Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
👖👕 #مهربانی کی آخر آمد؟ #دیوارش را چه شد؟
✍ #احسان_محمدی
↙️ همه چیز خیلی ساده شکل گرفت. اول چند عکس دیوارهایی ساده با چند لباس آویخته به میخ در شبکه های مجازی با شعار « اگر نیاز نداری بذار و اگر نیاز داری بردار» و بعد موجی که انگار سر باز ایستادن نداشت.
↙️ دیوار مهربانی برای ایرانیان از #دیوار_برلین مشهورتر شد. در تمام استان ها مردم لباس هایی که استفاده نمی کردند را می شستند، اتو می زدند و به دیوارهای مهربانی آویزان می کردند تا مستحقی بردارد.
↙️ خیابان خوابی سرمازده یا حتی نیازمندی آبرومند که شرمش می آمد دستش را برای گدایی دراز کند.
↙️ لذت بخشش آنقدر شیرین بود که بسیاری از روزنامه های جهان از #گاردین تا #نیویورک_تایمز درباره اش گزارش نوشتند و این کار ایرانیان را در خاورمیانه ای که بوی باروت و خون و عرق چندش آور #داعش گرفته بود را تحسین کردند. اما این روزها انگار عمر دیوار مهربانی هم به سر آمده!
↙️ بعضی ها گفتند که معتادها و دله دزدها می آیند و لباس ها را می برند و دست مستحق نمی رسد، برخی بهانه آوردند که این کار فخرفروشی به نیازمندان است و اگر راست می گویید بروید لباس نو بخرید، عده ای نوشتند که باید یک نهاد رسمی از این کار حمایت کند وگرنه فایده ندارد، کسانی ایراد گرفتند که لباس ها ممکن است آلوده به بیماری باشد و ...
↙️ از این بهانه هایی که عموماً کسانی می آورند که خودشان حتی یک قدم برنمی دارند و مثل شخصیت «گلام» در سریال گالیور فقط می گویند: من می دونستم ما موفق نمی شیم!
↙️ این روزها از دیوار مهربانی فقط دیوارش مانده و انگار مهربانی اش کوچ کرده. چند میخ کج و کوله یا حفره های باقیمانده از رخت آویزی که آن را هم عده ای کنده اند.
↙️ آیا همه نیازمندان صاحب لباس شدند؟ کارتن خواب ها به گرمخانه ها منتقل شدند و این شب های سرد کسی در خیابان تن اش نمی لرزد؟ چرا یک کار خوب و انسانی را نیمه تمام رها کردیم؟
↙️ آن همه شور و اشتیاق چرا این همه زود در بسیاری از شهرها فرونشست؟ به دیوار اگر اعتقاد نداریم به مهربانی که هنوز باور داریم.
↙️ پیش تر هم آوردیم که این روزها به محض باز کردن اینستاگرام باید بروی زیر پتو شلغم بخوری وگرنه از هجوم این همه عکس از برف، سرما می خوری!
↙️ خوب است که لذت می بریم از برف و بارانی که از راه می رسد اما یادمان نرود برفی که باعث می شود بالاخره بوت های خوشگل مان را بپوشیم و از پلیور و کت چرم مان رونمایی کنیم مثل افعی از سوراخ کفش کسی بالا می رود.
↙️ از لای یقه باز کودکی، از آرنج شکافته شده مردی که روزگار با او نساخته یا او با روزگار نساخته. بالا می رود و خونش را منجمد می کند. به آنها هم فکر کنیم.
↙️ شعار درمانی و سخنرانی های کوبنده برخی مسئولان وسط زمستان برای هیچکس لباس گرم نمی شود.
برای هیچکس پاپوشی نمی شود که آب باران از سوراخش به داخل نلغزد.
↙️ لطفاً همین امروز بروید سراغ لباس هایتان. آنهایی که نیاز ندارید را بشویید، اتو بزنید و کنار بگذارید و هر وقت به خیابان می روید چند تایی را توی کوله پشتی تان بگذارید و به خیابان خواب ها، به بچه های کار بدهید.
↙️ به لطف تلاش برخی مدیران به محض بیرون آمدن از خانه یک نفر را می بینید که مثل بید می لرزد!
↙️ به او لباس گرم بدهید و "پاداش آنی تان" را از شنیدن تشکرش، از دیدن چشم های قدردانش، از سرتکان دادنش بگیرید و لذت ببرید از حس خوب بخشش.
↙️سال های گذشته چند کارتن خواب گوشه خیابان ها از سرما یخ زدند، مُردند. دفن شدند. از یاد رفتند. به داد هم برسیم. با دیوار مهربانی، با کوله پشتی مهربانی ... با مهربانی.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ #احسان_محمدی
↙️ همه چیز خیلی ساده شکل گرفت. اول چند عکس دیوارهایی ساده با چند لباس آویخته به میخ در شبکه های مجازی با شعار « اگر نیاز نداری بذار و اگر نیاز داری بردار» و بعد موجی که انگار سر باز ایستادن نداشت.
↙️ دیوار مهربانی برای ایرانیان از #دیوار_برلین مشهورتر شد. در تمام استان ها مردم لباس هایی که استفاده نمی کردند را می شستند، اتو می زدند و به دیوارهای مهربانی آویزان می کردند تا مستحقی بردارد.
↙️ خیابان خوابی سرمازده یا حتی نیازمندی آبرومند که شرمش می آمد دستش را برای گدایی دراز کند.
