Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کلیپ آموزشی
#مکانیک_کوانتوم
#بخش_دوم
⚙ تعریف تابع موج
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
#مکانیک_کوانتوم
#بخش_دوم
⚙ تعریف تابع موج
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
روشنفکران
این فیلم با رویکردی پژوهشی می کوشد ضمن به تصویر کشیدن مظاهر و نتایج بحران آب, علل مختلف بوجود آمدن این بحران در ایران را بررسی کند با این اوضاع این مملکت ,,,!!شرح درفیلم☝️😔 @Roshanfkrane
. ☝️☝️☝️☝️☝️
@Roshanfkrane
#بخش_دوم
این فیلم با رویکردی پژوهشی می کوشد ضمن به تصویر کشیدن مظاهر و نتایج بحران آب، علل مختلف بوجود آمدن این بحران در ایران را بررسی میکند.
@Roshanfkrane
ادامه دارد،،،،،
@Roshanfkrane
#بخش_دوم
این فیلم با رویکردی پژوهشی می کوشد ضمن به تصویر کشیدن مظاهر و نتایج بحران آب، علل مختلف بوجود آمدن این بحران در ایران را بررسی میکند.
@Roshanfkrane
ادامه دارد،،،،،
دیدار شهبانو فرح پهلوی با ایت الله خویی که از مخالفین آیتالله خمینی محسوب می شد...
#بخش_دوم..
پیامهای خیرهکنندهای از صدام حسین و آیتالله خویی برای شاه در پاییز ۱۳۵۷
از «خاطرات دکتر سیدحسین نصر» :
آنها برنامهریزی کرده بودند از قبل که اگر مثلاً اوضاع بهم بخورد به ایران حمله کنند.
بعد هم همان رقم یک میلیون که دولت ایران همیشه میگوید و خود سازمان ملل میگوید،
جوان های بیچاره ایران و جوان های عراق که به زور آورده بودندشان کشته و زخمی شدند، همان رقم یک میلیون بود.
من ترجمه کردم برای شهبانو و بعد به هم نگاه نگاه کردیم یعنی این چه دارد میگوید.
دو روز بعد به تهران آمدیم....
صبح زود سر صبحانه.-معمولا شاه و شهبانو با هم صبحانه نمیخوردند.
شاه به سنت مردهای ایرانی نسل خودشان همیشه صبح زود مثلا شش، هفت صبح صبحانه میخوردند
و خیلی اوقات ساعت هفت و نیم می رفتند دفترشان...
گزارش مملکتی را خیلی زود میخواندند و شهبانو دیرتر راه می افتادند.
شاه پرسید سفر چطور بود؟
من هم گفتم ملاقات آیت الله خویی و زیارت و پذیرایی.
و ضمن توضیح اینکه سفر چطور بود پیغام صدام را گفتم.
ایشان یک نگاهی کرد و همین طورکه قدم می زد، گفت:
«من یک سرهنگی نیستم که کودتا کرده باشم.
من پادشاه ایرانم!!.
من نمی توانم دستم را به خون آغشته کنم به طوری که صدام انتظار دارد و این کار را نخواهم کرد».
البته سربازها آمده بودند حمله شده بود در میدان بهارستان،
در عین الدوله و جلوی دانشگاه تهران و یک عده از جوان های بیچاره ایرانی زخمی و کشته شده بودند
ولی چیزی که صدام
می خواست این نبود
او می خواست که وقتی تانکها به خیابان آمدند واقعاً توپ شلیک کنند.
صدام می ترسید ایران بهم بخورد
و مثلاً یک انقلاب شیعه بشود که بیایند عراق را بگیرند.
ترس صدام این بود که یک انقلاب شیعه برخیزد ۶۰ درصد مردم عراق شیعه اند
بیایند مملکت را بگیرند و تمام شود و برود پی کارش...
صدام نمی خواست نظام سلطنتی ایران از بین برود!
نه این که خودش طرفدار سلطنت بود.!
صدام رئیس مملکتی بود که ۱۵ سال آیت الله خمینی آنجا بود....
در سال ۱۳۵۶ اگر شما به عنوان یک جوان ایرانی به خیابان می رفتید
هیچ وقت اسم آیت الله را نشنیده بودید.
