Forwarded from اخبار آموزش وپرورش اوز
*عاطفه ای از جنس ایرانی یک مدیر برای دانش آموز اتباع خارجی یک آموزشگاه در اوز فارس*
این مدیر فداکار وقتی توی رفتار دانش آموزش شک میکند و نحوه پوشیدن چند پیراهن یقه دار برروی هم را می بیند علت این کار را از دانش آموز می پرسد اما او امتناع کرده تا اینکه برادر دیگرش موضوع سوختگی دست و بدن برادرش را توی خانه به مدیر میگوید که علت این آسیب خشونت و عصبی بودن پدر خانواده عنوان میکنه و همین دلیلی بوده بر امتناع دانش آموز از فاش شدن موضوع .
مدیر مهربان دانش آموز را میاره و بعد از اسرار فراوان متوجه عفونت شدید دستی میشه که یک هفته هست سوخته و هیچ کاری برای درمان اون انجام نشده .تا اینکه با هماهنگی با اداره و صحبت با خانواده و ورود پاسگاه منطقه قبول مسولیت مداوای دانش آموز را برعهده می گیرد .
زهراسیف الملوکی مدیر آموزشگاه سید موسی هاشمی گلار با انتقال دانش آموز به درمانگاه و بعد به بیمارستان امیدوار اوز مراحل درمانی را آغاز کرده و این کار را هر روز با هزینه ی شخصی خود انجام میدهد .
از جمله کارهای پسندیده این مدیر فداکار آموزش رایگان به دانش آموزان بازمانده از تحصیل اتباع خارجی نیز می باشد. برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت را از خداوند منان خواهانیم اخبار آموزش وپرورش اوز
روابط عمومی اوز
https://telegram.me/farhangievaz95
این مدیر فداکار وقتی توی رفتار دانش آموزش شک میکند و نحوه پوشیدن چند پیراهن یقه دار برروی هم را می بیند علت این کار را از دانش آموز می پرسد اما او امتناع کرده تا اینکه برادر دیگرش موضوع سوختگی دست و بدن برادرش را توی خانه به مدیر میگوید که علت این آسیب خشونت و عصبی بودن پدر خانواده عنوان میکنه و همین دلیلی بوده بر امتناع دانش آموز از فاش شدن موضوع .
مدیر مهربان دانش آموز را میاره و بعد از اسرار فراوان متوجه عفونت شدید دستی میشه که یک هفته هست سوخته و هیچ کاری برای درمان اون انجام نشده .تا اینکه با هماهنگی با اداره و صحبت با خانواده و ورود پاسگاه منطقه قبول مسولیت مداوای دانش آموز را برعهده می گیرد .
زهراسیف الملوکی مدیر آموزشگاه سید موسی هاشمی گلار با انتقال دانش آموز به درمانگاه و بعد به بیمارستان امیدوار اوز مراحل درمانی را آغاز کرده و این کار را هر روز با هزینه ی شخصی خود انجام میدهد .
از جمله کارهای پسندیده این مدیر فداکار آموزش رایگان به دانش آموزان بازمانده از تحصیل اتباع خارجی نیز می باشد. برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت را از خداوند منان خواهانیم اخبار آموزش وپرورش اوز
روابط عمومی اوز
https://telegram.me/farhangievaz95
Telegram
اخبار آموزش وپرورش اوز
روابط عمومی اوز
Forwarded from Raouf Azari
درود بر مهربان خانم سیف الملوکی و سپاس شما گزارشگر مهربان را🌹🌹🌹
Forwarded from یونس عباسی
با این کار ارزشمند طراوت و شادابی و سرزندگی را به حیاط خانه بخشیده اید و درختی بر درختان جهان افزوده اید. درخت زندگیتان تنومند و سالم باد .🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌿🌿🌿🌿
Forwarded from Taymor Moradi
سلام به تو که مظهر آفریدگاری!!!
سلام بر دستان پر پنبه ات که کتیبه تاریخ است.
سلام بر چین های پیشانی ات که شاهراه انسانیت است.
سلام بر ضربان قلب زلالت که سرچشمه مهر وسخاوت وجود است.
سلام بر چهره آفتاب زده ات که تفرجگاه چشمان بی شرح و بیان خداست.
توفیق حاصل گردید تا از پارکبان زحمتکش و بزرگوار محله مان به نمایندگی همه پاکبانان عزیزجوانرود تقدیر و تمجید داشته باشم.
سلام بر دستان پر پنبه ات که کتیبه تاریخ است.
سلام بر چین های پیشانی ات که شاهراه انسانیت است.
سلام بر ضربان قلب زلالت که سرچشمه مهر وسخاوت وجود است.
سلام بر چهره آفتاب زده ات که تفرجگاه چشمان بی شرح و بیان خداست.
توفیق حاصل گردید تا از پارکبان زحمتکش و بزرگوار محله مان به نمایندگی همه پاکبانان عزیزجوانرود تقدیر و تمجید داشته باشم.
Forwarded from عکس نگار
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۱۷۱
رئوف آذری
----------------------- ۲۴بهمن۹۵
🌹کلاس مهربانی🌹
چندی پیش در حادثه #ریزش_بهمن در منطقه #بیوران_سردشت و در پی عملیات امدادی شهروندان سردشتی در دقایق مانده به دقیقه صفر ساعت شنبه شب نهم بهمن ۹۵، #نوجوانی از زیر خروارها #گلوله_برفی بیرون آورده شد که یک ساعت بعد #اولین_جان_باخته #ریزش_بهمن لقب گرفت!
