روشنفکران
81.7K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
چراغ سبز دولت و مجلس برای ساخت آپارتمان‌های 25 متری.

"ساخت آپارتمان‌های 25 تا 40 متری که اواخر سال گذشته مطرح و اخیراً شهرداری و وزارت کشور روی آن توافق کرده‌اند مورد تایید نمایندگان مجلس قرار گرفته و به اجرا نزدیک شده است."

پ.ن: با این شرایط درآمدی که ما داریم و قیمت خانه، یک آپارتمان ۲۵ متری در مرکز تهران پانصد میلیون اب می خورد که قطع به یقین بخش بزرگی از جامعه قدرت خرید آن را ندارند.
به نظر با این شرایط دولت اگر به فکر مسکن و نگران بی خانمانی مردم است باید به فکر ساخت "سلول" های سه چهار متری باشد. البته باز هم هر سلول صدمیلیونی آب میخورد که بسیاری قادر به خریدش نخواهند بود.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
بی شرمی ما را نابود خواهد کرد


آندره تارکوفسکی در یکی از دیالوگ های فیلم سولاریس می گوید "شرم، احساسی است که انسانیت را نجات خواهد داد"

این جمله ساده تارکوفسکی را با دقت و تامل بیشتری نگاه کنیم. "شرم" همان حلقه گمشده ای است که بیشتر از هرچیزی ما و بقا جامعه ما را تهدید می کند.
امروز مسئولان بدون هیچ شرمی منافع فردی و گروهی خود را به وظیفه اجتماعی خود ترجیح می دهند.
دلالان و واردکنندگان بدون هیچ شرمی زندگی میلیون ها نفر را برای منافع شخصی خود نابود می کنند.
استاد دانشگاه و پزشک و کارمند و.. بدون هیچ شرمی از مخاطبان و مراجعان خود سوء استفاده می کنند.
فعالین رسانه ای و مجازی بدون هیچ شرمی به دیگران تهمت زده و آبروی هر کسی را که دلشان بخواهد می ریزند.
جوانان و نوجوانان بدون هیچ شرمی مقابل پدر و مادر و معلم و استاد و.. هر گونه که دلشان بخواهد حرف می زنند و رفتار می کنند.....
در جامعه ما نه تنها " شرم" از میان رفته است بلکه "بی شرمی" به عنوان یک ارزش و افتخار به نمایش در می آید.
آقا زاده هابی که با رانت دولتی در کشورهای غربی مشغول زندگی لاکچری است، بی هیچ شرمی در شبکه های مختلف مجازی سبک زندگی خاص خود را به رخ مردم می کشد.
طبقه دلالی که با سو استفاده از شرایط کشور ونبود نظارت یک شبه ره صد ساله را می پیماید با به نمایش گذاشتن سبک زندگی پرهزینه و متفاوت خود فاصله طبفاتی افسار گسیخته را عیان تر به رخ جامعه می کشد.
پزشک، مدیر شرکت و کارخانه یا استاد دانشگاهی که استفاده از موقعیت خود (انشجویان، مراجعان و کارکنان) با بی شرمی سو استفاده می کند با سری بالا به آن رفتار خود فخر می فروشد
آموزشگاه نقاشی، کارگاه شعر و داستان نویسی و موسیقی و بازیگری و امثالهم با بی شرمی تمام هر هدفی را دنبال می کنند جز هدفی که برای آن شکل گرفته است..

ضرب المثل قدیمی " در دیزی بازه، حیاء گربه کجا رفته است" در ایران امروز بیشتر از هر ضرب المثلی قابل استفاده است.‌..
درست است که در جامعه امروز ما نظارتی بر فعالیت موسسات و شرکت های مختلف وجود ندارد.
درست است که آقا زاده بدون کمترین مزاحمتی بر اسب اقبال خود سوار و می تازند.
درست است که ایران بهشت دلالان و فرصت طلبان اقتصادی است.
درست است که شرایط پول شویی و سو استفاده از موقعیت به بهترین وجه فراهم است...
اما " در دیزی باز است حیا گربه کجا رفته است؟"
چگونه شخصی با ماشین چند میلیاردی در شهری که اکثریت آن با پراید تردد می کنند حاضر می شود و نه تنها از هموطنان خود احساس شرم نکرده بلکه فخر فروشی می کند؟
چگونه در شهری که برخی از ساکنان آن در تامین غذای شب مانده و سر در سطل زباله فرومی کنند، عده ای وعده غذای میلیونی خود را بی هیچ خجالتی سرو می کند؟
به نظر برای شوآف و به تماشا گذاشتن چنین سبک زندگی علاوه بر ثروت و رانت میزانی وقاحت و بی شرمی نیاز است که به نظر در این جامعه تمام و کمال موجود است.
باید گزاره تارکوفسکی را در اینجا به صورت وارونه نوشت و گفت " آن چیزی که نابودمان کرده است و انسانیت را از بین برده، وقاحت و بی شرمی مان است.

دیرگاهی است دیگر در این جامعه صورتی از شرم سرخ نمی شود و هیچ عمل و کرداری قبیح شمرده نمی شود. دیرگاهی است به صورت آرام و خزنده تمام ارزش های انسانی و اخلاقی در پای منافع و لذت های فردی قربانی شده و هیچ خبری شرم زده و متعجبمان نمی کند. دیگرگاهی است که آرام آرام شرم از جامعه ما رخت بربسته است و این بزرگترین زنگ خطر برای مایی است که گوش هایمان قدرت شنواییش را از دست داده است.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
روشنفکران
این فیلم را هی می‌بینم و هی بیشتر دردم می‌گیرد. از زمین خوردن آن زن، از صدای خنده‌های این سوی شیشه و از حال و روزگار خودمان دردم می‌گیرد. اینجا گویا پاساژ فردوسی تهران در ۱۵ تیرماه ۹۹ است و مردم عجله می‌کنند تا در صف خرید دلار ۲۲ هزار تومانی جلوتر باشند. …
این مردم نگون بخت که اینگونه کرامت انسانی و عزت نفس خود را زیر پا گذاشته و از سر و روی هم بالا می روند تا شاید در این بازار پرآشوب نانی از دست "دیگری" ربوده و سفره خود را رنگینتر نمایند، عامل و کارگزار نیستند. بلکه دست پروده نظام سیاسی و آموزشی و فرهنگی هستند که هیچ ارزشی جز پول و ثروت اندوزی را نمی شناسد..
این افراد تقصیری ندارند. آنها در جامعه ای زیسته اند که تا چشم باز کرده اکبر طبری و شهرام جزایری و بابک زنجانی و قاضی منصوری و برادر و معاون و وزیر و وکیلی را دیده اند که یک هدف بیشتر نداشته و آن زراندوزی و دلاراندوزی و سکه اندوزی به هر طریق ممکنی بوده است.
این مردم دربه دری که یک روز در صف سکه و طلا و روز دیگر در صف خودرو و دلار از روی یکدیگر رد می شوند چه بسا اگر در سرزمینی دیگر به دنیا آمده و رشد می کردند، زیست جهان متفاوتی را تجربه می کردند..
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
مفسدان و بانکها

عباس ایروانی ابرمتهم اقتصادی در دادگاه گفته است: "بدهی به بانک جرم نیست، افتخار است!"
البته ایشان نفرمودند که این افتخاری است که به ندرت نصیب سایر شهروندان و مردم معمولی می شود.