↙️ لذت بخشش آنقدر شیرین بود که بسیاری از روزنامه های جهان از #گاردین تا #نیویورک_تایمز درباره اش گزارش نوشتند و این کار ایرانیان را در خاورمیانه ای که بوی باروت و خون و عرق چندش آور #داعش گرفته بود را تحسین کردند. اما این روزها انگار عمر دیوار مهربانی هم به سر آمده!
↙️ بعضی ها گفتند که معتادها و دله دزدها می آیند و لباس ها را می برند و دست مستحق نمی رسد، برخی بهانه آوردند که این کار فخرفروشی به نیازمندان است و اگر راست می گویید بروید لباس نو بخرید، عده ای نوشتند که باید یک نهاد رسمی از این کار حمایت کند وگرنه فایده ندارد، کسانی ایراد گرفتند که لباس ها ممکن است آلوده به بیماری باشد و ...
↙️ از این بهانه هایی که عموماً کسانی می آورند که خودشان حتی یک قدم برنمی دارند و مثل شخصیت «گلام» در سریال گالیور فقط می گویند: من می دونستم ما موفق نمی شیم!
↙️ این روزها از دیوار مهربانی فقط دیوارش مانده و انگار مهربانی اش کوچ کرده. چند میخ کج و کوله یا حفره های باقیمانده از رخت آویزی که آن را هم عده ای کنده اند.
↙️ آیا همه نیازمندان صاحب لباس شدند؟ کارتن خواب ها به گرمخانه ها منتقل شدند و این شب های سرد کسی در خیابان تن اش نمی لرزد؟ چرا یک کار خوب و انسانی را نیمه تمام رها کردیم؟
↙️ آن همه شور و اشتیاق چرا این همه زود در بسیاری از شهرها فرونشست؟ به دیوار اگر اعتقاد نداریم به مهربانی که هنوز باور داریم.
↙️ پیش تر هم آوردیم که این روزها به محض باز کردن اینستاگرام باید بروی زیر پتو شلغم بخوری وگرنه از هجوم این همه عکس از برف، سرما می خوری!
↙️ خوب است که لذت می بریم از برف و بارانی که از راه می رسد اما یادمان نرود برفی که باعث می شود بالاخره بوت های خوشگل مان را بپوشیم و از پلیور و کت چرم مان رونمایی کنیم مثل افعی از سوراخ کفش کسی بالا می رود.
↙️ از لای یقه باز کودکی، از آرنج شکافته شده مردی که روزگار با او نساخته یا او با روزگار نساخته. بالا می رود و خونش را منجمد می کند. به آنها هم فکر کنیم.
↙️ شعار درمانی و سخنرانی های کوبنده برخی مسئولان وسط زمستان برای هیچکس لباس گرم نمی شود.
برای هیچکس پاپوشی نمی شود که آب باران از سوراخش به داخل نلغزد.
↙️ لطفاً همین امروز بروید سراغ لباس هایتان. آنهایی که نیاز ندارید را بشویید، اتو بزنید و کنار بگذارید و هر وقت به خیابان می روید چند تایی را توی کوله پشتی تان بگذارید و به خیابان خواب ها، به بچه های کار بدهید.
↙️ به لطف تلاش برخی مدیران به محض بیرون آمدن از خانه یک نفر را می بینید که مثل بید می لرزد!
↙️ به او لباس گرم بدهید و "پاداش آنی تان" را از شنیدن تشکرش، از دیدن چشم های قدردانش، از سرتکان دادنش بگیرید و لذت ببرید از حس خوب بخشش.
↙️سال های گذشته چند کارتن خواب گوشه خیابان ها از سرما یخ زدند، مُردند. دفن شدند. از یاد رفتند. به داد هم برسیم. با دیوار مهربانی، با کوله پشتی مهربانی ... با مهربانی.
🖋 @ehsanmohammadi95
#زلزله،
#چشم_باز
و
#گوش_شنوا
زلزله که رقصش در گیرد، همه چیز را جابجا می کند،بیش از اشعه های نور منشعب در فضا و فرکانس های موجود در هوا را...
حتی پلک های چشمان ما را و تارهای شنوایی گوش های مان را...
آنچه در این شرایط بحرانی مهم است و باید لحاظ شود اینست که:
دقت کنیم،
#چشم های مان باز بمانند
و
#گوش های مان نیز شنوا🌷
#اگر_خود_زلزله_زده ایم، عمودی از اراده و امید، بر پلک های مان نهیم تا چشمان مان به مرگ روشنابینی دچار نشوند و ببینیم خود را و اطراف مان را و انتخاب کنیم آنچه را که از آسیب بیشترمان کم می کند،عمل کنیم...
گوش های مان را باز بگذاریم تا در لابه لای همهمه ها و هجمه های فریاد، آنی بشنوند که باید بشنوند و در راستای امداد بیشتر و کمک مفیدتر، یارمان می شود...
#اگر_مدیر_بحرانیم
چشم های مان را بگشاییم و بازتر نگه داریم تا ببینیم آنچه باید ببینیم و گوش های مان را گشوده نگه داریم تا بشنویم ناله های زلزله زدگان را و صندلی وخواب و استراحت برخود حرام کنیم تا خدای ناکرده، کاری نمانده باشد که نکرده باشیم ...
