Forwarded from عکس نگار
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۱۷۲
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی باخود🌹
...در عرصه زندگی و تعاملات مان با دنیای پیرامونی، چنان در گرداب مسایل مرتبط با دیروز و امروزمان غرق می شویم که هم فردا فراموش مان می شود و هم خود!
گاه چنان #گرفتار_روزمرگی می شویم که رودخانه خروشان زندگی، چنان در پس جریان امواج خروشانش، به صخره های ساحلی می کوبدمان که مست و سرخوش می شویم و مدهوش، در مسیر آب پیش می رویم بی آنکه بدانیم کجا و برای چه می رویم؟!
گاه نیز چنان در اختاپوس عادت دیگران غرق می شویم که دست بر کلاه، چون دیگران بسیار ره می پوییم و خود خوش داریم که دل می جوییم!
اما تاریخ ثابت کرده است که اگر در پی توفیق در فردا روز زندگی و ممات خود هستیم نیاز است گاه گاه و حتی بسیار، مخالف جریان آب شنا کنم، متفاوت باشیم، تمایز برگزینیم و بیش از آنکه خودِ دیگری باشیم، #خود_خود باشیم...
چندی پیش در مسیر سردشت_تهران ره پویی بودم چون دیگران و همراه دیگران!
اراده کردم کمی متفاوت باشم و تمایز اختیار کنم حتی اگر با شکستن عادت متاسفانه همه گیری!
در چند کیلومتری زنجان که اتوبوس در دل شب توقفی اختیار کرد، سریع پیاده شده و در هوایی کاملا برفی و سرد زمستانی، وضویی اختیار کردم تا به وقت نماز صبح، امکان اقامه آن در اتوبوس یابم! و جالب آن بود که با این اقدام خود که تمایزی آشکار با اکثریت جمع همراه داشت، کمی احساس برتری در دل داشتم!
وقتی که اتوبوس راه افتاد و بعد از چندی موعد نماز فرا رسید، آماده شدم تا بر صندلی خود نماز را اقامه کنم!
سری چرخاندم تا اطراف را ورانداز کنم و بعد به جغرافیای نماز وارد شوم!
ان شاء الله چشمان زیبا بین تان، چنین لحظات نیکویی را تجربه کند!
بغل دستی ام، صندلی جلویی و روبه رویی هر سه جانماز سه عزیزی شده بود که عادت روزگار چنین کرده بود، نباشند!
تمایز دیگر رخت بر بسته بود و خود شرمنده از حس خودبرتر بینی و تمایزچند لحظه قبلم اما باور داشته باشید سرشار از جوشش درونی!
در بین این سه عزیز مقیم به #نماز_صبح در دل سفر و در آن موعد سپیده دم لیمویی، یکی بیشتر توجهم جلب کرد و آن یک عزیز همشهری دانشگاهی بود!
واقعیتش، گمان داشتم جو دانشگاه ها به ویژه در چندسال اخیر، با نماز و دینداری بیگانه باشند ولی آن عزیز فرهیخته دانشگاهی و شاغل به تحصیل در یکی از معتبرترین دانشگاه های ایران زمین، پیشاهنگ اقامه نماز صبحگاهی شده بود و صندلی اتوبوس را سجده گاه عبادت خویش کرده بود!
اول گمان کردم خواب است و آن را نیز در دل شب و بر صندلی اتوبوس معمولی، باز #تمایز و #مهربانی_با_خود می دانستم ولی تغییر لحظه ای ژست خواب، نشان داد که نه در خواب، بلکه در نماز است و به زعم اینجانب، نماز در آن موقعیت و در آن شرایط، برترین تمایز و #مهربانی_با_خود بود🌹
مهربانی ای که ضمن #اصلاح_رویه_های_عادت_گون، علامات بس امیدوار کننده داشت...
درود براین جوان #رعنا، #فرهیخته و #متمایز سردشتی وچند مسافر همراهِ هوشیار و مخلص را که تمایز مرا در حلقه ای از بهت فرو بردند و بر شناخت واقعیات زندگی امروز، بیشتر چشمم بگشودند!
#مهربان باشیم با خود و با نگرش مان تا الگویی دهیم و الگویی ارزنده تر برگیریم...
باورم اینست که #خواب_به_وقت،به اندازه، و حتی قیلوله نوعی مهربانی ارزنده با خود در روزگار #اختاپوس_رسانه ای است و از طرفی برگرفتن توشه سفر به آن وعده گاه نیز مهربانی ارزنده تر که آن عزیز فرهیخته، از هر دو بهره مند بود...
خدایش توفیق بدارد و مصادیق مهربانی های با خودش و در جهت سلامت نفس و تمایز عبادی اش افزون تر گرداند...
🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
نمونه ۱۷۲
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی باخود🌹
...در عرصه زندگی و تعاملات مان با دنیای پیرامونی، چنان در گرداب مسایل مرتبط با دیروز و امروزمان غرق می شویم که هم فردا فراموش مان می شود و هم خود!
گاه چنان #گرفتار_روزمرگی می شویم که رودخانه خروشان زندگی، چنان در پس جریان امواج خروشانش، به صخره های ساحلی می کوبدمان که مست و سرخوش می شویم و مدهوش، در مسیر آب پیش می رویم بی آنکه بدانیم کجا و برای چه می رویم؟!
گاه نیز چنان در اختاپوس عادت دیگران غرق می شویم که دست بر کلاه، چون دیگران بسیار ره می پوییم و خود خوش داریم که دل می جوییم!
اما تاریخ ثابت کرده است که اگر در پی توفیق در فردا روز زندگی و ممات خود هستیم نیاز است گاه گاه و حتی بسیار، مخالف جریان آب شنا کنم، متفاوت باشیم، تمایز برگزینیم و بیش از آنکه خودِ دیگری باشیم، #خود_خود باشیم...
چندی پیش در مسیر سردشت_تهران ره پویی بودم چون دیگران و همراه دیگران!
اراده کردم کمی متفاوت باشم و تمایز اختیار کنم حتی اگر با شکستن عادت متاسفانه همه گیری!
در چند کیلومتری زنجان که اتوبوس در دل شب توقفی اختیار کرد، سریع پیاده شده و در هوایی کاملا برفی و سرد زمستانی، وضویی اختیار کردم تا به وقت نماز صبح، امکان اقامه آن در اتوبوس یابم! و جالب آن بود که با این اقدام خود که تمایزی آشکار با اکثریت جمع همراه داشت، کمی احساس برتری در دل داشتم!
وقتی که اتوبوس راه افتاد و بعد از چندی موعد نماز فرا رسید، آماده شدم تا بر صندلی خود نماز را اقامه کنم!
سری چرخاندم تا اطراف را ورانداز کنم و بعد به جغرافیای نماز وارد شوم!
