گمشدۀ تاریخ ایران!
(28 مهرماه سالروز انتخاب امیرکبیر به مقام صدارت)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
انتخاب میرزا محمد تقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، در 28 مهرماه 1227، به عنوان صدراعظم ایران و بعدها قتل او در 20 دیماه 1230، درسهایی برای تاریخِ ایران و طراحیِ نظامِ سیاسیِ دارد؛ آموزههایی که اگر مورد توجه قرار میگرفت بیگمان امروز ایران در زمرۀ کشورهای پیشرو آسیا و حتی جهان بود.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که یک نظامِ سیاسی باید داشته باشد تا بتواند شرایطی مناسب برای مردم و سرزمینی که بر آن حکمرانی میکند بیافریند این است که سازوکارهای انتخابِ مقامهای بلندمرتبۀ آن باید بهگونهای باشد که در نهایت سیاستمدارانی در قامت امیرکبیر به مقامهای سیاسی بلندپایه دست یابند. بیگمان اگر از طریق طراحیِ مناسبِ نظامهای سیاسی، انتخابِ افرادی چون امیرکبیر به مقامهایی چون صدراعظم، نخستوزیر و رئیس جمهور در تمام سالهای پس از او نه به یک استثناء که به یک قاعده تبدیل میشد، ایرانِ امروز شرایط بهتری داشت. پس درس نخست آن است که در طراحی نظام سیاسی شیوه و سازوکار انتخاب مقامهای بلند پایه باید بهگونهای باشد که کارآمدترین و بهترین افراد یک سرزمین برای آن مقام انتخاب شوند. خانهنشینی و قتل نخبگانی چون امیر و حکومت پخمگانی چون میرزا آقاخان نوری که تنها در صدد تأمین منافع شخصی خود هستند ایران را ویران خواهد کرد.
موضوع دیگری که در طراحیِ نظامِ سیاسی باید به آن توجه کرد آن است که توازن قوا بین بخشهای گوناگون نظام باید بهگونهای باشد که شاه یا هر مقامِ بلندپایۀ دیگری، صرفِ احساس به خطر افتادنِ قدرت سیاسیاش نتواند مقامِ دیگری را که در اندیشۀ بهبود شرایط ایران است به زیر کشیده، خانهنشین کرده یا به قتل رساند. عدم توجه به این موضوع در تاریخ ایران سبب، برکناری و قتلِ افرادی چون امیر شده که نتیجۀ آن خرابی و ویرانی ایران بوده است.
هنوز صدایِ امیر در تاریخ به گوش میرسد که در نامهای پس از عزل از مقام صدارت، به ناصرالدین شاه گفت:
... مردم بی سر و پا را با رشوه میخواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمیتواند نظم دهد. بی نظم کارها پیش نمیرود ... این درد غلام را میکشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت.
آری هنوز پس از گذشت نزدیک به 170 سال از قتل امیر، گمشدۀ تاریخ ایران همان نظمِ میرزا تقی خانی است که نظامهایِ سیاسی به دلیلِ نقص در طراحی خود، از پیادهسازی آن ناتوان بودهاند.
#بیست_و_هشتم_مهرماه
#امیرکبیر
#طراحی_نظام_سیاسی
#حکمرانی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(28 مهرماه سالروز انتخاب امیرکبیر به مقام صدارت)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
انتخاب میرزا محمد تقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، در 28 مهرماه 1227، به عنوان صدراعظم ایران و بعدها قتل او در 20 دیماه 1230، درسهایی برای تاریخِ ایران و طراحیِ نظامِ سیاسیِ دارد؛ آموزههایی که اگر مورد توجه قرار میگرفت بیگمان امروز ایران در زمرۀ کشورهای پیشرو آسیا و حتی جهان بود.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که یک نظامِ سیاسی باید داشته باشد تا بتواند شرایطی مناسب برای مردم و سرزمینی که بر آن حکمرانی میکند بیافریند این است که سازوکارهای انتخابِ مقامهای بلندمرتبۀ آن باید بهگونهای باشد که در نهایت سیاستمدارانی در قامت امیرکبیر به مقامهای سیاسی بلندپایه دست یابند. بیگمان اگر از طریق طراحیِ مناسبِ نظامهای سیاسی، انتخابِ افرادی چون امیرکبیر به مقامهایی چون صدراعظم، نخستوزیر و رئیس جمهور در تمام سالهای پس از او نه به یک استثناء که به یک قاعده تبدیل میشد، ایرانِ امروز شرایط بهتری داشت. پس درس نخست آن است که در طراحی نظام سیاسی شیوه و سازوکار انتخاب مقامهای بلند پایه باید بهگونهای باشد که کارآمدترین و بهترین افراد یک سرزمین برای آن مقام انتخاب شوند. خانهنشینی و قتل نخبگانی چون امیر و حکومت پخمگانی چون میرزا آقاخان نوری که تنها در صدد تأمین منافع شخصی خود هستند ایران را ویران خواهد کرد.
موضوع دیگری که در طراحیِ نظامِ سیاسی باید به آن توجه کرد آن است که توازن قوا بین بخشهای گوناگون نظام باید بهگونهای باشد که شاه یا هر مقامِ بلندپایۀ دیگری، صرفِ احساس به خطر افتادنِ قدرت سیاسیاش نتواند مقامِ دیگری را که در اندیشۀ بهبود شرایط ایران است به زیر کشیده، خانهنشین کرده یا به قتل رساند. عدم توجه به این موضوع در تاریخ ایران سبب، برکناری و قتلِ افرادی چون امیر شده که نتیجۀ آن خرابی و ویرانی ایران بوده است.
هنوز صدایِ امیر در تاریخ به گوش میرسد که در نامهای پس از عزل از مقام صدارت، به ناصرالدین شاه گفت:
... مردم بی سر و پا را با رشوه میخواهند صاحب منصب کنند. این غلام نمیتواند نظم دهد. بی نظم کارها پیش نمیرود ... این درد غلام را میکشد که مردم بگویند آن نظم میرزا تقی خانی گذشت.
آری هنوز پس از گذشت نزدیک به 170 سال از قتل امیر، گمشدۀ تاریخ ایران همان نظمِ میرزا تقی خانی است که نظامهایِ سیاسی به دلیلِ نقص در طراحی خود، از پیادهسازی آن ناتوان بودهاند.
#بیست_و_هشتم_مهرماه
#امیرکبیر
#طراحی_نظام_سیاسی
#حکمرانی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی! (حافظ)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
انتخاب هدفی مناسب، گردآوری اطلاعات و آمار در ارتباط با ابعاد گوناگون محیطی که در آن زندگی میکنیم، برنامهریزی برای استفادۀ بهینه از منابعِ موجود، جهت رسیدن به هدف انتخاب شده، و نهایتاً اجرای مناسب برنامهها، 4 گام اساسی است که چه در مورد یک فرد صحبت کنیم یا یک خانواده، روستا، شهر، استان یا کشور باید برداشته شود تا آن فرد یا کشور به اهداف خود دست یابد. هر یک از این گامها طی نشود یا به درستی برداشته نشود کامیابی و رسیدن به اهدافِ مدنظر با موانعی جدی روبرو خواهد شد.
اگر از وضعیت خود، خانواده، روستا، شهر، استان یا کشوری که در آن زندگی میکنید ناراضی هستید، علّت این نارضایتی را باید در وجود ضعفهایی در طی نمودن یکی از این مراحل یا تمامی آنها جستجو کنید.
در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری» توضیح داده شده است که که چگونه طراحی نامناسب یک نظامِ حکمرانی، سبب عدم توجه به هر یک از این مراحل و در نتیجه افتِ کیفیتِ حکمرانی در یک نظام اجتماعی (خواه خانواده باشد یا کشوری چون ایران) خواهد شد و در مراحل نهایی پایداریِ آن را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد. خانوادۀ پرتنش و کشوری آشوب زده نتیجۀ بیتوجهی به این اصول است.