#اگر_امداد_گر یا #فعال_مدنی و #خیری هستیم، چشم های مان را بیشتر بگشاییم تا در تاریکی ها نیز توان دیدن داشته باشیم و گوش های مان را تیزتر کنیم تا نشنیدنی های مدیران مسئول را نیز بشنویم و بتوانیم با درک و فهم و برداشت به موقع، به گاه و به اندازه و مؤثر، حضور و نقش داشته باشیم...
#اگر_خبرنگاریم یا #توان_رسانه_ای کردن داریم، چشم های مان چون عقابی بلندپرواز به چرخش و دیدن نادیدنی ها واداریم و گوش های مان را چون #شبپره_بزرگ_مومخوار
(Galleria mellonella)
در کندوی هوای مناطق زلزله زده به کندوکاو واداریم تا آنچه تا به حال نادیدنی و ناشنیدنی می نمود در کنار آنچه دیدنی و شنیدنی بود، با مهارت های حرفه ای خود، در #صنعت_دروازه_بانی هوشمندانه اما مسئولیت شناسانه و شجاعانه، الک کنیم و سپس به جا، به گاه و به اندازه و راه حل محور، اطلاع رسانی کنیم...
#اگر_شهروند_عادی هستیم همت کنیم و چشم باز نگه داریم و گوش، شنوا داریم تا که آنی که #آسیب_دیده، نیاز دارد و آنی که #مسئول_مسئولیت_شناس، انتظار دارد و #خبرنگار_حرفه_ای و #رسانه_ای_مسئول، درخواست کرده است، در طبق اخلاص نهیم و #کمک و #یار_شاطر باشیم و خدای ناکرده با حضور #نابه_جا، #نابه_گاه، #سربار و #بار_خاطر نشویم...
مخلص کلام، در این شرایط با #چشم_باز و #گوش_شنوا، #یار باشیم و #بار_نباشیم که آن از #مهربانی_های_بزرگ است...
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#زلزله
#احسان_محمدی
#چشم_باز
#گوش_شنوا
@sopskf
--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
**متن کامل در صفحه فیسبوک نگارنده👇
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1931459540304714&id=100003220610069
---------
https://www.instagram.com/p/Bqna6OTlmwO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ag8hjxmzgyi1
#چشم_باز
و
#گوش_شنوا
زلزله که رقصش در گیرد، همه چیز را جابجا می کند،بیش از اشعه های نور منشعب در فضا و فرکانس های موجود در هوا را...
حتی پلک های چشمان ما را و تارهای شنوایی گوش های مان را...
آنچه در این شرایط بحرانی مهم است و باید لحاظ شود اینست که:
دقت کنیم،
#چشم های مان باز بمانند
و
#گوش های مان نیز شنوا🌷
#اگر_خود_زلزله_زده ایم، عمودی از اراده و امید، بر پلک های مان نهیم تا چشمان مان به مرگ روشنابینی دچار نشوند و ببینیم خود را و اطراف مان را و انتخاب کنیم آنچه را که از آسیب بیشترمان کم می کند،عمل کنیم...
گوش های مان را باز بگذاریم تا در لابه لای همهمه ها و هجمه های فریاد، آنی بشنوند که باید بشنوند و در راستای امداد بیشتر و کمک مفیدتر، یارمان می شود...
#اگر_مدیر_بحرانیم
چشم های مان را بگشاییم و بازتر نگه داریم تا ببینیم آنچه باید ببینیم و گوش های مان را گشوده نگه داریم تا بشنویم ناله های زلزله زدگان را و صندلی وخواب و استراحت برخود حرام کنیم تا خدای ناکرده، کاری نمانده باشد که نکرده باشیم ...
#اگر_امداد_گر یا #فعال_مدنی و #خیری هستیم، چشم های مان را بیشتر بگشاییم تا در تاریکی ها نیز توان دیدن داشته باشیم و گوش های مان را تیزتر کنیم تا نشنیدنی های مدیران مسئول را نیز بشنویم و بتوانیم با درک و فهم و برداشت به موقع، به گاه و به اندازه و مؤثر، حضور و نقش داشته باشیم...
#اگر_خبرنگاریم یا #توان_رسانه_ای کردن داریم، چشم های مان چون عقابی بلندپرواز به چرخش و دیدن نادیدنی ها واداریم و گوش های مان را چون #شبپره_بزرگ_مومخوار
(Galleria mellonella)
در کندوی هوای مناطق زلزله زده به کندوکاو واداریم تا آنچه تا به حال نادیدنی و ناشنیدنی می نمود در کنار آنچه دیدنی و شنیدنی بود، با مهارت های حرفه ای خود، در #صنعت_دروازه_بانی هوشمندانه اما مسئولیت شناسانه و شجاعانه، الک کنیم و سپس به جا، به گاه و به اندازه و راه حل محور، اطلاع رسانی کنیم...
#اگر_شهروند_عادی هستیم همت کنیم و چشم باز نگه داریم و گوش، شنوا داریم تا که آنی که #آسیب_دیده، نیاز دارد و آنی که #مسئول_مسئولیت_شناس، انتظار دارد و #خبرنگار_حرفه_ای و #رسانه_ای_مسئول، درخواست کرده است، در طبق اخلاص نهیم و #کمک و #یار_شاطر باشیم و خدای ناکرده با حضور #نابه_جا، #نابه_گاه، #سربار و #بار_خاطر نشویم...
مخلص کلام، در این شرایط با #چشم_باز و #گوش_شنوا، #یار باشیم و #بار_نباشیم که آن از #مهربانی_های_بزرگ است...
