📸 امروز، ۸ اردیبهشت سالروز شهادت #شهید_شیرودی
🔹هنگامی که پرواز می کنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم ودر بازگشت هرچند پرواز موفقیت آمیز بوده باشد مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم
از وصیت علی اکبر قربان شیرودی، خلبان
🔺تنها عکسی که از لحظه شهادت شهید #شیرودی در حافظه تاریخ ماند
روحشان شاد 🌺🙏
#مناسبت
#جنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
اگر شجاعت و مهارت شهید شیرودی و شهید کشوری را در هوانیروز ارتش نداشتیم
در اولین ساعات شروع جنگ ارتش عراق پیروز میشد یا در بهترین حالت سرپل ذهاب و کرمانشاه به دست عراق می افتاد...
این دو بزرگوار به همرا خلبان سهیلیان با سه بالگرد
جلوی سه لشکر زرهی عراق با 47 تانک جنگیدند!
و شکستشان دادند 👍👏🙏🌺
🔹هنگامی که پرواز می کنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم ودر بازگشت هرچند پرواز موفقیت آمیز بوده باشد مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم
از وصیت علی اکبر قربان شیرودی، خلبان
🔺تنها عکسی که از لحظه شهادت شهید #شیرودی در حافظه تاریخ ماند
روحشان شاد 🌺🙏
#مناسبت
#جنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
اگر شجاعت و مهارت شهید شیرودی و شهید کشوری را در هوانیروز ارتش نداشتیم
در اولین ساعات شروع جنگ ارتش عراق پیروز میشد یا در بهترین حالت سرپل ذهاب و کرمانشاه به دست عراق می افتاد...
این دو بزرگوار به همرا خلبان سهیلیان با سه بالگرد
جلوی سه لشکر زرهی عراق با 47 تانک جنگیدند!
و شکستشان دادند 👍👏🙏🌺
🔹۲۷۰ نفر از کارکنان کمیسیون انتخابات اندونزی به دلیل ساعات طولانی شمارش آرا درگذشتند
🔻به گفته یک مقام اندونزی بیش از ۲۷۰ نفر از کارکنان کمیسیون انتخابات جان خود را از دست دادهاند که اکثر آنها به دلیل خستگی ناشی از بیماریهای مرتبط به ساعات طولانی شمارش میلیونها برگه رای بوده است.
🔻سخنگوی کمیسیون انتخابات گفته که ۱۸۷۸ نفر دیگر هم بیمار شدهاند.
#خبر
#جالب
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
🔻به گفته یک مقام اندونزی بیش از ۲۷۰ نفر از کارکنان کمیسیون انتخابات جان خود را از دست دادهاند که اکثر آنها به دلیل خستگی ناشی از بیماریهای مرتبط به ساعات طولانی شمارش میلیونها برگه رای بوده است.
🔻سخنگوی کمیسیون انتخابات گفته که ۱۸۷۸ نفر دیگر هم بیمار شدهاند.
#خبر
#جالب
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
🔹بازگشایی درهای تماشاخانه تهران
🎭درهای "تماشاخانه تهران" معروف به "تئاتر نصر" واقع در خیابان لاله زار پس از سه دهه به مدت محدودی به روی عموم گشوده شد و اسناد و مدارک مربوط به این سالن برای نخستین بار به شکل چیدمان به نمایش درآمد.
🔻قرار است با حمایت "سازمان زیباسازی شهرداری تهران" تماشاخانه پس از بازسازی و مرمت تبدیل به موزه تئاتر ایران شود.
#خبر
#فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
🎭درهای "تماشاخانه تهران" معروف به "تئاتر نصر" واقع در خیابان لاله زار پس از سه دهه به مدت محدودی به روی عموم گشوده شد و اسناد و مدارک مربوط به این سالن برای نخستین بار به شکل چیدمان به نمایش درآمد.
🔻قرار است با حمایت "سازمان زیباسازی شهرداری تهران" تماشاخانه پس از بازسازی و مرمت تبدیل به موزه تئاتر ایران شود.
#خبر
#فرهنگ
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«جهاد خیانت میکند، صنعت حمایت می کند»
تجمع اعتراضی عدهای از مرغداران روبروی ساختمان وزارت صنعت در تهران
مرغداران به قیمتی که جهاد کشاورزی بر روی مرغ گذاشته اعتراض کردهاند. آنها خواستار استعفای محمود حجتی، وزیر جهاد کشاورزی هستند.