نظامِ حکمرانی و سیاسی در ایران علاوه بر آنکه مشخص نیست چه هدفی را برای آیندۀ ایران در نظر دارد، نظام گردآوری اطلاعات و آمار آن در حوزههای مختلف (به غیر از مسائل سیاسی و امنیتی) با آسیبهایی جدی روبروست؛ که همین دو کافی است تا حتی اگر هم بخواهد نتواند برنامهریزی درستی برای ایران انجام دهد. ادامۀ این وضعیت هم باعث خواهد شد که همان بخشهای امنیتی نسبتاً کارآمد هم در نهایت به محاصرۀ انبوهِ نارضایتیها و مشکلاتِ برآمده از این ضعفها درآمده و از کار بیفتند.
کیفیتِ نازلِ حکمرانی و وضعیت نامناسب کنونی در ایران در حوزههای گوناگون (اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی) نتیجۀ عدم توجه به همین بدیهیاتی است که در چند خط بالا گفته شد.
امروز یکم آبانماه، روز آمار و برنامهریزی است. در شرایط دههها فقدان آمار مناسب و برنامهریزیهایی صحیح در ایران، آنچه که جای تعجب دارد به قول حضرت حافظ آن است که
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
#یکم_آبان
#روز_آمار_و_برنامه_ریزی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
@mehrandishbooks
#کیفیت_حکمرانی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
انتخاب هدفی مناسب، گردآوری اطلاعات و آمار در ارتباط با ابعاد گوناگون محیطی که در آن زندگی میکنیم، برنامهریزی برای استفادۀ بهینه از منابعِ موجود، جهت رسیدن به هدف انتخاب شده، و نهایتاً اجرای مناسب برنامهها، 4 گام اساسی است که چه در مورد یک فرد صحبت کنیم یا یک خانواده، روستا، شهر، استان یا کشور باید برداشته شود تا آن فرد یا کشور به اهداف خود دست یابد. هر یک از این گامها طی نشود یا به درستی برداشته نشود کامیابی و رسیدن به اهدافِ مدنظر با موانعی جدی روبرو خواهد شد.
اگر از وضعیت خود، خانواده، روستا، شهر، استان یا کشوری که در آن زندگی میکنید ناراضی هستید، علّت این نارضایتی را باید در وجود ضعفهایی در طی نمودن یکی از این مراحل یا تمامی آنها جستجو کنید.
در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری» توضیح داده شده است که که چگونه طراحی نامناسب یک نظامِ حکمرانی، سبب عدم توجه به هر یک از این مراحل و در نتیجه افتِ کیفیتِ حکمرانی در یک نظام اجتماعی (خواه خانواده باشد یا کشوری چون ایران) خواهد شد و در مراحل نهایی پایداریِ آن را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد. خانوادۀ پرتنش و کشوری آشوب زده نتیجۀ بیتوجهی به این اصول است.
نظامِ حکمرانی و سیاسی در ایران علاوه بر آنکه مشخص نیست چه هدفی را برای آیندۀ ایران در نظر دارد، نظام گردآوری اطلاعات و آمار آن در حوزههای مختلف (به غیر از مسائل سیاسی و امنیتی) با آسیبهایی جدی روبروست؛ که همین دو کافی است تا حتی اگر هم بخواهد نتواند برنامهریزی درستی برای ایران انجام دهد. ادامۀ این وضعیت هم باعث خواهد شد که همان بخشهای امنیتی نسبتاً کارآمد هم در نهایت به محاصرۀ انبوهِ نارضایتیها و مشکلاتِ برآمده از این ضعفها درآمده و از کار بیفتند.
کیفیتِ نازلِ حکمرانی و وضعیت نامناسب کنونی در ایران در حوزههای گوناگون (اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی) نتیجۀ عدم توجه به همین بدیهیاتی است که در چند خط بالا گفته شد.
امروز یکم آبانماه، روز آمار و برنامهریزی است. در شرایط دههها فقدان آمار مناسب و برنامهریزیهایی صحیح در ایران، آنچه که جای تعجب دارد به قول حضرت حافظ آن است که
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
#یکم_آبان
#روز_آمار_و_برنامه_ریزی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
@mehrandishbooks
#کیفیت_حکمرانی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
عهدنامۀ گلستان و فریدون مشیری
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
مدتها پیش از آنکه بیگانهای طمع به خاک سرزمینی ببندد، یا مردمانِ بخشی از یک سرزمین بواسطۀ همۀ آشفتگیها و تلخکامیها، اندیشۀ جدایی از سرزمین مادری در نهانخانۀ ذهنشان آشیانه کند، یا گروهی فراوان از ساکنان سرزمینی قصد کوچ کنند؛ خرد، تدبیر و همۀ آن چیزهای نیکویی که میتوان آنها را در مفهوم «کیفیت حکمرانی» خلاصه کرد از نظام سیاسی و حکمرانی آن سرزمین رخت بربسته است.
تمایل به مهاجرت از یک سرزمین یا تمایلات جداییخواهانه از سرزمینی چون ایران، نسبتی مستقیم با کارآمدی نظام سیاسی مستقر و کیفیت حکمرانی آن دارد.
تاریخِ ایران را که میخوانی، هم روزگارانی را خواهی دید که این سرزمین آشیانهای مناسب برای ساکنانش بوده است و از اینرو تمایل به مهاجرت یا جدا شدن از آن اندک؛ و هم روزگارانی را شاهد خواهی بود که در آن چنان دلِ بخشِ اعظمی از ساکنان آن را «خار خار ناامیدی سخت آزردهست» که تمایل به مهاجرت، سکونت در جای دیگر، یا حتی درآمدن تحت حاکمیت کشوری دیگر، در اندیشۀ بخشی از ساکنان آن آشیانه کرده است.
امروز هم سالروز امضایِ معاهدۀ تلخ گلستان است و هم سالروز درگذشتِ فریدونِ شعرِ ایران.
در این سالها هرگاه اندیشۀ مهاجرت در ذهن من و همسرم تقویت میشده است شعر «ریشه در خاک» فریدون مشیری پناهگاهی امن برای ماندن و امید داشتن به «برافراشتنِ گُل از دل این خاک» و «خواندن سرودِ فتح از سه تیغ کوه چون خورشید» بوده است.
امروز که غمِ جدایی 17 ولایت ایران در قفقاز، در سال 1192 خورشیدی، بهواسطۀ معاهدۀ گلستان بر دلمان سنگینی کرد، امروز که تمامی بحرانهایی که در سالهای سپری شده از این معاهده در این منطقه، بواسطۀ این جدایی، رقم خورد خاطرمان را آزرد (که نمونۀ کوچکش مسئلۀ اخیر ارمنستان و آذربایجان است) و امروز اگر خبرِ مهاجرت دوستان و عزیزانی را که این روزها بارها شنیده میشود شنیدیم شعرِ ریشه در خاک فریدون مشیری آرامشبخش و تسلی دهنده است.
ایران برای تبدیل شدن به آشیانی امن برای ماندن و نه جایگاهی برای رفتن، گریزی جز اصلاحِ نظامِ سیاسی و بهبودِ کیفیتِ حکمرانی ندارد؛ در غیر این صورت تاریخ نشان داده است که تکرار معاهداتی چون گلستان و مهاجرتهای فراوان ایرانیان به نقاط دیگر جهان گریزناپذیر است.
#سوم_آبان
#معاهدۀ_گلستان
#فریدون_مشیری
#مهاجرت
#واگرایی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
مدتها پیش از آنکه بیگانهای طمع به خاک سرزمینی ببندد، یا مردمانِ بخشی از یک سرزمین بواسطۀ همۀ آشفتگیها و تلخکامیها، اندیشۀ جدایی از سرزمین مادری در نهانخانۀ ذهنشان آشیانه کند، یا گروهی فراوان از ساکنان سرزمینی قصد کوچ کنند؛ خرد، تدبیر و همۀ آن چیزهای نیکویی که میتوان آنها را در مفهوم «کیفیت حکمرانی» خلاصه کرد از نظام سیاسی و حکمرانی آن سرزمین رخت بربسته است.
تمایل به مهاجرت از یک سرزمین یا تمایلات جداییخواهانه از سرزمینی چون ایران، نسبتی مستقیم با کارآمدی نظام سیاسی مستقر و کیفیت حکمرانی آن دارد.