برتولت برشت در مورد منطق پشت گسترش بانکها می گوید: "دزدی از بانک کار دزدهای تازه کار است، دزدهای حرفه ای، بانک تاسیس می کنند"

در یکی دو دهه اخیر شاید هیچ حوزه اقتصادی کشور به اندازه بانکها و موسسات مالی رشد سریع و قارچگونی نداشته است. نگاهی به خیابان ها و میادین شهرهای مختلف، این واقعیت ملموس که بهترین و شکیل ترین ساختمان ها هر منطقه و شهری را بانک ها و موسسات مختلف مالی به خود اختصاص داده اند را نمایان می سازد. بانک ها و موسسات مالی در سالهای اخیر به سرعت رشد کرده و هر یک با انتخاب یک نام موجه (دینی یا باستانی) و تبلیغات گسترده، به سرعت شعبه های خود را به سراسر کشور گسترش دادند.

اغلب این بانکها و موسسات مالی که بخش عمده تبلیغات تلویزیونی و رادیویی و بیلیوردهای خیابانها را در اختیار داشته و با پرداخت های نجومی ورزشکار و بازیگر و مربی فوتبال و.. را برای تبلیغ خود به استخدام درمی اورند در عمل نه کار تولیدی خاصی انجام می دهند و نه حمایت خاصی از تولید کنندگان و فعالان واقعی عرصه اقتصاد هم دارند و نه آنگونه که ادعا می کنند خصوصی هستند.

منطق تاسیس موسسه مالی و بانک در ایران منطق خاص و عجیبی است. منطقی که احتمالا جز معدودی از متنفذان و آقازاده بقیه جامعه از آن بی خبر هستند و اجازه خبر دار شدن هم پیدا نخواهند کرد. تنها چیزی که به عنوان شهروندان(خوب و مطیع) مشاهده می کنیم، این است که بانک و موسسه ای سریع دفاتر خود را راه انداخته و بلافاصله وام هایی با سودهای نجومی پرداخت می کند و از سوی دیگر از مردم می خواهد پول خود را در آنجا سپرده گذاری کنند و سود دریافت نمایند. منطق و کارکرد آنها هم ساده است. این بانک ها و موسسات در ازای پرداخت سود مثلا پانزده درصد برای سپرده گذاریهای بلند مدت، وام هایی با سود بیست تا سی درصد به متقاضیان پرداخت کرده و مابه تفاوت حاصل از این دو رقم را به عنوان حق دلالی و سود خود به جیب می زنند..

البته گاهی هم اساطیر بانکداری حوصله و صبوری لازم برای "جیب بری" قطره چکانی را ندارند و یکجا همه سپرده های بانک و موسسه را خالی کرده یا هزاران میلیارد به "ایروانی ها" که افتخارشان بدهکار بانک بودن است پرداخت می نمایند و سپس اعلام ورشکستگی می نمایند و بعد آن باز هم یک شهروند خوب میماند و پلاکاردی در دست در، مقابل مجلس و بانک مرکزی و..

باید به خاطر داشت تعبیر "دزدان حرفه ای" به تاسیس کنندگان بانک ها از سوی "برشت" مخصوص بانک های جوامع غربی بوده است که در اغلب آنها بهره سپرده و سود وامهای بانکی کمتر از دو درصد است و بانکها در رقابت آزاد و نه به صورت دولتی اداره می شوند. به نظر برشت اگر با سیستم بانکداری کشور ما آشنا می شد از اصطلاحی فراتر از دزدان حرفه ای استفاده می کرد..
بی شک در آینده نه چندان دور برخی بانکهای کشور می توانند به عنوان یک نمونه مطالعاتی خاص برای رانت و پولشویی مورد استفاده جهانیان قرار بگیرند. بی دلیل نبود که یکی از مکانهایی که در اعتراضات آبان ماه آماج حملات قرار گرفت و بیشترین تخریب ها را پذیرا شد، بانک ها و موسسات مالی بودند. مسئله ای که نشان می دهد بخش بزرگی از جامعه هیچ نسبتی با این موسسات نداشته و بانکها را دشمن خود تلقی می نماید.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
آقازاده های هنری و فرهنگی

آقازاده ها همیشه سعی می کنند موفقیت خود را به استعداد، اراده، قدرت و توانایی خود نسبت دهند و نقش پدر و مادر خود را در این موفقیت ها در حد بسیار ناچیز (انتقال ژن خوب) قلمداد کنند. آنها رسیدن به پست های مهم مدیریتی و کسب ثروت کلان و فلان جایگاه هنری و فرهنگی را نتیجه استعداد و لیاقت خود می دانند‌. به بسیاری از فعالان عرصه سینمایی و هنری و فرهنگی کشور نگاه کنیم. چه تعداد از این افراد با توجه به استعداد و توانایی شخصی خود به این جایگاه دست یافته اند؟ یا بهتر بگوییم اصلا چه استعداد و توانایی [جز ابتذال و لودگی] داشته اند که این جایگاه را اشغال کرده اند؟

فساد و آقازادگی صرفا مختص حوزه اقتصادی و روابط شخصی و مالی ناسالم نیست، بلکه حوزه مهمتری که فساد و آقازادگی می تواند ریشه کلی یک جامعه و یک فرهنگ را بخشکاند، حوزه "فرهنگ و هنر" است. وقتی در جامعه ای فرهنگ و هنر خوار شمرده شود و اهالی فرهنگ هر کدام به طریقی تارانده یا مجبور به عزلت نشینی می شوند، کم کم مفسدان و "آقازاده های هنری" با استفاده از برخی رانت های ایجاد شده توسط برخی سازمان ها، نهاد، موسسات و اشخاص مختلف وارد این حوزه شده و سکان و هدایت عرصه فرهنگ و هنر را در اختیار می گیرند و هرگونه که دلشان بخواهد بر اسب اقبال خویش می تازند.