طبق مصوبه جهاد کشاورزی قیمت مرغ در بازار ۱۱ هزار تومان اعلام شده است. مرغداران میگویند قیمت مصوب شده با قیمت تمام شده مرغ گوشتی با توجه به افزایش قیمت کنجاله سویا و ذرت که خوراک مرغ گوشتی است، برابری ندارد.
طبق گزارشی در «مجله اقتصاد» کنجاله سویا با دلار ۴۲۰۰ تومان وارد میشود و قرار بوده است که هر کیلوی آن به قیمت ۲۶۰۰ تومان به دست مرغداران برسد اما مرغداران آن را با قیمت ۴۵۰۰ یا ۴۸۰۰ تومان می خرند و مابهالتفاوت آن به دست رانت خواران می رسد.
#اقتصاد
#اعتراضات
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
تجمع اعتراضی عدهای از مرغداران روبروی ساختمان وزارت صنعت در تهران
مرغداران به قیمتی که جهاد کشاورزی بر روی مرغ گذاشته اعتراض کردهاند. آنها خواستار استعفای محمود حجتی، وزیر جهاد کشاورزی هستند.
طبق مصوبه جهاد کشاورزی قیمت مرغ در بازار ۱۱ هزار تومان اعلام شده است. مرغداران میگویند قیمت مصوب شده با قیمت تمام شده مرغ گوشتی با توجه به افزایش قیمت کنجاله سویا و ذرت که خوراک مرغ گوشتی است، برابری ندارد.
طبق گزارشی در «مجله اقتصاد» کنجاله سویا با دلار ۴۲۰۰ تومان وارد میشود و قرار بوده است که هر کیلوی آن به قیمت ۲۶۰۰ تومان به دست مرغداران برسد اما مرغداران آن را با قیمت ۴۵۰۰ یا ۴۸۰۰ تومان می خرند و مابهالتفاوت آن به دست رانت خواران می رسد.
#اقتصاد
#اعتراضات
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
🔹در روز دوم #کشتی فرنگی قهرمانی آسیا در چین سعید عبدولی در ۸۲ کیلوگرم و محمدرضا گرایی در ۷۲ کیلوگرم مدال طلا گرفتند. ایران دیروز هم دو طلا گرفته بود
#خبر
#ورزش
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#خبر
#ورزش
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایشگاه گروهی عکاسان ایرانی در شهرک بین المللی هنرها در پاریس
عکس هایی که ایران معاصر را به تصویر می کشند
#جالب
#هنر
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
عکس هایی که ایران معاصر را به تصویر می کشند
#جالب
#هنر
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض گروهی از مالباختگان #پدیده شاندیز مقابل دادستانی تهران.
آنها شعار میدهند: «اسلام رو پله کردند مردم رو ذله کردند»
#اعتراضات
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
آنها شعار میدهند: «اسلام رو پله کردند مردم رو ذله کردند»
#اعتراضات
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
"فرعون آمریکایی" اسبی معروف و برنده بی رقیب مسابقات اسب سواری در آمریکا، روزی 3 بار جفتگیری میکند و صاحب آن به ازای هر بارداری 200 هزار دلار و سالانه 300 میلیون دلار از این راه درآمد دارد
#جالب
#حیوانات
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#جالب
#حیوانات
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
_195
سوفی ناگهان رو گرداند، چشم در چشم مادر دوخت و گفت: «اسم آن سگ هرمس است.»
خوب ؟ » اسم صاحبش هم آلبرتوست.» «خوب»
خانه اش پایین شهر، در شهر قدیم است.» تو تمام این راه را با آن سگ رفتی؟» هیچ خطری نداشت.» گفتی سگ باز هم اینجا آمده بود.» من گفتم؟»
در اندیشه شد. می خواست آنچه لازم است به مادرش بگوید، نمی توانست همه چیز را بگوید. بهانه آورد: «آخر تو اغلب خانه نیستی!»
خوب، من خیلی گرفتارم.» « آلبرتو و هرمس زیاد اینجا آمده اند.» برای چه؟ توی خانه هم بوده اند؟»
می شود سؤالهایت را یکی یکی بکنی؟ نه، توی خانه نبوده اند. ولی بیشتر می روند گردش در جنگل. این که برایت خیلی عجیب نیست؟»
«نه، به هیچ وجه.»
وقتی می روند گردش مثل بسیاری مردم دیگر از دم در ما رد می شوند. روزی از مدرسه که بر می گشتم با سگ حرف زدم. و این طوری با آلبرتو آشنا شدم.»