ان شاء الله چشمان زیبا بین تان، چنین لحظات نیکویی را تجربه کند!
بغل دستی ام، صندلی جلویی و روبه رویی هر سه جانماز سه عزیزی شده بود که عادت روزگار چنین کرده بود، نباشند!
تمایز دیگر رخت بر بسته بود و خود شرمنده از حس خودبرتر بینی و تمایزچند لحظه قبلم اما باور داشته باشید سرشار از جوشش درونی!
در بین این سه عزیز مقیم به #نماز_صبح در دل سفر و در آن موعد سپیده دم لیمویی، یکی بیشتر توجهم جلب کرد و آن یک عزیز همشهری دانشگاهی بود!
واقعیتش، گمان داشتم جو دانشگاه ها به ویژه در چندسال اخیر، با نماز و دینداری بیگانه باشند ولی آن عزیز فرهیخته دانشگاهی و شاغل به تحصیل در یکی از معتبرترین دانشگاه های ایران زمین، پیشاهنگ اقامه نماز صبحگاهی شده بود و صندلی اتوبوس را سجده گاه عبادت خویش کرده بود!
اول گمان کردم خواب است و آن را نیز در دل شب و بر صندلی اتوبوس معمولی، باز #تمایز و #مهربانی_با_خود می دانستم ولی تغییر لحظه ای ژست خواب، نشان داد که نه در خواب، بلکه در نماز است و به زعم اینجانب، نماز در آن موقعیت و در آن شرایط، برترین تمایز و #مهربانی_با_خود بود🌹
مهربانی ای که ضمن #اصلاح_رویه_های_عادت_گون، علامات بس امیدوار کننده داشت...
درود براین جوان #رعنا، #فرهیخته و #متمایز سردشتی وچند مسافر همراهِ هوشیار و مخلص را که تمایز مرا در حلقه ای از بهت فرو بردند و بر شناخت واقعیات زندگی امروز، بیشتر چشمم بگشودند!
#مهربان باشیم با خود و با نگرش مان تا الگویی دهیم و الگویی ارزنده تر برگیریم...
باورم اینست که #خواب_به_وقت،به اندازه، و حتی قیلوله نوعی مهربانی ارزنده با خود در روزگار #اختاپوس_رسانه ای است و از طرفی برگرفتن توشه سفر به آن وعده گاه نیز مهربانی ارزنده تر که آن عزیز فرهیخته، از هر دو بهره مند بود...
خدایش توفیق بدارد و مصادیق مهربانی های با خودش و در جهت سلامت نفس و تمایز عبادی اش افزون تر گرداند...
🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
Forwarded from Taymor Moradi
باسلام ؛
در اوایل، ورزش به معنای واقعی در برنامه ریزها جایی نداشت و از جایگاه سازمان یافته ای نیز برخوردار نبود.امروز ورزش به عنوان یک نیاز جسمی و روحی در جوامع مختلف مطرح است.
و این پدیده اجتماعی به عنوان ارزش نگریسته می شود و توسعه فضاهای فرهنگی ورزشی افزایش قابل توجهی پیدا کرده است.
درشرایط فعلی با توجه به شفاف شدن حساسیت ورزش در نسل جوان مسؤلان امر علاقمندی خاص پیگیری فضاهای ورزشی هستند هر چند هنوز به جایگاه و پایگاهی که لازم ورزشکاران است،دست نیافته ایم!!!
پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه سالم در افرادو توسعه و تعمیم ورزش و هماهنگ ساختن فعالیت های تربیت بدنی و تفریحات سالم همچنین ایجاد و اداره امور مراکز ورزش در نسل امروز کاملا در ورزش در بعد سلامتی و آمادگی جسمانی باید به وضوح مشاهده گردد.
**با پیگرو مساعدت حقیر به همراه خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر جوانرود ودیدار و خیر مقدم به جناب آقای مسلم دائی چی قهرمان تیم ملی تکواندو ایران که عهده دار مربیگری تیم تکواندو گردیده است و شنیدن مشکلات و برنامههای این رشته فعال از زبان کاک سردار یوسفی رئیس فعال و دلسوز هیأت تشکر وسپاس داشتنداز کمک مالی شورای شهر که به این هیأت پرداخت نمودند.
خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر حضوری قول هرگونه کمک ومساعدت با هم اندیشی اعضای محترم شورای شهر به رئیس هیأت تکواندو در راستای موفقیت بیشتر این هیأت داده شد.که جای بسی تقدیر است**
در اوایل، ورزش به معنای واقعی در برنامه ریزها جایی نداشت و از جایگاه سازمان یافته ای نیز برخوردار نبود.امروز ورزش به عنوان یک نیاز جسمی و روحی در جوامع مختلف مطرح است.
و این پدیده اجتماعی به عنوان ارزش نگریسته می شود و توسعه فضاهای فرهنگی ورزشی افزایش قابل توجهی پیدا کرده است.
درشرایط فعلی با توجه به شفاف شدن حساسیت ورزش در نسل جوان مسؤلان امر علاقمندی خاص پیگیری فضاهای ورزشی هستند هر چند هنوز به جایگاه و پایگاهی که لازم ورزشکاران است،دست نیافته ایم!!!
پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه سالم در افرادو توسعه و تعمیم ورزش و هماهنگ ساختن فعالیت های تربیت بدنی و تفریحات سالم همچنین ایجاد و اداره امور مراکز ورزش در نسل امروز کاملا در ورزش در بعد سلامتی و آمادگی جسمانی باید به وضوح مشاهده گردد.
**با پیگرو مساعدت حقیر به همراه خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر جوانرود ودیدار و خیر مقدم به جناب آقای مسلم دائی چی قهرمان تیم ملی تکواندو ایران که عهده دار مربیگری تیم تکواندو گردیده است و شنیدن مشکلات و برنامههای این رشته فعال از زبان کاک سردار یوسفی رئیس فعال و دلسوز هیأت تشکر وسپاس داشتنداز کمک مالی شورای شهر که به این هیأت پرداخت نمودند.
خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر حضوری قول هرگونه کمک ومساعدت با هم اندیشی اعضای محترم شورای شهر به رئیس هیأت تکواندو در راستای موفقیت بیشتر این هیأت داده شد.که جای بسی تقدیر است**
Forwarded from Deleted Account
سلام صبحي دگر آغاز شد و فرصتي دگر يافتيم تا با الهام از طبيعت مهر ورزيم ، مهرباني كنيم و با لبخند و نگاه محبت بهديگر سلام كنيم ، اين صبح زيبا بر همگي بخير و شادي باد
Forwarded from عکس نگار
ibrahim alipour:
آتش نشانها
آتش نشانها انسانهای ساده ای هستند، وهمیشه برای ماموریت آماده هستند.