تاریخِ ایران را که میخوانی، هم روزگارانی را خواهی دید که این سرزمین آشیانهای مناسب برای ساکنانش بوده است و از اینرو تمایل به مهاجرت یا جدا شدن از آن اندک؛ و هم روزگارانی را شاهد خواهی بود که در آن چنان دلِ بخشِ اعظمی از ساکنان آن را «خار خار ناامیدی سخت آزردهست» که تمایل به مهاجرت، سکونت در جای دیگر، یا حتی درآمدن تحت حاکمیت کشوری دیگر، در اندیشۀ بخشی از ساکنان آن آشیانه کرده است.
امروز هم سالروز امضایِ معاهدۀ تلخ گلستان است و هم سالروز درگذشتِ فریدونِ شعرِ ایران.
در این سالها هرگاه اندیشۀ مهاجرت در ذهن من و همسرم تقویت میشده است شعر «ریشه در خاک» فریدون مشیری پناهگاهی امن برای ماندن و امید داشتن به «برافراشتنِ گُل از دل این خاک» و «خواندن سرودِ فتح از سه تیغ کوه چون خورشید» بوده است.
امروز که غمِ جدایی 17 ولایت ایران در قفقاز، در سال 1192 خورشیدی، بهواسطۀ معاهدۀ گلستان بر دلمان سنگینی کرد، امروز که تمامی بحرانهایی که در سالهای سپری شده از این معاهده در این منطقه، بواسطۀ این جدایی، رقم خورد خاطرمان را آزرد (که نمونۀ کوچکش مسئلۀ اخیر ارمنستان و آذربایجان است) و امروز اگر خبرِ مهاجرت دوستان و عزیزانی را که این روزها بارها شنیده میشود شنیدیم شعرِ ریشه در خاک فریدون مشیری آرامشبخش و تسلی دهنده است.
ایران برای تبدیل شدن به آشیانی امن برای ماندن و نه جایگاهی برای رفتن، گریزی جز اصلاحِ نظامِ سیاسی و بهبودِ کیفیتِ حکمرانی ندارد؛ در غیر این صورت تاریخ نشان داده است که تکرار معاهداتی چون گلستان و مهاجرتهای فراوان ایرانیان به نقاط دیگر جهان گریزناپذیر است.
#سوم_آبان
#معاهدۀ_گلستان
#فریدون_مشیری
#مهاجرت
#واگرایی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
چگونه سراوان بسازیم؟
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
یکی از مسائل و بحرانهای خاموشِ پیشروی ایران موضوع زباله و پسماند است. بحرانی که سببِ به خطر افتادن امنیت محیط زیستی در نقاطِ مختلف ایران شده است.
یکی از برجستهترین مظاهر این بحران در سراوان رشت است؛ منطقهای در قلب بکرترین و زیباترین جنگلهای استان گیلان که امروز تبدیل به جایگاهی برای انباشت زباله و کابوسی برای ساکنان این منطقه شده است. اگر در روزهای بهار و تابستان از تهران به سمت رشت حرکت کنید در نزدیکی رشت و به هنگام رسیدن به منطقۀ سراوان بوی نامطبوع این بحران را استشمام خواهید کرد.
برای خلق سراوان که میتوان آن را شاهکاری از بیتوجهی به محیط زیست، بیکفایتی و فساد دانست کافی است در طول چند دهه اقدامات زیر را انجام دهیم:
هیچ اقدام و سیاستی برای کاهش تولید پسماند نداشته باشیم و سرخوشانه زبالههای خشک و تَرِ تفکیک نشده را در گوشهای انباشت کنیم؛ سازمانها و نهادهایی که میبایست مسئولیت حفاظت از محیط زیست را بر عهده داشته باشند چشمشان را بر روی این تخلف آشکار بسته و دادستانی و قوۀ قضاییهای که باید به این نقض صریح قانون رسیدگی کند به بهانۀ مصلحت از آن بگذرد؛ مردم و تشکلهای مردمی که پس از مدتی نسبت به ابعاد این بحران آگاهی پیدا کرده و نسبت به آن معترض شدهاند را با ابزارهای امنیتی برای چند سالی ساکت کنیم؛ مدیرانی فاقد هرگونه صلاحیت و دانش لازم برای پرداختن به چنین موضوعاتی را انتخاب نموده و در رأس سازمانها و دستگاههای متولی قرار دهیم و ...
اگر همۀ این اقدامات و موارد دیگری را که میتوان به آن افزود طی چند سال و چند دهه انجام دهیم همانند امروز در هر گوشۀ ایران سراوانی ایجاد خواهیم کرد که منابع آب و خاک را آلوده کرده، سلامت ایرانیان را به خطر انداخته و در یک کلام امنیت محیط زیستی ایران را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد.
در سال 1398 همراه دوست عزیزم نرگس آذری به بررسی موضوع پسماند در گیلان پرداختیم که تجارب اولیۀ حاصل از آن را در گفتگویی با علی درستکار طرح نمودیم (در دو پست بعدی میتوانید این گفتگو را مشاهده کنید) و بعدها در کتابِ ایران و مسئلۀ پایداری، بسط دادم. اگر تمایل داشتید میتوانید به آن گفتگو یا متن کتاب مراجعه کنید.
اما اگر میخواهید یاورِ بیکفایتی نظام حکمرانی و سیاسی ایران در پیدایش بحران پسماند و خلق سراوانهایی در نقاط مختلف ایران نباشید کافی است چند اقدام کوچک انجام دهید که در قسمت دوم این نوشتار به آنها اشاره خواهم کرد.
#بحران_پسماند
#سراوان_رشت
#امنیت_محیط_زیستی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#نرگس_آذری
#علی_درستکار
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
یکی از مسائل و بحرانهای خاموشِ پیشروی ایران موضوع زباله و پسماند است. بحرانی که سببِ به خطر افتادن امنیت محیط زیستی در نقاطِ مختلف ایران شده است.
یکی از برجستهترین مظاهر این بحران در سراوان رشت است؛ منطقهای در قلب بکرترین و زیباترین جنگلهای استان گیلان که امروز تبدیل به جایگاهی برای انباشت زباله و کابوسی برای ساکنان این منطقه شده است. اگر در روزهای بهار و تابستان از تهران به سمت رشت حرکت کنید در نزدیکی رشت و به هنگام رسیدن به منطقۀ سراوان بوی نامطبوع این بحران را استشمام خواهید کرد.
برای خلق سراوان که میتوان آن را شاهکاری از بیتوجهی به محیط زیست، بیکفایتی و فساد دانست کافی است در طول چند دهه اقدامات زیر را انجام دهیم:
هیچ اقدام و سیاستی برای کاهش تولید پسماند نداشته باشیم و سرخوشانه زبالههای خشک و تَرِ تفکیک نشده را در گوشهای انباشت کنیم؛ سازمانها و نهادهایی که میبایست مسئولیت حفاظت از محیط زیست را بر عهده داشته باشند چشمشان را بر روی این تخلف آشکار بسته و دادستانی و قوۀ قضاییهای که باید به این نقض صریح قانون رسیدگی کند به بهانۀ مصلحت از آن بگذرد؛ مردم و تشکلهای مردمی که پس از مدتی نسبت به ابعاد این بحران آگاهی پیدا کرده و نسبت به آن معترض شدهاند را با ابزارهای امنیتی برای چند سالی ساکت کنیم؛ مدیرانی فاقد هرگونه صلاحیت و دانش لازم برای پرداختن به چنین موضوعاتی را انتخاب نموده و در رأس سازمانها و دستگاههای متولی قرار دهیم و ...
اگر همۀ این اقدامات و موارد دیگری را که میتوان به آن افزود طی چند سال و چند دهه انجام دهیم همانند امروز در هر گوشۀ ایران سراوانی ایجاد خواهیم کرد که منابع آب و خاک را آلوده کرده، سلامت ایرانیان را به خطر انداخته و در یک کلام امنیت محیط زیستی ایران را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد کرد.