خرگوش سفید و آن چرندپرندها از همین جا آب می خورد؟» « آن یکی از حرفهای آلبرتو بود. میدانی، او یک فیلسوف واقعی است. خیلی چیزها درباره فیلسوفها برایم گفته»
همین جا، از پشت پرچین؟» نامه هم برایم نوشته، راستش بارها. گاهی آنها را با پست می فرستد و گاهی گردش که می رود آنها را در صندوق پست ما می اندازد.»
پس آن د نامه عاشقانه > که صحبت کردیم این بود.» بله، منتها از عشق در نامه خبری نبود.» یعنی فقط درباره فلسفه می نویسد؟»
بله، باور میکنی! و من از او خیلی بیشتر چیز یاد گرفته ام تا از هشت سال مدرسه رفتن. مث تو هیچ وقت نام جوردانو برونو را شنیده ای، که در سال ۱۶۰۰ بالای دار سوزانده شد؟ یا از قانون گرانش عمومی نیوتن خبر داری؟» «نه، من از خیلی چیزها خبر ندارم.»
حتما حتی نمی دانی زمین چرا دور خورشید می چرخد - زمینی که سیاره خود توست!»
این مرد چند سالی دارد؟ » نمی دانم شاید، حدود پنجاه.» و ارتباطش با لبنان؟»
این دیگر سوالی دشوار بود. سوفی سخت فکر کرد. و بهترین داستانی را که به عقلش رسید گفت:
«آلبرتو برادر سرگردی دارد که در گردان سازمان ملل در لبنان خدمت می کند. اهل ليله سن است. شاید همان کسی باشد که زمانی در کلبه سرگرد زندگی میکرد.» « آلبرتو اسم مضحکی است، نیست؟» شاید.» انگار ایتالیایی است.» «خوب، تقریبا هر چیز مهمی مال یونان یا ایتالیاست.» ولی نروژی حرف می زند؟» «اه بعله، خیلی هم روان.»
می دانی چی، سونی - به نظر من تو باید روزی این آلبرتو را به خانه دعوت کنی. من در عمرم تا حالا فیلسوف واقعی ندیده ام.»
#قسمت_195
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
سوفی ناگهان رو گرداند، چشم در چشم مادر دوخت و گفت: «اسم آن سگ هرمس است.»
خوب ؟ » اسم صاحبش هم آلبرتوست.» «خوب»
خانه اش پایین شهر، در شهر قدیم است.» تو تمام این راه را با آن سگ رفتی؟» هیچ خطری نداشت.» گفتی سگ باز هم اینجا آمده بود.» من گفتم؟»
در اندیشه شد. می خواست آنچه لازم است به مادرش بگوید، نمی توانست همه چیز را بگوید. بهانه آورد: «آخر تو اغلب خانه نیستی!»
خوب، من خیلی گرفتارم.» « آلبرتو و هرمس زیاد اینجا آمده اند.» برای چه؟ توی خانه هم بوده اند؟»
می شود سؤالهایت را یکی یکی بکنی؟ نه، توی خانه نبوده اند. ولی بیشتر می روند گردش در جنگل. این که برایت خیلی عجیب نیست؟»
«نه، به هیچ وجه.»
وقتی می روند گردش مثل بسیاری مردم دیگر از دم در ما رد می شوند. روزی از مدرسه که بر می گشتم با سگ حرف زدم. و این طوری با آلبرتو آشنا شدم.»
خرگوش سفید و آن چرندپرندها از همین جا آب می خورد؟» « آن یکی از حرفهای آلبرتو بود. میدانی، او یک فیلسوف واقعی است. خیلی چیزها درباره فیلسوفها برایم گفته»
همین جا، از پشت پرچین؟» نامه هم برایم نوشته، راستش بارها. گاهی آنها را با پست می فرستد و گاهی گردش که می رود آنها را در صندوق پست ما می اندازد.»
پس آن د نامه عاشقانه > که صحبت کردیم این بود.» بله، منتها از عشق در نامه خبری نبود.» یعنی فقط درباره فلسفه می نویسد؟»
بله، باور میکنی! و من از او خیلی بیشتر چیز یاد گرفته ام تا از هشت سال مدرسه رفتن. مث تو هیچ وقت نام جوردانو برونو را شنیده ای، که در سال ۱۶۰۰ بالای دار سوزانده شد؟ یا از قانون گرانش عمومی نیوتن خبر داری؟» «نه، من از خیلی چیزها خبر ندارم.»
حتما حتی نمی دانی زمین چرا دور خورشید می چرخد - زمینی که سیاره خود توست!»
