پیچیدهسازی مسائل ساده و سادهسازی مسائل پیچیده
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
یکی از علتهای استمرار بحرانهای ایران در حوزههای گوناگون محیطزیستی، اقتصادی و سیاسی «پیچیدهسازی مسائل ساده و سادهسازی مسائل پیچیده» است.
مسائل ساده را از آن رو پیچیده میکنند تا تغییر و تحولاتی ساده برای حل مسائل را که عموماً با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای در قدرت تعارض دارد از چشمها دور مانده و تبدیل به مطالبهای عمومی نشود. مسئلۀ قانونگذاریهای نامناسب مجلس شورای اسلامی (که امیدوارم روزی نام گذشتۀ خود یعنی مجلس شورای ملّی را در عمل و نظر بازیابد) مسئلهای ساده است که با اصلاحِ سازوکارهایِ تأییدِ صلاحیتِ نامزدهایِ مجلس (بخوانیم سازوکارهای تأییدِ عدم صلاحیت نمایندگان برای ورود به مجلس) بهگونهای که موجب ورود شایستهترین افراد (و نه ناشایستترین افراد) به عنوان نمایندگان مردم به مجلس شود و ایجاد تغییراتی نسبتاً ساده در ساختار مجلس حل خواهد شد؛ اما چون این تغییرات با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای در قدرت در تعارض است این مسئله را پیچیده نشان میدهند؛ و آنگاه عوارض این مسئلۀ سادۀ پیچیده شده گریبان کشور و مردم را خواهد گرفت.
از طرف دیگر نظامِ سیاسی و سیاستگذاریِ ایران برخی مسائل چون مسئلۀ بحران یا ورشکستگی منابع آبی را که اصولاً مسائلی چند سطحی، پیچیده و حتی بدخیم هستند، یا بواسطۀ جهل یا باز هم بواسطۀ منافع اقتصادی و سیاسی، سادهسازی میکند و آنگاه برای این مسئلۀ پیچیده راهحلهایی پیشپا افتاده و ساده میدهد که نتیجۀ اجرای آنها تعمیق مسائل و بحرانهای ایران است. راهکار افزایش منابع آبی از طریق احداث سدهای هرچه بیشتر و برداشت هرچه بیشتر از منابع آب زیرزمینی برای پاسخگویی به نیازهای مصرفی فزاینده، از آن راهکارهای سادهای است که در چند دهۀ گذشته برای مسئلۀ پیچیدۀ آب در ایران داده شده است و باعث شده که ایران از مرحلۀ بحرانِ آب عبور و به مرحلۀ ورشکستگی منابع آبی برسد.
امروز در نشست «چالشهای سیاستگذاری آب در ایران» که به دعوتِ انجمن علمی سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران برگزار شده است با تفصیل بیشتری در مورد این موضوع سخن خواهم گفت.
راستی امروز روز ملّی کوهنورد نیز هست. در کوهنوردی هم مانند سیاست و سیاستگذاری، ساده تصور کردن مسیرهای پیچیده و پیچیده تصور کردن مسیرهای ساده هر دو عواقبی تلخ خواهد داشت.
نشستِ «چالشهای سیاستگذاری آب در ایران» به صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام این انجمن پخش میشود.
@publicpolicy_ut
#بیست_و_نهم_مهرماه
#چالشهای_سیاستگذاری_آب
#ورشکستگی_آبی
#بحران_آب
#مسائل_پیچیده
#مسائل_بدخیم
#انجمن_علمی_سیاستگذاری_عمومی_دانشگاه_تهران
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
یکی از علتهای استمرار بحرانهای ایران در حوزههای گوناگون محیطزیستی، اقتصادی و سیاسی «پیچیدهسازی مسائل ساده و سادهسازی مسائل پیچیده» است.
مسائل ساده را از آن رو پیچیده میکنند تا تغییر و تحولاتی ساده برای حل مسائل را که عموماً با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای در قدرت تعارض دارد از چشمها دور مانده و تبدیل به مطالبهای عمومی نشود. مسئلۀ قانونگذاریهای نامناسب مجلس شورای اسلامی (که امیدوارم روزی نام گذشتۀ خود یعنی مجلس شورای ملّی را در عمل و نظر بازیابد) مسئلهای ساده است که با اصلاحِ سازوکارهایِ تأییدِ صلاحیتِ نامزدهایِ مجلس (بخوانیم سازوکارهای تأییدِ عدم صلاحیت نمایندگان برای ورود به مجلس) بهگونهای که موجب ورود شایستهترین افراد (و نه ناشایستترین افراد) به عنوان نمایندگان مردم به مجلس شود و ایجاد تغییراتی نسبتاً ساده در ساختار مجلس حل خواهد شد؛ اما چون این تغییرات با منافع اقتصادی و سیاسی گروههای در قدرت در تعارض است این مسئله را پیچیده نشان میدهند؛ و آنگاه عوارض این مسئلۀ سادۀ پیچیده شده گریبان کشور و مردم را خواهد گرفت.
