بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
458 subscribers
1.82K photos
653 videos
141 files
2.16K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
Forwarded from Raouf Azari
درود بر کاک اکوی عزیزم،حرکت در مسیر بزرگ شدن تان همچنان تداوم دارد🌹
Forwarded from ژینگه یار
شما هم قلیان ها را به گلدان تبدیل کنید و ژینگه یار شوید👇👇

https://telegram.me/Jingeyar

https://telegram.me/joinchat/CIME0DwHcUB8svKXE4xKww
Forwarded from Raouf Azari
طرح ابتکاری و الگویی ارزنده و قابل تقلید و الگوبرداری است... هزاران درود🌹
#کمپین مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۱۱
#رئوف آذری 
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
---------(نگارش ۲۹ #اردیبهشت ۹۵)

#مهربانی مهربانان

چندی پیش باجمعی از دوستان که تعدادی عضو کمپین نیز بودند،سفری برون استانی داشتیم. با توجه به اینکه سفرمان جمعی بود،امکان بیتوته در منازل شخصی دوستان نبود!

عزیزان مسیر منزلی دانشجویی و جمع چند دانشجوی دوست دیروز و امروز که اتفاقا" تعدادی از آنها نیز عضو کمپین بودند،پیشنهاد دادند و همه پذیرفتند!

مدتی محضر لطف شان بودیم و هر لحظه بهتر از لحظات قبل،مهربانی های شان را ابراز می داشتند!

از مهربان مصعب،شروع کنیم که مهربانی هایش قابل شمارش نبود!

علی رغم اینکه خود، غرفه دار یکی از انتشارات در نمایشگاه کتاب بود،اما دغدغه اصلی اش پذیرایی از ما و راحتی ما در محفل دانشجویی شان بود.
قبل از رفتن، مسیرهای دوستان را چک می کرد و راهنمایی لازم را معمول می داشت. به محض ورود کتری، روی اجاق می نهاد و مشغول دم کردن چای می شد!
وعده ی شامی دوستان تصمیم گرفتند، مرغ سوخاری تهیه کنند!مرغ آماده، خریداری شده بود و قرار شد سفره انداخته شود که سر و کله مهربان مصعب پیدا شد!

اصرار کرد که همراه مرغ باید برنج هم روی سفره باشد و چنان کرد!
نیم ساعتی صدای شکم های خالی تحمل کردیم اما بعد از آن سفره ای دوستانه فراهم شد که لطف مهربان مصعب ما روی آن خودنمایی می کرد و جالب آن بود در آخر عملیات تقسیم غذا، آن ته مانده ها را نیز به نسبت مساوی بین بچه ها تقسیم می کرد اما نمی دانم خود سهمی از آن سهم اصلی هم برد یا نه!، چونکه همواره سرپا بود و در حال تعارف برنج و مرغ و خوراکی های دیگر!
در آن اواخر نیز که پروژه ی مهربانی اش،را با شستن ظرف ها تکمیل کرد و در میدان کمپین یکه تازی کرد!

مهربان فرشاد،کم آفتابی شد اما غنچه خنده اش،نشان از مهربانی بسیار داشت و به ویژه که برای راحتی خواب دوستان، خود مسیر خوابگاه دانشجویی دیگر در پیش گرفت و نشان داد که وسعت مهربانی قلبش، بسیار فراخ و دامنه دار است!

مهربان فاروق نیز که دیگر سنگ تمام گذاشت... از هماهنگی سرویس های درون شهری تا همراهی تمام وقت و از همه مهم تر حمل کیف سنگین نگارنده که هیچ اکراه و پافشاری ای رمق مواجه با لطف وی نداشت!

از طرفی آماده کردن مداوم لوح های سپاس کمپین در مواقع نیاز و در زمانی حداقلی و نیز عکاسی های به موقع و رصدهای ارزنده و گاه نیز اظهار نظرهای موردی و به جا و نیز فراهم کردن ضروریات سفره وعده های غذایی و تهیه داروهای موردی اینجانب و... همه و همه نشان از قلب بزرگش به وسعت اقیانوس مهربانی می داد...

مهربان امیر ارسلان،اما با آن لهجه کوردی،ترکی اش و نیز شیرین کلامی و چای تازه دم و تعارف های گرمش،مهرش نیز شیرین می نمود و سریع مسیر دل می پیمود!