در سال 1398 همراه دوست عزیزم نرگس آذری به بررسی موضوع پسماند در گیلان پرداختیم که تجارب اولیۀ حاصل از آن را در گفتگویی با علی درستکار طرح نمودیم (در دو پست بعدی میتوانید این گفتگو را مشاهده کنید) و بعدها در کتابِ ایران و مسئلۀ پایداری، بسط دادم. اگر تمایل داشتید میتوانید به آن گفتگو یا متن کتاب مراجعه کنید.
اما اگر میخواهید یاورِ بیکفایتی نظام حکمرانی و سیاسی ایران در پیدایش بحران پسماند و خلق سراوانهایی در نقاط مختلف ایران نباشید کافی است چند اقدام کوچک انجام دهید که در قسمت دوم این نوشتار به آنها اشاره خواهم کرد.
#بحران_پسماند
#سراوان_رشت
#امنیت_محیط_زیستی
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#نرگس_آذری
#علی_درستکار
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
چگونه سراوان نسازیم؟!
(بخش نخست: جداسازیِ پسماندهای تَر)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در یادداشت «چگونه سراوان بسازیم؟!» توضیح داده شد که چگونه و با چه اقداماتی در طول چند دهۀ گذشته بحران کنونی پسماند در ایران پدید آمده است. بحرانی که یکی از نمودهای برجستۀ آن مراکز دفع و دفن پسماندی چون سراوان رشت است؛ که نمونههای آن را میتوان تقریباً در تمام استانها و شهرهای بزرگ ایران مشاهده کرد.
گرچه مسئولیت اصلی این بحران با نظام حکمرانی ایران است و جلوگیری از تعمیق آن نیازمند ایجاد اصلاحاتی اساسی در این نظام (که به نمونههایی از آن در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری اشاره کردهام)، اما هر یک از ما هم میتوانیم با اقداماتی کوچک نقشی اساسی در کاهش ابعاد آن داشته باشیم و از لذّتِ همدست نبودن در ویرانیِ ایران بهرهمند شویم.
ورودیِ اصلیِ مراکزی چون سراوان، پسماندهایی است که در خانههای هر یک از ما تولید میشود و وقتی به هم میپیوندد و در طول چند دهه ادامه پیدا میکند این مراکز را پدید میآورد. بنابراین اگر هر یک از ما پسماندهای خانگی خودمان را به گونهایی مدیریت کنیم که به این مراکز نرسد بخشی از مسئلۀ پسماند حل خواهد شد.
پسماندهای خانگی ما دو دسته است یا پسماندهای تَر است (مثل پوست میوهها، تخممرغ و ...) یا پسماندهای خشک (مثل بطریهای پلاستیکی، کاغذ، مقوا، شیشه، نایلون و ...). قدم اول این است که آنها را از هم جدا کنیم چون در کنار هم قرار دادن آنها باعث آلودگی و از بین رفتن پسماندهای خشک میشود که ارزشمندترین بخش پسماند است و اگر به درستی تفکیک شود این پسماندها در همان مخازن زبالۀ محلی، توسط تفکیک کنندگان زبالهها جدا شده و از چرخۀ پسماندهای ارسالی به مراکز دفن و دفع پسماند خارج میشود. با این کار هم حدود 30 درصد از حجم پسماندهای ارسالی به مراکز دفن را کاهش دادهایم و هم با جلوگیری از اتلاف پسماندهای خشک آنها را به صورت مؤثر به چرخۀ اقتصادی ایران بازگرداندهایم.
حالا ما میمانیم و پسماندهای تَر که به خاطر تولید شیرابه بسیار خطرناک هستند و نقشی اساسی در آلودگی منابع آب و خاک در مراکز دفن پسماند دارند. در قسمت بعدی این یادداشت بر اساس تجربۀ خود و همسرم توضیح خواهم داد که چگونه میتوان این پسماندها را حتی در آپارتمان به گونهای مدیریت کرد که سروکارشان به مخازن زبالۀ شهری و بعدها مراکز دفن و دفع پسماند نیفتد.
#پسماند
#سراوان_رشت
#حکمرانی_پسماند
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
#سجاد_فتاحی
(بخش نخست: جداسازیِ پسماندهای تَر)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در یادداشت «چگونه سراوان بسازیم؟!» توضیح داده شد که چگونه و با چه اقداماتی در طول چند دهۀ گذشته بحران کنونی پسماند در ایران پدید آمده است. بحرانی که یکی از نمودهای برجستۀ آن مراکز دفع و دفن پسماندی چون سراوان رشت است؛ که نمونههای آن را میتوان تقریباً در تمام استانها و شهرهای بزرگ ایران مشاهده کرد.
گرچه مسئولیت اصلی این بحران با نظام حکمرانی ایران است و جلوگیری از تعمیق آن نیازمند ایجاد اصلاحاتی اساسی در این نظام (که به نمونههایی از آن در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری اشاره کردهام)، اما هر یک از ما هم میتوانیم با اقداماتی کوچک نقشی اساسی در کاهش ابعاد آن داشته باشیم و از لذّتِ همدست نبودن در ویرانیِ ایران بهرهمند شویم.
ورودیِ اصلیِ مراکزی چون سراوان، پسماندهایی است که در خانههای هر یک از ما تولید میشود و وقتی به هم میپیوندد و در طول چند دهه ادامه پیدا میکند این مراکز را پدید میآورد. بنابراین اگر هر یک از ما پسماندهای خانگی خودمان را به گونهایی مدیریت کنیم که به این مراکز نرسد بخشی از مسئلۀ پسماند حل خواهد شد.
پسماندهای خانگی ما دو دسته است یا پسماندهای تَر است (مثل پوست میوهها، تخممرغ و ...) یا پسماندهای خشک (مثل بطریهای پلاستیکی، کاغذ، مقوا، شیشه، نایلون و ...). قدم اول این است که آنها را از هم جدا کنیم چون در کنار هم قرار دادن آنها باعث آلودگی و از بین رفتن پسماندهای خشک میشود که ارزشمندترین بخش پسماند است و اگر به درستی تفکیک شود این پسماندها در همان مخازن زبالۀ محلی، توسط تفکیک کنندگان زبالهها جدا شده و از چرخۀ پسماندهای ارسالی به مراکز دفن و دفع پسماند خارج میشود. با این کار هم حدود 30 درصد از حجم پسماندهای ارسالی به مراکز دفن را کاهش دادهایم و هم با جلوگیری از اتلاف پسماندهای خشک آنها را به صورت مؤثر به چرخۀ اقتصادی ایران بازگرداندهایم.
حالا ما میمانیم و پسماندهای تَر که به خاطر تولید شیرابه بسیار خطرناک هستند و نقشی اساسی در آلودگی منابع آب و خاک در مراکز دفن پسماند دارند. در قسمت بعدی این یادداشت بر اساس تجربۀ خود و همسرم توضیح خواهم داد که چگونه میتوان این پسماندها را حتی در آپارتمان به گونهای مدیریت کرد که سروکارشان به مخازن زبالۀ شهری و بعدها مراکز دفن و دفع پسماند نیفتد.
#پسماند
#سراوان_رشت
#حکمرانی_پسماند
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
جشنی برای گرامیداشت آب
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
ایران از نظر جغرافیایی و اقلیمی در منطقهای واقع شده است که در آن «آب» عنصری ارزشمند است. در چنین محیطی هرگونه اشتباه در مواجهه با مسئلۀ آب که آسیبی بر کمیت یا کیفیت آن وارد آورد میتواند کُشنده باشد.
به همین دلیل است که از هزارههای پیش و حتی پیش از ورود آریاییها به این سرزمین «آب» عنصری مقدس و الهۀ آن یعنی «آناهیتا» یکی از مقدسترین ایزد- بانوان مردمان ساکن در این سرزمین بوده است. ایزد بانویی که حتی بعدها با عمومیت یافتن آیین زرتشت همچنان ارزش و احترام خود را حفظ کرد و سرودهایی با شکوه در مدح آن سروده شد.
