سینا کلهر
4.39K subscribers
82 photos
48 videos
9 files
77 links
سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی
Download Telegram
🔹سهم بلوغ جنسی در ازدواج_1

🔸برخی از نمایندگان مجلس مدتی است به دنبال افزایش حداقل سن ازدواج دختران به 15 یا 18 سال هستند. مهم ترین استدلال آنها این است که ازدواج نیازمند بلوغ فکری، روانی و اجتماعی است به همین خاطر نیز باید ازدواج زیر سن بلوغ فکری به شکل قانونی ممنوع شود.

🔸همه آنها البته این موضوع را قبول دارند که بلوغ جنسی در دختران و پسران بسیار زودتر از سن 18 سال رخ می دهد. هر چند درباره این سئوال که در فاصله بلوغ جنسی و سن قانونی ازدواج، چه اتفاقی برای فرد می افتد سکوت می کنند یا تلویحا از روش های عرفی رایج در جامعه برای پاسخ به بلوغ جنسی حمایت می کنند، اما به صورت روشنی سهم بلوغ جنسی را به تنهایی در ازدواج بسیار کم می دانند.

🔸 ترس از اختلافات، طلاق، ناتوانی در بزرگ کردن کودک و ... به دلیل آن چه "نفهمیدن در سنین پایین" نامیده می شود، مهم ترین دلیل آنهاست. در این جا این سئوال مطرح است که سهم بلوغ جنسی در ازدواج تا چه حد است؟ آیا راهی برای پاسخ به این سئوال به شکل علمی و تجربی وجود دارد؟

🔸بر اساس آخرین آمار مربوط به ازدواج، هر چه سن بلوغ جنسی در افراد بالاتر می رود، ازدواج دشوارتر و کمتر انجام می شود. در واقع در شرایطی که سایر انواع بلوغ رشد می کنند، اما بلوغ جنسی سرکوب می شود و یا به روشی غیر از ازدواج پاسخ داده می شود، ازدواج کاهش پیدا می کند. این نشان دهنده سهم تاثیر گذار بلوغ جنسی در ازدواج است.

🔸 تحقیقات اخیری که درباره طلاق انجام می شود، تاثیر عامل نارضایتی جنسی را بسیار زیاد نشان می دهند. حتی در برخی از اظهارات قضات خانواده، نارضایتی جنسی عامل بیش از 75 درصد طلاق هاست. با توجه به این که میانگین سن ازدواج و طلاق در حدود 24 تا 27 سال است، معنای این اتفاق یعنی طلاق ناشی از نارضایتی جنسی این است که در جایی سایر انواع بلوغ وجود دارد، اما به میل جنسی پاسخ مناسب داده نمی شود ازدواج تداوم ندارد.

🔸بر اساس این شواهد تجربی و عینی می توان نتیجه گرفت که در میان انواع بلوغ ها، بلوغ جنسی رکن اساسی ازدواج است و سهم آن در ازدواج تعیین کننده است و هر چه فاصله بلوغ جنسی و ازدواج افزایش یابد، احتمال ازدواج کاهش خواهد یافت. با این حال نگرانی طرفداران افزایش سن قانونی ازدواج نیز عقلانی به نظر می رسد، پس این تناقض چگونه قابل حل است؟

🔸 به نظر می رسد در این جا خلط و اشتباهی میان انواع علیت موثر در ازدواج صورت گرفته است....
#سیاست_گذاری_ازدواج

@SinaKallhor
🔴سهم بلوغ جنسی در ازدواج _2

لذت زدایی از خانواده

🔹بزرگترین پیامد کاهش نقش بلوغ جنسی در ازدواج، لذت زدایی از خانواده است. به این ترتیب تشکیل خانواده همنشین به دوش کشیدن مسئولیت ها و مرارت ها می شود و انسان ذاتا از رنج و مرارت گریزان است.