این مرد چند سالی دارد؟ » نمی دانم شاید، حدود پنجاه.» و ارتباطش با لبنان؟»
این دیگر سوالی دشوار بود. سوفی سخت فکر کرد. و بهترین داستانی را که به عقلش رسید گفت:
«آلبرتو برادر سرگردی دارد که در گردان سازمان ملل در لبنان خدمت می کند. اهل ليله سن است. شاید همان کسی باشد که زمانی در کلبه سرگرد زندگی میکرد.» « آلبرتو اسم مضحکی است، نیست؟» شاید.» انگار ایتالیایی است.» «خوب، تقریبا هر چیز مهمی مال یونان یا ایتالیاست.» ولی نروژی حرف می زند؟» «اه بعله، خیلی هم روان.»
می دانی چی، سونی - به نظر من تو باید روزی این آلبرتو را به خانه دعوت کنی. من در عمرم تا حالا فیلسوف واقعی ندیده ام.»
#قسمت_195
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
_196
تا ببینیم.
شاید هم بتوانیم برای جشن تولدت دعوتش کنیم. قاطی کردن نسلها بسیار بامزه است. در آن صورت شاید من هم بتوانم در مهمانی بیایم. دست کم می توانم به پذیرایی کمک کنم. فکر خوبی نیست؟»
اگر که بیاید. در هر حال، حرف زدن با او خیلی جالب تر است، تا حرف زدن با پسرهای کلاس. ولی...)
ولی چی؟»
ممکن است بچه ها خیال کنند آلبرتو دوست پسر تازه من است و مسخرگی درآورند.»
آن وقت به آنها می گویی که چنین نیست.» ببینیم چه می شود.»
«آره، ببینیم. و سوفی . حق با توست، در روابط من و پدر گاه مشکلاتی وجود داشته. ولی هیچ وقت پای کس دیگری در میان نبوده...)
من دیگر باید بخوابم. تمام عضلاتم درد می کند.» یک آسپیرین می خواهی؟» «آره، لطفا.» وقتی مادرش با قرص و لیوان آب برگشت، سوفی به خواب رفته بود.
۳۱ مه سه شنبه بود. سوفی تمام بعداز ظهر سر کلاس زجر کشید. از وقتی درس فلسفه را شروع کرد پیشرفتش در بعضی درسها بهتر شده بود. نمراتش معمولا در بیشتر درسها خوب بود، و این اواخر، بهتر هم شده بود . به جز در ریاضیات.
زنگ آخر انشای آنها را پس دادند. سوفی درباره «انسان و تکنولوژی» نوشته بود. صفحات متعددی را با رنسانس و تحولات علمی، دید تازه از طبیعت و فرانسیس بیکن، که گفت دانش قدرت است، پر کرده بود. یادآور شده بود که روش تجربی پیش از کشفیات فنی آمد.
#قسمت_196
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
تا ببینیم.
شاید هم بتوانیم برای جشن تولدت دعوتش کنیم. قاطی کردن نسلها بسیار بامزه است. در آن صورت شاید من هم بتوانم در مهمانی بیایم. دست کم می توانم به پذیرایی کمک کنم. فکر خوبی نیست؟»
اگر که بیاید. در هر حال، حرف زدن با او خیلی جالب تر است، تا حرف زدن با پسرهای کلاس. ولی...)
ولی چی؟»
ممکن است بچه ها خیال کنند آلبرتو دوست پسر تازه من است و مسخرگی درآورند.»
آن وقت به آنها می گویی که چنین نیست.» ببینیم چه می شود.»
«آره، ببینیم. و سوفی . حق با توست، در روابط من و پدر گاه مشکلاتی وجود داشته. ولی هیچ وقت پای کس دیگری در میان نبوده...)
من دیگر باید بخوابم. تمام عضلاتم درد می کند.» یک آسپیرین می خواهی؟» «آره، لطفا.» وقتی مادرش با قرص و لیوان آب برگشت، سوفی به خواب رفته بود.
۳۱ مه سه شنبه بود. سوفی تمام بعداز ظهر سر کلاس زجر کشید. از وقتی درس فلسفه را شروع کرد پیشرفتش در بعضی درسها بهتر شده بود. نمراتش معمولا در بیشتر درسها خوب بود، و این اواخر، بهتر هم شده بود . به جز در ریاضیات.
زنگ آخر انشای آنها را پس دادند. سوفی درباره «انسان و تکنولوژی» نوشته بود. صفحات متعددی را با رنسانس و تحولات علمی، دید تازه از طبیعت و فرانسیس بیکن، که گفت دانش قدرت است، پر کرده بود. یادآور شده بود که روش تجربی پیش از کشفیات فنی آمد.