از طرف دیگر نظامِ سیاسی و سیاستگذاریِ ایران برخی مسائل چون مسئلۀ بحران یا ورشکستگی منابع آبی را که اصولاً مسائلی چند سطحی، پیچیده و حتی بدخیم هستند، یا بواسطۀ جهل یا باز هم بواسطۀ منافع اقتصادی و سیاسی، سادهسازی میکند و آنگاه برای این مسئلۀ پیچیده راهحلهایی پیشپا افتاده و ساده میدهد که نتیجۀ اجرای آنها تعمیق مسائل و بحرانهای ایران است. راهکار افزایش منابع آبی از طریق احداث سدهای هرچه بیشتر و برداشت هرچه بیشتر از منابع آب زیرزمینی برای پاسخگویی به نیازهای مصرفی فزاینده، از آن راهکارهای سادهای است که در چند دهۀ گذشته برای مسئلۀ پیچیدۀ آب در ایران داده شده است و باعث شده که ایران از مرحلۀ بحرانِ آب عبور و به مرحلۀ ورشکستگی منابع آبی برسد.
امروز در نشست «چالشهای سیاستگذاری آب در ایران» که به دعوتِ انجمن علمی سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران برگزار شده است با تفصیل بیشتری در مورد این موضوع سخن خواهم گفت.
راستی امروز روز ملّی کوهنورد نیز هست. در کوهنوردی هم مانند سیاست و سیاستگذاری، ساده تصور کردن مسیرهای پیچیده و پیچیده تصور کردن مسیرهای ساده هر دو عواقبی تلخ خواهد داشت.
نشستِ «چالشهای سیاستگذاری آب در ایران» به صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام این انجمن پخش میشود.
@publicpolicy_ut
#بیست_و_نهم_مهرماه
#چالشهای_سیاستگذاری_آب
#ورشکستگی_آبی
#بحران_آب
#مسائل_پیچیده
#مسائل_بدخیم
#انجمن_علمی_سیاستگذاری_عمومی_دانشگاه_تهران
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش دوم: ورشکستگی آبی)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
توضیح: چارچوب مفهومی و نظری به کار رفته در این یادداشتها در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری»، که یکی از موارد مورد بررسی در آن زایندهرود است، توضیح داده شده است.
در بخش اول این یادداشت گفته شد که رسیدن به راهکارهایی برای کاهشِ بحران کنونی آب در حوضۀ زایندهرود، نیازمند شناسایی مجموعۀ عواملی است که این وضعیت را پدید آوردهاند؛ بدون شناسایی این عوامل و سخن گفتن از آنها این بحران همانند حدود هفت دههای که از آغاز آن گذشته است پیش رفته و عمیق و عمیقتر خواهد شد.
بیرونیترین و قابل مشاهدهترین علّت بحران کنونی آب در زایندهرود، شکاف بین منابع تجدیدپذیر و مصارف آب است. منابع تجدیدپذیر آب منابعی است که به صورت سالیانه از طریق بارش برف و باران در دسترس یک سرزمین قرار میگیرد. بر اساس شاخص سازمان ملل، در صورتی که مصارف آب یک کشور بیش از 40 درصد منابع آب تجدیدپذیر باشد در مرحلۀ «بحرانِ شدیدِ آب»، اگر بین 20 تا 40 درصد باشد در مرحلۀ «بحران متوسط»، اگر بین 10 تا 20 درصد باشد در مرحله «بحرانِ متعادل» و اگر کمتر از 10 درصد باشد در مرحلۀ بدون بحران قرار دارد.
در ایران بنا بر اظهار نظرهای مسئولین، میزان مصرف منابع آب تجدیدپذیر 110 درصد است؛ (تصور میکنم در حوضۀ زایندهرود از این هم بیشتر است)، این یعنی میزان مصارف در ایران 70 درصد بیشتر از حد بحرانِ شدید و 100 درصد بیشتر از وضعیت نرمال است. به همین دلیل شاید بهتر باشد که نام این وضعیت را «ورشکستگی آبی» بنامیم که مرحلهای فراتر از بحران است.
سیاستمداران و پیمانکاران عموماً در همین پلۀ اول تبیین، یا بر اساس آنچه در بخش نخست گفته شد استخوان گردن ماهی میمانند، و بلافاصله سعی میکنند که با راهکارهایی عموماً سختافزاری همانند کنترل جریان رودخانههای دائمی با احداث سدهای هرچه بیشتر، حفر چاههای بیشتر و عمیقتر و پروژههای انتقال آب از نواحی مختلف و ... میزان منابع آب را افزایش داده تا از شکاف بین منابع و مصارف آّب بکاهند و البته در مورد سیاستمداران رأیی برای دورۀ بعدی خود و در مورد پیمانکاران پولی برای جیب مبارک اندوخته باشند؛ اما ما پیش از موافقت یا مخالفت با هر راهکاری باید از خود بپرسیم که:
«چرا میزان مصارف آب در ایران اینچنین از منابع آب تجدیدپذیر پیشی گرفته است؟»
ادامه دارد ...
