🌍 #جهان 🌟
(ولادیمیر لنین) رهبرانقلاب :
تشکیلات وسازمان انقلابی منسجم وهدایت مردم=موفقیت
✍️ﺗﻼﺷﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻭ ﻣﻘﺪّﻡ ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺸﮑﯿﻼﺕ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺷﻮﺩ .
ﻣﺎﺩﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﻨﺴﺠﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﯼ ﻣﻨﺘﺨﺒﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ.
#لنین
@Roshanfkrane
(ولادیمیر لنین) رهبرانقلاب :
تشکیلات وسازمان انقلابی منسجم وهدایت مردم=موفقیت
✍️ﺗﻼﺷﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻭ ﻣﻘﺪّﻡ ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺸﮑﯿﻼﺕ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺷﻮﺩ .
ﻣﺎﺩﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﻨﺴﺠﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﯼ ﻣﻨﺘﺨﺒﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ.
#لنین
@Roshanfkrane
پيغاماي اراجيف تو دايركت اينستاگرام مثل عاشقتم، مجردي يا متاهل؟ قصد مزاحمت ندارم فقط دنبال يه هم صحبت انديشمند مي گردم، تنها آرزوم اينه كه باهات حرف بزنم، شما خيلي نازي، خيلي خوبي، خيلي.... اينا جزو الگوهاي خشونت عليه زنان حساب ميشه.
خشونت فقط كتك كاري نيست، همينكه فضاي خصوصي يه آدم رو با اشارات جنسي ناامن كنيد مصداق خشونته!
لطفا متمدن باشيم...
#تربیتی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
خشونت فقط كتك كاري نيست، همينكه فضاي خصوصي يه آدم رو با اشارات جنسي ناامن كنيد مصداق خشونته!
لطفا متمدن باشيم...
#تربیتی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️واقعا دارن توی کار خدا دخالت میکنن👇
در #ژاپن شما میتونی یه ماهی رو که تازه از آب گرفتی فریز کنی ولی نکشیش!🦈🐬🐡🐟🐠
#جالب
#حیوانات
@Roshanfkrane
در #ژاپن شما میتونی یه ماهی رو که تازه از آب گرفتی فریز کنی ولی نکشیش!🦈🐬🐡🐟🐠
#جالب
#حیوانات
@Roshanfkrane
📚شکستِ سکوت
🍁🌾
دهقان پیر با ناله میگفت:
ارباب …!
آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمیدانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا میبیند ...
ارباب پرخاش کرد که:
چهل سال است نان مرا می خوری ، مگر کور هستی نمیبینی که چشم دختر من هم چپ است؟!
دهقان گفت:
چرا ارباب میبینم اما چیزی که هست؛ دختر شما همهِ این خوشبختیها را "دو تا" میبیند،
ولی دختر من، این همه بدبختی را ........!
✍🏻 #کارو
@Roshanfkrane
🍁🌾
دهقان پیر با ناله میگفت:
ارباب …!
آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمیدانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا میبیند ...
ارباب پرخاش کرد که:
چهل سال است نان مرا می خوری ، مگر کور هستی نمیبینی که چشم دختر من هم چپ است؟!
دهقان گفت:
چرا ارباب میبینم اما چیزی که هست؛ دختر شما همهِ این خوشبختیها را "دو تا" میبیند،
ولی دختر من، این همه بدبختی را ........!
✍🏻 #کارو
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این #استاد با این ۴ دقیقه، اندازه ۴۰ سال تجربه به دانشجویانش منتقل کرد!
یک کلیپ فوق دیدنی و زیبا درباره مفهوم زندگی ببینید..!
#جالب
@Roshanfkrane
یک کلیپ فوق دیدنی و زیبا درباره مفهوم زندگی ببینید..!
#جالب
@Roshanfkrane
پروردگارا؛
همانطورکه شب را
مایهِ آرامش قرار دادی
قراردلهاے بیقرارماباش
فراوانے رادرزندگے ماجارے کن
حضورمان راپرمعنا کن
وجودمان رالبریزآرامش کن
وشناختمان رافزونے بخش
آمین🙏
#نیایش
@Roshanfkrane
همانطورکه شب را
مایهِ آرامش قرار دادی
قراردلهاے بیقرارماباش
فراوانے رادرزندگے ماجارے کن
حضورمان راپرمعنا کن
وجودمان رالبریزآرامش کن
وشناختمان رافزونے بخش
آمین🙏
#نیایش
@Roshanfkrane
🔴 قانون جدید چک امروز ابلاغ شد
اهم تغییرات:
🔹پیشبینی چک الکترونیک.