والبته آن عزیز مهمان معلم پاوه ای شان،که ابتدا خونسرد و درخودکز کرده،جلوه نمود اما کمی بیشتر که گرم شد، مهربانی و ادب از درونش فوران کرد و خواب آلودگی لحظه های اول صبحگاهی اش را خوب جبران کرد و حتی سربار نیز داشت!

و صد البته مهربان جمال نیز که همواره در دست جیب داشت و بسیاری از هزینه های مان از جیب مبارک شخصی شان، حساب شد و ابرام و اصرارشان بی رمق مان ساخت...

البته مهربانان مهمان و میزبان بسیار عجیب بر سفره کمپین بروز و ظهور داشتند که از کل مهرورزی های مهمانان گذشتم و از میزبانان نیز ناچار فاکتور گرفتم تا دیداری دیگر و بهانه ای دیگر و ذکری دیگر!😃

اما آخرنکته و بسیار صحنه های مانده از مهربانی های آن مدت کم همسفره ای و همسایگی با مهربانان جوان کمپین، لحظات قبل از خواب شبانگاهی بود که همه خسته و کوفته قصد لینک دادن لحظات آخر بیداری روزانه را به دقایق سکوت شبانه داشتند و نگارنده در آن لحظات، با صدای بلند درخواست خمیر دندان کرد!

خدایا، چه سریع عزیزان دست در کیف و ساک شخصی فرو کرده و خمیر دندان شان را تعارف کردند!
یک لحظه شوکه شدم اما فوری دوربین کمپین به واکنش افتاد و تصویری شکار کرد که جمع مهربانی های آن مدت را در قاب خود به تصویر کشید!
شما نیز با نگاه تان، شریک این مهربانی های بزرگ شوید تا متوجه شوید عظمت مهربانی های کمپین را...
هزاران درود بر این جمع و هزاران سپاس این کمپین را که مهربانی هایش همچنان روح انگیزتر از دیروز در حال انتشار است و لطفش بی بهانه همچنان مستدام...🌹💐🌹


'https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
------------
Forwarded from R. Muhammadzade
دوستم تعریف میکرد در راه الشتر به خرم اباد درخت بلوطی به قدمت 400سال قرار دارد که با اینکه کاملا مزاحم رفت امد ماشین ها است اما راه و ترابری طبق توصیه مردم با ان کاری ندارد و چندین سال است به حیاط خودش ادامه میدهد🌹🌹درود به مردم فهیم لرستان خصوصا الشتر و درود به راه و ترابی که همچین عمل پسندیده ای انجام داده اند 🌹🌹واقعا جای تقدیر و تشکر دارد .
با سلام برتمام مهربانان
امروز سوار بر پله برقی های طولانی مترو انقلاب رو به پایین میرفتم که صدای نیمه بلند و رسای مهربان جوانی توجهم را به پله های غیربرقی بغل دستم جلب کرد. مهربان جوان، مصرانه از پیرمردی که تاب حفظ تعادل روی پله برقی را نداشت و بامرارت و مشقت زیادی تلاش میکرد از پله ها پایین بیاید، تقاضا میکرد: "پدرجان بیا کولت کنم" و پس از رضایت ندادن پیرمرد، مهربان جوان از او تقاضا کرد که دستش را بگیرد و پیرمرد دعای خیر کنان، از جوان تشکر کرد و به آهسته پایین آمدن ار پله ها ادامه داد.

