#معرفي_کتاب
#نقد_و_تحلیل_جباریت
نوشته
#مانس_اشپربر
این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن 32 سالگی و در دهه 30 میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال 1363 توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال 1364 بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.
اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد).
اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.
اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.
اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، جباری را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.
او به زیبایی نشان می دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند اند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
سعی کنید این کتاب را بخوانید. همچنین برای دوستانتان بفرستید و آنان را به خواندن این کتاب توصیه کنید.
#فرهنگ
#نقد_و_تحلیل_جباریت
نوشته
#مانس_اشپربر
این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن 32 سالگی و در دهه 30 میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال 1363 توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال 1364 بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.
اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد).
اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.
اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.
اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، جباری را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.
او به زیبایی نشان می دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند اند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
سعی کنید این کتاب را بخوانید. همچنین برای دوستانتان بفرستید و آنان را به خواندن این کتاب توصیه کنید.
#فرهنگ
📨📨📨
هميشه خودت را #نقد بدان
تا ديگران تو را :
به #نسيه نفروشند.
سعی كن استادِ #تغيير باشی
نه قربانیِ #تقدير
در زندگی به کسی اعتماد كن كه به او "ايمان"داری نه #احساس
هرگز به خاطر مردم #تغيیرنكن
#الهی_قمشه_ایی
📚📚📚📚📚📚
@Roshanfkrane
هميشه خودت را #نقد بدان
تا ديگران تو را :
به #نسيه نفروشند.
سعی كن استادِ #تغيير باشی
نه قربانیِ #تقدير
در زندگی به کسی اعتماد كن كه به او "ايمان"داری نه #احساس
هرگز به خاطر مردم #تغيیرنكن
#الهی_قمشه_ایی
📚📚📚📚📚📚
@Roshanfkrane
■ تقدس گرايى سر منشأ #دیکتاتوری و #استبداد است. هر چيزى كه «مقدس» ناميده شد.
يعنى اينكه ديگر حـق نداريد به راحتى دربارهٔ
آن اظهار نظر كنيد و كوچـك ترين «انتقاد» و مخـالفتى با آن هزينهٔ سنگينى به دنبال
خـواهـد داشـت.
اين «مقدس» مى تواند هرچيزى باشـد،
«يك كتاب»«يك دين» يك «انسان»«يك بنا» و.. با تقـدس گرايى «مـبـارزه» كنيد.
هـيچكس و هــيچ چـيز آن قدر #مقدس نيست
كـه نتوان آن را به #نقد كشـيد !
👤 #فردریش_نیچه
@Roshanfkrane
يعنى اينكه ديگر حـق نداريد به راحتى دربارهٔ
آن اظهار نظر كنيد و كوچـك ترين «انتقاد» و مخـالفتى با آن هزينهٔ سنگينى به دنبال
خـواهـد داشـت.
اين «مقدس» مى تواند هرچيزى باشـد،
«يك كتاب»«يك دين» يك «انسان»«يك بنا» و.. با تقـدس گرايى «مـبـارزه» كنيد.
هـيچكس و هــيچ چـيز آن قدر #مقدس نيست
كـه نتوان آن را به #نقد كشـيد !
👤 #فردریش_نیچه
@Roshanfkrane
روحانیون بر کدام مبنا با داعش مخالفت کنند؟
✍ #علیرضاموثق
مصطفی ملکیان در فایل صوتی فوق، ابتدا به این نکته اشاره می کند که روحانیونِ ما دیگر هیچ حرفی در مقابلِ فرهنگِ فلسفی غرب برای ارائه ندارند و نیز از قتلِ چند روشنفکر، آبی برای روحانیون گرم نمی شود و لذا خوشحال نشوند؛ چون:
اولا)روحانیون پس از قتل چند روشنفکر، باز همان فقیری خواهند بود که هستند؛
ثانیا)روشنفکرانِ غربی در نقد اسلام با قتل چند نفر، قلم را بر زمین نخواهند گذاشت؛
سپس با نهیب و انذار به روحانیون می گوید:
«چرا در مقابلِ تُرک-تازی و بدعتِ بنیادگراییِ اسلامی در جهانِ اسلام و بسطِ تروریسمِ اسلامی سکوت کرده اید؟» و از این حیث ابرازِ تعجب می کند.