🔹ثبت آنی گواهی عدم پرداخت در بانک مرکزی و ارسال گواهی به آدرس صادرکننده.
🔹۲۴ساعت پس از برگشتشدن، همه حسابهای صادرکننده در همه بانکها مسدود میشود.
🔹صدور فوری اجراییه توسط دادگاه (تنها با ارائه یک درخواست) #اقتصاد
#خبر
#حقوقی
@Roshanfkrane
اهم تغییرات:
🔹پیشبینی چک الکترونیک.
🔹ثبت آنی گواهی عدم پرداخت در بانک مرکزی و ارسال گواهی به آدرس صادرکننده.
🔹۲۴ساعت پس از برگشتشدن، همه حسابهای صادرکننده در همه بانکها مسدود میشود.
🔹صدور فوری اجراییه توسط دادگاه (تنها با ارائه یک درخواست) #اقتصاد
#خبر
#حقوقی
@Roshanfkrane
مسیحیان معتقدند:
مسلمانان و یهودیان اشتباه میکنند!
یهودیان معتقدند:
مسیحیان و مسلمانان اشتباه میکنند!
مسلمانان معتقدند:
یهودیان و مسیحیان اشتباه میکنند!
من معتقدم: هرسه درست میگویند!
#جرجکارلین
#جالب
#مذهبی
@Roshanfkrane
مسلمانان و یهودیان اشتباه میکنند!
یهودیان معتقدند:
مسیحیان و مسلمانان اشتباه میکنند!
مسلمانان معتقدند:
یهودیان و مسیحیان اشتباه میکنند!
من معتقدم: هرسه درست میگویند!
#جرجکارلین
#جالب
#مذهبی
@Roshanfkrane
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
همه را میشنوم، می بینم...
#شعر
#فریدون_مشیری
@Roshanfkrane
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
همه را میشنوم، می بینم...
#شعر
#فریدون_مشیری
@Roshanfkrane
لبریز شو تا سرشاریات به هر سو رو کُند صدایی تو را میخواند، روانه شو
سرمشق خودت باش
با چشمان خودت ببین
با یافته خویش بِزی
در خود فرو شُو تا به دیگران نزدیک شوی
پیک خود باش، پیام خودت را باز گوی
میوه از باغ درون بچین...
#شعر
#سهراب_سپهری
@Roshanfkrane
سرمشق خودت باش
با چشمان خودت ببین
با یافته خویش بِزی
در خود فرو شُو تا به دیگران نزدیک شوی
پیک خود باش، پیام خودت را باز گوی
میوه از باغ درون بچین...
#شعر
#سهراب_سپهری
@Roshanfkrane
🔴 چگونه حكومت 120 ساله ی وحشیان ِ #مغول به پایان رسید؟
همه چیز از یک روستا شروع شد.
صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران کردند، جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند.
از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت...
برخی از قبایل مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمیکردند.
مغولها همه گونه حقی داشتند.
مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند؛ ایرانیان برایشان برده نبودند، بلکه مانند چهارپایان با ایرانیان رفتار میکردند.
در تاریخ دورهٔ مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود می داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند.
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند، شروع میشود.چند مغول بیابانگرد به خانهٔ ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند.
بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت میکنند و مغولان را میکشند. مردم باشتین اول میترسند.
ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند.
خبر به قریههای اطراف میرسد، حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند.
عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین میفرستد.
ولی حالا خیلیها جرأت مقاومت پیدا میکنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام میشود.
در چند روستا، مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی کمکم زیاد میشود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد.
فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند.
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد!
پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغولها فائق میشوند.
آن روز حتماً پرشکوه بوده است.
تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را میفرستد تا سربداران از او اطاعت کنند، سربداران او را هم میکشند و از طغایتیمور میخواهند که اطاعت کند.
سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند.
و این نقطهٔ پایان ایلخانان وحشی صفت مغول است.
هیچ حکومتی در زمین به ظلم و زورگویی باقی نمی ماند.
این شعر سیف فرغانی وصف زیبایی از حالت درونی مردم اون موقع نسبت به حکومت مغول است:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت،غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو ی سگان شما نیز بگذرد...
#تاریخ
@Roshanfkrane
همه چیز از یک روستا شروع شد.
صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران کردند، جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند.
از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت...
برخی از قبایل مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمیکردند.
مغولها همه گونه حقی داشتند.
مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند؛ ایرانیان برایشان برده نبودند، بلکه مانند چهارپایان با ایرانیان رفتار میکردند.
در تاریخ دورهٔ مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود می داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند.
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند، شروع میشود.چند مغول بیابانگرد به خانهٔ ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند.
بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت میکنند و مغولان را میکشند. مردم باشتین اول میترسند.
ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند.
خبر به قریههای اطراف میرسد، حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند.
عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین میفرستد.
ولی حالا خیلیها جرأت مقاومت پیدا میکنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام میشود.
در چند روستا، مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی کمکم زیاد میشود. عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد.
فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند.
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد!
پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغولها فائق میشوند.
آن روز حتماً پرشکوه بوده است.
تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را میفرستد تا سربداران از او اطاعت کنند، سربداران او را هم میکشند و از طغایتیمور میخواهند که اطاعت کند.
سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند.
و این نقطهٔ پایان ایلخانان وحشی صفت مغول است.
هیچ حکومتی در زمین به ظلم و زورگویی باقی نمی ماند.
این شعر سیف فرغانی وصف زیبایی از حالت درونی مردم اون موقع نسبت به حکومت مغول است:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت،غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو ی سگان شما نیز بگذرد...
#تاریخ
@Roshanfkrane
🔴 ماجرای نبش قبر #رودکی :
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در تاریخ سمرقند قبر وی را بیابد.
سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد قبر وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.
در سال ۱۹۶۵ گروهی باستانشناس روسی به رهبری گراسیموف ،پیکرتراش نامی روس قبر وی را شکافتند.
پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.
نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست،بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.
همچنین شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند!
#تاریخ
#فرهنگ
@Roshanfkrane
در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی، صدرالدین عینی، بنیانگذار ادبیات فارسی تاجیکی برآن شد که از شواهد موجود در تاریخ سمرقند قبر وی را بیابد.
سرانجام پس از تلاشهای بسیار وی موفق شد قبر وی را چنان که در تمامی تذکرهها آمده در یک گورستان قدیمی در بنجرود شناسایی نماید.
در سال ۱۹۶۵ گروهی باستانشناس روسی به رهبری گراسیموف ،پیکرتراش نامی روس قبر وی را شکافتند.
پس از تحقیقاتی که بر پیکر وی انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.
نتیجهٔ پژوهشها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاوردهاست،بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته گرفتهاند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشتهاست.
همچنین شکستگیهای متعدد در ستون مهرهها و دندههای وی از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت میکند!
#تاریخ
#فرهنگ
@Roshanfkrane
سپهبد امیر احمدی از افسران و همراهان #رضاشاه بزرگ میگوید:
روزی رضا شاه با خبر شد که در مسیر یکی از شهرهای جنوب،شب ها راهزنان سر راه مسافرین در بیرون شهر را گرفته و دار و ندار و پول آنها را به یغما میبرند...
دستور میدهد امیر احمدی یک کالسکه آماده کند تا با هم به محل و جاده مربوطه بروند.
امیر احمدی به شاه عرض میکند، اجازه بدهید من تنها بروم، شما شاه هستید و امکان دارد بلایی سرتان بیاد، درست نیست که شما شخصا بیایید.
امیراحمدی میگوید: شاه فرمودند، خودم باید باشم تا ببینم چه خبر است؟
راه میفتند و شب هنگام با لباس شخصی به نزدیکی آن منطقه میرسند، امیر احمدی میگوید:رضاشاه صورت خود را نیز پوشانده بود که ناگاه ۵ نفر مسلح راه را بر ما سد میکنند،
و میپرسند بکجا میروید؟
رضا شاه پاسخ داد:میخواهیم به شهر برویم،
راهزنان میپرسند: پول دارید؟
رضا شاه میگوید: آری پول هم داریم،
دزدها میگویند: عبور از اینجا خرج دارد، باید پول بدهید تا رد شوید،
رضاشاه پیاده شده و مقداری
پول به آنها میدهد و دست آخر میپرسد: سیگار هم هست،بدهم خدمتتان؟
راهزنان میگویند: داری؟
میگوید: بلی
سپس به هرکدام یک نخ سیگار میدهد، و خودش سیگارها را با کبریت برایشان دانه دانه روشن میکند، و میپرسد:حالا میتوانیم برویم؟
راهزنان میگویند: اختیار دارید،بفرمایید حالا راه باز است،
آن شب رضاشاه به هنگ میرود و شب را در آنجا میماند و صبح زود در مراسم صبحگاهی هنگ شرکت کرده و بعد از صبحگاه میگوید:
آن ۵ نفر که دیشب راه را به آن درشکه بسته و پول گرفته بودند، از صف بیرون بیایند!