آتش نشانها جان خودرا برای نجات جان دیگران فدا میکنند،
آتش نشانی کاری است که حقوق کمی دارد،
در تهران ساختمان پلاسکو آتش گرفت،
وآتش نشانها سعی خود را برای خاموش کردن آتش کردند،
ولی نتوانستند آتش را خاموش کنند،
برای همین ساختمان ۱۷ طبقه فرو ریخت ۱۶ آتش نشان در زیر آوار گیر کردند.
۳ نفر از آنها شهید و ۱۳ نفر از آنها در زیر آوارها باقی ماندند.
احتمال زیادی دارد که آن ۱۳ نفرهم شهید شده باشند.
آنهایک آتش سوزی کوچک را یک ماموریت بزرگ میدانند،
ما باید قدر فداکاری و ایثار آنها را بدانیم و
در حوادث و آتش سوزیها راه را برای عبور ماشینهایشان باز کنیم تا سریع به محل آتش سوزی برسند،و از زیان جانی و مالی مردم جلوگیری کنند؛
آتش نشانها قهرمانان کشور ما هستند، از خدا میخواهم که همیشه سالم و شاداب باشند.
دینا علی پور کلاس چهارم
دوست دار آتش نشانها
۲بهمن۹۵
-----
سپاس مهربان دینا علی پور و بزرگوار آموزگار مهرورزش خانم کوثر جوهری و والدین گرانسنگش را که مهربانی های شان را در قالب واژه هایی ارزنده تقدیم مهرورزان و جانفشانان اتش نشان کردند🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
آتش نشانها
آتش نشانها انسانهای ساده ای هستند، وهمیشه برای ماموریت آماده هستند.
آتش نشانها جان خودرا برای نجات جان دیگران فدا میکنند،
آتش نشانی کاری است که حقوق کمی دارد،
در تهران ساختمان پلاسکو آتش گرفت،
وآتش نشانها سعی خود را برای خاموش کردن آتش کردند،
ولی نتوانستند آتش را خاموش کنند،
برای همین ساختمان ۱۷ طبقه فرو ریخت ۱۶ آتش نشان در زیر آوار گیر کردند.
۳ نفر از آنها شهید و ۱۳ نفر از آنها در زیر آوارها باقی ماندند.
احتمال زیادی دارد که آن ۱۳ نفرهم شهید شده باشند.
آنهایک آتش سوزی کوچک را یک ماموریت بزرگ میدانند،
ما باید قدر فداکاری و ایثار آنها را بدانیم و
در حوادث و آتش سوزیها راه را برای عبور ماشینهایشان باز کنیم تا سریع به محل آتش سوزی برسند،و از زیان جانی و مالی مردم جلوگیری کنند؛
آتش نشانها قهرمانان کشور ما هستند، از خدا میخواهم که همیشه سالم و شاداب باشند.
دینا علی پور کلاس چهارم
دوست دار آتش نشانها
۲بهمن۹۵
-----
سپاس مهربان دینا علی پور و بزرگوار آموزگار مهرورزش خانم کوثر جوهری و والدین گرانسنگش را که مهربانی های شان را در قالب واژه هایی ارزنده تقدیم مهرورزان و جانفشانان اتش نشان کردند🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
Forwarded from زير پوست شهر ديواندره
معلم ميسوزد تا انسانيت بماند.
حسین باکری معلم اهل شهرستان بم تمام پس انداز خود و طلاهای همسر و مادرش را هزینه ی درمان پای شکسته و عفونت کرده دانش آموزش كرد.
@Faridwnaqaeei
حسین باکری معلم اهل شهرستان بم تمام پس انداز خود و طلاهای همسر و مادرش را هزینه ی درمان پای شکسته و عفونت کرده دانش آموزش كرد.
@Faridwnaqaeei
Forwarded from کانال رسمی دکتر محمدخانی
پولشو از نوهات میگیرم😊😳
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد وناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید.... که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست😁😳
کپی از : کانال داستان کوتاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌺خیلی از گِلهمندیهای امروز ما حاصل بی توجهی گذشتگان است.
🌺خیلی از گِلهمندیهای فردا حاصل بی توجهی ماست.
🌺بیاید با عبرت از اجدادمان برای نوهایمان قدمهایی خوب برداریم.🙏
🌸آنچه دیروز کاشتیم امروز برداشتیم و محصول فردا را امروز باید بکاریم.🌸
https://telegram.me/mxani
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد وناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید.... که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست😁😳
کپی از : کانال داستان کوتاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌺خیلی از گِلهمندیهای امروز ما حاصل بی توجهی گذشتگان است.
🌺خیلی از گِلهمندیهای فردا حاصل بی توجهی ماست.
🌺بیاید با عبرت از اجدادمان برای نوهایمان قدمهایی خوب برداریم.🙏
🌸آنچه دیروز کاشتیم امروز برداشتیم و محصول فردا را امروز باید بکاریم.🌸
https://telegram.me/mxani
Forwarded from Raouf Azari
اشاره ارزنده ای داشته اند دکتر محمدخانی عزیز💐
چه مهرورزانه است اگر نسل امروز کاری کنند صورت حساب غذایی که قرار است نسل فردا، فردا خورند،امروز پرداخت کنند حال چه صورتحساب دنیایی و چه اخروی🌹
دنیای زیبایی خواهیم داشت، نه؟!
چه مهرورزانه است اگر نسل امروز کاری کنند صورت حساب غذایی که قرار است نسل فردا، فردا خورند،امروز پرداخت کنند حال چه صورتحساب دنیایی و چه اخروی🌹
دنیای زیبایی خواهیم داشت، نه؟!
Forwarded from Deleted Account
سلام ، خدايي را شاكرم كه با نظم كيهاني و گردش چرخ و فلك شب و روز را تكرار تا انسانها فرصتي يابند و دايم از نعمات طبيعت بيكران الهام و انرژي گرفته و به رسالت رحمن و رحيم عمل نماييم ، اين صبح زيبا را با مهرورزي و محبت ، با لبخند براي همه بخير عرض نموده ، روزي سرشار از شادي و عاقبت بخيري را مسالت دارم .
Forwarded from Raouf Azari
درود بر مهندس قزلجه بزرگوار که با تسبیح واژه های صبحگاهی اش، همواره سرود عروج می خواند و امید💐🌹👏
Forwarded from کانال رسمی دکتر محمدخانی
🌸او 😍من است😳
دختر بزرگم سارا و من برای هم دوستان خيلي خوبي بوديم☺️.
او با شوهر و بچّه هايش در يكي از شهرهای نزديك زندگی مي كرد، به همين خاطر اغلب میتوانستيم همديگر را ببينيم.
در فاصلهی زمانی ديدارهايمان يا تلفنی با هم تماس میگرفتيم و يا اين كه برای همديگر نامه مينوشتيم.