اساتید بسیاری در ایران هستند که دهه هاست کار موسیقی می کنند، دستگاه و ردیف موسیقی را می شناسند، اما هیچگاه اجازه و مجوز کنسرت در یک سالن کوچک هم برایشان صادر نمی شود. اساتیدی هستند که سالهاست برای سینما، تئاتر و نمایش جانفرسایی کرده اند اما در هیچ سالن و نمایش خانه ای اجازه ورود نیافته اند‌‌‌. نقاشان با استعداد بسیاری در گوشه و کنار این سرزمین زندگی خود را صرف این هنر کرده اند اما تابلوهایشان در هیچ گالری اجازه نمایش نیافته است. بازیگران توانای بسیاری هستند که سالها به صورت اصولی دوره های آموزش بازیگری سینما و تئاتر را سپری کرده اند اما به خاطر اینکه پدر و مادرشان نامی در سینما ندارند یا پول و قیافه جذابی برای عرضه به این و آن تهیه کننده و کارگردان ندارند مهجور و گمنام می مانند. کارگردانان و نویسندگان توانای بسیاری هستند که در مافیای حاکم بر عرصه سینما نه سرمایه گذاری پیدا می کنند و نه اجازه کار می یابند. نویسنده های بسیاری سالهاست که در انتظار اجازه نشر آثارشان در تودرتوهای عجیب و غریب ارشاد گیر افتاده اند.

اما در این میان امثال مهران مدیری و محمدرضا گلزار است که علاوه بر قبضه کردن تلویزیون و سینما، سالن های کنسرت و موسیقی را نیز قرق کرده اند و کالای بنجل خود را به اسم موسیقی و هنر به فروش می رسانند. در این میان این دلنوشته ها و فکاهیات بهاره رهنما و لیلا اوتادی و امثالهم است که به اسم کتاب شعر چاپ شده و پشت ویترین کتابفروشی ها قرار می گیرد. در این میان دختر و پسر بی هنر، فلان بازیگر و تاجر و دلال و کارچاق کن سینماست که به عنوان بازیگر و ستاره سینما شناخته می شود.(در این مورد مثال آنچنان زیاد است که از حوصله نوشتار خارج است) در این میان فوتبالیست سابق و فلان آقا و خانم خوش قد و بالاست که یهویی چشم کارگردان و "استعدادیاب اعظم" را می گیرد و به آنی به فرد شماره یک هنر و تئاتر و سینمای کشور تبدیل می شود. در این میان کپی کاری با کاربون نقاشان معروف جهانی، توسط کارگردان مشهورسینماست که به عنوان "نقاشی" و اثر هنری گالری های هنری کشور را قبضه می کند. در این میان لودگی ها و ادا و اطوارهای عده ای بیگانه با قلم، طنزنویسان مجازی و سینمایی و تلویزیونی است که به اسم فلیمنامه و ژانر کمدی به تولید رسیده و گیشه های سینما را اشغال می کند..

باید به این بزرگواران یادآوری کرد که "آقازادگی" صرفا داشتن والدین متنفذ در عرصه سیاست نیست بلکه همه عرصه ها از جمله هنر، آقازاده های خود را تولید کرده است. آقازاده های لوسی که هر روز در فضای مجازی به "آقازادگی" اعتراض دارند و از این واقعیت که خود نیز از همان قماش هستند، غافلند.

#فرهاد_قنبری
@Rishanfkrane
افلاطون در رساله «اوثوفرون» در تعریف بی دینی می گوید:
" بی دینی، چشم پوشی از گناه تبهکاران است."

اگر قرار به اعدام است، ابتدا باید برای کسانی اعمال شود که به صورت اگاهانه و با نیات کاملا مشخص منصب های مهم قانونگذاری و قضایی و اجرایی را اشغال کرده و به جای خدمت به مردم، خیانت ورزیده و با باندبازی و پیگیری منافع شخصی خویش، در خشم و نفرتی دمیدند و باعث شدند جوان و نوجوانی کنترل اعصاب خود را از دست داده و به بانک یا ساختمان دولتی حمله ور شود..

اگر قرار به اعدام است ابتدا باید دلخوش ها و هادی رضویها و طبریها و سعید مرتضوی ها و تاجگردونها و بسیاری دیگر به چوبه دار سپرده شوند.

#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فضای مجازی و به واسطه آن فزایش ارتباطات جهانی و گسترش شبکه های اجتماعی از یک سو و میل به نمایش گذاشتن "من متفاوت" در این شبکه ها در سوی دیگر، خواه ناخواه تاثیر خود را بر همه مردم دنیا و پیروان همه ادیان و فرهنگها خواهد گذاشت و هویتها را دچار نزدیکی و درهم آمیختگی بیشتری خواهد کرد. در این جهان درآمیخته و رسانه ای دیگر کسی نمی تواند به گوشه ای خزیده و در جهان بسته و گروهی خود زندگی نماید.

آخوند سلبریتی، آخوند تیشرت جوکری، طلبه جین پوش، طلبه بولینگ و بیلیارد باز و.. در آینده بیشتر هم با این تصاویر مواجه خواهیم بود.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
روشنفکران
📣 محمود احمدی‌ بیغش، نماینده شازند در مجلس، می‌گوید واگذاری جزیره‌های کشور به #چین، واقعیت دارد ولی با فشار مردم و مجلس جلوی آن گرفته خواهد شد #خبر @Roshanfkrane
نماینده مجلس ابتدا می گوید "به نظر من واگذاری جزایر به چین واقعیت دارد"
سپس در توضیح اضافه می کند که "واگذاری که نه، قرار بود که اختیار تام به چینی ها در جزایر داده شود"

این سخنان چنان واضح است که نیاز به هیچ تفسیر و تکذیبی ندارد و اگر دروغ گفته، باید دادگاهی شده و عذرخواهی نماید.

پ.ن:در تاریخ این سرزمین هماره قدرت های بزرگ به زور بخشی از این سرزمین را گرفته و سپس ایران را مجبور به پذیرش عهدنامه و جدایی آن مناطق می کردند. به گلستان و آخال و گلداسمیت و ترکمنچای و پاریس بنگریم.

پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۳۲۴ هم شوروی قصد خروج از آذربایجان اشغال شده طی جنگ را نداشت و اگر فشار بین المللی و آغاز جنگ سرد نبود قطعا آذربایجان را از ایران جدا می کرد. حال با چنین سابقه تاریخی با چه منطقی می توان از واگذاری اختیار تام به یک دولت بیگانه سخن گفت؟
اصلا مگر مملکت به نام شخص و دولت و گروه خاصی است که آن را واگذار بکند؟ ایران به مانند هر سرزمینی گذشته و آینده ای دارد و ما مستاجران کنونی این سرزمین هستیم و همانگونه که ما در مورد قاجار و پهلوی و دیگران قضاوت می کنیم، آیندگان هم در مورد ما هم قضاوت خواهند کرد...

#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
این کلمه "ملی" هم از آن واژه های مظلوم و بیچاره ای است که هر کس دلش می خواهد آن را به رسانه و سازمان و گروه خود می چسابند و از سوی ملت شروع به سخن گفتن می نماید.

این خانم و دار و دسته اش که بعید می دانم اصلا نسلهای جدید نامی هم از آنها شنیده و اندک آشنایی از تاریخچه و مرام و مسلک آنها هم داشته و اصلا در میان مردم طرفدار و حامی داشته باشد. سازمانی که برای اکثریت قریب به اتفاق مردم سازمانی ضدملی و ضدمردمی و منفور به شمار می رود، واژه "ملی" را مصادره کرده و شروع به سخن گفتن از سوی ملت می کند..