امروز منابع آب ایران بواسطۀ هفت دهه حکمرانی ناکارآمد آب چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی در معرض مخاطراتی جدی قرار گرفته است. بر اساس استانداردهای بینالمللی اگر میزان مصارف منابع آب در یک سرزمین بیش از 40 درصد منابع آب تجدیدپذیر باشد (یعنی آبی که به صورت سالیانه از طریق بارش برف و باران تامین میشود)، آن سرزمین گرفتار «بحران شدید آب» است. این در حالی است که امروز ایران بنا به گفتۀ مقامهای مسئول، 110 درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را مصرف میکند و این یعنی که ایران از مرحلۀ بحران شدید آب عبور و به مرحلۀ «ورشکستگی منابع آبی» رسیده است.
از طرف دیگر بواسطۀ عدم توجه به ضوابط محیطزیستی، کیفیت منابع آب در ایران نیز با مخاطراتی جدی روبروست.
این موارد تنها ذکر مرثیهای تکراری بر آب است که دستکم از اواسط دهۀ 1340 خورشیدی متخصصان نسبت به آن هشدار دادهاند و تا امروز شنیده نشده است. از آنرو که تمامی فرصتهای اصلاح را از دست دادهایم باید بدانیم که انقلابی آگاهانه در نظام حکمرانیِ آب ایران یک ضرورت است که بدون آن رهایی از ورطۀ ورشکستگی منابع آبی امکانناپذیر خواهد بود.
امروز روز «جشنِ آبانگان» است، جشنی ایرانی در ستایش آب، که میتوان آن را نقطهای برای بازگشت تقدس آب در ذهن ایرانیان دانست. اگرچه گوشهای سیاستمداران این سرزمین سنگین است و البته منافع اقتصادی و سیاسیشان دستوپای آنها را برای انجام اصلاحاتی اساسی در حوزههای گوناگون بسته است، اما کودکان شنوندگان خوبی هستند، آبانگان را برای آنها جشن بگیریم، از طرف «آناهیتا» هدیهای به آنها بدهیم و اهمیت آب را در ذهنشان برجسته کنیم؛ آنها فردای ایران را خواهند ساخت.
#دهم_آبان
#جشن_آبانگان
#جشن_ایرانی
#بحران_آب
#ورشکستگی_منابع_آب
#حکمرانی_آب
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
ایران از نظر جغرافیایی و اقلیمی در منطقهای واقع شده است که در آن «آب» عنصری ارزشمند است. در چنین محیطی هرگونه اشتباه در مواجهه با مسئلۀ آب که آسیبی بر کمیت یا کیفیت آن وارد آورد میتواند کُشنده باشد.
به همین دلیل است که از هزارههای پیش و حتی پیش از ورود آریاییها به این سرزمین «آب» عنصری مقدس و الهۀ آن یعنی «آناهیتا» یکی از مقدسترین ایزد- بانوان مردمان ساکن در این سرزمین بوده است. ایزد بانویی که حتی بعدها با عمومیت یافتن آیین زرتشت همچنان ارزش و احترام خود را حفظ کرد و سرودهایی با شکوه در مدح آن سروده شد.
امروز منابع آب ایران بواسطۀ هفت دهه حکمرانی ناکارآمد آب چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی در معرض مخاطراتی جدی قرار گرفته است. بر اساس استانداردهای بینالمللی اگر میزان مصارف منابع آب در یک سرزمین بیش از 40 درصد منابع آب تجدیدپذیر باشد (یعنی آبی که به صورت سالیانه از طریق بارش برف و باران تامین میشود)، آن سرزمین گرفتار «بحران شدید آب» است. این در حالی است که امروز ایران بنا به گفتۀ مقامهای مسئول، 110 درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را مصرف میکند و این یعنی که ایران از مرحلۀ بحران شدید آب عبور و به مرحلۀ «ورشکستگی منابع آبی» رسیده است.
از طرف دیگر بواسطۀ عدم توجه به ضوابط محیطزیستی، کیفیت منابع آب در ایران نیز با مخاطراتی جدی روبروست.
این موارد تنها ذکر مرثیهای تکراری بر آب است که دستکم از اواسط دهۀ 1340 خورشیدی متخصصان نسبت به آن هشدار دادهاند و تا امروز شنیده نشده است. از آنرو که تمامی فرصتهای اصلاح را از دست دادهایم باید بدانیم که انقلابی آگاهانه در نظام حکمرانیِ آب ایران یک ضرورت است که بدون آن رهایی از ورطۀ ورشکستگی منابع آبی امکانناپذیر خواهد بود.
امروز روز «جشنِ آبانگان» است، جشنی ایرانی در ستایش آب، که میتوان آن را نقطهای برای بازگشت تقدس آب در ذهن ایرانیان دانست. اگرچه گوشهای سیاستمداران این سرزمین سنگین است و البته منافع اقتصادی و سیاسیشان دستوپای آنها را برای انجام اصلاحاتی اساسی در حوزههای گوناگون بسته است، اما کودکان شنوندگان خوبی هستند، آبانگان را برای آنها جشن بگیریم، از طرف «آناهیتا» هدیهای به آنها بدهیم و اهمیت آب را در ذهنشان برجسته کنیم؛ آنها فردای ایران را خواهند ساخت.
#دهم_آبان
#جشن_آبانگان
#جشن_ایرانی
#بحران_آب
#ورشکستگی_منابع_آب
#حکمرانی_آب
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
حسین فاطمی و لحظۀ بنیانگذاری
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
«لحظۀ بنیانگذاری» برای یک ملّت زمانی است که در آن فرصتی ایجاد میشود تا بتواند از رویههای گذشته جدا شده و رویهها و قواعد جدیدی را بنیان گذارد. بدیهی است که اگر این قواعد و رویههای جدید نسبت به قواعد گذشته کارآمدتر و کمایرادتر باشد آیندۀ آن ملّت از گذشتۀ آن بهتر خواهد بود و اگر خیر، یا آینده تکرار گذشته خواهد شد و یا حتی بدتر، ملّت آیندهای به مراتب نامناسبتر از گذشته برای خود رقم خواهد زد.
یکی از ضعفهای اساسی ما ایرانیان در طول تاریخ و بویژه در یک سدۀ اخیر عدم آمادگی ما برای لحظات بنیانگذاری بوده است؛ اینطور بوده که لحظات و فرصتهای بنیانگذاری، چون انقلاب مشروطه، مقطع تصمیمگیری در مورد انقراض سلسلۀ قاجار، فاصلۀ زمانی روزهای 24 تا 28 اَمرداد 1332، مقطع فروپاشی نظام پهلوی و ... فرا رسید و ما بواسطۀ ناتوانی در بنیانگذاری، تکتک آن فرصتها را از دست دادهایم. تمام کوشش من در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری» نوشتن سیاه مشقی بود برای لحظۀ بنیانگذاری دیگری در تاریخ ایران، که به گمانم رفتهرفته به آن نزدیک میشویم.
آخرین اپیزود منتشر شدۀ پادکست بیپلاس به کتابی مهم و ارزشمند با عنوان «لحظۀ تأسیس هند» اثر «مدهاو خوسلا» اختصاص داده شده است که شرحی است بر لحظۀ بنیانگذاری هند نوین و توانایی نخبگان هندی در تهیۀ یک قانون اساسی مناسب و منطبق بر شرایط خاص هند، که هند را در مسیر مناسب و روبهرشد کنونی قرار داد. روز گذشته با معرفی یکی از دوستان این اپیزود پادکست بیپلاس را گوش دادم، نکاتی آموزنده برای پاسخ به پرسش چرایی وضعیت کنونی ایران، ضرورت توجه به لحظۀ بنیانگذاری، و اهمیت یک قانون اساسی مناسب در تعیین سرنوشت یک کشور دارد. اگر فرصتی شد اپیزود شصتونهم پادکست بیپلاس را حتماً گوش کنید.
امروز سالروز اعدام «دکتر حسین فاطمی» وزیر امور خارجۀ دولت ملّی «دکتر محمّد مصدق» در 19 آبان 1333 است. فاصلۀ روزهای 24 تا 28 مرداد 1332 یکی دیگر از لحظات مهم بنیانگذاری در تاریخ ایران معاصر بود که ایرانگرایان بواسطۀ عدم آمادگی برای این لحظه آن را نیز از دست دادند. پیشنهاد فاطمی برای این لحظۀ بنیانگذاری اعلام جمهوری بود که بنا به دلایل گوناگون پذیرفته نشد و فرصتی دیگر از دست رفت.