وقتی تلفن می كرد هميشه به من میگفت:
«سلام، مادر، منم.»
و من هم مي گفتم :
«سلام، من😍😳! امروز چطوری؟»
او زير نامه هايش را هميشه «من» امضاء میكرد و من هم گاه گداری محض شوخی و اذيّت، او را «من» صدا میزدم.
بعدها دختر بيچارهام سارا به طور ناگهانی و بیمقدّمه در اثر خون -ريزی مغزی جان خود را از دست داد. ناگفته پيداست كه وجودم تحليل رفت😢!
برای والدين هيچ دردی دردناك تر از مرگ فرزند دلبند نيست😔.
برای داشتن اميد به ادامهی زندگی به ايمان محكم خود روی آوردم.تصميم گرفتيم اعضای بدن او را به ديگران اهداء كنيم تا شايد اين وضعيت غم انگيز و اسف بار را به امری نيكوكارانه بدل كرده باشيم.
چيزی از اين حادثه نگذشته بود كه سازمان بازيابی و اهداء اعضاء به من اطلاع داد كه اعضاي بدن دخترم را در كجاها مورد استفاده قرار داده اند. البتّه، اسمی از كسی برده نشده بود.
حدود يك سال بعد نامهی زيبایی از مرد جوانی دريافت كردم كه دو عضوِ دخترم را به او اهداء كرده بودند.
چه تحوّلی در زندگی اين مرد جوان به وجود آمده بود😳! خــدا را شكر🙏!
از آن جا كه ايــن مرد نمیتوانست نام خود را در زير نامه بياورد، حدس بزنيد زير نامه اش چه نوشته بود😳😳:
«من»! كاسه ام لبريز از شادي و عواطف است.
❤️🌸😊😍 مری جلينك
کپی با ویرایش مجدد از:
کانال رسمی محمدامین مروتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌸نیکوکاری واقعی همیشه باعث شادی خودِنیکوکار و دیگران می شود.
🌸انسانهای مهربان و خیرخواه در سخت ترین حوادثِ زندگی امید را از دست نمیدهند و به خود و دیگران انرژی مثبت میدهند.
🌸نیکوکاری پس اندازی است که قطعا روزی به ما و فرزندانمان و یا نوه و نبیره و ندیدههایمان برمیگردد.
🌸 لازمه خیرخواهی دیگری را خودی پنداشتن و در واقع "او را من گفتن" است و این عین همدلی است.
https://telegram.me/mxani
دختر بزرگم سارا و من برای هم دوستان خيلي خوبي بوديم☺️.
او با شوهر و بچّه هايش در يكي از شهرهای نزديك زندگی مي كرد، به همين خاطر اغلب میتوانستيم همديگر را ببينيم.
در فاصلهی زمانی ديدارهايمان يا تلفنی با هم تماس میگرفتيم و يا اين كه برای همديگر نامه مينوشتيم.
وقتی تلفن می كرد هميشه به من میگفت:
«سلام، مادر، منم.»
و من هم مي گفتم :
«سلام، من😍😳! امروز چطوری؟»
او زير نامه هايش را هميشه «من» امضاء میكرد و من هم گاه گداری محض شوخی و اذيّت، او را «من» صدا میزدم.
بعدها دختر بيچارهام سارا به طور ناگهانی و بیمقدّمه در اثر خون -ريزی مغزی جان خود را از دست داد. ناگفته پيداست كه وجودم تحليل رفت😢!
برای والدين هيچ دردی دردناك تر از مرگ فرزند دلبند نيست😔.
برای داشتن اميد به ادامهی زندگی به ايمان محكم خود روی آوردم.تصميم گرفتيم اعضای بدن او را به ديگران اهداء كنيم تا شايد اين وضعيت غم انگيز و اسف بار را به امری نيكوكارانه بدل كرده باشيم.
چيزی از اين حادثه نگذشته بود كه سازمان بازيابی و اهداء اعضاء به من اطلاع داد كه اعضاي بدن دخترم را در كجاها مورد استفاده قرار داده اند. البتّه، اسمی از كسی برده نشده بود.
حدود يك سال بعد نامهی زيبایی از مرد جوانی دريافت كردم كه دو عضوِ دخترم را به او اهداء كرده بودند.
چه تحوّلی در زندگی اين مرد جوان به وجود آمده بود😳! خــدا را شكر🙏!
از آن جا كه ايــن مرد نمیتوانست نام خود را در زير نامه بياورد، حدس بزنيد زير نامه اش چه نوشته بود😳😳:
«من»! كاسه ام لبريز از شادي و عواطف است.
❤️🌸😊😍 مری جلينك
کپی با ویرایش مجدد از:
کانال رسمی محمدامین مروتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌸نیکوکاری واقعی همیشه باعث شادی خودِنیکوکار و دیگران می شود.
🌸انسانهای مهربان و خیرخواه در سخت ترین حوادثِ زندگی امید را از دست نمیدهند و به خود و دیگران انرژی مثبت میدهند.
🌸نیکوکاری پس اندازی است که قطعا روزی به ما و فرزندانمان و یا نوه و نبیره و ندیدههایمان برمیگردد.
🌸 لازمه خیرخواهی دیگری را خودی پنداشتن و در واقع "او را من گفتن" است و این عین همدلی است.
https://telegram.me/mxani
Forwarded from Raouf Azari
نکات ارزنده ای که این روزها دکتر محمدخانی عزیز همدل و ویژه با کمپین و برای کمپین می نگارند، درس اموزند و مهرزا...سپاس شان باد🌹
Forwarded from 🌹🌹 فریدون محمدزاده 🌹🌹
امروز در پارک مولوی سقز به یاد کولبران راحل سردشت درست شد
Forwarded from Raouf Azari
درود بر این مهربانان بزرگ که همدلی های شان بر جغرافیای مهر می افزاید💐🌹
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۱۷۳
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی با خودانجیوپنداری🌹
حدود یک دهه حاکمیت تفکری خاص در سیستم اداری ایران، چنان عرصه را بر فعالیت های مدنی و داوطلبانه تنگ کرده بود که یافتن مجالی برای پاسخ به عطش خدمات اجتماعی و داوطلبانه برای کنشگران و فعالان مدنی شناسنامه دار بسیار سخت می نمود!
در آن زمان فقط در شهر کوچکی چون سردشت از حدود ۲۰ سمن و انجمن مجوزدار، تنها ۲ انجمن از تیغ گیوتین جان سالم به دربردند که یکی متعلق به #جانبازان_شیمیایی و حمایت حقوقی آنها بود و دیگری انجمنی خیریه کمک به #بیماران_صعب_العلاج!
گاه گاهی دوستان در پی علاجی برای روبه رو شدن با آن فضای نفس گیر، مرا خطاب قرار می دادند تا ایده ای پیش پای شان نهم که بعد از کلنجار رفتن زیاد با ذهن خود، ایده ی " #هر_شهروند #یک_ان_جی_او" را طرح می کردم.