تلخ تر از آن اما، این بود که مشخص شد آن نوجوان جانباخته، #دانش_آموز بوده و در قبل ازظهر همان روز، در کنار همکلاسی هایش در #کلاس_سوم_تجربی، به ترتیب درس های شیمی،فیزیک،زبان انگلیسی و زیست شناسی را در محضر دبیرانی بزرگوار تلمذ کرده است😭
همان حضور قبل ازظهری #علی_(دیار) در کلاس درس و شب روی ایشان در دل برف زمستانی و رو به نقطه صفر مرزی همراه #کولبران بود که مکنونات قلبی یکی از چهره های شاخص فرهنگی سردشت را به غلیان واداشت تا در همان شب بهمنی فراقش، مرثیه ای حزین و درس آموز بسراید که نگاه خبرنگاران را به قلم مهرنگار مهربان دبیر، #محمد_رضا_مولانی عزیز معطوف داشت...
داغ قربانی شدن آن دانش آموز کلاس سوم تجربی تنها #دبیرستان_شاهد شهرستان و یادگار #قربانیان_بمباران_شیمیایی_سردشت، چنان جراحاتی بر قلب ها ایجاد کرد که #دانشجویان_رشته_عمران_دانشگاه_آزاد سردست را واداشت تا بر بستر فضای مجازی، عزای عمومی را درخواست کنند و #همکلاسی_های آن جانباخته را دسته جمعی دو روز در مجلس ترحیم وی سرپانگهداشت و بسیاری در رثای وی، سرودهایی خواندند و شعر سرودند و مطلب نگاشتند...
حال و هوای حاکم بر خانواده اش اما چیزی دیگر بود و آن چرخش زبان تشکر و سپاس در حین احساس غمی جانکاه و زخمی عمیق به نسبت حضور سبز شهروندان و همدلی های شان بود🌹
هرچه بود چون تمامی فقدان های دیگر طبق قانون کاینات، در سراشیبی فراموشی قرار گرفت اما حیف بود که #درس_های_حاصل از این ماجرای تلخ، مکتوب نشود و عنوان کارگاه های آموزشی به خود نگیرد!
با احساس همین رسالت، بر خود فرض کردیم این وادی را نیز درنوردیم و همان دومین روزحادثه سلسه کارگاه ها از نقطه صفر مرزی آغاز گردید و امروز ۲۴ بهمن ۹۵ در معیت همکاران #مرکز_مشاوره_و_خدمات_روان شناختی #آموزش_و_پرورش شهرستان و در پی همه مشارکت های سبز و موجب امتنان مجموعه آموزش و پرورش، به #دبیرستان_شاهد و #کلاس_سوم_تجربی رسیدیم تا ضمن تجلیل از #حضور_سبز همکلاسی هایعلی و کارگذاری #تاج_گل در #صندلی_خالیِ آن #کولبر_دانش_آموز، #درس_ها و #نکته_های حاصل از حادثه #ریزش_بهمن و #گرفتاری_کولبران و #عملیات_همدلانه #امداد_و_نجات شهروندان و مسئولان امدادگر، را واکاوی نماییم.
امروز لحظات چندِ سرشار از #شور_و_شعور را در کنار ارزشمندترین #سرمایه_انسانی شهرم سپری کردم تا بیش از پیش درک کنم در شهر زیبای #سردشت، چه معادن ارزشمندی زیرپوست شهر مدفون است و من و مای نوعی بی خبر در حال گذران عُمریم.
امروز علی رغم اینکه رُخصت یافتم تا از لابه لای درس های بیشمار، در محضر آن بزرگ مردان تنها از ۶ درس حاصل از حادثه بهمن سخن گویم در عوض چندها درس ارزشمند از محضر #همکلاسی_های_علی و نیز #اولیاء_مدرسه آموختم تا بیش از پیش بر ارزش تعامل انسانی مان وقوف پیدا کنم و بر روزهای گذشته حسرت خورم و خوریم و بیشتر اندیشه کنم که از چه سبب، #علی_های_نوعی مجبور می شوند قبل از ظهر در کلاس درس و شب هنگام در دل برف در پی #نان ، #جان دهند
هرچه بود گذشت اما باورم بر #ایده_مهربانی_های_کوچکِ کمپین، مستحکم تر گردید وقتی در واکاوی درس ها، متوجه شدم که تنها یک #مهربانی_کوچک من و شما و ما می توانست امروز #علی را نیز چون سایر همکلاسی_هایش از #دل_خاک بر #کرسی_تلمذ و در کارگاه #درس_ ها و #نکته ها نشاند ولی ...
هرچند حتم دارم که همکلاسی های علی بنا به روح بزرگ و متعالی ای که در مجلس ترحیم علی نشان دادند، فردا روزکسوت فرمانداری تا نمایندگی مجلس و وزارت کار و بهداشت را از مناصب دولتی، و مشاغل پزشکی و پرستاری و مهندسی و کارآفرینی را در جامعه پیرامونی به خود اختصاص خواهند داد تا یاد علی و مظلومیتش را برای همیشه پاس داشته و فردا روزها #علی_های_نوعی را خود یار شوند اما باز نیاز می بینم که ضمن سپاس از تسهیل گری مجموعه آموزش و پرورش و همراهی همکاران عزیزم در مرکز مشاوره و نیز استقبال در خور مدیر و کارکنان و دبیران و دانش آموزان دبیرستان شاهد، مجدد به خود و عزیزان مخاطب این سطور یادآوری کنم که:
#مهر بورزیم که #مهربانی، کالایی است که هزینه عدمش #جان است و جان قیمتش،بس گران است...