🔹تجربه بلوغ جنسی خارج از چارچوب ازدواج، به صورت آشکاری اساسی ترین کارکرد اجتماعی خانواده یعنی فرزند آوری را دچار اختلال می کند. با افزایش سایر انواع بلوغ به خصوص بلوغ فکری، احتمال فرزند آوری که همراه با مسئولیت ها و دشواری هایی است که فداکاری زوجین اساس آن را تشکیل می دهد نیز کاهش پیدا می کند.

🔹با کم رنگ شدن سهم بلوغ جنسی در ازدواج، پرسشی پیش روی ضرورت تشکیل خانواده رایج به واسطه هر نوع رابطه(در شکل ازدواج یا خارج از آن) میان دو جنس مخالف مطرح می شود. چه ضرورتی برای تشکیل یک واحد مستقل متشکل از دو جنس مخالف وجود دارد؟ به خصوص این که تفاوت های زیستی و روانی آنها، امکان هم زیستی میان آنها را بسیار دشوار می کند. با لذت زدایی از خانواده، راه برای هم زیستی هایی هم جنس گرایانه باز می شود. به این ترتیب لذت زدایی از ازدواج که از طریق افزایش فاصله سن بلوغ و ازدواج رسمی انجام می شود، نه تنها ازدواج در قالب تشکیل خانواده را کم رنگ می سازد بلکه به نوعی زمینه ساز هم جنس گرایی و هم جنس بازی است.

🔹اگر بلوغ جنسی بخواهد رکن ازدواج قرار بگیرد گریزی از ازدواج های به هنگام نیست. ازدواج به هنگام یعنی ازدواجی که کمترین فاصله را با سن بلوغ جنسی فرد دارد. تنها در این صورت است که تجربه لذت فرد درون نهاد خانواده مدیریت می شود و انگیزه تداوم حیات خانواده و فداکاری برای سایر مسئولیت ها در زوجین فراهم می شود. معنای این سخن این است که ازدواج در مردان حداکثر در 18 سالگی و در زنان در 14 سالگی باید انجام شود. اما چنین چیزی تا چه حد ممکن است؟

🔹در شرایط موجود که امکان ازدواج دایم به هنگام وجود ندارد و جامعه ایران نیز ازدواج موقت را نمی پذیرد، چه راه حل برون رفتی برای این مساله وجود دارد؟ به نظر می رسد در شراط کنونی تنها راه برون رفت، ترویج گسترده "ازدواج وابسته" در جامعه است. توضیح این نوع از ازدواج در یاداشت جداگانه ای صورت می گیرد، اما اساس آن مبتنی بر طرحی است که عرف رایج در جامعه ایران و مشروعیت دینی را به طور هم زمان در نظر می گیرد و هدف اساسی اش مدیریت تجربه پاسخ به نیاز جنسی در چارچوب ازدواج و خانواده است.

#سیاست_گذاری_ازدواج
#ازدواج_وابسته
@SinaKallhor
🔹"ازدواج وابسته"

🔸11میلیون چهارصد هزار نفر دختر و پسر بر اساس آخرین آمار رسمی در سن ازدواج در کشور وجود دارد. تعداد دختران و پسران در سن ازدواج حدود 5 میلیون 7 هزار نفر است. به عبارت دیگر نوعی تعادل میان دختران و پسران در سن ازدواج از حیث تعداد وجود دارد. با این حال فرهنگ مردانه " همسر کم سال گزینی" باعث شده است تا شانس ازدواج حدود یک میلیون دختر بالای 35 سال برای ازدواج کم باشد.

🔸780 هزار نفر در سال ازدواج می کنند. برای این که همه جمعیت 12 میلیون نفر در سن ازدواج، بتوانند ازدواج کنند، در 4 سال زمان باید حدود 2 و نیم میلیون نفر ازدواج کنند. یعنی به آمار موجود باید یک میلیون هفتصد هزار نفر اضافه شود.