🌷❤🌷
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
#زلزله
#احسان_محمدی
#چشم_باز
#گوش_شنوا
@sopskf
--------
*فعال صلح و مهربانی، دبیر کارگروه سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران
**متن کامل در صفحه فیسبوک نگارنده👇
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1931459540304714&id=100003220610069
---------
https://www.instagram.com/p/Bqna6OTlmwO/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ag8hjxmzgyi1
Facebook
Raouf Azari
زلزله، چشم باز و گوش شنوا *رئوف آذری #احسان_محمدی عزیز را مدت زیادی نیست که می شناسم اما از وقتی که شناختم ایشان را و خواندم آثار تراوش قلم در لحظه و آنلاین شان، فهم کردم که اهل درد است و درد شناس...
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🙏 زنده باد ایراندُخت؛ نرگس کلباسی
✍ احسان محمدی
↙️ سال 96 وقتی قرار شد نرگس کلباسی مهمان #ماه_عسل بشود بخشی از کار نوشتار متن و تحقیقش را انجام دادم. #سپهر_سلیمی کمک زیادی کرد و #احسان_علیخانی هم مقابل برخی فشارها پایمردی کرد تا بسیاری از ایرانیان این دختر جسور و نیکوکار را بشناسند.
↙️ او گفت که نجاتاش از مرگ و اتهام واهی قتل یک کودک در هند را مدیون #دکترظریف است.
همان روزها برخی به کلباسی تاختند و حتی از نسبت دادن اتهام جاسوسی هم به او دریغ نکردند.
↙️ بعد از زلزله #کرمانشاه همان بعضیها رفتند دنبال کشف جاسوسهای دیگر، خیلی از ما هم با انتشار عکسهای جگرخراش یک مشت لایک جمع کردیم اما نرگس کلباسی به همراه تیم بیادعایش 16 میلیاردتومان کمک مردمی جمع کرد و یکسال و پنج ماه در کرمانشاه ماند تا امروز...
↙️ او با انتشار این ویدئو از پایان کار ساخت و تحویل 113 خانه به زلزلهزدگان خبر داد.
↙️ کارگاه خیاطی راه انداخت، آغلهای خراب شده را تعمیر کرد و...
💐 خدا قوت ایراندُخت. تو فرزند راستین این سرزمینی که به جای نفرین تاریکی، صدها شمع روشن کردی.
#دریغ_است_که_ایران_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙️ سال 96 وقتی قرار شد نرگس کلباسی مهمان #ماه_عسل بشود بخشی از کار نوشتار متن و تحقیقش را انجام دادم. #سپهر_سلیمی کمک زیادی کرد و #احسان_علیخانی هم مقابل برخی فشارها پایمردی کرد تا بسیاری از ایرانیان این دختر جسور و نیکوکار را بشناسند.
↙️ او گفت که نجاتاش از مرگ و اتهام واهی قتل یک کودک در هند را مدیون #دکترظریف است.
همان روزها برخی به کلباسی تاختند و حتی از نسبت دادن اتهام جاسوسی هم به او دریغ نکردند.
↙️ بعد از زلزله #کرمانشاه همان بعضیها رفتند دنبال کشف جاسوسهای دیگر، خیلی از ما هم با انتشار عکسهای جگرخراش یک مشت لایک جمع کردیم اما نرگس کلباسی به همراه تیم بیادعایش 16 میلیاردتومان کمک مردمی جمع کرد و یکسال و پنج ماه در کرمانشاه ماند تا امروز...
↙️ او با انتشار این ویدئو از پایان کار ساخت و تحویل 113 خانه به زلزلهزدگان خبر داد.
↙️ کارگاه خیاطی راه انداخت، آغلهای خراب شده را تعمیر کرد و...
💐 خدا قوت ایراندُخت. تو فرزند راستین این سرزمینی که به جای نفرین تاریکی، صدها شمع روشن کردی.
#دریغ_است_که_ایران_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95
4_5814652112600040646.mp3
11.3 MB
🎧 آهنگ #پاییز_مسموم
کاری زیبا از احسان خواجه امیری به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت
نگاه آسمون خیس ، چشاش غرق ستاره
یه دشت سبز و آروم که قلبش بی قراره
شبا رو شونه کوه ، که سر میذاره مهتاب
زمین خورشیدو انگار ، داره میبینه تو خواب
یه احساس نگفته س ، نمیدونم چه حالی
خدا نزدیکه انگار ، تموم این حوالی
چه آدما تو این دشت ، به سختی دل سپردن
به همدیگه چه آسون رسیدن اما مُردن
نسیمی اومد از راه که بوی داس میداد
نفس ها رو درو کرد ، به جون خاک افتاد
کبوترها رو پَر داد ، گلا رو کاغذی کرد
تو اشک بچه گم شد ، لب خشک زن و مرد
زمین گاهی خزونه ، خزونش اما این نیست
که این پاییز مسموم دیگه فصل زمین نیست
تو فصل غنچه هایی که پرپر بود از اول
نشسته خاک « سردشت » ، به بار درد و تاول
🎤 خواننده: #احسان_خواجهامیری
✍🏻 ترانهسرا: #افشین_یداللهی
📝نقل از
#سردشت_پرس
--------
@sopskf
کاری زیبا از احسان خواجه امیری به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی سردشت
نگاه آسمون خیس ، چشاش غرق ستاره
یه دشت سبز و آروم که قلبش بی قراره
شبا رو شونه کوه ، که سر میذاره مهتاب
زمین خورشیدو انگار ، داره میبینه تو خواب
یه احساس نگفته س ، نمیدونم چه حالی
خدا نزدیکه انگار ، تموم این حوالی
چه آدما تو این دشت ، به سختی دل سپردن
به همدیگه چه آسون رسیدن اما مُردن
نسیمی اومد از راه که بوی داس میداد
نفس ها رو درو کرد ، به جون خاک افتاد
کبوترها رو پَر داد ، گلا رو کاغذی کرد
تو اشک بچه گم شد ، لب خشک زن و مرد
زمین گاهی خزونه ، خزونش اما این نیست
که این پاییز مسموم دیگه فصل زمین نیست
تو فصل غنچه هایی که پرپر بود از اول
نشسته خاک « سردشت » ، به بار درد و تاول
🎤 خواننده: #احسان_خواجهامیری
✍🏻 ترانهسرا: #افشین_یداللهی
📝نقل از
#سردشت_پرس
--------
@sopskf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
1⃣ انگلیسیها میگویند شیطان در جزییات است. یعنی آدمها معمولاً به صورت کلی، خیلی با هم مشکل ندارند اما وقتی وارد جزییات میشوند شیطان لبخند پیروزی میزند. جزییات لعنتی.