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
نمونه ۱۷۱
رئوف آذری
----------------------- ۲۴بهمن۹۵
🌹کلاس مهربانی🌹
چندی پیش در حادثه #ریزش_بهمن در منطقه #بیوران_سردشت و در پی عملیات امدادی شهروندان سردشتی در دقایق مانده به دقیقه صفر ساعت شنبه شب نهم بهمن ۹۵، #نوجوانی از زیر خروارها #گلوله_برفی بیرون آورده شد که یک ساعت بعد #اولین_جان_باخته #ریزش_بهمن لقب گرفت!
تلخ تر از آن اما، این بود که مشخص شد آن نوجوان جانباخته، #دانش_آموز بوده و در قبل ازظهر همان روز، در کنار همکلاسی هایش در #کلاس_سوم_تجربی، به ترتیب درس های شیمی،فیزیک،زبان انگلیسی و زیست شناسی را در محضر دبیرانی بزرگوار تلمذ کرده است😭
همان حضور قبل ازظهری #علی_(دیار) در کلاس درس و شب روی ایشان در دل برف زمستانی و رو به نقطه صفر مرزی همراه #کولبران بود که مکنونات قلبی یکی از چهره های شاخص فرهنگی سردشت را به غلیان واداشت تا در همان شب بهمنی فراقش، مرثیه ای حزین و درس آموز بسراید که نگاه خبرنگاران را به قلم مهرنگار مهربان دبیر، #محمد_رضا_مولانی عزیز معطوف داشت...
داغ قربانی شدن آن دانش آموز کلاس سوم تجربی تنها #دبیرستان_شاهد شهرستان و یادگار #قربانیان_بمباران_شیمیایی_سردشت، چنان جراحاتی بر قلب ها ایجاد کرد که #دانشجویان_رشته_عمران_دانشگاه_آزاد سردست را واداشت تا بر بستر فضای مجازی، عزای عمومی را درخواست کنند و #همکلاسی_های آن جانباخته را دسته جمعی دو روز در مجلس ترحیم وی سرپانگهداشت و بسیاری در رثای وی، سرودهایی خواندند و شعر سرودند و مطلب نگاشتند...
حال و هوای حاکم بر خانواده اش اما چیزی دیگر بود و آن چرخش زبان تشکر و سپاس در حین احساس غمی جانکاه و زخمی عمیق به نسبت حضور سبز شهروندان و همدلی های شان بود🌹
هرچه بود چون تمامی فقدان های دیگر طبق قانون کاینات، در سراشیبی فراموشی قرار گرفت اما حیف بود که #درس_های_حاصل از این ماجرای تلخ، مکتوب نشود و عنوان کارگاه های آموزشی به خود نگیرد!
با احساس همین رسالت، بر خود فرض کردیم این وادی را نیز درنوردیم و همان دومین روزحادثه سلسه کارگاه ها از نقطه صفر مرزی آغاز گردید و امروز ۲۴ بهمن ۹۵ در معیت همکاران #مرکز_مشاوره_و_خدمات_روان شناختی #آموزش_و_پرورش شهرستان و در پی همه مشارکت های سبز و موجب امتنان مجموعه آموزش و پرورش، به #دبیرستان_شاهد و #کلاس_سوم_تجربی رسیدیم تا ضمن تجلیل از #حضور_سبز همکلاسی هایعلی و کارگذاری #تاج_گل در #صندلی_خالیِ آن #کولبر_دانش_آموز، #درس_ها و #نکته_های حاصل از حادثه #ریزش_بهمن و #گرفتاری_کولبران و #عملیات_همدلانه #امداد_و_نجات شهروندان و مسئولان امدادگر، را واکاوی نماییم.
امروز لحظات چندِ سرشار از #شور_و_شعور را در کنار ارزشمندترین #سرمایه_انسانی شهرم سپری کردم تا بیش از پیش درک کنم در شهر زیبای #سردشت، چه معادن ارزشمندی زیرپوست شهر مدفون است و من و مای نوعی بی خبر در حال گذران عُمریم.
امروز علی رغم اینکه رُخصت یافتم تا از لابه لای درس های بیشمار، در محضر آن بزرگ مردان تنها از ۶ درس حاصل از حادثه بهمن سخن گویم در عوض چندها درس ارزشمند از محضر #همکلاسی_های_علی و نیز #اولیاء_مدرسه آموختم تا بیش از پیش بر ارزش تعامل انسانی مان وقوف پیدا کنم و بر روزهای گذشته حسرت خورم و خوریم و بیشتر اندیشه کنم که از چه سبب، #علی_های_نوعی مجبور می شوند قبل از ظهر در کلاس درس و شب هنگام در دل برف در پی #نان ، #جان دهند
هرچه بود گذشت اما باورم بر #ایده_مهربانی_های_کوچکِ کمپین، مستحکم تر گردید وقتی در واکاوی درس ها، متوجه شدم که تنها یک #مهربانی_کوچک من و شما و ما می توانست امروز #علی را نیز چون سایر همکلاسی_هایش از #دل_خاک بر #کرسی_تلمذ و در کارگاه #درس_ ها و #نکته ها نشاند ولی ...