پرسش مهم پیشروی تمامی ایرانگرایان این پرسش است:
طرح ما برای لحظۀ بنیانگذاری دیگری که به زودی فرا خواهد رسید چیست؟
#نوزدهم_آبان
#لحظۀ_بنیانگذاری
#لحظۀ_تأسیس_هند
#پادکست_بی_پلاس
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
«لحظۀ بنیانگذاری» برای یک ملّت زمانی است که در آن فرصتی ایجاد میشود تا بتواند از رویههای گذشته جدا شده و رویهها و قواعد جدیدی را بنیان گذارد. بدیهی است که اگر این قواعد و رویههای جدید نسبت به قواعد گذشته کارآمدتر و کمایرادتر باشد آیندۀ آن ملّت از گذشتۀ آن بهتر خواهد بود و اگر خیر، یا آینده تکرار گذشته خواهد شد و یا حتی بدتر، ملّت آیندهای به مراتب نامناسبتر از گذشته برای خود رقم خواهد زد.
یکی از ضعفهای اساسی ما ایرانیان در طول تاریخ و بویژه در یک سدۀ اخیر عدم آمادگی ما برای لحظات بنیانگذاری بوده است؛ اینطور بوده که لحظات و فرصتهای بنیانگذاری، چون انقلاب مشروطه، مقطع تصمیمگیری در مورد انقراض سلسلۀ قاجار، فاصلۀ زمانی روزهای 24 تا 28 اَمرداد 1332، مقطع فروپاشی نظام پهلوی و ... فرا رسید و ما بواسطۀ ناتوانی در بنیانگذاری، تکتک آن فرصتها را از دست دادهایم. تمام کوشش من در کتابِ «ایران و مسئلۀ پایداری» نوشتن سیاه مشقی بود برای لحظۀ بنیانگذاری دیگری در تاریخ ایران، که به گمانم رفتهرفته به آن نزدیک میشویم.
آخرین اپیزود منتشر شدۀ پادکست بیپلاس به کتابی مهم و ارزشمند با عنوان «لحظۀ تأسیس هند» اثر «مدهاو خوسلا» اختصاص داده شده است که شرحی است بر لحظۀ بنیانگذاری هند نوین و توانایی نخبگان هندی در تهیۀ یک قانون اساسی مناسب و منطبق بر شرایط خاص هند، که هند را در مسیر مناسب و روبهرشد کنونی قرار داد. روز گذشته با معرفی یکی از دوستان این اپیزود پادکست بیپلاس را گوش دادم، نکاتی آموزنده برای پاسخ به پرسش چرایی وضعیت کنونی ایران، ضرورت توجه به لحظۀ بنیانگذاری، و اهمیت یک قانون اساسی مناسب در تعیین سرنوشت یک کشور دارد. اگر فرصتی شد اپیزود شصتونهم پادکست بیپلاس را حتماً گوش کنید.
امروز سالروز اعدام «دکتر حسین فاطمی» وزیر امور خارجۀ دولت ملّی «دکتر محمّد مصدق» در 19 آبان 1333 است. فاصلۀ روزهای 24 تا 28 مرداد 1332 یکی دیگر از لحظات مهم بنیانگذاری در تاریخ ایران معاصر بود که ایرانگرایان بواسطۀ عدم آمادگی برای این لحظه آن را نیز از دست دادند. پیشنهاد فاطمی برای این لحظۀ بنیانگذاری اعلام جمهوری بود که بنا به دلایل گوناگون پذیرفته نشد و فرصتی دیگر از دست رفت.
پرسش مهم پیشروی تمامی ایرانگرایان این پرسش است:
طرح ما برای لحظۀ بنیانگذاری دیگری که به زودی فرا خواهد رسید چیست؟
#نوزدهم_آبان
#لحظۀ_بنیانگذاری
#لحظۀ_تأسیس_هند
#پادکست_بی_پلاس
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
قربانیانِ حکمرانیِ درمانمحور در ایران
(از دیابت تا زایندهرود)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
شیوع آسیبهای اجتماعی (همانند فقر و اعتیاد)؛ آسیبهای محیطزیستی (آلودگی منابع آب، خشک شدن رودخانههای دائمی چون زایندهرود، فرسایش جنگلها) و بیماریهای جسمی و روانی (همانند دیابت و افسردگی) در یک جامعه میتواند دلایل ساده یا پیچیدهای داشته باشد.
بسته به اینکه نظامهای سیاسی و حکمرانی در مواجهه با این آسیبها و بیماریها در صدد شناسایی عوامل مؤثر بر آنها و کاهش نرخ این بیماریها از طریق کنترل آن عوامل برآیند یا تمرکز خود را بر درمان آنها بگذارند با دو نظام سیاسی و حکمرانی متفاوت روبرو خواهیم بود.
یکی از آسیبهای اساسی نظامهای سیاسی و حکمرانی ایران در یک سدۀ گذشته (که به مبانی پارادایمی و طراحی آنها بازمیگردد و آن را در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری توضیح دادهام) آن بوده است که این نظامها عموماً نظامهایی درمانمحور بودهاند یعنی بدون توجه به عوامل مولد آسیبها و بیماریها در جامعۀ ایرانی، تنها تلاش کردهاند مراکز ترک اعتیاد بیشتر، پروژههای مدیریت و انتقال آب فراوانتر، بیمارستانها و مراکز مشاورۀ روانی بیشتری بسازند؛ اما علیرغم تمامی این تلاشهای متمرکز بر درمانِ آسیبها و بیماریها، چون به عوامل مؤثر بر بروز آنها توجه نکردهاند ناتوانتر از قبل به نظارۀ افزایش نرخ آسیبها نشستهاند.
علت قالب شدن رویکرد درمانمحور در نظام سیاسی و حکمرانی ایران علاوه بر سودهای اقتصادی سرشاری که در پیش گرفتن این رویکرد در اقتصادِ نفتیِ ایران به جیب برخی سرازیر میکند (درهرحال ساخت یک زبالهسوز یا مرکز دفن و دفع پسماند یا ساخت یک سد و پروژۀ انتقال آب یا ساخت یک بیمارستان، سود اقتصادی بسیار بیشتر و البته پیچیدگی کمتری از طراحی روشهایی برای کاهش تولید پسماند یا کنترل مصرف آب یا کاهش بیماران دارد) آن است که در حرکت به سمت رویکرد پیشگیریمحور، یک نظام سیاسی و حکمرانی نیازمند جلب اعتماد و مشارکت هرچه بیشتر سطوح گوناگون جامعه و تغییر برخی ساختارها و نگرشهای ایدئولوژیک است که از عهدۀ هر نظام سیاسی ساخته نیست.
امروز 14 نوامبر روز جهانی دیابت است؛ بیماریای که با آموزشها و روشهایی ساده قابل پیشگیری است. در ایران در حدود 5.5 میلیون نفر به این بیماری مبتلا هستند که اگر این عدد را در کنار آمار قربانیان خشک شدن رودخانههایی چون زایندهرود، اعتياد و فقر قرار دهیم، فاجعۀ حکمرانی درمانمحور بیش از پیش برجسته خواهد شد.
#چهاردهم_نوامبر
#روز_جهانی_دیابت
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
#حکمرانی_پیشگیری_محور
(از دیابت تا زایندهرود)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
شیوع آسیبهای اجتماعی (همانند فقر و اعتیاد)؛ آسیبهای محیطزیستی (آلودگی منابع آب، خشک شدن رودخانههای دائمی چون زایندهرود، فرسایش جنگلها) و بیماریهای جسمی و روانی (همانند دیابت و افسردگی) در یک جامعه میتواند دلایل ساده یا پیچیدهای داشته باشد.