در توضیح متعاقب آن، اشاره می کردم که چانه زنی در جهت اخذ مجوز و شناسنامه دارشدن بسیار ضروری و ارزشمند است اما آنجا که تصمیم گیری های متولیان،سلیقه ای و متعصبانه و حق زدا می شود، شاید بهترین راه حل، تلاش برای تربیت شهروندانی باشد که #خود_کنترلی، #خود_مدیریتی و #خود_رهبری ویژگی بارزشان است.
#شهروندان_خود_انجیو_پندار، توانایی در لحظه فکر کردن دارند و بهترین ایده ها را خلق کنند، متعاقب آن، قبح و حسن یک تصمیم را برآورد وپس از اتخاذ تصمیم، خود اولین کسی خواهند بود که وارد فاز اجرا می شوند!
به این صورت در خلأ گروه ها، سمن ها و انجمن های شناسنامه دار، کارهای ضروری یک جامعه و ملت روی زمین نمی ماند و به تعبیری، قاعده واجب کفایه، موجبات کاهلی، تنبلی نمی شود و دست به عصا و دست به کلاه رفتاری از سرزمین فعالیت مدنی کوچ می کند...
چندی قبل در ۲۲ بهمن ۹۵ مرد میانسالی، از لابه لای نرده های آهنی جایگاه بزرگان، وارد محدوده ای شد که شاید جای هرکسی نبود اما اندیشه ورزی و فکر در لحظه و خلق ایده سبب شد که #جعفر_بدری، راه ورود یابد و آنی کند که می خواست و آنی شود که تصور نداشت!
عزیز مهربانی که #کوله_نمادینش خبرساز شد و به لطف عزیز مهربانی دیگر، بر امواج رسانه سوار شد!
از آنجا که آن اقدام نمادین به یاد #کولبران_مرزی_سردشت، صورت گرفته بود و ما شهروندان سردشتی خود را مدیون لطف آن بزرگوار می دانستیم، و از طرفی ادعای #فعال_مدنی داشتیم، واجب دیدیم تا محضرشان شرفیاب شده و سپاس شان گوییم.
جالب است از اولین تماس تلفنی سپاسگزاری تا ملاقات حضوری درتهران و منزل شخصی و نیز همراهی تا فرودگاه و بدرقه، ساعتی بی خبرمان نگذاشت و رصد و پیگیری و لطف بی مثالش ناتمام می نمود!
سه شنبه روز مورخ ۲۶ بهمن ۹۵، بعد از یک سفر ۱۵ ساعته زمینی و پیمودن مسیری پربرف و گاه کولاک، محضرش شرفیاب شدیم و در منزل شخصی اش، پذیرای مان شد تا نشان مان دهد که چه همراه همسر مهربانی، پشتیبانش است و چه کانون آرام و با صفایی در قلب شهری پردود و بوق، ساخته است.
ساعاتی از خرمن تجربه ها، ایده ها و فعالیت های مدنی اش، خوشه چینی کردیم و به جهت در پیش بودن سفری دیگر به مقصدی دیگر، ناچار به ترک اقیانوس مهرش شدیم...
سپاس باید گفت مهربان #شهروند_ان_جی_اویی ایران زمین، کاک #جعفر_بدری عزیز، آن میانسال دل جوانِ پرانرژیِ هوشمند را که یک تنه، قد یک ان جی او، فریاد زد #زندگی_پُرمرگ #کولبران_مرزی را...
سپاس همراهی کاک #عثمان_عباسی دبیرکارگروه همدلی #شبکه_فعالان_مدنی_سردشت( #تریبون_همدلی) و مهربان دانشجوی ارشد صنایع شریف #بهزاد_علیپور عزیز را...🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
نمونه ۱۷۳
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی با خودانجیوپنداری🌹
حدود یک دهه حاکمیت تفکری خاص در سیستم اداری ایران، چنان عرصه را بر فعالیت های مدنی و داوطلبانه تنگ کرده بود که یافتن مجالی برای پاسخ به عطش خدمات اجتماعی و داوطلبانه برای کنشگران و فعالان مدنی شناسنامه دار بسیار سخت می نمود!
در آن زمان فقط در شهر کوچکی چون سردشت از حدود ۲۰ سمن و انجمن مجوزدار، تنها ۲ انجمن از تیغ گیوتین جان سالم به دربردند که یکی متعلق به #جانبازان_شیمیایی و حمایت حقوقی آنها بود و دیگری انجمنی خیریه کمک به #بیماران_صعب_العلاج!
گاه گاهی دوستان در پی علاجی برای روبه رو شدن با آن فضای نفس گیر، مرا خطاب قرار می دادند تا ایده ای پیش پای شان نهم که بعد از کلنجار رفتن زیاد با ذهن خود، ایده ی " #هر_شهروند #یک_ان_جی_او" را طرح می کردم.
در توضیح متعاقب آن، اشاره می کردم که چانه زنی در جهت اخذ مجوز و شناسنامه دارشدن بسیار ضروری و ارزشمند است اما آنجا که تصمیم گیری های متولیان،سلیقه ای و متعصبانه و حق زدا می شود، شاید بهترین راه حل، تلاش برای تربیت شهروندانی باشد که #خود_کنترلی، #خود_مدیریتی و #خود_رهبری ویژگی بارزشان است.
#شهروندان_خود_انجیو_پندار، توانایی در لحظه فکر کردن دارند و بهترین ایده ها را خلق کنند، متعاقب آن، قبح و حسن یک تصمیم را برآورد وپس از اتخاذ تصمیم، خود اولین کسی خواهند بود که وارد فاز اجرا می شوند!
به این صورت در خلأ گروه ها، سمن ها و انجمن های شناسنامه دار، کارهای ضروری یک جامعه و ملت روی زمین نمی ماند و به تعبیری، قاعده واجب کفایه، موجبات کاهلی، تنبلی نمی شود و دست به عصا و دست به کلاه رفتاری از سرزمین فعالیت مدنی کوچ می کند...
چندی قبل در ۲۲ بهمن ۹۵ مرد میانسالی، از لابه لای نرده های آهنی جایگاه بزرگان، وارد محدوده ای شد که شاید جای هرکسی نبود اما اندیشه ورزی و فکر در لحظه و خلق ایده سبب شد که #جعفر_بدری، راه ورود یابد و آنی کند که می خواست و آنی شود که تصور نداشت!
عزیز مهربانی که #کوله_نمادینش خبرساز شد و به لطف عزیز مهربانی دیگر، بر امواج رسانه سوار شد!