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(بخش دوم: ورشکستگی آبی)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
توضیح: چارچوب مفهومی و نظری به کار رفته در این یادداشتها در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری»، که یکی از موارد مورد بررسی در آن زایندهرود است، توضیح داده شده است.
در بخش اول این یادداشت گفته شد که رسیدن به راهکارهایی برای کاهشِ بحران کنونی آب در حوضۀ زایندهرود، نیازمند شناسایی مجموعۀ عواملی است که این وضعیت را پدید آوردهاند؛ بدون شناسایی این عوامل و سخن گفتن از آنها این بحران همانند حدود هفت دههای که از آغاز آن گذشته است پیش رفته و عمیق و عمیقتر خواهد شد.
بیرونیترین و قابل مشاهدهترین علّت بحران کنونی آب در زایندهرود، شکاف بین منابع تجدیدپذیر و مصارف آب است. منابع تجدیدپذیر آب منابعی است که به صورت سالیانه از طریق بارش برف و باران در دسترس یک سرزمین قرار میگیرد. بر اساس شاخص سازمان ملل، در صورتی که مصارف آب یک کشور بیش از 40 درصد منابع آب تجدیدپذیر باشد در مرحلۀ «بحرانِ شدیدِ آب»، اگر بین 20 تا 40 درصد باشد در مرحلۀ «بحران متوسط»، اگر بین 10 تا 20 درصد باشد در مرحله «بحرانِ متعادل» و اگر کمتر از 10 درصد باشد در مرحلۀ بدون بحران قرار دارد.
در ایران بنا بر اظهار نظرهای مسئولین، میزان مصرف منابع آب تجدیدپذیر 110 درصد است؛ (تصور میکنم در حوضۀ زایندهرود از این هم بیشتر است)، این یعنی میزان مصارف در ایران 70 درصد بیشتر از حد بحرانِ شدید و 100 درصد بیشتر از وضعیت نرمال است. به همین دلیل شاید بهتر باشد که نام این وضعیت را «ورشکستگی آبی» بنامیم که مرحلهای فراتر از بحران است.
سیاستمداران و پیمانکاران عموماً در همین پلۀ اول تبیین، یا بر اساس آنچه در بخش نخست گفته شد استخوان گردن ماهی میمانند، و بلافاصله سعی میکنند که با راهکارهایی عموماً سختافزاری همانند کنترل جریان رودخانههای دائمی با احداث سدهای هرچه بیشتر، حفر چاههای بیشتر و عمیقتر و پروژههای انتقال آب از نواحی مختلف و ... میزان منابع آب را افزایش داده تا از شکاف بین منابع و مصارف آّب بکاهند و البته در مورد سیاستمداران رأیی برای دورۀ بعدی خود و در مورد پیمانکاران پولی برای جیب مبارک اندوخته باشند؛ اما ما پیش از موافقت یا مخالفت با هر راهکاری باید از خود بپرسیم که:
«چرا میزان مصارف آب در ایران اینچنین از منابع آب تجدیدپذیر پیشی گرفته است؟»
ادامه دارد ...
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُم ماهی بحران زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش سوم: مصرف کنید؛ با سد و تونل آب میآوریم!)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در بخش دوّم این یادداشت گفته شد که با توجه به نمودار استخوانِ ماهی ایشیکاوا (به بخش نخست یادداشت مراجعه کنید)، اگر «وضعیت ورشکستگی آبی زایندهرود» را سر ماهیِ بحرانِ زایندهرود بدانیم نزدیکترین علّت یا استخوان، به سرِ این ماهی، شکافِ بین مصارف و منابع آب تجدیدپذیر در این سرزمین است. یادداشت دوم با این پرسش خاتمه یافت:
«چرا میزان مصارف آب در ایران و زایندهرود اینچنین از منابع آب تجدیدپذیر پیشی گرفته است؟»
پاسخ این پرسش به نسبت ساده است: به این دلیل که در طول چند دهۀ گذشته نظامهای سیاسی بر سیاستها و اقدامات تشویق کنندۀ مصرف تمرکز نموده و سیاستها و اقدامات کنترلکننده و محدودکنندۀ مصرف را نادیده گرفتهاند. نتیجۀ این امر هم افزایشِ پیوستۀ سطحِ مصارف و تجاوز به منابع متعلق به محیطزیست و نسلهای آینده و تعمیق ورشکستگیِ آبی منطقه بوده است. بنابراین یکی دیگر از علتها یا استخوانهای ماهیِ بحرانِ زایندهرود فراموش کردن سیاستهای کنترلکنندۀ مصرف در چند دهۀ گذشته و در عوض اجرای سیاستگذاریها و اقدامات محرک مصرف آب در حوزههای گوناگون کشاورزی، شرب و صنعت بوده است.