در سال1341 که اولین بار آن نهضت شروع شد اسمشان در روزنامه بود یک مقدار اشتهار پیدا شد ولی سالها گذشته بود و مردم فراموش کرده
بودند.
در کوچه میپرسیدند آیت الله خمینی کیست؟...
چطور شد صدام اقدامی علیه آیت الله خمینی نکرد؟
میتوانست با یک تلفن همانطور که ایت الله صدر را از بین برد خدای ناکرده
آیت الله خمینی را هم از بین ببرد...
#ادامه_دارد👇👇
#تاریخ #سیاسی
@Roshanfkrane
#بخش_دوم..
پیامهای خیرهکنندهای از صدام حسین و آیتالله خویی برای شاه در پاییز ۱۳۵۷
از «خاطرات دکتر سیدحسین نصر» :
آنها برنامهریزی کرده بودند از قبل که اگر مثلاً اوضاع بهم بخورد به ایران حمله کنند.
بعد هم همان رقم یک میلیون که دولت ایران همیشه میگوید و خود سازمان ملل میگوید،
جوان های بیچاره ایران و جوان های عراق که به زور آورده بودندشان کشته و زخمی شدند، همان رقم یک میلیون بود.
من ترجمه کردم برای شهبانو و بعد به هم نگاه نگاه کردیم یعنی این چه دارد میگوید.
دو روز بعد به تهران آمدیم....
صبح زود سر صبحانه.-معمولا شاه و شهبانو با هم صبحانه نمیخوردند.
شاه به سنت مردهای ایرانی نسل خودشان همیشه صبح زود مثلا شش، هفت صبح صبحانه میخوردند
و خیلی اوقات ساعت هفت و نیم می رفتند دفترشان...
گزارش مملکتی را خیلی زود میخواندند و شهبانو دیرتر راه می افتادند.
شاه پرسید سفر چطور بود؟
من هم گفتم ملاقات آیت الله خویی و زیارت و پذیرایی.
و ضمن توضیح اینکه سفر چطور بود پیغام صدام را گفتم.
ایشان یک نگاهی کرد و همین طورکه قدم می زد، گفت:
«من یک سرهنگی نیستم که کودتا کرده باشم.
من پادشاه ایرانم!!.
من نمی توانم دستم را به خون آغشته کنم به طوری که صدام انتظار دارد و این کار را نخواهم کرد».
البته سربازها آمده بودند حمله شده بود در میدان بهارستان،
در عین الدوله و جلوی دانشگاه تهران و یک عده از جوان های بیچاره ایرانی زخمی و کشته شده بودند
ولی چیزی که صدام
می خواست این نبود
او می خواست که وقتی تانکها به خیابان آمدند واقعاً توپ شلیک کنند.
صدام می ترسید ایران بهم بخورد
و مثلاً یک انقلاب شیعه بشود که بیایند عراق را بگیرند.
ترس صدام این بود که یک انقلاب شیعه برخیزد ۶۰ درصد مردم عراق شیعه اند
بیایند مملکت را بگیرند و تمام شود و برود پی کارش...
صدام نمی خواست نظام سلطنتی ایران از بین برود!
نه این که خودش طرفدار سلطنت بود.!
صدام رئیس مملکتی بود که ۱۵ سال آیت الله خمینی آنجا بود....
در سال ۱۳۵۶ اگر شما به عنوان یک جوان ایرانی به خیابان می رفتید
هیچ وقت اسم آیت الله را نشنیده بودید.
در سال1341 که اولین بار آن نهضت شروع شد اسمشان در روزنامه بود یک مقدار اشتهار پیدا شد ولی سالها گذشته بود و مردم فراموش کرده
بودند.
در کوچه میپرسیدند آیت الله خمینی کیست؟...
چطور شد صدام اقدامی علیه آیت الله خمینی نکرد؟
میتوانست با یک تلفن همانطور که ایت الله صدر را از بین برد خدای ناکرده
آیت الله خمینی را هم از بین ببرد...
#ادامه_دارد👇👇
#تاریخ #سیاسی
@Roshanfkrane