از آنجا که آن اقدام نمادین به یاد #کولبران_مرزی_سردشت، صورت گرفته بود و ما شهروندان سردشتی خود را مدیون لطف آن بزرگوار می دانستیم، و از طرفی ادعای #فعال_مدنی داشتیم، واجب دیدیم تا محضرشان شرفیاب شده و سپاس شان گوییم.
جالب است از اولین تماس تلفنی سپاسگزاری تا ملاقات حضوری درتهران و منزل شخصی و نیز همراهی تا فرودگاه و بدرقه، ساعتی بی خبرمان نگذاشت و رصد و پیگیری و لطف بی مثالش ناتمام می نمود!
سه شنبه روز مورخ ۲۶ بهمن ۹۵، بعد از یک سفر ۱۵ ساعته زمینی و پیمودن مسیری پربرف و گاه کولاک، محضرش شرفیاب شدیم و در منزل شخصی اش، پذیرای مان شد تا نشان مان دهد که چه همراه همسر مهربانی، پشتیبانش است و چه کانون آرام و با صفایی در قلب شهری پردود و بوق، ساخته است.
ساعاتی از خرمن تجربه ها، ایده ها و فعالیت های مدنی اش، خوشه چینی کردیم و به جهت در پیش بودن سفری دیگر به مقصدی دیگر، ناچار به ترک اقیانوس مهرش شدیم...
سپاس باید گفت مهربان #شهروند_ان_جی_اویی ایران زمین، کاک #جعفر_بدری عزیز، آن میانسال دل جوانِ پرانرژیِ هوشمند را که یک تنه، قد یک ان جی او، فریاد زد #زندگی_پُرمرگ #کولبران_مرزی را...
سپاس همراهی کاک #عثمان_عباسی دبیرکارگروه همدلی #شبکه_فعالان_مدنی_سردشت( #تریبون_همدلی) و مهربان دانشجوی ارشد صنایع شریف #بهزاد_علیپور عزیز را...🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Telegram
کمپین مهربانی های کوچک
محملی برای شناسایی و شناساندن مهربانان جهانشهر و گزارش مهربانی های کوچک و بزرگ آنان
@Raoufazari
@ezzatkhosravi
@Raoufazari
@ezzatkhosravi
همسرسوخته بدرد نمی خوره😳😱
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.🌸
خانم خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش. 😳
گفت:"شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.😢
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.😔
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد 😳برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.😱
بدبختانه با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند 😢و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.🙏
اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!😍😍
حکیم تبسمى کرد😊 و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!😍🌸🌸
حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.🌸
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود😳😳😳😱😱😱😢😢
منبع : کانال داستانکده با کمی تغییرات
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دکتورمحمدخانی:
نکتهها:
🌸زن و شوهر یار و همدم یکدیگرند نه فقط در شادیها بلکه در تنگناها و مشکلات است که این یاوری و همسری ثابت می شود.
🌸پدر وفادار همیشه ذهنش با فکر تامین آرامش خانواده "باردار " است و هرگز هم فارغ نمی شود.
🌸مادر خانواده عزتش را با مراقبت از همسر گرفتارش، پیش فرزندانشان ده چندان می کند.
🌸 این داستان نباید زنان را بی وفا جلوه دهد، چراکه خانواده سالم با زن و مرد با اخلاق شروع می شود.
🌸جهان پر از حادثه است، مواظب باشیم زیبای و جوانی ما در معرض نابودی است؛ پس باید همسر را با وفاداریش تعریف کنیم نه با زیباییاش.
🌸مهربانی را با حمایتِ همدیگر در مشکلات و اغماض از نواقص یکدیگر به عشق و گرمی کانون خانواده تبدیل کنیم.
🌸بی مهری ما با عزیزانمان باعث تنهایی ما و عبرت و اجتناب و گریز اطرافیان از ما می شود.
https://telegram.me/mxani
------
مطلبی دیگر از مهربان دکتر محمدخانی عزیز ویژه کمپین مهربانی های کوچک
شما نیز عنایت فرمایید و با #کمپین_مهربانی_های_کوچک، همراه شوید و ضمن رصد و گزارش #مهربانی_های_محیط پیرامونی خود، مهربانی را در اندیشه و کردار و نوشتار نشان دهید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.🌸
خانم خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش. 😳
گفت:"شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.😢
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.😔
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد 😳برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.😱
بدبختانه با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند 😢و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.🙏
اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!😍😍
حکیم تبسمى کرد😊 و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!😍🌸🌸
حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.🌸
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود😳😳😳😱😱😱😢😢
منبع : کانال داستانکده با کمی تغییرات
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دکتورمحمدخانی:
نکتهها:
🌸زن و شوهر یار و همدم یکدیگرند نه فقط در شادیها بلکه در تنگناها و مشکلات است که این یاوری و همسری ثابت می شود.
🌸پدر وفادار همیشه ذهنش با فکر تامین آرامش خانواده "باردار " است و هرگز هم فارغ نمی شود.
🌸مادر خانواده عزتش را با مراقبت از همسر گرفتارش، پیش فرزندانشان ده چندان می کند.
🌸 این داستان نباید زنان را بی وفا جلوه دهد، چراکه خانواده سالم با زن و مرد با اخلاق شروع می شود.
🌸جهان پر از حادثه است، مواظب باشیم زیبای و جوانی ما در معرض نابودی است؛ پس باید همسر را با وفاداریش تعریف کنیم نه با زیباییاش.
🌸مهربانی را با حمایتِ همدیگر در مشکلات و اغماض از نواقص یکدیگر به عشق و گرمی کانون خانواده تبدیل کنیم.
🌸بی مهری ما با عزیزانمان باعث تنهایی ما و عبرت و اجتناب و گریز اطرافیان از ما می شود.
https://telegram.me/mxani
------
مطلبی دیگر از مهربان دکتر محمدخانی عزیز ویژه کمپین مهربانی های کوچک
شما نیز عنایت فرمایید و با #کمپین_مهربانی_های_کوچک، همراه شوید و ضمن رصد و گزارش #مهربانی_های_محیط پیرامونی خود، مهربانی را در اندیشه و کردار و نوشتار نشان دهید👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from عکس نگار
🌹کمپین مهربانی های کوچک🌹
#نمونه_۱۷۴
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
-- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۱
🌹مهربانی_فعالان_اجتماعی🌹
سیل چندی قبل بلوچستان بهانه ای شد تا به سرزمینی پای گذاریم که شهروندانش در #بزرگی و #ظرفیت_درونی کم مثال اند!
#کنارک به لطف فرودگاهش اولین مقصدمان بود و #سفره_مینیاتوری از جنس دل در قلب #چابهار نیز میزبان #ذهن_پرسشگر و #چشمان_جست_و_جو گرمان!
اولین محفل مان خوب استارت زده شد وفرصتی مهیا شد تا لختی خواست خود را، تشریح کنم.
مقدمه ای چیدم...