🔸برای ازدواج این گروه، سیاست تسهیل و ترویج ازدواج دایم شکست خورده و عملا ناکارآمدی آن اثبات شده است. افزایش مبلغ وام ازدواج تنها ابزار این سیاست بوده است که تاثیری در افزایش تعداد ازدواج ها در کشور نداشته است. در چند سال اخیر و علی رغم افزایش میزان وام ازدواج از سه میلیون به 10 میلیون، نرخ رشد ازدواج در کشور منفی بوده است.

🔸ازدواج موقت نیز در جامعه ایران هیچ گاه نتوانسته از جمع گروه های بسیار محدود و خاص فراتر برود و طرح هر باره آن در جامعه، باعث تحقیر و انزوای بیشتر آن شده است. به لحاظ فرهنگی ازدواج موقت یا صورت فرهنگی آن یعنی صیغه، امری نامطلوب و حتی مشمئزه کننده شده است و از همین رو هیچ شانسی برای ترویج آن با توجه به جو فعلی جامعه نمی توان متصور شد.

🔸در چنین وضعیتی، بخش قابل توجهی از دختران و پسران در جامعه تجربه دوستی با جنس مخالف دارند. برخی از محققان، آمار میزان دوستی ها را در کلان شهرهایی چون تهران بسیار بالا می داند. هر چند در خصوص سطح رابطه و حدود آن، تفاوت های آماری وجود دارد اما در خصوص شایع بودن رابطه دوستی نوعی اجماع و اتفاق نظر به چشم می خورد.

🔸در این وضعیت چه باید کرد؟ آیا سیاست تغافل و نادیده انگاشتن می تواند راه رهایی بخشی باشد؟ معنای تداوم این وضعیت این است که تجربه عمیق ترین لذت معطوف به خانواده در بیرون از نهاد ازدواج صورت می گیرد و به جای این که همسر، همنشین چنین تجربه ای و تداعی کننده لحظات خوش زندگی در طول تاریخ زندگی فرد باشد، موردی موقت تداعی کننده چنین امری است.

🔸مهم ترین تاثیر ازدواج های موقت برای مردان متاهلی که بدون وجود شرایط ضروری اقدام به این کار می کنند نیز همین است و به همین دلیل زندگی خانوادگی آنها در خطر فروپاشی قرار می گیرد. یعنی به جای همسر آنها، دیگری همنشین و تداعی کننده لحظات خوش و احساسات مثبت و عمیق زندگی شده و در نتیجه همسر و خانواده تبدیل به موجودی با بار مسئولیت و مشقت می شود و انگیزه حفظ و نگه داشت آن کاهش پیدا می کند.

🔸اگر بلوغ جنسی اساس ازدواج و نگه داشت آن بوده و این تجربه ضامن بقای خانواده است، برای حفظ آن باید امکان انحصاری این تجربه تنها با همسر آینده و بدون بار مسئولیت ازدواج دایم و تحقیرهای ازدواج موقت فراهم شود. هر فردی که به بلوغ جنسی می رسد، باید تجربه لذت اش از این بلوغ را تنها با همسر آینده اش داشته باشد بدون این که در حال حاضر و حتی در آینده نزدیک، مسئولیتی در قبال زندگی مشترک بر عهده بگیرد. تنها در چنین شرایطی امیدی به نجات خانواده، ازدواج و روابط شرعی وجود دارد. اگر این تجربه از حیطه ازدواج و خانواده بیرون برود، امکان تشکیل زندگی بسیار دشوار شده و تداوم زندگی نیز دچار تزلزل خواهد شد. پس هدف روشن است: محدود کردن تجربه پاسخ به نیاز جنسی به همسر آینده برای تدوام زندگی.