چنین سیاستهایی نیز باعث موارد زیر شده است:
* افزایش سطح زیر کشت باغها و زمینهای کشاورزی در بالادست و پاییندست زایندهرود
* ایجاد صنایع آببَر در منطقهای خشک
* افزایش و استقرار جمعیت در منطقه، بدون توجه به منابع آبی موجود در حوضۀ زایندهرود و به صورت خاص در شهر اصفهان
* افزایش فضای سبز شهری در حوضه بدون توجه به ویژگیهای اقلیمی (شهر اصفهان، بهرغم قرار گرفتن در منطقهای خشک، یکی از بیشترین سرانههای فضای سبز را در کشور دارد؛ بخش قابلتوجهی از این فضای سبز، متناسب با ویژگیهای اقلیمی منطقه نیست).
* حفر بیرویۀ چاههای عمیق و نیمهعمیق برای برداشت از منابع آبِ زیرزمینی و عادیسازی موضوع تجاوز به منابع زیرزمینی
با دیدن این موارد ممکن است به سادگی بگوییم که: «بنابراین باید از امروز بر سیاستهای کنترل مصرف تأکید کرد» اما موضوع به این سادگی نیست و قبل از آن باید استخوانهای دیگری از ماهیِ بحرانِ آبیِ زایندهرود را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم:
«چرا در چند دهۀ گذشته در نظام حکمرانیِ آب زایندهرود، سیاستها و اقدامات محدودکنندۀ مصرف فراموش و بر سیاستها و اقدامات محرک مصرف تأکید شده است؟»
ادامه دارد ...
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#سیاستهای_مشوق_مصرف
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(بخش سوم: مصرف کنید؛ با سد و تونل آب میآوریم!)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در بخش دوّم این یادداشت گفته شد که با توجه به نمودار استخوانِ ماهی ایشیکاوا (به بخش نخست یادداشت مراجعه کنید)، اگر «وضعیت ورشکستگی آبی زایندهرود» را سر ماهیِ بحرانِ زایندهرود بدانیم نزدیکترین علّت یا استخوان، به سرِ این ماهی، شکافِ بین مصارف و منابع آب تجدیدپذیر در این سرزمین است. یادداشت دوم با این پرسش خاتمه یافت:
«چرا میزان مصارف آب در ایران و زایندهرود اینچنین از منابع آب تجدیدپذیر پیشی گرفته است؟»
پاسخ این پرسش به نسبت ساده است: به این دلیل که در طول چند دهۀ گذشته نظامهای سیاسی بر سیاستها و اقدامات تشویق کنندۀ مصرف تمرکز نموده و سیاستها و اقدامات کنترلکننده و محدودکنندۀ مصرف را نادیده گرفتهاند. نتیجۀ این امر هم افزایشِ پیوستۀ سطحِ مصارف و تجاوز به منابع متعلق به محیطزیست و نسلهای آینده و تعمیق ورشکستگیِ آبی منطقه بوده است. بنابراین یکی دیگر از علتها یا استخوانهای ماهیِ بحرانِ زایندهرود فراموش کردن سیاستهای کنترلکنندۀ مصرف در چند دهۀ گذشته و در عوض اجرای سیاستگذاریها و اقدامات محرک مصرف آب در حوزههای گوناگون کشاورزی، شرب و صنعت بوده است.
چنین سیاستهایی نیز باعث موارد زیر شده است:
* افزایش سطح زیر کشت باغها و زمینهای کشاورزی در بالادست و پاییندست زایندهرود
* ایجاد صنایع آببَر در منطقهای خشک
* افزایش و استقرار جمعیت در منطقه، بدون توجه به منابع آبی موجود در حوضۀ زایندهرود و به صورت خاص در شهر اصفهان
* افزایش فضای سبز شهری در حوضه بدون توجه به ویژگیهای اقلیمی (شهر اصفهان، بهرغم قرار گرفتن در منطقهای خشک، یکی از بیشترین سرانههای فضای سبز را در کشور دارد؛ بخش قابلتوجهی از این فضای سبز، متناسب با ویژگیهای اقلیمی منطقه نیست).
* حفر بیرویۀ چاههای عمیق و نیمهعمیق برای برداشت از منابع آبِ زیرزمینی و عادیسازی موضوع تجاوز به منابع زیرزمینی
با دیدن این موارد ممکن است به سادگی بگوییم که: «بنابراین باید از امروز بر سیاستهای کنترل مصرف تأکید کرد» اما موضوع به این سادگی نیست و قبل از آن باید استخوانهای دیگری از ماهیِ بحرانِ آبیِ زایندهرود را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم:
«چرا در چند دهۀ گذشته در نظام حکمرانیِ آب زایندهرود، سیاستها و اقدامات محدودکنندۀ مصرف فراموش و بر سیاستها و اقدامات محرک مصرف تأکید شده است؟»
ادامه دارد ...
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#سیاستهای_مشوق_مصرف
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش چهارم: منابع آب و محیطزیست ایران را ویران کنید؛ متولی ندارد!)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش سوّم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«چرا در چند دهۀ گذشته در نظام حکمرانیِ آبِ ایران و زایندهرود، سیاستها و اقدامات محدودکنندۀ مصرف فراموش و بر سیاستها و اقدامات محرک مصرف تأکید شده است؟»
پاسخ این پرسش را باید در ضعف نهادها و بخشهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست در نظام سیاسی و حکمرانی ایران جستجو کرد.