خرداد یعنی جمیع مهربانی ها
مترو انقلاب، دوم خرداد 95 ساعت 20
Forwarded from Raouf Azari
درود بر شما و الشتری ها و مسئولان فهیمش🌹
Forwarded from Raouf Azari
درود بر ان جوان رعنا و فهیم و مهربان و هزاران سپاس از تصویرگری و گزارش شما مهربان امیر که دست کمی از مهربانی آن مهربان ندارد و بلکه ارزنده تر نیز هست چون مهربانی ها را ثبت و ضبط می کنید🌹👏👏
سلام بر دوستان ویاوران ومهربانان این کمپین که براستی همگی شما الگوی محبت ومهرورزی هستید عزیزان فرصت رامغتنم می‌شمارم واز طریق این پیام از تک تک سروران این گروه که مدت دوسالی که درمقابله بابیماری تومور مغزاستخوان هستم تشکروقدردانی کنم شما بزرگورانی که هرکدام به طریقی حامی بنده حقیر وخانواده ام بودید شما عزیزانی که در سخت ترین شرایط بیماریم التیام بخش دردوغمم بودی براستی همه شما منادیان مهرهستید از استاد بزرگوارم آقای آذری تشکرویژه دارم که همواره غمخوار اصلی بنده بود واما دیروز درحالی که آماده سفر تبریز برای بستری و شیمی درمانی بودم وحزن زائدالوصفی وجود بیمارم را احاطه کرده بود شاهد تشریف فرمایی استادومحبوب همه دلها سرور بسیار بزرگوارم کاک عثمان ایزدپناه بودم که با فرمایشات گهر بارشان دوباره امید ازدست رفته را دلم زنده کرد ازهمین جا درحالی که آماده شیمی درمانی میشوم بوسه مهر را عجین دستان آن استاد علم وادب و اخلاق مینمایم کاک عثمان گیان درودتان باد از دوستان گرامی التماس دعای خیر دارم (فریدون محمدزاده برادرکوچکتان تبریز بیمارستان محلاتی)
Forwarded from عزت خسروی
درودتان باد مهربان بزرگوار کاک فریدون جان از اللە متعال شفا و بهبود رو واسە شما و همە بیماران خواستاریم🌹🌹
مهربان پروردگارم .ای کسی که انوار مهرت بروبحررااحاطه نموده دوستان مهربانم را با تمام خوبیهایشان به تو می‌سپارم بارالها در پناه ظل ولای خویش همه این بزرگ مهرورزان را محفوظ ومحظوظ بفرما
Forwarded from Raouf Azari
درود بر کاک فریدون عزیز و آفرین بر همت و نیک اندیشی استاد بزرگوار🌹
شفای عاجل تان را طلب داریم💐
#کمپین مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۱۲
#رئوف آذری 
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
---------(نگارش دوم #خرداد ۹۵)

#مهربانی مهربانان ۲
امروز علی رغم درهم تنیدگی بسیار ذهنی،جسمی و کاری، در پی اصرار و ابرام بسیار چندعزیز، که متأسفانه قبلا" نیز چندبار پاسخ دعوت شان بنا به شرایط جسمی و حجم کاری اجابت نشده بود،مجبور به اجابت دعوت وطی مسافتی طولانی شدم که جسم آزار بود ولی دلنواز!

دلنواز از این حیث که سفر هر وجبش، لبریز شد از مهرورزی و مهربانی!
قسمتی از مسیر تقریبا" ۷۰۰ کیلومتری رفت و برگشت را مجبور شدم با سواری بین شهری طی کنم!
در مهاباد فرصتی یافتم تا در فاصله تعویض ماشین،صبحانه را نیز با لقمه ای چند تناول کنم!

اما تقریبا" درحال فراغت از گاز گرفتن آخرین ته مانده ی لقمه ی صبحانه بودم که راننده سواری رزرو شده، یک لیوان چای جلوم نهاد!

از آن جا که به شدت نیازمند آن چای در آن موقعیت بودم،بسیار خوشحال شدم و سپاس شان گفتم و البته تعجب هم کردم که از چه سبب از فلاسک کوچک سهم جمع چندنفره شان، این چایی نصیب من شد ولی از خیرش گذشتم چون می دانستم لطف کمپین است!
کاک "#حسن ساره ای "نیز یکی از مهربانان ایران زمین لقب گرفت و همین...🌹

درصدد برآمدم که لیوان چای تعارفی آن راننده بزرگوار جناب ساره ای را شستشوداده، تحویل دهم که بوفه دار جلوی ترمینال مهاباد هم آب جوش تعارف کرد و هم نخواسته مایع ظرفشویی که سبب شد لیوان براق تر از همیشه مسترد شود که باز نیز لطف آن عزیز سبب کشف مهربانی دیگر شد که نامش " #رضا بهرامی نیا" بود و یک نکته زیست محیطی نیز بر لطفش بیشتر فزود و آن اینکه می گفت:" خودم به نظافت و بهداشت خیلی حساس هستم و لحظه ای نیست که در پاکسازی محیطی و نظافت اطراف بوفه ام تعلل کنم!"
اطراف بوفه اش را پاییدم و الحق که چنین بود و سپاسش واجب تر شد🌹

