهای نوروز 96 فرصتی ارزنده برای این تجلیل بود که در منزل شخصی ایشان، در سلیمانیه موفق شدیم به نام کمپین مهربانی های کوچک، به بخشی از دین خود در قبال شهروندان جهانشهر در خارج از مرزهای سرزمینی اش، عمل کنیم...
باشد که وکلای متعهدی چون او در جهانشهر پیرامونی مان تکثیر گردند...
سپاس همه لطف و همه مهر و همه مهمان نوازی شان را💐👏💐
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#مهربانی_با_قلم_وکیل
#ماموستا_بکر_حمه_صدیق
#سردست
#حلبچه
#بمباران_شیمیایی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
مهربانان عزیزی که تازگی به جمع ما تشریف فرما شدید،قدوم پرمهرتان را ارج می نهیم و امیدواریم حضور سبزتان،گلستان مهربانی های کمپین را معطر گرداند🌹
مهرورزان؛
اینجا👇
🌹 از کپی پیست خبری نیست...
🌹اخبار و گزارش نامهربانانه بارگذاری نمی شود...
🌹هیچ درخواست یاری و مساعدت مالی و اداری و... طرح نمی شود...
🌹 لینک کانال یا گروهی مگر با گزارش مدیران وبه شرط محتوای مهرورزانه پخش نمی شود....
🌹 بحث و جدلی در کار نیست...
🌹از سیاست بازی خبری نیست و در کل نامهربانی ها در این فضا حق ورود ندارند و هرچه هست مهربانی است و لطافت شبنم طراوت دل مهرورزان🌹
👈امیدواریم در کنار شما فرصت بیشتری برای مبادله ی مهربانی ها داشته باشیم.
✍رسالت ما فعلا گزارش اقدامات مهربانانه ی خود و دیگران ازفضای پیرامونی خود است...
⏮اقدامی که با 👀چشم خود دیده و یا با 👂گوش خود، مستقیم یا دست دوم دریافت کرده ایم.
طرح گزارشی ما نیز چون نمونه های طرح شده،✍نوشتاری و همراه با تصویر خواهد بود.💐👏
مهربانان عزیز
از اول شهریور کمپین راه اندازی شده است...
👈اینک ده هاعضو 🌹مهربان داریم...
⏮در واقع ده ها گزارشگر مهربانی های کوچک و بزرگ که خود، از برترین مهربانان هستند🌹
دراین کمپین مهربانان،یکدیگر را با لقب "مهربان ...."🌹 می خوانند.
شما هم بزرگواری کنید و کمک کنید، مهربانی ها را در مهرشهرها،کلانشهرها و جهانشهر پیرامونی مان فراگیر کنیم...
مهربان بودن موردنظر ما فاکتورهای بسیاری دارد که ازمهربان بودن با؛
👈 خود
و
👈خانواده،
شروع می شود و تا مهربانی در:
👈محیط کار
👈اجتماع
👈زیست محیط و...را دربرمی گیرد.
فعلا
زبان اشتراکی کمپین ✍فارسی🖎 است و به گاه استفاده از زبان مادری، ترجمه نیز لحاظ می شود.🌹
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیر کمپین
@Raoufazari
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
کانال چالش مهربانی(گزیده ی گزارش های مهربانی گروه کمپین مهربانی های کوچک)👇
@Kindness_Challenge
اینستاگرام👇
https://instagram.com/_u/chaleshe_iraniye_mehrbani
مهرورزان؛
اینجا👇
🌹 از کپی پیست خبری نیست...
🌹اخبار و گزارش نامهربانانه بارگذاری نمی شود...
🌹هیچ درخواست یاری و مساعدت مالی و اداری و... طرح نمی شود...
🌹 لینک کانال یا گروهی مگر با گزارش مدیران وبه شرط محتوای مهرورزانه پخش نمی شود....
🌹 بحث و جدلی در کار نیست...
🌹از سیاست بازی خبری نیست و در کل نامهربانی ها در این فضا حق ورود ندارند و هرچه هست مهربانی است و لطافت شبنم طراوت دل مهرورزان🌹
👈امیدواریم در کنار شما فرصت بیشتری برای مبادله ی مهربانی ها داشته باشیم.
✍رسالت ما فعلا گزارش اقدامات مهربانانه ی خود و دیگران ازفضای پیرامونی خود است...