#قسمت_196
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
🍀 سياست ايران مانند رانندگيشان است
موقعی که مایک ولاس آمد ایران و با احمدینژاد مصاحبه کرد، در برگشت مقالهای نوشت فوقالعاده بود:
”از فرودگاه با اتومبیلی عازم محل مصاحبه با احمدینژاد شدم.
خیابان همچون سیلی از اتومبیل بنظر میرسید و راننده ی ما بطرزی هولناک رانندگی میکرد و در سبقت، بارها و بارها رو در روی اتومبیل جلویی قرار میگرفت و بطرز معجزه آسایی به راست میپیچید و نجات مییافتیم!
به مترجم با نگرانی ترسم را بیان کردم گفت نگران نباشید اینها مهارت دارند در آخرین لحظه کنار میکشند و خطر رفع میشود.”
او درادامه میگوید:
”به کاخ ریاست جمهوری رفتم... رییسجمهور احمدینژاد چنان سخن میگفت که بوی جنگی وحشتناک از آن به مشام می رسید!!!
خدای من، من هیچگاه حتی در زمان جنگ سرد هم چنین رجزخوانیهایی را نشنیده بودم.”
او در پایان میگوید:
”به هنگام بازگشت به فرودگاه نگرانیم را با مترجم در میان گذاشتم!
او پاسخ داد: نگران نباشید !!! سیاست ایرانیان نیز مانند رانندگیشان است. خیلی پر مخاطره میرانند اما در آخرین لحظه با کنار کشیدن، از خطر اجتناب میکنند...!!!
@Roshanfkrane
موقعی که مایک ولاس آمد ایران و با احمدینژاد مصاحبه کرد، در برگشت مقالهای نوشت فوقالعاده بود:
”از فرودگاه با اتومبیلی عازم محل مصاحبه با احمدینژاد شدم.
خیابان همچون سیلی از اتومبیل بنظر میرسید و راننده ی ما بطرزی هولناک رانندگی میکرد و در سبقت، بارها و بارها رو در روی اتومبیل جلویی قرار میگرفت و بطرز معجزه آسایی به راست میپیچید و نجات مییافتیم!
به مترجم با نگرانی ترسم را بیان کردم گفت نگران نباشید اینها مهارت دارند در آخرین لحظه کنار میکشند و خطر رفع میشود.”
او درادامه میگوید:
”به کاخ ریاست جمهوری رفتم... رییسجمهور احمدینژاد چنان سخن میگفت که بوی جنگی وحشتناک از آن به مشام می رسید!!!
خدای من، من هیچگاه حتی در زمان جنگ سرد هم چنین رجزخوانیهایی را نشنیده بودم.”
او در پایان میگوید:
”به هنگام بازگشت به فرودگاه نگرانیم را با مترجم در میان گذاشتم!
او پاسخ داد: نگران نباشید !!! سیاست ایرانیان نیز مانند رانندگیشان است. خیلی پر مخاطره میرانند اما در آخرین لحظه با کنار کشیدن، از خطر اجتناب میکنند...!!!
@Roshanfkrane
✍️ یکبار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد. لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را میکردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه میکند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای:
اهدافم
رویاهایم
ایدههایم
و سرنوشتم.
روزی که جنگهای کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
"هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم."
#جوان_وایس
@Roshanfkrane
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را میکردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه میکند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای:
اهدافم
رویاهایم
ایدههایم
و سرنوشتم.
روزی که جنگهای کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
"هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم."
#جوان_وایس
@Roshanfkrane
ما از ترس طرد شدن مدعی شدیم کسی هستیم که نبودیم. ترس از طرد شدن تبدیل به ترس از مطلوب نبودن شد. سرانجام ما به کسی تبدیل شدیم که در حقیقت نیستیم. تبدیل به رونوشتی شدیم از باورهای مادر، پدر، جامعه و مذهب.
دون میگوئل روئیز
@Roshanfkrane
دون میگوئل روئیز
@Roshanfkrane
🌷🌷🌷
#نکته_ها #شاد_زیستن
☑برای زندگی شادتر
◼ از نظر سلامتی :
1) آب فراوان بنوشید.
2) مثل یک پادشاه، "صبحانه" بخورید.
3) مثل یک شاهزاده، "ناهار"
4) مثل یک گدا، "شام" بخورید.
5) ازسبزیجات، "بیشتر" استفاده کنید.
6) از دعا، کمک بگیرید.(جهت آرامش)
7) بیشتراز سال گذشته، کتاب بخوانید.
8) روزانه، 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9) روزانه، 7ساعت بخوابید.
10) روزانه، 10تا 30 دقیقه پیاده روی کنید.
◼از نظر شخصیتی :
1) زندگیتان را با هیچ کسی، مقایسه نکنید.