"تاریخ نقش آفرینی بزرگان جهت ساختن آینده ای امیدوار در طول زندگی جمعی انسان ها شهادت می دهد و کم نیستند نمونه هایی اثربخش در زیست محیط پیرامونی ما!
بزرگان در ردای #عشایر، #خاندان، #مسئولان_مسئولیت_شناس و بسیار نیز #فعال_مدنی، #زیست_محیطی و #هنری، #امدادگر ،#خیر ،#مولوی_روحانی و... با بهره مندی از وجهه، ظرفیت،توان، تخصص و هنرخود،خدمات شایان توجهی به جامعه می کنند که اسناد تاریخی و شواهد تصویری، گویای توفیق اثربخشی حضور این مجموعه است"
و نیز اضافه گردید:
"شناخت این بزرگان و تجلیل شان می تواند الگویی برای آیندگان بهره مند از خدمات امروزی شان باشد که چنان چه در این شهر، چنین بزرگوارانی سراغ دارید، حیفم می آید محضرشان نرسیم و دست شان نبوسیم"!!!
در این بین عزیز میزبان، سینه سپر کرد و گفت و گفت:
"شخصیت های خدمتگزار شهر من بسیارند اما یک از آن همه و شایدبهتر از همه، عزیز بزرگواری است که مشتی از خروار فعالیتش اینها بوده است:
🔸" #حل_اختلاف های طائفه ای و #برقراری_صلح بین مردم را چون مرجعی معتمد برعهده داشته است
🔸 #اعتلای_فرهنگی منطقه وبزرگداشت و تجلیل از شعرا، ادبا، اهل هنر و حمایت از آنها در زمینه چاپ و نشر آثارشان، مورد توجه آن بزرگوار بوده است
🔸 #ارتقای_رتبه_آموزشی منطقه و #بهبود_وضعیت_سواد در فعالیت های خیریه #مدرسه_سازی و نیز تشویق و هدایت خیرین مدرسه ساز در منطقه در کارشان مشهود بوده است
🔸 #مطالبه_گری #حقوق_شهروندی به منظور ایجاد توسعه پایدار در منطقه با توجه و رعایت هویت قومی و فرهنگی و ساختار اجتماعی این دیار،دغدغه برتر ایشان بوده است
🔸 هدایت فعالان اجتماعی در #مسیر_منطقی_و_قانونی برای ابراز مطالبات قانونی و پرهیز از ایجاد #تنش و #خشونت رویه کار ایشان بوده است
🔸امعان نظر به مسایل #محیط_زیستی در توسعه صنعتی منطقه و اهتمام به #توسعه_انسانی وجذب مردم منطقه در مشاغل جدید همواره دغدغه ایشان بوده است.
🔸ایشان بارها از وجهه کاریزماتیک خود استفاده کرده و با مساعدت نهادهای امنیتی،انتظامی و قضایی، و پادرمیانی خود، ازگسترش #تنش و #خشونت در جامعه جلوگیری نموده اند
🔸در بحث واگذاری های اراضی باهوکلات که پایین دست سد پیشین می باشند ایشان با توجه به اینکه اکثر مردم متوجه اهمیت قضیه نبودند نقش آفرینی مؤثری داشتند تا مردم بومی منطقه در این مسئله پیشگام شوند و توسعه کشاورزی را خود بر عهده گیرند و..."
مگر می شد از کنار این #شخصیت_اجتماعی و سرمایه ارزشمند بی توجه گذشت؟!
علی رغم محدودیت زمانی، اصرار بر دیدارش داشتیم و دوست عزیرم هماهنگی را برعهده گرفت و ساعاتی بعد، منزل پرمهرشان، میزبان یاران #کمپین_مهربانی_های_کوچک و #تریبون_همدلی و #سمت_روشن_زندگی و #چراغ_اندیشه شد و جالب اینکه همه هم از اقیانوس مهر و لطف میزبان سهمی برگرفتند!
سبد میوه های چیکو و گواوا(زیتون-جوافه)، شاید اولین تعارف ها را شکل داد!
ساعاتی محضر آن #بزرگ_مهربان، بودیم و خوشه ها از #خرمن_تجربه اش چیدیم و به تلاش و اثربخشی اش بالیدیم.
ميزبان مهربان و فعال اجتماعی آن شب مان #حمید_الله_سردار_زهی، فرزند میر مولاداد و از نوادگان میر دین محمدخان(حاکم دشتیاری و چابهار مصادف با حکومت رضاشاه در ایران) بود که #فوق_لیسانس_تاریخ را از #دانشگاه_کراچی اخذ نموده و به زبان های اردو، انگلیسی و فرانسه تسلط دارند و زبانهای عربی و آلمانی را نیز تا حدودی تکلم می کنند."
در حال حاضر همکار فعال #مؤسسه_شکوفایی_بلوچستان است و در این حوزه نیز منشأ اثربسیاری بوده است.
#لوح_تجلیل #کمپین_مهربانی_های_کوچک، بیش از همه برازنده این بزرگوار بود که طی تشریفاتی تقدیم شان گردید تا کمپین مهربانی های کوچک را، با #مهربانی های_بزرگ شان، رونق بیشتری بخشند!
سپاس مهربان بزرگ #حمید_الله_سردار_زهی را و نیز سپاس مهربانی بزرگ راهنمای سفرمان را که مجال دیدارمان با ایشان، میسور گرداند
🌹🌹🌹
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا در کنار هم مهربانی های بیشتری تجربه کنیم و مهربانی های کوچک و بزرگ پیرامونی را رصد وگزارش نماییم.
شاید جهانشهرمان لبریز از مهربانی شد🌹👏🌹
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
#نمونه_۱۷۴
رئوف آذری،ایده پرداز و مدیرکمپین
@Raoufazari
-- #۲۶بهمن_ماه_۹۵🔸 #بلوچستان_۱
🌹مهربانی_فعالان_اجتماعی🌹
سیل چندی قبل بلوچستان بهانه ای شد تا به سرزمینی پای گذاریم که شهروندانش در #بزرگی و #ظرفیت_درونی کم مثال اند!
#کنارک به لطف فرودگاهش اولین مقصدمان بود و #سفره_مینیاتوری از جنس دل در قلب #چابهار نیز میزبان #ذهن_پرسشگر و #چشمان_جست_و_جو گرمان!
اولین محفل مان خوب استارت زده شد وفرصتی مهیا شد تا لختی خواست خود را، تشریح کنم.
مقدمه ای چیدم...
"تاریخ نقش آفرینی بزرگان جهت ساختن آینده ای امیدوار در طول زندگی جمعی انسان ها شهادت می دهد و کم نیستند نمونه هایی اثربخش در زیست محیط پیرامونی ما!