در سوی دیگر هم شبکه های تلویزیونی قرار دارند که با استفاده از نارضایتی های موجود در جامعه یک شبه سربرمی اورند و بدون آنکه کسی بداند پول و بودجه و هزینه خود را از کجا می آورند یا سنگ چه کسی را به سینه می زنند، شروع به تبلیغ و پخش این و آن با واژه ملی و فراملی و مردمی و.. می نمایند.

در این میان فقط می توان گفت
بیچاره ملی..
بیچاره ملت..
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری
جایزه استاندار و چند نکته!

"عباس رضایی، استاندار اصفهان، از تعیین «واحد مسکونی» به‌عنوان جایزه برای تشویق نیروهای امر به معروف و نهی از منکر خبر داده و گفته است: «به ۲۴ نفر از افرادی که در اصفهان به بهترین نحو امر به معروف و نهی از منکر کنند تا سال آینده واحد مسکونی اهدا می‌شود"

اما در این زمینه چندین سوال و نکته در ذهن مخاطب مطرح می شود که جناب استاندار ابتدا باید آنها را شفاف نمایند.

۱- هزینه خرید و واگذاری این آپارتمان ها از کجا صورت خواهد گرفت؟ اگر ا گر بودجه عمومی استانداری است که باید پاسخ داد بر اساس کدام قانون شما اجازه دارید بودجه عمومی یک استان را اینگونه به دلخواه خود، اهدا و بخشش نماید؟
۲- مصدایق امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ اینکه از فردا هر آدم ناموجه و چه بسا لات و ولگردی بخواهد برای به دست آوردن راحت یک آپارتمان مسکونی، در کوچه و خیابان مزاحم زنان شود، شما به عنوان استاندار چه موضعی اتخاد خواهید کرد؟
۳- وظیفه نهاد قانونگذار و پلیس و دولت و قوه قضاییه در جامعه چیست؟ مرز هنجار و ناهنجاری را چه کسی یا چه نهادی مشخص می کند؟ دستور شما اگر به عقده گشایی های فردی و قبیله ای منجر شود چه کسی یا نهادی باید پاسخگو باشد؟
۴- منطور از "امر به معروف و نهی از منکر" به بهترین نحو چیست؟ اگر کسی درگیری و فحاشی را به عنوان بهترین نحو و شیوه امر به معروف استباط کرده و عمل نماید، شما در مقام استاندار چه واکنشی خواهید داشت؟

در فیلم "طناب" آلفرد هیچکاک دو دوست جوان تحت تاثیر آموزه های استادی به نام پرفسور روپرت (که بر اساس یک خوانش غیر فلسفی و غلط از آموزه " ابرمرد نیچه" به برتری اقویا و حذف هر " غیری" مبادرت ایمان داشته و این نگاه را به آنها منتقل کرده است) دوست دگرباش خود را به قتل می رسانند. اما هنگامی که استاد از قصد آنها و شنیدن این سخنان که تحت تاثیر سخنان او این عمل را مرتکب شده اند، دستپاچه شده و آنها را سرزنش می کند. پرفسور تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا مسئولیت خود را در قبال این جنایت پنهان کند و دانشجویانش را به داشتن بیماری روانی متهم نماید. حال استاندار اصفهان در مقام مشوق امر به معروف و نهی از منکر باید از ابتدا موضع و مسئولیت خود را نسبت به قتل و اسیدپاشی و چاقو کشی احتمالی مشخص نماید؟

چند سال پیش برخی ائمه جمعه در مورد حجاب سخنرانی های تندی انجام دادند و یکی از آنها با گفتن اینکه "برای حجاب باید خون ریخته شود" تحریک احساسی حامیان خود را به حد اعلاء رساند. اما هنگامی که شائبه تاثیر پدیری اسید پاشان به دختران اصفهانی یا ضارب (با چاقو) دختران کم حجاب در یکی از شهرستان های فارس، از برخی سخنان ائمه جمعه مطرح شد، همه ائمه بلافاصله موضع تندی گرفته و عاملان این حملات را به بیمار روانی و تاثیرپذیری از بیگانگان متهم کردند.

باید از استاندار اصفهان که پرسید که آیا پای هزینه های احتمالی که این جوایز ممکن است به وجود بیاورد هم خواهد ایستاد؟ یا در صورت بروز حادثه یا جنایت و اقدام خشونت باری پای خود را سریعا کنار کشیده و مجرمین را به بیمار روانی متهم خواهد کرد؟
#فرهاد_قنبری

#اجتماعی #مذهبی

@Roshanfkrane
فرهاد قنبری
بزرگترین خادم اقشار مرفه

بعدها در تاریخ خواهند نوشت که:
ایران بزرگترین و شاید تنها کشوری بود که در با شعار حمایت از مستضعفین، بیشترین یارانه را به طبقه ثروتمند پرداخت کرد.

در ایران معاصر به ویژه در دو دهه اخیر یک روز با ثبت نام و فروش سیمکارت، یک روز با فروش و صف خودرو، یک روز با صف سکه و طلا و دلار، یک روز با زمین و ملک و یک روز هم با واگذاری فله ای منابع دولت در بورس و.. دولتها تمام تلاش خود را برای بیشتر شدن فاصله طبقاتی به کار گرفتند.. در تمام این واگذاری ها و سوداگری ها آن طبقه و قشری که ثروت کافی در اختیار داشت و می توانست با خرید این کالاها سرمایه خود را چندین برابر نماید، نه فقرا و کشاورزان و کارگران و زحمت کشان بلکه طبقه مرفه و دلال مسلکی بود که بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی قدرت ورود به تمام این حوزه ها را در اختیار داشت و می توانست در سایه الطاف دولتها سرمایه خود را چندین برابر نموده و با شرایطی تورمی افسار گسیخته حاکم بر کشور به بیشتر شدن فاصله طبقاتی دامن بزند.

ایران تنها کشوری بود که هنگامی که نفت صد و چهل دلار به فروش می رفت بنزین را لیتری چهارصد تومان عرضه می کرد و به اسم عدالت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را به همه مردم کشور اعم از غنی و فقیر پرداخت کرد. و این در حالی بود که قیمت وقت جهانی بنزین لیتری بیش از دو دلار [دو هزار تومان وقت] بود و کسی نپرسید که چگونه خانواده ثروتمند چهارنفره که هر چهار نفر خودرو دارند با مردم فلان روستایی که یک نفر هم در آن خودرو ندارد، هنگام دریافت یارانه در کنار هم قرار گرفته اند؟!!

ایران تنها کشوری بود که قیمت کالاهای مصرفی در آن بیش از ده برابر شد، اما همان یارانه چهل و پنج هزار تومانی تکانی نخورد.

ایران تنها کشوری است که سوبسید و یارانه مصرفی حوزه انژری (گاز و بنرین و..) برای طبقات مرفه بیش از بیست برابر محرومترین اقشار جامعه در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کردستان و.. است.