هرچند حتم دارم که همکلاسی های علی بنا به روح بزرگ و متعالی ای که در مجلس ترحیم علی نشان دادند، فردا روزکسوت فرمانداری تا نمایندگی مجلس و وزارت کار و بهداشت را از مناصب دولتی، و مشاغل پزشکی و پرستاری و مهندسی و کارآفرینی را در جامعه پیرامونی به خود اختصاص خواهند داد تا یاد علی و مظلومیتش را برای همیشه پاس داشته و فردا روزها #علی_های_نوعی را خود یار شوند اما باز نیاز می بینم که ضمن سپاس از تسهیل گری مجموعه آموزش و پرورش و همراهی همکاران عزیزم در مرکز مشاوره و نیز استقبال در خور مدیر و کارکنان و دبیران و دانش آموزان دبیرستان شاهد، مجدد به خود و عزیزان مخاطب این سطور یادآوری کنم که:
#مهر بورزیم که #مهربانی، کالایی است که هزینه عدمش #جان است و جان قیمتش،بس گران است...
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
Forwarded from عکس نگار
کمپین مهربانی های کوچک
نمونه ۱۷۲
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی باخود🌹
...در عرصه زندگی و تعاملات مان با دنیای پیرامونی، چنان در گرداب مسایل مرتبط با دیروز و امروزمان غرق می شویم که هم فردا فراموش مان می شود و هم خود!
گاه چنان #گرفتار_روزمرگی می شویم که رودخانه خروشان زندگی، چنان در پس جریان امواج خروشانش، به صخره های ساحلی می کوبدمان که مست و سرخوش می شویم و مدهوش، در مسیر آب پیش می رویم بی آنکه بدانیم کجا و برای چه می رویم؟!
گاه نیز چنان در اختاپوس عادت دیگران غرق می شویم که دست بر کلاه، چون دیگران بسیار ره می پوییم و خود خوش داریم که دل می جوییم!
اما تاریخ ثابت کرده است که اگر در پی توفیق در فردا روز زندگی و ممات خود هستیم نیاز است گاه گاه و حتی بسیار، مخالف جریان آب شنا کنم، متفاوت باشیم، تمایز برگزینیم و بیش از آنکه خودِ دیگری باشیم، #خود_خود باشیم...
چندی پیش در مسیر سردشت_تهران ره پویی بودم چون دیگران و همراه دیگران!
اراده کردم کمی متفاوت باشم و تمایز اختیار کنم حتی اگر با شکستن عادت متاسفانه همه گیری!
در چند کیلومتری زنجان که اتوبوس در دل شب توقفی اختیار کرد، سریع پیاده شده و در هوایی کاملا برفی و سرد زمستانی، وضویی اختیار کردم تا به وقت نماز صبح، امکان اقامه آن در اتوبوس یابم! و جالب آن بود که با این اقدام خود که تمایزی آشکار با اکثریت جمع همراه داشت، کمی احساس برتری در دل داشتم!
وقتی که اتوبوس راه افتاد و بعد از چندی موعد نماز فرا رسید، آماده شدم تا بر صندلی خود نماز را اقامه کنم!
سری چرخاندم تا اطراف را ورانداز کنم و بعد به جغرافیای نماز وارد شوم!
ان شاء الله چشمان زیبا بین تان، چنین لحظات نیکویی را تجربه کند!
بغل دستی ام، صندلی جلویی و روبه رویی هر سه جانماز سه عزیزی شده بود که عادت روزگار چنین کرده بود، نباشند!
تمایز دیگر رخت بر بسته بود و خود شرمنده از حس خودبرتر بینی و تمایزچند لحظه قبلم اما باور داشته باشید سرشار از جوشش درونی!
در بین این سه عزیز مقیم به #نماز_صبح در دل سفر و در آن موعد سپیده دم لیمویی، یکی بیشتر توجهم جلب کرد و آن یک عزیز همشهری دانشگاهی بود!
واقعیتش، گمان داشتم جو دانشگاه ها به ویژه در چندسال اخیر، با نماز و دینداری بیگانه باشند ولی آن عزیز فرهیخته دانشگاهی و شاغل به تحصیل در یکی از معتبرترین دانشگاه های ایران زمین، پیشاهنگ اقامه نماز صبحگاهی شده بود و صندلی اتوبوس را سجده گاه عبادت خویش کرده بود!
اول گمان کردم خواب است و آن را نیز در دل شب و بر صندلی اتوبوس معمولی، باز #تمایز و #مهربانی_با_خود می دانستم ولی تغییر لحظه ای ژست خواب، نشان داد که نه در خواب، بلکه در نماز است و به زعم اینجانب، نماز در آن موقعیت و در آن شرایط، برترین تمایز و #مهربانی_با_خود بود🌹
مهربانی ای که ضمن #اصلاح_رویه_های_عادت_گون، علامات بس امیدوار کننده داشت...
درود براین جوان #رعنا، #فرهیخته و #متمایز سردشتی وچند مسافر همراهِ هوشیار و مخلص را که تمایز مرا در حلقه ای از بهت فرو بردند و بر شناخت واقعیات زندگی امروز، بیشتر چشمم بگشودند!
#مهربان باشیم با خود و با نگرش مان تا الگویی دهیم و الگویی ارزنده تر برگیریم...
باورم اینست که #خواب_به_وقت،به اندازه، و حتی قیلوله نوعی مهربانی ارزنده با خود در روزگار #اختاپوس_رسانه ای است و از طرفی برگرفتن توشه سفر به آن وعده گاه نیز مهربانی ارزنده تر که آن عزیز فرهیخته، از هر دو بهره مند بود...