2) افکار منفی، نداشته باشید.
3) بیش از حد توان خود، کاری انجام ندهید.
4) خیلی خود را، جدی نگیرید.
5)انرژی خود را،صرف کنجکاوی در امور دیگران نکنید.
6) وقتی بیدار هستید، خیال پردازی کنید.
6) حسادت، یعنی اتلاف وقت
7) گذشته را، فراموش کنید.
8) زندگی،کوتاهتر از آنست که؛از دیگران متنفرباشید.
9) هیچکس جز خود شما، مسئول خوشحال کردن شما نیست.
10) بیشتر، لبخند بزنید.
◼ از نظر جامعه :
1).گهگاهی،(بیشتر)به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
2) زمانی را با، افراد بالای 70 سال و زیر 7 سال بگذرانید.
3) اینو بدونیم هيچکس خودش انتخاب نکرده که با چه قيافه ای تو چه شرايطی به دنيا بياد
يادبگيريم هيچکس رو بخاطرهيچ چيزش تحقير يامسخره نکنيم
يادبگيريم درباره ديگران قضاوت نکنيم
يادبگيريم همانقدری که به يه مدير يا مهندس يادکتر احترام ميذاريم دقيقابه همون اندازه به يه کارگر يه معتاد و حتی يه ديوونه. هم احترام بذاريم
يادبگيريم واسه هيشکی کلاس نذاريم وخودمون رو از يه پشه هم سرتر نبينيم
✔پابرهنه راه برو
بادست غذابخور
روزمين خاکی بشين
ماوجودمون ازگل ساخته شده
پس هميشه خاکی باشیم تا بوی ناب آدميزاد بدیم.
صورت زیبا ، روزی پیر.. پوست خوب ، روزی چروک اندام خوب ، روزی خمیده؛ موی زیبا ، روزی سفید خواهد شد؛ تنها قلب زیباست که زیبا خواهد ماند...و خداوند نیز همین قلب زیبا و سلیم را از ما میخواهد...
@Roshanfkrane
#نکته_ها #شاد_زیستن
☑برای زندگی شادتر
◼ از نظر سلامتی :
1) آب فراوان بنوشید.
2) مثل یک پادشاه، "صبحانه" بخورید.
3) مثل یک شاهزاده، "ناهار"
4) مثل یک گدا، "شام" بخورید.
5) ازسبزیجات، "بیشتر" استفاده کنید.
6) از دعا، کمک بگیرید.(جهت آرامش)
7) بیشتراز سال گذشته، کتاب بخوانید.
8) روزانه، 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9) روزانه، 7ساعت بخوابید.
10) روزانه، 10تا 30 دقیقه پیاده روی کنید.
◼از نظر شخصیتی :
1) زندگیتان را با هیچ کسی، مقایسه نکنید.
2) افکار منفی، نداشته باشید.
3) بیش از حد توان خود، کاری انجام ندهید.
4) خیلی خود را، جدی نگیرید.
5)انرژی خود را،صرف کنجکاوی در امور دیگران نکنید.
6) وقتی بیدار هستید، خیال پردازی کنید.
6) حسادت، یعنی اتلاف وقت
7) گذشته را، فراموش کنید.
8) زندگی،کوتاهتر از آنست که؛از دیگران متنفرباشید.
9) هیچکس جز خود شما، مسئول خوشحال کردن شما نیست.
10) بیشتر، لبخند بزنید.
◼ از نظر جامعه :
1).گهگاهی،(بیشتر)به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
2) زمانی را با، افراد بالای 70 سال و زیر 7 سال بگذرانید.
3) اینو بدونیم هيچکس خودش انتخاب نکرده که با چه قيافه ای تو چه شرايطی به دنيا بياد
يادبگيريم هيچکس رو بخاطرهيچ چيزش تحقير يامسخره نکنيم
يادبگيريم درباره ديگران قضاوت نکنيم
يادبگيريم همانقدری که به يه مدير يا مهندس يادکتر احترام ميذاريم دقيقابه همون اندازه به يه کارگر يه معتاد و حتی يه ديوونه. هم احترام بذاريم
يادبگيريم واسه هيشکی کلاس نذاريم وخودمون رو از يه پشه هم سرتر نبينيم
✔پابرهنه راه برو
بادست غذابخور
روزمين خاکی بشين
ماوجودمون ازگل ساخته شده
پس هميشه خاکی باشیم تا بوی ناب آدميزاد بدیم.