در شرایط فقدان یا ضعف نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در یک نظام سیاسی، جامعه و سایر بخشهای نظام سیاسی برای پاسخگویی کوتاهمدت به نیازهای خود بهسمتِ روشهایی سریع، ارزان و ساده رو میآورند که عموماً به قیمت تخریب محیطزیست و تجاوز به منابع نسلهای آتی جامعه خواهد بود که یکی از مهمترین آنها منابع آب است.
طبیعی است که اگر سازمان حفاظت محیطزیست در چند دهۀ گذشته از قدرت کافی برای جلوگیری از طرحهای مخرب محیطزیستِ انتقال آب، حفاظت از حقآبۀ رودخانۀ زایندهرود و تالاب گاوخونی و جلوگیری از برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی برخوردار بود، بسیاری از طرحهای توسعۀ کشاورزی، صنعتی و جمعیتیِ آببر در حوضۀ زایندهرود و اصفهان امکان تحقق نمییافت؛ اگر سازمان حفاظت از محیطزیست از قدرت کافی برای انجام وظایف خود برخوردار بود، جامعۀ انسانی مستقر در حوضۀ زایندهرود از سرچشمهها تا بخش انتهایی در تالاب گاوخونی همچون قرنهای گذشته میآموخت که باید شیوۀ زیست خود را با میزان منابع آب تجدیدپذیر موجود هماهنگ کند و به این ترتیب میزان مصارف از میزان منابع آب تجدیدپذیر پیشی نمیگرفت و زایندهرود به مرحلۀ ورشکستگی آبی نمیرسید.
بنابراین در بخش میانی نمودار استخوان ماهیِ بحران آبی زایندهرود، ضعفِ ساختاری سازمان حفاظت محیطزیست (از نظر منابعِ انسانی، مالی و سیاسی) یکی از مهمترین پاسخها به پرسش چرایی اهمیت یافتن اقدامات و سیاستهای محرک مصرف آب و به فراموشی سپرده شدن سیاستها و اقدامات کنترل کنندۀ مصرف آب است.
گرچه در پاسخ به پرسش این بخش از یادداشت به عوامل دیگری هم اشاره شده است اما این عوامل نسبت به ضعف سازمان حفاظت از محیطزیست از اهمیت کمتری برخوردارند.
اما با این پاسخ نیز هنوز به دُمِ ماهی بحران زایندهرود نرسیدهایم و باید به این پرسش پاسخ داد که:
«چرا نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در نظام سیاسی ایران به صورت ساختاری دچار ضعفند؟»
ادامه دارد ...
بخش اول
بخش دوّم
بخش سوّم
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#سازمان_حفاظت_محیط_زیست
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(بخش چهارم: منابع آب و محیطزیست ایران را ویران کنید؛ متولی ندارد!)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش سوّم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«چرا در چند دهۀ گذشته در نظام حکمرانیِ آبِ ایران و زایندهرود، سیاستها و اقدامات محدودکنندۀ مصرف فراموش و بر سیاستها و اقدامات محرک مصرف تأکید شده است؟»
پاسخ این پرسش را باید در ضعف نهادها و بخشهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست در نظام سیاسی و حکمرانی ایران جستجو کرد.
در شرایط فقدان یا ضعف نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در یک نظام سیاسی، جامعه و سایر بخشهای نظام سیاسی برای پاسخگویی کوتاهمدت به نیازهای خود بهسمتِ روشهایی سریع، ارزان و ساده رو میآورند که عموماً به قیمت تخریب محیطزیست و تجاوز به منابع نسلهای آتی جامعه خواهد بود که یکی از مهمترین آنها منابع آب است.
طبیعی است که اگر سازمان حفاظت محیطزیست در چند دهۀ گذشته از قدرت کافی برای جلوگیری از طرحهای مخرب محیطزیستِ انتقال آب، حفاظت از حقآبۀ رودخانۀ زایندهرود و تالاب گاوخونی و جلوگیری از برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی برخوردار بود، بسیاری از طرحهای توسعۀ کشاورزی، صنعتی و جمعیتیِ آببر در حوضۀ زایندهرود و اصفهان امکان تحقق نمییافت؛ اگر سازمان حفاظت از محیطزیست از قدرت کافی برای انجام وظایف خود برخوردار بود، جامعۀ انسانی مستقر در حوضۀ زایندهرود از سرچشمهها تا بخش انتهایی در تالاب گاوخونی همچون قرنهای گذشته میآموخت که باید شیوۀ زیست خود را با میزان منابع آب تجدیدپذیر موجود هماهنگ کند و به این ترتیب میزان مصارف از میزان منابع آب تجدیدپذیر پیشی نمیگرفت و زایندهرود به مرحلۀ ورشکستگی آبی نمیرسید.