.
2⃣ جایی از #عمران_صلاحی میخواندم فقط دم کلفتها مهم نیستند، پا روی دم باریک ها هم نگذارید چون ممکن است دمشان به یک دم کلفت وصل باشد!
دم باریکها نقشی کلیدی در دنیا دارند.
3⃣ اتفاقات کوچک گاهی باعث تاثیرات بزرگ میشوند که باورکردنش دشوار است. مثل این قطعه سنگ پنج میلیمتری که اگر دومینوی سنگی ادامه داشت حتی میتوانست دیوار چین را هم فرو بریزد.
.
4⃣ باز هم: The Devil is in the Details.
گفتم که شیطان در جزییات است. همین خُرده حرفها، خُرده قضاوتها، خُرده دلشکستنها، خُرده گلهها، خُرده نیشها، خُرده زخمزبانها، خُرده توقعات، خُرده سنگهای پنج میلیمتری!
#تمرین_کنیم بیشتر مواظب «خُردهها» باشیم.
نقل از:
#احسان_محمدی
لینک مطلب 👇
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8450
-----
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
.
2⃣ جایی از #عمران_صلاحی میخواندم فقط دم کلفتها مهم نیستند، پا روی دم باریک ها هم نگذارید چون ممکن است دمشان به یک دم کلفت وصل باشد!
دم باریکها نقشی کلیدی در دنیا دارند.
3⃣ اتفاقات کوچک گاهی باعث تاثیرات بزرگ میشوند که باورکردنش دشوار است. مثل این قطعه سنگ پنج میلیمتری که اگر دومینوی سنگی ادامه داشت حتی میتوانست دیوار چین را هم فرو بریزد.
.
4⃣ باز هم: The Devil is in the Details.
گفتم که شیطان در جزییات است. همین خُرده حرفها، خُرده قضاوتها، خُرده دلشکستنها، خُرده گلهها، خُرده نیشها، خُرده زخمزبانها، خُرده توقعات، خُرده سنگهای پنج میلیمتری!
#تمرین_کنیم بیشتر مواظب «خُردهها» باشیم.
نقل از:
#احسان_محمدی
لینک مطلب 👇
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8450
-----
بازنشر:
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
@sopskf
رسانه و مدرسه صداقت
#رئوف_آذری•
در عصری که به فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی شهره دارد، نشاید که کسی و سیستمی بر اهمیت #رسانه و شأن و اثربخشی #اصحاب_رسانه، شک کند!
شکی هم نیست که اگر در عصر جدید، توان ارتباطی وتعاملی «رسانه» وتکنولوژی های ارتباطی نبود، #کرونا_ویروس، در سکوت وپنهانی مرزگشایی می کرد و سلامتی می گرفت و جان می ستاند و البته که چنین استرس و اضطرابی هم خلق نمی کرد و دولت ها وملت ها را درگیر برنامه ریزی و صرف بودجه ها نمی نمود و هرشهروند را به گوشه دنج منزلش، رهنمون نمی کرد!
نقش رسانه بی بدیل است و به همین جهت است که عوامل #عصر_جدید، علی رغم تمام انتقادات وارده ی به حق و تخریب های نابحق، به یمن «فرصت رسانه ملی» که بسیاری «میلی»اش می خوانند، به شهرت می رسند اما باید یادمان باشد که سوای «فرصت رسانه ملی»، ذکاوت، هوش و توان فردی عیلخانی ها و مجموعه همکارانش هم نشاید نادیده گرفت که چه بسیاراند که سهمیه های ناب ایثارگری و رزمنده ای و... هم دارند، اما همچنان در پستوی دست وپای چلُفتی شان، درجا می زنند!