⏮اقدامی که با 👀چشم خود دیده و یا با 👂گوش خود، مستقیم یا دست دوم دریافت کرده ایم.
طرح گزارشی ما نیز چون نمونه های طرح شده،✍نوشتاری و همراه با تصویر خواهد بود.💐👏
مهربانان عزیز
از اول شهریور کمپین راه اندازی شده است...
👈اینک ده هاعضو 🌹مهربان داریم...
⏮در واقع ده ها گزارشگر مهربانی های کوچک و بزرگ که خود، از برترین مهربانان هستند🌹
دراین کمپین مهربانان،یکدیگر را با لقب "مهربان ...."🌹 می خوانند.
شما هم بزرگواری کنید و کمک کنید، مهربانی ها را در مهرشهرها،کلانشهرها و جهانشهر پیرامونی مان فراگیر کنیم...
مهربان بودن موردنظر ما فاکتورهای بسیاری دارد که ازمهربان بودن با؛
👈 خود
و
👈خانواده،
شروع می شود و تا مهربانی در:
👈محیط کار
👈اجتماع
👈زیست محیط و...را دربرمی گیرد.
فعلا
زبان اشتراکی کمپین ✍فارسی🖎 است و به گاه استفاده از زبان مادری، ترجمه نیز لحاظ می شود.🌹
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیر کمپین
@Raoufazari
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
کانال چالش مهربانی(گزیده ی گزارش های مهربانی گروه کمپین مهربانی های کوچک)👇
@Kindness_Challenge
اینستاگرام👇
https://instagram.com/_u/chaleshe_iraniye_mehrbani
Forwarded from At.
نمیدونم طبق قوانین گروه کار من مهربانی به حساب میاد یا نه ولی 😉 ولی شاید لااقل به دست مسئولین برسه ومسمر ثمر واقع بشه.
میگن حادثه خبر نمیکند ولی خدایی گاهی وقتا خبر میکند فقط گوش شنوا میخواد...
دیشب رفتم بنزین زدم برگشتنی وسطای بلوار متوجه زحمتکشان شهرداری شدم که داشتن با تانکر خیابان رو می شستند..
یک نفر جلو تر با یه تابلوی کوچک وسط خیابان وایستاده بود به رانندگان هشدار میداد..یک نفر هم چند متر بعدش شلنگ به دست جلوی تانکر مشغول کار بود..
ولی حتی دریغ از یک دست لباس شب نما برای این عزیزان...
چند شب قبل یه متور سوار زده بود به تانکر.پس حادثه خبر کرده فقط گوش شنوا میخواد پیشگیری کنه..
خواستم بی احتیاطی مسئولین رو بهشون گوشزد کنم ولی هیچ شماره یا جایی به نظرم نرسید که احساس کنم براش مهمه و به فکر امنیت جان این دوستان باشه .. رفتم مغازه سه دست جلیقه مثلثی شب رنگ برداشتم و دادم بهشون.. تنها کاری بود که از دستم برمیومد ... به امید انکه مسئولین بیشتر به فکر این عزیزان باشند.. 😐
میگن حادثه خبر نمیکند ولی خدایی گاهی وقتا خبر میکند فقط گوش شنوا میخواد...
دیشب رفتم بنزین زدم برگشتنی وسطای بلوار متوجه زحمتکشان شهرداری شدم که داشتن با تانکر خیابان رو می شستند..
یک نفر جلو تر با یه تابلوی کوچک وسط خیابان وایستاده بود به رانندگان هشدار میداد..یک نفر هم چند متر بعدش شلنگ به دست جلوی تانکر مشغول کار بود..
ولی حتی دریغ از یک دست لباس شب نما برای این عزیزان...
چند شب قبل یه متور سوار زده بود به تانکر.پس حادثه خبر کرده فقط گوش شنوا میخواد پیشگیری کنه..
خواستم بی احتیاطی مسئولین رو بهشون گوشزد کنم ولی هیچ شماره یا جایی به نظرم نرسید که احساس کنم براش مهمه و به فکر امنیت جان این دوستان باشه .. رفتم مغازه سه دست جلیقه مثلثی شب رنگ برداشتم و دادم بهشون.. تنها کاری بود که از دستم برمیومد ... به امید انکه مسئولین بیشتر به فکر این عزیزان باشند.. 😐
Forwarded from عزت خسروی
احسنت واقعا کارتون فراتر از مهربانی هاست🌹🌹🌹🌹درود بر شما بزرگوار