🔻لکن در اینجا باید به ایشان گفت که این سکوت دلیل روشنی دارد؛
دقیقا کجای فقه ۱۴۰۰ ساله اسلامی که به قرآن و قول و فعل و تقریر نبی مستند است، با داعش تضاد دارد؟
آیا با جهاد ابتدایی و گرفتنِ جزیه از کفارِ نجس تضاد دارد؟
آیا با ایجاد رعب در دلِ کفار و با قتلِ مرتد و با برده-داری و کنیز-داری مخالف است؟
مگر حلال محمد تا ابد حلال نیست و حرام محمد تا ابد حرام نیست؟
مگر برده-داری و کنیز-داری در اسلام حرام بوده است؟
مگر ازدواج با دختربچه ۹ ساله و ازدواج و سکسِ منهایِ دخول با دختربچه زیر ۹ سال، در اسلام حرام بوده است؟
مگر خود شما در یک فایل صوتی دیگر، اشاره نمی کنید که مکارم شیرازی در رساله اش کافران را نجس می داند؟
(و کافران اعم اند از ملحدین یا پیروانِ ادیانِ دیگر).
مگر در اسلام، مجازاتِ قطعِ دست و پا و شلاق و سنگسار و به صلیب کشیدن نداریم؟
از طرفی مگر خودتان تصدیق نمی کنید که نمی شود از سر و ته اسلام زد و فقه اش را دور ریخت و باز ادعایِ مسلمانی کرد؟
🔻خب! روحانیون با کدام مبادی و مبانی به داعش اعتراض کنند؟
بر شاخ بنشینند و بُن بِبُرند؟
فقه اسلامی که از دل قرآن و قول و فعل و تقریر نبی بیرون آمده، را چکار کنند؟
🔻لذا سکوت آنها طبیعی و منطقی است و شما اگر انتقادی دارید به خود متن اسلام انتقاد کنید.
روحانیون، دین-بان هستند؛ به سیاقِ زندان-بان و جنگل-بان و دربان و شورایِ نگهبان.
روحانیون گناهی ندارند،
از دینِ خدا و اسلام محافظت می کنند.
#نقد
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍ #علیرضاموثق
مصطفی ملکیان در فایل صوتی فوق، ابتدا به این نکته اشاره می کند که روحانیونِ ما دیگر هیچ حرفی در مقابلِ فرهنگِ فلسفی غرب برای ارائه ندارند و نیز از قتلِ چند روشنفکر، آبی برای روحانیون گرم نمی شود و لذا خوشحال نشوند؛ چون:
اولا)روحانیون پس از قتل چند روشنفکر، باز همان فقیری خواهند بود که هستند؛
ثانیا)روشنفکرانِ غربی در نقد اسلام با قتل چند نفر، قلم را بر زمین نخواهند گذاشت؛
سپس با نهیب و انذار به روحانیون می گوید:
«چرا در مقابلِ تُرک-تازی و بدعتِ بنیادگراییِ اسلامی در جهانِ اسلام و بسطِ تروریسمِ اسلامی سکوت کرده اید؟» و از این حیث ابرازِ تعجب می کند.
🔻لکن در اینجا باید به ایشان گفت که این سکوت دلیل روشنی دارد؛
دقیقا کجای فقه ۱۴۰۰ ساله اسلامی که به قرآن و قول و فعل و تقریر نبی مستند است، با داعش تضاد دارد؟
آیا با جهاد ابتدایی و گرفتنِ جزیه از کفارِ نجس تضاد دارد؟
آیا با ایجاد رعب در دلِ کفار و با قتلِ مرتد و با برده-داری و کنیز-داری مخالف است؟
مگر حلال محمد تا ابد حلال نیست و حرام محمد تا ابد حرام نیست؟
مگر برده-داری و کنیز-داری در اسلام حرام بوده است؟
مگر ازدواج با دختربچه ۹ ساله و ازدواج و سکسِ منهایِ دخول با دختربچه زیر ۹ سال، در اسلام حرام بوده است؟
مگر خود شما در یک فایل صوتی دیگر، اشاره نمی کنید که مکارم شیرازی در رساله اش کافران را نجس می داند؟
(و کافران اعم اند از ملحدین یا پیروانِ ادیانِ دیگر).
مگر در اسلام، مجازاتِ قطعِ دست و پا و شلاق و سنگسار و به صلیب کشیدن نداریم؟
از طرفی مگر خودتان تصدیق نمی کنید که نمی شود از سر و ته اسلام زد و فقه اش را دور ریخت و باز ادعایِ مسلمانی کرد؟
🔻خب! روحانیون با کدام مبادی و مبانی به داعش اعتراض کنند؟
بر شاخ بنشینند و بُن بِبُرند؟
فقه اسلامی که از دل قرآن و قول و فعل و تقریر نبی بیرون آمده، را چکار کنند؟
🔻لذا سکوت آنها طبیعی و منطقی است و شما اگر انتقادی دارید به خود متن اسلام انتقاد کنید.
روحانیون، دین-بان هستند؛ به سیاقِ زندان-بان و جنگل-بان و دربان و شورایِ نگهبان.