🔸ازدواج وابسته با عاملیت خود خانواده ها انجام می شود و مبتنی بر اطلاع و موافقت آنها از رابطه دختر و پسر و رسمیت حداقلی و حقوقی و شرعی این رابطه است. در حال حاضر بسیاری از خانواده ها از روابط فرزندان خود اطلاع دارند اما با دلیل عدم حمایت حقوقی و غیر شرعی دانستن این رابطه ها، خود را به تغافل می زنند. حمایت حقوقی می تواند، به فراهم سازی شرایط شرعی توسط خانواده ها نیز کمک کند مردم اگر بدانند نظام حقوقی از مصالح آنها و فرزندانشان حمایت می کند، رغبت بیشتری برای طرح شرایط شرعی رابطه دارند. به این ترتیب هر خانواده ای که فرزند آن ها درگیر رابطه ای از یک روز تا چند سال می شود می تواند در صورت مورد ستم واقع شدن با توجه به سطح رابطه، طرح دعوای حقوقی کند و نظام حقوقی نیز از آنها حمایت می کند. به این ترتیب لوازم شرعی بودن بسیاری از رابطه ها رعایت شده و در بلند مدت تبدیل به خانواده می شوند. خانواده های که شانس تداوم و انجام کارکردهایش بیشتر است.
🔸حمایت حقوقی صرفا ناظر بر تشکیل خانواده نیست بلکه از افراد نیز تا سن تشکیل خانواده رسمی که می تواند حداکثر 24 سالگی برای مردان باشد، حمایت می کند به گونه ای زیر این سن اجباری برای تشکیل خانواده مستقل نیست.
#سیاست_گذاری_ازدواج
@SinaKallhor
🔴 ازدواج وابسته و ضرورت تغییر در پرداخت وام ازدواج

🔹درک اشتباه دولت از تاثیر گذار بودن وام ازدواج بر تعداد ازدواج ها در کشور باعث شده است که حداقل میزان اثر بخشی این ابزار نیز از بین برود. وام ازدواج مهم ترین ابزار حمایت از ازدواج به هنگام و نزدیک سن بلوغ است. در حالی که در حاضر این ابزار به دلیل تحلیل غلط در خدمت افزایش تعداد ازدواج قرار گرفته است.

🔸تعداد ازدواج ها در هر سال یک متغیر جمعیتی است و به درصد افراد در سن ازدواج مربوط است و درصد تغییر آن نیز بسیار محدود است. به همین خاطر نیز در حالی که در سال های 94 و 95 حدود 10 هزار میلیارد تومان در هر سال بر مبلغ وام ازدواج افزوده شده است تاثیر این مبلغ در افزایش تعداد ازدواج ها کم تر از 5 درصد بوده است. یعنی به ازای 10 هزار میلیارد تومان هزینه، 40 هزار مورد ازدواج در کشور افزایش یافته است.

🔹علت ناکامی این ابزار در جهت گیری اشتباه آن نهفته است. وام ازدواج باید به صورت پلکانی به زوج ها داده شود و سهم افرادی که به هنگام ازدواج می کنند باید بسیار بیشتر از دیگران باشد. در این سیاست پرداخت وام بالای 27 سال ممنوع می شود و در عوض برای زوجین که در سنین زیر 20 سال ازدواج وابسته دارند یا تا 24 سال ازدواج دایم مستقل دارند به جای 20 میلیون وام با منابع موجود و بدون افزایش هزینه های دولت وام 30 تا 40 میلیونی قابل پرداخت خواهد بود.

🔹همه سیاست های حمایت از ازدواج باید با هدف حمایت از ازدواج به هنگام نزدیک به سن بلوغ جنسی در قالب ازدواج های وابسته یا مستقل به صورت پلکانی تغییر یابد. این سیاست ها در کنار زیر ساخت های حقوقی امکان ایجاد تحول عمومی برای ازدواج به هنگام را فراهم ساخته و آن را ممکن می سازد.

🔹ازدواج وابسته تلفیقی از ازدواج های دایم، موقت و شرایط فرهنگی جامعه ایران است که مقدمه و زمینه ساز ورود افراد به زندگی مستقل در قالب ازدواج دایم است. زیر ساخت های حقوقی و حمایت های مالی دولت در نقش مکمل پنهان و محرک عمل می کند.

#سیاست_گذاری_ازدواج
@SinaKallhor