بزرگان در ردای #عشایر، #خاندان، #مسئولان_مسئولیت_شناس و بسیار نیز #فعال_مدنی، #زیست_محیطی و #هنری، #امدادگر ،#خیر ،#مولوی_روحانی و... با بهره مندی از وجهه، ظرفیت،توان، تخصص و هنرخود،خدمات شایان توجهی به جامعه می کنند که اسناد تاریخی و شواهد تصویری، گویای توفیق اثربخشی حضور این مجموعه است"
و نیز اضافه گردید:
"شناخت این بزرگان و تجلیل شان می تواند الگویی برای آیندگان بهره مند از خدمات امروزی شان باشد که چنان چه در این شهر، چنین بزرگوارانی سراغ دارید، حیفم می آید محضرشان نرسیم و دست شان نبوسیم"!!!
در این بین عزیز میزبان، سینه سپر کرد و گفت و گفت:
"شخصیت های خدمتگزار شهر من بسیارند اما یک از آن همه و شایدبهتر از همه، عزیز بزرگواری است که مشتی از خروار فعالیتش اینها بوده است:
🔸" #حل_اختلاف های طائفه ای و #برقراری_صلح بین مردم را چون مرجعی معتمد برعهده داشته است
🔸 #اعتلای_فرهنگی منطقه وبزرگداشت و تجلیل از شعرا، ادبا، اهل هنر و حمایت از آنها در زمینه چاپ و نشر آثارشان، مورد توجه آن بزرگوار بوده است
🔸 #ارتقای_رتبه_آموزشی منطقه و #بهبود_وضعیت_سواد در فعالیت های خیریه #مدرسه_سازی و نیز تشویق و هدایت خیرین مدرسه ساز در منطقه در کارشان مشهود بوده است
🔸 #مطالبه_گری #حقوق_شهروندی به منظور ایجاد توسعه پایدار در منطقه با توجه و رعایت هویت قومی و فرهنگی و ساختار اجتماعی این دیار،دغدغه برتر ایشان بوده است
🔸 هدایت فعالان اجتماعی در #مسیر_منطقی_و_قانونی برای ابراز مطالبات قانونی و پرهیز از ایجاد #تنش و #خشونت رویه کار ایشان بوده است
🔸امعان نظر به مسایل #محیط_زیستی در توسعه صنعتی منطقه و اهتمام به #توسعه_انسانی وجذب مردم منطقه در مشاغل جدید همواره دغدغه ایشان بوده است.
🔸ایشان بارها از وجهه کاریزماتیک خود استفاده کرده و با مساعدت نهادهای امنیتی،انتظامی و قضایی، و پادرمیانی خود، ازگسترش #تنش و #خشونت در جامعه جلوگیری نموده اند
🔸در بحث واگذاری های اراضی باهوکلات که پایین دست سد پیشین می باشند ایشان با توجه به اینکه اکثر مردم متوجه اهمیت قضیه نبودند نقش آفرینی مؤثری داشتند تا مردم بومی منطقه در این مسئله پیشگام شوند و توسعه کشاورزی را خود بر عهده گیرند و..."
مگر می شد از کنار این #شخصیت_اجتماعی و سرمایه ارزشمند بی توجه گذشت؟!
علی رغم محدودیت زمانی، اصرار بر دیدارش داشتیم و دوست عزیرم هماهنگی را برعهده گرفت و ساعاتی بعد، منزل پرمهرشان، میزبان یاران #کمپین_مهربانی_های_کوچک و #تریبون_همدلی و #سمت_روشن_زندگی و #چراغ_اندیشه شد و جالب اینکه همه هم از اقیانوس مهر و لطف میزبان سهمی برگرفتند!
سبد میوه های چیکو و گواوا(زیتون-جوافه)، شاید اولین تعارف ها را شکل داد!
ساعاتی محضر آن #بزرگ_مهربان، بودیم و خوشه ها از #خرمن_تجربه اش چیدیم و به تلاش و اثربخشی اش بالیدیم.
ميزبان مهربان و فعال اجتماعی آن شب مان #حمید_الله_سردار_زهی، فرزند میر مولاداد و از نوادگان میر دین محمدخان(حاکم دشتیاری و چابهار مصادف با حکومت رضاشاه در ایران) بود که #فوق_لیسانس_تاریخ را از #دانشگاه_کراچی اخذ نموده و به زبان های اردو، انگلیسی و فرانسه تسلط دارند و زبانهای عربی و آلمانی را نیز تا حدودی تکلم می کنند."
در حال حاضر همکار فعال #مؤسسه_شکوفایی_بلوچستان است و در این حوزه نیز منشأ اثربسیاری بوده است.
#لوح_تجلیل #کمپین_مهربانی_های_کوچک، بیش از همه برازنده این بزرگوار بود که طی تشریفاتی تقدیم شان گردید تا کمپین مهربانی های کوچک را، با #مهربانی های_بزرگ شان، رونق بیشتری بخشند!
سپاس مهربان بزرگ #حمید_الله_سردار_زهی را و نیز سپاس مهربانی بزرگ راهنمای سفرمان را که مجال دیدارمان با ایشان، میسور گرداند
🌹🌹🌹
شما نیز به جمع ما بپیوندید تا در کنار هم مهربانی های بیشتری تجربه کنیم و مهربانی های کوچک و بزرگ پیرامونی را رصد وگزارش نماییم.
شاید جهانشهرمان لبریز از مهربانی شد🌹👏🌹
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw
Forwarded from اتچ بات
🔸واکنش دیدنی یک گربه به محبت و غذا دادن یک خانواده روستایی سردشت
🌷از محبت است که خار هم گل میدهد، اصلا خود خار، گل میشود.
👈🏻خانوادهای در روستای قلعهرش سردشت با دادن غذا به این گربه، مهربانی با حیوانات را معنا کردهاند.
🐈 این گربه برای دریافت غذا و بازی با کودک این خانواده گاهی دقایق زیادی پشت پنجره منتظر می ماند.
📸 این عکسها ثبت لحظه زیبایی است از انتظار و بازی گربه با کودک این خانواده در یک روز سرد زمستانی و البته از پشت شیشه پنجره.
⏺ عکس ها ارسالی از ژیار آبیار
@kurdannews
🌷از محبت است که خار هم گل میدهد، اصلا خود خار، گل میشود.
👈🏻خانوادهای در روستای قلعهرش سردشت با دادن غذا به این گربه، مهربانی با حیوانات را معنا کردهاند.
🐈 این گربه برای دریافت غذا و بازی با کودک این خانواده گاهی دقایق زیادی پشت پنجره منتظر می ماند.
📸 این عکسها ثبت لحظه زیبایی است از انتظار و بازی گربه با کودک این خانواده در یک روز سرد زمستانی و البته از پشت شیشه پنجره.
⏺ عکس ها ارسالی از ژیار آبیار
@kurdannews
Telegram
attach 📎