ایران بهشت طبقه دلال و صاحب سرمایه ای بود که از قِبَل پول و ثروت خود تا می توانست قیمت ملک و خانه و خودرو و حتی لوازم مصرفی و نیارهای اولیه را بالا برد به گونه ای که خرید خانه و خودرو و طلا و.. را برای بسیاری از روستاییان و کارگران و طبقات محروم به آرزویی دست نیافتنی بدل ساخت.

دولتهای ایران به ویژه در پانزده سال اخیر بزرگترین یارانه پرداز طبقه ثروتمند جامعه بوده است..
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
روشنفکران
راه حل "خواندن صیغه موقت ازدواج " با مهریه یک شکلات برای خلوت جوانان و صرف آش حاج خانم در سریال آقازاده ، موسسه اوج @Roshanfkrane
فرهاد قنبری
آش، شکلات و سریالهای صدا و سیما

از دیروز سکانس جنجالی سریال "آقازاده" موجی از تمسخر را در میان کاربران شبکه های اجتماعی مختلف به همراه داشته است. این مسئله نشان می دهد جهان تصویر شده در بدنه سینما، صدا و سیما و سریالهای خانگی چه میزان با زیست روزمره مردم بیگانه است و اغلب آنها نگاهی طعنه آمیز به کل این ساختار به اصطلاح هنری و فرهنگی دارد.

واقعیت این است که تفکر حاکم بر حوزه هنری کشور و به ویژه صدا و سیما سالهاست که هیچ ارتباطی با بدنه اجتماع نداشته و سیاست گذاران این حوزه در جهان آرمانی و کودکانه ای سیر می کنند (که ساخته و پرداخته اذهان برخی فرصت طلب که به خوبی رگ خواب مدیران را یافته اند و از این راه پول کلانی به جیب می زنند) اداره می شود.
آدمهای تصویر شده در این فیلمها نه تنها شخصیت پردازی نداشته بلکه یک تیپ اجتماعی هم نبوده و صرفا ماکت هایی هستند که به درخواست متولیان این رسانه ها ساخته و پرداخته و به مخاطب عرضه می شوند. کاراکترهایی که از این سریالها سراغ داریم شبیه انسان فضایی هستند. نقد و انتقادی به هیچ مسئله فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ندارند. اسم خلافکارشان هوشنگ و کامبیز و بچه مثبت هایشان سعید و امیرحسین و قاسم است. مردان جوانش در صورت مزاحمت دختران خود را از پنجره به بیرون پرتاپ می کنند. صدای آرام و تودماغی دارند و دیالوگهایشان تقلید امروزی تری از لوتی های عهد پهلوی است. از امور عادی روزمره شان رفتن به مسجد محل و استفاده از راهنمایی های حاج آقای محل است. هنگام صحبت با جنس مخالف دستپاچه شده و زمین را نگاه می کنند. از دختر و پسر اولترا میلیاردر تا معتاد سرخیابان و ساقی مواد مخدر، نماز و روزه هایشان ترک نمی شود. اگر زن هستند یک تار مویشان را هم نامحرم ندیده است و به طور کامل با چیزی به نام غریزه جنسی بیگانه اند و در پایان همگی رستگار می شوند.

در چند سال اخیر اما فضا کمی باز شده است و شوخی های مشمئز کننده و مثلا زیرپوستی سریالهای خانگی مانند آش و شکلات نهایت خلاقیت و دستاورد فکری سازندگان و مدیران این بخش فرهنگی است.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگار رابطه مستقیمی میان جفنگ گویی و مهمل بافی و وراجی بی سَروتَه در یک سو و انتخاب به عنوان کارشناس تلویزیون در سوی دیگر، وجود دارد وگرنه بعید می دانم اگر به صورت رَندم در خیابان به راه افتاده و از مردم عادی کوچه و بازار همین سوال را مطرح کنیم، یک در ده هزار هم پیدا شود که چنین خزعبلاتی را تحویل آدم بدهد..

مجری برنامه می پرسد شما مایل هستید زن در خانه فعالیت کند یا در بیرون خانه هم فعالیت داشته باشد؟
کارشناس برای اینکه یک کلمه بگوید مخالف کار زن در بیرون از خانه است به چه اوهامی که چنگ نمی زند.. از عطر و جاروبرقی و مرگ سلوهای مغزی و تربیت گرفته تا ماشین شاسی بلند و مسافرکشی آزادی و انقلاب را به عاریت می گیرد تا بگوید زن باید در خانه بماند..
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
روشنفکران
درحالیکه مردم هراسان از کرونا، با سرگردانی از زمان توزیع واکسن و چگونگی دستیابی به آن می‌پرسند، این فاکتور تحویل ۱۵۰۰ واکسن آنفلوآنزا به بهداری همان مجلسی است که هنوز خبر تحویل خودروهای دناپلاس به قیمت زیربازار به آن، خبری داغ است. مجلسی‌ها، مجلس خود را…
مجلس انقلابی، آمپول انقلابی

فاکتور تحویل ۱۵۰۰ واکسن آنفلوآنزا به بهداری مجلس شورای اسلامی به قیمت ۴۰ هزار تومان.

با اینکه وزارت بهداشت بارها اعلام کرده است که واکسن آنفولانزا محدود بوده و بیماران خاص و مبتلایان به سرطان و زنان باردار در اولویت قرار دارند، ۱۵۰۰ واکسن برای نمایندگان مجلس (سهم هر نماینده حدودا پنج واکسن) فاکتور شده است.

پ.ن: حکایت ما و مجلس انقلابی شبیه این حکایت عبید زاکانی است که میفرماید:
"شخصی مهمانی را در زیر خانه خوابانید. نیمه شب صدای خنده وی را در بالا خانه شنید. پرسید که: در آنجا چه می کنی؟ گفت: در خواب غلتیده ام. گفت: مردم از بالا به پایین می غلتند تو از پایین به بالا غلتی؟ گفت: من هم به همین می خندم"
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
قوم گرایی

"ناسیونالیسم قومی، همیشه اصرار دارد این را به مردم خود بباوراند که ایشان بوسیله یک "دنیا دشمن" احاطه و محاصره شده اند؛ "یکی در برابر همه". اینطور القا می شود که "این مردم" دارای قابلیت های ویژه و منحصر بفردی هستند که قابل قیاس با دیگران نیست"
هانا آرنت

یکی از زشت ترین نمودهای بی معنایی زندگی انسان مدرن، دست یازیدن به ارزشهای قومی، قبیله ای و نژادی به جای ارزشهای مشترک انسانی است. در این نوع نگاه انسان "اتمیزه شده" و تنهای دنیای مدرن برای فرار از پوچی ویرانگر و آزار دهنده ای که زندگی تکنولوژیک و ماشینی به او تحمیل می کند، به هر چیزی چنگ می زند تا خود را در میان جماعتی همشکل تعریف کرده و برای حیات خود بار ارزشی و معنایی تولید کرده و خود را در هویت جمعی مستحیل نماید.
بی معنایی و خلاء حاصل از ذره گونی انسان مدرن، گاهی در گرایش به گروههای شیطان پرستی، گاهی در عضویت در گروهایی با رفتارهای نامتعارف و مشمئز کننده (مانند منحرفان جنسی)، گاهی در میان طرفداران افراطی باشگاههای ورزشی (هولیگان ها)، گاهی با گرایش به تعصبات قومی قبیله ای و گاهی با گرایش به گروههای بنیادگرا مانند داعش و امثالهم خود را نشان می دهد.