همه که فردوسی پور نمی شوند و آنکه می شود، مسلم است که، «رگه هایی از ذکاوت» و شایستگی دارد که می شود. یک شنبه شب در برنامه عصر جدید، به زعم اینجانب اتفاق مبارکی در پس اتفاق های ارزشمند قبلی [البته که موارد ناموجه هم که طبیعت کار است قابل استحصال که در اين مبحث جای طرح شان نیست]خلق شد که نگارنده را بسیار امیدوار به چرخش مثبت و اثربخشی صداو سیما کرد:
#محمد، کوچک ترین عضو راه یافته به این دوره عصرجدید، پس از آن که تیمش با دو رأی سفید و دو رأی قرمز داوران مواجه شد، به ناچار محتاج رأی تماشاگران حاضر در استودیو شدند که کارت قرمز وسفیدشان، حکم حذف یا راه یافتن به مرحله بعد بود وچون نزدیکی آراء با چشم غير مسلح بر عليخاني و تيمش سخت آمد، نظر نهايي به تشخيص "محمد"، واگذار شد.
محمد، چند گزينه پيش رو داشت كه در نهايت، با توافق وجدان، گزينه "قرمز" كه در حكم حذف محمد و تيم شان بود، انتخاب كرد تا با زبان كودكانه اش،بفهماند #راستي_تلخ، بر #دروغ_مصلحتي، ارجعيت دارد!
اينجا بود كه #احسان_عليخاني، نقشش را بسيار خوب ايفاكرد و با دعوت از داوران و جمع حضار، رگه ي #فضيلت_اخلاقي به شدت نيازمند دستگاه قدرت و مجموعه ملت را گرفت و با تشويق جمعي "محمد"، بر #ارزش_صداقت، مهر تأييد زد و حداقل جمع مخاطبان رسانه اي عصرجديد را بر اهميت اين ارزش، واقف ساخت.. همين يك مي تواند آغازي يا تداومي باشد بر استراتژي گزيني رسانه در راستاي تمهيد #مدرسه_صداقت-ملي و اهتمام بر مخابره #ارزش_هاي_ملي، انساني و شهروندي...
_
•فعال صلح و مهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#عصر_جديد
#ماجراي_رأي_محمد
#ارزش_صداقت
#رسالت_رسانه
@sopskf
https://www.instagram.com/p/B-EtmQcDOTS/?igshid=1nt90hhrnp2pi
#رئوف_آذری•
در عصری که به فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی شهره دارد، نشاید که کسی و سیستمی بر اهمیت #رسانه و شأن و اثربخشی #اصحاب_رسانه، شک کند!
شکی هم نیست که اگر در عصر جدید، توان ارتباطی وتعاملی «رسانه» وتکنولوژی های ارتباطی نبود، #کرونا_ویروس، در سکوت وپنهانی مرزگشایی می کرد و سلامتی می گرفت و جان می ستاند و البته که چنین استرس و اضطرابی هم خلق نمی کرد و دولت ها وملت ها را درگیر برنامه ریزی و صرف بودجه ها نمی نمود و هرشهروند را به گوشه دنج منزلش، رهنمون نمی کرد!
نقش رسانه بی بدیل است و به همین جهت است که عوامل #عصر_جدید، علی رغم تمام انتقادات وارده ی به حق و تخریب های نابحق، به یمن «فرصت رسانه ملی» که بسیاری «میلی»اش می خوانند، به شهرت می رسند اما باید یادمان باشد که سوای «فرصت رسانه ملی»، ذکاوت، هوش و توان فردی عیلخانی ها و مجموعه همکارانش هم نشاید نادیده گرفت که چه بسیاراند که سهمیه های ناب ایثارگری و رزمنده ای و... هم دارند، اما همچنان در پستوی دست وپای چلُفتی شان، درجا می زنند!
همه که فردوسی پور نمی شوند و آنکه می شود، مسلم است که، «رگه هایی از ذکاوت» و شایستگی دارد که می شود. یک شنبه شب در برنامه عصر جدید، به زعم اینجانب اتفاق مبارکی در پس اتفاق های ارزشمند قبلی [البته که موارد ناموجه هم که طبیعت کار است قابل استحصال که در اين مبحث جای طرح شان نیست]خلق شد که نگارنده را بسیار امیدوار به چرخش مثبت و اثربخشی صداو سیما کرد:
#محمد، کوچک ترین عضو راه یافته به این دوره عصرجدید، پس از آن که تیمش با دو رأی سفید و دو رأی قرمز داوران مواجه شد، به ناچار محتاج رأی تماشاگران حاضر در استودیو شدند که کارت قرمز وسفیدشان، حکم حذف یا راه یافتن به مرحله بعد بود وچون نزدیکی آراء با چشم غير مسلح بر عليخاني و تيمش سخت آمد، نظر نهايي به تشخيص "محمد"، واگذار شد.
محمد، چند گزينه پيش رو داشت كه در نهايت، با توافق وجدان، گزينه "قرمز" كه در حكم حذف محمد و تيم شان بود، انتخاب كرد تا با زبان كودكانه اش،بفهماند #راستي_تلخ، بر #دروغ_مصلحتي، ارجعيت دارد!
اينجا بود كه #احسان_عليخاني، نقشش را بسيار خوب ايفاكرد و با دعوت از داوران و جمع حضار، رگه ي #فضيلت_اخلاقي به شدت نيازمند دستگاه قدرت و مجموعه ملت را گرفت و با تشويق جمعي "محمد"، بر #ارزش_صداقت، مهر تأييد زد و حداقل جمع مخاطبان رسانه اي عصرجديد را بر اهميت اين ارزش، واقف ساخت.. همين يك مي تواند آغازي يا تداومي باشد بر استراتژي گزيني رسانه در راستاي تمهيد #مدرسه_صداقت-ملي و اهتمام بر مخابره #ارزش_هاي_ملي، انساني و شهروندي...