صورت زیبا ، روزی پیر.. پوست خوب ، روزی چروک اندام خوب ، روزی خمیده؛ موی زیبا ، روزی سفید خواهد شد؛ تنها قلب زیباست که زیبا خواهد ماند...و خداوند نیز همین قلب زیبا و سلیم را از ما میخواهد...
@Roshanfkrane
🏴 تصویری از حجت الاسلام مصطفی قاسمی
روحانی ۴۶ ساله همدانی
که دیروز در کوچه آخوند خیابان شهدا
به ضرب گلوله کشته شد.
@Roshanfkrane
روحانی ۴۶ ساله همدانی
که دیروز در کوچه آخوند خیابان شهدا
به ضرب گلوله کشته شد.
@Roshanfkrane
جمهوری اسلامی به حکومت روحانیان معروف شده اما روحانیان، خود قربانی اند. نمونه ای از این قربانیان، امروز گرفتار طالع نحسی شد که آن زمان مشخص را برای خروج او از مدرسه علمیه آخوند همدانی رقم زده بود.
شعور ضارب قد نمی داد که بداند آخوندی که به نوایی رسیده، هیچوقت در حوزه علمیه پیدایش نمی شود. حوزه علمیه جای آخوندهای اهل درس و بحث است به شهریه بخور و نمیری می سازند و دین خود به دنیا نمی فروشند.
اما دشنام به آخوندها را اینها هستند که می شنوند. زورشان گویا فقط به آن آخوندی می رسد که بین خودشان زندگی می کند نه آنی که فقط بر صفحه تلویزیون می توانند ببیند. از حمله به آخوندی که در بنز ضدگلوله نشسته، خوفناکند اما شجاعت حمله به آخوندی را دارند که عبای مندرس بر دوش دارد و رنگ عمامه سپیدش از کهنگی به زردی می زند یا اگر سیاه است، بور و سفید شده.
در همین حوزه علمیه همدان، استاد باسواد جوانی بود به نام شیخ علی مصلحی. با همسر و چهار فرزندش در آلونکی ته حصار زندگی می کرد، یعنی بدترین و جرمخیزترین محله حاشیه شهر. در یکی از آن عصرهای سرد زمستان ۱۳۶۶ که از درس به خانه می رفت، راننده مینی بوسی در همین حصار که دلش از گرانی و آنچه «آخوندها سر این مملکت آوردند» خون بود و دنبال آخوندی می گشت که دق و دلی اش را خالی کند، به عمد او را زیر گرفت. زیر مینی بوس، عمامه از سرش باز شد و یک سر آن دور میل گاردان پیچید و یک سرش دور گردنش و مسافتی روی زمین کشیده شد تا مردم به دادش رسیدند و مینی بوس را نگه داشتند و معجزه وار از مرگ رست. شیخ علی دلش رئوفتر از آن بود که از راننده مینی بوس شکایت کند. اگر می خواست می توانست براحتی قاضی و حاکم شرع یا حداقل امام جمعه شهر کوچکی شود و از زندگی در آن بیغوله برهد اما دانش و فضل را ترجیح می داد. همچون او در حوزه ها فراوان بودند و هستند. آنانی از حوزه بیرون می روند و به نوایی می رسند که نه فضلی دارند و نه دانشی و در حوزه چیزی نیاموخته اند، دیگر هم حول و حوش حوزه پیدایشان نمی شود که بختشان برگردد و هدف تیر غیب شوند، کسی هم آنها را پیاده در خیابان نمی بیند که زیرشان بگیرد.
با نیم نگاهی به صفحه اینستاگرام آن اوباشی که می گوید آخوندی را «نفله» کرده است که می توان حکم داد که شعور و خرد جایی در زندگی او نداشته است. درباره آنانی که در فضای مجازی دارند برایش کف می زنند و هورا می کشند چه حکمی باید داد؟
مهرداد فرهمند
@Roshanfkrane
شعور ضارب قد نمی داد که بداند آخوندی که به نوایی رسیده، هیچوقت در حوزه علمیه پیدایش نمی شود. حوزه علمیه جای آخوندهای اهل درس و بحث است به شهریه بخور و نمیری می سازند و دین خود به دنیا نمی فروشند.
اما دشنام به آخوندها را اینها هستند که می شنوند. زورشان گویا فقط به آن آخوندی می رسد که بین خودشان زندگی می کند نه آنی که فقط بر صفحه تلویزیون می توانند ببیند. از حمله به آخوندی که در بنز ضدگلوله نشسته، خوفناکند اما شجاعت حمله به آخوندی را دارند که عبای مندرس بر دوش دارد و رنگ عمامه سپیدش از کهنگی به زردی می زند یا اگر سیاه است، بور و سفید شده.