جامعه ایران به علت تنوع قومی و مذهبی و شرایط خاص این مسئله در دهه های اخیر بیشتر به صورت "قوم گرایی" بروز و ظهور یافته است. قوم گرایی در سالهای اخیر به علت تبلیغات گسترده از سوی برخی کشورهای همسایه در استان های مرزی ایران گسترش یافته و روز به روز خود را به عنوان یک شکاف جدی و تهدید کننده بروز داده است.

به خاطر داشته باشیم شخص قوم گرا تنها چیزی که بر اساس آن مرزهای گفتمانی خود را ترسیم می کند "نفرت از دیگری" است. در نگاه چنین فردی دیگران به واسطه اینکه فارس کرد یا ترک یا عرب یا بلوچ و.. نیستند، سزاوار شنیدن بدترین توهین ها و حتی مرگ هستند. آنها به مانند پیروان بنیادگران افراطی به هر کسی که شبیه آنان سخن نمی گوید آرزوی مرگ می کنند و در این راه از هیچ خشونتی فروگذار نیستند.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد عده زیادی به جرم توهین به جایگاه ریاست جمهوری مشمول پرداخت هزینه های سنگین قضایی شدند. از جمله آنها چندین دانشجوی دانشگاه امیر کبیر بود که در هنگام سخنرانی ایشان در آن دانشگاه، عکس او را به صورت برعکس در دست داشتند.

حالا شرایط متفاوت است. نمایندگان مجلس محافظه کاران (که کل آراء مشارکت کنندگان انتخاباتی که در آن برگزیده شده اند از مجموع آراء آقای روحانی کمتر بوده است) تلاش می کنند با بهره برداری از شرایط فاجعه بار کنونی با توهین و فحاشی به روحانی محبوبیت خود را افزایش داده و شاید پیروز انتخابات آتی ریاست جمهوری شوند.
اما آنها ظاهرا دو نکته را فراموش کرده اند. اول اینکه انتخابات مجلس نشان داد که گذار از روحانی و اصلاح طلبان به معنای بازگشت به آغوش راست سنتی و محافظه کاران جوان نیست و دوم اینکه به فرض پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری این خود آنها بوده اند که راه را برای فحاشی و توهین به رئیس جمهور باز کرده اند و در آن جایگاه هم باید پیه شنیدن چنین درشت گویی ها و توهین هایی را به تن شان مالیده باشند.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
ملاک قضاوت حاکمان

به عقیده افلاطون، مرد سیاسی راستین کسی است که در دوره فرمانروایی خود "شهروندان بهتری تربیت کرده باشد"
افلاطون می پرسد:
« آیا هنگامی که پریکلس[سیاستمدار برجسته یونان باستان] در برابر مردم آتن سخن گفت، آتنیان بدتر از روزی بودند که او آخرین بار در برابر آنان ظاهر گردید؟»

پاسخ به این سوال افلاطون را می توان به عنوان ملاک قضاوت عملکرد و کارنامه هر سیاست مدار و حاکمی در هر برهه ای از تاریخ و در هر نقطه ای از کره زمین مورد استفاده قرار داد و اصولا باید بر اساس همین سوال به ارزیابی عملکرد هر سیاست مدار و حاکم و قانونگذاری پرداخت.

این سوال که آیا مردم فرانسه در روزی که لویی چهاردهم تاجگذاری کرد انسانهای بهتری بودند یا در روزی که از قدرت کنار رفت؟
این سوال که آیا مردم ایران در روزی که ناصر الدین شاه بر کرسی قدرت نشست، انسانهای بهتری بودند یا در روزی که با تفنگ میرزای کرمانی از پای در آمد به انسانهای با فضیلت تر و سعادتمندتری تبدیل شده بودند؟

پاسخ به این سوال که آیا در روزی که رضا شاه قدرت را به دست گرفت، مردم ایران از وضعیت معیشت و فرهنگی و اخلاقی بالاتری برخوردار بودند یا در روزی که از قدرت کناره گیری کرده و راهی آفریقا شد، ایرانیان به مردمانی با فرهنگ تر و با فصیلت تر تبدیل شده بودند؟

این سوال که آیا در شهریور سال هزار و سیصد و بیست که محمد رضا پهلوی به عنوان شاه جدید تاجگذاری کرد، ایرانیان مردمان بهتری بودند یا روز بیست و شش دی ماه سال پنجاه و هفت که او ایران را ترک کرد، به مردمان شریف تر و بهتری تبدیل شده بودند؟

آیا در دوازدهم فرودین پنجاه و هشت که نود و هشت درصد شرکت کنندگان در همه پرسی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، ایرانیان مردمانی شریف تر، اخلاقی تر و با عزت نفس بالاتری بودند یا امروز که چهل سال از آن تاریخ گذشته است به انسانهای با کمالات اخلاقی و انسانی بیشتری تبدیل گشته اند؟
آیا دو خرداد هفتاد شش مردم که خاتمی رای آورد، ایران مردم بهتری بودند یا سه تیر سال هشتاد و چهار؟
آیا روزی که احمدی نژاد قبای ریاست جمهوری را بر تن کرد مردم ایران مردم بهتری بودند یا روزی که، این ردا را تن درآورد؟

حال و روز فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مردم، اخلاقیات حاکم بر جامعه، نحوه تعامل اجتماعی میان مردم، احترام به حقوق یکدیگر و مواردی از این قبیل در زمان حکومت کدام حاکم بهتر یا بدتر شده است...
این ملاک به نظر بهترین شیوه برای قضاوت عملکرد هر حاکم و سیاست مدارای است...

#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
شجریان نیاز به خیابان ندارد.

🖊️ #فرهاد_قنبری

🔹 ۱ - نیچه می گوید: «این سخن راست است که سیمای یک قوم را بیش از آنکه مردان بزرگ آن ترسیم نمایند، شکل و شیوه شناسایی و بزرگداشت این مردان بزرگ تصویر می کند».
به شیوه پاسداشت بزرگان اندیشه و هنر و تاریخ و تمدن و میراث فرهنگی خودمان بنگریم ...
یک روز با بیل و کلنگ به جان نگاره ها و نقاشی های عالی قاپو و چهل ستون می افتیم و روز دیگر با بولدوزر به سمت تخت جمشید حرکت می کنیم.
یک روز بر بالای دماوند تمثال مصدق را با سنگ خرد می کنیم و روزی دیگر با مواد منفجره به آرامگاه فردوسی حمله می کنیم. سنگ قبر شاعران و هنرمندان مان را می شکنیم و مولوی و شمس را مرتد و بی دین اعلام می کنیم و تحمل یک نام خشک و خالی #شجریان بر روی یک تکه حلبی چند گرمی را نداریم ...