همه ساکت بودند و کسی جرات نمیکرد بیرون بیاید،
مجددا با صدای مهیب خود میگوید: بیایند بیرون، چرا که اگر خودم بیارمشون بیرون ایل و تبارشان را هم ازبین میبرم، دیشب کبریت زدم و چهره یک به یکتان را دیده ام و میشناسم، بیایید بیرون، باز همه ساکت و خبردار ایستاده بودند،
دستور میدهد:همه ۵ قدم به عقب بروند.
همه اجرای امر میکنند و میبینند ۵ نفر نقش بر زمین افتاده اند!
آنها از ترس درجا سکته زده و مرده بودند.
رضاشاه فریاد میزند:
من اینجا هنگ گذاشتم، تا امنیت مردم برقرار شود،
بعد افراد هنگ، خود راهزن شده و سر راه مردم را میگیرند، اول شک داشتم، برای همین خودم رفتم ببینم. تا مبادا لاپوشانی کنید،
آری ماموریت تمام شد و رضاشاه برگشت و دیگر سابقه نداشت که در آن منطقه دزدی شود...
#جالب
#اجتماعی
@Roshanfkrane
روزی رضا شاه با خبر شد که در مسیر یکی از شهرهای جنوب،شب ها راهزنان سر راه مسافرین در بیرون شهر را گرفته و دار و ندار و پول آنها را به یغما میبرند...
دستور میدهد امیر احمدی یک کالسکه آماده کند تا با هم به محل و جاده مربوطه بروند.
امیر احمدی به شاه عرض میکند، اجازه بدهید من تنها بروم، شما شاه هستید و امکان دارد بلایی سرتان بیاد، درست نیست که شما شخصا بیایید.
امیراحمدی میگوید: شاه فرمودند، خودم باید باشم تا ببینم چه خبر است؟
راه میفتند و شب هنگام با لباس شخصی به نزدیکی آن منطقه میرسند، امیر احمدی میگوید:رضاشاه صورت خود را نیز پوشانده بود که ناگاه ۵ نفر مسلح راه را بر ما سد میکنند،
و میپرسند بکجا میروید؟
رضا شاه پاسخ داد:میخواهیم به شهر برویم،
راهزنان میپرسند: پول دارید؟
رضا شاه میگوید: آری پول هم داریم،
دزدها میگویند: عبور از اینجا خرج دارد، باید پول بدهید تا رد شوید،
رضاشاه پیاده شده و مقداری
پول به آنها میدهد و دست آخر میپرسد: سیگار هم هست،بدهم خدمتتان؟
راهزنان میگویند: داری؟
میگوید: بلی
سپس به هرکدام یک نخ سیگار میدهد، و خودش سیگارها را با کبریت برایشان دانه دانه روشن میکند، و میپرسد:حالا میتوانیم برویم؟
راهزنان میگویند: اختیار دارید،بفرمایید حالا راه باز است،
آن شب رضاشاه به هنگ میرود و شب را در آنجا میماند و صبح زود در مراسم صبحگاهی هنگ شرکت کرده و بعد از صبحگاه میگوید:
آن ۵ نفر که دیشب راه را به آن درشکه بسته و پول گرفته بودند، از صف بیرون بیایند!
همه ساکت بودند و کسی جرات نمیکرد بیرون بیاید،
مجددا با صدای مهیب خود میگوید: بیایند بیرون، چرا که اگر خودم بیارمشون بیرون ایل و تبارشان را هم ازبین میبرم، دیشب کبریت زدم و چهره یک به یکتان را دیده ام و میشناسم، بیایید بیرون، باز همه ساکت و خبردار ایستاده بودند،
دستور میدهد:همه ۵ قدم به عقب بروند.
همه اجرای امر میکنند و میبینند ۵ نفر نقش بر زمین افتاده اند!
آنها از ترس درجا سکته زده و مرده بودند.