خدایش توفیق بدارد و مصادیق مهربانی های با خودش و در جهت سلامت نفس و تمایز عبادی اش افزون تر گرداند...
🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
نمونه ۱۷۲
رئوف آذری
----------------------- ۲۶بهمن۹۵
🌹مهربانی باخود🌹
...در عرصه زندگی و تعاملات مان با دنیای پیرامونی، چنان در گرداب مسایل مرتبط با دیروز و امروزمان غرق می شویم که هم فردا فراموش مان می شود و هم خود!
گاه چنان #گرفتار_روزمرگی می شویم که رودخانه خروشان زندگی، چنان در پس جریان امواج خروشانش، به صخره های ساحلی می کوبدمان که مست و سرخوش می شویم و مدهوش، در مسیر آب پیش می رویم بی آنکه بدانیم کجا و برای چه می رویم؟!
گاه نیز چنان در اختاپوس عادت دیگران غرق می شویم که دست بر کلاه، چون دیگران بسیار ره می پوییم و خود خوش داریم که دل می جوییم!
اما تاریخ ثابت کرده است که اگر در پی توفیق در فردا روز زندگی و ممات خود هستیم نیاز است گاه گاه و حتی بسیار، مخالف جریان آب شنا کنم، متفاوت باشیم، تمایز برگزینیم و بیش از آنکه خودِ دیگری باشیم، #خود_خود باشیم...
چندی پیش در مسیر سردشت_تهران ره پویی بودم چون دیگران و همراه دیگران!
اراده کردم کمی متفاوت باشم و تمایز اختیار کنم حتی اگر با شکستن عادت متاسفانه همه گیری!
در چند کیلومتری زنجان که اتوبوس در دل شب توقفی اختیار کرد، سریع پیاده شده و در هوایی کاملا برفی و سرد زمستانی، وضویی اختیار کردم تا به وقت نماز صبح، امکان اقامه آن در اتوبوس یابم! و جالب آن بود که با این اقدام خود که تمایزی آشکار با اکثریت جمع همراه داشت، کمی احساس برتری در دل داشتم!
وقتی که اتوبوس راه افتاد و بعد از چندی موعد نماز فرا رسید، آماده شدم تا بر صندلی خود نماز را اقامه کنم!
سری چرخاندم تا اطراف را ورانداز کنم و بعد به جغرافیای نماز وارد شوم!
ان شاء الله چشمان زیبا بین تان، چنین لحظات نیکویی را تجربه کند!
بغل دستی ام، صندلی جلویی و روبه رویی هر سه جانماز سه عزیزی شده بود که عادت روزگار چنین کرده بود، نباشند!
تمایز دیگر رخت بر بسته بود و خود شرمنده از حس خودبرتر بینی و تمایزچند لحظه قبلم اما باور داشته باشید سرشار از جوشش درونی!
در بین این سه عزیز مقیم به #نماز_صبح در دل سفر و در آن موعد سپیده دم لیمویی، یکی بیشتر توجهم جلب کرد و آن یک عزیز همشهری دانشگاهی بود!
واقعیتش، گمان داشتم جو دانشگاه ها به ویژه در چندسال اخیر، با نماز و دینداری بیگانه باشند ولی آن عزیز فرهیخته دانشگاهی و شاغل به تحصیل در یکی از معتبرترین دانشگاه های ایران زمین، پیشاهنگ اقامه نماز صبحگاهی شده بود و صندلی اتوبوس را سجده گاه عبادت خویش کرده بود!
اول گمان کردم خواب است و آن را نیز در دل شب و بر صندلی اتوبوس معمولی، باز #تمایز و #مهربانی_با_خود می دانستم ولی تغییر لحظه ای ژست خواب، نشان داد که نه در خواب، بلکه در نماز است و به زعم اینجانب، نماز در آن موقعیت و در آن شرایط، برترین تمایز و #مهربانی_با_خود بود🌹
مهربانی ای که ضمن #اصلاح_رویه_های_عادت_گون، علامات بس امیدوار کننده داشت...
درود براین جوان #رعنا، #فرهیخته و #متمایز سردشتی وچند مسافر همراهِ هوشیار و مخلص را که تمایز مرا در حلقه ای از بهت فرو بردند و بر شناخت واقعیات زندگی امروز، بیشتر چشمم بگشودند!
#مهربان باشیم با خود و با نگرش مان تا الگویی دهیم و الگویی ارزنده تر برگیریم...
باورم اینست که #خواب_به_وقت،به اندازه، و حتی قیلوله نوعی مهربانی ارزنده با خود در روزگار #اختاپوس_رسانه ای است و از طرفی برگرفتن توشه سفر به آن وعده گاه نیز مهربانی ارزنده تر که آن عزیز فرهیخته، از هر دو بهره مند بود...
خدایش توفیق بدارد و مصادیق مهربانی های با خودش و در جهت سلامت نفس و تمایز عبادی اش افزون تر گرداند...
🌹🌹🌹
✍شما نیز مهربانی های محیط پیرامونی تان را گزارش کنید👇
آدرس گروه کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
Forwarded from Taymor Moradi
باسلام ؛
در اوایل، ورزش به معنای واقعی در برنامه ریزها جایی نداشت و از جایگاه سازمان یافته ای نیز برخوردار نبود.امروز ورزش به عنوان یک نیاز جسمی و روحی در جوامع مختلف مطرح است.
و این پدیده اجتماعی به عنوان ارزش نگریسته می شود و توسعه فضاهای فرهنگی ورزشی افزایش قابل توجهی پیدا کرده است.