🔹 ۲ - نه فقط شجریان، بلکه هیچ هنرمند و اندیشمند و انسان بزرگی نیاز به نامگذاری خیابان و کوچه از سوی ما ندارد. باید به خاطر داشت، نامگذاری شهرها و خیابانها به اسم اندیشمندان و هنرمندان و تکریم بزرگان نه افتخاری برای آنها؛ بلکه خرید اعتباری برای خودمان است تا از طریق نام آنها به دیگران فخر بفروشیم و به آنها بگوییم که ما هم در حد خودمان چیزی از هنر و فرهنگ و علم، سرمان می شود وگرنه افلاطون و سقراط و میکل آنژ و فردوسی و حافظ و سعدی چه نیازی به نامگذاری خیابان های شهرها و کوچه های ما دارند و طبیعتا این افتخاری برای ماست که در شهری یا خیابان و کوچه ای زندگی کنیم که به نام فردوسی و خاقانی و سهرودی و ... مزین شده است.

🔹 ۳ - زنده یاد شجریان در طول حیات خود بارها و بارها به این مسئله تاکید داشتند که نیازی به هیچگونه تکریمی از سوی مسئولان ندارند و این مسئله را بارها در نامه های خود به مسئولین صدا و سیما اعلام کرده بودند.‌ بی شک اگر از خود ایشان در زمان حیاتشان هم پرسیده می شد، با نامگذاری کوچه و خیابان به نامشان شدیدا مخالفت می کردند.

🔹 ۴ - داستانی (هر چند ساختگی) در مورد مخالفت حاکم شیراز و توس در مورد دفن حافظ و فردوسی در قبرستان مسلمانان در طول تاریخ دهان به دهان چرخیده است. این داستان از آن جهت اهمیت دارد که به فرض اگر چنین مخالفتی هم بوده باشد، کسی امروز نه حاکم آن دوره شیراز و توس را می شناسد و نه اصلا می داند آنها در دوره حکومت کدام سلسله ای زندگی می کرده اند، اما نام این دو بزرگ مرد-چون خورشید- قرنهاست بر پیشانی این سرزمین می درخشد و کتابهای آنها هنوز جزء پرفروش ترین کتابها در میان ایرانیان و فارسی زبانان جهان است.

🔹 ۵ - نام گذاری خیابان ها و حرمت نگه داشتن بزرگان، برای سرزمینی است كه عميقا به هنر و هنرمند و اندیشمند اعتقاد دارند و ارزش واقعی آنها را می شناسند، نه مانند سرزمین ما که صرفا از روی بی دقتی و عدم شناخت مسئولان شهری، نه تنها احترامی برای ساحت آن هنرمند و متفکر ایجاد نکرده، بلکه باعث توهین و بی احترامی آنان نیز شده است. مثلا اسم خيابانی كه مركز قاچاق داروست «ناصر خسرو» است یا بسیاری از مکانهای کثیف و بدنام در شهرهای مختلف به اسم مولوی و سعدی و عطار و ... است، که در واقع بی احترامی بزرگی به شمار می رود.

🔹 ۶ - شورای شهر تهران نیم نگاهی به انتخابات آتی دارد و بیشتر از آنکه به فکر بزرگداشت شجریان یا سایر هنرمندان باشد، در پی استفاده از شهرت و محبوبیت آنها برای کسب اعتبار برای خویش است که این عمل خودبخود عملی غیراخلاقی است و گرنه آنها به نیکی آگاهند که نه شجریان، نه اخوان ثالث و نه سایر هنرمندان معاصر علاقه ای به درج نامشان بر خیابان های شهر نداشتند.

🔹 ۷ - به نظر بهترین اقدام برای حفظ حرمت آقای شجریان این است که خانواده و دوستداران ایشان طی مکاتبه ای از شورای شهر تهران بخواهند که نام ایشان را از خیابان مدنظر حذف نمایند تا بیش از این به شأن هنری و جایگاه ایشان لطمه ای وارد نشود.

#اجتماعی

@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#فرهاد_قنبری
به خوبی آگاهیم
وقتی می گوییم جهان سومی هستیم و باید بی هیچ توهم و خود بزرگ بینی مانند دانش آموز ابتدایی بسیاری از مسائل را از کشورهای توسعه یافته جهان بیاموزیم، منظورمان این نیست که جهان اولی ها پورشه و هیوندا سوار می شوند و ما چرا پراید و پیکان سوار می شویم.

تفاوت جهان اولی و جهان سومی مسئله ای بسیار بنیادی تر و پیچیده تر از ظاهر و لباس و خانه و مدل خودرو و موبایل است. جهان اولی و سومی بودن مانند ساکنان یک آپارتمان نیست که بگوییم آنها طبقه اول و دوم هستند و ما طبقه سوم.
جهان سوم، شیوه و شکلی از بودن و فهمیدن جهان است، جهان سومی و جهان اولی بودن پایه هایش را بر روی بافت های نرم مغز انسان استوار می کند.

به خوبی آگاهیم وقتی در چنین جامعه ای و با چنین سنت متصلبی که به شدت هم تحت استعمار رسانه ای است و هنوز در دوره جنینی تفکر به سر می برد و هنوز با ساختارهای تودرتو و پیچیده اجتماع انسانی آشنایی چندانی ندارد، وارد گفتگو می شویم و سخنی مخالف سخنی که دوست دارد بشنود بر زبان می آوریم، پا روی چه مین خطرناکی می گذاریم.

به خوبی آگاهیم، در جامعه ای با تاریخ استبدادی چند هزارساله که آشناییش با فلسفه و اندیشه مدرن هنوز به یک قرن نمی رسد را نمی توانیم و نباید با جامعه ای که از پنج قرن پیش ماکیاول و دکارت و مونتسکیو و اسپینوزا و کانت و هگل و دستگاه عریض فلسفی داشته است مقایسه نماییم. به خوبی آگاهیم در جامعه ای که تا یک قرن پیش آزادی را «کلمه قبیحه» می دانست و عربده و شعبده و معرکه گیری قوت غالب زندگی اجتماعیش بود را نمی توان با جامعه انگلیس و فرانسه و آلمانی که از پنج قرن پیش سنت فلسفه سیاسی داشته مقایسه کرد.

به خوبی آگاهیم که در جامعه ای که چند دهه است تحت شدیدترین و بی سابقه ترین حملات امپریالیسم رسانه ای قرار دارد، سخن از حقیقت و آزادی و عدالت و استقلال اندیشه چه صبر ایوبی می خواهد. جامعه ای که در این جنگ بی رحمانه، خود به دشمن بی رحم خود تبدیل شده است و برای دشمنانش کف و هورا سر می دهد.