بنابراین در بخش میانی نمودار استخوان ماهیِ بحران آبی زایندهرود، ضعفِ ساختاری سازمان حفاظت محیطزیست (از نظر منابعِ انسانی، مالی و سیاسی) یکی از مهمترین پاسخها به پرسش چرایی اهمیت یافتن اقدامات و سیاستهای محرک مصرف آب و به فراموشی سپرده شدن سیاستها و اقدامات کنترل کنندۀ مصرف آب است.
گرچه در پاسخ به پرسش این بخش از یادداشت به عوامل دیگری هم اشاره شده است اما این عوامل نسبت به ضعف سازمان حفاظت از محیطزیست از اهمیت کمتری برخوردارند.
اما با این پاسخ نیز هنوز به دُمِ ماهی بحران زایندهرود نرسیدهایم و باید به این پرسش پاسخ داد که:
«چرا نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در نظام سیاسی ایران به صورت ساختاری دچار ضعفند؟»
ادامه دارد ...
بخش اول
بخش دوّم
بخش سوّم
#ورشکستگی_آبی
#زاینده_رود
#سازمان_حفاظت_محیط_زیست
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش پنجم: قانونِ اساسی و طراحیِ نظامِ حکمرانی)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش چهارم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«چرا نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در نظام سیاسی ایران دچار ضعفند؟»
پاسخ این پرسش را باید در «مشخصات طراحی» و «مبانی پارادایمی» و فلسفیای جستجو کرد که این نظام سیاسی و حکمرانی بر آن بنا شده است.
هنگامیکه در قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از آن موضوع ضرورت زیستن در چارچوب محدودیتهای محیطزیستی و حفظ محیطزیست مورد توجه قرار نمیگیرد یا در برابر اهداف ایدئولوژیک، اولویتی دستچندم است، بدیهی است که جایگاه بخشهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست در نظام سیاسی بهگونهای طراحی میشود که نتیجۀ آن ضعف اقتصادی و سیاسی این بخشها در حفاظت از محیطزیست و منابع آب ايران است.
به گمانِ من این همان دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود است که توضیحات بیشتر در مورد آن در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری ارائه شده است.
ضعفهای موجود در قانون اساسی و طراحی نظام سیاسی ایران علت اصلیِ تبدیل شدن سازمانهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست به نهادهایی حاشیهای در این نظام سیاسی است که همین امر زمینه را برای اجرای پروژهها و تصمیمات مخرب محیطزیست و منابع آب ایران فراهم کرده، پروژهها و تصمیماتی که در طول چند دهۀ گذشته به صورت پیوسته بر شکاف بین مصارف و منابع آب تجدیدپذیر ایران افزوده و ورشکستگی کنونی آبی در ایران و زایندهرود را پدید آورده است.
شرایط کنونی ایران بهگونهای است که اگر عمیق و چند سطحی به هر یک از مسائلِ مهم آن بنگریم و اگر نمودار استخوان ماهی مسائل گوناگون آن را ترسیم کنیم عموم این مسائل در دُمِ ماهی به یک نقطه میرسند:
«قانون اساسی و طراحیِ نظامِ حکمرانی».
بدون بازنگری در این دو تقریباً حل هیچ مسئلۀ بزرگی ممکن نیست؛ و این سخنی تازه و شگفتانگیز هم نیست چرا که عموم پژوهشگران، متخصصین و سیاستمداران سالهاست که در خلوت ذهنی خود به این نتیجه رسیدهاند؛ اما شوربختانه به دلیل آنکه ناکارآمدیهای این ساخت سیاسی، ما را تختهبند حقوقی اندک نموده و اکثریتی از ما را در پیچ و خم معیشت زندگی گرفتار کرده است در بهترین حالت سخنی از دُمِ ماهیِ بحرانهای ایران نمیگوییم و در بدترین حالت با طرح نکاتی سطحی، فضای ذهنی جامعۀ ایرانی را دچار پریشانی و آشفتگی نموده و حتی در برخی موارد سیاستمداران عالیرتبۀ کشور را به گمراهی میکشانیم.
حال پرسش این است:
برای تخفيف بحرانهای کنونی ایران، نظام حکمرانیِ نوينِ ايران را چگونه بايد طراحی کرد؟
ادامه دارد...
#زاینده_رود
#ورشکستگی_آبی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(بخش پنجم: قانونِ اساسی و طراحیِ نظامِ حکمرانی)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش چهارم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«چرا نهادها و بخشهای حافظ محیطزیست در نظام سیاسی ایران دچار ضعفند؟»
پاسخ این پرسش را باید در «مشخصات طراحی» و «مبانی پارادایمی» و فلسفیای جستجو کرد که این نظام سیاسی و حکمرانی بر آن بنا شده است.
هنگامیکه در قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از آن موضوع ضرورت زیستن در چارچوب محدودیتهای محیطزیستی و حفظ محیطزیست مورد توجه قرار نمیگیرد یا در برابر اهداف ایدئولوژیک، اولویتی دستچندم است، بدیهی است که جایگاه بخشهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست در نظام سیاسی بهگونهای طراحی میشود که نتیجۀ آن ضعف اقتصادی و سیاسی این بخشها در حفاظت از محیطزیست و منابع آب ايران است.