درشرایط فعلی با توجه به شفاف شدن حساسیت ورزش در نسل جوان مسؤلان امر علاقمندی خاص پیگیری فضاهای ورزشی هستند هر چند هنوز به جایگاه و پایگاهی که لازم ورزشکاران است،دست نیافته ایم!!!
پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه سالم در افرادو توسعه و تعمیم ورزش و هماهنگ ساختن فعالیت های تربیت بدنی و تفریحات سالم همچنین ایجاد و اداره امور مراکز ورزش در نسل امروز کاملا در ورزش در بعد سلامتی و آمادگی جسمانی باید به وضوح مشاهده گردد.
**با پیگرو مساعدت حقیر به همراه خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر جوانرود ودیدار و خیر مقدم به جناب آقای مسلم دائی چی قهرمان تیم ملی تکواندو ایران که عهده دار مربیگری تیم تکواندو گردیده است و شنیدن مشکلات و برنامههای این رشته فعال از زبان کاک سردار یوسفی رئیس فعال و دلسوز هیأت تشکر وسپاس داشتنداز کمک مالی شورای شهر که به این هیأت پرداخت نمودند.
خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر حضوری قول هرگونه کمک ومساعدت با هم اندیشی اعضای محترم شورای شهر به رئیس هیأت تکواندو در راستای موفقیت بیشتر این هیأت داده شد.که جای بسی تقدیر است**
در اوایل، ورزش به معنای واقعی در برنامه ریزها جایی نداشت و از جایگاه سازمان یافته ای نیز برخوردار نبود.امروز ورزش به عنوان یک نیاز جسمی و روحی در جوامع مختلف مطرح است.
و این پدیده اجتماعی به عنوان ارزش نگریسته می شود و توسعه فضاهای فرهنگی ورزشی افزایش قابل توجهی پیدا کرده است.
درشرایط فعلی با توجه به شفاف شدن حساسیت ورزش در نسل جوان مسؤلان امر علاقمندی خاص پیگیری فضاهای ورزشی هستند هر چند هنوز به جایگاه و پایگاهی که لازم ورزشکاران است،دست نیافته ایم!!!
پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه سالم در افرادو توسعه و تعمیم ورزش و هماهنگ ساختن فعالیت های تربیت بدنی و تفریحات سالم همچنین ایجاد و اداره امور مراکز ورزش در نسل امروز کاملا در ورزش در بعد سلامتی و آمادگی جسمانی باید به وضوح مشاهده گردد.
**با پیگرو مساعدت حقیر به همراه خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر جوانرود ودیدار و خیر مقدم به جناب آقای مسلم دائی چی قهرمان تیم ملی تکواندو ایران که عهده دار مربیگری تیم تکواندو گردیده است و شنیدن مشکلات و برنامههای این رشته فعال از زبان کاک سردار یوسفی رئیس فعال و دلسوز هیأت تشکر وسپاس داشتنداز کمک مالی شورای شهر که به این هیأت پرداخت نمودند.
خانم اختر ویسی رئیس شورای شهر حضوری قول هرگونه کمک ومساعدت با هم اندیشی اعضای محترم شورای شهر به رئیس هیأت تکواندو در راستای موفقیت بیشتر این هیأت داده شد.که جای بسی تقدیر است**
Forwarded from Deleted Account
سلام صبحي دگر آغاز شد و فرصتي دگر يافتيم تا با الهام از طبيعت مهر ورزيم ، مهرباني كنيم و با لبخند و نگاه محبت بهديگر سلام كنيم ، اين صبح زيبا بر همگي بخير و شادي باد
Forwarded from عکس نگار
ibrahim alipour:
آتش نشانها
آتش نشانها انسانهای ساده ای هستند، وهمیشه برای ماموریت آماده هستند.
آتش نشانها جان خودرا برای نجات جان دیگران فدا میکنند،
آتش نشانی کاری است که حقوق کمی دارد،
در تهران ساختمان پلاسکو آتش گرفت،
وآتش نشانها سعی خود را برای خاموش کردن آتش کردند،
ولی نتوانستند آتش را خاموش کنند،
برای همین ساختمان ۱۷ طبقه فرو ریخت ۱۶ آتش نشان در زیر آوار گیر کردند.
۳ نفر از آنها شهید و ۱۳ نفر از آنها در زیر آوارها باقی ماندند.
احتمال زیادی دارد که آن ۱۳ نفرهم شهید شده باشند.
آنهایک آتش سوزی کوچک را یک ماموریت بزرگ میدانند،
ما باید قدر فداکاری و ایثار آنها را بدانیم و
در حوادث و آتش سوزیها راه را برای عبور ماشینهایشان باز کنیم تا سریع به محل آتش سوزی برسند،و از زیان جانی و مالی مردم جلوگیری کنند؛
آتش نشانها قهرمانان کشور ما هستند، از خدا میخواهم که همیشه سالم و شاداب باشند.
دینا علی پور کلاس چهارم
دوست دار آتش نشانها
۲بهمن۹۵
-----
سپاس مهربان دینا علی پور و بزرگوار آموزگار مهرورزش خانم کوثر جوهری و والدین گرانسنگش را که مهربانی های شان را در قالب واژه هایی ارزنده تقدیم مهرورزان و جانفشانان اتش نشان کردند🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
آتش نشانها
آتش نشانها انسانهای ساده ای هستند، وهمیشه برای ماموریت آماده هستند.