ذهنیت جهان سومی، آزادی را جاده یک طرفه ای می بیند که برای به کرسی نشاندن نظر خویش می تواند با رگ باد کرده و فحاشی و توهین هر اندیشه مخالف و منتقد و متفاوتی را مزدور و بی شرف خطاب نماید و حتی یک هزارم درصد در درستی مسیری که در پیش گرفته تردید به خود راه ندهد.


#اندیشه #اجتماعی #تربیتی #جهان_سوم

@Roshanfkrane
ایران بهشت چه کسانی است؟

✍️ #فرهاد_قنبری

۱- دلالان و مشاوران املاک:
در مورد دلالان همین یک نکته کافیست که اگر فرد دلال یک سال پیش یک پراید خریداری نموده و امروز بفروشد، سود و درآمدی بیشتر از دستمزد یک‌سال یک کارگر را به جیب زده است. در سرزمین عزیز ما یک "موبایل فروش" با مدرک تحصیلی زیر دیپلم که تنها هنرش سفارش خرید کالا از چین است، پانصد، ششصد میلیون تومان را پول خُرد می‌شمارد، یا مشاور املاک که خود با کنترل بازار باعث افسارگسیختگی بازار اجاره و مسکن می‌شود، با انجام یک معامله ده‌ها میلیون تومان دستمزد می‌گیرد، اما استاد بهترین دانشگاه‌های کشور در تامین نیازهای اولیهٔ خود با مشکل مواجهه‌اند.

۲- آرایشگران و جراحان زیبایی:
تاجرانِ «نفرت از بدن» سالیانه صدها میلیون‌ها تومان از طریق فروش مواد شیمیایی آرایشی یا بریدن و کم و زیاد کردن قسمت‌هایی از بدن مشتریان، به دست می‌آورند. در ایران به‌طور متوسط درآمد یک روزهٔ یک آرایشگر عروس بیش از یک ماه حقوق یک کارگر است. در آن سو یک جراح زیبایی (بخوانید زشتی) به ازاء کار یک روز، چیزی بیش از دو تا سه ماه حقوق یک کارگر را دریافت می‌کند.

۳- آقازاده‌ها:
به جرأت می‌توان ادعا کرد میزان رانت و سوءاستفاده‌ای که عضویت در شورای شهر یا روستا در یک منطقهٔ کوچک در ایران برای افراد فراهم می‌کند، جایگاهی مانند نخست‌وزیری در کشورهایی مانند هلند و بلژیک و سوئیس و..ایجاد نمی‌کند. در ایران امروز یک رابطهٔ نسبی یا سببی با رئیس‌جمهور، وزیر، معاون وزیر، مدیر کل یک نهاد دولتی، امام جمعه، نماینده فعلی یا سابق مجلس، فرمانده نظامی، شهردار و امثالهم می تواند به اندازهٔ چندین مدرک تخصصی و میلیاردها تومان سرمایه ارزش داشته باشد و فردی را به سرعت از فرش به عرش اعلی رهنمون سازد.

۴- ملاکین وصاحب‌خانه‌ها:
در بازار تهران برای اجارهٔ یک مغازه پانزده متری باید ماهیانه چیزی حدود حقوق ده کارگری که کار تولیدی یا خدماتی انجام می‌دهند، پرداخت کرد. در ایران داشتن ده متر مغازه در بازار یا یک مجتمع تجاری کافیست تا دیگر بی‌نیاز از کار و تلاش شده و با فراغت از پول حاصل از اجاره و از طریق استثمار مستأجر به راحتی زندگی خوب و راحتی داشته باشند.

۵- مافیای کنکور و دانش:
به برکت پولی شدن آموزش در ایران بنگاه‌هایی ایجاد شده‌اند که با آموزش شیوه‌های تست‌زنی در مسابقهٔ کنکور سالیانه هزاران میلیارد تومان درآمد کسب می‌کنند. درآمد ساعتی و روزانهٔ بسیاری از این مؤسسات از حقوق سالیانهٔ یک معلم بیشتر است.‌ در سوی دیگر بنگاه‌های زودبازده‌ای به‌نام دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و.. تجارت پررونق‌تری هم دارند.

۶- سلبریتی های سینما:
به برکت سالها مبارزه سیستماتیک با هنر اصیل و واقعی در یک دههٔ اخیر طبقه‌ای از لودگان و نوجوانان بی‌هنری وارد عرصهٔ سینما و موسیقی شده‌اند که به راحتی می‌توانند با ادا و اطوارهای مشمئز‌کننده و بی‌معنی، بدون هیچ مشکلی فیلم‌های متعددی در قالب سینما و سریال روانهٔ بازار کرده یا یک ساله به تک ستارهٔ عالم موسیقی تبدیل شده و با ارائهٔ آلبوم‌ها و کنسرت‌های فراوان به‌راحتی در مسیر میلیاردر شدن قرار بگیرند. آنها نه مالیاتی می‌دهند و نه کسی کاری به کارشان دارد و نه حساسیتی را برمی‌انگیزند. درآمد روزانهٔ برخی از این افراد فقط ازطریق استوری‌های اینستاگرام‌شان از درآمد سالیانهٔ یک کارگر در کشور بیشتر است.

۷- ورزشکاران حرفه‌ای:
ورزش حرفه‌ای در ایران حکایت عجیبی دارد. از بازیکن لیگ چهار فوتبال تا قهرمانان کشوری و آسیایی و جهانی همه دست در جیب دولت دارند. در این میان ورزشکارانی که بیشترین درآمد را کسب می‌کنند اهالی بسکتبال، فوتبالیست‌ها و والیبالیست‌ها هستند.

متوسط درآمد یک فوتبالیست درجه اول در لیگ اسپانیا، ایتالیا و آلمان چیزی حدود ده تا پانزده‌برابر کارگران آن جامعه است. یا متوسط درآمد یک ملی‌پوش تیم ملی والیبال آمریکا شش تا هشت‌برابر متوسط درآمد کارگر در آمریکاست. اما در کشور ما متوسط درآمد فوتبالیست‌های لیگ یک و ملی‌پوشان والیبال چیزی حدود شصت تا هفتادبرابر حقوق یک کارگر است. تفاوت عمده دیگر میان ایران و سایر کشورها، ارتزاق ورزشکاران غربی از بخش خصوصی و پرداخت مالیات‌های سنگین توسط ورزشکاران حرفه‌ای است، اما در کشور ما تمام حق قرارداد ورزشکاران مستقیم و غیرمستقیم از بیت المال پرداخت می شود.

برخی از این ورزشکاران حتی به دستمزد و جوایز پرداختی قانع نبوده و پس از بازنشستگی از ورزش حرفه‌ای، بدون داشتن اندک سواد و تجربه‌ای به دنبال گرفتن پست و مقام و و استفاده از رانت‌های دیگر می‌روند.

#ارسالی #انتقادات #اقتصاد #اجتماعی

@Roshanfkrane