_
•فعال صلح و مهربانی، کنشگر سواد رسانه ای
🌹❤️🌹
#بنياد_توسعه_صلح_و_مهرباني
#مهرباني_هاي_كوچك
#عصر_جديد
#ماجراي_رأي_محمد
#ارزش_صداقت
#رسالت_رسانه
@sopskf
https://www.instagram.com/p/B-EtmQcDOTS/?igshid=1nt90hhrnp2pi
Instagram
بنیاد توسعه صلح و مهربانی
رسانه و مدرسه صداقت #رئوف_آذری در عصری که به فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی شهره دارد، نشاید که کسی و سیستمی بر اهمیت #رسانه و شأن و اثربخشی #اصحاب_رسانه، شک کند! شکی هم نیست که اگر در عصر جدید، توان ارتباطی وتعاملی «رسانه» وتکنولوژی های ارتباطی نبود، #کرونا_ویروس،…
Forwarded from چالش«فرصت سازی»از بحران
#احسان_محمدي، #دكتراي_فرهنگ_و_ارتباطات،اهل رسانه و ذوق و هنر به تمام معناي نويسندگي در لحظه، همچنان كه خودش در كتاب #جنگ_بود، اشاره مي كند از #جنگ_زده هاي مصيبت ديده...است.😭
_
آناني كه در اين وانفساي قرنطينه خانگي، مي خواهند دريچه اي بگشايند تا دوردست ها، چه در گذشته و چه در آينده را ببينند و امروزشان را غني تر از ديروز و افتخارآميزتر براي فردا، كنند، دعوت مي كنيم، حداقل روزي يكبار يا ساعت هاي آخر شب، اوراق دايرة المعارف احسان عزيز، را تورقي كنند تا شايد ديوار حصار قرنطينه هم با بال پرواز ذهن حاصل، كوتاه گردد...
اين لينك مطلب آخر كانال تلگرامي ايشان تحت عنوان #كروناله،
يكي از #لقمه_هاي_خوش_طعم_احسان
است... حتما" ميل بفرماييد👇
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8596
----
❤️🏡❤️
#بحران_كرونا
#قرنطينه_خانگي
#چالش_فرصت_سازي_از_بحران
#سفره_بزرگان
#لقمه_هاي_خوش_طعم_احسان
#دكتر_احسان_محمدي
#خلاقانه_در_خانه_مي_مانيم
@TOCOC1
_
آناني كه در اين وانفساي قرنطينه خانگي، مي خواهند دريچه اي بگشايند تا دوردست ها، چه در گذشته و چه در آينده را ببينند و امروزشان را غني تر از ديروز و افتخارآميزتر براي فردا، كنند، دعوت مي كنيم، حداقل روزي يكبار يا ساعت هاي آخر شب، اوراق دايرة المعارف احسان عزيز، را تورقي كنند تا شايد ديوار حصار قرنطينه هم با بال پرواز ذهن حاصل، كوتاه گردد...
اين لينك مطلب آخر كانال تلگرامي ايشان تحت عنوان #كروناله،
يكي از #لقمه_هاي_خوش_طعم_احسان
است... حتما" ميل بفرماييد👇
https://t.iss.one/ehsanmohammadi95/8596
----
❤️🏡❤️
#بحران_كرونا
#قرنطينه_خانگي
#چالش_فرصت_سازي_از_بحران
#سفره_بزرگان
#لقمه_هاي_خوش_طعم_احسان
#دكتر_احسان_محمدي
#خلاقانه_در_خانه_مي_مانيم
@TOCOC1
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
✋ لطفاً این ویدئو را منتشر نکنید، فایده زیادی ندارد و حکومتکنندگان خیلی ککشان نمیگزد. اما شما میتوانید این روزها کار مهمتری انجام بدهید.
◀️ من مهندسی راه و آسمان نخواندهام اما احتمالاً شکستن غرور یک نانآور پیش زن و بچهاش، عرش خداوندی را میلرزاند. مگر میشود خدایی باشد و رنج انسانهای بیپناه را ببیند و نلرزد؟
◀️ اوایل رواج فیسبوک در ایران، بعضی هر روز عکس کودک گرسنه و بیمار آفریقایی را منتشر میکردند و مینوشتند هر لایک شما باعث میشود سازمان ملل یک دلار به این کودک کمک کند!
◀️ خیلیها لایک میکردند و وجدانشان آرام میگرفت که یک دلار کمک کردهاند، آن پُشت مُشتها هم گرداننده صفحه ریزریز میخندید به سادگی خلق خدا!
◀️دست به دست کردن ویدئوهایی مثل این پیرمرد همان کار است. میلیونها لایک بخورد هم فایده زیادی ندارد. در بهترین حالت مشکل او را تعدادی از خیرین حل میکنند ولی هزاران نفر که شاید از او محتاجتر باشند چه؟! آنها که شرم میکنند جلوی دوربینها ناله کنند چطور؟
🚫 روزهای اول که دولت مردم را به خانهنشینی دعوت میکرد نوشتم«چرا فکر میکنید مردم آنقدر پسانداز دارند که میتوانند گوشه خانه بنشینند و از جیب بخورند؟ خیلی از مردم برابر آمار خودتان زیر خط فقر و مستحق یارانه و سبد معیشتی هستند.