در 50 کیلومتری مقصد بودم که عزیزی تماس گرفت و اشاره کردند که ما از این فاصله به بعد با ماشین شخصی شما را همراهی خواهیم کرد و جایی قرار گذاشتیم و با خانواده سر قرار آمدند و تا دل طبیعت و مقصد اصلی همراهی کردند و جالب است بدانید که کل پخت و پز حدود 60 نفر را نیز خانم بزرگوارشان برعهده داشتند و صندوق عقبی وسیله نقلیه شان، نشان از لطف بسیار آن خانواده همدل داشت که قبلا" نیز بسیار از مهربانی شان شنیده بودم ولی این یک لطف خانواده کاک "#کریم ابراهیمی" عزیز و همسر بزرگوارش خانم احمدنژاد را با تمام وجود حس کردم🌹

در ورودی محل قرار جمعی، عزیز مهربانانی به استقبال آمدند که چهره خندان #دکتر مرادی عزیز و آغوش پرمهر #دکتر یعقوب بزرگوار و لیوان آب مهربان #عظیم،طعم متمایزی داشتند!🌹

بعد از اقامه نماز و صرف نهار، دفتر مهربانی ها بار دیگر ورق خورد و عزیز مهربانی از همین کمپین، در جمع بزرگ روبه همه سرپا ایستاد و بی بهانه، از اینجانب گفت و بسیار لطف ورزید و بسیار تمجید کرد که مرا نیز ناچار به واکنش کرد و استارت سخنرانی ای شد که قبلش با موضوعی دیگر توافق حاصل کرده بودیم و ناچار با باران لطف مهربان #عظیم مسیرش دگرگون کردیم و همان مبنایی شد تا حدود 40 دقیقه چندها مهربان حاضر در جمع، در سکوتی مهربانانه گوش های مبارک شان را به اینجانب بسپارند تا لختی برای شان از "#مدیر زمانه ی خودبودن" ارایه داشته باشم!🌹

چند دقیقه ای از استراحت میان وعده ای سپری شده بود که دغدغه بازگشت و وسیله و مسیری متفاوت با جمع سراغم گرفت و عزیز مهربان #دکتر یعقوب اعلام داشتند که داوطلبانه از ادامه تفریح و ماندن در جمع خواهند گذشت ومسیرطولانی خلاف مسیر اصلی خودشان،همراهی خواهند کرد!🌹
قصد حرکت داشتیم که اتفاقی غیرقابل انتظار افتاد و ناباوارانه سر و کله عزیز مهربانم پیدا شد و فلسفه آمدنش نیز مشخص!

مهربان "#حسن فرامرزی" که امکان همراهی اش به دلیل داشتن یک کار ضروری در ابتدای سفر میسور نشده بود،به قصد جبران، فاصله ای حدود 150 کیلومتری آمده بودند تا من بی وسیله نمانم و تا مبدأ همراهی ام کنند!
و بسیار بزرگوارانه بنده نوازی کردند و بسیار مهربانانه، مرا شرمنده مهر بی مثالش کردند🌹


این ها تنها بخشی از مهرورزی های سفرخیرم بود و اگر بخواهم تشریح کنم هفتاد من کاغذ می طلبد!
فقط واجب شده است شکر گویم مهربانترین مهربانان را و مهربانان همدل و همراه را...🌹🌹🌹

'https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
Forwarded from Deleted Account
امروز همراه دوست خوبم کاک رسول زمردی در ترمینال ازادی به طرف پارکینگ سواریها میرفتیم که با جوانی که با چهار چرخ دستیش که تا حدود یک متر وسایل ماشین را زده بوده برخورد کردیم که از سراشیبی و نفس زنان میرفت پایین چند متری نگذشته بودیم که بارش افتاد رو زمین برگشتیم برای کمک که اقای زمردی وسیله نگه داشت و من همراه جوان وسایل ها را باش گذاشتم در این میان بود.که ما باهم صحبت میکردیم گفت کوردن گفتیم بله پرسیدم اهل کجایی گفت سنندج اسمش هم وریا بود .خداوند را شاکریم که تونستیم کمی از زحمات این دوستمان را بکاهیم. و در پایان هم کلی تشکر کردند. در اخر هم با اجازه خودش عکسی یادگاری با کاک رسول انداختم.خدا حافظی کردیم.چه جوان های را میبینی که با ماشینهای گرانقیمت در شهر ميگردند و ای چنین جوان های هم داریم که کمرش زیر بار رنج و محنت خمیده شده است.
Forwarded from Raouf Azari
هزاران درودتان باد کاک کمال وکاک رسول بسیار مهربان🌹🌹🌹🌹