در همین حوزه علمیه همدان، استاد باسواد جوانی بود به نام شیخ علی مصلحی. با همسر و چهار فرزندش در آلونکی ته حصار زندگی می کرد، یعنی بدترین و جرمخیزترین محله حاشیه شهر. در یکی از آن عصرهای سرد زمستان ۱۳۶۶ که از درس به خانه می رفت، راننده مینی بوسی در همین حصار که دلش از گرانی و آنچه «آخوندها سر این مملکت آوردند» خون بود و دنبال آخوندی می گشت که دق و دلی اش را خالی کند، به عمد او را زیر گرفت. زیر مینی بوس، عمامه از سرش باز شد و یک سر آن دور میل گاردان پیچید و یک سرش دور گردنش و مسافتی روی زمین کشیده شد تا مردم به دادش رسیدند و مینی بوس را نگه داشتند و معجزه وار از مرگ رست. شیخ علی دلش رئوفتر از آن بود که از راننده مینی بوس شکایت کند. اگر می خواست می توانست براحتی قاضی و حاکم شرع یا حداقل امام جمعه شهر کوچکی شود و از زندگی در آن بیغوله برهد اما دانش و فضل را ترجیح می داد. همچون او در حوزه ها فراوان بودند و هستند. آنانی از حوزه بیرون می روند و به نوایی می رسند که نه فضلی دارند و نه دانشی و در حوزه چیزی نیاموخته اند، دیگر هم حول و حوش حوزه پیدایشان نمی شود که بختشان برگردد و هدف تیر غیب شوند، کسی هم آنها را پیاده در خیابان نمی بیند که زیرشان بگیرد.
با نیم نگاهی به صفحه اینستاگرام آن اوباشی که می گوید آخوندی را «نفله» کرده است که می توان حکم داد که شعور و خرد جایی در زندگی او نداشته است. درباره آنانی که در فضای مجازی دارند برایش کف می زنند و هورا می کشند چه حکمی باید داد؟
مهرداد فرهمند
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔖طرفداران تتلو راهپيمايى کرده اند که در صورت ورود تتلو به ایران با او برخورد نشود..
پ.ن: آنهایی که برای دهه ها صدا و تصویر هر سازی را از رسانه ها ممنوع کردند، آنها که باعث خانه نشینی و ترک وطن بزرگان موسیقی این سرزمین شدند. آنها که نام و تصویر لطفی و علیزاده و مشکاتیان و شجریان ها را ممنوع کردند. آنها که صدای مرضیه و گلپا و دلکش و ایرج و... را در گلو خفه کردند، آنهایی تصور می کردند با این روش ریشه موسیقی (یا به قول خودشان طرب و هاهای کردن را) در ایران خشکانده اند....
اما نمی دانستند که آبی که مسیر منطقی و درستش سد شود از کناره ها بیرون زده و تمام مزرعه را به فساد و نابودی می کشاند. حالا این نسل پرورش یافته چنین گفتمانی است.
آنها نمی دانستند یا درک نمی کردند که نسلی که اجازه شناخت و آشنایی هنر و موسیقی از او گرفته شده است هر آشغال دم دستی را به عنوان هنر مصرف خواهد کرد...
این نسل شبیه فرانکنشتاین مری شلی است، نسلی که آمده است تا در مقابل چشمان خالقش تلوتلو بخورد.
@Roshanfkrane
پ.ن: آنهایی که برای دهه ها صدا و تصویر هر سازی را از رسانه ها ممنوع کردند، آنها که باعث خانه نشینی و ترک وطن بزرگان موسیقی این سرزمین شدند. آنها که نام و تصویر لطفی و علیزاده و مشکاتیان و شجریان ها را ممنوع کردند. آنها که صدای مرضیه و گلپا و دلکش و ایرج و... را در گلو خفه کردند، آنهایی تصور می کردند با این روش ریشه موسیقی (یا به قول خودشان طرب و هاهای کردن را) در ایران خشکانده اند....
اما نمی دانستند که آبی که مسیر منطقی و درستش سد شود از کناره ها بیرون زده و تمام مزرعه را به فساد و نابودی می کشاند. حالا این نسل پرورش یافته چنین گفتمانی است.
آنها نمی دانستند یا درک نمی کردند که نسلی که اجازه شناخت و آشنایی هنر و موسیقی از او گرفته شده است هر آشغال دم دستی را به عنوان هنر مصرف خواهد کرد...
این نسل شبیه فرانکنشتاین مری شلی است، نسلی که آمده است تا در مقابل چشمان خالقش تلوتلو بخورد.
@Roshanfkrane