🚫 این افراد اگر یک روز سر کار نروند ممکن است لنگ نان شب بمانند. مفهوم نان شب را میدانید؟ اصلاً میتوانید تصور کنید چطور ممکن است یک خانواده در ماه نتواند یک کیلو گوشت بخرد؟ به خدا که اگر میدانستید و میتوانستید رنج مردم را تصور کنید از شرم میمُردید!»
◀️ من یک کارمند کاملاً معمولی دانشگاهم و در یک محله متوسط کرج زندگی میکنم. بار اول وقتی از دو نانوایی حوالی پرسیدم که اینجا کسی نان قرض میکند؟ خیلی عادی جواب دادند: بله!
◀️ خانوادهها را هم میشناختند که محتاج اما آبرودار بودند و نان قرض میکردند! آدم از این درد حق دارد بمیرد.
از آن روز هر وقت حقوق میگیرم به هر دو نانوایی مبلغی میدهم برای صاف کردن قرض بنده خدایی که نان قرض کرده.
🙏 لطفاً شما هم این کار را بکنید. این روزها آنها که درآمدی ندارند، مجبور به قرض از سوپریها میشوند. لطفاً وقتی میروید سوپری، هر چقدر دستتان میرسد حسابهای دفتری را صاف کنید. حتی۲۰هزارتومن.
🙏 این کار را بکنید و به دیگران هم یاد بدهید. نقزنندگان حرفهای گفتند ریا است، بگویید احسان محمدی گولمان زد! گناهش گردن من. رفتم آن دنیا میگویم فرشتهها بزنند ته لیست طولانی گناهانم!
🙏 این کار را بکنیم اما اجازه ندهیم یک انسان اینطور مچاله شود. ارزشش هزاران بار بیشتر از انتشار این ویدئو و عکسهاست.
#قرنطینه_نوشت
#احسان_محمدی
https://www.instagram.com/p/B-cXKwgHPcc/?igshid=13hd5cjfz8r9i
◀️ من مهندسی راه و آسمان نخواندهام اما احتمالاً شکستن غرور یک نانآور پیش زن و بچهاش، عرش خداوندی را میلرزاند. مگر میشود خدایی باشد و رنج انسانهای بیپناه را ببیند و نلرزد؟
◀️ اوایل رواج فیسبوک در ایران، بعضی هر روز عکس کودک گرسنه و بیمار آفریقایی را منتشر میکردند و مینوشتند هر لایک شما باعث میشود سازمان ملل یک دلار به این کودک کمک کند!
◀️ خیلیها لایک میکردند و وجدانشان آرام میگرفت که یک دلار کمک کردهاند، آن پُشت مُشتها هم گرداننده صفحه ریزریز میخندید به سادگی خلق خدا!
◀️دست به دست کردن ویدئوهایی مثل این پیرمرد همان کار است. میلیونها لایک بخورد هم فایده زیادی ندارد. در بهترین حالت مشکل او را تعدادی از خیرین حل میکنند ولی هزاران نفر که شاید از او محتاجتر باشند چه؟! آنها که شرم میکنند جلوی دوربینها ناله کنند چطور؟
🚫 روزهای اول که دولت مردم را به خانهنشینی دعوت میکرد نوشتم«چرا فکر میکنید مردم آنقدر پسانداز دارند که میتوانند گوشه خانه بنشینند و از جیب بخورند؟ خیلی از مردم برابر آمار خودتان زیر خط فقر و مستحق یارانه و سبد معیشتی هستند.
🚫 این افراد اگر یک روز سر کار نروند ممکن است لنگ نان شب بمانند. مفهوم نان شب را میدانید؟ اصلاً میتوانید تصور کنید چطور ممکن است یک خانواده در ماه نتواند یک کیلو گوشت بخرد؟ به خدا که اگر میدانستید و میتوانستید رنج مردم را تصور کنید از شرم میمُردید!»
◀️ من یک کارمند کاملاً معمولی دانشگاهم و در یک محله متوسط کرج زندگی میکنم. بار اول وقتی از دو نانوایی حوالی پرسیدم که اینجا کسی نان قرض میکند؟ خیلی عادی جواب دادند: بله!
◀️ خانوادهها را هم میشناختند که محتاج اما آبرودار بودند و نان قرض میکردند! آدم از این درد حق دارد بمیرد.
از آن روز هر وقت حقوق میگیرم به هر دو نانوایی مبلغی میدهم برای صاف کردن قرض بنده خدایی که نان قرض کرده.
🙏 لطفاً شما هم این کار را بکنید. این روزها آنها که درآمدی ندارند، مجبور به قرض از سوپریها میشوند. لطفاً وقتی میروید سوپری، هر چقدر دستتان میرسد حسابهای دفتری را صاف کنید. حتی۲۰هزارتومن.
🙏 این کار را بکنید و به دیگران هم یاد بدهید. نقزنندگان حرفهای گفتند ریا است، بگویید احسان محمدی گولمان زد! گناهش گردن من. رفتم آن دنیا میگویم فرشتهها بزنند ته لیست طولانی گناهانم!
🙏 این کار را بکنیم اما اجازه ندهیم یک انسان اینطور مچاله شود. ارزشش هزاران بار بیشتر از انتشار این ویدئو و عکسهاست.
#قرنطینه_نوشت
#احسان_محمدی
https://www.instagram.com/p/B-cXKwgHPcc/?igshid=13hd5cjfz8r9i