بسته به اینکه نظامهای سیاسی و حکمرانی در مواجهه با این آسیبها و بیماریها در صدد شناسایی عوامل مؤثر بر آنها و کاهش نرخ این بیماریها از طریق کنترل آن عوامل برآیند یا تمرکز خود را بر درمان آنها بگذارند با دو نظام سیاسی و حکمرانی متفاوت روبرو خواهیم بود.
یکی از آسیبهای اساسی نظامهای سیاسی و حکمرانی ایران در یک سدۀ گذشته (که به مبانی پارادایمی و طراحی آنها بازمیگردد و آن را در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری توضیح دادهام) آن بوده است که این نظامها عموماً نظامهایی درمانمحور بودهاند یعنی بدون توجه به عوامل مولد آسیبها و بیماریها در جامعۀ ایرانی، تنها تلاش کردهاند مراکز ترک اعتیاد بیشتر، پروژههای مدیریت و انتقال آب فراوانتر، بیمارستانها و مراکز مشاورۀ روانی بیشتری بسازند؛ اما علیرغم تمامی این تلاشهای متمرکز بر درمانِ آسیبها و بیماریها، چون به عوامل مؤثر بر بروز آنها توجه نکردهاند ناتوانتر از قبل به نظارۀ افزایش نرخ آسیبها نشستهاند.
علت قالب شدن رویکرد درمانمحور در نظام سیاسی و حکمرانی ایران علاوه بر سودهای اقتصادی سرشاری که در پیش گرفتن این رویکرد در اقتصادِ نفتیِ ایران به جیب برخی سرازیر میکند (درهرحال ساخت یک زبالهسوز یا مرکز دفن و دفع پسماند یا ساخت یک سد و پروژۀ انتقال آب یا ساخت یک بیمارستان، سود اقتصادی بسیار بیشتر و البته پیچیدگی کمتری از طراحی روشهایی برای کاهش تولید پسماند یا کنترل مصرف آب یا کاهش بیماران دارد) آن است که در حرکت به سمت رویکرد پیشگیریمحور، یک نظام سیاسی و حکمرانی نیازمند جلب اعتماد و مشارکت هرچه بیشتر سطوح گوناگون جامعه و تغییر برخی ساختارها و نگرشهای ایدئولوژیک است که از عهدۀ هر نظام سیاسی ساخته نیست.
امروز 14 نوامبر روز جهانی دیابت است؛ بیماریای که با آموزشها و روشهایی ساده قابل پیشگیری است. در ایران در حدود 5.5 میلیون نفر به این بیماری مبتلا هستند که اگر این عدد را در کنار آمار قربانیان خشک شدن رودخانههایی چون زایندهرود، اعتياد و فقر قرار دهیم، فاجعۀ حکمرانی درمانمحور بیش از پیش برجسته خواهد شد.
#چهاردهم_نوامبر
#روز_جهانی_دیابت
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
#حکمرانی_پیشگیری_محور
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
چُلمن سیزدهم
(کیفیت حکمرانی و سازوکارهای انتخاب مسئولین)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
ابتداییترین اصل برای آنکه یک سازمان و در سطح کلان دولت بتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد آن است که مسئولین ردههای گوناگون آن در حوزۀ مسئولیت خود از تخصص، مهارت و تجربۀ کافی برخوردار باشند. عدم رعایت این اصل ابتدایی در چند دهۀ گذشته در دولت و نظام سیاسی ایران لطمات جبرانناپذیری را بر کشور وارد کرده است.
در یکی از آخرین موارد «عزتالله ضرغامی» که با توجه به سوابقش انتخاب او به عنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خود از عجایب روزگار است با برکناری «پریسا بیضایی»، «سجاد نوروزیان» را به عنوان رئیس «موزۀ فرش ایران» انتخاب کرده است.
نگاهی گذرا به رزومه و سوابقِ «پریسا بیضایی» (فایل صوتی آن را به زبان خود او در اينجا بشنويد)، بیانگر آن است که او یکی از مناسبترین گزینهها برای تصدی مسئولیتی است که پیشتر برعهده داشت، و در یک نظام حکمرانی با کیفیت اصولاً افراد برای رسیدن به جایگاههای بالاتر باید همین مسیری را طی کنند که بیضایی طی کرده است. اما «سجاد نوروزیان» که بواسطۀ حضور در یک کلیپ تبلیغی برای توتون به «چلمن سیزدهم» ملقب شده فردی گمنام است که تنها سوابقی چون عضویت در انجمن پیپ ایران، طراحی یک شهربازی مهارتی- حرکتی، نوشتن یک کتاب دربارۀ گلپروری و البته ادارۀ صفحات مجازی عزتالله ضرغامی را در کارنامۀ خود دارد. یکی از اولین اقدامات نوروزیان که میتوان آن را پاسخی به این انتخاب شایسته دانست، تبدیل حوضِ سنگیِ معنادار مقابل موزه به باغچه است که به گمانم اگر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، طراح موزه، در قید حیات بود تمامی افتخارات خود را به نوروزیان تقدیم میکرد.
همۀ اینها را نوشتم تا یک اصل بدیهی در تاریخ بشر، برای فردای ایران، در ذهنمان بماند. کارآمدی و کیفیت یک دولت و نظام حکمرانی، ارتیاطی تنگاتنگ با سازوکارهای انتخاب کنشگران کلیدی آن دارد؛ به هر اندازه که این سازوکارها بتوانند سبب انتخاب افرادی متخصص، توانمند و با تجربه در حوزۀ مسئولیتشان، همانند پریسا بیضایی، به عنوان مقامهای بلندپایۀ سازمانهای دولتی و سیاسی شوند آن دولت و نظام حکمرانی کارآمدتر خواهد بود و اگر این سازوکارها به انتخاب چلمن سیزدهم بینجامد، چلمنیزم بنیان یک دولت و نظام سیاسی را بر باد خواهد داد. شرح دقیقتر این اصل را در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری دادهام.
پینوشت:
فیلم اول: سجاد نوروزیان در کلیپی تبلیغی برای توتون
عکس دوم: پریسا بیضایی
#موزه_فرش_ایران
#کیفیت_حکمرانی
#پریسا_بیضایی
#سجاد_نوروزیان
#چلمن_سیزدهم
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
(کیفیت حکمرانی و سازوکارهای انتخاب مسئولین)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
ابتداییترین اصل برای آنکه یک سازمان و در سطح کلان دولت بتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد آن است که مسئولین ردههای گوناگون آن در حوزۀ مسئولیت خود از تخصص، مهارت و تجربۀ کافی برخوردار باشند. عدم رعایت این اصل ابتدایی در چند دهۀ گذشته در دولت و نظام سیاسی ایران لطمات جبرانناپذیری را بر کشور وارد کرده است.
در یکی از آخرین موارد «عزتالله ضرغامی» که با توجه به سوابقش انتخاب او به عنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خود از عجایب روزگار است با برکناری «پریسا بیضایی»، «سجاد نوروزیان» را به عنوان رئیس «موزۀ فرش ایران» انتخاب کرده است.
نگاهی گذرا به رزومه و سوابقِ «پریسا بیضایی» (فایل صوتی آن را به زبان خود او در اينجا بشنويد)، بیانگر آن است که او یکی از مناسبترین گزینهها برای تصدی مسئولیتی است که پیشتر برعهده داشت، و در یک نظام حکمرانی با کیفیت اصولاً افراد برای رسیدن به جایگاههای بالاتر باید همین مسیری را طی کنند که بیضایی طی کرده است. اما «سجاد نوروزیان» که بواسطۀ حضور در یک کلیپ تبلیغی برای توتون به «چلمن سیزدهم» ملقب شده فردی گمنام است که تنها سوابقی چون عضویت در انجمن پیپ ایران، طراحی یک شهربازی مهارتی- حرکتی، نوشتن یک کتاب دربارۀ گلپروری و البته ادارۀ صفحات مجازی عزتالله ضرغامی را در کارنامۀ خود دارد. یکی از اولین اقدامات نوروزیان که میتوان آن را پاسخی به این انتخاب شایسته دانست، تبدیل حوضِ سنگیِ معنادار مقابل موزه به باغچه است که به گمانم اگر عبدالعزیز فرمانفرمائیان، طراح موزه، در قید حیات بود تمامی افتخارات خود را به نوروزیان تقدیم میکرد.