رضاشاه فریاد میزند:
من اینجا هنگ گذاشتم، تا امنیت مردم برقرار شود،
بعد افراد هنگ، خود راهزن شده و سر راه مردم را میگیرند، اول شک داشتم، برای همین خودم رفتم ببینم. تا مبادا لاپوشانی کنید،
آری ماموریت تمام شد و رضاشاه برگشت و دیگر سابقه نداشت که در آن منطقه دزدی شود...
#جالب
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 توزیع ۵ هزار حلقه لاستیک در بین کامیونداران مازندران
💢معاون حمل و نقل و نگهداری راههای مازندران:
🔹 این مقدار با توجه به تقاضایی که وجود دارد کافی نبوده در حال حاضر 13 هزار #کامیون داریم که اگر در اختیار هر کامیوندار سه حلقه لاستیک قرار دهیم حدود بیش از ۵۰ هزار حلقه نیاز داریم.
🔹 در سال جاری 20 درصد هزینه کرایه رانندگان در کارخانه سیمان را افزایش دادیم
🔹 درخواست افزایش 30 درصدی توسط #رانندگان مطرح شده و این موضوع در حال حاضر با مخالفت این سازمان مواجه شده است/ فارس
#خبر
💢معاون حمل و نقل و نگهداری راههای مازندران:
🔹 این مقدار با توجه به تقاضایی که وجود دارد کافی نبوده در حال حاضر 13 هزار #کامیون داریم که اگر در اختیار هر کامیوندار سه حلقه لاستیک قرار دهیم حدود بیش از ۵۰ هزار حلقه نیاز داریم.
🔹 در سال جاری 20 درصد هزینه کرایه رانندگان در کارخانه سیمان را افزایش دادیم
🔹 درخواست افزایش 30 درصدی توسط #رانندگان مطرح شده و این موضوع در حال حاضر با مخالفت این سازمان مواجه شده است/ فارس
#خبر
ابیاتی که بیت دومشان ضرب المثل های معروفی در زبان غنی فارسی است .
گر دایره ی کوزه زگوهر سازند
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
بابا افضل
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
سعدی
هر دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
حافظ
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
فردوسی
امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرابه خیر تو امید نیست، شر مرسان
سعدی
صوفی نشود صافی ، تا درنکشد جامی
بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی
سعدی
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آن که گدا معتبر شود
حافظ
در محفل خود راه مده همچومنی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
قائم مقام
مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز
که (به) هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
علیرضا جلالی
منظر دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
حافظ
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی،
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
صائب تبریزی
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن
عطار
🌿گروه نویسنده
🌿خانه نویسندگان و مترجمان ایران
#فرهنگ
#ضرب_المثل
#دانستنی
@Roshanfkrane
گر دایره ی کوزه زگوهر سازند
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
بابا افضل
با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
سعدی
هر دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
حافظ
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
فردوسی
امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرابه خیر تو امید نیست، شر مرسان
سعدی
صوفی نشود صافی ، تا درنکشد جامی
بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی
سعدی
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آن که گدا معتبر شود
حافظ
در محفل خود راه مده همچومنی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
قائم مقام
مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز
که (به) هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
علیرضا جلالی
منظر دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
حافظ
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی،
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
صائب تبریزی
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن
شنیدن کی بُوَد مانند دیدن
عطار
🌿گروه نویسنده
🌿خانه نویسندگان و مترجمان ایران
#فرهنگ
#ضرب_المثل
#دانستنی
@Roshanfkrane
🔴 تفریح متفاوت زوج محیطزیستی در شمال!
🔸 زوج اراکی یک ماه در مناطق گردشگری شمال زباله جمع کردند!
🔸 این زوج جوان هر دو از مدیران موسسههای محیطزیستی و خیرین هستند.
🔸 آنها میگویند از این کار لذت میبرند و طبیعت را امانتی میدانند که باید آن را به فرزندانشان بسپارند.
👍🙏🌺👏
#جالب
#مهربانی
#طبیعت
#انگیزشی
@Roshanfkrane
🔸 زوج اراکی یک ماه در مناطق گردشگری شمال زباله جمع کردند!
🔸 این زوج جوان هر دو از مدیران موسسههای محیطزیستی و خیرین هستند.
🔸 آنها میگویند از این کار لذت میبرند و طبیعت را امانتی میدانند که باید آن را به فرزندانشان بسپارند.
👍🙏🌺👏
#جالب
#مهربانی
#طبیعت
#انگیزشی
@Roshanfkrane