روحانیون گناهی ندارند،
از دینِ خدا و اسلام محافظت می کنند.
#نقد
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍️ ادوارد سعید
روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟
✅وظیفه روشنفکر نقد نهادهای قدرت است.
یک اصل مهم که در طول #تاریخ و در عرض جغرافیا به اثبات رسیده، اینست که قدرت بدون نقد فساد می آورد.
✅اخلاقی ترین آدم ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر به طور جدی با نظارت و #نقد کنترل نشوند، دچار خودشیفتگی می شوند و پس از این به باتلاق ایدئوکراسی فرو می غلتند مذهب حافظ قدرت و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است، بر سلطان مباح می گردد!
به همین دلیل در #جامعه، روشنفکر نقد می کند و نقد می کند تا نهادهای #قدرت سالم بمانند.
✅یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از روشنفکرنما یاهمان روشنفکر_مآب جدا می کند این است که #روشنفکر مآب نقد نمی کند، بلکه نق می زند”.
✅نقد کردن کار آسانی نیست. نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می خواهد. اما شما می توانید راجع به هر چیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و #پژوهش آن کرده باشید!
✅نق زدن: یک فرایند "هیجان مدار" است. یعنی ما با نق زدن آرام تر می شویم، خشم و غم مان را با دیگران در میان می گذریم و "درد دل می کنیم، اما نقد کردن یک فرایند مسأله مدار است، ما هنگام نقد، خودمان را سبک نمی کنیم، بلکه مساله را حلاجی و زیر و رو می کنیم.
"نق زدن” مخاطب تعریف شده ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده ای دارد.
✅مخاطبِ روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت اند و سپس #کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و "شجاعت" دارد؛ شجاعت پرداخت هزینه !
✅شما می توانید در هر مهمانی که می نشینید و هر تاکسی که سوار می شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد.
ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه ها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ بنابرین یکی دیگر از ویژگی های #روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می کند، شجاعت است.
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت تری در پیش می گیرند و آن آگاه سازی توده های مردم است.
✅کسی که قرار است توده های #مردم را آگاه نماید، از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید.
این کار شبیه بندبازی است. اگر کمی تخصصی تر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمی فهمند و اگر کمی عوامانه تر سخن بگوید، به سرعت دچار #پوپولیسم عوام زدگی می شود!
بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند.
با این حال این قلمرو پر خطر را نباید خالی گذاشت؛ چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای پوپولیست های واقعی باز می کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه "مار"، شکل "مار"را طراحی می کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می کنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست.
او از جامعه قهر نمی کند و ناامید نیز نمی شود؛ چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند.
✅شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته اند، آن ها به دنبال اتوپیا مدینه فاضل بوده اند و ناکام مانده اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله #اجتماع امیدوار است؛ بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می کند و تیم و تشکّل می سازد. منظور از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه دار که به طور دائمی رشد می کنند و با جامعه ی بیرون از خود ارتباط برقرار می کنند، اثر می گذارند و اثر می پذیرند.
@Roshanfkrane
روشنفکر کیست؟ روشنفکری چیست؟
✅وظیفه روشنفکر نقد نهادهای قدرت است.
یک اصل مهم که در طول #تاریخ و در عرض جغرافیا به اثبات رسیده، اینست که قدرت بدون نقد فساد می آورد.
✅اخلاقی ترین آدم ها هم وقتی در بالای پلکان قدرت بنشینند، اگر به طور جدی با نظارت و #نقد کنترل نشوند، دچار خودشیفتگی می شوند و پس از این به باتلاق ایدئوکراسی فرو می غلتند مذهب حافظ قدرت و پس از آن هرچه بر دیگران مکروه و حرام است، بر سلطان مباح می گردد!
به همین دلیل در #جامعه، روشنفکر نقد می کند و نقد می کند تا نهادهای #قدرت سالم بمانند.
✅یکی از ویژگی هایی که روشنفکر را از روشنفکرنما یاهمان روشنفکر_مآب جدا می کند این است که #روشنفکر مآب نقد نمی کند، بلکه نق می زند”.
✅نقد کردن کار آسانی نیست. نقد کردن تخصص و مهارت و صرف وقت و انرژی می خواهد. اما شما می توانید راجع به هر چیزی نق بزنید بدون این که کمترین وقتی صرف مطالعه و #پژوهش آن کرده باشید!
✅نق زدن: یک فرایند "هیجان مدار" است. یعنی ما با نق زدن آرام تر می شویم، خشم و غم مان را با دیگران در میان می گذریم و "درد دل می کنیم، اما نقد کردن یک فرایند مسأله مدار است، ما هنگام نقد، خودمان را سبک نمی کنیم، بلکه مساله را حلاجی و زیر و رو می کنیم.