آتش نشانها جان خودرا برای نجات جان دیگران فدا میکنند،
آتش نشانی کاری است که حقوق کمی دارد،
در تهران ساختمان پلاسکو آتش گرفت،
وآتش نشانها سعی خود را برای خاموش کردن آتش کردند،
ولی نتوانستند آتش را خاموش کنند،
برای همین ساختمان ۱۷ طبقه فرو ریخت ۱۶ آتش نشان در زیر آوار گیر کردند.
۳ نفر از آنها شهید و ۱۳ نفر از آنها در زیر آوارها باقی ماندند.
احتمال زیادی دارد که آن ۱۳ نفرهم شهید شده باشند.
آنهایک آتش سوزی کوچک را یک ماموریت بزرگ میدانند،
ما باید قدر فداکاری و ایثار آنها را بدانیم و
در حوادث و آتش سوزیها راه را برای عبور ماشینهایشان باز کنیم تا سریع به محل آتش سوزی برسند،و از زیان جانی و مالی مردم جلوگیری کنند؛
آتش نشانها قهرمانان کشور ما هستند، از خدا میخواهم که همیشه سالم و شاداب باشند.
دینا علی پور کلاس چهارم
دوست دار آتش نشانها
۲بهمن۹۵
-----
سپاس مهربان دینا علی پور و بزرگوار آموزگار مهرورزش خانم کوثر جوهری و والدین گرانسنگش را که مهربانی های شان را در قالب واژه هایی ارزنده تقدیم مهرورزان و جانفشانان اتش نشان کردند🌹
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLFrTrPg7MhCOQ
Forwarded from زير پوست شهر ديواندره
معلم ميسوزد تا انسانيت بماند.
حسین باکری معلم اهل شهرستان بم تمام پس انداز خود و طلاهای همسر و مادرش را هزینه ی درمان پای شکسته و عفونت کرده دانش آموزش كرد.
@Faridwnaqaeei
حسین باکری معلم اهل شهرستان بم تمام پس انداز خود و طلاهای همسر و مادرش را هزینه ی درمان پای شکسته و عفونت کرده دانش آموزش كرد.
@Faridwnaqaeei
Forwarded from کانال رسمی دکتر محمدخانی
پولشو از نوهات میگیرم😊😳
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد وناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید.... که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست😁😳
کپی از : کانال داستان کوتاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌺خیلی از گِلهمندیهای امروز ما حاصل بی توجهی گذشتگان است.
🌺خیلی از گِلهمندیهای فردا حاصل بی توجهی ماست.
🌺بیاید با عبرت از اجدادمان برای نوهایمان قدمهایی خوب برداریم.🙏
🌸آنچه دیروز کاشتیم امروز برداشتیم و محصول فردا را امروز باید بکاریم.🌸
https://telegram.me/mxani
یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.
راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد وناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید.... که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.
با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت،
ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست😁😳
کپی از : کانال داستان کوتاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌺خیلی از گِلهمندیهای امروز ما حاصل بی توجهی گذشتگان است.
🌺خیلی از گِلهمندیهای فردا حاصل بی توجهی ماست.
🌺بیاید با عبرت از اجدادمان برای نوهایمان قدمهایی خوب برداریم.🙏
🌸آنچه دیروز کاشتیم امروز برداشتیم و محصول فردا را امروز باید بکاریم.🌸
https://telegram.me/mxani
Forwarded from Raouf Azari
اشاره ارزنده ای داشته اند دکتر محمدخانی عزیز💐
چه مهرورزانه است اگر نسل امروز کاری کنند صورت حساب غذایی که قرار است نسل فردا، فردا خورند،امروز پرداخت کنند حال چه صورتحساب دنیایی و چه اخروی🌹
دنیای زیبایی خواهیم داشت، نه؟!
چه مهرورزانه است اگر نسل امروز کاری کنند صورت حساب غذایی که قرار است نسل فردا، فردا خورند،امروز پرداخت کنند حال چه صورتحساب دنیایی و چه اخروی🌹
دنیای زیبایی خواهیم داشت، نه؟!
Forwarded from Deleted Account
سلام ، خدايي را شاكرم كه با نظم كيهاني و گردش چرخ و فلك شب و روز را تكرار تا انسانها فرصتي يابند و دايم از نعمات طبيعت بيكران الهام و انرژي گرفته و به رسالت رحمن و رحيم عمل نماييم ، اين صبح زيبا را با مهرورزي و محبت ، با لبخند براي همه بخير عرض نموده ، روزي سرشار از شادي و عاقبت بخيري را مسالت دارم .
Forwarded from Raouf Azari
درود بر مهندس قزلجه بزرگوار که با تسبیح واژه های صبحگاهی اش، همواره سرود عروج می خواند و امید💐🌹👏
Forwarded from کانال رسمی دکتر محمدخانی
🌸او 😍من است😳
دختر بزرگم سارا و من برای هم دوستان خيلي خوبي بوديم☺️.
او با شوهر و بچّه هايش در يكي از شهرهای نزديك زندگی مي كرد، به همين خاطر اغلب میتوانستيم همديگر را ببينيم.
در فاصلهی زمانی ديدارهايمان يا تلفنی با هم تماس میگرفتيم و يا اين كه برای همديگر نامه مينوشتيم.
وقتی تلفن می كرد هميشه به من میگفت:
«سلام، مادر، منم.»
و من هم مي گفتم :
«سلام، من😍😳! امروز چطوری؟»
او زير نامه هايش را هميشه «من» امضاء میكرد و من هم گاه گداری محض شوخی و اذيّت، او را «من» صدا میزدم.