به گمانِ من این همان دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود است که توضیحات بیشتر در مورد آن در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری ارائه شده است.
ضعفهای موجود در قانون اساسی و طراحی نظام سیاسی ایران علت اصلیِ تبدیل شدن سازمانهایی چون سازمان حفاظت محیطزیست به نهادهایی حاشیهای در این نظام سیاسی است که همین امر زمینه را برای اجرای پروژهها و تصمیمات مخرب محیطزیست و منابع آب ایران فراهم کرده، پروژهها و تصمیماتی که در طول چند دهۀ گذشته به صورت پیوسته بر شکاف بین مصارف و منابع آب تجدیدپذیر ایران افزوده و ورشکستگی کنونی آبی در ایران و زایندهرود را پدید آورده است.
شرایط کنونی ایران بهگونهای است که اگر عمیق و چند سطحی به هر یک از مسائلِ مهم آن بنگریم و اگر نمودار استخوان ماهی مسائل گوناگون آن را ترسیم کنیم عموم این مسائل در دُمِ ماهی به یک نقطه میرسند:
«قانون اساسی و طراحیِ نظامِ حکمرانی».
بدون بازنگری در این دو تقریباً حل هیچ مسئلۀ بزرگی ممکن نیست؛ و این سخنی تازه و شگفتانگیز هم نیست چرا که عموم پژوهشگران، متخصصین و سیاستمداران سالهاست که در خلوت ذهنی خود به این نتیجه رسیدهاند؛ اما شوربختانه به دلیل آنکه ناکارآمدیهای این ساخت سیاسی، ما را تختهبند حقوقی اندک نموده و اکثریتی از ما را در پیچ و خم معیشت زندگی گرفتار کرده است در بهترین حالت سخنی از دُمِ ماهیِ بحرانهای ایران نمیگوییم و در بدترین حالت با طرح نکاتی سطحی، فضای ذهنی جامعۀ ایرانی را دچار پریشانی و آشفتگی نموده و حتی در برخی موارد سیاستمداران عالیرتبۀ کشور را به گمراهی میکشانیم.
حال پرسش این است:
برای تخفيف بحرانهای کنونی ایران، نظام حکمرانیِ نوينِ ايران را چگونه بايد طراحی کرد؟
ادامه دارد...
#زاینده_رود
#ورشکستگی_آبی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُمِ ماهیِ بحرانِ زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش پایانی: حُکمرانان خوابند! ما به مسئولیت خویش عمل کنیم)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش پنجم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«برای تخفيف بحرانهای کنونی ایران [که یکی از آنها بحران ورشکستگی آبی در ایران و زایندهرود است] نظام حکمرانیِ نوينِ ايران را چگونه بايد طراحی کرد؟»
پاسخی را که میتوانستم با دانشِ اندکِ خود به این پرسش دهم در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری (دیباچهای بر طراحی و تحلیل سیستمهای حکمرانی)» آوردهام و علاقمندان میتوانند به آن کتاب مراجعه کنند؛ اما بهترین و کمهزینهترین راه برای طراحی و پیادهسازیِ نظامِ حکمرانی نوینِ ایران آن است که حُکمرانان بلندپایۀ کنونی ایران با درک شرایط خطیر خود و ایران، و با یاری فرهیختگان و نخبگان این سرزمین و حتی متخصصانی از سرزمینهای دیگر، خود متولی این امر شوند؛ اما شوربختانه تجربۀ تاریخی و البته نحوۀ عمل آنان در چند دهۀ اخیر که آخرین نمونۀ آن در روز گذشته برخورد خشونتآمیز با تجمعات اصفهان بود نشان میدهد که آنان توان و انگیزۀ این کار را ندارند. حُکمرانان کنونی ایران در دام نواقص نظام سیاسی ایران به خواب رفتهاند و به همین دلیل است که نمیتوان از آنان انتظاری داشت و هر اعتراضی در این سرزمین از آب و نان تا رأی و بنزین تا اطلاع ثانوی به خون کشیده خواهد شد.
بر این اساس وظیفۀ ستُرگ طراحی نظام حکمرانی نوین ایران، برعهدۀ تمامی ایرانیانی است که به اهمیت آن واقفند و ناامید نیز نباید بود؛ چرا که تاریخ نشان داده است که زودتر از آنچه که تصور میکنیم نظامهای حکمرانی فرسوده و ناکارآمد زوال مییابند و بدا به حال جوامعی که در آن زمان پیشنهاد و جایگزین نوین و کارآمدی برای نظام حکمرانی فروپاشیده نداشته باشند؛ چرا که آنگاه این خطر بزرگ خواهد شد که یا تنها مناصب نظامهای حکمرانی فرسودۀ دیروز را با افرادی تازه جایگزین کنند یا بواسطۀ شرایط بحرانی دورۀ فروپاشی، نظام حکمرانیای ناکارآمدتر از نظام حکمرانی دیروز مستقر سازند و افسوس گذشتهای را بخورند که پدران و مادرانشان چند دهه پیش بر آن شوريده اند؛ که نتیجۀ هر دو تشدید و تعمیق بحرانهای ایران و ایرانیان خواهد بود.