"نق زدن” مخاطب تعریف شده ای ندارد، کافی است گوش مفت بیابی، آن وقت می توانی شروع به نق زدن کنی، ولی نقد کردن، مخاطب تعریف شده ای دارد.
✅مخاطبِ روشنفکر پیش از همه، خود نهادهای قدرت اند و سپس #کارشناسان، گروه های ذی نفع، رسانه ها و سایر نقدکنندگان.
نقد کردن علاوه بر نیاز به دانش و مهارت و صرف وقت و انرژی، نیاز به شهامت و "شجاعت" دارد؛ شجاعت پرداخت هزینه !
✅شما می توانید در هر مهمانی که می نشینید و هر تاکسی که سوار می شوید نق بزنید، کسی کاری به کار شما ندارد.
ولی اگر نقد خود را برای نهادهای قدرت و رسانه ها ارسال کنید، باید آمادگی پرداخت هزینه را هم داشته باشید؛ بنابرین یکی دیگر از ویژگی های #روشنفکران که آن ها را از روشنفکرمآبان جدا می کند، شجاعت است.
البته اینجا لازم است راجع به گروهی از روشنفکران توضیح دهم که کار سخت تری در پیش می گیرند و آن آگاه سازی توده های مردم است.
✅کسی که قرار است توده های #مردم را آگاه نماید، از یک سو باید دارای دانش و مهارت نقد باشد و از سویی باید بتواند با زبان غیر تخصصی سخن بگوید.
این کار شبیه بندبازی است. اگر کمی تخصصی تر سخن بگوید، مخاطبانش سخنش را نمی فهمند و اگر کمی عوامانه تر سخن بگوید، به سرعت دچار #پوپولیسم عوام زدگی می شود!
بسیاری از روشنفکران که به این قلمرو پا گذاشتند یا از این طرف یا از آن طرف فرو افتادند.
با این حال این قلمرو پر خطر را نباید خالی گذاشت؛ چرا که با خالی گذاشتن این قلمرو، جا را برای پوپولیست های واقعی باز می کنیم، کسانی که به جای نوشتن کلمه "مار"، شکل "مار"را طراحی می کنند.
ویژگی مهم روشنفکران این است که تشکّل و شبکه سازی می کنند، روشنفکر اهل انزوا و در خود فرورفتن نیست.
او از جامعه قهر نمی کند و ناامید نیز نمی شود؛ چرا که از ابتدا هم توقع تغییرات دراماتیک نداشته است. روشنفکرمآب ها ناامید و سرخورده اند.
✅شاید برخی از آن ها روشنفکرهایی بوده اند که توقع زیادی از مردم و جامعه داشته اند، آن ها به دنبال اتوپیا مدینه فاضل بوده اند و ناکام مانده اند.
روشنفکر به حرکت دائمی و پله پله #اجتماع امیدوار است؛ بنابراین تماسش را با جامعه حفظ می کند و تیم و تشکّل می سازد. منظور از تشکل، محفل نیست، بلکه نهادهای مدنی است، نهادهای مدنی شناسنامه دار که به طور دائمی رشد می کنند و با جامعه ی بیرون از خود ارتباط برقرار می کنند، اثر می گذارند و اثر می پذیرند.
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این اعتقادی که حتی خدا دشمن بنده هایش میشه
مجازات یک تار مو زنان سگ چهار چشم جهنم میشه
نمازی که با حرص جوی بهشت بخوانیم دکان مکاره هاست
بهشتی پر از حوری لخت عور بهشت نیست بازار زن باره هاست
کار جدیدم که در حال ساخت آن هستیم تقدیم می کنم به مهسا ها و فرخنده هایی که قربانی جهل شده اند.
کار جدید رامشا شفا
اثر کامل به زودی منتشر خواهد شد ...
#رامشا_شفا #جهل #مذهب #نقد #بهشت #جهنم #زن #مهسا_امینی
@Roshanfkrane
مجازات یک تار مو زنان سگ چهار چشم جهنم میشه
نمازی که با حرص جوی بهشت بخوانیم دکان مکاره هاست
بهشتی پر از حوری لخت عور بهشت نیست بازار زن باره هاست
کار جدیدم که در حال ساخت آن هستیم تقدیم می کنم به مهسا ها و فرخنده هایی که قربانی جهل شده اند.
کار جدید رامشا شفا
اثر کامل به زودی منتشر خواهد شد ...
#رامشا_شفا #جهل #مذهب #نقد #بهشت #جهنم #زن #مهسا_امینی
@Roshanfkrane