بعدها دختر بيچارهام سارا به طور ناگهانی و بیمقدّمه در اثر خون -ريزی مغزی جان خود را از دست داد. ناگفته پيداست كه وجودم تحليل رفت😢!
برای والدين هيچ دردی دردناك تر از مرگ فرزند دلبند نيست😔.
برای داشتن اميد به ادامهی زندگی به ايمان محكم خود روی آوردم.تصميم گرفتيم اعضای بدن او را به ديگران اهداء كنيم تا شايد اين وضعيت غم انگيز و اسف بار را به امری نيكوكارانه بدل كرده باشيم.
چيزی از اين حادثه نگذشته بود كه سازمان بازيابی و اهداء اعضاء به من اطلاع داد كه اعضاي بدن دخترم را در كجاها مورد استفاده قرار داده اند. البتّه، اسمی از كسی برده نشده بود.
حدود يك سال بعد نامهی زيبایی از مرد جوانی دريافت كردم كه دو عضوِ دخترم را به او اهداء كرده بودند.
چه تحوّلی در زندگی اين مرد جوان به وجود آمده بود😳! خــدا را شكر🙏!
از آن جا كه ايــن مرد نمیتوانست نام خود را در زير نامه بياورد، حدس بزنيد زير نامه اش چه نوشته بود😳😳:
«من»! كاسه ام لبريز از شادي و عواطف است.
❤️🌸😊😍 مری جلينك
کپی با ویرایش مجدد از:
کانال رسمی محمدامین مروتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌸نیکوکاری واقعی همیشه باعث شادی خودِنیکوکار و دیگران می شود.
🌸انسانهای مهربان و خیرخواه در سخت ترین حوادثِ زندگی امید را از دست نمیدهند و به خود و دیگران انرژی مثبت میدهند.
🌸نیکوکاری پس اندازی است که قطعا روزی به ما و فرزندانمان و یا نوه و نبیره و ندیدههایمان برمیگردد.
🌸 لازمه خیرخواهی دیگری را خودی پنداشتن و در واقع "او را من گفتن" است و این عین همدلی است.
https://telegram.me/mxani
دختر بزرگم سارا و من برای هم دوستان خيلي خوبي بوديم☺️.
او با شوهر و بچّه هايش در يكي از شهرهای نزديك زندگی مي كرد، به همين خاطر اغلب میتوانستيم همديگر را ببينيم.
در فاصلهی زمانی ديدارهايمان يا تلفنی با هم تماس میگرفتيم و يا اين كه برای همديگر نامه مينوشتيم.
وقتی تلفن می كرد هميشه به من میگفت:
«سلام، مادر، منم.»
و من هم مي گفتم :
«سلام، من😍😳! امروز چطوری؟»
او زير نامه هايش را هميشه «من» امضاء میكرد و من هم گاه گداری محض شوخی و اذيّت، او را «من» صدا میزدم.
بعدها دختر بيچارهام سارا به طور ناگهانی و بیمقدّمه در اثر خون -ريزی مغزی جان خود را از دست داد. ناگفته پيداست كه وجودم تحليل رفت😢!
برای والدين هيچ دردی دردناك تر از مرگ فرزند دلبند نيست😔.
برای داشتن اميد به ادامهی زندگی به ايمان محكم خود روی آوردم.تصميم گرفتيم اعضای بدن او را به ديگران اهداء كنيم تا شايد اين وضعيت غم انگيز و اسف بار را به امری نيكوكارانه بدل كرده باشيم.
چيزی از اين حادثه نگذشته بود كه سازمان بازيابی و اهداء اعضاء به من اطلاع داد كه اعضاي بدن دخترم را در كجاها مورد استفاده قرار داده اند. البتّه، اسمی از كسی برده نشده بود.
حدود يك سال بعد نامهی زيبایی از مرد جوانی دريافت كردم كه دو عضوِ دخترم را به او اهداء كرده بودند.
چه تحوّلی در زندگی اين مرد جوان به وجود آمده بود😳! خــدا را شكر🙏!
از آن جا كه ايــن مرد نمیتوانست نام خود را در زير نامه بياورد، حدس بزنيد زير نامه اش چه نوشته بود😳😳:
«من»! كاسه ام لبريز از شادي و عواطف است.
❤️🌸😊😍 مری جلينك
کپی با ویرایش مجدد از:
کانال رسمی محمدامین مروتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دکتر محمدخانی:
نکتهها:
🌸نیکوکاری واقعی همیشه باعث شادی خودِنیکوکار و دیگران می شود.
🌸انسانهای مهربان و خیرخواه در سخت ترین حوادثِ زندگی امید را از دست نمیدهند و به خود و دیگران انرژی مثبت میدهند.
🌸نیکوکاری پس اندازی است که قطعا روزی به ما و فرزندانمان و یا نوه و نبیره و ندیدههایمان برمیگردد.
🌸 لازمه خیرخواهی دیگری را خودی پنداشتن و در واقع "او را من گفتن" است و این عین همدلی است.
https://telegram.me/mxani
Forwarded from Raouf Azari
نکات ارزنده ای که این روزها دکتر محمدخانی عزیز همدل و ویژه با کمپین و برای کمپین می نگارند، درس اموزند و مهرزا...سپاس شان باد🌹
Forwarded from 🌹🌹 فریدون محمدزاده 🌹🌹
امروز در پارک مولوی سقز به یاد کولبران راحل سردشت درست شد