پایان
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
#زاینده_رود
#ورشکستگی_آبی
#نظام_حکمرانی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(بخش پایانی: حُکمرانان خوابند! ما به مسئولیت خویش عمل کنیم)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
بخش پنجم این یادداشت با این پرسش خاتمه یافت که:
«برای تخفيف بحرانهای کنونی ایران [که یکی از آنها بحران ورشکستگی آبی در ایران و زایندهرود است] نظام حکمرانیِ نوينِ ايران را چگونه بايد طراحی کرد؟»
پاسخی را که میتوانستم با دانشِ اندکِ خود به این پرسش دهم در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری (دیباچهای بر طراحی و تحلیل سیستمهای حکمرانی)» آوردهام و علاقمندان میتوانند به آن کتاب مراجعه کنند؛ اما بهترین و کمهزینهترین راه برای طراحی و پیادهسازیِ نظامِ حکمرانی نوینِ ایران آن است که حُکمرانان بلندپایۀ کنونی ایران با درک شرایط خطیر خود و ایران، و با یاری فرهیختگان و نخبگان این سرزمین و حتی متخصصانی از سرزمینهای دیگر، خود متولی این امر شوند؛ اما شوربختانه تجربۀ تاریخی و البته نحوۀ عمل آنان در چند دهۀ اخیر که آخرین نمونۀ آن در روز گذشته برخورد خشونتآمیز با تجمعات اصفهان بود نشان میدهد که آنان توان و انگیزۀ این کار را ندارند. حُکمرانان کنونی ایران در دام نواقص نظام سیاسی ایران به خواب رفتهاند و به همین دلیل است که نمیتوان از آنان انتظاری داشت و هر اعتراضی در این سرزمین از آب و نان تا رأی و بنزین تا اطلاع ثانوی به خون کشیده خواهد شد.
بر این اساس وظیفۀ ستُرگ طراحی نظام حکمرانی نوین ایران، برعهدۀ تمامی ایرانیانی است که به اهمیت آن واقفند و ناامید نیز نباید بود؛ چرا که تاریخ نشان داده است که زودتر از آنچه که تصور میکنیم نظامهای حکمرانی فرسوده و ناکارآمد زوال مییابند و بدا به حال جوامعی که در آن زمان پیشنهاد و جایگزین نوین و کارآمدی برای نظام حکمرانی فروپاشیده نداشته باشند؛ چرا که آنگاه این خطر بزرگ خواهد شد که یا تنها مناصب نظامهای حکمرانی فرسودۀ دیروز را با افرادی تازه جایگزین کنند یا بواسطۀ شرایط بحرانی دورۀ فروپاشی، نظام حکمرانیای ناکارآمدتر از نظام حکمرانی دیروز مستقر سازند و افسوس گذشتهای را بخورند که پدران و مادرانشان چند دهه پیش بر آن شوريده اند؛ که نتیجۀ هر دو تشدید و تعمیق بحرانهای ایران و ایرانیان خواهد بود.
پایان
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
#زاینده_رود
#ورشکستگی_آبی
#نظام_حکمرانی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظام حکمرانی دوستدار محیطزیست
مبانی فلسفی و پارادایمی نظام حکمرانی و سیاسی کنونی در ایران، دوستدار محیطزیست نیست؛ و به نظرم این عامل، ریشهٔ اصلی تمامی بحرانهای محیطزیستی کنونی است.
در مصاحبهای با اکو ایران، با تمرکز بر موضوع ورشکستگی آبی ایران، تلاش کردهام این نکته را تشریح کنم.
طراحی و استقرار یک نظام حکمرانی و سیاسی دوستدار محیطزیست، چالشی اساسی پیشروی جامعهٔ ايران است؛ وضعیت محیطزیست ایران در آینده را، توانایی جامعهٔ ایرانی در مواجهه با این چالش مشخص میکند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#ورشکستگی_آبی
#بحران_آب
#اکوایران
#سجاد_فتاحی
مبانی فلسفی و پارادایمی نظام حکمرانی و سیاسی کنونی در ایران، دوستدار محیطزیست نیست؛ و به نظرم این عامل، ریشهٔ اصلی تمامی بحرانهای محیطزیستی کنونی است.
در مصاحبهای با اکو ایران، با تمرکز بر موضوع ورشکستگی آبی ایران، تلاش کردهام این نکته را تشریح کنم.
طراحی و استقرار یک نظام حکمرانی و سیاسی دوستدار محیطزیست، چالشی اساسی پیشروی جامعهٔ ايران است؛ وضعیت محیطزیست ایران در آینده را، توانایی جامعهٔ ایرانی در مواجهه با این چالش مشخص میکند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#ورشکستگی_آبی
#بحران_آب
#اکوایران
#سجاد_فتاحی