روشنفکران
59.8K subscribers
51.5K photos
43.7K videos
2.39K files
8.7K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#تلنگر

رابطه بلایای طبیعی با دمکراسی
دولت‌ها برای این تشکیل می‌شوند تا مردم یک کشور بتوانند با دو ابزار اصلی: #سازماندهی_عوامل و نیز با #بینش_علمی، شرایط و مخاطرات احتمالی سرزمین خود را تشخیص داده و به نحو صحیح و علمی اداره و مدیریت کنند. و این چگونگی است که کیفیت و سطوح زندگی را در بین کشورهای مختلف، تعیین کرده و رقم می‌زند. بر این اساس، کارکنان هر دولتی در جهان، مطابق بینش دمکراسی محور، کارمندان همان خلق تلقی می‌شوند.
مردم با به کارگیری و انتخاب این اشخاص در پروسه‌ای دمکراتیک، مشخص می‌کنند که چه کسی یا کدام حزب و اندیشه‌ه‌ای، بیشترین تناسب را با آمال و مطالبات ملی و منافع آنان می‌تواند برقرار کند. در این صورت، زمانی هم که به این نتیجه برسند که افراد انتخاب شده، دیگر توانایی لازم را ندارند و یا این‌که دیگر نمی‌توانند مطالبات آنان را تامین کنند، به راحتی و بدون هرگونه درگیری یا هزینه اجتماعی، آنان را با جانشینان دیگری، تعویض می‌کنند. یا حداقل با "حق عکس‌العمل نشان دادن"، آنان را با سلسله اعتراضات خود مجبور می‌کنند تا: مواظب باشند!

نمونه آن، تظاهرات جلیقه زردها بود که با افزایش تنها چند سنت در قیمت بنزین، اتفاق افتاد و دولت فرانسه را مجبور به عقب‌نشینی کرد. (به رغم رویه مرسوم در برخی از کشورهای آفریقایی که همه را به گلوله می‌بستند.)
نمونه دیگر، انتخابات اخیر شهرداری‌ها در ترکیه بود. مردم وقتی به این نتیجه رسیدند که دیگر دولت آق‌پارتیا نمی‌تواند در موضوعات اقتصادی خوب جواب دهد،(چه تشخیص درستی داشته باشند و چه اشتباه) نمایندگان حزب دیگری را به عنوان شهردار به میدان آوردند. نتیجه، تلنگری بود که مردم ترکیه، نقش اجتماعی و قوام تعیین‌کنندگی خود را برای جهانیان به نمایش گذاشتند. ملت آنان نشان داد که حاکم اصلی نه یک حزب یا دولت، بلکه فقط خود مردم ترکیه هستند.
اما در برخی از کشورهای آفریقایی که توضیح آن رفت، حاکمان چنین تصور می‌کنند که زمین‌ها و معادن و کلیه امکانات موجود در یک کشور و حتی شهروندان آن هم به صورت مادام‌العمر، مایملک اجدادیشان هستند! چه در آن کشورها اختلاس باشد و چه نباشد.

چرا در کشورهای دمکراتیک خسارات بلایای طبیعی به حداقل و در کشورهای توسعه نیافته اجتماعی و سیاسی به حداکثر می‌رسد؟ دلیل آن، رابطه مستقیمی است که در پذیرش و یا نپذیرفتن: "کارمند بودن دولتیان توسط مردم" نهفته.
مردم، با "حق تعیین کنندگی" خود، فرق لایق و بی‌لیاقت را تشخیص می‌دهند و بی‌کفایتان را کنار می‌گذارند تا اشخاصی که دارای توانایی و دیدگاه‌های مترقی هستند، مدیریت واحدهای کشوری را در اختیار بگیرند. بر اساس این دیدگاه، معیار "کفایت" تنها خود مردم هستند نه چیزی بیشتر؛ چون "حق تعیین سرنوشت" خودشان است. مفهوم استقلال واقعی هم در همین شرایط مدنی نهفته است. اگر خلقی نتواند چگونگی وضعیت‌اش را مشخص و انتخاب کند، چه فرقی با سرنوشت کشورهای مستعمره قرون ۱۸ و ۱۹ خواهد داشت؟! فرضا هم آن کشور، پرچم و سرود ملی و رئیس جمهور مستقلی هم داشته باشد!
تا زمانی که چنین بینش اجتماعی در یک کشور برقرار نباشد، و تا موقعی که مردم حس مالکیتی بر کشور و مدیران خود نداشته باشند، همین آش است و همین کاسه! پس در هر شرایطی، "توسعه اجتماعی" و "حق تعیین سرنوشت"، لازمه کیفیت مناسب مدیریت و بالطبع، کاهش صدمات ناشی از بلایای طبیعی، یا مصنوعی خواهد بود.

#رضا_زرگری
@Roshanfkrane