همۀ اینها را نوشتم تا یک اصل بدیهی در تاریخ بشر، برای فردای ایران، در ذهنمان بماند. کارآمدی و کیفیت یک دولت و نظام حکمرانی، ارتیاطی تنگاتنگ با سازوکارهای انتخاب کنشگران کلیدی آن دارد؛ به هر اندازه که این سازوکارها بتوانند سبب انتخاب افرادی متخصص، توانمند و با تجربه در حوزۀ مسئولیتشان، همانند پریسا بیضایی، به عنوان مقامهای بلندپایۀ سازمانهای دولتی و سیاسی شوند آن دولت و نظام حکمرانی کارآمدتر خواهد بود و اگر این سازوکارها به انتخاب چلمن سیزدهم بینجامد، چلمنیزم بنیان یک دولت و نظام سیاسی را بر باد خواهد داد. شرح دقیقتر این اصل را در کتاب ایران و مسئلۀ پایداری دادهام.
پینوشت:
فیلم اول: سجاد نوروزیان در کلیپی تبلیغی برای توتون
عکس دوم: پریسا بیضایی
#موزه_فرش_ایران
#کیفیت_حکمرانی
#پریسا_بیضایی
#سجاد_نوروزیان
#چلمن_سیزدهم
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دُم ماهی بحران زایندهرود را فراموش نکنید!
(بخش اول)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در سال ۱۹۶۸، «کائورو ایشیکاوا»، ابزاری را برای ترسیم گرافیکی مجموعهای از علّتهای کوچک و بزرگ که با قرار گرفتن در کنار هم، یک وضعیت، رویداد یا مسئله را به وجود میآورند ابداع کرد؛ ابزاری که بواسطۀ شباهت شکل آن به ماهی با عنوان «نمودار استخوان ماهی» هم شناخته میشود.
برای رسم این نمودار مشکل یا مسئلهای که قصد تحلیل آن را داریم در سمت راست نمودار یا همان سر ماهی قرار میدهیم و سپس با حرکت از سمت راست به چپ، بر روی استخوانهای ماهی، علّتهای نزدیک و دوری که رویداد یا مسئله را ایجاد کردهاند میگذاریم، این کار را آنقدر ادامه میدهیم تا در انتهایی ترین قسمت نمودار (دُم ماهی) به علّت یا علّتهای ریشهای رخداد یا مسئله برسیم.
در چند دهۀ گذشته سیاستمداران، مسئولین اجرایی و حتی فعالین مدنی بدون توجه به اهمیت و اثر علّتهای گوناگون و مهمتر از همه علّتهای ریشهای یا همان دُم ماهی، با مسائل کشور کلنجار رفتهاند و چون دُم ماهی را فراموش کردهاند شکایت میکنند که چرا مسئله حل نمیشود و اوضاع بهبود نمییابد؟ چرا مصیبتی از پی مصیبتی دیگر میآید و فاجعه و تلخی، ما را رها نمیکند؟
در چنین شرایطی «ایشیکاوا» به ما یک توصیۀ راهگشا دارد و آن این است که: نمودار استخوان ماهی مسئله را رسم کنید و ببینید دُمِ آن به کجا میرسد؟
تجمع گستردۀ مردم اصفهان در بستر خشکیدۀ زایندهرود اتفاقی مهم در تاریخ جنبشهای اجتماعی معاصر ایران است که بعدها در مورد اهمیت آن خواهم نوشت؛ اما آنچه که در شرایط کنونی مهم است و پیش از هر راهکار و راهحلی متخصصین، فعالین مدنی، سیاستمداران و سیاستگذاران باید به آن بپردازند ترسیم نمودار استخوانماهی بحران کنونی زایندهرود است؛ تنها پس از این مرحله است که میتوان امیدی به رسیدن به راهکارها و سیاستهایی برای تخفیف یا حل این بحران داشت.
به تعبیر ایشیکاوا اگر خشکی زایندهرود را سر ماهی بدانیم تا زمانی که علّتهای قرار گرفته بر استخوانهای این ماهی را تا رسیدن به نقطۀ انتهایی یعنی دُم ماهی، شناسایی نکنیم مسئلۀ بحران منابع آب در ایران و زایندهرود حل نخواهد شد.
در سلسله یادداشتهای این هفته بر اساس کتاب «ایران و مسئلۀ پایداری» که یکی از موارد مورد بررسی در آن بحران آب در ایران و زایندهرود بود، تلاش میکنم از سر ماهی بحران آب زایندهرود فراتر رفته و در مورد استخوانها و دُم این ماهی بنویسم.
دُم ماهی بحران زایندهرود را فراموش نکنید!
#زاینده_رود
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
#سجاد_فتاحی
(بخش اول)
✍️ سجاد فتاحی
t.iss.one/SIAGS
در سال ۱۹۶۸، «کائورو ایشیکاوا»، ابزاری را برای ترسیم گرافیکی مجموعهای از علّتهای کوچک و بزرگ که با قرار گرفتن در کنار هم، یک وضعیت، رویداد یا مسئله را به وجود میآورند ابداع کرد؛ ابزاری که بواسطۀ شباهت شکل آن به ماهی با عنوان «نمودار استخوان ماهی» هم شناخته میشود.
برای رسم این نمودار مشکل یا مسئلهای که قصد تحلیل آن را داریم در سمت راست نمودار یا همان سر ماهی قرار میدهیم و سپس با حرکت از سمت راست به چپ، بر روی استخوانهای ماهی، علّتهای نزدیک و دوری که رویداد یا مسئله را ایجاد کردهاند میگذاریم، این کار را آنقدر ادامه میدهیم تا در انتهایی ترین قسمت نمودار (دُم ماهی) به علّت یا علّتهای ریشهای رخداد یا مسئله برسیم.
در چند دهۀ گذشته سیاستمداران، مسئولین اجرایی و حتی فعالین مدنی بدون توجه به اهمیت و اثر علّتهای گوناگون و مهمتر از همه علّتهای ریشهای یا همان دُم ماهی، با مسائل کشور کلنجار رفتهاند و چون دُم ماهی را فراموش کردهاند شکایت میکنند که چرا مسئله حل نمیشود و اوضاع بهبود نمییابد؟ چرا مصیبتی از پی مصیبتی دیگر میآید و فاجعه و تلخی، ما را رها نمیکند؟
در چنین شرایطی «ایشیکاوا» به ما یک توصیۀ راهگشا دارد و آن این است که: نمودار استخوان ماهی مسئله را رسم کنید و ببینید دُمِ آن به کجا میرسد؟
تجمع گستردۀ مردم اصفهان در بستر خشکیدۀ زایندهرود اتفاقی مهم در تاریخ جنبشهای اجتماعی معاصر ایران است که بعدها در مورد اهمیت آن خواهم نوشت؛ اما آنچه که در شرایط کنونی مهم است و پیش از هر راهکار و راهحلی متخصصین، فعالین مدنی، سیاستمداران و سیاستگذاران باید به آن بپردازند ترسیم نمودار استخوانماهی بحران کنونی زایندهرود است؛ تنها پس از این مرحله است که میتوان امیدی به رسیدن به راهکارها و سیاستهایی برای تخفیف یا حل این بحران داشت.
به تعبیر ایشیکاوا اگر خشکی زایندهرود را سر ماهی بدانیم تا زمانی که علّتهای قرار گرفته بر استخوانهای این ماهی را تا رسیدن به نقطۀ انتهایی یعنی دُم ماهی، شناسایی نکنیم مسئلۀ بحران منابع آب در ایران و زایندهرود حل نخواهد شد.
در سلسله یادداشتهای این هفته بر اساس کتاب «ایران و مسئلۀ پایداری» که یکی از موارد مورد بررسی در آن بحران آب در ایران و زایندهرود بود، تلاش میکنم از سر ماهی بحران آب زایندهرود فراتر رفته و در مورد استخوانها و دُم این ماهی بنویسم.
دُم ماهی بحران زایندهرود را فراموش نکنید!
#زاینده_رود
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#انتشارات_مهراندیش
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link